شبکه یک - 14 شهریور 1403

خانواده، خانواده، خانواده (حضرت امام رضا ع و گرمایش معنوی خانه)

شهادت حضرت علی بن موسی الرضا ع _ دانشجو معلمان دانشگاه همدان _ ۱۴۰۱

بسم‌الله الرحمن الرحیم

خدمت خواهران عزیز سلام عرض می‌کنم.

نقشی که زن دارد هم در تولد فرزند، هم در تربیتش، این نقش را هیچ‌کس نمی‌تواند انجام بدهد. خلأ زن و مادر را در تربیت کودک هیچ‌چیز پُر نمی‌کند. ما محضر امام رضا(علیه‌السلام) هستیم یک تعبیری ایشان دارند. می‌فرمایند که هر انسانی سه تا وحشت بزرگ را در زندگی‌اش تجربه می‌کند. یکی موقع تولد ما و شما است. از آن وحشت اولیه‌مان الان شاید فراموش کرده‌ایم. دیگر عادت کرده‌ایم به اینجا. به آن اولی که یک انسان به دنیا می‌آید یک وحشتی دارد. نمی‌داند اینجا کجاست. تا به حال با این عالم، این صحنه، این فضا مواجه نشده بود. «إنّ أوحَشَ ما یَکونُ هذا الخَلقُ فی ثَلاثَةِ مَواطِنَ: یَومَ یُولَدُ و یَخرُجُ مِن بَطنِ اُمِّهِ فیَرَى الدُّنیا، و یَومَ یَموتُ فیُعایِنُ الآخِرَةَ و أهلَها، و یَومَ یُبعَثُ فیَرى أحکاما لَم یَرَها فی دارِ الدُّنیا.» تعبیر امام رضا(علیه‌السلام) است. بیشترین ترسی که هر کسی تجربه می‌کند هر کسی که خلق می‌شود وارد این عالم می‌شود، در سه موقعیت است. «یوم یولد» آن روزی که متولد می‌شود یک وحشت که اینجا کجاست؟ شاید بشود آن گریه اول کودک را به یک توضیح و فواید پزشکی هم دارد که راه ریه و تنفس و اینها باز بشود. یک پیام و معنای فرهنگی هم داشته باشد. آن زندگی با گریه شروع می‌شود. با گریه هم تمام می‌شود. این وسط این دو گریه ما باید بفهمیم که چرا به دنیا آمدیم و اینجا کجاست؟ برای چه آمدیم؟ بار اول «یَومَ یُولَدُ و یَخرُجُ مِن بَطنِ اُمِّهِ فیَرَى الدُّنیا...»، وقتی که متولد می‌شود از بدن مادر بیرون می‌آید و برای اولین بار دنیا را، عالم طبیعت بیرون از بدن مادر را تجربه می‌کند. آن موقع راجع به بدن مادر، بدن زن اینجا توجه داشته باشید. خداوند از طریق بدن زن انسان خلق می‌کند. بدن مادر، همه ما و شما گوشت و پوست و استخوانمان از بدن مادرانمان است. زن مجرای خلقت الهی است. خدا از طریق بدن زن و مادر انسان خلق می‌کند. این بدن حرمتش و قداستش بیشتر از بدن مرد است. لذا در مورد حجاب و پوشش و برهنه نشدن در عرصه عمومی، همین کشف حجاب تأکید در مورد پوشش در مورد زن بیشتر است. در رأس حقوق کودک این است که به روش مشروع و اخلاقی به دنیا بیاید. در روابط نامشروع کودک به دنیا می‌آید و از همان اول به عنوان حرامزاده تعریف می‌شود. از همان اول یک چیزهایی را از دست داده است. نمی‌داند پدرش کیست. هویت او زیر سؤال است. بزرگ‌ترین ظلم به کودک به دنیا آوردن کودک از راه غیراخلاقی و غیرعادلانه است. اینکه بحث عفت، حیاء جنسی، اخلاق جنسی، عدالت جنسی، مسئله پوشش، ازدواج به جای روابط بدون ازدواج و همه اینها تأکید می‌شود، این یک بعد مهمش مسئله کرامت زن است. یک بعدش هم مسئله کرامت و حقوق آن کودکی است که به دنیا می‌آید. او حق دارد یک پدر و مادر واقعی نه ساختگی و مجهول‌الهویه داشته باشد و از همان اول محبت و عشق و آرامش را بچشد. آن وحشت بزرگ اول تولد را مادر تسکین می‌دهد و هیچ‌کس و هیچ‌چیز جای مادر را نمی‌گیرد. اینها که به مادر و مادری توهین می‌کنند، اینها معمولاً خودشان بی‌مادر و بی‌ پدر مادر هستند. والا اگر کسی معنای مادر را چشیده باشد او می‌فهمد معنای محبت، عشق، وفا، تعادل چیست. کسی که مادرش با هر مردی، پدرش با هر زنی مفهومی را به نام اخلاق و تقوای جنسی نمی‌فهمند آن بچه از اول ضربه خورده به دنیا می‌آید و بخشی از این وحشت تولد تا آخر با او می‌ماند و تا آخر تنها است. اینکه صدای مادر، آغوش مادر، شیر مادر، بدن مادر, همه چیز کودک است. حتی توصیه می‌کنند کودک را به خودش بچسباند و تنها پناه او مادر است. حتی پدر هم نیست. یک کسی به پیامبر گفت که: «من اگر بخواهم خداوند از من راضی باشد چه کسی یا چه کسانی را باید از خودم راضی کنم؟» پیامبر فرمودند: «امک، مادرت.» گفت: «خب حالا بعد از مادر؟» پیامبر دوباره گفتند: «امک.» دوباره مادرت. گفت: «خب بعد از مادر؟» فرمودند«امک» باز مادرت. گفت: خب سه بار فرمودید مادر، دیگر غیر از مادر هیچ‌کس نیست؟ فرمودند: «ثم اباک.» بعدش پدر. سه بار مادر، بعد پدر. فرمودند: وقتی دارید نماز مستحبی می‌خوانید اگر مادرتان صدایتان می‌زند نمازتان را بشکنید. اما اگر پدر صدایتان کرد نه. می‌توانید نماز را تمام کنید. بعد بروید بگویید ببخشید من داشتم نماز می‌خواندم. ولی اگر مادرت صدایت زد نماز را سریع قطع کن.

اساساً نگاه به جنس زن، دختر. پیامبر فرمود: از مسافرت که می‌آیید حتماً یک چیزی بگیرید بیاورید. ولو یک چیز ارزانی، ولو یک چیز بی‌قیمت مادی، اما دست خالی نیایید. و به بچه‌هایتان مساوات را رعایت کنید. اما اگر می‌خواهید تبعیض بکنید اول هدیه دختر را بدهید بعد به پسر. یا می‌فرمایند: پدر و مادری که یک دختر را وقت بگذارند درست تربیت کنند، به لحاظ معنوی، اجتماعی، پاداش آن به اندازه پاداش تربیت دو تا یا سه تا پسر است. در دوره‌ای که دختر را آدم حساب نمی‌کردند، همین الان هم به شما بگویم در مدرنیته جهان الان هم زن و دختر را اگر زیبا و جوان و برهنه نباشد آدم حسابش نمی‌کنند! باید آرایش کنی، نیمه‌برهنه باشی و در خدمت مردان هوسران باشی چه در سینما، چه در سیاست و الا باز هم آدم حساب نمی‌کنند. این فرهنگ هنوز همان فرهنگ جاهلیت است. اما زن به عنوان زن، محترم، دختر به عنوان دختر، این کار بزرگی بود که پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) آوردند. حضرت فاطمه(سلام‌الله علیها) فرمودند: «جز انسان پست به زن اهانت نمی‌کند.» رسول خدا(ص) می‌گفت: «هر کس به زنان احترام بگذارد خودش قابل احترام است. هر کس به زنان بی‌احترامی می‌کند به خاطر زن بودن، یک زنیکة فلان این لعین و پست است و شایسته بی‌احترامی است. حتی توصیه‌ها راجع به کودک دختر بیش از کودک پسر است. خب همه اینها در تربیت دخالت دارد.

آن وحشت دوم را «و یوم یموت» فرمودند. وحشت دومی که تجربه خواهید کرد آن روزی است که از این عالم می‌روید. می‌میرید و همه این وحشت را تجربه خواهید کرد. وحشت دوم، ورود به عوالم بعد است و این بدنتان را هم اینجا می‌گذاریم هیچ‌چیز را با خودمان نمی‌بریم جز عقایدمان، اخلاقمان و کارهایی که کرده‌ایم. آنها با ما می‌آیند. چون آنها جزء روح و شخصیت ما شده است و الا عنوان، مقام، ثروت، حساب بانکی، خانم دکتر، آقای مهندس، آیت‌الله و... همه برای اینجاست. محفوظات مربوط به اینجا برای اینجاست. همه اینجا می‌ماند. فقط ما یک چیزی را با خودمان می‌بریم و او شخصیت خودمان است. شخصیتی که با عقایدمان، اخلاقمان و اعملمان ساخته‌ایم و داریم همین الان می‌سازیم. همین روز و شب‌ها ما داریم خودمان را می‌سازیم. فرمودند: وحشت دوم وقتی است که از این عالم می‌روید و تنهای مطلق هستید. وارد یک تاریکی‌های عظیم و وحشتناکی می‌شوید فقط آنهایی آنجا نمی‌ترسند و ترس‌شان تخفیف پیدا می‌کند که اینجا درست زندگی کرده‌اند. والا آنجا سخت می‌گذرد.

وحشت دوم «...و یَومَ یَموتُ فیُعایِنُ الآخِرَةَ و أهلَها...» می‌میرید. عالم دیگری را می‌بینید که تا به حال هیچ شناختی از آن نداشتید. آخرت و یرا احکاما و می‌بینید آنجا قوانینی حاکم است که قبلاً ندیده‌اید. یک عالم دیگری با یک قوانین دیگری است. آن را هم خواهید ترسید.

سوم «...و یَومَ یُبعَثُ فیَرى أحکاما لَم یَرَها فی دارِ الدُّنیا...» سوم، قیامت است. روزی که همه مردگان دوباره زنده خواهند شد. بزرگ‌ترین وحشت برای آن روز است که قرآن می‌فرماید: از پدر و مادرتان فرار می‌کنید. از همسرتان، از برادر و خواهرتان، از فرزندتان فرار می‌کنید. هیچ‌کس هیچ‌کس را نمی‌شناسد می‌شناسد. برایش مهم نیست. چون خودش گرفتار است. آن روز هم فرمودند: فقط کسانی امنیت دارند که اینجا درست زندگی کرده‌اند. آنها که اینجا ایمان و عمل صالح و تقوا داشتند.

این سه تا وحشت در واقع تعلیم و تربیت اسلامی می‌خواهد این سه تا را مدیریت کند. درست زندگی کنیم، درست بمیریم، درست برانگیخته بشویم. هیچ‌کس هم نیست که نمیرد. بنده تا چند ماه یا چند سال دیگر می‌روم، شما هم 30، 40، 50 سال بعدش می‌میرید. هیچ کدامتان اینجا نمی‌مانید. همه می‌رویم.

نظام تعلیم و تربیت اسلامی می‌خواهد انسان تربیت کند که اینجا درست زندگی کند و از اینجا درست برود. یک بعدش روابط انسانی است، روابط گرم، دوستانه باشد. همه همدیگر را دوست داشته باشند. امام رضا(علیه‌السلام) فرمود: در جامعه مؤمن، مردم همه همدیگر را دوست دارند. دشمن هم نیستند. رقیب هم نیستند. فروشنده نمی‌خواهد سر خریدار را کلاه بگذارد، خریدار سر فروشنده را. زن و شوهر نمی‌خواهند از همدیگر بیشتر کار بکشند و خودش کمتر کار کند. عاشق هم هستند، باوفا هستند. دوست دارند به هم خدمت کنند. مسابقه نمی‌گذارند که چه کسی بیشتر بخورد، کمتر کار کند. مسابقه می‌گذارند چه کسی کمتر بخورد، بیشتر کار کند. چه کسی بیشتر سود برساند، کمتر دیگران را به زحمت بیندازد. این تفاوت دو تا سبک زندگی است. یک سبک زندگی این است که چه کار کنم هر چه بیشتر مفت بخورم، بقیه به زحمت بیفتند، من حال کنم، خوشحال باشم. بقیه هم ناراحت بودن به درک! از همین جا شروع می‌شود دیگر.

امام رضا(علیه‌السلام) فرمودند: روابطتان با دوستانتان، خویشاوندانتان، همکارانتان، هم‌کلاسی‌هایتان، روابط‌تان گرم باشد. همدیگر را دوست داشته باشید. نگران هم باشید. همدیگر را برای خودتان نخواهید. خود دیگران را هم بخواهید. فیلم بازی نکنید، نقش بازی نکنید. راست بگویید واقعی باشید. پشت سر هم حرف نزنید. کسی پشت سر این حرف می‌زند از او دفاع کنید. نگذارید غیبت کند. غیبت یعنی یک کسی را که نیست شخصیت او را لت و پار کنید و هیچ‌کس هم از او دفاع نکند. این می‌شود غیبت. یعنی یک انسانی را تحقیر کردن در حالی که نیست از خودش دفاع کند. می‌فرمایند تحقیر یک انسان گناه کبیره است. مثل مرده‌خواری. قرآن می‌فرماید وقتی پشت سر یک انسانی حرف می‌زنید چیزهایی که او نمی‌خواهد، راضی نیست، دارید شصخیت او را ترور می‌کنید. این مثل این است که کارد و چنگال در گوشت او فرو کنی در حالی که مرده است و داریم مرده‌خواری می‌کنیم. امام رضا(ع) می‌فرمایند: از همه دفاع کنید. نگذارید پشت سر یکی دیگر جلوی شما حرف بزنند. خودتان هم نگویید. فرمود: جلوی دیگران همدیگر را نصیحت نکنید. طرف تحقیر می‌شود. امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند: کار و رفتار زشت و نادرست و غیراانسانی از کسی می‌بینید جلویش بایستید. نهی از منکر کنید. از او انتقاد کنید به نفع اوست. او دارد خودش را مسموم می‌کند. نگذار مسموم کند. به زبان خوب شروع کن، چون نهی از منکر و امر به معروف یک انتقاد دوستانه است، دشمنانه نیست. همدیگر را به ارزش‌ها، امر به معروف دعوت کنید. به ضدارزش‌ها اعتراض کنید. در عرصه عمومی، نهی از منکر. مبارزه با زشتی‌ها. می‌فرمایند: در حریم خصوصی همدیگر فضولی نکنید. حرام است. این خط قرمز الهی است. وارد حریم خصوصی هیچ‌کس نباید بشود. این گناه بزرگی است. خطایی از کسی دیدی، آبرویش را نبر. همه این‌ها فرمایشات حضرت رضا(علیه‌السلام) و اهل بیت(ع) است. آبرویش را نبر. عیبش را بپوشان. بعد خصوصی به او بگو. فرمودند: اگر همسایه‌تان، دوست‌تان، فامیل‌تان گرسنه است، لباس مناسب ندارد، مشکلی دارد، حق نداری بروی آرام در خانه بخوابی و بگویی به من چه، لباس مناسب ندارد ولی تو داری نروی لباس‌هایت را با او تقسیم کنی، شیعه ما نیستی. حضرت فاطمه(س) دخترخانم نوجوان، شب ازدواج عروسی‌اش، دارند برای مراسم عروسی می‌روند که بهترین لباسی که داشتند پوشیدند. یک خانمی را که نمی‌شناسد کیست، خودش را می‌رساند می‌گوید که یک کمکی به من بکنید. ایشان می‌فرمایند: چه چیزی لازم دارید؟ گفت: من لباس مناسبی ندارم. حضرت فاطمه(س) نگذاشتند مجلس عروسی‌شان تمام بشود. با آن خانم رفتند توی اتاق و بهترین لباس شب عروسی‌شان را که هنوز مجلس شروع نشده، لباس‌شان را تعویض می‌کنند و به این خانم می‌دهند و یک لباس معمولی برای مجلس عروسی می‌پوشد. حالا یک عده می‌گویند فاطمه برای هزار سال پیش بوده دیگر الگوی ما نیست! این الگوست که شریف‌ترین زنان عالم لباسش را داد. بعد خانم‌ها گفتند لباس‌تان چه شد؟ فرمودند: یک خانمی نیاز بیشتری داشت من به ایشان دادم. گفتند شب عروسی‌تان است نمی‌شد فردا بدهید؟ ایشان فرمودند: نه، آن خانم الان احتیاج داشت.

امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند: رابطه گرمی با بستگان و فامیلتان داشته باشید. «یَکُونُ الرَّجُلُ یَصِلُ رَحِمَهُ فَیَکُونُ قَدْ بَقِىَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثُ سِنینَ، فَیُصَیِّرُهَا اللّهُ ثَلاثینَ سَنَةً وَ یَفْعَلُ اللّه ُ ما یَشاءُ» گاهی به خاطر محبتی که به فامیل، بستگان، دوستان، همسایه‌ها می‌کنید خداوند عمرتان را طولانی می‌کند. سال‌ها عمرتان بیشتر می‌شود. می‌دانید ما یک اجل قطعی داریم که یک ثانیه بیشتر از آن نمی‌توانیم زندگی کنیم. قطعاً می‌میریم. هیچ کدام هم نمی‌دانیم آن چه زمانی است. ممکن است برای بنده یک لحظه دیگر باشد. برای بعضی از شماها که چهل و سه سال و دو ماه و سه ساعت و یک دقیقه و پنج ثانیه دیگر باشد. ممکن است زودتر، ممکن است دیرتر. ما نمی‌دانیم چه زمانی است. اما یک اجل قطعی داریم که نمی‌دانیم هم چرا اجل قطعی یک کسی چهار سال است، یکی چهل سال است، یکی هشتاد سال است. نمی‌دانیم. اما حکمتی دارد که فقط خداوند می‌داند. خدایی که عادل است، ظالم نیست. ظلم نمی‌کند و حکیم است. کارها حساب شده است. ما نمی‌دانیم، او می‌داند.

اما یک اجل معلق، تعلیقی، یعنی متغیر داریم. این بستگی به اعمال ما دارد. اجل قطعی مثل شمع است. یک شمع است که دو ساعت بیشتر نمی‌تواند بسوزد. یعنی بعد دو ساعت دیگر تمام می‌شود. ماده اشتعال تمام می‌شود. دیگر یک ثانیه یا یک دقیقه بیشتر نمی‌تواند بسوزد این اجل قطعی می‌شود. اجل تعلیقی یا معلق، یعنی شرطی، متغیر، مثل این می‌ماند که این شمع می‌تواند دو ساعت بسوزد. اما یک مرتبه یک بچه‌ای می‌آید پایش می‌خورد به شمع، می‌افتد، خاموش می‌شود. هنوز یک ساعت دیگر می‌توانست بسوزد، سر یک ساعت خاموش شد. این را می‌گویند اجلی که قطعی نیست. بستگی دارد به اتفاقاتی که می‌افتد. آن اتفاقات هم در چارچوب محاسبات الهی است و خیلی از این اتفاقات توسط خود ما می‌افتد. بخشی‌اش ملاحظات مادی است. مثلاً بهداشت را رعایت بکنی یا نه؟ تغذیه و رژیم غذایی درست باشد یا نه؟ چطوری رانندگی بکنی؟ تصادف بکنی یا نه؟ بخشی‌اش به اینها مربوط است. این بُعد مادی آن است یکسری عوامل معنوی هم دارد. مثلاً می‌گویند: اگر کسی به پدر و مادرش توهین کند، فحاشی کند، اهانت کند، بخشی از فرصت را از او می‌گیریم. به استادت اگر توهین کنی، استادی که دلسوز توست و برایت کار کرده است اگر توهین کنی عمرت کوتاه‌تر می‌شود. چقدر ما نمی‌دانیم. می‌گویند: اگر به انسان‌های گرسنه و محروم کمک کنی ممکن است عمرت طولانی‌تر بشود. یکی‌اش هم این است که با فامیل و بستگان‌تان روابط گرمی داشته باشید، عمرتان طولانی‌تر می‌شود. این هم توجیه مادی دارد هم معنوی. معنوی که خدای متعال می‌گوید: وقتی که روابطتان، روابط درستی است، اخلاق و انسانیت را رعایت می‌کنید، خداوند پاداش می‌دهد. از نظر مادی‌اش هم این است اینهایی که با فامیل و دوست و اینها رابطه خوبی ندارند، رابطه با کسی ندارند، تنها هستند، اینها ده‌جور بیماری‌های اعصاب و روان و مشکلات پیدا می‌کنند. کسی که تنهاست دوست ندارد، با فامیلش روابط دوستانه ندارد، نه کسی را دوست دارد، نه کسی او را دوست دارد، این تحت صد نوع فشار عصبی و روانی است که این روی تغذیه، روی اعصاب و روی همه چیز اثر می‌گذارد و معلوم است که عمرش کوتاه‌تر باید هم بشود. یعنی طبق فرمول‌های مادی و فرمول‌های فرامادی عمرت کوتاه می‌شود هر دو فرمول مادی و فرامادی الهی است. حضرت رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند که: اگر روابط انسانی‌تان دوستانه، گرم، با محبت باشد، حقوق دیگران را رعایت کنید، دیگران را دوست داشته باشید، ما احتیاج داریم دیگرانی را دوست داشته باشیم و هم دیگران ما را دوست داشته باشند. ما به این دوست داشتن هم احتیاج داریم. همان‌طور که به دوست داشته شدن احتیاج داریم. اصلاً یکی از فواید و فلسفه‌های ازدواج هم همین است. مرد و زن، خانواده تشکیل می‌شود، افراد بیشتری پیدا می‌شوند که شما بتوانید به آنها عشق بورزید و اجازه بدهید آنها به تو عشق بورزند. امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند که این رابطه دوستی و عاطفی، این گسترش عشق و محبت، باعث می‌شود عمرتان طولانی شود. گاهی نه یک سال و دو سال بلکه ممکن است 30 سال. این حدیث امام رضا(علیه‌السلام) است. «یَکُونُ الرَّجُلُ یَصِلُ رَحِمَهُ...» ممکن است کسی با بستگانش ارتباط گرم و صمیمی داشته باشد. منتظر باشند جمعه یا پنجشنبه برسد همدیگر را ببینند و دور همی داشته باشند. «...فَیَکُونُ قَدْ بَقِیَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثُ سِنینَ، فَیُصَیِّرُهَا اللّهُ ثَلاثینَ سَنَةً وَ یَفْعَلُ اللّهُ ما یَشاءُ.» سه سال از عمرش مانده است ولی با این روابط، در حق بقیه انسانیت کند محبت کند. آنها را شاد کند. آنجا می‌فرمایند که «فَیُصَیِّرُهَا اللّهُ ثَلاثینَ سَنَةً وَ یَفْعَلُ اللّهُ ما یَشاءُ..» آن سه سال را ممکن است خدا 30 سال بکند. چرا؟ 27 سال به عمر به اجل غیرقطعی اضافه شد؟ چون آدم مهربانی بودی. خوش‌برخوردی. با هر کسی روبرو می‌شوی به او استرس و اضطراب وارد نمی‌کرد. حسد و حسرت و کینه نداری. چون آدم هستی.

و اما راجع به کودک، تعابیر خیلی مهمی داریم که من فقط یک نمونه‌اش را از حضرت رضا(علیه‌السلام) عرض می‌کنم. چون رشته شما تعلیم و تربیت است و فرهنگی و معلم هستید و در عین حال خانم هستید. می‌دانید نقش مادر در تربیت فرزند با هیچ‌کس قابل مقایسه نیست. چون پدر وظیفه دارد هر روز بیرون برود که مخارج خانه را تأمین کند. اجاره خانه و پول و لباس و بهداشت و چه و امنیت و غذا و امکانات و آموزش و پول سفر و پول آب و برق و همه اینها را مسئولیتش با پدر است. این بار را از روی دوش مادر برداشته‌اند. نه اینکه زن حق ندارد، زن حق دارد همه این کارها را برود بکند. اما وظیفه ندارد. مجبور نیست. چرا؟ چون یک وظیفه‌ای است که اهمیت آن از همه اینها بیشتر است و او کودک، انسان است. خودِ به دنیا آوردن او، تغذیه او، مراقبت اول از بهداشت و جسم بچه و بعد هم روح بچه. روح بچه در مشت مادر است. نه پدر. بچه‌ها را مادران تربیت می‌کنند. مادر است که از اول بچه را می‌تواند عقده‌ای بار بیاورد یا آرام؟ با شخصیت یا بی‌شخصیت؟ یک انسان شریف یا بی‌ شرف؟ خودخواه یا دیگرخواه؟ مؤمن یا کافر؟ هیچ‌کس، نقش مادر را ندارد. هیچ‌کس. لذا خداوند اسلام می‌فرماید که زنان را مجبور به هیچ کاری نمی‌توانید بکنید. کار اقتصادی. می‌دانید حتی کار خانه هم فقه ما می‌گوید وظیفه مجانی زن نیست. یعنی برای کار خانه هم می‌تواند دستمزد داشته باشد و بخواهد. البته توصیه نمی‌شود، یک وقت فردا ازدواج کردید به شوهرتان نگویید من به شرطی کار انجام می‌دهم که دستمزد بدهی! ولی زن در فقه شیعه، حتی برای شیر دادن به فرزندش هم می‌تواند دستمزد بخواهد که البته کدام مادری است که این کار را بکند؟ ولی خب مرد خانه حالا که دستمزد ندارد و همسرش دستمزد نمی‌گیرد باید به ازای آن زحماتی که زن دارد می‌کشد باید علاوه بر نفقه، یک چیزهایی که می‌تواند البته به زن بدهد آنچه را که نمی‌تواند هیچ. چرا این مسئولیت را بطور کامل اسلام از روی دوش زن برداشته است؟ برای اینکه فرزندآوری و تربیت کودک، عاطفه‌اش، شعورش، اخلاقش، شخصیتش، همه، به خصوص در آن چند سال اول، کامل مادر است و وابستگی انسان به مادر اینقدر است که من دیده‌ام آدم‌های مسن دارند می‌میرند مادرشان را صدا می‌زنند. حالا مادرش چهل سال پیش فوت کرده، طرف مثلاً 70 سال سنش است دارد می‌میرد می‌گوید: "مادر" حتی می‌گویند مامان‌شان را صدا می‌زنند یعنی آدم تا بزرگ هم بشود وابسته به مادر است. باز از مادرش کمک می‌خواهد. حالا شما هم به عنوان معلم هم، فردا به عنوان مادر، توجه داشته باشید که امام رضا(علیه‌السلام) می‌گویند: کودک چه ویژگی دارد؟ «إِذَا وَعَدْتُمُ اَلصبیانَ...» وقتی به بچه‌های کوچک وعده‌ای می‌دهید «فَأَوْفُوا لَهُمْ...» حتما وفا کنید وقتی به بچه‌های خردسال که می‌فهمند چه می‌گویی، وعده‌ای می‌دهید «ففوا لهم.» حتماً وفا کنید. نگویید این بچه است. حالا یک چیزی گفتیم، می‌خواستیم ساکتش کنیم. امام می‌گوید حق نداری این کار را بکنی وقتی به یک کودک سه ساله، دو ساله، یک قولی می‌دهی قطعاً باید به آن عمل کنی. انگار به یک جمع بزرگی، به یک شهری قول داده‌ای. «فَإِنَّهُمْ یَرَوْنَ أَنَّکُمْ أَنْتُمُ اَلَّذِینَ تَرْزُقُونَهُمْ...» این کودک همه چیزش دست شما است او فکر می‌کند که اصلاً رزق و روزی و زندگی همه چیزش دست شماهاست. هیچ پناهی غیر از شما، پدر و مادر یا معلم، نمی‌شناسد. به او دروغ نگویید. وقتی مادر، پدر یا معلم به بچه دروغ می‌گوید، امام رضا(علیه‌السلام) فرمودند: او را از همه چیز می‌ترسانید و به همه چیز بی‌اعتماد می‌شود. همه را خائن می‌بیند. از همان اول با دروغ دارید او را پرورش می‌دهید. یاد می‌گیرد به هیچ‌کس اعتماد نکند. آن وقت در روایات ما می‌فرماید که به حیوان هم حق ندارید دروغ بگویید. طرف علف گرفته بود جلوی در طویله که گوسفندها بیرون بیایند آمدند بیرون نداد. اینها را گذاشت آن بالا، گفت: حالا وقت غذایشان نیست. امام(علیه‌السلام) این صحنه را دید فرمودند به گوسفندها دروغ گفتی؟ گفت: آقا گوسفند است دیگر. گوسفند هم مگر راست و دروغ دارد؟ فرمودند: تو وقتی این علف‌ها را جلویش گرفتی به او وعده ندادی؟ او نفهمید چه می‌گویی؟ او گوسفند به تو اعتماد نکرد؟ بنا را بر این نداشت که تو راست می‌گویی؟ بعد آمد بیرون، تو دروغ گفتی؟ گفت: مگر حیوان هم حساب است؟ فرمودند: تو به این حیوان خیانت کردی؟ او فکر می‌کرد آدم‌ها راست‌گو هستند. فهمید حیوان‌ها از بعضی آدم‌ها راست‌گوتر هستند. این حیوان صادقانه عمل کرد. آمد بیرون، به او ندادی؟ فرمود: به حیوان حق نداری دروغ بگویی! وعده دروغ به این حیوان دادی. آن وقت به کودک، به انسان؟ حضرت رضا(ع) می‌فرمایند اگر به بچه، ولو با علامت، مثلاً یک چیزی با اشاره بگویی مثلاً با علامت بگویی و به او بفهمانی که اگر این کار را بکنی این را بتو می‌دهم ولی ندهی، امام رضا می‌گویند در تربیت کودک این خط قرمز را حق ندارید. وقتی به کودک خردسال وعده می‌دهید وفا کنید. پای حرف‌هایتان بایستید. به کودک دروغ نگویید. آنها شما را به عنوان روزی‌دهندگان خودشان می‌بینند. می‌دانند که همه چیزشان به شما وابسته است که اگر تو نباشی، غذا ندارد، آب ندارد، امنیت ندارد. این‌ها را می‌داند و خودش را وابسته به تو می‌داند و کودک وقتی از طرف تو، ولو خیانت کوچکی می‌بیند، این بچه‌های خردسال شدید آسیب می‌بینند. در یک فرمایش دیگری یک نفر آمد حرف‌هایی جلوی امام رضا(علیه‌السلام) زد که معنی‌اش این بود که من به زن و بچه‌ام اصلاً خیلی اعتنا نمی‌کنم و هر کار شد شد. خودشان مشکلات‌شان را باید حل کنند. یعنی بعضی وظایفی که در برابرشان دارم انجام نمی‌دهم. امام رضا(سلام‌الله علیه) فرمودند که

خداوند متعال «إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ لَیْسَ یَغْضِبُ لِشَىْءٍ کَغَضَبِهِ لِلنِّسآءِ وَالصِّبْیانِ.» به آن شخص فرمودند که یک نکته به تو می‌گویم فراموش نکن خداوند آن مقداری که در مورد حقوق زن و حقوق کودک حساس است و خشمگین می‌شود شاید راجع به هیچ حقوق دیگری اینقدر خشمگین نشود. حقوق زن و حقوق کودک. امام رضا(ع) فرمود این دوتا خط قرمزهای بسیار پررنگ خدا است. تعبیر حضرت رضا(علیه‌السلام) این است: «لَیْسَ یَغْضِبُ لِشَىْءٍ» خدا برای هیچ چیز آنقدر غضب نمی‌کند «کَغَضَبِهِ لِلنِّسآءِ وَالصِّبْیانِ.» مثل خشم خدا، آن جایی که به زن یا به کودک ستم می‌شود و حقوق اینها رعایت نمی‌شود. این‌ها خط قرمز خدا است. چون زن زورش از مرد کمتر است در مسائل هم قدرت، هم ثروت مرد مسلط‌تر است و لذا موظف‌تر است حق نداری از گردن‌کلفتی و صدای کلفت و بازوی کلفت علیه زن و کودک سوءاستفاده بکنی که هیچ نمی‌تواند هیچ چیزی خودش را تأمین کند رهایش کنید. می‌دانید نوزاد هیچ موجودی به اندازه نوزاد انسان ضعیف نیست. همه حیوانات، بچه‌هایشان که به دنیا می‌آیند، همان لحظه راه می‌افتند. بچه لاک‌پشت، تا از تخم می‌آید بیرون اصلاً لازم نیست کسی به او بگوید مستقیم سمت آب راه می‌افتد خداوند هدایتش می‌کند. بچه حیوانات دیگر تا به دنیا می‌آیند، بچه سریع روی پایش می‌ایستد. یک چند قدمی، یک چند دقیقه‌ای راه می‌افتد مثل بقیه. اما بچه انسان، کودک، نوزاد، اینجا می‌گذاری‌اش، کنار او شیر بگذار، آب بگذار، همه چیز بگذار. می‌میرد. به هیچ وجه نمی‌تواند خودش را اداره کند. شاید ضعیف‌ترین فرزند بین همه موجودات، فرزند انسان است.

حالا از آن طرف هم توصیه‌های خیلی اکیدی می‌شود در مورد پدر و مادر. چون خانواده که حقوق یک‌طرفه نیست، دو طرفه است. باز این هم روایت از حضرت رضا(علیه‌السلام)، چون زیارت ایشان آمده‌ایم، زیارت ساختمان و در و دیوار و گنبد و طلا و نروید آنها همه‌اش ساختمان هستند. زیارت خود امام رضا(ع) بروید. خود امام رضا(ع) این‌هاست. هر کسی می‌آید دنبال غذای حضرت می‌گردد. غذای حضرت اینها است. آنها غذای شکم است. حضرت رضا(علیه‌السلام) فرمودند: خداوند فرمان داد به احترام مطلق نسبت به پدر و مادر. طرف گفت: پدر و مادر من آدم‌های خوبی نیستند. بداخلاق هستند. هیچ کدام به وظایفشان عمل نکرده‌اند اصلاً به ما رسیدگی نکرده‌اند. کاری نکرده‌اند. امام رضا(علیه‌السلام) فرمودند که خداوند بطور مطلق فرمود به

پدر و مادرتان باید احترام بگذارید. «أَمَرَ بِالشُّکْرِ لَهُ...» اینها شما را به دنیا آورده‌اند. اینها شما را بزرگ کرده‌اند. اینها شما را تأمین کرده‌اند و به این سن رسانده‌اند. ولو همه وظایف‌شان را درست انجام نداده‌اند. خداوند فرمان داده باید به پدر و مادرتان تا آخر احترام بگذارید. «فَمَنْ لَمْ یَشْکُرْ وَالِدَیْهِ لَمْ یَشْکُرِ اَللَّهَ...» هر کس به پدر و مادرش بی‌احترامی کند و تشکر نکند، شکر خداوند را نکرده است. یعنی بی‌احترامی به پدر و مادر، بی‌احترامی به خداوند است. خدا در قرآن، احسان به والدین را کنار ایمان به خودش می‌آورد. احسان هم یعنی خدمت بدون هیچ توقع و بدون منت و بدون توهین. در یک آیه دیگر می‌فرماید که: اگر به پدر و مادرت کوچک‌ترین بی‌احترامی بکنید، «لا تقل لهما اف» حق نداری به پدر و مادرت حتی یک "اف" بگویی. «بِرُّ الْوالِدَیْنِ واجِبٌ...» حالا یکی آمد گفت: آقا پدر و مادر من اصلاً دین ندارند، مشرکند، کافرند، بت‌پرستند، اصلاً انحراف فکری دارند. دین و هیچی را قبول ندارند. امام رضا(ع) فرمودند به آنها هم باید احترام بگذاری. این‌ها خیلی مهم است. یعنی اگر پدر و مادرت بی‌دین هستند، فاسد هستند، چون پدر و مادرت هستند، باید احترام بگذاری. «بِرُّ الْوالِدَیْنِ واجِبٌ...» اگر مشکلی دارد، مریض است، گرفتار است، باید کمکش کنید. مثل نماز واجب است. «وَاِنْ کانا مُشْرِکَیْنِ...» حتی اگر پدر و مادرتان مشرک باشند، مسلمان هم نیستند، خب آقا مشرک هستند بعد هر چه می‌گویند به حرف‌شان گوش هم بکنیم؟ فرمودند: نه، اگر مشرک یا فاسد است، احترامش را حفظ کن. به او خدمتی بکن. برایش آب بیاور، غذایش را بیاور. مریض است، باید بیمارستان ببری‌اش. هر عقیده و اخلاقی که دارد، منتها اگر عقاید و اخلاقش فاسد و خراب «وَ لا طاعَةَ لَهُما فى مَعْصِیَةِ الْخالِقِ.» آنجایی که یک دستوری می‌دهد که ضد دین نیست باید اطاعت کنید. اگر یک دستوری داد که مثلاً نباید نماز بخوانی، آنجا حرفش را گوش نشنو البته به او توهین نکن. می‌گوید: نماز نخوان. بگو: چشم. برو آن اتاق نمازش را بخوان. می‌گوید: بساط مشروب هست بزن توی رگ! توهین نکن، ولی نزن توی رگ. می‌خواهی بروی اردوی جهادی، می‌گوید: این چرت و پرت‌ها چیست نمی‌خواهم بروی. بگو: چشم برو. اگر یک چیزی، اگر یک چیزی خلاف وظایف تو در برابر خدا است به حرفش عمل نکن. اما حق نداری بگویی که بی‌خود کردی، نمی‌خواهم نه. بگو چشم. یعنی ادب با پدر و مادر را، حضرت رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند ادب حرف زدن و خدمت کردن به آنها باید رعایت شود. می‌گوید من پدر و مادرم بی‌دین هستند و... من لذا محل نمی‌گذارم، سلام نمی‌کنم. یا مریض است به او نمی‌رسم امام رضا(ع) می‌فرمایند: حق نداری. زودتر سلام کن. همان پدر و مادر آمد جلو پایش بلند شو. ولو منحرف است. کمکش کن. به او خدمت بکن. اگر افتاده است به او رسیدگی کن. زیرش را هم پاک کن. تمیز کن. چون او خیلی وقت‌ها زیر تو را تمیز کرد. قربان صدقه‌ات هم می‌رفت. هر کسی دیگر در آن حالت تو را می‌دید حالش از تو بهم می‌خورد ولی این مادر، می‌گفت به‌به قربانش بروم چقدر شکمش کار کرده است. خدا یک کاری کرده است که این‌طور وقت‌ها مادر وقتی دارد زیرش را پاک می‌کند و پر از کثافت است طوری رفتار می‌کند که انگار آرزو داشته این بچه زودتر شکمش کار کند! حالا پدرها یک جاهایی باز اه اوه می‌کنند، این عشق است. پیامبر فرمودند: اگر می‌خواهید بفهمید خداوند چقدر دوستتان دارد، ببینید مادر به طفلش چقدر عشق دارد. این یک قطره‌ای از اقیانوس محبت خدا به شماست. مادر چقدر عاشق طفلش هست! بعد امام رضا(علیه‌السلام) فرمودند: شما مادر را می‌بینید کیست؟ مادر کسی است که در سرما طوری تو را گرم می‌گیرد خودش دارد از سرما می‌لرزد ولی مواظب است تو سرما نخوری. در گرما، در ضلّ آفتاب خودش عرق می‌ریزد، گرما می‌خورد که تو در سایه باشی. خودش گرسنه است اما تغذیه تو برایش مهم است. او مریضی، خودش هم مریض است، به فکر خودش نیست، می‌خواهد تو گریه نکنی. اینها تعابیر امام رضا(علیه‌السلام) است. فرمودند چنین موجودی، مقدس نیست؟ امام رضا(ع) فرمودند حتی اگر پدر و مادرتان منحرف هستند، بی‌نماز هستند، بی‌دین هستند، بی‌حجاب هستند، اهل گناه هستند، توهین نکن. در برابرش مؤدب باش، احترام آن‌ها را حفظ کن. هر چه از تو می‌خواهد عمل کن، به او خدمت کن. اما اگر خلاف دین چیزی گفت بگو: چشم ولی عمل نکن. یعنی تا این حد حفظ خانواده مهم است. حتی فقها می‌گویند یک خانمی آمد گفت: من شوهرم نماز نمی‌خواند، حتی گناه‌های دیگری هم می‌کند من با این چه کار کنم؟ فرمودند که به زبان خوب، نصیحت کن، با او صحبت کن، تا می‌توانی در او تأثیر بگذاری. گفت هر کاری می‌کنم فایده‌ای ندارد. من می‌خواهم جدا شوم؟ فرمودند نه، جدا نشو. چون بچه، فرزندان شما، به پدر و مادر نیاز دارند. شما وظیفه‌ات را انجام دادی و می‌دهی. بگو، می‌بینی آن نماز نمی‌خواند، تو نمازت را بخوان. مسئولیتش با او است و بچه‌هایت را مراقب باش که مثل تو بار بیایند نه مثل او.

یکی از دلایل حساسیت اسلام و همه ادیان الهی راجع به حجاب، همین دفاع از خانواده است. یکی‌اش این است. این که هم که مسیحی و یهودی می‌گویند این را بدانید مسیحی و یهودی در کتاب مقدس آنها حجاب واجب است. شراب حرام است، حجاب واجب است، خوردن گوشت خوک حرام است. در تمام این کتاب‌های مقدس، انجیل، تورات هست ولی اینها عمل نمی‌کنند. حجاب هم واجب است. حجاب در کتاب مقدس از حجاب قرآن خیلی سخت‌تر است. اصلاً حجاب قرآن سختی نیست. می‌گوید: خودت را بپوشانید که در جامعه سیگنال جنسی ندهید. مردان فاسد به تو نگاه‌های جنسی نکنند به تو به عنوان خواهرشان و یک انسان نگاه کند، نه به عنوان ماده مؤنث. رابطه شما در عرصه عمومی، رابطه نر و ماده‌ای نیست جنسی نباید بشود. دوتا انسان هستیم. وقتی پوشیده‌اید انسانیت‌تان برجسته است و هرچه برهنه‌تر می‌شوی، جنسیت‌تان برجسته‌تر می‌شود. یکی زن است، یکی مرد است. یعنی می‌رود فضا به سمت جنسیت. دانشگاه و خیابان که حریم خصوصی نیست حریم عمومی است. فرمودند نباید لباس، پوشش، رفتارت، حرف‌هایت، نباید جنسی باشد. جنسی در خانه، با آن مرد و یا آن زنی است که با هم قرارداد عشق و وفا بسته‌اید، ازدواج کرده‌اید. برهنگی برای حریم خصوصی است، نه حریم عمومی.

یکی از ضررهایش فروپاشی خانواده است. خیانت‌های جنسی باب می‌شود. طرف ده‌تا خانم زیبا و آرایش کرده را در خیابان می‌بیند، بعد کم‌کم به خودش می‌گوید: اگر اینها زن هستند، زن ما پس کیست! زن هم با ده‌تا مرد دیگر می‌گوید اگر این مرد است، پس این مرد ما کیه؟ با آن دماغش، کچل هم که هست! یک مرتبه می‌بینید این زن دیگر با شوهرش ارتباطی ندارد. ارتباط قلبی‌اش با مردهای دیگر است. آن مرد هم در خانه که می‌آید زودتر می‌خواهد از خانه برود، آن زن‌ها را می‌خواهد نه این را. خب، خیانت جنسی باب می‌شود. فروپاشی خانواده باب می‌شود. از کشف حجاب شروع می‌شود. یک فیلمی در موبایلم دار که 90- 100 سال پیش یک دوربین در خیابان‌های لندن گذاشته‌اند. تقریباً همه خانم‌ها در انگلیس و اروپا باحجاب هستند. از کشف حجاب شروع شد، حالا یکی از آثارش فساد را کاری ندارم که فروپاشی خانواده و حتی 60 درصد بچه‌ها حرامزاده هستند، نمی‌دانند بابایشان کیست. مادرهایشان را می‌شناسند ولی کسی نمی‌داند بابایش کیست. می‌گویند هر مردی در خیابان ممکن است بابایت باشد. مردها مسئولیتی نمی‌پذیرند، با این زن، باز با آن زن، باز با آن. بچه را پس می‌اندازد می‌رود دنبال زن دیگر. اسمش را هم می‌گذارند ازدواج سفید. دوست دختر، دوست پسر. اسم‌های قشنگی روشنفکری روی آن می‌گذارند کلاه دخترها را برمی‌دارند. ازدواج سفید یعنی من تا وقتی حال می‌کنم با تو هستم و وقتی که تو را نخواهم با یکی دیگر و یک اردنگی! من به تو تعهدی نمی‌دهم. اسم این را ازدواج سفید گذاشته‌اند! این سیاه یا سفید است؟. دست پسر به دختره می‌گوید تا لحظه‌ای که با تو حال می‌کنم هستم! لحظه‌ای که تو را نخواهم و یکی دیگر پیدا بشود، نیستم. ضمناً با تو هم ازدواج با تو نمی‌کنم. چون تو قبل از من دوستانی داشتی و بعد از من هم داری. با تو ازدواج نمی‌کنم. یک دختری را پیدا می‌کنم که بشود به او اعتماد کرد. من دیده‌ام از بعضی آدم‌هایی که خودشان این کاره هستند وقتی می‌خواهد ازدواج کند به مادرش گفته است مثل این دوست‌هایی که دارم نگیری. یک دختر یا یک زنی را بگیر که من مطمئن باشم با پسرهای دیگر، با ده‌تا پسر دیگر رفیق نیست. مردش هم همین‌طور. پسرش هم همین‌طور. حالا می‌خواهم بگویم یکی از نتایج آن فروپاشی خانواده و عشق و وفاست. می‌گوید خانواده چیست؟ مسئله فقط شهوت و جنسیت است. چرا من باید خانواده تشکیل بدهم؟ اجاره خانه بدهم؟ خرجی بدهم؟ مدام بیایم جواب پس بدهم؟ هر وقت با هرکس بخواهم می‌روم. خب خانواده متلاشی می‌شود.

حالا همین انگلستان، وزارتخانه‌ای را انداخته‌اند به نام وزیر تنهایی. می‌دانم شنیده‌اید یا نه؟ وزارت تنهایی. به خیال‌شان بخشنامه کنند تنهایی‌ها حل می‌شود. خانواده را نابود کرده‌اید حالا با بخشنامه می‌خواهی دوباره آن همه به هم وفا کنند، عاشق هم باشند؟ اصلاً فکر کردید که چرا اغلب اینها با سگ زندگی می‌کنند؟ برای اینکه تنها هستند. برای اینکه سگ یک حیوان باوفا است. سگ خیلی باوفا و با محبت و بی‌زبان است. هیچ نمی‌تواند بگوید. دعوا نمی‌تواند بکند. شکایت نمی‌تواند بکند. غرغر نمی‌کند. خب، چه کسانی غرغر می‌کند؟ طرف می‌گوید با سگ راحت‌تر هستم! اصلاً رابطه انسان- انسان شده رابطه انسان - سگ. خیلی از خانه‌ها آدم‌ها و سگ‌ها دارند زندگی می‌کنند. بچه‌هایشان یک‌ کم بزرگ می‌شوند دیگر همدیگر را تحمل نمی‌کنند! می‌گویند: برو بیرون دیگر بزرگ شدی! گاهی بچه‌های 15، 16 ساله را از خانه بیرون می‌کنند. بعد او هم همین کار را می‌کند با پدر و مادرش. می‌رود، گاهی پول چیزی می‌خواهد می‌آید. احوال نمی‌پرسد. ولی یک وقت مثلاً به او زنگ می‌زنند، آقا یک جنازه‌ای در آدرس خانه پدر شما است! یک جنازه‌ای آنجاست. بعد از6 ماه رفتند دیدند که کرم افتاده به استخوان‌ها می‌گویند این برای پدر شماست چه کار کنیم؟ این‌جوریه! این خانواده و محبت، وفا می‌شود. وقتی امام رضا می‌گویند حتی اگر پدر و مادرتان را قبول ندارید، احترامشان را حفظ کنید. روابط خویشاوندی گرم، روابط با همسایه گرم. می‌فرمایند تا چهل خانه از هر طرف همسایه‌تان هستند و اگر پیامبر گفتند شب سیر نخوابید که همسایه‌تان گرسنه باشد، یعنی چهارتا چهل‌تا. از چهار طرف چهارتا چهل‌تا. یعنی هر کسی باید بداند 160 تا خانه اطرافش، همسایه‌هایش هستند. با اینها یک خانواده هستید. باید بفهمید مشکلی اگر دارند کمکشان کنید. هیچ‌کس نباید احساس تنهایی کند. تو هم خانه‌ات باید تحت حمایت 160تا خانه اطراف‌تان باشد. این اسلام است. این زندگی دینی است. همه همدیگر را دوست دارند، به فکر هم هستند. بعد امام رضا(علیه‌السلام) یک تعبیر دیگر هم دارند. فرمودند که اگر شما به پدر و مادرتان احترام نگذارید وقتی پیر شدند رهایشان کنید. بگویید سخت است، آلزایمر گرفته، سنش بالا می‌رود، گاهی یادشان می‌رود و یک مطلب را در یک روز 20 بار می‌گویند. مثلاً ده تا خاطره دارند. حالا پدربزرگ‌ها، مادربزرگ‌ها، آنها که سنشان می‌رود بالا ببینید کلاً ده‌تا خاطره دارند همان ده‌تا را عیناً با همان جمله‌ها گاهی ممکن است روزی 20 بار بگویند. امام رضا(علیه‌السلام) هر بار وانمود کن دفعه اول است داری می‌شنوی. عجب! اِ! جوک می‌گوید بخند. یک خاطره بد می‌گوید اظهار ناراحتی کن. کم‌کم اینها سنشان بالا می‌رود، ادعاهایشان بیشتر می‌شود، بهانه‌گیر می‌شوند، خسته می‌شوند، مریض می‌شوند، قرص, دارو، زمین‌گیر می‌شوند، باید زیرش را تمیز کنید، همه این‌ها مهم است. امام رضا فرمودند اگر در حق پدر و مادرتان کوتاهی کنید در حق خدا کوتاهی کرده‌اید. حالا یک‌جوری شده است من می‌بینم بعضی‌ها از بچه‌ها اسم پدر و مادرشان را، اسم کوچکشان را صدا می‌کنند. می‌گویند حسن، مرضیه، فاطمه، اسم کوچک را می‌گویند! یا به پدر و مادرشان می‌گویند تو! تو آمدی، تو دیر آمدی و... شاید بعضی از شما هم از این گرفتاری‌ها داشته باشید. ما که واقعاً همین الان هنوز نمی‌توانیم در مورد پدر و مادر فعل مفرد به کار ببریم که مثلاً آمد، رفت، باید بگوییم آمدند، رفتند. شما آمدید، شما آنجا بودید؟ حالا اسم کوچک گاهی می‌شنوند صدا می‌زنند و فعل مفرد. مثلاً مگر تو خودت آنجا نبودی؟ این طرز حرف زدن با پدر و مادر نیست. یا با استاد و معلم. آن وقت حضرت رضا(علیه‌السلام) فرمودند می‌دانید چه می‌شود؟ «حَرَّمَ اَللَّهُ عُقُوقَ اَلْوَالِدَیْنِ...» می‌دانید چرا خداوند رعایت نکردن حق پدر و مادر را حرام کرده است؟ مثل گناه بزرگ است، مثل شراب‌خواری است، مثل زنا است، مثل بی‌نمازی است. خدمت نکردن و بی‌احترامی به پدر و مادر حرام کرده است. چرا؟ استدلال حضرت رضا(ع) است می‌فرمایند اصلا خدا و آخرت هیچی,‌ دو دوتا، چهار تا کن. « لِمَا فِیهِ مِنَ اَلْخُرُوجِ مِنَ اَلتَّوْفِیقِ لِطَاعَةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ...» آن اول که از اطاعت خدا خارج می‌شوی. خدمت نکردن بی‌توقع و محترمانه به پدر مادر احترام اطاعت خداست. اول ضرری که می‌کنی معصیت و گناه است و از کمال و خداوند دور می‌شوی. وقتی پدر و مادرت را آزار می‌کنی و توهین می‌کنی و نیازی دارند محل نمی‌گذاری. اگر بگویی آن‌ها را قبول ندارم «وَ اَلتَّوْقِیرِ لِلْوَالِدَیْنِ وَ تَجَنُّبِ کُفْرِ اَلنِّعْمَةِ...» اولاً کفران نعمت کردی خیلی بی‌حیایی و نامردی. سال‌ها پدرو مادرت زحمتت را کشیدند مشکلات تحمل کردند، غصه‌ها خوردند، شب‌ها بی‌خوابی کشیدند تو این‌قدر شرف نداری که این‌ها را جبران کنی؟ این‌ها کفران نعمت است. و دیگر چی؟ «وَ إِبْطَالِ اَلشُّکْرِ...» داری مفهوم تشکر کردن را از قاموس زندگی حذف می‌کنی. شکر و تشکر فقط به زبان نیست زبان لازم است اما به عمل باید تشکر کنی. می‌دانی مادرت چه می‌خواهد ولی خودت را به آن راه می‌زنی. تلفن او را جواب نمی‌دهی. می‌دانی از یک کاری بدش می‌آید برایت مهم نیست و انجام می‌دهی. و دیگر چی؟ «وَ مَا یَدْعُو مِنْ ذَلِکَ إِلَى قِلَّةِ اَلنَّسْلِ وَ اِنْقِطَاعِهِ...» یک صدمه بزرگ دیگری که بشریت می‌زنی این است که بقیه وقتی می‌بینند شما با پدر و مادرتان چطور رفتار می‌کنید تصمیم می‌گیرند آن‌ها پدر و مادر نشوند و بگویند بچه بیاوریم و بزرگ کنیم آخرش این‌طوری می‌شود! برای چه این‌قدر زحمت بکشیم و حمالی این را بکنیم آخرش این ما را ول کند. امام رضا(ع) می‌فرماید داری مفهوم مبارزه با فرزندآوری و خانواده را گسترش می‌دهی! این هم یک خیانت دیگر به جامعه است و خنجر به جامعه است. و دیگر چی؟ «قِلَّةِ اَلنَّسْلِ» همین کاری که الآن سر ما آمده است کم‌کم جمعیت‌تان کم می‌شود پیر می‌شوید ما 10- 20 سال پیش ایران یکی از جوان‌ترین کشورهای جهان بود تا 30- 40 سال دیگر یکی از پیرترین کشورهای جهان می‌شویم و این مهدکودک‌ها همه خانه سالمندان می‌شود که آن زمان شماها هستید همه سرم و عصا دست‌تان است بعد شما می‌خواهید تمدن‌سازی کنید. و دندان مصنوعی دارید نمی‌توانید حرف بزنید.

امام رضا(ع) می‌فرماید بی‌احترامی به پدر و مادر، خدمت نکردن، توقع نداشتن. یکی از صدمات آن «قِلَّةِ اَلنَّسْلِ» است. بقیه را می‌بینید که دیگر انگیزه ندارند بچه بیاورند تنبل هستند می‌خواهند راحت باشند. «لِمَا فِی اَلْعُقُوقِ مِنْ قِلَّةِ تَوْقِیرِ اَلْوَالِدَیْنِ...» برای این که می‌بینند دارد ظلم بزرگ می‌شود. آن ظلم بزرگ چیست؟ «تَوْقِیرِ اَلْوَالِدَیْنِ» یعنی فتیله احترام به پدر و مادر پایین آمده است می‌گوید من که احترام این‌ها را نگه داشتم بعداً خودم پدر می‌شوم مادر می‌شوم بچه ما هم همین کار را با ما می‌کند پس ولش کن! «وَ اَلْعِرْفَانِ بِحَقِّهِمَا...» معرفت و شناخت نسبت به حق پدر و مادر. یادتان باشد وقتی معلم شدید یکی از واجب‌ترین چیزهایی که به بچه‌هایتان یاد می‌دهید احترام پدر و مادر را در آن‌ها نهادینه کنید چون خداوند در قرآن اسم پدر و مادر را در کنار خودش می‌آورد. «وَ قَطْعِ اَلْأَرْحَامِ...» نتیجه دیگر بی‌احترامی به پدر و مادر و بزرگ‌تر این است که رابطه خویشاوندی‌تان با همدیگر قطع می‌شود و دیگر با هم رفت و آمد نمی‌کنید. همدیگر را نمی‌شناسید. گاهی نسل بعدی پسرعمه دخترخاله و دخترعمه را نمی‌شناسیم چون آن‌ها را نمی‌بینیم ارتباطات ضعیف و قطع است. «وَ اَلزُّهْدِ مِنَ اَلْوَالِدَیْنِ فِی اَلْوَلَدِ...» پدر و مادر از فرزندآوری و برنامه‌ریزی برای این کار کناره‌گیری می‌کنند. «وَ تَرْکِ اَلتَّرْبِیَةِ...» حتی دیگر تربیت فرزند هم برایشان مهم نخواهد بود می‌گوید برای چه من این‌قدر زحمت بکشم که بچه بیاورم، بعد بچه‌هایم را بزرگ کنم تربیت کنم وقت بگذارم مدام بیایم مشق‌هایش را نظارت کنم بنویسد، مریض می‌شود او را دکتر ببرم، کلاس تقویتی ببرم و... برای چی؟ می‌فرماید که «وَ تَرْکِ اَلتَّرْبِیَةِ...» دیگر نه فرزند می‌آورید اگر بیاورید هم چون حق پدر و مادر را نمی‌شناسند تو هم به او احترام نمی‌گذاری حق آن بچه را رعایت نمی‌کنی و بعد هم او را تربیت نمی‌کنی. یک مشت وحشی به دنیا می‌آیند و بزرگ می‌شوند و جامعه جنگل می‌شود چون کسی تربیت نمی‌شود هرکس هر غلطی دلش می‌خواهد می‌کند.

«بِعِلَّةِ تَرْکِ اَلْوَلَدِ بِرَّهُمَا.» چون فرزند دیگر پدر و مادرش را دوست ندارد. اصلاً پدر و مادر برایش مهم نیستند. می‌گوید این پیرمرد و پیرزن کی هستند؟! چند وقت پیش‌ها یکی از دوستان می‌گفت: یک بنده خدایی که پدر و مادرش برایش زحمت کشیده‌اند می‌گفت پدرش مریض قند گرفته پاهایش را قطع کردند بعد هیچی نداشتند جز یک خانه. این رفته گفت سند خانه را بدهید من می‌روم وام می‌گیرم مشکلتان را حل کنم. رفته سند خانه را به نام خودش کرده، در رفته است، رفته است اروپا. آنجا برای خودش امکانات و... پدر و مادر مریض را رها کرده رفته حالا دیگر خانه هم ندارند. یعنی اینقدر آدم بی‌شرف می‌شود. آن وقت غرب با خانواده چه کار کرد که ما بخواهیم همین کارها را بکنیم و همین بلا را سر ما هم بیاورند. الان هم تا حدودی آورده‌اند، آمار طلاق بالا رفته، همه ازدواج‌ها تأخیر افتاده، همه این‌ها نتیجه آن فرهنگ است، نه این فرهنگ. وقتی آنجا یکی از دوستان که آنجا تدریس می‌کرد در دانشگاه، می‌گفت که در همین دانشگاه ما، یکی از همکارهای ما به او یک وقت زنگ زدند گفتند بابایت مرده! گفت که الان تماس می‌گیرم. می‌گفت با بیمارستان تماس گرفت جنازه برای کالبدشکافی می‌خواهند اصلاً نرفت ببیند جنازه پدرش را فروخت پولش را گرفت و آدرس داد که بروند جنازه را بردارند بروند! خودشان هرکاری می‌خواهند بکنند. ایشان می‌گفت من به همکارم چند وقت است که پدرت را ندیدی؟ گفت من آخرین بار شاید 20 سال پیش او را دیدم. گفت کجاست؟ گفت در همین شهر است! گفتم چطور می‌شود 20 سال در یک شهر پدرت را نروی ببینی؟ بعد حالا که مرده است جنازه‌اش را هم فروختی؟ این‌جوری می‌شود. خب، بعد خودش هم می‌فهمد که بعدها بچه‌اش هم با او همین کار را خواهد کرد. لذا اصلاً برای چه بچه بیاوریم؟ و ازدواج کنیم؟ ببینید یک حلقه‌اش خراب می‌شود، کل این زنجیره خراب می‌شود. بهم می‌خورد. بعد بچه‌ای که محبت پدر و مادر و خانواده را نیست، معلوم نیست بابایش کیست. یک بچه عقده‌ای مریضی بار می‌آید. این باز پدر، ده نفر دیگر را درمی‌آورد. همه چیز را تاجرانه نگاه کردن. طرف بابایش مرد تشییع جنازه پدرش بود دید جمعیت خوب آمد به داداشش گفت این جمعیت خیلی خوب است. ما اگر بشود هفتم بابا، یک بلالی بزنیم اینجا، شیر بلال بفروشیم، چیز خوبی می‌شود. اینها برای ما جوک است ولی آن برای دنیا واقعیت است. اینجا هم تا 20، 30 سال دیگر همین اتفاق‌ها می‌افتد اگر به این آموزش‌ها توجه نکنیم. خب، ببخشید وقتتان را گرفتم.

والسلام علیکم و رحمة الله.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha