شبکه یک - 15 خرداد 1403

از "جماران" تا "جهان" (۲) (تغییر جهان از راه انسان)

مسئولین وزارت آموزش و پرورش کشوری _ سالگشت رحلت امام خمینی _ جماران _ ۱۴۰۳

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمه الله.

در باب تعلیم- حالا اگر من بخواهیم عین عبارات امام را بخوانم زیاد می‌شود – من بعضی از محورهایش را خدمت شما عرض می‌کنم. یکی در وصیتنامه امام دست‌کم در دو بند یکی مستقیم به آموزش و پرورش اشاره می‌کند و یکی هم راجع به فرهنگ عمومی بحث می‌کند که بخشی از آن حتماً در درجه اول به آموزش و پرورش مربوط است. یک بخشی از آن را امام می‌گوید به شما یاد دادند که نژاد آریایی و عرب، ضعیف هستند، نژاد اروپایی و غرب این‌ها قوی هستند. آن‌ها می‌توانند ما نمی‌توانیم و این را از بچه‌گی توی مدرسه‌ها توی مخ بچه‌ها کردند. که بطور تفصیل در وصیتنامه به آن می‌پردازند. یک کار بزرگ این است که این نسل بعدی طوری بار بیاید که بفهمد چه ظرفیت‌های عظیمی دارد هیچ کس مادرزاد ارباب یا برده کسی نیست. این خیلی نکته مهمی در حوزه تربیت است. در حوزه تعلیم هم که به اشاره عرض کردم حالا عبارات آن را می‌خوانم، در حوزه تعلیم 3- 4تا نکته خیلی مهم من اشاره می‌کنم از نکاتی که امام(ره) هم در جلسات‌شان با آموزش و پرورشی‌ها و معلم‌ها می‌گفت و هم در وصیتنامه‌اش می‌گفت. تعلیم و تربیت از دو سر افراط، یکی این که بیشتر قدیم‌ها مطرح بود از طریق ترس، تنبیه و تهدید، این تربیت اسلامی نیست. یکی این است که الآن بیشتر رایج شده، از جمله در این مدارس غیر انتفاعی، انگار نمی‌فهمند که مدرسه برای تربیت است نه برای خوشگذرانی که یک کاری کنیم به بچه پولدارها خوش بگذرد بعد هم کلاس‌های خاص ببینند تست بزنند بروند دانشگاه‌های خوب، هدف‌شان هم این باشد که بعد خارج بروند. من شنیدم متأسفانه دانشگاه‌های خوب و باکیفیتی مثل دانشگاه شریف که یک زمانی اوایل انقلاب شاید بیش از نیم یا اکثر دانشجویان آن خانواده متوسط به پایین بودند. الآن دانشگاه شریف اکثرشان نه همه، بچه سرمایه‌دار هستند که در مدارس غیر انتفاعی، ده‌ها میلیون در سال کار می‌کنند، تست می‌زنند و فقط هم توی این نخ هستند که بیایند دانشگاه شریف یا امیرکبیر به آمریکا و کانادا یا انگلیس بروند. یعنی یک نظام آموزشی طبقاتی غرب‌گرا دوباره بازسازی شده درست برخلاف اتفاقاتی که بعد از انقلاب و دهه 60 افتاد. خب این هم از آموزش و پرورش شروع می‌شود. هم این که فقط با تنبیه و تهدید و ترساندن و تحقیر، آموزش و پرورش از طریق تحقیر دانش‌آموز، ترساندن او، بی‌شخصیت بار آوردن او، امام(ره) می‌گوید این تربیت اسلامی نیست. تربیت اسلامی یعنی بتواند ارزش‌های خودش را بفهمد و به خودش احترام بگذارد. خودش را مؤثر بداند آن پلیس درون و وجدانش را بیدار و تقویت کند.

از این طرف هم، فکر کنند که آموزش و پرورش برای عیاشی است! مقدمه‌ای برای بیشتر خوردن از بقیه است. در انقلاب قرار این بود که پزشکی، مهندسی، و رشته‌های مختلف، تغییری که می‌کند در درجه اول در بُعد اخلاقی و تعهد اجتماعی‌اش باشد. ما در رشته‌های مختلف پزشکی، مهندسی به لحاظ فنی و علمی به شدت پیشرفت کردیم یعنی ایران در دنیا به لحاظ تولید مهندس و پزشک از خیلی کشورها سرآمد شد. یک زمانی ما حتی جزو دو – سه کشور اول جهان در جهت رشد این‌ها شدیم. اما اخلاق پزشکی و اخلاق مهندسی مدام ضعیف و ضعیف‌تر شد! با بعضی از کشورها مسابقه گذاشتیم که بگوییم ما بیشتر مهندس و پزشک داریم! اما مهندس و پزشک قرار بود قبل از این که مهندس و پزشک باشند آدم باشند. اگر پزشکی شدید که با درد مردم تجارت می‌کنید و به همه چیز مثل یک بانکدار و تاجر نگاه می‌کنید یا مهندسی باشید که تعهد و حقوق متقابل سرتان نشود خب اصلاً برای چه انقلاب کنید؟ با چه کسی دارید مسابقه می‌گذارید سر چی؟ یا این‌هایی که شرط ارتقاء همه اساتید را مقالاتی از ISA می‌گذارند برای چه داری کار می‌کنی؟ کل انرژی‌تان را گذاشتید برای یک مسابقه نمایشی؟ نظام آموزش و پرورش چه ارتباطی با مشکلات کشور دارد؟ 12 سال یک ملت در دوران کودکی که دوران تعلیم و تربیت است. دوستان می‌دانید که در دانشگاه تربیت نمی‌کنند یعنی خیلی نمی‌شود. در دانشگاه بیشتر جای تعلیم است. جای تربیت در مدرسه است. آموزش و پرورش تربیت می‌کند و می‌تواند بکند. اگر از من بپرسند معلم اول ابتدایی بیشتر می‌تواند تربیت کند یا استاد دانشگاه؟ می‌گویم معلم اول ابتدایی. من الان قیافه معلم ابتدایی ام یادم هست که چند بار من را بیرون کرد برای چه بود؟ به من چه گفت؟ وقتی من را تحسین می‌کرد سر چه بود؟ اخلاق و تیپ و قیافه اش – خدا رحمتش کند آدم خوبی هم بود- کاملاً اینها یادم هست. حرفهایی که زده کاملاً یادم هست ولی اساتیدی که 20- 30 سال پیش دادم گاهی یادم نمی‌آید.

نیازهای حقیقی چه طبیعی چه معنوی کودک را درست شناختن. این اتاق فکری که عرض می‌کنم آموزش و پرورش لازم دارد یک کسانی که یک نگاهی به کف خیابان و جامعه داشته باشند این نسل چه دارد می‌شود؟ بخصوص که شما الان یک مدرسه موازی مدرسه خودتان دارید به نام فضای مجازی و رسانه. الآن آن مدرسه از مدرسه‌های آموزش و پرورش در همه جای دنیا موثرتر است آن دارد تعلیم و تربیت می‌کند و این بچه‌های کوچک ما غنای واژگانی، آشنایی شان با فرهنگ‌های دیگر و موسیقی‌های دیگر و فیلم‌های سینمایی ملت‌های دیگر، یک جهان بینی پهن گل وگشاد با عمق کم پیدا می‌شود که این هم فرصت است و هم تهدید است. حالا می‌خواهیم نزدیک بشویم و روی آموزش و پرورش زوم کنیم و ببینید چقدر مهم است و اگر آموزش و پرورش را درنیابیم 10- 20 سال آینده اصلاً معلوم نیست چه اتفاقی می‌افتد؟ هرچه هم شهید بدهیم، انقلاب و هر چه حرف‌های حسابی هم داشته باشیم، کربلا چه زمانی اتفاق افتاده؟ 50 سال بعد از پیامبر. حالا بلاتشبیه از امام تا به حال, الآن 35 سال از رحلت امام می‌گذرد تا 50 ، 15 سال دیگر مانده کربلا 15 سال دیگر اتفاق می‌افتد. پانزده سال دیگر که تقریباً دو نسل گذشته آن نسل آمده شدند جوانان و ملت، آنها این جماران را که نگاه می‌کنند می‌گویند این ساختمان چیه؟! آن زمان مردم در کربلا می‌گفتند که دعوای خانوادگی است! پیامبر بابابزرگ حسین است شوهر عمه یزید است! دعوا سر قدرت است اگر آموزش و پرورش کاری نکند ایران 15 سال دیگر از این بدتر می‌شود. همه چیز را معکوس جلوه می‌دهند یک مرتبه می‌گویند نظام شاه خوب بوده، آمریکا داشته اینجا خدمت می‌کرده، انگلیس‌ها در خدمت ملت بودند اسرائیلی‌ها برای ایران مفید بودند یک مشت دیوانه و چند ده هزار کشته شدند و... دقیقاً این اتفاق می‌افتد مخصوصاً با این رسانه‌هایی که الان هست روز روشن را می‌گوید شب است! الان همین تشییع جنازه عظیم این شهدا در رسانه‌هایشان می‌گویند دیدید هیچ کس نیامد؟ حالا فهمیدید که پایگاه مردمی ندارند؟ خیلی عجیب است همین­طور توی چشمانت نگاه می‌ کنند دروغ می‌گویند. نیازهای حقیقی کودک، نیازهای طبیعی کودک و نوجوان، اصول درست تربیت، فرق پرورش غلط و پرورش درست، اینها را باید دائم رصد کنند یک اتاق فکری باشد که بگوید ما دوازده سال دیگر نسل بعدی می‌خواهیم چطوری باشد و چطوری نباشد؟ و بعد هدف، لازم است اما کافی نیست به روش هم باید فکر کنیم. ما خیلی جاها هدف را خیلی خوب و عالی طراحی کردیم مسیرش را نمی‌دانیم چطوری باید برویم؟ بهترین قله‌ها را انتخاب کردیم اما این که تو از اینجا تا آن قله از کدام کمرگاه‌ها و راه‌ها باید برویم این مهم است. متأسفانه تسلط غربی‌ها این است که به دنیا مسلط شدند. اهدافی که هست، هست اما راهها و مسیرهایش را واقع بینانه و مرحله به مرحله تعیین کنیم. تو می‌گویی می‌خواهم به قله بروم باید بگویی چندجا باید اردوگاه بزنیم؟ در چه ارتفاعی؟ چرا؟ خب اینها را باید محاسبه کنیم ما می‌خواهیم نسل بعدی امانتدار باشد خائن بار نیاید، رشوه، اختلاس، کلاهبرداری، چک بی محل، بی ناموس نباشد. آن روز یک دانشجویی خیلی جدی می‌گفت که مدام می‌گویند ازدواج، من برای چه ازدواج کنم؟ - دقیقاً عبارت او یادم نیست – ولی منظورش این بود که وقتی هتل هست می‌توانی جاهای مختلف بروی تجربه کنی برای چه زحمت بکشی خانه بسازی؟ وقتی می‌توانم هر روز با یک مرد یا با یک زن باشم برای چه ازدواج کنم و دردسر برای خودم درست کنم؟! تعهد درست کنم؟ این فکر را خیلی جدی داشت می‌گفت. می‌گفت برای چه باید ازدواج کنم؟ برای چه باید بچه بیاوریم و برای خودمان دردسر درست کنیم. تازه ایشان مذهبی هم بود. خب یک وقتی یک کسی هست که اصلاً این چیزها را قبول ندارد. خیلی برایم عجیب بود و گفتم این نگاه این طوری خیلی جالب است. فردا می‌رود توی اقتصاد، می‌گوید برای چه گرانفروشی و کالای تقلبی نکنم. با این منطق واقعاً برای چه نکند؟ از این نظر، اینهایی که رفتند شهید شدند واقعاً دیوانه بودند. برای چه من باید برای تو کشته شوم؟! برای چه من باید جانباز بشوم 30 سال روی تخت بیفتم که امنیت تو حفظ بشود؟ خب تو برو کشته بشو که امنیت من حفظ شود! ببینید اینها تربیت است. اصلاً نگاه به همه چیز عوض می‌شود مفهوم خوب و بد عوض می‌شود. تربیت به لحاظ روابط انسانی، خب امام تأکید می‌کند اولاً مهارت، یک نسل ماهر در مدرسه‌ها تربیت کنید. یک بار دیگر ببینیم این کتاب‌ها، این درس‌ها، البته این کار همه نیست این را همان اتاق فکر قوی با همه ملاحظات در همه ابعاد باید این کار را بکند. یک بار دیگر ببینیم چه درس‌هایی با چه متنی چرا داریم آموزش می‌دهیم؟ اگر یک عده ای کشور نیاز دارد باید بروند توی حوزه کشاورزی و دامداری، این برای چه باید جبر و مثلثات بخواند؟ حالا یک مقدار آشنا بشود اما چرا باید برای این کار وقت بگذارد؟ یک عده ای را برای مهندسی و معماری می‌خواهید ولی او را اجبار کنید فلان کار را انجام بدهد. عرض کردم انواع ماهی‌های می‌سی سی پی را باید بدانی! خب ماهی‌های می‌سی سی پی آمریکا به من چه؟ برای چه من باید بدانم ارتفاع یک کوهی در آن طرف دنیا چند متر است آن وقت تپه اطراف خانه خودمان را نمی‌دانیم چه محصولاتی می‌شود در آن زراعت کرد. مرحوم پدر ما – رحمت الله علیه- ایشان مبارز فرهنگی و سیاسی بود و در عین حال همیشه کار تولید می‌کرد و همیشه به اخوی و خانواده ما می‌گفت اگر فردا کاری پیش آمد که پول مفت دارد ولو حلال نکنید. اگر یک کاری زحمت و دردسر دارد پولش کمتر است ولی خدمت او به جامعه بیشتر است آن کار را بکنید. چون یکی دوتا از اخوی‌های ما در حوزه دامداری و کشاورزی خیلی زحمت می‌کشند یکسره آفتاب سرما گرما اصلاً زندگی ندارند بعد ایشان می‌گفت من یک سال زحمت و مصیبت می‌کشم آخرش یک رفیقی داریم اصلاً هیچ کاری نمی‌کنه فقط نشسته توی بازار دلالی می‌کند تلفن با این و ارتباط با آن و یک چیزی را رسمی‌یا قاچاق وارد می‌کند در یک معامله به اندازه کل سال من پول در می‌آورد. من مدام با خودم کلنجار می‌روم که برای چه تو این قدر باید مصیبت بکشی و آخرش چیزی که ته سال در می‌آید نمی‌دانی اصلاً خرجت در می‌آید یا نه؟ چک‌هایت را می‌توانی پاس کنی یا نه؟ برای چه اینطوری باید زحمت بکشم. مرحوم پدرم می‌گفتند فرق آدم و غیر آدم این جا معلوم میشود. می‌گفت اگر یک کاری هیچ زحمتی در آن نمی‌کشید ولو پول حلال است نکنید. بروید یک کاری بکنید که... اصلاً ایشان می‌گفت پولی که بدون کار می‌آید از نظر من حرام است. یعنی اگر پولی در می‌آوری که هیچ خدمتی به ازاء آن به جامعه به هیچ کس نکردی این پول حرام است. در ازای آن باید کار بکنی. از جمله، ربا به همین دلیل حرام است. گرانفروشی، احتکار، سرقت، غصب برای چه حرام است برای این که هیچ خدمتی به جامعه نکردی و داری پول آن را و حق کس دیگری را می‌خوری. خب این تربیت از توی مدرسه‌ها باید شروع بشود. نظم، همکاری، تعهد اجتماعی، نترسیدن از مشکلات، مأیوس نشدن، مغرور نشدن، کار جمعی یاد گرفتن همه باید از توی آموزش و پرورش شروع بشود. چطوری این کارها را بکنیم که این آثار را بگذارد. گردش علمی‌دو نوع است: یکی تشویق و باز کردن راه اندیشیدن است یکی هم تفریح همین طوری است. همه کارها همین طور است. اردوی جهادی. مثلاً من معتقدم که کل مدارس باید اردوی اجباری جهادی داشته باشند یعنی تمام مدارس آموزش و پرورش یک برنامه داشته باشند و هفته ای یک بار بیمارستان بروند زیر مریض‌ها را پاک کنند. توی منطقه محروم بروند کمک شان کنند. باید تربیت را یادشان بدهید. هرکس از آموزش و پرورش فارغ التحصیل می‌شود و بیرون می‌آید حداقل یک کار از کارهایی که جامعه نیاز دارد باید بلد باشد. یا کشاورزی باید یاد بگیرد، اصلاً هر درسی که خواندند باید کاری مناسب با رشته و علاقه شان بلد باشند. لوله کشی، برق کشی، تعمیر ماشین، کشاورزی، یک کاری باید بلد باشید. یک طرح کادی یک زمانی آمد اصل آن کار خوبی بود ولی چون درست اجرا نشد آن را رهایش کردند. خب وقتی درست اجرا نمی‌شود آن را درست کنید. اشکالات آن را برطرف کنید. درس‌هایی که می‌دهید چقدر با نیازهای کشور ارتباط دارد؟ خب نتیجه اش در آموزش عالی شماها می‌بینید! نصف بیکارهای کشور فارغ التحصیل‌های دانشگاه‌های ما هستند. همین طور الکی در هر رشته ای دانشجو می‌پذیرند نه محاسبه ای می‌کنند که این به چه درد می‌خورد؟ اصلاً شغل برای او هست یا نیست؟ کشور به آن نیاز دارد یا نه؟ همین طور الکی. دیپلم بیکار را دکتر مهندس بیکار می‌کنند. خب این غلط است. رهبری هم در صحبت شان گفتند. گفتند شما دیپلم را می‌گیرید آنها را به دکتر و مهندس و کارشناسی ارشد تبدیل می‌کنید و هم عصبانی! اصلاً ما در حوزه عقل عملی ضعف عقلانیت داریم. همیشه بعضی از دوستان به ما می‌گویند ما مشکل بحران نظری داریم. خب تئوری حکمرانی خوب... باید برگردیم به تئوری فلسفه حاکمیت و... گفتم همه این حرفها بیخود است. اتفاقاً ما در حوزه عقل نظری در باب حکمرانی مشکلی نداریم بهترین حرفها و مبانی را داریم. مشکل ما در عقل عملی است. ما در عقل عملی ضعیف هستیم و بدون عقل عملی تمدن سازی محال است. عقل نظری یعنی باید به آن قله برسیم و عقل عملی یعنی چگونه باید برسیم؟ افراد متخصص، تخصص در چی؟ مهارت در چی؟ چقدر؟ چرا؟ من چند بار از زمانی که یادم می‌آید این را گفتم و در شورای عالی انقلاب فرهنگی, هر زمانی که رئیس جمهور جدید آمده به وزرا همین را می‌گویم این سوال را جواب بدهید که چه تعداد دانشجو در چه رشته ای می‌پذیرید چرا؟ به این‌ها جواب منطقی بدهید. حالا در آموزش و پرورش، میلیون‌ها نسل بعدی زیر دست ما و شما و می‌آید. ما با اینها چه کار می‌کنیم؟ از اینها چه می‌سازیم؟ به ما چه تحویل می‌دهند و ما به جامعه چه تحویل می‌دهیم؟ چند میلیون جوان و نوجوان که یکسری محفوظات بی ارتباط با هم و بی ارتباط با نیازهایشان هست و خودشان نمی‌دانند اینها را برای چه خواندند؟ و بعد عاطل و باطل! بله من نمی‌گویم هرچه می‌خوانید باید سریع نتیجه مادی بدهد. بعضی از تعلیم و تربیت‌ها هست نتیجه محسوس و فوری ندارد اما یک بخشی از آن باید داشته باشد. باید یک نسلی که بعد از 12 سال از مدرسه‌های ما بیرون می‌رود خودش بداند که به چه دردی می‌خورد و می‌خواهد چه کار کند؟ کشور چه نیاز دارد؟ و یکی این که احترام مشاغل باید باشد. ما بچه بودیم آن زمان کارمندی تازه آمده بود می‌خواستند داماد بگیرند می‌گفتندکارمند یا معلم باشد چون حقوق ثابت داشت. پز می‌دادند که داماد ما کارمند است! بعد یک دوره ای گذشت کارمند و حقوق زیاد داشت و حقوقش هم خوب نبود همه می‌خواستند مهندس و دکتر و خلبان بشوند! خب الآن همه دکتر و مهندس هستند. به نظرم فقط من در ایران دکتر نیستم همه دکتر هستند. حالا کم کم الآن یک موجی به وجود آمده که اصلاً مدرسه و دانشگاه را ولش کن از این‌ها آب و نانی بیرون نمی‌آید برویم بزنیم توی خط طلا و دلار! از راه‌های غیر انسانی می‌شود کادرسازی کرد و کردند.

این رسانه اسپنسر را در باب آموزش و پرورش انگلیسی و لیبرال بروید ببینید. این آدم یک متفکر کاملاً مادی است اما راجع به فلسفه آموزش و پرورش در یک نظام صنعتی سکولار خیلی واضح حرف زده است می‌گوید ما می‌خواهیم شهروند یک جامعه صنعتی در مدرسه‌ها بسازیم حالا با توجه به این که تسلیم قانون باشد و هرچه به او می‌گویند به حرف گوش کند حالا با توجه به این باید چه چیزی در مدرسه به او بگوییم و چطوری بگوییم و چه نگوییم؟! درس و کلاس هنر می‌گذارید به دلایل مختلف می‌شود کلاس هنر گذاشت. به دلایل و شیوه‌های مختلفی می‌شود کلاس ورزش گذاشت. هدف اینها روشن بشود شیوه و روش آن روشن می‌شود. منافع شخصی شان و منافع ملی و منافع اجتماعی را درست بشناسند از اول طوری بار نیاید که من فقط باید بار خودم را ببندم. هم غیرت انسانی، غیرت اسلامی، غیرت ملی و ایرانی، تاریخ علم و تمدن را دانستن. دو بار ما را دعوت کردند به این جلسه سازمان مولفین که کتاب‌های درسی را می‌نویسند ما هر دو بار یک چیز را گفتیم و تا الآن هم دعوت کنند باز باید همان را بگوییم که دیگر دعوت هم نکردند! و آن این که گفتم شما این تاریخ علم دروغین را که آخر قرن 19 و اول قرن 20 آمریکا و انگلیس‌ها نوشتند و کل مدرسه‌های دنیا را اجباری کردند که علم از کجا شروع شد؟ نیوتن زیر درخت سیب بود، لئوناردو داوینچی چه کرد، تنگه ماژلان، برادران رایت، همه اینها دروغ است! من سندهایش را برایشان بردم و در منافع خود آنها گفتند که همه اینها از چه زمانی شروع شده و کجاست؟ باز در کتاب‌های مدرسه یا نمی‌نویسند، تازه 3- 4 سال بعد باز در شورای عالی انقلاب فرهنگی 3- 4تا حاشیه که بله ما در این رشته یک کسانی را داشتیم و یک حرفهایی زدند! بلد نیستید تاریخ علم هم بنویسید. مثل این که هویت ملی، تاریخ ایرانی هم نداریم و بلد نیستیم به اینها منتقل کنیم. غالباً پدران علوم جدید ایرانی هستند. تمدن اسلامی‌– ایرانی بوده، منافع شخصی و منابع جمعی چطور با هم دیده بشوند؟ ممکن است شما دانشمندانی تربیت کنید که تیشه به ریشه جامعه بزنند. این بمب‌های شیمیایی و بمب اتمی را چه کسی ساخته؟ دانشمندان. اختلاس‌های هزار میلیاردی را چه کسی می کنند؟ دانشمندان. این تکنولوژی مواد مخدر و تکنولوژی تجسس در حریم خصوصی افراد که الآن می دانید هرکس دوربین مخفی می خواهد بردارد خانه یکی بگذارد! خب این هم تکنولوژی است! تکنولوژی مواد مخدر. تکنولوژی سکس و پورنو! اینها کار کیست؟ کار دانشمندان است. اینطوری نیست که ما می‌خواهیم دانشمند درست کنیم. دانشمند باید قبلش انسان باشد. این سلاح‌های کشتار جمعی کار دانشمندان است. روابط انسانی و روابط علمی، تخصصی و فنی باید با هم در آموزش و پرورش چطور دیده بشود؟ چه کار کنیم که نسل بعدی ما کمتر از ما حسود و بیخل و حریص باشد؟ کمتر ازما ریاکار و اهل تزویر باشد. کمتر از ما حیله گی و بدبینی داشته باشد. این رذایل اخلاقی را چه کار کنیم که در نسل بعدی کمتر بشود؟ شما دیدید که اعلام کردند چه کسانی به یارانه نیاز ندارند؟ چه کسانی نیاز دارند؟ یادتان هست تعداد آنهایی که گفتند نیاز داریم از کل جمعیت ایران بیشتر شد و ثبت نام کردند! معنی اش این است که همه آدم‌های خوب و صالح همه ثبت نام کردند و گفتند ما بدبختیم! خب یک نقطه ضعف‌های بزرگی در تربیت ملی است. 70 میلیون نفر ثبت نام کردند که ما بدون یارانه از گرسنگی می‌میریم! بعد در هر تعطیلاتی می‌بینید 30 میلیون نفر با این گرانی‌ها مسافرت می‌روند سالی میلیون‌ها نفر خارج از کشور می‌روند و می‌آیند ولی همه به یارانه اورژانسی نیاز فوری دارند. خب اینها محصول یک تربیتی است. محصول یک فرهنگ است. و به ضرر خودمان است یعنی امنیت خاطر و آرامش خاطر را از خودمان می‌گیرد. ولی دیگر اعتماد نمی‌کنیم. حضرت رضا(ع) که ایام میلادشان بود فرمودند بازار اسلامی، بازاری است که دروغ نگویند، قسم نخورند، چانه نمی‌زنند، چون همه می‌دانند دارند به هم راست می‌گویند، اعتما دارند. چرا قسم می‌خوریم؟ چون یا او دارد دروغ می‌گوید یا من دارم دروغ می‌گویم! چرا چانه می‌زنیم؟ برای این که می‌گوییم یا من دارم دروغ می‌گویم یا او دارد دروغ می‌گوید! امام رضا(ع) می‌فرماید بازار اسلامی‌بازاری است که کسی به کسی دروغ نمی‌گوید و همه به هم اعتماد دارند. این تربیت باید از مدرسه شروع بشود. از این مغازه تا آن مغازه که بغل هم هستند می‌روی قیمت‌ها فرق می‌کند! در حالی که ما جوامعی داریم که آن شهر آن طرف کشور است و این شهر این طرف کشور است قیمت‌هایش یکی است.

تخصص و مهارت، پس یک در حوزه تعلیم، باید چیزهایی را آموزش بدهیم که به درد و به درد جامعه بخورد.. ما باید از الآن بفهمیم چه نیروی کاری برای اقتصاد کشور، پیشرفت کشور، تمدن سازی در چه حوزه‌هایی نیاز داریم و چقدر؟ ما چقدر مهندس می‌خواهیم؟ چقدر پزشک می‌خواهیم؟ چقدر معلم می‌خواهیم؟ چقدر کشاورز می‌خواهیم؟ و... علائق آن‌ها چقدر است؟ نیازهای محلی و استانی چقدر است؟ اتاق فکر یعنی این. چه بخشی از آموزش‌ها مشترک بین همه باشد؟ و چه بخشی از آن چگونه جدا باشد و تخصصی باشد منتظر باشیم در چه زمان بندی ای چه نیرویی کادرسازی بشود و بیرون بیاید. چند نمونه در رابطه با زبان خارجی بگویم. مثلاً به بعضی‌ها می‌گوییم چرا انگلیسی می‌خوانی؟ می‌گوید برای این که زبان دنیاست زبان جهان است! زبان علم است! خب این دروغ است.  هر کشوری در قرن 19 و 20 هر کشوری را گرفت زبان خودش را در آن کشور اجباری کرد. ما مستعمرات انگلیس بودیم زبان انگلیسی اجباری شد که تا الآن هم اجباری است. مستعمرات فرانسه بروید ببینید در تمام مدارس شان زبان فرانسه اجباری است به آنها گفتند زبان فرانسه زبان علم و تمدن است! هرجا را روس‌ها گرفتند زبان روسی را گفتند زبان تمدن است و جهانی است و آن را اجباری کردند. ما نوکر انگلیس‌ها بودیم انگلیسی اجباری شد! اگر نوکر فرانسوی‌ها بودیم می‌گفتیم زبان فرانسوی‌ها زبان علم است! آن وقت جالب است خود فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها و روس‌ها اجازه نمی‌دهند زبان انگلیسی در کشورشان باشد. یک وقتی من یک سمیناری در آلمان داشتم یک هتلی بود توی هتل صبح آمدم به آن کسی که پشت میز هتل است انگلیسی بطور شکسته بگویم نان و پنیر صبحانه چیزی هست؟ دیدم هرچه می‌گویم جواب نمی‌دهد. یعنی به او غیرت آلمانی دادند. به او گفتم نمی‌فهمی چه می­گویم؟ با عصبانیت گفت چرا می‌‌فهمم اینجا آلمان است نه انگلیس! آلمانی صحبت کن. گفتم من انگلیسی هم به زور حرف می‌زنم آلمانی از کجا بدانم؟! شما در روسیه بروید یک تابلوی انگلیسی نمی‌بینید. بعضی از اساتید دانشگاه که در فرانسه بودند که ناراحت می‌شدند اگر یک فرانسوی انگلیسی صحبت می‌کرد. شما الآن مراکش، الجزایرف تونس، همین سوریه، زبان فرانسوی اجباری شده، انگار که فرانسه این کشورها را اشغال کرد در مدرسه‌ها همه باید فرانسوی یاد بگیرند. خب الآن زبان بیگانه در آموزش و پرورش و مدارس ما؛ آموزش بدهیم یا ندهیم؟ اول بگویید هدف تان چیست؟ بعد که گفتید هدفتان چیست؟ حالا بگویید چه زبان هایی؟ چقدر؟ چرا؟ یکی از آن ها هم زبان انگلیسی باشد اشکالی ندارد اما بگو چرا؟ 30- 40تا کشور در دنیا هستند که زبان انگلیسی در مدارس شان اجباری است که یکی از آنها ما هستیم همه این ها نوکرهای انگلیس بودند! بعضی از کشورها می روی اصلاً کسی به شما انگلیسی صحبت نمی کند بلد هم نیستند بعضی جاها هم اگر صحبت کنی ناراحت می شوند. اما به ما گفتند این زبان جهان است! یک وقتی رهبری گفت بگویید ما چهارتا زبان به چهار دلیل انتخاب کنیم. اقتصاد اول جهان مگر انگلیس است؟ بیشترین جمعیت جهان مگر انگلیس است یا انگلیسی حرف می زنند؟ فرصت های اقتصادی و علمی منطقه ما چه ربطی به زبان انگلیسی دارد؟ شما چندصد میلیون اردوزبان این طرف دارید، آن طرف چند صد میلیون مالایی دارید ممکن است بگویید زبان اسپانیولی کل آمریکای لاتین به اسپانیولی صحبت می کنند. آن هم می دانید چون اسپانیا آنجا را اشغال کرد زبان شان اسپانیایی شد. برزیل چون پرتغال او را اشغال کرده آنجا می گویند زبان علم پرتغالی است. در مدرسه هایشان زبان پرتغالی اجباری است و همه هم پرتغالی صحبت می کنند.

بگوییم 5تا زبان برای بازار جهان، ممکن است ما زبان مالایی، اردو، چینی که از 8- 9 نفر آدم دنیا یکی از آن ها چینی و دیگری هندی است. گاهی ارتباط با همین هند... اصلاً یک وقتی می گفتند ارتباط با آمریکا و اروپا بعد دوستان محاسبه کرده بودند پول سودی که از تجارت ما با عراق و افغانستان به دست می آید ده­ها برابر معاملاتی بوده که می خواهند با اروپا و آمریکا بکنند. اصلاً اقتصاد کشور ما را همین کشورهای همسایه نجات دادند. با عقلانیت و عقل عملی پیش برویم و بفهمیم که چی؟ چرا و چقدر؟ چندتا زبان باشد؟ چرا بخوانیم؟ این زبان را می خوانیم برای این اثرش. این را می خوانیم برای این... یکی ممکن است به لحاظ فرهنگی لازم باشد. ما چند صد میلیون در افریقا افرادی داریم که نه انگلیسی, نه فرانسه، نه فارسی و نه عربی هیچی نمی دانند. نیجریه که آقای زکزاکی – خدا حفظ شان کند- یک نفری 10- 15 میلیون نفر را مسلمان و شیعه و انقلابی کرد. شما گاهی با یک حرکت درست در یک جامعه ای می توانید کل تاریخ آفریقا و تاریخ جهان را تغییر بدهید.

رابطه انسان؛ چطور نشاط، امید، شادی و سلامت روان در بچه ها در آموزش و پروش حفظ شود؟ چطور سلامت جسم را تأمین کنیم؟ هدف ورزش و هدف کار حرفه ای چه باشد؟ نوعدوستی، صداقت، همدلی، حقوق رعایت حقوق دیگران چقدر باشد؟ این تعلیمی که من سراسر اسلام و تشیع هست که می گوید بالاترین عبادت خدمت به مردم برای خدا است این را باید یاد بگیریم که خدمت به دیگران و نوکرای برای دیگران و حل مشکلات دیگران مهم است. فرمودند اگر کسی مشکلی را به شما ارجاع می دهد و می توانی مشکل او را حل کنی ولی نمی کنی و می گویی به من چه! امام رضا(ع) فرمایند جهنمی هستید ولو اسم­تان مسلمان باشد.

و برعکس، می گویند اگر کسی یک نفر آمد نمی شناسید او کیست ولی می توانی یک مشکل او را حل کنی، او را نمی شناسی ولی اگر بروی و مشکل او را حل کنی بهشت تو تضمین است. به شرط این که این بهشت را با کارهای دیگر خراب نکنید ولی این عمل تو را بهشتی می کند. امام(ع) برای اعتکاف به مسجدالحرام رفته، یک نفر می آید می گوید من بدهکارم، پلیس دنبال من است می شود شما بیایید ضامن بشوید و بگویید به من مهلت بدهند. امام(ع) از مدینه برای اعتکاف به مسجد آلحرام آمده، اعتکاف را رها می کنند و دنبال کار این بنده خدا می رود. همراه ایشان می گوید آقا کجا؟ امام می فرماید ایشان مشکلی دارد از من کمک می خواهد. می گوید آقا شما اعتکاف به مسجدالحرام آمدید گفتند او کیست؟ ایشان فرمود نمی شناسم. بعد فرمودند پیامبر خدا فرمودند اگر مشکل یک نفر را که نمی شناسید اگر بروید حل کنید به اندازه 90 هزار اعتکاف در مسجدالحرام اثر دارد. اصلاً چرا این طلاق ها اینقدر زیاد شده؟ در مدرسه، آموزش و پرورش هیچ مسئولیتی ندارد که به دخترها و پسرها یاد بده سبک زندگی و سبک حرف زدن با همدیگر را یاد بدهد. تعلیم و تربیت اهمیت اقتصادی دارد؛ وضعیت جامعه جمعیت های شهرنشین، تقسیم کار، ارتباطات جهانی، رسانه های امروز، نیازهای اقتصادی، ارتباطش با تعلیم و تربیت، مسئله بهره­وری، الگوی مصرف در جامعه ما جزو بدترین الگوهای مصرف است. از ژاپن تا مالزی و اروپا در دانشگاه­ها جلساتی در 290 30 سال داشتم گاهی به خانه این اساتید دانشگاه ها دعوت شدم. چه در شرق و چه در غرب، اسراف­شان از ما کمتر است. ما مدام شعار اسلامی علیه اسراف می دهیم که «ان الله لایحب المسرفین» سبک زندگی­های بعضی هایشان از ما اسلامی­تر و عاقلانه­تر است. الگوی مصرف انرژی، مصرف سوخت، مفهوم رفاه، شناخت مفاهیم طبیعی، مفهوم ثروت، نیروی انسانی، سیاستگذاری های درست آموزشی، - دارم فقط تیترهای آن را می خوانم- راجع به همه اینها من صحبت هایی را یادداشت کرده بودم که حالا فرصت نیست. تیتر آن ها را بخوانم و عرضم را ختم کنم. مفهوم کارآمدی، کالای نامرغوب تحویل مردم دادن هم به لحاظ فنی، خب آقایان می گویند کالای داخلی مصرف کن. درست هم می گویند. چرا مصرف نمی کنیم؟ برای این که وقتی می گیرید دو هفته بعد خراب است! ماشین از کارخانه ماشین سازی تحویل می گیریم هفته بعد باید باز تعمیرگاه ببرید خب کجای این اسلامی است؟ باید نظارت کنید گوش آن را بپیچانید که تو خیانت کردی. یاد بگیرند که وقتی مسئولیتی را مردم می پذیرند آن کار را باید درست و دقیق انجام بدهند. پیامبر(ص) اکرم فرمود حتی اگر برای مرده قبر می کَنید باید درست بکَنید نگو مرده را می اندازیم درش را می بندیم دیگر درش را باز نمی کنیم کرم ها می خواهند او را بخورند. مهم نیست چه می سازی، مهم این است که چگونه می سازی؟ این اسلام پیامبر اکرم است. من اصلاً چنین آموزش هایی را می دهیم و دیدیم؟ آموزش می دهیم چطور جنس خود را به طرف قالب کن!

مفهوم سرمایه گذاری اقتصادی، کیفیت تولید، کمیت تولید، امام می گوید اگر می خواهید کشور مستقل بماند باید در کشاورزی خودکفا بشوید و باید در دامداری خودکفا بشویم باید در صنایع اصلی کشور خودکفا بشوید. می گوید دانشجو بورسیه به کشورهایی نفرستید که بخصوص در ایران سابقه استعماری دارند. به آمریکا و انگلیس دانشجو نفرستید. بیشترین دانشجو را بعد ازانقلاب به انگلیس و آمریکا فرستادند که بعضی از همین هایی هم که رفتند درس خواندند حالا جالب است علوم انسانی هم می خواندند نه این که چیزی یاد بگیرند که به درد مملکت بخورد. می رفتند علوم سیاسی می خواندند برمی گردند این جا. طرف وزیر این مملکت بوده با پول این مملکت می رود آنجا درس می خواند دکترای علوم سیاسی می گیرد بعد شروع می کند سکولاریزم را توجیه کردن.

و بعد آخرین عبارت امام: آموزش مناب، زمان مناسب، هماهنگ با نیازهای واقعی جامعه، اولویت بندی طبق نیازهای واقعی، تضمین تولید، فعال سازی چرخ های صنعت. چقدر کارخانه در دوره قبل تعطیل شد. یکی از کارهای بزرگ آقای رئیسی – رحمت­الله علیه- این بود که صدها کارخانه را که تعطیل کرده بودند فعال کرد. شما دیدید در هپکو، در نیشکر اهواز، در سه – چهار جا که به اسم خصوصی سازی به باد فنا دادند و به دزدی و نابود کردن کارخانه و بیکار کردن کارگرها تبدیل شد که این کارگرها هرچه می گفتند حق ما چی؟ حقوق ما؟ بیچارگی ما؟ محل نمی گذاشتند تا ضد انقلاب بیاید سوار بشود توی خیابان بیایند شلوغ کنند بعد پلیس بیاید آن­ها را بگیرد. خب زمان رئیسی برعکس شد. رئیس خصوصی سازی را گرفتند. سه چهارتا از اینها که این کارخانه های ملی را به باد فنا دادند گرفتند. – من در گزارش ها دیدم چقدر برایم جالب بود - دیدید که چقدر کارگرهای همین هپکو و نیشکر اهواز چطور زیر تابوت رئیسی گریه می کردند؟ استفاده درست از امکانات، تبدیل تهدید به فرصت، یک جمله قشنگی شهید سلیمانی دارد. خواهش می کنم به این جمله خیلی فکر کنید می گوید فرصتی که در تهدیدها هست در فرصت ها نیست. – دقت کردید – همین تکلیف شب، امشب به این جمله فکر کنید. فرصتی که در تهدیدها هست در خود فرصت ها نیست.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha