مصاحبه با برنامه جهان آرا

جهانی شدن به سبک حسین ع

مسیر نجف - کربلا - زیارت اربعین - 1398

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی الیل والنهار، السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

در عمود ۸۲۸، در مسیر نجف اشرف به کربلای معلّی هستیم و سیل جمعیت میلیونی زوار ابا عبدالله الحسین(علیه‌السلام) خودشان را به کربلای معلّی می‌رسانند تا در روز اربعین، زیارت‌کننده این امام عزیز باشند. امشب، در خدمت جناب آقای استاد حسن رحیم‌پور ازغدی هستیم تا به مناسبت ایام اربعین و شاخصه‌های تمدن اربعین حسینی، گفتگویی را داشته باشیم و البته از ایشان هم تشکر می‌کنیم که وقتشان را در اختیار ما قرار داده‌اند. خیلی خوش آمدید.

خواهش می‌کنم. سلام علیکم و رحمة الله. سلامت باشید. متشکرم.

آقای رحیم‌پور، من فکر می‌کنم که در ارتباط با اربعین، خیلی صحبت شده است اما دوست دارم در همین ابتدای بحث خودمان، توصیف شما را از این روزها بشنوم. بالاخره، جدای از مباحثی که در این باره انجام می‌شود، توصیف شما از اربعین که چه چیزی اربعین را واقعاً به یک پدیده ممتاز تبدیل کرده و یک پدیده خاصی شده است که از همه قومیت‌ها، از همه نژادها، از همه کشورها، اینجا ما آدم می‌بینیم و در یک محور الهی، وحدت پیدا کرده‌اند. این را می‌خواهم، یک توضیح بفرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم. بنده هم خدمت شما و بینندگان محترم‌تان سلام عرض می‌کنم. من از آنچه که همین امروز در مسیر دیده‌ام، خودم شروع کنم. چند نکته را، غیر از این توده‌های وسیع میلیونی شیعه اهل بیت و هزاران هزار برادران اهل سنت، که ما امسال هم شاهد حضور مسیحی، یهودی، ایزدی‌های عراق، حتی زرتشتی‌های ایران و بلکه سال گذشته، بنده با چندتا هیئت که اِلمانی و سکولار بودند، یعنی اساساً غیردینی، یعنی تعریف‌شان از خودشان غیرمذهبی بود. هم از لیبرال و حتی مارکسیست، در این راهپیمایی اربعین، ما دیدیم. اینها هم به زیارت حسین(ع) آمده‌اند،. خیلی این نکته، مهم است. حتی جریان و افراد غیرمذهبی که می‌گفتند ما که اساساً خدا را خرافات می‌دانستیم ولی آن، خدای حسین را قبول داریم. آن خدا و آن مذهبی که یک نمونه از برادری و رحمت، اخلاق، فداکاری، عدالت، صلح، اهل آشتی و مسالمت بودن، عشق انسان به انسان و دیگران را بر خود مقدم کردن که در این پیاده‌روی عظیم اربعین، شنیدیم و بعد آمدیم دیدیم این یک تصور جدیدی از خدا و از مذهب به ما می‌دهد؛ و این نکته، برای من خیلی عجیب بود.

همین امروز با یک خانم زرتشتی که از ایران آمده بود، مواجه شدم که ایشان اولاً، خیلی صریح گفت من مسلمان نیستم، نمی‌خواهم هم مسلمان بشوم. یک وقت فکر نکنید که مثلاً. . . یعنی استفاده تبلیغاتی از آن نکنید. گفت من، حسین و عباس را قبول دارم و جالب است که ایشان گفت من یکی- دو ماه پیش خودم آمدم کربلا زیارت کردم رفتم. دوباره، الان، در اربعین، آمده‌ام. خب، هم مشکل جسمی داشت، ایشان می‌گفت کمرم، ستون مهره‌هایم، همه ناراحت است ولی آمده‌ام با اینکه می‌گفت دفعه قبل توسط اشخاصی با من بد برخورد شده است، ولی در عین حال، کاملاً حسابش را از آنها جدا می‌کرد. به او گفتم ببین ما معتقدیم جناب زرتشت(علیه‌السلام) مثل حضرت موسی، حضرت عیسی(علیهم‌السلام) همه اینها پیامبران الهی بودند و لذا فقه ما، زرتشتی و مسیحی و یهودی را اهل ذِمّه و اهل کتاب می‌داند و به رسمیت می‌شناسد، یعنی آزادی دین، عبادت، کاملاً تحت حمایت حکومت دینی باید باشند، حقوق و کرامت و شخصیت و ایمان‌شان محترم است، البته گفتگو و بحث هم می‌شود و باید بشود و همان‌جور که قرآن می‌گوید ما باید از مشترکات شروع کنیم و آن گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیکی که جناب زرتشت(علیه‌السلام) می‌گوید، حرف همه انبیاء است، حرف حسین بن علی هم است. منتها در آیین زرتشت که هزاران سال قبل است در همین حد کلی بحث می‌شود اما مصادیق گفتار نیک و پندار نیک و رفتار نیک را باید به یک پرسش‌های دقیق‌تری جواب داده بشود. بنابراین اسلام و اسلام حسین، تکمیل ایمان زرتشتی و اهل کتاب است، نه نفی آن؛ و برای ایشان جالب بود و اصلاً بدون این حرف‌ها، خودش آمده بود و می‌آمد. حجاب او هم مثل مسلمان‌ها بود، کسی نمی‌فهمید اصلاً، ایشان، مسلمان نیست. خب، اینها خیلی غیرعادی است. یعنی ما با کدام پول، با چند میلیارد دلار، با کدام زور، می‌شود یک چنین جمعیتی را با این عشق و حال، راه انداخت؟ هم کمیت آن و هم کیفیت آن در تاریخ بشر استثنایی است. به لحاظ کمّی، در گینس ثبت کردند و می‌کنند ولی به لحاظ کیفی، کجا می‌خواهند ثبت کنند؟

گفت که آفتاب شدیدی بود خسته بودم یک لحظه نشستم بعد دیدم یکی از زوار، یکی از کشورهای دیگر، از کشورهای برادران عرب، می‌ایستد و مدام چپ و راست می‌رود دوباره می‌ایستد من تعجب کردم که دارد چه کار می‌کند؟ بعد فهمیدم این می‌خواهد سایه بکند که سایه‌اش روی من بیفتد، من گرما نخورم. یعنی خودش مدام در آفتاب عقب، جلو می‌رود که سایه‌اش روی من بیفتد که زائر امام حسین(ع) هستم گرما نخورم یا کمتر گرما بخورم. اصلاً نه او من را می‌شناخت، نه من او را می‌شناسم، نه من چیزی به او گفتم، نه هیچی. نمی‌دانستم الان بخندم؟ گریه کنم؟ بلند شوم؟ برقصم؟ چه کار کنم؟ چه کار دارد می‌شود؟ این چه اتفاقی است؟

ببینید ما در روایات داریم که در جامعه عدالت جهانی و توحیدی آخرالزمان، حضرت حجت(عجّل الله فرجه الشریف) کاری می‌کنند که هم به لحاظ مالی، عدالت اقتصادی، هم به لحاظ تربیتی و اخلاقی چنان معنویتی حاکم می‌شود که هر کسی دست در جیب برادرش «فی کیس أخیه» می‌کند، هر چقدر لازم است، برمی‌دارد. او هم می‌گوید هر چه بیشتر هم لازم است بردار. اصلاً نمی‌گوید دست تو در جیب من چه کار می‌کند؟ این حالتی که در حکومت آخرالزمان داریم، حکومت اسلامی جهانی به وجود می‌آید که هم عدالت اقتصادی است، هم تربیت معنوی است و ما در انقلاب 57، یک نمونه‌هایی از آن را دیدیم که مردم، همه چیز را برای هم فدا می‌کردند بعد کم‌کم یک تغییراتی کرد و در جنگ هم دیدیم مثلاً در واحد اطلاعات- عملیات و بچه‌های غوّاص، که ما در چندتا عملیات بودیم، یک طاقچه‌ای بود، بچه‌ها، پول، هر کسی هر چه داشت آنجا می‌گذاشت، هر کسی هر چه لازم داشت، برمی‌داشت. هیچ وقت، هیچ‌کس نمی‌فهمید، چه کسی چقدر گذاشت، چقدر برداشت؟ و همیشه آن بالا، پول بود. جیب یک نفر، جیب همه بود. همه، نگران همدیگر بودند، هیچ‌کس به فکر خودش نبود. آنها در یک اِشل محدود بود. ولی اینجا، آدم می‌بیند در سطح ده- بیست میلیونی، مردم دارند این‌جوری می‌آیند، اینها خیلی غیرعادی است. آدم فلجی که روی زانو می‌خواهد 80 کیلومتر چه‌جوری برود. گرمای 44 درجه، با این گرما، پیر، جوان، خانم‌ها با این حجابشان، چه چیزی، اینها را می‌کشاند؟ اصلاً ما نمی‌دانیم چه اتفاقی دارد می‌افتد. خیلی‌ها را من دیده‌ام که می‌گویند ما اصلاً نمی‌خواستیم بیاییم. یکی‌اش هم خودم هستم. من تا دو روز پیش، قصد داشتم قطعاً نیایم چون کار داشتم گرفتار بودم. یک مرتبه، نمی‌دانم چه شد که آمدم. مقصود این است که یک بُعد معنوی و یک کِشش و جاذبه فطری‌ای وجود دارد که همه دوست دارند اینجا بیایند و رو به حسین حرکت کنند و انسانیت را ببینند. همه جا، مسابقه سر بیشتر خوردن است، اینجا، سر بیشتر خوراندن است. همه جا رقابت سر این است که چه کسی بیشتر سواری بگیرد، اینجا، رقابت سر این است که چه کسی بیشتر سواری بدهد. همه جا می‌خواهند خدمت بشوند، اینها می‌خواهند بیشتر خدمت کنند. مخصوصاً مردم شریف عراق با این وضعیتشان. خب حالا این از لحاظ اجمالاً روحی، معنوی.

و من هم، می‌خواهم یک پلی بر بحث‌های بعدی بزنم. آن هم این که اخیراً، رهبر انقلاب در جمع دانشجویان دانشگاه امام حسین(علیه‌السلام) یک بحثی را مطرح کردند با عنوان «ظرفیت تمدن‌سازی اربعین» البته با این‌جور مباحث، بحث‌های انتزاعی، زیاد شده است. البته نمی‌خواهم خدای نکرده بگویم آن‌ها لازم نیست آن‌ها سر جای خودش. اما من فکر می‌کنم برای عامه مردم که اینها باید یک مقدار مصداقی‌تر بیان بشود که وقتی ما می‌گوییم «تمدن» اصلاً منظورمان چیست؟ می‌گوییم "ظرفیت تمدن‌سازی اربعین" دقیقاً چه چیزی در ذهن ما است؟ از چه داریم حرف می‌زنیم؟ من یکسری برداشت‌هایی در ذهن خودم دارم اما اینجا، دوست دارم از زبان حضرتعالی که اتفاقاً این مقدمه را هم به عنوان شروع بحث گفتید، این را بپرسم و این را بشنوم که با همه این اوصافی که شما الان داشتید در ارتباط با آن چیزی که در این یکی، دو روز فقط دیده‌اید، وقتی ما می‌گوییم: «ظرفیت تمدن‌سازی اربعین» به لحاظ ملموس و عینی، یعنی چه؟

در واقع اینجا یک امت کوچکی تشکیل شده است. یعنی نسبت به تمدن، عرض می‌کنم کوچک است و الا این بزرگ‌ترین تجمع تاریخ بشر است. یعنی چنین تجمعی جایی دیده نشده (10:00) همین آماری که من دیده‌ام که اینها ببینید، این روزنامه لوموند، 2014، پنج سال پیش گفت که قطعاً بیش از 17,000,000 جمعیت در اربعین به کربلا آمده است. آن سال 93. بله، یعنی پنج سال پیش، این را لوموند نوشت. بعد، به این سؤال جواب نداد که وقتی یک چنین تجمعی که خودت می‌نویسی، در دنیا چنین چیزی نیست و اصلاً معنا ندارد، چرا پنج تا تصویر و عکس و خبر نمی‌دهید؟ چرا کل رسانه‌های جهان سانسور می‌کنند؟ 100 تا آدم، یک چیزی می‌گویند به نفعشان باشد، هزار بار نشان می‌دهند. خب ببینید اینجا بیش از این آماری که دیده‌ام، رئیس شورای استان کربلا سال94 چهار- پنج سال پیش اعلام کرده است که 27,000,000 زائر، ظرف 10روز به کربلا آمده‌اند!

در ایام منتهی به اربعین؟

بله، ظرف 10 روز، 27,000,000 آمدند و رفتند. وزیر راه عراق هم همین را گفت، خودشان هم در رسانه‌های دنیا گفتند، خبر خیلی کوتاه و مختصر که بزرگ‌ترین مجتمع سالانه تاریخ بشر که هر سال برگزار می‌شود و در سطح جهان است، کاملاً مسالمت‌آمیز، بدون یک قطره خون از بینی کسی، در منطقه‌ای که پر از جنگ و تروریسم است و مملو از معنویت، انسانیت و در عین حال، پیام، سیاسی است. اصلاً خیلی چیز عجیبی است. اینها، اعترافاتی است که خود کسانی که نسبت به این دیدگاه سمپاتی ندارند کرده‌اند. ما 50- 60 سال پیش هم داشته‌ایم، موردی که یکی- دو سال شد که حدود صدها هزار، شاید نزدیک یک میلیون، آمده بودند ولی این رقم‌های 20,000,000، الان که من دیدم طبق تخمین یکی از مقامات حکومت عراق، گفت بین 27 تا 30,000,000 جمعیت. تا آخر این دوران، گزارش‌های ما و تخمین‌های ما هم پیش‌بینی‌مان این است که این اتفاق می‌افتد. می‌دانید خود ایران تا همین هفت- هشت سال پیش، به نظرم حدود 40,000 نفر آمده بودند. الان امسال، نزدیک چهار میلیون شاید بیشتر، کمتر، از خود ایران حدود 100 برابر شده است. به قول شما به لحاظ جمعیت، در نوع خودش بی‌نظیر است. به لحاظ کیفیت که سراسر عشق و فداکاری و دوستی است و همه، هوای هم را دارند و یک ماشین گیر می‌کند، 40 نفر می‌دوند. اصلاً مسابقه خدمت‌رسانی است، مسابقه فداکاری است. دقیقاً همان چیزی که همه دوست دارند. اصلاً من فکر می‌کنم، بعضی از اینها می‌آیند، از بس تشنه این روابط هستند از دنیا، از 80 کشور دنیا می‌آیند اینها را ببینند و خب یک آماری که هر ساله رسماً اعلام کرده‌اند، با وجود خطرات اینجا، هنوز این کشور از اشغال و تروریسم، نجات پیدا نکرده است و در عین حال، آمده است و این وضعیت، پیش می‌آید. حالا غیر از آن، می‌خواهم بگویم، اینها ظرفیت انسانی یک تمدن است. غیر از آن، شما می‌بینید، غیر از ایران که این راهپیمایی جاماندگان برگزار می‌کنند، پارسال آمار دادند که به سمت حضرت عبدالعظیم، حدود یک میلیون نفر، در تهران فقط، پیاده‌روی اربعین کردند. شما در این چند سال اخیر دارید می‌بینید که در آمریکا، انگلیس، چندین کشور اروپایی، در آفریقا، نیجریه، چند میلیون نفر در نیجریه جالب است بلند می‌شوند و چند کشور آفریقایی، به اندازه 80 کیلومتر، بین نجف و کربلا 80 کیلومتر، آنجا به طور نمادین تعیین کردند پیاده‌روی کردند که همان‌جا هم به آنها حمله کردند هر سال هم می‌زنند آن‌ها را می‌کشند ولی در عین حال می‌آیند. خب این، ظرفیت انسانی برای یک تمدن است. این نکته اول.

نکته دوم، دوتا یادداشت از دو نفر غیرمسلمان که اخیراً مسلمان شده‌اند و خیلی هم تحت تأثیر همین قضایای اربعین و امام حسین هستند. دوتا مطلب نوشته‌اند. من فقط چندتا محور آن را در باب همین شاخصه‌های تمدن دینی که ما از اربعین می‌توانیم حدس بزنیم که یک جامعه دینی، به لحاظ انسانی و روابط انسانی، چه نوع جامعه‌ای می‌تواند باشد و باید باشد؟ یکی، خانم است که ایشان در یک خانواده غیرمسلمان و مسیحی بوده است و خودش، مسلمان شده است. می‌گوید من مسلمان نبودم اما هیچ وقت هم متعصب نبودم. همیشه آماده شنیدن هر نکته دیگری بودم اما مسیحی بودم و چون متعصب نبودم، سوءبرداشت‌ها آزادی وجدان من را خُدشه‌دار نکرده بود، می‌توانستم تصمیم بگیرم که حقایق را از دریچه چشم خودم ببینم و با ذهن خودم قضاوت کنم و تحت تأثیر کسی نباشم. من امروز، نه به عنوان یک مسلمان متعصب، بلکه به عنوان یک مسلمان آزاداندیش بعد از دیدن این راهپیمایی اربعین و این روابط انسانی که اینجا دیده، می‌گوید من به هیچ وجه فکر نمی‌کنم عاشورا فقط متعلق به اسلام است، با این که من الان مسلمان هستم، اما یک پدیده عام الهی و بشری است. همان‌طور که پیامبر در روایت فرمودند که: «عاشورا به همه مؤمنین تعلق دارد» نگفتند «فقط مسلمین» هر کسی که به خدا و آخرت ایمان دارد این صدا را بشنود و این خبر را بشنود، قلبش آتش می‌گیرد. این تعابیر این خانم است که دارم عرض می‌کنم. می‌گوید به نظر من، عاشورا متعلق به همه ادیان ابراهیمی است، حتی به همه کسانی که عشق معنویت و عدالت را دارند. چرا می‌گویند روز عاشورا روزی بود که حضرت موسی(علیه‌السلام) و قوم او از ظلم فرعون رها شدند؟ عاشورا روزی بود که حضرت ایوب، دوباره به سلامت رسید و... علت آن این است که می‌خواهند بگویند عاشورا، روزی است که همه بشریت می‌توانند حول‌وحوش حسین و اربعین جمع بشوند، چون معنویت و عدالت و عقلانیت، هر سه‌تا در این حرکت حسین و زینب، است و در راهپیمایی هم، تجلی ابعاد مختلف آن را اینجا می‌بینیم. می‌گوید که این «کُلُّ یَوْمٍ عاشُورَاءُ وَ کُلُّ أرضٍ کَرْبَلَاءُ» که گفته‌اند، معنی‌اش این است که باب فداکاری‌های حسینی همچنان باز است و آن تمدن جدید را باید با فداکاری ساخت. منتها، لزوماً همیشه این‌جوری نیست که مثل کربلا، لازم باشد فقط با جنگ باشد. اگر جنگ تحمیل کردند جنگ کنید. پلیدی، همراه یزید، نمرد. یزید مُرد، رفت ولی پلیدی ادامه دارد. لذا، جهاد علیه پلیدی، ادامه دارد و منتها مسئله اصلی، مبارزه با ناآگاهی است، دانش و آگاهی که بیاید ایمان می‌آید. تمام دنیا، مذاهب و ادیان و مکاتب مختلف، در این راهپیمایی اربعین می‌آیند تا ببینند که چگونه می‌شود انسان بود و ایمان داشت و چگونه فطرت انسان در برابر حق، نمی‌تواند مقاومت کند، مگر اینکه عمداً لجاجت کند.

یک مقاله دیگر هم که فقط یک محور آن را عرض کنم، این آقای "مارکوس‌گرهولد" که ایشان یک دکتر اسلام‌شناس بود و بعداً مسلمان شد. اول، مسلمان نبود، بعد مسلمان شد. می‌گوید که هجرت که همیشه در دنیا تمدن‌ساز است، در تاریخ غرب و شرق عالم، یک نمونه از هجرت‌های تمدن‌ساز، این هجرت اربعینی است. یک نمادی از هجرت است که دارد صورت می‌گیرد و این، قطعاً قدرت تمدن‌سازی دارد. تمدن، مدینه، فقط یک شهر نیست که مظاهر مادی و برق و ساختمان و این چیزها باشد، بگوییم این، مدینه است! این، شهر است ولی مدینه نیست. شهر، چه زمانی مدینه می‌شود؟ وقتی آگاهی و اخلاق و انسانیت در آن باشد و ظرفیت اِستِماعِ کلام خداوند و پیامبر در آن باشد. یعنی وقتی حرف خدا را می‌شنوی شهر، مدینه می‌شود. می‌شود تمدن دینی. و آیات الهی به شکل عینی آنجا دیده بشود، صدای خدا شنیده بشود. همان‌طور که می‌دانید فیلسوفان تمدن، مثل "ابن خلدون" در مقدمه خود یک تعبیری دارد، می‌گوید صرف تبدیل بادیه به شهر، معنی‌اش متمدن شدن نیست. تمدن به این نیست که در یک شهری، صنعت‌گری و آهن‌گری و طلا‌سازی و... راه بیفتد، آن بُعد نرم‌افزاری آن است ولی آن کس تمدن انسانی می‌کند، ادب و الهیات و شعر و اخلاق است. آنجا می‌شود فهمید، یک جامعه‌ای متمدن است یا نه؟ والا ممکن است یک جامعه‌ای ثروتمند باشد ولی متمدن نباشد. حیوانات ثروتمند هستند! حیوانات قدرتمند هستند! آن انسانیت که... و لذا این خطر تَعَرُّب بعد از اسلام، تَعَرُّبِ بَعْدَ الْهِجْرَةِ. هِجْره که مسلمین دچار آن شده‌اند، یعنی بعد از آن هجرت و تمدن‌سازی توحیدی که توسط پیامبر در مدینه آغاز شد، بعد، دچار تَعَرُّب، تَعَرُّب یعنی تَعَصُّب. تَعَرُّب یعنی معیار حق و باطل را کنار بگذار ، به اصالت قومیت و نژاد و باندبازی و فامیل‌بازی و رفیق‌بازی برگرد که دقیقاً تَعَرُّب، در نقطه مقابل تمدن است. اینها همه در رابطه با این راهپیمایی اربعین اینها را مطرح کردند که شاخصه‌های یک تمدن توحیدی و الهی و اخلاقی و انسانی و معنوی را می‌گویند ما اینجا دیده‌ایم. اینجا، هیچ کس، تعصب فامیلی، شهری، نَسَبی، قومی، نژادی، حتی مذهبی ندارد که اینها، گناهان بزرگی است که مانع وحدت انسان‌ها با هم می‌شود. هر چه که نگذارد انسان‌ها با هم وحدت پیدا کنند، تعصب قومی، نژادی، جنسیتی، طبقاتی، اینها، همه ضد آشتی و صلح و ضد وحدت بشری است. اینها، علائم شرک است و امروز، تَعَرُّبِ مُدِرن، جاهلیت مُدِرن، جاهلیتی که از طرف نظام‌های ضدتوحیدی، دارد در دنیا به اصطلاح تزریق می‌شود، اینها، بعضی از شاخصه است. اما حالا اگر شاخصه‌های دقیق‌تری راجع به بعضی از مباحث تمدن‌ساز بخواهیم داشته باشیم، اگر فرصت باشد، می‌توانیم به بعضی از فرمایشات خود سیدالشهدا(سلام‌الله علیهم) اشاره کنیم که حالا نمی‌دانم چقدر وقت دارید.

نه، فرصت است، بفرمایید. اتفاقاً یعنی این بحث، به نظر من، هر چقدر بسط بدهیم، مانع این می‌شود که این مفاهیم در ذهن مردم به صورت شعار فقط، جلوه پیدا کند. فرصت داریم از کلام خود امام حسین(علیه‌السلام) بفرمایید که چه بهتر.

من این نگرانی را دارم که این قضیه اربعین و امام حسین، گر چه در اوج احساس و انسانیت اما یک کمی برود در قضایای رمانتیک‌بازی و حواشی‌اش از متن آن بیشتر است. همه‌اش شعر و آواز باشد! مسیحی‌ها را دیدید؟ کلیسا، خیلی حرفی ندارد، همه‌اش پیانو و ارگ و موسیقی و صوت و تشریفات است. وقتی سؤال می‌کنند که جواب سؤال‌های ما چه می‌شود؟ می‌گویند خیلی خب، حالا ما الان می‌خواهیم تمدن‌سازی کنیم، مثلاً الان چه کار کنیم؟ بالاخره، تمدن یعنی نگاهت به اقتصاد، نگاهت به سیاست، نگاهت به خانواده، نگاه به روابط بین‌الملل، مبارزه به چه معنا است؟

اتفاقاً به نظرم، جا دارد به این بحث بپردازیم. حداقل ما در این مثلاً 15 دقیقه که فرصت داریم، اعتقاد دارم، شما این بحث را برای ما باز کنید.

ببینید، من، چندتا روایت از سیدالشهدا(ع) را علامت زده‌ام که اگر فرصت باشد، اینها را عرض کنم.

اولاً یک نکته‌ای از حضرت زینب(سلام‌الله علیها) بگویم که این راهپیمایی 10- 20 میلیونی اربعین، این‌ها محصول کار زینب(س) است. زینب و زین‌العابدین(سلام‌الله علیهما) وقتی عاشورا تمام شد چون سیدالشهدا، آخرین باری که آمدند که چندبار مجروح شده‌اند، دفعه آخر آمدند، با حضرت زینب و خانم‌ها و بچه‌ها خداحافظی کردند و گفتند که مراقب باشید که ذلت نشان ندهید. این آخرین باری است که من می‌آیم. این بار می‌روم و دیگر برنمی‌گردم. این دفعه، شما سر من را بر نیزه خواهید دید و ضعف نشان ندهید، محکم و قوی باشید. حضرت زینب را هم در آغوش می‌گیرند و چیزی در گوش حضرت زینب می‌گویند که آنجا دارد وقتی سیدالشهدا دارند می‌روند، حضرت زینب می‌فرمایند اگر این آخرین باری است که دارید می‌روید، این دفعه، کمی آرام‌تر بروید که من بیشتر نگاهتان کنم. «یابن زهرا مَهْلًا مَهْلًا» پسر زهرا این دفعه یک کمی آرام‌تر برو دفعه‌های پیش، سریع می‌رفتی. این دفعه که می‌روی و دیگر برنمی‌گردی، بگذار بیشتر نگاه کنم. آنجا، حضرت زینب است که می‌ماند. سیدالشهدا، آنجا می‌گویند کار ما تمام شد و کار شما آغاز شد. یعنی تا الان، رهبری با حسین است، از این به بعد، رهبری با زینب است.

در شاخصه اول برای تمدن‌سازی اسلامی اول از زینب(س) بگوییم. قدرت مطلق معنوی و روحی، در سخت‌ترین وضعیت فیزیکی و در بدترین شرایط مادی، عالی‌ترین شرایط معنوی است. اصلاً کسانی که قدرت روحی ندارند، نمی‌توانند تمدن‌سازی کنند، بخصوص تمدن دینی. کپی‌برداری می‌کنند، تسلیم‌طلب هستند، اهل سازش هستند. زینب می‌تواند تمدن‌سازی کند. ببینید اول،از این روایت، از زینب(س) شروع کنم. ایشان به عنوان اسیر در زنجیر، جلوی یزید آورده‌اند. توهین کرده‌اند، زده‌اند، آن جنایاتی که کرده‌اند، سرهای شهدا روی نیزه، بچه‌ها با آن وضعیت، جلوی یزید آورده‌اند که یزید جشن پیروزی گرفته است. حرف‌هایش را که خوب می‌زند بعد نوبت به حضرت زینب(س) می‌رسد. شرط اول برای تمدن‌سازی دینی، درسی که از راهپیمایی اربعین و عاشورای امام حسین می‌گیریم. حضرت زینب به یزید رو می‌کند. خوب که یزید حرف‌هایش را می‌زند و فکر می‌کند اینها ترسیدند و تمام شد ایشان می‌فرمایند که هر حُقَّه‌ای که بلدی، هر نیرنگی که می‌توانی و می‌خواهی بزنی، بزن. «فَکِدْ کَیْدَک» هر کلاهبرداری بلدی بکنی، بکن. هر دروغی که می‌خواهی بگویی، بگو «وَاسْعَ سَعْیَک» هر اقدامی که از تو برمی‌آید، بکن. یک وقت کار نکرده‌ای باقی نگذاری. یعنی ظرفیتی برای تهدید در اختیار تو نمی‌گذارم هر تهدیدی داری علیه ما عملی کن. یعنی توی دهن استکبار و قدرت زد یعنی به او می‌گوید خفه شو. اولاً که می‌گوید من با کسی مثل تو اصلاً حاضر نیستم صحبت کنم شرایط من را این‌طور کرده که با کسی مثل تویی که اصلاً ارزش سخن گفتن ندارد به حرف زدن بایستم. بعد به او می‌گویند که «فَکِدْ کَیْدَک» تمام تاکتیک‌هایی که بلد هستی بزن. کید یعنی نقشه‌کشی و کلاهبرداری. «وَاسْعَ سَعْیَک» با تمام ظرفیت هر کاری از تو برمی‌آید بکن. «وَ نَاصِبْ جُهْدَک» هیچ کار نکرده‌ای باقی نگذار، هر جنایتی که در حق ما می‌توانی بکنی، بکن «وَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا» به خدا سوگند، تو نمی‌توانی ما را حذف کنی. تو پایان یافته‌ای، ما آغاز شده‌ایم. وَاللَّهِ، به خدا سوگند، تو نمی‌توانی ما را محو کنی. تو فکر کردی ما را از تاریخ حذف کرده‌ای؟ تو محو شدی. «وَ لا تُمِیتُ وَحْیَنا» تو فکر کردی تمام شد؟ وحی را زدی و بازمانده خاندان پیامبر را کشتی و به زنجیر کشیدی، تمام شد؟ فکر کردی خط نبوت، کور شد؟ به خدا سوگند، نمی‌توانید بکشید و این حقیقت مقدس را به قتل برسانید. بعد می‌فرمایند: یک چیزی بالاتر بگویم «وَ لا تُدْرِکُ أَمْرَنَا» تو اصلاً وضعیت ما را درک نمی‌کنی. تو اصلاً شعور نداری که بفهمی که ما داریم چه می‌گوییم. به یزید می‌گویند اصلاً تو در یک عالم دیگری هستی! اینجا حواسمان باشد که یزید اَبَرقدرت جهان است. آن موقع بزرگ‌ترین قدرت جهان و، حکومت خلافت اسلامی بود، و در رأس آن یزید است. کدخدای زمان خودش بود و از مرزهای هندوچین تا شمال آفریقا و بخشی از جنوب اروپا، اینها تمدن اسلامی است. یعنی بزرگ‌ترین قدرت جهان است که الان دست یزید است. از دست امیرالمؤمنین(ع)، امام حسن(ع)، به دست معاویه و یزید افتاده است. زینب، جلو چنین کسی دارد این حرف را می‌زند که ابرقدرت دنیاست. «وَ لا تُدْرِکُ أَمْرَنَا» تو اصلاً نمی‌توانی درک کنی، ما چه داریم می‌گوییم. به یزید می‌گویند اصلاً شعور تو، پایین‌تر از این حرف‌هاست، تو فقط در فکر قدرت و ثروت و شهوت هستی، تو اصلاً از حقیقت، چه سرت می‌شود؟ «لا تُدْرِکْ» نمی‌فهمی «وَ لا تَدْحَضُ عَنْکَ عَارَهَا» و این ننگی که به چهره تو و رژیم شما نشست، دیگر هرگز پاک و شسته نخواهد شد. بیچاره شدی. تو فکر کردی ما را بیچاره کردی؟ بیچاره شدی. «وَ هَلْ رَأْیُکَ إِلَّا فَنَدٌ» آیا مغزت کار می‌کند؟ «هَلْ رَأْیُکَ إِلَّا فَنَدٌ» آیا اساساً رأی تو، این طرح‌ها، این نقشه‌هایی که می‌کشی، جز پوشال، چیزی است؟ کل پروژه‌هایت، همه‌اش سُست است و روی هوا است. رأی یعنی طرح و پروژه است. «فَنَدٌ» یعنی پوشالی و روی هوا. تمام اینها، باد هوا است، این طرح‌هایی که کشیده‌ای، این نقش‌هایی که می‌کشی، این پروژه‌هایت روی هواست. «أَیَّامُکَ إِلَّا عَدَدٌ؟» آیا از عمر تو و رژیم تو، چند روز بیشتر مانده است؟ ما کار تو را ساختیم. حضرت زینب می‌گویند تو فکر کردی ما را کشتی؟ ما ریشه رژیم تو را زدیم. «هَلْ أَیَّامُکَ إِلَّا عَدَدٌ» برو روزهای باقیمانده‌ات را بشمار. مدت زیادی، شما نخواهی بود.

می‌دانید که رژیم بنی‌امیه، شاخه سفیانی که این جنایت را کردند، سه- چهار سال بعد از عاشورا سقوط کرد. بعد شاخه مَروانی‌شان آمدند. شاخه دیگر آمدند، آنها هم دو- سه بیشتر نبودند و سقوط کردند، با شعار انتقام اهل بیت که بنی‌عباس سوار موج شدند، مصادره کردند ایرانی‌ها از خراسان آمدند رژیم بنی‌امیه را سرنگون کردند. شعار آن‌ها چه بود؟ شعار قیام و براندازی معاویه، رژیم اموی «یَا لَثاراتِ الْحُسَیْن» بود یعنی از ایران حرکت کردند، آمدند. حتی بنی‌عباس سوءاستفاده کردند گفتند ما هم به عشق اهل بیت می‌آییم بعداً گفتند اهل بیت، خودمان هستیم! ولی اول که گفتند اهل بیت! حتی اول اعلام کردند که این پرچم سیاه و آرم سیاه، برای بنی‌عباس، این عَزای حسین است. یعنی ما، انتقام کربلا هستیم. خب، پس حسین و حضرت زینب(س) رژیم بنی‌امیه را سرنگون کرد، اینکه حضرت زینب می‌گویند «هَلْ أیّامُکَ إِلَّا عَدَدٌ» یعنی ایام شما شمردنی است ما کار شما را ساختیم. خون حسین پایه شما را زد و «هل جمعک الا بدد؟» آیا جمعیت تو، جز پراکندگی و تفرقه، چیزی دیگری خواهد بود؟ حزب تو از هم پاشید. سامانه قدرت تو از هم پاشید. جمعیت تو متفرق شد. «یَوْمَ یُنَادِ الْمُنَادِ...» منتظر آن روزی باش که فریاد خواهد آمد: «أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ» لعنت خدا بر ستمگران. خب، ببینید، این نکته اول. این، تعبیر حضرت زینب(سلام‌الله علیها) است. این راهپیمایی اربعین، محصول کار زینب است. اولین راهپیمایی اربعین را زینب(س) راه انداخت. همان چند ده تا زن و بچه‌ای که در اسارت ماندند، آنها این حرکت را راه انداختند.

شرط اول، اگر می‌خواهید تمدن‌سازی جدید اسلامی داشته باشیم، باید زینبی بشویم، مثل زینب، حرف بزنیم. این‌طور که ایشان جلوی کدخدا و ابرقدرت جهان وایستاده است، در زنجیر است اسیر است، یک مرتبه جای اسیر و امیر، عوض شد.

نمونه‌ی دوم که من عرض می‌کنم، این روایت سیدالشهدا(ع) است. ببینید، شاخصه‌ی دیگر تمدن‌سازی اسلامی خود امام حسین(علیه‌السلام) فرزدق را در راه دیدند. فرزدق دارد از کوفه می‌آید، سیدالشهدا دارند سمت کوفه می‌روند. فرزدق، یک شاعر هنرمندی بود که شعرهای قشنگ و خوب و هم انقلابی و عدالت‌خواهانه می‌گفت و هم شعرهای سور و بساطی می‌گفت! از سلبریتی‌های آن موقع بود که هم قشنگ حرف می‌زد، هم اگر می‌دید نمی‌ارزد، نمی‌صرفد، ولش می‌کرد. به امام حسین گفت آقا، کجا دارید می‌روید؟ مردم کوفه به شما نامه نوشته‌اند، ولی اینها ترسو هستند و اینها اهل وفا نیستند. اینها نمی‌مانند. امام حسین فرمودند که تو مردم کوفه را چه‌طور دیدی؟ گفت همه، دلشان با شما است، ولی شمشیرهایشان علیه شما است. یعنی همه می‌فهمند، شما حق می‌گویی و درست می‌گویی ولی در لحظه عمل، اینها می‌ترسند، پا پس می‌کشند و آن طرف می‌روند. خب، امام حسین فرمودند می‌دانم. یعنی سر من کلاه نرفته است. فرزدق می‌گوید که آقا، من یک خواهشی از شما دارم. من که اهل مبارزه نیستم. من مثل شماها نیستم ولی از شما خواهش می‌کنم، می‌شود کوتاه بیایید؟ اینها همه‌ شما را می‌کشند و به زنجیرتان می‌کشند، نابودتان می‌کنند. می‌شود کوتاه بیایید؟ ببینید سیدالشهدا(ع) چه می‌گویند. دارند فلسفه قیام عاشورا و کربلا را می‌گویند. این یعنی پایه تمدن‌سازی حسینی- اربعینی. فرمودند: «ای فرزدق اِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ» می‌دانی، ما با چه کسانی درگیریم؟ تو فکر کردی بین ما سوءتفاهمی است؟ چون فرزدق می‌گفت نمی‌شود بیشتر مذاکره کنید؟ یکی هم دیگر باید صحبت کنید شاید سوءتفاهمی باشد بشود یک‌جوری آن را حل کنیم؟ امام حسین فرمودند اصلاً مشکل ما، مذاکره و مفاهمه نیست. ما با اینها سوءتفاهم نداریم. تو فکر کردی اینها نمی‌دانند دارند چه کار می‌کنند یا من نمی‌دانم دارم چه کار می‌کنم؟ اتفاقاً، دقیقاً هر دوی ما همدیگر را خوب فهمیده‌ایم. او فهمیده من را نمی‌تواند تحمل کند، من هم فهمیده‌ام با اینها نمی‌توانم کار کنم. فرمودند که اینها مردمی هستند که «لَزِمُوا طَاعَةَ الشَّیْطَانِ وَ تَرَکُوا طَاعَةَ الرَّحْمنِ» این‌ها می‌فهمند که خط شیطان و خط رحمان چیست. تصمیم‌شان را گرفته‌اند این‌ها می‌خواهند حکومت کنند و اموال عمومی را بالا بکشند. بعد فرمود که من نمی‌توانم با این‌ها سازش کنم. چرا؟ چون «أَظْهَرُوا الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ» حالا یک عده افراد کثیفی در حکومت‌ها هستند که مخفی می‌کنند مثل معاویه ولی یزید آمده علنی می‌کند. می‌گوید اینها شرمنده هم نیستند. یعنی با افتخار فساد و کثافت‌ کاری‌هایشان را علنی می‌کنند یعنی اصلاً علنی جای ارزش و ضدارزش‌ها را عوض می‌کند، ارزش‌ها را مسخره می‌کند توهین می‌کند. علنی توحید و عدالت و ارزش‌ها را مسخره می‌کند و به آن‌ها توهین می‌کنند. أَظْهَرُوا، یعنی اظهار می‌کنند، یعنی این را گفتمان حاکم کرده‌اند، نه اینکه یواشکی، دزدی و اختلاس و فساد و اینها کنند. علنی می‌کنند و با افتخار هم می‌گویند. دیگر به چه دلیل من نمی‌توانم با اینها مبارزه نکنم؟ و اینها باید خون من را بریزند و من باید کشته بشوم، چون مردم دیگر با حرف بیدار نمی‌شوند. هر چه می‌گویی همه گوش می‌کنند و می‌گویند بله بله و می‌روند. من دیگر باید با خون حرف بزنم. کلمات سرخ، خون من باید توی صورت این مردم شَتَک بزند در صورت این مردم که خواب نیستند بلکه خودشان را به خواب زده‌اند. هر چه حرف می‌زنی بیدار نمی‌شوند. کسی که خودش را به خواب زده که بیدار نمی‌شود. خون من باید در صورتشان شتک بزند تا مجبور بشوند چشمانشان را باز کنند اما به تو بگویم، چرا ما باید به دست اینها کشته بشویم؟ برای اینکه فساد را گفتمان حاکم کرده‌اند. فساد اخلاقی، فساد مالی، فساد سیاسی، همه چیز را، سرشان را بالا می‌گیرند، صریح علیه ارزش‌های اسلامی حرف می‌زنند، دیگر مخفی نمی‌کنند، نفاقشان را کنار گذاشته‌اند و «أَبْطَلُوا الْحُدُودَ» تمام خط قرمزها را جلو پا گذاشته‌اند، این‌ها دیگر خط قرمزی نگذاشته‌اند. اینها دروغ می‌گویند، رشوه می‌خورند، اختلاس می‌کنند، مردان و زنان مؤمن را می‌کشند، شکنجه می‌کنند و نمی‌گذارند کسی حرف بزند. جلوی امر به معروف و نهی از منکر را گرفته‌اند. بیت‌المال را بالا می‌کشند، به اخلاق و معنویت و شریعت حمله می‌کنند. «أَبْطَلُوا الْحُدُودَ » اینها تمام حدود الهی را ابطال و باطل کردند و یکی‌یکی مهر باطل زدند. یعنی همه خط قرمزها را عبور کردند و بقیه‌اش را هم می‌کنند و «شُرْبُ الْخُمُور» اینها اولین کسانی هستند که در حکومت علنی به عنوان خلیفه اسلامی الکلی هستند. در جلسات خصوصی‌شان می‌نشینند رسماً مشروب می‌خورند و تعارف را کنار گذاشته‌اند.

حالا آن تیکه‌ای که می‌خواستم بیشتر توجه کنیم این است: سیدالشهدا(ع) می‌گویند می‌دانی چرا ما باید با اینها بجنگیم؟ چون «اسْتَأْثَرُوا فیِ أَمْوَالِ الْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاکِینِ» اینها، اموال طبقات محروم را بالا می‌کشند. خودشان و فامیلشان و باندشان و حزبشان و رفیق‌هایشان، همه دارند با هم می‌خورند. خب، مردمی که اینجا زیارت امام حسین(ع) می‌روند، امام حسین که با یزید بحث ناموسی و دعوای شخصی نداشته است. مسئله اینهاست. یکی‌اش این است: «اسْتَأْثَرُوا»، اسْتَأْثَرُوا یعنی رانت‌خواری. اِستِئْثار، ضد ایثار است. ایثار در لغت عرب یعنی تَقَدُّم دیگران بر من. اِستِئْثار یعنی تقدم من بر دیگران. می‌فرمایند این‌ها «اسْتَأْثَرُوا» یعنی رانت‌خواری کردند، تمام اموال عمومی را بالا می‌کشند، یک عده محدودی می‌خورند. مردم، گرسنه هستند. «اسْتَأْثَرُوا فیِ أَمْوَالِ الْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاکِینِ» طبقات محروم، مستضعف، گرسنه، بی‌خانمان، بیمار، گرفتار، افتاده‌اند و اینها میلیارد، میلیارد دارند از اموال مردم می‌خورند و بالا می‌کشند. بعد فرمودند خب، حالا ممکن است تو بگویی که خب آقا، مگر بقیه نیستند؟ شما، سر پیازی یا ته پیازی؟ خب بگذارید بقیه بگویند چرا شما؟ فرمودند: «أَنَا أَوْلَى مَنْ قَامَ بِنُصْرَةِ دِینِ اللَّهِ» هیچ‌کس بیش از من وظیفه ندارد. من در فداکاری و اعتراض حق تقدم دارم. حتی تقدم در کشته شدن دارم. ببینید بقیه می‌گویند آقا، ما در احترامات فائقه و... حق تقدم داریم! آقا شما جلو بفرمایید جای خوب بنشینید. بفرمایید بالای مجلس. امکانات خوب، برای شما. حضرت می‌فرمایند من در هزینه دادن، حق تقدم دارم. یعنی کسانی که مُنادی دین و ارزش‌ها هستند اینها بیش از بقیه و زودتر از بقیه وظیفه دارند که داد بزنند! نه اینکه عقب بایستند حالا بقیه بفرمایید جلو، بعد هر وقت فرصت شد، ما هم می‌آییم. نه، سیدالشهدا(ع) می‌گویند اول من باید زیر آتش و زیر تیر بروم. «أَنَا أَوْلَى مَنْ قَامَ بِنُصْرَةِ دِینِ اللَّه» وقتی دین خدا در خطر است و باید یاری بشود، ابتدا من هستم و ما هستیم که باید جلو برویم. من و بچه‌هایم جلو می‌رویم و کشته می‌شویم. ما مقدم هستیم و «إِعْزَازِ الشَّرِعَةِ» شریعت خدا را ذلیل کردند، ما باید دوباره به آن عزت ببخشیم. «بِالْجِهَادِ فی سَبیلِهِ» ما در جهاد بر دیگران مقدم هستیم. سر سفره، مقدم نیستیم، می‌رویم آخر صف؛ اما در نبرد و خطر، ما صف اول هستیم، همه، پشت سر ما می‌آیند اول ما هستیم. بعد می‌فرمایند هدف ما، از کل این حرکت، یک چیز بیشتر نیست، «لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا» ما می‌خواهیم کلمه الله و حرف خدا در رأس باشد.

خب شما ببینید این، یک خطبه سیدالشهدا(ع) و مختصر آن است. در این سخنرانی خیلی مختصر که برای چند نفر کرده‌اند. همین‌جا، شش‌تا جمله است که کل فلسفه تمدن اسلامی، تمدن حسینی، اربعینی و مسئله جامعه‌سازی را به وضوح ایشان می‌گویند.

آقای رحیم‌پور این‌جا یک سؤالی پیش می‌آید. البته وقت ما متأسفانه رو به پایان است، اما من دلم نمی‌آید، این سؤال را نپرسم. آن هم اینکه، خیلی از مخاطبان ما می‌گویند که خب همه این مباحث درست است – سلَّمنا- و هیچ تردیدی هم نه در درستی آن است. نه در...

اتفاقاً خیلی‌ها تردید دارند. بی‌خود می‌گویند سلّمنا. این‌هایی که می‌گویند سلمنا من از این‌ها خیلی می‌ترسم.

حالا ما فرض را بر این می‌گذاریم که راست می‌گویند. من مخاطب عام را می‌گویم.

همین مخاطب عام هم خیلی‌هایشان دروغ می‌گویند.

اما ممکن است این سؤال پیش بیاید که وقتی ما می‌بینیم که بعضی از این شاخص‌ها، بعضاً، ضد آن عمل می‌شود، آن موقع، تکلیف ما چیست؟

تکلیف ما، اعتراض و نهی از منکر و امر به معروف است. همان کاری که امام حسین کردند. نطق ایشان را دیدید که از مدینه می‌خواهند حرکت کنند به سمت مکه بروند، وصیت‌نامه‌ای خطاب به برادرشان محمد‌بن‌حنفیه دارند، آنجا می‌گویند که من، وارد این نبرد سیاسی و نظامی دارم می‌شوم و این راه ما، به دریاچه خون ختم می‌شود اما انگیزه‌ام را بگویم که بعداً برای ما یک تفسیر دیگری روی حرکت من نگذارند. آنجا چهار- پنج نوع حرکت سیاسی را سیدالشهدا می‌شمارند و می‌گویند حرکت من، هیچ کدام از اینها نیست. «لا أَشَرًا وَ لا بَطَرًا وَ لا مُفْسِدًا وَ لا…» من دنبال ماجراجویی نیستم. یعنی کل فعالیت‌های سیاسی، ظاهراً انقلابی که بُن آن ماجراجویی یا قدرت‌طلبی است، مثل عبدالله بن زبیر که او هم با یزید جنگیده و او هم کشته شده است. سیدالشهدا فرمودند من، ماجراجو، قدرت‌طلب، سیاسی حرفه‌ای نیستم. من سیاست‌مدار نیستم، من، شریعت‌مدار و خدا‌مدار و حق‌مدار هستم. برای حق و تکلیف، وارد عرصه مبارزه می‌شوم. سیاست، هدف من نیست، وسیله است. می‌فرمایند مثل کسانی که دنبال عیاشی و خوش‌گذرانی هستند، دنبال امکانات بیشتر هستند، مبارزه می‌کنند، جنگ قدرت دارند، من هیچ‌کدام از اینها نیستم، من فقط به یک دلیل، وارد می‌شوم. امت جدّم و امت اسلام را دارند منحرف می‌کنند. شاخصه‌های اسلام و کفر را مخلوط کرده‌اند، همه چیز را خاکستری کرده‌اند. دیگر سیاه و سفید را نمی‌توانند تشخیص بدهند. همه چیز دارد خاکستری می‌شود. می‌خواهند کاری کنند که مردم بین علی و معاویه تشخیص ندهند. بین من و یزید تشخیص ندهند که ما چه می‌گوییم، اینها چه می‌گویند. ارزش‌ها و ضد ارزش یا جابه‌جا بشود یا حداقل، مخلوط بشود. دیگر قدرت تشخیص و قدرت تصمیم نباشد. بعد ممکن است فردا مردم عذر بیاورند که ما نفهمیدیم چه کسی چه می‌گوید؟ حسین می‌گوید خون من، تعیین تکلیف می‌کند. خون من، جواب این پرسش‌نامه را پر می‌کند که بفهمید، بعداً نتوانی بگویی ما نتوانستیم تشخیص بدهیم! هنوز هم نتوانستید تشخیص بدهید که سر حسین را روی نیزه برده‌اند و دخترهای پیغمبر را دارند می‌زنند، بچه شش ماهه را می‌زنند، هنوز نتوانسته‌اید تشخیص بدهید؟ دیگر کسی نتواند بگوید ما نفهمیدیم و تشخیص ندادیم.

اتمام حُجَّت کردند.

بله. بعد می‌فرمایند برای امر به معروف و نهی از منکر، یعنی دفاع از ارزش‌ها و حمله به ضدارزش‌ها است. حالا شما فرمودید که خب همه این حرف‌ها را قبول دارند. اولاً من به شما بگویم فرمودند این دینی که هیچ نوع درگیری در آن نیست، با همه سازش می‌کنی، همه شما خوب هستید، شما هم درست می‌گویید و هیچ اهم و مهمی در آن نیست، این دین حسین نیست. می‌دانید که یزید اولین مجلس عزاداری رسمی حکومتی را برای امام حسین گرفت. بعد از افشاگری‌های حضرت زینب(س) و زین‌العابدین(ع) در شام, اول که با چوب به دندان‌های حضرت زد و آن حرف‌های کثیف را زد، بعد که اینها افشاگری کردند، دید دارد آن‌جا انقلاب می‌شود یک مرتبه گفت آنها خودشان را کشتند، من گفتم کلاه بیاورید رفتند سر آوردند! برای امام حسین مجلس عزا بگیرید! بعد، در مجلس گفت هیچ‌کس حرف نزند، سؤال و جواب و پچ پچ نکنید. قرآن تقسیم کنید در مساجد، فقط قرآن بخوانند، ثوابش را به روح حسین تقدیم کنید! یزید گفت حرف نزنید، فقط قرآن بخوانید، ثوابش را به حسین می‌دهیم بعد هم با احترام به مدینه برگردیم! برای حسین قرآن بخوانید! مجلس رسمی عزای امام حسین را اول یزید گذاشته است.

حالا ببینید، افکار عمومی، مردم و ما، خواص، عوام، همه، بخشی‌شان، این حرف‌های امام حسین را قبول ندارند، دروغ می‌گویند، قبول دارند. یعنی دست ما می‌رسد، هم اظهار فساد فی‌الارض می‌کنیم، گفتمان خودمان را حاکم می‌کنیم هم حدود را عبور می‌کنیم. حالا بعضی‌ها، شرب خمر هم می‌کنند ولی «اِستِئْثار در اَمْوَالِ الْفُقَرَاءِ» اغلب، خیلی‌ها هستند که اگر دستشان برسد، می‌خورند. چون دستشان نمی‌رسد می‌گویند نخوریم. خیلی از ماها چنانچه که آب ببینیم شناگرهای خوبی هستیم. چنان که بعضی‌ها را دیدید شنا کردند، قبلاً آب نداشتند. فکر می‌کردیم آدم هستند بعد فهمیدیم و معلوم شد که آدم نیستند. اما خواص، با ادبیات روشنفکری، یک عده هم همیشه در حکومت‌ها بودند و به اسم ادبیات حکومتی، می‌گویند این حرف‌ها خیلی قشنگ است ولی اینها که عملی نیست. یکی از رئیس جمهورهای این مملکت، دهه 70، به شخص من گفت تازه ایشان متدین و مذهبی و روحانی و آخوند بود. ایشان به من گفت این روایات و آیه‌هایی که راجع به جامعه دینی و عدالت اجتماعی می‌خوانید اینها خیلی حرف‌های خوبی است ولی این‌ها به درد انقلاب کردن می‌خورد، به درد حکومت کردن نمی‌خورد. بعد به من گفت شما، اینها را می‌روید در دانشگاه و این طرف و آن طرف می‌خوانید، اینها باعث شورش مردم علیه مسئولین می‌شود. من به ایشان گفتم که آن مسئولینی که آیات و روایات، باعث شورش علیه آنها بشود، اصلاً آنها نباید سر کار باشند. انقلاب شده است که آنها نباشند. انقلاب شده است که کسانی باشند که این حرف‌ها را قبول دارند. بعضی‌ها می‌گویند اینها برای سخنرانی خوب است ولی نباید مبنای حکومت باشد.

سیدالشهدا می‌گویند من علیه اینها قیام کردم برای اینکه اموال عمومی را دارند بالا می‌کشند. یعنی یک مکانیزمی برای مبارزه با این قضیه باید داشته باشید. هم به لحاظ علمی و هم مدیریتی و هم عملی، باید اینها را مدیریت کنیم. وقتی می‌گویند: «کَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا» وقتی می‌گویند: «إِعْزَازِ الشَّرِعَةِ» یعنی اگر در بحث فرهنگ و سینما و هنر و رسانه‌ها و فضای مجازی، دارد توهین به احکام و حدود الهی و شریعت می‌شود، شما نمی‌توانید بگویید من هم زیارت اربعین می‌روم، هم زیارت امام حسین می‌روم و هم به ضد این‌ها عمل می‌کنم! هم اینها را قبول دارم! سیدالشهدا می‌گویند من کشته شدم که نگذارم به شریعت الهی توهین کنید.

مقصود من این است که خیلی از اینهایی که ماها حرف می‌زنیم نه، عقیده به آن داریم و به‌خصوص وقتی آب ببینیم خلاف آن هم کاملاً حرکت می‌کنیم. بنابراین که بعضی‌ها می‌گویند همه این حرف‌ها را قبول دارند، اینها که محکم است درست است ولی عملی نیست، اتفاقاً چون عملی است، جلوی آن می‌ایستیم.

دست شما درد نکند، آقای رحیم‌پور. بنده که شخصاً استفاده کردم و امیدوارم که بینندگان ما هم بهره کافی را برده باشند. وقت ما کم بود، اما در عین حال فکر می‌کنم بحث خوبی مطرح شد و حداقل بینندگان ما یک چهارچوبی از آن بحث «ظرفیت تمدن‌سازی اربعین» را جدا از شعارها، به صورت مصداقی با آن آشنا شدند. مجدداً از شما تشکر می‌کنم که وقت‌تان را در اختیار ما قرار دادید دعاگوی ما هم باشید.

سلامت باشید شما هم موفق باشید زحمت می‌کشید. و ما آرزو داریم خدا ما را جزئی از این سیل عظیم انسانی که رو به امام حسین، حرکت می‌کند ان‌شاءالله، قبول کند.

والسلام علیکم و رحمة الله


نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha