گزارشی از 2030 به حوزه و دانشگاه (5)
در جمع اعضای هیات علمی دانشگاهها – خرداد 96
بسمالله الرحمن الرحیم
محضر خواهران و برادران عزیز سلام عرض میکنم. از اینکه دوستان ما را در این جمع شریف دعوت فرمودند تشکر میکنیم. فرمودند راجع به 2030 و فرآیند آن و به خصوص 2030 داخلی که متمرکز روی بخش آموزشی 2030 هست یک گزارشی به محضر دوستان بدهم و اینکه حساسیتها بر سر چه چیزی بود. اولاً این یک تعهدی بود که سران دولتهای متعددی در سال گذشته در سازمان ملل عملاً دادند که شاهان و رئیس جمهورهای کشورهای مختلف در آن بودند و از جمله کشور ما هم بود. بدون اینکه به نهادهای قانونی در اینجا ارجاع بشود و مسیر قانونی را طی کند که اگر یک پیماننامه و معاهده بینالملل است باید به مجلس میرفت، نمایندگان ملت آن را تصویب میکردند، شورای نگهبان میدید و تعهدآور میشد. این مسیر را طی نکرد. یک بخشی از 2030 هم که آموزشی است که اساساً مسیر آموزش و پرورش و آموزش عالی ما را در جهاتی تغییر میداد دست کم باید به عنوان سیاستهای کلی در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح میشد و به رأی گذاشته میشد و حداقل به بحث گذاشته میشد که هیچ کدام از این کارها هم نشد. یعنی اساساً این طرح، این پیمان، این تعهد مطلقاً به شورای عالی انقلاب فرهنگی نیامد. حتی به اطلاع اعضای شورا نرسید. مستقیماً آمدند و سال گذشته که تقریباً بخش نهایی این بها از خرداد سال گذشته شروع شد و بدون اعلام به نهادهای رسمی و تقریباً بی سر و صدا به عنوان یک تعهد جهانی، یک تعهد به سازمان ملل و به یونسکو پذیرفته شده بود و شروع به برنامهریزی کردند. حتی به هیئت دولت بردند و تصویب کردند. این تصویبنامه هیئت وزیران، دفتر ریاست جمهوری الان جلوی من است که در 21 شهریور 95 هیئت وزیران به پیشنهاد وزارت آموزش و پرورش آن بخش مربوط به آموزش یعنی 2030 آموزشی را تصویب کرده است. چون این فراتر از آموزش و در ابعاد مختلفی هست. اینها در هیئت دولت تصویب کردند و عملاً به عنوان دستور دولت و رئیس جمهور و معاون رئیس جمهور و با مسئولیت آموزش و پرورش و با استفاده از همه امکانات و ظرفیتهای کشور ابلاغ شد و حدود 30 کارگروه تشکیل دادند و اساساً یک گروه هیئت مرکزی تشکیل شد که تقریباً همه دستگاههای مهم دولتی و هر جا که بودجه و پول و سازماندهی حکومتی در اختیارشان است مأمور شدند این کار را سریع انجام بدهند و گزارش بیاورند و برای اجرای آن بودجه تعریف کنند. وزیر آموزش و پرورش، دبیر یونسکوی ملی، چندین معاون رئیس جمهور از جمله معاون رئیس جمهور در امور زنان. این معاونت البته بیش از یکی، دو سال است که خیلی واضح وارد مذاکرات خارجی با کشورهای مختلف و سازمانهای مختلف شده است و بعضی از مصوبات فمنیستی و در تعارض با قانون اساسی ما و آیینهای مکتب ما و در تعارض با کرامت زن را انجام داده است. هم مذاکرات وسیع پنهانی و علنی داشته و دارد و هم یک چیزهایی را پذیرفتهاند و در کشور شروع به اجرای آن کردهاند. آن هم متأسفانه بی سر و صدا بوده است. در شورا بعضی از دوستان و از جمله خود بنده تذکر دادیم که اگر این ارتباطات و سیاستهایی که معاونت زنان ریاست جمهوری تعقیب میکند نظرات شخصی افراد است که هیچ، اگر به عنوان نظرات و دیدگاههای جمهوری اسلامی و سیاستهای شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه مباحث خانواده و زن تعقیب میشود که باید به شورا بیاید و مطرح بشود. دیدگاههای مختلف مطرح بشود تا ببینیم با چه مبنا و با چه جهتگیری و رو به کدام اهداف عمل میکند. بودجه میبندد، به خارج کشور گزارش کار میدهد. مثلاً در همین یکی، دو سال قبل در صحبتهای خود اینها در رسانهها بود که گزارشهایی به نهادهای غربی دادهاند دال بر اینکه ما داریم تلاش میکنیم ازدواج زیر 18 سال ممنوع بشود. حالا بر چه اساسی ممنوع بشود؟ کشوری که 10، 15 میلیون ازدواج دیر شده یا در حال دیر شدن دارد، اگر یک دختر و پسر 17 ساله میخواهند ازدواج کنند چرا نباید ازدواج کند؟ بر اساس کدام ضابطه نباید ازدواج کند؟ چون غربیها گفتند. حالا این چیزها اصلاً برای خود آنها هم مطرح نیست. ازدواج چیست؟ از مدرسه ابتدایی و راهنمایی بچهها مشغول مناسبات جنسی هستند و وسایل ضد بارداری و بهداشت جنسی که ایدز نگیرید گاهی در مدرسههای ابتدایی دخترانه به فروش میرود. این مسائل در آنجا تحت عنوان آموزش اشکالی ندارد. آموزش و آمیزش در آنجا مشکلی ندارد ولی اینجا ازدواج زیر 18 سال هم ممنوع باشد. یا اینکه سال گذشته گزارش داده بودند که ما در امور زنان پیشرفت کردهایم و کاری کردیم که اشتغال مردان در صنعت و کشاورزی از اشتغال زنان کمتر شد. بر چه اساسی؟ این چه امتیازی است که مردان در حوزه صنعت و کشاورزی بیکارتر بشود و اشتغال مردان کمتر از زنان شده باشد. این بر چه اساسی است؟ من نه میگویم درست است و نه میگویم غلط است. کجا ب شده است؟ بر اساس چه تعریفی از خانواده و چه تعریفی از مسائل است؟ از این قبیل مسائل اینها ادامه دارد. حتی سال گذشته دیدید یک شخصی که لبنانی آمریکایی بود به ایران آمد و با همین معاونت زنان و با بخشهایی از معاونتها در نهادهای دولتی کشور ما بر سر مباحث زن و حقوق بشر جلساتی داشتند و پیشنهادات و راهکارهایی دادند که بخشی از آن هم ظاهراً به سمت عمل و اجرا و تصویب و بودجهگذاری رفت و یکی از اینها همین چند ماه قبل به عنوان جاسوس گرفته شد و معلوم شد اصلاً جاسوس سازمان سیا است و فکر میکنم هنوز هم بازداشت است. این آمریکایی لبنانی دو رگه بود. مستقیم با رئیس جمهور آمریکا ارتباط داشت و گفت یکی از مأموریتهای من این بود که در حوزه سیاستهای زنان و خانواده تأثیرگذاری کنم و تا حدودی هم موفق شدم. اینها یک مسائلی است که واقعاً بعد فرهنگی و بعد سیاستهای کل نظام و بعد خانواده و بعد امنیتی و اطلاعاتی با هم است. میخواهم روشن بشود که مسئله فروپاشی خانواده و بیدفاع و بیسامان کردن زنان و دختران جوان یک پروژه است و این پروژه از شبکههای ماهوارهای و فیلمهای خانواده و خیانتهای جنسی مرد به زن و زن به مرد و مسائل همجنسبازی شروع میشود و تا ب جاسوسی سیا و ارتباطات با نهادهای داخل کشور و تا اعمال فشارهایی تحت عنوان حقوق بشر و حقوق زن و این حرفها پیش میرود. این مسئله خیلی دقیق است. به عنوان یک پروژه تعقیب میشود. یا اینکه در رأس فهرست حقوق بشر در ایران از حقوق همنجسبازان و حق ارتداد و حق خودکشی و حق سقط جنین و حقوق بهاییان قرار دارد که هر وقت جلسهای مطرح میشود اینها را مطرح میکنند. تحت عنوان حقوق بشر در سازمان ملل و در ژنو که خود من دست کم در یک سلسله از جلساتی که آنجا مباحث حقوق بشر بود حضور داشتهام. همیشه در هر جلسهای که ایران شرکت میکند یک نماینده یهودی صهیونیست و یک بهایی حتماً باید حضور داشته باشد و حضور دارد. رئیس گروه هم اولین سوالی که میکند، هر چه شما میخواهی ب کنی و بگویی این همه خدمات حقوق بشری در ایران شده، حق کار، حق زندگی، حق ازدواج، حقوق آزادی سیاسی، حق رسانه، حق اشتغال، حق رفاه، این همه ارتقای اقتصادی اتفاق افتاده گوش نمیدهند. هر چه میخواهی بگو ولی به اینها گوش نمیدهند. یکی میگویند که چرا در ایران از همجنسبازان حمایت نمیشود و چرا قانونی نیست و یکی هم از بهاییان صحبت میکند که ما همیشه گفتهایم بهایی داریم و بهاییت. بهاییها قربانیهای بهاییت هستند. کسی در ایران تحقیق نمیکند که چه کسی بهایی هست و چه کسی نیست. چند هزار بهایی بودهاند و هستند. کسی هم از کسی سوال نمیکند که تو بهایی هستی یا بهایی نیستی. همه جا هم هستند. در دانشگاه هستند، در بازار هستند، کار و کاسبی میکنند. اصلاً کسی در ایران از کسی تفتیش عقاید نمیکند که شما بهایی هستی یا مسلمان هستی. اینها قربانیان بهاییت هستند. کسی تفتیش نمیکند. اما حق تبلیغ ندارند. اما بهاییت یک مذهب نیست. یک توطئه است. توطئهای که از درون تشیع شروع شد. اول علیه تشیع و بعد علیه کل اسلام شد و بعد هم کلاً زمان شاه جزو ارکان رژیم شاه بود. یعنی مقامات عالی رژیم شاه از رئیس ساواک تا نخستوزیر تا 6، 7 وزیر تا پزشک مخصوص شاه، تا معلم بچههایش و غیره بهایی بودند. تا بزرگترین سرمایهدارها و بانکهای کشور در دست اینها بود. بهاییت در ایران یک توطئه سیاسی است. هیچ وقت یک مذهب نبوده است. اینها اولاً با ادعای اینکه با امام زمان مرتبط هستند در حوزه علمیه عراق متولد شدند. بعضی از طلبههای نادان افراطی تحت تأثیر جریان شیخیه و بابیه اول ادعا کردند که اینها با امام زمان ارتباط دارند و ما باب امام زمان هستیم مثل علیمحمد باب و بعد دیدند بازارشان گرفت و یک عده از آدمهای نادان شیعه، چه طلبه شیعه و چه بازاری شیعه به دنبال اینها راه افتادند و واقعاً باور کردند و بعد ادعا کرد که من خود امام زمان هستم و دید باز هم قبول کردند و بعد گفت من پیغمبر جدید هستم. گفت اسلام را قبول داریم ولی ما پیغمبر جدید و دین جدید هستیم. بعد هم ادعای خدایی کرد. گفت من مثل مسیح که مسیحیها میگویند پسر خداست و به زمین آمده هستم و من هم خدا هستم. بنابراین اگر از اول این مذهب میگفت ما اسلام را قبول نداریم و یک دین دیگری بودهایم به این شکل حساسیت ایجاد نمیشد. مسیحی و زرتشتی و یهودی اساساً اسلام را قبول ندارند. نه پیغمبر ما را پیغمبر میدانند و نه قرآن را کتاب آسمانی میدانند ولی در ایران آزاد هستند. دین و عبادت آزاد دارند. به عنوان یک شهروند همه چیزشان آزاد و محترم هستند. در مجلسهای ما نماینده دارند. با اینکه اصل قرآن و اسلام را قبول ندارند. ولی اینها یک توطئه سیاسی دارند. با اینکه ظاهراً میگویند ما قرآن و اسلام را هم قبول داریم. میگویند ما پیغمبر بعدی هستیم. کلاً پایگاه اینها امروز با صهیونیستها یکی است. بیشترین سرویسهای جاسوسی در اینها هست. ب حقوق بهاییت و اینها نیست. ولی یکی همجنسبازان در ایران و دوم بهاییت و سوم اینکه میگویند چرا خودکشی را گناه میدانید؟ حالا جرم به این منظور که بتوان به دادگاه برد که وقتی کسی بمیرد نمیشود او را به دادگاه برد. ولی گناه میدانید و این توهین به حق بشر است. حق ارتداد و حق گناه اساساً همینطور است و میگویند حق گناه در رأس حقوق بشر است. ما راجع به حقوق بشر با یک چنین مکتبی روبرو هستیم. وقتی از زن صحبت میکند توجه اصلی آن به جسم زن است. به کرامت و روح زن نیست. یا مثلاً وقتی در این مباحث میگوید ارتقا و رشد زنان، ما باید بگوییم ارتقا و رشد زنان به شما مربوط نیست. این دستور انبیاست. پیغمبر اسلام فرمود پدری که خرج رشد علمی دخترش بکند دو برابر پدری که خرج رشد علمی پسرش میکند پاداش دارد. علم بر مرد و زن مسلمان واجب است. بحث ما هم که در رشد علمی و اجتماعی زنان رکورد زده است. 65 تا 70 درصد دانشگاههای ما زنانه است. از آن طرف مردان باید مطالبه کنند که حقوق مساوی به ما بدهید. اقلاً سهمیه را 50 به 50 کنید که مسئولیت تأمین زندگی خانه و خانواده با من است ولی 65 یا 70 درصد دانشگاهها خانمها هستند. ایران که از رکوردهای جهانی بالا زده است و همه هم به این اعتراف کردهاند. ب رشد زن، ب حقوق بشر، اینها باید روشن بشود. کدام تعریف از حقوق بشر؟ کدام تعریف از حقوق زن؟ کدام تعریف از حقوق کودک؟ کدام تعریف از حقوق بینالملل؟ اولاً باید این نکته روشن بشود. ببینید ما راجع به مباحثی مثل حقوق بشر، حقوق زن، حقوق کودک، حقوق مرد، حقوق خانواده، حقوق سیاسی و همه آنچه که مصادیق حقوق بشر شناخته میشود، آزادی رسانه سه مسئله داریم. در روابط بینالملل، پیمانهای بینالمللی، نهادهای بینالمللی ما سه مسئله داریم. یک، معیار تعریف است. میپرسند مگر حقوق بشر ایرانی و غیر ایرانی دارد؟ مسلمان و غیر مسلمان دارد؟ بشر، بشر است. چه فرقی میکند؟ بله، این حرف درست است. اینهایی که میگویند حقوق بشر ما با حقوق بشر شما فرق میکند یک تعبیر دوپهلو است. یک پهلوی این کاملاً غلط است. بشر واقعاً بشر است. اگر یک بشری حقوقی دارد همه افراد بشر حقوقی دارند. اگر هم این ندارد، بقیه هم ندارند. پس در حقوق بشری اسلامی و غربی و شرقی و لیبرال و چپ و راست ب بر سر چیست؟ صحبت بر سر موضوع حقوق بشر که بشر است، نیست. که شرقی و غربی و قدیم و جدید است، فرقی نمیکند. غربی و شرقی و قدیم و جدید فرقی نمیکند و بشر، بشر است. اختلاف بر سر اینکه حقوق بشر، حقوق بشر است، نیست. اختلاف بر سر این است که منبع حقوق بشر چیست و کجاست؟ یعنی فهرست حقوق بشر را چه کسی تعریف میکند و چرا؟ الان همین دیروز دیدید که مجلس پارلمان آلمان تصویب کرد همجنسبازی قانونی است و ازدواج همجنسها به رسمیت شناخته میشود و ما از این به بعد دو نوع خانواده داریم. خانواده غیر همجنس و خانواده همجنس داریم. این آلمانی است که در تاریخ فلسفه و زادگاه پروتستانتیزم و اخلاق مذهبی است و تا 10، 20 سال پیش اگر کسی میگفت آمریکاییها بالاخره در اینجا هم همجنسبازی را مثل خودشان رسمی میکنند، بزرگان و دانشگاهیان آنها میگویند امکان ندارد. یک جایی خواندم که یکی از دوستان گفته بود من 20 سال پیش با چند نفر از اساتید دانشگاههای آنجا رفت و آمد داشتم و به آنها گفتم این اتفاق میافتد و آنها میگویند محال است. میگفت اخیراً به آنجا رفتم و یکی از آنها گفت تو درست گفتی. گفت پسر خودش هم همجنسباز شده است. چون اصلاً شبکههای رسمی دارند، ترویج میکنند، تطهیر میکنند، تئوریزه میکنند، روشنفکری میکنند و آن را در رأس حقوق بشر میگذارند. الان حتی نخستوزیر آلمان گفت ازدواج بین یک مرد و یک زن است. خانم مرکل این را گفت. مجلس رأی داد نهخیر. ببینید اینکه میگویند مکتب غربی و حقوق بشر غربی و لیبرالیزم همینهاست. نه اینکه تمام حقوق بشرش فقط همینها باشد. نه. اولاً حقوق بشر مکاتب مختلف دارد. لیبرالیزم است، نئولیبرال است، مکتب حقوق بشر سوسیالیستی داریم. مکاتب حقوق بشر انواع و اقسام ایسمهاست. کدام یک از اینها باید حاکم بر جهان باشد و چرا؟ این سوال ماست. انبیا هم برای بشر حقوق تعریف کردهاند. دین آمده تا برای انسان حقوق تعریف کند. اسلام حقوق بشر تعریف کرده است. البته برای همه افراد بشر تعریف کرده است. نمیگوید برای بشر ما بله و برای بشر آن طرف نه. همه بشر این حقوق را دارند. منتها کدام حقوق؟ این فهرست حقوق بشر اسلامی با فهرست حقوق بشر لیبرال، با فهرست حقوق بشر سوسیالیستی، با فهرست حقوق بشر چین و هند و شرق باستان، با فهرست حقوق بشر یهود و غیره در یک جاهایی شباهت دارد. همه ما یک چیزهایی را جزو حقوق بشر میدانیم. حق حیات، حق ازدواج، حق اشتغال را جزو حقوق بشر میدانیم. یک چیزهایی را ما حقوق بشر و در رأس حقوق بشر میدانیم و آنها اصلاً جزو حقوق بشر نمیدانند. مثلاً حق کرامت انسان، حق رشد، آن چیزی که به عنوان حقالله مطرح میشود که در واقع حقالنفس است. حقالناس را اجمالاً به عنوان حقوق بشر قبول میکنند اما حقالله هم حقالنفس است. حق رشد من و تکامل من است. این چیزها برای آنها مطرح نیست. حق تعالی، حق داشتن دنیا و آخرت خوب، حق تکامل معنوی و اخلاقی و حق آماده شدن برای لقاالله. اینها چون مادی نیست آنها جزو حقوق بشر نمیدانند. یک چیزهایی هم هست که آنها حقوق بشر میدانند و ما آنها را حدود بشر میدانیم. او میگوید چون لذت میبری سود دارد. تا وقتی که لذت میبری باش و هر وقت که لذت نمیبری خودکشی کن. او این حق را قائل میشود. در مکتب توحید ما حق صدمه زدن به انگشت خودمان را هم نداریم. چون این امانت است. بدن ما هم مال خداست که در اختیار ماست. با این بدن هر کاری نمیتوان کرد. ما حق بیآبرو کردن خودمان را نداریم. جزو حقوق بشر در منطق غربی این است که یک کسی میخواهد آبروی خودش را ببرد و میتواند. اسلام اجازه نمیدهد شما آبروی خودت را ببری. این حرام است. چون آبروی تو هم امانت خداست. یک کسی در مکتب حقوق بشر مادی حق دارد به ظلم تن بدهد. میگوید اینها به من ظلم میکنند و من دلم میخواهد که ظلم کنند. در حقوق بشر اسلامی شما حق ندارید تن به ظلم بدهید. همانطور که حق ندارید به کسی ظلم بکنید. هر دوی اینها ممنوع است. حق گناه نداری، حق ارتداد نداری، حق زنا نداری. حتی اگر طرف تو راضی بشود یا نفهمد یا زجر هم نکشد، باز هم حق ظلم نداری. الان ما اینجا نشستهایم و 99 درصد ما رضایت بدهیم که به یک نفر که اقلیت مطلق است ظلم بشود، در حقوق بشر اسلامی چنین حقی نداریم. حالا بالاتر برویم. اگر خود آن یک نفر هم راضی بشود و بگوید به من ظلم و توهین کنید. باز هم چنین حقی نداریم. کدام دستگاه حقوق بشر را میگویید؟ حقوق بشر غربی؟ حقوق بشر شرقی؟ حقوق بشر اسلامی؟ حقوق بشر انواع و اقسام دارد. ممکن است در 80، 90 درصد مصادیق حقوق هم مثل هم باشند. اما آن 10، 15 درصد خیلی مهم است که با هم تفاوت داریم. در آن 80، 85 درصد هم استدلالهای ما با همدیگر متفاوت است. هر دو میگوییم بشر این حق را دارد یا این حق را ندارد. اما تو به چه دلیلی میگویی و من با چه استدلالی میگویم؟ تعریف بشر در مکاتب مختلف متفاوت است. بنابراین تعریف حقوق بشر هم در مکاتب مختلف متفاوت است. مسئله اصلی ما این است که چه کسی حقوق بشر برای جهان تعریف کند؟ چرا شما تعریف میکنید؟ اصلاً شما و ما نداریم. چه کسی گفته این فهرست از حقوق بشر درست است و با کرامت انسان سازگار است؟ تو میگویی رسمی شدن همجنسبازی الان در 17، 18 کشور غربی از آلمان و آمریکا تا کجا قانونی شده است. ما میگوییم این خلاف کرامت بشر است. هر چه که ضد کرامت بشر است جزو حقوق بشر نیست. جزو حدود بشر است. هر جا حقالناس را علیه حقالله تعریف کنی حقوق بشر غیر دینی و سکولار است. آن حقوق بشر جزو حقوق بشر نیست. آن حقوق جعلی بشر است. مگر هر کسی میتواند برای خودش و برای بشر هر حقوقی که دلش میخواهد بر مبنای اصالت لذت بتراشد؟ فقط ب 2030 نیست. ب بسیاری از این قراردادهایی است که تا حالا امضا شده است. بی سر و صدا هم امضا میشود. در مورد همه هم گفتهاند حق تحفظ داریم. همین حقوق بشر را گفتند با حق تحفظ امضا کردیم و ما هر سال در سازمان ملل محکوم میشویم. چرا؟ چون آنها میگویند حق همجنسبازی جزو حقوق بشر است. هر سال ایران محکوم میشود. چون امضا کرد و گفت حق تحفظ داریم. داشته باش ولی حق تحفظ تو به درد خودت میخورد. هر سال محکوم میشوی. بعد هم کم کم میگویند حالا تحریمها را به اسم هستهای کنار گذاشتیم و همان تحریمها و بلکه بیشتر را به اسم موشک میآوریم. باز تحریمهای موشک را کنار گذاشتیم و همان تحریمها و بلکه بیشتر را به عنوان حقوق بشر میآوریم. این است. تحریمها کمتر نشد. الان بعد از همین انتخابات اخیراً اعلام کرد تحریمهای مادر آغاز شد. یعنی دیگر کل تحریمهایی که تا حالا بوده به علاوه تحریمهای دیگر. به بهانه چه؟ به بهانه موشک و حقوق بشر. پس مسئله اول ما این است که چه کسی حقوق خانواده و حقوق زن و حقوق بشر را تعریف میکند و بر چه مبنایی و با چه منبع و معیاری تعریف میکند؟ چه کسی گفته لیبرالیزم مبنای حقوق بشر است؟ ما میگوییم اسلام مبنای حقوق بشر برای همه دنیاست. بله، ما به حقوق بشر جهانی قائل هستیم. منتها منبع آن باید اسلام، توسعه وحید و انبیا باشند و نه لیبرالیزم و منافع سرمایهداری. این نکته اول ماست. نکته دوم، اینها را صادقانه میگویید یا غیر صادقانه؟ بسیاری از این قوانینی که برای حقوق بشر بینالملل نوشتهاید را خودتان در هیچ جایی عمل نمیکنید. در کشورهای خودتان بسیاری از اینها را عمل نمیکنید. نوکرهای شما سر کار هستند و شما یک بار اینها را محکوم نکردید. شاه در ایران کدام کنوانسیون بینالمللی را ولو به ظاهر رعایت میکرد؟ شاه قانون اساسی سلطنتی را هم رعایت نمیکرد که حضرت امام آن اوایل میگفت لااقل به همین قانون اساسی سلطنت مشروطه عمل کن. به همین هم عمل نمیکنی. به کدام کنوانسیون بینالمللی عمل میکرد؟ یک بار ایران شاه چون نوکر اینها بود تحریم شد؟ نه آقا. بازی است. عربستان سعودی تا حالا تحریم شده است؟ الان عربستان رئیس سه، چهار کنوانسیون حقوق بشر جهانی است. نمیگذارد زن رانندگی کند. آنجا حقوق زن در خطر نیست. حقوق بشر هم مطرح نیست. این جنایتهایی که در یمن میکند. همین الان میدانید که مردم یمن زیر دو سال بمباران اینها و قحطی و تحریم گرفتار وبا و گرسنگی شدهاند و هزاران نفر از وبا دارند میمیرند. بیماری و گرسنگی دارند. بچههای آنها از گرسنگی میمیرند. یک بار آمریکا و فرانسه و انگلیس و سازمان ملل عربستان را محکوم نمیکند. پس در حقوق بشر صادق هم نیستید. هر وقت میخواهند یک چیزی را محکوم کنند، 4، 5 کشور محکوم میشوند. ایران، روسیه، چین، کره شمالی، عراق، سوریه، کوبا. یعنی کشورهایی که به هر دلیلی تسلیم اینها نیستند و علناً هم میگویند تسلیم نیستیم. اینها محکوم میشوند. رئیس سازمان ملل قبلی، همان عروسک قبلی عربستان را به خاطر کشتار کودکان یمن محکوم کرد. عربستان سریع پیغام داد مگر پول نمیخواهید؟ با وقاحت تمام آمد و گفت من این محکومیت عربستان را پس میگیرم. ما از عربستان عذرخواهی میکنیم و این حرف را پس میگیریم. جالب است که خجالت هم نمیکشند. در ویترین بینالمللی و در تریبون بینالمللی اعلام کرد که ما به خاطر پول این کار را کردیم و حرفش را پس گرفت. برای اولین بار در تاریخ سازمان بینالملل پس گرفتند. عربستان رئیس چند کنوانسیون حقوق بشر سازمان ملل شده است. یعنی او بر حقوق بشر نظارت میکند. جنایتکار در بحرین و عراق و سوریه و پدر تروریزم وحشی وهابی که نه بویی از دموکراسی غربی برده و نه دموکراسی اسلامی و نه حتی خلافت اسلامی سنی محکوم نمیشود. فرانسه بالاترین و عالیترین نشان حقوق بشر مربوط به بحث فرانسه را به سینه شاه عربستان زد. مخفی هم زد که بعد علنی شد و آبرویش رفت. گفته بود میشود در داخل یک اتاق باشد و جلوی رسانهها نباشد که آبروی ما نرود؟ چرا؟ چون چند میلیون دلار پول میگیرد. همین رئیس دیوانه جدید آمریکا به عربستان رفت و 500 میلیارد دلار باج گرفت که خودشان در نشریههای آمریکا عکسش را انداختند و نوشتند گاو شیرده که این نشسته و شاه عربستان را میدوشد. 500 میلیارد که بسیاری از آن پول اسلحه بود. همان جا هم تصمیم گرفتند یک ارتش جدید عربی آمریکایی علیه ایران درست کنند و تحریمها را هم بیشتر کنند. همه اینها تازه بعد از این انتخابات بود. اصلاً اینها کاری ندارند که شما به آنها چشمک میزنی یا نمیزنی یا چراغ سبز نشان میدهی یا نشان نمیدهی. او کاری ندارد. اگر احساس کند ضعیف هستی و وا دادهای جلوتر میآید. میخواهم بگویم آیا در اینها صداقتی هست که اینها حقوق زن و حقوق بشر را تعریف کنند و برای دنیا سند توسعه پایدار و سند آموزش ملی و بینالمللی و جهانی و ارتقای زنان تنظیم کنند؟ سوال اول این بود که با کدام معیار؟ چه کسی حقوق بشر را تعریف میکند؟ لیبرالیزم یا اسلام یا مکتب دیگری؟ چرا؟ اشکال دوم ما به این نوع تعهدات این است که خود شما صادق نیستید. در مورد اینها خودتان گزینشی عمل میکنید. از رژیمهای دنیا آنهایی که نوکر و متحد شما هستند هیچ وقت محکوم نمیشوند و تحت فشار نیستند ولو عمل نکنند. سیاسی برخورد میکنید. اشکال سوم این است که اصلاً از چه زمانی قرار شده که یک عده در سازمان ملل بنشینند و برای دنیا تصمیم بگیرند؟ در مورد زبان، در مورد تعریف توسعه، در مورد نظام آموزشی، در مورد خانواده، در مورد محیط زیست برای بقیه تصمیم میگیرند. بگویند چه زمانی این قرار شده است؟ دیکتاتوری جهانی به راه انداختهاید؟ آیا سازمان ملل یک نهاد بیطرف است؟ کدام یک از این نهادها بیطرف هستند؟ نهاد حقوق بشر؟ نهاد انرژی هستهای؟ نهاد صلح جهانی؟ نهاد محیط زیست؟ کدام یک از اینها بیطرف هستند؟ اولاً همه اینها زیرشاخههایی هستند که محور مرکزی و تصمیمگیر اینها شورای امنیت سازمان ملل است. سازمان ملل در واقع چیزی نیست جز شورای امنیت آن. شورای امنیت 5 کشوری هستند که بمب اتم دارند. فقط این 5 کشور آنجا هستند چون بمب اتم دارند. 5 کشور اتمی بعد از جنگ بینالملل اول و دوم اروپا رهبر جهان هستند. چون برندگان جنگ بودهاند. اول آمریکا و انگلیس و فرانسه و شوروی و بعداً چون چین هم به بمب اتم رسید گفتند تو هم بیا. چون دیدند نمیشود. بعد گفتند دیگر اجازه نمیدهیم هیچ کس به بمب اتم برسد و ما چون بمب اتم داریم حق وتو داریم. یعنی تمام دنیا یک رأی بدهند و یکی از این 5 کشور یک رأی دیگر بدهد بر همه مقدم است و حق وتو دارد و همه باید کنار بروند. چرا؟ چون بمب اتم دارد. این جامعه مدنی جهانی و دموکراسی بینالملل است. دقیقاً دیکتاتوری جهانی است. ممکن است کسی بگویند این مصوبات سازمان ملل عقل جهانی و تجربه جهانی و محصول تعامل بشری و تجربه بشری در تاریخ است. اگر این بود که کاملاً قابل ب بود. یعنی بگوییم اینها را روی میز گذاشتهاند و گفتهاند هر متفکری و هر صاحبنظری با هر دین و مکتبی ولو بیدین از هر جای جهان هر نظری دارد روی میز بگذارد و ب بکند. بعد هم رأی بگیریم. این کار را هم نکردند. شما فکر میکنید این مواد و پیمانهایی از این دست مثلاً در آفریقا تولید شده؟ در آمریکای لاتین تولید شده؟ در آسیا تولید شده؟ حتی در کل کشورهای اروپایی تولید شده؟ نهخیر. کل اینها همین 3، 4 کشور هستند. میخواهند یک فرهنگ را در جهان حاکم کنند که این فرهنگ اصالت لذت، اصالت سود، فرهنگ سرمایهداری، سبک زندگی لیبرال است و نماد شاخص آن هم یکی همجنسبازی و فروپاشی خانواده است و به طور خاص زنان در همه جا بیشتر از همه هدف گرفته میشوند. چون میدانند اگر زن به عنوان سنگ بنای خانواده رفت و لغزید دیگر خانوادهای نخواهد بود و وقتی خانواده نباشد دیگر کودکی نخواهد بود. کودک انسان نمیشود. اصلاً دیگر نمیتوان انسان تربیت کرد. لذا با همه سنتهایی که یک مقدار از اخلاق و معنویت و خانواده حرف میزنند ولو غیر اسلامی باشند در تمام جهان سر جنگ دارند. مثلاً سنتهای چینی، سنتهای هندی، سنتهای مردم آمریکای لاتین، سنتهای مسیحی، سنتهای یهودی که همه اینها قائل به خانواده و حجاب بودند. همه اینها مخالف فحشا و همجنسبازی و زنا و لواط بودند. با همه اینها مبارزه کردند و چون اسلام در این مباحث جدیدترین و آخرین دین بوده و دقیقتر و همه جانبهتر به قضیه نگاه کرده روی ارزشهای اسلامی بیشتر زوم میکنند و الا تا 90 سال پیش زنان در اروپا و آمریکا با حجاب بودند. بروید و عکسهایی که در تاریخ اجتماعی خود آمریکا و اروپا هست را ببینید. 100 سال پیش در خیابانهای آمریکا و اروپا بی حجاب نبوده است. حجابها مثل فیلمهای قدیمی آنهاست. دیدهاید که لباسهای بلند دارند. مثل فیلمهای وسترن که برای قرن 18 و 19 است. لباسهای بلند ماکسی که تمام بدن پوشیده است. دامن گشاد و روی سر هم یا کلاه یا روسری هست. اصلاً زن برهنه و زن نیمه لخت و زن آرایش کرده به عنوان اهل فحشا در خود اروپا و آمریکا مطرح بود. کاملاً قبیح بود. اینها را به عنوان بدنام نگاه میکردند. بله، فاحشهخانه بود و میگفتند آنهایی که اهل فحشا هستند بروند. تا همین 50 سال پیش همجنسبازی در اروپا و آمریکا یک امر شرمگینانه و یک جرم اخلاقی تلقی میشد. در فیلمهای خود مطرح نمیکردند. جرئت نمیکردند. به عنوان یک گناه مخفی میکردند. تا همین 60، 70 سال پیش همینطور بود. حتی تا 40 سال پیش هم هالیوود این فیلمها را نمیساخت. ممکن بود یک نفر را در فیلم نشان بدهند که طرز حرف زدنش یک طوری باشد که آن هم به عنوان دلقک بود. ولی الان بزرگترین فیلمهایی که میسازند، قهرمان و آرتیست و شخص اولش همجنسباز است. باید این را نشان بدهد. خود اروپا و آمریکا اینقدر فاسد نبود. حالا اینها این فساد و فحشا را به عنوان حقوق بشر و حقوق زن مطرح میکنند. شما میدانید در کتاب مقدس خود اینها شراب حرام است. گوشت خوک حرام است. حجاب واجب است. سنگسار در قرآن نیست، در کتاب مقدس اینهاست. قرآن با 100 تخفیف و اضافه کردن 100 شرط فقط در یک مورد به طور مشروط به عنوان بازدارنده پذیرفته است. ولی بروید و کتاب مقدس یهودیها و مسیحیها را ببینید که احکام سنگسار چقدر زیاد و چقدر شدید است. روزه در دین اینها بیشتر از دین ما بود. اینها دیگر رعایت نکردند. من از بعضی از کشیشهای آنها پرسیدم. گفتم چرا اینها را به مردم خود نمیگویید؟ اینها فکر میکنند حجاب و شراب و گوشت خوک مربوط به اسلام است. اینها که در کتاب مقدس شما هست. گفت نمیتوان گفت. چون اگر هم بگوییم کسی گوش نمیکند و سنگینتر است که نگوییم. دین خودشان را سانسور میکنند. اینها با هر جای فرهنگ دینی ولو غربی یا شرقی بوده یا سنتهای اخلاقی بوده، همین کار را میکنند. مثلاً آیین شینتو در ژاپن، کنفسیوس در چین، بودیزم، هندوایزم، هیچ کدام ضد حجاب یا طرفدار شراب یا طرفدار زنا و همجنسبازی نبودند. اینها جرمهای بزرگی در کتاب مقدس است. حتی در اخلاق بودایی و اخلاق هندویی این حرفها مطرح نبوده است. این غربی نیست. شرقی نیست. دینی نیست. غیر دینی نیست. اساساً ضد دین و ضد هویت اخلاقی است. پس ببینید از این به بعد وقتی بر سر این مباحث حرف میزنند و میگویند بالاخره همکاریهای جهانی و سازمانهای جهانی و بینالملل هستند و اینها دستاورد تفکر بشری است سه سوال بکنید. ما سه سوال داریم. این سه سوال را جواب بدهید. اولی چه بود؟ حقوق بشر با تعریف چه کسی؟ کدام فهرست از حقوق بشر؟ حقوق بشر حتماً جهانی است. اینکه حقوق بشر ما با حقوق بشر فرق میکند به این معنی نیست که بشر ما حقوقش با حقوق بشر شما فرق میکند. به این معنی است که حقوق بشری که ما تعریف میکنیم و برای کل بشر است با حقوقی که شما برای کل بشر تعریف میکنید شباهتهایی دارد و تفاوتها و تضادهایی هم دارد. چرا آن معیار باشد؟ سوال دوم اینکه آیا خود شما در برخورد با همین قوانینی که خودتان نوشتهاید صادق بودهاید؟ اصلاً خودتان اجرا میکنید یا گزینشی است؟ همه جای دنیا اینها بررسی میشود یا اگر شاه و عربستان و نوکرهای شما باشند مانع حقوق بشر نیستند. ولی ایران و سوریه و کوبا و روسیه و چین ضد حقوق بشر میشوند چون با شما به لحاظ سیاسی مخالف هستند. شما با مسئله حقوق بشر برخورد سیاسی میکنید. صداقت در التزام به حقوق بشر نیست. سوم اینکه کجا قرار شد که یک عدهای که معمولاً از 3، 4 کشور هستند بر اساس یک ایدئولوژی سرمایهداری لیبرال با نفوذ شدید صهیونیزم و رگههای بارز فراماسونری در نگاه به خانواده، نگاه به جنسیت، نگاه به دین، نگاه به صلح، نگاه به حقوق بشر، یک پروتکل و قراردادی را امضا کرده که شما آنجا بنشینید و یک چیزی را بنویسید و به بقیه نمره بدهید و بگویید حالا ما نظارت میکنیم که چه کسانی به چقدر از اینها عمل کردهاند. آیا همه ایدئولوگها و دانشمندان و حقوقدانان از هر 5 قاره نشستهاید با دیدگاههای مختلف صحبت کردید و ب کردید و ماده به ماده یک چیزی را به رأی گذاشتید و تصویب کردید و بعد گفتهاید اکثریت این را گفتهاند و حالا باید جهان این را اجرا کند؟ ابداً چنین چیزی نبوده است. چه کسی گفته شما رئیس هستید؟ اصلاً کدام قانون بینالملل گفته است؟ میدانید که وقتی سازمان ملل تشکیل شد یکی از مادههای اساسنامه آن این است که سازمان ملل در امور داخلی هیچ کشوری دخالت نخواهد کرد. اصلاً این یکی از مبانی مشروعیت آن است که دروغ است. هر جا به نفع اینهاست دخالت میکنند. هر جا به ضرر اینها باشد دخالت نمیکنند. به ضررشان هم باشد برای حفظ منافع خودشان دخالت نمیکنند. چیزی که مطرح نیست حقوق بشر است. در باب مسئله معاونت زنان هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی ب شد که معاونت زنان ریاست جمهوری در دورههای قبل هم گاهی اینطور بوده است. در دهه 70 هم از این کارها میکردند. الان هم از این کارها میکنند. چطور میروید با گروههای مخالف مفاهیم و ارزشهای اسلامی مذاکره میکنید و در داخل کشور شروع به اجرا میکنید؟ بعد گزارش میدهید که سال گذشته موفق شدیم و اشتغال مردان در صنعت و کشاورزی از اشتغال زنان کمتر شد. اصلاً بر چه اساسی این کار را کردید؟ اصلاً آیا این به نفع زن است؟ به نفع یک زن است که در کشاورزی و صنعت مشغول باشد و مرد او در خانه بیکار باشد؟ این به نفع زن است؟ به نفع خانواده است؟ اسلام مانع اشتغال زنان نیست. اما مسئولیت اقتصاد خانواده را به مرد سپرده است. مرد باید این کار را بکند. زن حق دارد ولی وظیفه ندارد. زن هم اشتغال داشته باشد. زن پیغمبر ما که تجارت جهانی و تجارت خارجی میکرده است. اشتغال ایشان در این حد بوده است. جناب خدیجه، مادر اهل بیت وقتی با پیغمبر ازدواج کرده یکی از زنان ثروتمند قریش بوده است. تجارت خارجی میکرده است. پیامبر یک بار هم به ایشان نگفت زن نباید تجارت بکند. بلکه همیشه تقدیر کرد و گفت که بخش مهمی از اقتصاد جنبش ما و نهضت توحیدی ما مدیون نقش اقتصادی خدیجه بود. نگاه اسلام به آموزش زنان، به اشتغال زنان، به کار اقتصادی زن، به سیاست زن روشن است. قرآن صریح میگوید مردان و زنان برای امر به معروف و نهی از منکر بر یکدیگر ولایت دارند. یعنی نظارت و حضور و پرسش و پاسخهای سیاسی در سطح اجتماع. زن همانقدر مسئولیت اجتماعی سیاسی دارد که مرد دارد. پیامبر با مردان بیعت میکند و جداگانه هم با زنان بیعت میکند. یکی میآید و میگوید بیعت ما، بیعت خانمهای ما هم هست. یا زنی آمدند گفتند آقای ما بیعت کردند. پیغمبر گفت آقای شما برای خودش بیعت کرده است. خانمها مستقل هستند. در غدیر مردان جدا و زنان جدا با علی بن ابیطالب(ع) بیعت کردند. نگاه اسلام به زن روشن است. نگاه اسلام به کودک و حقوق کودک روشن است. نگاه اسلام به خشونت روشن است. پیامبر(ص) فرمودند مردی که با خشونت با زنش رفتار کند در دنیا از ما نیست و در قیامت مشمول عذاب الهی است. میگوید مردی که لقمه غذا به دهان زنش بگذارد پاداش مجاهد دارد. مردی که در کار خانه کمک کند و اجازه ندهد همسرش تحت فشار باشد نامش در دیوان شهدا نوشته میشود. اصلاً اسلام هیچ وظیفهای بیرون و درون خانه برای زن اجباری و شرعی نکرده است. همه جا دفاع از آزادی زن، رهایی زن، رشد زن به خاطر اهمیت نقش مادری کرده است. ضمن اینکه برای شیر دادن به بچه هم میتواند طلب دستمزد کند. یعنی اسلام هیچ راهی نگذاشته که بتوان زن را استثمار اقتصادی کرد یا به بیگاری کشید و از آن طرف راه رشد علمی و اقتصادی و سیاسی و کار اقتصادی او باز است. حالا اینهایی که در جامعهشان تا زن جوان و قشنگ و آرایش کرده و برهنه نباشد ارزش انسانی ندارد بیایند و به ما بگویند این کارها را بکنید. در آنجا زن به عنوان ویترین همه جا هست ولی به عنوان تصمیمگیر تقریباً در هیچ جا نیست. این بد است که بیاید و برای ما تصمیم بگیرد و اینجا هم شروع به اعلام کنند و آمار بدهند که بله، ما در ایران هم داریم یک کاری میکنیم که ازدواج زیر 18 سال ممنوع باشد. بیجا میکنی. یک کاری بکن که 12 میلیون پسر و دختری که دارند پیر میشوند و ازدواج نکردهاند ازدواج بکنند. تو از آن طرف راه را میبندی؟ به نفع چه کسی است؟ اینجا وزیر آموزش و پرورش، دبیر یونسکوی ایران، معاون سازمان برنامه و بودجه، معاون وزارت علوم، معاون وزارت بهداشت، معاون وزارت تعاون و کار، معاون وزارت کشور، معاونت وزارت ورزش و جوانان، معاون وزارت دادگستری، معاون وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، معاون وزارت جهاد کشاورزی، معاون وزارت صنعت و معدن، معاون سازمان حفاظت محیط زیست، رئیس سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور، رئیس سازمان بهزیستی، رئیس مرکز آمار، رئیس دانشگاه فنی و حرفهای، رئیس دانشگاه فرهنگیان، نماینده تشکلهای غیر دولتی و NGO به انتخاب اینها، کل بخش خصوصی و دولتی را زیر کار کشیده است. تابستان پارسال دولت تصویب کرده و امضا شده است. میگویند ما هیچ کاری نکردهایم و تعهدی ندادهایم. آنها اینقدر الزام نکردهاند. خود اینها آمدهاند و اینجا اجباری کردهاند برای اینکه گزارش بدهند و یونسکو گفته شما اولین کشوری در دنیا هستید که اینطور تخته گاز جلو رفتهاید. ما اینقدر هم توقع نداشتیم. این تفکر خطرناک است که حتی مدیریت آموزش و خانواده و سبک زندگی و رسانه ما را به دست اینها بدهد. آن وقت در 2030 تا اینجا دخالت میکند که تربیت معلمهای شما زیر نظر ما باشد. نظام آموزشی خود را تغییر بدهید. هر سال باید به ما گزارش بدهید. آمار کامل داخل کشور را باید به طور شفاف و به روز به ما بدهید. یا اصلاً ما خودمان به آنجا میآییم و آمارگیری و نظارت میکنیم. یارانه کشاورزی صادراتی خود را باید حذف کنید. یارانه ماهیگیری فلان را باید حذف کنید. در همه جا دخالت کرده است. آی.تی و اینترنت بدون کنترل در درون همه خانهها در اختیار زنان و کودکان و جوانان باشد. مگر مرض داری؟ حالا اینجا که همه چیز بدون فیلتر دست همه هست. اینجا که در همه جهتها ما رکورد شکستهایم. کارهایی که خود دنیا تازه دارد به جاهای دیگر دستور میدهد ما پیشاپیش انجام دادهایم. بخشی از چیزهایی که اینجا مطرح شده برای کشورهای بیچاره است. مثلاً یکی از مسائل آن این است که دستشویی به قدرت کافی در کشورها نیست و باید دستشویی بسازید. اینها به درد همان کشورها میخورد. میدانید که تقریباً 50، 60 کشور در دنیا هستند که دستشویی عمومی ندارند و هیچ چیزی ندارند و در همه خانهها هم دستشویی نیست و بعضی از کشورها را خود من دیدم. از آسیا مثل هند و نپال تا کشورهای آفریقایی دیدهام که اصلاً امکانات دستشویی ندارند. کنار خیابان مینشینند و همان جا کارشان را میکنند. تا لندن هم دیدم کوچه کنار دانشگاه که دیگر مشکل دستشویی ندارد، البته آنجا هم پولی است و عمومی کم است، ولی بالاخره همه خانهها و دانشگاهها دستشویی دارد. من چند بار این صحنه را آنجا دیدهام. کوچه کنار دانشگاه بزرگ و معتبر در لندن 20 نفر سرپا ایستادهاند و ادرار میکنند. یکی نشسته و مدفوع میکند. حالا بعضیها مشکل فرهنگی دارند و بعضیها هم دستشویی ندارند. ما هم کنار این ملتها هستیم و جزو دستورات آنها این است که دستشویی درست کنیم. یا اینکه زنها باید به اندازه مردها بتوانند تحصیل کنند. اینجا که زنان بیش از مردان تحصیل میکنند. مردها اعتراض میکنند که اقلاً سهمیه دانشگاهها را 50 به 50 بکنید تا مساوی بشود. مخاطب اینها ما نیستیم. کشورهای در پیتی در دنیا هستند که اغلب هم نوکرهای شما هستند. برنامه آموزش 2030 که در داخل کشور خیلی روی این مانور دادند تدوین برنامه جهانی، هدفگذاری کلان و جهانی، تدوین راهبردهای کلان جهانی، تدوین راهبردهای خرد منطقهای است. پس چه چیزی از این ملی است؟ کجا به اختیار ما و نخبگان ما و دولت ماست؟ تدوین راهبردهای اجرایی و هدفگذاری خرد ملی است. این جدول است. این را وزارت آموزش و پرورش و دولت ایران به آنها گزارش داده که ما طبق آن چیزی که شما فرمودید عمل کردیم. تدوین برنامه: جهانی، هدفگذاری کلان: جهانی، راهبردهای کلان: جهانی، راهبردهای اجرایی: جهانی، راهبردهای خرد: منطقهای، هدفگذاری خرد: ملی و منطقهای. یعنی شما هدف و راهبرد را تعیین کنید، ما اینجا فقط چگونگی اجرا و روش اجرا را انجام میدهیم و به شما هم گزارش میدهیم. به نظر من اینها توهین به ملت ایران است. توهین به دانشگاههای ایران است. توهین به تاریخ ایران است. توهین به حوزه است. توهین به روشنفکران و نخبگان کشور است. بیش از همه توهین به خود دولت ایران است. راجع به این نهادها عرض کردم اگر نهادها بیطرف بودند، اگر واقعاً این نهادها بینالمللی بودند، اگر واقعاً همه به این قوانین عمل میکردند و همه در تعیین اینها مشارکت داشتند، اگر یک مکانیزم توافق شده جهانی بود که میگویند شروع به اجرا کنیم و در ازای آن این امتیازات را بدهیم و این تحریمها را لغو کنیم، اگر اینها بود باز همه اینها قابل ب بود. تمام امتیاز را میدهند و هیچ امتیازی نمیدهند. فقط تحقیر است. دلشان خوش است که یک یابویی در یونسکو از اینها تشکر کرده که خود او هم یک حقوقبگیر است و کارهای نیست. اگر هم کسی ب یا انتقادی کند میگویند اینها ضد جهانی شدن است. اینها میخواهند با جهان رابطه نداشته باشیم. جهانی شدن چند نوع است. کدام را میگویی؟ ارتباطات جهانی چند نوع است. ارتباط نوکر با ارباب هم ارتباط جهانی است. ارتباط ارباب با نوکر هم باز ارتباط جهانی است. ارتباط دو ملت و دو کشور و یا ده کشور که نه نوکر هستند و نه ارباب هم ارتباط جهانی است. ما ارتباطات جهانی مدل سوم را میخواهیم. این انسانی است. مدل ارتباطی جهانی شدن نوع اول و دوم غیر انسانی است. استکبار و استعمار است. یک طرف ارباب است، یک طرف تحقیر شده است. یکی استثمار میکند و یکی استثمار میشود. یکی دستور میدهد و یکی اطاعت میکند. اصلاً یکی از اهداف اصلی بحث ما این بود. ملت ما جزو ملتهای نوکر نیست. نخبگان ما محترم هستند. ما حرف داریم. دانشگاه ما، حوزه ما، در تمام این مباحث حرف دارد. ما در تمام مناسبات جهانی و بینالملل شرکت میکنیم و باید شرکت کنیم. در تمام نهادهای بینالمللی و جهانی شرکت میکنیم و باید شرکت کنیم. اما چه نوع شرکتی؟ چه نوع رابطهای؟ در طرح جامع کجا؟ در پروژه کجا؟ ما در پروژه آنها یا آنها در پروژه ما یا هر دوی ما در یک پروژه عادلانه بشری و جهانی. ما این سومی را قبول داریم. ما نه میگوییم که ما ارباب باشیم و بقیه نوکر باشند و نه میگوییم آنها ارباب باشند و ما نوکر باشیم. ما میگوییم هیچ کس نه ارباب باشد و نه نوکر باشد. وحدت جهانی و وحدت بشری باشد. همه به همدیگر احترام بگذاریم. راجع به همه چیز ب کنیم و ببینیم واقعاً چه چیزی جزو حقوق بشر است و چه چیزی نیست. ببینیم وقتی از صلح و جنگ و تروریزم میگویید عوامل اصلی تروریزم و جنگ در جهان چه کسانی هستند؟ همانهایی که بیشتر از همه شعار صلح و مبارزه را با تروریزم را میدهند. دیکتاتوریها در کشورهای مختلف جهان را چه کسانی بر سر آوردند؟ همانهایی که بیشتر از همه شعار دموکراسی میدهند. ضد زنترین جریانها که تا زنان را بیآبرو و بیکرامت و بیخانواده نکنند دست بر نمیدارند چه کسانی هستند؟ همانهایی که بیش از همه از حقوق زن و حقوق کودک حرف میزنند. یک عده به دنبال صلح هستند و یک عده به دنبال جنگ هستند. یک عده میخواهند ایران منزوی باشد و یک عده میخواهند ایران جهانی بشود. یک عده با جهان قهر هستند و یک عده میخواهند با جهان آشتی کنند. اینها دروغ است. حضرت امام با جهان قهر نبود. حضرت امام با 4، 5 کشور جهانخوار قهر بود و دعوا کرد. به خاطر نجات جهان این کار را کرد. حضرت امام جهانیترین حرکت بود. ضد جهان نبود. حضرت امام ضد جهانخوار بود. حالا یک عده میخواهند با 4 کشور جهانخوار آشتی کنند و تسلیم بشوند و میگویند این آشتی با جهان است. اینها میگویند یک عده ضد حقوق بشر هستند. یک عده از دین تکلیفمحور میگویند و یک عده از دین حقمحور میگویند. این حرفها برای بیسوادترین آدمهاست. اولاً تکلیف و حق که اینقدر هم جدی بود چرا پیغمبری کسی را نفرستادی با ما حرف بزند؟ میگوید حالا که انبیا و دین را فرستادم و عقل و فطرت هم به شما دادم حق دارم شما را محاکمه کنم و شما دیگر نمیتوانید من را محاکمه کنید. این در قرآن است. میگویند دین سنتی این است. به شما بگویم که سنت و مدرنیته را هم به 100 شکل تعریف کردهاند. یک عده تاریخی تعریف کردهاند، یک عده معیار معرفتشناختی گذاشتهاند، یک عده فلسفی، یک عده حقوقی، یک عده بر اساس تاریخ ادیان، و این تعریفها هیچ کدام با همدیگر سازگار نیست. در جاهایی شبیه به هم هستند و در جاهایی هم متناقض هستند. این تقسیم همه چیز به سنتی و مدرن حتی بشر سنتی و بشر مدرن، دین سنتی و دین مدرن، بیش از آن که علمی و معرفتی باشد یک تقسیمبندی ایدئولوژیک و تبلیغاتی است. سنت چیست؟ از نظر اسلام سنت بد داریم، سنت خوب هم داریم. سنت سیئه و سنت حسنه داریم. اگر به معنی اصطلاحی سنت کار دارید. هر سنتی و هر چیزی که از قدیم بوده صلاحیت طبعیت ندارد. چنان که هر چیز جدیدی لزوماً خوب نیست. لزوماً بد هم نیست. اگر این بدیع بدعت باشد، یعنی خلاف ارزشها باشد چیز بدی است. مدرنیته آن هم بد است. اگر یک چیز مدرنی است که به نفع تکامل بشر است بدعت نیست. بدیع هست اما بدعت نیست. نسبت مفاهیم اسلامی با سنت و مدرنیته چه در حقوق بشر، چه در سبک زندگی و سبک آموزش و مفهوم دولت و حق حاکمیت به قول منطقیون عموم خصوص من وجه است. نه تباین است و نه تطابق است. یعنی بخشی از آنچه که اسلام میگوید با سنت تعریف غربی میسازد و بخشی از آن هم با سنت آنها سازگار نیست. با تعریف آنها از سنت سازگار نیست. بخشهایی از مدرنیته سازگار است و بخشی هم با بخشهایی از مدرنیته سازگار نیست. اصلاً اسلام مفاهیم بشری را به قدیم و جدید تقسیم نمیکند بلکه به درست و نادرست، حق و باطل، مفید و مضر، عدل و ظلم تقسیم میکند. به قدیم و جدید یا شرقی و غربی که تقسیم نمیکند. این پاسخ آنهایی است که میگویند بالاخره تکلیف را روشن کنید که میخواهید با جهان کار کنید یا میخواهید کار نکنید؟ جهان کیست؟ 120، 130 کشور دنیا از حقوق هستهای ما دفاع کردند. آنها جهان نیستند، این 2-1+5 که آمریکا و فرانسه و آلمان و انگلیس شد و در پایان هم آمریکا شد و در واقع 5-1+5 شد. در انتها تمام مذاکرات ایران فقط با آمریکا بود. اصلاً آنها رفتند. اینها جهان هستند؟ از نظر اینها آمریکا جهان است و آن 120 کشوری که گفتند ایران حق هستهای دارد جهان نیستند. هر چه هم او تعهدات خود را نقض میکند از این طرف ما سعه صدر داریم. نه، انشاالله نقض نکرده، منظوری نداشته است. حالا که چند روز پیش گفتند نقض هم کرده باشد یعنی بیتربیت است. بیتربیت است. بیتربیت است که ما به همه تعهدات خود عمل کردیم. بستی و بتن ریختی و تمام شد. دو، سه نفر از نوابغ هستهای چند وقت پیش به من خبر دادند که رفتهاند و در سازمان آب و فاضلاب مشغول هستند. چند نفر به خارج رفتند. همین کشورهای غربی بعضی از اینها را دعوت کردند و گفتند ما که نمیگذاریم شما در ایران کارهای هستهای بکنید. پس به اینجا بیایید. چند نفر از اینها مستقیم دعوت شدند. جزو نوابغ هم هستند. من نمیدانم رفتند یا نرفتند. ما که به همه تعهدات خود عمل کردیم. او به کدام تعهداتش عمل کرد؟ به 10 درصدش هم عمل نکرد. بقیهاش هم الان با تحریمهای جدید در حال برگشتن است. آمریکا را بشناسیم. سازمان ملل مستقل از آمریکا و کمپانیهای سرمایهداری صهیونیست نیست. استقلالی ندارد. بیطرف نیست. کارهای نیست. اگر یک بار توانست آمریکا و اسرائیل را محکوم کند و یک تحریمی علیه آمریکا بکند. تنها کشوری که بمب اتم زده آمریکا است. جنایتکار جنگی است و حالا رئیس پلیس اتمی دنیا شده است. اینها کافی نیست که این نهادهای جهانی را بشناسید؟ میگویند میخواهید با جهان کار کنید یا میخواهید کار نکنید؟ میخواهید منزوی باشید یا میخواهید نباشید؟ اگر جهانی شدن را قبول دارید باید اینها را اجرا کنید. اینها چیست؟ میگویند اینها حق تحفظ دارد و حالا ما یک چیزی گفتهایم. نزدیک به 46، 47 مورد به کشورهای مسلمان ظرف 5 سال اخیر همین سازمان ملل بر سر مسائل جنسی و خانواده اخطار داده است. این اخطارها ثبت میشود. هر کس گوش به حرف نکند به عنوان نقض حقوق بشر یا حقوق زن و غیره یادداشت میکنند و نمره میدهند. کمترینش این است که هر سال با عنوان نقض حقوق بشر محکوم میشوی. مثل ما. چون یک حقوق بشری را امضا کردهاند که حق همجنسبازی در رأس حقوق بشر است. حق ارتداد، حق گناه هم هست. بعد هم گفتند حق تحفظ داریم. خیلی خوب. حق تحفظ را کلی روی هوا گفتی و هر سال هم داریم محکوم میشویم. 46 کشور مسلمان ظرف این 4، 5 سال از طرف اینها اخطار گرفتهاند. از ایران بگیر و تا بوسنی هرزگوین و کویت و لبنان و اندونزی و ترکیه و مصر و اردن برو. بر مسائلی از همین قبیل هم اخطار گرفتند. مثلاً به بوسنی هرزگوین گفتهاند چرا در کتابهای درسی و بعضی از بهای حقوقی خود برای مردان و زنان نقشهای متفاوت هم در خانواده تعریف کردهاید؟ به کویت اخطار کردهاند تمام قوانینی که رفتار متفاوت بین زن و مرد باشد، یعنی تشابه صد درصد نباشد، زن و مرد باید صد درصد در همه چیز شبیه باشند. حتماً کم کم مرد هم باید بزاید که شبیه بشود. چون آزمایش این را هم شروع کردهاند. یک مردی را بردند و دو، سه سال روی آن کار کردند و بعد نطفهای در شکمش گذاشتند و در آخر هم نشد. دو، سه مورد مردند، یکی از آنها هم مثل اینکه به دستشویی رفته بود و آنجا سقط جنین کرده بود و بچه پایین افتاده بود. به کویت در مورد تابعیت، حضانت و ولایت پدر بر فرزند گفتهاند باید قوانین خود را عوض کنید. به لبنان گفتهاند مفهوم مادر و همسر را در مورد زن در هیچ کدام از قوانین خود نباید به کار ببرید. به اندونزی تحت عنوان برابری جنسیتی اخطار دادهاند. ببینید اینها زنا و زنای محصنه را جزو حقوق بشر و حقوق زن و مرد تعریف کردهاند. الان مدتی است که ترکیه میخواهد به اتحادیه اروپا برود و یکی از شرایط آن این است که بگوید زنای محصنه جزو حقوق بشر است. یعنی قوانین خود را عوض کند. زنای محصنه یعنی که مردی که زن دارد با یک زن دیگری میرود و زنی که شوهر دارد با یک مرد دیگر میرود. میگوید اینها جزو حقوق بشر است و باید قوانین خود را عوض کنید. به ترکیه اخطار دادهاند که از افراد شاغل در فحشا باید حمایت کنید. چون فحشا یک شغل است و جزو حقوق بشر است. از جمله جزو حقوق زنان است. ببینید چطور کلاه زنان را برمیدارند. فاحشگی که بزرگترین جسارت و استثمار زن است را به عنوان حقوق زن مطرح میکنند. حالا اجازه بدهید من از کشورهای اسلامی عبور کنم. اینها را در جای دیگری گفتهام و اگر خواستید ارجاع میدهم. حتی به کشورهای غیر مسلمان که حساسیتشان در مسائل جنسی و خانواده و کودک و زن اینقدر مثل مسلمانها نیست ببینید چه اخطارهایی دادهاند. اینهایی که میگویم از سایت خود سازمان ملل است. خجالت هم نمیکشند. اینها علنی اعلام میکنند. این یعنی ما یک حکومت جهانی با این معیارها تشکیل دادهایم و شما هم شهردارهای پراکنده آن هستید و باید به ما جواب بدهید. ببینید به کشورهای غیر مسلمان برای فروپاشی خانواده چه چیزهایی گفتهاند. سوم فوریه 1999 به چین گفتهاند چرا فاحشهگری و روسپیگری را غیر قانونی اعلام کردهاید و تأکید کردند که حق ندارید روسپیها را مجازات کنید. چون فاحشگی جرم نیست. 14 می 1998 به مکزیک اخطار کردهاند که باید روسپیگری در مکزیک قانونی شود. فاحشگی یک شغل است. دوم فوریه 2000 به آلمان گفتهاند فاحشگی در آلمان هست ولی باید مسئله مالیات آنها را تنظیم بکنید که در مالیات به زنان فاحشه ظلم نشود و به پسران فاحشه هم ظلم نشود و اینکه چرا قوانین کار از فاحشههای آلمان به طور دقیق حمایت نمیکند. در آلمان سال 2000 این مطرح میشود. دیروز در کنگرهاش ازدواج همجنسبازان قانونی اعلام شد. میدانید که نصف مسئولین و یا دو سوم مسئولین این کشورها خودشان همجنسباز هستند. اصلاً وقتی این در پارلمان آلمان تصویب شد عکسهایش در اینترنت هست. بروید و ببینید. گل ریختند و جشن گرفتند. اصلاً معلوم است که همه اینها اهل همین کارها هستند. یعنی اصلاً به فکر منافع خودشان هم هستند. بیش از نصف تا دو سوم اعضای کنگره آمریکا همجنسباز هستند و اتحادیه همجنسبازها به آنها تبریک گفتند که اکثریت سنا و پارلمان و کنگره آمریکا همجنسبازها هستند. قوم لوط حاکم شده است. اینها میخواهند این فرهنگ را به اسم سبک زندگی و آزادی زن و خانواده جهانی کنند. اول فوریه سال 1999 به یونان دستور دادهاند باید قوانین خود را کامل کنی و روسپیها و فاحشهها نباید مجازات بشوند چون جزو حقوق بشر و حقوق زن است. سوم فوریه سال 1999 به هنگکنگ و چین گفتهاند چرا قوانینی که متضمن بهداشت کارگران جنسی یعنی فاحشهها و همجنسبازان هست هنوز تکمیل نشده و باید مقررات مناسب برای حمایت مالی و قانونی از کارگران جنسی در چین و هنگکنگ صورت بگیرد. میخواهم بگویم اینها چیزهای تازهای نیست و آقایان مسئولین ما هم میدانند این چیزها هست. در 31 ژوئیه سال 2001 یعنی 15 سال پیش به کشورهای غیر مسلمان تذکر میدهند. اینها را سازمان ملل و کمیته رفع تبعیض یکی یکی اخطار میدهد و در کارنامهها ثبت میکنند. بیشتر این کشورها هم کوتاه آمدند. بعداً هماهنگی کردند و گفتند بیخود سازمان ملل برای ما دردسر درست نکنند. در 31 ژوئیه سال 2001 به گینه گفتهاند روسپیگری باید قانونی بشود و کمیته رفع تبعیض علیه زنان اصرار دارد که قوانینی در گینه بگذارند که روسپیگران با امنیت کامل روسپیگری کنند. اول فوریه سال 1999 به لیختن اشتاین گفتهاند قوانین مربوط به فاحشگی باید بازنگری بشود و فاحشهها نباید جریمه بشوند. بعد دستور میدهد باید در رسانههای خود از زنان فاحشه به عنوان زنان قهرمان و حق شهروندی تجلیل کنید و اگر زن خانهداری که همسر دارد میخواهد فاحشگی هم بکند یا مردی میخواهد همجنسباز بشود و فاحشه و مفعول بشود باید مورد حمایت قانون قرار بگیرد. حتی اگر خانواده دارد و فرزند دارد. چون بعضیها میگفتند کسانی که این کارها را میکنند باید فرزندان خود را بدهند. باید فرزندان کسانی که پدر و مادر این کاره دارند را از آنها بگیرند. بعد کمیته رفع تبعیض سازمان ملل به آن کشورها دستور میدهد که این توهین به آن پدر و مادر است و باید کودکانشان با اینها باشند و اینها حق دارند که کودکان خودشان را در اختیار داشته باشند. بعد خودشان آمار میدهند در بسیاری از این کشورها پدر یا مادر به بچهها و به دختر و پسر خودشان تجاوز میکنند. آمار وحشتناکی دارد که میگوید بعد از این بچهها به کودکستان و مهدکودک و مدرسه میآیند ما میبینیم صبح اول وقت میآیند و دیرترین وقتی که بتوانند به خانه میروند. چون از طرف اعضای خانواده خودش امنیت ندارد. از طرف برادر و خواهر خودش امنیت ندارد. حالا اینها میخواهند این فرهنگ را جهانی کنند. حالا بگو میخواهی جهانی بشوی یا میخواهی منزوی باشی؟ کدام جهانی؟ حاکمیت فسق و فساد و ظلم؟ در روایات آخرالزمان داریم که قبل از اینکه حضرت بیایند شرایط بشر طوری میشود که در خیابان و در ملأ عام مشغول لواط و مساحقه یعنی همجنسبازی زنان و مردان میشوند و یا تجاوز میکنند و مردم هم اینقدر بیغیرت میشوند که نمیگویند این کارها را نکن و این کارها چیست که میکنید. میگویند میشود کنار بروید تا ما رد بشویم. سد معبر کردهاید. در روایات آخرالزمان داریم بسیاری از سران و حاکمان جهان اهل این مفاسد میشوند. الان همین شده است. یک عدهای هم اینجا میگویند با جهان آشتی کنید. اینها جهان هستند؟ در 31 ژوئیه سال 2001 به سوئد گفتهاند سیاستهایی که گذاشتی که بخشی از خرید خدمات جنسی را مجازات میکند باید تغییر بدهی. حالا سوئد که اصلاً آزادی جنسی و فحشای عجیبی دارد. چند کشور در اروپای شمالی هستند که اصلاً غوغاست. یعنی شما به بعضی از این کشورها میروید و میبینید. مثلاً به هلند و آمستردام بروید در کافی شاپ رسماً سفارش مواد مخدر میدهند. اصلاً آزاد و قانونی است. خرید و فروش آن رایج است. یک خیابانهای در خود آمستردام هست که مردان و زنان زیبای جوان و آرایشکرده نیمه برهنه را پشت ویترین میگذارند و عین کالا روی آنها قیمت میگذارند. درست بردهفروشی و بردهداری جنسی است. حالا به این کشورها اخطار داده که سیاستهایی که گذاشتید برای اینکه خرید بعضی از خدمات جنسی مجازات دارد درست نیست و باید اینها را تسهیل کنید و دوباره ارزیابی و بازرسی کنید. چون انواع خدمات جنسی به فروش میرود. آزاد و عادی است. مثلاً روابط جنسی با حیوانات، با همجنس، با اشیا، با کودک هست. همه اینها در بسیاری از این کشورها به صورت عادی و قانونی هست. مالیات هم میدهند. حالا این به سوئد میگوید شما هنوز باید بعضی از محدودیتهای خود را کم بکنید. در 31 ژوئیه سال 2000 به بلاروس گفته چرا در بلاروس روز مادر میگیرید؟ اینها کلیشههای جنسیتی است. اینها بین پدر و مادر و مرد و زن تفاوت ایجاد میکند. وقتی میگویید روز مادر تفاوت جنسیتی مطرح میشود. این واقعاً خیلی چیز عجیبی است. یعنی احترام به مادر و تکریم مادر کلیشههای جنسی است. به بلاروس اخطار کردند که باید روز مادر و مناسبتهایی مثل آن را حذف کنید. در 21 ژوئیه سال 2000 به لوگزامبورگ گفته چرا در بعضی از فیلمهای تلویزیون شما مرد سرپرست خانواده است و زن به عنوان مادر مطرح میشود؟ در اول ژوئیه سال 1999 به ایرلند اخطار دادهاند که چرا در بعضی از کتابهای درسی و برنامههای خود ب خانهداری را برای زن مطرح کردهاید؟ چرا ب مادری را مطرح کردهاید؟ این مانع اجرای کنوانسیون است. از این مواد زیاد است و من اگر بخواهم همه اینها را بخوانم طول میکشد. الان نزدیک به 100 اخطار به 100 کشور غیر مسلمان در دنیا ظرف 15 سال اخیر از طرف اینها و تحت عنوان دفاع از حقوق بشر و حقوق زن داده شده که همه هم از همین قبیل است. پس ببینید یک هژمونی و واقعاً یک اتاق فکر نشر فساد و فروپاشی خانواده و به فحشا کشاندن زن و بیسرپرست کردن کودک و فروپاشی خانواده و ترویج همجنسبازی و ترویج فرهنگ لیبرال و سبک زندگی مادی رهبری میشود. خودش را رئیس دنیا میدانند. البته لابلای اینها حرفهای درست هم خیلی میزنند. مبارزه با خشکسالی و کنترل الگوی مصرف و آموزش همگانی و عدم تبعیض آموزشی که اینها حرفهای درستی است و خود ما در قانون اساسی اینها را داریم. اینها جزو شعارهای ماست. جزو افتخارات ایران است که در بعضی از این جهات در دنیا سریعترین رشد را داشته است. آن بخشی را هم که نداریم به خودمان مربوط است و باید آن را اصلاح کنیم. مدیون شما نیستیم. ولی توجه داشته باشید که لابلای اینها چه چیزهایی میگویند. در این 2030 داخلی که برای بخش آموزش است و یونسکوی ایران و آموزش و پرورش ایران و دولت ما این را نوشته جدولی آوردهاند و گفتهاند این چیزهایی که شما در 2030 جهانی گفتهاید ما در بخش آموزش اینجا عمل میکنیم. دقیقاً مثل یک مرئوس به رئیس گزارش میدهد. اولاً میگوید شاخصهای توسعه انسانی جمهوری اسلامی در سال 94 این است. یعنی از سال 94 اینها دارند در دولت مینویسند بدون اینکه به شورای عالی انقلاب فرهنگی بگویند. بدون اینکه به نهادهای رسمی و به مجلس بگویند ما داریم این کارها را میکنیم. از همان موقع شروع کردند و گزارش دادند. چند سال است که درگیر این ماجرا هستند. پارسال دیگر دولت رسمی کرد و گفت باید بودجه تعریف کنید و نهادهای دولتی و وزارتخانهها باید بیایند و گزارش کار بدهند. باید بودجه هم تعریف کنید. برای هیچ کدام از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی تا حالا این کار را نکردهاند که کارگروه تشکیل بدهند، گزارش بدهند، هر سه ماه گزارش بخواهند، بودجه تعریف کنند، وزارتخانهها را مأمور کنند. هیچ کدام از این کارها نشده است. الان سند پوشش در کشور، سند آموزش و پرورش در کشور، سند مهندسی فرهنگی، سند نقشه جامع علمی، تحول آموزش و پرورش و یک عالم سند دیگر تصویب شده است. همه هم محصول اندیشه و تفکر دانشگاههای ما بوده است. هزاران نفر کارهای تخصصی کردهاند تا اینها تصویب شده است. تا الان یک دهم این کارها برای هیچ کدام از این مصوبات انجام نشده است. تا قبل از اینکه رهبری بگوید هر چه اشخاص خصوصی و عمومی میگویند اصلاً کسی جواب نمیداد و الا در شورا مطرح نشد. خود بنده زمستان پارسال چند جا رفتم و اینها را مطرح کردم. از خود بعضی از مسئولین رده یک کشور پرسیدم. خود اینها دقیق 2030 را نخواندهاند. دفاع هم میکنند. من نمیخواهم اسم اشخاص را ببرم. باور نمیکنید بالاترین اشخاص اجرایی کشور که در صحبتهای خود از 2030 دفاع کردند. از خودشان پرسیدم که شما خودتان 2030 را کامل خواندهاید که من چند سوال بکنم؟ جواب ندادند. این دیگر چیز عجیبی است. همه گفتند اینها انتخاباتی بوده است. اصلاً چه ربطی به انتخابات دارد؟ از قبل از انتخابات این مطرح بوده است. یک سال است که این کارها را میکنید و به کسی چیزی نمیگویید. پاییز پارسال آمدهاند و یک بخشی از آن را تحت یک عنوان دیگر رونمایی کردهاند و باز نگفتهاند این قضیه چیست. وقتی این خبری و رونمایی شد یک عده حساس شدند. دوستان ما در شورا آمدند و گفتند این چه بوده که رونمایی شده است؟ سند آموزش چیست؟ کسی در شورا در جریان هست؟ هیچ کس در جریان نیست. هر چه سوال خصوصی میکنی جواب نمیدهند. بعد که به رسانهها کشید و چند بار افرادی از اعضای شورا صحبت کردند اینها گفتند و مجبور شدند در تلویزیون و غیر تلویزیون مناظره گذاشتند. دو نفر از اینها میآمدند و حرفهای خود را تکرار میکردند و به سوالها هم جواب نمیدادند. بعد از این مطرح شد. بهار و در اردیبهشت رهبری گفته بروید ببینید این اسناد چیست. اسناد را آوردهاند و ایشان دیدهاند و گفتهاند دست نگه دارید و چیزی تصویب نشود تا ببینیم قضیه چیست. این خیلی ابعاد دارد. خصوصی دستور دادند که جلوی این را بگیرید. دو هفته بعد از آن که تقریباً کار عملی انجام نشده بود رهبری اعلام کرد که بعضیها گفتند چرا سر انتخابات گفتهاید؟ روز آموزش و پرورش بود. روز معلم بود. مسئولین آموزش و پرورش کل کشور آمدهاند. هدفگیری اصلی این مسئله آموزش و پرورش بوده است. یک سال هم مخفیکاری کردهاید. باید رهبری بگوید. تازه وقتی هم که گفت باز هم این کار را نکردند. الان هم در شورا آن چیزی که تصویب شد الغای 2030 آموزشی بود. کلاً باید الغا بشود. ولی در خبر بعضی از آقایان با فشار نگذاشتند کلمه لغو 2030 صریحاً گفته بشود که من همانجا آخر جلسه گفتم اینجا لغو شد. این باید اعلام بشود. گفتند نه، مصلحت نیست بگوییم لغو شده است. ممکن است یونسکو ناراحت بشود. باز این حساسیت را داشتند و لذا نگذاشتند لغو 2030 صریح اعلام بشود برای اینکه در شورا لغو آن تصویب شد. اجماع شد. دوستان از خود ایشان هم پرسیدند که این لغو است دیگر؟ پس آن مصوبه پارسال دولت دیگر نباید اجرا بشود؟ ایشان گفتند بله. ولی در رسانهها و اخبار اینطور مطرح نشد. ضمن اینکه بخش غیر آموزشی که ربطی به شورای عالی انقلاب فرهنگی نداشته اصلاً زباناً هم جایی لغو نشده است. آن خیلی ابعاد عجیب و غریبی دارد. آن هم هنوز مسکوت است.
و السلام علیکم و رحمت الله.
هشتگهای موضوعی