بسم الله الرحمن الرحیم
دوستان هریک ، قضاوتی در باب مفاهیمی میکنند که در ذهن خودشان است، به ذهن بقیه، بی محلی میکنند و اینطور نمیشود تفاهم کرد. در ابتدای هر بحثی به ویژه مباحث اختلافی باید دایره گفتگو را خیلی واضح رسم کنید و الا هرکسی هر چیزی میگوید و مسئولیت آن کلمات را نمیپذیرد. اینجا دوستانی از ضرورت جهانی شدن گفتند و کسانی در مخالفت با آن استدلالهایی کردند بی آنکه هیچ یک از دو طرف، هندسه دقیق این بحث را ابتدا مهندسی کنند . اگر حساسیت بر لفظ گلوبالیزیشن است، تعبیری بود اختراع فرهنگ لغات وبستر حدود ۶۰ سال قبل و تقریبا ۳۰ سالی است که این عنوان وارد بورس مقاله نویسی ها شد بی آنکه مفهوم مطلق و واضحی داشته باشد، مفاهیم متعدد و حتی متناقضی که عملاً جهانی شدن را یک مفهوم نسبی و خاکستری کرده است. نه زاویه نگاهها ، نه موضوعات، و نه روندهای تحقق آنها یکی نیست. بنابراین عنوان واحد و واضحی به نام جهانی شدن نداریم. انواع و اقسام جهانی شدنها مورد بحث بوده که نه وسعت آن و نه شدتشان و نه میزان شمول آنها یکی نیست و طول و عرض و عمق واحدی ندارند. پس طبیعی است که دیدگاهها بسیار متفاوت بلکه متناقض باشد. حتی برخی وسوسه شدند بجای تعریف ایجابی، آن را سلبی کنند که شاید راحتتر شود اگر بگویند چه چیزهایی جهانی شدن نیست. که یعنی شاید با مرزبندی بتوان از ابهام مفهوم کاست ، برای رقیق کردن یک مفهوم قلمبه و آپسولوت کانسپت ، باید بگویی که چه چیزی نیست. اما حتی در این باب هم سخنان متعارضی گفته شده ، کسانی گفته اند مراد، یکی شدن جهان نیست ، چون یونیتیکیشن و یکسان سازی ، امکان ندارد و حتی اگر یک متن را، یک تک نسخه را هم تکثیر کنید نتیجه، یکی نخواهد بود زیرا زمینهها و گیرنده ها متفاوتند. یک تکست هم که تکثیر شود، در کانتکستهای متفاوت، نتیجه متفاوت خواهد داد بنابراین جهانی شدن نمیتواند یکدست شدن باشدو محال است که همه ، عین هم و یکی شوند.
محور دیگر ، تک فرهنگی شدن است ، یک گفتمان مسلط برهمه فرهنگها ،مونوکالچرالیزم ، که یعنی مثلا آمریکا و اروپای غربی ، متن و محور باشند و بقیه بشریت ، حاشیه و تابع.
همه فرهنگها، رسانه ها و سبکهای زندگی و حتی اخلاق ، یا هضم در آنها شوند و یا حذف شوند . این هم بشکل سیاه وسفید ، ناشدنی است اما انواع خاکستری اش شدنی است گرچه خواستنی نیست. ( ادامه دارد )
هشتگهای موضوعی