هر«بشر مظلوم»، آقای «برادر» و خانم «خواهر» است
نشست (ما بیطرف نیستیم؛ نگاهی به منطق دفاع از «غزه و لبنان») _ ۱۳۹۸
بسم الله الرحمن الرحیم
از ابتدای انقلاب، یک چهرهای از این نهضت عظیم و بینالمللی ترسیم کردند که بنیادگراها آمدهاند و دوقطبی تروریسم و دموکراسی است، دوقطبی بنیادگرایی و توسعه است، در داخل هم این القائات که پول و امکاناتتان را خرج فلسطین و... میکنید. بعد از فتوحات بزرگ اردوگاه انقلاب اسلامی به خصوص در این چند سال اخیر که عملاً در منطقه، به اعتراف دشمن، ۵ کشور از اردوگاه استکبار جهانی یا از تیررس آنها خارج شد و به اردوگاه اسلامی پیوست و این یکی از بزرگترین پیروزیهای تاریخی است. عراق و افغانستان مِلک طلق و تحت اشغال کامل استکبار بود. از هضم رابعشان هم داشت میگذشت، از حلقومشان بیرون آمد و امروز به هیچ وجه قدرت برتر نیستند، نه در عراق نه در افغانستان و همانطور که برادرمان فرمودند گوشه رینگ هستند! یمن که حیاط خلوت اینها بود، بطور کامل از کنترل اینها خارج شده و یک رکن قوی در اردوگاه انقلاب اسلامی است. لبنان که هم حکومت و هم مردم و هم جامعه و هم افکار عمومی آن بطور کامل در اختیار اینها بود از اختیار و از سلطه آنها خارج شده است و حتی مقامات لبنانی با افتخار پرچم مقاومت میایستند. سوریه که در این 5- 6 سال که یک جنگ جهانی کامل بود در آن بود. خب باز جبهه مقاومت و پرچم انقلاب اسلامی توانست در این جنگ جهانی که فقط مانده بود بمباران اتمی کنند و الا بقیه کارهایشان را که کردند ولی از میدان پیروز بیرون آید. این اغتشاشاتی که در لبنان و عراق شد که شبیه همان کاری که سال ۹۶ در ایران شد، یعنی زخمهای واقعی که کرمها آمدند رویش تخمگذاری کردند و مگسها آمدند و این اتفاق اینجا هم افتاده و اگر درست مدیریت نشود باز هم خواهد افتاد. یعنی روی نیازهای واقعی، سوراخهای واقعی در مدیریت بعضی مسائل کشور، به خصوص مسائل اقتصادی، عدالت اجتماعی، وقتی یک جاهایی به هر دلیل قصور یا تقصیر، ضعف نشان داده بشود، زمینه اجتماعی برای نقد ایجاد بشود، دشمن فوری روی آن سوار میشود، از قبل آماده است یعنی قرارگاه کودتا، قرارگاه اغتشاش، قرارگاه ترور دارند، دانشکده شکنجه در سازمان سیا هست! دانشکده کودتا، ترور، راه انداختن اغتشاشات، سرکوب اغتشاشات، دانشکده جنگ روانی، اینها این روشها را آموزش میدادند. حالا با این رسانههای جدید، فضای مجازی، ابزار جاسوسی جدید، آموزشها همینطور است. از نجف چندین هزار- از ۵-۶ هزار تا ۱۰-۱۵ هزار- گفتند از جوانان و بچههای شیعه را آمریکا بردند به عنوان NGO، به عنوان آموزش دانشگاهی آنجا بردند. خب اینها میبرند آموزش میدهند از یک محله فقیر و گرفتار آنجا میروند و ۶ ماه، ۱ سال، ۴ سال هم امکانات، تفریحات هم یک آموزشی، یک اشباعی و شستشوی مغزی میشوند، برای بعضیهایشان هم مسائلی پیش میآورند، مسائل اخلاقی و فیلمبرداری و سند و... چند تا دانشجوی کابل بودند، گفت اینجا آمریکاییها یکی از کارهایی که دارند میکنند میدانید فقط آنجا نیست، همهجا هست در ایران هم میکنند. اشخاص مؤثر را، یا بچههایشان را، یا خودشان را، یا فامیلهایشان را یک جوری تور میزنند، آنها را به جاهای خاصی میبرند و کارهای خاصی انجام میشود، همهاش هم مستندسازی میشود! از جناحهای مختلف در افغانستان، در عراق هم شبیه اینها را شنیدهام. اینها را بردهاند حتی به مجالس شرابخواری و فلان و مستش کردند، مواد زدند و مشغول شدند فیلمبرداری کردند! خب این آدمها که اینطوری بشوند تا آخر دیگر تسلیم مطلق است! قبل از انقلاب، این برنامه کاملاً در حکومت ایران بود، رژیم پهلوی در ردههای بالا، و آن چند ماهی که اینها بعد از انقلاب کار میکردند که رسید تا آبان ۵۸، آن ۷-۸ ماهی که پس از انقلاب توطئه میکردند که باز هزاران خیانت آنجاست که واقعاً اگر لانه را نگرفته بودند، اینها قطعاً یک کاری شبیه 28 مرداد یا بدتر در ایران میکردند! چون هر روز یک توطئه جدید بود. مقامات و افراد الیت و چهرهها که مثلاً هر کدام یک عده مرید دارند، برای اینها هم همین برنامهها را بعد از انقلاب داشتند و الان هم دارند.
خب روی افکار عمومی از جمله کارهایی که میشود همین که میگویند انقلاب اسلامی که آمد، درگیری شد و الا درگیریای نبود. خب بله درگیری نبود ولی استثمار و غارت بود! ارباب و رعیت بود. نوکر تحت ستم خفه شده بود. این دقیقاً همان حرفی است که یزید گفت شماها مرض داشتید مملکت آرام بود! حالا معاویه رفته، یزید آمده. حالا چه شده چرا شلوغ میکنید؟ عین تعبیرشان است! ابنزیاد به مسلمبنعقیل میگوید مردم را به جان هم انداختید؟ چرا درگیری ایجاد کردهای؟ چرا مسلمانها را به جان هم انداختهای؟ مسلمانها داشتند زیر سایه ما زندگی میکردند! جواب مسلمبنعقیل هم قبل از شهادت، شکنجهاش کردند، نرمش کردند، دست و پایش را شکستند، صورت و پیشانیاش را شکستند، دندانهایش را شکستند. در حالی که تشنه است آب میخواست به دو – سه بار آمد آب خورد در کاسه خون میریزد، بعد میگوید باشد! میروم از دست رسول خدا آنجا بروم سیراب بشوم. بعد مسلم میگوید مردم از ما خواستند، ما آمدیم به مردم کمک کنیم. اینها نامه نوشتند، آمدیم اینها را کمک کنیم از دست شما خلاصشان کنیم. ثانیاً شما بر مردم به شیوه کسری و قیصر، شاهنشاه ایران و امپراتور روم، دارید به آن سبک به اسم اسلام زندگی میکنید. حکومت شما اسلامی نیست. «بغیرِ رضا الناس» بدون رضایت مردم حکومت میکنید. شما جبابره (دیکتاتور) هستید و شما اموال عمومی را به تعبیر قرآن «دولتان بین الاغنیاء» کردید. بیتالمال را دارید خودتان میخورید و میبرید. سهم فقرا و مردم چه میشود؟ اینها تعبیر مسلمبنعقیل است. الان آمریکا چه میگوید؟ ۴۰ سال میگوید ایران یاغی بینالمللی است. یعنی یاغیها را دیدید میروند به کوه سر میزنند، امنیت را بهم میزنند، دعوا راه میاندازند؟ میگویند ایران یاغی است! نه آقا شما طاغی هستید! ما یاغی نیستیم. یاغی بر بشریت، شما هستید. حرکت امام حسین(ع) ولو با شکست ظاهری، مادی، دفاع از حقوق انسان بود، دفاع از کرامت مردم بود، دفاع از شریعت الهی بود. الانش هم همینطور است. ببینید هم با منطق مادی از ازل تا ابد دعوا هست و بوده و خواهد بود. هم با منطق الهی. با منطق مادی همیشه دعوای ثروتمند و فقیر و ظالم و مظلوم، قادر و عاجز همیشه بوده و هست. اصلاً معنی استکبار همین است. اصلاً استکبار یعنی چه؟ استکبار یعنی زیادهطلبی. مستکبر چه در یک خانواده، چه در محله، چه در سطح یک کشور، چه در سطح جهان و بینالملل. مستکبر یعنی کسی که به حق خودش راضی نیست، قانع نیست، حدی برای خودش نمیشناسد. دیگران را میزند، له میکند، خورد میکند، غارتشان میکند برای اینکه خودشان بیشتر بخورند. اصلاً پیغمبرها دروغ! از اول تا آخر و همیشه یک دورهای در تاریخ نشان بدهید که مستکبری وجود ندارد! زمان حضرت حجت(عج) که گردن همه مستکبران جهان شکسته میشود. جهانِ منهای استکبار آن موقع محقق خواهد شد که جزو اهداف و آرزوهای ماست و منتظر آن هستیم و گفتهاند انتظار فرج خودش جزئی از فرج و بزرگترین عبادت است. یعنی انتظار جهان بدون مستکبر، جهان منهای استکبار. همه انسانها برابر، برادر، خواهر، به حقوقشان برسند. اخلاق، معنویت، آبادی، کار، امنیت برای همه. ولی ما هیچوقت جهان بدون دعوا و جهان بدون استکبار نداشتیم و نداریم و نخواهیم داشت. آن جهان موعود هم بعد از یک انقلاب جهانی، یک نبرد بینالملل اتفاق خواهد افتاد.
در روایت هست یک کسی آمد پیش خدمت امام علی(ع) گفت آقا ما شنیدیم حضرت مهدی قائم اهل بیت(ع) که بیایند بدون هیچ خونریزیای، دنیا درست میشود و حتی از دماغ کسی هم خون نمیآید. اندازه یک حجامت هم خون نمیآید. ما شنیدیم اینجوری است و حضرت مهدی خیلی مهربان هستند. امام علی(ع) فرمودند اتفاقاً چون خیلی مهربان هستند، مهربان به حال بشریت هستند، باید در برابر دشمنان بشریت نامهربان باشند. فرمودند اگر این اسم سازش با استکبار مهربانی است، پس معنیاش این است که پیامبر اکرم(ص) که رحمة للعالمین است، مهربان نبوده باشد! چون ظرف ۱۰ سال حکومت خود بیش از یا حدود ۸۰ تا جنگ صورت گرفته است. البته همه جنگها تحمیلی است ولی ۸۰ تا جنگ شده است! یعنی ایشان مهربان نبودند؟ بعد این تعبیر را دقت کنید. فرمودند به خدا سوگند! جهان اصلاح نخواهد شد، این قدرتهای استکباری، سرمایهداری جهانی، این جنایتکاران، اینهایی که بمب اتم زدهاند و دارند و دادهاند، اینهایی که جهان را غارت میکنند. عمر آمریکا ۲۰۰ و خردهای سال است و تا الان ۲۰۰ و خردهای جنگ را انداخته! همین الان هم هر چه جنگ است، باز پشت سر آن آمریکا، انگلیس و فرانسه است. همینهایی که شورای امنیت هستند، همینها شورای ناامنی هستند! اینها شورای ضد امنیت جهان هستند! جنگی در دنیا، دعوایی و زوری و کودتایی و کشتاری و تروری نیست مگر اینکه همینها پشت آن هستند. خب امام علی(ع) فرمودند «ما هو الا العرق و العلق. ما هو الا العلق و العرق. فرمودند چه کسی گفته بدون مبارزه با ظالم میشود به مظلوم کمک کرد؟ ظالم، خفتِ مظلوم را گرفته و بالایش نشسته! بلند نمیشوند که! فرمودند: «خون و عرق.» علق یعنی خون. علق و عرق. فرمودند باید خیلی خون بدهید و خیلی عرق بریزید تا بشود سایه شوم جنایت را از سر بشریت برداشت. مگر اینها با زبان خوش کنار میروند ؟ سر سفره غارت دنیا نشستهاند. پس آن هم با درگیری است. طبق منطق مادی که اصلاً عالم، عالم چیست؟ تنازع بقا است. تفسیر مادی این است. بخور و الا میخورنت! بکش و الا میکشنت! بزن و الا میزننت! این منطق مادی است. اما طبق منطق الهی هم درگیری هست، درگیری با تفسیر توحیدی. از ابتدا که شروع میشود، بحث هابیل و قابیل است. اصلاً این گفتوگوی هابیل و قابیل، یک گفتوگوی سمبلیک ابدی است، همین الان هم هست. همان درگیری تا قیام قیامت است. خدای متعال در قرآن میفرماید به دست شما مؤمنین، خداوند، ظالمین و مستکبرین را زمینگیر خواهد کرد. یعنی شما میشوید یدالله، میشوید سربازان همه انبیا در طول تاریخ برای اینکه با ظلم جهانی درگیر شوید، با کفر جهانی درگیر شوید. به وکالت از کل ملتها، کل مظلومین عالم. خب این دعوا و نبرد با تفسیر الهی هم کاملاً معنی دارد و یک حرکت بزرگ است.
سؤال اول این است که دخالت در امور کشورهای دیگر خوب است یا بد است؟ شما که 200- 300 سال است شغلتان همین است! اصلاً استکبار یعنی دخالت در امور دیگران! اصلاً بدون این دخالت که آمریکا آمریکا نبود! اصلاً تولد آمریکا با دخالت بوده است. اروپاییهایی بودند که رفتند قاره آفریقا را چندین تمدن و مردم را نابود کردند. دهها میلیون آفریقایی را برده کردند. بعد با آنها رفتند، باز قاره آمریکا را گرفتند، دهها میلیون بومی سرخپوست آنجا را نابود کردند، بعد با کمک این بردهها آنجا را ساختند تا خودشان لذت ببرند. اصل تولدتان نامشروع و اشغالگری است. جنایت و دخالت در امور دیگران بوده است. آمریکا آنطرف دنیا، انگلیس آنطرف دنیا، یک جزیره کوچک، یک کشور در دنیا وجود ندارد که در قرن ۱۸ و ۱۹ انگلیس و فرانسه درش دخالت نکرده باشند. یک کشور نداریم که در قرن ۲۰ و همین الان آمریکا در امور داخلیاش دخالت نکند. شما از آنطرف عالم میآیید افغانستان، عراق، سوریه، عراق، یمن، و... در همه اینها جنایت میکنید، آنها دخالت نیست؟ نمیگذارید نفس بکشند. خب شما که جوابی ندارید. مثل قضیه بمب اتم، بمب اتم بد است یا خوب است؟ اگر بد است، چرا شما چند صدتا دارید ؟ اگر خوب است، چرا بقیه نداشته باشند؟ طبق منطق شما داریم میگوییم. منطق ما روشن است هیچکس نباید داشته باشد. اما منطق شما چیست؟
دوم اینکه شما در امور داخلی ما دخالت کردید و میکنید. شما عراق و افغانستان را که اشغال کردید، خودتان گفتید ما در افغانستان و عراق جنگیدیم، میوهاش را در ایران برداشت میکنیم. خودتان گفتید! رئیسجمهور آمریکا گفت. تونی بلر، نخستوزیر انگلیس آن موقع و بوش گفتند. گفتند ایران را از دو طرف چنان منگنه میکنیم که اینها ظرف یکی دو سال آینده کلاً متلاشی شوند. اصلاً هدف شما از کل کارهایی که در منطقه میکنید، هدف درجه یکتان ایران است. همین کارهایی که در سوریه، عراق، افغانستان میکنید، هدف اصلیتان ما هستیم. یکسری اسناد لانه میگوید شما از صبح تا شب مشغول دخالت بودید. حتی بعد از انقلاب که مجبور شدید گفتید ما شما را به رسمیت میشناسیم. صبح تا شب دارید دخالت میکنید. شما در تمام امور جهان دخالت میکنید. تا دخالت شما دخالت ظالمانه و دخالت استکباری است. حالا یک کسی آمد جلوی دخالت شما ایستاد، این ضد دخالت است در واقع. یا اگر دخالت است، دخالت ضداستکباری است. بله، دو جور دخالت داریم. شما دخالت میکنید علیه ملتها. مؤمنین از طرف خداوند حق، بلکه تکلیف دارند دخالت کنند در دفاع از ملتها. این فرمان خداوند در قرآن است. خداوند به مسلمانها میفرماید: «مالکم» چهتان است؟ چهتان است؟ «لا تقاتلون فی سبیل الله»، چهتان است که سلاح برنمیدارید و در راه حق نمیجنگید؟ نشستهاید نگاه میکنید؟ «فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان.» ملتهای مستضعف، مردان، زنان، کودکانی که صدایشان بلند است، میگویند خدایا! کسی به ما کمک نمیکند! ما را غارت میکنند، قتلعام میکنند، توهین میکنند، تجاوز میکنند، شکنجه میکنند، میزنند، میکوبند، ما نمیتوانیم از خودمان دفاع کنیم. خدایا! به ما کمک بده! این آیه قرآن است. خداوند میفرماید چهتان است که نشستهاید نگاه میکنید؟ ملتهای مظلومی دارند ناله میزنند، کمک میخواهند و شما میتوانید کمکشان کنید و میگویید به ما مربوط نیست؟ و خداوند وعده عذاب میدهد. اگر بتوانید به ملتهای دیگری، به انسان دیگری کمک کنید و نکنید، خدای متعال میفرماید جهنمی هستید. حتی اگر مسلمان نباشند. غیرمسلمان باشند. پیامبر اکرم فرمودند که هر کس گفت: 'یا للمسلمین' مسلمان نیست ولی گفت مسلمانها، ما گرفتاریم. هر کس گفت یا للمسلمین. مسلمانها ما را کمک کنید. و این نگاه کند. این دیگر «لیس منّا»، از ما نیستی. شما جزو امت من نیستی. بنابراین شما همهجا دخالت کردید و میکنید. کل دنیا را به خاک و خون کشیدید. الان آمریکاییها، سازمان سیا، انگلیسیها، اینها با همدیگر متحد هستند. آمریکا الان در حدود ۱۰۰ کشور با زور و رشوه و تهدید هست. طاغوت چیست؟ همهجا باید برده اینها باشند، تحقیر بشوند. خیلی خب، حالا پاسگاههایتان را ما یکییکی زدیم، خراب کردیم. پایگاههایتان را یکییکی فتح کردیم. انقلاب اسلامی. دهه ۵۰ شما را از ایران بیرون کردیم. سازمان سیا در اسناد لانه میگوید مهمترین پایگاههای ما در جهان، دو کشور است: ایران و اسرائیل. ۴۰-۵۰ تا، ۳۰-۴۰ تا کشور الان تقریباً تحت امر ما هستند. از جمله اکثر تمام کشورهای اسلامی که یا دست آمریکاییها بودند یا دست روسها، کمونیستها. ولی از همه اینها مهمتر ایران و اسرائیل است. ایران را از دستتان پس گرفتیم. انقلاب اسلامی اسرائیل را هم لبه پرتگاه برد. دهه ۵۰ از ایران بیرونتان کردیم، دهه ۹۰ از منطقه بیرونتان کردیم. ۵ تا کشور ملک طلق شما بودند، امروز جزو اردوگاه اسلامی هستند. بعد از انقلاب، نخستوزیر آن موقع اسرائیل گفت ما ایران را محاصره میکنیم، نخستوزیر این موقعشان گفته است ما را محاصره کردهاند. گفت قرار بود ما جمهوری اسلامی را محاصره کنیم، سه تا جمهوری اسلامی اطراف ما تشکیل شده، یکی جنوب لبنان، یکی غزه، یکی هم دارند در کرانه باختری درست میکنند. خب چهجوری شد پیروزیهای شما تبدیل به شکست شد ؟ اولین شکستها را بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا و متفقین از ما خوردند! از شکست نظامی در طبس، حالا قبل از، از دست دادن خود حکومت ایران تا شکستهای نظامی در لبنان و در مناطق دیگر. خب شما به لحاظ مادی خیلی از ما بیشتر داشتید و دارید. خیلی پول، خیلی اسلحه، خیلی آموزش، تجهیزات. چهجوری است که ما داریم کشور به کشور جلو میآییم، شما کشور به کشور دارید عقب میروید؟ "ما" که میگوییم «ما و شما» منظور منیت و مائیت نیست، بلکه منظور از "ما" یعنی اردوگاه انقلاب اسلامی، بیداری اسلامی، یعنی اردوگاه مستضعفین. اسلام که میگوید حتی اگر طرف، مسلمان نیست ولی تحت ستم است یا مشکل دارد، میتوانی کمکش کنی، واجب است کمکش کنی. آمریکای لاتین است، آفریقاست، هند است. یعنی اگر یک جامعهای اصلاً مسلمان نیستند، مشرک هستند ولی زلزله بشود، سیل بشود، شما میتوانید کمک کنید، واجب است کمک کنید. پیامبر اکرم در شرایطی که مدینه حکومت بود، مکه پایگاه دشمن بود، مکه قحطی شد، پیامبر چند بار محموله کمک غذایی و دارویی از مدینه برای مردم مشرک مکه فرستادند! فرمودند حساب مردم از آنها جداست مردم در مکه دارند از گرسنگی میمیرند. اگر انقلاب اسلامی به کمک ملتهای مظلوم نرود، صد برابر درگیریها داخل ایران اتفاق میافتاد. حضرت امیر میفرمایند دشمن را در خانه خودش بزن، نگذار بیاید در خانه تو، تو را بزند. «اغزوهم قبل ان یغزوکم». قبل از اینکه اینها بیایند سر وقتتان، در خانهات با تو بجنگند. وقتی یقین داری دارد برای براندازی میآید در پایگاه خودش هدف قرار بده. فرمودند هر ملتی که میداند دشمن قطعی دارد و او مدام دارد میگوید من میخواهم براندازی کنم، این را در اسناد خودش هم دارد میگوید، حضرت امیر فرمودند اگر بایستی سر وقتت بیاید بعد شروع کنی در خانه خودت دفاع کنی، قطعاً ذلیل خواهی شد «الا و قد ذلّوا». حتماً ذلیل میشوی. حضرت امیر فرمودند من مثل کفتار نیستم که سرم را در لانهام بکنم، بگویم خودم ندیدم دشمن دارد میآید. بگویم خب پس چون من ندیدهام، پس حتماً نیست! مثل ما که میگوییم کبک که سرش را زیر برف بکند، عرب میگوید که کفتار سرش را بکند در سوراخ لانهاش. حضرت امیر میگویند مگر من کفتارم که بایستم تا تو سراغ من بیایی؟ آنجا سراغت میآیم حسابت را میرسم. به لحاظ منافع ملی، منافع یک امر ایدئولوژیک است، اصلاً منافع ملی نیست. اصلاً منافع ایدئولوژی چیست؟ منافع ملی چیست؟ اولاً منافع ملی همهجای دنیا تعریف ایدئولوژیک دارد. یعنی مکاتب مختلف، از منافع ملی تعاریف مختلفی دارند. یعنی منافع ملی در قاموس کمونیستی، مارکسیستی یک تعریف دارد. منافع ملی در قاموس سرمایهداری لیبرال، یک معنا دارد. اصلاً ملت، دولت، در مکاتب مختلف، همه به یک اندازه اهمیت ندارند و به یک معنای واحد هم ندارند. از فاشیستها بپرس منافع ملیتان چیست؟ هیتلر چه گفت؟ گفت نفسکش برای ما آلمانیها کم است و ما ظرفیت و استعداد و نژادیمان از اینها بیشتر است، ما باید بگیریم، ما باید گسترش پیدا کنیم. یعنی ما قدممان از لباسمان بلندتر است، باید بگیریم. خب حالا او رُک گفت، اینها نمیگویند ولی همان کار را دارند میکنند. البته میگویند الان وقیحتر هم شدهاند. همهجا مال ماست، همه باید از ما اجازه بگیرند. شما کی هستید؟ اینها همان ابوجهل و همان ابوسفیان و... هستند. همان ابولهب در اِشل جهانی هستند. دعوا همان دعوای موسی و فرعون است، دعوای ابراهیم و نمرود است، دعوای علی و معاویه است، دعوای حسین و یزید است. این همان دعواست، ابزارش عوض شده است، همان دوتا خط است. آقا چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است! اولاً که نخیر اینطور نیست. بسا ممکن است شما در خانهات هم چراغ لازم داشته باشید، ولی واجب باشد چراغ را به مسجد ببری. مسجد روشن باشد مهمتر از خانه من است. همه استفاده کنند. اولاً اگر که این ضربالمثل هم درست باشد جایش اینجا نیست. ثانیاً اصلاً بحث مسجد و خانه نیست. خانه خودت در خطر است! چه کسی به تو گفته اینجا خانه توست؟ ولی عراق و افغانستان و یمن و سوریه و لبنان و فلسطین، اینها همه خانه آمریکاییها و انگلیسیها و صهیونیستهاست! آنجا خانه شماست؟ آنجا خانه شماست؟ به خانههایتان برگردید! امام گفت اگر آمریکا یک کشور معمولی شد و به کشور خودش رفت و به بقیه کار نداشت، ما هم دیگر مرگ بر آمریکا نمیگوییم. ما که با کلمه آ و م و ریکا و اینها که مخالف نیستیم! مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر قلدر زورگو، مرگ بر فرعون! فرعون نباش، ما هم با تو دشمن نیستیم. تو هم یعنی حکومت، حاکمیت، سرمایهداری، نه ملت آمریکا یا هر ملت دیگری. حالا امروز که پرچم آمریکا را در خود آمریکا آتش میزنند، ۳۰ - ۳۵ سال پیش فقط در ایران جرأت میکردند پرچم آمریکا را آتش بزنند. الان در بیش از ۱۰۰ کشور جهان در این سالها پرچم آمریکا را آتش زدهاند و حالا چندین بار دیگر در آمریکا، خود آمریکاییها پرچم آمریکا را آتش میزنند. سرچ بکنید در اینترنت. خود جوانهای آمریکایی میگویند این پرچم، پرچم ما نیست، این پرچم آن 1درصد حاکم سرمایهداری است. پرچم آمریکا شما میگویید توهین به ملت آمریکاست! نه، اتفاقاً هیچ توهینی به ملت آمریکا نیست. این سمبل جنایت آمریکاست و اصلاً همهجا منافع ملی اولاً تعریف ایدئولوژیک دارد. یعنی مکاتب مختلف از منافع ملی تفسیرهای مختلفی میکنند. بروید ببینید در همین کتابهای علوم سیاسی و دیپلماسی دنیا هست. اصلاً منافع ملی از ایدئولوژی قابل تفکیک نیست. ثانیاً ایدئولوژی ما بر اساس تأمین منافع ملی و منافع مردم است. خداوند میفرماید که کل این دین را ما برای یک چیز فرستادیم و آن هم برای منافع شما. حج را گذاشتیم «منافِعَ لِلنّاس» حج را هم که گذاشتیم باز منافع شما در نظر است نه اینکه منافع ما؛ خدا که منافعی ندارد، ضرری ندارد. خدا که نفع و ضرری ندارد. میفرماید: «منافِعَ لِلنّاس.» همین حج هم منافع مردم، منافع ملی، منافع بشری است. حج هم منافع مادی دارد هم منافع معنوی دارد. همهاش صحبت منافع است. اصلاً ایدئولوژیای که به ضرر ملت باشد که ایدئولوژی احمقانهای است. شما ایدئولوژیک تفسیر کنی، باید بگویی منافع ملی شما در این است. خب این ایدئولوژی سؤال میکند که این منافع ملی شما در عزت است یا ذلت؟ کدامش منافع ملی است؟ منافع ملی در استقلال است یا وابستگی؟ منافع ملی در مقاومت در برابر ظلم است یا تسلیم ظلم شدن؟ خب ایدئولوژی ما همینها را میگوید. این که یک چیزی داریم به نام ایدئولوژی میگوید این کار را بکن. منافع ملی میگوید نخیر! این کار را نکن یا برعکس. اصلاً این خود این دوقطبی که یک عده ایدئولوژیک هستند، آرمانگرا هستند اما یک عده واقعبین هستند، به منافع ملی فکر میکنند، این دوقطبی دروغ است. این دوقطبی را خود دشمن تئوریزه کرده است. میخواهد بگوید منافع ملی در تسلیم شدن و بردگی است. این که میگویند به فکر آرمانهای ایدئولوژیک و صدور انقلاب و... باشیم یا به فکر منافع ملی؟ خب منافع ملی در همین است. نه فقط منافع اخروی و معنوی و ارزشی، حتی منافع مادی جیرینگی. شما اگر مسلمانی که اسلام تکلیفش روشن است. فرمودند که در خانهات ننشین، دشمن بالای سرت بیاید. برو در پایگاههایش به او ضربه بزن وقتی که دشمنیاش قطعی است. ما قصد تجاوز به جایی نداریم، سلطه بر جایی نداریم. سیاست خارجی اسلامی، "لا یَظلِمون و لا یُظلَمون" نه ظلم میکنیم نه ظلم میپذیریم. به حقوق همه ملتها احترام میگذاریم، به حقوق ما هم باید احترام بگذارند. همهمان هم یک امت هستیم، همهمان هم یک خانوادهایم. ۷ میلیارد انسان، همه فرزندان آدم و حوا، همه برادر، خواهر هستیم، حتی آنهایی که مسلمان نیستند. ما نگران آنها هم هستیم. اگر مسلمانی که تکلیف روشن است، پیغمبر میگوید غیرمسلمان هم از شما کمک میخواهد، میبینی آنطرف دنیا در آفریقا، آمریکای لاتین، شرق آسیا، تحت ظلم است میتوانی کمکش کنی و نکنی، از ما نیستی. ما انسانی میاندیشیم، جهانی میاندیشیم. انسانی و جهانی، اصلاً ما طرفدار جهانی شدن هستیم، منتها جهانی شدن عدل نه جهانی شدن ظلم. جهانیسازی غربی، جهانی شدن سرمایهداری و شکاف طبقاتی و... جهانی شدن غارت و شرک است. ما هم طرفدار جهانی شدن هستیم ولی جهانی شدن توحید و عدل، که اوج آن آخرالزمان اتفاق خواهد افتاد ولی مقدمات آن باید فراهم بشود. ما در حد توانمان باید همین کار را بکنیم. حالا یک کسی میگوید ما مسلمان نیستیم، ما اصلاً ایدئولوژی اسلامی نداریم. خب انسان هستید یا نه؟ انسان، کرامت انسان برایتان مهم است؟ اخلاق؟ اصلاً اومانیست هستی! نگران انسان هستید؟ ولو خدا را عقیده ندارید. خب صدور انقلاب یعنی دفاع از انسان در ساحت جهانی. هرجا انسان مظلومی هست، ما بیطرف نیستیم! برادر، خواهر ما کنارت هستیم. شما کی هستید؟ ما نمیدانیم تو کی هستی! شما اگر اسم این را میدانید؟ بله، میدانم اسم او چیست؟ آقای برادر، خانم خواهر. آقا این سیاهپوست است، تو سفیدپوستی. خب ما به پوست همدیگر کاری نداریم. این فلان و این فلان است، این فلان نژاد است ما به نژاد کاری نداریم. مخاطب انبیاء و موضوع کارشان انسان است. این حرکت، یک حرکت انبیایی است. حالا یک کسی میگوید ما اصلاً انسان هم نیستیم. اینهایی که میگویند مبارزه ضداستکباری نکنید میگوییم تو مسلمانی؟ میگویی نه. میگوییم انسان هستی؟ میگوید نخیر انسان هم نیستم. ما انسان نیستیم. پس چه هستی؟ من ایرانیام فقط. آن یکی هم بگوید من عراقیام. آن یکی بگوید من یمنیام. آن یکی بگوید من فلان هستم. خیلی خب، ایرانی هستید؟ بله ایرانی هستم. خب اولاً ایرانیای که نه انسان، نه مسلمان، کدام ایران اینجوری بوده است؟ ایران در تمام تاریخ این هزار و چند صد سالهاش، یکی از ارکان اصلی اسلامیت بوده، اصلاً ایرانیت و اسلامیت قابل تفکیک نیست. بعد چهطور ایرانیت را از انسانیت تفکیک میکنی؟ حالا ثانیاً فرض کنیم شما میگویید ما نه به اسلام کاری داریم، نه به انسانیت. میخواهم در کشور خودم فقط به فکر خودم باشم! باز هم طبق این مبنا هم شما باید به مبارزه ضداستکباری ادامه بدهید. چرا؟ برای اینکه اینها ۲۰۰ سال ایران را غارت کردند، انگلیسیها، بعد آمریکاییها، اسرائیلیها. اینها دست از سر ایران و ایرانی برنمیدارند. اینها میخواهند اینجا برگردند همان کارها را بکنند. شما فقط به فکر منافع ملی مادی خودت و به فکر امنیت ملی مادی خودت هم که باشی، باید قدرت بینالمللیات در سطح منطقه و جهان هر چه بیشتر باشد. میگویند بازوی بینالمللی هر کشوری هر چه این بازو درازتر و بلندتر، امنیت ملی آن کشور تضمینتر است.
ببینید ما این بحثی را که داریم میکنیم برای اینکه یک مسلمان برای هر کاریاش باید حجت داشته باشد. ما باید بفهمیم استدلالهایی که بر اساس او داریم هر کاری میکنیم، آن استدلالها چیست؟ استدلال اسلامیاش برای جواب به محضر خدا چیست؟ استدلال انسانیاش چیست برای جواب دادن و گفتوگو کردن با غیرمسلمین عالم، روشنفکران، فیلسوفان، سیاستمدارها؟ استدلال ملیاش چیست برای گفتوگو با اینهایی که میگویند به ما چه؟ نه غزه، نه لبنان، نه بوسنی، نه افغان، نه فلان! الان داریم به اینها جواب میدهیم. الان جواب سومیهایش را داشتیم میدادیم که حتی اگر بگویی من یک ایرانیام، فقط به ایران فکر میکنم ایران یعنی امنیت ملی ایران و منافع ملی و حقوق مادی ایران. خب این حقوق مادی تو را ۲۰۰ سال است دارند غارت میکنند، دفاع کن! چرا دفاع نمیکنی؟ یک وقتی به بعضی از این ملیگراها و ایران باستانیها که مدام میگفت ایران و خاک ایران و عربها و فلان... ۱۴۰۰ سال پیش عربها آمدند ایران را گرفتند! گفتم نگاه کن، آن ۱۴۰۰ سال پیش که تمام شد، الان من و تو هستیم و عربهایی هم که تو با ایشان دشمنی، ما که عرب و عجم نداریم، عرب هم انسان است. حالا تو که ضد عرب هستی، خب این صدام که داره با شعار عربی میآید، کُشته و عرب و عجم را در ایران زده، کُشته، آمده. چرا از خاک ایران دفاع نمیکنی؟ چرا جبهه نمیآیی؟ همان زمان جنگ. گفتم اینهایی که دارند از خاک ایران دفاع میکنند، سر هر متریاش شهید میدهند، اینها ملیگرا و ناسیونالیست و ایران باستانی و طرفدار ساسانی نیستند. اینها مسلمان هستند و به اسم علی و فاطمه و به اسم حسین دارند میجنگند. با عشق کربلا دارند از خاک ایران دفاع میکنند. اما تو که میگویی من خداپرست نیستم، خاکپرستم. خب بیا از خاکت دفاع کن، چرا جبهه نمیآیی؟ ما یک ایران باستانی در جبهه ندیدیم از خاک ایران دفاع کند. مدام به عربها فحش میدادند. آن عرب صدر اسلام که اولاً حساب بنیامیه و بنیعباس با حساب پیامبر و اسلام جداست. ثانیاً آنها آمدند ملت را- آن اول بعداً نه- ملتی را از دست استکباری خلاص کردند. حالا این که آمده صدام که نه مسلمان است، علیه ایران هم شعار میدهد، با عجم و فارس و ایران و به خاک ایران تجاوز کرده، تو چرا نمیآیی بجنگی؟ حالا چرا جبهه نمیآیی؟ تو به فکر منافع ایرانی یا به فکر خودتی؟ اینها هم الان همینطور است. منافع ملت در خطر است، امنیت ایران در خطر است. اسرائیل ۴۰ سال است میگوید که برای براندازی تلاش میکند. آمریکا این اسناد، همان ۷-۸ ماه، ۳۷-۳۸ تا توطئه برای براندازی و تسلط مجدد بر ایران کرده در همان ۸ ماه، تا این اسناد به دست آمد. حالا بعدش در این ۴۰ سال چه کارها کرده و دارد میکند، ادامه دارد. انگلیسها میخواهند برگردند اینجا غارت کنند. اینها ایرانیت نیست. غیرت ایرانی، ملیت، منافع ملی است، اصلاً ایرانی باش! منتها ایرانی آدم باش! ایرانی باشرف باش، نه ایرانی بیشرف! چرا از خودت دفاع نمیکنی؟ بعد وقتی اینها میفهمند ایران در آنطرف دنیا در مردم و ملتها نفوذ دارد و قدرت عملیاتی دارد، آن وقت جرأت نمیکنند بیایند اینجا را اشغال کنند. ۲۰-۳۰ سال پیش، برژینسکی که همین یکی دو سال پیش مُرد، رسماً گفت که تنها کشوری در جهان که ما نمیتوانیم به آن حمله کنیم - حالا غیر از آمریکا و شوروی که به همدیگر... – گفت تنها کشوری در جهان که نمیشود، نه آمریکا نه شوروی نمیتوانند به آن حمله کنند، ایران است. خیلی تعبیر عجیبی است! تازه ما آن موقع اصلاً اینقدر قوی نبودیم! تازه ما از خودمان، موجودیت خودمان، داخل خاک خودمان دفاع میکردیم. ولی قدرت انسانی را تشخیص داد. بعد تعبیر برژینسکی این است. گفت ما میتوانیم به ایران حمله کنیم، بندرها، فرودگاهها را بمباران کنیم اما گفت این طرف چه اتفاقی میافتد؟ گفت جنگ با ایران، جنگ با ایران نیست، جنگ با ۳۲ ملت است. گفت اگر ما به ایران حمله کنیم یک جنگ جهانی شروع خواهد شد. آن موقع گفته است که از شمال آفریقا تا شرق آسیا، تمام جهان درگیر این جنگ خواهد شد چون ایران یک کشور نیست، ایران یک انقلاب است و در تمام ملتها طرفدار دارد و آن وقت از همهجا، از شرق تا غرب جهان، به ما ضربه خواهند زد. چون این خطر وجود دارد، به ایران نمیشود حمله کرد. خب حالا من میگویم اصلاً اسلام و انقلاب هیچی؛ انسانیت هم هیچی؛ ایرانیت! ۳۰ سال پیش آن را گفت. کسینجر که صهیونیست، یهودی و وزیر خارجه آمریکا بود، ما بچه بودیم، کسینجر همین سنی بود. جنایت کمپ دیوید و کل این تئوریها را این کرد و از همان زمان نیکسون و قبلش بوده جزو تئوریسینهای اصلی است و این حرف کسینجر خیلی مهم است. من دارم خطاب به ایران باستانیها میگویم. اینهایی که میگویند ما با ایران کار داریم، به اسلام و انقلاب و... کار نداریم فقط ایران! کیسینجر گفت الان ایران امپراتوری هخامنشی را دوباره بازسازی کرده و این ایران، قدرت نفوذش شده عین دوره هخامنشی منتها با ایدئولوژی شیعه انقلابی. این حرف دشمن است، کسینجر دارد میگوید. البته او گفت امپراتوری شیعی، امپراتوری فارس، که بگوید که ای عربها! ترکیه، فارسها دارند بر شما مسلط میشوند. ای ملت مسلمان! سنیها! شیعهها دارند بر شما مسلط میشوند. این حرف را زدند که اینها را تحریک کنند ولی این خیلی جمله مهمی است. خب ما به ایران باستانیها میگوییم آقای ایرانپرست ایران چه زمانی اینقدر عزت داشت؟ همین ایران پهلوی که کل آن ملک طلق اینها بود! ضمن اینکه همان موقع دخالت هم میکردند، دخالت به نفع استکبار میکردند، نه علیه استکبار. شما میدانید خاطرات ننه شاه دروغ و راست قاطی است ولی بعضی جاهایش اعتراف است، خودش دارد میگوید. گفت یک بار دیدم که شاه آمده، محمدرضا آمده و خیلی پکر است گفتم باز چه شده؟ گفت که من که هر چه آمریکاییها و انگلیسیها میگویند، من به حرفشان گوش میکنم یعنی یک بار نشده که من بیادب باشم، بیادبی کنم بگویم مثلاً نه! هر چه گفتند، گفتم چشم. ولی باز چرا به من اینقدر تحقیر میکنند این شاه ما بوده! مادرش میگوید گفتم چه شده مگر؟ شاه گفت که تازه فهمیدم که در جنگ ویتنام که آمریکا آنجا میرفت، ملت ویتنام را غارت کردند، کشتند. مثل هواپیماهای سمپاشی، روی سر دهکدههای این بیچارهها، سم میریختند و بعد از سالها که آنجا بودند، آخرش آمریکا شکست خورد. طبق اعتراف خودشان حدود ۵۰ هزار کشته دادهاند که اینها معمولاً یکچهارم میگویند. با وجود این، یکی دو میلیون آدم، دو- سه میلیون آدم در ویتنام کشتند، دو- سه میلیون آدم از همهجای دنیا در کره کشتند. ننهاش میگوید شاه به من گفت که تازه فهمیدم که آمریکاییها اصلاً بدون این که به ما اطلاع بدهند، خودشان دستور میدهند به خلبانهای ما، با هواپیماهای فانتوم ما از ایران ویتنام میروند، آنجا تحت امر افسران آمریکایی و میآیند ویتنامیها را بمباران میکنند! مدتهاست دارند میروند و میآیند اصلاً به من خبر ندادند! اجازه که نه، اصلاً خبر نمیدهند. اصلاً تو آدم نیستی! خب زمان شاه که ارتش ایران که تحت امر آمریکا و انگلیسیها بود که، دخالت خارجی میکرد، در چندین کشور به نفع آمریکا و انگلیس دخالت کرده. میرفتند ویتنامیها را بمباران میکردند که بعد شاه گفت مطلع شدم. گفتم خب شما به من بگویید، من خودم هم در خدمتتان هستم. چرا بدون خبر این کار را میکنید؟ اینقدر تحقیر!
خب در آنجا یکی از چیزهایی که زمان شاه مخفی بود و اعلام نمیشد که آمریکا و انگلیس مدام میگویند ایران دخالت نکند. چند اسکادران نیروی هوایی ایران هر روز آنجا کارشان بمباران ویتنامیها، ویتکنگها بوده است. حتی نیرو میبردند، رژه میدادند در پایگاه آمریکاییها تحت امر آنها بودند. ایرانیها کفشهای آنها را باید واکس میزدند! دیگر چه؟ اسرائیل با فلسطین با عربها و رژیمهای عربی جنگیده، جنگ ۶ روزه که ۷ تا کشور عربی ظرف ۶ روز به دست اسرائیل نابود شدند و هر جنگی که کردند، اسرائیل بزرگتر شد. تنها جنگی که اسرائیل داشت بزرگ میشد، نشد، بعد از انقلاب ما بود. اول در لبنان، بعد غزه، جنوب و... این اولین بار در تاریخ است که اسرائیل... اولاً اسرائیل یک کشور نیست، اسرائیل یعنی کل غرب، اولین بار در تاریخ و در عمرش به دست انقلاب ما شکست خورد. سه- چهارتا شکست پشت سر هم خوردند، اینها اصلاً جایی شکست نمیخوردند! در عراق و سوریه و یمن و لبنان و غزه و افغانستان شکست خوردند. اینها قبل از این قضایا هیچوقت اینها شکست نمیخوردند. اینها بعد از جنگ جهانی دوم اولین شکستهایشان است، از انقلاب اسلامی دارند شکست میخورند. اسرائیل در آن جنگ، چندتا هواپیمایش همان روزهای اول سقوط کرد، سریع شاه ایران به دستور آمریکا حدود ۲۰ تا هواپیمای جنگی فانتوم مجانی به اسرائیل هدیه داد! عربها نفتشان را مدت کوتاهی قطع کردند، فوری شاه ایران دخالت کرد، نفت و گاز برای اسرائیل و به کشورهایی که صدمه میبینند که یک وقتی در این قضیه ضعف نشان ندهد. خب پس قضیه فلسطین... مگر نمیگویید فلسطین به ما چه مربوط است؟ خب زمان شاه که شما از طریق ایران در فلسطین هم دخالت میکردید، منتها علیه فلسطین. یعنی میگفتند علیه فلسطین، به نفع اسرائیل، پول و سرمایه ملت و هواپیمایش و نفتش را غارت کن بده برود، اما علیه اسرائیل، به نفع فلسطینیها، نه این کار را نباید بکنی! طبق مبنای شما اگر دخالت بد است که هر دوش بد است، طبق مبنای ما آن دخالت بد است، این دخالت خوب است. آن ظلم است، این عدل است.
در همین عمان - حالا اغلب شما بچه هستید آن موقع نبودید ولی تاریخ را حتماً خواندهاید- ظفار در عمان، حکومت عمان مثل همین الان از اول انگلیسی بوده. میدانید این کشورهای امارات و قطر و عمان، حتی افسرهای ساواکشان و شهربانیشان، ردههای بالا، همه انگلیسی و آمریکایی هستند. آن زمانی که چپ و راست درگیر بودند، یمن جنوبی، عدن، دست چپها بود، صنعا، یمن شمالی، دست راستها بود. از جهات درگیری برعکس الان بود. یمن جنوبی سوسیالیستی بود، با شوروی و اینها بود، کمونیستها بودند، یمن شمالی با غرب و همین آل سعود و تحت کنترل آمریکا بود و عمان هم که دست غربیها بود. چریکهای چپ در ظفار، در عمان، وارد جنگ مسلحانه شدند و بخشی از عمان را از دست حکومت انگلیسیها و غربیها آزاد کردند. خود آنها نتوانستند از پس آن بربیایند. انگلیس و آمریکا هم نمیخواستند کشته بدهند. تا وقتی ایرانیها و عربها هستند، چرا آنها کشته بدهند؟ اینها بیایند کشته بدهند! آمریکا و انگلیس به شاه ایران دستور داد که ارتش ایران باید وارد جنگ بشود، جنگی که اصلاً به ما ربطی نداشت، به منافع ملی ما ربطی نداشت! تا ارتش ایران رفت، نیروهای هوابرد، کماندوهای مخصوص، توپخانه، تانک و... اینها را برداشت و رفت و وارد یک کشور دیگری شد، با چریکهای ضد حکومت جنگید و یک عالم آدم آنجا کشتند، میدانید حتی ایران آنجا کشته داده؟ منتها اعلام نمیکردند. یکی دو بار فقط اعلام کردند، دیگر اعلام نمیکردند. ارتش ما رفته در عمان، به نفع انگلیسیها جنگیده! اینها دخالت نیست؟ اینها دخالت است. بنابراین ببینید این حرفها را من اجمالاً هم جواب تحلیلیاش را دادم، هم جواب نقضی را دادم. جواب تحلیلی یعنی تحلیل کردیم که اصلاً چرا این حرفها غلط است، جواب نقضی یعنی مصادیق نقضش را که خود شما همه کارهایی که میگویید بد است، کردهاید! منتها میگوییم نوع درستش نباید انجام بشود. این انقلاب، تولدش معنا و مفهوم جهانی داشت. یعنی یکی از شعارهای اولیهاش "نه شرقی، نه غربی" بوده است، قبل از پیروزی. یعنی ما میخواهیم یک بلوک سومی تشکیل بدهیم. دوتا ابرقدرت جهان را به نام سرمایهداری و کمونیسم تقسیم کردهاند. ما میگوییم نه زیر بار تو میرویم، نه زیر بار تو. نه شرقی، نه غربی معنیاش این نیست که نه با شرق ارتباط داریم، نه با غرب. نه با شرق معامله میکنیم نه با غرب! خیر؛ یعنی ما نه نوکر شرق هستیم، نه نوکر غرب. یک گفتمان دیگری است! ما حرف تازهای آوردهایم. پس این تولدش جهانی، پیام جهانی داشت. این شعار فلسطین و قدس و این خارجی هم که میگویند- چون شماها نبودید دارم به شماها میگویم- سال ۵۷ جزو شعارهای انقلاب، قبل از پیروزی، جزو یکی از شعارهای مردم این بود: «امروز ایران، فردا فلسطین.» در راهپیماییها. هنوز انقلاب پیروز نشده بود. امروز ایران، فردا فلسطین. اصلاً از اول معلوم بود که این انقلاب چیست. لذا وقتی انقلاب ایران پیروز شد، موشهدایان که آن موقع نخستوزیر یک چشم دجال اسرائیل، صهیونیستها بود، گفت ۱۰ ریشتر زلزلهای شده! هیچکس نمیفهمد. این در آینده نزدیک صدایش به گوش همه خواهد رسید. این یک زلزله در منطقه بود و کاملاً ضد صهیونیستی است. اصلاً آن موقع کسی این حرفها را نزده بود! هنوز ما خودمان پیروز نشده بودیم، هنوز داشتیم در خیابانها شهید میدادیم. بازرگان بعد از اینکه دولت موقت شد، همین خطی که الان میگوید سازش، تسلیم، گفتوگو! هرچه هم گفتوگو میکنند، هرچه میزنند توی سرشان، باز دوباره میگویند گفتوگو! آقا سوارت شده است، از تو کار کشیده، بار کشیده، باز هم ولش نمیکنی؟ خب بهش میگویی بیا پایین! بس است دیگر! همه را برد! برد- برد بود منتها کل آن را برد! اصلاً آنها قائل به برد- برد نیستند. استکبار یعنی برد-باخت. برد-برد اگر باشد، دیگر استکبار نیست، دو طرف مساوی هستند، حقوق هر دو درست رعایت میشود، هیچکس مستکبر نمیشود. کدام برد-برد؟ امام سال ۴۱ گفت اسرائیل باید از بین برود. بازرگان گفت این شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل جزو انقلاب نبود. اینها را بعد از انقلاب، تحت تأثیر چپها و کمونیستها این شعارها را دادند. تو نه قبلش نه بعدش نبودی که در اسناد لانه میگوید مدام باید با خط میانهروها، عقلا، لیبرالهای مذهبی، طرفداران رابطه با آمریکا را در حکومت جمهوری اسلامی تقویت کنیم علیه خط افراطیون و در رأس افراطیون، خود خمینی است. خب اینها را در اسناد لانه دارید مکرر میبینید. الان هم که دارید همین حرفها را میزنید که. این شعار علیه آمریکا و اسرائیل و انگلیس و اینها جزو شعارهای انقلاب نبود؟ امام سال ۴۱ گفت آمریکا از شوروی بدتر، شوروی از آمریکا بدتر، انگلیس از هر دوشان بدتر. آن موقع گفت منفورترین شخص در بین ملت ایران، رئیسجمهور آمریکاست. آن موقع گفت اسرائیل باید از بین برود و ما کنار فلسطین هستیم. امام بازداشت شد، آزاد شد. گفت به من در زندان گفتند که آقا سه تا خط قرمز داریم: یکی علیه شاه حرف نزن، شخص شاه، علیه شاه اصلاً نگو، دوم علیه آمریکا هیچچیز نگو، سوم علیه اسرائیل نگو. امام گفته بود من غیر از این سهتا حرف دیگری ندارم! کل حرفهایم همین سهتا بود. گفتند اگر این کار را بکنید، با شما برخورد میکنیم. ایشان گفته بود شما کار خودتان را بکنید، من هم کار خودم را میکنم. من میگویم، شما هم برخورد کنید. اینها جزو شعارهای انقلاب نبوده؟ از اول صحبت بازسازی امت اسلام، امت واحده، تمدن اسلامی، اینها بوده است. در این بیانیه میگوید آن روزی که جهان بین شرق و غرب مادی که هر دو مادی بودند، تقسیم شده بود، کسی فکر نمیکرد یک نهضت بزرگی دینی پیش بیاید. اما این انقلاب اسلامی با قدرت وارد میدان شد، چارچوبهای جهان را شکست و نشان داد این کلیشههای چپ و راستتان کهنه شده و عصر جدیدی فرا رسیده است. دین و دنیا را کنار هم ما مطرح کردیم. در عصر جدید، چپ و راست، هر دوی اینها میگفتند دین مزخرف است. کمونیستها که مسجد و کلیسا را طویله میکردند، سرمایهداری هم میگفت مسجد باشد در خدمت سرمایهداری. اسلام آمریکایی، تشیع لندنی. امام خمینی آمد گفت دین و دنیا با هم، برای همه بشریت. آغاز عصر جدید اعلام شد. بعد میگفت طبیعی بود که سردمداران ستم جهانی واکنش نشان بدهند اما این واکنشها شکست خورد. چپ و راست مدرنیته اول تظاهر کردند که اتفاق جدیدی نیفتاده است صدای جدید را ما نشنیدیم، اصلاً نیست، خبری نیست! یک صدای متفاوت است. اما بعد تلاش وسیع برای خفه کردن این صدا شروع کردند. بعد دوتایشان که جنگ چپ و راست، جنگ سرد و گرم بین شرق و غرب بود با هم متحد شدید هر دوتان کنار هم علیه ما ایستادید! هر چه کردید، به اجل محتوم خودتان نزدیکتر شدید. یکیتان که متلاشی شد(کمونیسم) و آن یکی دیگر در سطح منطقه و جهان، مدام دارد عقبنشینی میکند. شما را داریم به لبه پرتگاه میبریم. بعد میگوید حالا ۴۰ سال از انقلاب گذشته، ۴۰ تا دهه فجر، یکی از این دوتا کانون دشمنی نابود شد که هیچکس باور نمیکرد اینها نابود شوند. شما الان یک چیزی میشنوید این شوروی، ارتش شوروی از آمریکا بزرگتر بود. شوروی آن موقع ماهواره و سفینه به مریخ فرستاد. شوروی قبل از آمریکا به کره ماه رفت، به کره ماه سفینه فرستاد. ۵۵ درصد کره زمین تحت امر شوروی بود! کشورهایی که تحت امرش نبود، جوانها، انقلابیها، روشنفکرها، همهشان، 90 درصدشان متمایل به کمونیست بودند یا چپ بودند. یعنی اپوزیسیون جهان هم دست اینها بود! اصلاً کسی تصور نمیکرد اینها شکست بخورند. شما الان از شوروی یک اسمی میشنوید؟ آمریکا هم همینطور است. این آمریکا که آن آمریکا نیست، آمریکا از آن موقع خیلی ضعیفتر شده اما وحشیتر شده است. ضعیفتر شده، دارد عقب میرود، اما وحشیتر شده است. هی میگفتند آمریکا خوب شده مذاکره کنیم و... آمریکا الان از زمان امام وحشیتر است! زمان امام که این کارها را نکرد. به چهارتا کشور اسلامی در همین ۱۰ سال حمله کرده است! زمان امام، آمریکا که چنین کار نکرد. آن زمان حمله مستقیم به کشور اسلامی نبود! الان به چهار پنجتا کشور اسلامی حمله کرده، با اینکه ضعیفتر شده است. انقلاب دارد با حفظ شعارهای خودش دارد پیش میرود. نخستوزیر اسرائیل گفت یکی از برکات فتنههای ایران این بود که رؤسای رژیمهای عربی علنی دیگر با ما تماس میگیرند، علنی کشور ما میآیند، ما کشورهای آنها میرویم و دیگر اتحاد ما که قبلاً مثلاً مخفی بوده، حالا علنی شده است. دشمن مشترک دارند. این در اسناد میگوید همان موقع که انقلاب شده، ببینید آل سعود و اسرائیل چه تحلیلی کردهاند؟ این در اسناد لانه است. من دارم به نقل از این بچههای فتح لانه دارم میگویم که عیناً در ریز ماجراها بودند. گفت که وقتی بچهها لانه را گرفتند قصد ما این بود که در حد مثلاً حالا یکی دو روز فوقش آنجا باشیم، چندتا بیانیه علیه آمریکا بدهیم شاه هم رفته بود آمریکا. گفتیم باید شاه را پس بدهید، آمریکا هم باید دست از توطئه بردارد. بعد هم بیاییم بیرون. اگر توانستیم یک بخشی از اسناد هم گیر آوردیم در همان یکی دو روزه سریع تخلیه کنیم. این دیگر ته حرفهای ما بود. بعد چه شد که ماندیم؟ یک مرتبه امام گفته بود اینها چه کسانی هستند که آنجا رفتند؟ گفتند بچهها بچه مسلمانهای دانشگاه هستند، بچههای خوبی هستند. بعد که امام مطمئن شد که مثلاً از جریانهای نفوذی و یک چیزی نیست، گفته بود که به آنها بگویید خب جایی را گرفتید دیگر، ولش نکنید. اینجا مرکز فتنه و توطئه است. سفارتهای آمریکا همهجای دنیا لانه جاسوسی است، فقط در ایران نبود. شما دیدید چند سال پیش که بحثهای ویکیلیکس که منتشر شد، آمریکا دارد حتی رئیسجمهور فرانسه و نخستوزیر انگلیس که اینها متحدین درجه یک آمریکا هستند ولی میگوید زن و شوهر که دارند با هم حرف میزنند، اینها را آمریکا شنود میکند! از روی بام سفارت آمریکا در آلمان، گفتوگوی نخستوزیر آلمان که خانم بود با شوهرش را، حتی گفتوگوهای خصوصیشان را، اینها را شنود میکردند! بعد هم اعتراض کردند که چرا چرا این کار را کردید؟ گفت اصلاً اینها مهم نیست، کسی با اینها کاری ندارد، اینها بایگانی میشود. شما ناراحت نباشید! تمام سفارتهایشان لانه جاسوسی است. بعد میگوید سیداحمد گفت بازرگان هر چند وقت عرضه کار نداشت، مدام تقصیر افراطیون میانداخت که آقا نمیگذارند کار کنیم، اینها علیه آمریکا شعار میدهند و... چند بار مدام میآمد، اول یک استعفانامه مینوشت، میداد که من به امام بدهم که آقا استعفانامهاش را نوشته یعنی امام بترسد. بعد میآمد میگفت آقا فلان مشکل را دارم. مشکل را حل کن. امام هم به او میگفت خیلی خب، برو، تا میشود مشکلات دولت را حل کن. سر قضیه لانه، بازرگان میگوید استعفانامهاش را داد دست من که من بروم به امام بگویم که آقا مثلاً استعفانامه نوشته. من رفتم، او به این هوا بود که امام میگویند خیلی خب بیا کمک کن مشکلات کشور حل شود. میگوید این دفعه دیگر از آن دفعهها نیست. میگوید: من رفتم پیش امام، گفتم آقا بازرگان استعفا نوشته است؟ امام نگاه کرد و گفت بگو استعفایت قبول است. الان هم همینجور است عدهای مدام میگویند آقا نمیگذارند، افراطیون نمیگذارند ما میخواهیم کار کنیم اینها نمیگذارند، روابط ما را با دنیا خراب کردهاند، استعفا میدهم، بگویم الان میگویم! بگو بابا! ۴۰ سال پیش گفتند معلوم شد چیزی تهش نبود. بعد از توی اسناد لانه معلوم شد ما باید بگوییم، نه شما. چون همهتان با سفارت ارتباط داشتید. سخنگوی دولت، معاون نخستوزیر (امیر انتظام) جاسوس آمریکا بود. چهار- پنجتا از آدمهای دولتتان مستقیم با سیا رابطه داشتند. برای این بود که ناراحت بودید. هنوز آن اسناد لو نرفته بود و امام هم هنوز نمیدانست این اسناد چیست؟ سیداحمد میگوید که این را که امام گفت استعفای ایشان قبول است. برگشتم به اتاق بغلی، به بازرگان گفتم که به آقا گفتم و آقا فرمودند استعفایتان قبول است. میگفت تا این را گفتم یک مرتبه رنگش پرید گفت چرا؟ چی چرا؟ مگر شما استعفا ندادید؟ باید خوشحال باشید! گفت چرا چهطور شد؟ برای چه امام قبول کرد؟ گفتم خب امام گفته شما چند بار تا حالا استعفا دادی خب لابد خسته شدید برو استراحت کن. پکر شد و بهم ریخت. امام گفت آنجا را رها نکنید. میگوید وقتی که آمریکا به طبس حمله کرد که از طبس قرار بود تهران بیاید و جاسوسها را نجات بدهند و همهچیزشان را هم برنامهریزی کرده بودند طبق این فیلمهای سینمایی هالیوود. میبینی در جزئیات، ساعت، زمان، مکان، همه این کارها را واقعاً کرده بودند. گفت ما ماهها ما نزدیک ۱ سال شبانهروز، گروه ویژه دلتا بود، در مناطق بیابانهای مثل طبس در ایران، شبیه او، بعد در مصر، عربستان، ساختمان سفارت، خیابانهای اطراف، اینها همه را دقیق ما شبیهسازی کردیم و دهها و صدها بار همهچیز را امتحان کردیم، آمدند شکست خوردند. ما که اصلاً نفهمیدیم اینها آمدهاند! خودشان اعلام کردند! اصلاً اینقدر اینها زرنگ بودند که ما اصلاً نفهمیدیم اینها آمدهاند و خودشان حساب همدیگر را رسیدهاند و رفتهاند! صبح رئیسجمهور آمریکا آمد گفت که بله، دیشب یک عملیاتی بوده، ناموفق بوده! بعد چند وقت بعدش، یک کسی روستایی تلفن میزند میگوید آقا اینجا در بیابانها چند تا هلیکوپتر افتاده، برای کیست؟ بیایید بردارید ببرید. سپاه از یزد و مشهد میرود تازه فهمیدند اینها چیست، چه خبر است. دیدند اینها شب – نصف شب آمدند خودشان به همدیگر زدند و همدیگر را لتوپار کردند و سوختند و آتش گرفته و... یک ماجراهایی داشتهاند، خودشان با خودشان. بعد هم در رفتهاند. امام گفت که ما که اصلاً خبر نداشتیم! چه کسی شما را اینجوری بیچاره کرد؟ امام گفت این شنهای طبس مأمور خدا، جندالله بودند. شنهای طبس هم جزو گردانهای ما و لشکرها و تیپهای ما هستند. تیپهای ما دو نوع هستند یک عدهشان همینهایی هستند که آنها را میبینید که در اسناد لانه میگوید اینها اصلاً کاری ندارند این جوانهای حزباللهی نشستهاند پای تلویزیون، اصلاً نگاه نمیکنند دولت چه میگوید، وزیر خارجهاش یزدی چه میگوید. بیانیهها چیست؟ غرب چه میگوید؟ شرق چه میگوید؟ با هیچکس کاری ندارند، مینشینند ببینند خمینی چه میگوید. میگوید که ما با بچهها و جوانهای خطرناکی روبهرو هستیم – تعبیرشان این است – میگوید اگر خمینی به آنها بگوید که خب دیگر بچهها برویم مریخ! دیگر سؤال نمیکنند که آقا چهجوری برویم مریخ؟ مگر میشود رفت؟ میگویند آقا کی برویم؟ میگوید خمینی یک نسلی در ایران درست کرده که اگر به آنها بگوید که بچهها میخواهیم برویم مریخ، نمیگویند چهجوری برویم؟ میگویند کی برویم؟ باید ببینیم کی برویم. نگاه نمیکنند ما چه سلاحهایی داریم، آنها چه سلاحهایی دارند! نقشهای بینالمللی دارند. اینها میخواهند بساط ما را در کل منطقه و جهان اسلام جمع کنند. اینها به ایران راضی نیستند، اهداف جهانی دارند. همانطور که ما اهداف جهانی داریم، اینها هم اهداف جهانی دارند. چهجوری است که استکبار جهانی عمل بکند، ضداستکبار چرا نباید جهانی عمل کند؟ چرا مستکبر از مرزهای خودش بیرون بیاید ؟ چرا ضداستکبار نیاید؟ اگر استکبار در اِشل جهانی عمل میکند، ضداستکبار باید جهانی عمل کند و الا به استکبار کمک کردهای. حالا جالب است میگوید حمله طبس که شد، به طبس حمله کردند شکست خوردند، قرار شد بچههای لانه بیانیهای بدهند، نوشتیم. امام مطلع شد، امام بیانیه را دید و گفت خوب است ولی یک چیزهایی باید اضافه بشود. امام گفت اضافه کنید. که میگوید ما این تیکه را که امام گفت اضافه کنید به بیانیه اضافه کردیم. گفت اعلام کنید که تمام اطراف لانه مینگذاری و بمبگذاری شد و هر کس از این به بعد از شماها کوچکترین کاری بکند، ولو در مرزها یا اینجا بخواهید بیایید، کل اینجا منفجر میشود، همه جاسوسهایتان کشته میشوند، تکهتکه میشوند، مسئولیتش هم با خودتان است. حالا دیگر اگر میخواهید باز بیایید، بیایید. میگفت امام گفت این را در بیانیه اضافه کنید که ما این را در بیانیه به دستور امام اضافه کردیم. که اگر این دفعه کاری مثل طبس بکنید، تمام این جاسوسها اعدام میشوند. ما مینگذاری کردیم، بمبگذاری کردیم. کوچکترین حرکت باعث نابودیشان میشود، با مسئولیت خود شما.
به یک نکته دیگر شما توجه داشته باشید. سفارت آمریکا در تهران فقط روی ایران کار نمیکرده است. روی ۲۰-۳۰ تا کشور اینجا یک مرکز اصلیشان بوده. در تهران راجع به کویت، قطر، امارات، عربستان، یمن، عمان، راجع به عراق، ترکیه، افغانستان، پاکستان، شوروی که راجع به همه اینها بخشیهایی از پروندههای اسناد لانه هست که اصلاً ربطی به ایران ندارد. راجع به آنهاست ولی سفارت آمریکا در ایران، لانه جاسوسی، دارد اینجا طراحی و برنامهریزی میکند. راجع به افغانستان، راجع به کوبا، راجع به جنبش غیرمتعهدها، راجع به اسرائیل، رژیم صهیونیستی، کمپ دیوید. حتی کشورهایی که غیرمتعهد که آنها شعارشان نه شرقی، نه غربی بود ولی هم شرقی بودند هم غربی. بعضی نصفشان شرقی بودند، نصفشان غربی. نه شرقی، نه غربی واقعی فقط ایران بود. میگوید مثل آسیای جنوب شرقی، هند، مصر، با ما هماهنگاند که مراقب باشند از توی بیانیه نهایی جنبش عدم تعهد که در کوبا بوده و ایران برای اولین بار بعد از انقلاب شرکت کرده، یک وقت یک بیانیهای علیه اسرائیل بیرون نیاید. مثلاً هند و هندوستان یا حتی یوگسلاوی که از رهبران عدم تعهد است. با مصر میگوید ما با همه اینها تماس گرفتیم که مراقب باشید، حرفهای ایران که انقلاب آن پیروز شده، یک وقتی این حرفها آنجا مطرح نشود، شعارهای ایران. و فیدل کاسترو هم آمده کنار ایران و مراقب باشید علیه اسرائیل آنجا بیانیه ندهید. اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا، بحث صهیونیزم و نژادپرستی، ۱ شهریور ۵۸، این تقریباً نزدیک دو ماه و نیم قبل از فتح لانه است. از تهران به وزارت خارجه واشنگتن. لانه جاسوسیاش میگوید که ما صحبت کردیم وزیر خارجه دولت موقت دارد به وزیر خارجه بعد از انقلاب میگوید. میگوید آنجا میروید، ما از شما توقع داریم که سر قضیه اسرائیل مراقب باشید، تُند صحبت نکنید و یک وقت بیانیه ضداسرائیلی بیرون نیاید. حتی در کوبا، در اجلاس غیرمتعهدها. به وزیر خارجه ایران، پس از انقلاب، دارد میگوید که ما از شما این توقع را داریم. بعد او میگوید که ما نمیتوانیم این کار را بکنیم، بالاخره انقلاب ایران و آقای خمینی و ملت ایران، ضداسرائیلی هستند، نمیپذیرند. میگوید که در مورد موضوع آمریکا، نسبت به حملات اسرائیل، بحث طولانی شد. او گفت که به آمریکا خب منصفانه برخورد نکرده است آمریکا منصفانه برخورد نکرده است. مثل اینکه طرف آمده کشته، تجاوز کرده، غارت کرده، همه کارها را کرده، بعد میگوید که خیلی کار بیادبیای کردی! بیتربیت! میگوید آمریکا بیادب بوده! این ته حرفهای وزیر خارجه دولت موقت ما (یزدی) پس از انقلاب ماست. میگوید چرا اینقدر بیادب هستید؟ بعد او میگوید از طرف ایران نمیتوانیم در کنفرانس جنبش غیرمتعهدها راجع به معادله صهیونیسم، انتظار کمک و مساعدت داشته باشیم. یعنی انقلابیترین حرف وزیر خارجه دولت موقت به آمریکا در تهران این است که شما از ما توقع اینکه ما به اسرائیل کمک کنیم، نداشته باشید. نه خمینی میگذارد، نه مردم. لکن ما نسبت به مواضع ایران در قبال دیگر مسائل مطرح در پیشنویس کوبایی خوشبین هستیم. آمریکا میگوید اینها با ما همکاری میکنند. واقعیت این است که به گفته خود یزدی، او هم گفت با همه مسائل مطرحشده در پیشنویس کوبا موافق نیستیم. یعنی ما هم یک وقت فکر نکنیم خیلی انقلابی هستیم خمینی اینجوری حرف میزند.
راجع به صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، ببینید چه افشاگریهایی اینجا هست. اصلاً سندها را نمیخوانند، مخصوصاً دو سه جلدش که راجع به کشورهای منطقه است. اصلاً یک جور سریع دارد میگوید بانک جهانی و صندوق پول سازمان ملل زیر نظر آمریکا دارد انجام میشود، به اسم کمک به توسعه کشورها، هدف، نفوذ و تسلط است. در داخل ایران میگوید در حکومت دوتا خط هستند. یک خط افراطی ضدامریکایی، ضدصهیونیستی که رهبرش خود خمینی است که به اینها امیدی نیست. این خمینی هر هفته یک سخنرانی میکند، یک چیزی علیه آمریکا میگوید و یک خط دیگر هم داریم، خط عقلای میانهروها، لیبرالهای مذهبی و غیرمذهبی و ایران باستانیها در حکومت هستند، ما باید هوای اینها را داشته باشیم، باید اینها را تقویت کنیم و اجازه ندهیم که اینها ضعیف بشوند یا احساس ضعف بکنند. مثلاً راجع به همین سوریه، وضعیت سوریه، لبنان، راجع به عراق، راجع به قضیه فلسطین و اسرائیل، دقیقاً دخالت صددرصد، نه فقط خودش مستقیم، آمریکا از طریق سفارت خود در ایران، در مسائل داخلی تکتک این کشورها دارد اعمال نفوذ و دخالت میکند، دارد آنها را کنترل و مدیریت میکند. این از تلآویو، از اسرائیل، این سند رفته برای سفارت در تهران و برای واشنگتن. ۳ مهر. میگوید انقلاب ایران که شاه را مخلوع و خمینی و اردوی مذهبی افراطی او را به قدرت رساند، هنوز همه فعالیتهایش را به اتمام نرسانده است. رژیم خمینی در تلاش است پس از آنکه دولت را در ایران کاملاً تحت کنترل خود درآورد به وسیله قانون اساسی، اصول انقلاب خود را دارای ماهیت نهادی بنمایاند. یعنی با قانون اساسی، شعارهایشان را نهادی نکنند و بر اساس آن سیستم بسازند. و هیچ جناح مخالف سرسختی برای مبارزه با او در ایران که پایگاه مردمی باشد، متأسفانه قد علم نکرده است. یعنی پایگاه اصلی تودهای برای این است که متأسفانه این طرفدارهای ما خیلی قوی نیستند. بنابراین حرکت انقلابیون برای استحکام به انقلاب هنوز ادامه دارد ولی جریانهایی که رژیم با آنها دستبهگریبان است، از قبیل مشکل موجود در فعالیت دولت موقت و میانهروها، وقفههای اقتصادی، تجزیهطلبی در کشور، مقاومت و عدم اطاعتی که حتی در ارتش، در درازمدت، خطری علیه ثبات رژیم خمینی به وجود خواهد آورد. خمینی مردی سالخورده است و این عدم اطمینان را در مورد تلاش او برای ایجاد یک جمهوری اسلامی نهادینه شده شدت میبخشد. یعنی امیدواریم خمینی بمیرد، پیر است و نتواند این کار را به اتمام برساند.
۴۰ سال پیش اسناد لانه آن موقع میگوید پیشبینی میکنیم تا چند ماه آینده یا حداکثر ۱-۲ سال دیگر به خاطر مشکلات، مردم به خیابان بریزند و علیه خمینی شعار بدهند. آن موقع! اخیراً گزارش رسید یک جایی دو سه هزار نفر جمع شدهاند، مرگ بر خمینی هم گفتهاند. باب امید باز شده است. ولی خب متأسفانه راهپیماییهای این طرف میلیونی میآیند ولی باید کاری کنیم صدای آن چند هزار شنیده بشود. آن صدای مترقی است. باید مراقب باشیم اتفاقاتی که میافتد، موجب استحکام جریان انقلابیون نشود و صدمهپذیریهای رژیم خمینی را مورد ارزیابی دقیق قرار دهیم.
هشتگهای موضوعی