شبکه یک - 19 خرداد 1396

گزارشی از 2030 به حوزه و دانشگاه (2)

بسم‌الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام محضر دوستان. بخشی از قرارداد‌های بین‌الملل که به نحو غیر علنی امضا می‌شود و تعهداتی داده می‌شود و حتی اگر به طور صوری الزامی نباشد بعد این‌جا الزامی و اجرا می‌شود. بخشی از بحث که مربوط به مسائل فرهنگی و آموزشی کشور است طبیعتاً به شورای انقلاب فرهنگی مربوط می‌شود و ما بیشتر از آن بعد به این موضوع اشاره خواهیم کرد. اما این‌جا دو نکته عرض بکنم. مسئله 2030 تنها نمونه نیست که با این مشکل مواجه می‌شویم. بی‌خبر می‌مانند و حساسیتی ایجاد نمی‌شود. ما این‌جا نمی‌خواهیم کسی را به خیانت و جاسوسی متهم کنیم یا این‌که کسی را متهم کنیم که طرفدار آموزش‌های نادرست و فاسد در نظام آموزشی کشور است. صحبت از نقد یک تفکر و یک نوع دیدگاهی است که دست کم ساده‌لوحانه است و به تعبیر حضرت امام دچار یک نوع غرب‌زدگی ناخودآگاه یا خودآگاهانه یا نیمه آگاهانه شده‌اند. البته ممکن است پشت پرده دست‌های نیمه آلوده‌ای باشند که با واسطه اعمال نفوذ می‌کنند. بحث ما اشخاص خاصی نیستند. مسئله فراتر از این است. مسئله خزش تدریجی یک سیستم انقلابی و یک انقلاب بزرگ دینی و مردمی از گفتمان انقلاب اسلامی که یک گفتمان خلاق و مؤسس و بنیان‌گذار است و به تعبیر امام بلوک سوم قدرت در برابر غرب و شرق آن موقع بود و امروز دو قطبی استکبار آمریکایی و جبهه‌ی مقاومت اسلامی است و عملاً وضعیت جامعه و جهان را دارد تعریف می‌کند و می‌سازد. خزش تدریجی از درون این گفتمان به ذیل گفتمان سرمایه‌داری وابسته و لیبرالیزم فرهنگی و سیاسی و اقتصادی است. و الا این اولین قرارداد بین‌المللی و زیر سایه سازمان ملل نیست که ایران امضا می‌کند. ولی از جهاتی متفاوت‌تر شد. قبلاً در چیزهایی که اجرا می‌شد صحبت از ضمانت اجرا و تعهدات عملی و تنظیم بودجه و برنامه‌ریزی نبود و به نهادهای رسمی هم اطلاع می‌دادند. این بار مطلقاً به شورای انقلاب فرهنگی اطلاع نداده نشد با این‌که یک بعد مهمی از آن مسائل آموزشی و فرهنگی است و خودشان تعهداتی را برای کشور تعریف کردند حتی اگر آن‌ها الزام نکرده بودند که ادبیات آن هم یک ادبیات الزام‌آور است و اشاره خواهم کرد. این‌جا سریع در دولت آن را تبدیل به یک سند ملی کردند و آن را الزام‌آور کردند و 7‌، 8 وزارت‌خانه را مأمور کردند که وارد اجرا بشوند. کارگروه‌هایی تشکیل دادند و یکی از گله‌ها این بود که شما این همه اسناد ملی که در شورای انقلاب فرهنگی راجع به آموزش و مسائل فرهنگی و علمی تصویب شده را با این‌که سال‌هاست که ابلاغ شده و حتی رئیس جمهور آن را امضا کرده با این جدیت وارد عمل نشدید و بخشی از آن را هم اصلاً وارد عمل نشدید و هیچ بخشی از آن در مواردی اجرا نشده است. چطور است که یک چنین چیزی تابستان پارسال ابلاغ می‌شود و بعد هم دولت آن را الزامی می‌کند و شروع به کار می‌کنند. پس این خبر ندادن به نهادهای رسمی و دور زدن نهادها از جمله شورای انقلاب فرهنگی مهم است که مطلقاً چنین چیزی در شورای انقلاب فرهنگی نیامده بود. سریع برای آن ضمانت اجرا و الزام تعریف کردن و مسائل دیگری که اشاره خواهم کرد یک مقدار حساسیت‌ برانگیز است. این‌جا من اولاً عرض بکنم مواضع و دیدگاه حضرت امام که در سالگرد رحلت ایشان هستیم، از آغاز نهضت 15 خرداد 42 تا 14 و 15 خرداد 68 که از دنیا رفتند راجع به این سازمان‌های بین‌المللی که در 100 سال اخیر در اروپا و آمریکا تشکیل شدند، از جمله سازمان ملل، سازمان حقوق بشر و انرژی اتمی و غیره چه بوده است. اول این نکته را بدانید که کسانی که معتقد هستند سازمان ملل و امثال این نهادها محصول اندیشه و تجارب جمعی بشری و یک نهاد واقعاً جهانی هستند بدانند که حضرت امام دقیقاً بر خلاف این، مسئله را تحلیل کرد و نشان داد که این یک ادعای دروغ است و این سازمان‌ها و از جمله سازمان ملل و شورای امنیت محصول جنگ قدرت بین چند کشور اروپایی و آمریکا بودند و کاملاً وابسته به برنده‌های آن جنگ‌ها و تحت امر آن‌ها هستند. نگاه حضرت امام به سازمان ملل ده‌ها بار از همان سال 42 تا وصیت‌نامه و تا آخرین سخنان بین‌المللی ایشان در چند ماه به رحلت همین است و بارها تأکید می‌کند که سازمان ملل و شورای امنیت و سازمان حقوق بشر و صلح جهانی و امثال این‌ها هیچ کدام بی‌طرف نیستند و قضاوت مستقل ندارند. شفاف نیستند. اساساً قدرت مستقلی ندارند و کاره‌ای نیستند ولی به دنبال بزک کردن یک مدیریت جهانی در خدمت منافع دو، سه کشور هستند که این‌ها برنده‌ی جنگ جهانی دوم بودند و انواع جنایت‌ها و جنگ‌ها و سلاح‌های اتمی زیر سر همین‌هاست. بزرگ‌ترین نقض‌کنندگان حقوق بشر، بزرگ‌ترین تهدید‌کنندگان صلح جهانی همین‌ها هستند که هیچ وقت هم در سازمان ملل محکوم نمی‌شوند چون اصلاً هسته‌ مرکزی این سازمان شورای امنیت است که در واقع خود این کشورها هستند. اتاق فرمان سازمان ملل و کل این نهادهای‌ بین‌المللی رؤسای همان چند کشوری هستند که سازندگان بمب اتمی و شیمیایی و میکروبی و سلاح‌های کشتار جمعی و مدیران قاچاق انسان و پول‌شویی و تروریزم و غارت جهان هستند. بنابراین هر کس گمان کند که این سازمان‌ها مستقل و بی‌طرف هستند و قدرت مستقل دارند و قضاوت مستقل می‌کنند و شفاف هستند دست کم ساده‌لوح است و معلوم می‌شود واقعیات جهان را نمی‌بیند و نمی‌شناسد. بنابراین موضع جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و حضرت امام این بود که این سازمان‌ها هیچ وقت اربابان خود را محکوم نمی‌کنند و همیشه دشمنان آن‌ها و کسانی که در جهان در برابر این‌ها مقاومت می‌کنند را در رأس کشورهای محکوم‌شونده به عنوان‌های مختلف اعم از حقوق بشر و تروریزم و غیره محکوم می‌کنند. حضرت امام تصریح می‌کرد که سازمان ملل و امثال این نهادها هیچ وقت جلوی هیچ جنگی که به نفع اربابان خودشان بوده را نگرفته‌اند و نمی‌گیرند. قطع‌نامه‌ها و داوری‌ها و قضاوت‌ها و محکوم کردن‌های این‌ها همگی برنامه‌ریزی شده است و هدف آن تحمیل دستورات خود بر دیگران است و یک دستور کار جهانی برای این‌ها تعریف شده که کارهایی که با زور و جنگ نمی‌توانند بر بقیه‌ ملت‌ها و دولت‌ها تحمیل کنند را با این ادبیات و از این طریق تحمیل بکنند و در همه جا یک ساده‌لوحانی را گیر می‌آورند و با آن‌ها کار می‌کنند. حضرت امام بارها تصریح کرد که سازمان ملل و سازمان حقوق بشر و نهادهای وابسته به این‌ها مدافع هیچ مظلومی نیستند مگر وقتی که به نفع آن‌ها هم باشد و بخواهند یک معامله‌ای بکنند. دیگر حضرت امام تعبیر می‌کند که خود این‌ها تعبیر قوانینی که برای بقیه می‌نویسند نیستند. حضرت امام بارها تعبیر می‌کند که مبنای فکری درستی هم ندارند. یعنی مباحث حقوق بشری و صلح جهانی و تعریف آن‌ها از تروریزم و این‌طور مباحث علاوه بر این‌که دروغ است و به آن پایبند نیستند و خودشان برگزار‌کنندگان بزرگ‌ترین نهادهای تروریستی و جنگ‌افروزی و تولید سلاح‌های کشتار جمعی در جهان هستند، علاوه بر این‌که دروغ می‌گویند این مبانی باطل هم هست و آن‌ها باطل هم می‌گویند. یعنی این تعریف از حقوق بشر و صلح و تروریزم همگی جهت‌دار است. این‌ها هم در جهت تأمین منافع اربابان خود هستند و هم در جهت تحمیل گفتمان مادی لیبرال غرب بر جهان هستند و خودشان هم حتی تابع همه‌ اصول لیبرالیزم نیستند. بیشتر منافع سرمایه‌داری چند کشور مسئله اصلی این‌هاست و حتی بخش‌هایی از لیبرالیزم که ممکن است به منافع این‌ها سازگار نباشد را کاری ندارند. نکته دیگر این‌که از تخلف در موارد این قرارداد‌ها مهم‌تر و بسیار خطرناک‌تر این است که ملت ایران و انقلاب اسلامی را از یک نیروی فعال به یک نیروی منفعل تبدیل می‌کند. یعنی انقلاب اسلامی مطالبه‌گر حقوق بشر و ارزش‌های الهی و انسانی در جهان است. مطالبه‌کننده است و نه محاکمه‌شونده. این‌ها با این تعهداتی که می‌دهند ما را به پاسخگویی تبدیل می‌کنند در برابر کسانی که خودشان باید پاسخگو باشند که چه کردند و چه می‌کنند و چه می‌گویند. بنابراین توجه داشته باشید که اصلاً فرض کنیم هیچ مواد نادرستی هم نباشد ولی مسئله اصلی این است که چرا زیر بار این تعهدات می‌رویم و یک ملت و یک انقلاب را بدهکار می‌کنیم؟ انقلابی که ایدئولوژی تعریف کننده و مطالبه‌گر دارد و آمده که یک قطب دیگری از قدرت جهانی و فرهنگ جهانی را رهبری کند مثل کشورهای دیگر که تحت قیمومیت آن‌ها هستند و به عنوان یکی از اقمار این‌ها مجبور بشود دائم به این‌ها گزارش بدهد و با پول بیت‌المال خودش و با بودجه‌های خودش این‌ها را اجرا کند و بعد هم نسخه‌ ایرانی 2030 را هم بنویسند و در مقدمه آن تصریح کنند که این در جهت تحقق این دستور کاری است که به ما داده‌اند. به نهادهای رسمی هم نیاید و به این شیوه عمل بشود. نکته دیگر که همین اخیراً اتفاق افتاد که این عبارات چند پهلویی که هست، مثلاً به عنوان نمونه در 2030 آمده که عرض خواهم کرد منظور این‌ها چیست و بخشی از آن هم صریح است، این است که می‌گوید این‌ها مربوط به توسعه فراگیر است. یعنی ما داریم به ابعاد مختلف توسعه توجه می‌کنیم و در موارد مختلف برای شما توسعه تعریف می‌کنیم و باید تحت نظر ما و تحت بازرسی‌های ما باشید و به ما گزارش بدهید. امکانات خود را بگویید، محدودیت‌های خود را بگویید اما حتی قرارداد‌هایی که در ظاهر و عنوان هیچ ارتباطی با مسائل اقتصادی و سیاسی و حقوقی و قضایی و نظامی و صنعتی و حقوق بشر و نقش زنان ندارد و کاملاً راجع به یک موضوع تخصصی است، به عنوان نمونه مثلاً پیمان‌نامه در باب محیط زیست، حتی وقتی آن‌جا هم متن را به طور دقیق می‌خوانید می‌بینید از محیط زیست شروع می‌کند و تمام حوزه‌های زندگی اجتماعی و مسائل تمدنی و فرهنگی و همه را چنگ می‌زند. یک شاهد عرض بکنم که هم نشان بدهد چطور خود آمریکا بسیاری از این قوانین و پیمان‌های جهانی و بین‌المللی را به اصطلاح در سازمان ملل امضا نکرده و نمی‌کند. اغلب این‌ها، اغلب تعهدات و پیمان‌هایی که ما و امثال مسئله است امضا کردیم را خود آمریکا امضا نمی‌کند. ولی جزو دستور دهندگان و فرمان دهندگان آن هست. تعقیب و محاکمه می‌کند و توضیح می‌خواهد که چرا امضا نکردید ولی خودش امضا نمی‌کند. نه هسته‌ای را امضا کرده، نه این را و نه آن را امضا می‌کند. حتی در مواردی که رسماً امضا کرده وقتی تشخیص می‌دهد که منافعی در آن ندارد رسماً از این قرارداد‌ها بیرون می‌آید. به ما می‌گویند تعهد کنید و خودشان حتی اگر امضا کرده باشند زیر آن می‌زنند. یک نمونه‌ای که عرض می‌کنم موافقت‌نامه پاریس است که خود آمریکا این را دو سال پیش یعنی سال 94 به اصطلاح رهبری می‌کرد و جلودار آن بود و همین 7، 8 روز پیش رئیس جمهور آمریکا رسمأ اعلام کرد از توافق‌نامه پاریس بیرون آمدیم و دیگر تابع آن نیستیم. در حالی که آمریکا یک سال و پیش عنوان این را چه گذاشته است؟ در حالی که مسئله محیط زیست است ولی رئیس جمهور قبلی آمریکا یعنی اوباما گفت این موافقت‌نامه پاریس نقطه عطف تاریخ جهان به رهبری آمریکا است. یعنی حتی از یک قرارداد محیط زیستی می‌خواهد رهبری آمریکا را استنتاج کند. صحبت از هژمونی و رهبری است. صحبت از آمریکا است. بحث سازمان ملل و بحث محیط زیست است ولی مسئله اصلی آقایی و سیادت آمریکا است. مسئولین محیط زیست ما در این کنفرانس تحت عنوان تغییرات اقلیمی و بحث محیط زیست شرکت کردند و لایحه موافقت‌نامه پاریس را امضا کردند و در ایران تصویب شد و به عنوان یک وظیفه الزامی تعریف شد و شروع شد. حالا شما همین متن را بخوانید. می‌خواهم بگویم فقط بحث 2030 نیست و اصلاً یک روال است. شما وقتی همین موافقت‌نامه پاریس را می‌خوانید طبق گزارشی که دوستان محقق تهیه کرده‌اند و عبارات آن را آورده‌اند متوجه می‌شوید که در ظاهر این موافقت‌نامه بحث محیط زیست و بحث تغییرات الزامی است ولی وقتی وارد می‌شوید می‌بینید از مباحث حقوق بشر و بحث بهداشت و مباحث اقتصادی و سیاسی و حقوقی و حتی قضایی و حتی نظامی و بحث حقوق بشر و بحث نقش زنان در آن آمده است و آمریکا اعلام می‌کند ما از این طریق رهبری خودمان بر جهان را اعلام و اعمال می‌کنیم. بعد به چه راحتی از آن بیرون می‌آیند. همین چیزی که گفتند یکی از نمادهای رهبری ما بر جهان همین است. حالا 7، 8 روز پیش این رئیس جمهور صحبت کرد و گفت این موافقت‌نامه برای مردم آمریکا هزینه‌بر است و باعث می‌شود مالیات دهنده‌های آمریکایی هزینه‌هایی را متحمل بشوند و کارگرهای آمریکایی شغل‌هایی را از دست بدهند و دستمزد آن‌ها کم بشود. اگر ما تابع آمریکا پاریس باشیم که خودمان این را نماد رهبری بر دیگران دانستیم کارخانه‌ها تعطیل می‌شوند و تولید اقتصادی آمریکا تضعیف می‌شود و بنابراین اگر ما طبق تعهدی که دادیم در آن باقی بمانیم تا سال 2025 بیش از دو و نیم میلیون شغل دیگر در آمریکا را از دست خواهیم داد. آمریکا نقض کرد و گفت من دیگر نیستم چون احساس کردم طبق منافع ملی ما نیست. ایران این موافقت‌نامه را به شکل یک بسته‌بندی قشنگ محیط زیستی آورد و عوارض اجتماعی و عوارض اقتصادی آن را به هیچ وجه تشریح نکردند و حداقل برای 10 سال ایران متعهد شد که در حوزه‌های مختلف به این تعهد عمل کند. من نمی‌گویم این‌ها بد است یا خوب است. می‌گویم آثار زیاد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی هم دارد و تأثیرات اجتماعی هم دارد. دو نتیجه از این می‌گیرم. یک، ببینید حتی یک تعهد محیط زیستی چه ابعادی دارد. دو، حتی آمریکا که یک سال و نیم پیش گفت این هم یکی از نمادهای مدیریت جهان به رهبری آمریکا هست، خودش بعد از یک سال و نیم اعلام می‌کند که ما حساب کرده‌ایم که به لحاظ اقتصاد به ما ضرر می‌زند و یک مرتبه آن را نقض می‌کند و بیرون می‌رود. یعنی نمی‌گوید ما هستیم ولی حق تحفظ داریم. می‌گوید خودمان درست کردیم ولی الان نیستیم. خودشان پیمان می‌شکنند. نمی‌گوید ما حق تحفظ داریم و تا این حدود هم این‌ها دامنه‌دار ادامه پیدا می‌کند. حالا همین جا عرض بکنیم که پیشنهاد این است که از این پس هر دولتی که می‌آید و هر مجلسی که می‌آید، دستگاه‌های ارکان بالادستی حکومت ایران و دولت و مجلس باید راجع به امضای هر موافقت‌نامه بین‌المللی و الحاق ایران به هر کنوانسیون ولو بهداشت و محیط زیست و الکترونیک نظر بدهند. چون این‌ها در ذیل این‌ها ده‌ها مسئله دیگر را پیش می‌کشند و با یک حرکت اختاپوسی به دنبال این هستند که ما از این به بعد فرهنگ و آموزش و سبک زندگی و همه چیز را برای شما تعریف و تعقیب و مدیریت می‌کنیم و همه شما به عنوان‌ استان‌ها و ایالت‌های حکومت مرکزی به حساب می‌آیید. پشت این هم آمریکا و امثال این‌ها هر وقت بخواهند اعمال و اعلام می‌کنند و هر وقت هم نخواهند به وضوح و علنی کنار می‌کشند. نمی‌گویند هستیم ولی حق تحفظ داریم. می‌گویند ما قبول نداریم. با این‌که 90 درصد آن به نفع همه است و به نفع آن‌ها هم هست. ولی می‌گوید همان 10 درصدی که ممکن است به ضرر ما باشد باعث می‌شود که ما قرارداد را بشکنیم و بیرون بیاییم. این‌که عرض کردم آمریکا و اسرائیل از ما بسیار اصول‌گراتر هستند و طبق اصول و مبانی خودشان عمل می‌کنند همین است. زیر هیچ چیزی را امضا نمی‌کنند که یک مقدار متهم بشوند یا تحت فشار قرار بگیرند و مجبور بشوند پاسخ بدهند. الحاق به هر کنوانسیون و تحمیل هر تعهدی که بعضی از این‌ها تعهدات مادام‌العمر است و به آسانی نمی‌توان از زیر آن بیرون آمد. بعضی از این‌ها در آینده منجر به تحریم‌هایی خواه مردم شد. همه این‌ها باید از این به بعد به خصوص و به ویژه کنترل بشود و به طور دقیق بررسی بشود و آدم‌هایی که چیزی سرشان می‌شود با مباحث حقوق بین‌الملل و با مباحث فرهنگ اسلامی و با قانون اساسی آشنا هستند، کسانی که واقعاً حقوق‌دان باشند و معتقد به مبانی حضرت امام و انقلاب و معتقد به قانون اساسی باشند از این پس این‌ قرارداد‌ها را کنترل و نظارت بکنند و حداقل به اندازه آمریکا و اسرائیل شجاع باشند. اما در تکمیل گزارشی که قرار بود ما به عنوان عضوی از شورای انقلاب فرهنگی محضر دوستان عرض بکنیم. وقتی فهرست این سند 2030 را ملاحظه می‌کنید ببینید که حتی علناً می‌گوید مسئله ما فقط یک چیز نیست. آن‌جا که علناً می‌گفت فقط محیط زیست است دیدید که تا چه ابعادی می‌رود. این‌جا که علناً می‌گوید. می‌گوید هدف ما این که کل جهان را دگرگون کنیم. این یک دستور کار است و برای توسعه پایدار است. اصلاً مسئله توسعه و تعریف توسعه با همه ابعاد آن است. لذا اگر شما همان فهرست را ملاحظه کنید می‌بینید که می‌گوید ما تعریف می‌کنیم مردم چه کسانی هستند. نیکبختی و خوشبختی را تعریف می‌کنیم. ما می‌گوییم رفاه چیست. صلح و مشارکت چیست. این‌ها بیانیه می‌خوانند. بیانیه‌خوانی شده و این یک مانیفست است. در مقدمه تحت عنوان دیدگاه ما می‌گوید دیدگاه ما یعنی کل حکومت‌ها و ملت‌های جهان از این به بعد این است. از طرف مرکزیت این‌طور اعلام شده است. اصول مشترک ما تعهدات مشترک ماست. صحبت از تعهدات است. جهان امروز ما را می‌گوید و جهان امروز را دوباره تعریف می‌کند. دستور کار جدید را می‌گوید. همه این‌ها در فهرست عناوین اصلی سند 2030 است. می‌گوید داریم برای همه دستور کار جدید تعریف می‌کنیم و به این کلیات هم اکتفا نمی‌کند و بعد روش‌های اجرا را می‌گوید و وارد اجرا و ضمانت اجرا می‌شود. باز به این اکتفا نمی‌کند که تا 15 سال آینده باید این‌ها محقق بشود. بعد می‌گوید بازبینی و پیگیری می‌کنیم. یعنی ما بازرسی می‌کنیم و توضیح خواهیم خواست که در این 15 سال هر سال و هر ماه چه کار کردید. بعد فراخوان اقدام برای ایجاد تغییر در جهان و بعد اهداف اصلی و فرعی برای توسعه را تعریف می‌کند. از جمله در این اهداف برای این‌که فکر نکنید فقط بحث کودکستان و مهدکودک و این‌هاست با این‌که آن هم مهم است ولی همه این‌ها تعریف دارد. مکاتب مختلف در این عرصه بحث کرده‌اند. مصادیق بسیار مختلف و متعدد و متضادی در همین تاریخ معاصر داریم که بر سر تعریف همین کلمه‌ها خود این چند کشور اروپایی دو جنگ را با همدیگر به راه انداختند. با همین ادعاها ده‌ها میلیون کشته به جا گذاشتند. این‌جا همین‌طور کلی می‌گویند ابزار اجرای جهانی یعنی برای ضمانت اجرا در تمام کشورها ضمانت و نظارت از بیرون بر داخل کشور هم تعریف می‌شود. من از این به بعد دیگر فقط عباراتی که در سند 2030 هست را می‌خوانم و اشاره می‌کنم. طبیعتاً نمی‌توانم همه را بخوانم. آن بخشی که به بحث ما مربوط است را عرض می‌کنم که دستور کار غرب برای ما و برای جهان چیست. می‌دانید که در اساسنامه سازمان ملل یکی از بندهای اساسی این بود که این سازمان در امور داخلی هیچ کشوری دخالت نمی‌کند. در حالی که اصلاً برای دخالت در امور داخلی کشورها ایجاد شد. ما از این طریق جزئی از جهان تحت امر آمریکا و متحدین آن می‌شویم آن هم از طریق سازمان ملل و نهادهای به اصطلاح بین‌المللی که با هزینه خودمان باید دستورات این‌ها را با حق تحفظ و منفعلانه اجرا کنیم و پاسخگو هم باشیم و آن‌ها بازرسی هم بکنند. در سخن نخست می‌گوید عزم خود را جزم کرده‌ایم که مسیر جهان را تغییر بدهیم و قدم‌های عاجل دگرگون کننده و جسورانه برداریم. همه باید برای گذار جمعی آماده بشویم و ما تعهد می‌دهیم که کسی از این غافله عقب نماند. این متنی بوده که در سازمان ملل با حضور رؤسای دولت‌ها و رئیس‌جمهورها و شاهان به انجام رسیده. همه هم نبودند. آن‌هایی که رفتند که مسئولین ما هم بوده‌اند. می‌گوید ما تعهد می‌دهیم، یعنی همه این دولت‌ها تعهد می‌دهند که این دستور کار جدید جهان است و به دنبال تحقق و تکمیل آن چیزهایی است که در پروژه‌های قبلی به نتیجه نرسید. ما اهداف مسجم ملموسی را تعریف می‌کنیم و به ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی در ذیل تعریف توسعه پایدار اشاره می‌کنیم. بعد از این‌که مردم و کره‌ زمین و خوشبختی و رفاه صحبت می‌کند و تعریف می‌کند که صلح چیست و مشارکت چیست؟ همه این‌ها مباحثی است که در حوزه‌های علوم انسانی مکاتب مختلف دیدگاه‌های مختلف دارند. ما از همین اول بحث داریم. هم بحث نظری و هم بحث عملی داریم. بعد بیانیه‌ای صادر شده است. من خواهش می‌کنم دوستان دقت کنم که یک مسئله بسیار بزرگ خود این بیانیه است. این بیانیه اصلاً مربوط به یک کار کوچک و تحول کوچک و جزئی با یک حق تحفظ نیست. این یک دستور کار جهانی است. بخش‌هایی و بیندهایی از این بیانیه‌ ایدئولوژیک است. یک مانیفست برای حکومت جهانی آن‌هاست. 59 بند دارد که من سریع به این‌ها اشاره می‌کنم. اولاً در مقدمه و بند اول می‌گوید ما رؤسای دولت‌ها و کشورها در نیویورک و در سالگرد تأسیس سازمان ملل جمع شدیم و در مورد اهداف جدید برای توسعه پایدار توافق کردیم. صحبت از این است که در آمریکا می‌خواهند تعریف جدیدی از توسعه بدهند و همه با هم توافق کردیم که تحت امر و نظارت آمریکا این کار را انجام دهند. بند دوم، ما به نیابت از مردمی که به آن‌ها خدمت می‌کنیم، یعنی به نیابت از ملت ایران و ملت‌های دیگر که حالا این نیابت تا کجا و چه زمان و چطور داده شده است هم جای بحث دارد. ما به نیابت از ملتی که به آن‌ها خدمت می‌کنیم در مورد مجموعه‌ای از اهداف جامع، فراگیر، جهانی و دگرگون کننده و از این قبیل یک تصمیم تاریخی اتخاذ کردیم. صحبت از یک تصمیم تاریخی است. صحبت از یک تصمیم کوچک جزئی و برای یک مسئله خاص نیست. ما متعهد می‌شویم برای تحقق کامل این دستور کار تا سال 2030 یعنی تا 15 دیگر بدون وقفه تلاش کنیم و برای تحقق اهداف محقق نشده پروژه قبلی که توسعه هزاره بود تلاش خواهیم کرد. این هم یک تعهد است. بند سوم، ما تصمیم گرفتیم از الان تا سال 2030 چه کارهایی در درون کشورها بکنیم و تعهد می‌دهیم که تشابه جنسیتی تحت عنوان توانمندسازی را ترویج کنیم. این‌ها دقیقاً چیست؟ کدام فهرست از حقوق بشر است؟ کدام تعریف از توانمندسازی است؟ با زنان خودتان چه کردید؟ با خانواده در کشورهای خودتان چه کردید که حالا نوبت ماست و الا ایران که در تأمین حقوق زن و رشد زنان در عرصه‌های مختلف علمی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی رکورد شکسته است. خود آمارهای رسمی غرب می‌گوید ایران رکورد شکسته و بیشترین سرعت را در اجتماعی کردن و توانمندسازی زنان داشته است. اما تعریف این‌ها از توانمندسازی و از تساوی جنسیتی یک تعریف کاملاً نادرستی است. در بند چهارم می‌گوید همه ما برای این گذار جمعی آماده می‌شویم و همه تعهد می‌دهیم. من این سوال را می‌پرسم که حتی خود آمریکا این تعهد را داده است؟ آیا امضا کرده است؟ ما تعهد می‌دهیم کسی از این غافله عقب نماند. باز صحبت از این است که انسان کیست؟ این‌جا کاملاً تعریف مادی و تعریف الهی با هم متفاوت و متضاد هستند. ما مایل هستیم اهداف اصلی و جانبی برای همه اقشار در همه جوامع را تعریف کنیم. یعنی تا ریزترین لایه‌های تعریف ایدئولوژیک گسترش پیدا می‌کند. در بند دیگر خودش صریح می‌گوید که این دستور کار 2030 اهمیت بی‌سابقه‌ای دارد. با مصوبات قبلی ما فرق می‌کند. گستره‌ای وسیع است و می‌خواهیم کل جهان را مدیریت و کنترل بکنیم و اهمیت بی‌سابقه‌ای دارد. این دستور کار با توجه به ظرفیت‌ها و واقعیت‌های جامعه خودشان عمل بشود. نمی‌گوید هر کشوری که مایل است طبق منافع یا تعریف خودش به هر بخشی از این 59 بند عمل کند و هر بخشی را نمی‌خواهد عمل نکند. می‌گوید باید عمل بشود. همه تعهد دادیم. این بی‌سابقه است. همه تصمیم گرفتیم و باید این کار را بکنیم. می‌گوید این‌ها اهداف جهانی است و به تمام دنیا مربوط است. هیچ تفاوتی بین کشورها وجود ندارد. همه باید عمل کنند اما دو نکته دارد. این‌هایی که می‌گویند حق تحفظ داریم دقت کنند. یک، می‌گوید کشورهای مختلف با توجه به واقعیت‌ها و ظرفیت‌های خودشان و این‌که هر کدام در یک سطحی از توسعه هستند با احترام و نه التزام به اولویت‌های ملی خودشان این‌ها را اجرا کنند. یعنی ما نمی‌گوییم همه کشورها با یک سرعت و با هم همه مواد را شروع به اجرا کنند. شرایط کشورها فرق می‌کند و با توجه به شرایط مختلف شروع کنند و همین‌ها را اجرا کنند. نمی‌گوید در اجرای اصل این‌ها حق انتخاب دارید. اما می‌گوید در روش و زمانبندی این‌ها حق انتخاب دارید چون یک تفاوت‌هایی بین کشورها وجود دارد. کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته نمی‌توانند مثل هم عمل کنند. دوم این‌که می‌گویید ما گفته‌ایم به بخشی از آن عمل می‌کنیم و به بخشی از آن عمل نمی‌کنیم و حق تحفظ داریم توجه کنید که عین عبارت این است. در بند پنجم می‌گوید اهداف یاد شده کاملاً منسجم و جدایی‌ناپذیر هستند. می‌گوید این‌طور نیست که بگویید بخشی از این‌ها را عمل می‌کنیم و بخشی را عمل نمی‌کنیم. همه این‌ها منسجم و یکپارچه است. یک مجموعه است. صریح می‌گوید این‌ها جدایی‌ناپذیر هستند و نمی‌توانی بگویی این را عمل می‌کنم و آن را عمل نمی‌کنم. اگر ما یک دستوری در حوزه آب و منابع انرژی و بهداشت می‌دهیم با آن دستور کاری که در حوزه فرهنگ و آموزش و مسائل جنسیت و خانواده و حقوق بشر است جدایی‌ناپذیر هستند. این‌ها منسجم هستند. همه باید با هم اجرا بشوند. در بند ششم می‌گوید برای کل اهداف اصلی و جانبی آن بیش از دو سال مشاوره فشرده با جامعه مدنی در کشورهای مختلف داشته‌ایم. یعنی این‌ها ممکن است احتمالاً طبق این حرف قبل از این‌که اصلاً نظام و نهادهای رسمی حاکمیتی متوجه باشند با داخل کشور در ارتباط بوده‌اند و مشارکت با این‌ها بوده است. این 6 بند به عنوان مقدمه بیانیه ذکر می‌شود و بعد تحت عنوان «دیدگاه ما» وارد دیدگاه می‌شود. دیدگاه ما یعنی این منظر فرهنگی و معرفتی ماست. یعنی ما از این زاویه نگاه می‌کنیم. حالا این‌ها چیست؟ یکی این است که بسیار دگرگون کننده است. بارها این را تأکید می‌کند که این یک چیز فرمالیته نیست که بگویید ما در آن حاشیه و گوشه یک کاری می‌کنیم و یک گزارشی می‌دهیم. می‌گوید بسیار دگرگون کننده و جدی است. ما داریم به یک جهان دیگری می‌اندیشیم که باز آن را بر اساس تعریف که از بشر و حقوق بشر کرده‌اند طرح‌ریزی کرده‌اند. یکی از حقوق بشر حق گناه است. حق همجنس‌بازی است. حق ارتداد است. همه این‌ها بالای فهرست حقوق بشر این‌ها قرار می‌گیرد. حقوق بشری که به حقوق مادی منهای حقوق معنوی و به یک تعریف ماتریالیستی از کرامت انسان مبتنی است. دوستان توجه دارند که خشونت علیه هر انسانی به ویژه کودک جزو گناهان بزرگ و حتی کبیره شناخته می‌شود. پیامبر اکرم(ص) فرمودند خشونت علیه انسان، بلکه علیه حیوان و علیه موجودت در حد شرک به خداست. در مورد کودک به خصوص و اذیت کردن آن و وعده دروغ به کودک دادن و تحت فشار گذاشتن او و رنجاندن و گریاندن آن صحبت کرده و همه این‌ها در فرهنگ اسلام گناه تلقی می‌شود. عدم رعایت حقوق کودک گناه تلقی می‌شود چه برسد به خشونت علیه کودک که در فقه ما می‌گوید اگر به شوخی یک ضربه به کودک یا هر کس دیگری بزنی و اگر قرمز بشود دیه آن این‌قدر است، اگر کبود بشود این‌قدر است، اگر سیاه بشود این‌قدر است. در زندگی حضرت امام یک وقتی خواندم که مرحوم سید احمد بچه و بازیگوش بوده است. یک وقت حضرت امام هر چه به او تذکر می‌دهد که یک کاری را انجام ندهد گوش نمی‌کند و باز هم انجام می‌دهد. بعد حضرت امام در حیاط یک شاخه کوچکی را برمی‌دارد و به طرف ایشان پرتاب می‌کند و این به دست و پای او می‌خورد. بعد حضرت امام می‌رود و می‌بیند که این قرمز شده و همان‌جا دیه را به بچه خود می‌دهد. اسلام راجع به خشونت علیه کودک و حقوق کودک این‌قدر حساس است. ولی وقتی این‌ها از حقوق کودک و حفظ کودک از خشونت بحث می‌کنند دوستان به متون حقوقی آشنا باشند. این‌ها در متون حقوقی حقوق بشر اصلاً ولایت پدر بر فرزند را نوعی خشونت تفسیر می‌کنند. این‌که شما بچه‌ مدرسه ابتدایی داری و بخواهی کیفش را نگاه کنی دخالت در حریم خصوصی بچه می‌شود. اگر مواد مخدر در کیف او باشد طبق بعضی از این تعریف‌ها اگر شما متعرض او بشوید نقض حقوق کودک کرده‌اید. اگر کودک در دسترس و تیررس آموزش‌های نادرست جنسی و جنسیتی قرار گرفت که این‌ها دو چیز است ولی هر دو به هم مربوط می‌شود، حتی اگر پدر و مادر در یک مواردی دخالت کنند آن کودک می‌تواند شکایت کند و پلیس بیاید و با پدر و مادر برخورد کند. یک سال و خرده‌ای قبل بود که در چند دانشگاه از چند شهر هلند جلساتی داشتیم. در آمستردام دیدم که یک تابلوی تبلیغاتی در خیابان است و زیر آن می‌نویسد مواد مخدر ضرر دارد ولی بعد نشان می‌دهد یک افسر پلیسی است و یک نوجوان 14، 15 ساله هم مواد مصرف می‌کند و این پلیس با لبخند و محبت فندک روشن کرده که این بچه موادش را مصرف کند و بعد تحت عنوان احترام به حقوق کودک و نوجوان و انتخاب با توست زیر آن یک جمله می‌نویسد که اگر این کار را نکنی بهتر است. ولی افسر پلیس به جای این‌که مانع تو بشود و قانون را اجرا بکند خودش برای تو فندک روشن می‌کند و تو را کمک می‌کند و در کافی‌شاپ‌ها و رستوران‌ها در آمستردام مواد مخدر رسماً مثل شیر و ماست می‌فروشند. در کافی‌شاپ همان‌طور که قهوه سفارش می‌دهند رسماً مواد سفارش می‌دهد. دو خیابان آن طرف هم خیابانی هست که خیلی دلم می‌خواست آن‌جا را هم ببینم ولی گفتند خیلی محله بدنامی است و نشد که برویم ببینیم. آن‌جا پسران و دختران را مثل کالا پشت ویترین می‌نشانند و مثل برده‌های جنسی آماده فروش هستند. مردم هم رد می‌شوند و خریدارها اتیکت قیمت آن‌ها را نگاه می‌کنند که بدانند قیمت چقدر است. رسماً پسرها و دخترها را از پشت ویترین انتخاب می‌کنند. وقتی این‌ها از حقوق بشر و حقوق کودک و تساوی جنسیتی می‌گویند دقت کنید که چه می‌گویند. معنی لغوی این‌ها شما را فریب ندهد. این‌ها مفاهیم حقوقی است و آن‌ها تعریف خاصی از آن دارند. خودشان صریح می‌گوید این سند 2030 و آن قرارداد محیط زیست و امثال این جدا از قرارداد‌ها نیست. همه‌ این‌ها به هم مربوط است. این‌ها یک منظومه و یک مجموعه است. اگر این‌جا می‌گوییم بهداشت جنسی جای دیگری بهداشت جنسی را در یک قرارداد بین‌المللی که شما امضا کرده‌اید تعریف کرده‌ایم. این همان است که می‌گوییم. عرض کردم وقتی این‌جا از خانواده می‌گوید خانواده را در یکی دیگر از این قرارداد‌ها تعریف کرده است که خانواده می‌توانند همجنس باشند و می‌توانند غیر همجنس باشند. وقتی از اقشار آسیب‌پذیر می‌گوید در جای دیگر تعریف کرده که منظور از اقشار آسیب‌پذیر فقط این آسیب‌پذیرهایی که ما می‌گوییم نیست. در کنار این‌ها همجنس‌بازها و کسانی که در جوامع خود حقوق محترمی ندارند و نمی‌توانند رسماً با هم ازدواج کنند هم آسیب‌پذیر هستند و باید حمایت بشوند. به این‌ها دقت کنید. این‌ها یک منظومه است. یک تفکر است. یک ایدئولوژی است و پر از مفاهیم ایدئولوژیک است. همین متن تا همین جایی که من خواندم 30، 40 واژه دارد که همه تعاریف ایدئولوژیک دارد. نگاه اسلامی و غیر اسلامی دارد و آن‌ها طبق تعریف خودشان عمل می‌کنند. ما نمی‌توانیم بگوییم ما تفسیر خودمان را داریم. من از آقای وزیر خارجه محترم پرسیدم در همین سند 2030 که شما هم در جریان آن بودید اگر بر سر این واژه‌ها و کلمه‌ها و در تفسیر این‌ها بین ما و آن‌ها اختلاف بشود تفسیر چه کسی معیار است؟ ایشان صریح گفت تفسیر آن‌ها معیار است ولی ما حق تحفظ داریم. ما بر سر همین حق تحفظ‌ها هر سال داریم در سازمان ملل به نقض حقوق بشر محکوم می‌شویم. چون وقتی شما پیمان‌های حقوق بشری را امضا کردی او می‌گوید که یکی از حقوق بشر هم ازدواج همجنس‌بازان است. می‌گوید شما اجازه نمی‌دهید در ایران این کار انجام بشود. هر وقت در جلساتی که با ایرانی‌ها دارند از حقوق بشر حرف می‌زنند یکی همجنس‌بازها را می‌گویند و یکی هم بهایی‌ها را می‌گویند. این‌ها را مطرح می‌کنند. حالا باز شما بگویید ما حق تحفظ داریم. دیدید آمریکا چقدر گردن‌کلفت خودش گفته ما از این طریق بر جهان اعمال رهبری می‌کنیم و خودش هم بیرون می‌رود و می‌گوید چون تشخیص دادیم به نفع ما نیست بیرون رفتیم. نمی‌گوید با حق تحفظ می‌مانیم. حق تحفظ هم باید دقیق باشد. به لحاظ حقوقی اگر کلی بگویی حق تحفظ داریم مشکلی را حل نمی‌کند. باید مشخصاً بگویی ما این 10 بند را به دلیل این بندها از قانون اساسی خود قبول نداریم. اگر به این شکل و به طور دقیق بگویی باز یک چیز حداقلی و تشریفاتی است. نه این‌که همین‌طور بگویی حق تحفظ داریم. همه را امضا کنی و بگویی حق تحفظ داریم. این‌جا می‌گوید جهان مورد تصور ما جهانی است که همه در آن به طور همه جانبه تشابه جنسیتی را درک کنند. همه موانع حقوقی، اجتماعی، اقتصادی خلاف این دیدگاه ما باید از سر راه برداشته بشود. یعنی شما باید کل سیستم قانونی و حقوقی و قانون اساسی و فقه خود را تغییر بدهی که دستور و فرمایش این‌ها اجرا بشود. حالا این‌ها با زن چه کردند؟ زنان را بی‌خانواده، فاقد دژ دفاعی و برهنه در عرصه عمومی کردند و یا از آن استفاده تبلیغاتی کردند که زن آرایش کند و برهنه بایستد که می‌خواهند یک پفک نمکی بفروشند که معلوم می‌شود ارزش آن پفک بیشتر از این است. چون آن هدف است و این وسیله است. در هالیوود از هیکل و بدن و قیافه او استفاده کنند و وقتی هم که چروکیده شد آن را دور بیاندازند. بروید و زندگی‌نامه‌های اغلب این‌ها این الگوهایی که به عنوان مانکن در فیلم‌های هالیوودی هستند را بخوانید. اغلب آن‌ها مجرد یا مطلقه یا طلاق داده هستند و گرفتاری‌های بزرگ روحی و روانی دارند. مجبور هستند بدن‌های خود را با انواع هورمون‌ها و قرص و آمپول به این شکل نگه دارند. صورت‌های خود را باد کنند و بکشند و گاهی این‌قدر می‌کشند که سوراخ ناف پشت گردن می‌افتد. باید این کارها را انجام بدهند تا 4 فیلم بازی کنند و بعد میلیون‌ها دختر و پسر جوان و نادان فکر می‌کنند این‌ها واقعاً بهترین زندگی‌ها را دارند و وضعیت این‌ها طبیعی است. نمی‌دانند اغلب این‌ها دچار افسردگی هستند. همین پارسال دیدید که یکی از بهترین کمدین‌های هالیوود که همه را می‌خنداند و همه می‌گفتند ببین چقدر زندگی شادی دارد از شدت افسردگی خودکشی کرد و نوشت من دیگر نمی‌توانم بیش از این تحمل بکنم از بس که زندگی سیاه و تلخ است. این‌ها جلوی دوربین می‌خندند و بازی در می‌آورند. می‌خواهند الگوسازی بکنند و همه این‌ها به سبک زندگی مربوط است. شما با زن چه کردید؟ چه خدمتی به زن کردید؟ بعد می‌گوید باید تعهد بدهید که تمام موانع حقوقی، اجتماعی و اقتصادی که در کشورهایتان بر سر راه است را اصلاح کنید. یعنی ما راجع به همه ابعاد اجتماعی شما تصمیم می‌گیریم. وقتی که از بردباری سخن می‌گوید آن هم تعریف دارد. وقتی می‌گوید جامعه آزاد آن هم تعریف دارد. جامعه لیبرال آزاد از همه ارزش‌های اخلاقی و الهی و از عدالت است. چرا؟ چون در حوزه‌های مسائل اجتماعی و زندگی‌های خصوصی و مسائل جنسی آزادی مطلق است اما جهان و جامعه آزاد نسبت به منافع و خط قرمزهای سرمایه‌داری و صهیونیزم هرگز نیستند. ببینید مسئله فقط کودکستان و مدرسه و نظم آموزشی نیست. در بند 9 می‌گوید جهان مورد نظر ما جهانی است که در آن دموکراسی، حاکمیت خوب و وجود فضاهای بین‌المللی مناسب وجود داشته باشند که این‌ها لازمه توسعه پایدار هستند. ما راجع به توسعه اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و راجع به همه این‌ها در 15 سال آینده حرف می‌زنیم. دموکراسی و حاکمیت خوب و فضاهای بین‌المللی مناسب یعنی چه؟ در بند 9 از اهداف آمده است. می‌گوید از جهانی حرف می‌زنیم که در همه این عرصه‌ها خوب باشد. بعد در بند 10 اصول و تعهدات مشترک ما شروع می‌شود. می‌گوید ما، رؤسای حکومت‌ها از جمله ایران چه تعهدات مشتری به سازمان ملل و به تعبیر حضرت امام آن 3، 4 قدرت فاسدی که پشت سازمان ملل هستند و در رأس آن هم خود آمریکا و صهیونیست‌ است. می‌گوید دستور کار جدید بر مبنای اصول سازمان ملل است و با احترام به آن‌چه که ما قبلاً تحت عنوان حقوق بین‌الملل تعریف کردیم. این‌ها تابع و ذیل آن‌هاست. می‌گوید ریشه‌ دستور کار 2030 در اعلامیه جهانی حقوق بشر، در میثاق‌های دیگری که در باب حقوق بشر در سازمان ملل تعریف کردیم و اعلامیه هزاره و سند پایانی اجلاس 2015 ریشه دارد و همین‌طور اعلامیه‌ای که مسئله است قبلاً در باب توسعه صادر کرده‌ایم. یعنی این یک سند جداگانه نیست. یعنی هر کلمه‌ای که در این‌جا به کار می‌رود اعم از دموکراسی، حقوق بشر، حکومت خوب، توانمندسازی جنسیتی را قبلاً تعریف کرده‌ایم. این جزئی از همان‌هاست. این دستور کار در آن اعلامیه‌ها و تعهدات قبلی ریشه دارد. یعنی همه این‌ها با هم منسجم و جدایی‌ناپذیر هستند. این‌ها عبارات صریحی است که در همین مانیفست اولیه آمده است. در بند 11 می‌گوید ما دوباره نتایج همه کنفرانس‌ها و نشست‌های مهم سران سازمان ملل که قبلاً راجع به توسعه پایدار بحث شده و چیزهایی تصویب کرده‌اند را تأیید می‌کنیم. یعنی کل آن‌ها را دوباره تعهد داده‌ای و آن‌هایی هم که تعهد نداده‌ای را این‌جا تعهد می‌دهی. کنوانسیون زنان یا مسائلی از این قبیل و هر کدام را این‌جا دوباره تعهد می‌دهی. بخشی از این‌ها را هم اسم می‌برد. می‌گوید شما این‌جا دوباره متعهد می‌شوید که بیانیه ریو راجع به توسعه، اجلاس جهانی سران راجع به توسعه پایدار، اجلاس جهانی سران راجع به توسعه اجتماعی، برنامه کنفرانس بین‌الملل جمعیت و توسعه، برنامه پکن، کنفرانس توسعه پایدار سازمان ملل را تأیید می‌کنید و این‌ مستقل از آن‌ها نیست و اهمیت اقداماتی را که برای نشست‌های قبلی و نتایج آن‌ها انجام شده ما تأیید می‌کنیم. در بند 12 می‌گوید ما دوباره تمام اصول مطرح شده در بیانیه فلان را این‌جا تأیید می‌کنیم. در بند 13 از تعهدات مشترک می‌گوید چالش‌ها و تعهدهایی که در این‌جا مطرح شده همگی به یکدیگر وابسته هستند. یعنی این 2030 با بخش‌های دیگر و چیزهایی که ما از توسعه تعریف کردیم با هم مرتبط و متصل هستند. بیش از ده بار این را می‌گوید که این‌ها جدایی‌ناپذیر هستند. می‌گوید بنابراین رفع این چالش‌های راه‌ حل‌های منسجم و وابسته می‌خواهد. شما اگر می‌خواهی به این بخش عمل کنی باید به همه این‌ها عمل کنی. لازم است برای رویارویی با این چالش‌ها رویکرد جدیدی اتخاذ شود. می‌گوید ما باید یک تصمیمی بگیریم که دوباره به یک شیوه دیگری عمل کنیم که بتوانیم از جمله در این یک جا به این‌ها عمل کنیم چون بخش‌هایی از آن‌ها عمل نشده باقی مانده است. می‌گوید همه این‌ها مفاهیمی به هم وابسته و مرتبط هستند. دوباره می‌گوید. از بند 14 توصیف می‌کند که تعریف ما از جهان امروز چیست؟ این جهان امروز چه جهانی است؟ می‌گوید اینترنت و موبایل باید در سطح وسیع توسعه و تقویت پیدا کند. حالا حواس شما باشد که چه کسانی بر فضای دیجیتال مسلط هستند. چه کسانی آن را مدیریت می‌کنند؟ چه چیزی در اغلب فضای مجازی در جهان پمپاژ می‌شود و از طرف چه کسانی است؟ اگر عکس این باشد. مثلاً در یک جایی فضای مجازی در جهت عکس منافع این‌ها غلبه کند مطمئن باشید آن‌جا سانسور و تعطیل و کنترل و مهار را پیش می‌گیرند. چنان که در خود آمریکا در قضایای 1 درصد و 99 درصد کل فضای مجازی را ایران بست یا انگلیس در قضایای بحران خودش این‌ها را بست. در بند 16 می‌گوید حدود 15 سال پیش جامعه جهانی توافق کرد، حالا روشن باشد که این جامعه جهانی چیست که بارها عرض کردیم. جامعه جهانی و کسانی که این متن‌ها را نوشته‌اند متفکران آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین نیستند. این‌ها عوامل اجرایی و روی صحنه هستند. نمایش‌های روی حوضی را دارند. یک وقت رئیس سازمان ملل را از کره می‌گذارند، یک وقت از آفریقا می‌گذارند، یک وقت از آمریکای لاتین می‌گذارند ولی دستور کار یکی است و آن فقط تریبون است. آن ماسکی است که این سازمان می‌زند. می‌گوید ما بار دیگر به تحقق همه اهداف آن‌ها از جمله اهداف کم‌تر دست‌یافتنی که در باب توسعه هزاره گفتیم متعهد می‌شویم و این کار را با کمک و نظارت متمرکز پیوسته به کشورهای در حال توسعه انجام می‌دهیم. دقت کنید که در چند اصل تأکید می‌کند عملاً رهبری این کار به دست چند کشور است که آن‌ها را کشورهای توسعه یافته می‌نامند که باز همین 4، 5 کشوری هستند که بر سازمان ملل مسلط هستند. می‌گوید این دستور کار جدید بر مبنای اهداف آن توسعه هزاره که قبلاً گفتیم تعریف شده ولی تحقق پیدا نکرده است. در بند 17 ما متعهد می‌‌شویم چهارچوب عملی که امروز اعلام می‌کنیم به لحاظ گستره و دامنه خیلی از اهداف توسعه هزاره که قبلاً گفته‌ایم فراتر حرکت خواهد کرد. جهان امروز را تعریف می‌کند. مسائل و دستور کاری که قبلاً در باب آموزش و اهداف گسترده‌ دیگر در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی و زیست‌محیطی مطرح کردیم باید همه در این 15 سال اعمال بشود و به علاوه این دستور کار حاضر وعده اصلاحاتی فراگیرتر و صلح‌جوتر را می‌دهد. الان چه کسانی بزرگ‌ترین عوامل جنگ‌افروزی و بزرگ‌ترین دشمنان صلح بشری هستند؟ غیر از همین چند کشوری که در شورای امنیت هستند؟ به بقیه دستور صلح می‌دهند. می‌گوید این دستور کار ابزارها و راه‌های تحقق توسعه را تشریح می‌کند و ما رویکرد منسجمی داریم. دوباره باز تأکید می‌کند و می‌گوید این رویکرد منسجم است، پیوندهای عمیق و عناصر بین رشته‌ای متعددی بین اهداف اصلی و فرعی جدید است. بعد از بند 18 وارد دستور کار جدید می‌شود. می‌گوید کلیات را گفتیم و شعارها را دادیم و حالا نوبت به دستور کار می‌رسد. ما امروز در قالب این دستور کار 17 هدف توسعه پایدار و 169 هدف فرعی که همگی به هم پیوسته هستند را دنبال می‌کنیم. دوباره باز می‌گوید. همه به هم پیوسته هستند. حق تحفظ که بگویی من بخشی از این را اجرا می‌کنم و بخشی را اجرا نمی‌کنم، نیست. حق تحفظ حد اکثر به این معنا که باید همه را اجرا کنید اما شیوه اجرای شما می‌تواند با بقیه متفاوت باشد. ولی باید همه را اجرا کنید چون همه به هم پیوسته هستند. پیش از این رهبران جهان هیچ گاه به اقدام و تلاش‌های مشترک در راستای تحقق یک دستور کار جهانی به این گستردگی متعهد نشده بودند. دوستانی که می‌گوید قبلاً هم یک چیزهایی امضا کرده بودیم و فرق این با آن‌ها چیست توجه داشته باشند که فرق در این است. می‌گوید ما در قالب این دستور کار 17 هدف توسعه پایدار به همراه 169 هدف فرعی که همگی به هم پیوسته هستند را پیشنهاد می‌کنیم. یعنی تفکیک ناپذیر و جدایی ناپذیر هستند. نمی‌توانی بگویی تحفظ دارم و این را اجرا می‌کنم و آن را اجرا نمی‌کنم. خودش می‌گوید بی‌سابقه است. می‌گوید پیش از این رهبران جهان هیچ گاه به اقدام و تلاش‌های مشترکی در راستای تحقق یک دستور کار جهانی به این گستردگی متعهد نشده بودند. یعنی ما برای اولین بار صریحاً می‌خواهیم جهان را در همه ابعاد از طریق سازمان ملل رهبری کنیم. ما در کنار هم در مسیر توسعه پایدار قدم گذاشته‌ایم و همگی به تحقق توسعه جهانی و همکاری از نوع برد برد متعهد شده‌ایم. آن هم همین را می‌گوید. آن‌ها هم می‌گویند الان ما دستور می‌دهیم و شما اجرا کنید و گزارش بدهید. تا 15 سال دیگر همه چیز خود را تغییر بدهید. تا حالا هم چنین تعهد جهانی نبوده، مطمئن هم باشید که برد برد است. دوباره این جمله را می‌خوانم که روشن بشود این سند 2030 چرا مهم‌تر است؟ غیر از این‌که عرض کردم بدون اعلام به نهادهای رسمی و قانونی، بدون این‌که به شورای انقلاب فرهنگی بیاید این را در دولت تصویب کرده‌اند و خودشان الزامی کرده‌اند و به 7، 8 وزیر دستور داده‌اند و کارگروه تشکیل داده‌اند و شروع کرده‌اند و حتی گفته‌اند باید برای آن تنظیم بودجه کنیم. در حالی که برای اسناد مصوب خود شورای انقلاب فرهنگی هیچ وقت این کار را تا این حد نکردند. پنهانی وارد عمل شده‌اند. غیر از این ببینید که می‌گوید پیش از این رهبران جهان هیچ گاه به اقدام و تلاش‌های مشترکی در راستای تحقق یک دستور کار جهانی به این گستردگی متعهد نشده بودند. ما در کنار هم در مسیر توسعه پایدار قدم گذاشته‌ایم و همگی به تحقق توسعه جهانی و همکاری از نوع برد برد متعهد شده‌ایم. این رویکرد می‌تواند برای همه کشورها و تمام مناطق جهان بازدهی خوبی داشته باشد. می‌گوید ما راجع به این نسل هم فقط فکر نمی‌کنیم. این دستور کار هم به نسل‌های حال و هم به نسل‌های آینده مربوط است. داریم برای آن‌ها هم اجرا می‌کنیم. حالا یک کسی ممکن است بگوید در اجرای این دستور کار ما طبق قوانین خودمان عمل می‌کنیم. می‌گوید نه، در اجرای این دستور کار باید به قوانین بین‌الملل متعهد باشیم و تأکید می‌کنیم می‌بایست به گونه‌ای اجرا بشود که در راستای تعهدات همه کشورها در رابطه با قوانین بین‌الملل باشد. قوانین بین‌الملل هم قوانینی است که این‌ها در سازمان ملل نوشته‌اند و خلاف خیلی از حقوق و قوانین سایر کشورهاست. خیلی از این‌ها خلاف قوانین خود آمریکا است که آمریکا در آن‌جا صریح می‌گوید من به این‌ها پایبند نیستم و عمل نمی‌کنم. حالا یک سری می‌گویند آن از حقوق بشر تعریف خودشان را دارند و ما هم تعریف خودمان را داریم. اصلاً این نیست. تعهد داده‌ای. در بند 19 می‌گوید ما بار دیگر بر اهمیت بیانیه حقوق بشر و سایر اسناد بین‌المللی مربوط به حقوق بشر و قوانین بین‌الملل تأکید می‌کنیم. ببینید چقدر می‌گوید باید طبق این ضوابط باشد و همه این‌ها به هم مربوط هستند و جدایی‌ ناپذیر هستند. ما در راستای منشور سازمان همه را مسئول می‌دانیم در باب ترویج حقوق بشر با همین تعریفی که ما کردیم و آزادی با تعریفی که آن‌ها می‌کنند دور از تفاوت به لحاظ مذهب، جنسیت و دیدگاه سیاسی تأکید می‌کنیم. در بند 20 دوباره راجع به بحث شبیه‌سازی جنسیتی که می‌گوید این خیلی مهم است. برای تحقق همه اهداف اصلی و فرعی این دستور کار یک نقش ویژه‌ای دارد. می‌گوید یکی بحث آموزش و یکی بحث تشابه جنسیتی و فروپاشی نظام خانواده در اجرای بقیه این‌ها خیلی نقش دارد. یک نقش اساسی دارد و ما دوباره روی این تأکید مستقل می‌کنیم و ما تعریف می‌کنیم که مشارکت اجتماعی و برابری فرصت‌ها یعنی چه و این‌که رهبری همه سطوح توسط زنان و مشارکت در آن یعنی چه؟ شکاف جنسیتی را تعریف کرده‌ایم و تعریف می‌کنیم که چیست و چگونه باید از بین برود و در سطوح جهانی و منطقه‌ای و ملی همه باید در یک پروژه اجرا بشود. تصریح می‌کند در اجرای این دستور کار یکپارچه‌سازی نظام‌مند دیدگاه مبتنی بر تشابه جنسیتی اهمیت بسزا و بسیار مؤکدی دارد. حالا بند 21 را می‌خوانم که ببینید چقدر باید و باید و باید می‌گوید. چقدر ما متعهد می‌شویم می‌گوید. باز در بند 21 می‌گوید این اهداف از اول ژانویه 2016 برای همه کشورها لازم‌الاجرا هستند. لازم‌الاجرا هستند و مبنای تصمیم‌گیری‌های همه کشورها در 15 سال آینده خواهند بود. همه ما، همه دولت‌ها بر اجرای این دستور کار در کشورهای خودشان در سطوح منطقه‌ای و در سطوح جهانی تلاش خواهیم کرد و باید واقعیت‌ها و ظرفیت‌های کشورتان را در اجرای این‌ها در نظر بگیرید. در اجرای این‌ها و نه در اصل عمل به آن‌ها. در شکل اجرای آن‌ها در نظر بگیرید. مثلاً یک کشور فقیر با یک کشور صنعتی پیشرفته یک طور نمی‌توانند با یک سطح و به یک شیوه عمل کنند. ظرفیت‌های این‌ها فرق می‌کند و واقعیت‌ها هم فرق می‌کند. می‌گوید به این‌ها توجه داریم که اولویت‌ها بعضی از آداب شما فرق می‌کند ولی این‌ها باید اجرا بشود. این‌ها لازم‌الاجراست. می‌گوید ما می‌گوییم همه شما به این قوانین و تعهداتی که در عرصه بین‌الملل می‌کنید باید وفادار باشید. در عین حال به فضاهای سیاسی شما ارج می‌نهیم. این‌جا ارج می‌نهند اما آن‌ها لازم الاجراست و باید اجرا بشوند. بعد می‌گوید به اهمیت ابعاد منطقه‌ای و جهانی این اهداف همه ما اذعان داریم و می‌فهمیم. دوباره باز می‌گوید همبستگی و ارتباط متقابل همه این‌ها در سطح منطقه، جهانی و ملی در چهارچوب‌های منطقه‌ای و زیرمنطقه‌ای به شکل مؤثر به عملیاتی شدن سیاست‌های توسعه در سطح ملی خود اقدام کنید. ما برنامه جهانی می‌دهیم و شما در سطح ملی این سیاست‌ها را در همه ابعاد اعمال کنید. در بند 22 می‌گوید کشورهایی که درگیر جنگ هستند باید توجه ویژه بکنند. این جنگ‌هایی است که خودشان راه می‌اندازند. در بند 24 باز ما متعهد می‌شویم، در بند 25 باز متعهد می‌شویم. همه همین‌طور است. در بند 25 می‌گوید ما متعهد هستیم آموزش و نظام آموزشی را از دوران پیش‌دبستانی، ابتدایی، متوسطه، عالی، کودکان و نوجوانان دنبال کنیم و برای همه این‌ها برنامه بنویسیم. در بند 26 باز می‌گوید ما متعهد می‌شویم تحت عنوان بهداشت در امور جنسی و باروری به ویژه با هدف تنظیم خانواده، یعنی تصریح می‌کند. عرض کردم که این تنظیم خانواده را در کشورهای خودشان یارانه می‌دهند که بچه بیاورند. چون جمعیت این‌ها دارد پیر و تمام می‌شود و به کشورهای دیگر از جمله کشورهای اسلامی مدام با قانون‌های بین‌الملل و تبلیغات و تجهیزات دیکته می‌کنند که بچه نیاورید. می‌گویند کنترل کنید که جمعیت شما کم بشود. الان رشد جمعیت ایران به صفر و زیر صفر رسیده است و این به آن معنی است که تا 20، 30 سال دیگر جمعیت ایران نصف می‌شود و دوباره به همان 30، 35 میلیون برمی‌گردد و بیشترین جمعیت ایران پیرمردها و پیرزن‌ها خواهند بود. مهدکودک‌ها هم تبدیل به خانه سالمندان خواهند شد. یک ملت کم جمعیت پیر را تا 40 سال دیگر خواهیم داشت. می‌گوید ما کل کلاس‌های آموزشی را برای آن‌ها برنامه می‌ریزیم و متعهد شدیم دسترسی جهان به بهداشت جنسی و باروری به ویژه با هدف تنظیم خانواده و آموزش در این حوزه برای همه باشد. می‌گوید برای تحقق توسعه پایدار بیماری‌ها و مسئله اختلالات رفتاری و اختلالات رشد و عصبی را پروژه می‌دهیم و شما باید به این شیوه‌ای که ما می‌گوییم این‌ها را تعریف کنید و معالجه و پیشگیری و درمان کنید. شما اگر می‌توانستید خودتان را درمان می‌کردید. یعنی طبق گزارشی که خود سازمان ملل داد مردم آمریکا به لحاظ بیماری‌های عصبی و روانی، روانی‌ترین ملت در جهان هستند. خود این آماری که سازمان ملل 4، 5 ماه پیش اعلام کرد. در بند 27 می‌گوید ما به بنیان اقتصادی کشورها اشاره می‌کنیم. راجع به قاچاق انسان و راجع به کار اجباری و راجع به کار کودک بحث‌هایی می‌کند که در مورد مقداری از این‌ها اسلام به شدت حساس است. اسلام می‌گوید عرق کارگر خشک نشده باید دستمزد او را بدهی. تحمیل بر کارگر، توهین به کارگر، جدا کردن سفره از کارگر در آداب اسلامی تخلف اخلاقی می‌دانند و بخشی از آن را تخلف فقهی می‌دانند. به خصوص راجع به کودک که به رنج انداختن کودک، کودک کار چقدر ما حدیث داریم. چقدر قرآن و حدیث راجع به این حساس است؟ راجع به حقوق کودک و به خصوص کودک بی‌سرپرست و یتیم که می‌گوید اگر اموالش را بالا بکشید آتش خورده‌اید. این همه تأکیداتی که اسلام دارد. مراقبت از این‌که کوچک‌ترین خشونت ناخودآگاه علیه کودک نشود. طرف نوزاد خود را آورده و پیامبر می‌گویند بده تا او را ببوسم. این نوزاد را بغل می‌کنند و در بغل پیامبر این کودک خودش را نجس می‌کند و لباس پیامبر را هم نجس می‌کند. مادرش با ناراحتی و شرمندگی می‌آید بچه را از بغل پیغمبر سریع بگیرد. پیامبر می‌فرمایند چرا این‌قدر خشن با بچه برخورد می‌کنی؟ بگذار کارش را بکند. این لباس شستنی است و شسته می‌شود اما اگر روحیه بچه صدمه بخورد و با خشونت بچه را از بغل من بگیری فراموش نمی‌شود. این دیگر قابل جبران نیست. یک وقت باید 10 جلسه یا 100 جلسه نشست و راجع به حقوق کودک حرف زد. یک وقتی هم هست که کودک کار با کار کودک فرق می‌کند. بسیاری از خانواده‌ها هستند که عاشق بچه‌ها و بچه‌ها عاشق پدر و مادر هستند. کنار پدر از دوران کودکی و نوجوانی بچه در یک محیط سالم آموزش می‌بیند که برای کار در جامعه آماده بشود. آن با کودک کار فرق می‌کند. کودک کار کودکی است که استثمار می‌شود. همه این‌ها جای بحث دارد. می‌خواهم بگویم آن جاهایی که همه می‌گویند این حرف درستی است و بحث کار اجباری و قاچاق انسان و کودک کار قابل بحث است. آن‌ها یک تعریف‌های دیگری از این می‌کند. در بند 28 می‌گوید ما متعهد هستیم در نحوه مصرف کالا و خدمات در جامعه خود تغییرات بنیادی ایجاد کنیم. یعنی ما باید الگوی مصرف شما را عوض کنیم. تغییرات بنیادین در سبک زندگی شما داشته باشیم. سازمان‌های بین‌المللی بخش تجاری و فعالان غیر دولتی و بخش خصوص همه باید در ارتباط با تغییر نحوه مصرف و تولید و غیره و حرکت به سوی الگوهایی که ما در حوزه مصرف و تولید تعریف می‌کنیم مشارکت کنند. در این راستا ما اجرای چهارچوب برنامه‌ای 10 ساله در مورد مصرف و تولید را تدوین می‌کنیم و همه کشورها باید در این قضیه فعال بشوند. در بند 30 می‌گوید دولت‌ها اکیداً از هر گونه اقدام اقتصادی، مالی و تجاری که در راستای قوانین بین‌الملل و منشور سازمان ملل نباشد و یا مانع تحقق کامل توسعه اجتماعی و اقتصادی که ما گفته‌ایم به خصوص در کشورهای در حال توسعه بشود منع شده‌اند. همین یک بند را دوستان جواب بدهند. اکیداً منع شده‌اند. ممنوع است. دولت‌ها حق ندارند به خصوص در کشورهای در حال توسعه مثل ایران طبق تعریف این‌ها هیچ اقدامی طبق قوانین خودشان در حوزه اقتصادی، تجاری و مالی انجام بدهند که مانع بشود این پروژه‌ اقتصادی و اجتماعی تحقق پیدا کند یا خلاف دستور کار سازمان ملل باشد. در بند 33 راجع به گردشگری این‌ها حتی تعریف دارند. می‌دانید که گردشگری یک قوانینی دارد. ما گردشگری اسلامی داریم که بسیار هم مهم است. اتفاقاً گردشگری یک فضای بسیار مناسبی برای انتقال تجربیات از ما به دیگران و از دیگران به ماست. آشنایی ملت‌ها و فرهنگ‌ها با یکدیگر است. اما گردشگری در تعریف این‌ها چیست؟ گردشگری می‌تواند مصادقی از تهاجم فرهنگی و غارت اقتصادی و نفوذ در یک کشور باشد. این همان گردشگری است که این‌ها به دنبال آن هستند. یا به هم ریختن ساختارهای فرهنگی در کشور هدف است. گردشگری می‌تواند اتفاقاً یک روشی برای مبادله فرهنگ‌ها و آشنایی و گفتگوی واقعی ملت‌ها با هم باشد و اتفاقاً بهترین بستر برای معرفی تاریخ پرافتخار ایران و سرزمین بسیار متنوع ایران و مردم ایران و فرهنگ‌ها و قومیت‌های ایران است. این می‌تواند بهترین تریبون برای ایران و فرهنگ ایران باشد. ما هم با ملت‌های دیگر و با مردم کشورهای دیگر آشنا بشویم و دوست باشیم. دو شیوه است. این‌ها در حوزه گردشگری هم یک اصول حاشیه‌ای دارند. می‌گوید ما مصمم هستیم و در این راستا مشتاقانه منتظر نشست سیزدهم کشورهای کنوانسیون تنوع زیستی هستیم که آن‌جا باز هم راجع به این قضیه گردشگری برای ما تصمیم بگیرند. در بند 34 می‌گوید ما واقف هستیم، نه این‌که بی‌خبر باشیم، می‌دانیم که در تحقق ارتقای کیفی زندگی مردم مدیریت و توسعه شهری دو عامل حیاتی محسوب می‌شوند. درست است. بله، همین‌طور است. حالا چه؟ ما با مسئولین محلی برای برنامه‌ریزی شهری در شهرها مرتبط می‌شویم. یعنی کل مدیریت شهرهای ما هم بایستی به طور جداگانه با سازمان ملل مرتبط بشود تا انسجام اجتماعی و امنیت فردی را ترویج کنند. یعنی سازمان ملل به این‌جا بیاید و انسجام اجتماعی ملت ایران را برای خودش تعریف و ترویج کند. به علاوه در تدوین سیاست‌ها و راهبردهای ملی هر کشور برای این توسعه یک مسئله مهم ما مسئله روند رشد جمعیتی است. ما مشتاقانه منتظر هستیم که سازمان ملل راجع به توسعه شهری کنفرانس خود را به زودی برقرار کند و آن‌جا راجع به رشد جمعیتی باز تصمیم خواهد گرفت و راجع به مدیریت شهری به شما می‌گوییم که مدیریت شهری و مسئله جمعیتی را چگونه در این راستا طبق این مانیفست کنترل کنید و در آن یک تغییر بنیادین بدهید. دوستان توجه کنند که این قضیه اصلاً مسئله کوچکی نیست. همه ابعاد جامعه را فرا گرفته است. در بند 35 می‌گوید در این دستور کار ما به همه مسائل خواهیم پرداخت و پرداخته‌ایم. در همه مسائل باید در 15 سال آینده به ما گزارش بدهید که چه کار کردید و بعد می‌گوید ما راجع به مسئله حاکمیت، مسئله قاچاق دارایی، قاچاق تسلیحات برای شما دستور کار داریم و تضمین حضور زنان در فعالیت‌های صلح‌آفرین جهانی را خواستاریم. حالا این یعنی چه؟ در عرصه‌ی دولت‌ ملت‌سازی هم همین‌طور. ما می‌خواهیم دولت‌های جدیدی ایجاد کنیم. یعنی احتمالاً تجزیه کشورهای اسلامی که بخشی از آن بی سر و صدا اتفاق افتاد و بخشی از آن علنی بود تحت عنوان دولت ملت‌سازی صورت بگیرد و برای این‌که ویترین قشنگ به نظر بیاید، دیده‌اید آمریکا و اسرائیل و جنگ‌افروزان جهان سخنگوی وزارت جنگ خود را یک خانم انتخاب می‌کنند که خیلی قشنگ و خیلی مؤدب راجع به حقوق بشر بحث می‌کند. خلاصه می‌گوید هر کس نقش دارد، از همه نقش‌آفرینان باید برای رفع موانعی که بر سر راه این تعریف و این مانیفست هست همنوا با این قوانین بین‌الملل و نه مسائل داخلی خود اقدام مؤثرتری انجام بدهند و باید همه بگویید چه اقدامی انجام داده‌اید. یک بند دیگری که خیلی مهم است و باید دقیق به آن توجه کنید این است که در بند 36 از شهروندی جهانی حرف می‌زند. شهروند جهانی یک اصل درستی است. به شرط این‌که این شهر بر اساس چه قوانین شهری و شهروندی مدیریت بشود و شهردار آن چه کسی باشد. این‌ها می‌گویند شهردار همین 2، 3 کشور باشند و کل جهان هم شهروندان تابع این شهربانی و شهرداری و قانون‌گذاری و حاکمیت باشند. این‌جا به ما دستور داده‌اند. خواهش می‌کنم به این دقت بفرمایید. عین کلمه این است که تعهد داده‌اند. می‌گوید ما متعهد می‌شویم به تحقق اخلاق شهروندی جهانی. آقا این شهروندی جهانی هزار بحث دارد. بحث‌های مبنایی و تئوریک دارد. بحث‌های حقوقی دارد. بحث حقوقی فقهی دارد. بحث اقتصادی دارد. بحث امنیتی دارد. چه کسی از طرف ملت ایران و انقلاب اسلامی چنین تعهدی می‌دهد؟ ما به تحقق شهروندی جهانی متعهد می‌شویم. بعد می‌گوید تنوع فرهنگی در جهان وجود دارد ولی همه فرهنگ‌ها و تمدن‌ها می‌توانند زیر چتر این توسعه جهانی جمع بشوند. این شهروندی جهانی را هم دقت بفرمایید. راجع به هر کدام از این عبارت‌ها ساعت‌ها مکرر باید بحث کرد. در حوزه حقوق بین‌الملل این‌ها یعنی چه؟ چه کسی متعهد شده است؟ به چه چیزی متعهد شده‌اید؟ اصلاً اخلاق شهروند جهانی چه هست؟ روی کاغذ بیاورید تا ببینیم چیست. از بند 39 وارد روش اجرا می‌شود. یعنی می‌گوید ما می‌خواهیم به این روش عمل کنیم. کلیات کافی نیست. ما اجرا می‌کنیم. از کشورها تعهد گرفتند و گفتند روش اجرا را هم به شما می‌گوییم. یعنی ما از شما ضمانت اجرا می‌خواهیم. در بند 39 می‌گوید ماهیت این دستور کار جهانی یک مشارکت جهانی می‌خواهد که دوباره پویا بشود و مثل سابق نباشد و ضامن اجرا داشته باشد. ما به طور کامل به چنین چیزی متعهد شده‌ایم. این مشارکت در حمایت از اجرای همه اهداف اصلی و فرعی این دستور کار خواهد بود. این‌که می‌گویند بعضی را اجرا می‌کنیم و بعضی را اجرا نمی‌کنیم درست نیست. می‌گوید ما متعهد شده‌ایم به اجرای کلیه اهداف اصلی و فرعی دستور کار حاضر. متعهد شده‌ایم همه را اجرا کنیم. کدام حق تحفظ را می‌گویید؟ بعد می‌گوید فقط دولت‌ها هم کافی نیستند. بخش خصوصی کشورها، جامعه مدنی و نظام ملل متحد که آن هم تعریف دارد باید همه منابع موجود را بسیج کنند. باز صحبت از این است که همه باید بیایید و همه منابع خود را باید بسیج کنید. در بند 40 می‌گوید روش‌های اجرا اهمیت کلیدی دارد و ما به کلیات قانع نیستیم. باید هر کشوری روش اجرای خودش را به ما گزارش بدهد. به اندازه اهداف اصلی و فرعی آن این روش اجرا مهم است. این دستور کار و اهداف دستور توسعه پایدار مشارکت جهانی دوباره پویا شده‌ای برای یک توسعه پایدار است. همه ابعاد توسعه مربوط است. پشتوانه این مشارکت چیست؟ می‌گوید اقدامات ملموس، سیاست‌های تعیین شده و قطعی و دقیق در سند نهایی است که می‌گوید این را 2015 گفته‌ایم و آن‌جا تصویب هم کرده‌ایم و بخش مهمی از دستور کار 2030، دستور کار اقدام آدیس‌آبابا است. ما از تأیید آن توسط سازمان ملل استقبال می‌کنیم و به این آگاهی رسیده‌ایم که اجرای کامل آن دستور کار‌های قبلی برای تحقق این دستور کار توسعه پایدار اهمیت حیاتی دارد. یعنی همه این‌ها به همدیگر مربوط هستند و جدا از آن نیست.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha