شبکه یک - 16 تیر 1396

گزارشی از 2030 به حوزه و دانشگاه (7)

در جمع اعضای هیات علمی دانشگاهها – خرداد 96

بسم‌الله الرحمن الرحیم

خدمت برادران و خواهران عزیز سلام عرض می‌کنم. فرمودند راجع به قضیه 2030 که در شورای انقلاب فرهنگی بالاخره مطرح شد و تقریباً به اجماع آرا لغو شد، منتها در رسانه‌ها صریح اعلام نشد به خاطر مصالحی که بعضی از مسئولین دولت تشخیص دادند که اگر اعلام نشود بهتر است برای این‌که یونسکو و سازمان ملل و بعضی نهادهای غربی ناراحت و حساس نشوند، صحبت کنیم. من این‌جا خواستم قبلاً یک توضیحی بدهم که البته برای دوستان روشن است. ولی این مسئله امثال 2030 مطلقاً بحث‌های سیاسی به معنای خاص، بحث انتخاباتی، جناح «الف» و جناح «ب» نیست. این‌ها یک مسئله کاملاً ملی است و در تعارض با قانون اساسی کشور است و به سرنوشت کل جامعه و به خصوص نسل‌های بعد مربوط است. حالا من نمی‌توانم به همه ابعاد قضیه بپردازم. فقط به چند نمونه از 2030 آموزشی اشاره می‌کنم که آموزش یک بخشی از 2030 است که سندنویسان داخلی در داخل حاکمیت این‌ها را نوشتند و یک سال پیش تنظیم کردند و بعد از این‌که به تمام وزارت‌خانه‌ها و نهادها دستور دادند که باید بودجه بگذارید و باید عمل کنید، تا اشخاص مطلع شدند و سوالاتی کردند و جوابی نرسید ماه‌ها گذشت تا زمستان پارسال که بعضی از پرسش‌ها و اعتراضات شروع شد و باز هم پاسخ شفافی نمی‌دادند تا زمستان که بعضی از ابعاد آن کم کم روشن‌تر شد و به خصوص یک عده از خانم‌های معلم و فرهنگی و همین‌طور خانم‌هایی که استاد دانشگاه و اعضای هیئت علمی در دانشگاه‌های مختلف در تهران بودند و همین‌طور چند گروه دانشجویی که در حوزه حقوق بین‌الملل و روابط بین‌الملل کار می‌کردند این‌ها را آوردند و خود من از طریق این دوستان مطلع شدم و نه از طریق نهادهای رسمی حکومتی و بعد به سوال و تذکر رهبری منجر شد که گفتند فعلاً به دستور کار بیاوریم. چون می‌خواست از دستور کار شورا برود. ایشان گفتند برود ولی با عجله نه، با دقت که ابعاد آن درست بررسی بشود. اجمالاً ابعاد بسیار فراگیری دارد. از مسئله خانواده، سبک زندگی، مسائل جنسی و جنسیتی، بحث نظام آموزشی تا یارانه ماهیگیری و کشاورزی برای صادرات باید حذف بشود و خیلی فراگیر است. یعنی اصلاً مسئله فقط مهد کودک و مدرسه نیست. ولی خودشان در اسناد گفتند که مهم‌ترین بخش، بخش آموزش است. چون در آموزش تا ما نتوانیم مدیریت کنیم در بقیه جهات هم موفق نخواهیم بود. تا 15 سال آینده یعنی تا 2030 این اتفاقات باید بیفتد و هر سال همه باید گزارش بدهید. یعنی دقیقاً یک حکومت مرکزی جهانی که پایگاه آن در نیویورک باشد تعریف شده و در همه مسائل دخالت کرده‌اند. از این‌که دختر زیر 18 سال نباید ازدواج کند، حقوق بشر شامل حق همجنس‌بازی هست تا این‌که تربیت معلم خود را باید با ما هماهنگ کنید، متون درسی شما باید تغییراتی پیدا کند و باید هر سال هم گزارش بدهید و بودجه بگذارید و بعضی از قوانین مجلس خود را هم باید مناسب با این وضعیت تغییر بدهید. بخش‌های غیر آموزشی که مربوط به شورای انقلاب فرهنگی نبوده و تا الان هیچ کس اعلام نکرده آن‌ها لغو است. آن‌ها که ظاهراً همچنان به قوت خودش باقی است. این بخش آموزشی که بالاخره به شورا آمد دو بحث مطرح شد که آیا بند بند این‌ها در شورا بررسی بشود و هر جا مخالف باشد با اسناد بالادستی که تولید هزاران اندیشمند دانشگاهی و حوزوی خود ما بوده کنار بگذاریم و بقیه را اجرا کنیم یا اصلاً اصل این پروژه، جدا از تخلفات و مشکلات محتوایی و داخلی غلط است. این اولین باری است که در سطح جهان دستور می‌دهند. اسم این دستور کار است. برای دگرگون کردن جهان تا 2030 و تا 15 سال دیگر در ابعاد مختلف است که از کشورهای مختلف هم گزارش کار می‌خواهند. در شورا تصویب شد که اساساً این باید کلاً کنار برود و معیار عمل جمهوری اسلامی و دولت اساساً نباید سند 2030 باشد. خود ما این‌جا اسناد مهمی داریم که سال‌هاست تصویب کردیم. چرا این‌ها اجرا نمی‌شود؟ همه نکات مترقی که در اسناد امثال 2030 هست تماماً در اسناد داخلی هم هست و بیش از آن هست. چیزهایی که در شورا تا حالا تصویب شده علی‌رغم تمام اشکالات و انتقادات خیلی مباحث مهمی است. بحث عدالت جنسیتی، بحث گسترش آموزش، بحث امنیت و رفاه در مدارس و غیره در اسناد خود ما هست. چرا با استناد به اسناد خود ما نه بودجه‌ای می‌گذارید، نه پاسخی می‌دهید و نه عمل می‌کنید؟ ولی به آن‌ها سریع هم بودجه می‌بندید، هم خودتان الزامی کردید و هم گزارش می‌دهید؟ بعد از همه این‌ها که قضیه یک مقدار پخش شد یک رونوشت هم به بعضی جاها می‌دهید. باز آن هم تا چند ماه طول می‌کشد تا حتی اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی بفهمند قضیه چه بوده است. هیچ کس به شورا نیاورده و مطرح نکرده است. مثل این است که شما بروی ازدواج بکنی و بعد یک رونوشت هم با پست برای پدر و مادرت بفرستی. باید قبل از ازدواج بگویی. باید قبل از این‌که این‌ها را امضا کنی بگویی. این هم که می‌گویند امضا نکردیم، امضا چیست؟ اصلاً دستور خود دولت است که در شهریور پارسال 7، 8 وزارت‌خانه و چندین معاون رئیس جمهور را دستور دادند که باید بروید و دقیق و مشخص بگویید که تا چه مدت کدام بخش‌ها را عمل می‌کنید و باید بودجه تعیین کنید نه این‌که کلی و روی هوا باشد. کاری که هیچ وقت با مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی نمی‌شود. بودجه باید تعیین کنید، وزارت‌خانه‌ها، معاون برنامه و بودجه، معاونین رئیس جمهور، معاونت زنا‌ن و ززز. مثلاً یک بخش این است که شهریور پارسال یعنی تقریباً یک سال پیش می‌گوید کارگروه ملی آموزش 2030 موظف است. هیچ کس هم در جریان نبوده و بعداً این‌ها را اعلام کرده‌اند. یعنی کارهایشان را کرده‌اند و بعد یک رونوشتی به دفتر رئیس مجلس داده‌اند که ایشان هم بعداً گفت به من محتوا را نگفتند. آن‌چه که ما گفتیم این بوده که از نظر شکلی مشکلی ندارد و الا محتوا که باید به شورا برود و به ما ربطی ندارد که البته حرف ایشان را آقای روحانی رد کرد و گفت ما محتوا و شکل نداشتیم و ایشان در جریان بوده است. حالا این بحثی بین رئیس دو قوه است و باید معلوم بشود کدام کوتاهی کرده‌اند. یا اصلاً خودشان نخوانده‌اند یا خوانده‌اند و نفهمیده‌اند یا این‌که خوانده‌اند و فهمیده‌اند و تسامح شده یا یک چیز بیشتری بوده که البته باید حمل بر صحت کرد. من خودم نظرم این است که اکثر کسانی که در این مدت یک سال از 2030 حرف زدند و دفاع کردند اصلاً 2030 را کامل نخوانده‌اند و اگر خوانده‌اند سواد حقوقی کافی نداشته‌اند که مفهوم این کلمات و بار محتوایی آن را بفهمند و من از مسئولین درجه یک اجرایی کشور پرسیدم. حتی از خود آقای روحانی پرسیدم شما خودتان سند 2030 را کامل و دقیق خوانده‌اید؟ فرصت کرده‌اید که بخوانید؟ ایشان جوابی ندادند. در آخرین جلسه شورا گفتم من فکر می‌کنم اغلب آقایانی که این‌جا نشسته‌اند و بحث کردند خودشان این سند را نخوانده‌اند. چنان‌که معاون بودجه رئیس جمهور، مسئول دفتر ایشان آقای دکتر نوبخت که بسیار آدم محترم و مؤدبی است و ما هیچ قضاوت منفی هم راجع به این دوستان نداشتیم و ایشان از من پرسیدند این‌هایی که می‌گویند در 2030 هست کجای 2030 هست؟ من پرسیدم که شما 2030 را کامل خوانده‌اید که در تریبون‌ها دفاع می‌کنید و می‌گویید این‌ها بحث‌های انتخاباتی و سیاسی است و برای تخریب دولت است؟ شما این‌ها را خوانده‌اید؟ برای من معلوم شد که نخوانده‌اند. چون فرصت نمی‌کنند. هزار کار دارند. این خیلی جالب است که کسانی که خوانده‌اند و فهمیده‌اند پشت پرده هستند، کسانی که جلوی پرده بحث می‌کنند و دفاع می‌کنند و تحلیل سیاسی و انتخاباتی و محتوایی می‌کنند اغلب نخوانده‌اند. به دلیل این‌که من چندین بند رو از ایشان سوال کردم و ایشان نمی‌دانستند. خیلی از آقایان در حد وزیر این‌طور بودند. چون من به این‌ها سوء ظن ندارم. تحلیل بنده این نیست که خط خیانت و نفوذ و جاسوس هستند و طرفدار گسترش همجنس‌بازی هستند. این‌ها که نیست. همه این‌ها از اول انقلاب تا حالا جزو مسئولین نظام بوده‌اند. الان هم هستند. بحث این است که چرا در این قضایا حساسیت نیست؟ چرا دقت نیست؟ چرا هر نقدی بخواهد تحلیل سیاسی بشود؟ می‌گوید کارگروه آموزشی 2030 موظف است برنامه اجرایی و نظارتی برای تحقق کامل آموزش 2030 را در تمام سطوح ملی و استانی با بهره‌گیری از تمام ظرفیت‌های موجود در همه دستگاه‌های اجرایی و همسو با برنامه‌های توسعه کشور و چه و چه پیگیری کند. نزدیک یک سال پیش دولت این را در هیئت دولت تصویب کرده است. این با امضای معاون اول رئیس جمهور است. البته باید به اسناد راهبری توسعه، به نقشه علمی، به سند تحول آموزش و پرورش در راستای اهداف توسعه پایدار توجه کنیم. دیگر می‌گوید دستگاه‌های اجرایی کشور برای تحقق برنامه‌ها و اهداف آموزشی 2030 موظف هستند تصمیمات کارگروه را اجرا کنند. یعنی یک دستور قاطع حکومتی است که اجرا می‌کنید، بودجه می‌گذارید، نظارت می‌شوید و پاسخ خواهید داد. بعد هم می‌گوید کارگروه ملی آموزشی 2030 موظف است گزارش پیشرفت کار و نحوه همکاری کل دستگاه‌های ذیربط را سالانه به هیئت وزیران و گزارش نهایی را به یونسکو و مرجع بین‌المللی اعلام کند. شما در مورد کدام مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی یک دهم این کار را انجام دادید؟ بعد هم جالب است که می‌گوید کارگروه ملی آموزشی که برای تصویب چیز دیگری در سال 82 بوده، هر چه که خلاف این است لغو می‌شود. مشکلات این‌هاست. اصلاً فرض کنیم شما این را همان لحظه علناً گفته بودید. به اطلاع شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌رسید که نرسید. فرض کنیم می‌رسید، بعد از این‌که به آن‌ها با حق تحفظ تعهد دادید، حق تحفظی که عملاً اثری ندارد و بعد الزامی می‌کنید و همه را مجبور می‌کنید، بعد خبر می‌دهید. این‌ها باید قبل از این به شورا و نهادهای مربوطه بیاید و بحث بشود. حالا اصلاً مسئله اصلی ما قبل و بعد آن نیست. حالا فرض کنید یک سال پیش اطلاع هم داده بود. اصلاً چرا این کار انجام شده است؟ این چه تعهداتی است؟ در مورد حق تحفظ هم دوستان توجه داشته باشید که از این چیزهای بین‌المللی زیاد امضا می‌کنند. حق تحفظ هم می‌گویند. حق تحفظ یعنی با تفسیر خودمان و تا جایی که خلاف مبانی ما نباشد. خیلی خوب. آن‌ها چه می‌گویند؟ مرجع بین‌المللی آن است. او به تمام جهام اعلام می‌کند. تفسیر او معیار است. وزیر خارجه هم به شورا آمده بود که گزارش بدهد اصلاً این قضیه چطور است و از طرف وزارت خارجه شروع شد و بعد به وزارت آموزش و پرورش و بعد وارد دولت شد. از وزیر خارجه پرسیدیم اگر یک جایی در متن و معانی این مفاهیم اختلاف شد تفسیر چه کسی معیار است؟ ما یا آن‌ها؟ ایشان گفت نه، تفسیر آن‌ها معیار است منتها ما حق تحفظ داریم. خیلی خوب، شما در حوزه حقوق بشر هم سال‌هاست که با حق تحفظ امضا کردید ولی هر سال ما داریم در سازمان ملل به عنوان نقض حقوق بشر محکوم می‌شویم. چرا؟ چون او می‌گوید همجنس‌بازی جزو حقوق بشر است، زنای محصنه جزو حقوق بشر است، ما هم می‌گوییم ما با حق تحفظ قبول کرده‌ایم. حق تحفظ تو خلاف اصل اوست. او می‌گوید اصلاً اصل حقوق بشر این‌هاست. این‌ها در رأس حقوق بشر است. بحث آن‌ها این است. می‌گویند حق اشتغال و زندگی و حق حیات و حق ازدواج که معلوم است. باید برای این‌که روشن بشود چه کسی طرفدار حقوق بشر است و چه کسی نیست حق ارتداد، حق گناه، حق سقط جنین، حق خودکشی، حق همجنس‌بازی را باید بپذیرید. اگر نپذیرید شما حقوق بشر را نقض کرده‌اید. چرا دیگر در این کشورها شرم نیست؟ پریروز دیدید که رسماً مجلس آلمان تصویب کرد خانواده بر دو نوع است. خانواده همجنس و خانواده غیر همجنس. در آمریکا هم که در بیشتر ایالت‌ها قانونی بوده است. کشورهای مختلف تحت همین هستند. نخست‌وزیر آلمان گفت ازدواج بین مرد و زن است. ازدواج‌های دیگر درست نیست ولی عملاً رأی گرفتند و اکثریت رأی دادند و در همان مجلس هم سر همدیگر گل ریختند و جشن گرفتند چون خودشان هم اغلب به این قانون نیاز دارند. شما می‌گویید حقوق بشر را با تفسیر اسلامی قبول داریم. او می‌گوید تفسیر اسلامی برای خودت باشد. حقوق بشر را ما تعریف می‌کنیم. نکته دیگر این است که فکر نکنید هدف آن‌ها فقط ایران یا کشورهای اسلامی است. این را هم به شما بگویم. اطلاعات خیلی است و من فقط چند نمونه را به شما عرض کنم. این‌ها 15، 20 سال است که این تفکر صهیونیستی فراماسونری که یکی از اهدافش فروپاشی خانواده و لجن‌پراکنی جنسی در جامعه است و یکی از اهداف درجه 1 آن‌ها جوانان و به خصوص دختران است. چون می‌دانید اگر دختران در این قضیه پایمال شدند و بتوانند زنان را به این قضیه بکشانند بلافاصله خانواده‌ها متلاشی می‌شود و اگر زن وارد این عرصه شد دیگر مرد هم به دنبال او می‌آید. لذا هدف‌گیری اساسی آن‌ها دختران جوان است. مانع‌تراشی برای ازدواج و بعد کمک و حمایت برای فرار از ازدواج و طلاق و فروپاشی خانواده به عناوین مختلف است. ممکن است بگویید با ایران مشکل دارند. یا حتی بگویید با اسلام مشکل دارند. من فقط بعضی از نمونه‌هایی که سازمان ملل و کمیته رفع تبعیض علیه زنان تحت عنوان دفاع از حقوق زن به کشورهای غیر مسلمان تذکر داده‌اند و اخطار داده‌اند را بگویم. 23 ژانویه 1997 به اسلوونی گفته‌اند. اسلوونی که کشور اسلامی نیست. یک کشور مسیحی سکولار اروپایی است. این کمیته رفع تبعیض علیه زنان اخطار کرده که مهد کودک‌های شما باید به این شکل باشد. حالا برای آن‌ها که دیگر مسائل شرعی و اسلامی مطرح نیست. حداقلی که می‌خواهند بر سر بعضی مسائل رعایت کنند را می‌گوید نه. 23 ژانویه سال 1997 دوباره به اسلوونی اخطار می‌کند تمام اشتغالات یا قوانینی که از زنان خانه‌دار حمایت می‌کند باید حذف بشود تا زنان بتواند فعالیت اجتماعی و اقتصادی داشته باشند. زنان می‌توانند بدون فروپاشی خانواده و رها کردن کودک فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی داشته باشند. حالا آن‌ها بعضی از شغل‌ها را نام برده‌اند و به اسلوونی گفته‌‌اند این اشتغال‌ها ممکن است زنان را ولو نیمه وقت خانه‌د ار کند. این باید حذف بشود. 30 ژانویه سال 2002 به استونی گفته‌اند که اشتغال نیمه وقتی که برای زنان تعریف کرده‌اید باید اشتغال تمام وقت بشود. یعنی زنان نباید بتوانند بخشی از وقت خود را در اداره باشند و کم‌تر از مردان در اداره حضور داشته باشند که بخشی از وقت خود را هم در خانه به بچه‌ها برسند. گفته‌اند این را باید لغو کنید. 31 ژوئیه سال 2001 به هلند چه گفته‌اند؟ هلند یکی از بی‌قیدترین کشورهای غرب در مسائل جنسی است. نمی‌دانم دوستان رفته‌اند یا نه. ظاهر را هم حفظ می‌کنند. ظاهر احترام به مذهب را حفظ می‌کنند. پارسال به چند دانشگاه هلند رفته بودیم و جلسه داشتیم. خیلی برای من جالب بود. یک شهر دانشگاهی که مشهور است و خیلی از دانشجو‌ها و دانشجو‌های ایرانی هم آن‌جا هستند بود. یک ساختمان چند طبقه در دانشگاه بود. دیدم بخشی از آن خراب شده است. گفتم این‌جا چیست؟ گفتند چون ارتفاع ساختمان دانشگاه از ارتفاع کلیسای شهر بلندتر بود دستور دادند که این باید خراب بشود. یعنی هیچ ساختمانی بلندتر از ساختمان کلیسای شهر نباید باشد. در ظاهر خیلی قشنگ است. حالا در همین کشور مواد مخدر، نه ماری جوانا، بالاتر از این، چیزهای خیلی خطرناک، ال.اس.دی و ماری جوانا و حشیش نه، حتی چیزهای خطرناک در کافی‌شاپ و در مغازه‌ها مثل ماست و پنیر رسمی و علنی به فروش می‌رود. چند خیابان دارند که پسرها و دخترها پشت ویترین نشسته‌اند و روی آن‌ها قیمت گذاشته‌اند. دقیقاً برده‌فروشی جنسی است. این کشوری که از نظر مسائل جنسی این‌طور است و اصلاً یکی از لاابالی‌ترین کشورهای جنسی است. یکی از مراکز توریزم جنسی است. برده‌فروشی جنسی در اروپا و آمریکا زیاد است. یکی این‌جا است. هلند را تحمل نمی‌کند. 31 ژوئیه سال 2001 کنوانسیون دفاع از حقوق زن و رفع تبعیض علیه زنان سازمان ملل به هلند تذکر داده زنانی که کار نیمه وقت دارند باید کار تمام وقت داشته باشند و هیچ زنی در خانه نماند. بالای سر بچه‌اش نباشد. دوم فوریه 2001 به ازبکستان گفته‌اند که چرا از نقش مادری و همسری زن در رسانه‌های شما صحبت می‌شود؟ سوم فوریه 1999به چین اخطار داده‌اند که چرا فحشا و فاحشگی را شغل رسمی نمی‌دانید و جرم می‌دانید؟ و انتقاد به رویکرد دولت چین مبنی بر تمرکز برای حمایت زنان تا توانمندسازی آنان، انتقاد بر کار کمیته ملی زنان و کودکان چین که می‌گوید کودکان را بیشتر از این‌که کنار مرد بیاورد، بیشتر کنار مادر ذکر می‌کند. مثلاً کودک و مادر بیشتر می‌گوید تا کودک و پدر بگوید. اخطار داده‌اند که باید این را حذف کنید. یعنی اصلاً هدف این‌ها بی‌پدر و مادر کردن بچه و فروپاشی خانواده است. حالا اسلام که کار درون خانه و کار بیرون خانه را برای زن و مرد جایز می‌داند. زن برای کار داخل خانه هم حقوق دارد و مطالبه بیش از نفقه را می‌تواند داشته باشد. حتی برای شیر دادن بچه این‌طور است. فقه و شریعت ما که این‌طور است. زن خود پیامبر(ص) تجارت جهانی می‌کرده است. تجارت خارجی می‌کرده و صدها کارمند و کارگزار داشته است. پیامبر(ص) هم یک بار نگفته چرا تجارت می‌کنی؟ همیشه هم گفته تجارت و ثروت خدیجه جزو مؤثرترین جریان‌هایی بود که در دفاع مالی از نهضت توحیدی به کار رفت. اسلام که این را نمی‌گوید. این‌که زنی که خودش می‌خواهد در خانه و کنار بچه‌اش باشد یا می‌خواهد نیمه وقت بیرون برود و نیمه وقت بالای سر بچه‌اش باشد را جرم می‌دانند و می‌گویند نقض حقوق زن است. 14 می 1998 به کرواسی گفته‌اند چرا روی نقش مادری زن که منجر به محدودسازی مشارکت صد درصدی زن در عرصه‌های اقتصاد می‌شود در رسانه‌های خود تأکید کرده‌اید. به یک کشور غیر مسلمان و غیر اروپایی این را گفته‌اند. می‌گوید ما کل برنامه‌های شما را در رسانه و در نظام آموزشی بررسی می‌کنیم و هر جا که شما روی نقش مادری تأکید کنید یک پوئن منفی برای شما خواهد بود. 14 می 1998 به جمهوری چک می‌گوید چرا زن را به عنوان مادر و قلب خانواده در کتاب‌های درسی خود مطرح می‌کنید؟ حالا کشورهای اسلامی هم هست. باز لابلای این‌ها دوم فوریه 2001 به مصر گفته که چرا در قانون شما از زنان حمایت می‌کنید که اگر کار بیرون انجام می‌دهند بتوانند به وظایف خود در خانه و خانواده هم برسند. می‌گوید این حرف شما به آن معنی است که می‌خواهید بگویید نقش اصلی زن مادری است. اول ژوئیه 1999 به گرجستان گفته‌اند در رسانه‌های شما و نظام درسی شما فرهنگ مرد‌سالاری است چون وقتی از زنان صحبت می‌کنید خیلی به صفت مادری اشاره می‌کنید. اصلاً پروژه این‌ها فروپاشی خانواده و مادری است. در اعتراض به اسپانیا می‌گویند چرا ازدواج همجنس‌بازی را هنوز قانونی نکرده‌اید و چرا این‌قدر روی مقوله‌ خانواده تأکید می‌کنید؟ اول ژوئیه 1999 به گرجستان می‌گویند فرهنگ مردسالاری دارید و چرا در رسانه‌ها و گاهی در فیلم‌های خود به نقش مادی تأکید می‌شود؟ اول ژوئیه 1998 به ایرلند در اعتراض به کلیسای ایرلند می‌گویند چرا برای زن نقش کلیشه‌ای مادری تعریف می‌کنید؟ آوریل 94 به لیبی می‌گوید آیاتی از قرآن که با مفاد کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان به تفسیر ما مشکل دارد را باید بازنگری کنید و هر نوع تفسیر قرآن که با مصوبات ما تعارض داشته باشد باید از مدارس و کتاب‌های درسی شما حذف بشود. می‌دانید که این کار را به ما هم گفته‌اند. چون یکی از درس‌های 2030 این است که متون درسی خود را باید عوض کنید. تربیت معلم‌های شما هم باید زیر نظر ما باشد. ما مستشار می‌فرستیم تا به معلم‌های شما یاد بدهیم که از این به بعد تا 15 سال آینده در مدرسه‌ها چه بگویند و در کتاب‌های درسی چه بنویسند. 3 فوریه 1999 به چین گفته چرا فرامین مذهبی و فرقه‌ای شما گفته‌اند ما در مورد کنوانسیون حق تحفظ می‌خواهیم؟ حالا چین که اصلاً دینی نیست. حکومت چین که به طور رسمی کمونیست است. البته در اسم کمونیست هستند و در واقعیت دیگر این‌ها کمونیست نیستند. ولی بالاخره داس و چکش دارند و کمونیست هستند و مذهب رسمی ندارند. چین رسماً می‌گوید مذهب معنی ندارد. ولی در عین حال بعضی از فرقه‌ها و مذاهبی که در چین هستند، حتی آن‌هایی که ریشه‌های چینی و کنفسیوسی دارند نسبت به خانواده حساس هستند. آن‌ها گفته‌اند که ما باید حق تحفظ داشته باشیم. بعد به چین اخطار کرده‌اند که چرا داخل کشور شما بعضی‌ها گفته‌اند حق تحفظ می‌خواهیم داشته باشیم. هر چه که در کنوانسیون ما هست را باید بپذیرند. 14 می 98 دوباره به کراوسی می‌گوید سازمان‌های مرتبط با کلیسا در سیاست‌های دولت در مورد زنان تأثیر گذاشته‌اند و باید جلو کلیسا را بگیرید. این چیزهایی که صحبت از عفت زن و مبارزه با آن‌چه که شما به آن فحشا می‌گویید و دفاع از نقش مادری و نقش خانواده و ازدواج می‌کند نفوذ کلیسا در حکومت شماست و این برای دروه قرون وسطی بوده است و باید کلیسا و این حرف‌ها را کنار بگذارید. 14 می 98 به مکزیک اخطار کرده که تمام قوانین خود را که سقط جنین سریع آسان مجانی را محدود می‌کند باید عوض کنید. ببینید سقط جنین یک وقتی بحث بهداشتی و پزشکی و سلامت مادر را دارد که در مورد آن بحثی نیست. اسلام هم اجازه می‌دهد و در قانون ما هم هست. سقط جنینی که مردی با زنان متعدد رابطه دارد و مدام بچه پس می‌اندازد و بعد بخواهد بچه را بکشد و به قتل برساند. این جزو حقوق بشر است. مگر آن جنین بشر نیست؟ جنینی است که روح پیدا کرده است. جنین 7، 8 ماهه است. انسان است. قتل آن انسان نقض حقوق بشر نیست. چون بچه بشر نیست. به مکزیک گفته باید تمام قوانین خود را تغییر بدهید تا سقط جنین سریع آسان رایگان و روابط آزاد جنسی اتفاق بیفتد. 14 می 98 دوباره به مکزیک تذکر داده‌اند. 4 فوریه 99 به کلمبیا گفته‌اند قانون سقط جنین در کلمبیا که در آمریکای لاتین است باعث نقض حقوق زنان است و خلاف ماده دوازدهم کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان است و باید این را حذف کنید. 9 ژوئیه 99 به شیلی گفته‌اند که چرا سقط جنین را خلاف می‌دانید؟ چرا آن را قتل و غیر قانونی می‌دانید؟ باید از حق تولید مثل به این نحو دفاع کنید که زن مالک بدن خودش است و می‌تواند انسانی که در بدن او قرار دارد را تا قبل از تولد به قتل برساند و این قتل نیست. 8 ژوئیه 98 به پرو گفته باید سقط جنین را قانونی کنید. 14 می 98 به زیمباوره باز قانون سقط جنین را گفته است. ژانویه 2000 به میانمار که یک کشور بودایی در آسیاست. همین کشوری که مسلمان‌ها را می‌سوزانند و قتل عام می‌کنند و رئیس آن‌ها خانمی است که از آمریکا جایزه حقوق بشر گرفته است. به میانمار گفته‌اند سقط جنین در کشور شما غیر قانونی است. آن موقع غیر قانونی بوده است. بعداً آن را قانونی کردند. گفته‌اند کمیته از عدم اطلاع دقیق در مورد حقوق زن در سقط جنین و مسائل غیره نگران است. به سریلانکا در سال 2002 گفته‌اند باید سقط جنین را برای مواردی آزاد بدانید و 3، 4 مورد را اسم برده است. در ژانویه 2000 به لوگزامبورک باز در مورد سقط جنین اخطار داده است. 23 ژانویه 97 به اسلوونی می‌گوید قانون سقط جنین را باید به قانون اساسی خود اضافه کنید. بعد این‌که مرد و زن می‌توانند با مرد زن‌دار و زن شوهردار دیگر هم رابطه داشته باشند. رابطه دوستانه و حتی عشقی و این مشکلی نیست. این را شما نباید خلاف بدانید. یعنی همان‌طور که لواط و همجنس‌بازی مردها و مساعقه برای زنان را باید قانونی کنید و حق تشکیل خانواده‌ همجنس را قائل بشوید باید زنای محصنه را هم جزو حقوق بشر بدانید و در قانون خود بیاورید. می‌گوید از این به بعد قوانین قضایی و دادگاه‌های خود را باید بر این اساس تنظیم کنید. همین‌طور در ژوئیه 99 به ایرلند، 12 اوت 97 به ایتالیا اخطار داده‌اند که چرا سقط جنین در بیمارستان‌هیا دولتی شما مجانی انجام نمی‌شود؟ 28 ژانویه 2002 به اروگوئه می‌گوید قانونی که در مورد پایان دوره بارداری دارید را باید کنار بگذارید. من فقط می‌خواستم بگویم که ممکن است بعضی‌ها بگویند این‌ها فقط برای ایران است یا مثلاً فقط برای اسلامی‌ها هستند و بقیه دنیا این حرف‌ها را قبول دارند و عمل می‌کنند. نه. همه جای دنیا مقاومت است و آمریکا و صهیونیست‌ها 10، 20 سال است که پشت این قضایا هستند و اغلب این قراردادها که به بقیه تحمیل می‌کنند را خودشان امضا نکرده‌اند. خیلی برای شما جالب است اگر بدانید 2030 را خود آمریکا امضا نکرده است. چندین کشور اروپایی، فکر می‌کنم آلمان و فرانسه تا برزیل، 20، 30 کشور مهم جهان که پرجمعیت و وسیع هستند، حتی کشورهای غربی، خودشان 2030 را امضا نکردند. ولی پشت سازمان ملل به بقیه می‌گویند باید امضا کنید و باید هر سال گزارش بدهید. همین قانون هسته‌ای که ایران در قالب برجام تعهد داد را آمریکا امضا نکرده است. امضا نمی‌کند. اغلب این کشورها خودشان امضا نکردند. حتی خیلی از این چیزهای حقوق بشری را آمریکا امضا نکرده است. اسرائیل امضا نمی‌کند. آمریکا و اسرائیل خیلی در اصول خودشان از ما اصول‌گراتر هستند. هیچ تعهد بین‌المللی را امضا نمی‌کنند. اگر خلاف منافع یا خلاف قانون آن‌ها باشد هیچ چیزی را امضا نمی‌کنند. حتی کنوانسیون محیط زیست پاریس که یک سال و نیم پیش رئیس جمهور آمریکا خودش گفت یکی از طرقی که اعلام و اعمال رهبری آمریکا بر جهان است همین کنوانسیون محیط زیست فرانسه است. خودش امضا کرد و چند هفته پیش در فرانسه آمریکا رسماً گفت ما دیگر نیستیم. نمی‌گوید با حق تحفظ هستیم. می‌گوید حساب کردید و دیدیم به نفع ما نیست. بعد آمریکا گفت هیچ قانونی که خارج از آمریکا نوشته شود، حتی جهانی هم اعلام بشود در آمریکا برای ما لاز‌م‌الرعایه نیست و ما هیچ تعهدی به هیچ کس نمی‌دهیم. ما فقط تابع قوانینی هستیم که در کنگره و سنا در داخل آمریکا تصویب بشود. اقلاً ما به اندازه آمریکا اصول‌گرا باشیم. آمریکایی باش. هیچ جا تن به ذلت و حق تحفظ و امتیاز دادن نمی‌دهد. اسرائیل تا حالا یک قرارداد بین‌المللی را امضا نکرده که منافع و حتی حق جنایتش محدود بشود. حالا جایی که حق مطلق صد درصد با ماست می‌ترسیم. وقتی هم که نقض می‌کنیم می‌گوییم طوری نگوییم که یونسکو ناراحت نشود. 300 هزار شهید دادیم که یونسکو ناراحت نشود. فقط چند نمونه از این چهارچوب عمل ملی آموزش 2030 که این را یونسکوی ایران، یعنی ایرانی‌های خودمان و آموزش و پرورش و نهادهای دولتی از پارسال صفحه صفحه گزارش داده‌اند که ما در برابر این دستور شما این کارها را کردیم، در برابر فلان فرمایش شما این کارها را کردیم را بخوانم. چند نمونه را ببینید. در همان بخش آموزشی 4 در بند 7 آن‌ها به ما می‌گویند باید تضمین کنید که تا 2030 تمام دانش‌آموزان، دانشجویان و مهد کودک‌ها، یعنی تمام یادگیرندگان با تعریفی که ما از توسعه ارائه داده‌ایم آموزش ببینند و تربیت بشوند. عین عبارت این است که می‌گوید آموزش برای سبک زندگی، حقوق بشر که عرض کردم با این تعریف که قتل جنین و همجنس‌گرایی جزو حقوق بشر است، تشابه جنسیتی یعنی در هیچ چیز هیچ تفاوتی بین رفتار مرد و زن نباشد، یعنی مردها زن باشند و زن‌ها مرد باشند، ارتقای فرهنگ صلح و ضد خشونت، چه کسانی به ما از صلح می‌گویند، کسانی که پشت تمام خشونت‌ها و جنگ‌ها و بمب‌های هسته‌ای و شیمیایی جهان هستند، آموزش شهروندی و به رسمیت شناختن همه فرهنگ‌ها، همه فرهنگ یعنی مثلاً فرض کنید یک فرهنگی آمده جریان وهابی و داعشیزم را دارد، یکی هم بیاید بگوید ما می‌خواهیم از فرهنگ زنا و کثافت‌کاری دفاع کنیم، یکی هم بیاید بگوید آقا برتری عقیده و برتری نژادی هم بالاخره یک تنوع فرهنگی است، باید یک طوری بشود که همه فرهنگ‌ها، فرهنگ خانواده و فرهنگ ضد خانواده، فرهنگ کرامت زن و فرهنگ ضد کرامت زن، فرهنگ معروف و فرهنگ منکر همه این‌ها در یک سطح و به عنوان تنوع فرهنگی باید در نظام آموزشی و رسانه‌ای ما رسمی و نهادینه بشود. سبک زندگی، حقوق بشردوستانه، تشابه جنسیتی، فرهنگ صلح و ضد خشونت، شهروندی، به رسمیت شناختن همه فرهنگ‌ها و غیره را باید در راه توسعه پایدار با تمام امکانات تا 15 سال دیگر تمام یادگیرندگان شما یاد بگیرند. آن هم با تعریف ما. و به دانش و مهارت‌های مورد نیاز برای توسعه پایدار برسند. روی تک تک این کلمات بحث است. حالا در راهبردهای اساسی می‌گوید اصلاح نظام آموزشی، تربیت معلم و آموزش معلمان، اصلاح مواد درسی و کتب و متون درسی، تعریف موضوع‌هایی مثل همین مسائل جنسیتی، آموزش جامع جنسی برای تنظیم خانواده و کنترل جمعیت، حالا شما می‌دانید که جمعیت ایران در آخرین نظرسنجی که چند ماه پیش شد مشخص شد که ضریب رشد جمعیت ایران زیر صفر رفت. یعنی صفر هم رد شد. یعنی چه؟ یعنی از این به بعد مرگ و میر با همان سرعت خودش ادامه دارد. چون عزرائیل که کارش را با میزان تولدها تنظیم نمی‌کند. او پروژه خودش را انجام می‌دهد. ولی تولد دیگر به آن مقدار انجام نمی‌شود. رشد جمعیت در ایران به زیر صفر رسید. یعنی منفی شد. یعنی چه؟ یعنی از این به بعد هر چه جلوتر می‌رویم جمعیت ایران کم‌تر و پیرتر می‌شود. یعنی 30، 40 سال دیگر تمام مهد کودک‌ها و کودکستان‌ها به خانه سالمندان تبدیل می‌شوند. یعنی دیگر جامعه به جای کودک و نوجوان و جوان در تمام خیابان‌ها و اتوبوس‌ها و همه جا پیرمرد و پیرزن دارد که شما و بچه‌های شما باشید. ما که تا آن موقع نیستیم ولی شما آن موقع پیرمرد و پیرزن می‌شوید. همه دیگر سرم و عصا و آمپول و خانه سالمندان و کم کم زیرشان چیزی بگذارند. این‌طور می‌شود. یک ملت پیر مریض می‌شود. حالا این ملت می‌خواهد توسعه علمی، توسعه صنعتی، کشاورزی، تولید علم، اقتدار جهانی هم داشته باشد. تمام شد. دقیقاً ظرف 20 سال به بعضی کشورهای غربی رسیدیم با این فرهنگ مادی و غربی که آمد و حاکم شد و نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای ما و نظام آموزشی ما واکنش دقیق و درستی انجام نداد. هم آمار طلاق ما، هم تأخیر ازدواج و هم فرزندنیاوری و پیر شدن جامعه اتفاق افتاد. تقریباً مثل 30، 40 سال پیش بعضی از کشورهای غربی شدیم که دیگر الان اساساً نه خانواده دارند و نه هیچی. به مردم می‌گویند بچه بیاورید سوبسیت می‌دهیم. ولی حال بچه آوردن ندارند. ایران هم همین‌طور شد. ما الان اول همان جاده هستیم و تا 20 سال دیگر مثل آن‌ها خواهیم بود اگر این وضعیت اصلاح نشود. او می‌گوید باید تنظیم خانواده و کنترل جمعیت را به شما آموزش بدهیم. می‌خواهند جمعیت خودشان را با سوبسیت زیاد کنند و جمعیت ما که به زیر صفر رسیده و رشد منفی دارد را می‌خواهند اصلاح کنند. می‌دانید که اگر جمعیت ما به این شکل پیش برود 30 سال دیگر جمعیت ایران که الان 80 میلیون است به 35 میلیون می‌رسد. جمعیت ایران از نصف کم‌تر می‌شود. مثل اول انقلاب می‌شود و اغلب پیر هستند. یک جامعه پیر کم‌جمعیت که نخواهد توانست از خودش دفاع کند. حتی از مرزهایش نمی‌تواند دفاع کند و در تمام دنیا هیچ تمدن قوی تشکیل نشده الا این‌که جمعیت زیاد داشته است. البته جمعیت زیاد لازم است ولی کافی نیست. چون ممکن است شما جمعیت زیاد داشته باشی و درست مدیریت و کار نکنی و فقیر و بدبخت زیاد بشود. الان هند دارد پرجمعیت‌ترین کشور جهان می‌شود. از چین جلو می‌زند. تا چند سال دیگر هند پرجمعیت‌ترین کشور جهان با یک میلیارد و چندصد میلیون نفر است. از چین جلو می‌افتد. در حالی که چندصد میلیون از مردم در آن‌جا گرسنه هستند. یعنی نان شب ندارند. خیلی‌ها کنار خیابان زندگی می‌کنند. مثل خیلی از کشورهای دیگر دستشویی عمومی ندارند. اگر ما هم بدون رعایت بقیه مسائل جمعیت را زیاد کنیم همین‌طور می‌شویم. اما هیچ کشوری با جمعیت کم در تاریخ را شما نمی‌بینید که توانسته باشد در علم و صنعت و تمدن و نظامی‌گری که مظاهر اقتدار و پیشرفت در دنیاست یک کشور درجه اول و یا حتی درجه دو بشود. با جمعیت کم پیر نمی‌شود. باید با جمعیت جوان زیاد و رو به تزائد باشد ولی درست هم مدیریت بشود. این‌ها می‌گویند هنوز کافی نیست. جزو 2030 هست که باید نرخ رشد جمعیت شما منفی‌تر بشود. شهروندی پویا را به شما آموزش بدهیم. مفهوم جامعه سالم صلح‌آمیز پایدار را به شما آموزش بدهیم. به چه کسی می‌گویند؟ مدینه فاضله جامعه لیبرال سرمایه‌داری ایالات متحده آمریکاست. می‌گوید جامعه سالم صلح‌آمیز پایدار. آمار رسمی خود و شما و سازمان ملل این است که وحشی‌ترین جامعه دنیا شهرهای ایالات متحده است. بیشترین خشونت، بیشترین کشتار، بیشترین تجاوز جنسی، بیشترین ناامنی در آن‌جا هست. اصلاً شعار شما این است که هر آمریکایی دو اسلحه. هر آمریکایی یک اسلحه به هر آمریکایی دو اسلحه تبدیل می‌شود. می‌دانید که دو برابر جمعیت آمریکا حداقل سلاح در خانه‌هاست. دیگر از این وحشی‌تر و ناامن‌تر؟ اسم صلح پایدار است؟ در هیچ کشوری به درصد جمعیت این همه آدم‌کشی نمی‌شود. این معیار جامعه مدنی است. معیار جامعه مدنی سکولار در تعریف غرب این است. حالا این‌ها می‌خواهند به ما جوامع سالم صلح‌آمیز پایدار یاد بدهند. یا مثلاً بحث خشونت در مدارس را می‌گویند. ما در مدارس خود به آن شکل خشونتی نداریم. به هر حال 4 بچه با هم دعوا می‌کنند که این در همه جای دنیا هست. این مشکل این‌هاست. چون در مدرسه‌ها بچه‌ها اسلحه دارند. با مسلسل به مدرسه می‌آید و اگر معلم نمره ندهد معلم را به رگبار می‌بندد. معلم با شاگرد با اسلحه با همدیگر دوئل می‌کنند. الان در خبرها می‌بینید که روزی نیست که با اسلحه حتی در دانشگاه و در مدرسه و دبیرستان کشته نشوند. روزی نیست. بله، مدارس شما خشن است. در اغلب این جاها پسرها به دختران متعرض می‌شوند. در مدارس مختلط به خصوص در دوران بلوغ بیشترین صدمه را دختر می‌خورد و لذا الان در آمریکا و بعضی از کشورهای اروپایی و چند ایالت آمریکا در جهت دفاع از حقوق دختران مدارس غیر مختلط درست می‌کنند. چون بعضی‌ها می‌فهمند که این مشکلات برای چه به وجود آمده است. بعضی از خانواده‌های مسیحی کالج‌های خصوصی را در آمریکا راه می‌اندازند که نه اجازه می‌دهند هر خانواده و هر بچه‌ای به آن‌جا بیاید و نه تابع صد درصد قوانین ایالتی دولت هستند. مثلاً می‌گویند ما در کتاب‌های درسی خود داروین را تدریس نمی‌کنیم. الان یک جنبش وسیع ضد داروینیزم به راه افتاده است. چون داروینیزم هنوز در کتاب‌های درسی آمریکا و چند کشور به عنوان قانون علمی مطرح می‌شود. در کتاب‌های ما هم برای بچه‌ها هنوز داروینیزم را ذکر می‌کنند و توضیح هم نمی‌دهند که کجای آن درست است و کجای آن غلط است و چرا؟ اصلاً کجای آن نظریه علمی هست و کجا نیست. هنوز در مدرسه‌ها و در کتاب‌های درسی ما هست. معلوم هست نیست که قضیه این داروینیزم چیست؟ نسبت آن با دیدگاه‌های کلامی چیست؟ نسبت این دیدگاه زیست‌شناختی با کلام چیست؟ درست توضیح نمی‌دهند. در آمریکا الان کالج‌هایی درست شده که اصلاً اعلام کرده‌اند ما در کتاب‌های زیست‌شناسی بچه‌های خود باید بحث داروینیزم و داروین را کلاً حذف کنیم چون ضد مسیحی است. یعنی گاهی می‌بینی آن‌جا دقت بیشتری از ما می‌کنند. می‌خواهند مواظب بچه‌های خود باشند. الان مدرسه‌های آموزش از راه دور و آموزش در خانه را در چندین ایالت آمریکا به راه انداخته‌اند و صحبت چند میلیون بچه هست که می‌گویند محیط مدرسه ناسالم است و از دست معلم‌ها هم گاهی بچه‌ها از جهاتی در امان نیستند و ما می‌خواهیم بچه در خانه و تحت نظر خودمان باشد و از راه دور آموزش ببیند و امتحان بدهد. این صحبت چند میلیون بچه است. در مرکز این حرف‌ها یک عده‌ای مقاومت می‌کنند. خانواده‌ها، دانشگاهیان این کار را می‌کنند. دائم از جهان و جهانی شدن و علم می‌گویند. آموزش شهروندی در درون و بین کشورها، مشارکت برای توسعه پایدار که آموزگاران و یادگیرندگان برای تضمین مشارکت آموزش شهروندی ببینند. نقش فرهنگ در تحقق توسعه پایدار، تنوع فرهنگی را که عرض کردم. نظام ارزیابی قوی که ما بفهمیم هر سال شما چقدر توانسته‌اید این ارکان توسعه پایدار و آموزشی که ما می‌گوییم را به بچه‌ها و معلم‌ها منتقل کنید؟ شما به ما گزارش بدهید تا ما به شما نمره بدهیم. ما امتحان می‌گیریم که چند درصد از دانش‌آموزان و معلمین شما شناخت کافی از موضوعات شهروندی و توسعه خواهند داشت. بحث اچ.آی.وی و مسائل جنسیتی مشکل شماست. حالا این‌جا هم از آن‌جا آمد و الا این‌جا چه کسی می‌دانست اچ.آی.وی چیست. طرف گفت فلانی اج.آی.وی دارد و دیگری فکر می‌کرد مدل ماشین است و می‌گفت ما هم فلان چیز را داریم. مردم ایران اصلاً نمی‌دانستند اچ.آی.وی چه هست. این هم سوغاتی است که از آن‌جا آمد. یکی می‌گفت فلانی اچ.آی.وی دارد و او هم می‌گفت من هم پی.اچ.دی داریم و دیگری هم مدل ماشینش را می‌گفت. تا 20 سال پیش در ایران این‌طور بوده است. حالا می‌گویند چند ده هزار هستند که غالباً هم از همان طریق آمد. سیاست‌های جامع چند وجهی منسجمی جنسیت‌محور. آموزش معلمان و دانش‌آموزان، متعهد شدن به حقوق بین‌الملل بشردوستانه، حفاظت از مدارس در برابر خشونت. مدرسه‌های ما مثل مدرسه‌های شما نیست که همه مسلح هستند. تبعیض جنسیتی، تعداد حملاتی که به دانش‌آموزان و کارکنان و معلمان در سال می‌شود را گزارش بدهید. ما از این حمله‌ها نداریم. چقدر در سال هست که دانش‌آموز به معلم حمله کند. آمار وحشتناکی مثل شما نیست. یکی هم بحث بورسیه‌هاست. گفته بورسیه‌ها را طبق پروژه‌هایی که ما می‌گوییم انجام بدهیم و به خصوص دختران جوان را برای بورسیه مورد حمایت ویژه قرار بدهید. اصلاً چرا تمام تمرکز روی دختر جوان است؟ تمام پروژه آن‌ها روی همین است. دختران جوان مجرد باید برای بورسیه در اولویت باشند. من نه می‌گویم بد است و نه می‌گویم خوب است. می‌گویم شما چه مرضی دارید؟ مرض تو چیست؟ رفت و آمد و پروژه‌های مشترک با دانشگاه‌هایی که ما در کشورهای توسعه یافته می‌گوییم. عیب ندارد. باید هم باشد. منتها روی خیلی از این‌ها کسی نظارت ندارد. اتفاقاً در شورا بحث شد و یک مدت تصویب هم شد که این چیزهایی که تحت عنوان پروژه‌های همکاری با دانشگاه‌های بیرون می‌کنند باید روشن باشد. یک نظارت و دقت هم علمی بشود و هم به لحاظ منافع ملی نظارت بشود که با چه کسی، چه قراردادی داری. شما می‌دانید چندین مورد اتفاق افتاد که تحت عنوان تحقیقات جامعه‌شناختی سفارش پروژه از بیرون می‌دادند. بچه‌های ما را با بودجه خودمان تحت عنوان این‌که پروژه‌ جامعه‌شناختی انجام می‌دهیم کاری که یک تیم جاسوسی حرفه‌ای باید انجام بدهد را از آن‌ها می‌خواستند. تحت عنوان پروژه پژوهشی این را به بچه‌های ما می‌دادند و یک پول خوبی هم می‌دادند. بعد چن مردم نفر از این جاسوس‌هایی که گرفتند که مستقیم با C.I.A کار می‌کردند خودشان گفتند بخش‌هایی از آن‌چه که ما بر اساس آن پروژه نوشتیم و در داخل کشور پیاده کردیم بر اساس پایان‌نامه‌ها و پروژه‌هایی بود که از طریق نهادهای ثالت سفارش می‌دادیم و در ایران با بودجه خود دانشگاه ایران انجام می‌شد. یک نمونه همین شخص لبنانی آمریکایی به نام «نزار» بود که چند ماه پیش او را گرفتند و اعتراف کرد مستقیم با رئیس جمهور آمریکا در ارتباط است و جزو مشاوران اوست و تحت عنوان همین مسئله خانواده و زن و آموزش و نظام آموزشی چند ماه به ایران آمد و با بخش معاونت زنان ریاست جمهوری و چند دانشگاه ما همکاری کرد و این‌ها هم خیلی او را تحویل گرفتند و به عنوان دانشمند و پروفسور و نابغه قبولش کردند و بعد معلوم شد جاسوس است و او را گرفتند. الان هم در زندان است و خودش آن‌جا اعتراف کرد که بخش‌هایی از پروژه‌های پژوهشی و کارهای ما در قالب مسائل فرهنگی و رسانه‌ای و فضای مجازی را با امکانات خود کشور هدف و با پژوهش‌ها و تحقیقات آن‌ها و با نیروهای کارآمد حرفی خودشان تحت عنوان پژوهش و تعامل بین‌المللی و همکاری‌های جهانی انجام می‌دهیم. نمی‌گویم همه این‌طور است. ولی این باید باشد و دقت بشود. بورسیه‌ها می‌تواند کاملاً به نفع کشور باشد و می‌تواند کاملاً خطرناک باشد. بورسیه باید در چه کشوری، در چه موضوعی، چند نفر، چقدر و چرا باشد؟ در همه این‌ها باید منافع ملی ما معیار باشد. اگر باشد این‌ها خیلی خوب است. ابراز اجرایی تعریف می‌کنند. می‌گوید معلمان واجد صلاحیت از طریق همکاری‌های بین‌المللی برای تربیت معلم باید انجام بشود. باز تدوین راهبردهای جنسیت‌محور، منابع مورد استفاده برای تدریس و غیره. حالا من نمی‌خواهم همه را بگویم. باز راجع به دختران و زنان برنامه‌های خاص تحت عنوان تشابه جنسیتی، اقشار طرد شده آسیب‌پذیر که شامل همجنس‌بازها می‌شود و می‌گوید این‌ها باید مورد حمایت قرار بگیرند. جوانان آسیب‌پذیر را هم می‌گوید. حالا جالب است. فناوری‌های ارتباطات و اطلاعات به خصوص موبایل هم اگر درست مدیریت بشود، خوب است. من الان از شما که خودتان بچه دارید یا خودتان از طریق خواهر و برادر درگیر هستید سوال می‌کنم که به نظر شما این وضعیت موبایل و اینترنت بدون هیچ نوع مدیریت الان بیشترین استفاده در جامعه ما استفاده علمی است؟ کسی هست که بگوید استفاده علمی در رده اول است. آیا استفاده‌های تجاری و بازرگانی و این‌ها در درجه اول است؟ نیست. چه نوع استفاده‌هایی است و چه آثاری گذاشته است؟ مدام پز می‌دهی که پهنای باند را اضافه کردیم که مثلاً آن‌ها بگویند بارک‌الله و خوشحال بشوند و از این طرف هم یک عده‌ای این‌جا کف بزنند. این برای تیپ‌های خاصی در جامعه است. ولی از شما سوال می‌کنم که کدام یک از شما در خانواده و فامیل یا دوستان و همکاران و همسایگان و نزدیکان چندین مورد ندیدید که اینترنت سریع بدون کنترل فاجعه‌هایی برای آن‌ها ایجاد کرده باشد؟ کدام یک از شما ندیده‌اید؟ چقدر خیانت جنسی شوهر به زن و زن به شوهر از این طریق اتفاق افتاده و همین الان در جریان است؟ باندهای مواد مخدر، گسترش فحشا و غیره. چرا این‌ها را کنترل نمی‌کنید؟ حالا جالب این است که یکی از مطالبات آن‌ها این است که می‌گوید کار با موبایل‌های هوشمند و اینترنت سریع به ویژه برای دختران، جوانان آسیب‌پذیر و غیره آزاد باشد. این جالب است. همه جا دختران هستند. اگر آدم یک مقدار اهل اندیشیدن باشد می‌فهمد این‌ها چیست. خود آن‌جا دردمندان و روشنفکران و مصلحان و اصلاح‌طلبان عذاب می‌کشند و گرفتار هستند. 20 سال پیش در آمریکا یک سمیناری بود، یک خانم استاد دانشگاه که در کانادا زندگی می‌کرد، آمریکایی بود ولی در کانادا زندگی می‌کرد و به آن سمینار آمده بود. 20 سال بیشتر است، آن موقع اینترنت به این شکل نبود، در آمریکا هم نبود، همه این‌ها از دهه 70 ما به بعد یعنی الان 20 و چند سال است که به این شکل رایج شده و این 7، 8، 10 سال اخیر خیلی بی‌ حساب و کتاب شده که یک بچه کوچک کنار پدر و مادرش نشسته و داخل یک سایت مستهجن جنسی می‌رود و هیچ کس هم نمی‌فهمد. صحنه‌های آن‌چنانی می‌بیند. چیزهایی می‌فهمند که پدربزرگ و مادربزرگ‌ها بلد نیستند. یا در سایتی است که یک آیه قرآن یا یک اعتقاد یا یک بنیه فکری را مسخره می‌کند و تحریف می‌کند و او اصلاً نمی‌داند جواب این چیست و کجاست. تخریب عقاید و تخریب سیاست و منافع ملی می‌شود. دروغ گفتن، تهمت زدن، شایعه‌پراکنی اتفاق می‌افتد و هیچ حفاظی بالای سر او نیست. هیچ معلمی بالای سر او نیست. این خانم استاد دانشگاه می‌گفت من با بچه‌های خودم صحبت کرده‌ام و با هم بحث کردیم و فقط این 8 کانال عمومی و خصوصی در تلویزیون ما باز است و بقیه بسته است. اینترنت آن موقع تازه آمده بود. گفت ما با بچه‌ها به توافق رسیده‌ایم که دستگاه کامپیوتر را داخل هال و نه در اتاق شخصی باشد و رو به دیوار باشد. خیلی برای من جالب بود یک خانم استاد دانشگاه آمریکایی که مسلمان که هیچ خیلی به آن صورت مذهبی هم نبود. ولی روی این قضیه حساس بود. گفت به بچه‌ها گفته‌ام که هیچ کدام از ما استفاده مخفیانه از اینترنت نخواهیم داشت. هر کسی می‌خواهد مخفیانه استفاده کند یعنی می‌خواهد بقیه مطلع نشوند و معلوم می‌شود می‌خواهد به جایی برود که می‌داند درست نیست. لذا می‌گفت ما کامپیوتر را در هال و رو به دیوار گذاشته‌ایم که هر کسی رد می‌شود بتواند ببیند که در کدام سایت هستی. تلویزیون ما هم قفل است. البته بچه‌ها می‌توانند قفل را باز کنند ولی ما با هم صحبت کردیم و توافق کردیم که این کار را نباید بکنیم. تصاویری هست که در سن نوجوانی و کودکی شما نباید ببینید. یک همچین آدم‌هایی آن‌جا پیدا می‌شوند و این‌جا یک عده‌ای همین را هم نمی‌فهمند. حالا من نمی‌گویم این کار را بکنید یا نکنید. بچه‌های خود من موبایل‌های هوشمند دارند و هیچ کنترلی هم نمی‌کنم ولی با آن‌ها طوری صحبت می‌کنم و مدام در گفتگو هستم که خودشان بفهمند. چون الان نمی‌شود به زور بیخ خر کسی را گرفت. باید یک کاری بکنیم که خودشان بفهمند. چون فرض کن شما فیلتر هم بگذاری. هزار فیلترشکن هست. دوران کنترل آن‌چنانی دیگر گذشته است. ولی می‌خواهم بگویم ببینید آن‌جا چه حساسیت‌هایی هست. آدم‌های شریفی پیدا می‌شوند که اخلاق خانواده و مسائل بچه‌ها برای آن‌ها مهم است. راجع به موبایل این حساسیت هست. تضمین بازبینی تمام کتب درسی و برنامه‌های درسی و سیاست‌گذاری‌های آموزشی و بودجه‌ها و آموزش معلمان و نظارت بر فعالیت معلمان همه عاری از هر گونه کلیشه جنسیتی باشد. گفتم که منظور آن‌ها از کلیشه جنسیتی چیست. تضمن استفاده از منابع متنوع و باز در توضیح به همین نکاتی که عرض کردم اشاره می‌کند. باز در یک بند دیگر می‌گوید مشارکت دادن جامعه مدنی در مسئله آموزش که جامعه مدنی هم در این منطق تعریف خاصی دارد. من فقط چند تیتر دیگر را بخوانم. آموزش شهروندی باید در آموزش‌های رسمی ادغام بشود و ما هستیم که آموزش شهروندی را تعریف می‌کنیم. هم آموزش‌های رسمی و هم غیر رسمی و هم آزاد را باید اصلاح کنید. معلمان و مواد درسی را باید اصلاح کنید. مدام تکرار می‌کند. برای این‌که یاد بگیرند هر کدام چگونه عاملی برای توسعه کشور بشوند با تعریفی که این‌ها می‌کنند. کلمات همین‌طور تکراری و بدون تبیین و توضیح درست است. آموزش چند زبانی باز بدون توجه به قانون اساسی که حتماً باید باشد اما چطور؟ مشارکت مبتنی بر جنسیت. می‌گوید باید تمام قوانین خود را باید اصلاح کنید. حالا هر جایی که با آموزه‌های ما نمی‌خورد. جمعیت شما باید پایین بیاید. کاربرد فن‌آوری‌های ارتباطی به ویژه موبایل با این سبکی که ما می‌گوییم باید ترویج بشود. برای ترویج آموزش توسعه پایدار و مفاهیم مرتبط با آن سیاست‌گذاری کنید. همه این‌ها تکرار است. منتها من می‌خواستم کلی‌گویی نکرده باشم. چون به هر کسی می‌گویی دوستان می‌گویند این 2030 چیست؟ خیلی‌ها فکر می‌کنند قضیه هنوز مربوط به انتخابات است. فکر می‌کنند بحث سیاسی و بحث جناحی «الف» و «ب» است. نه. مسائل خیلی مهم‌تر از این حرف‌هاست. سیاست‌گذاری برای جذب اصلح در برنامه‌های تربیت معلم. الان دانشگاه فرهنگیان ما 3، 4 است که رئیس ندارد. یک نفر را به شورا معرفی کرده‌اند و خود ایشان گفت ما به تربیت معلم عقیده‌ای نداریم. به نظر من هر کس که لیسانس دارد می‌تواند معلم بشود. خیلی خوب، شما قبول نداری. ایشان را به عنوان رئیس دانشگاه فرهنگیان معرفی کرده‌اند که فلسفه‌اش اصلاً این است. به همین دلیل و چند دلیل دیگر شورا به ایشان رأی نداد. دیگر وزیر و دولت تا الان شخص دیگری را معرفی نکرده‌اند. یعنی 3، 4 سال است که خلاف قانون با سرپرست اداره می‌شود. شما که تربیت معلم و فرهنگیان خود ما را به این شکل تحویل می‌گیرید، باز به آن‌ها تعهد داده‌اید که حرفه‌ معلمی را برای ما تعریف کنند و برای مراکز آموزش و تربیت معلم و نظام جامع مدیریت معلمان و نظام صلاحیت‌های حرفه‌ای را تعریف کنند. امیدوارم عرایض بنده یک فایده حداقلی داشته بوده باشد. چون این محصول 200، 300 صفحه خواندن است که خدمت شما عرض کردم. همه را هم نتوانستم بگویم. عذر می‌خواهم و متشکرم.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha