ندانستن؟ نتوانستن؟ یا... نخواستن؟ ("مدیریت" کن تا "مدیریت" نشوی)
نشست (حکمرانی در بنبست "دیوانسالاری"اصلاحناپذیر؟) _ ۱۳۹۵
بسمالله الرحمن الرحیم
اولاً عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان عزیز و تشکر از سروران که بابی را برای این بحث مهم باز کردند. واقعیت این است که مشکل اصلی ما در کشور، ندانستن احکام اسلامی نیست. بیشتر مشکل در نخواستنها و نتوانستنهاست. آن که به نام فساد اداری و فساد اقتصادی نامیده میشود معمولاً درست است یک بخشی از آن مسئله آموزش و کادرسازی و تربیت نیروست که خیلی هم مهم است و انشاءالله ما بحث را از همانجا شروع میکنیم ولی مشکل بالفعل جوامعی مثل ما بیش از آن که ندانستن باشد نخواستن یا نتوانستن است. اغلب اختلالات غیر عمدی و یا افسادات، اختلاهای عمدی منشأش این نیست که آن اشخاص قوانین یا ارزشهای اسلامی را مثلاً بلد نیستند تا آن حد را همه ما بلد هستیم چه کسی بلد نیست که اختلاس و رشوه و فیشهای حقوقی اینها خلاف هم عقل است و هم شرع است خلاف مسلمات اسلام و تشیع و علی است. خلاف مسلمات انقلاب اسلامی است خلاف قانون اساسی است بلکه خلاف عرف عقلایی دنیاست. حتی در کشورهایی که سکولار و بیدین تعریف میشوند خب این مسائل را که همه میدانند اینها بد است. شما دیدید بعضی اوقات میگویند در فلان کشور، فلان مسئول یکی از فامیلهایش یا خودش یک تخلفی کرده که گاهی نگاه میکنیم میبینیم از آن تخلفات اینجا خیلی بیشتر دارد میشود بعد طرف عذرخواهی میکند جلوی دوربین گریه میکند غلط کردم میگوید، به دادگاه معرفی میشود برای همیشه از مشاغل خود محروم میشود. خب اینها دستورات امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر(ص) است. مثل این که قرار شده دستورات و حرفهایشان را یک جایی بزنند و عملش را یک جاهای دیگر بکنند. مشکل اصلی این است ما باید این را حل کنیم. ما بیشتر به این مسئله توجه کنیم به تعبیر حضرت رضا(ع) فرمودند: «إن الله یُبغض قیل و قال» خداوند از قیل و قال متنفر است. قیل و قال یعنی شعارها و بحثهای مفت. جر و بحثهای بیفایده، مثل خیلی از بحثهای سیاسی و جناحی و انتخاباتی که در کشور معمولاً بخش اعظم رسانهها و وقت اعصاب مردم را میگیرد. قیل و قال یعنی مرتب بگوییم این چه گفت او چه گفت ما چه گفتیم! خداوند متنفر از شعارهای بیمبنا و بینتیجه است همین کارهایی که بعضی از ماها گرفتار آن هستیم.
یک مسئله این است – در روایاتی که حالا عرض خواهم کردم توجه قبلی بدهم – یکی تأکید میشود روی بیعرضهگی متصدیان نظارت و بازرسی در حکومت. یعنی بسا ممکن است آنهایی که ناظر و بازرس هستند شخصاً آدمهای خوب و سالمی باشند شخصاً دزد نباشد مسئولین بازرسی و نظارت شخصاً دزد نباشند و آدمهای پاک و متدینی باشند اما زیر دست او دزدی میشود او اصلاً نمیفهمد، توجه ندارد. در روایات ما از آن به مدیریت سفیه تعبیر میشود یعنی احمق! و بعد از حضرت رضا(ع) و اهل بیت نقل شده است که مدیریت احمق به اندازه مدیریت خائن صدمه میزند بدون این که قصد خیانت داشته باشد. در روایت داریم که میفرمایند در عمل چه تفاوتی دارند که «خُنتَ» یعنی خیانت بکنی «أو ضیّعتَ» خیانت نکردی ولی کار را خراب و ضایع کردی. در عمل فرقی نمیکند. در نیت فرق میکند خودتان آنجا آدم سالمی هستید دزد نیستید او که خودش هم دزد است اما چه آگاهانه خیانت بکنی چه ناآگاهانه از روی بیعرضگی آن کاری که به ما سپردند ضایع بشود و درست انجام نشود. امام(ع) میفرماید نتیجه بیرونیاش برای جامعه یکی است. آن خیانت آگاهانه است این ناآگاهانه است.
یک دسته خیانت راجع به باندبازی و فامیلبازی و همشهریبازی و هممحلی بازی و همحزبی و همجناحبازی داریم که کاری ندارد مشکل مردم چیست و حقوق مردم چه میشود؟ نگاه میکند که حالا ما آمدیم یک چند صباحی یک جایی هستیم آدمهای خودمان، همفکرها آدمهایی باشند یک نانی به او قرض میدهیم فردا هم او پنیری، کرهای چیزی به ما قرض میدهد این هم یکجور خیانت است. پس یکی آدمهای بیعرضه و نالایق و یکی آدمهای خائن، فاسد که مخصوصاً در نهادهای حکومتی که میآیند سر چهارراهها و تنگراهها میدانند کجاها باید کمین کنند به قول مشهدیها کجاها خف کنند! و چطوری بیخ خِر چه کسانی را بگیرند که صدایشان به جایی نمیرسد و انواع دستهبندیهای که خیلی دقیقی که امروز در روایات ما شده که امروز در دنیا دارند به آن میرسند که جدا از مسئله آخرت اگر دنیای درستی بخواهید داشته باشید باید به اینها توجه کنید اسلام به اینها توجه میدهد هم برای دنیا و هم برای آخرت. به هر دویش توجه دارد چون اینها را از هم تفکیک نمیکند. معنویت و اخلاق را از مدیریت و سیاست و اقتصاد تفکیک نمیکند اینها باید با هم باشند.
یک دسته از آیات و روایات در باب نظارت و بازرسی مربوط میشود به نظارتهای ضعیف صوری یعنی به لحاظ قانون و ظاهر همه چیز درست است همه سر کارهایشان هستند یعنی الآن بگویند فلانجا چندتا ناظر و چندتا بازرس میآید دقیقاً چارت آن آماده است این چارت تشکیلاتی ما این هم آدمها. در ظاهر همه چیز درست است در باطن، کارها درست پیش نمیرود یعنی یا بازرسی دقیق نیست یا امین نیست یا شجاع نیست یکی از این سهتاست. یا نمیفهمد، یا میفهمد امانتدار نیست خودش فاسد است یا اصلاً خودش هم فاسد نیست ترسو است میگوید اگر این گزارش را بگویم و بدهم برای خودم چه مشکلاتی پیش میآید.
ببینید بهترین – این تحلیل خود بنده است به ذهن من اینطور میرسد – بهترین ناظر و ارزیاب و بازرس دو گروه هستند: 1) مردم. شما به راحتی میتوانید نظر مردم را راجع به کارمندان هر ادارهای بفهمید. بروید ببینید چه پچ پچ میکنند یک خبری هست. در عین حال خطر مربوط به افراد و اشخاص نیست مربوط به همه سیستمهای بشری است. مردم چه میگویند؟ البته بخشی از حرفهایی که مردم میزنند یا دروغ است یا شایعه است یا یک کلاغ چهل کلاغ است یا دروغ و توهمات است. یک وقتی یادم هست توی هواپیما چند سال پیش نشسته بودیم یک آقایی کنار من بود نشسته بود من نمیدانستم بعداً ایشان گفت من شهردار منطقه چند هستم. بعد گفت در ضمن آقا کار آن ساختمان شما درست شد؟ من هرچه فکر کردم که کدام ساختمان؟ ما که ساختمان نداریم. گفت کار شما را درست کردیم و حل کردیم. گفتم کدام ساختمان؟ ساختمان چی؟ گفت آن ساختمانی که فلان خیابان بود، - اصلاً نفهمیدم کدام خیابان را گفت – گفتم آقا ساختمان ما کجا بود؟ گفت عجب! آمدند گفتند فلان ما داریم پیگیری میکنیم! این اخوی ما یک وقتی میگفت رفتم توی ساندویجفروشی داشتم ساندویج میخوردم تلویزیون داشت شما را نشان میداد که داشتی همین حرفها را میزدی، یکی آنجا نشسته بود گفت همین را میبینی این حرفها را میزند 6تا برج کجا دارد 5تا چیز کجا دارد این ساختمانهایی که دارند میسازند توی آن صحن دارد! حالا یک بخشی چاخان و خالیبندی و کینه و دروغ و شایعه است اما یک بخش مهمی از حرفهایی هم که مردم میزنند درست است مثلاً در ساخت و سازها بعضیها – من دارم در کل کشور را میگویم – میگویند به اسم عوارض و به اسم نظارت طرف میآید میگوید اگر بخواهیم قانونی عمل کنیم برای تو اینقدر درمیآید ولی من و تو خودمان میتوانیم یک معاملهای با هم بکنیم بشود یکسوم یا یکچهارم! خب او با خودش میبیند که الآن باید چندصد میلیون بدهد یا مثلاً به این آقا پنجاه میلیون، صد میلیون یا کمتر بدهد. آن کارمند هم با خودش توجیه میکند میگوید مگر من از اول تا آخر کارمندیام حقوقم چقدر است؟ بعد در یکی از این معاملههای بزرگ بالاخره یک چیزی به ما هم میرسد ما هم زن و بچه و زندگی داریم. همه هم معمولاً اینطوری میگویند که قدر کارها و زحمات من دانسته نشده، یک چیزی هم به ما میرسد! همین این توجیه میکند او هم توجیه میکند و میگوید من مضطر هستم و در اضطرارم. من مکرر مواردی را شنیدم که بعضیها پیش بعضی از علما میروند میگویند از ما رشوه میخواهند مشکل ما را حل نمیکنند من باید رشوه بدهم. با این که خود شهردارها جاهای دیگر آدمهای سالمی باشند یعنی خودشان چیز نباشند ممکن است هم باشند من میخواهم بگویم این دلیلی برای این قضیه نمیشود اما در بدنه اتفاق میافتد و اینها یا بیاطلاع هستند یا بعضی اوقات میبینند از بس زیاد است از کنار آن رد میشوند. یک وقتی به یکی از این مسئولین قضایی گفتم آقا فلان و فلان اینجوری است گفت آقا اینقدر زیاد است چهارتا هم او برای ما تعریف کرد که ما از رو برویم! میگفت تو سهتایش را گفتی حالا من ششتایش را میگویم! خب آدم از رو میرود میگوید ما سهتا میدانستیم این نُهتا میداند!
پس توی مردم بروید مردم بازرسی غیر علنی است ببینید چیها میگویند. یکی از بهترین راهها برای مچگیری مدیران یا کارمندان دزد و فاسد حرفهای مردم است. آن شایعهها و دروغهایش را جدا کن بعد برو ببین چه میگویند. خیلی از این پچ پچها یک جایی به هم میرسند و آنجا متوقف میشود. این یک.
2) دومین گروهی که خوب میتوانند بازرسی و ارزیابی کنند و همه چیز را خبر دارند کارمندان خود آن اداره هستند. هیچ سیستم و ادارهای نیست الا این که کارمندان آن در ردههای مختلف میدانند در آن تشکیلات چه خبرهایی است. باید یک مسیر امنی ایجاد کرد که آنها نترسند و حرفهایشان را بزنند چون طرف که بازرس است یا ارزیاب است بعد عزل و نصب او دست الف است، میخواهد گزارش بدهد علیه الف به خود الف! مگر میشود کسی گزارش علیه کسی بدهد به خودش؟! خب این معنیاش این است که فردا با اردنگی تو را بیرون بیندازند یا برایت پرونده درست کنند. سر نخ ارزیابی و بازرسی باید دست آن کسانی نباشد که خودشان مورد بازرسی و ارزیابی هستند. یک مثال بزنم. ببینید قضیه این چندتا اختلاسی که شد. یک گوشه یک تار عنکبوتی در یک بانکی، بیمهای، یک جایی، پهن میکنند اگر بشود از این دو گروه، یعنی از مردم بپرسیم از مردم کف جامعه، که فلان اداره، اداره مالیات وقتی میخواهد بیاید به تو مالیات ببندد به تو چه میگوید؟ اصلاً از کجا میفهمد تو چقدر باید مالیات بدهی؟ چطوری است که از یک کارمند ضعیف مالیات مرتب و منظم گرفته بشود از کارگر ضعیف مرتب مالیات گرفته میشود از خرپولها نمیشود اصلاً مالیات گرفت چون اصلاً نمیدانید چقدر پول دارد؟ گاهی خودش هم نمیداند. کد ام نظارت شفاف است؟ مالیاتها عادلانه و عاقلانه بسته میشود یا نه؟ اول این دوتا سؤال را بپرس بعد بگو مردم فرهنگ مالیاتی ندارند. راست میگویید. مردم فرهنگ مالیاتی ندارند و مالیات دادن را یکجور شکست و ضرر تلقی میکنند اما چرا؟ برای مردم روشن کن که مالیات یک) عادلانه گرفته میشود. عوارض، از عوارض شهرداری تا مالیاتهای دیگر، مالیات اداره مالیات، بیمه، اول به مردم نشان بده که داری یک) عادلانه، یعنی از هر کسی به اندازهای که دارد دو) عاقلانه میگیری و سه) و به آنها نشان بده که این پولهایی که داری از مردم میگیری کجا داری خرج میکنی؟ داری برای خودشان خرج میکنی یا معلوم نیست کجا میرود؟ این دوتا را حل کن آن وقت ببینید اغلب مردم به تدریج با رغبت مالیات میدهند یا نمیدهند؟ عوارض میدهد یا نمیدهد؟ برای بخشی از مردم روشن نیست که از چه کسی چقدر عوارض، بابت چی و چقدر مالیات میگیرد و این پول کجا میرود؟ باید نشان بدهید که این خرج برای خود جامعه است و خرج جامعه و مردم میشود. پس 1) پچ پچهای مردم را بپرسید. یک وقتی عرض کردم که در روایت است که امیرالمؤمنین(ع) کسانی را گماشته بود آن زمان، غیر از بازرسهای مخفی و علنی که در ادارههای حکومتی دادگاهها داست و در نیروهای نظامیشان، یک نیروهای بازرسی و اطلاعاتی داشت که مردم که از ادارههای حکومتی بیرون میآمدند دوتا کوچه آن طرفتر میرفتند از او میپرسیدند که توی این تشکیلات که رفتی کسی از تو رشوه خواست؟ کسی اذیتت کرد که به تو گیر بدهد؟ به توهین کردند؟ خیلی عجیب است. آن موقع اصلاً چیزی به عنوان دیوانسالاری نبوده این ادارات .. ولی ببینید چه بازرسیهایی بوده است. از داخل شهرداری، دادگستری، کسی بیرون میآمد مأمور اطلاعاتی امیرالمؤمنین میرفت مخفیانه از او میپرسید چگونه با تو صحبت کردند؟ مشکل تو چه بود و چه شد؟ ما همین الآن هم این کار را نمیکنیم. حکومت باید شفاف باشد. امیرالمؤمنین(ع) فرمود ما در حکومت هیچ چیز مخفی از مردم نداریم غیر از مسائل اطلاعاتی – امنیتی که اگر آنها را علنی بگوییم دشمن سوء استفاده میکند. همه چیز باید در اتاق شیشهای باشد. حکومت چقدر از مردم پول میگیرد این پول کجا میرود؟ چقدر خرج میشود و کجا خرج میشود. هر وقت اینها شفاف شد دولت اسلامی شده است، سیستم اسلامی شده است ولی هنوز نیست. پس یکی از مردم بپرسید که کجا اذیتتان میکنند و به شما گیر میدهند تا کلافهتان کنند و مجبورتان بگویند که بگویید ما چه کار کنیم هرچه شما بفرمایید! اذیتش بکن تا سه – چهار دور، دور خودش تاب بخورد تا ببیند برای حل یک مشکل عادی باید به دو – سه نفر یک چیزی بدهد. یکی از مردم بپرس و دیگر این که کارمندان خود آن اداره میدانند که در آن تشکیلات چه خبر است؟ از آنها هم بپرس. منتهی ضمانت امنیتی باید داشته باشد که اگر فردا گفت من توی این تشکیلاتم و فلانی و فلانی دارند این کارها میکنند فردا نیایند خودش را به جای او بگیرند مجازات کنند! چنان که شنیدم این فیشهای حقوقی آخرش که هیچ کدام اینها را معرفی نکردند بگیرند بلکه رفتند آنهایی که خبرش را منتشر کردند رفتند آنها را گرفتند گفتند برویم آنها را بگیریم آنها باعث شدند افکار عمومی خراب بشود! اصلاً نهی از منکر یعنی همین. چرا میگویند نهی از منکر بالاترین واجب است؟ نهی از منکر یعنی انتقاد و اعتراض. اگر جواب ندادند افشاگری. منتهی عادلانه و درست، تو دروغ نگو، تهمت نزن، شایعه پخش نکن. روشهای عادی و قانونی را برو اگر به جایی نرسید بعد و از این قبیل. چون خود نهی از منکر و انتقاد آدابی دارد آداب اخلاقی، آداب شعور عقلی میخواهد، مصالح عمومی جامعه را میخواهد. پس این که من ظاهر را ویترین را درست کنیم. بسمالله الرحمن الرحیم و صبحکمالله، مساءکمالله از این کارهایی که همه کمکم یاد میگیرند هر وقت مدیران مذهبیتر میآیند از این چیزها میگویند و وقتی مدیران غیر مذهبیتر سر کار میآیند در یک انتخاباتی چیزی، باز به درِ روشنفکری و قرتیبازی. بعضیها در تشکیلات هستند یک وقت اداها مذهبیتر میشود و یک وقت غیر مذهبی بستگی به این دارد که باد از کدام طرف میآید؟ بعضیها اینطوری هستند. خب کشور این همه بازرس دارد هیچ کس نفهمیده این یک عیب است. یا خودش را به آن راه زده است. همین فیشهای حقوقی که گفتند بعضی از اینها تا صد میلیون و دویست میلیون و 150 میلیون در ماه میگرفتند وامهایی از بانکها گرفتند اگر همینها نیامده بود توسط منتقدین و ناهیان از منکر در بعضی از رسانهها و فضاهای مجازی اگر همینها نگفته بودند اصلاً کسی پیگیری میکرد؟ اصلاً کسی میفهمید این جریان دارد چند سال است اتفاق میافتد؟ خب در بعضی از بانکها و بعضی از بیمهها، آنجایی که پول جمع است در بعضی از نهادهای حکومتی، این اتفاقات افتاده همه را هم توجیه کردند و میگویند حقمان و سهممان از انقلاب است. سهم بچههای تیمی است که سرپرست ندارند. روایت دیدم که اگر شهری باشد که در آن شهر یتیمانی باشند که گریه میکنند و کسی به دادشان نمیرسد آن شهر ملعون است. - این را دقت کنید – هرچه هم میخواهید صلوات خاصه حضرت رضا(ع) و این کارها را بکنید. قرآن بخوان، حدیث بخوان. هر چه میخواهید از این کارها بکنید آن شهر ملعون است. شهری که در آن کودکان یتیم بیپناهی باشند آن شهر نفرین شده است. آن شهر یک شهر جهنمی است. شهری که یک زن، یک دختر بخاطر فقر و تربیت غلط، تن به فحشا و تنفروشی بدهد و شب گرسنه بخوابند یا زمستان زیر برف بخوابند مدیریت اسلامی کار آسانی نیست کار خیلی سختی است. حکومت اسلامی کار خیلی سختی است. اینها گفتند که ما بازرسی و نظارت میکردیم نمیفهمیدیم. رسما گفتند. آن چند هزار میلیاردی که برای قبل بود گفتند 20- 30 بار بازرسهای ما رفتند این بانکها را بررسی کردند اصلاً متوجه نشدند که این اتفاقها دارد میافتد! مدیریت سفیه یعنی این. این چطور بازرسی که 20 بار میروی بازرسی ولی نمیفهمی که چند هزار میلیارد جابجا میشود نمیفهمید. سندسازی، کاغذبازی، بلدند چه کار کنند آنها هم به همان کاغذها نگاه میکنند مشکلی ندارند آقا امضاء میکنم من کارم را انجام دادم. تو کارت را انجام ندادی تو ادای کار درآوردی. من فکر میکنم ما الآن چند ده هزار بازرس و ناظر مجموعاً در حکومت و ادارات مختلف داریم ولی در عین حال این اتفاقات هم میافتد. اصلاً نمیفهمند چه کسی دارد صد میلیون حقوق میگیرد. مسئولش آن روز میگفت چون اینها جدا جدا حقوق میگیرد مثلاً میگفت اینقدر بابت فلان چیز، هر تیکه و هر بخشی یک مسئولی داشته، آن مسئول بخشی نگاه میکرده و میگفته خب این مبلغ برای این کار، عیبی ندارد میشود. غیر قانونی نیست حتماً کار کرده! آن یکی هم بخش دیگر همینطور. یک آدم عاقلی نبوده که اینها را جمع بزند ببیند کل اینها چقدر میشود. این یعنی بازرسی احمق اگر فاسد نباشد. پس یک) از مردم بشنویم برویم با مردم حرف بزنیم ببینیم مردم چه میگویند. بخشی از آن شایعه و تهمت و دروغ است اما بخشیاش از درست است مخصوصاً آنها که به حد شیاع میرسد یعنی شایع میشود. یک جایی میگوید فلان اداره، دادگستری، فلان اداره مالیات تا رشوه ندهی کارت حل نمیشود خب این یا دروغ است یا راست است. شهرداری اگر بروی اینطوری میشود، فلان بخش اگر بروید اینقدر اذیتتان میکند تا خودت پیشنهاد کنی که من اینقدر را میدهم جان مادرت مشکل ما را حل کن! یکی هم از درون تشکیلات میّشود فهمید. این دوتا بهترین ممرها برای ارزیابی و توضیح مطالب هستند. خب بخشی از آنها دروغ درمیآید اما بخشی هم راست درمیآید. عرض کردم هم مردم و هم آنهایی که داخل تشکیلات هستند که خودش میداند همکارش دارد چه کار میکند باید یک) نترسد و حمایت بشود از این که حرفش را بزند و بتواند به بازرسی اعتماد کند. گاهی آدم یک چیزی به بازرس یا ارزیاب میگوید بعد او شکایت میکند و نامه مینویسد که فلانی دارد این کارها را میکند بعد آنها دوباره آن نامه را به خود همان دزد ارجاع میدهند! خیلی جالب است! او میگوید من در این تشکیلات هستم فلانی دارد این کارها را میکند، میزند رسیدگی شود. خب چطوری رسیدگی شود؟ میدهد دست معاونش، معاونش هم مینویسد که به مسئول مربوطه ارجاع شود، میدهند نفر بعدی، نفر بعدی میگوید خب مسئول مربوطه کیست؟ آقای فلانی. خب این شکایت از همان است! دزد خودش هست. نامه مینویسند به مسئولین و مقامات مینویسند این دوباره میرود روی میز همان آدم. یا رونوشت خطاب به آقای فلان! خب رونوشت چرا به او میدهید؟ یعنی پوست ما را کَندی! یعنی داری به من میگویی دیگر گزارش نکن! دیگر اعتراض نکن! باب انتقاد، نهی از منکر و امر به معروف در تشکیلاتها باید کاملاً باز باشد. امر به معروف و نهی از منکر، خودش یعنی بازرسی و نظارت دائمی و این واجب است بلکه اوجب واجبات است. اصلاً نظارت و ارزیابی دائمی جزو واجبات شرعی ماست کنار نماز و روزه، یکیاش امر به معروف و نهی از منکر است. امر به معروف یعنی پیشنهاد، نهی از منکر یعنی انتقاد. باید برای آن مکانیزم تعریف کنیم در هر اداره حکومتی که چه مردم بتوانند راحت انتقاد کنند. طرف نامه مینویسد که من به اداره شما آمدم و با من اینطوری برخورد کردند و فلانی از من با کرشمه و ادا و اصول یک چیزی میخواهد یا به من گفته اگر همکاری نکنی جریمهات اینقدر میشود! خب یک کاسب جزء است او را اگر یک مقدار جریمهاش کنی یعنی پدرش را درآوردی و نابود است معلوم است چه کار میکند. او میگوید من مضطر هستم به تو نامه مینویسد یا درست پیگیری نمیتوانی بکنی یا نمیخواهی بکنی و عرضهاش را نداری یا شجاعتش را نداری یا طهارتش را نداری و پاک نیستی یا کفایتش را نداری عرضه نداری. این نامه تهش و آخرش به همان شخص میرسد. بعد او میآید سراغ من میگوید برای من گزارش رد میکنی؟ این گزارشی که دادی رسیده دست خودم و خودم مأمور رسیدگی آن هستم! خب این مکانیزم نهی از منکر باید درست بشود.
حالا من بعضی از روایات را خدمت شما عرض کنم. اینقدر آیه و حدیث در این قضایا داریم که تعبیر «اکاله السحت»، تعبیر رشوه به حکام، به قاضی در قرآن هست. تعابیر مختلف در قرآن داریم که روی این مسئله حساسیت است. روایات وارد جزئیات میشود. از روایات حضرت رضا(ع) شروع کنیم. حضرت رضا(ع) در حرم خود گم شده است به در و دیوار و گنبد طلا و ضریح سلام میدهند! به خود امام رضا(ع) هم سلام بدهید. امام رضا(ع) هر حدیث ایشان کافی است که وضعیت را زیر و زبر کند. وضعیت اجتماعی ما را غیر از شخصی.
فرمود که «إنَّ اللّهَ یُبغِضُ القِیلَ و القالَ، و إضاعَةَ المالِ، و کَثْرَةَ السُّؤالِ» فرمود که میخواهید دینی زندگی کنید؟ میخواهید بفهمید که جامعه شما چقدر دینی است؟ خداوند از سه چیز به شدت متنفر است یعنی سه امر کاملاً ضد دینی و غیر دینی هست این روایت را اگر دوستان قلم و کاغذ دارند یادداشت کنند اینها برای زندگی شخصی ما لازم است و خوب است برای کارمان هم لازم است و خوب است. حضرت رضا(ع): خداوند از سه چیز متنفر است: 1) قیل و قال. قیل و قال یعنی مدام این چه گفت آن چه گفت! این چه میگوید آن چه میگوید! یا به معنی جر و بحثهای بیخودی. سمینارهای بیخودی. سخنرانیهای بیخودی و بیفایده. مدام حرفهای مفت را تکرار کردن، وعدههای توخالی، شعارهای توخالی، به چندین معنا بکار میرود. زیاد حرف زدن. قیل و قال، زیاد ور ور زدن و حرف زدن و عمل نکردن. خدا از این متنفر است. یک آرم جامعه غیر دینی است ولو دینینما باشد. 2) و إضاعَةَ المالِ؛ این خیلی مهم است است. هرجا که پول، ثروت، سرمایه عمومی یا حتی خصوصی به روش نادرستی مدیریت بشود که مال ضایع بشود پول حرام بشود درست مصرف نشود خداوند از چنین جامعهای بیزار است. هر تشکیلاتی که هزینهاش و پولی که دستش میآید مثلاً فرض کنید مشروع و قانونی و درست است و هیچ تخلفی در آن نیست ولی با این پول درست معامله نمیکند، درست سرمایهگذاری نمیکند، مدیریت اقتصادی او عاقلانه و علمی نیست، ثروت ضایع میشود. هر جا پول دارد ضایع میشود یعنی هدر میرود یعنی درست مصرف نمیشود خداوند از آن تشکیلات و آن سبک کار بیزار است. این هم امام رضاشناسی. وقتی میگوییم «السلام علیک یا علیبنموسیالرضا» ببینیم به چه کسی داریم سلام میکنیم. کسی که خدا را بیشتر از امام رضا(ع) نمیشناسد. او دارد خدا را تعریف و معرفی میکند. میگوید خداوند از قیل و قال – به تعبیر مشهدیاش از زِر و پِر – بیزار است. دو) هرجا ثروت عمومی، بیتالمال و اموال مردم، امکانات عمومی حتی خصوصی ضایع میشود پول درست مدیریت نمیشود حرام میشود خدا متنفر است. این راجع به بازرسی اقتصادی که بودجه کجا میرود؟ چرا میرود؟ چطوری مصرف میشود؟ نظارت و بازرسی سواد میخواهد غیر از این که شجاعت و صداقت میخواهد سواد هم میخواهد چون علم است اگر دانش آن را نداشته باشید و تخصص آن را نداشته باشید و به آن کار وارد نباشید یک جایی که باید گیر بدهی نمیفهمی کلاهت را برمیدارند یعنی جلویت کاغذ میگذارند میگوید بفرمایید بازرسی کنید کاغذها همه درست است ولی کلاهت را برداشت. بعد یک جاهایی که نباید گیر بدهی گیر میدهی! بعضیها هم هستند نادان هستند نمیفهمد تخصص و سواد نظارت و بازرسی ندارد کسی که مسائل بانکی سرش نمیشود مگر میتواند به بانک نظارت کند؟ کسی که سندبازی و کاغذبازی را بلد نیست مگر میتواند بازرسی کند و بفهمد که چه کسی کجا دارد کلاه چه کسی را برمیدارد؟ روی کاغذ که همه چیز ظاهراً درست است. در حالی که آدم متخصص همان کاغذها را هم که یک مقداری نگاه کند میفهمد که یک جای کار عیب دارد! آدمی که در بازرسی و نظارت و ارزیابی تخصص ندارد جایی که باید دقیق باشد مچ بگیرد نمیفهمد رد میشود 20 بار میآید بازرسی نمیفهمد. جایی که نباید گیر بدهد مثلاً طرف دارد تولید ثروت و تولید اشتغال میکند دارد کارخانه راه میاندازد، کارگاه راه میاندازد، مزرعه فعال میکند برای صد نفر دارد شغل ایجاد میکند یعنی صدتا خانواده را دارد از لجن بیکاری بیرون میآورد چون بیکاری یعنی گناه، بیکاری یعنی خیانت، بیکاری یعنی اعتیاد، هرکس هر تصمیمی بگیرد که بیکاری زیاد بشود و اشتغال تعطیل بشود و کارخانهای بسته بشود، ساختمانی، کارخانهای، کارگاهی، مزرعهای تعطیل بشود که یک عده بیکار بشوند خائن است. تو یک جوری بازرسی و ارزیابی بکن که اگر هم فرضاً در یک جایی در یک کار تولیدی در یک کارخانهای اشکالی هست اشکال آن را برطرف کن نه این که آن را تعطیل کنی. تعطیلی هر کارگاه بیکاری و فساد در صدتا خانواده است یعنی در هزارتا آدم. پنج هزار آدم. باید بروند یا بیکار باشند یا دنبال شغلهای کاذب باشند این هنری نیست این اسمش ارزیابی و بازرسی است؟ هنر این است که برای بیکار کار درست کنی و آن کس که سرمایه دارد او را مدیریت کنید بیاید توی کار و اشتغال سرمایهاش را بیندازد. آن کس مهارت دارد اینها رغبت کنند بیایند نه این که با یک ماده جزئی، 3 – چهارتا ماده جزئی یک گیر سهپیچ بدهی که طرف بگوید من غلط کردم کارخانه راه انداختم، من غلط کردم مزرعه راه انداختم، من غلط کردم خواستم یک مزرعه راه بیندازم، من بروم قاچاق کنم، دلالی کنم، واردات کنم اصلاً پولم را در بانک بگذارم مال مفت بگیرم این بهتر از این است که بیایم خودم را در زحمت بیندازم یا کارگاه ایجاد کنم که برای 50 نفر شغل درست کنم! وقتی تخصص نیست عقل بازرسی نیست، جایی که باید گیر بدهد گیر نمیدهد نمیفهمد، جایی که نباید گیر بدهی باید کمک کنی و اگر گیر دارد مشکل او را حل کن و گیر او را باز کن اگر چندجایش هم خراب و فساد است آن را اصلاح کن مثل ماشینی که دارد راه میافتد تق و تق میکند خب آن را تعمیر کن ادامه بده، اگر جریمه هم لازم است بکن که کمرش را نشکند. خیلی چیزها در بازرسی و ارزیابی هست که به آن دقت نمیشود. امام رضا(ع) فرمودند خداوند متنفر و بیزار است 1) از قیل و قالهای بیخودی. 2) اضاعه المال؛ هر روش مدیریتی که پول و سرمایه را نابود و ضایع کند و حرام کند یعنی بهرهوری و استفاده درست نباشد خدا بیزار است. 3) کثرهالسؤال؛ گدا و گدابازی و روحیه گداپروری. کثرهالسؤال یعنی تبدیل کردن مردم و جامعه و خودمان به آدمهایی که به جای این که کار کنند، تولید کنند، زحمت بکشند مدام ببینند کجا صف است بروند توی صف بایستند اینجا چی میدهند؟ هیچی اینجا مرده شوری است! گفتیم صف است گفتیم شاید یک چیزی هم به ما بماسد! این خصلت بد است. پیامبر(ص) فرمود روحیه گدابازی و گداپروری.
حدیث دیگر؛ امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «لَم یَکتَسِبْ مالاً مَن لَم یُصلِحْهُ» کسی که به مال و اموال نتواند درست رسیدگی کند و مسائل مالی را نتواند درست مدیریت و رسیدگی کند انگاری هیچی ندارد و دست او خالی است. هرچه هم پول درآوردی ولی عقل مدیریت درست اقتصادی نداری انگاری که پول نداری. هرکس درست به اموال درست رسیدگی نکند در هر تشکیلاتی که به مسائل مالی درست رسیدگی نشود انگاری چیزی ندارد. از امام حسن(ع) میپرسند که مروت چیست؟ - ببینید چه چیزهایی را کنار هم میگذارند - میفرمایند که: 1) «العفاف» یکی عفت، روح پاک، وجدان اخلاقی 2) «و اصلاح المال» پول و ثروت و بودجه را درست مدیریت کردن، عادلانه و عاقلانه، هدر ندادن، ضایع نکردن. امام صادق(ع) میفرماید: «تَعَاهُدُ اَلرَّجُلِ ضَیْعَتَهُ مِنَ اَلْمُرُوءَةِ.» یک علامت مروت که بشود به آن گفت انسان، این است که به کشاورزی و زراعت و به کارهای تولیدی درست رسیدگی کند. معنیاش چیست؟ معنیاش این است که یکی از جاهایی که شاخکهای نظارت و بازرسی باید حساس باشد این است که پول، اموال عمومی و بودجه کجا میرود؟ آیا دارد درست مدیریت میشود یا نمیشود؟ این هم تخصص میخواهد و هم سواد میخواهد که کلاهت را برندارند هم کفایت، عرضه، هم صداقت، هم شجاعت میخواهد. نیروی ارزیاب و بازرس اگر به وظیفهاش عمل کند همیشه دشمن دارد. وقتی که کسی در حوزه بازرسی است و هیچ دشمنی ندارد بدانید که هیچ کاری نمیکند! و الا حتماً دشمن برای آدم پیدا میشود. سیستم باید طوری باشد که از بازرس صادق حمایت کند منتهی عرض کردم که بازرس باید عالم و باسواد باشد، صادق باشد، و این که باید تحت حمایت باشد تا جرأت کند که حرف بزند چون این جرآت پیدا میکند چون آنها میفهمند چه کسی و از کجا دارد آب میخورد و برایش پرونده تشکیل شده است. میفرماید «تعاهد» تعاهد یعنی همان تعهد و احساس مسئولیت در مورد رسیدگی به آنجا. هرجا که بودجه عمومی است مشخصاً پاسخ علمی داشته باشید که چرا این مقدار بودجه اینجا اختصاص یافته و با آن چه شد؟ امام صادق(ع) میفرمایند این یعنی تعهد. هرجا باید جواب بدهید که چرا اینقدر بودجه گرفتید و چرا گرفتید و با آن چه کار کردید؟ چون یک چیزی هم در ذهن افراد میآید که بیتالمال این همه هزاران هزار میلیارد یک چیزی هم به ما میرسد یک چیزیاش هم ما برداریم به چه کسی برمیخورد؟ امیرالمؤمنین جواب این را هم دادند، متأسفانه ایشان به چند نفر که در این قضیه اعتماد دارد پای آنها هم لغزید یکی از آنها آدم فداکار، سابقه مبارزاتی، سابقه انقلابی، بصیرت سیاسی هم داشت و در صفبندیها هم خیلی اوقات کنار امیرالمؤمنین ایستاد. بعد یک مرتبه با خودش گفت و به این نتیجه رسید که بیتالمال است، از شرق و غرب دارد پول توی این بیتالمال میآید از مرزهای چین تا شمال آفریقا، این همه فتوحات، پیشرویها، اسرا، پول، طلا، خب حالا من هم که یک عمر زحمت کشیدیم و ما که حق خودمان را هم نخوردیم و سهم خودمان را هم برنداشتیم کنار نشستیم بقیه خوردند ما زحمت کشیدیم حالا سر این آخر عمری هیچی به ما نمیرسد؟ جبران بخشی از تلاشهای ما باشد؟ ببینید چقدر استدلال قشنگ است دل آدم میسوزد! بعد یک مقدار از این اموال را برداشت و پوشش اداری برای آن درست میکرد از همان موقع هم بلد بودند. یک عنوانی در قانون پیدا میکنند تحت این عنوان از نظر قانونی درست میشود عناوینی در چیزهای قانونی هست که طبق این عنوان، اینقدر پول به فلانجا میشود داد اما چطوری میشود داد؟ به چه کسی میشود داد؟ چقدر میشود داد؟ چرا داد؟ چطوری بازرسی بشود؟ اینها دست خودش است و یک جوری ایشان سندسازی میکرده – در روایت هست که حالا عرض میکنم – یک جوری سندسازی میکرده و واقعاً بخشی از آن را به آن مورد مصرف میداد و بقیهاش را خودش تحت عناوین مختلف یا با اسم افراد مختلف برمیداشت توجیه هم میکرد مثلاً میگفت این پروژه 6تا کار دارد چرا به دیگران بدهیم مگر ما خودمان بلد نیستیم؟ بعد به یک آشنایی میگفت بیا اینجا قرارداد ببند و این خودش 3- 4تا کار است و من با تو یک قرارداد صوری میبندم که انگار مثلاً تو از کسان دیگری هستی ولیکن اسم تو باشد ولی کارش را خودم انجام میدهم و پولش هم برای من است به تو هم این قدر میدهم. سندسازی میکرد که الآن هم همه جای دنیا هست. این پول را برداشت، حضرت امیر(ع) – در نهجالبلاغه هست – به او نوشتند فلانی واقعاً تو این کارها را کردی؟ وقتی تو این کار را میکنی جوانها چه بگویند؟ با این سوابقت، با این سوادت، تو فهمیدی وقتی این خبر پخش شد خیلیها به اصل دین و ایمان شک کردند که نکند همهاش دروغ است وقتی فلانی هم این کار را میکند پس چه کشکی؟ فرمودند فهمیدی چند نفر را به شک انداختی؟ فهمیدی اموال چه کسانی را برداشتی؟ تو با خودت گفتی بیتالمال است ریخته، حالا یک گوشهاش را هم ما برمیداریم! تو نفهمیدی این لقمهای بود که از دهان یک یتیم گرفتی؟ این پول بیتالمال را ما برای کجا میخواستیم؟ تو نفهمیدی این پول شام شب یک زن شوهرمرده بود؟ تو نفهمیدی این لقمه را از دهان یک یتیم گرفتی؟ با خودت گفتی بیتالمال است یک گوشهاش را هم ما برمیداریم چیزی کم نمیشود. او نامه نوشت که شما دارید به من اتهام میزنید بعد از این همه رفاقت و این که زحمات من را دیدید، من پس چرا این همه فداکاری بکنم و چرا این همه محبوبیت و فقر را بخاطر جامعه تحمل کردم؟ شما به من هم اعتماد نداری؟ شما من را هم دزد میدانی؟ - خیلی جالب است به امیرالمؤمنین محکم نامه نوشته – مثل بعضیها میگویند الآن قانون نداریم، میگویند مشکلی نیست این کار من قانونی است. گفت تمام کارهای من قانونی بوده است. حضرت امیر(ع) فرمودند تمام آن سندهایی که میگویی و گزارشی که با این پولها چه کردی همه را برمیداری و به اینجا میآیی. بیا کوفه تو را کار دارم. این هم دوباره نامه نوشت وقتی بعد از این همه زحمت به من هم اعتماد نداری من هم دیگر به تو کاری ندارم من با این حکومت که قدر زحمات آدم را نمیداند کار نمیکنم. تو به من شک داری، با چنین حکومتی دیگر همکاری حرام است! بعد یک مبلغ از آن اموال را هم احتیاطاً برداشت و گفت من به اندازه سهم خودم برمیدارم و میروم کوفه هم نمیآیم! به اندازهای که سهم خودم هست برمیدارم یک مقداری از بیتالمال را برداشت و رفت و سن بالا آخر کاری یادش افتاد که وقتی جوان بوده در کارهای انقلابی بوده جوانی نکرده، سر پیری سروته کرد رفت که جوانی کند! رفت چندتا کنیز خوشگل، چندتا باغ خیلی بزرگ گرفت و گفت آخر عمری بازنشسته شدیم حالا یک استراحتی بکنیم بس است این همه زحمت کشیدیم و کار کردیم این تحلیل این آقا بوده و این تحلیل الآن هم هست.
پس یکی حُسن تدبیر در مسائل مالی و اقتصادی، نظارت درست بر مسائل بودجه، «اذا ارادت الله به عبدٍ خیرا» هرگاه خداوند به یک شخصی یا تشکیلاتی یا جامعهای نظر مثبت داشته باشد و اراده کند خیر را برای آن جامعه، حکومت و تشکیلات و آن فرد، چه میکند؟ «اذا ارادت الله خیراً» وقتی خداوند برای یک شخص، یک جامعه، یک سازمان و تشکیلات اراده خیر کند چه میکند؟ 1) «ألهَمَهُ الاقْتِصادَ...» یکی این که اقتصاد را به او الهام میکند. اقتصاد یعنی میانهروی. یعنی اعتدال. به اندازهای که لازم است خرج کن و مصرف کن نه بیش از آن. نه کمتر نه بیشتر. کمتر و گدابازی هم خلاف اسلام است زیادهروی آن هم خلاف اسلام است. عدالت. یکی این که خداوند به او الهام میکند که شعور اقتصادی داشته باش. میانهروی، نه زیادهروی و نه کُندروی. 2) «و حُسنَ التَّدْبیرِ...» حسن تبدیر یعنی مدیریت علمی و مدیریت درست. 3) «و جَنَّبَهُ سُوءَ التّدْبیرِ و الإسْرافَ.» اگر خداوند بخواهد برای یک جامعه و یک تشکیلات و یک خانوادهای رحمت بخواهد کاری میکند که مدیریت احمقانه و مدیریت غلط و سفیهانه و غیر علمی بر آن جامعه حاکم نباشد. و دوم، زیادهروی و الگوی غلط مصرف. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید اگر میخواهید بفهمید جامعهای، سیستمی خیر است یا شر است؟ خیر است یا شر است؟ خیر 1) الگوی درست مصرف. 2) اعتدال و میانهروی. 3) حسن تدبیر و مدیریت صحیح. اگر میخواهید ببینید شر است و دارد به سمت سقوط میرود دارد آن جامعه ضعیف میشود و مدام آن مدیریت غیر اسلامیتر میشود سوء تدبیر و مدیریتهای غیر علمی و احمقانه که توضیح عقلانی نداری که برای چه این تصمیم را گرفتی و برای چه این بخشنامه را کردی، چرا زیر این را امضاء کردی؟ چه میدانم قبلاً هم امضاء میکردند! و الاسراف، اسراف به معنی فقط خورده نان نیست که این خورده نانها روی زمین ریخته، قدیمها نان اینطوری بود بچه که بودیم به ما یاد داده بودند که کنار خیابان یک لقمه نان هم میبینی باید برداری ببوسی و روی پیشانیات بگذاری به عنوان این که مبارک و مقدس است و این را یک جایی بگذاری مثل قرآن، با نان مثل قرآن برخورد کن. وقتی میبینید قرآن روی زمین افتاده، برمیدارید میبوسید و یک بالایی میگذارید. به ما آموزش میدادند نان هم اینطوری باشد. خب این ارزش بود. مادیترین چیز که نان است و برای شکم است این هم یک جنبه الهی دارد، مقدس است و رزق الهی است برای تو نیست.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی