شبکه یک - 16 شهریور 1403

خبر "بی خبری"، سینمای جاهلی (ضرورت تفکیک "تکنیک" از "محتوی" در عرصه "خبر" و "هنر")

نشست (امتداد "روز خبرنگار" - شهید صارمی، خبرنگار ایران در افغانستان - تا "روز سینما") - جمعی از خبرنگاران و سنماگران افغانستان - 1397

بسم‌الله الرحمن الرحیم

خیلی خوش آمدید.

حساسیت رسانه در ایران و افغانستان در مورد شکاف‌های قومی، قومیتی، یکی از شکاف‌های مذهبی که این دوتا افغانستان را نابود کرد. این دوتا جهان عرب را از آستانه بیداری اسلامی و غلبه بر دیکتاتوری به دامنه مخرب جنگ‌های مذهبی و قومیتی کشاند و عراق و سوریه را متلاشی کرد. الان هم تنها راهی که جلوی رشد افغانستان گرفته بشود باز همین شکاف‌های قومی و مذهبی است.

رسالت رسانه را؛ بعضی‌ها رسانه را یک مولود حرامزاده خطرناک تلقی می‌کنندد که آمده اوضاع و بساط را بهم بریزد که کاش نمی‌بود. این قطعا به مفهوم یک جنبش ضد آگاهی است. این با دیدگاه اسلامی مطلقا جور نیست. دیدگاه اسلامی مبتنی بر تعلیم و تعلم، نشر آگاهی، و نظارت و انتقاد است یعنی امر به معروف نهی از منکر که یعنی نظارت و انتقاد عمومی.

دیدگاه دوم هم می‌گوید ما همانطور که در تکنولوژی رسانه در این دهه‌های اخیر دنباله‌رو و مقلد غرب بودیم در محتوای رسانه هم باید دنباله‌رو باشیم در واقع این‌ها از همدیگر قابل تفکیک نیست. در حوزه علوم سیاسی فلسفه سیاسی هم این مسئله مطرح می‌شود یا دیکتاتوری را می‌پذیریم دیکتاتوری سنت‌ها و قومیت و قبایل؛ یا دموکرات هستید. اگر دموکرات هستید و انتخابات را می‌پذیرید پس انتخابات در چارچوب ارزش‌هایی است که صرفا دنیامحور هستند متعلق به اصالت لذت دنیوی، تجربه دنیوی و منافع دنیا است. دیگر به چیزی غیر از این نباید اندیشید. فرهنگ هم در ذیل سخت‌افزار تمدن، نرم‌افزار در ذیل سخت‌افزار تعریف می‌شود.

بنابراین یا از خیر رسانه بگذرید یا به شر دنیامحوری و نفی اخلاق در عرصه رسانه تن بده! رسانه هم که می‌گوییم از روزنامه و تلویزیون و شبکه‌های مجازی تا سینما که، امروز سینما بزرگترین نهاد آموزش و پرورش جهان است. این انیمیشن و کارتون، بزرگترین کودکستان تاریخ است. شما در طول تاریخ هیچ کودکستانی نداشتید که در ساعات واحد و روز واحد صدها میلیون کودک را در زمان واحد پای تلویزیون و فضای مجازی بنشاند و به او یاد بده از چه لذت ببر و از چه لذت نبر. او را شرطی می‌کند وقتی این کلمه را می‌شنوی چه آثاری روحی، فکری و چه واکنشی نشان بده و برای آن ارزش و ضد ارزش تعریف می‌کند. شما کودکستانی به این بزرگی در تاریخ نداشتید. دانشگاهی به این عظمت هم نداشتید. همه می‌نشینند. بی‌سواد باسواد الان که این موبایل‌های هوشمند آمده دیگر باسواد و بی‌سواد ندارد! شهری و روستایی ندارد! فقیر و غنی ندارد! همه در زمان واحد در جریان همه مسائل بی‌ربط و با ربط، مفید و مضر، قرار می‌گیرند؛ و کنش و واکنش‌ها هرچه می‌گذرد دارد شبیه‌تر می‌شود. یعنی برخلاف اینکه آزادی رسانه و فضای باز و این که هر کسی می‌تواند هر لحظه‌ای خواست داخل اینترنت برود و اصلا برای خودش یک وبلاگ یا خبرگزاری باز کند. اصلاً یک فیلم بسازد. امروز با این موبایل‌ها می‌شود کاری را کرد که سی - چهل سال پیش باید با پنجاه‌تا متخصص در یک کارگاه بزرگ انجام می‌دادندد. امروز با موبایل با تایپش می‌شود کتاب تدوین و چاپ کرد. می‌شود خودت یک نفری فیلم بسازی و در سینما فیلم تولید کنی و در سطح جهان هم خودت ترجمه زیرنویس بگذاری و یک مرتبه پنجاه میلیون مخاطب پیدا کنی؛ که گاهی اغلب کشور‌های جهان بزرگترین رسانه‌ها‌یشان در سطح جهان و خارج از کشور خودشان پنجاه میلیون مخاطب که ندارند. مخاطب داخل کشور هم که مخاطب اجباری است که آن هم مدام دارد تحلیل می‌رود کم‌کم دیگر هیچ چیز اجباری نخواهد بود. من فکر می‌کنم در 10- 20 سال آینده ما دیگر چیزی به نام رسانه ملی در اغلب کشور‌ها دیگر نداشته باشیم که یک رسانه مرکزی مثلاً شما می‌گویید تلویزیون دولتی یا ما اینجا بگوییم صدا و سیمای سراسری! تا بیست سال دیگر این‌ها کم‌کم، کم‌معنا و بی‌معنا و رقیق می‌شود. این‌ها در عرض بقیه می‌شود. ما داریم وارد یک اقیانوسی می‌شویم که هم پر از دُرّ و لؤلؤ و انواع ماهی‌ها و خوراکی‌های مفید است و هم پر از کوسه و نهنگ و ماهی‌های سمی و مار‌های سمی است. فضای رسانه و سینمای جدید یک همچین فضایی است. می‌توانید با این فضای رسانه یک ملت را نابود کنید می‌توانید نهاد خانواده را ظرف 30 سال متلاشی کنید. می‌توانید یک نسل را افسرده و ناامید کنید. می‌توانید فحشا و فساد را که قبلا باید کسی که دنبالش بود می‌رفت هزینه پرداخت می‌کرد یک جای خاصی پیدا می‌کرد حالا در گوشه تمام اتاق‌ها و خانه‌ها و در جیب هر کسی بیاورید. می‌توانید با این رسانه کاری کنید که ملت‌تان آرزو کند نوکر باشد هرگز آرزوی عزت نکند آرزوی ذلت کند! مثل سگی که وقتی پوزش را روی کفش اربابش می‌مالد لذت می‌برد یک استخون جلویش می‌اندازند ولی توی سرش هم بزنند خوشش می‌آید و لذت می‌برد. می‌تواند یک ملت را با رسانه و سینما این‌طوری کرد. می‌توانید یک کاری کنید یک ملت چنان مغرور و متکی به نفس باشد که اجازه ندهد حتی به ضعف‌هایش توهین کنند بلکه ضعف‌هایش را هم به عناصری بالقوه برای تبدیل ضعف به قدرت تبدیل کند. یک ملت اگر گرسنه باشد ولی سرش بالا باشد و به تعبیر امام بتواند بگوید ما می‌توانیم ما می‌توانیم او مشکلات خود را حل می‌کند و واقعاً می‌تواند. اما اگر رسانه‌ها در یک کشور مدام به یک ملت تلقین کردند که شما نمی‌توانید آن‌ها می‌توانند ولی ما نمی‌توانیم قطعاً آن ملت نخواهند توانست.

ملت افغانستان ملتی است که امام(ره) در وصیت‌نامه‌اش و در چندین جا می‌گوید اگر کسی فقط به ملت افغانستان نگاه کند - نسل قبل از شما‌ها- که چگونه با دست خالی و با یک کف دست نان خشک در ارتفاعات جنگیدند و بزرگترین امپراتوری و ارتش جهان را که ارتش شوروی بود با توکل به خداوند شکست دادندد و مچاله کردند امام در وصیت‌نامه‌اش و چندجای دیگر می‌گوید اگر کسی فقط به ملت افغانستان نگاه کند قدرت خدا و قدرت مردم را می‌بیند می‌تواند ببیند که انسان چقدر قدرت دارد؟ یعنی ملت افغانستان نسل قبل از شماها نمایش یک اعجاز بود. منتها ضعف فرهنگی و اخلاق اسلامی کاری می‌کند که در ایران هم این مشکل ما داشتیم در افغانستان و در کشورهای عربی هم متأسفانه داریم و بزرگترین مشکل ما است که این‌هایی که بزرگترین غول‌های قدرت را شکستند بعد خودشان به دست خودشان درهم شکستند! یعنی وقتی که مجاهدین وارد کابل شدند چه کسی باور می‌کرد که این‌ها دوباره از کابل خواهند رفت و همان مقدار کشته‌ای که به دست کمونیست‌ها دادند خودشان از هم خواهند کشت و دوباره کشور را آماده می‌کنند و تحویل انگلیس‌ها و آمریکایی‌ها می‌دهند همه‌شان هم سوابق جهادی و گروه‌های دیگر مثل شیعه و سنی. حتی شما دیدید دوتا گروه شیعه وحدت اسلامی و اتحاد اسلامی با هم می‌جنگیدند! اسم‌هایشان جالب است وحدت اسلامی و اتحاد اسلامی! دوتا گروه سنی با همدیگر جنگیدند! باز گروه وهابی درست کردند سنی‌ها را تکفیر کنند! سنی شیعه را تکفیر کند باز وهابی بیاید بگوید سنی‌ها کلا کافرند بعد داعش حالا آمده طالبان را دارد تکفیر می‌کند این خیلی جالب است! داعش دارد می‌گوید که القاعده و طالبان کافر مشرک هستند! باز این‌ها آن‌ها را قبول ندارند! در کشور شما دعوای هزاره و تاجیک و پشتون! در کشور ما یک جور دیگر! در جاهای دیگر جور دیگر! این که شما زبانتان با هم فرق می‌کند قومیت‌تان به هم فرق می‌کند.

بحث، بحث رسانه است. من این‌ها را عرض کردم. رسانه شب را روز و روز را شب نشان می‌دهد! ظاهر رسانه این است که دارد خبر می‌دهد اما در واقع، رسانه دارد خبر را مدیریت می‌کند. ظاهراً مأموریت رسانه گسترش خبر است اما الآن عملاً مأموریت آن گسترش بی‌خبری است! یعنی خبر فرعی تولید می‌کند تا شما خبرهای اصلی را ندانید. همین الان در این جلسه مثال می‌زنم. یک نفر یک‌مرتبه آن گوشه بگوید که این‌جا یک مگسی است و شروع کند بحث مگس را مطرح کند. حالا مگسی که اصلاً نیست یا اصلاً فرض کنید هست، کل این جلسه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بعد می‌خواهد خبر تنظیم کند. همه شما رسانه‌ای هستید. به نظر شما از همین جلسه چندجور گزارش خبری می‌توان بیرون داد؟ یک جور؟ به تعداد شما می‌توان گزارش خبری بیرون داد. این را قبول دارید؟ می‌توانیم از این جلسه یک گزارش خبری بیرون بدهیم و بگوییم یک جلسه توطئه بوده! می‌توانیم گزارشی بدهیم که یک جلسه خیلی دوستانه و تفریحی بوده، اصلاً بحثی نبوده، با هم می‌گفتند و می‌خندیدند و تنوع بوده! می‌شود از این جلسه یک ساختار احمقانه توصیف کرد یا یک جلسه خیلی فکورانه‌ای بوده است.

ظاهر رسانه این است که می‌خواهد بین واقعیت و ذهن مخاطب واسطه باشد اما الآن عملاً این واسطه به فاصله تبدیل شده است! رسانه اولاً گزینش می‌کند. می‌کند یا نه؟ اصلاً رسانه بدون گزینش امکان دارد؟ شما همین الآن بخواهید از این‌جا گزارش بنویسید. این‌جا میلیون‌ها اتفاق در نگاه میکروسکوپی است و ده‌ها اتفاق در نگاه متوسط و معمولی است. هرچه نگاه مایکروسکوپی‌تر بشود، اتفاقات کمتر و کلی‌تر می‌شوند ولی باز هم یک اتفاق نیست.

به نظر شما، امروز در کل دنیا آن کسانی که تولید خبر می‌کنند، چندتا کمپانی هستند؟ چهار، پنج تا. کجا هستند؟ در دو، سه کشور غربی هستند. تمام دنیا هر اتفاقی هرجا می‌افتد، از زبان این‌ها باید بشنوند، حتی در شهر خودشان! او تصمیم می‌گیرد چه چیزی خبر بشود و چه چیزهایی خبر نشود. آن‌ها تصمیم می‌گیرند که چگونه این خبر منعکس شود؟ ظاهرش هم این است که می‌گویند: «خبرنگار بی‌طرف است»! اصلاً خبرنگار بی‌طرفی وجود ندارد! اصلاً خبرنگاری بی‌طرف امکان دارد؟ اصلاً بی‌طرفی امکان ندارد! شما 1) عقیده‌ای دارید، حق یا باطل. 2) شما یک منافعی دارید که از همه‌ی آن هم نمی‌توانی بگذرید کمترین منافع‌تان این است که فردا نگویند: «این خبرنگار جعال و دروغگوست! این کمترین منافع شماست که آبرویتان نرود. آبروی خبری، اعتبار بنگاه من از بین نرود. زاویه‌ی نگاه هر کسی فرق می‌کند. من یک وقتی به این بچه‌های سینماگر گفتم: یک فیلم مستند به معنای واقعی وجود ندارد. مستندترین سینما هم در عین حال داستانی است. چرا؟ چون کمترین آن این است که آن زاویه‌ای که دوربین را کاشتی تو انتخاب کرده‌ای! الان مثلاً این آقا دارد فیلم‌برداری می‌کند خب، ایشان اگر از آن طرف باشد، یک‌ طرف دیگر را فیلمبرداری می‌کند. لحظه‌ای که من یک چیزی می‌گویم، یا شما یک چیزی می‌گویید، اگر تصویر یک کسی را نشان بدهد که مثلاً انگشت کرده توی دماغش این جزو پیام است که مثلاً ببین این چه دارد می‌گوید که این حال ندارد گوش بدهد دستش را توی دماغش کرده! اصلاً این چه جورش هست؟ این چه فضایی است؟ این‌ها کی هستند؟ مثلاً یک کسی این‌جوری دارد گوش می‌کند که مثلاً عجب بحث عمیقی بوده! یک کسی این‌جوری دارد نگاه می‌کند، چرتش گرفته! این‌ها همه جز پیام است! کدام مستند؟!

شما اصلاً یک دوربین را سه ساعت رو به دیوار سفید بگذارید هیچ اتفاقی در آن نیفتد، سکوت مطلق باشد باز هم صددرصد مستند نیست! باز هم یک داستانی در آن هست! کمترینش این است که: منظورت از این کار چه بوده؟ یعنی چی؟ چرا دیوار سفید، نه سیاه؟ چرا سه ساعت، نه دو ساعت و نیم؟ چرا با این فاصله از دیوار؟ یا به استخراج پیام شروع می‌کنی یا خودت پیام‌سازی می‌کنی.

دوستان! به عنوان رسانه کلاهتان را برندارند! رسانه‌ی بی‌طرف نداریم! رسانه‌ی پوزیتیویستی وجود ندارد! دروغ می‌گویند! خود پوزیتیویسم هم ایدئولوژی است! هر جا دیدید می‌گویند: بی‌طرف، بدانید که می‌خواهد بگوید بی‌طرف یعنی من! مظهر کلاهبرداری همین بی‌بی‌سی است. حرفه‌ای‌اند! این آمریکایی‌ها ابله‌اند! زود موضع می‌گیرند، فحش می‌دهند.

ما زمان جنگ یا زمان انقلاب مثلاً این عملیات‌ها را گوش می‌کردیم ببینیم چه می‌گویند می‌دیدیم از همهی پدر سوخته‌تر همین انگلیس بود! آن موقع VOA نبود همین رادیو آمریکا بود کاملاً می‌شد فهمید که این الان دارد چه می‌گوید! رادیو اسرائیل بود کاملاً موضعش همین‌طور بود. رادیو عراق (صدام) بود همین‌طور، گروهک‌ها هم همین‌طور. بی‌بی‌سی شش‌ تا گزینش از یک اتفاق داشت! روش را یاد بگیرید ولی محتوا را از این‌ها یاد نگیرید این‌ها را تفکیک کنید. این تاکتیک‌ها را یاد بگیرید. گاهی رفقا به من می‌گویند قلم‌شان، بیان‌شان، می‌گویم: باید بروید رمان بخوانید. متأسفانه اغلب این رمان‌ها هم، چه آن‌هایی که ترجمه شده، چه آن‌هایی که فارسی هستند، محتوای هم غیراخلاقی دارد، هم ضد دینی دارد همه چیز در آن‌ها هست! ولی بروید هنر مدیریت کلمات را یاد بگیرید. ببینید چقدر زیبا، زشت را چقدر زیبا می‌نویسد! می‌خواهد فساد اخلاقی را توجیه کند یک مفهوم زشت است ولی زیبا می‌نویسد! 99 درصد مخاطبان نمی‌توانند بین محتوا و فرم تفکیک کنند! می‌گویند: فرم قشنگ است، پس محتوا درست است! نه آقا! فرم قشنگ است، اما محتوای آن غلط است! برعکس آن هم هست. گاهی یک مضمون خیلی خوب را می‌آورد، ولی اصلاً نمی‌تواند آدم مطلب آن را بخواند یا فیلم او را تا آخر نگاه کنی. خسته می‌شوی! تکنیک‌های سینمایی را یاد بگیرید. و یاد بگیرید چگونه محتوای فرهنگ خودت را باید به آن باشد. منظورم تعصب و جاهلیت‌ها و حماقت‌ها نیست. اسم‌های اسلامی روی آن می‌گذارند اما مفهومی که ارائه می‌کنند کاملاً ضد اسلام است!

آن زمان طرف آمد پیش پیامبر اکرم(ص) می‌گوید: پدرم من را عروس کرده! از من اصلاً نظر نخواسته، آمده به من خبر داده که آماده شو، به خانهی شوهر بروی! این درست است؟ 1400 سال پیش، در آن نظام قبیله‌ای عرب جاهلی؟! پیامبر فرمودند که: به این مرد یا به این پسر علاقه‌مندی یا نه؟ گفت: پدر من حق دارد این کار را بکند یا نه؟ فرمود: نه! اگر تو راضی به این ازدواج نیستی، این ازدواج باطل است. می‌گوید که من این پسر را می‌خواهم، ولی این روش را نمی‌خواهم این روش را که من حق انتخاب ندارم را قبول ندارم می‌خواستم از شما بپرسم شما بگویید و از شما بشنوند و ثبت بشود که آخرین رسول خداوند گفت که دختران را به زور نمی‌توانید شوهر بدهید! بله، مصالح دختر را پدر باید در نظر بگیرد چون هیچ مردی به اندازه‌ی پدر دلسوز دخترش نیست در برابر بعضی پسرها که فقط دنبال سوء استفاده از دخترها هستند. پدر، دژ دفاعی دختر است. اما پدر حق ندارد که مصالح او را نبیند و حق او را برای انتخاب نبیند.

خب! 1400 سال پیش پیغمبر این را گفته، اما هنوز تا همین الان این در بعضی از مناطق، هم ایران، هم افغانستان، هم جاهای دیگر، رعایت نمی‌شود! به اسم اسلام هم تمام می‌شود و می‌گویند سنت اسلامی است! دوستان کاری که رسانه‌ها دارند با ما می‌کنند این است که می‌گوید من انتخاب می‌کنم چه چیزی خبر شود! هزارتاست من دوتای آن را خبر می‌کنم. 2) من انتخاب می‌کنم از چه زاویه‌ای به این خبر نگاه شود؟ 3) من انتخاب می‌کنم با چه واژگان و کلماتی این خبر را تنظیم کنند؟ 4) لابلای خبر، من تفسیر می‌کنم اما به نحوی که تو نفهمی این تفسیر بود، نه خبر! ما ناشی هستیم! یک خبر را دو جمله می‌گوییم بعد چهار جمله آن را تحلیل می‌کنیم! بعد طرف می‌گوید: این اصلاً معلوم است که تو از اول تصمیم خود را گرفته‌ای و داری متعصبانه تحلیل می‌کنی! راست هم می‌گوید! منتها این تعصب، آموزش‌ندیده است! اما آن تعصب، آموزش‌دیده است! آن هم دارد گزینش می‌کند، آن هم دارد تفسیر خودش را می‌گوید، آن هم دارد منافع خودش را می‌بیند!

مثلاً از فلسطین - آن منطقه‌ای که ما و شما هر دو از آن دور هستیم- هر روز خبری از اسرائیل و فلسطین داریم! این‌ها همه اتفاقاتی که آن‌جا دارد می‌افتد؟ چه کسی این‌ها را انتخاب می‌کند؟ چهار- پنج تا کمپانی‌ هستند! این کمپانی‌ها چه کسانی هستند؟ در رأس هر پنج تای آن چهار- پنج تا یهودی صهیونیست سرمایه‌داری هستند. یک وقت بروید تحقیق کنید در هالیوود، چندتا کمپانی است که دارد فیلم‌های سینمایی می‌سازد؟ فیلم‌هایی که ما هم یکسره منتظر فیلم‌های جدید آن هستیم که بنشینیم نگاه کنیم، لذت ببریم. در این فیلم، یک داستانی دارد که آن داستان ظاهراً نه سیاسی است، نه مذهبی است و نه اخلاقی است و نه هیچ‌چی! اما همه‌ی این‌ها هست! آرتیست فیلم هم‌جنس‌باز است! هم قهرمان فیلم است هم همجنس‌باز است. یعنی شما می‌گویید خدایا من از یک طرف با این سمپاتی دارم که این هم قهرمان است و دارد ملتی را نجات می‌دهد و با زور مبارزه می‌کند ولی در عین حال این هم هست! قباحت‌زدایی!

رسانه‌ها چه کردند که تا صد سال پیش در خود اروپا، فحشا یک عمل خلاف اخلاق بود! بروید ببینید اصلاً تا صد، دویست سال پیش، در خود اروپا اسم هم‌جنس‌بازی را نمی‌توانستند بیاورند! تازه آمریکا، پوشش و اخلاق‌اش بهتر از اروپا بود! مذهبی‌تر بودند! الان برهنه‌گی یک ارزش شده است! چه کسی این کار را کرد؟ از چه زمانی این کار شد؟ از بعد از جنگ بین‌الملل دوم به طور خاص. یعنی هفتاد، هشتاد سال است هفتاد سال است! شما صد سال پیش این وضع را نمی‌بینید. در هیچ جای جهان نمی‌بینید! صد سال پیش در غرب و شرق عالم، فاحشه‌گی، هم‌جنس‌بازی، روابط جنسی خارج از خانواده را ضد ارزش می‌دانستند! الان چی؟ الان این یک نماد روشنفکری شده است! عجب شما هم این‌طوری هستی؟ خب؟ قبل از ازدواج مثلاً بیست تا رابطه داشتی! تو رابطه نداشتی؟ خیلی خب این اُمُل است! مرتجع است! مذهبی است! نفهم است! چه کسی این کار را کرد؟ سینما! فیلم‌هایی که در تلویزیون آمد! حالا فضای مجازی.

حالا سوال بعدی: چه‌جوری می‌شود جلوی این موضوع ایستاد؟ باز همین سینما، فضای مجازی، رسانه. بدون رسانه نمی‌توانید جلوی این‌ها بایستید!

استقلال افغانستان به شما مربوط است! ‌مسئولیت‌تان را در برابر استقلال افغانستان بیشتر می‌کند. رشد فرهنگی مردم افغانستان به شما مربوط است! رشد اقتصادی افغانستان به شما مربوط است! شما بهتر می‌دانید این میلیون‌ها بچه‌های افغانی که الان در اروپا، آمریکا، شرق، غرب و همه جا هستند هر جا این‌ها هستند چه در کار علمی، چه در کار یدی، چه آن‌هایی که سواد نداشتند و مجبور شدند کارگری بکنند، به عنوان ردیف اول نیروی کار شناخته می‌شوند. چه آن‌هایشان که تحصیلات دانشگاهی و تخصصی داشتند و جزو بهترین استعداداها هستند! چه‌کار کنیم این‌ها افغانستان را آباد کنند؟ موانع‌ آن در افغانستان چیست؟ توجه به علم، توجه به امنیت. مشکلات امنیتی افغانستان را امروز شماها بیشتر می‌توانید حل کنید تا ارتش! تلویزیون، رسانه، فضای مجازی از ارتش قوی‌تر است! ذهنیت یک ملت را درست مدیریت کن، کسی جرئت نمی‌کند کشورت را اشغال کند! مردم و ذهنیت مردم. تا صد سال پیش این فرصت فقط برای غربی‌ها بود. تا چهل سال پیش هم برای آن‌ها بود ما نداشتیم. الان با این فضای مجازی و این رسانه‌های جدید، یکی از برکاتش این بوده که همه دارند به هم می‌رسند. یعنی شما امروز می‌توانید یک پایگاه قوی رسانه‌ای، فضای مجازی در افغانستان داشته باشید، از توی کابل خط بدهید در چین و شرق آسیا، خط بدهید در کشورهای عربی و در اروپا! می‌توانید این کار را بکنید اگر قوی ظاهر شوید، قبول است؟! شما اگر الان یک انیمیشن قوی بسازید دو ماه دیگر می‌بینید میلیون‌ها نفر در شرق و غرب عالم دارند نگاه می‌کنند. بعضی چیزها که الان در یوتیوب و این‌ها هست، یک بچه در خانه‌اش نشسته، در شمال آفریقا، ساخته، چهل میلیون بیننده در سراسر جهان داسته! به 30 زبان ترجمه شده است! خودشان ترجمه کردند! نه این. این‌ها به نفع است. از دانشگاه کابل تا دانشگاه پاریس، تا خارطوم سودان، تا مالزی سوال و جواب‌ها همه جا مثل هم شده است! این هم یک خطر است و هم یک امتیاز است. خطر آن این است که همه‌ی ما را دارند مدیریت می‌کنند چهار تا پایگاه پمپاژ خبر و رسانه که عمده‌تا هم دست سرمایه‌دارهای صهیونیست آمریکایی است که در کل دنیا هرجا می‌روی همان سوال‌ها را می‌پرسند! خیلی جالب است من در دانشگاه کابل آمدم همان سوال‌ها را دانشجو از من پرسیده، در لندن سمیناری بود، همان سوال بوده! آمریکای لاتین، همین سوال را پرسیدند! در آفریقا هم می‌روی همین است. نقطه منفی آن این است که همه‌ی ما را دارند مدیریت می‌کنند! معلوم می‌شود سوال‌ها دارد از توی یک جا بیرون می‌آید! اتفاقاً همه جهان یک‌دست شدند. قرار بود ما متنوع باشیم! دگراندیشی، پلورالیزم، تکثر، فرهنگ‌های مختلف همه بیایند خودشان را معرفی کنند. یکی بگوید ما این‌جوری هستیم این پدیده‌ها را داریم، این فرهنگ‌ها را داریم، این پوشش‌ها، این غذاها، این روحیات، این خاطره‌ها، ولی عملاً چه شده است؟ جهانی‌سازی عملاً جهانی‌سازی غرب شده است! غربی‌سازی جهان شده است نه جهانی‌سازی! جهانی‌سازی وقتی است که همان‌قدر ظهور داشته باشند در هالیوود، در رسانه‌ها، سینمای جهان، در فضای مجازی در جهان که آمریکا. حالا شما در خود فرانسه، در آلمان می‌بینید، روشنفکرها، دانشگاهی‌ها، هنرمندان، رسانه‌ها آن‌ها هم ناراحت و معترض‌اند که کدام جهانی‌سازی؟ این‌ها دارند نسل جدید فرانسه را هم آمریکایی می‌کنند. آمریکا فقط در یک چیز ابرقدرت است آن هم رسانه است. آمریکا در اقتصاد ابرقدرت نیست. آمریکا ورشکسته‌ترین و بدهکارترین کشور جهان است. فقط با جنگ و کلاهبرداری و شیردوشی گاوهای منطقه می‌گذراند. خودش در رابطه با افغانستان گفت ما که سهم خودمان را دوشیدیم به انگلیس و فرانسه و آلمان گفت شما هم بروید بدوشید. الآن آمریکا ابرقدرت اقتصادی نیست، ابرقدرت نظامی هم نیست. ارتش آمریکا امروز دیگر نمی‌تواند مستقیم اشغال کند. بعد از شکستی که در افغانستان و عراق خورده است. این‌ها رفتند توی پادگانهایشان قایم شدند نمی‌توانند بجنگند. این‌ها در فیلم‌های هالیوود است که یک سرباز آمریکایی می‌آید مثلاً یک میلیون نفر را یک‌مرتبه قورت می‌دهد! یا یک سلاح می‌آورند، می‌بینی یک کشور را یک‌طرف می‌گیرد، یکی را آن طرف! مثل این فیلم‌های هندی! که مثلاً تیر می‌زنند از این گوش می‌رود از آن گوش درمی‌آید و سه نفر دیگر را هم می‌زند. آن نوع بالیوودی‌اش است که در آن عقل کمتر است و این هالیوودی‌اش هست که پیچیده‌تر است ولی همان است!

این‌ها با رسانه دنیا را ترساندند، با رسانه مجذوب کردند. از صبح تا شب دارند فیلم‌هایی می‌سازند که دنیا بگوید منحتن را دیدی؟ ساختمان‌هایشان را دیدید؟ لندن را دیدید؟ پاریس را دیدید؟ اصلاً از بچگی، از توی کارتون‌هایی که برای بچه‌ها می‌سازد، تا تاریخ علمی که می‌گوید، تا خبرهای جهانی که در رسانه می‌گوید تا فیلم‌های سرگرم‌کننده، مدام دارد به من و شما می‌گوید که شما نمی‌توانید! ما می‌توانیم. تاریخ علم هم از ما شروع شده است؟ از قرن 19 هم شروع شده، نه از هزار سال پیش، از جهان اسلام از آندلس تا خراسان! علم ما هستیم، تکنولوژی هم ما هستیم، جنگ هم ما هستیم این هم تاریخ! تاریخ‌تان را هم ما نوشتیم! معادن‌هایتان را هم ما می‌گوییم چی هست، چی نیست! بعد هم بگوییم چی هست شما عرضه ندارید این‌ها را استخراج کنید.

شما بزرگ‌ترین مسأله‌تان این است که به نسل جدید افغانستان بباورانید که شما می‌توانید! شما مونگول نیستید! آن‌ها یک نژاد نابغه نیستند! این‌ها از شما سوارکاری یاد گرفتند، تا این‌جا آمدند روی دوش شما نشستند. فرهنگ‌مان هم اشکال دارد. بله، فرهنگ قبیله‌ای، عشیره‌ای، بعضی‌ از آداب و عادات هست در افغانستان، در ایران اشکال دارد ولی راه‌حل آن رجوع به غرب نیست! راه این باشد که ما یا مذهبی هستیم باید با هم بجنگیم یا مذهبی هستیم باید حقوق دختر پایمال بشود یا اگر هم می‌خواهید صلح و امنیت و حقوق بشر و حقوق زن باشد ما باید سکولار و غربی باشیم! نخیر، راه سومی وجود دارد مسلمان نو‌اندیش باش! مسلمانانه شرایط امروز را بسنج و ببین!

گفتند با رسانه داریم اعمال سلطه می‌کنیم. آیا این دوره ممکن است تمام شود؟ یعنی یک روزی بشود که این رسانه‌های جدید تبدیل بشود به سلاحی علیه خود ما؟ به جای ابزاری در خدمت این ملت‌ها، تبدیل بشود به ابزاری در جهت احراز هویت؟ یعنی یک روزی بشود، با همین ابزار و رسانه جدید، بلند شود با افتخار بگوید من افغانی هستم.

سوال یکی از حضار:

جواب استاد: این خیلی مهم است به شرطی که البته مراقب باشید تبدیل به تنازع قومی نشود. یک وقت من افتخار می‌کنم به اینکه مثلاً ایرانی هستم. افغانی هستم، فارسی است، تاجیک است، ازبک است، پشتون است این عیبی ندارد خوب است ما به این معنا هویت ملی، هویت قومی بله! آدم باید احترام بگذارد! من افتخار می‌کنم من اهل این‌جا هستم، با این مردم هستم، این تاریخ من است. ولی یک مرزی است بین غیرت قومی و ملی، با غرور و تکبر قومی و ملی، مرزی است بین اینکه «من هستم» با «فقط من هستم» شما خودتان قومیتتان چیست؟

هزاره؟

با افتخار می‌گویید: «من هزاره هستم»! با افتخار می‌گویید: «من افغانی هستم»! «من مسلمانم»! «من زنم، زن مسلمانم» این خیلی خوب است! اما اگر این افتخار تبدیل شد به یک تهدیدی علیه پشتون یا تاجیک، از این لحظه به بعد این می‌شود ملی‌گرایی افراطی! قومیت‌پرستی! نژادپرستی! شوونیزم! اسلام با این مخالف است.

ما در مرحله‌ی اول همه‌ی‌مان بندگان خداییم، انسان هستیم! پیامبر فرمود: «کل بشر، پسران و دختران آدم و حوا هستند»! همه این هفت میلیارد، یک خانواده‌ایم! دشمن هم نباشید! همه برادر و خواهریم! نژادها، قومیت‌ها.

در قرآن می‌فرماید: «ما شما را از قبایل و شعوب، ملت‌ها و نژادهای مختلف آفریدیم». بعدش می‌فرماید: «لتفاخروا؟»! خیر بلکه می‌فرماید: «لتعارفوا»! «خلقناکم...» ما شما را اولاً از جنسیت‌های مختلف، مرد و زن آفریدیم. بعد شعوب و قبایل، نژادها و قومیت‌های مختلف آفریدیم. اما نه اینکه «لتفاخروا»! به همدیگر فخر بفروشیم! تو به او توهین کنی، او تو را تحقیر کند، تو حقوق او را پایمال کنی او نژاد تو را مسخره کند. قرآن می‌فرماید: «هیچ قومی حق ندارد قومیت دیگر را مسخره کند. همه‌تان برادر و خواهر هستید اما اجازه ندهید به قومیت تو، زبان تو، ملیت تو، جنسیت تو، توهین کنند!

چرا «مرگ بر آمریکا»؟ «مرگ بر انگلیس»؟ «مرگ بر فلان»؟ برای اینکه این‌ها به بقیه‌ی توهین می‌کنند. این‌ها می‌گویند: ما و شما مسلمان نیستیم! نفت شما هم مال ماست! حاکمان شما هم باید به امر ما باشند! شما باید زبانتان را به زبان انگلیسی، آمریکایی تبدیل کنید. همه با هم صحبت کنید. پول‌تان را کنار بگذارید! همه با پول و با دلار ما باید معامله کنید! فرهنگ و تاریخ شما مهم نیست! همه باید فرهنگ و تاریخ ما را یاد بگیرید! رژیم غذایی، سبک پوشش، ما برایتان تصمیم می‌گیریم شما هم باید تبعیت کنید. خب این توهین به بقیه بشر است!

صدور انقلاب، مبارزه با استعمار، «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل»، «مرگ بر انگلیس» نمی‌دانم... «مرگ بر شوروی»! همه این‌ها یعنی اینکه تو حق نداری! انسان با انسان مساوی است! تو برو در کشور خودت کسی حق ندارد بگوید: «مرگ بر آمریکا»! مرگ بر آمریکایی که از آن‌طرف دنیا می‌آید این ‌طرف جنایت می‌کند، آن‌جا بمب اتم می‌اندازد، این‌جا جنگ تروریزم داعش را راه می‌اندازد مرگ بر آن آمریکا نه مرگ بر ملت آمریکا، نه مرگ بر تاریخ و خاکش! اما این‌هایی که می‌گویند: مرگ بر نه! فقط درود؛ خب، درود بر کسی که شایسته‌ی درود است! نه درود بر کسانی که شایسته‌ی مرگ‌اند! چون آورنده‌ی مرگ و نابودی‌اند! ببینید ناسیونالیزم به این معنا که من ایرانی‌ام! من افغانم! اصلاً شما بگو من اهل هرات هستم. من اهل قندهار هستم، من اهل کابل هستم این شهر ما یک چنین کسانی و یک چنین تاریخی را دارد، مثل مثل هر شهر دیگری هم نقاط ضعفی دارد اما من اجازه نمی‌دهم که تو به من توهین کنی که تو مثلاً قندهاری یا هراتی هستی! اجازه نمی‌دهم توهین کنی! اینکه: «حب الوطن من الایمان»یعنی نباید اجازه بدهید تحقیرتان کنند! نباید اجازه بدهید از آن‌طرف دنیا بیاید بگوید تو باید لباس‌هایت را و لباس پدرانت را بگذاری کنار و لباسی که ما می‌گوییم بپوشی! زبانت را باید عوض کنی! خطت را باید عوض کنی! اجازه ندهید.

این‌هایی که در ایران مدام کوروش و داریوش و هخامنشی را علیه اسلام علم می‌کنند اگر کوروش همان ذوالقرنینی باشد که قرآن می‌گوید، این افتخار خیلی بزرگی است برای ما و شما و همه ماست که اولین حکومت جهانی دینی و الهی از این منطقه شروع شده و تا شمال آفریقا رفته و از این طرف هم تا مرزهای چین رفته است. اگر هم نه، کوروش هخامنشی مثل همین سلطه‌های جهانی بودند مثل آمریکا و شوروی زمان ما بودند، امپراتوری رم و... بودند اگر هم این‌جوری بودند آن نقاط مثبت‌شان، مثلاً معماری است فرض کنید تخت جمشید است تاریخ، تمدن، نظام های جاده‌ها و ارتباطات و مظهر تمدن های قدیم... قدیمی‌ترین تمدن... مثلاً هفت هزار سال پیش، ارتشش از 46 کشور در دنیا سرباز داشته است یعنی این‌ها همه یک ملت بودند. اما اگر ظلم کرده، رفته جامعه دیگران را گرفته، حقوق‌شان را پایمال کرده، خب این برای ما فرق نمی‌کند، ایرانی باشد، غربی باشد، شرقی باشد. ظالم، ظالم است! مظلوم، مظلوم است!

گفتم شما اگر تازه طرفدار هخامنشیان باشید هخامنشی و ساسانیان اقلاً ابرقدرت شرق بودند و ایران مدام با قدرت غرب، یعنی با رم و یونان در جنگ بوده و رفتند تا آتن را گرفتند شما که نوکرهای غرب هستید. شما آخه چه‌جور ایران‌پرست هستید که در برابر اسلام، ایرانی می‌شوید، اما در برابر آمریکا و انگلیس و غرب، هیچ‌وقت ایرانی نبودید؟ شما همان کسانی بودید که گفتید خط فارسی را برداریم، به جایش لاتین بگذاریم. شما وطن‌پرست هم نیستید دروغ می‌گویید! وطن‌پرستی بد است. فقط باید خداپرست باشیم و جز خدا هیچ‌ کسی را نباید پرستید! اما وطن‌دوستی، ارزش است. ملی‌گرایی به مفهوم مثبت ملی‌گرایی به مفهوم منفی.

می‌گوید تحت عنوان جهانی‌سازی رسانه و ارتباطات، کاری که ما کردیم، این است که از طریق رسانه‌های جدید، ما برای ملت‌های دیگر - من خواهش می‌کنم به این کلمه‌ها تک‌تک دقت کنید - ما برای ملت‌های دیگر تصویر ساختیم، به آن‌ها آموزش دادیم که چه چیزهایی ارزش تصویر شدن و تصویری شدن را دارد و کدام تصویر را ببینید خوشتان می‌آید، کدام تصویر را ببینید بدتان می‌آید؟ یعنی برایشان ذائقه ساختیم. یک مثال بزنم نوشابه‌‌‌های محلی، مثلاً انواع آب میوه‌ها، آب زرشک، آب‌لیمو شیرین، انواع این چیزها دست همه بود. کوکا و پپسی و این‌ها که نبود می‌گفت اول که کوکا را به این کشورها فرستادیم اول کسانی که کوکا کولا را نوشیدند، بدشان آمد. گفتند: مزه‌ی پرمنگنات می‌دهد! چقدر مزه‌ی بدی می‌دهد! ولی ما با رسانه و تبلیغات کاری کردیم که همین‌ها را بعد از یک نسل معتادشان کردیم به کوکاکولا و پپسی‌کولا و.. دیگر این غذا خودشان بدون این نمی‌چسبد! کاری کردیم که دوغ خوردن و آب انار خوردن و... مرتجعانه و عقب‌افتاده حساب بشود! در حالی که آن‌ها تماماً به لحاظ بهداشتی مید است و این مضر است قند خون را بالا می‌برد و هزارتا مشکل درست می‌کند. ولی با این وجود اگر یک کسی برایم شربت سالم محلی درست کند ولی این طرفش هم نوشابه‌های کوکا و پپسی باشد باز مهمان‌ها را برمی‌دارم می‌خورم. بعد می‌گوید اگر این‌ها یک بار بتوانند بین خودشان و ذائقه‌ی قومی یعنی وجدان چشایی خودش خلوت کنند ممکن است همین الان هم بدش بیاید ولی ما به او آموزش داده‌ایم که خوشت بیاید! فیلم‌های وحشتناک و فیلم‌های خشن که اول آمریکا شروع به ساختن آن‌ها کرد. باز این‌جا به شما بگویم پدر تکنولوژی سینما هم دانشمندان مسلمان هستند. همین اتاق تاریک، اولین عدسی مقعر و محدب که تلسکوپ تا میکروسکوپ و دوربین عکاسی و فیلم‌برداری بر اساس آن ساخته شد پدران آن قرن‌ها قبل بودند مثل همین ابن‌هیثم. ولی خب، تبدیل‌ آن به ابزار به عنوان موفق‌ترین ابزار و رسانه این‌ها بود که دارد سبک زندگی، سبک پوشش، اخلاق اجتماعی، خانواده دارد عوض می‌شود.

سه تا چیز ممنوع بود: در آمریکا مشروبات الکلی جلوی دوربین ممنوع بود. برهنه بودن ممنوع بود. یک فیلمی هست، سینمایی جزو اولین فیلم‌هایی که چند سال اول برداشته‌اند کنار دریا را نشان می‌دهد. الان در اینترنت سرچ بکنید عکس‌هایش هست. در آمریکا 90 سال پیش- 100 سال پیش، کنار دریا مردها هم - نه فقط زن‌ها- مردها هم لخت نمی‌رفتند. اتاقک‌هایی هست اتاق اتاق که پایه دارد. این اتاقک‌ها را با پایه می‌بردند مثلاً فرض کن 40- 50 توی دریا نصب می‌کردند شخص در آن اتاقک حق داشت لباسش را در بیاورد. گشت ارشاد داشتند. گشت پلیس داشتند. - الآن هست- پلیس آمریکا با باتوم بین اتاقک‌ها ایستاده که اگر کسی، حتی مرد نه فقط زنان، برهنه فقط با مایو یا شورت بود این مایوها را کسی حق نداشت بپوشد بلکه بلند تا زانو مامان‌دوز بود آن هم کسی حق نداشت! این آمریکاست که فیلم آن هم هست یکی مشروب، یکی برهنه‌گی، یکی خشونت در سینما ممنوع بود! یعنی جلوی دوربین خشونت نشان ندهند. این‌ها ظرف چند دهه آزاد شد! گفتند این‌ها نمکش هست. ما مشتری می‌خواهیم، سرمایه‌داری است. تمام این ارزش و ضد ارزش را به هم ریختند، یک ایدئولوژی پشت آن بود ولی از طریق سینما این کار را کرد. حالا که عده می‌گویند دین با سینما و تکنولوژی مخالف است یکی می‌گوید موافق است، یکی می‌گوید موافق مشروطه است! آن سینما نیست! آن ایدئولوژی خاصی است که دارد با آن سینما را جهانی می‌کند! ایدئولوژی «الف» را با سینما جهانی کرد. خب، تو ایدئولوژی «ب» را با سینما جهانی کن! می‌گویند ببین سینما ذاتاً این‌جوری است که سکس با سینما مناسب‌تر است تا پوشش. اخلاق باب میل سینما نیست بلکه باب میل سینما خشونت است! بدون خشونت و بدون سکس و بدون مالیخولیا، ترس و وحشت به سینما بیایید شما شکست می‌خورید!

حالا سوال من این است که واقعاً در همین غرب ندیدید که این سه‌تا موضوع خیلی کم‌رنگ است ولی جزو موفق‌ترین سینماهای جهان بوده است. می‌شود. می‌دانید این مثل چیست؟ می‌گویند به رسانه یا وارد نشود، یا اگر وارد شدی، به اقتضائات ذات رسانه تن بده. می‌گوییم اقتضائات ذات رسانه چیست؟ می‌گوید رسانه بدون دروغ و بدون شایعه‌پراکنی و بدون ورود در حریم شخصی افراد و بدون یک کلاغ، چهل کلاغ کردن و... رسانه نمی‌شود! چرا می‌شود تو سواد رسانه‌ای نداری! این‌ها می‌گویند یا تکنولوژی رسانه یا اخلاق، با هم نمی‌شود. یا سینما، یا خانواده و اخلاق. یا روزنامه‌نگاری، یا عدالت و حقیقت. می‌گوید ما کاری کردیم این‌ها از نوشابه‌هیا محلی خودشان بدشان می‌آید. یا یواشکی می‌خورند خجالت می‌کشند که به آن‌ها نگویند مرتجع هستند عقب افتاده و غیر متمدن هستند.

رسانه در این چند دهه چه کرد؟ برای تمام جهان، آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین و شرق اروپا، ما برایشان تصویر ساختیم و کلمات جدیدی خلق کردیم. ما به آن‌ها گفتیم در رسانه و در تنظیم خبر از چه کلماتی استفاده کنید و از چه کلماتی استفاده نکنید. ارزش‌های اخلاقی جدیدی برای آن تعریف کردیم اخلاق را عوض کردیم مفاهیم حقوقی را تغییر دادیم. وارد مسائل خصوصی شخص می‌شوند و اسم آن را روزنامه‌نگاری می‌گذارند! به تو چه که این در خانه‌اش چه مشکل شخصی دارد؟ شما می‌گوید رسانه موفق و اولین رسانه‌ای که خبر بدهد کدام هنرپیشه زن چهارمش را طلاق داد و با زن کدام خواننده ازدواج کرد؟ چه کسی سگ خریده و سگ او از چه نژادی است و چه زمانی ادرار می‌کند؟! شما می‌دانید همان لحظه‌ای که آمریکا داشت در ویتنام مردم ویتنام را بمباران شیمیایی و میکروبی می‌کرد همان روز، در رأس خبر تمام رسانه‌ها در آمریکا این بود که سگ جدیدی که رئیس‌جمهور آمریکا خریده چون سگ قبلی‌اش مریض بوده، پیر بوده، یک سگ جدیدی خریدند در خانواده‌ی کاخ سفید این از چه نژادی است و آیا این انتخاب رئیس‌جمهور و بهترین انتخاب بوده یا نه؟! این شد رسانه! در عراق و افغانستان دارند هزاران هزار آدم را می‌کشند، تجاوز می‌کنند، غارت می‌کنند! داعش دارد نفت تجارت می‌کند با خود این‌ها! شما می‌دانید اصلاً داعش در این مدت، مدرن‌ترین سلاح‌هایش را از همین آمریکا و انگلیس و فرانسه گرفت؟! دلار‌هایش را هم از همین آل سعود و امارات و قطر گرفت! هنر سینما، فیلم‌های سر بریدن که داعش درست کرده دیدید چقدر هالیوودی است؟ شما باور می‌کنید یک وهابی قبیله‌ای آمده این فیلم‌ها را ساخته، آن هنرش، آن پولش و آن اسلحه‌اش آن هم رسانه‌اش، در همان لحظه‌ای که این جنایات را می‌کرد داشت خبر می‌داد که یک خرس در لوله آب گیر کرده و دوربین‌هایشان روی بخش شکسته این لوله بود که این چه زمانی نجات پیدا می‌کند! این خبر است. رسانه آزاد؟ کدام رسانه آزاد؟ کتاب نوشته‌اند امروز جهان مسطح است. یعنی اینجا بایستی همه جای آن را می‌بینی. این دروغ‌ترین حرف است. هیچ وقت جهان این‌قدر غیر مسطح نبوده است. بله قبلاً از هم خبر نداشتند الآن خبر غلط و خبر دروغ از هم دارند. خبر غلط از بی‌خبری بدتر است. می‌گوید برایشان موازین سیاسی تعریف کردیم. ارزش‌های اخلاقی، مفاهیم حقوقی، معیار قدرت را تعریف کردیم. این‌جا تولید می‌کنیم آن‌ها مصرف می‌کنند. بخش اعظم تولید جهان این‌جا در سه – چهار کشور جهان در 10- 20تا کمپانی دارد تولید می‌شود. ما برای آن‌ها آیات مقدس تعریف کردیم. شما الآن می‌خواهید فیلم بسازید باید نگاه کنید ذائقه غربی چیست؟ تو دیگر به ذائقه افغانستان کاری نداری. در ایران هم مشکل ما این است. در ایران که بعضی‌ها می‌خواهند فیلم بسازد از زاویه و دریچه چشم مردم ایران فیلم نمی‌سازد از زاویه چشم آن‌ها در آمریکا و انگلیس فیلم می‌سازد یک جوری می‌سازد که او خوشش بیاید! او باید قبول کند نه این‌جا. بخش اعظم کارگاه تولید کلمات و تصاویر و ارزش‌ها را ما در شمال که جهان هم شمال و جنوب دارد شمال، ثروتمند، دانشمند، قدرتمند، صاحب حقوق. جنوب: بی‌سواد، غیر متمدن،‌وحشی، فاقد حقوق. آن‌ها شهروند درجه یک جهان هستند و ما و شما شهروند درجه دو و سه جهان هستیم. جهانی شدن این‌طوری! جهان دو طبقه، سه طبقه و چهار طبقه است! جهان مسطح نیست. می‌گوید تمام مرکز تولید محتوا برای رسانه، از تلویزیون، مطبوعات، فیلم، کتاب، نوارهای صوتی و تصویری و اینترنت امروز یا در شمال (در این چند کشور) متمرکز است یا در کارگاه‌هایی در جنوب که تحت کنترل شمال است! یعنی ممکن است رسانه‌اش در افغانستان باشد، در ایران باشد، ولی دارد با آن الگو کار می‌کند و از آن‌جا دارد مدیریت می‌شود. حتی پولش را می‌دهد. می‌گوید بازار خبر و رسانه از دهه 60 میلادی تا الآن یعنی 50 و خورده‌ای سال که رسانه‌های جدید می‌آیند بازار اصلی خبر در انحصار چهار بنگاه خواهد بود هر چیزی را که این 4تا گفتند خبر است در دنیا خبر شده است. روزنامه‌ها و تلویزیون گفتند و به آن شیوه‌ای که این‌ها تصمیم گرفتند خبر باشد. آشیوتدپرس و یونایتدپرس هر دو آمریکایی است. رویتر انگلیسی است و فرانس‌پرس فرانسوی است. می‌گوید تمام ایستگاه‌های رادیویی، همه کانال‌های تلویزیونی، همه روزنامه‌های جهان آن‌هایی که از یک حد بالاتر مخاطب داشتند همه با این چهارتا بنگاه مشترک و مشتری این چهارتا بنگاه بودند. چیزهایی که این‌ها گفتند خبر مهم است آن‌ها خبر کردند! به روشی که این‌ها گفتند خبر است آن‌ها خبر کردند ادبیات آن را به روش این‌ها برداشتند فقط به زبان خودشان ترجمه کردند. 65 درصد تمام اخبار جهان در آمریکا در چندتا کمپانی و چندتا شرکت تولید می‌شود و برای کل جهان تصمیم می‌گیرند. 40درصد کل برنامه‌های تلویزیونی جهان را می‌گوید شش‌تا کمپانی آمریکایی دارند تولید می‌کنند. همه تلویزیون‌های دنیا همانها را برمی‌دارند ترجمه می‌کنند یا ادای آن‌ها را درمی‌آورند. مصرف جهان سوم از سینما یک پنجم، از رادیو یک هشتم، از تلویزیون یک پانزدهم و از مطبوعات یک شانزدهم بود ولی الآن این نسبت به سرعت بهم ریخته است. می‌گوید ما در اقتصاد هنوز جهان اول و دوم داریم ولی در رسانه دارد تک جهانی است. و خیلی جالب است که ما قبلاً از زمان تولید یک مفهوم در آن‌جا تا زمانی که به کشور مقصد برسد مثلاً افغانستان یا ایران، ممکن بود از چند ماه یا چند سال طول بکشد همان موقعی که رادیو تلویزیون بود الآن این سرعت رسیده به چند دقیقه. گاهی هم آنلاین! و این به نفع آن‌هایی است که بیشتر تولید می‌کنند و به ضرر آن‌هایی است که بیشتر مصرف می‌کنند. قدرت تولید ندارند کپی می‌زنند. ما در دهه 80 میلادی یک گسترش بی‌سابقه‌ای در صنایع فرهنگی بعد از این که صنایع مخابراتی توسعه پیدا کرد داشتیم مثلاً در آمریکای لاتین دوتا نهاد و بنگاه ایجاد شد که ظاهرشان مستقل بود. یکی در مکزیک تلویزا بود یکی در برزیل گلوبو بود. این‌ها یک بنگاه قدرت سمعی بصری نسبتاً مهمی ایجاد کردند ولی کاملاً استثناء بودند اولاً ظاهرش ادعای استقلال بود بعد از مدتی به لحاظ مالی با دو- سه‌تا واسطه بخشی‌شان به ما وصل هستند و بخشی‌شان به شوروی و کمونیست‌ها وصل هستند هیچ کدام مستقل نیستند. امروز تولید تصویر و پیام بیش از همیشه در انحصار چند رسانه فراملی و سرمایه‌داری خصوصی است یعنی چندتا کمپانی خصوصی چند ملیتی و جهانی است. – من خواهش می‌کنم این جمله را جدی بگیرید- 80 درصد سینما و اخبار جهان و رادیو تلویزیون‌ها و ماهواره‌های جهان دست چندتا شبکه و کمپانی هستند و این چندتا کاملاً همفکر هستند و با هم قوم و خویش هستند رفیق هستند با هم رقابت منفی ندارند رقابت‌ها مثبت و در جهت هم‌افزایی است. می‌گوید انحصار قوی‌تر شده، ظاهر آن این است که اینترنت الآن دوطرفه است خب شما نگاه می‌کنید می‌گویید راست می‌گوید من الآن در خانه خودم در هرات و در کابل می‌نشینم یک وبلاگ می‌زنم! منتهی آن مکانیزمی که می‌گذارد مخاطب جهانی پیدا کنی یک بمباران بی‌صدایی در این شبکه است که شما می‌دانید تمام پیام‌هایی که توی اینترنت می‌دهید آمریکا می‌رود بعد می‌آید. آن‌جا 11 مرکز است این 11تا مرکز برای دو – سه‌تا کمپانی است. این دو- سه‌تا کمپانی مجموعاً 40- 50 نفرند. این 40- 50تا همه یک خط و یک هویت را دارند و یک هدف را تعقیب می‌کنند.

یک سؤال دیگر؛ چرا در هیئت امنای قوی‌ترین کمپانی‌های فیلم‌سازی هالیوود با هیئت امنای کارخانه‌هایی که سلاح‌های کشتار جمعی می‌سازند کارخانه‌هایشان 80 درصد مشترک است. هیئت امنای چندتا دانشگاه اصلی در آمریکا مثل هاروارد باز با هیئت امنای این‌ها یکی است. این‌ها را بروید بررسی کنید. چرا این‌طوری است؟ بعد بزرگترین صنعت در رسانه بیشترین پول را کدام صنعت دارد؟ صنعت پورنو و سکس. از مردها پول می‌گیرند بدنه برهنه زن‌ها را نشان می‌دهند. حقوق زن! این بیشترین درآمد را در حوزه رسانه دارد. حرمت زن! بیشترین درآمد برای کدام کمپانی‌هاست در حوزه صنعت پورنو که از طریق رسانه بود قبلاً فیلم و سی‌دی بود بعد که اینترنت آمد حالا از طریق فضای مجازی. کاملاً همه جا مسلط است. در ایران حتماً در افغانستان هم هست قبل از این که اینترنت بیاید یا همین الان، سی‌دی‌هایی که محتواهای این‌طوری دارند چقدر در افغانستان توزیع می‌شوند؟ دوستان و رفقایی که افغانستانی داریم طلبه، دانشجو، استاد و... می‌گفتند تا دورترین روستاها که گاهی برق ندارد ولیکن توانستند این کار را بکنند الآن در آفریقا توزیع کردند که کشورهایی که برق ندارند با دست چند ساعت تولید انرژی می‌کند یعنی آخرین فیلم پورنو را ببین ولو آب و برق نداری. خبرهایی که ارتش ما آمده همه جا زیر پنجه قدرت ماست باید این‌ها را بشنوی. امروز اسم اسلام و اسلام‌گرایی که می‌آید یاد تکنیک‌های بریدن سر جلوی دوربین می‌افتیم! حتی من و شما که مسلمان هستیم. الآن تا می‌گویند اسلام، اسلام سیاسی، جهاد، شهادت، ما به جای این که به فکر یک مجاهد اسلامی آزادیبخش بیفتیم به فکر داعش می‌افتیم. جهاد شده جنایت، شهادت شده حماقت! در حالی که شما با جهاد و شهادت می‌توانید کشورهای اسلامی را آزاد کنید ولی جهاد شده جنایت و شهادت شده حماقت. در حوزه زن و خانواده شده بزرگترین تحقیر و اهانت به زن. یک خواننده زن افغانستانی که این‌جا هم در فضای مجازی خیلی پخش کردند در آن تناقض هم بود ولی از نقاط ضعف جامعه افغانستان هم استفاده کرده بود که علیه حجاب و علیه احکام اسلامی خوانده که ببرید کفنم را بشورید... ترانه‌اش قشنگ، آهنگش هم قشنگ، این خانم هم قشنگ خودش را درست کرده می‌آید می‌خواند همه حرفش هم این است که در افغانستان برای ما یک قرآن می‌خوانند و ما را به اسارت و بردگی می‌دهند زن برای مرد فقط تن و بدنش و شهوت جنسی‌اش مطرح است! جالب است که خودش کاملاً بدن‌نما آرایش کرده که اگر تو مخالف بدن‌نمایی زن هستی چرا این‌طوری آمدی؟ این رقص و خوانندگی جز جاذبه جنسی چیست؟ الآن آدم باید به کجای شما توجه کنتد؟ به انسانیت‌تان؟ به زنانگی‌تان؟ یا به بدن‌تان؟ خودت که اولاً خلاف پیامی که دادی و درست ضد آن داری عمل می‌کنی یعنی داری زن را در حکم صدای قشنگ و آرایش قشنگ و رقص قشنگ می‌آوری که بدنش هم دیده بشود یعنی تماماً را در این سطح آوردی! به چه چیزی اعتراض داری؟ به همان چیزی که اعتراض داری خودت با خودت و با زن همین کار را کردی.

وقتی که بین مهریه، ارث تفکیک نکنی که همه این‌ها در فرهنگ حقوقی حمایت از زن است با تحجر و حماقت و خرافات قبیله‌ای که بعضی از پدرها و بعضی از برادرها دارند که اصلاً دختر حق ندارد همسرش را انتخاب کند ولو بمیری. جنازه‌اش را در فرقون تحویل خانواده داماد می‌دهد! ترکیب حق و باطل. آن حرف‌های حق به جای خود و این نتایج غلط چیست؟ خب شما دیگر نمی‌توانی این را با صدتا مقاله و سخنرانی جواب بدهی این اثرش را می‌گذارد. شما فقط باید با یک ویدئو کلیپ کوتاه دیگر جواب او را بدهی. منتهی باید هم هنر فرم داشته باشی و هم هنر محتوا.

من خواستم این خودآگاهی رسانه‌ای در ما باشد و به اسم آزادی رسانه گرفتار دیکتاتوری رسانه در جهان شدیم. تفکیک فرم و محتوا را هم مواظب باشید. این تعبیر من نیست بلکه تعبیر کتاب‌هایی است که دارد در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود. سیل اخبار و اطلاعات و محصولات فرهنگی ظاهراً دارند آگاهی می‌دهند ولی در واقع دارند خواسته‌های ملت‌ها را مدیریت می‌کنند داریم نیازهایشان را هدایت می‌کنیم به آن‌ها یاد می‌دهیم که شما به چه چیزهایی نیاز دارید و به چه چیزهایی نیاز ندارید؟ از شما نمی‌پرسند به چه نیاز داری؟ من به تو یادم می‌دهم که تو به چه نیاز داری؟! نیاز کاذب به جای نیاز صادق. رفتار و ذهنیت‌شان. نظام‌های آموزشی‌شان. سبک و شیوه زندگی‌شان را داریم هدایت می‌کنیم. کاری می‌کنیم که دیگر لازم نباشد ما توی کشورشان برویم و وزیر آموزش و پرورش‌شان بشویم. کاری می‌کنیم یک وزیر افغانستانی آموزش و پرورش باشد یا ایرانی باشد ولی پروژه ما را پیش ببرد. لازم نیست ما در افغانستان یا در ایران روزنامه و رادیو و تلویزیون راه بیندازیم پشت دوربین یک اسرائیلی، یک انگلیسی یا یک فرانسوی بنشیند. کاری می‌کنیم یک افغانستانی با لهجه محلی بنشیند اما آن چیزی که ما به او آموزش دادیم آن را بگوید. می‌گوید ما به آن‌ها هدیه می‌دهیم

هدیه‌ای که مقاومت‌ناپذیر است! یعنی قبلاً باید پول می‌دادی این حرف‌ها را برود بگوید! حالا خودش حاضر است پول بدهد. مثل مواد مخدر است اول که می‌خواهند کسی را معتاد کنند مجانی به او مواد می‌دهند حتی به طرف پول هم می‌دهند. وقتی می‌خواستند در ایران تریاک بیاورند – چون ایران و افغانستان قهرمانان تریاک جهان هستند – وقتی انگلیس‌ها می‌خواستند در ایران تریاک بیاورند می‌گفتند تریاک مجانی می‌دهیم! بروید بکشید! شیره‌ سوخته‌اش را که بیاورید، باز تریاک مجانی جدید می‌دهیم پول هم می‌دهیم! اول این‌جوری آوردند. بعد گفتند: «دیگر جایزه نمی‌دهیم». بعد از چند سال گفتند: «پول دیگر نمی‌دهیم! پول می‌گیریم»! الان کشورهای شرقی له‌له بزنند پول بدهند! کاری که ما باید پول می‌دادیم آدم می‌گذاشتیم حالا پول می‌دهند برای این که لذت ببرند چون برایشان ذائقه ساختیم! به سبکی که ما می‌خواهیم زندگی کنند و تفکر کنند!

سرزندگی لبریز شده جوامع توسعه‌یافته، ظاهراً جهانی می‌شود اما در واقع، فعالیت‌های فرهنگی را در کشورهای هدف خفه کردیم! یعنی کاری کردیم دیگر شما به عنوان یک افغانی مستقل، ایرانی مستقل، نمی‌توانید حتی در کشور خودتان، با مخاطب خودتان، مشکل و مسئله‌ی خودتان را مطرح کنید! اینکه: چی مسئله هست و چی مسئله نیست؟ این است.

من عذر می‌خواهم، عرضم را ختم می‌کنم. عذرخواهی می‌کنم یک مقدار طول کشید.

یک) فرصت‌های افغانستان را شناسایی کنید. دو) تهدیدهای افغانستان را اولویت‌بندی کنید. سه) توان خودتان را درست ارزیابی کنید و تکثیر بشوید! تکثیر بشوید! و چهارم) بتوانید نقاط مثبت و منفی را بشناسد – خواهش می‌کنم این را دقت کنید- همین رسانه‌های غرب، نقاط مثبت دارند! واقعاً یک آموزش‌های مثبتی هم بود! من خودم احساس می‌کنم که فرهنگ رسانه‌ای و فرهنگ بصری و سمعی من و ما، با دیدن همین بعضی فیلم‌ها و برنامه‌های غربی، رشد کرد! این را هم باید بپذیریم. همه‌اش تهدید نبوده! همه‌اش خطر نبوده! یک چیزهایی هم یاد گرفتیم! (55:00) بعضی دقت‌ها در مسائل، تحلیل، ریشه‌یابی، استدلال، این‌ها کمیاب شده بود. خود شماها از محصولات تماس با غرب هستید! اگر این‌ها نبود ممکن بود متوجه نشویم.

پس ما فرصت‌ها را هم بشناسیم. یعنی از همین رسانه‌های غرب، با اینکه پشتش این جریان‌ها خوابیده‌اند و شما باید هوشمند باشید، ساده‌لوح نباشید، بازی نخورید، این فرصت‌ها هم هست! چیزهایی که ما از این‌ها باید یاد بگیریم. صد سال پیش، یک انگلیسی به عنوان مولوی هندی پا می‌شد، می‌آمد در هرات - در اسناد هست- لباس افغانستانی هم می‌پوشیده می‌آید در هرات، علیه ایرانی‌ها حرف می‌زده! علیه ایران و به نفع انگلیسی‌ها! الان در ایران، بر علیه آن‌ها. در نجف ما عالمی داشتیم که طرف در بیت یک عالم روحانی بزرگ، خادم آن بیت بوده، این را یکی از روحانیون بزرگ شیعه در عراق تعریف می‌کند می‌گوید یک کسی بود در یکی از این بیوت، این مدام چایی می‌آورد جزو خواص آن‌جا شده بود. خوب هم بیت بوده. این [عالم]، یک روحانی از روحانیون بزرگ شیعه در عراق [است]. تعریف می‌کند... یک کسی بود آن‌جا... در یکی از این بیوت... این مدام... حتی مثلاً چایی می‌آورد... جزو خواص آن‌جا شده بود. خوب هم فارسی و عربی بدون لهجه حرف می‌زد. مدتی گذشت، آن‌جا می‌خواستند جنگ شیعه و سنی در عراق راه بیندازند. آمده بود یک آخوند بی‌سواد کم‌سواد شیعه را بهش پول داده بود، گفته بود وجوهات یک بازاری متدین است که پول داده گفته شما هر روز، یا هر جمعه، بروید در این محله! محله هم محله‌ی سنی‌ها، سر این محله بنشین، روضه‌ی پهلوی شکسته‌ی حضرت فاطمه زهرا، سلام الله علیها، این هم پول وجوهات‌ش برای مادرمان زهرا! بعد رفته بودند ببینند چه کسی این پول را داده، با دوتا واسطه به این‌ها رسیده بود. این عالم مبارز می‌گوید یک روز وقتی که انگلیسی‌ها آمدند و نجف و کربلا را اشغال کردند دیدم چندتا از اسب‌سواران انگلیسی با لباس ارتش انگلستان برگشت با لهجه‌ی کاملاً عربی خیابانی به من گفت حاج شیخ فلانی چطوری!؟ من نگاه کردم، شک کردم ولی باور نمی‌کردم، گفت بله من فلانی‌ام! افسر ارتش انگلیس آمده بود، شده بود خادم و وجوهات و پول و... برای اینکه در آن محله، جنگ شیعه و سنی در نجف و کربلاراه بیفتد. آن زمان این کارها را می‌کردند! الان همان کارها را دارند با اینترنت و سینما و فضای مجازی می‌کنند!

دوستان! فرمایشی چیزی دارید ما در خدمت‌تان هستیم. ببخشید.



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha