شبکه افق - 1 آذر 1403

قرآن، دادستان ضد «تسلیم‌طلبی» («ذلت پذیران»، مشتری جهنم)

سیاست در قرآن _ منافق شناسی _ ۱۴۰۳

بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی آیات در سوره‌ آل عمران، اتفاقاتی که پشت جبهه‌ اسلام، بین خود مسلمانان، بعد از جنگ احد رخ داد و مواردی از این قبیل، در آیات دیگری که در سوره‌های دیگری، سوره‌ احزاب، مربوط به جنگ احزاب هستند یک شناسنامه‌ فکری و روحی از مسلمان‌ها ارائه می‌دهد که این‌هایی که همه ظاهراً مسلمان‌اند همه واقعاً مسلمان نیستند. بعضی از عادات و رسوم و مناسک ظاهری و بی‌ضرر و بی‌خطر اسلامی را هم انجام می‌دهند، ولی آن‌جا که لازم است از آسایش‌شان حاضر نیستند گذشت کنند، به دیگران ببخشند، برای دیگران ایثار و فداکاری کنند.

آیه‌ 167 سوره‌ آل عمران، برای آن کسانی که دو شخصیتی و دو چهره هستند، این‌ها شناخته شوند، قرآن می‌فرماید: باید تهدیدهای دشمن پیش بیاید تا قبل از آن خطر و آن تهدیدها، همه متدین‌اند، همه مذهبی‌اند، و خوب هستند. خداوند می‌فرماید: این زمینه‌ها باید پیش بیاید خطر، ضرر، مشکلات آن وقت آن‌جا برای خدا که شناخته هستند، برای خودشان و دیگران شناخته می‌شوند، خودشان را نشان می‌دهند، کسانی که آن چیزهایی که می‌گویند را به آن ملتزم نیستند و بازی دارند و از کلمات مذهبی استفاده می‌کنند، ولی برای هیچ هزینه‌ای حاضر نیستند بدهند. و در لحظه‌ای که نیاز هست که فداکاری کنند، بهانه می‌گیرند، می‌ترسند و بقیه را هم می‌ترسانند. شکاف شخصیتی دارند. دشمن حمله کرده است، دارد تهدید می‌کند. به این‌ها گفته می‌شود برای مقاومت آماده باشید «قیل لهم تعالوا قاتلوا فی سبیل الله» در راه حق و در راه خدا بجنگ. یک جاهایی احتیاج دارد به جنگیدن! تعلیم و معرفت و آگاهی و موعظه و اخلاق و تعلیم و تربیت، انفاق، ایثار، فعالیت اقتصادی، حفظ و تقویت خانواده، این‌ها همه راه خداست. اما یک جایی می‌رسد که دشمنان، مسلحانه سر راه اسلام و مسلمانان می‌ایستند! کشتار مسلمانان! به خانه‌ها و سرزمین‌های مسلمانان تجاوز می‌کنند! مستضعف‌کشی، کودک‌کشی می‌کنند! آن‌ها را زنده‌زنده می‌سوزانند! ترور می‌کنند، نسل‌کشی می‌کنند! این‌جا مؤمن بودن به ذکر گفتن و نماز شب خواندن و زیارت رفتن نیست! یعنی این‌ها کافی نیست! وقتی دشمن، امت و مردم را سخت‌افزاری تهدید می‌کند، باید سخت‌افزاری با او درگیر شوید.

قرآن می‌فرماید یکی از جاهایی که منافقین و مؤمنین از هم جدا می‌شوند، موقع خطر است، چون تا حالا می‌شد شوخی کرد، بازی درآورد، و به ادعاهای باطل، تظاهر، مقدس‌نمایی، مصلح‌نمایی، انقلابی‌نمایی، و ملی‌گرایی با زبان و از این قبیل؛ ولی این‌جا که دیگر باید صادقانه به میدان بروی و هزینه بدهی. قرآن می‌فرماید دقیقاً همین‌جا منافقین را بشناسید! یعنی کسانی که ظاهراً مسلمان‌اند و باطناً کافرند. این تعبیر کفر را خداوند در همین آیه می‌فرماید که این‌هایی که ظاهراً مؤمن و مسلمان‌اند، در این‌جور لحظات، به کفر نزدیک‌ترند! به آن‌ها گفته می‌شود بیایید در راه خدا و در راه مذهب بجنگید. خیلی متدین نیستید و خدا و پیامبر و حق و دفاع از مکتب را قبول ندارید حاضر نیستی، «أو ادفعوا» حداقل از خودتان و از خانه خودتان دفاع کنید. از خانواده‌تان دفاع کنید چون این‌ها با اسلام دشمن هستند اما وقتی که می‌آیند کاری ندارند تو مکتبی هستی یا نیستی، مذهبی هستی یا نیستی، انقلابی هستی یا نه؟ مواضع تو چیست؟ وقتی بیایند خانه‌های همه‌تان را روی سرتان خراب می‌کنند، خانواده‌هایتان را به اسارت و بردگی می‌برند. قرآن می‌فرماید به آن‌ها می‌گوییم بیایید از اصول الهی دفاع کنید در راه خدا جهاد کنید بجنگید این‌جا جایی است که آن‌ها می‌کشند و شما هم باید بکشید یا کشته شوید. باید هزینه بدهید و شهید بدهید. اگر مکتبی نیستید به خدا و راه خدا کاری ندارید «أو ادفعوا» حداقل بیایید از خانه‌های خودتان دفاع کنید.

ببینید مردم اسرائیل کلاً نظامی هستند همه آن‌ها ارتش اسرائیل هستند. اشغالگر هستند اصلاً آن‌ها غیر نظامی نیستند. چند هزار نفر از اروپا و از این طرف و آن طرف آمدند چند میلیون فلسطینی را زدند و کشتند از خانه‌هایشان بیرون کردند آمدند در خانه‌های این‌ها نشسته‌اند! می‌دانید که همه‌شان هم مسلح هستند کل مردم اسرائیل عضو ارتش اسرائیل هستند همه آن‌ها هم اسلحه دارند. لذا ملت اسرائیل جدا از دولت اسرائیل ما نداریم. همه ملت و دولت قلابی و جعلی و غاصب هستند. با وجود این با این که رهبران حزب‌الله را زدند ولی هنوز خانه‌ها را نمی‌زنند مراکز نظامی را می‌زنند. ولی آن‌ها مردم را می‌زنند. بله اگر پیش برود باید همه‌شان را زد و الا این‌ها دارند همه مردم را می‌زنند و نابود می‌کنند. 50 هزار در غزه و چند هزار در لبنان هر روز هم هرشب دارند خانه‌ها را ویران می‌کنند. حالا شما به غزه و لبنان مثال زدید اتفاقاً این آیه در یک چنین شرایطی هم همین الآن مصداق دارد. دارد می‌فرماید که تا یک جایی شما با زبان و بیان و قلم فعالیت اقتصادی و فرهنگی, از یک جایی که دشمن دارد قتل عام می‌کند و می‌کشد دیگر باید این‌ها بجنگید. قرآن می‌فرماید این‌طور جاها باید منافقین را بشناسید. این‌هایی که ظاهراً مذهبی هستند، ممکن است نماز هم بخوانند، زیارت هم بیایند، عزاداری هم بیایند، قرآن صریح می‌فرماید: «...هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ...» همین ظاهر مذهبی‌ها در چنین شرایطی به کفر نزدیک‌تر هستند تا ایمان. یعنی بیشتر کافر هستند تا مؤمن! مؤمنینی هستند که عملاً در جبهه‌ کفر و کفار هستند! این خیلی تعبیر عجیبی در قرآن است! تقریباً خداوند، در این آیه، مسلمانانی را که حاضر نیستند در برابر دشمن متجاوز بجنگند و مقاومت کنند و دفاع کنند تکفیر می‌کند. خداوند می‌فرماید کافرید! بیشتر کافرید تا مؤمن! نه حاضرید در راه ارزش‌های الهی بجنگید «أَوِ ادْفَعُوا» نه حاضر هستید حتی از خانه و ناموس و جان و عزت خودتان دفاع کنید! آدم‌های بزدل و بی‌شخصیت. قرآن می‌فرماید می‌خواهید منافقین، مذهبی‌نماها و کلاهبردارها را، کافران مؤمن‌نما را بشناسید؟ در لحظات جنگ و خطر بشناسید. دشمن حمله کرده است! «إِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا» به ایشان گفته می‌شود حرکت کنید، بیایید، راه بیفتید «قَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ» در راه الله، در راه خدا! یعنی در راه حق، در راه ارزش‌های توحیدی، در راه عدالت، در راه دفاع از مظلوم، و برای دفاع از ارزش‌های توحیدی، بجنگید! قَاتِلُوا بجنگید! آن‌ها دارند می‌کشند! بجنگید! بکشید، می‌روید بهشت! کشته بشوید، می‌روید بهشت! شما ضرر نمی‌کنید! آن‌ها، چه بکشند، چه کشته بشوند، جهنم می‌روند.

حالا جالب است، در همین جنگ احد که عده‌ای از مسلمان‌ها به حرف پیامبر عمل نکردند و پیروزی‌شان تبدیل به شکست شد! ابوسفیان آمد داد زد گفت محمد تعداد کشته‌های شما در احد، در برابر تعداد کشته‌های ما در بدر! چون در بدر، آن‌ها حدود 70 تا کشته دارند، بعضی هم از رهبران‌شان در بین کشته‌شدگان بودند. مسلمان‌ها، حدود مثلاً 14، 15 تا شهید دادند. در احد، مسلمان‌ها 70 تا شهید دادند که بعضی‌هایشان هم از بزرگانی مثل حمزه بودند. ابوسفیان داد زد که احد در برابر بدر! تعداد کشته‌های شما در احد، در برابر تعداد کشته‌های ما در بدر! پیامبر فریاد زدند که این‌جوری نیست که کشته با کشته مساوی باشد! کشته‌های ما در بهشت‌اند، کشته‌های شما در جهنم! این‌جوری نیست که کشته با کشته مساوی باشد! این‌ها شهیدند! این‌ها در راه حق کشته شدند، آن‌ها در راه ظلم کشته شدند! بنابر این، این کشته به آن کشته در نشد!

می‌فرماید که بهانه می‌آورند! صریح نمی‌گویند که ما با دشمن هستیم! عیب ندارد دشمن پیروز بشود! این‌ها را که نمی‌گویند! فقط به ظاهر‌سازی می‌پردازند!» «... لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاکُمْ...» ما اگر این را واقعاً یک جنگ درست‌حسابی می‌دانستیم، ما هم با شما می‌آمدیم، که حالا این چند جور تفسیر و تبیین شده است. ولی هر سه‌تایش بهانه‌گیری است. همین الان هم شما ببینید، هر اتفاقی که می‌افتد، زمان صدام هم که حمله کرده بود، عده‌ای می‌گفتند تقصیر ما بوده است. آمریکا تحریم می‌کند، حمله می‌کنند، می‌گویند تقصیر ما بوده است. شاه هزار هزار نفر آدم می‌کشت می‌گفتند تقصیر ما بوده است! الان در لبنان و غزه می‌گویند تقصیر حماس بوده است که شروع کرده‌اند! تقصیر حزب‌الله بوده است! یعنی چه؟ یعنی دفاع نکنید! شما تسلیم باشید! بگذارید آن‌ها هر کاری که می‌خواهند، بکنند! تقصیر نه شاه است، نه آمریکا، نه اسرائیل! تقصیر آن‌ها نیست! تقصیر مؤمنین و مجاهدین است! تقصیر این‌هایی است که به ‌فرمان خدا عمل می‌کنند و جلوی جنایت و ظلم می‌ایستند! تقصیر مجاهدین است! تقصیر حماس است که اسرائیل آن‌جا تا الان 40- 50 هزار نفر را قتل عام کرده است! تقصیر حزب‌الله بوده است که آن‌ها دارند می‌کشند! همیشه به همین صورت بوده! آن زمان هم همین را می‌گفتند!

می‌گویند که این چه جنگی است؟ اگر یک جنگ درست‌حسابی بود، ما می‌آمدیم! ولی این جنگ، جنگ معقولی نیست! چرا دشمن را تحریک کردیم که آمده حالا؟ تقصیر ما و تقصیر پیامبر بوده که یک جوری حرف زدند که آن‌ها عصبانی شدند، حمله کردند! تقصیر ابراهیم است که نمرود، او را در آتش انداخت! تقصیر موسی است که فرعون او را تعقیب کرد! تقصیر عیسی است که قیصر می‌خواست او را به صلیب بکشد! تقصیر پیامبر بود که مشرکین هفتاد، هشتاد جنگ را به ایشان تحمیل کردند!

قرآن می‌فرماید این تیپ‌ها را بشناسید! بین شما هستند، پشت جبهه هستند، بین شما هستند! در مراسم مذهبی هم هستند! حرف‌های قشنگ قشنگ هم می‌زنند! کلیّات را هم می‌گویند قبول داریم! بله، آن‌ها بدند، این‌ها خوبند، آن‌ها ظالم هستند و... این‌ها را ما قبول داریم! اما... بعد یک "اما"هایی می‌گویند که تهش این است که تقصیر شماست! تقصیر آن‌ها نیست! شما سیخ زدید تحریک کردید! شما حرف‌هایی زدید که آن‌ها عصبانی شدند! حالا زدند! «لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاکُمْ...» می‌گویند اگر واقعاً این یک جنگ درست‌حسابی بود ما هم می‌آمدیم! نمی‌گویند ما اهل جنگ و جهاد نیستیم نه؛ ما هم هستیم. ما هم دلسوز هستیم منتهی این جنگ مسخره است. «لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا..» یک‌جور این‌طوری معنا می‌شود که ما که نظامی نیستیم ما که آموزش ندیدیم که می‌خواهید همه ما را وارد جنگ کنید. یک جور معنی دیگر آن هم این است که ما اگر این را جنگ واقعی می‌دانستیم ما هم می‌آمدیم ولی این جنگ نیست این قتل عام است که می‌خواهید همه ما را به کشتن بدهید! با شاخ غول درافتادید! نباید این کار را بکنید. یک معنی و تفسیر دیگر «لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاکُمْ...» یعنی بابا جنگ نمی‌شود این‌ها خالی‌بندی است! توپ و تشر است شعار می‌دهند مسلمان‌ها اهل جنگ نیستند! شما اهل جنگ نیستید حرف مفت می‌زنید اگر جنگ باشد بله ما می‌آییم! همین الآن این حرف‌ها زده می‌شود. در انقلاب، زمان جنگ با صدام، وقتی که آمریکا چند بار به ایران در دهه 60 حمله کرد، همین الآن در قضایای لبنان و غزه و یمن، خداوند می‌فرماید این‌هایی که می‌گویند ما اسلام و مکتب و حق و باطل را قبول داریم ما حتی جنگ هم لازم بشود ما می‌آییم ولی... این ولی و نقطه‌چین خداوند می‌فرماید که «...هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ...» این‌ها را می‌بینید که مسلمان هستند این‌ها در این لحظات بیشتر کافر هستند تا مسلمان. به کفر نزدیک‌تر هستند تا به ایمان. یعنی مؤمنینی هستند که ظاهراً مؤمن هستند اما باطناً کافر هستند. این‌ها خدا پیامبر را واقعاً قبول ندارند بلکه همین‌طوری در حد مراسم قبول دارند اما اگر جداً قبول داشته باشند که این پیامبر خداست و این‌ها فرمان خداست این‌جوری عمل نمی‌کنند. «یقولون بأفواههم» به این شیرین‌زبانی‌ها و چرب‌زبانی‌هایشان نگاه نکن قشنگ حرف می‌زنند هر خیانتی می‌خواهند بکنند اول توجیه آن را درست می‌کنند و ادبیات آن را می‌سازند گفتارسازی و گفتمان‌سازی برایش می‌کنند. ولی «یقولون بأفواههم ما لیس فی قلوبهم» اما همین حرف‌های قشنگی که می‌زنند به هیچ کدام آن عقیده ندارند. این چیزهایی که به زبان و قلم می‌گویند اعلام مواضع می‌کنند این‌ها مواضع واقعی آن‌ها نیست. «لیس فی قلوبهم» در دل‌ها و قلب‌هایشان این حرف‌ها نیست اصلاً این حرف‌ها را قبول ندارند می‌گویند فقط باید محاسبه مادی کنیم ولو عزت و ذلت و حق و باطل و مقاومت و شهادت، همه این حرف‌ها مزخرف است! بگو کجا نان بیشتر است و کجا چرب‌تر است؟! کجا خطرش کمتر یا بیشتر است؟ این حرف‌ها شعار است. خداوند می‌فرماید: «والله أعلم بما یکتمون» آن چیزهایی که شما کتمان می‌کنید که بعضی از مردم فریب این تیپ‌ها را می‌خورند این‌ها می‌خواهند مردم را از دشمن بترسانند بنابراین به سازش و تسلیم دعوت می‌کنند و آنچه که در دل‌شان پنهان و کتمان می‌کنند خداوند می‌فرماید مردم نمی‌دانند من که می‌دانم! خداوند می‌فرماید شما کلاه یک عده‌ای را برمی‌دارید و افکار عمومی یک عده‌ای را فریب می‌دهید از دشمن می‌ترسانید به شک می‌اندازید با خدا چه خواهید کرد؟ خداوند همه آنچه را که کتمان کردید و علنی نمی‌کنید آن عقاید و اهداف واقعی شما را می‌داند. ممکن است بخشی از مردم و افکار عمومی را دور بزنید و فریب بدهید ولی خدا را نمی‌توانید دور بزنید. خداوند می‌فرماید این‌طور جاها در لحظاتی که باید فداکاری کنید، ریسک کنید، مقاومت‌پذیر باشید، هزینه بپردازید یک عده‌ای از شماها از دین خارج می‌شوید. یک معنی نفاق یعنی خارج شدن، تمام شدن، یعنی کل ایمان و ور ورهایی که می‌کردید ادبیات مذهبی می‌گفتید یک دفعه فیتیله همه‌اش پایین می‌آید. به ما می‌گوید بعد یک کارهایی می‌کنید و یک حرف‌هایی می‌زنید که فقط کافران این حرف‌ها را می‌زنند و این کارها را می‌کنند و آن‌جا معلوم می‌شود که در همین مدت هم شما کافر بودید. واقعاً به خدا و بهشت و جهنم عقیده نداشتید منتهی الآن لو رفتید. پس 1) در لحظات تهدید دشمن و جنگ و خطر، یکی از جاهایی است که می‌شود منافقین را شناخت یعنی خودمان را بشناسیم که چه کسانی واقعاً دین دارند و به خدا و پیامبر و آخرت عقیده دارند یا ندارند و این‌ها بازی است. می‌گوید حالا همین‌طور مذهبی هستیم دیگه! فامیل‌ها مذهبی هستند، جامعه، محل، بازار مذهبی هستند ما هم مذهبی‌بازی درمی‌آوریم ولی در عین حال اگر پیش آمد دزدی هم می‌کنیم، اگر پیش آمد رشوه هم می‌دهیم و می‌گیریم! گرانفروشی، کلاهبرداری، بی‌ناموسی، بستگی به شرایط دارد! حالا انشاءالله که پیش نمی‌آید ولی اگر پیش آمد مشکلی نیست ما آن کارها را هم می‌کنیم بعدش هم حرم می‌آییم. هم دروغ می‌گوییم و کلاهبرداری می‌کنیم و هم بی‌ناموسی می‌کنیم، ربا، رشوه، دروغگویی، مظلوم‌کشی می‌کنیم ولی در عین حال زیارت می‌آییم عزاداری هم می‌کنیم و بعد هم بهشت می‌رویم! در آیه دیگری می‌فرماید ما هیچ کس را نمی‌گذاریم امتحان نداده از این عالم برود. قرآن می‌فرماید همه‌تان را با جان و مال و آسایش و منافع و ضرر، همه شما را بارها آزمایش می‌کنیم و بعد عزرائیل را سراغ شما می‌فرستیم! همه شما باید امتحان را پس بدهید و بروید. با زبان نیست. و خیلی از شما مؤمنین کافر از دنیا می‌روید. مؤمن از دنیا نمی‌روید و لذا در قرآن می‌فرماید از خدا بخواهیم که خدایا ما را مسلمان بمیران. ممکن است ما 30 سال ظاهراً مذهبی باشیم اما کافر از دنیا برویم یکی از جاهایی که قرآن می‌فرماید کافر می‌شوید یا کفر خودش را نشان می‌دهد لحظات حمله دشمن و جنگ و خطر است یک مرتبه کلاً از ایمان بیرون می‌آیید و خارج می‌شوید. صریح می‌گوید ول کنید و تسلیم شوید نمی‌ارزد! اول منافق‌بازی درمی‌آورید بعد صریح می‌گویید. خداوند به پیامبر می‌فرماید مردم را بسیج کن. شما رهبر دینی و معنوی و آموزگار اخلاق و معنویت مردم هستید در عین حال رهبر جهاد هستید «قل تعالوا» به آن‌ها بگو که تکان بخورید حرکت کنید، قلم دست‌تان بود، بیل و کلنگ دست‌تان بود، تلاش اقتصادی، تلاش علمی، تلاش خانواده، همه‌اش خوب است اما حالا نوبت سلاح است الآن شمشیر بردارید. همان پیامبری که گفت نماز، گفت اخلاق، گفت محبت، همان پیامبر را خداوند می‌فرماید حالا بگو شمشیر، و سلاح بردارید. 13 سال شما را در مدینه زدند گفتیم جواب ندهید، یک طرفه زدند و شما خوردید و تحمل کردید حالا دوران بزن دررو تمام شده است به پیامبر می‌فرماید زدند بزنید.

قرآن می‌فرماید بعضی از شما رشد معنوی و ایمانی دارید در راه ارزش‌های الهی بجنگید برای توحید وعدالت بجنگید نه برای منافع خودت. یعنی بگو حتی اگر خانه من هم در خطر نباشد مظلومین مستضعفین مسلمین ولو آن طرف دنیا به آن‌ها ظلم و غارت و قتل عام شدند ولو به خود من صدمه‌ای نخورده است ولی من می‌روم آن طرف دنیا کنار آن‌ها می‌جنگم چون قرآن می‌گوید هرجا به هر سرزمین مسلمانانی که حمله کردند ولو آن طرف دنیا باشد بر همه مسلمانان واجب است که کمک بروند. مثل نماز واجب است شاید از جهاتی مهم‌تر از نماز هم باشد که اگر آن طرف دنیا کفار آمدند یک کشور مسلمان را گرفتند مثل همین فرانسوی‌ها، آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها، اسرائیلی‌ها مثل همین کارهایی که دارند می‌کنند قرآن می‌فرماید حرام است که بگویید به ما چه؟ ما که آن‌جا نیستیم آن‌ها آن طرف هستند به ما چه! این نفاق است. این همان نه غزه نه لبنانی که اسرائیلی‌ها این‌جا خط دادند همین بود. چون شما ببینید غزه و لبنان خط مقدم اسلام و کفر است تمام‌شان پشت اسرائیل آمدند همه جبهه کفر متحد شدند الآن آمریکا، انگلیس و فرانسه همه‌شان با این حکومت‌های دست نشانده کشورهای عربی نفتی همه با هم الآن کنار هم آمدند که اسرائیل نیفتد. آن‌ها جهانی عمل می‌کنند مرز نمی‌شناسند. آمریکا می‌گوید ما به عراق و افغانستان حمله کردیم برای دفاع از امنیت و منافع ملی خودمان بود! تو آن طرف دنیا هستی برای دفاع از خودت این طرف دنیا آمدی و در ده‌تا کشور جنگ راه می‌اندازی؟ مردم را می‌کشی؟ او نمی‌گوید اسرائیل به من چه؟ یک عده از این طرف می‌گویند غزه و لبنان و یمن و سوریه به من چه؟ خب فردا هم می‌آیند در ایران آن ملت‌های دیگر هم می‌گویند به ما چه؟ ما که ایرانی نیستیم! شما می‌دانید ما در جنگ با صدام نزدیک دو – سه هزار شهید از افغانستان داشتیم. در کشور خودشان جنگ بود اما می‌آمدند این‌جا از ایران دفاع می‌کردند. شهدای عراقی داشتیم که با رژیم خود عراق می‌جنگیدند و شهید می‌شدند. شهید لبنانی داشتیم در جنگ 8 ساله زمان صدام. شهید ژاپنی داشتیم. شهید آمریکایی داشتیم کم بود ولی بود. یعنی از آن طرف دنیا می‌گفتند ایران سرزمین اسلام است و پرچم اسلام دست اوست برویم دفاع کنیم. خب آن طرف هم همین‌طور است. زمان شاه می‌دانید آمریکا و انگلیس دستور می‌دادند ارتش شاه به اسرائیل کمک می‌کرد. هواپیما می‌داد، نفت و گاز مجانی به اسرائیل علیه فلسطینی‌ها می‌داد! در عمان به او دستور دادند برو مخالفین آمریکا و انگلیس را، سربازان ایرانی را 3- 4 سال آن‌جا در یک کشور دیگر می‌فرستادند کشته می‌شدند برای منافع انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها! آمریکا دستور می‌داد خلبان‌ها و هواپیمای ایران به ویتنام می‌رفتند مردم بیچاره ویتنام را بمباران می‌کردند که آمریکا داشت آن‌جا می‌کشت و قتل عام می‌کرد. یعنی همه جای دنیا به نوکرهایشان می‌گویند بروند منافع ایران را تأمین کنند!

خب قرآن می‌فرماید که رشد معرفتی دارید و واقعاً مؤمن هستید فی‌سبیل‌الله در راه ارزش‌های توحیدی می‌جنگید ولو منافع خودت به خطر نیفتاده است. حالا یک عده از شما چنین معرفتی ندارید غیرت ملی دارید یا نه؟ غیرت این که به خانه خودت و خانواده خودت ناموس خودت، اقلاً از این دفاع کن! لذا می‌فرماید «قاتلوا فی سبیل‌الله أو...» اگر اهل جهاد در راه حق نیستید فقط به فکر خودتان هستید حداقل «إدفعوا...» این‌ها حاضر نیستند حتی از خودشان دفاع کنند می‌گویند نمی‌شود! ما نمی‌توانیم! آن‌ها خیلی قوی هستند! آن‌ها یک شاسی فشار می‌دهند کل همه چیز ما از بین می‌رود. آن‌ها چپ به ما نگاه کنند فلان! الآن می‌آیند ما را می‌خورند. این‌ها از پس چند ده هزار جوانان پابرهنه یمینی برنیامدند. تا الآن 160- 170تا از کشتی‌ها و ناوهای اسرائیلی و آمریکایی را زدند. ناوهای جنگی‌شان را زدند این‌ها هیچ غلطی نتوانستند بکنند. این‌ها از پس چند هزار مجاهد غزه، حماس برنیامدند حماس اسرائیل را شکست داد. حزب‌الله به تنهایی خودش می‌تواند به تنهایی اسرائیل را ده بار نابود کند. این‌ها آمریکا و انگلیس الآن همه‌شان به جبهه آمدند و دارد می‌جنگند همه وارد شدند این ترورهایی که می‌کنند همه‌شان با هم دارند برنامه‌ریزی می‌کنند. اسرائیل بعد از یکی دوماه تمام شد حتی از حماس شکست خورد چه برسد به حزب‌الله که ده برابر قوی‌تر است! اسرائیل شکست خورد تمام شد. بعد از یک ماه دیگر آمریکا وارد جنگ شدند و دارند می‌جنگند. می‌دانید هواپیماهای آمریکایی یکسره می‌آیند آخرین مدل بمب‌ها و موشک‌ها را می‌آورند یک جنگ جهانی در غزه و لبنان است. این که می‌گفتند نه غزه نه لبنان، حالا بفهمید برای چیست چون آن‌جا خط مقدم اسلام و کفر شده است. منافقین در قضیه غزه و لبنان لو رفتند. بعضی ازاین حکومت‌های خائن کشورهای عربی کنار اسرائیل ایستادند جلوی موشک‌های یمن را بگیرند. جلوی موشک عراقی‌ها را بگیرند که این‌طوری شد. قرآن می‌فرماید لحظات جنگ خیلی از شماها لو می‌روید. منافقین کم می‌شوند چون اغلب‌شان کافر می‌شوند! کفرشان را نشان می‌دهند. پرده‌ها کنار می‌رود. انگیزه‌هایتان فرق می‌کند. قرآن می‌فرماید اصلاً انگیزه الهی ندارید؟ شرف هم ندارید؟ «أو إدفعوا...» اقلاً از خودتان و خانه‌هایتان دفاع کنید دارند می‌آیند. از دین نمی‌خواهید دفاع کنید اقلاً از شهر و خانه‌تان دفاع کنید. البته «إدفعوا» دفاع از خود هم یک ارزش است منتهی دفاع از حق ارزش خیلی بزرگتری است ولو به تو صدمه نخورد ولی دفاع از خود هم یک ارزش انسانی و اسلامی است. قرآن می‌فرماید همیشه این آدم‌های منافق و خائن ظاهرسازی می‌کنند صریح حرف واقعی‌شان را نمی‌گویند. حرف واقعی‌شان این است که می‌گویند ول کن! بگویید غلط کردیم تسلیم شویم! بگذارید بیایند هرکاری دلشان می‌خواهند بکنند. به دوران شاه برگردیم نوکری، بردگی، ذلت، تسلیم بشویم ولش کن. دوباره برده بشویم اقلاً ما را نمی‌کشند. برده باشیم زنجیر بسته‌اند بیگاری می‌کنیم، کتک و شلاق می‌خوریم، تحقیر می‌شویم، ولی عوضش زنده‌ایم! توجیه می‌کنند! توجهیاتی که سه نمونه آن را عرض کردم. ظاهرش این است که می‌گویند ما که نمی‌گوییم نجنگیم اگر لازم بشود ما هم هستیم ما هم شرف و غیرت ملی داریم. ما هم با ظلم مخالفیم ولی آخه این جنگ است؟ «لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا» اگر ما واقعاً این را یک جنگ معقول منطقی می‌دانستیم «لَاتَّبَعْنَاکُمْ» ما هم دنبال شما می‌آمدیم! ولی یک جنگ منطقی و معقولی نیست. شما دارید با پای خودتان به کشتارگاه می‌روید! خودکشی دارید می‌کنید! یا اینکه نه «لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا» یعنی ما خب نظامی نیستیم که! ما مردم معمولی هستیم! ما را چرا وارد جنگ می‌کنید؟ یک عده‌ای شغل‌شان همین است. آن‌ها بروند، به ما چه؟ ما که بلد نیستیم! ما چون بلد نیستیم، آموزش ندیده‌ایم، دانشگاه نظامی، دانشگاه افسری نرفتیم، ما که وظیفه‌ جهاد نداریم! که اگر این حرف را می‌خواستند بچه‌های ما در جنگ هشت ساله بگویند، همان سه ماه اول، صدام تهران را هم گرفته بود! چون اصلاً نیروهایی که رفتند و جنگیدند، همه نیروهای مردمی بودند. هیچ‌کس کلاس و آموزش ندیده بود. رفتند بیست روز، یک ماه، آموزش را سریع دیدند، سلاح برداشتند، رفتند، دشمن را زدند، عقب راندند.

قرآن می‌فرماید از روی حرف‌ها و بیانیه‌ها و سخنرانی‌های افراد، نمی‌توانید راحت تشخیص دهید که چه کسانی راست می‌گویند، چه کسانی‌ دروغ! چه کسانی خادم هستند و چه کسانی خائن هستند؟ چون آن‌ها هم قشنگ حرف می‌زنند! استدلال می‌کنند! می‌گویند ما به فکر منافع ملی هستیم! ما به فکر امنیت مردم هستیم! ما می‌خواهیم مردم را به کشتن ندهیم! ما می‌خواهیم ایران مثل غزه نشود! این ظاهرِ حرف‌هاست.

قرآن می‌فرماید این‌هایی که در این لحظاتی که دشمنان، شمشیر را از رو بسته‌اند و می‌زنند و می‌کشند، از این طرف، هی بهانه می‌آورند و توجیه می‌کنند و مردم را می‌ترسانند و به شک می‌اندازند، اینان در این لحظه، بیشتر در جبهه‌ کفر هستند تا در جبهه‌ ایمان! ظاهراً مسلمان هستند برایتان قرآن هم می‌خوانند «هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمَانِ» درست به حرف‌هایشان گوش کن، نگاه‌شان کن! این‌ها بیشتر با آن طرف جبهه دارند همراهی می‌کنند تا با این طرف! کفرشان از ایمان‌شان بیشتر است! این معنایش این است که کافرِ مطلق هم نیستند. نمی‌گوید این‌ها کافرند، دیگر مؤمن نیستند. می‌گوید کفرشان از ایمان‌شان بیشتر است! یعنی در این لحظه، بیشتر نزدیک به کفرند تا به ایمان! یعنی آن‌طرف غش کردند! کارها و حرف‌هایشان آن‌طرف غش می‌کنند.

یک معنی دیگر این بخش از آیه این است که ما همیشه یک اندازه مسلمان نیستیم، هم خود ماها یک روزهایی در یک شرایطی راحت کافر می‌شویم! در یک شرایطی راحت مسلمان هستیم! مثلاً در شرایط عادی که هیچ ضرر و خطری ندارد، همه ‌ما مسلمان و مؤمن هستیم! آدم‌های خوبی هستیم، تَقَبَّلَ الله! زیارت قبول! در یک شرایطی، همین دو نفری که این‌جا همدیگر را روبوسی می‌کنیم و می‌گوییم «تَقَبَّلَ الله»، در بازار کلاه همدیگر را برمی‌داریم! همین دو نفر! برای اینکه این‌جا در حرم «تَقَبَّلَ الله» گفتن، هزینه‌ای ندارد! اگر راست می‌گویید، در بازار روبوسی با هم کنید! اگر راست می‌گویید موقع خطر خوب باشید! موقع صلح که همه شجاع و رزمنده‌ هستند! وقتی که خطر پیش می‌آید، باید بگردید آن‌ها را پیدا کنید! دور و برتان را خلوت می‌کنند! در خبرها دیدم، بعضی از این‌هایی که با حزب‌الله، در لبنان، سال‌هاست با هم ائتلاف ائتلاف سیاسی داشتند و با هم بودند، در همین چند روز که سید حسن شهید شدند و آمریکا و انگلیس و غرب و همه با هم به لبنان آمدند، این‌ها ترسیدند و اعلام کردند ما با حزب‌الله نیستیم! ببینید کفر چطوری خودش را نشان می‌دهد؟ تا حالا بودیم! در ذهن‌شان این بوده که می‌آیند غزه و لبنان و همه را می‌گیرند! بعد از این به بعد... بابا! این‌ها، چهل سال پیش، آمدند گرفتند! همین بچه‌ها زدند، بیرونشان کردند! دوباره این‌ها نمی‌توانند بر لبنان و غزه مسلط بشوند! مردم را می‌کشند! این‌ها متخصص نسل‌کشی، کشتن مردم بی‌سلاح، متخصص بمباران و کشتن مادران و کودکان‌اند! جرأت جنگیدن ندارند! این‌ها فقط بمباران می‌کنند و ترور می‌کنند! می‌خواهند وارد لبنان بشوند، با تمام قوا و آخرین سلاح‌های غرب! پانصد متر، هزار متر، در لبنان، نمی‌توانند داخل بیایند از جنوب بیایند، مستقر بشوند! بچه‌ها تک‌تک با دست خالی، بدون اینکه امکانات آن‌ها را داشته باشند، ایستاده‌اند، نمی‌گذارند که داخل بیایند! نمی‌توانند بیایند داخل! به اندازه‌ یک جنگ سی و سه روزه هم، هنوز نتوانستند توی لبنان بیایند! تازه اگر بیایند هم تمام نمی‌شود!

ببینید یک صحنه‌ای است که یک عده‌ای ایمان‌شان بیشتر می‌شود، همین لحظه‌های خطر و فشار. یک عده‌ای، در همین لحظه‌ها، بعضی از ما بی‌دین می‌شویم! قرآن می‌فرماید بعضی از شما، در شرایط خاص، بی‌دین می‌شوید. در شرایط عادی، مؤمن هستید! در یک مشکل مالی، جانی، آبرویی قرار می‌گیری، یک مرتبه، سلوک کافرانه، قضاوت کافرانه، بر ذهن و قلب‌تان حاکم می‌شود! همه، در همه‌ شرایط و زمان‌ها، یک جور نمی‌مانیم! بعضی‌ها می‌گویند چطور بعضی از اصحاب پیغمبر که پیامبر در موردشان حرف‌های خیلی مثبتی زده‌اند، چطوری این‌جوری شدند؟ آدم عوض می‌شود! آدم خوب، بد می‌شود! آدم بد، خوب می‌شود! ما یک جور نمی‌مانیم! آدم عوض می‌شود. سی سال پیش این‌طرفی افراطی بوده، سی سال بعد، او آمده این طرف، محکم، با فداکاری کرده، حالا این رفته آن‌طرف حرف‌هایی که می‌زند و کارهایی که می‌کند، از کافران، کافرتر است! شما می‌دانید، شمر در جنگ صفین سردار امیرالمؤمنین بوده است. شمر سرباز و سردار علی بود، جانباز بود! ده بار پیاده، حج رفته بود! بیست سال بعد، می‌آید در کربلا، سر امام حسین را می‌برد! زهیر بن قین، بیست سال پیش، در جبهه‌ معاویه بوده، با علی مخالف بوده است! حالا بیست، بیست و چند سال بعد، می‌آید در کربلا، کنار امام حسین، شهید می‌شود! قرآن می‌فرماید که این‌جوری است! ثابت نیستید! گاهی به کفر نزدیک‌ترید تا به ایمان، گاهی به ایمان.

ضمن اینکه همین آیه، خطاب به اصحاب است! همین آیه، خودش یکی از دلایلی است که همه‌ اصحاب، مثل هم نبودند! در تعریف اصحاب بعضی جاها می‌گویند هرکس پیامبر را دیده، این اصحاب پیامبر است! یعنی کل مردم، با انواع و اقسام عقاید و رفتار و این‌ها! بعضی‌ها می‌گویند نه! یک شرایطی می‌گذارند. در هر صورت، قرآن در چند آیه، از جمله این آیه، می‌فرماید اصحاب، مثل هم نبودند! بعضی‌هایشان تا آخر پاک و مؤمن بودند، بعضی‌هایشان به کفر نزدیک‌تر بودند! جزو قائدین بودند، بعد جزو خائنین شدند. اینکه خود خداوند، منافقین را، این تیپ‌ها را، افشا می‌کند! یعنی این‌ها را افشایشان کنید! افشا کردن این تیپ‌ها، حق، بلکه وظیفه‌ شماست! خداوند دارد افشاگری می‌کند. بعضی از شما این‌جوری هستند ضعیف‌اند، ستون پنجم آن طرف‌ هستند! تهدیدشان هم می‌کند! می‌فرماید که اولاً، چیزهایی می‌گویند که به آن عقیده ندارند. اختلاف بین افواه و قلوب، یعنی دهان‌شان با قلب‌شان یکی نیست! به زبان‌شان نگاه نکن که چه‌جوری قشنگ صحبت می‌کنند! و بعد هم می‌فرماید تازه این همه‌ نفاق‌شان نیست! تازه، خداوند می‌فرماید بخشی از شخصیت این‌ها را به شما معرفی کردم که بازی نخورید ساده‌لوح نباشید! در این بازی‌های جنگ سرد و نرم و رسانه‌ای فریب نخورید! بعد خداوند می‌فرماید چیزهای دیگری هم، گنداب‌های دیگری هم در بعضی از این‌ها بین شماها هست که «الله اعلم بما یکتمون» این‌ها مخفی می‌کنند، کتمان می‌کنند، ولی خداوند خوب می‌داند و می‌شناسد. تازه خداوند می‌فرماید که همه‌ واقعیت را به شما نگفتم! خدا می‌داند و می‌شناسد»! یک بار دیگر، آیه را عنایت بفرمایید «وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ نَافَقُوا» باید حتماً چهره‌های دوچهره، آدم‌هایی که عقیده‌ واقعی... ایمان... ندارند، ولی بین شما هستند، باید این‌ها افشا بشوند و خودشان خودشان را افشا کنند. خودشان، باطن خودشان را، عقاید واقعی‌شان را در لحظه‌ خطر بروز می‌دهند. چه زمانی؟ «الَّذِینَ نَافَقُوا وَقِیلَ لَهُمْ» تا به آن‌ها گفته نشود جنگ و جهاد و خطر و فداکاری، همین‌طور مؤمن‌ و خوب هستند، آدم‌های خوبی هستند! اما باید شرایطی پیش بیاید به این‌ها گفته بشود که دشمن دارد می‌کشد! حرکت کنید! از جانت، از مالت «إِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا...» وقتی به آن‌ها گفته می‌شود بیایید، حرکت کنید، راه بیفتید! «قَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ» به جبهه بروید با این‌ها در راه حق بجنگید! «أَوِ ادْفَعُوا...» خیلی حق‌محور نیستید اقلاً به یک وظیفه‌ پایین‌تر دیگری که دفاع از خودتان است بپردازید «قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاکُمْ...» ما اگر این را جنگ می‌دانستیم، یا اگر جنگ بلد بودیم یا اگر می‌دانستیم جنگ می‌شود واقعاً، ما هم می‌آمدیم. یعنی در هر صورت، سریع بهانه‌ها ردیف می‌شود. «قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاکُمْ...» بعد خداوند می‌فرماید همین‌هایی که ظاهراً مؤمن هستند، همین‌ها کافرند! این عده از مسلمانان، کافرند! بیشتر کافرند تا مسلمان! حالا اگر کافر مطلق هم نیستند «هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمَانِ یَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ...» این شعارهایی که می‌دهند، حرف‌های قشنگی که می‌زنند شما را بازی ندهد این‌ها عقاید واقی‌شان نیست «مَا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ...» و لذا سر دوراهیِ امتحانات عملی این‌ها راهشان را از شما جدا می‌کنند. یک جا در آیه‌ دیگری می‌فرماید بعضی از این‌ها جبهه نمی‌آیند، شما ناراحت نشوید، چون این‌ها جبهه‌ هم بیایند نمی‌جنگند این‌ها فقط دردسرند. این‌ها می‌آیند، جیره و پتو و غذا و امکانات و سهمیه‌شان را می‌گیرند اما لحظه‌ای که قرار است درگیر شوند، پیدایشان نمی‌کنی! قرآن می‌فرماید نگویید که خیلی‌ها هستند، می‌توانستند بیایند جبهه، نیامدند. می‌فرماید به درک! این‌ها اگر می‌آمدند هم فایده‌ای نداشتند، چون این‌ها به چیزی که عقیده ندارند که حاضر به فداکاری نیستند! این‌ها فقط به خودشان و شکم‌شان و امکانات خودشان عقیده دارند! چیز دیگر برایشان مهم نیست! تازه از همان هم حاضر نیستند اگر خطرناک بشود از آن دفاع کنند! از همان هم دفاع نمی‌کنند! همان منطق بده برود! همیشه بوده، الان هم وجود دارد. تا فشار می‌آید، ترور، تحریم، تهدید به جنگ و... زود می‌گویند بده، برود! چه می‌گویند؟ چه می‌خواهند؟ بده، برود! حداقل زنده بمانیم! این‌ها اصلاً زندگی هم نمی‌خواهند بکنند! این‌ها فقط می‌خواهند زنده بمانند! نفس بکشند! یک دو روز دیگر بخور، برو دستشویی، تخلیه کن، باز دوباره بخور! بشود سه روز، سه روزت بشود چهار روز، بازم غنیمت است! آخرش هم با ننگ می‌میرند! در لجن می‌میرند!

یکی از رزمنده‌های کربلا یک ساعت و نیم، یکی دو ساعت، به شهادت امام حسین آن آخر، در عاشورا تا ظهر هم آمده بود. بعد دید دیگر کار تمام است، همه شهید شدند. آمد به خدمت امام حسین، گفت که آقا یادتان هست وقتی فرمودید، من گفتم می‌آیم، تا جایی که حضور من به نفع اسلام باشد، من می‌مانم تا شهید بشوم. ولی اگر یک وقتی، یک شرایطی بود که دیگر بود و نبود من اثری نداشت، دیگر کاری از من برنمی‌آید، آن‌جا اجازه دهید من بروم. یادتان هست من این را گفتم؟ سیدالشهدا فرمودند بله، یادم هست. گفت الان همه شهید شدند. شما مانده‌اید و چند نفر دیگر که تا یک ساعت دیگر همه ‌چیز تمام است! دیگر الان من این‌جا بمانم به نفع اسلام، کاری می‌توانم بکنم؟ یعنی من اگر باشم این‌جا، دشمن شکست می‌خورد؟ شما پیروز می‌شوید؟ فرمودند نه. گفت پس من اگر این‌جا باشم، فقط یک شهید بیشتر می‌شوم! حالا اجازه می‌فرمایید که طبق آن چیزی که قبلاً خدمت‌تان گفتیم، حاج آقا اجازه می‌فرمایید ما برویم؟ سیدالشهدا فرمودند برو! محاصره هستیم، می‌توانی بروی؟ گفت بله، شما اجازه بفرمایید، یک وقت خیانت حساب نشود. فرمودند برو. این رفت! خط محاصره را هم شکست، زخمی هم شد، دنبالش راه افتادند. سی، چهل تا از آن‌ها او را گرفتند. بعد، یکی از آن‌ها، فامیلش بود، گفت بابا! این دیگر به غلط کردن افتاده است! خودش دارد می‌گوید که من اشتباه کردم! کار حسین هم که تمام است! خب برو. او رفت یکی، دو سال بعد، با اسهال و ده جور مرض و این‌ها، دارد می‌میرد. خودش یک شعری علیه خودش گفته است. به خودش می‌گوید که: «مردک! بعد از حسین چه کار داشتی که می‌خواستی آن لحظه جدا شوی؟ این مدتی که من از حسین جدا شدم، چه کاری، چه غلطی کردم؟ جز اینکه یک مقدار خوردم، چند روز دیگر خوابیدم و هزار جور مرض، تحقیر، اذیت، گرفتاری! از دم درِ بهشت، آمدی در جهنم»! خودش شعر می‌گوید به خودش می‌گوید ای احمق! دیگر از تو احمق‌تر هم کسی در دنیا بود؟ حسین را، در آن لحظه، ولش کردی، آمدی برای اینکه یک چند ماه دیگر زندگی کنی، بیشتر! بعد بمیری! بعد، می‌گوید که کی در این دنیا مانده است؟ همه مُردند! یزید هم خودش، دو سال و نیم بعد از امام حسین، خود یزید هم به درک رفت! کسی این‌جا برای همیشه نمی‌ماند»! حالا قرآن می‌فرماید که خداوند، باطن این افراد را می‌شناسد. ما داریم به شما آن‌ها را معرفی می‌کنیم.

و آیه‌ بعد که حالا شروع می‌کنیم، ادامه‌اش، اگر عمری بود، جلسه‌ بعد. فقط دارد همین‌ها را توضیح می‌دهد. این تیپ‌ها چه کسانی هستند؟ «الَّذِینَ قَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُوا» ... این‌ها در جلسات خصوصی، با هم‌فکرهایشان، جلسات حزبی یا گروهی که دارند با «إِخْوَانِ» با برادرها و هم‌فکرهایشان این تیپ‌ها می‌گویند مثلاً دیدی؟ این فلانی و فلانی رفتند جبهه، شهید شدند، کشته شدند؟ دیدی، بچه‌هایشان یتیم شد؟ «لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا» ما گفتیم جنگ نکنید! این‌ها اگر به حرف ما می‌کردند، الان زنده بودند! کشته نشده بودند! دیدی خودشان را به کشتن دادند؟ اصلاً این حرف‌ها انگار همین الان دارد گفته می‌شود! «الَّذِینَ قَالُوا لِإِخْوَانِ» بیرون، به صورت علنی، آن‌جوری حرف می‌زنند که ما به فکر خیر و منافع مردم هستیم! ما به فکر منافع مردم و منافع ملی هستیم! امنیت کشور، جان مردم! ما ما اسلامی هستیم، به فکر مسلمین هستیم، به فکر ملت هستیم! خب، قرآن می‌فرماید این بازی‌شان است! حالا در جلسات داخلی، با هم، چی می‌گویند وقتی که دیگر خصوصی است، علنی نیست! «الَّذِینَ قَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُوا» ... این کسانی هستند که جزو قاعدین‌اند، نه مجاهدین! یعنی جبهه نرفتند، و بقیه را هم ترساندند، جو‌سازی کردند که این جنگ، خطر دارد! نکنید! این‌ها می‌خواهند جنگ را بیندازند! می‌خواهند ما را بدبخت کنند! در برابر دشمن، هر چی می‌گوید، بگویید خیلی خب نجنگید! این کارهای احمقانه را نکنید! جنگ‌طلبی، جنگ‌افروزی! «وَقَعَدُوا» قعود کردن یعنی حاضر نشدند که در برابر دشمنان، دشمنان اسلام و مسلمین بایستند، در برابر این جنایتکارها، حاضر نشدند که بایستند نشستند. گفتند تسلیم شوید! بین خودشان چه گفتند؟ خبر آمد که فلانی شهید شد! این‌ها در مدینه بودند، آن‌ها در خط هر چند ساعت، خبر می‌آمد که فلانی شهید شد، فلانی را زدند. این خبرهایی که الان می‌آید از لبنان و غزه که سید حسن رفت! سید هاشم رفت! یحیی السنوار رفت! و... این‌ها قهرمانان تاریخ امروز هستند، این‌ها مثل اصحاب پیامبرند! مثل اصحاب امیرالمؤمنین هستند! این‌ها زمان امام زمان هم اگر باشند، همین‌ها باز می‌آیند. آن‌هایی که الان نیامدند و نمی‌آیند، زمان امام زمان هم نمی‌آیند! این‌ها اگر زمان پیامبر هم بودند، نمی‌رفتند! هر کی الان می‌رود، آن زمان هم می‌رفت! هر کی الان نمی‌رود، آن زمان هم نمی‌رفت! چنان‌که این‌ها همه بودند، زمان پیامبر، ظاهراً مسلمان بودند، همین حرف‌ها را می‌زدند! چه می‌گویند؟ می‌گوید خبر می‌آمد فلانی شهید شد، فلانی شهید شد... این‌ها می‌گفتند: «الَّذِینَ قَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُوا لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا» ... حق‌شان بود که کشته شوند! می‌خواستند که نروید! مگر ما نگفتیم نروید؟ ما که گفتیم اگر بروید، در این جنگ، کشته می‌شوید! لَوْ أَطَاعُونَا اگر به حرف ما گوش می‌کردند، اگر عاقل بودند، به حرف ما گوش می‌کردند، از ما اطاعت می‌کردند، خط ما را می‌آمدند، مَا قُتِلُوا الان کشته نشده بودند و پیش زن و بچه‌هایشان بودند! خودکشی کردند! خودشان رفتند، خودشان را به کشتن دادند! ما که گفتیم نروید!

خداوند به پیامبر می‌فرماید این آیه‌ها برای الان هم هست! «قُلْ» به این‌ها بگو «فَادْرَءُوا عَنْ أَنفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ» راست می‌گویید؟ اگر می‌توانید، یک کاری کنید که نمیرید، شماها! شما الان خوشحال هستید که به جبهه نرفتید، نمردید؟ حالا بسم‌الله! زور بزنید، یک کاری کنید که کلاً نمیرید! فَادْرَءُوا عَنْ أَنفُسِکُمُ الْمَوْتَ... اگر راست می‌گویید، مرگ را کلاً از خودتان دور کنید! یعنی آن‌هایی که شهید نمی‌شوند، می‌میرند! کسی این‌جا برای همیشه نمی‌ماند! یکی دو روز، سه روز، بیشتر این‌جا می‌مانید، بعد می‌میرید!

قرآن می‌فرماید این‌هایی که خوشحال هستند که به جبهه نرفتند و اظهار تأسف می‌کنند که این‌ها رفتند، خودشان را دیدی؟ همه‌شان را کشتند؟ دیدی بیچاره شدند؟ دیدی چه اشتباهی کردند؟ خداوند می‌فرماید می‌خواهید بدانید چه کسی اشتباه کرد؟ آن‌هایی که رفتند و شهید شدند، یا شما که نرفتید و دو روز دیگر خواهید مُرد؟ اگر صادق هستید و راست می‌گویید که محاسبه‌ شما درست بوده، شما تصمیم درست را گرفتید که دو روز بیشتر بمانید، خب این مرگ را از خودتان دور کنید! قرآن می‌فرماید اگر دنبال منافق می‌گردید که ببینید چه کسانی هستند؟ همین‌ها هستند! همین‌هایی که می‌گویند خودشان، خودشان را به کشتن دادند! ما که گفتیم نروید! قرآن می‌گوید دنبال منافق می‌گردید؟ این‌ها منافق هستند! این‌ها به خدا و آخرت و بهشت و شهادت و این‌ها عقیده ندارند! این‌ها فکر می‌کنند همه این‌ها دروغ است! می‌خواهند هر طور شده، دو روز دیگر هم این‌جا بمانند! یک چند وعده بیشتر غذا بخورند، چند وعده به دستشویی بروند! با چند نفر دیگر دعوا کنند! حق یکی دیگر را دو نفر دیگر را بخورند! یکی دو وعده بخندند، یکی دو وعده هم گریه کنند، بعد هم بمیرند!

منافق کسانی هستند که جنگ احد تمام شده، مسلمان‌ها آن لحظه، شکست خوردند، ده‌ها نفر شهید شدند، این‌ها پشت جبهه، در مدینه خانواده‌ها را و مردم را هی می‌ترساندند. حتی خانواده‌ های شهدا را! نقل شده که می‌رفتند پیش خانواده‌‌های شهدا، و می‌گفتند دیدید چی شد؟ دیدید با شاخ گاو درافتادید، این‌جوری شد! خوبه حالا؟ ما حریف آن‌ها هستیم؟ اصلاً این کار معقول هیچی! اصلاً این کار مشروع بود؟ خدا به این کارها راضی بود؟ جوان‌ها را به کشتن دادید؟ خدا راضی بود؟ خدا گفته بروید، خودکشی کنید؟ شروع می‌کنند به تبلیغات یأس‌آور پشت خط! خانواده‌های رزمنده‌ها را به شک می‌اندازند که بابا! بچه‌ات و شوهرت و پسرت را فرستادی آن‌جا! پدرت رفته است آن‌جا! اصلاً این جنگ غلط است! روش آن غلط است! هدف آن درست نیست! هر کی که برود، کشته می‌شود! نگذارید بچه‌هایتان بروند! این‌ها بروند دیگر برنمی‌گردند! شروع کردند، پشت جبهه، در خانه‌ها، حتی در مسجد و این طرف و آن طرف حرف‌های یأس‌آور و شک‌آور زدند. چرا؟ خودشان هم به جبهه را ندیدند جلو نمی‌آمدند در خانه‌های خودشان نشستند «وَقَعَدُوا» در جلسه‌های خودشان، در خانه‌هایشان نشستند حالا این‌هایی که خودشان نه جبهه آمدند، نه خطری دیدند، نه هزینه کردند، نه فداکاری کردند، این‌ها می‌گویند تا کی جنگ؟ ما خسته شدیم. قرآن می‌فرماید یک عده‌ دیگر دارند می‌جنگند و شهید می‌دهند شما خسته شدید؟ هی این‌ها می‌گویند بس است، دیگر! تا کی دیگه؟ تا کی شهید دهیم؟ تا کی جنگ؟ تو مگر شهید داده‌ای؟ آن‌هایی که شهید دادند و خانواده‌هایی که فداکاری کردند، آن‌ها خودشان را فدای شماها کردند آن‌ها باعث شدند که شماها در امنیت نشستید و مثل حیوانات، به زندگی و به مرگ، نگاه می‌کنید! که قرآن می‌گوید به کفر نزدیک‌ترند این‌ها، از ایمان. می‌گویند اگر این‌ها، به حرف ما می‌کردند، خب، کشته نمی‌شدند. می‌فرماید راست می‌گویید؟ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ... راست می‌گویید؟ خب، حالا مرگ را از خودتان دور کنید! یک کاری کنید که نمیرید!

قرآن می‌فرماید هر وقت درگیری پیش می‌آید، دشمن حمله می‌کند خطری پیش می‌آید، این‌ها سریع در خانه‌هایشان می‌روند «قَعَدُوا» در یک سوراخ‌سمبه‌ای قایم می‌شوند! خودشان، برای بچه‌هایشان پول بدهند، رشوه بدهند، برای این که جبهه نروند! بروند خارج، غنیمت جمع کنند. ممکن است قحطی بشود بیشتر بخورند به بقیه نرسد! یعنی فقط به فکر صدمه زدن هستند! روحیه‌ مردم را خراب کنند و امکانات مادی مردم را بگیرند، برای خودشان، احتکار کنند. روحیه‌ خانواده‌های شهدا و رزمنده‌ها را تضعیف می‌کنند. الان، شبکه‌ها و رسانه‌هایی که هست، در فضای مجازی، ماهواره و فلان، یکی از کارهایشان همین است که همین حرف‌ها را و همین کارها را انجام دهند مردم را بترسانند، به شک بیندازند. می‌گوید حتی این‌ها می‌آمدند به خانواده‌های شهید می‌گفتند ما نگفتیم بچه‌هایتان را نفرستید؟ الان بچه‌ات مفقودالاثر شده! خوبه؟ الان تو می‌دانی بچه‌ات کجاست؟ شوهرت کجاست؟ سه تا بچه‌ یتیم داری! خب، چه کار می‌خواهی بکنی؟ قرآن می‌فرماید این‌ها هیچ‌چیز جز ماده و دنیا سرشان نمی‌شود! فقط بخور و بخواب، این می‌شود زندگی! کمترین معنویتی و نگاهی به خدا و آخرت ندارند! اصلاً باور ندارند! ایمان به غیب ندارند! خدا، فرشته، بهشت، جهنم، ابدیت، وحی، انبیاء، اصلاً این‌ها را قبول ندارند مسخره می‌کنند. می‌گویند هیچی نیست! همین است که داری می‌بینی.

آیه‌ دیگری در قرآن می‌فرماید این‌ها می‌گویند خدا فرشته و عذاب و این حرف‌ها هیچی نیست «إِنْ هِیَ» هیچی نیست مگر همین دنیا، طبیعت. «نموت و نحیی» همین! مثل انسان‌ها و حیوان‌ها و همه‌ موجودات گیاه‌ها به دنیا می‌آیند، بعد هم می‌میرند، هیچ، نابود می‌شویم. اصلاً خبری نیست دارند بازیتان می‌دهند. هیچی نیست جز همین قوانین مادی که این‌ها هم اصلاً به خدا احتیاج ندارد. زندگی معنا دارد؟ هدف دارد؟ فلسفه دارد؟ این چیزها و این حرف‌ها چیست؟ کفر یعنی فقط نگاه مادی به عالم! این‌ها همین طور هستند، بین مسلمان‌ها هستند، ولی این‌جوری هستند.

ضمن اینکه قرآن دارد می‌فرماید شما، چه فداکاری کنی، چه بروی جبهه، چه نروی جبهه، می‌میری. مجاهد، رزمنده، مرگ را انتخاب می‌کند. مرگی زیبا و معنادار! ولی بقیه، را مرگ انتخاب می‌کند. شهید، مرگ را انتخاب می‌کند، مرگی عالی که خداوند می‌فرماید شهدا در کنار انبیاء، حق شفاعت دارند. یعنی انبیاء و شهدا و علما، علمای صالح، این‌ها شفاعت می‌کنند. یعنی این‌قدر مقام‌شان بالاست. بعد شما می‌گویید: «لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا؟» اگر به حرف ما کرده بودند، کشته نمی‌شدند؟ بعد هم جالب است «أَطَاعُونَا» یعنی ما دستور می‌دهیم، این‌ها باید از ما اطاعت کنند. یعنی خودش که قبول ندارد، به بقیه هم دستور می‌دهد می‌گوید ما که گفتیم نروید خب، چرا به حرف ما عمل نکردید؟ مثل این که همه باید به حرف این‌ها گوش کنند. قرآن می‌فرماید مرگ، سایه‌به‌سایه‌ شماست! «لَا تَعْلَمُ نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ» هیچ‌کدامتان نمی‌دانید کجا خواهید مُرد. آن نقطه‌ای که شما می‌میرید و ما جان شما را می‌گیریم، هیچ‌کدامتان نمی‌دانید کجاست. آن‌هایی که زندگی درست و مرگ درست را انتخاب می‌کنند، برندگان واقعی هستند. آن‌هایی که زندگی آن‌ها را انتخاب می‌کند، مرگ هم آن‌ها را انتخاب می‌کند، این‌ها بازندگان واقعی هستند. برای اینکه نه در زندگی‌ات هدفی داشتی، نه در مرگت هدفی داشتی.

و قرآن می‌فرماید خب، شما که در هر صورت می‌میرید.. یک نفری یک تعبیری داشت خیلی قشنگ بود، می‌گفت از شهدا زرنگ‌تر کسی نیست! برای اینکه همه می‌میرند، این‌ها روغن ریخته را نذر امامزاده کردند. به معنی مثبتش. یعنی خداوند می‌فرماید همه‌تان که می‌میرید، بعد یک عده‌ای می‌گویند ما می‌خواهیم در راه حق بمیریم. این‌ها خیلی زرنگ هستند! بقیه به حکم طبیعت می‌میرند، مثل حیوانات، مثل گیاهان، ما هم می‌میریم. ما که تصمیم نمی‌گیریم، فقط می‌میریم. این بدن کهنه می‌شود مرضی، گرفتاری، تصادفی، می‌میریم. می‌فرماید شما که از مرگ نمی‌توانید که فرار کنید شما که همه‌تان مُردنی هستید اما این را بدانید که مرگ، دست خداست! ما شما را می‌میرانیم. ما شما را شهید می‌کنیم. چه در جبهه، چه در خانه، همه‌تان می‌میرید و ما شما را می‌میرانیم. اگر واقع‌بین و صادق هستید "صدق" یعنی واقعیت را داری می‌گویی. اگر «إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ» اگر واقع‌بین هستید و اگر راست می‌گویید در این قضیه که این‌ها اگر به حرف شما گوش می‌کردند و به جبهه نمی‌رفتند، حالا زنده بودند، چند روز دیگر هم زندگی می‌کردند اگر این حرف‌ها را راست می‌گویید، خب حالا آن را امتحان کنید. شما به جبهه نروید، علیه مجاهدین و شهدا هم حرف بزنید، مردم را هم بترسانید، مردم را دعوت به ذلت و تسلیم هم بکنید، تئوریسینِ سازش و ذلت باشید، بعد یک کاری کنید که ببینیم حالا خودتان می‌میرید یا نمی‌میرید؟

خب، دوستان حتماً این آیه‌ها قبلاً خوانده‌اید. به این ابعادش توجه کرده‌اید؟ این نکات را که انگار دارد همین الان، این آیه نازل شده، همین الان دارد با ما حرف می‌زند! این آیه‌های قرآن را که همین‌طوری، با آهنگ خوب، می‌خوانند و خوب کاری هم هست و همین‌طوری هی احسنت، احسنت می‌گویند و رد می‌شوند یا آن‌ها را حفظ می‌کنند یا می‌خوانند تجوید و این‌ها این کار خوبی است! به معنی‌اش، کار ی ندارند. اصلاً نمی‌دانند چیست. همین آیه‌ها را، با آهنگ، می‌خوانند، رد می‌شوند احسنت! ضمّه را درست خواندی، نخواندی؟ خیلی خب آن‌ها خوب است اما آن‌ها مقدمه است. این آیه که الان دارد دقیقاً همین ماجرا را می‌گوید. خب، ببخشید.

والسلام علیکم و رحمة‌الله برکاته


هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha