شبکه چهار - 1 تیر 1403

"مستضعف‌ستیزی" مدرن (دموکراسی انگلیسی؛ "جمهوریخواهانِ" سلطنت‌طلب)

وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی _ امام باقر ع؛ تربیت، عدالت و سیاست _ ۱۴۰۳

بسم‌الله الرحمن الرحیم

عرض سلام محضر خواهران و برادران عزیز و گرامی دارم. و تشکر از این که بنده را دوستان به این جمع شریف دعوت کردند. شریف که عرض می‌کنم از باب تعارف نیست. هرکس از هر نوع خدمتی که به کشاورزان، روستائیان و عشایر بکند بدون طمع و چشمداشت و پروژه‌های خاص این عبادت تلقی می‌شود. من دو نکته محضر دوستان عرض می‌کنم که البته هر دویش به مسئله انتخابات و مردمسالاری دینی مربوط است بدون این که ما وارد مصداق و اسم نامزدها بشویم یعنی بحث ما انتخاباتی نیست ولی راجع به مبنای انتخابات و ضرورت دقت و مشارکت در انتخابات در یک نظام مردم‌سالار و دینی هست. هم در مورد کار شما که کار بسیار مهم و باافتخاری است و هم در مورد مسئله مشارکت سیاسی عرضم را با چند فرمایش از امام باقر(ع) شروع کنم که ما فقط در حد عزاداری و زیارت رهبران‌مان را می‌شناسیم. با دیدگاه‌هایشان، معیارهایشان در حوزه سبک زندگی اعم از مسائل اقتصادی- حقوقی تا مسائل سیاسی و اجتماعی خیلی آشنا نیستیم. اولاً در مورد همین قشر محترم و کارگر و کشاورز، روستائیان و عشایر که عمدتاً این‌ها تولیدکننده هستند برخلاف شهرنشینان که عمدتاً مصرف کننده هستند روستائیان و عشایر عمدتاً تولید کننده هستند یعنی مصرف‌شان کمتر از تولیدشان است. شما بچه شهری‌ها بیشتر مصرف کننده هستید تا تولید کننده به جز همین خدماتی که اگر به این‌ها بدهید.

اولاً‌ از امام باقر(ع) در باب نوع نگاه کارگر و کشاورز، سه – چهارتا دستورالعمل رسیده است چون خود این‌ها در کنار مسائل هم معنوی – اخلاقی و هم علمی و سیاسی مبارزاتی که بارها بازداشت و تحت فشار بودند تا توسط رژیم بنی‌امیه به شهادت رسیدند در عین حال یک تولیدکننده اقتصادی از جمله در حوزه کشاورزی هم بودند یعنی کارگران داشتند و تولید ثروت می‌کردند می‌فرمودند آن چیزی که خوب است تولید ثروت است و آن چیزی که زیاد آن خوب نیست مصرف ثروت است. یعنی اسراف در تولید نیست بلکه اسراف در مصرف است. تولید هرچه بکنید اسراف نیست تا جایی که می‌توانید باید تولید ثروت کنید منتهی مصرف آن را نباید انجام بدهید تا جایی که نیاز دارید مصرف کنید و بقیه‌اش را به دیگران بدهید مصرف کنند. کسان، خانواده و اقشاری که نیازمند هستند. از جمله مسائلی که در برخورد با کارگر و کشاورز امام باقر(ع) رعایت می‌کردند علاوه بر این که خودشان هم کار می‌کردند یعنی در کنار کارگران‌شان هم کار می‌کرد و تولید ثروت در حدی بود که زندگی کارگران‌شان بطور کامل تأمین بود و می‌فرمودند تا عرق کارگر خشک نشده، حق او را باید داد و حق او را نباید بطور مصنوعی تعیین کرد باید به اندازه تلاشی که می‌کند و عرقی که می‌ریزد تماماً حق او پرداخت بشود. کارگر و کشاورز را می‌فرمودند نباید به حدی مجبور کنید که کمتر از حقش قانع بشود اسم این رضایت نیست. باید به اندازه‌ای که مستحق است و تلاش کرده به حق خود برسد. به علاوه نقل شده که ایشان در یک روز، 8 هزار دینار، یعنی سکه طلا بین خانواده‌های محروم و گرفتار در یک روز در مدینه توزیع کردند. نقل شده که گفتند یک روزی داشتیم با ایشان به بازار برده‌فروش‌ها رفتیم برده می‌خریدند و برده‌ها را آزاد می‌کردند. این نهضت آزاد کردن برده‌ها کاری بود که از امیرالمؤمنین(ع) و قبلش از خود پیامبر اکرم(ص) نهضت آزادسازی برده‌ها و اسرا و بعد برای این‌ها ایجاد اشتغال، امکان ازدواج، آموزش و تربیت و بعد آزاد کردن آن‌ها که گاهی آزاد می‌کردند بروند این‌ها ول‌کن نبودند. یعنی به زور باید آن‌ها را بیرون می‌کردند که بروید. در یک روز 12 برده خرید و آزاد کرد. و بعد در مورد کارگران و کشاورزان می‌فرمود غیر از این که حق‌شان را بطور کامل باید بدهید وقتی صدایشان می‌زنید باید با کمال احترام باشد.

این تعبیر امام باقر(ع) است که «سمّوهم بأحسن اسمائهم» اگر نیرویی دارید که تحت نظر تو دارد کار می‌کند کار کشاورزی، صنعتی یا هر کاری، با زیباترین نام آن‌ها را صدا کنید. این خیلی حرف است. آن زمان نظام برده‌داری همه جا بود ظلم می‌کردند اسلام آمد نهضت آزادی بردگان و رعایت حقوق بردگان را آموزش داد. همین الآن هم نظام برده‌داری هست. سازمان ملل اعلام کرد که 200 میلیون برده به شکل سابق همین الآن در دنیا هست و چند صد میلیون بردگان جنسی یعنی عمدتاً زنان و کودکان به عنوان برده جنسی همین الآن خرید و فروش می‌شوند و عمدتاً خریداران آن‌ها هم سرمایه‌داران اروپایی و غربی – آمریکایی هستند. غیر از این که حالا ملت ملت برده می‌کنند نه تک تک افراد را. یعنی یک کشور را می‌گیرند آن را غارت می‌کنند و نیروی انسانی آن را استثمار می‌کنند و به کار می‌گیرند و کشور کشور برده‌گیری می‌کنند. امام باقر(ع) فرمود به زیباترین نام آن‌ها را صدا کنید حقوق‌شان را تا عرق‌شان خشک نشده تماماً و عادلانه بدهید. اگر علاوه بر حقوق مشکلاتی در زندگی‌شان دارند به عنوان یک جهاد مقدس و عبادت، بروید مشکلات زندگی‌شان را حل کنید که خود ایشان این کار را می‌کردند. ایشان فرمودند اگر می‌خواهید بهشت شما تضمین باشد برای طبقات محروم که نمی‌شناسید بدون هیچ توقع، حتی منتظر تشکر نباشید بروید وقت بگذارید و یک مشکل آن‌ها را حل کنید. خدمت به قشر کارگر، کشاورز، روستایی و عشایر که معمولاً از بقیه محروم‌تر هستند و در عین حال به جامعه بیشتر خدمت می‌کنند. معمولاً‌ قانع‌تر هستند. امیرالمؤمنین(ع) فرمود به فکر این توده‌ها باشید این‌ها کم‌توقع و پرکار هستند نه به فکر اشراف و خواص که کم‌کار و پرتوقع و پررو هستند هرچه بیشتر می‌خورند بیشتر طلبکار هستند بیشتر غر می‌زنند و نق می‌زنند. فرمودند خدمت کنید به این طبقات فعال و زحمتکش که غالباً هم این‌ها آدم‌های قانعی هستند و مفید هستند بنابراین خدمت به این قشری که شما در جهت بیمه و تأمین اجتماعی آن‌ها کار می‌کنید یک عبادت و یک جهاد مقاس است و یک وظیفه است. امام صادق(ع) می‌فرمودند وقتی پدرم می‌خواستند به کسی کمک مالی بکنند اولاً در حضور دیگران که نام‌شان را اعلام کنند که ما داریم به ایشان کمک می‌کنیم! به هیچ وجه. بعد امام باقر(ع) می‌فرماید وقتی پدرم (امام صادق(ع)) می‌خواست به کسی چیزی بدهد دستش را بالا نمی‌گرفت که توی دست او بگذارد بلکه با دو دست نه یک دست، پایین می‌گرفتند او فرد از بالا دستش را بردارد. و می‌گویند پدر ما امام باقر(ع) وقتی به یک محروم کمک می‌کرد یک طوری با ادب و تواضع رفتار می‌کرد که اگر کسی وارد می‌شد فکر می‌کرد که او دارد به ایشان کمک می‌کند! امام باقر(ع) این‌طور احترام و ادب را در برابر محرومین رعایت می‌کرد. بعد می‌گویند یک روزی دیدم یک بنده خدایی آمد و بعد منتظر نمی‌شدند تا تشکر کند، توی چشم طرف نگاه نمی‌کردند. امام(ع) به کسی که کمک می‌کرد توی چشم او نگاه نمی‌کرد که او حالت شرمندگی پیدا کند که حالا ما باید تشکر کنیم. ابداً. این که منتظر تشکر او بمانند، توی چشم او نگاه کنند،‌جلوی جمع از بالا به پایین نگاه کنند یا بیا بگیر نه هرگز. بعد می‌گوید یک روز دیدم یک مبلغی توی دست‌شان بود جلوی فردی که محتاج بود و گرفتار بود و کمک می‌خواست او دستش که به سکه خورد بعد پدر من یعنی امام باقر(ع)، سکه را بوسیدند دوباره به آن شخص دادند او هم گرفت رفت. بعد که رفت پرسیدم که چرا شما سکه (پول) را بوسیدید؟ مگر پول بوسیدنی است؟ فرمودند هر پولی نه. این پولی که من گذاشتم و به دست این طرف خورد، دست این، دست خداست. دست کسی که نیازمند و محتاج است دست او نیست دست خداست. من چون این سکه به دست خدا خورد بوسیدم و دوباره به ایشان دادم. طرف گفت که او می‌خواست تشکر کند چرا اجازه ندادید تشکر کند؟ چرا سریع خداحافظی کردید؟ فرمودند برای این که این تشکر، توأم با یک نوع توقع است و ممکن است تحقیر تلقی بشود. من نمی‌خواهم یک کسی شرمنده باشد. ما باید خدمت کنیم وظیفه‌مان هست، توقع تشکر هم نداشته باشیم نگذاریم طرف شرمنده و منفعل باشد. شما ببینید این ادب مکتب قرآن و اهل بیت است در باب این طبقات فعال و شریف و محرومی که شما با آن‌ها سروکار دارید.

یک نکته هم راجع به مسئله انتخابات و فلسفه سیاسی اسلام و شیعه عرض کنم که سؤال این است آیا به هرکسی می‌شود رأی داد و آیا با هر حکومتی می‌شود بیعت کرد؟ آیا در هر جبهه‌ای می‌شود ایستاد و با آن‌ها همراهی و همصدایی کرد؟ من خواهش می‌کنم این دو- سه تعبیر امام باقر(ع) را دقت کنید. 1) فرمودند اگر با اشخاص یا دستگاه‌هایی که فاسد هستند، خائن هستند و ظالم هستند، این‌هایی که بدون رعایت ضوابط الهی و شرعی، بدون رضایت خدا و خلق بر آن‌ها حکومت می‌کنند هدف‌شان دنیاست، نه اجرای عدالت، هر نوع همکاری با آن‌ها خیانت است و شراکت با آن‌هاست. بعد یک قدم جلوتر این که فرمودند سکوت در برابر آن‌ها هم همدستی و همراهی با آن‌هاست. سکوت هم نباید بکنید. امام باقر(ع) فرمودند هرکس با کسانی بیعت کند – حالا امروز بگوییم رآی بدهد یا همراهی کند – که این‌ها حقوق الهی حق‌الناس و حق‌الله را نمی‌خواهند رعایت کنند فرشته مرگ که سراغ آن‌ها بیاید با مژده لعن و نفرین می‌آید یعنی مرگ آن‌ها آغاز عذاب الهی است. ان‌جا هم قسر در بروند در حساب و کتاب الهی موضع سیاسی شما دخالت دارد. یعنی این که با چه کسانی همراهی می‌کنید و نمی‌کنید، به چه جماعتی و دستگاهی بیعت می‌کنید یا نمی‌کنید این‌ها هم آدم را جهنمی و بهشتی می‌کند. فرمودند اگر حجت شرعی و عقلی نداشته باشید که کفه چه کسانی را دارید در نظام‌های سیاسی جهان اسلام سنگین می‌کنی و کدام جریان‌ها را که موحد هستند عدالتخواه هستند خدایی هستند خلقی هستند و تنها می‌گذاری و تضعیف می‌کنی، مطمئن باشید غیر از این که دنیای‌تان را این‌جا خراب می‌کند یا اصلاح می‌کند آخرت‌تان را هم خراب یا اصلاح می‌کند. یکی از چیزهایی که افراد را جهنمی می‌کند این است که نسبت به مسئله حکومت، که چه کسانی بر ما حکومت می‌کنند و بکنند، و چگونه حکومت کنند؟ بی‌احساس و بی‌طرف باشد، فرمودند مشمول عذاب الهی خواهید شد برای این که اثر دارد که چه کسانی بر شما حکومت کنند. در تربیت اجتماعی اثر دارد در عدالت اجتماعی اثر دارد، در فرهنگ‌تان، اقتصادتان فقر و غنایتان، عزت و ذلت مردم اثر دارد. حاکمان ترسو و شجاع با هم مساوی نیستند. حاکم اشرافی با ساده‌زیست با هم مساوی نیستند. حاکم خداباور و بی‌خدا با هم مساوی نیستند. یک خدای مصنوعی و دروغین. حاکمی که متخصص است با اویی که بی‌تخصص است مساوی نیستند چون آن آدمی که متخصص و متعهد است مشکلات مردم را حل می‌کند آن کسی که نه تخصص دارد نه تعهد دارد به مشکلات مردم اضافه می‌کند و خانواده‌هایی را بیچاره می‌کند. لذا حق ندارید دنیا را از ‌آخرت، یا فکر نکنید سیاست ارتباطی با بهشت و جهنم شما ندارد. هم دنیا و هم آخرت شما بستگی دارد از جمله به موضع سیاسی‌تان.

امام باقر(ع) فرمودند: «إنَّ الإمامةَ لا تَصْلُحُ إلاّ لِرَجُلٍ فیهِ ثَلاثُ خَصالٍ:» سه شرط مهم است که در رهبری و حاکمیت باید توجه کنید که با چه کسانی بیعت می‌کنید و رأی می‌دهید؟ چه کسانی را بر سرنوشت خودتان حاکم می‌کنید؟ 1) «وَرَعٌ یَحْجِزُهُ عَنِ المَحارمِ...،» آدم شل و وِلی است و اصلاً برای او عدل و ظلم، صلاح و فساد هیچ اهمیتی ندارد؟ آدمی هست که بر خودش مسلط است اگر یک حق امضایی پیدا کرد که پول‌های میلیاردی جابجا کند خیانت نکند؟ آدمی هست که سر یک مسئله قدرت، ثروت، جاه‌طلبی، ریاست، مسائل شهوت، جنسی پایش نلرزد یا نه، پایش می‌لغزد؟ فرمودند شرط اول؛ به آدم‌هایی که محکم هستند رأی بدهید نه آدم‌هایی که معلوم نیست در شرایط چه کار می‌کنند؟ ممکن است خیانت سیاسی، خیانت اقتصادی، خیانت جنسی، خیانت اداری کند. فرمودند این مهم است نگویید آدم‌ها مهم نیستند که چه کسی حکومت می‌کند؟ خیلی مهم است. هم چگونه حکومت می‌کند مهم است و هم چه کسی حکومت می‌کند مهم است و بعد هم این دوتا از هم جدا نیست. چون بعضی‌ها می‌گویند در دوران سنت می‌گفتند چه کسی حکومت کند؟ در دوران مدرنیته می‌گویند مهم نیست چه کسی؟ چگونه حکومت می‌کند؟ اصلاً این دوتا مگر قابل تفکیک است. چه کسی یک صفات شخصی است و چگونه هم یک صفات سیستمیک است. هر دویش مهم است و هر دویش هم به هم مربوط است. می‌فرماید به مدیریت‌هایی حق دارید رآی بدهید و همراهی کنید که آدم‌هایی نباشند که با کوچکترین وسوسه‌ای فاسد می‌شوند تا ببینند کسی مواظب‌شان نیست دست‌شان کج است و خیانت می‌کنند مراقب باشید به این‌جا جان و مال و ناموس و حیثیت‌تان و همه چیزتان را به این‌ها ندهید؟ چه کسانی را دارید بر خودتان مسلط می‌کنید؟ 1) ورع دارند یا نه؟ تقوا دارند یا نه؟ خودشان را می‌توانند مدیریت کنند بر خودشان مسلط هستند یا نه؟ 2) «و حِلْمٌ یَمْلِکُ بهِ غَضَبَهُ...،» کسانی که اهل خشونت و عصبانیت نباشند. مثلاً بنده عصبانی مزاج هستم حق ندارم یک کارهایی را بپذیرم. اگر نه، خوش اخلاق و صبور و اهل حلم هستند ظرفیتم بالاست و می‌توانم مشکلات و موانع را تحمل کنم، حتی ممکن است ارباب رجوع بیاید به شما توهین کند فحش بدهد، بیخودی به شما تهمت بزند، فرمودند حلم. به کسانی که ظرفیت دارند و زود واکنش نشان نمی‌دهند اهل تحمل هستند، اهل مدارا هستند و مدیریت‌های کشور دست این‌ها باشد. 3) «و حُسْنُ الخِلافةِ...» رهبری زیبا و درست «عَلى مَن وُلِّیَ علیه...» نسبت به تمام کسانی که تحت مدیریت و کنترل او هستند «حتّى یَکونَ لَهُ کالوالِدِ الرَّحیمِ.» باید به کسانی رأی بدهید که دل‌شان به حال مردم می‌سوزد مثل پدر در مورد فرزندانش.

الآن اگر بچه شما خدای نکرده بیماری و دردی دارد، دارد درد می‌کشد شما شب خواب‌تان می‌برد؟ خواب‌تان نمی‌برد چون این بچه دارد درد می‌کشد. امام باقر(ع) فرمودند حق دارید به کسانی رأی بدهید، بیعت کنید که بدانید این‌ها با درد مردم درد می‌کشند و در کنار مردم رنج می‌برند و خودشان را شریک مشکلات مردم می‌دانند شب‌ها راحت خواب‌شان نبرد اگر مردم مشکلی دارند و این می‌تواند حل کنند ولی حل نکرده است. به امیرالمؤمنین(ع) گفتند آقا شما که روزها خدمت به خلق و دفاع از دین و عدالت هستید، شب‌ها هم که مشغول عبادت هستید چند ساعتی فرصت دارید استراحت کنید باز همان چند ساعت را هم گاهی نمی‌خوابید. حضرت علی(ع) فرمود من چطور خوابم ببرد در حالی که همین الآن دارم با خودم فکر می‌کنم نکند آن طرف سرزمین اسلامی امشب یک خانواده‌ای گرسنه باشد؟ همین احتمال که در ذهن من می‌آید که نکند یک خانواده‌ای گرسنه باشند دیگر خوابم نمی‌برد. تشیع علی این است. امام باقر(ع) فرمودند شما شیعه ما نیستید اگر در شهر شما خانواده‌ای گرسنه، برهنه، بیمار، بی‌خانمان باشد و شما بگویید به من چه! شیعه ما نیستید. شیعه ما می‌گوید مشکل همه در حد توانم مشکل من هم هست. فرمودند حتی اگر نمی‌توانید به او کمک کنید باید بروید به او آرامش بدهید. بگویید من پول ندارم به شما کمک کنم اما تو تنها نیستی. اگر این‌طوری نیستید هرگز خودتان را شیعه ما ندانید. شما ما را قبول دارید ما شما را قبول نداریم. بروید نوکری مردم بخصوص محرومین را بکنید بدون توقع، همانطور که قرآن می‌فرماید انبیاء به مردم خدمت می‌کردند هدایت می‌کردند کتک می‌خوردند قرآن می‌گوید هیچ پیامبری نیامد الا این که او را مسخره کردند. در عین حال انبیاء به مردم می‌گفتند ما برای خدا به شما خدمت می‌کنیم و از شما هیچ چیز نمی‌خواهیم نه پول، نه احترام، «... لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا » (انسان/ 9)؛ نه پاداشی از شما می‌خواهیم حتی تشکر هم از شما نمی‌خواهیم یعنی اگر از ما تشکر هم نکنید من به وظیفه خودم عمل می‌کنم. امام باقر(ع) فرمودند مدیران باید با مردم این‌گونه باشند. این سه‌تا خصلت که به چه کسانی رأی بدهیم؟ با چه کسانی همراهی کنیم؟ اجازه بدهیم چه کسانی توی حکومت بیایند و چه کسانی نیایند؟

«إنّما دانَ اللّهَ عزّوجلّ بِعبادَةٍ یُجْهِدُ فیها نَفْسَهُ و لا إمامَ لَهُ مِنَ اللّهِ، فَسَعْیُهُ غَیْرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضالٌّ مُتَحَیِّرٌ و اللّهُ شانِئٌ لأعمالِهِ، و مَثَلُهُ کَمَثَلِ شاةٍ ضَلَّتْ عَن راعِیها و قَطِیعها »‌ حتی فرض کنید شما کاملاً متدین هستید، نماز و روزه و حج‌تان را، همه را رعایت می‌کنید. حالا یک عده‌ای از مردم اهل نماز و روزه نیستند حالا ممکن است زیارت هم برود، آش نذری هم می‌خورند، برای امام حسین یک لباس سیاه می‌پوشد اما نماز نمی‌خواند. روزه نمی‌گیرد، وجوهات، خمس، بخشی از اموالش را که نیاز ندارد یک پنجم آن را به جامعه، به خانواده‌های محروم بده، خرج عدالت اجتماعی، خرج فرهنگ جامعه بشود نمی‌دهد ولی می‌گوید مذهبی است و خودش را لامذهب هم نمی‌داند. لامذهب به آن معنا هم نیست. حالا ببینید امام باقر(ع) می‌گویند آن‌ها هیچی، این‌هایی که این مسائل را رعایت می‌کنند حتی فرض کنید نماز و روزه، حج، همه را رعایت می‌کنید اما «بلا امام عادل من الله» یک رهبر و دستگاه عادل و عدالتخواهی، پشت او نیستی، یعنی می‌گویی مهم نیست چه کسانی بر ما حکومت کنند، دنبال چه کسانی راه می‌افتی، عدالت و امانت برایتان مهم نیست «و ان سعیه غیر مقبول» تمام عبادات‌تان باطل است. فهمیدید چه شد؟ این‌هایی که می‌گویند ما مذهبی هستیم به سیاست کاری نداریم که چه کسی حکومت می‌کند و در دنیا چه اتفاقاتی می‌افتد؟ ما به مرگ و درود کاری نداریم. امام باقر(ع) می‌فرمایند اگر تمام عبادات‌تان را انجام بدهید اما نسبت به مسئله حکومت و قدرت و سیاست و این که چه کسانی بر ما و بر جهان اسلام و بر بشر حکومت می‌کنند این مسائل برایتان مهم نیست «فإنّ سعیهُ غیر مقبول» این تلاش‌های مذهبی نماز و روزه، همه باطل است. چون مسئله حکومت، از همه این‌ها مهم‌تر است. پیامبر(ص) فرمودند اگر شخصاً آدم مذهبی و خوبی هم باشی، آدم صالحی باشی، ولی بگویی برایم مهم نیست که علی دارد حکومت می‌کند یا معاویه؟ و در حال آن بمیری «مات میتة جاهلیة» انگار مثل مشرکین قبل از اسلام مُردی، این مرگ، مرگ جاهلیت است. بگویید من خبط و ربط ندارم و برایم مهم نیست دنبال چه کسانی راه بیفتم، من سرم توی لاک خودم است. می‌فرماید این مرگ جاهلیت است معلوم نیست تو با کدام خط هستی و با چه کسی هستی؟ این حدیث خیلی عجیب است.

از چند امام(ع) نقل شده، «بُنِیَ الإِسلامُ عَلى خَمسٍ:...» اگر بگوییم اسلام 5 پایه دارد یعنی 5تا مرز خط قرمز دارد. 1) «عَلَى الصَّلاةِ...،» یکی نماز است. نمی‌توانی نماز نخوانی ولی بگویی من مسلمان هستم، 2) «وَالزَّکاةِ...،»‌ وقتی رفاه دارید و ثروتمند هستید باید مازاد بر نیازت را به فقرا و محرومین بدهید. نگویید من نیاز هم ندارم باز هم فقط خودم می‌خورم. این هم خط قرمز است. اگر ثروتمندان و سرمایه‌داران مازاد بر نیازشان، بخشی از اموال‌شان به خانواده‌ها و طبقات محروم ندهند مسلمان نیستند. حالا به لحاظ فقهی و شناسنامه‌ای همه ما مسلمان هستیم ولی در دنیا، تا بهشت زهرا! تا آن‌جا مسلمان هستیم از بهشت زهرا به بعد، مسلمانی به شناسنامه کاری ندارد به عقاید و اخلاق کار دارد. تا چند سال هر کسی معلوم نیست چه وقت می‌رود. 3) «وَالصَّومِ...،» روزه؛ کسی که می‌تواند روزه بگیرد و نمی‌گیرد یعنی حاضر نیست 30 روز بر شکم خود مسلط شود بگوید می‌خواهم بخورم می‌توانم بخورم اما نمی‌خورم. اراده انسانی ندارد. این هم مرز بعدی. 4) «وَالحَجِّ...،» کسی که ثروتمند است می‌تواند حج برود ولی نمی‌رود. ما بعضی‌ها را می‌شناسیم نصف کشورهای دنیا را رفته، مسلمان هست، مذهبی هم هست اما هنوز حج نرفته است. فرمودند این‌ها هم مسلمان نیستند اسم‌شان مسلمان است. 5) «وَالوِلایَةِ...،» یعنی دنبال چه خطی هستی؟ مسئله حکومت. مسئله رهبری. بعد امام باقر(ع) فرمودند «ولَم یُنادَ بِشَیءٍ کَما نُودِیَ بِالوِلایَةِ...،» هیچ کدام از این‌ها به اندازه مسئله ولایت و رهبری و حاکمیت سیاسی مهم نیست. یعنی نماز،‌ روزه، حج، زکات، همه این عبادات یک طرف، اهمیت مسئله این که چه کسانی حکومت کنند و دنبال چه رهبرانی راه می‌افتی و در چه جبهه و خطی هستید این از همه آن‌ها مهم‌تر است برای این که اگر این خراب بشود آن بقیه هم خراب می‌شود. یعنی افراد فاسد سر کار بیایند کم‌کم با نماز و روزه و حجاب و حج و همه چیز مبارزه می‌کنند اما اگر آن درست باشد امکان درست شدن این‌ها هست.

بخش دوم و آخر عرایضم- خواهش می‌کنم این را دقت کنید – یکی از جاهایی که کلاه همه را برمی‌دارند سر این مسئله دموکراسی و دموکرات که بله ما دموکراسی در غرب، اروپا، جمهوریت، این‌جا و به بقیه، و بعد اگر جاهای دیگر انتخابات با مشارکت‌های بالا هم در چارچوب نظام خودشان بکنند می‌گویند نه، آن‌ها دموکراسی نیست و آن انتخاب‌ها را قبول نداریم. من فقط خواهش می‌کنم دقت کنید. الآن در کل دنیا 26تا کشور است که هنوز سلطنتی و پادشاهی است. نصف این‌ها در اروپاست یعنی قاره‌ای که بیشتر از همه از جمهوریت و دموکراسی حرف می‌زند اما بیشتر از همه هنوز نظام سلطنتی دارد خود اروپاست. انگلستان نظام سلطنتی است، نه جمهوری. دانمارک سلطنتی است. سوئد سلطنتی است. انواع و اقسام. خودشان این‌ها یعنی 12 کشور در اروپا رژیم‌شان سلطنتی است نه جمهوری بعد به بقیه درس جمهوریت و دموکراسی می‌دهند. بلژیک پادشاهی است شاه دارند نه رئیس جمهور. انگلستان شاه دارد نه رئیس جمهور. سلطنت هم ارثی است خانوادگی است. این که چه کسانی در رآس حکومت هستند به هیچ وجه مردم رآی نمی‌دهند. اصلاً نمی‌توانند و حق ندارند رأی بدهند. – دوستان بدانید – می‌دانید تنها رژیمی که خودش را به رأی مردم گذاشته امام(ره) و جمهوری اسلامی بوده است هیچ حکومتی در جهان، اصل حکومتش را نه اول، نه بعد، به رأی نگذاشته است. گفته ما آمدیم حالا در چارچوب ما اگر دموکراسی باشد در چارچوب ماست. همین الآن هیچ حکومتی در جهان با رفراندوم نیامده، این را می‌دانستید؟ هیچ حکومتی. همه حکومت‌ها یا با جنگ آمدند یا ارثی و سلطنتی هستند یا چندتا کشور خاص انقلاب شده، انقلاب هم پیروز شده رفراندوم نکردند فقط این‌جا بوده است. مردمی‌ترین انقلاب شده باز امام(ره) گفته باز اصل رژیم را به رأی بگذاریم. باز بعد گفته مردم نماینده بفرستید قانون اساسی بنویسند بعد دوباره گفته قانون اساسی را هم به رأی مردم بگذارید. حالا یک نکته دیگر، هیچ کشوری جز انقلاب اسلامی قانون اساسی خود را که نمایندگان مستقیم مردم بنویسند و بعد کل مردم رأی بدهند نبوده و نیست. این را هم نمی‌دانستید. هیچ کجای دنیا قانون اساسی‌شان را بگویند مردم، کلاً نماینده‌های شما بیایند بنویسند بعد هم باز قانون اساسی را دوباره خودتان رأی بدهید بعد تجدیدنظر در قانون شد دوباره شما رأی بدهید. این اتفاق فقط در ایران بعد از انقلاب افتاده است. همین آمریکا و فرانسه که این‌ها مدعی هستند که اولین جمهوری‌های غرب هستند و اولین بار این‌ها قانون اساسی را نوشتند، حقوق بشر، حقوق سیاسی،‌ دموکراسی، همین‌ها هیچ کدام‌شان قانون اساسی‌شان را نمایندگان مردم ننوشتند. در آمریکا اشراف و سرمایه‌داران چندتا ایالت نه تازه همه ایالات، آن‌ها نوشتند و گفتند این قانون است. بنابراین این شعارهایی که می‌دهند هیچ کدام این‌ها به اندازه انقلاب اسلامی و امام(ره) به این اندازه نه جمهوری بودند نه دموکراتیک نه انتخاباتی که اصل نظام‌شان با رفراندوم بیاید. اصلاً هیچ حکومتی با رفراندوم نیامده و هیچ حکومتی هم در جهان با رفراندوم تغییر نکرده است یا عزل نشده است. الآن انگلستان، پادشاهی است. بلژیک پادشاهی است، لوکزامبورگ پادشاهی است. هلند پادشاهی است. نروژ پادشاهی است. سوئد پادشاهی است این‌ها اصلاً هیچ کدام جمهوری نیستند. واتیکان هم پاپ آن هم پادشاهی است و او حتی با رأی مؤمنین هم نمی‌آید! یک پادشاهی مذهبی است بعد پادشاه انگلستان – شما می‌دانید پادشاه یا ملکه انگلستان- فقط پادشاه انگلیس نیست بلکه پادشاه 16 کشور است که مستعمرات آن بوده‌اند. یکی استرالیاست، یکی کاناداست، یکی نیوزلند است. این کشور‌ها مِلک شخص شاه انگلستان است! یعنی همین الآن هم امیر و حاکم آن‌جا تعیین می‌کند. الآن پادشاه انگلیس می‌تواند پارلمان، مجلس استرالیا، کانادا و نیوزلند را منحل اعلام کند! می‌تواند نخست‌وزیرهای آن‌ها را عزل کند! می‌تواند انتخابات‌های استرالیا و کانادا و نیوزلند را پادشاه انگلستان در لندن ابطال کند! می‌تواند مصوبات این‌ها را وتو کند. جالب است نمی‌گویند این‌ها متحدان ما هستند. شما می‌دانید همین الآن طبق قانون، رسماً این کشورها یعنی استرالیا، کانادا، نیوزلند و 16تا کشور، این‌ها حتی برای انگلستان نیست مِلک شخصی پادشاه انگلستان است! مِلک اوست. بعد این‌ها به ما می‌گویند این‌ها دموکراسی نیست، انتخابات نیست، جمهوری نیست. مردم در انتخاب پادشاه هیچ نقشی ندارند. یک خانواده حاکم است بچه‌هایشان پدر – پسری! این چون بچه اوست، توله اوست، بعد او باید شاه بشود! مردم چه کاره‌اند؟ مردم فقط باید اطاعت کنند. نه مستقیم نه غیر مستقیم. این‌طوری نیست که مردم یک نمایندگانی را انتخاب کنند آن نمایندگان بروند حاکم یا شاه را انتخاب کنند. اصلاً انتخابی در کار نیست. اسپانیا هم همین‌طور. هنوز اسپانیا و کشورهای مختلف دیگری، این‌ها هنوز پادشاهی هستند. – خواهش می‌کنم دقت کنید – مدام می‌گویم انگلستان، برای این که انگلستان خودش را پدر مشروطیت، سلطنت مشروطه می‌داند و تئورسین‌های لیبرال – دموکراسی پدرانش از انگلستان بودند این‌ها می‌گویند حتی جمهوری فرانسه و آمریکا، انقلاب فرانسه، همه ایدئولوژی‌هایش در انگلستان شده است. همین الآن شما بی‌بی‌سی را می‌بینید که چطوری کل انتخابات ما باطل است به جایش شلوغی و درگیری را تشویق می‌کنند. این که می‌گویند مستقل است این هم دروغ است. بی‌بی‌سی کل بودجه‌اش را از شخص شاه می‌گیرد و تحت مالکیت شاه یا ملکه انگلیس است. حالا ممکن است بگویید شاه در این کشورها تشریفاتی است و زیاد اختیارات ندارد و بگویید که اصل کار دست نخست‌وزیر و پارلمان است و آن‌ها را مردم کاملاً انتخاب می‌کنند. - من خواهش می‌کنم دقت کنید – این را می‌گویم برای این که قدر قانون اساسی کشور را بدانیم و این مردم‌سالاری را بدانیم که چقدر صادقانه مردم‌سالاری است و این‌ها چقدر کاذب و منافق هستند. در انگلستان مردم، شخص دوم که نخست‌وزیر است که مجری است و قوه مجریه دست اوست یعنی نخست‌وزیر، در انگلستان مردم نه تنها شاه را که اصلاً در آن دخالتی ندارند بلکه نخست‌وزیر را هم مردم انتخاب نمی‌کنند. یعنی شخص اول قوه مجریه را مردم مستقیم انتخاب نمی‌کنند. باز پادشاه و ملکه انگلستان، از بین این‌هایی که در پارلمان رأی آوردند او به لحاظ قانونی می‌گوید که این نخست‌وزیر باشد یا نباشد؟ دست اوست! می‌گویند آقا این‌ها رأی آوردند می‌گوید باشد رأی آورده باشند ولی من باید اعلام بکنم و هر وقت هم بخواهد شاه می‌تواند هم نخست‌وزیر را عزل کند و هم کل مجلس و پارلمان را منحل اعلام کند. یک مقامی است که هیچ انتخابی در مورد آن نیست. البته نگاه می‌کنند کدام حزب بیشتر رأی آورده است شاه از آن حزب یک نفر را می‌گذارد ولی هیچ الزام قانونی ندارد. یا مثلاً مدام می‌گویند دموکراسی مستقیم در سوئیس است! در سوئیس مشارکت مردم آخرین باری که حدود 49 درصد بوده که سقف آن بوده 45 سال پیش بود 1979 زمان انقلاب بود. در این 40- 50 سال اخیر هیچ انتخاباتی در سوئیس مشارکت بالای 40 و چند درصد نبوده است. این‌ها می‌گویند دموکراسی سوئیس مستقیم‌ترین دموکراسی و نماد است که می‌گویند از سوئیس یاد بگیرید! مردم سوئیس رئیس جمهورشان را انتخاب نمی‌کنند. رئیس جمهور سوئیس که شخص اول است با رأی مردم انتخاب نمی‌شود یک هیئت مجریه است که 7 نفر هستند خود آن‌ها یک نفر را از بین خودشان می‌گویند رئیس جمهور بشود و او طبیعتاً در رأس قوه مجریه است. فرانسه که می‌گوید پدر جمهوریت و پدر لیبرال دموکراسی است (انقلاب فرانسه). فرانسه انتخابات قبلی‌اش در چند سال پیش حدود 40 درصد از مردم فقط در انتخابات شرکت کردند. هیچ وقت هم نگفتند مشروعیت ما زیر سؤال رفت. همان سال 88 که این‌جا انتخابات بود که شلوغ شد اگر اشتباه نکنم 80 درصد مردم شرکت کردند چون خیلی هم دوقطبی بود. بعد آن درگیری‌ها پیش آمد یک عده گفتند قبول نداریم همین رادیو بی‌بی‌سی و انگلستان می‌گفتند این انتخابات تقلبی است. بعد همان سال، حالا یک مدتی قبل یا بعدش یک انتخابات در انگلیس شد که 32 درصد شرکت کردند. یک انتخابات در آنجا شد که این 32 درصد را گفتند انتخابات واقعی و دموکراسی است این 80 درصد را گفتند انتخابات نیست مردمی و دموکراسی نیست.

نکته بعدی؛ شما می‌دانید در بعضی از کشورهای اروپایی و جهان، رأی دادن اجباری است یعنی باید بیایی رأی بدهی. همانطور که مالیات اجباری است رأی اجباری است اگر نیایید مجازات می‌شوید و دادگاه شما را احضار می‌کند بعضی از حقوق‌تان را از شما می‌گیرند، یکسری از معاملات را دیگر نمی‌توانید انجام بدهید. خدماتی که حکومت به شما می‌دهد کم می‌شود. الآن در بلژیک انتخابات و رأی دادن اجباری است دموکراسی اجباری! باید رأی بدهید از همین‌هایی که ما انتخاب می‌کنیم از بین همین‌ها باید به یکی از این‌ها رأی بدهید اگر رأی ندهید و مشارکت پایین بیاید جریمه و مجازات می‌شوید. الآن در بلژیک انتخابات اجباری است. در یونان انتخابات اجباری است. در استرالیا اجباری است. همین ترکیه بغل ما انتخابات اجباری است که چند وقت پیش گفتند مشارکت بالاست اصلاً نمی‌توانید رأی ندهید اگر ندهید مجازات می‌شوید باید بیایید رأی بدهید. می‌گویند بین همان‌هایی که ما گفتیم. برزیل اجباری است. مکزیک اجباری است. آرژانتین اجباری است. چندتا کشور در اروپا هم اجباری است یعنی باید به پایگاه رأی‌گیری بیایید و رأی بدهید. اگر در استرالیا و در بلژیک رأی ندهید دادگاه شما را احضار می‌کند جریمه می‌شوید و از یکسری امکانات و فرصت‌های شغلی محروم می‌شوید می‌گویند شما مشارکت را پایین آوردید لذا ما خدمات اجتماعی به شما نمی‌دهیم. مثل مالیات.

خب به من گفتند وقت تمام است.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha