شبکه یک - 5 خرداد 1396

ابعاد فرهنگی 2030 و تحمیل ایدئولوژیک اومانیزم (سازمان ملل، ابزار حاکمیت غرب بر جهان)

نشست "مرامنامه ارباب-رعیتی در سبک زندگی"- 96

بسم‌الله الرحمن الرحیم

خدمت خواهران و برادران عزیز سلام عرض می‌کنم. وقتی عنوان کاپیتولاسیون به میان می‌آید، حالا متعلق بعد از آن چه سیاسی و چه اقتصادی و چه فرهنگی باشد، در هر عرصه و حوزه‌ای، در هر قلمرویی که باشد ابتدا خبر از یک تحقیر و یک اهانت به یک ملت مطرح می‌شود. یعنی حق حاکمیت ملی از یک ملت به عناوین مختلف اعم از ملی و بین‌المللی و روشنفکری و ادبیات توسعه و پیشرفت و مدنیت و حقوق بشر یا هر چیز دیگری سلب بشود. یک وقت صحبت از تعامل یا گفتگوی بین‌الملل است که آن چیز خوبی است. همه ملت‌ها، همه افکار در مورد سرنوشت مشترک جهانی در جامعه جهانی راجع به مسائل مشترک و ابعاد مشترک انسانی متحداً با هم بندیشند و استدلال بکنند. گزینه روی میزشان منطق و ادب و گفتگو باشد و نه جنگ و بمب اتم و تحقیر و کاپیتولاسیون. این چیز خوبی خواهد بود. در این صورت هر کسی از هر طرف هر چیزی می‌گوید باید دلیل بیاورد. یک وقت می‌گویند نخبگان تمام ملت‌ها یا دست کم دولت‌ها بنشینند و راجع به مسائل مشترک جهانی اظهار نظر کنند و همه حق رأی مساوی داشته باشند و کسی حق وتو نداشته باشد. کسی که گردن‌کلفت‌تر است و بمب اتم دارد نتواند در برابر کل جهان بایستد. چون الان این چند کشوری که بمب اتم دارند حق وتو دارند. یعنی تمام ملت‌های جهان به یک چیز رأی بدهند و یکی از این 5 کشور خلاف آن رأی بدهد نظرش مقدم بر همه است. این الان قانون رسمی سازمان ملل و شورای امنیت است. هر کسی بمب اتم داشته این حق را دارد. بقیه هم نباید به بمب اتم برسند. همین‌هایی که بمب اتم دارند رئیس جهان هستند. تمام جهان به یک چیزی رأی بدهند و یکی از این‌ها خلاف آن را بگوید همین مقدم است. حق وتو این است. اصلاً جهان در یک کاپیتولاسیون وحشیانه و تحقیر‌آمیز است. آن بخشی که با نظامی‌گری، با غارت، با اشغال پیش برده‌اند را که به خصوص در این 200 سال برده‌اند. بقیه را هم می‌خواهند به دست خود ما پیش ببرند. یعنی یک چیزهایی که با جنگ و تحمیل و اشغال و توطئه و تهدید و تحریم پیش نمی‌برند را تحت عنوان پروتکل‌های جهانی و قراردادهای بین‌المللی و مشارکت در سرنوشت جهان و همین تعابیر کلاه‌بردارانه تحمیل می‌کنند و می‌گویند خودتان بیایید و امضا کنید. بعضی از تعهداتی که بعضی‌ها داده‌اند و هنوز هم در صحنه بین‌الملل می‌دهند را باید با 5 جنگ به یک ملت تحمیل می‌کردند. ولی بدون جنگ و با زبان خوش و به دست خودت امضا می‌گیرند. تعهداتی می‌دهی که نه تنها قوانین بین‌الملل پشت آن نیست حتی ارزش‌های جهانی که همه جهان در تعیین و تفصیل آن مشارکت داشته باشد هم نیست. من فقط راجع به این دولت بحث نمی‌کنم. این یک گرفتاری است که ما کم و بیش داشته‌ایم. حالا بعضی از دولت‌ها تن نداده‌اند و مقاومت کرده‌اند و بعضی‌ها هم گفته‌اند ما حق تحفظ داریم و با شرط و شروط می‌پذیریم و بعد بر سر همان شرط‌ها گیر می‌دهیم و بعضی‌ها هم بدون شرط و شروط خودشان چهار دست و پا می‌دوند. کاسه‌های داغ‌تر از آش هستند. آن‌ها یک چیزهایی را روی هوا پیشنهاد می‌کنند و این‌ها خودشان سریع داخل می‌آیند و آن را قانونی می‌کنند و تعهد می‌دهند و تیم تشکیل می‌دهند و شروع به گزارش دادن می‌کنند. هنوز هیچ جای دنیا هیچ کس نه این‌ها را امضا کرده و نه اجرا شده ولی این‌ها گزارش‌ هم می‌دهند. این خطرناک است. از خود قرارداد مهم‌تر و خطرناک‌تر این روحیه است که از ترس مرگ خودکشی کنی. یا حتی به عشق کسی که عاشقت نیست، خودت را بفروشی. این عشق یک طرفه است. بعد هم بگویی حالا این قراردادها مهم نیست. همان‌هایی که می‌گفتند قرارداد هسته‌ای کاغذ پاره نیست و مهم است و ما باید پای آن را امضا کنیم تا منافع ما تأمین بشود دیدند که امضا کردند و منافع ما تأمین نشد و منافع دشمن تأمین شد. ایران به صد درصد تعهداتش عمل کرد و آن‌ها به 10 درصدش هم عمل نکردند. هیچ ضمانتی هم وجود ندارد. شکایتی هم نمی‌توانی بکنی. اگر شکایت بکنی تحریم‌هایی که یک مقدار تق و لق شد هم علیه خودت برمی‌گردد و بلکه با تهدید نظامی هم باشد. این‌ها امضا شده و رفته است. آن‌جا گفتید که این‌ها کاغذ پاره نیست. بعد آمده‌اید در مسائل فرهنگی و توسعه سیاسی و حقوق بشر و حقوق زن و تعریف مجدد خانواده و آموزش و پرورش امضاها و تعهدهای عجیب و غریبی می‌دهید و بعد می‌گویید خیلی از این‌ها مهم نیست و یک کاغذی است که همین‌طور امضا کرده‌ایم. اولاً که معنی این یک بام و دو هوا چیست؟ چه منطقی دارد؟ ثانیاً طبق همین امضاهایی که می‌شود و شده در دنیا محکومیت ایجاد می‌شود. الان هر سال ایران در سازمان بین‌الملل به عنوان نقض حقوق بشر محکوم می‌کنند. چه کسانی؟ همان قدرت‌هایی که پشت سازمان ملل و شورای امنیت هستند. خودشان بمب اتم دارند، خودشان هم پلیس هسته‌ای جهان هستند، خودشان جنگ به راه می‌اندازند و خودشان هم شورای حقوق بشر و شورای صلح جهانی هستند. خودشان غارت می‌کنند و خودشان هم علیه غارت بیانیه می‌دهند. این خیلی چیز جالبی است. دقیقاً رئیس دزدها در دنیا رئیس پلیس است. همین 3، 4 کشوری که در شورای امنیت هستند. تمام جنگ و جنایت‌ها، سلاح اتمی، سلاح شیمیایی، سلاح میکروبی، قاچاق مواد مخدر، مسئله پورنو و تولید آثار و کالاهای فرهنگ سکس و فحشا، قاچاق انسان، سلاح‌های کشتار جمعی کار خود این‌هاست. پشت همه جنگ‌ها همین چند کشور شورای امنیت هستند. در عین حال همه جا بیانیه‌های سازمان ملل، بیانیه صلح، دموکراسی، پیشرفت، برابری جهانی، مبارزه با سلاح‌های کشتار جمعی را هم خودشان می‌نویسند. از همه دنیا امضا می‌گیرند و جالب است که بسیاری از این‌ها را خودشان هم امضا نمی‌کنند. الان همین قوانین انرژی هسته‌ای در جهان را خودشان امضا نکرده‌اند. آمریکا امضا نکرده و دیگر هم نمی‌کنند. صدها و هزاران بمب اتم دارند و تنها کشوری هستند که در دنیا از بمب اتم استفاده کرده‌اند و جنایت جنگی انجام داده‌اند و باید محاکمه بشوند. تا الان نه این‌که کتمان نکنند، بلکه عذرخواهی هم نکرده‌اند. آمریکا تا همین الان برای بمباران اتمی ژاپن عذرخواهی هم نکرده است. آخرین باری که اوباما به آن‌جا رفت گفتند اقلاً عذرخواهی کنید و او صریحاً گفت نه، عذرخواهی نمی‌کنیم. لازم بوده است. این‌ها بمب اتم می‌زنند و نباید عذرخواهی بکنند و بقیه که بمب اتم هم ندارند باز هم باید تحریم بشوند و کنترل بشوند. بحث‌های حقوق بشر این‌ها همین‌طور است، بحث زندان‌های این‌ها همین‌طور است. یکی از مسئله این است که یک شبه تعهدات جهانی برای دنیا تعریف می‌کنند تا سبک زندگی، تا خانواده، تا آموزش و پرورش، تا روابط زن و شوهر، تا روابط پدر و مادر و بچه را تعیین می‌کنند. شما بر چه اساسی تعیین و تحمیل می‌کنید؟ آیا خود شما سبک زندگی ایده‌آلی دارید؟ وقتی از روابط زن و مرد و حقوق زن و مرد و خانواده و کودک می‌گویید، شما خانواده‌های درست و حسابی دارید که ما بگوییم الحمدلله مشکل خانواده‌های این‌ها حل شده و خوب است که ما از آن‌ها الگوبرداری کنیم؟ شما که بی‌خانواده‌ترین تمدن جهان هستید. در غرب و آمریکا که دیگر خانواده‌ای وجود ندارد. تقریباً خانواده‌ای وجود ندارد. حتی مواردی هم که با همدیگر زندگی می‌کنند غالباً بدون تعهد زندگی می‌کنند و شما می‌دانید ازدواج عمدتاً متعهد شدن مرد است. مردها از ازدواج فرار می‌کنند چون ازدواج به نفع زن است. مردهای دنیا و مردهای فاسد از خدا می‌خواهند که با زن‌ها رابطه داشته باشند بدون این‌که هیچ تعهدی بدهند. می‌گویند ازدواج نمی‌کنم ولی با هم باشیم که هر وقت خواشتم یک اردنگی بزنم تا بروی و تعهدی هم در برابر تو ندارم. نه تعهد حقوقی، نه اخلاقی و نه اقتصادی ندارم. موقتاً با هم دوست باشیم. چند ساعت، چند روز، چند هفته با هم دوست باشیم ولی من تعهد نمی‌دهم. ازدواج موقت می‌آید این‌هایی که روابط دست دختر و پسری دارند و هیچ تعهد متقابلی نیست، از طرف تعهد حقوقی و اخلاقی نیست را متعهدانه بکند. بگوید اگر هم به موردی رسیدید که ازدواج دائم نکردید و نمی‌خواهید بکنید ولی رابطه داری باید این رابطه را متعهدانه بکنی. و الا در تمام دنیا روابط موقت بدون تعهد مرد وجود دارد. آموزش اصلی هم که در اسلام آموزش دائم تک‌همسری است. اغلب مردها در دنیا از آموزش فرار می‌کنند. می‌گویند این «هم‌باشی»‌ است. با هم در یک خانه هستیم. چند بچه هم دارد ولی هنوز زن و شوهر نیستند. مدام زن نگران و مضطرب است که این مرد الان من و بچه‌ها را می‌گذارد و می‌رود و هیچ قانونی هم نمی‌تواند یقه او را بگیرد. چرا؟ چون تن به ازدواج نمی‌دهد. حالا شما که در جامعه خودتان آموزش ور افتاده، بعضی از شهرها و ایالت‌های شما تا 60، 70 درصد بچه‌ها بی پدر و مادر هستند و حداقل بی‌ پدر هستند و نمی‌دانند پدرشان کیست چطور این‌ها را می‌گویید؟ در این کشورها ضرب‌المثلی هست که می‌گوید هر کسی مادرش را می‌شناسد اما در خیابان که می‌روی هر مردی ممکن است پدرت باشد. پدر تعهد نمی‌دهد. معمولاً بچه‌ها را برای مادرها می‌گذارند و فرار می‌کنند و پی کس دیگری می‌روند. لذا نام فامیل پدر را باید روی بچه بگذاری چون مادر هر کسی معلوم است ولی پدرش معلوم نیست. باید فامیل پدر را بگذاری که پدر فرار نکند. باید معلوم باشد مسئولیت اقتصادی و تأمین بچه با چه کسی است. بحث حزانت هم همین‌طور است. حزانت تکلیف است. حزانت به معنی مسئولیت اقتصادی و امنیت بچه بعد از طلاق است. نه یعنی این‌که مرد باید در مصاحبت بچه باشد و مادر حق ندارد بچه‌اش را ببیند. تأمین بچه با پدر است. بعد هم دادگاه مصلحت می‌سنجد که اگر مادر صلاحیت دارد باید تحت اختیار مادر باشد و پدر هزینه را بدهد. این هم عمدتاً به خاطر تأمین حق مادر و حق کودک است. زنی که از شوهرش جدا می‌شود اگر با چند بچه جدا شده باشد چقدر شانس ازدواج مجدد دارد که یک مرد دیگری با او آموزش کند و آن زن مجدداً مثلاً با 4 بچه تشکیل خانواده بدهد. چقدر شانس آموزش دارد؟ چند مرد هستند که بگویند من با وجود این 4 بچه با تو آموزش می‌کنم؟ ولی اگر این بچه‌ها بیخ ریش پدر بند باشند اولاً بازدارنده هستند. یعنی مرد می‌فهمد که نمی‌تواند از این غلط‌ها بکند که با هر زنی رابطه داشته باشد و چند بچه پس بیندازد و باز همین‌طور به این طرف و آن طرف برود. اگر هم بخواهی از این زن جدا بشوی و با زن دیگری باشی برای زن دیگر سخت‌تر خواهد بود که بگویند من زن تو با 4 بچه بشوم؟ تحمل مسئولیت بچه با مرد است. شانس آموزش مجدد مرد را پایین می‌آورد. شانس آموزش مجدد زن را بالا می‌برد. اگر به همه این‌ها درست دقت کنیم می‌بینیم که تقریباً همه این‌ها دفاع از حقوق زن و مادر است. تمام این‌ها در آن‌جا معکوس تفسیر می‌شود. تحت عنوان تساوی مطرح می‌شود و بعد خانواده‌ها را از هم می‌پاشانند و پاشانده‌اند و اغلب هم مظلوم اول زن است. نخستین قربانی این سبک زندگی‌هایی که این‌ها تحت عنوان زندگی مدرن و زندگی مدنی و بشر جدید مطرح می‌کنند اغلب زن‌ها و کودکان قربانی می‌شوند و بیشترین نفع را مردان بی‌تقوا می‌برند. نکته بعدی این است که چه کسی از طرف این ملت و این حکومت و از طرف جمهوری اسلامی در دنیا چه تعهداتی می‌دهند؟ به چه حساب و با کدام مجوز شرعی و مکتبی، با کدام مجوز قانون اساسی این کار را می‌کنند؟ چه کسی به من اجازه داده که از طرف ملت ایران چیزهایی را امضا کنم و تعهد بدهم و بعد هم بگویم حق تحفظ گذاشته‌ایم و گفته‌ایم هر جایی که خلاف قانون اساسی ما باشد عمل نمی‌کنیم. شما عمل نمی‌کنی. آن‌ها که هر سال در سازمان ملل تو را محکوم می‌کنند. مثلاً گفته‌اند جزو حقوق بشر مسئله هم‌جنس‌بازی هم هست. تو امضا می‌کنی و می‌گویی ما در مورد تکه‌هایی که خلاف شرع است تعهد نمی‌دهیم. تو تعهد نده ولی هر سال تحت عنوان نقض حقوق بشر تو را محکوم می‌کنند. چه مرضی داری که امضا می‌کنی؟ چه کسی شما را مجبور کرده است؟ باج فرهنگی دادن مگر از باج اقتصادی و سیاسی دادن کم‌تر است؟ چیزهایی را امضا می‌کنی که آن‌ها برای سبک زندگی ما و شما از خانواده تا آموزش و پرورش تصمیم بگیرند؟ حالا خود آن‌ها مگر خانواده دارند؟ مگر نظام آموزش و پرورش آن‌ها ایده‌آل و درست است؟ خودشان می‌نالند. حالا برای ما تعیین الگو می‌کند و برای ما دستور زندگی و دستور عمل تهیه می‌کند و بعد هم می‌گوید هر سال باید بیایید گزارش بدهید. در تمام تعهدات و قراردادهای بین‌المللی، سیاسی، اقتصادی، خانواده، حقوق بشری، هسته‌ای، نظامی و غیره نه شرعاً و نه طبق قانون اساسی هیچ کس در حکومت حق ندارد نهادهای رسمی قانون اساسی را دور بزند و بدون امضای نمایندگان ملت در مجلس، بدون تأیید رهبری، بدون مطابقت با قانون اساسی، بدون سنجش آن با نظام حقوقی، ارزشی، اخلاقی اسلام و ارزش‌های انقلاب اسلامی چیزی را به نمایندگی از یک چنین ملت و یک چنین انقلابی امضا کند و تعهد بدهد. بعد هم بگویند حالا اجباری نیست و ما هم حق تحفظ داریم. این مسئله اول است. در این بعد توجه داشته باشید که شما به عنوان دانشجوی مسلمان مراقب حکومت، دولت‌ها، مجلس‌ها، دستگاه‌های قضایی در همه دوره‌ها باشید که این‌ها در عرصه بین‌الملل با چه کسی چه چیزی را به چه حقی امضا می‌کنند؟ بدون شفافیت که نمی‌شود. باید بیایید و جواب بدهید. تعهد محرمانه نداریم. یکی از چیزهایی که هم خلاف اسلام است و هم خلاف قانون اساسی است قراردادهای اقتصادی یا فرهنگی یا سیاسی محرمانه است. حالا تنها چیزی که ممکن است بگوییم محرمانه آن مشکلی ندارد مسائل نظامی و امنیتی است. ولی بقیه باید همه شفاف باشد. حق ندارند هیچ قراردادی را بگویند محرمانه است. من شنیده‌ام که بعضی از مسئولین در موارد متعدد این را می‌گویند که قرارداد محرمانه است. قرارداد اقتصادی محرمانه است؟ محرمانه برای این است که دشمن نفهمد. این‌ها قرارداد می‌کنند برای این‌که مردم نفهمند. اصلاً ما محرمانه از مردم نداریم. آن هم که گفته‌اند محرمانه است مسائل امنیتی و اطلاعاتی محرمانه می‌شود برای این‌که اگر بخواهی به مردم خودمان بگویی دشمن هم متوجه می‌شود. نه این‌که به آن‌ها می‌گویی و با آن‌ها قرارداد می‌بندی و بعد محرمانه می‌کنی که مردم نفهمند. این یک چیز عجیب و غریبی است. درست خلاف مشی حکومت دینی و شیعی است. امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند بر شما حکومت کردم. «ما کتمتُ و لا کذِبتُ...»، و به خدا سوگند یک دروغ به شما نگفتم و هیچ چیز در حکومت را از شما مردم مخفی و مکتوم نکردم. کتمان نکردم. در یک خانه شیشه‌ای حکومت کردم. هر چه بود با شما گفتم. فقط استثنا مسائل امنیتی و مسائل نظامی بود که اگر می‌خواستم به شما بگویم دشمن هم متوجه می‌شد. غیر از آن من مسائل اقتصادی، فرهنگی، قضایی، حکومتی و هر تصمیمی که در جامعه گرفتم به طور شفاف بود. نه کتمان کردم و نه به شما دروغ گفتم و حالا هم پاسخگو هستم. حکومت دینی این است. می‌گوید پاسخگو هستم. از من سوال کنید جواب می‌دهم. از من بپرسید، من جواب می‌دهم. اما اگر آمدیم و گفتیم یک چیزهایی هست که به شما مربوط نیست و ما خودمان با غربی‌ها یک چیزی امضا کرده‌ایم و این‌ها محرمانه هست، شما چنین حقی ندارید. خلاف مبانی اسلام و تشیع و فقه سیاسی شیعه است. این خلاف قانون اساسی است. خلاف مبانی انقلاب است. خلاف مشی امام و رهبری است. رهبری همه چیز را شفاف به مردم می‌گویند. هر تصمیمی بخواهد بگیرد می‌گوید. می‌گوید چرا این تصمیم را گرفتیم. در مسائل هسته‌ای، در مسائل مختلف، سال 88 و بعد از آن صریح می‌گوید. کتمان کردن از ملت، مخفی کردن از ملت جایز نیست. چه کسی به من و تو از طرف این ملت صلاحیت داده که چنین تعهداتی بدهیم؟ کدام قانون همچین اجازه‌ای داده است؟ دیگر این‌که چرا مخفی‌کاری از ملت باشد و برای مردم محرمانه باشد؟ به اطلاع دشمن می‌رساند اما برای مردم محرمانه است. عکس این درست است. طبق کدام ضوابط دینی و اسلامی این کار را می‌کنید؟ مگر حق داریم در قرارداد‌های بین‌الملل هر چیزی را امضا کنیم در حالی که خلاف صریح مبانی اسلام است ولو تشریفاتی باشد؟ بعد آن‌ها کلمات خاص خودشان را به کار می‌برند. همین مثالی که زدم و خیلی واضح است برای این‌که کثافت بودن آن خیلی واضح است می‌گویم. مسئله هم‌جنس‌بازی در این قوانین را حمایت از اقشار آسیب‌پذیر یا تهدید شونده می‌گوید. شما می‌گویی این که خیلی خوب است. حمایت از اقشار آسیب‌پذیر و تهدید‌پذیر که خیلی کار خوبی است و حتماً باید باشد. بعد می‌بینی یک جای دیگری نوشته که منظور ما این جریان‌های فاسد جنسی هم هست. یا مثلاً در قوانین حمایت از خانواده را نوشته است. می‌گویی این که خیلی خوب است. این یک حرف اسلامی است. بعد می‌بینی جای دیگری خانواده را تعریف کرده و می‌گوید خانواده می‌تواند غیر همجنس باشند و می‌تواند همجنس باشد. این را هم امضا می‌کند. یعنی فساد و انحراف جنسی را به مشروعیت بشناسی و از آن حمایت کنی. بعد می‌گویند این جامعه مدنی جهان و افکار عمومی است و امروز یک عصر جدید است و این حرف‌ها برای قدیم بوده است. اتفاقاً این کارها برای قدیم بوده است. قرآن می‌گوید هزاران سال پیش قوم لوط این کاره بوده‌اند. این کارهای شما خیلی قدیمی است. شما از اسلام خیلی قدیمی‌تر هستید. می‌گویند این‌ها جزو حقوق بشر است. شعارهایی که می‌دهند حقوق بشر، توسعه، پیشرفت، کرامت انسان، سعادت، عدالت، شراکت و شرافت است. حالا بگو تعریف تو از این‌ها چیست؟ کرامت انسان به چیست؟ چه چیزهایی کرامت انسان را له می‌کند؟ ظلم و گناه. شما گناه را جزو حقوق بشر می‌دانید. بخشی از ظلم‌ها را هم جزو حقوق بشر می‌دانید و یک بخشی را هم نمی‌دانید. در هر قراردادی که دولت و مجلس و دستگاه‌ها در داخل حکومت جمهوری اسلامی در هر دوره‌ای با بیرون و با بیگانگان و به خصوص با صاحبان قدرت و مستکبرین امضا می‌کنند دقیق بشوید و ذره‌بین بیندازید و بخواهید که شفاف باشد و هر کسی گفت به شما مربوط نیست بگویید همه چیز به ما مربوط است. باید بگویید چه چیزی را امضا کرده‌اید و چرا؟ با کدام مجوز این کار را کرده‌اید؟ آیا سیر قانونی آن طی شد یا نشد؟ من فقط راجع به این قضیه نمی‌گویم و به طور کلی می‌گویم. حالا به طور خاص به چند محور این قضیه اشاره کنم. اولاً عنوان آن «سند توسعه پایدار» است. یعنی در جهان توسعه را ما تعریف می‌کنیم و هر کشوری و جامعه‌ای هم که می‌خواهد به توسعه برسد ما با این سند به آن کمک می‌کنیم و در واقع ما با این سند برای توسعه آیین‌نامه و بلکه مرامنامه می‌نویسیم. این سیاستی است که جهانی است و همه باید عمل بکنند. تعابیر این‌ها را ببینید. متأسفانه مسئول کمیسیون یونسکو در ایران که ایرانی است و در دولت است این‌ها را نوشته‌اند. این‌قدر هم پیش‌دستانه و جلوتر از این‌که آن‌ها چیزی بگویند عمل کرده‌اند و کارگروه تشکیل داده‌اند و امضا و تعهد داده‌اند که خود آن‌ها تعجب کرده‌اند. خود آن‌ها می‌گویند ما این‌قدر هم جدی نگفتیم. شما ماشاالله خیلی حقوق بشری هستید. خود آن‌ها تعجب کرده‌اند که این‌ها چرا این‌قدر سریع و صد قدم جلوتر امضا می‌کنند و با تعهد و کارگروه شروع به اعمال می‌کنند. دستورات یونسکو، دستورات یونیسف، دستورات سازمان ملل را با پول خودمان اجرا می‌کنند. کاش که یک پولی می‌دادند و می‌گفتند ما این پول‌ها را می‌دهیم به شرطی که به این شکل خرج کنید. با پول خودتان باید این کارها را بکنید. حقوق کارگران معدن را یک سال و نیم ندهید و این‌ها را اجرا کنید. این کارگرهای معدنی که سوختند یک سال و نیم حقوق نگرفتند و بیمه هم نبودند و حقوق آن‌ها چقدر بود؟ باید ماهی چقدر باشد؟ 800 هزار تومان بود. این‌ها واقعاً جنایت نیست؟ ماهی 800 هزار تومان با این وضع خطرناک؟ برای این‌ها پول نیست. اما باید دستورات سازمان ملل و آمریکا و غرب و حقوق بشر غربی اجرا بشود. حقوق این کارگرهای معدن حقوق بشر نیست؟ بحث من خدا شاهد است که بحث انتخاباتی نیست. من در زمان همه دولت‌ها این حرف‌ها را می‌زنم. منتها بعضی وقیح‌تر هستند. دستور داده‌اند. خود این نماینده ایرانی یونسکو یک متنی نوشته است. یعنی انگار دولت ایران اعلام کرده است. می‌گوید رؤسای دولت‌ها و نمایندگان بلندپایه نهادهای تخصصی سازمان ملل و جامعه مدنی که همین جامعه مدنی پدر ما را در آورده است. جامعه مدنی یک اصطلاح خاصی در ادبیات بورژوازی و سرمایه‌داری جدید غرب است. مرادشان از جامعه مدنی چیست؟ البته جامعه مدنی در مکاتب مختلف علوم سیاسی به شکل‌های مختلفی تفسیر و معنا شده اما این چیزی که در دنیا به عنوان جامعه مدنی می‌شناسند به عنوان بخش خصوصی و آن هم نه مردم، بخش خصوصی یعنی سرمایه‌داران بزرگ و عمدتاً وابسته به کمپانی‌های غرب باشند. می‌گوید یکی از عوامل ما همین‌ کمپانی‌های سرمایه‌داری و سرمایه‌داران بزرگ وابسته داخلی هستند. می‌گوید در سپتامبر 2015 جمع شدیم و در سازمان ملل دستور کار توسعه پایدار 2030 را تصویب کردیم که 17 هدف اصلی و 169 هدف ویژه نقشه راه جامعه جهانی برای توسعه پایدار تا 15 سال آینده باید اجرا بشود. یک مرتبه کدخدا پیدا شد. رئیس دزدها معلوم شد. اصلاً چه کسی به شما چنین حقی داده است؟ چه کسی گفته شما رئیس جهان و رئیس ما هستید؟ ثانیاً چه کسی تصمیم گرفته و این نقشه راه را تعیین کرده است؟ چه کسی گفته هدف چیست و به چه دلیلی و راه کدام است و به چه دلیلی؟ گفتگوی جهانی بوده؟ گفتگوی تمدن‌ها شده؟ اسم دستور قوی به ضعیف گفتگوی تمدن‌ها شده است. چه زمانی آن‌ها حاضر هستند به طور برابر با ما بنشینند و بحث کنند و هر ادعایی که دارند دلیل آن را روی میز بگذارند؟ به سوال‌های ما جواب بدهید. منشأ و منبع حقوق بشر کجاست؟ روش کشف آن چیست؟ به چه دلیلی می‌گویی این فهرست حقوق بشر است؟ کجا این‌ها را به لحاظ نظری، اخلاقی، معرفت‌شناسی، حقوقی تعریف کردی تا بعد در حوزه‌های اقتصاد و سیاست و حاکمیت تعریف بشود تا بعد مسئله حاکمیت بین‌الملل و جهانی برسد. بعد این داخلی‌ها، یعنی همین یونسکویی‌های ایرانی نوشته‌اند که جناب حضرت بانکیمون فرموده‌اند که این دستور کار وعده‌ای است که رهبران جهان می‌دهند. داریم وعده می‌دهیم. حالا خود بانکیمون کیست؟ یک مترسک است. عروسک هم نیست. مترسک است. بادش می‌کنند و بعد خالی می‌کنند. این همانی بود که عربستان را به خاطر کودک‌کشی در یمن محکوم کردند، چون آبرویشان می‌رفت. همه می‌گفتند چطور است که شما کلاً از دنیا فقط در مورد کره شمالی، کوبا، ایران و سودان که هر کدام به یک دلیلی نماد مبارزه با شما بودند بحث‌های حقوق بشری را مطرح می‌کنید؟ این همه کشورهایی که نوکرهای شما هستند و کثیف‌ترین حکومت‌ها را دارند چرا یک بار محکوم نمی‌شوند؟ چرا خبرهای یمن را سانسور می‌کنید؟ الان بیش از نصف ملت یمن در خطر مرگ از گرسنگی و قحطی هستند. بچه‌های آن‌ها هزار هزار استخوان می‌شوند و از دنیا می‌روند. یک سره بچه‌کشی می‌کنند. بعد مجبور شد زیر این فشار با این‌که این‌ها را سانسور می‌کردند چون منافع آمریکا در یمن اقتضا می‌کرد، یک محکومیت کوچک و سریع اعلام کرد که رد بشود و کسی نفهمد. یک مرتبه عربستان گفت این همه پول‌هایی که مخفیانه از ما می‌گیرید چه شد؟ حتی سوری و فرمایشی هم حق نداری ما را محکوم کنی. ما داریم به شما با دلارهای نفتی حقوق می‌دهیم. همین بانکیمون رسماً اعلام کرد که ما اعلامیه خود را پس می‌گیریم و آن را از روی سایت سازمان ملل پاک کردند. وقتی گفتند چرا این را پاک کردید این‌قدر هم بی‌آبرو و وقیح هستند که صریحاً گفت بالاخره عربستان پول زیادی می‌دهد. صریح گفت. فرانسه مدعی حقوق بشر و دموکراسی است و می‌گوید اصلاً ما این حقوق بشر را در غرب و در جهان ساختیم و نهادینه کردیم به جای این‌که عربستان را محکوم کند آمد و برترین و مهم‌ترین مدال حقوق بشری انقلاب فرانسه را روی سینه شاه عربستان زد. منتها دید این کار این‌قدر وقیح است که نمی‌تواند علنی انجام بدهد. گفت این کار را می‌کنیم. عربستان گفت باید این را خودتان با دست خودتان بدهید. برای این‌که ما داریم میلیاردها پول مفت به شما می‌دهیم. سواری از ما می‌گیرید و لااقل باید جبران کنید. گفتند به شرطی که رسانه‌ای نشود. در یک اتاق خصوصی که کسی نباشد این را به سینه تو می‌چسبانیم. دنیا این است. سازمان‌های بین‌الملل، نهادهای حقوق بشر این هستند. زندان‌های آمریکا در داخل آمریکا و خارج از آمریکا کثیف‌ترین و مملو از شکنجه‌های قرون وسطایی است. همه هم می‌دانند و خودشان هم اعلام کرده‌اند. فیلم‌ها و عکس‌هایش را هم بیرون فرستادند برای این‌که بقیه بترسند. یک بار این‌ها محکوم نمی‌شوند. زندان‌های حکومت‌های دیکتاتور وابسته به غرب هیچ وقت محکوم نمی‌شوند. این‌طور است. سازمان ملل این آدم‌ها را برمی‌دارد و باز نوکر بعدی می‌آید. اصلاً این سازمان‌ها خودشان مستقل نیستند چه برسد به این‌که رئیس آن‌ها مستقل باشد. همه چیزشان تحت کنترل و در مشت است. زندگی خصوصی و درآمد و خانواده و پول و آینده و گذشته همه حساب و کتاب دارد و در آب نمک خوابیده است. منتها می‌گویند رنگ‌هایشان فرق داشته باشد. یک وقت یک سیاه بیاوریم، یک وقت یک کره‌ای بیاوریم، یک وقت از آمریکای لاتین یک کسی را بیاوریم، یک وقت هم از دستشان در برود یا اول تسلیم باشد و بعد یک چیزی بپراند سریع برای او یک پرونده‌ای می‌سازند و او را برمی‌دارند. رئیس بانک جهانی، رئیس صندوق بین‌الملل پول، رئیس نهادهای سازمان ملل امکان ندارد مستقل باشند. کل این تشکیلات‌ها کنترل و شنود دائمی می‌شود. در مسائل خصوصی این‌ها سرک می‌کشند و از همه آتو دارند. به همه رشوه داده‌اند. می‌گویند با قیافه‌های مختلف باشید ولی حرف‌های ما را بزنید و منافع ما را مد نظر داشته باشید. تا یکی نه بر سر مسائل اعتقادی بلکه بر سر مسائل باندی و مالی با این‌ها اصطکاک پیدا کند، آن باندی که قوی‌تر است کار را تمام می‌کند. مثل رئیس صندوق بین‌الملل پول بود یا رئیس بانک جهانی بود که در فرانسه یک مرتبه فیلمش را علنی کردند که در اتاق هتل با خانم خدمتگزار هتل می‌خواسته تجاوز کند. همه شما که از بچگی این کاره هستید. چطور این یک مرتبه جرم شد؟ این سهم می‌خواسته است. سهم شخصی بیشتری می‌خواسته و گفته‌اند حالا یکی از صد فیلمی که داریم را بیرون بدهیم. تا او را گرفتند و به دادگاه فرستادند. بعد گفت غلط کردم. بعد دوباره گفتند نه، این چیزی نشده است. یک طوری درست می‌کنند تا طرف برگردد و بگوید من غلط کردم و در خدمت شما هستم. اگر استثناعاً موردی پیش بیاید به این شکل پیش می‌رود. امام در صحبت‌های خود می‌گفت به هیچ یک از سازمان‌های بین‌المللی و جهانی اعتماد نکنید. از فرصت‌های آن‌ها استفاده بکنید. بروید حرف بزنید تا دنیا بشنود ولی یک وقت تسلیم این‌ها نشوید و یا به این‌ها اعتماد نکنید. این‌ها هیچ چیزی به جز شر برای شما نمی‌خواهند. چون اصلاً این‌ها مستقل نیستند. نهاد بین‌المللی مستقل نهادی است که مکانیزم تشکیل آن شفاف باشد و همه جهان ببینند. دوم این‌که همه در آن مشارکت داشته باشند. سوم این‌که روشن باشد به چه دلیلی، چه قوانینی وضع شد و چه کسی بر سر کار آمد. چهارم این‌که در برابر همه جهان پاسخگو باشد. امکان داوری باشد که عدالت رعایت شد یا نشد. اگر چنین سازمان جهانی به وجود آمد باید هم با آن همکاری کنی و هم به آن متعهد بشوی. ما هر امضایی در تعهدات جهانی بکنیم باید پای آن بایستیم. امام وقتی در تبعید به پاریس رفته بود یک روز آمدند گفتند این‌جا هم گوشت‌ها ذبح شرعی نیست و هم گران است. گوسفند خریده بودند و به نوفل لوشاتو آورده بودند تا در حیاط خانه ذبح کنند که هم ارزان‌تر باشد و هم حلال باشد. امام فرمود این خلاف قوانین فرانسه است. ما به این کشور آمده‌ایم و تا جایی که با احکام شرع مشکلی ندارد باید تابع قوانین این‌ها باشیم. این‌جا قانوناً کسی حق ندارد گوسفند را به خانه‌اش ببرد و بکشد. باید بروید و طوری این کار را بکنید که هم شرعی باشد و هم خلاف قوانین این‌ها نباشد. وقتی امام قطع‌نامه را امضا کرد نیروی زیادی به منطقه آمد و حمله کردند و خطوط دشمن را شکستند و بچه‌ها این‌ها را عقب زدند. دوباره رفتند و اگر یک فشار دیگر می‌آوردیم واقعاً می‌شد رفت بصره را گرفت. امام گفت وقتی آن‌ها را شکست دادید از مرز آن‌طرف‌تر نروید. گفتند آقا هیچ وقت نیرو این‌قدر نیامده بود. حالا خیلی نیرو آمده است. مردم عصبانی شده‌اند و آمده‌اند. بزنیم و برویم. امام گفت بزنیم و برویم نداریم. ما قطع‌نامه را قبول کرده‌ایم. بزنیم و برویم چیست؟ ما تعهد کردیم. از کشور بیرونشان کنید و سر مرز بایستید. ما پای تعهدی که داده‌ایم می‌ایستیم. اما چه کسی حق دارد چه تعهدی از طرف کدام ملت به چه کسی و با چه شرط و شروطی بدهد؟ این انقلاب اسلامی آمده سرنوشت جهان را عوض کند. نیامده که دوباره به همین قالب‌های کلیشه‌ای مادیون و مستکبرین عالم برود و محافظه‌کارانه تسلیم بشود و بگوید ما هم زیر سایه و چتر شما باشیم. ما آمده‌ایم سایه‌ شما را از سر بشریت برداریم و آن را جمع کنیم. حالا باز خودمان زیر سایه شما بیاییم؟ این منطق انقلاب و امام بوده است. اما منطق بعضی‌های دیگر این‌طور است که به اسم جامعه مدنی و به اسم دولت‌ها همه موظف هستند تا 15 سال دیگر این کار‌ها را بکنند. آن‌ها دستور فرموده‌اند. بعد هم می‌گویند باید سال به سال گزارش بدهید. بعد هم می‌گویند البته اجباری نیست. هر چه خودتان می‌دانید. بالاخره اجباری هست یا نیست؟ طوری گزارش کار می‌خواهد که هیچ کار اجباری هم این‌قدر گزارش کار ندارد. بانکیمون یک آدم الکی خوش و یک عروسک خیمه‌شب‌بازی است می‌گوید این دستور کار وعده‌ای است که رهبران کشورها می‌دهند و برای کره زمین، خانه مشترک ما باید این کار انجام بشود. می‌گویند داوطلبانه است و نه اجباری. بعد عبارت همان اول این است. یونسکوی ایران این‌ها را نوشته است. دولت خودمان نوشته است. می‌گوید آقای بانکیمون فرمایش فرمودند که دستور کاری برای مردم است و اهداف این دستور کار باید از اول ژانویه 2019 در کشورها عملیاتی بشود و راهنمای تصمیمات ما برای 15 سال آینده قرار بگیرد. همه ما باید برای اجرای این دستور کار با توجه به ظرفیت‌ها و واقعیت‌های ملی خودمان و سطوح توسعه در کشور خودمان کار کنیم. البته باید به سیاست‌ها و اولویت‌های ملی و منطقه‌ای خودمان هم احترام بگذاریم. هر دو را که نمی‌توانی با هم انجام بدهی. هم کاری که او دستور می‌دهد باید انجام بدهی و هم به معیارهای خودت احترام بگذاری. جاهایی با هم قابل جمع نیست. چه چیزی را امضا می‌کنی؟ اگر داوطلبانه است پس این همه باید چیست؟ هر سال گزارش کار دادن چیست؟ می‌گوید تا 15 سال دیگر باید سبک زندگی خود را هم تغییر بدهید. جامعه جهانی این‌طور است. بعد می‌گوید مدیر کل یونسکو هم این را فرموده‌اند که جهان به سرعت در حال تغییر است. همکاری در آموزش، علوم، فرهنگ، ارتباطات و اطلاعات که نیروی محرکه مهمی برای دگرگون کردن جامعه است، باید عمل بشود و در این دستور کار باید 6 وجه اصلی مد نظر قرار داده بشود. این زیر نظر سازمان ملل است و سازمان ملل هم زیر نظر آمریکا و صهیونیست‌هاست. حالا حرف‌ها چیست؟ می‌گوید اهداف ما خیلی اهداف مترقی است. حالا یکی یکی معنی کنید. همه این شعارها را می‌دهند. مردم، کرامت، کره زمین، سعادت، عدالت و شراکت. هیچ کدام در این‌ها نیست. شراکت نیست. شراکت یعنی همه با هم تصمیم بگیریم. کدام شراکت را می‌گویی؟ تو برای همه تصمیم می‌گیری. مردم در این میان چه کاره هستند؟ شما با حکومت‌ها قرارداد می‌بندید که حکومت‌ها مردم را به این کار مجبور کنند. کدام مردم را می‌گویید؟ کرامت. کرامت با این تحمیل‌هایی که داخل این سند هست اصلاً قابل جمع است؟ من نمی‌دانم چقدر فرصت می‌کنم بعضی از بندهای آن را بخوانم. دقت کنید و ببینید کدام کرامت را می‌گویند. کرامت هیچ مردمی را رعایت نکرده‌اند. کره‌ زمین. کره زمین که برای شماست. سعادت و عدالت. اصلاً در ایدئولوژی سرمایه‌داری کلمه‌ای به نام سعادت وجود دارد؟ اگر هم هست به مفهوم سعادت دنیوی سرمایه‌داران است. نه سعادت جامع که آن هم برای همه مردم و همه بشریت باشد. بعد هم از عدالت حرف می‌زنند. حقوق بشر، کرامت، انسان و عدالت. مگر از چپِ چپ تا راستِ راست، از دینیِ دینی تا بی‌دینِ لامذهب، از قرائت‌های مختلف دین همگی همیشه این کلمات را به کار نبردند؟ همه همین کلمات را به کار برده‌اند. بعد که می‌خواهند توضیح بدهند و تجزیه کنند و تفسیر و توصیه کنند یک مرتبه می‌بینی هر کسی یک چیزی می‌گوید و کاملاً با همدیگر متضاد است. می‌گوید از آموزش و پرورش تا محیط زیست تا مسئله اقتصاد و مدیریت اقتصاد و بانک‌ها و مسئله اشتغال را برای شما تعریف می‌کنیم که حقوق بشر و کرامت انسان و عدالت و صلح، تنوع مذهبی و فرهنگی چیست. 5 حوزه کاری یونسکو به این دستور کار سند 2030 مربوط است و فقط اهداف آموزشی نیست. صریحاً می‌گوید ما با کل زندگی شما کار داریم. نماینده ایرانی یونسکوی ایران می‌گوید با کل زندگی ما کار دارند. از آن‌ها خیلی ممنون هستیم که می‌خواهند ما در همه ابعاد پیشرفت کنیم ولی خب نقش آموزش حساس‌تر است. چون آموزش اگر درست انجام بشود بقیه مسائل حل می‌شود. در حوزه علوم طبیعی باید چه کار کنیم، اگر می‌خواهید یک جامعه صلح‌طلب پاسخگو باشید باید چه کار بکنید. امضا هم از طرف دبیر کل یونسکوی ایران شده است. بعد تعهداتی که در مقدمه می‌گیرند صریح این است. بیانیه مقدمه‌ این است. بند اول، ما رؤسای دولت‌ها و کشورها و نمایندگان عالی‌رتبه به مناسبت هفتادمین سالروز تأسیس سازمان ملل از 25 تا 27 سپتامبر 2015 در نیویورک گرد آمدیم و در مورد این اهداف جدید برای توسعه پایدار توافق کردیم. بند دوم می‌گوید ابعاد مختلفی دارد. از اقتصاد و اجتماع تا زیست‌محیطی که همه هم باید با هم منسجم عمل بشود و ما متعهد شده‌ایم. کلمه «متعهد شده‌ایم» هست. بند سوم می‌گوید ما می‌خواهیم از حقوق بشر دفاع کنیم و برابری جنسیتی را ترویج کنیم. یعنی مرد و زن در همه چیز صد درصد باید شبیه به هم باشند. کاملاً باید شبیه به هم باشند. همان مسئولیتی که به عهده مرد هست به عهده زن هم هست. صد درصد شبیه باشند. حالا اصلاً تفاوت زن و مرد مهم نیست که کدام به نفع زن است و کدام به ضرر زن است. نتیجه کدام استثمار جنسی زن و یا حتی استثمار اقتصادی زن می‌شود؟ دیگر این‌ها مهم نیست. ما متعهد شدیم ضامن حفاظت از کره زمین باشیم. می‌خواهند مواظب کره زمین باشند. بند چهارم، ما بر این گزار جمعی تعهد می‌دهیم که کسی نباید از این غافله عقب بماند. همه باید با این غافله به دنبال کدخدا برویم. ما مایلیم اهداف اصلی و جانبی برای همه باشد و تلاش می‌کنیم. بعد می‌گوید برای توسعه پایدار همه ما باید به قوانین بین‌الملل متعهد بشویم و همسو با آن عمل کنیم. قوانین بین‌الملل چیست؟ چه کسانی نوشتند؟ بر چه اساسی نوشتند؟ اصلاً خودشان به این قوانین عمل می‌کنند؟ اغلب این قوانین را برای ما و شما نوشته‌اند. خودشان عمل نمی‌کنند. هدف ما این است که یک فضای توانمند کننده اقتصاد جهانی به وجود بیاید. یک نظام تجارت جهانی منسجم و یک نظام مالی که بر سراسر جهان مسلط باشد و اقتصاد جهانی را تأمین بکند و دانش مناسب و ظرفیت‌سازی و سیاست‌گذاری‌های منسجم و تحکیم مشارکت‌های جهانی را داشته باشد. می‌دانید یعنی چه؟ حداقل این است که هیچ حکومتی حق ندارد حق ملت‌های دیگر را بالا بکشد. اصلاً اقتصاد سرمایه‌داری بر این اساس شکل گرفته و ادامه پیدا کرده است. 200 و چند سال از عمر آمریکا می‌گذرد و 200 و چند جنگ به راه انداخته است. الان هم در جنگ‌هایی که در دنیا هست سرمایه‌داری جهانی و غرب یا پشت صحنه است یا جلوی صحنه است. شما از کدام مشارکت جهانی و از کدام صلح جهانی حرف می‌زنید؟ همین شما 3، 4 کشور نباشید دنیا در صلح است. تمام سلاح‌های کشتار جمعی را شما تولید و توزیع و مصرف می‌کنید. در تمام جنگ‌ها در 5 قاره جهان به مدت 200 سال شما حضور دارید. بعد می‌خواهید اقتصاد را جهانی کنید؟ یعنی چه؟ یعنی تقسیم کار جهانی کنیم. ما اتاق فرمان اقتصاد جهانی باشیم و شما هم کارمندان و کارگران ما باشید. و الا اگر معنی اقتصاد جهانی باشد که همه ملت‌ها به حقوق خود برسند، هیچ ملتی فقیر و گرسنه و برده نباشد که خیلی خوب است. این همان جهانی‌سازی امام زمانی است که ما منتظر آن هستیم. ما منتظر جامعه جهانی عادل حق‌محور اخلاقی توحیدی و انسانی هستیم. جامعه جهانی حتماً، دهکده جهانی هم بله، اما کدخدای آن باید مهدی(عج) باشد. کدخدای آن باید مسیر توحید و مسیر انبیا را داشته باشد. اتاق فرمان آن باید اتاق توزیع عادلانه قدرت و ثروت و کرامت باشد و برای همه امنیت ایجاد کند. نه این‌که شما بخورید و بقیه کار کنند. شما زنده بمانید و بقیه بمیرند. شما جنگ به راه بیندازید و ملت‌های دیگر قربانی آن بشوند. شما غارت کنید و بقیه غارت بشوند. در آخر هم شما روشنفکر و مدنی و پیشرفته و دموکرات هستید و بقیه عقب‌مانده و وحشی هستند. این‌طور که نمی‌شود. در اصل بعدی می‌گوید برنامه‌های قبلی را هم ما چیده‌ایم. برنامه‌ اقدام استانبول، سند نقشه راه ساموا، برنامه‌ای که برای کشورهای جزیره‌ای و کوچک ریخته‌ایم، برنامه عمل وین، برنامه‌ای که برای کشورهای محصور در خشکی تهیه کردیم و قبلاً امضا گرفتیم، هدف صلح ماندگار، توسعه پایدار در کشورهایی است که در شرایط جنگ و پس از جنگ هستند. پشت همه جنگ‌ها شمایید. از این طرف جنگ را به راه بینداز و از آن طرف بگو ما آمده‌ایم کار را درست کنیم. مثل همین قضیه داعش و تروریزم است. وحشی‌ترین تروریست‌های به اصطلاح اسلام‌نما را راه انداختند و بعد به عنوان این‌که این‌ها می‌آیند آمدند جنگ به راه انداختند و اشغال کردند و بعد کمک کردند و همین‌ها را تا الان نگه داشتند و بعد به بهانه این‌که می‌خواهیم با همین مبارزه کنیم دوباره می‌آیند کشورهای دیگر را می‌گیرند. روال این‌طور است. در بند بعدی می‌گوید باید تلاش کنیم تا کشورهایی که درآمد متوسط دارند زیر سایه کشورهایی بیایند که ثروتمندتر هستند تا حمایت بشوند و نهادهای ملی بین‌الملل را بپذیرند. یعنی صندوق بانک بین‌الملل و بانک جهانی را بپذیرید و زیر سرمایه‌داری غرب بیایید تا ما مشکلات شما را حل بکنیم. خیلی صریح می‌گویند. تحت عنوان مشارکت جهانی، تحت عنوان حمایت از کشورهای در حال توسعه این‌ها را می‌گویند. در بندی دیگری می‌گوید اگر می‌خواهید به درستی پیشرفت کنید باید همه شما تعهد بدهید که همه اطلاعات کشور خود را در مورد درآمدها، جنسیت، سن، نژاد، وضعیت مهاجرت، موقعیت‌های جغرافیایی، مدارس و دانشگاه‌ها، تعداد معلم‌ها، شاگردها و همه ویژگی‌های مختص شرایط ملی خود را تا سال 2020 به ما بدهید. ما دیگر لازم نیست خرج کنیم تا این اطلاعات را به دست بیاوریم. همه شما باید تا سال 2020 این‌ها را به ما بدهید و اطلاعات موثق و به روز در دسترس ما باشد. یعنی جزئیات جامعه شما باید زیر ذره‌بین ما باشد. ولی آن‌ها نباید این اطلاعات را به ما بدهند. شما باید اطلاعات بدهید. می‌گویند برای این‌که ما به شما کمک کنیم تا پیشرفت کنید. ابزار مشارکت جهانی بند بعدی است. اگر بخواهیم به این آرمان برسیم برای ظرفیت‌سازی و حمایت جهانی از کشورها و رابطه‌ شمال جنوب و جنوب جنوب، شمال جنوب هم همان سرمایه‌دار و فیقیر است. در حوزه تجارت می‌گوید باید یک نظام تجارت جهانی تحت نظارت ما از طریق مذاکره در چهارچوب دستور کار دوحه در قطر که یکی از بنگاه‌های تجاری سرمایه‌داری و از نوکران آن‌هاست تحت کنترل سازمان تجارت جهانی قرار بگیرید. سازمان تجارت هم تحت کنترل چند کمپانی بزرگ سرمایه‌داری صهیونیستی در آمریکا و نیویورک است. اجرای به موقع این طرح که تمام بازارهای شما بدون گرفتن مالیات تحت حمایت ما باشد. یعنی تحت تصرف ما قرار بگیرد. در راستای تصمیمات تجارت جهانی باید در خصوص واردات کالا قواعد ترجیحی بگذارید. برای تسهیل دسترسی به بازار باید این کار را بکنید. همان چیزی که قبلاً با جنگ و غارت و اشغال به دست می‌آوردند حالا به اسم توسعه با امضای خودت و با بودجه خودت انجام بگیرد. اجرای کامل تعهدات باید انجام بشود. بعد می‌گوید به شما کمک می‌کنیم. به شما وام می‌دهیم و بعد از طریق سیاست‌های هماهنگ برای تأمین مالی دیون و تجدید ساختار بدهی‌ها به شما کمک می‌کنیم. تجدید ساختار بدهی یک اصطلاح خاصی است که تو را بدهکار می‌کند و بعد که می‌خواهد فرع و ربای پول را از تو بگیرد نگاه می‌کند و می‌گوید تو که نمی‌توانی این را بدهی، من به تو پیشنهاد می‌کنم، طوری تقسیم می‌کنم که بتوانی بدهی. بعد در آن طرحی که پیشنهاد می‌کنند دوباره بخش‌های جدیدتری از اقتصاد آن کشور هدف را با رباهای بیشتر به بند می‌کشد. می‌گوید به بانک جهانی و صندوق بین‌الملل پول و کشورهای توسعه‌یافته‌تر بپیوندید تا به شما کمک کنند چطور تقسیم کنید و ترویج سرمایه‌داری می‌کنند. می‌گوید افزایش امکان دسترسی به علم و فناوری و نوآوری، ارتقای همکاری‌های شمال جنوب، جنوب جنوب، به اشتراک گذاشتن دانش مربوط به موارد مورد توافق به ویژه در سطح سازمان ملل و ساز و کار جهانی برای تسهیل دسترسی به فناوری. شما الان به کدام کشور اجازه می‌دهید که فناوری مستقل داشته باشد؟ الان در کشور خود ما مسئله اصلی تحریم این است که ایران به تکنولوژی‌های پیشرفته مستقل که یکی از آن‌ها هسته‌ای بود نرسد. و الا خودتان می‌دانید که ما نه بمب اتم می‌خواهیم و نه به سراغ آن رفتیم. مسئله ما بمب اتم نیست. شما که هزاران بمب اتم دارید. ببینید شعارها چقدر قشنگ است. می‌گوید بدهی‌های شما را تجدید ساختار می‌کنیم در حالی که تجربه نشان داده هر جا این‌ها وارد شدند آن کشور را مثل تار عنکبوت و مثل اختاپوس یک جا را گیر داده‌اند و با بازوی بعدی جلوتر رفته‌اند. تا 8 جلو می‌رود و کلاً تو را تحت کنترل می‌گیرد تا تو را خفه کند. تولید داخلی را نابود کنند، درب‌های واردات کالا را باز کنند. الان یک خبرهایی می‌آید که چه چیزهایی وارد می‌شود و آدم خنده‌اش می‌گیرد. در همین ایام من دیدم و اصلاً تعجب کردم که چه چیزهایی میلیاردها میلیارد وارد این کشور شد. هر جایی که می‌خواهند مستقل بشوند شما با تحریم و ترور جلوی آن‌ها را گرفتید. شما آمدید و 4 دانشمند فیزیکدان ما را ترور کردید که ما به لحاظ تکنولوژی هسته‌ای پیشرفت نکنیم. تحریم و گرفتاری درست کردید بعد می‌گویند شعار ما این است که باید به همه جهان کمک کرد که در تکنولوژی پیشرفت کنند. باید بانک فناوری به راه بیندازیم که تمام سازوکار ظرفیت‌های علمی در تمام کشورهای جهان هر روز در این بانک گزارش بشود و کاملاً تحت کنترل این‌ها باشند. یعنی هر روز بفهمند کجا چه کشفی و چه اختراعی شده است. و الا شما هم حاضر هستید اطلاعاتی که دارید را در این بانک به صورت شفاف در اختیار ما بگذارید؟ شما حاضرید؟ جلوی جریان‌های غیر قانونی پول و اسلحه را باید در دنیا بگیریم. شما که متخصص این کار هستید. دنیا این کارها را از شما یاد گرفت. بانک‌های سرمایه‌داری علنی و یانک‌های پنهان یک سره مشغول همین کار هستند. منظور شما از اسلحه چیست؟ بزرگ‌ترین فروش و انتقال سلاح در دنیا توسط شما صورت می‌گیرد. به قاچاقچی‌های دنیا و به قاچاقچی‌های مواد مخدر و داعش بزرگ‌ترین محموله‌های غیر قانونی سلاح را فرستادید. قانونی‌های این محموله‌ها هم غیر قانونی است. منظور از کنترل پول و سلاح این است که به جنبش‌های آزادی‌بخش، به انقلابیون، به مستضعفین جهان، به انقلابیون حزب‌الله لبنان، به یمن، به جهاد اسلامی فلسطین نباید کمک بشود و الا ما به داعش و به رژیم‌های استبدادی فاسد منطقه می‌دهیم. همین عربستان و قطر و رژیم‌های نوکر این‌ها در این ایام میلیاردها میلیارد اسلحه از آمریکایی‌ها و انگلیس‌ها و فرانسوی‌ها و اسرائیلی‌ها خریدند که آن‌ها را از ورشکستگی نجات دادند. اغلب هم پنهانی بود. این‌ها می‌خرند بعد در سوریه و عراق و یمن می‌بینید دست این آدم‌های تروریست است. دیگر از این بالاتر نمی‌شود. کاهش فساد و رشوه‌خواری و ایجاد مؤسسات پاسخگو و شفاف خیلی شعار قشنگی است. ولی سوال این است که در کدام کشوری در منطقه که حکومتش نوکر شماست چنین چیزی اعمال شده است؟ مطلقاً. خود ایران در زمان شاه هیچ چیزی را اعلام نمی‌کرد. من بگویم بخشی از این مسائلی که در ایران اعلام می‌شود که اثبات نشده است و همه همدیگر را متهم می‌کنند و وقتی که بررسی می‌شود می‌بینید در انتها یا یک مشکل قانونی است یا چیز دیگری است. همه علیه هم رقم و آمار می‌دهند. آقا هزار میلیارد و صد میلیارد بردند. بعضی از این‌ها واقعاً درست نیست. از هر طرف که باشد درست نیست. در هیچ دادگاهی اثبات نشده، اصلاً وجود ندارد، تا این مبلغ نیست. می‌گویند و می‌پرانند. اما بخشی از آن درست است. این را هم بدانید که صد برابر این‌ها همه جای دیگر هم هست ولی اعلام نمی‌شود. به این توجه کنید. خبری نمی‌شود. کسی جرئت ندارد اعلام بکند. این آزادی رسانه و این‌که این چیزها در خبرها می‌آید نیست. در کم‌تر کشوری چنین چیزی هست. معدود است. تک و توک است. اغلب اصلاً این خبرها را اعلام نمی‌کنند. از جمله تمام حکومت‌هایی که در دست این‌ها بوده و هستند. از شاه ما تا آل سعود و مصر که سراسر کثافت و رشوه و اختلاس و فساد مالی بوده ولی جایی اعلام نمی‌شود. دقت کنید که این بند صریح می‌گوید تقویت حاکمیت جهانی، یعنی رسماً بپذیرید ما حاکم هستیم. دسترسی به اطلاعات، یعنی اطلاعات شما باید کاملاً در دسترس باشد. اینترنت در داخل خانه‌ها که برای شما مسائل اخلاقی و اجتماعی و خانواده مهم نیست و این‌ها را در اینترنت سانسور نمی‌کنید ولی آن چیزهایی که برای منافع سرمایه‌داران خطرناک است را سانسور می‌کنید. بعد به ما می‌گویی آزادی اینترنت باید باشد و به خصوص در خانواده‌ها در اختیار زنان و کودکان و مردان باشد. خط قرمزهای ما اخلاقی و انسانی است. نشر این‌ها بدون سانسور ضرری برای آن‌ها ندارد بلکه فایده هم دارد. در کشورهای خودشان شدیداً سانسور می‌کنند. حالا هر چیزی باشد که از ناحیه آن احساس خطر کنند. در قضایای 1 درصد و 99 درصد در آمریکا و در قضایایی که در انگلیس بود و موقتاً آن را سرکوب کردند، آن ایام تمام فضای مجازی را بستند. هم آمریکا و هم انگلیس کلاً بستند. زمان سال 88 که این‌جا درگیری بود، این‌جا فیس‌بوک بود که می‌خواست تعمیری بکند. آمریکا به آن اعلام کرد که ما هزینه‌اش را به تو می‌دهیم و تعمیر می‌کنیم ولی فعلاً این را نبند. برای هماهنگی در خیابان‌ها احتیاج است. بعد در خود آمریکا و در نیویورک و 7، 8 ایالت علیه سرمایه‌دارها و 1 درصدی‌ها تظاهرات شد تمام شبکه‌های فضای مجازی را بستند. شما مگر نمی‌گویید آزادی اطلاعات و پاسداشت آزادی‌های بنیادی؟ یک جا بله و یک جا نه؟ برای یک چیز بله و برای یک چیز نه؟ بعد می‌گوید باید در همه سطوح برای همکاری‌های بین‌المللی ظرفیت‌سازی بکنید. ممانعت از مبارزه با تروریزم باشد. مبارزه با تروریزم بله، مبارزه با امپریالیزم است نه. مبارزه با تروریزمی که نوکر استکبار است، نه. خط مشی‌های عاری از تبعیض. تمام نظام سیاسی و اقتصادی جهان بر اساس تبعیض است و شعار نفی تبعیض می‌دهد. حمایت بین‌المللی از کشورهای در حال توسعه برای بهبود ظرفیت در حوزه جمع‌آوری مالیات و مسائل مالی. بعضی از آقایان مدعی هستند که از این چیزها قبلاً هم در جمهوری اسلامی امضا شده ولی این‌ها ضمانت اجرا ندارد و بیشتر برای این است که دنیا ما را از نظر حقوق بشری محکوم نکند امضا می‌شود. ما تعهد قطعی و خلاف اسلام به کسی نداده‌ایم که بخواهیم عمل کنیم. ادعای آن‌ها این است. بعد هم می‌گویند ما به کسی در مجلس گفته‌ایم. اما به نظر من نه فقط در این مورد بلکه برای از این به بعد و حتی برای از این به قبل طبق قانون اساسی بررسی کنند. یک دادگاهی با مشارکت مجلس و دولت تشکیل بشود. هیچ کس حق ندارد هیچ قراردادی با بیگانه در هیچ حوزه‌ای امضا کند مگر این‌که از مسیر امضای قانونی گذشته باشد. چون طبق قانون اساسی همه باید به مجلس بیاید و تصویب بشود. شورای نگهبان هم ببیند که منافاتی نداشته باشد و بعد قانون بشود. باید این را بگویند از این به قبل هم باید بررسی بشود ولی دست کم از این به بعد هیچ قرارداد بین‌المللی با هیچ کشور بیگانه‌ای حق ندارد امضا کند مگر این‌که نسبت آن با مبانی جمهوری اسلامی و قانون اساسی روشن بشود. اصلاً این که من می‌گویم حرف تازه‌ای نیست. این در خود قانون اساسی آمده که اصلاً نامشروع و نامعقول و جرم است. این را شما باید مطالبه کنید که یک دادگاهی در این مورد تشکیل بشود برای همه قرارداد‌هایی که با بیرون امضا می‌شود .

طبق سند 2030 که به بچه‌های دبستانی باید آموزش جنسی بدهند و این همه تهاجم فرهنگی به کشور وارد می‌کنند چرا نمایندگان مجلس جلوی این کار را نمی‌گیرند؟ چرا سند فاش نمی‌شود که مردم بفهمند؟ چه بلایی بر سر این کشور می‌آید؟

البته سند در اینترنت هست. این‌طور نیست که محرمانه باشد. الان دیگر محرمانه نیست. ولی آن‌ها هم نگفته‌اند برویم در مدارس آموزش فساد جنسی بدهیم. آن‌ها طبق فرهنگ خودشان گفته‌اند. چون آن‌جا موالات جنسی در هیچ سنی وجود ندارد و جامعه آن‌ها در خطر انواع بیماری‌های جنسی از ایدز و غیر ایدز است. چون همه با هم رابطه دارند. یعنی هیچ منع اخلاقی و شرعی ندارد. هر کسی هر وقت بخواهد با هر کسی یا به زور یا بدون زور این کار را انجام می‌دهد. لذا خطرات بیماری‌های جنسی خیلی رایج و مهم است. از این جهت با این بهانه که ما می‌خواهیم به عنوان بهداشت جنسی به بچه‌های کوچک در مدرسه‌ها آموزش بدهیم که مراقب باشید. اگر با یک بچه کوچک رابطه داشتید عیبی ندارد فقط طوری باشد که مریض نشوید. ایدز نگیرید. لذا تحت این عنوان می‌گویند از مدرسه‌های کوچک و خردسال و ابتدایی آموزش بدهیم. حتی لوازم جلوگیری از بارداری در بعضی از این مدارس هست. حالا فرض کنید فرهنگ آن‌ها با اسلام و مسئله حیای جنسی چه نسبتی دارد. مگر این‌جا این‌طور است. مگر این‌جا مردم حیوان هستند؟ مگر مثل آن‌ها هستند؟ اغلب مردم مسلمان و متدین هستند و حتی آن‌هایی که خیلی موالات حجاب را ندارند این‌طور نیست که رابطه جنسی را برقرار بکنند. جامعه ما مثل جامعه شما نیست. نه به لحاظ جامعه‌شناختی ما مثل آن‌ها هستیم و نه به لحاظ مکتبی و مبنایی چنین حقی را داریم. می‌خواهم بگویم آن‌ها این ادعا را دارند که ما برای بهداشت جنسی این کار را می‌کنیم. این‌ها هم می‌گویند حالا امضا کنید و عیبی ندارد. ما طبق ضوابط خودمان رفتار می‌کنیم. همین‌طور ماست‌مالی بکنند و جلو بروند. ولی در انتها چه چیزی از کار در می‌آید؟ مهم این است که با چه ضمانتی چه چیزی روی زمین اجرا می‌شود؟ اواخر دهه 70 یعنی دو دولت قبل یونیسف تحت عنوان آموزش برای ارتقای مسائل آموزشی یک چنین چیزهایی را جزو آموزش‌ها گذاشت. با بودجه بیت‌المال خودمان معلم‌های خودمان را مجبور کردند که حتی به روستاها رفتند و تحت عنوان آموزش حقوق جهانی و بهداشت جهانی حرف‌های این‌ها را زدند و بعد هم به آن‌ها گزارش دادند. بعد می‌گفتی چرا این کار را کردید؟ می‌گفتند رابطه با جهان، آشتی با جهان، پیشرفت، حقوق بشر است. در برنامه چهارم توسعه بود. حالا در این برنامه ششم هم یک چنین حرف‌هایی هست.

و السلام علیکم و رحمت الله.



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha