شبکه چهار - 18 خرداد 1403

چگونه انسان شویم؟ (امام جواد ع، "سبک زندگی" و لذت "شریف بودن")

شهادت امام محمد تقی (جوادالائمه) ع _ مشهد ۱۴۰۱

بسم‌الله الرحمن الرحیم

یک قاعد بسیار مهم، علم‌گرایی و مدیریت علمی است. امام جواد(ع) می‌فرمایند هر شخص یا تشکیلاتی، هر ملت یا دولتی که بدون علم و به روش غیر علمی یک عملی را ولو عمل درست و مفید و لازمی هم باشد اما به روش غیر علمی انجام بدهد «من عمل غیر علم» بر اساس غیر علم عمل کند علمی عمل نکند تخصصی و آگاهانه، برنامه‌ریزی شده عمل نکند «ما اکثر مما یُصلح» خرابکاری‌هایش از درست‌کاری‌اش و صدمات آن از خدمات آن بیشتر خواهد شد و ما این را تجربه کرده‌ایم هم در زندگی شخصی خود مکرر تجربه کردیم و می‌کنیم. اولاً اصلاً بررسی نمی‌کنیم که اصل این کار درست است یا نه؟ اجتماعی، حکومتی و مدیریتی، آیا این پروژه، این قانون، این لایحه، این بخشنامه درست است یا نه؟ ابعاد مختلف آن درست سنجیده نمی‌شود اعلام می‌شود بعد هم اِعمال می‌شد استعمال می‌شود. «من عمل علی غیر علم» هر شخص یا گروه یا مدیریت یا دولتی که غیر علمی عمل کند یک پروژه‌ای را بدون علم، همین‌طوری برویم ببینیم چه می‌شود، بساز و جا بینداز، برو جلو بالاخره یک کاری می‌شود! نه، خراب می‌شود. امام جواد(ع) فرمودند که «ما افسد اکثر مما یصلح» ‌افساد آن از اصلاح آن بیشتر است. می‌خواهد اصلاح کند افسادات آن از اصلاحات آن بیشتر می‌شود. این هم توجه ضروری به عنوان یک متدین، یک شخص، یک رفتار دینی، تا یک دولت دینی، مدیریت دینی. و در هر حوزه‌ای. دانشگاهیان در کار خودش، حوزه در کار خودش، مدیریت‌ها در کار خودشان، مطالعه شده، ابعاد مختلف آن را بسنجد. «علی غیر علم» یعنی عمل و مدیریت غیر علمی، نتیجه‌اش خرابی و فساد است. ضرر آن بیشتر از سود آن خواهد بود. این هم یک اصل مهم از آموزه‌های مهم امام جواد(ع) که در مسائل شخصی و ملی و بین‌المللی مطرح است.

اصل دیگر، از امام جواد(ع) پرسیدند که می‌شود یک راه‌هایی عملی و زودبازده برای جلب رضایت خداوند به ما نشان بدهید؟ شما که خدا را می‌شناسید و راه خدا را رفتید و می‌روید به ما بگویید چه کارهایی را انجام بدهیم می‌توانیم مطمئن باشیم که خداوند ما را دوست دارد و از ما راضی است؟ غیر از اصل ایمان به خداوند، اطاعت خداوند چه کارهایی نظر رحمت خداوند را بیشتر به ما جلب می‌کند؟ - دقت کنید عین جملات امام جواد(ع)، تک عبارات در معنا و آثار و ابعاد آن دقت کنیم – همه آن‌ها توجه به انسان است. به خود و دیگران، به رشد انسان و حقوق انسان. امام جواد(ع) فرمودند سه شاخص مهم برای کسب رضایت خداوند: 1) اولاً زیاد از خداوند عذرخواهی کنید این تواضع نفی تکبر و استکبار شخصی، این مبارزه با آن دیکتاتور و فرعون درون است و این که من مرکز عالم هستم من از همه بهتر هستم، من آدم درستی هستم، من کامل هستم و تکامل یافته‌ام و احتیاجی به اصلاح خودم و تکامل ندارم، من چه هستم و... من منم! می‌خواهید در مسیر رشد و ارتقاء انسانی و الهی باشید بسیار آمرزش خواستن از خداوند است. در محضر خدا، در خلوت، زیادی از خداوند عذرخواهی و استغفار کنید و از خدا بخواهید که شما را ببخشد. آمرزش خدا را طلب کنید. این اصل اول و گام اول. اگر کسی خطای خودش را نپذیرد و حاضر به خضوع در محضر خداوند و عذرخواهی از او نباشد این راه رشد را به روی خودش بسته است. 2) اخلاق خوش با انسان. نرم‌خویی با مردم؛ که خوب این خیلی هم سخت است من می‌دانم چقدر سخت است چون من از پسِ هیچ کدام از این‌هایی که می‌گویم خودم برنیامدم، این‌جا دارم روخوانی می‌کنم، دارم نقل قول می‌کنم ما این‌جا نقال هستیم. فرمودند که می‌خواهید خداوند را از خود راضی کنید مردم را تا می‌توانید از خودتان راضی کنید یعنی خدمت کنید نه این که به هر شیوه‌ای، یک فسق و فجوری راه بیندازیم همه خوش و راضی باشند! نه، رضایت از طریق نرم‌خویی یعنی رفتار مؤدبانه و متواضعانه با دیگران، با اخلاق خوش، با لبخند و با محبت به دیگران رفتار کردن. پس این هم اصل دوم که امام جواد(ع) برای جلب رضایت خداوند می‌شمارند. رفتار درست با مردم. با مردم به نحوی باشید که وقتی نیستید همه بخواهند که شما باشید. وقتی از دنیا می‌روید همه ناراحت باشند که چرا فلانی رفت؟ وقتی هستید شاد باشند. نرم‌خویی با مردم، رعایت حقوق و احساسات و تأمین نیازهای مردم. این راه نزدیک شدن به خداست و یک راه مهم هم این است. 3) نرم‌خویی و درست حرف زدن با مردم خیلی مهم است اما یک چیز دیگر هم هست سر کیسه را باید شل کنیم. جیب‌تان را قفل و گره نزنید. بسیار صدقه دادن، یعنی از اموالی که برای آن زحمت کشیدید، عرق ریختید تلاش کردید و جمع کردید از آن اموال‌تان به دیگران بدهید. یعنی کمک مالی و اقتصادی، صدقه یعنی صادقانه، ریشه صدقه صدق است یعنی صداقت خودتان را نسبت به مردم و نیازهایشان نشان بده. تا می‌توانید هرچه بیشتر به مردم صدقه بدهید محبت خدا بیشتر به شما جذب می‌شود و این صدقه هم فقط پول نیست هر نوع خدمت و رفع نیاز مردم صدقه است. مثلاً از پیامبر اکرم(ص) نقل شد که ایشان در یک جمعی وارد شدند دیدند سه – چهار نفر با هم وارد شدند و می‌گویند و می‌خندند یک نفر هم آن‌جا نشسته و نه می‌گوید نه می‌خندد، هیچی! ساکت است. سؤال کردند که چرا ایشان را وارد جمع نمی‌کنند و خودشان تنهایی می‌خندند؟ این هم در ضمن یک درس بزرگی است که تنها تنها نخور و تنها تنها نخند. وقتی یک کسی جدا نشسته و شما می‌خندید او با خودش می‌گوید من تنها و تک افتاده‌ام! گفتند که آقا ایشان کر و لال است ایشان نمی‌شنود. ما داریم یک خاطره و جوکی برای هم تعریف می‌کنیم خب ایشان نمی‌شنود کر است ما قصد اذیت کردن او را نداریم. طبق این نقل، پیامبر اکرم(ص) فرمودند وقتی ناشنواست در حضور او نشستید با هم می‌گویید و می‌خندید چه احساسی به او دست می‌دهد؟ اولاً ممکن است فکر کند که دارید او را دست می‌اندازید؟ دارید راجع به او حرف می‌زنید. ثانیاً همین غم و رنج و احساس تنهایی، این‌ها مهم است. گفتند آقا خب چه کنیم؟ گفتند یا جلوی او این جلسه بگو بخند را راه نیندازید یا یک جوری با زبان اشاره به ایشان تفهیم کنید که دارید چه می‌گویید؟ او الآن دارد رنج می‌برد، به احساسات او احترام بگذارید اگر می‌خواهید خداوند شما را دوست داشته باشد. آدم‌ها را دوست داشته باشید. برادران و خواهرانی که گرفتار یک نقص عضو یا معلولیتی در بدن یا جسم هستند غیر از نیازهای مادی و علاوه بر آن یک نیازهایی هم نیازهای عاطفی است. پیامبر اکرم(ص) فرمودند باید رعایت کنید. هرکس می‌تواند با زبان اشاره به دوستانی که کرولال هستند مسائلی را تفهیم کند و آن‌ها را در گفتگو و در شادی و در مسائل شریک کند این یک صدقه است. همین زبان اشاره خودش یک صدقه است. فرمودند اگر از توی خیابان رد می‌شوید خاری، سنگی، یک راهی جاده‌ای جایش خراب است می‌توانید آن را حل کنید آن مشکل را از سر راه مردم بردارید آن مشکل را حل کن. مثلاً ترافیک است یک جایی گرفتار است، مشکلی هست می‌توانید حل کنید، فرمودند همین خاری از سر راه مردم برداشتن این صدقه است. بنابراین صدقه یک عنوان بسیار عامی است.

پس امام جواد(ع) فرمودند با سه عمل می‌توانید به سرعت به خداوند و به خشنودی و رضایت او نزدیک بشوید در محضر خدا زیادی آمرزش بخواهید و عذرخواهی و معذرت‌خواهی کنید با مردم نرمخو و مهربان و خوش برخورد و مؤدب و متواضع و با لبخند مواجه بشوید. از حضرت فاطمه(س) یک روایتی است که فرمودند مؤمن همیشه بر لب لبخند دارد. یک جامعه دینی و خانواده متدین آن است که با چهره‌شان به همدیگر استرس و اضطراب منتقل نمی‌کنند. با لبخند به چهره هم که نگاه می‌کنند به هم آرامش منتقل می‌کنند. این حدیث حضرت زهرا(س) است که ما از این‌ها دور هستیم. و سوم این که فرمودند غیر از این که مهربان و خوش‌برخورد باشید و لبخند بزنید یک کمی هم بسلفید! از جیب‌تان، از حساب بانکی‌تان، درآمدتان تا می‌توانید به نیازمندان کمک کنید. کمک مالی، چون بعضی‌ها حاضرند خوش‌زبانی و هزارجور اظهار محبت زبانی می‌کنند این خوب است ولی حاضر نیست یک ریال به کسی پول بدهد حاضر نیست کمک مالی اقتصادی بکند. حاضر نیست بلند شود برود یک جایی برای یک کسی یک نصفه روز وقت بگذارد و سعی کند یک جوری مشکل او را حل کند که همه این‌ها صدقه است. امام جواد(ع) فرمودند صدقه بدهید، به مردم محبت کنید، مهربان باشید و از مردم زیادی عذرخواهی کنید و استغفار کنید و فرمودند در هیچ کاری شتاب نکنید تا به نظرتان می‌رسد که این کار را انجام بدهید مفید است خوب است با کله نرو، تأمل و تفکر که این کار را بکنم، چه آثار اخروی و چه آثار دنیوی دارد؟ چه آثار فردی و چه آثار اجتماعی دارد؟ چه آثار کوتاه‌مدت و چه درازمدت، چه آثار مادی و چه معنوی. بسنجید و با عجله ندوید. دوم؛ مشورت، عقل جمعی. شما مرکز عالم نیستید. امام جواد(ع) می‌فرماید کسی عقل کل نیست. از عقل و تجربه دیگران استفاده کنید. مشورت، عقل جمعی، گفتگو، می‌دانید که مشورت یک مقدماتی دارد، اخلاق مشورت، زبان مشورت، آداب مشورت، این‌ها مهم است. امام جواد(ع) فرمودند 1) شتابزده عمل نکنید و تصمیم نگیرید. 2) حتماً مشورت کنید و از عقل و تجربه دیگران حتماً استفاده کنید و آن‌ها را شریک کنید. 3) وقتی که تأمل کردید و تعقل کردید، مشورت و عقل جمعی هم بود آن وقت توکل کنید. بعد از تعقّل توکل کنید. دیگر به خداوند اعتماد کنید و بگویید خدایا تو وکیل ما هستی. ما با وکیل چه می‌کنیم؟ می‌گوییم این پرونده ما، این کارهای ما، این تهدید، این فرصت، ما به شما سپردیم و هر کاری صلاح می‌دانی بکن. امام جواد(ع) می‌فرماید دست‌کم حداقل باید نگاه‌تان به خداوند یک چنین نگاهی باشد و یک چنین رابطه‌ای با خداوند داشته باشید. بگویید خدایا تو وکیل هستی من به تو توکل و تکیه کردم، خدایا من به تو اعتماد دارم. من مشورت کردم، عقل جمعی را به کار بردم، عقل فردی شتابزده هم عمل نکردم و حالا بعد از همه مقدمات و شرایط عقلی و برنامه‌ریزی دیگر اعتماد و تکیه من به توست. فرمودند شما این سه‌تا اصل را در رفتار فردی،‌خانوادگی، در اقتصاد، در مناسبات اجتماعی،‌در تربیت فرزند، در همه کار، در هر پروژه‌ای، یک اداره‌ای و شرکتی دارید یک پروژه‌ای می‌خواهید شروع کنید این‌ها را رعایت کن تا دولتمردان و قوای سه‌گانه در کشور تا تصمیم‌های بین‌المللی. فرمودند این سه‌تا کار را بکنید. 1) شتابزده نباشید، احساساتی عمل نکنید، تدبیر و تعقل و برنامه‌ریزی داشته باشید. اندیشه و بررسی داشته باشید. 2) مشورت، به درک و عقل شخصی خودتان اکتفا نکنید از عقل شخصی و تجارب دیگران استفاده کنید. 3) حالا که برنامه‌ریزی را کردید حالا ما مأمور به تکلیف هستیم نه نتیجه. به خداوند توکل کن، خدایا دیگر نتیجه دست من نیست دست توست. عوامل متعددی در این نتیجه دخالت دارد آن کاری که من باید می‌کردم و وظیفه من بود و تکلیف من بود که شتاب نکنم، مشورت بکنم، همه این‌ها را ببینم من این کارها را انجام دادم بعد از این نتیجه دست توست، توکل بر تو. شکست و پیروزی مادی‌اش دیگر مهم نیست هرچه که تو صلاح بدانی ما تسلیم هستیم. من مأمور به تکلیف هستم نه نتیجه، معنی‌اش این است.

امام جواد(ع) یک بحثی دارند راجع به انسان خداباور و دین‌دار، انسان مؤمن؛ که چه کند که همان رفتارها و محاسنی که دارد که موضوع و محتوا درست هم باشد، شیوه به کار بردن آن هم زیبا و درست باشد. فرمودند خود امر به معروف هم باید معروف باشد. یعنی آن شیوه امر به معروف باید خودش شیوه درستی باشد. نهی از منکر کردن دیگران، خود این نهی باید منکر نباشد. یک نهی نادرستی به شیوه نادرستی نباشد. شاخصه‌های یک فهرستی را ذکر می‌کنند که این‌ها مؤمن را مؤمن‌تر و زیباتر می‌کند. عمل ایمانی و عمل صالح را زیبا می‌کند یعنی شیوه اعمال آن هم حساس است. فرمودند ممکن است شما در موقعیت‌های مختلفی قرار بگیرید، ممکن است نعمات و امکاناتی دست‌تان بیاید یا ممکن مشکلات و اشکالاتی سر راه‌تان باشد در همه این موارد می‌توانید زیبا عمل کنید یا زشت. تلاش اقتصادی‌تان را می‌کنید ولی یک مشکلات اقتصادی برایتان پیدا می‌شود. گرفتار یک محرومیت و فقری می‌شوید. یک مدتی گرفتاری‌هایی دارید. در فقر می‌شود دو جور عمل کرد. 1) رفتاری که کرامت شما را و طهارت شما را حفظ کند. 2) رفتاری که نه، این‌ها را پایمال کند. خب در هر دو صورت فقر شما که هست، چون در هر دو صورت شما می‌خواهید عمل کنید و با فقر مبارزه کنید ولی نتوانستید. حالا که نتوانستید یا فعلاً نتوانستید کنش و واکنش اخلاقی و رفتاری می‌تواند با کرامت و عفت باشد پاک باشد یا ناپاک باشد. فرمودند حتی اگر در شرایط فقر قرار گرفتید، اسلام دعوت به فقر نمی‌کند بلکه به رفاه دعوت می‌کند. بلکه در دعاها هم می‌گوید «اللهم انی اسئلک رفاهیتاً عیش» خدایا ما از تو یک عیش و زندگی مرفه می‌خواهیم. البته رفاه‌زده نه. اما مرفه و زندگی شرافتمندانه‌ای که مشکلات زندگی نداشته باشیم. مشکل مسکن، بهداشت، امنیت، ازدواج، اشتغال، این‌ها اجمالاً حل شده باشد اما اگر تلاش کردید و نشده، بالاخره گرفتار یک محرومیت و مشکلات مادی هستید گرفتار فقر هستید فرمودند همین فقر را هم می‌توانید زیبایش کنید و زیبا باشد. انسان فقیر با یک انسان‌نمای فقیر فرق می‌کند. یعنی حفظ اخلاق در حین مشکلات فقر. «العفاف زینت الفقر» فقر سخت است و باید هم با آن مبارزه کنیم اما اگر گرفتار آن شدی می‌توانی زیبا بمانی یا زشت. فقیری که به لحاظ روحی و شخصیتی زشت است و فقیری که به لحاظ شخصیتی زیباست. طرف مشکلات مادی دارد ولی این انسان و شریف است دوست داشتنی است. حقیر نیست خودش، خودش را تحقیر نمی‌کند و نمی‌گذارد کسی او را تحقیر کند. یک انسان متعالی است. آن شکوه ایمانی و کرامت انسانی‌اش را حفظ کرده، فقیر است اما حاضر نیست دزدی کند، حاضر نیست چاپلوسی کند، حاضر نیست دروغ بگوید ولو گرفتار است و مشکلات مادی دارد اما زیباست. این شخصیت زیباست. امام جواد(ع) فرمودند حتی اگر گرفتار یک فقر ناخواسته‌ای شدید آن عفاف و پاکی، طهارت، کرامت انسانی‌تان را اگر حفظ کنید در همان موقعیت سخت فقر هم تو زیبا هستی، «زینت‌الفقر» زینت یعنی زیبایی. ضمن این که این کلمه زیبایی در هر بند این کلمه امام جواد(ع) تکرار می‌شود توجه به بُعد زیبایی‌شناسی عمل است. انسان زیباست و عمل او باید زیبا باشد، انسان باید زیبا باشد. و این زینت و زیبایی فوق‌العاده مهم است. این زیبایی‌شناسی مادی نیست این زیبایی‌شناسی معنوی است. آن زیبایی‌شناسی مادی هم به جای خود که چقدر ما روایت داریم از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و از امام جواد(ع) که ظاهرتان باید منظم، تمیز، زیبا و معطر باشد. ولو فقیر هستی، لباس اشرافی نه، ولو لباس تو وصله پینه دارد فقیر هستی، اما باید تمیز و خوشبو و مرتب باشی. پس زینت جسمانی هم مهم است. در این حدیث در بُعد زیبایی و زینت روحانی و شخصیت انسان زیبا باشد بحث می‌کنیم. این که من گرفتار فقر هستم و مشکلات اقتصادی دارم، امام جواد(ع) فرمودند این کافی نیست برای این که بگویید دیگر کرامت و ارزش‌ها و اصول نه، ولش کن. خیر. می‌توانید زیبا باشید در همین شرایط هم زیبا باش. حالا متقابلاً اگر یک کسی مرفه شد و از راه مشروع یک کاری کرد و کار او گرفت، کارخانه‌ای و تولیدی داشت کار او گرفت، ‌مرفه و میلیونر شد و ثروت زیادی از راه مشروع و بدون ظلم به دیگران به دست آورد، آن وقت وجوهات آن را داد، مالیات هم داد، باز هم میلیاردها پول و درآمد دارد. خب این چه کار کند؟ فرمود انسان غنی و ثروتمند و مرفه هم زیبا و زشت دارند. یک انسان مرفه می‌تواند به لحاظ انسانی و شخصیتی زشت و پلید باشد یا می‌تواند زیبا باشد. آن زیبایی‌اش معنوی، آن شکوه انسانی خودش را حفظ کند. چطور می‌شود غنا و رفاه را زیبا کرد؟ در برابر غنا و سرمایه‌داری زشت، فرمودند «الشکر زینت الغناء» هرجا ثروت و سرمایه برای رفاه هست اگر می‌خواهید آن انسانی و زیبا بماند راه حل آن شکر است. شکر چیست؟ شکر در برابر کفر است. کفران نعمت یعنی ثروتی که به دستت آمده اولاً این‌ها را نعمت خدا ندانی و بگویی کار خودم است ربطی به خدا ندارد خودم کردم! همان تفکر قارونی و سرمایه‌داری! خودم کردم! برای خودم است! به خدا ربطی ندارد! خدا هم جداگانه هست، مسجد می‌آیم، کلیسا هم می‌آیم، عزاداری می‌آیم، حج هم می‌آیم، اما خدایا این ثروت به شما ربطی ندارد نمی‌خواهد شما به من دستور بدهی که چه کنم. قرآن یک جایی می‌فرماید وقتی به اشراف و سرمایه‌دارها می‌گوییم که به فقرا و نیازمندان برسید بخشی از این اموالی که دست شماست این‌ها رزق آن‌هاست خدا به دست شما باید به آن‌ها برساند. یتیم است، مریض است، بی‌سرپرست است، گرفتار است، زحمت می‌کشد، نمی‌تواند تأمین کند، قدرت ندارد، نفوذ ندارد، زبان ندارد، ارتباطات ندارد، مشکلات زیادی دارد، بدون آب و برق و زندگی گرسنه دارد زندگی می‌کند. خرجی که دارید برای تفریح‌تان می‌کنید سه – چهار ماه زندگی او را تأمین می‌کند. قرآن می‌فرماید به بعضی‌ها که این را می‌گویید که آقای مرفه سرمایه‌دار مراقب فاصله‌های طبقاتی باش، بی‌شرف و بی‌طرف نباش. بی‌طرف می‌شود بی‌شرف. بی‌طرف در جایی که عدل و ظلم و حق و باطل است می‌فهمی و بی‌طرفی بی‌شرفی! قرآن می‌گوید به آن‌ها می‌گوییم سهم این‌ها را بده، می‌گوید «لو شاءالله» اگر خدا می‌خواست خب خودش می‌داد مگر رزق دست خدا نیست. این که خدا به من داده و به این نداده،‌ حتماً یک حکمت و حساب و کتابی هست. در کار خدا برای چه دخالت کنیم؟ خدا اگر خواست به این می‌داد. خدا نخواسته، رزق او همین‌قدر است. قرآن می‌فرماید ظاهر این تفکر مذهبی و خداپرستانه و تفسیر غلط از مفهوم قضا و قدر و رزق است، بعد خداوند متعال در قرآن می‌فرماید این‌ها کافر هستند. این تعبیر خیلی مهم است. می‌گوید این مذهبی‌هایی که می‌گویند ما خدا را قبول داریم عبادت هم می‌کنیم، کلیسا و مسجد و نماز هم داریم، مجلس روضه هم داریم، نذر هم می‌کنیم ولی به طبقات محروم می‌توانیم کمک کنیم اما نمی‌کنیم و می‌گوییم خداوند خودش رزق هرکسی را می‌دهد. قرآن می‌فرماید این مذهبی‌ها کافر هستند. این‌ها به خدای متعال کافر هستند مؤمن نیستند. امام جواد(ع) می‌فرماید اگر از راه مشروع هم به رفاه و ثروت انبوه رسیدید بدون این که ظلمی کرده باشید و بدون کلاهبرداری، بدون رشوه و اختلاس، بدون دروغ، بدون گرانفروشی و احتکار، بدون تقلب، بدون ظلم به کارگر، همه این‌ها را هم رعایت کردید مال مشروع، کارتان هم یک کاری است که خدمت به جامعه است یک مال حرام، کسب حرام، جزو مکاسب محرمه و مشاغل حرام یا مضرّ به جامعه هم نیست کار از همه جهت درست است وظایف حداقلی‌تان را هم انجام دادید ولی هنوز ثروت زیادی دارید. فرمودند اگر می‌خواهید این غنا، این رفاه، می‌خواهید زیبا باشد یا زشت، اگر شکر در کار باشد زیبا می‌شود وگرنه زشت می‌شود. شکر چیست؟ این که می‌گویند بگو الهی شکر، این حداقل قضیه است. گفتن خدایا متشکرم، اولاً خود این صادقانه و ابلهانه و ریاکارانه، متظاهرانه، انواع و اقسام دارد. گفتن خدایا سپاس، شکر زبانی، خیلی کار مهمی است. یک پیش‌نیاز الهیاتی دارد که واقعاً معتقد باشی آنچه من دارم، این بدن، این ذهن، این سلامتی،‌ این قدرت برنامه‌ریزی، این تلاش، همه این‌ها لطف خداست هرچه داریم برای اوست. خدایا سپاس تشکر می‌کنم. این شکر زبانی خیلی مهم است. شعور می‌خواهد. خیلی شعور می‌خواهد اما این کافی نیست. شکر قلبی که در درون و قلب خودمان معتقد باشیم که این‌ها برای من نیست من مالک اصلی نیستم همه این‌ها برای اوست، خودم هم برای خدا هستم و این‌ها امانتی است که به من داده است و شکر قولی، گفتن این و به زبان آوردن آن، به خود باوراندنش، و بعد آن شکر مهم که افراد معمولاً از آن فرار می‌کنند و فرار می‌کنیم شکر عملی است. تشکر عملی! یعنی مازاد بر نیازتان آنچه که دارید برو مشکلات دیگران را حل کن. حقوق انسان‌ها، حقوق حیوانات، حقوق گیاهان، و خدمت به محرومین، خدمت به مظلومین، برو آن‌جا خرج کن. اعمال خیر. اعمال خیر ریاکارانه برای عوامفریبی هم در دنیا زیاد انجام می‌شود. الآن اگر ملاحظه بکنید، هم ایران هم خارج، بعضی از این سلبریتی‌ها و بعضی از این سرمایه‌داران خرپول و یا بعضی از حتی کسانی که گاهی مقامی هم دارند این‌ها کار خیریه هم راه می‌اندازند خدمت و خیریه برای کمک به بیماران، برای ایتام، بچه‌های بی‌سرپرست، برای کمک به چه و چه،‌ حالا ممکن است حتی مذهبی هم باشند اسم خدا را هم بیاورند اما خدا هم یک مقداری فی‌الجمله نقش داشته باشد اما حتماً در کنار آن محاسباتی می‌کنند که مثلاً یا در انتخابات رأی بیاوریم یا پول جمع کنیم یا حتی کسانی متأسفانه پشت پرده و زیر تابلوی اعمال خیریه پولشویی و سوء استفاده از بیت‌المال، کلاهبرداری از مردم هم می‌کنند. یا ممکن است کار خیر می‌کند به قصد شهرت و ریاست، می‌گوید به شرط این که به اسم من، و به اسم این خیریه ما تمام بشود. خب این‌ها یک مرض و غرضی بین آن هست و این اعمال برای خدا نیست. این هم شکر نیست. می‌فرماید شکر این است که همه چیز را از خدا بدانید و خود را مدیون او و بخاطر او از آنچه که دارید به دیگران بدهید. حالا این ممکن است پول و مال باشد، ممکن است زور و قدرت باشد، ممکن است نفوذ کلمه و محبوبیت باشد آن هم یک نوع غناست و شکر دارد از آن باید در خدمت انسان‌های گرفتار و محتاج برای خدا استفاده کنید. فرمودند این شکر عملی، و این نوع جهان‌بینی و نگاه به پول و ماده و اقتصاد و همه مزایا و امکانات دیگری که داریم و از خدا بدانیم و حق خدا و حق مردم را در آن ادا کنیم. آن نوع غنا زیبا می‌ّشود و انسانی و در خدمت بشر می‌شود و لطف خداست و الا رفاه‌تان هم زشت و پلید و شیطانی است.

یک زیبایی‌شناسی و عنصر زیبایی‌شناسی دیگری که امام جواد(ع) می‌فرماید اساساً بدون مشکل و مشکلات نیست اصلاً در ذات این عالم دنیا و طبیعت، انواع و اقسام مشکلات و سختی‌ها هست و جزو ذات این عالم و عالم طبیعت، انواع و اقسام مشکلات و گرفتاری‌ها، سختی‌ها هست جزو ذات این عالم است. توقع نداشته باشید این‌جا کلاً خوش‌خوشان باشد. ما برای خوشگذرانی این‌جا نیامدیم و تا ابد این‌جا نیستیم ما داریم از این عالم عبور می‌کنیم و این عالم پی‌درپی ابتلاء و بلا و آزمون و موانعی دارد که باید از آن‌ها عبور کنیم و درست عبور کنیم. فرمودند همین بلا و گرفتاری‌ها که آزمون است و انواع مشکلاتی که دائم در زندگی پیش می‌آید می‌توانید یک نگاه زیبایی‌شناسانه به این بلا داشته باشید. این آزمون و مشکل را هم زیبا کنید. یا زشت، کنش و واکنش زشت نشان بدهیم و این را به یک اتفاق بد و سیاه و نقطه سیاه در زندگی‌مان تبدیل کنیم. بعضی‌ها از همین مشکلات، پیروزی و رستگاری و زیبایی و شکوه استخراج می‌کنند. یک پله برای تکامل می‌سازند. «الصبر زینت البلاء» فرمودند اگر یک مشکل و گرفتاری به لحاظ جسمی، مادی، به لحاظ آبرویی، به لحاظ سلامت، مرگ و زندگی، فقر و غنا، مشکلی برایتان پیش می‌آید می‌توانید با این زیبا مواجه شوید یا زشت. اگر قوی باشید و ضعف نشان ندهید و درست واکنش نشان بدهید همین بلا و مشکل به یک نقطه مثبت در زندگی‌تان تبدیل می‌شود. امام جواد(ع) می‌فرمایند همین بلا زیبا می‌شود ولو مشکلاتی داشت شما را زیباتر می‌کند و زیباتر می‌شوید. ولی اگر واکنش بد نشان بدهید این بلا که برطرف نشد آن مشکل همچنان هست و آن گرفتاری حل نشد فقط ما بد واکنش نشان دادیم و زشت می‌شویم و قوی نیستیم. صبر یعنی قوی باش، مقاومت کنید و از پا در نیایید. مشکلات که پیش می‌آید یک عده‌ای به خدا اعتراض می‌کنیم به دیگران فحش می‌دهیم و به دیگران تجاوز می‌کنیم برای این که مشکل خودمان حل بشود، به یک کس دیگری ظلم می‌کنیم و تقصیر این و آن می‌اندازیم اصلاً تحمل نمی‌کنیم و می‌خواهیم با یک روش نامشروعی آن را حل کنیم، خب این بلا و این مشکل که هست، فقط ما زشت عمل کردیم و آن را زشت کردیم. اما در همین مشکلات هست که به تعبیر قرآن یک ملتی صبار و شکور هستند. صبار یعنی زیادی اهل مقاومت هستند و شکور یعنی زیادی و درست با آن نعمت و فرصت و با آن شرایط و تهدید مواجه می‌شوند و درست واکنش نشان می‌دهند. شکر یعنی حق آن کار و نعمت را بجا آوردن یعنی با آن درست مواجه شدن. شکر در برابر نعمت. صبر در برابر بلا و گرفتاری. اصل دیگری که در حوزه زیبایی‌شناسی و انسانی امام جواد(ع) توصیه می‌فرمایند این است که همانطور که بی‌صبری تسلیم شدن، میل به سازش و کوتاه آمدن، در مشکلات، در گرفتاری چه طبیعی، چه مصنوعی، مثلاً یک تحریم و تهدیدی و فشاری، همان‌طور که آن‌جا صبر انسان را زیبا و کریم می‌کند و یک ملت و یک شخص را خواستنی می‌کند و بی‌صبری و ضعف نشان دادن او را زشت می‌کند، بحث بعدی، مسئله موقعیت است. موقعیت شخصی و خانوادگی، آقا و آقازادگی! البته متأسفانه معنی آقا و آقازادگی را خراب کردند و بد شد. آقازاده یک صفت بسیار عالی بود و هنوز هم از جهاتی هست که در یک خانواده شریفی به دنیا آمده، آقازاده به این معنی نیست که در یک خانواده پولدار و سرمایه‌دار یا قدرتمند و صاحب مقام به دنیا آمده است! در منطق اسلامی نه آن کسی که ثروت و قدرت دستش هست آقاست نه آن‌ها آقازاده می‌شوند آن اشراف و اشراف‌زاده می‌شوند! این منطق مادیون است چه مادیون جزیره‌العرب، حجاز زمان پیامبر(ص) چه مادیون بنی‌امیه و بنی‌عباس و چه مادیون امروز در غرب به نام مدرنیته، جاهلیت مدرن یا در داخل خود ما بین طبقات و اقشاری که همه چیز آن محاسبات مادی است. هرکس در یک خانواده ثروتمد یا قدرتمندی یا مشهوری سلبریتی متولد می‌شود او آقازاده می‌شود. نه او آقاست نه این آقازاده است آدم‌ها به نوع رفتارشان خانم یا آقا می‌شوند نه به حسب قدرت و ثروت و موقعیت مادی.

آن چیزی که در منطق جامعه ایرانی به مفهوم آقا و آقازادگی به حساب می‌آید و آن معنای درست آقا و آقازاده بود، آقا یعنی شریف، انسان عالم، خادم، متواضع، و کسی که در این خانه با این پدر و مادر تربیت می‌شد، آقازاده می‌شد. حالا اگر خودش هم آقا یا خانم بود این درست می‌شد و الا اگر فقط خانم‌زاده و آقازاده باشد و خودش از خودش فضیلتی نداشته باشد که دیگر هیچی.

راجع به مباحث آقازاده‌بازی و آقازاده‌گری هم یک نکته عرض کنم- فکر کنم اگر اولین نباشم ولی جزو اولین کسانی بودیم که هنوز دهه 60، آن موقع مقالاتی نوشتم که بعضی‌هایش چاپ نشد و بعضی‌هایش شد تحت عنوان مراقب باشید که هزار فامیل بعد از انقلاب بوجود نیاید بحث آقازادگی را گفتم. آن موقع چندتا روزنامه بیشتر نبود و فضای مجازی هم نبود. آن موقع اولین بار بعد از جنگ نوشتم که چندین مطلب بود خب آن‌جا نمی‌خواهم بگویم پیشگویی، پیش‌بینی‌هایی کردیم که بعدها در دهه 70 بخشی از آن‌ها اتفاق افتاد. اما این‌جا نکته‌ای را توجه بدهیم. در یک خانواده شناخته شده و مطرح به دنیا آمدن نه یک فضیلت است نه یک جرم است. بلکه یک موقعیت است یک منافع و مزایایی دارد، یک مشکلات و محدودیت‌هایی ایجاد می‌کند. از یک طرف کسی که در یک خانواده شناخته شده و صاحب نفوذ یا دارای محبوبیت، شهرت، صاحب قدرت و ثروت به دنیا می‌آید از یک طرف خب یک مزایایی دارد و طبیعتاً یک جاهایی ممکن است کارش راحت‌تر راه بیفتد و از آن امتیازات استفاده می‌کند. یک محدودیت‌هایی هم دارد. روی زندگی‌اش ذره‌بین است. خیلی کارهایی که بقیه جزو تفریحات و کارهای عادی‌شان است این تیپ‌ها محروم هستند و نمی‌توانند. حالا این‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: یک وقت کسی در خانواده‌ای است که پدر و مادرش، خودشان آدم‌های صالحی هستند قصد سوء استفاده و رانت‌خواری نداشتند و نکردند برای فرزندشان هم نکردند، خود آن فرزند هم دنبال این نیست این‌ها به معنی درست کلمه آقازاده و آقا می‌شوند و کاملاً محترم هستند و ما این‌جور آقاها و آقازاده‌ها بسیار داریم و متأسفانه در حق این‌ها ظلم شده و می‌شود. کسانی هستند که در یک خانواده‌های محترم و شناخته شده به دنیا آمدند، نه پدر و مادرشان سوء استفاده‌ای کردند و نه خودشان دنبال این مسائل بودند و متآسفانه اگر خودش هم یک آدم زحمتکش و درس‌خوان و فعالی است یک موفقیتی هم پیدا می‌کند متأسفانه این را هم به نام آقازادگی و سوء استفاده و رانت‌خواری می‌نویسند و این ظلم بزرگ و نامردی است و بسیار کار نادرستی است و در مورد خیلی‌ها این کار را کردند. مثلاً خودش دارد تفریح می‌‌رود، فلان دانشگاه رفته، فلان کار را کرده، یک کار عادی معمولی اقتصادی را راه انداخته، ولی اگر این شخص همان کار یا حتی کمتر از آن را می‌کند می‌گویند رانت‌خواری کردند، سوء استفاده کردند و آقازاده بازی درآوردند. این‌ها نامردی است و به خیلی از کسانی که واقعاً آقا بودند و آقازاده به معنی درست بودند خانواده‌های شریفی هستند به این‌ها ظلم شد و می‌شود و این‌ها حتی از حقوق عادی مردم دیگر هم گاهی نمی‌توانند استفاده کنند یا متهم می‌شوند یا مدام زیر نگاه و ذره‌بین هستند نمی‌توانند و این یک مظلومیتی است. اما فقط این‌ها نیستند کاش فقط این‌ها بودند خانواده‌های دیگری هستند ممکن است پدر و مادر آدم‌های سالم و صالحی بودند ولی کم‌کم فاسد شدند و دیگر نیستند. مثلاً دهه 60 در خط مقدم فداکاری و خدمت به مردم بودند، پاک، ساده‌زیست بودند در دهه 80و 90 کم‌کم عقاید و اخلاق‌شان عوض شده و سبک زندگی‌شان آلوده شده مادی شده و می‌گوید آن شعارهای دهه 60 همه حرف مفت است. ته دلش نه امام و نه انقلاب و نه شهدا را هیچی قبول ندارد. فقط پول و رانت و اگر هم بشود اختلاسی و... توی این خط‌ها می‌افتند. خب این قبل از آن که آن آقازاده مشکلی داشته باشد خود آقا مشکل دارد و فاسد است یا فاسد شده است. یک دسته دیگر هستند که پدر و مادر، آدم‌های صالح و پاکی هستند فاسد نیستند بچه خراب می‌شود. او از پدر و مادرش توقع دارد که من با بقیه باید متفاوت باشم امکانات بیشتری من باید داشته باشم. پدر و مادر مقاومت می‌کنند و نمی‌پذیرند یا یکی‌شان نمی‌پذیرد و یکی می‌پذیرد. خب این به اختلاف خانوادگی تبدیل می‌شود. آن فرزند ممکن است بدون اطلاع یا موافقت پدرش برود فساد کند، گناهی بکند، سوء استفاده‌ای بکند، خیانتی بکند، به حرف پدر و مادرش گوی نمی‌کند و تابع نیست آن‌جا آقازاده در واقع آقازاده نیست و مشکل دارد او خودش باید تنبیه بشود و تحقیر بشود نه پدر و مادرش. ما کسانی داشتیم و داریم که پدر و مادر انسان‌های شریفی هستند بچه حالا یا نتوانستند، وقت نداشتند یا تلاش کردند نشده، او انسان مستقلی است. آن فرزند آدم نادرستی است فساد می‌کند، خیانت و سوء استفاده می‌کند. خب ما این‌جا حق نداریم آن پدر یا آن آقا را مسخره کنیم و توهین کنیم که تو اگر آدم بودی بچه‌ات این‌طوری نمی‌شد! حق نداریم، بسا که داخل آن خانه، او گرفتار بوده و اختلافات و تنازعاتی است رنج بردند و بسا آن پدر و مادر شب‌ها اشک ریختند، متوسل شدند، از بچه خواهش کردند و نتوانستند. باید به او روحیه بدهیم و آرامش بدهیم نه این که تحقیرشان کنیم.

گاهی هم هست فرزند وقتی که پدر و مادرش، با او همکاری نمی‌کنند و خودش خراب است بعد شروع می‌کند از آن پدر و مادر انتقام می‌گیرد! می‌گوید شما به من نرسیدید. چیزی که جزو حقوق و اضافه حقوقش هم نیست طلب می‌کند و می‌گوید آن را به من ندادید و جزو حقوق من بوده! نه آقا جزو حقوق تو نبوده. زیاده‌طلب آن فرزند و می‌بیند پدر و مادرش او را کمک نمی‌کنند که مسیر نادرست و حرام را پیش برود و سوء استفاده کند و آقازاده بازی دربیاورد. خب شروع می‌کند به لجاجت و دشمنی با پدر و مادر و از آن‌ها جدا می‌شود و با آن‌ها درمی‌افتد. اگر جزو یک خانواده مشهوری بوده، می‌بینید طرف می‌رود خارج از کشور در بی‌بی‌سی و voa شروع می‌کند علیه پدر و مادرش و علیه آن مبانی حرف می‌زند! خب این باز آن مظلومیت آن آقا و ظالم بودن آن آقازاده است. ما از این موارد هم در انقلاب داشتیم و داریم یا حتی آن فرزند می‌رود با پدر و مادر دشمنی می‌کند و صدمه می‌زند.

اما مورد دیگری هم هست که این هم متأسفانه مصادیقی داشته و دارد موردی است که آن آقا پدر و مادر با فرزندشان همکاری می‌کنند یعنی کمک می‌کنند که آن بچه سوء استفاده کند، خیانت کند، رانت‌خواری کند! این‌جا هم مرده‌شور آقا را ببرند هم آقازاده را! بنابراین این مسائل و کلمات را باید دقت کنیم. من این توضیحات را دادم برای این که مسئله‌ای است که در جامعه ما مطرح است و بخشی از آن طبیعی است و بخشی از آن را تصنعی توأم با تهمت و دروغ گسترش می‌دهند ولی این بخش از حدیث امام جواد(ع) است که فرمودند «التواضع زینت الحَسَب» فرمودند بعضی‌ها در یک خانواده‌های شناخته شده‌تر مثلاً محترم به لحاظ علمی، اجتماعی، محبوب،‌ مشهور به دنیا می‌آیند یک حسبی دارند و به لحاظ خانوادگی یک موقعیتی دارند اتفاقاً این‌ها از بقیه باید متواضع‌تر باشند این کلید و راه حلی است که امام جواد(ع) ارائه می‌دهند. فرمودند اگر در یک خانواده یا طبقه یک قشر اجتماعی شما هستید که آن‌ها حسب دارند و اعتبار و منزلت اجتماعی، شهرت و محبوبیتی دارند باید از بقیه متواضع‌تر باشید. «التواضع زینت الحسب» خود حَسَب، خود آن شهرت و نفوذ اجتماعی، خودش به تنهایی زیبا و کافی نیست. نه خوب است نه بد است، آن فقط یک موقعیتی است. شما آن را با تواضع زیبا کنید. پس هرکس مشهورتر و شناخته شده‌تر است و مقاماتی و منزلت اجتماعی بیشتر دارد امام جواد(ع) می‌فرماید باید متواضع‌تر باشد تا زیباتر بشود و آن موقعیت به یک مزیت معنوی و اخلاقی تبدیل بشود. بنابراین فرمایش امام جواد(ع) که می‌فرماید «التواضع زینت الحسب» اولاً حسب در چه خانواده‌ای، در چه فامیلی، چه قبیله و چه نژادی، چه قومیتی به دنیا آمدیم؟ این یک موقعیت است می‌تواند به یک امر مثبت و یک امر منفی تبدیل شود نه قابل افتخار است نه قابل ننگ. یک موقعیتی است مزایایی دارد، محدودیت‌هایی دارد و مسئولیت‌هایی ایجاد می‌کند اما آقا و آقازادگی به این معنا مستقلاً خودش یک ارزش نیست بلکه یک موقعیت است. اما یک وقتی می‌گویید آقا و آقازادگی منظور این است که در یک خانواده محترم و معتبری و یک خانواده علمی، اخلاقی، معنوی، محبوب مردم به دنیا آمده که البته این هم یک موقعیتی است که فرزند آن خانواده می‌تواند با آن خوب یا بد، درست یا نادرست مواجه بشود و آن را به یک فرصت برای رشد تبدیل کند یا یک تهدید برای رشد؟ اما این که کسانی این نوع خاص از آقا و آقازادگی را می‌خواهند به یک توهین تبدیل کنند، یک نقطه ضعف و یک نوع شرمندگی تبدیل کنند این یک خیانت است و انسان می‌تواند و باید بسیار راضی و در محضر خدا شاکر باشد که در چنین خانواده‌ای و در چنین محیطی به دنیا آمده است. یک پدر و مادر و یک خانواده‌ای که انسان‌های عالم، شریف،‌ مُلا، محترم، خدمتگزار، محبوب خلق هستند این یک فرصت الهی و توفیق است که باید درست از آن بهره‌برداری کرد. نه سوء استفاده کنیم نه شرمنده بشویم که ما در آن‌ها... این‌جا فرمودند «التواضع زینت الحسب» اگر یک حسب و نسب خوب و درستی داریم اگر یک موقعیت و منزلت اجتماعی خوبی داریم و در یک چنین خانواده‌ای هستیم حالا شما اگر می‌خواهید این موقعیت زیبا باشد نه زشت، باید متواضع باشید و از آدم‌های عادی بیشتر متواضع‌تر باشید که مردم برداشت نکنند که این‌ها خودشان را از ما بالاتر می‌دانند و دنبال مزایای بیشتری هستند. احساس نکنند تحقیر می‌شوند یا احساس نکنند آن‌ها یک چیزی کم دارند و حسادت و احساس کمبود و حقارت کنند. هرچه مقام و منزلت بالاتر، امام جواد(ع) می‌فرمایند باید متواضع‌تر باشید.

بخش دیگر در همین حدیث، مسئله زیبایی‌شناسی کلمات است. مسئله سخن و کلمه، قلم، بیان، افکار عمومی، و درست و زیبا با مردم حرف زدن. این هم مسئله فوق‌العاده مهمی است. امام جواد(ع) می‌فرمایند همه حرف می‌زنند اما این که چه می‌گویند و چطوری می‌گویند خیلی‌ها توجه ندارند. حالا این که چه بگوییم بعضی‌ها توجه دارند که سخن درستی می‌گویند و حرف نادرستی نمی‌زنند، سخن درست می‌گویند حرف درستی می‌زنند اما درست حرف نمی‌زنند. این هم یکی از حساسیت‌های امام جواد(ع) است که به ما منتقل می‌کنند. می‌فرمایند که هم حساس باشید در این که حرف درست بزنید هم حساس باشید در این که درست حرف بزنید. همان منظوری که دارید باید درست بتوانید به مخاطب‌تان منتقل کنید. این در حوزه تعلیم و تربیت و استاد و دانشگاه است. در حوزه تألیف و تحقیق و پژوهش علاوه بر آموزش هست، مسئله نویسندگی، کتاب، مقاله، روزنامه‌نگاری، در حوزه سینما، هنر، فضای مجازی، هر نوع گفتگو و خطاب با افکار عمومی، در تدریس، در خطابه و سخنرانی، در نقد اجتماعی، لحن روشنفکری، انتقادی و از این قبیل، همه جا این اصل به درد می‌خورد تا حتی نوع رابطه انسانی و عاطفی با اعضای خانواده، با همسر، با فرزندان، با پدر و مادر، با همسایه، با کارگر، با صاحب کار. امام جواد(ع) فرمودند که علاوه بر این که حساسیت داشته باشیم که حرف مفت نزنیم حرفی بزنیم که درست و مفید باشد دقت کنید که فصیح، زیبا، مفهوم، اثرگذار سخن بگویید و بنویسید نه این که آن بیان و قلم شما خودش سوء تفاهم ایجاد کند یک مطلب خوب را بد کند و خراب کند. منظور شما را درست منتقل نکند و از این قبیل؛ باعث بدفهمی نشود. فرمودند: «الفصاحه زینت الکلام» کلام غیر از این که درست باشد باید زیبا باشد. زینت و زیبایی داشته باشد. زیبایی بیان و کلمه، زیبایی قلم و رسانه، در چیست؟ فرمودند در فصاحت است. فصاحت یعنی بتوانید درست و اثرگذار منظورتان را به مخاطب منتقل کنید. این یعنی زیبایی قلم و بیان، این یعنی مطالعه زیاد، یعنی ذوق هنری، یعنی کارشناسی، یعنی آموزش دیدن، یعنی تأمل، یعنی خلاقیت، یعنی ذوق شاعرانه، روی این‌ها وقت گذاشتن و کار کردن. رسانه اسلامی، رسانه‌ای که امام جواد(ع) را می‌پسندند رسانه‌ای است که باید هم درست منظورش را به مخاطب منتقل کند و بلیغ باشد یعنی درست ابلاغ کند و هم فصیح باشد یعنی زیبا و اثرگذار باشد و یک حرف را طوری بگوید که همان نتیجه‌ای که می‌خواهیم از آن بگیریم نه نتیجه دیگری. گاهی ما می‌خواهیم یک حرفی را بزنیم به یک کسی کمک کنیم ولی به لحنی و شیوه‌ای می‌گوییم که او عصبانی می‌شود. خدمت، خیانت به ذهن‌شان می‌آید! کار درست،‌ غلط به ذهن‌شان می‌آید برای این که نمی‌توانید درست و زیبا بگویید و حرف بزنید. این زیبایی، زیبایی‌شناسی هنری، رسانه‌ای، قلمی، بیانی، یکی دیگر از تأکیدات و آموزش‌های امام جواد(ع) به ماست.



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha