همه سفارتهای آمریکا در جهان، لانه جاسوسیاند (افشای اسناد لانه، نقطه عطفی در «شفاف سازی» مناسبات دیپلماتیک)
لانه جاسوسی آمریکا _ سالگشت فتح لانه _ آبان ۱۴۰۰
بسمالله الرحمن الرحیم
خدمت خواهران و برادران عزیز سلام عرض میکنم.
یک وقتی به دوستان گفتم که همه انبیاء در برابر فرعونها، نمرودها در طول تاریخ درگیر بودند ولی دشمنانی به پیچیدگی دشمنان امروز بشر نداشتند. یعنی تجهیزات و امکانات و آموزشها و رسانههایی که الآن استکبار دارد فرعونهای این عصر دارند فرعونهای هیچ عصری نداشتند و بنابراین این خط با ده برابر پیچیدگی بیشتر ادامه خط انبیاء است و گاهی مؤمنین فشار و سختیهایی بود آنها میگفتند «متی نصرالله؟» کو یاری خدا؟ وقتی گاهی بعضی انبیاء به ستوه میآیند و میگویند متی نصرالله؟ دیگر حساب بقیه روشن است. آدمهایی که 20- 30 سال پیش این طرف بودند حالا هرچه خودش گفته که جوابهایش را هم خودش داده، دوباره همانها را میگوید! جوابهایش را قبلاً خودت دادی جوابها هم همان جوابهاست ولی باز میآید همان حرفها را میزند. اینها مشکل نظری نیست اینها عقده است و مشکلات عملی است. الآن بخش اصلی جنگ اطلاعاتی جنگ رسانهای و جنگ نرم در حوزه افکار عمومی است. جنگ ادراکی که حالا اسمهای مختلفی روی آن میگذارند جنگ شناختی. یعنی مهم نیست بیرون دارد چه اتفاقی میافتد؟ مهم تصور تو از آن اتفاقات است. چون تو بر اساس تصور خودت تصمیم میگیری. نه بر اساس واقعیت. کنش و واکنشها عوض میشود. همین الآن بگویند یک مار از آن گوشه ول کردند زیر دست و پا و زیر صندلی یک مار است. معلوم نیست کجاست؟ چه کار میکند؟ همه شما پاهایتان را بلند میکنید و این طرف و آن طرف را نگاه میکنید اصلاً رفتارتان عوض میشود در حالی که اصلاً ماری هم نیست. پیروزی را شکست جلوه میدهند و شکست را پیروزی! این خیلی مسئله مهمی است. حالا یک وقت منطق معنوی است که شکست و پیروزی مساوی است. امام(ره) که خیال همه را راحت کرد گفت اگر هدفتان معنوی باشد شکستتان هم پیروزی است اما اگر هدفتان مادی باشد پیروزیتان هم شکست است. قرآن تکلیف را روشن میکند میگوید برای پیروزی برنامه بریزید. اما اگر هم نشد شما هیچ چیز را از دست ندادهاید. پیروزی و شکست در راه خدا علیالسویه است چون هدف، اطاعت خداست. شما اطاعت که بکنید پیروز هستید ولی بکنید نشود. «لکم اعمالکم و لنا اعمالُنا» قرآن میفرماید به همه بگویید ما در برابر اعمال خودمان مسئول هستیم اما این که در بیرون نتیجه چه میشود نتیجه دست ما نیست. این که امام(ره) میگفت ما مأمور به تکلیف هستیم نه نتیجه، بعضی یا احمق هستند یا تجاهل میکنند و میگویند آقای خمینی گفته که اصلاً ما کاری نداریم که نتیجه چه میشود هرچه شد شد! معنیاش این نیست بلکه ما مأمور به تکلیف هستیم نه نتیجه، معنیاش این است که ما اولاً از کجا بفهمیم که تکلیف چیست که مأمور به تکلیف باشیم با نتیجه را بررسی کنیم و ببینیم دنبال چه نتیجهای هستیم بعد بگوییم حالا چه تکلیفی داریم؟ از عقل و تجربه و برنامهریزی استفاده میشود که بفهمیم تکلیف چیست؟ اما چرا مأمور به نتیجه نیستیم برای این که ما مأمور به چیزی هستیم که در اختیار ماست. چیزی که در اختیار ما بطور کامل نیست ما مسئولیتی نداریم نتیجه در اختیار ما نیست. مثلاً ما میخواهیم در جبهه عملیات کنیم یا هر عملیات دیگری. تکلیف چیست؟ اصل عملیات تکلیف است. دقت در شیوه و عقل و برنامهریزی و همه ملاحظات این هم تکلیف است که کمترین تلفات را بدهیم و بیشترین ضربه را به دشمن بزنیم این هم تکلیف است حالا که فهمیدیم تکلیف چیست بررسی هم کردیم دقت کردیم آموزش دیدیم همه این کارها را کردیم حالا با عقل به تکلیف رسیدیم نه بدون عقل، حالا که عمل میکنیم ما در برابر آنچه که به ما مربوط است مسئول هستیم من باید عمل کنم. اما این که نتیجه چه میشود ما پیروز میشویم؟ نمیشویم؟ چون یک تک مؤلفه که نیست دهتا مؤلفه است یکی از آنها ما هستیم در اختیار ما که نیست ممکن است شکست بخوریم خب بخوریم. این که ما مأمور به تکلیف هستیم نه نتیجه معنیاش این است.
راجع به قضایای لانه و مسائل مختلف دارد خیلی دروغ گفته میشود و وقتی که نسل عوض شد به راحتی میشود کلاه برداشت. الآن که صحبتهای امام ضبط شده، تلویزیون و تصویر و فیلم و ما خودمان که بودیم صحبتهای امام را خودمان میشنیدیم ما هنوز زندهایم. حرفهای امام، شعارها و بحثها تحریف میشود حتی گاهی توسط بعضی از کسانی که خودشان قبلاً در جبهه انقلاب بودند. بعد نوبت بچههای ما که رسیده که بعضی از شماها و نسل شماها هستند اصلاً سیاه را سفید را نشان میدهند و سفید را سیاه. جای شهید و جلاد راحت عوض میشود. الآن دارند میگویند اصلاً جنگ را صدام شروع نکرده ما شروع کردیم! جنگ اصلاً لازم نبوده ادامه بدهیم ما ادامه دادیم! اصلاً لازم نبوده لانه جاسوسی را بگیریم ما بیخود گرفتیم! اشتباه کردیم حق با آمریکا بوده! تحریمها تقصیر ما بوده، جریان تروریزم و منافقین تقصیر ما و تقصیر امام بوده! خب ما که هنوز خودمان آن زمان بودیم که زندهایم. خودمان بودیم که اینها را دیدیم، کل ماجرای دهه 60 و قبل از آن را دارند تحریف میکنند. الآن سلطنتطلبها، ساواکیها، اینها خاطرات مینویسند. آن روز دیدم – نمیدانم واقعاً گریه کنم یا بخندم – ساواکی پوفیوز آدم کثیفی که جلاد است و احتیاج به محاکمه ندارد اسمش برای اعدام کافی بود کتاب خاطرات خارج از کشور نوشته که من یک بخشی از آن را دیدم دارم میخوانم هرکس نداند میگوید این چقدر انسان شریفی بوده! چقدر عقلانیت! چقدر رحمت و انسانیت! اینطوری دارند میگویند چقدر دروغ پشت دروغ، خاطرات عجیب و غریب. همین قضیه را شما میتوانید یک جوری تصویر کنی راست و دروغ، بعد یک جوری تبیین بکنی که همین الآن افکار عمومی بگوید میخواهی جنگ راه بیندازی؟ ماجراجویی میکنی؟ همین قضیه یک جوری آنطور که بوده درست تبیین بشود همان یک حادثه تاریخی است برای اولین بار است که نیروی دریایی انگلیس و آمریکا که اینها دو قرن در جهان حاکم هستند اولین انگلیسها بعد هم آمریکاییها اینطوری تحقیر میشوند و هیچ کاری نمیتوانند بکنند و بعد به یاد بیاوریم این آیه کریمه 26 سوره انفال را میخواستم عرض کنم که میفرماید چرا یادتان میرود که شما هیچی نبودید، شما هیچ کس بودید، شما کارهای نبودید چطوری اینقدر قدرت و عزت پیدا کردید؟ نمیفهمید؟ دست خدا را نمیبینید؟ این آیه را عنایت کنید میفرماید: «وَاذْکُرُوا...» یادتان نرود یعنی یادتان میرود، هرجا قرآن میگوید «واذکروا» یعنی یادتان میرود. فراموش میکنید. موقعیتهای قبلیتان یادتان نیست، یادتان نرود به یاد بیاورید، چی را؟ «إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ...» شما خیلی حقیر و کوچک بودید، خیلی ریز بودید شما را اصلاً کسی آدم حساب نمیکرد. شما کی بودید اصلاً شما را نمیدیدند، اینقدر کوچک بودید «مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ...»
توی سرتان میزدند شما را ضعیف نگه داشته بودند در زمین تحقیر میشدید کسی نبودید بعد «تَخَافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ...» اینقدر بیچاره بودید میترسیدید بیایند شما را توی گونی بکنند ببرند! تخطُّف یعنی کفزنی یعنی خیلی سریع و ناگهانی یک چیزی را بدزدی، این معنی کلمه تخطف است. میدانید که قرآن تک تک کلمات و حروفش حساب شده است، یعنی هیچ کلمه دیگری نباید میآمد این کلمه باید بیاید، معنا و واوش کم و زیاد بشود معنیاش عوض میشود. هیچ کلمهای در قرآن نیست که میتوانسته نیاید، هر کلمهای هست باید باشد. معنیاش چون تغییر میکند. قرآن میفرماید شما این قدر حقیر بودید که میترسیدید شما را بدزدند. یک وقت میگویند با شما بجنگند، سرکوبتان کنند، با شما درگیر بشوند و... نه شما این اندازهها نبودید یک قلیل کم مستضعف توی سری خور ضعیف بودید که میتوانستند شما را توی گونی کنند ببرند، بعد هم نمیفرماید انتم قلیلون، بلکه میگوید انت قلیل، یعنی از کم هم کمتر! شما که یادتان رفته که کسی نبودید چیزی نداشتید شما که زمان شاه نبودید، یک اعلامیه میخواستی از جملات امام را پخش کنیم، یا توضیحالمسائل امام که احکام روزه و نماز و طهارت و نجاست بود زندان داشت. من یادم هست در خانه ما رسالهای بود اسم همه مراجع را میگفت کنار آن میگفت فتوای خ . (خ خالی) به پدرم میگفتم برای چه این را نوشته خ، میگفت این خمینی است جرم است نباید اسمش را بیاورند. شما این بودید.
آمدند زنان ما را کشف حجاب کردند، روضه امام حسین(ع) ممنوع شده بود تاریخ هجری را تغییر دادند 80 هزار مستشار آمریکایی، انگلیسی، اسرائیلی اینجا بالا سرتان بود نفس نمیکشیدید. «اُذکروا» چرا یادتان میرود؟ چرا باز میگویید متی نصرالله؟ ما کجاییم؟ خدا کجاست؟ حق و باطل چیست؟ اصلاً از کجا معلوم درست است؟ تاکی؟ «وَاذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ» چرا فراموش میکنید شما هیچ کس نبودید. زمان شاه بزرگترین آرزو این بود که میشود 5 نفر مخاطب پیدا کنند دبیرستانی و دانشجو، بنشینند با او یک آیهای حدیثی چیزی بخوانند؟ این سقف آرزوهای شما بود. اما حالا شدید یکی از شاخهای دنیا، قدرتهای دنیا از شما میترسند حساب میبرند. کل دنیا شده یک طرف و این طرف هم یک طرف. شما این را نمیفهمید؟ «إذ انتم قلیل» شما خیلی حقیر بودید کسی نبودید. «مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ...» شما ضعیف نگه داشته شده بودید توی سرتان میزدند توی زمین پایین بودید. «تَخَافُونَ...» تخافون صیغه مضارع است یعنی مستمر، یعنی نه این که یکی دو بار ترسیدید بلکه «تخافون» دائم میترسیدید و در اضطراب و ترس بودید که نه این که به جنگ شما بیایند «أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ» شما سریع بدزدند و ببرند، توی جیبشان بگذارند شما را ببرند. این بودید. بعد چه شد؟ «النَّاسُ فَآوَاکُمْ» خداوند پناهتان داد. خدا شما را در آغوش گرفت. از شما حمایت کرد «وَأَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ...»
مستقیم شما را کمک کرد، کورید؟ کمکهایی که به شما کرد را نمیبینید؟ خداوند مستقیم شما را کمک کرد. «وَرَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ...» شما گرسنه بودید، شما در شعب ابیطالب محاصرهتان کرده بودند نان خوردن نداشتید. «وَرَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ...» وضع زندگیتان خوب شد اقتصاد پاک، رفاه، «تخافون، آواکم» یعنی امنیت؛ «أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ» یعنی قدرت، «رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ» یعنی رفاه، ثروت. امنیت، قدرت، ثروت و رفاه آمد شما هیچ کدام اینها را نداشتید حالا خودتان در دنیا یک قطب شدید، یک کسی شدید، ابرقدرت منطقه شدید، قدرت جهانی شدید. در دنیا رئیس جمهور آمریکا یک چیزی میگوید، ایران هم یک چیزی میگوید. دیدید رئیس جمهور آمریکا چه کار کرد؟ داشته با عروس ملکه انگلیس صحبت میکرده از پایین هم صحبت میکرده! نمیتوانسته جلوی خودش را بگیرد! در اخبار نیونیوز را آوردند، این صدای پایینش بیشتر تا صدای بالایش طول کشیده – من معذرت میخواهم چون قضیه رسانهای شده دارم عرض میکنم دیگه الآن جزو اسرار نیست مخصوصاً از خانمها معذرت میخواهم – در خبرها آمده که عروس ملکه انگلیس چون خیلی خانم باتربیتی است دیده این ول نمیکند جملههایش را هی ادامه داده تا آن تمام بشود چون میخواسته آن را پوشش بدهد! بعد نشده، این نفس کم آورده آن هنوز داشته! - اینها جدی است. این توی خبرها آمده، من قصد شوخی ندارم –این الآن کار آمریکا شده است! من گفتم این کاری که دیروز بایدن کرد این الآن نماد آمریکای الآن همین کار بایدن دیروز است. حالا صدای آن را پوشاندید بوی آن را چه کار میکنید؟ بعد یاد امام(ره) افتادم که بچهها لانه را گرفته بودند کارتر گفت که الآن میآییم حمله میکنیم ناوهایمان آمدند، بمباران اتمی میکنیم و... سه – چهار بار که این حرفها را زدند امام(ره) گفت خب پس چرا نمیآیید؟ خب بیایید منتظریم بد است وعده میدهید عمل نمیکنید! بعد هم اگر شما میخواستید بیایید چرا رفتید؟ شما که اینجا بودید چرا رفتید؟ بعد اشاره کرد امام(ره) گفت یک شیر پیری در جنگل بود زِوارش در رفته بود میدید اینقدر بیبخار شده خرگوش و موش میآیند از روی بالهایش رد میشوند، این گفت ما باید یک زهر چشمی بگیری و دمبرق اینها را بکوبیم. گفت همه حیوانات را جمع کن من میآیم یک نعرهای میکشم که همه اینها حساب کارشان را بکنند و بفهمند که هنوز سلطان جنگل کیست. همه را جمع کردند – امام(ره) اینها را تعریف میکرد – گفت طرف رفت یک نعرهای زد، یک نعرهای هم از عقب زد. صدای دوتا نعره از بالا و پایین با هم مخلوط شد! بعد امام(ره) به کارتر گفت الآن رئیس جمهور آمریکا هم که آمد ما را تهدید کرد ما دوتا صدا شنیدیم! الآن نمیتوانیم تشخیص بدهیم که منظور شما کدامش بود!
یک وقتی انگلیس تهدید کرد امام(ره) گفت که یک روز خیاطها را دعوت کردند دیدند یک پالاندوز هم راه افتاده آمده، گفتند شما چه کار دارید؟ گفت من هم در صنف خیاطها هستم، بعد گفت انگلیس که پیر دندان شکسته است باز تو قاطی خیاطها آمدی؟ امام این حرفها را میزد کس دیگری جرأت نمیکرد این حرفها را بزند. اینها قدرت معنوی میخواهد.
مقصودم این است که کار دیروز بایدن، نماد آمریکای امروز است واقعاً. و کاری که بچهها دیروز در خلیج فارس کردند نماد امروز ایران است. حالا «أذکروا إذ أنتم قلیل مستضعفون فیالارض» شما کسی نبودید مگر کسی ما را داخل آدم میدانست؟ مگر کسی باور میکرد؟ زمان شاه، امام علیه شاه حرف میزد روشنفکر و آخوند و چپ و راستش به امام میگفتند تو افراطی هستی نمیفهمی چه میگویی، مگر میشود؟ بعد عبارت آخر آیه را عرض کنم که میگوید رفاه، قدرت، امنیت، اینها را به شما دادیم یک کسی در عالم شدید حالا آنها از شما میترسند و حالا آنها مضطرب هستند. «لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» خداوند میفرماید همه اینها را گفتم برای این که آدم بشوید و آدم بمانید و شاکر باشید. طلبکار نباشید، بدهکار باشید. شاکریم یعنی بدهکاریم. «لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» یعنی فهمید که شما بدهکار هستید. بفهمید که هر کاری هم بکنید اولاً برای خودت کردی نه برای کسی. خودت را داری رستگار میکنی از کسی طلب نداری.
خب این جنگ رسانهای که عرض کردم من فقط چند نکته را بگویم. من نمیدانم اسناد لانه را شماها خواندید یا نه؟ چون هیچ جا در تاریخ اینطوری لو نرفته بود که چه کار میکنند؟ البته بعدش این اسنودن هم آمد هزاران هزاران برگ منتشر کرد و بعد ویکیویکس هم آمد منتشر کرد ولی هیچ کدام آنها به اعتبار اینها نیست چون اینها از داخل سفارت خودشان بیرون آمد. روشهایی که 40- 50 سال پیش به کار میبردند در این اسناد شناسایی میشود. از شرّ هیچ کس نمیگذشتند. روی همه کار میکردند کار اطلاعاتی، کار جنگ روانی، کار روی اطرافیان. یعنی اسناد لانه میگوید پروژههایی دارد که در این پروژه 6 جریانی که خود آن 6تا جریان با همدیگر مخالف هستند خود آن 6تا را کنار هم روی یک طرح جامع به کار گرفته است یعنی سر قضیه کودتای نوژه، و سر بعضی از مسائل دیگر، شما میبینید کمونیستها در پروژه هستند. لیبرالها هستند. خب لیبرال و کمونیست که با هم مخالف هستند. مذهبی هست، ضد مذهبی هم هست. آخوند تا حد مرجع هست کمونیست هم هست. ساواکی توی آن هست، چریک فدایی و مجاهدین خلق هم توی این پروژه تعریف شده است. تجزیهطلب که میخواهد کردستان، خوزستان، آذربایجان، بلوچستان را جدا کند در پروژه هست، ملیگرا هم که ضد تجزیهطلب است هست. لانه 7- 8 ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شد. آبان 58 بود، در این 7- 8 ماه چند هزار برگ، تازه آنهایی که از بین نرفت چون همهاش را نتوانستند برگردانند ببینید چه کار میکنند. توی مدارس آموزش و پرورش آدم دارند، توی دانشگاهها دارند، ضمن این که در دانشگاه ملی یعنی شهید بهشتی در استادها چندتا آدم به آنها گزارش میدهد. در دانشجو دارند در کارمند دانشگاه هم دارند. در قم در بیت فلان مرجع آدم دارند رابط دارد. در کمونیستها دارد، در کردستان در حزب دموکرات و کوموله دارد. در شورای انقلاب آدم دارد، در مجلس خبرگان دارد، سخنگوی اولین دولت اسلام، دولت موقت بازرگان سخنگوی آن امیرانتظام جاسوس است یک جا آمدند آن را توجیه کنند، یک جا میگویند امیر انتظام آمده دارد با ما صحبت میکند که در جلسات دولت و شورای انقلاب بوده دارد به ما گزارش میدهد بعد دهانش بوی عرق میداد. این آمریکایی سیا میگوید به او گفتیم برو یک کم استراحت کن حالت جا بیاید بعد جلسه بگذاریم. این معاون نخستوزیر بوده، سخنگوی دولت اسلام! با 5- 6تا عضو دولت ارتباط داشته است. این هم که میگویند ما از اول مخالف بودیم ای کار غلط بود، همهشان دروغ میگویند. بروید روزنامههای آبان و آذر 58 را نگاه کنید حتی یک شخصیت سیاسی و حتی یک گروه حزب نبود که قضیه لانه را نه این که محکوم کند یا مخالفت کند حتی انتقاد کند. همهشان دروغ میگویند. بازرگان هم اگر سر این قضیه استعفا داد اعلامیه نهضت آزادی آن موقع هست او اصلاً میگوید سریع باید قطع رابطه کنیم باید جلوتر برویم بعضیهایشان گفتند باید اینها را محاکمه کنیم برای این که جو مردم این بود! امام و مردم همه همینطور بودند اصلاً مردم میخواستند آمریکاییها را تکه تکه کنند. جبهه ملی که خودش آمریکایی است، بیانیهاش را بروید ببینید. سنجابی رئیس جبهه ملی که وزیر دولت موقت بود بروید ببینید چه مواضعی گرفته است. بنیصدر تأیید کرده، و از چند ماه شروع به مخالفت کردند. چرا؟ برای این که سندهای خودشان یکی یکی درآمد که عجب! یزدی که آن موقع وزیر خارج بود آن موقع خودش اعلام کرد – الآن در آرشیون روزنامهها هست – گفت به محض این که این اتفاق افتاد من اولین کسی بودم که تأیید کردم، و بعد گفتند شما لانه را گرفتید و خواستید دولت موقت سرنگون بشود! در حالی که خود اینها همان موقع – اینها را آوردم ولی فرصت نیست همهاش را بخوانم – میگوید این کاری که در فتح لانه کردند در جهت تقویت و تعدیل دولت بود چون دولت هم هفته پیش یادداشت اعتراض داده بود. امام و مردم چه میگفتند؟ همه به آمریکا میگفتند شاه و فرح را باید تحویل بدهید محاکمه کنیم و باید مجازات بشوند. میلیاردها میلیارد پول ایران را که برداشتید بردید اینها را باید پس بدهید! بعد هم دارید کودتا و توطئه میکنید. آقا سفارت محل مقدس است. اینقدر اوضاع شیرتویشیر میشود که سفارت یک کشور را نباید فلان کرد. اصلاً سفارتی در کار نبوده، سفارت تعریف دارد. سفارت یعنی یک تشکیلاتی که تابع قوانین کشور میزبان است وظیفهاش هم تقویت ارتباطات اقتصادی، سیاسی، تجاری و فرهنگی قانونی تحت ضوابط کشور میزبان است. این سفارت میشود. بله محل سفارت خاک آن کشور است، مصونیت دارد، حق ندارید کاری بکنید و باید حقوق او را هم رعایت کنید. وقتی یک جایی علاوه بر این که پایگاه استعار بوده در ایران، و ایران و منطقه را دهها سال از همین جا غارت کردند بعد از انقلاب هم ادامه داده و گفته ما جمهوری اسلامی را به رسمیت شناختیم و همزمان مشغول توطئه بوده است. بعداً هزاران صفحه از درون لانه اساد آن بیرون آمد. پس اینها چیه؟ اینها دیپلماسی است؟ وقتی آنجا را به پایگاه براندازی در آن کشور تبدیل میکنی دیگر تو سفارت یا تو دیپلمات نیستی. تو جاسوس هستی. حقوق بینالملل این را میگوید. طبق حقوق بینالملل این کار درست بود و باید میشد.
در اسناد روزنامهها هست که همان زمان، بعضی از دانشگاهیان آمریکا مثلاً دانشگاه الینویز یک پروفسوری بود چند جلد کتاب درآوردند که این کاری که ایرانیها کردند کاملاً قانونی بوده است. طبق حقوق بینالملل بوده حق داشتند سفارت آمریکا در اینجا بگیرند که با خود این شخص برخورد کردند کتاب او هم توقیف شد اسناد لانه در آمریکا ممنوع بوده، هنوز هم ممنوع است. برای چی؟ مگر شما نمیگویید دیپلمات بودید؟ خب پخش کنید مردمتان ببینند که در این سفارت چه کار میکردید. آقا این کارها خلاف دیپلماسی بوده، نخیر خلاف دیپلماسی نبوده، خلاف قوانین بینالملل هم بوده است. موافق حقوق بینالملل هم بود. اصلاً این کار دفاعی بود هجوم نبود. هر کاری که امام(ره) در انقلاب و دهه 60 کرد همهاش دفاع بود. شماها که سنتان کمتر است این را نمیدانید این را بدانید. حتی امام، اول با شاه هم تند صحبت نکرد. امام اولین اعلامیهای که داد میگفت اعلیحضرت، با ادب با شاه صحبت میکرد لطفا این کار را نکن، به نخستوزیرت بگو این کار را نکند. بعد که دید جواب اعلیحضرت حمله به فیضیه بزن و بکش است، بعداً امام کمکم وُلوم صدایش را بالا برد و گفت کاری نکن که بگویم مردم گوش تو را بگیرند از ای مملکت بیرون بیندازند. که آن موقع هم خندیدند مسخره کردند و خود امام را تبعید کردند بعد یک عده میگفتند دیدید شاه گوش امام را گرفت بیرون انداخت! میگفتیم صبر کن، 13 آبان 1343 آمریکا به شاه دستور داد امام را بیرون انداخت، 13 آبان 57 به دستور آمریکا بچه مدرسهایها را در خیابان جلوی دانشگاه تهران به مسلسل بستید چند ماه بعد بچههای امام(ره) شاه را از ایران بیرون کردند چند ماه بعد 13 آبان 58 هم آمریکا را بیرون کردند. این یومالله که میگوید یعنی این. خداوند اینگونه قدرتش را نشان میدهد. صبر کنید از آن 13 آبان تا این 13 آبان فرج است شما در مسیر باشید. خداوند در قرآن میفرماید: «أفوا بعهدی أفوا بعهدکم» شما با پیمانی که با من بستید وفا کنید من با پیمانی که با شما بستم وفا میکنم. شما سر قرار بیایید آدم باشید، ایمان، عمل صالح، مقاومت بکنید پای حرفهایتان بایستید، فاسد نشوید، منحرف نشوید، مأیوس نشوید، سر قرار بیایید خدا میگوید من سر قرار هستم. «إن تنصرالله ینصرکم» تمام وعدههای خدا به مؤمنین در قرآن مشروط است. وعده مطلقی داده نشده که شما هر غلطی بکنید ما کار را درست میکنیم. نه، همهاش شرطی است. اگر، پس آنگاه. «إن تنصرالله» شما خدا را یاری بکنید نه این که دنبال کارهای خودتان باشید، ینصرکم، پس آنگاه شما را یاری میکنم. شما خیانت کنید خدا رهایتان میکند خدا با کسی قوم و خویش نیست. انقلاب ما را خدا حفظ میکند، نخیر حفظ نمیکند، آقا این انقلاب را خدا حفظ میکند، این نظام برای امام زمان است، نخیر حفظ نمیکند. مشروط است. انقلاب پیامبر بعد از خود پیامبر اتفاقها افتاد، 50 سال بعد از پیامبر(ص) حسین(ع) به جرم مخالفت با حکومت اسلامی و قانونی در کربلا کشته میشود. یزید شرابخوار میمونباز خلیفه مسلمین میشود اگر خدا میخواست پارتیبازی بکند باید صدر اسلام میکرد. مگر ماها از امام حسین و امام حسن(ع) مگر امام(ره) و رهبری از امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بالاتر هستند؟ اصلاً اینها پیش آنها کسی نیستند. وقتی آنجا درست عمل نشد حکومت دست معاویه و یزید افتاد. الآن هم شما فکر نکنید چیزی تضمین مطلق نیست. درست به وظیفهتان عمل کنید میماند نکنید تمام میشود. خداوند قول مطلق به کسی نداده، پدرخوانده ما نیست. خدا اصلاً با ما قوم و خویش نیست. به اشخاص کاری ندارد به اعمال کار دارد.
مقصود دروغهایی که گفتند آقا سفارت این طوری است، آبروی ایران رفت، ایران بعد از قضیه لانه جاسوسی در جهان منزوی شد! اینها دروغ است. بعد از قضیه لانه احترام و اعتبار ایران در دنیا صد برابر شد. در 1120 کشور جهان همان موقع برای اولین بار تظاهرات و راهپیماییهایی در دفاع از ایران شد که علیه آمریکا اعتراض کردند. به 7- 8 کشور حمله کردند و سفارت آمریکا را آتش زدند. تمام دنیا خسته بود و از آمریکا بیزار بود جرأت نمیکردند. دیدید یک جایی یک قلدری زد همه را میزند هیچ کس نفس نمیکشد همه عقدهای و عصبانی هستند بعد که یک نفر جرأت میکند بلند میشود یکی توی گوش طرف میخواباند همه دلشان خنک میشود با این که آنها جرأت ندارند میترسند. یک وقتی در یکی از این کشورها پروفسور استاد دانشگاهی در یکی از این کشورهای اروپایی بود گفت من این صحبتهای خمینی این پیرمرد را گوش میکنم بخشیاش که ترجمه میشود گوش میکنم و میبینم. میگفت من این صحبتهای آقای خمینی را وقتی میخوانم میترسم! این چطوری اینها را میگوید نمیترسد؟ چه کسی این حرف را میزند استاد دانشگاه در آلمان. آلمانی بود. گفت بعد از جنگ جهانی دوم آلمان جزو مستعمرات آمریکا هست، ژاپن هست ما هم جزو مستعمرات آنها هستیم اینها که نمیروند، میگفت ما جرأت نمیکردیم از آمریکا نقد کنیم بعد هم رفتید سفارت آمریکا را گرفتید 444 روز اینها را نگه داشتید، شما نمیدانید که ترس دنیا را ریختید. معنی بتشکنی یعنی همین. به طبس حمله کردند خودشان آمدند خودشان هم رفتند اصلاً ما نفهمیدیم کی؟ امام که آمد گفت ما اصلاً نفهمیدیم شما کی آمدید کی رفتید، خودشان آمدند عملیات کردند طوفان و همدیگر را زدند تکلیف همدیگر را روشن کردند، هواپیما و هلیکوپتر این زد او را آتش زد او زد این را آتش زد 7- 8تا جنازه جزغاله ماند و دو- سهتا هواپیما و هلیکوپتر هم سالم گذاشتند و خودشان هم قشنگ در رفتند! یعنی اول و آخر کلش را خودشان انجام دادند! ما اصلاً نمیدانستیم فردا شبش رئیس جمهور آمریکا آمد گفت ما یک عملیاتی در ایران کردیم که اینطوری شده! بعد امام گفت که ما که خبر نداشتیم که کی آمدید کی رفتید؟ شما خودتان شعور ندارید که چه شد اینطوری شد؟ نفهمیدید چه کسی حساب شما را رسید؟ ما که اصلاً نفهمیدیم که قضیه چه بود؟ ولی به شما میگوییم آن شنهای طبس که رفت موتور هواپیماهایتان را داغون کرد هیچ جا را ندیدید و توی سر و کله خودتان زدید آن شنها مأمور خدا بودند. میدانید این یعنی چه؟ این ترجمه آیات قرآن است میگوید شما در راه حق باش، در و دیوار و جنگل و حیوانات و گیاهان و باران همه اینها جزو حزبالله هستند، جندالله هستند. جهان بیطرف نیست تو درست عمل کن ببین چطوری به تو کمک میکند. کودتای نوژه هم چندجور لو رفته بود یک مورد آن را که من خواندم – اینطور که گفتند- یک خانه فسادی بوده مواد و مشروب و زن و مرد بودند این کمیتهایها رفتند که این خانه فساد را بگیرند نمیدانستند آنجا چه خبر است. رفتند دیدند مواد و مشروب هست، داشتند بیرون میآمدند بعد یک مرتبه سگ خود صاحبخانه پارس میکند خودش را به یک دری میزند در باز میشود اینها میرود میبینند یک زیرزمین است یکی از این پاسدارهای کمیته همینطوری الکی میرود میگوید ببینم آن پایین چیست؟ برویم ببینیم شاید مشروب و مواد باشد، میرود میبیند یک انبار اسلحه است! میگوید شما چه کسی هستید اینها چیست؟ یکی از جاهایی که لو رفت اینجا بود. امام(ره) گفت که فکر میکنید این قضیه طبیعی بوده؟ خدا نمیبیند ما داریم برای خدا عمل میکنیم، ما را ول میکند؟ آن سگ هم مأمور خدا بود منتهی شما این را به هرکسی بگویید میگویند سگ مأمور خداست؟ سگ اتفاقی پارس کرده، از این اتفاقها میافتد، صحرای طبس هم همیشه طوفان میشود آنجا همیشه طوفان میشود، حالا آمریکاییها محاسبه نکرده بودند اشتباه کردند اینطوری شد! همه اینها را شما میتوانید تفسیر مادی بکنید اگر افق معنوی نداشته باشید. همین چیزهای طبیعی کلش غیر طبیعی است بعضیها فکر میکنند اگر یک چیزی طبیعی است دیگر الهی نیست همین چیزهای طبیعی الهی است. اصلاً کل این طیعت معجزه است منتهی معجزههایی که ما به آنها عادت کردیم. قرآن میگوید آماده هر نوع شکست، شهادت، خطر باشید. اگر همین الآن به شما بگویند شکست میخوریم، همه ناراحت میشویم که این همه شهید، زحمت، فداکاری آخرش شکست! اما مؤمن نمیگوید که چی؟ همهاش به باد رفت! هیچی در این عالم به باد نمیرود. جنگ که با صدام قطعنامه امضاء شد یک عدهای گفتند که چی؟ خب شما که میخواستید صلح کنید همان اول میکردید دویست هزار شهید هم نمیدادید. امام(ره) گفت این منطق، منطق کسی است که با خدا آشنا نیست. زبان قرآن و انبیاء را نمیفهمد. این به خیالش ما برای خرمشهر و بصره جنگیدیم که میگوید دیدید آخرش به بصره نرسیدیم؟ اصلاً بصره و خرمشهر چیست؟ کل کره زمین به اندازه جان یک انسان نمیارزد! مگر ما برای اروند رفتیم شهید شدیم؟ اروند چیست؟ همین کوه و تپهها و ارتفاعاتی که دادیم، همان الآن آن ارتفاع وسط بیابان افتاده، اصلاً کسی باهاش کاری ندارد و نمیدانیم اصلاً چی به چی هست ولی مگر برای آن کوه بود؟ مگر برای آن سنگها و خاکها بود؟ برای حق بود. و حق از بین نمیرود و فانی نمیشود. این محاسبات مادی که آقا آمریکا فلان، حالا خوب شد؟ بله خوب شد. همان آخر جنگ، که جنگ تمام شده بود بعضیها نق میزند که شهدا فلان امام(ره) گفت ببینید اگر این جنگ هیچ اثری نداشت الا این که چند صد هزار انسان صالح مجاهد معنوی در جنگ تربیت شدند میارزید. اگر این جنگ هیچ حاصلی نداشت جز دهها هزار خانوادههای مجاهد مؤمن، این آدمهایی که در جنگ نورانی شدند میارزید. این که امام(ره) میگوید ما مدیون جنگ هستیم.... امام(ره) یک جا میگوید این جنگ لعنتی، در وصیتنامهشان هست میگوید این جنگ لعنتی، یک جا میگوید این جنگ نعمت بود! بالاخره کدامش بود؟ هر دویش بود. جنگ از بُعد آدمکشی و تخریب و یتیم شدن بچهها و این همه ظلم، نکبت و لعنت است. چیزی بدتر از جنگ در تاریخ بشر نیست. انسان را که خدا داشت میآفرید فرشتهها دو جا گیر دادند و به خدا گفتند خلقت این موجود، دوتا سوراخ بزرگ دارد یکی «یسفکالدماء» این خون میریزد، این انسان جانور وحشی است. یکی هم «یُفسد فیالارض» زمین را به گند میکشانند. خداوند فرمود اینهایی که گفتی هست اما انسان فقط اینها نیست یک بُعد دیگر هم دارد «إنّی أعلم ما لاتعلمون» برای آن بُعد سجده کنید. آن بُعد همین بُعد بود که در انقلاب و جنگ شکفت. آدمهایی بودند که سواد نداشتند اما جزو اولیاءالله بودند. همین قاسم سلیمانی اولاً که میدانید آمده توی سپاه برود گزینش سپاه او را راه نداده! گفته هم موهایت ژیگولی است، آستین کوتاه، شلوار لی پاچه گشاد، قدیمها که دهاتیها به شهر میآمدند که خیلی ژیگول بشوند از این لباسها میپوشیدند بعد آن کسی که او را در گزینش رد کرده بود بعداً زمان جنگ، معاون خودش در همان لشکر کرمان شده بود. ایشان میگفت که هر چند وقت سر یک مسئلهای که پیش میآمد قاسم سلیمانی به شوخی به من میگفت تو نمیخواستی من به سپاه بیایم! تو من را رد صلاحیت کردی. من هم میگفتم حاجی ما را ول کن ما یک غلطی کردیم! بعد به او گفتم خب برای چی او را رد کردی و گفتی به درد سپاه نمیخورد. گفت آخه یک جوان ژیگولی بود آمده ثبت نام برای سپاه بکند اما آستین کوتاه، موهایش فرفری بلند، شلوار لی پاچه گشاد، از این تسمههای چیزی هم دستش بود آمده جلوی ما ایستاده میگوید من میخواهم بیایم توی سپاه. همین آدم شد کسی که در تاریخ بشر تشییع جنازه مثل تشییع این آدم نبود. میدانید در هند نزدیک به هزار جلسه برایش مجلس ختم گرفتند. در 25 ایالت آمریکا عکس ایشان را بالا بردند و عکس رئیس جمهور خودشان ترامپ را آتش زدند. «وَاذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ» این است. تو یک بچه عشایری بودی.
من میخواستم راجع به لانه با اسناد تاریخی جواب بدهم که خب شماها صلاحیت آن را نداشتید! (شوخی)
انشاءالله خداوند به شما قوت و نیرو بدهد که در قلب بزرگترین نبرد تاریخ بین جبهه انبیاء و ضد انبیاء هستید. آنهایی هم که جاسوس هستید بروید توبه کنید و خودتان را اصلاح کنید. (شوخی)
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
هشتگهای موضوعی