شبکه افق - 25 تیر 1403

ظرفیت‌های "جهان" برای "حسینی شدن" (۱) (رهبر آزادگان جهان، حسین ع است)

دانشجویان فعال هیئت‌های حسینی _ ۱۴۰۳

بسم‌الله الرحمن الرحیم

خدمت برادران عزیز سلام عرض می‌کنم. این توفیق را هم باید به شماها تبریک گفت که علمدار سیدالشهداء(ع) در فضاهای دانشگاهی و آکادمیک هستید و این افتخار بسیار بزرگی است.

عنوانی که دوستان فرمودند ناظر به نقش تمدن‌ساز و جهانی امام حسین(ع) و شهدای کربلاست. تا قبل از انقلاب بخصوص این اتفاقاتی که در همین دهه افتاد و در جریان است یک مقداری نه تنها باور کردن بلکه حتی فهمیدن مفهوم جهانی شدن نام حسین‌بن‌علی(ع) یک مقداری دور از دسترس بود یعنی تصور می‌شد که چطوری می‌شود آن انقلاب جهانی آخرالزمان، ملت‌ها در پنج قاره این صدا را بشنوند، بفهمند، باور کنند، عمل کنند؟ چطوری می‌شود که بزرگترین قدرت‌های جهان به زانو دربیایند؟ انقلاب آخرالزمان بزرگترین انقلاب تاریخ بشر است. انقلاب در سراسر کره زمین است. براندازی همه رژیم‌ها و حکومت‌های فاسد در جهان است. انقلاب مهدی(عج) این‌طوری است. خب به ذهن‌ها می‌آمد یعنی چه که کل دنیا متفق بشوند همه این مفاهیم را بفهمند به آن احترام بگذارند به آن‌ها ایمان بیاورند و برایش هزینه بدهند؟ آیا آن قدرت‌ها شکست‌پذیر هستند؟ یا آن‌طوری که همیشه جا افتاده بوده این‌ها شکست‌ناپذیر هستند؟ می‌شود مسیر تاریخ را تغییر داد؟ می‌شود در سرنوشت بشر دست برد؟ آیا ملت‌های دیگر این حرف‌ها را می‌فهمند؟ می‌شنوند؟ اصلاً‌این صدا به گوششان می‌رسد؟ اگر برسد آیا می‌پذیرند؟ باور می‌کنند؟ یک حسین ملی و قومی، حسین فرقه‌ای برای یک فرقه و اقلیت در ذهن‌ها این بود یعنی این تعبیر از عزا، که اتفاق تلخ شخصی سر حسین و خانواده‌اش آوردند یک یزید پلیدی بوده و یک حسین غریبی، و آن جنایات در یک نصفه روزی شده و ما هم گریه می‌کنیم که ثواب ببریم و هیچ مفهوم فراتاریخی و فراجغرافیا ندارد مسئله دیروز بوده و تمام شده است! مسئله امروز و فردا نیست. مسئله شخصی است. دعوای قدرتی بین فامیل‌های پیامبر بوده! پیامبر پدربزرگ حسین است و شوهر عمه یزید! هر دویشان اهل بیت هستند آن‌ها هم اهل بیت پیامبر هستند این‌ها هم اهل بیت هستند سر دنیا به جان هم افتادند خب آن‌ها بردند و این‌ها باختند! علی(ع) پسرعموی پیامبر است و معاویه هم برادرزن هم پیامبر است این دو تیره از قبل از اسلام هم با هم مشکل داشتند و بعد از اسلام هم مشکل داشتند! این‌طوری تفسیر می‌کردند. خود یزید و معاویه این تفسیر را ارائه می‌دادند. علی اولین مسلمان است، معاویه جزو آخرین مسلمان‌هاست این‌ها تسلیم شدند 23 سال با پیامبر جنگیدند و آخر تسلیم شدند! هر دو مسلمان هستند و هر دو صحابی پیامبر هستند، ازدواج پیامبر با دختر ابوسفیان، خواهر معاویه،‌ کاملاً واضح بود که یک ازدواج سیاسی است. همین الآن هم در دنیا خیلی از جنگ‌ها با یک ازدواج تمام می‌شود. چه حق، چه باطل! قبلاً نظام قبیله‌ای بود و الآن هم نظام‌های سلطنتی. همین الآن هم می‌دانید کشورهای اصلی اروپا هنوز سلطنتی هستند و همه این‌ها با هم فامیل هستند. یعنی روسیه، آلمان، فرانسه، انگلستان، آن جاهایی که سلطنتی بودند همه این‌ها 200 سال پیش همه دخترعمه و دخترخاله و خواهر برادر بودند یک جریان فامیلی بود که هر کدام در یک منطقه‌ای بودند. ازدواج پیامبر اکرم(ص) اولاً همیشه از آن طرف پیشنهاد می‌شد و مثلاً یک خانم همسر شهید مسنی است چندتا فرزند یتیم دارد می‌آید به پیامبر اکرم می‌گوید که می‌شود با من ازدواج کنید؟ پیامبر با ایشان ازدواج می‌کند و چند ماه بعد ایشان فوت می‌کند. یکی دو مورد این‌طوری است و یکی دو مورد هم بحث‌ها کاملاً سیاسی است برای این که کینه‌های بیست و چند ساله، درگیری‌ها، جنگ‌ها، از دو طرف خون ریخته، تمام بشود موقع فتح مکه که مسلمان‌ها شعار می‌دادند امروز روز انتقام است «الیوم یوم الملهمه» امروز روز خونریزی و قصابی است 23 سال ما را کشتند امروز حساب‌هایشان را کف دست‌شان می‌گذاریم. پیامبر(ص) فرمودند نه، «الیوم یوم المرحمه» امروز روز بخشیدن و عفو عمومی است. و حتی فرمودند هرکس به خانه ابوسفیان برود و سلاحش را بگذارد به آن‌جا برود آنجا هم امن است یعنی کینه‌های تا آن موقع را یکجا پیامبر اکرم(ص) خواستند خاتمه بدهند. حالا این ازدواج، قطعاً یک ازدواج سیاسی است برای پرهیز از جنگ و خونریزی و گسترش اسلام که این ازدواج‌ها همه جای دنیا هم رایج بود کاملاً معنای سیاسی و اقتصادی داشت الآنش هم هست. خب این آخرین کسی است که مسلمان شده و این‌ها هم می‌گویند ما اهل بیت پیامبر هستیم. وقتی بنی‌عباس و بنی‌امیه را سرنگون کردند که می‌دانید ایرانی‌ها بنی‌امیه را سرنگون کردند از همین ایران و خراسان به سمت عراق و دمشق رفتند و حکومت و رژیم بنی‌امیه در واقع ایرانی‌ها با شعارهای اهل بیتی رفتند سرنگون کردند بنی‌عباس با شعارهای شیعی سر کار آمدند و تا اهل بیت(ع) دست این‌ها را رو نمی‌کردند اعتراف نمی‌کردند. اصلاً قبر امیرالمؤمنین(ع) تا زمان امام صادق(ع)و تا زمان هارون مخفی بود. مأمون ادعای تشیع داشت و می‌گفت من تشیع را از پدرم آموختم. هارون می‌گفت علی افضل بود و تا زمان امام صادق(ع) مزار قبر امیرالمؤمنین مخفی بود. حالا شما ببینید چه شرایطی بوده، خلیفه مسلمین وصیّ پیامبر(ص) ترور شده شهید شده، همان شب می‌روند خارج از پایتخت که کوفه است که آن موقع نجف که نبود، مخفیانه دفن می‌کنند. برای چه؟ برای این که این‌ها نروند به قبر ایشان اهانت و توهین کنند، نبش قبر کنند و جنازه را بیرون بیاورند. دشمنان کینه‌توز، قبر علی و فاطمه(س) هر دو مخفی بود. قبر فاطمه(س) مخفی ماند و قبر امیرالمؤمنین(ع) وقتی رژیم بنی‌امیه سقوط کرد علنی شد و هارون اولین کسی است که آمده... می‌خواهم بگویم این‌ها با این شعارها آمده‌اند. بنی‌عباس با این شعار که ما هم اهل بیت هستیم آمدند. بعد که شام، دمشق، سوریه رفتند مرکز اموی‌ها بود را گرفتند مردم و علمای آن‌جا می‌گفتند ما فکر می‌کردیم این اهل بیت اهل بیت که می‌گویند همین معاویه و یزید را می‌گویند! به بنی‌عباس گفتند ما نمی‌دانستیم شما اهل بیت هستید! باز اهل بیت آن‌ها بودند، همه اهل بیت بودند الا اهل بیت اصلی! یعنی تاریخ این‌طور در صدر اسلام تحریف می‌شد. حالا که هزار و اندی سال گذشته، با این رسانه‌ها و با این جنگ روانی تحریف تاریخ، تحرف قرآن و اهل بیت، ببینید چه سخنانی گفته‌اند؟

خب چه کسی 50 سال پیش، باور می‌کرد که یک روزی می‌رسد که بزرگترین راهپیمایی تاریخ بشر، به سمت کربلاست؟ 10- 20 میلیون جمعیت در تاریخ نظیر ندارد نه تا الآن سابقه داشته و نه تا الآن نظیر دارد. از ده‌ها کیلومتر تا چند هزار کیلیومتر پیاده بیایند. چه کسی باور می‌کرد بین زائرین امام حسین(ع) کاروان‌های غیر مسلمان بیایند. حالا مسلمانان و اهل سنت را شاید شماها خبر نداشته باشید، بعضی‌ها فکر می‌کنند الآن نیروهای اهل سنت به زیارت امام حسین(ع) می‌آیند به خیال‌شان این‌ها تازه است! اهل سنت که وهابی نیستند. قرن‌هاست که اهل سنت زیارت سیدالشهداء(ع) را زیارت امام رضا(ع) را، زیارت نجف و کربلا را عبادت و مستحب می‌دانند. علمای بزرگان همین الآن در همین مشهد از قبل از انقلاب هم بود ولی کمتر بود خیلی وقت‌ها من اهل سنت را می‌بینم می‌آیند و می‌روند حالا سنی که مسلمان است غیر مسلمانان چقدر در این راهپیمایی آمدند. برای چه؟ برای این که حسین(ع) جهانی هست. توحید و عدالت است. بعضی‌ها به خیال‌شان ما و شما امام حسین(ع) را جهانی کردیم! امام حسین(ع) ما را جهانی کرد. بعضی‌ها می‌گویند عاشورا را احیاء کنیم، عاشورا ما و شما را احیاء کرد! اربعین را بزرگ کنیم، اربعین ما را بزرگ کرد. در زیارت اربعین رفتم مسیحی دیدیم، کاتولیک، پروتستان، ارتدوکس دیدیم، زرتشتی دیدیم، یهودی‌ها هم بعضی دوستان گفتند دیدند. کمونیست، سابقاً می‌گفتند کمونیست یعنی خدا نیست، کمونیست به اصل خدا و الهیات قائل نیست که به این مسیر می‌آید و برای حسین(ع) اشک می‌ریزد. بت‌پرست، هندو و بودایی. بی‌دین که هیچ دینی را قبول ندارد. من یک بار دیگر عرض کردم مرحوم طالب‌زاده یک عده از این‌هایی که از اتحادیه اروپا و از آمریکا و از کشورهای مختلف گرایشات غرب‌گرا دارند لیبرال – دموکرات با خودش آورده بود و همین‌طور گروه‌هایی ما از کمونیست‌ها دیدیم که از آمریکای لاتین و از آفریقا آمده بودند من از آن‌ها پرسیدم که شما که اصل دین و خدا را مشکل دارید و قبول ندارید شما برای چه از نجف تا کربلا پیاده دارید می‌روید و بعضی‌هایتان گریه هم میکنید؟ گفت آن خدایی که به ما معرفی شد ما آن خدا را قبول نداریم. خدای کلیسا و خدای کنیسه، چون انگار آن خدا خواب است نه می‌بیند، نه می‌شنود. نه کاری با ما دارد، آن خدا را ما قبول نداریم ولی خدایی که این آدم گفته، ما این خدا را قبول داریم. خدا اگر خدای حسین است ما او را قبول داریم. آن خدایی که میلیون‌ها آدم را این‌طور توی این گرما و خطر می‌آورد و همه عاشق هم هستند گفت به نظر من این رفتاری که مردم این‌جا دارند، همه جای دنیا مسابقه سر خوردن است، این‌جا مسابقه سر خوراندن است. همه جا می‌خواهند از هم سواری بگیرند اینجا می‌خواهند به هم سواری بدهند. همه جا می‌خواهند همدیگر را استثمار کنند این‌جا همه می‌خواهند به همدیگر خدمت کنند و همه با هم مهربان هستند خودشان چیزی ندارند ولی التماس می‌کنند شما بیایید بخورید. دعوا سر نوکری کردن است! گفت آن چیزی که ما را به سمت کمونیست کشاند شعار برابری بود که ما هیچ وقت هم ندیدیم، ما داریم اینجا برابری را می‌بینیم. برادری و برابری را این‌جا داریم می‌بینیم ما این خدا را قبول داریم خدایی که یک چنین حسینی و حسینی که یک چنین خدایی دارد و با انسان‌ها این کار را می‌کند. این انقلاب واقعی، انقلاب در انسان‌هاست ما دنبال انقلاب در اقتصاد و طبقات هستیم و شکست خوردیم. همه انقلاب‌ها باید از انقلاب در انسان شروع بشود. اگر انسان‌ها منقلب شدند اقتصادشان منقلب می‌شود. ما می‌خواستیم با اقتصاد در انسان و مناسبات انسانی انقلاب ایجاد کنیم. انقلاب باید انسانی بشود آن وقت می‌شود انقلاب سیاسی. چه کسی باور می‌کرد زیارت اربعینی که هزار و خورده‌ای سال است با آن مبارزه می‌شده، آخرش صدام بود که هرکس را در این مسیر می‌دیدند می‌زدند می‌کشتند یا شکنجه می‌کردند و دست و پایشان را قطع می‌کردند. این‌ها فقط برای زمان متوکل نبود بلکه همیشه زیارت حسین پیام سیاسی داشته و دارد. حالا یک عده این‌جا می‌خواهند حسین را غیر سیاسی کنند ما به سیاست کاری نداریم. خود آقا اباعبدالله سیاسی است. کربلا یک اقدام شهادت طلبانه سیاسی است برای براندازی حکوم فاسد ولو به نام اسلام. چه کسی باور می‌کرد یک چنین اتفاقی جهانی بشود؟ از همه ایدئولوژی‌ها، ادیان، مذاهب، از 72 ملت بلند بشوند و اربعین به زیارت حسین بیایند؟ چه کسی باور می‌کرد در دانشگاه آمریکا در دانشگاه ایتالیا، در دانشگاه ژاپن توکیو به فارسی مرگ بر اسرائیل بگویند؟! اصلاً این مثل خواب است. این‌ها معجزات عصر مدرن است. دیدید آن فیلمی که در یکی از دانشگاه‌های آمریکاست دانشجویان همه نشستند و آن وسط یکی بلند می‌شود و یک چیزی می‌گوید و به بعد به فارسی همه مرگ بر اسرائیل می‌گویند! این دانشگاه کلمبیا آمریکا صهیونیستی درست شده و برای کادرسازی و سرمایه‌داران آمریکاست. آن‌جا همه بچه سرمایه‌داران هستند به فارسی مرگ بر اسرائیل بگویند. در آمریکا جمعیت در راهپیمایی به فارسی دارند علیه آمریکا و اسرائیل شعار می‌دهند. اگر کسی این را می‌گفت ما می‌گفتیم این دیوانه است! ژاپن یک نسل بی‌غیرتی است بعد از این که آمریکایی‌ها ژاپن را گرفتند هنوز هم آن‌جا هستند ول نکردند نرفتند این‌ها هرجا را گرفتند ول نکردند اگر از عراق و افغانستان و سوریه دارند بیرون‌شان می‌ریزند این فقط در جهان اسلام است خارج از جهان اسلام اشغالگران که می‌آیند دیگر نرفتند هنوز ارتش آمریکا در ایتالیا، در آلمان و در ژاپن هست آن وقت جمعیت راه بیفتد تا ژاپن به فارسی مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل بگویند این‌ها یعنی چی؟ این قدرت‌هایی که فکر نمی‌کردند شکست بخورند امروز کلافه شدند. شما همین روزها پیام‌ها و اعترافات صریح مقامات اسرائیل و آمریکا را ببینید که اعتراف می‌کنند ما گیر افتادیم! روز روشن جلوی چشم همه دنیا تحقیر شدیم و هم داریم ذوب می‌شویم! این‌ها هم کار حسین(ع) است. بزرگترین راهپیمایی انقلاب 57 که آمریکا و شاه کمرشان شکست راهپیمایی اربعین بود. در اسناد لانه هست آن‌جا می‌گویند کار ما تمام شد. کار رژیم پهلوی را امام حسین(ع) تمام کرد. در جنگ، کمر صدام را امام حسین(ع) شکست. عراق را حسین آزاد کرد. لبنان را از دست اسرائیلی‌ها حسین نجات داد. پرچم امام حسین را بچه‌های حزب‌الله را بالا بردند. یمنی‌ها که امروز این‌ها را کلافه کردند شیعه حسین هستند. اصلاً این اتفاقات در تاریخ نیفتاده بود. این‌قدر که کشتی زدند، اخیراً بیانیه می‌دهند دیگر نمی‌گویند چندتا، می‌گویند امروز هم مقداری کشتی زدیم! دوتا ناو هایزنهاور، این‌ها موتورهایشان را آن طرف دنیا روشن می‌کردند این طرف دنیا حکومت‌ها سقوط می‌کرد. حالا این‌ها تپ‌تپ آن‌ها را می‌زنند آن‌ها هم می‌گویند نه نزدند. می‌گویند خیلی خب نزدیم! می‌روند روی کشتی آن‌ها قلیان می‌کشند. تالار عروسی کم دارند مجلس عروسی می‌روند آنجا می‌گیرند. تمام معادلات دنیا عوض شد. این‌ها بعد از انقلاب اسلامی شد و انقلاب اسلامی مدیون امام حسین(ع) است. انقلاب حسینی در اربعین پیروز شد. راهپیمایی اربعین از بزرگترین راهپیمایی‌هایی بود که هم شاه فهمید کار تمام است هم ارباب او آمریکا.

خب پس امام حسین(ع) جهانی هست این شعار امام که راه قدس از کربلا می‌گذرد خب همان زمان هم چون امام می‌گفت ما هم می‌گفتیم ولی واقعاً خودمان باور نمی‌کردیم که بشود. چون بحث عراق نبود جنگ جهانی بود همه دنیا پشت او بودند و این طرف هیچی. شرق دجله، بچه‌های ما یک به صد می‌جنگیدند سنگین‌ترین سلاح ما دوشکا بود. هیچی. کلاش و آرپی‌جی. همه به این شرق و غرب سلاح و پول می‌دادند همه دنیا پشت او بودند. بمب شیمیایی می‌دادند منطقه بمباران شیمیایی 72 ساعت بود که جنازه در آن مانده بود، از کنار جنازه باید آب برمی‌داشتیم آنجا هم حسین بود. فرمانده گردانی که بعد جانباز شد می‌گفت که ظهر عاشورا همین الآن هست یعنی باز حسین در عاشورا به بچه‌ها قدرت می‌داد و الا نمی‌شد ایستاد. پیام انسانی و جهانی است، پیام توحید و عدالت و فطرت بشر است. بنابراین دوتا ابهام و دوتا بن‌بست بود. یک) آیا این حرف‌ها جهانی می‌شود؟ شد دو) آیا این پرچم بالا می‌رود و شکست نمی‌خوریم؟ آیا ممکن است بر این‌ها پیروز شویم؟ شد. یعنی هر دوتا نشد شد و شد. دوتایی آن شد. حالا می‌فهمیم آن انقلاب آخرالزمان کاملاً‌ ممکن است این حرف‌ها را دنیا می‌پذیرد. در روایت هم داریم که ایشان که تشریف بیاورند با همه ملت‌ها به زبان خودشان و بر اساس موانعی که خود آن‌ها قبول دارند گفت‌وگو می‌کنند جنگ با قدرت‌هاست نه با ملت‌ها. جنگ با قدرت‌های فاسد و حکومت‌های جنایتکار است. همین‌هایی که دنیا را به خاک و خون می‌کشند با ملت‌ها نمی‌جنگند ملت‌ها سربازان مهدی می‌شوند. می‌فرمایند با مسیحیان بر اساس انجیل‌شان، با یهود بر اساس کتاب‌شان، با هر مذهب و مکتبی بر اساس آن شعارهایی که می‌دهند و با آن مبانی که قبول دارند گفتگو می‌کند. این‌ها در روایات آمده است با قدرت‌ها می‌جنگد و با ملت‌ها سخن می‌گوید. خب آیا ملت‌ها می‌شنوند و می‌فهمند و باور می‌کنند؟ بله. آیا قدرت‌ها شکست می‌خورند؟ امکان دارد ابرقدرت‌ها شکست بخورند؟ بله. آمریکا و انگلیس و فرانسه، این‌ها مجموعاً با همدیگر دو – سه قرن دنیا را به خاک و خون کشیدند. این‌ها از ما شکست خوردند. اول در ایران شکست خوردن، ملت ما بیرون‌شان کرد. در عراق شکست خوردند، در سوریه شکست خوردند، در افغانستان، در یمن، لبنان، غزه، فلسطین و این همین‌طور دارد گسترش پیدا می‌کند. حالا برگردیم به بُعد فرهنگی آن. غیر مسلمانان و حتی کسانی که آثار و افکار نه فقط غیر اسلامی، بلکه ضد اسلامی هم داشتند آن‌ها راجع به امام حسین(ع) چه تعابیری داشتند؟ کسانی که هیچ گرایشی به اسلام ندارند و نداشتند بعضی‌ها هم گرایشات ضد اسلامی داشتند و دارند ولی روی تاریخ اسلام کار کردند به امام حسین(ع) و به عاشورا که رسیدند ببینید چه تعابیری کردند که بفهمیم این‌ها هسته اصلی یک تمدن جهانی خواهد بود و می‌تواند باشد. بیشتر می‌خواهم به این تعابیری که این‌ها راجع به امام حسین(ع)، عاشورا و کربلا به کار بردند بپردازم. این‌ها قبل از انقلاب است نه این که فکر کنید با دیدن این راهپیمایی‌ها و زیارت‌ها و این اتفاقات بزرگی که در این 40 سال اخیر دارد می‌افتد گفته‌اندو این‌ها برای قبل است، یک قرن قبل‌تر است. بیشتر به این تعابیری که به کار بردند دقت کنید که وقتی می‌گوییم این یک مفهوم انسانی و جهانی است نه مفهوم فرقه‌ای و قومی، محصور در تاریخ و جغرافیای خاصی نیست درمان دردهای بشری است یک راه حل جهانی است، یک کالای مصرفی با تاریخ مصرف محدود نیست کالا نیست رسالت یک پیام است.

یک نمونه آن یکی از مورخین مطرح در انگلستان که عضو پارلمان انگلیس هم بود این از جمله کسانی است که راجع به تاریخ اسلام، مطالعاتی داشت و کتاب‌هایی نوشت و گرایشات او هم غیر اسلامی و یک جاهایی هم دشمنی با اسلام است. "ادوارد گیبون" می‌گوید من این مطالعاتی را که راجع به تاریخ اسلام کردم بخصوص در مورد حسین، برایم مسلّم است که فرداهای تاریخ از دیروزهایش حسینی‌تر خواهد بود. می‌گوید حسین زود به دنیا آمد. حسین برای هزاره قبل نبود. حسین در هزاره‌های بعد کارهای بزرگتری از آنچه که آن روز کرد خواهد کرد. می‌گوید قرن‌های آینده خواهند دید در سرزمین‌های مختلف، و همه نژادهای بشری با شنیدن آنچه بر سر حسین آمد و آنچه حسین بر سر دشمنان خود آورد قلب‌هایشان با شنیدن حادثه بیدار خواهد شد. می‌گوید هرجا در قرن‌های آینده نام این مرد نفوذ کند و گسترش پیدا کند هر جا برود آن ملت مرده را زنده می‌کند. قلب‌ها بیدار خواهد شد نقش حسین در آینده بیش از نقش او در گذشته خواهد بود. می‌گوید صحبت قرن‌های بعد را من دارم می‌کنم. یک چنین پتانسیل و ظرفیتی در کربلا و عاشورا و در این فعل معنوی – سیاسی حسین است.

یکی از مورخین آلمانی که کتابی هم راجع به ارتباط امام حسین(ع) و ایرانی‌ها نوشته، "کورت فریشلر"، این هم راجع به تاریخ ایران و هم امام حسین(ع) مطالعه کرده و می‌گوید حسین با ایرانی‌ها چه کرد و ایرانی‌ها در طول قرن‌ها به حسین چقدر وفادار بودند؟ می‌گوید ما فداکاران زیادی در طول تاریخ در ملت‌های مختلف دیدیم ولی حسین از همه آن‌ها سبقت گرفته است. قدم از حدود فدا کردن خود فراتر نهاد. و این همه قدرت معنوی در حسین که بخصوص در روز عاشورا تجلی کرد فداکاری مطلق بدون قید و شرط. فداکاری بدون اما و اگر. فداکاری بدون هیچ روزنه‌ای. می‌گوید این تصمیم ثابت و قوی حسین آیا از سر لجبازی بود؟ آیا یک هوس سیاسی بود؟ می‌گوید هیچ کدام از این‌ها نمی‌توانست باشد. ترکیبی از عقل خالص و عشق خالص بود. عقل خالص بود چون برای همه کارهایش استدلال کرد. حرکت حسین یک حرکت احساساتی نبود. تعصبی نبود. ارتباط آن عمل خودش را هم با خدا معلوم کرد و هم با بشر که چرا این کار را دارد می‌کند. از سر هوس نبود چون آدم که برای هوس قدرت تکه تکه بشود زن و بچه‌ها، این کجایش عقل سیاسی است؟ حتی اگر آدم مادی هم باشد و کمی متعادل باشد این کار را نمی‌کند این‌جا می‌گوید کربلا صحنه هوسرانی نبود. صحنه قربانی کردن هوس بود. حرکت حسین ضد هوس بود. این حرکت، خلاف نفسانیت بود هیچ نفسی نمی‌خواهد آن بلایی که سر این‌ها در کربلا آمد بر سرش بیاید. حسین طوری با موافق و مخالف حرف زد که همه فهمیدند او عاشق است. مصمم است. می‌خواهد همه جانبه و تمام عیار فداکاری کند. اما برای همه کارهایش استدلال دارد. یعنی یک عقل عاشق است. یک عشق عاقل است. اوج عشق و عقل. حسین(ع) به بشر آموخت که اگر به چیزی عقیده دارید حق ندارید سازش کنید. دیگر بامبول و بازی درنیاور. این کار درست است اما... دیگر اما ندارد اگر درست است باید انجام بدهید. آخه هزینه‌اش سنگین است، بله هست.

ایشان آخرین باری که دارند جلو می‌روند و به شهادت می‌رسند به خانم‌ها فرمودند که من نمی‌گویم گریه نکنید قلب اگر قلب است نمی‌تواند با دیدن این ضجه‌ها نشکند اما از شما می‌خواهم ضجه نزنید. ناله نکنید. دشمن در صدای شما شکست، ذلت و ندامت نبیند و فکر نکند که پشیمان شدیم؟ گریه عیبی ندارد ولی گریه ذلت نه، بلکه توأم با عزت. این دفعه من می‌روم و دیگر برنخواهم گشت. همه رفتند و حالا نوبت من است این دفعه برنمی‌گردم و مشکلات شما از این لحظه شروع خواهد شد. به شما می‌زنند توهین می‌کنند، شکنجه می‌کنند، از این لحظه به بعد مرحله دوم این جهاد مقدس شروع می‌شود. قوی باشید. همان‌طور که به یاران‌شان فرمودند «صَبْراً بَنِی الْکِرامِ...،» ای انسان‌هایی که با کرامت تربیت شدید مقاومت کنید. این بزرگ زادگان، کسانی که در محیط‌های درست تربیت شدید مقاومت کنید. «فَمَا الْمَوْتُ إِلاّ قَنْطَرَةٌ تَعْبَرُ...،» مرگ چیزی نیست جز یک عبور. تا چند ساعت دیگر کشته می‌شوید. مرگ عبور از یک پل است. ما با هم امروز از این پل عبور خواهیم کرد. این طرف پل، این وضعیتی است که می‌بینید. آن طرف پل، رسول خدا منتظر شماست. بهشت و امنیت و آرامش است. – این‌هایی که گفتم حرف این نیست این‌ها حرف‌های بنده بود – تعبیر او را دقت کنید که چه می‌گوید؟ می‌گوید یک درسی داد به همه کسانی که حرف‌های خوب می‌زنند اما پای آن نمی‌ایستند. این حرف‌ها را خیلی‌های دیگر هم می‌گویند اما حاضر نیستند تا این‌جا جلو بروند. یک توجیه شرعی و یک توضیح راه دررو حقوقی، اخلاقی، یک تبصره‌ای پیدا می‌کنند و به چاک می‌زنند. نمی‌آیند به زن‌ها و خانم‌ها و دخترها بگوید که برای شلاق خوردن آماده شدید؟ به حسین گفتند چرا می‌روید؟ گفت خدا می‌خواهد من را کشته ببیند. ما باید در راه این حرف‌ها بایستیم و شهید بشویم خداوند به کمتر از شهادت راضی نیست امروز دیگر با حرف نمی‌شود با خون باید پای حرف‌هایمان بایستیم. خب چرا این‌ها را می‌برید؟ خداوند می‌خواهد این‌ها را در زنجیر ببیند. باید دختران پیامبر شلاق بخورند تا این‌ها افشاء بشوند. جز با کشته شدن ما و شلاق خوردن این‌ها این امت بیدار نخواهد شد و این رژیم رسوا نخواهد شد تکلیف ما امروز این است که تا آخر خط را برویم. می‌گوید که خیلی‌ها حرف می‌زنند ولی خلاف عقیده و آرمان‌شان تن به سازش می‌دهند و حرف‌هایشان را پس می‌گیرند. حالا بعضی‌ها به رو نمی‌آورند ولی در عمل حرف‌هایشان را پس می‌گیرند بعضی‌ها هم سریع می‌گویند. شما در همین انقلاب ندیدید آدم‌هایی که 40 سال پیش انقلابی شهادت طلب مجاهد بودند بعد از 30- 40 سال وا دادند و حرف‌ها و شعارهایشان عوض شد؟ ضد آمریکایی بود آمریکایی شد. ضد سرمایه‌داری شد عدالتخواه بود خودش سرمایه‌دار شد. مجاهد و شهادت طلب بود خودش ضد جهاد و سازشکار شد خب همیشه همین‌طور بوده است.

این شخص می‌گوید حسین برای همیشه به همه آموخت که پای حرف‌هایی که می‌زنید بایستید شعر نگویید. این‌ها شعر نیست، شب شعر نیست بلکه روز عمل است نه شب شعر. خلاف عقیده و آرمان خود حاضر نشد چند روز بیشتر زندگی کند و به زندگی‌اش ادامه بدهد گفت ما حرفی می‌زنیم و هزینه آن را می‌پردازیم. امام(ره) اول که نهضت را شروع کرد گفت من از آن آخوندها نیستم که نصیحت می‌کنند و بعد هم دنبال کارشان می‌روند و می‌گویند تکلیف ساقط شد من این حرف‌ها را به شاه و آمریکا و اسرائیل می‌زنم و سینه‌ام را برای سرنیزه‌هایتان آماده کردم بیایید. من از آن آخوندها نیستم تا آخرش ایستاده‌ام.

نمونه دیگر "رینو ژوزف" است. راجع به امام حسین می‌گوید این آدم هزار و خورده‌ای سال پیش چه کار کرده که این شیعه هرجای دنیا که باشند ولو دو – سه نفر باشند آن‌جا به رنگ خودشان می‌کنند این که چطور ظرفیت جهانی شدن و تمدن‌سازی در هر عصر و قرنی را دارد. می‌گوید امروز هیچ نقطه‌ای از جهان نیست که ولو دو – سه‌تا شیعه باشند و عزای حسین را نگیرند. خودشان اگر فقیر باشند همین فقرا و محرومین‌شان میلیون‌ها وقف می‌کنند برای این که پرچم حسین بالا بماند. گرسنه‌اند اما بعد از هزار و اندی سال، پرچم عزای حسین را پایین نمی‌آورند. آن چه قدرت و چه عشقی است که در یک هزاره قبل متولد شد زمان برایش مفهوم ندارد هزار سال برایش مثل یک ساعت است. انگار همین الآن یک ساعت پیش عاشورا بوده است این چیست که باعث می‌شود این‌طور این‌ها از جان و مال و همه چیزشان در راه سوی حسین فدا می‌کنند و از هیچ چیز دریغ نمی‌کنند این چه انرژی‌ای در حسین است. این در قرن 19 صد و خورده‌ای سال پیش، "آرمان رنو" نویسنده و شاعر فرانسوی است. یک تحقیقی راجع به تاریخ اسلام و راجع به امام حسین(ع) کرده است و می‌گوید در منابع اهل سنت هست که آن روزی که حسین شهید شد هر سال عاشورا که می‌آید همان سال که حسین شهید شد در کجا و کجا، هر سنگی را در کربلا حتی در قدس،‌هر سنگی را برمی‌داشتی زیر آن خون جاری بود – این در منابع اهل سنت است- ایشان این روایت را دیده، بعضی‌ها می‌گویند یعنی چی که سنگ را برمی‌داشتند زیر آن خون بوده؟ اگر کاری که حسین و یاران و فرزندان او کردند درست بخوانید و ببینید که همه گفتند ما می‌خواهیم جلوی چشم شما تکه تکه و کشته بشویم و حسین شهادت و کشته شدن همه این‌ها را دید و خودش رفت و با پیکری خونین و چاک چاک بر زمین افتاد. اگر آن صحنه را ببینید تعجب نمی‌کنید که از زیر هر سنگی خون بجوشد. من می‌گویم از بعد از آن هر شب از آسمان خون می‌بارد. چرا تعجب می‌کنیدک چرا خون از زمین نجوشد و از آسمان نبارد؟

بحث ما چیست؟ جهانی شدن مفهوم امام حسین(ع) و عاشورا؛ می‌خواهم بگویم این‌ها کسانی هستند که نسبت دوستانه‌ای هم با اسلام ندارند. آن‌ها دارند می‌گویند این ظرفیت حسین است یعنی حسین، رهبر فردای جهان است. حسین برای دیروز نیست برای یک دعوای بین دوتا تیره قبیله عربی هم نیست، بین بنی‌هاشم و بنی‌امیه، دوتا بنی نیست. مسئله فراتر از این حرف‌هاست.

"موریس دوکِبری" می‌گوید بعضی‌ها عزاداری برای حسین را که می‌بینند می‌گویند این‌ها دیوانه‌اند هزار سال از آن قضیه گذشته، آب که می‌خورند باز می‌گویند درود بر حسین. جزئیات کارهایی که در عاشورا شده این‌ها می‌آیند می‌گویند و توی سر خودشان می‌زنند بعضی‌ها می‌گویند این‌ها دیوانه‌اند. اما من به شما می‌گویم این گریه بر حسین و عزایی که برای او می‌گیرند کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند برای این که درک درستی از عاشورا و آثار عزای حسین ندارند این‌ها نمی‌فهمند که عزای حسین و زیارت حسین یک مفهوم بسیار خطرناک سیاسی برای همه قدرت‌های جهان دارد. این عزای حسین باعث شده که در طول این هزار سال، شیعه و هیچ حکومتی را به رسمیت نمی‌شناسد نه در کشور خود و نه در جهان و با همه این‌ها درگیر می‌شود و هیچ وقت نه سست می‌شود نه مردد نه پشیمان. بیندیشیم در مجالس عزای این شخص، می‌گوید من بررسی کردم که چه می‌گویند؟ دارند می‌گویند حتی اگر تکه تکه شدید و بچه شش ماهه شما را کشتند و پیر 90 ساله به صحنه آمد حق ندارید تسلیم شوید. بعد می‌گوید که خود این‌ها شاید ندانند معنی این چیست ولی تمام حکومت‌های جهان معنی این حرف‌ها را می‌فهمند همه همیشه با یک چشم دارند به حسین نگاه می‌کنند و می‌ترسند این حسین حساب این‌ها را برسد. چون می‌گوید اگر 70 نفر هستید و آن طرف ده‌ها هزار نفر، ما عدد سرمان نمی‌شود. ما نمی‌شماریم. چند به چند هستیم؟ ما تا آخر خط را می‌رویم.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha