شبکه افق - 24 آبان 1403

کدام طرف در حال فروپاشی است؟ («جبهه مقاومت» یا «جبهه رذالت»؟)

نشست («اعتماد مردم»، سنگر سنگرها) _ ۱۴۰۰

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز تهران، به ‌معنای دقیق کلمه، ام‌القرای جنبش مقاومت در جهان اسلام است و تنها مقاومت واقعی در جهان، در برابر استکبار، این‌جا، در واقع، دارد رهبری می‌شود. پایگاه مقاومت اصلی، تهران است. توطئه‌هایی که علیه تهران صورت می‌گیرد، شاید در دنیا نه سابقه داشته باشد به‌لحاظ تاریخی، نه امروز نظیر داشته باشد. چرا که تمام قدرت‌ها و ابرقدرت‌های فاسد که در صف مقابل انبیاء(سلام الله) علیهم، بودند، هیچ‌کدام آن‌ها به‌اندازه‌ی فرعون‌ها و نمرود و قارون‌های این عصر، این‌قدر تجهیزات و تجربه نداشتند.

یعنی شما ببینید، آن‌هایی که با انبیای قبل درافتادند، کدام‌شان یک چنین ارتش‌هایی، یک چنین نیروهای اطلاعاتی، امنیتی، یک چنین ابزار جاسوسی، یک چنین تخصص و دانش در دانشکده برای جنگ روانی، دانشکده در سازمان سیا برای راه‌اندازی شورش‌ها، شورش‌های طبقاتی، شورش‌های اجتماعی، جنگ‌های داخلی، مذهبی، دانشکده‌ی کودتا دارند، دانشکده‌ی شکنجه دارند، از زمان شاه و اسناد لانه‌ی جاسوسی و اسناد ساواک هست که بازجوهای ساواک را تقریباً هر سال چند بار به واشنگتن، لندن، تل‌آویو می‌بردند و آخرین روش‌های شکنجه و بازجویی را، به روش مدرن، به این‌ها آموزش می‌دادند.

فکر نمی‌کنم در هیچ دوره‌ای از تاریخ، قدرت‌های فاسد و استکباری، تئوری برای ظلم داشته باشند. هیچ‌وقت این‌قدر ظلم و استکبار را، بی‌عدالتی را، و خشونت و جنگ را، این‌طور تئوریزه نمی‌کردند. البته قبلاً هم سعی می‌کردند کارهایشان را توجیه کنند. قرآن هم که اشاره می‌فرماید به قدرت‌های قارونی و فرعونی، بلعم باعوراء، که می‌گوید که این‌ها همه کارهایشان را توجیه می‌کردند. اما واقعاً در چه مرحله‌ای از تاریخ، دشمنان انبیاء، دشمنان خط توحید و عدالت، این مقداری که امروز راجع به جزئیات کارهایشان مطالعه می‌کنند، آزمایش می‌کنند، تئوری می‌سازند، در رشته‌های مختلف علوم اجتماعی و علوم انسانی، سفارش ایدئولوژی می‌دهند. مثل این که پیتزا سفارش می‌دهی. این‌ها سفارش ایدئولوژی می‌دهند، گفتمان‌سازی می‌کنند.

بنابراین، هم ابزار براندازی، کارگاه شورش‌سازی، چگونه که اقشار مختلف یک جامعه را به جان خودشان بیندازیم و افکار عمومی را چطور بسیج کنیم علیه مدافعان خودشان و به‌دست خودشان در یک جامعه چگونه به ‌دست خودشان به خودشان ضربه بزنیم؟ یکی از این‌ها را دیدم، در یکی از مقالات، مثال زده بود به این جوجیتسو، یک نوع از همین ورزش‌های رزمی، مثل کاراته و تکواندو است. شما بهتر از من می‌دانید. می‌گوید چگونه می‌شود با گرفتن یک انگشت از یک غول با زور خودش، او را زمین بزنیم‌. یعنی لازم نیست زور شما لزوماً در میدان خیلی بیشتر از او باشد، باید بدانید چه زمانی باید کجا را بگیری و چگونه روی او عملیات کنی. یک انگشت طرف را می‌گیرد، چنان می‌پیچاند که طرف خودش، با زور خودش زمین بخورد و نتواند تکان بخورد.

این همه تئوری پشت این روش‌هاست. شما می‌دانید این‌ها یک فصل مشبری این‌ها دارند راجع به جنبش‌های اجتماعی و جنبش‌های نوین اجتماعی و جنبش‌های کلاسیک اجتماعی، نقاط ضعف را در یک جامعه، چطور پیدا کنیم و مگس روی آن بنشانیم. چگونه از ضعف‌های یک حکومت انقلابی استفاده و سوءاستفاده کنیم. چگونه در نیروهای پشتیبان یک نهضت و انقلاب، ایجاد شک و تردید کنیم، چگونه این‌ها را مأیوس کنیم. چه کنیم که وقتی دقیقاً پیروز هستند، احساس شکست کنند. پیروز شدند، ولی کاری کنیم که این‌ها فکر کنند شکست خوردند. چه کنیم این‌ها اولویت‌هایشان را اشتباهی انتخاب کنند؟ یعنی سه تا اولویت اصلی را که تهدیدشان می‌کند، نفهمند. دست‌کم بگیرند، اولویت چهارم را به ‌جای اولویت اول بنشانند و بعد به ‌موقع ضربه اصلی را به گیجگاه آن‌ها وارد کنیم. خب، دشمن دارد راجع به مسائل مختلف، بحث جنگ روانی و جنگ نرم، به همین سادگی که می‌گوییم، نیست. دانشمندان بسیاری را پای کار نشاندند، حتی برای شکنجه‌ی انقلابیون در جهان این‌جوری نیست که یک آدم گردن کلفت بیاید طرف را بردارد لت و پار کند. این‌ها در اسنادشان هست. در این تینک‌تنک‌هایشان هست. چیزهایی که منتشر شده است. قبل از آن، در ایران، اسناد ساواک هست، اسناد لانه‌ی جاسوسی هست. تازه برای چهل، پنجاه سال پیش است، آن موقع می‌گوید که سازمان سیا – این‌ها در اسناد لانه‌ی جاسوسی هست - می‌گوید سازمان سیا، نماینده‌های پلیس و ساواک پنجاه کشور جهان را که تحت کنترل بود، برایشان سمینارهای سالانه می‌گذاشت که بیایند، هر کدام نحوه‌ی بازجویی و شکنجه‌های جدیدی را که یاد گرفتند، انجام دهند. پلیس‌های آن کشورهای دیگر، بیایند، ببینند، یاد بگیرند. ناظر آمریکایی، سازمان سیا، نیروهای اینتلجنس سرویس انگلیس، صهیونیست‌ها، موساد و این‌ها چه کنند.

از این جهت عرض می‌کنیم: امروز، تهران، به ‌معنای دقیق کلمه، ام‌القرای جنبش مقاومت و ضد استکبار در جهان است و خیلی‌ها این‌جا را هدف گرفته‌اند. خیلی سرویس‌های جاسوسی، دائم دارند روی ایران و بطور خاص، روی تهران کار می‌کنند که چگونه سفید را سیاه نشان دهند، سیاه را سفید. جای شهید و جلاد را عوض کنند. روی مشکلات واقعی مردم، چه پروژه‌ای را اجرا کنند برای این که از فرصت‌ها انقلاب را به تهدید برای انقلاب، تبدیل کنند و تهدیدی که متوجّه‌ی خودشان است، به فرصت تبدیل کنند. عمدتاً موفقیت‌های این‌ها در جهان، دیگر فیزیکی نیست. به ‌تعبیر بنده بیشتر شیمیایی است، از حل و انحلال استفاده می‌کنند. یعنی به زور نمی‌توانند در هر شهری بیایند، اشغال کنند. سر هر خیابانی یک تانک بگذارند. به ‌خصوص الان که دیگر بحث‌هایشان خُرد شده است، ولی می‌توانند هنوز و همچنان قدرت ملت‌ها را علیه خود آن ملت‌ها به‌کار بگیرند. نگاه کنند در حکومت، در دولت، در نهادهای حاکمیتی، کجاها قصور هست، کجاها تقصیر است، کجاها مسئولین عقلشان نمی‌رسد، کم‌عقل هستند، تخصص ندارند، درست حرف نمی‌زنند، درست مسئله را نمی‌بینند، کجا انتقادپذیر نیستند، کجا می‌شود استفاده کرد بین حاکمیت و مردم؟ به‌خصوص آن توده‌ی بخش محرومین، متدین که این‌ها اصلاً انقلاب را ایجاد کردند، انقلاب را نگه داشتند، جنگ را این‌ها پیش بردند. همون که امام می‌گفت ولیّ ‌نعمت ما هستند. چه کنیم که این قشر از سیستم، از نظام، جدا بشود و احساس کند که نظام با این‌ها یکی نیست. چگونه بچه‌های انقلابی کف میدان را مأیوس کنند. چه کنند که این‌ها پریشان و بعد پشیمان بشوند. چه کنند این‌ها مسئله‌دار بشوند. احساس کنند به آن‌ها خیانت شده است، احساس کنند با این‌ها بازی کردند، احساس کنند این‌ها آلت دست بودند دستمالی بودند که مصرف شدند و حالا آن‌ها را دور انداختند. احساس کنند که کسی حرف این‌ها را نمی‌شنود، با این‌ها برخورد ابزاری می‌شود و به شکل‌های مختلف به آن‌ها کم‌کم القاء کنند که بگویند اصلاً به ما چه؟ برای چه من باید فدای بقیّه بشوم؟ من چقدر باید فدای حکومت بشوم؟

یعنی این احساس تعلّق عقیدتی و اخلاص و عشقی که صدها هزار جوانِ آماده‌ی شهادت در کشور به ‌معنای واقعی صدها هزار، یک، دو میلیون، سه میلیون آدم پای کار باشند که این‌ها بدانند که این‌ها، هر جا خطری برای انقلاب پیش می‌آید، می‌آیند در صحنه. این یعنی قوی‌ترین ارتش جهان. انقلاب اسلامی، قوی‌ترین ارتش جهان را داشته است و هنوز هم دارد. این نسل عوض می‌شود. به فکری باشیم که ده سال، بیست سال دیگر هم آیا قدرت بسیج کردن سه میلیون جان‌برکف وجود دارد؟ آن‌ها هم دارند رصد می‌کنند. به‌ محض این که ببینند این پایگاه اجتماعی دیگر ضعیف شده و ندارید شما مطمئن باشید این کاری را که در عراق و افغانستان و سودان و سوریه و لیبی و یمن و این‌ها کردند، این کار را چهل سال است می‌خواهند در ایران بکنند. تنها دلیلی که باعث می‌شود جرأت نکنند، که بیایند، این پایگاه مردمی است و این که هنوز بعد از چهل سال، برای قاسم سلیمانی، ده‌ها میلیون آدم برای تشییع جنازه می‌آیند که هم خود ما را گیج کرده، هم دشمن را گیج کرده است. هر دوی ما گیج شدیم. این‌جور مردم بیایند و در بیست ایالت آمریکا، عکس سلیمانی را بالا ببرند که رئیس‌جمهور آن‌ها می‌گوید این تروریست است. مردم خودش به صورتش تف می‌اندازند. یعنی در همان ایالت‌هایی که عکس رئیس‌جمهور آمریکا را آتش می‌زدند، عکس سلیمانی و ابومهدی را بالا بردند. این خیلی چیز عجیبی است در دنیا اصلاً این چیزها معنی ندارد. در تاریخ آمریکا، چنین چیزهایی نبوده است.

پس ما با قوی‌ترین دشمن انبیاء، در طول تاریخ بشر، مواجه هستیم. یعنی نمرود و فرعون، همه این‌ها روی هم، قیصر و شاهنشاهی ساسانی، هیچ‌کدام به‌اندازه‌ی همین آمریکا و شوروی که سقوط کرد نبودند. نه این تانک‌ها و سلاح‌ها را داشتند، نه این ابزار و تجهیزات را داشتند، نه این دانشکده‌های مطالعه‌ی روی جوامع، که چگونه جوامع را هدف بگیریم؟ کشورهای هدف.

امروز اقتدار و آرامش تهران و ایران، یعنی خط مقدم جهاد ضد استکباری، در طول تاریخ، در برابر قوی‌ترین قرارگاه‌های استکبار. این ابزار جاسوسی، این ابزار جنگ روانی، این ابزار جنگ فیزیکی، بمب اتم، بمب شیمیایی، بمب میکروبی، این‌ها را کدام یکی از این قدرت‌های فاسد که در مقابل انبیاء بودند، داشتند؟ ماهواره، موبایل، در تمام خانه‌ها و با همه به‌طور مستقل رابطه برقرار کنیم، افکارشان را، قلب‌هایشان را مورد خطاب قرار بدهیم. کی چنین چیزی، چنین امکانی، در اختیار دشمنان خدا بوده که الان هست؟ این یک بعد از ماجرا است .

ولی از آن طرف، شکست‌ناپذیر بودن این‌ها معلوم شد چقدر اسطوره است. همین آمریکا و همین شوروی، با این یال و کوپالشان، در این چهل سال، دائم عقب رفتند و اسلام، انقلاب اسلامی، جلو رفته است. آن اولی خبر بد است ولی باید ما خبرهای بد را داشته باشیم تا هوشیار باشیم. بعضی‌ها می‌گویند خبرهای بد را نگویید. نقد نکنیم، اشکالات‌مان را نگوییم این باعث تضعیف نظام و ما می‌شود. این اشتباه محض است. اگر اشکالات خودمان را برطرف نکنیم، بنده در کار خودم، شما در کار خودتان اگر نفهمید کجای کارتان خراب است، کجاهای کارتان اشکال دارید؟ مشکل عقلی دارید، مشکل شرعی دارید، مشکل در تاکتیک، مشکل در شناخت مسئله، مشکل در اجتهاد. دائم تجدید نظر برای فهم دقیق مسائل جدید، خب از بین می‌رویم. مثل کسی که بدنش زخم شده است، سرطانی شده است، نمی‌فهمد. خودش را می‌زند به آن راه. مثل طرف که تصادف کرده بود رفته بود عکس بگیرد. دکتری که عکس می‌گرفت گفت قفسه سینه‌ات شکسته است، ولی اگر می‌خواهی، فتوشاپ می‌کنم که دکتر نفهمد! این دقیقاً همین است. این‌ها جوک و لطیفه‌ای است که واقعیت دارد. ما اگر زخم‌ها را خودمان نفهمیم، یک مرتبه مثل آوار روی سر خودمان خراب می‌شود، وقتی که سیستم به‌ موقع نجنبد. سر مؤسسه‌های اعتباری ده‌ها هزار نفر آمدند، پول گذاشتند. بعد هم هیچ‌کس جواب‌شان را نمی‌دهد. این اداره، آن اداره، پیش سه قوه‌، هر جا می‌رویم، می‌گویند به ما ربطی ندارد! خب، این فرد گرسنه است گرفتار است، خب زخم ایجاد شد، مگس‌ها می‌آیند، بعد ضد انقلاب می‌آید. بالاخره ما در این کشور، یکی، دو میلیون آدم داریم که این‌ها ضربه خورده‌اند یا خانواده‌ی اعدامی است یا قاچاقچی است یا بهایی است، ساواکی بوده، کمونیست و منافقین بودند، تیپ‌های داعشی و لات و لوت‌ها که منتظر هستند یک جرقه‌ای بخورد و چیزی اتفاق بیفتد. بالاخره ما یک، دو میلیون آدم این‌جوری داریم که کینه دارند و منتظر فرصت‌ هستند. اصلاً بهانه‌اش هم مهم نیست چیست. آدم داریم که بطور طبیعی مشکلات دارند. این مشکلات‌شان را به موقع بفهمیم. اعتماد مردم را جلب بکنیم، باعث بشویم که این‌ها خوش‌بین باشند، شک نکنند که اصلاً ما برای نظام مهم هستیم؟ دست خودشان با این‌ها در یک کاسه نیست؟ چقدر رسانه‌های دشمن روی این قضیه کار کردند که این‌ها خودشان خرابند. این‌ها خودشان فاسدند. این‌ها مافیا هستند! این‌ها دنبال منافع خودشان هستند. این خطی که چهار تا ضعف، چهار تا فساد، بین خود ما هست آن وقت آن‌ها چهارتا را می‌کنند چهار هزارتا، و آن وقت با این رسانه و بمباران و شستشوی مغزی، کاری می‌کنند تا بچه‌های من و شما، به خود من و شما شک کنند. وقتی شما مردم را از دست بدهید جوان‌ها و نسل بعدی را از دست بدهید، مردم نتوانند به شما اعتماد بکنند و در من شک کنند. این‌ها می‌خواستند بگویند که همین دوست‌هایی که ارکان انقلاب بودند، فاسدند. این‌ها دارند به شما مردم دروغ می‌گویند. کلاهتان را برداشتند. ما از این‌جا ضربه می‌خوریم. اگر زخم نباشد، زود معالجه نشود، بگذاریم این مگس‌ها بیایند، روی آن بنشینند. با مردم صادقانه صحبت کردن، که مشکلات‌تان را ما می‌فهمیم. ما همدردیم. این هم مشکل واقعی است شما هم بفهمید. چهارتا استان هستید که همه مشکل آب داربد، راست می‌گویید. چه کار کنیم؟ با کمک خودتان، بیاییم حل کنیم. آخرین بخش آن مسئله شورش‌های کف خیابان است. نود درصد آن، قبل از این است که به خیابان بیایند که باید دوست را شناخت، دشمن روی آن‌ها کار می‌کنند. بعد از این که به خیابان آمد آن وقت هرج و مرج می‌شود و دیگر نمی‌شود کاری کرد.

یک نمونه از آن طرف عرض بکنم. اتفاقاتی که در همین دوره‌ی ترامپ افتاد این‌ها سابقه نداشتند. معترضین، آمدند در ده، بیست ایالت حکومت نظامی اعلام شد. دیوار کنگره را بالا رفتند فتح کردند. عملاً یک چیزی مثل براندازی بود و اگر مثلاً چند روز دیگر ادامه پیدا می‌کرد، بعد می‌رفتند کاخ سفید را می‌گرفتند همین بود آن وقت انقلاب مخملی می‌شد. در آمریکا این‌جوری سابقه نداشت و هنوز هم تمام نشده است. این آتش زیر خاکستر است. یک زمانی چهل سال پیش پرچم آمریکا را در ایران آتش می‌زدند و می‌زدیم الان در صدوده- بیست کشور دنیا، آتش می‌زنند. در خود آمریکا، پرچم آمریکا را آتش می‌زنند. اصلاً این‌ها که دیگر در آمریکا هیچ سابقه‌ای نداشت. خود جامعه آمریکایی، در خطر فروپاشی و در خطر جنگ داخلی و در خطر تجزیه است. اگر یک اپوزیسیون قوی آن‌جا بود، یک رهبری متمرکزی داشت، شما مطمئن باشید فشارهایی که برای فروپاشی در این سی، چهل سال روی ما آوردند، یک دهم این فشار در خود آمریکا درست مدیریت و رهبری بشود و می‌شد. حکومت آمریکا فرومی‌پاشد. یعنی اصلاً آمریکا قطعاً تجزیه می‌شود، مثل شوروی که تجزیه شد. امپراتوری کمونیستی سقوط کرد و شوروی تجزیه شد. آمریکا دقیقاً همین مسئله است.

من فقط یکی، دوتا از اسنادی که خود این‌ها در تینک‌تنک‌هایشان نوشتند می‌گویند ما چقدر سر قضیه کرونا لو رفتیم. انواع و اقسام، اصلاً یکی از چیزهای عجیبی که ... می‌دانید این‌ها می‌گفتند یکی از علائم مدرنیته این است که دیگر بیماری‌های واگیردار جهانی پیش نخواهد آمد. این در کتاب‌هایشان نوشتند. می‌گویند یکی از علایم قرون وسطا و دوره ماقبل رنسانس عصر کُهن، این بود که هی طاعون می‌آمد و وبا می‌آمد، یک مرتبه‌ نصف یک مردمی می‌مردند. ولی مدرنیته یکی از شاهکارهایش این است که ما چنین چیزی را نداریم! خب، الان شما دارید می‌بینید که کل دنیا را گرفت. یک مرتبه. میلیاردها انسان، این وبای مدرن، وبای جدید، این طاعون جدید، به همه ما پوزبند زد. و جالب است که آمریکا و اروپا که از بقیه کشورها مدعی‌تر بودند و نظام بهداشت‌شان به‌اصطلاح پیشرفته‌تر می‌گفتند هست، از همه بیشتر تلفات داشتند. یعنی در آفریقا و آسیا و آسیای میانه و افغانستان و عراق، این‌قدر تلفات ندادند. آمریکا، بعد از دو سال، هنوز در رأس تلفات است. روزی دو هزار کشته می‌دهد. این‌ها واقعاً چیز عجیبی است. هم آتوریته این‌ها را شکست داد، هم مهم‌تر از مسئله‌ بهداشت و کرونا مسئولین امنیت، قرارگاه‌های امنیت واشنگتن می‌گویند که همین کرونا، باعث شد که ضعف‌های ما رو بیاید. و این بحث‌هایی که زمان ترامپ پیش آمد ما خودمان هم نمی‌دانستیم این‌قدر ضعیف و شکننده هستیم. می‌گوید الان، خطر تجزیه‌ آمریکا بطور جدی وجود دارد. همان جنگ جنوب و شمال. من حالا از روی این اسناد می‌خوانم:

می‌گوید از آنجا که سخت‌ترین قوانین مربوط به ایالت‌های جنوبی است، شورش‌ها از ایالت‌های جنوبی به زودی آغاز خواهد شد، که شد. جنوبی‌ها، نه پول دارند، نه امکانات رفاهی. اغلب فقیرترین قشر آمریکا، در ایالت‌های جنوبی آمریکا هستند. یعنی جنوب شهرِ کل آمریکا هستند که زندگی می‌کنند. بدترین وضعیت سلامتی در کل آمریکا، در نیمی از ایالت‌هاست که در جنوب هستند. بیشتر آن‌ها هستند. بیماری‌های زمینه‌ای مثل دیابت، کم‌خونی، بسیار زیاد است. این باعث شده، خطر ابتلا به کرونا، نسبت به جمعیت، در ایالت‌هایی که فقرای بیشتری دارند و میلیون‌ها گرسنه، که هر روز، برای ما یک خطر بالفعل هستند، در این ایالت‌ها زندگی می‌کنند، باشد. میلیون‌ها نفر، دسترسی روزانه به غذا و دارو ندارند.

می‌دانید که پنجاه، شصت میلیون آمریکایی به‌اندازه یک ملت‌، هر روز به این‌ها کوپن نان می‌دهند، و الا همان روز نان ندارند که بخورند. از گرسنگی می‌میرند یا می‌آیند در خیابان‌ها شلوغ می‌کنند، شورش می‌کنند. نزدیک شصت میلیون به اندازه‌ی یک ملت هستند. می‌گوید در رسانه‌ها می‌بینید هر جا غذای مجانی یا کوپن می‌دهند، بلافاصله ده‌ها کیلومتر ماشین صف می‌بندند. یعنی حتی این‌هایی که ماشین دارند، گرسنه‌اند. می‌گوید فرمانداران، در این چالش اساسی افتاده‌اند که چگونه مردم را سیر کنند. شهر نیواورلئان، هر روز منتظر شورش هستند. چون بعضی از کسب‌وکارهای مردم خوابیده، و ارتباطات شهری قطع است. یازده ایالت جنوبی در آمریکا، کارولینای جنوبی و شمالی، میسیسیپی، فلوریدا، آلاباما، جورجیا، لوئیزیانا، تگزاس، ویرجینیا، آرکانزاس، تنسی، همه در خطر شورش‌ هستند. این‌ها همان ایالت‌هایی هستند که در جریان جنگ‌های داخلی آمریکا 160 سال قبل علیرغم گذشت نزدیک به دو قرن، یک و نیم قرن، هنوز عقده شکست از شمال را دارند و کسی آن موقع هم تصور نمی‌کرد یک شکاف ارزشی و تنش فرهنگی بین ایالت‌های آمریکا، باعث یک جنگ داخلی خونین، بین ایالت‌ها، شود که نزدیک یک میلیون آمریکایی‌ها در آن جنگ داخلی، ظرف یکی دو سال، همدیگر را کشتند. همه ایالت‌های ما در خطر هستند و ما بیشتر باید به ایالت‌های جنوب، حساس‌تر باشیم. حتی فرمانداران بعضی ایالت‌های ما دارند قانون اساسی مستقل برای ایالت‌شان می‌نویسند. به این نتیجه رسیده‌اند که نمی‌شود ایالات متحده را در آینده حفظ کرد. فرمانداران ایالت‌های جنوبی، مشغول تغییرات اساسی در قوانین ایالتی خود هستند برای این که جلوی شورش‌ها را بگیرند. بعضی ایالت‌های جنوب که مذهبی‌تر هم هستند، باید قوانین سخت‌گیرانه‌ای را که علیه مردم گذاشته‌اند، بردارند. مثلاً قانون علیه هم‌جنس‌بازی، قانون علیه سقط جنین. در ایالت‌هایی مثل کالیفرنیا، گروه‌های افراطی و حتی بعضی جمهوری‌خواهان، بطور جدی، علناً از استقلال ایالت‌ها و جدایی و تجزیه‌ ایالت‌ها سخن می‌گویند. قبلاً یواشکی می‌گفتند، الان علناً می‌گویند. می‌آیند پشت تریبون، می‌گویند ما می‌خواهیم از آمریکا جدا بشویم. بر اساس ارزش‌ها و گرایش‌های دینی خود تبلیغ می‌کنند. این به ایالت‌های شمال غرب آمریکا، کشیده است. در ایالت‌ها مدام نگرانی امنیت و شورش‌های شهری هستند.

برای نمونه، در شمال غرب آمریکا، گروهی تأسیس شده‌اند که علناً میتینگ گذاشتند و نقشه ایالت خودشان را کشیدند که بخشی از دو- سه تا ایالت همسایه هم برای ایالت ماست. این تغییرات جدی است، نباید آن را شوخی گرفت. در این ایالت‌ها، گروه‌های افراطی علناً راهپیمایی‌های مسلحانه برگزار می‌کنند. چون اسلحه آزاد است. راهپیمایی‌های مسلحانه، رسماً می‌آیند در خیابان، گردان تشکیل می‌دهند. گردان گردان، در خیابان، با اسلحه، صورت‌هایشان را می‌پوشانند، رسماً می‌گویند. اسلحه به آن‌ها داده بودیم که خودشان از خودشان دفاع کنند، و ما خرج پلیس ندهیم. این‌ها حالا منسجم، با اسلحه، به خیابان می‌آیند، علیه ما راهپیمایی می‌کنند و از تجزیه صحبت می‌کنند.

بعد می‌گوید که در چندین ایالت ما، گروه‌هایی را بازداشت کرده‌ایم که این‌ها برنامه‌شان این بود، می‌گفتند هر کس کرونا گرفت، به‌ سمت پلیس و یهودی‌ها و شمالی‌ها بروید و آن‌ها را مبتلا کنید. بروید تف کنید و آلوده‌شان کنید. در صورت‌هایشان فوت کنید که این‌ها هم بگیرند. می‌گفتند سازماندهی شده، آموزش می‌دادند. هر کس کرونا گرفت، چگونه پلیس، یهودی‌ها و شمالی‌ها را هم گرفتار کند. اگر قرار است ما بمیریم، آن‌ها هم باید با ما بمیرند! حتی پیروان خود را تشویق می‌کنند کرونای خود را از طریق آب‌پاش به صورت پلیس بپاشند! رهبران محافظه‌کار و افراطی، بطور جدی، در حال آماده‌سازی خود برای درگیری هستند. اغتشاشات در ایالت‌های آمریکا به‌ هیچ‌ وجه تمام نشده است. می‌گوید ما موقتاً جلوی آن‌ها را گرفتیم. به نظر ما، آغاز ظهور یک فاجعه‌ ملی و فروپاشی ایالات متحده آمریکا کاملاً جدی است. این‌ها جمع‌‌بندی‌هایشان است. این چیزی که تازه دارم من الان برایتان می‌خوانم، مربوط به قبل از این قضایای انتخابات اخیر است که مردم رفتند کنگره را گرفتند و در 10- 20تا ایالت حکومت نظامی شد.

نکته آخر این که، نشانه‌های ناامنی، همه‌جا را فرا گرفته است. نیویورک که مرکز لوکس‌گرایی آمریکایی بود، در انتظار ناآرامی‌های بزرگ داخلی است و این وضعیت را با ظاهرسازی پوشانده‌اند. این واگرایی، به جز استثناهایی مثل ایالت اهایو، نه تنها بیانگر واقعیت‌ها و تضادهای ارزشی و نگرشی داخل هر ایالت است، بلکه جدایی‌های جغرافیایی را هم خبر می‌دهد. یعنی تجزیه! نگرش عمومی در مورد علت شیوع کرونا، این است که دولت را مقصر می‌دانند. می‌گوید اصلاً دولت باعث شده است که ما در آمریکا کرونا بگیریم و این‌قدر داریم می‌میریم. ما بطور وضوح می‌بینیم ایالت‌هایی که جمهوری‌خواهان برنده شده‌اند، محدودیت‌های کم‌تری نسبت به ایالت‌های شمالی اعمال می‌کنند. چون جنوبی‌ها مذهبی‌اند، حکومت را هم خیلی قبول ندارند، فقیرترند. می‌گوید این‌ها اصلاً ماسک نمی‌زنند. اکثراً با واکسن مخالف هستند و چند بار به مراکز واکسن حمله کردند، و می‌گویند این واکسن خودش توطئه است. همین‌طور در ایران هم داریم، همه‌جای دنیا هم داریم.

می‌گوید در بحث قرنطینه، به‌هیچ ‌وجه همکاری نمی‌کنند. قرنطینه را توطئه دولت ایالات متحده و سازمان بهداشت جهانی می‌دانند. ایالت‌های جنوبی، در برگزاری مراسم مذهبی خود، کاملاً آزادند. نه فاصله‌های اجتماعی را رعایت می‌کنند، نه ماسک می‌زنند، نه واکسن می‌زنند. ولی شمالی‌ها، یک مقداری می‌گوید مدرن‌تر و متمدن‌ترند، کمتر هم مذهبی‌اند، این‌ها را رعایت می‌کنند. اندیشمندان و نخبگان سیاسی، در این ایالت‌ها، دائم بیانیه صادر می‌کنند که دولت ایالات متحده، کافر است. بین آن‌ها تردیدهای بسیاری، نسبت به سیاست‌های آمریکا و اروپا و محدودیت‌های اقتصادی دیده می‌شود. صحبت‌هایی در این ایالت‌ها دیده می‌شود که حکایت می‌کند از آماده شدن برای فعالیت‌های انتحاری. این‌ها خیلی مهم است. می‌گوید ما در بعضی از ایالت‌ها داریم می‌بینیم گروه‌هایی دارد تشکیل می‌شود که می‌خواهند بیایند، عملیات انتحاری بکنند. انگیزه‌ی مذهبی هم دارند. نه مسلمان‌ها، خود همین مسیحی‌ها، خود شهروندهای آمریکایی. برای مثال، رسماً در یک میتینگ بزرگ در تگزاس، شهردار تگزاس که منتخب مردم شهر بوده، پیشنهاد داد ما برای گرفتن حق ایالت‌مان، باید خون بدهیم و من پیشنهاد می‌کنم ابتدا پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها (پیرها) که عمرشان را کرده‌اند، اول آن‌ها بروند، شهید بشوند. می‌گوید اولین پیشنهاد من این است، اول پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها بروند با خوشحالی جان خود را فدا کنند تا رفاه مالی فرزندان و نوه‌ها و ایالت خود را حفظ کنند. صحبت از کشور خود نمی‌کند. از ایالت خود صحبت می‌کند. این ادبیات بی‌سابقه است. در این‌جا به این ادبیات جدید شورش می‌گوییم. نگرش مذهبی، میان جنوبی‌ها، تقویت شده است، اما چارچوب‌های گذشته را دیگر رعایت نمی‌کنند. در یک بررسی اجمالی، کاملاً برای ما محرز شده است.

ببینید این‌ها هر روز افکار عمومی‌شان را رصد می‌کنند. ما باید همین کار را بکنیم. هر روز باید نظرسنجی داشته باشید. هر مشکلی، هر طرفِ شهر، پیش می‌آید، ولو یک مشکل کوچک، احتمال تبدیل شدن به یک بحران و یک مشکل بزرگ را دارد، باید از قبل باید رصد بشود و اشتباه سال 96، سال 98، نباید تکرار شود. هر جا می‌بینیم حقوقی از مردم دارد ضایع می‌شود، به مردمی دارد ظلم می‌شود، این‌ها اعتراض می‌کنند، کسی محل‌شان نمی‌گذارد، سریع باید برویم سراغشان که مشکل‌تان چیست؟ ما کنار شما هستیم. حکومت، نوکر شماست. نفع حکومت در ضرر ملت نیست، تا نفع ملت در ضرر حکومت باشد. به ‌لحاظ مالی هم حساب کنیم، مادی هم حساب کنیم این است. حالا معیار ما که دینی و الهی است. بحث این نیست که چون خطر دارد، برویم مشکل‌شان را حل کنیم. یعنی یک رشوه‌ای بدهیم که این‌ها شلوغ نکنند. نه. ما اصلاً حکومت را می‌خواهیم چی‌کار؟ حکومت چیست؟ اصلاً جمهوری اسلامی، وسیله است. هدف نیست. این که امام می‌گوید: "حفظ نظام، از اوجب واجبات است"، حفظ کدام نظام، اوجب واجبات است؟ حفظ نظام یعنی مثلاً ماها حکومت کنیم؟ یعنی قبلاً یک اشخاص دیگری بودند، حالا یک اشخاص دیگری هستند! یک وقت رهبری گفت بعضی‌ها فکر کردند انقلابی یعنی قبلاً کراواتی‌ها و بی‌حجاب‌ها در حکومت بودند، حالا ریش‌دارها و با حجاب‌ها به ‌جای آن‌ها آمدند. ولی بازدوباره، همین‌جوری با مردم حرف می‌زنیم. بازدوباره، مثل همان موقع، نگران حقوق مردم نباشیم. باز بچه‌های خودمان، امکانات خوب، رفاه خوب، خودمان راحت، در عین حال، یک سری هم به مردم بزنیم! این‌جوری که نیست. این یک حکومت دیگر است. حکومت اسلامی، حفظش از اوجب واجبات است. نه حکومت. حکومتی که به اسلام عمل کند، حکومتی که نوکر مردم باشد. سطح زندگی‌ مسئولین آن، از متوسط مردم نباید بالاتر باشد. حالا حضرت امیر می‌گوید در حد «ضعفه الناس». یعنی مسئولین، در حد فقرا باید زندگی کنند. حالا ما می‌گوییم ایشان این را درباره خودشان گفتند، چون یک وقتی به ‌ایشان گفتند آقا این چه زندگی‌ای است شما دارید همه‌اش ریاضت است، شما خلیفه مسلمین هستید یک دست لباس دارد در نماز جمعه دارد باد می‌زند. قنبر می‌گوید آقا اذان گفتند مردم منتظر هستند بیایید حضرت امیر می‌گوید: مگر نمی‌بینی لباسم هنوز خیس است خشک نشده! این خلیفه مسلمین است. لباس گرفته، آستینش یک کم بلند است. خب، به ‌جای این که لباس را به خیاط بدهد که منظم و مرتب برای ایشان بدوزند، در روایت دارد خود حضرت امیر، این اضافی آستین‌اش را جر داد که این ریش‌ریش بود. قنبر گفت خب آقا برای چه این کار را می‌کنید؟ گفت عمداً این کار را می‌کنم. می‌دانید ایشان نان خشک را توی کیسه می‌کرد سر آن را گره می‌زد طوری که اگر کسی باز کرد، بفهمد. بعد، خلیفه مشغول نماز بوده است یک پیرمردی، نیمه‌شب می‌آید در مسجد، می‌بیند یک جایی کسی ایستاده دارد نمازشب می‌خواند. هر چی می‌نشیند، می‌بیند این نمازش تمام نمی‌شود، ول نمی‌کند. تا نمازش تمام می‌شود نماز بعدی را شروع می‌کند. بعد می‌بیند جلویش یک کیسه‌ای است، فکر می‌کند یک چیزی در آن هست، جلوی خود حضرت امیر، کیسه را برمی‌دارد، می‌برد. بعد می‌گوید کجا بروم؟ من گرسنه و غریبم. می‌گویند برو به خانه حسن و حسین و. می‌رود در خانه امام حسن(ع) را می‌زند. ایشان بیرون می‌آید. آن شخص می‌گوید من گرسنه‌ام، غریبم. بعد امام حسن(ع) کیسه را می‌شناسد و می‌پرسد شما این کیسه را از کجا آوردید؟ می‌گوید در مسجد بود، یک مردی آن‌جا ایستاده است، یک جایی نماز می‌خواند. ما فکر کردیم یک غذا چیزی توی‌ش هست. درش را باز کردم، می‌بینیم چند تا نون خشک هست، یک جوری که اصلاً شکسته نمی‌شود! امام حسن فرمود این کیسه برای پدر ماست. گفت خب، چرا درش را شش تا گره می‌زند؟ گفت برای این که ما نرویم یک چربی چیزی روی آن بمالیم که این نون اقلاً چرب بشود! ایشان این را می‌اندازد در آب، خیس می‌شود بعد می‌خورد، چون نون را به روش عادی شکسته نمی‌شود با زانویش می‌شکند. بعد بعضی‌ها به حضرت امیر گفتند چرا این‌جوری شما زندگی می‌کنید؟ چقدر بر خودتان سخت می‌گیرید؟ فرمودند برای این که برده‌ها و فقرا و یتیم‌ها، دل‌شان برای من بسوزد. آن‌ها دل‌شان برای من بسوزد. برای خلیفه‌ی مسلمین. وقتی ببینند من از همه‌ی آن‌ها دارم سخت‌تر زندگی می‌کنم و کمتر می‌خورم، این‌ها دیگر از حکومت عصبانی نمی‌شوند. ما را با خودشان یکی می‌دانند. من باید کاری... من طوری زندگی می‌کنم که برده‌ها دلشان به حال من بسوزد. خب، حالا او علی است.

اما در روایت داریم که برای حفظ حکومت، شما اگر در حد متوسط مردم به پایین نباشید، به بالا باشید، آن جامعه آرامش ندارد. شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) است که حواس‌تان به این روایت ایشان باشد آن را سر در خانه‌ها بنویسید. فاطمیه می‌گیرید این‌ها را بخوانید. ایشان می‌فرماید به دنبال آرامش هستید؟ تسکین قلوب. فرمودند: "إنَّ اللهَ فَرَضَ الْعَدْلَ تَسْکِینًا لِّلْقُلُوبِ". اگر می‌خواهید قلب‌ها آرام باشد، اضطراب و استرس و خشونت و دعوا و درگیری نباشد، عدالت را اجرا کنید. این می‌شود شیعه‌ حضرت فاطمه. این حرف فاطمه(سلام الله علیها) است. خداوند عدالت را واجب کرد «تَسْکِینًا لِّلْقُلُوبِ»، تا قلب‌ها تسکین پیدا کنند. آن وقت اگر گرسنه هستیم همه با هم گرسنه باشیم. اگر گرسنه باشیم، ولی همه با هم گرسنه باشیم مطمئن باشید شورشی نمی‌شود. چنان ‌که دهه شصت که وضع مردم از الان خیلی بدتر بود. الان که وضع‌شان خیلی خوب است. آن موقع اصلاً هیچی نبود، ولی قلب‌ها آرام بود. نگاه می‌کرد به رجایی، می‌دید نخست‌وزیرش از خود ما گداتر است. زیر کرسی و چراغ علاءالدینش نشسته بود. اون هم جماران را نگاه می‌کرد. اما الان دارند چهار تا نمونه نشان می‌دهند، چهل تا هم روی آن می‌گذارند که عدالت نیست. یعنی اگر افکار عمومی، جامعه، شهر، احساس کند عدالتی در کار نیست. کسی دنبال عدالت نیست. کسی نگران حقوق ما نیست. شما مطمئن باشید دیگر از دست می‌رود. دشمن از ما قوی‌تر است. سوار می‌شود و به تعبیر رهبری، روی زخم‌ها مگس می‌گذارد. این بخشِ آخر این گزارش، می‌گوید که در یک بررسی اجمالی - می‌خواهم بگویم دشمن متوجه این مسئله هست قرارگاه‌های امنیتی آن‌ها دقیقاً این حرف‌ها را فهمیده‌اند. خطر را حس کردند - می‌گوید در یک بررسی اجمالی، هم می‌توان دریافت که مردم یعنی مردم آمریکا، اعتماد عمومی خود را نسبت به پلیس و سیستم‌های امنیتی ایالات متحده، بطور کامل از دست داده‌اند. قدرت پلیس و سیستم‌های امنیتی در کنترل اوضاع، بطور قابل‌توجهی کاسته شده است. یعنی دیگر نه به ما اعتماد دارند، نه از ما می‌ترسند. یعنی قافیه را باختیم، داریم می‌بازیم. این‌ها، تینک‌تانک‌های امنیتی آمریکا هستند. دشمن هر چه خرفت‌تر باشد، آدم خوشحال‌تر است. ولی وقتی می‌بینی دشمنت هوشیار است، حتی به مشکلات خودش اعتراف می‌کند و می‌خواهد آن را حل کند، این خطرناک است. دشمن هر چه خَرتر، بهتر. دشمن هر چه روباه‌تر، بدتر.

این‌جا می‌آید سوار مسائل ما می‌شود. یک جوری حرف می‌زنند که انگار آن‌جا وضع‌شان درست است، آمدند این‌جا را درست کنند. در حالی که شما می‌بینید آن‌جا خودشان فروپاشی اجتماعی، فروپاشی امنیتی، فروپاشی اقتصاد سرمایه‌داری، اتفاق افتاده است، به رو نمی‌آورند.

خواهش می‌کنم این عبارت‌ها را دقت کنید خیلی مهم است. می‌گوید قراردادهای اجتماعی در حال نابودی است. همان چیزی که در جامعه‌شناسی می‌گویند سرمایه‌ی اجتماعی. می‌گوید قراردادهای اجتماعی، در آمریکا، دارد نابود می‌شود. این آن خطری است که ما باید مراقب باشیم این‌جا اتفاق نیفتد. قرارداد اجتماعی نابود می‌شود. یعنی به خودش می‌گوید من که می‌روم، فلان‌جا، حقم را می‌خوریم. محلم نمی‌گذاریم. فلان‌جا را این کار را می‌کنیم، فلان‌جا این کار را می‌کنیم. خیلی خب، ما هم شروع می‌کنیم. سر چهارراه چراغ قرمز را نمی‌ایستم. مالیاتم را بهت نمی‌دهم. سر فلان قضیّه می‌آیم شلوغ می‌کنم. جوابم را ندهی، می‌زنم شیشه را می‌شکنم. همه این‌ها که سازماندهی دشمن نبودند. یک بخشی‌اش سازماندهی بود. آن‌هایی که مثلاً می‌گفتند یک تیم موتورسوار بودند که این پمپ بنزین را می‌زدند، 6- 7 دقیقه بعد می‌رفتند آن پمپ بنزین. مردم که می‌گویند مردم پمپ بنزین‌ها را آتش زدند، این‌ها مردم نیستند. دو- سه تا تیم آموزش‌دیده تخریبی هستند. یعنی می‌افتند روی دنده لج‌بازی. چه وقت روی دنده لجبازی می‌افتد؟ بعد اصلاً کاری ندارد چی به چی هست. یک عده، افرادی هستند مشکل‌دار. یک جای دیگری زخم خورده، یک جای دیگری سر باز می‌کند. آن زخم‌ها را باید شناسایی کنیم. من یک وقتی هزار سال پیش یک کسی در پرسش و پاسخ، آمد پشت تریبون، شروع کرد علیه قرآن حرف زدن. علیه نظام می‌گفت خیلی مهم نبود. این که علیه قرآن شروع به حرف زدن کرد من تعجب کردم که این کیست؟ چقدر کینه دارد؟ با این که آدم عصبانی مزاجی‌ام و خیلی دلم می‌خواست فحش بدهم ولی خودم را کنترل کردم، جواب دادم. خیلی جواب آرام و منطقی دادم. شبیه آدم‌های منطقی و روشنفکر شدم، قشنگ جوابش را دادم، او ساکت شد. بعد، دوباره، گفتم سؤال شما را خوب جواب دادم. هیچی نگفت. چون اصلاً وسط جواب‌ها، من می‌فهمیدم به جواب‌های من نه گوش می‌کند، نه اصلاً می‌فهمد. همین‌جوری یک چیزی می‌خواهد بگوید.

بعد، جلسه تمام شد، داشتیم بیرون می‌رفتیم دم در، دوباره کنار هم قرار گرفتیم. گفتم که جواب‌ها چطور بود؟ خوب بود؟ یعنی خوردی؟ منظور من این بود. گفت که از جواب‌هایتان خوشم آمد، از خودتان بدم می‌آید. بعد من پرسیدم قضیه‌اش چیست؟ دیدیم در یک روستایی، دهستانی آنجا یک کسی زمین او را یک کسی خورده است، بعد رشوه داده به یک جایی در دادگستری یا همان نیروی انتظامی‌شان، حقش را خوردند. بعد این با خودش گفته است چه‌جوری انتقام بگیرم؟ گفته که این یارو در تلویزیون هست، حتماً جزو این‌هاست. الان جلوی جمع یک چیزی بگویم، حال این‌ها را بگیرم. چی بگویم؟ این‌ها ادعای اسلامی دارند، این‌ها را بزنم به همان مرکزش که قرآن است. بعد فهمیدم اصلاً مذهبی هم هست، ولی عقده کرده. این می‌گوید در آمریکا در این‌جا، اتفاقی که افتاده، این است قراردادهای اجتماعی در حال نابودی و فروپاشی است. این‌جا باید مراقب باشید. می‌گوید اخیراً پنجاه درصد فروش اسلحه افزایش پیدا کرده است. چهار میلیون نفر، دوباره جدیداً، سلاح جدید خریده‌اند. یعنی مردم احساس می‌کنند اوضاع شیرتوی‌شیر است. باید هر کسی خودش از خودش دفاع کند. یک اسلحه هم کم است. هر خانه چندتا اسلحه.

رالف نورتهام، فرماندار ویرجینیا، قوانین جدیدی برای خرید و فروش اسلحه وضع کرده است، چون ضرورتش را بطور جدی احساس کرده است. می‌گوید دیگر بچه‌های کوچک جداگانه می‌آیند اسلحه می‌خرند و فروشنده‌ها هم، با این که طبق قانون نباید به بچه‌ی نابالغ بفروشند، می‌فروشند. وقتی که حتی رئیس‌جمهور آمریکا، ترامپ، از هواداران مسلح خود در ایالت‌های میشیگان، مینه سوتا و ویرجینیا که پیش از کرونا هم در آن علیه حکومت تظاهرات مسلحانه می‌شد، خواسته تا قرنطینه‌ی اعلام‌شده توسط فرمانداران ایالتی را بشکنند. قرنطینه کرونا را رعایت نکنند و مسلحانه به خیابان‌ها بریزند. این قبیل مانورهایش یعنی شکاف‌های اجتماعی، جنبه ملی به خود گرفته و زمینه برای رخدادی که مدت‌ها منتظر وقوع آن بودیم، کاملاً آماده شده است، حتی اگر ترامپ در انتخابات آینده شکست بخورد. - این قبل از انتخابات بوده است - اما دیگر آمریکا، به وضع قبل، باز نخواهد گشت و ساکت نخواهد شد. جریانات نژادپرستانه، ادامه خواهد یافت. و جالب است می‌گوید ما این‌قدر در مسئله‌ امنیت ایالت‌های‌ خود کم آوردیم، داریم ارتش‌مان را در خارج، بخشی از تیپ‌ها و لشکرها را، گفتیم به آمریکا برگردند، چون خود شهرهای آمریکا در خطر هستند. این چیز جالبی است، من تا این را ندیدم، باور نمی‌کردم. می‌گوید گارد ملی، در 22 ایالت، آماده‌باش کامل است.

ارتش آمریکا، در حال انتقال نیروهای خود از پایگاه‌های خارج کشور، به داخل کشور، برای مقابله با شورش‌های شهری است. برخی از ارتشی‌های آمریکا، برای تقویت توان سرکوب مردم، در حال دیدن آموزش‌های ویژه هستند. بسیاری از رئیس پلیس‌های ایالت‌های آمریکا، مدام می‌گویند ما بودجه کم داریم، نیرو کم داریم، ایالت ما در خطر است. و این نشان می‌دهد که اوضاع روزبه‌روز بدتر خواهد شد.

من می‌خواستم بگویم چگونه نظم و امنیت را، در کنار عدالت، در کنار محبت با مردم، این‌ها را چگونه با همدیگر باید مهندسی کرد که دیگر یک یادداشت شیطنت‌آمیزی آمد و گفت جلسه را ختم کن.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha