بسمالله الرحمن الرحیم
عرض سلام خدمت خواهران و برادران عزیز دارم.
توفیقی شد در ایام میلاد امیرالمؤمنین(ع) در مشهد محضر حضرت رضا(ع) خدمت شما عزیزان باشم. در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هستیم چهل و چند سال از انقلابی گذشت که اساساً قرار نبود بشود هیچ کس منتظر آن نبود جهان بین شرق و غرب تقسیم شده بود و هیچ دولت واقعاً مستقلی در دنیا وجود نداشت و حتی جنبش به نام غیر متعهدها به این معنا که ما نه شرقی نه غربی هستیم نه زیر سلطه آمریکا و انگلیس و نه زیر سلطه شوروی، همانها هم تقریباً همهشان وابستگی داشتند یعنی همین الآن هم که ما با شما صحبت میکنیم در اکثر کشورهای شما کاپیتولاسیون هست یعنی چندتا قدرت استعمارگر بقیه ملتها باید تحمل کنند هرچه اینها میگویند و هر کاری میکنند و اینها حتی حق رسیدگی و شکایت هم ندارند در این فرصت میخواهیم به این سؤال بیندیشیم که چه نسبتی بود بین این انقلاب که در سالگرد آن در دهه فجر هستیم با مبانی که امیرالمؤمنین(ع) در باب مسائل سیاسی و حکومت و حاکمیت فرمودند و همینطور حضرت رضا(ع). چون در میلاد امیرالمؤمنین هستیم و در مشهد امام رضا(ع).
اول از حضرت رضا(ع) شروع کنیم که میهمان ایشان هستیم. یک کسی از شیعیان و پیروان ایشان از ایشان پرسید که من خیلی دلم میخواهم بدانم که من پیش شما چه جایگاهی دارم؟ «أَشْتَهِی أَنْ أَعْلَمَ کَیْفَ أَنَا عِنْدَکَ؟...» خیلی دوست دارم بدانم من پیش شما چه موقعیتی دارم و چگونهام؟ امام(ع) فرمودند که: «قَالَ اُنْظُرْ کَیْفَ أَنَا عِنْدَکَ» گفت ببین من چه جایگاهی پیش تو دارم تو هم همان جایگاه را پیش من داری. اگر تو امام را جدی گرفتی و برایت مهم است و در مرکز زندگیات و در مرکز زندگیات است تو هم برای او مهم هستی. اگر امام تو در حاشیه است و کلاً دین یک شوخی است تو خودت هم شوخی هستی.
حتی روایت داریم در مورد خداوند که کسی پرسید من از کجا بدانم که چه جایگاهی پیش خداوند دارم؟ امام(ع) فرمودند همان جایگاهی که پیش تو دارد. چقدر خداوند برای تو جدی است و چقدر واقعاً او را دوست داری. واقعاً نه زباناً. یعنی یک شاخص به همه ما دادهاند که بدانیم و بتوانیم بفهمیم که چقدر مورد توجه و محبت خدا و اولیای خدا هستیم یا نیستیم؟ ببینیم آنها در قلب ما کجا هستند و ذهن ما را چقدر اشغال کردهاند و چقدر برای ما مهم هستند و ما هم همانقدر برای او مهم هستیم.
انقلاب یعنی امر به معروف و نهی از منکر. مراحل ابتدایی آن نقد و سؤال و استیضاح و اعتراض است وقتی که سیستم اصلاحپذیر نباشد طبیعتاً نوبت به انقلاب میرسد و کمتر ملتی در دنیا توانستند در دنیا انقلاب کنند، اغلب ملتها تسلیم شدند و آنهایی هم که انقلاب کردند بین آنها تک و توکی هستند که توانستند بعد از پیروزی انقلاب همچنان همان شعارهای انسانی و الهی را باز هم تکرار کنند و اگر گفتند التزامی به آن نداشتند. میپرسیم که چه اشکالی داشت که مثلاً زمان شاه بالاخره حرم و مسجد هم بود هرکس میخواست مسجد برود و هرکس میخواهد عرقخوری برود! هرکس میخواهد کتابخانه برود و هرکس هم میخواهد فاحشه خانه برود! به شما چه! فرمودند یا از ارزشها دفاع میکنید «لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکَرِ» معروف یعنی ارزش و منکر یعنی ضد ارزش. امر به معروف یعنی مطالبه ارزشها و نهی از منکر یعنی اعتراض به ضد ارزشها. امام رضا(ع) فرمودند دو راه بیشتر نیست راه سومی وجود ندارد یا به وظیفه اصلاحی و انقلابی و دینیتان عمل میکنید امر به معروف و نهی از منکر میکنید، دفاع از ارزشها و حمله به ضدارزشها، موضع میگیرید، فداکاری میکنید، مبارزه میکنید یا «أَوْ لَیُسْتَعْمَلَنَّ عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ...» یا این که باندهای کیثیف و فاسد در شما و جامعه شما مسلط خواهند شد یعنی راهی ندارید. اگر دست به اصلاح، انقلاب، امر به معروف و نهی از منکر نزنید مافیهای فاسد، افراد فاسد، فساد مالی، فساد اخلاقی، اعتقادی دینی، فساد سیاسی، فرمودند اشرار بر شما حاکم میشوند. «فَیَدْعُو خِیَارُکُمْ فَلَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ.» بعد دیگر شما هر چه خودتان همین شما آدم خوبها هرچه دعا کنید اجابت و مستجاب نخواهد شد. مرتب بنشینید دعا کنید گریه کنید و از خدا کمک بخواهید صدایتان از گوش خودتان بالاتر نخواهد رفت. این صدا به آسمان نخواهد رفت. برای این که به وظیفهتان عمل نکردید فقط نشستید نفرین کردید و آرزو کردید و التماس دعا گفتید! فرمودند یا به تکلیف اجتماعیتان عمل میکنید یا یک حکومت و حاکمیت کثیفی بر شما مسلط میشوند. راه سومی وجود ندارد. اگر بیتفاوت و بیطرف بشوید و بگویید ما کاری به این چیزها نداریم ما به اقتصاد و عدالت کاری نداریم ما فقط مسائل زیارت و دین شخصی داریم فرمودند این نوع همکاری با حکومتهای ستم و فساد است. شما جزء مروجین ظلم و ستم و فساد میشوید چون میایستید نگاه میکنید و به وظیفهتان عمل نمیکنید. در رسانهها چه اتفاقی میافتد؟ در عرصه عمومی، در دانشگاه، در دادگستری و در مناطق مختلف کشور، محلات، در جهان اسلام چه اتفاقاتی میافتد؟ خب در این 20 سال حمله کردند و سه – چهارتا کشور اسلامی را کفار اشغال کردند، نابود کردند، غارت کردند، تجاوز کردند اگر بگویید به ما چه ما به اینها کار نداریم، عراق، افغانستان، فلسطین، سوریه، لبنان، یمن به ما ربطی ندارد خب بعدش سراغ خودتان هم میآیند. شما اجازه دادید آنجا اشرار و آدمهای کثیف حاکم بشوند و بعد بر جامعه خودتان هم مسلط خواهند شد. اینطور نیست که شما اگر سیاسی و مبارز نباشید دینتان سراغ سیاست نرود و سیاست هم سراغ دین تو و تو نیاید. تو سراغ سیاست نمیروی بلکه سیاست سراغ تو میآید. بر تو مسلط میشوند بعد در مسائل دینی و شخصیتان هم به شما رحم نمیکنند. انگلیسها که آمدند نفت را گرفتند و بعد هم به رضا پهلوی خط دادند که زنان مسلمان ایرانی را به زور کشف حجاب و برهنه کن. کل آخوندها را خلع لباس کن و کل مدارس علمیه و حوزهها را تعطیل کن. عزای امام حسین هم ممنوع. میدانید که مدتها عزای امام حسین(ع) ممنوع بود و توی زیرزمینها آرام شب عاشورا عزاداری میکردند. کارناوال شادی شب عاشورا راه انداخت. همین مشهد حرم را بستند و گفتند میخواهیم موزه کنیم بلیط بگیرید هفتهای دو روز بعدازظهرها مثل موزه بیایید اینجا بازدید کنید و سلامی هم هرکس میخواهد بدهد. این کارها را کردند. مدتی حرم را اینطوری کردند و بعد مدتی اعتراضات شروع شد و مجبور شدند عقب بنشینند. همین مسجد گوهرشاد صدها شاید هزاران نفر را برای قضیه کشف حجاب کشتند و این که مردم را مجبور کردند که باید لباسهای غربی و اروپایی بپوشید.
امام رضا(ع) میفرمایند که یک قضیه مؤمن این است که هر تعداد مشکلات هر تعداد افرادی را که میتواند حل کند. انقلاب هم برای حل مشکلات بزرگ، مشکل استعمار، مشکل استبداد شد. فرمودند که «منْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اَللَّهُ عَنْ قَلْبِهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ» هرکسی از یک نفر یک مشکل او را حل کند و اشک او را به لبخند تبدیل کند و اضطراب او را به آرامش تبدیل کند، آوارگیاش را، بیخانمان را باخانمان کند درد یک مریض یا مجروحی را درمان کند تسکین بدهد یک فرد یا خانواده یا یک ملت ناامید را امیدوار کند فرمودند همه این کارها را، هرکس از یک نفر و یک مؤمن چه برسد به یک ملت، «فرّجَ» یعنی بنبستی مشکلی چیزی برایش به وجود آمده این را حل کند «فَرَّجَ اَللَّهُ عَنْ قَلْبِهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ» خداوند در قیامت که همه در ترس و اضطراب مطلق هستند هیچ کس احساس امنیت نمیکند خداوند به چنین کسانی آنجا امنیت میدهد. میخواهید در قیامت امنیت و آرامش داشته باشید وقتی که همه بشر غرق در ترس و نگرانی هستند قرآن میفرماید حتی از همسرتان، از پدرتان، مادرتان، بچههایتان فرار میکنید هرکسی فقط به فکر نجات خودش هست و نمیتواند یک عدهای آنجا آرام هستند، تضمین دارند. هرکسی مشکلات دیگران را ولو آنها را نمیشناسد و هیچ سودی هم برای تو ندارد، به شرط این که وقتی داری کمک میکنی سلفی هم نگیری و توی اینستا نگذاری! فرمودند هرکس با اخلاص به یک نفر کمک کند و مشکل او را حل کند خداوند مشکلات آن قیامت جهانی را برایش حل خواهد کرد و به او آرامش خواهد داد. حالا اگر مثل امام(ره) یک ملت را نجات دادید دیگر ببینید چقدر میشود. از آن طرف، حق ندارید به یک کسی یا ملتی یا خانوادهای که به شما پناه آورده یا مشکلی دارد از شما کمک خواسته و شما میتوانید به او کمک کنید محل نگذارید بگویید به من چه، داخل کشور یا خارج از کشور، ملتهای دیگر یا در داخل ملت خودتان یا یک فردی یا خانوادهای «مَن قَصدَ إلَیهِ رجُلٌ من إخوانِهِ مُسْتَجیرا بِه فی بَعْضِ أحْوالِهِ...» هرکس یکی از برادران و خواهرانش یک جامعه و خانوادهای، روستایی، یک ملت دیگری از شما کمک خواست به شما پناه آورد گفت به من کمک کن و بتوانید کمک کنید و نکنید زیرسبیلی رد کنید و بگویید من مسئول آن نیستم به مسئول آن مراجعه کن، نه آقا ما کارهای نیستیم «فَقد قَطَعَ وَلایةَ اللّه ِ عزّ و جلّ.» دیگر تحت ولایت خدا نیستی. اگر کسی خانوادهای یا ملتی، روستایی، منطقهای به شما پناه میآورد و از شما کمک میخواهد، کمک مالی، کمک سیاسی، کمک نظامی، کمک رسانهای هر کمکی و شما میتوانی و بیاعتنایی کنی فرمودند از تحت ولایت خدا خارج شدی یعنی رابطهات را با خداوند قیچی کردی و دیگر در صف خدا نیستی چون بندگان خدا از تو کمک خواستند ولی تو نکردی و گفتی به من چه! به من چه و به تو چه ما نداریم.
فرمایش دیگر امام(ع) این است که انسانها را به لحاظ ثروت و طبقاتی تقسیم نکنید. شاید ما و شما هم همینطور باشیم دیدید یک میهمانی است و آدمهای خیلی پولدار و حسابی یا قدرت و ثروت و شهرتی دارند وقتی میآیند به او یک جور سلام میکنی سلام علیکم بفرمایید و... به یک آدم فقیر و گمنامی یک جور دیگر سلام میکنی که سلام! گاهی این کارها را خود ما هم میکنیم. «مَن لَقِیَ فقیرا مُسلِما فَسَلَّمَ علَیهِ خِلافَ سَلامِهِ علَى الغَنیِّ، لَقِیَ اللّه َ عَزَّ و جلَّ یَومَ القِیامَةِ و هُو علَیهِ غَضبانُ.» هرکس در سلام و روابط اجتماعیاش با فقیر و سرمایهدار دو جور برخورد میکند مورد خشم خداوند است. مسلمان نیستی. اگر به طبقات فقیر و ضعیف یک جور حرف میزنی و با آنهایی که پولدار هستند و مشهور هستند و ثروت و قدرت و شهرت دارد با او یک جور دیگر هستی. یعنی انسانها را بر اساس ثروت و قدرت و مادیاتشان تقسیم کردی که چقدر به آنها احترام بگذاری. حتی چگونه سلام گفتنتان به این با سلام گفتنتان به او، دو جور است فرمودند در قیامت خدا را در حالی ملاقات خواهی کرد که خداوند از تو عصبانی است. «غضبان». حالا خداوند که عصبانیت ندارد یعنی خداوند از تو ناراضی است و مشمول خشم و عذاب الهی خواهی بود. انسانها را بر اساس ثروت و قدرت و جنسیت و طبقه و پوست و نژاد و قومیت و زبان حق ندارید تقسیم کنید همه انسان هستند برادر و خواهر هستند بندگان خدا هستند حتی روایت داریم عکس آن اشکالی ندارد یعنی به فقرا بیشتر از اغنیاء احترام کنید اگر هم میخواهید تبعیض قائل بشوید از آن طرف تبعیض کنید یعنی نگاه سرمایهداری، اخلاق سرمایهداری که انسان را انسان نمیبیند.
و اما امیرالمؤمنین(ع)، سالگرد انقلاب اسلامی و تشکیل انقلاب اسلامی و مردمی، از این نوع برای اولین بار در این عصر و این قرنها، مردمیترین انقلاب در انقلابهای قرنهای اخیر بود و هنوز هم مردمی است و پرچم دین را بالا برد. انقلاب فرانسه و روسیه ساختند پرچم بیدینی و ضد دین را بالا بردند و هر دویشان هم بعد از پیروزی به قدرتهای استعمارگر و غارتگر تبدیل شدند یعنی بعد از انقلاب فرانسه ناپلئون، امپریالیزم بود بعد از انقلاب روسیه هم استالین امپریالیزم بود میلیونها نفر هم اینها کشتند حالا حکومت دینی بعد از این تشکیل میدهید یک سؤالاتی مطرح میشود که بخشی از آن طبیعی است و بخشی شبهههایی است که القاء میشد و هنوز هم میشود. ببینیم پاسخ این سؤالات از زبان امیرالمؤمنین(ع) نماد بزرگ حکومت دینی چیست؟ حضرت امیر(ع) فرمودند که همه مؤمنین بخصوص آنهایی که وارد حکومت میشوند اولین و آخرین چیزی که از خدا باید بخواهند این است که خداوند او را کمک کند بر زیادهخواهیهای خودش بتواند غلبه کند. ما میگوییم خدایا مشکل ما را حل کن ماشین میخواهم خانه میخواهم، حضرت امیر(ع) میگویند اینها نیست آن چیزهایی که در زندگی مهم هستند هرطور باشد اینها میگذرد. دنبال آن باشید برنامهریزی هم بکنید دعا هم بکنید اشکالی ندارد ولی آن چیزی که در درجه باید از خدا بخواهید، بهترین چیزی را از خدا بخواهید. خداوند هرکس را بخواهد به او کمک میکند که بتواند علیه خودش مقاومت کند. ما خیلی وقتها نمیتوانیم علیه خودمان مقاومت کنیم. من عصبانی میشوم نمیتوانم خودم را مدیریت کنم. یک چیزی میخواهم نمیتوانم مقاومت کنم. قدرت انقلاب علیه خود، مقاومت در برابر دیکتاتور درون که همه ما داریم یک کار سختی است. مخصوصاً آنهایی که ثروت، قدرت، سیاست، شهرت و نفوذ بیشتری دارند هرچه اینها بیشتر بزرگتر شود خطر بیشتر میشود و تقوای بیشتری لازم دارد. فرمودند ای بندگان خدا هرکس را خداوند بیشتر بخواهد او را در نبرد با زیادهخواهیهای خودش یاری میکند. بر خودتان مسلط بشوید و خودت را مهار کن. دستت به بیتالمال میرسد دستدرازی نکن. میتوانی بیناموس باشی و بیناموسی کنی نکن، میتوانی خیانت کنی نکن. از زیر کار میتوانی در بروی نرو. این نکته اول مهم است.
بعد یک سؤالی پیش میآید که کسانی مطرح میکردند حالی بعضیها طبیعی و بعضیها مصنوعی، که آقا دین به اخلاق کار دارد نه به قانون. مسائل اخلاقی که چه کار کنیم اخلاقیتر است ثواب آن بیشتر است کمتر گناه کنیم بیشتر ثواب کنیم بخشش داشته باشید خوب است، مستحب است، راجع به اینهاست. اینها چه ربطی به قانون دارد که مبنای حکمرانی قانون است. دین مدام صحبت از فضیلتهاست. به درد تربیت شخصی میخورد اما به درد تربیت اجتماعی، قانون، حکمرانی نمیخورد. حضرت امیر(ع) فرمودند که دوتا معیار داریم یکی معیار حداقلی و یک معیار حداکثری. معیار حداقلی که حکومت بر اساس آن تشکیل میشود عدالت است. میخواهید به آن عقیده داشته باشید یا نداشته باشد! هرکسی به سهم خود برسد و هیچ کسی به سهم و حق دیگری نتواند تجاوز کند. مبنای اصلی در حکومت دینی عدالت است. اما فراتر از عدالت که بخشش است، فضائل اخلاقی است. ایثار است و از این قبیل. آنها خوب است و حتماً جامعه باید تشویق بشود اما نمیتواند به جای عدالت، مثلاً جود و بخشش مبنا و معیار اداره جامعه بشود. آن چیزی که مبناست عدالت است باید کاری کنیم حداکثر افراد به همه حقوقشان برسند. مازاد بر آن، آن وقت دعوت میکنند که عدالت در این مورد اجرا شد. این سهم شما این هم سهم شما. عدالت. حالا تو میخواهی از عدالت هم فراتر بروی یعنی بگویی این سهم من است ولی به تو بخشیدم و میدهم شما مصرف کنید. اولی میشد عادل ولی این میشود جواد. جواد فراتر میرود یعنی جود میکنم و سهم خودم را هم میدهم. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید ما حکومت را بر اساس عدالت باید تنظیم کنیم. جود و بخشش باید توصیه کنیم و افراد تربیت بشود و خودشان این کارها را بکنند. به زور نمیشود کسی را مجبور کند که ایثار کند. انفاق کند. انفاق واجب مثل همان عدالت است. انفاق مستحب را خودش باید بکند.
نکته بعد این سوال که همه دنبال قدرت هستند شما مذهبیها هم دنبال قدرت هستید؟ آنها اسمش را حکوم الف میگذارند و شما اسم آن را حکومت ب میگذارد فرقی نمیکند. جنگ قدرت است شما هم قدرت میخواهید. برای قدرت جنگیدید. امیرالمؤمنین(ع) جواب میدهند در یک حکومت دینی و انقلاب دینی بله، بر سر قدرت میجنگیم اما با چه کسی و چرا؟ با صاحبان حق نمیجنگیم بلکه با غاصبان حق میجنگیم و چرا؟ بله قدرت میخواهیم اما قدرت به عنوان وسیله نه هدف. وسیله برای چی؟ وسیله برای منافع خودم و خودمان نه. وسیله برای مصالح و حقوق خلق و برای مردم. پس دعوای علی و معاویه، حسین و یزید، پیامبرو ابوجهل و ابوسفیان مگر دعوا بر سر قدرت نبود؟ چرا. اما قدرت به عنوان وسیله نه به مثابه هدف. قدرت به منزله وسیله. بعد میگوید خب همه قدرت را برای وسیله میخواهند ما میگوییم بله تو میخواهی وسیله باشد برای این که خودتان بیشتر عیش و نوش کنید و بر دیگران مسلط باشید و هر غلطی دلتان میخواهد بکنید ولی ما قدرت را میخواهیم برای این که جلوی غلطهای اضافی را بگیریم ولی بدون قدرت و حکومت نمیشود باید حکومت تشکیل بدهیم و این قدرت در خدمت عدالت هرچه بیشتر و گسترش فرهنگ جود و بخشش، فضیلت و اخلاق است. فرمودند جنبش ما از سر قدرتطلبی و بیشترخواهی برای خودمان نیست. بله ما بر سر حکومت و سر مسائل سیاسی درگیر میشویم اما هدفی نداریم جز بازگشت به دین خدا و اصلاح امور. ما میخواهیم ستمدیدگان امن و آسوده باشند. عدالت تعطیل شده به جریان بیفتد. ما به این دلیل سیاسی هستیم انقلابی هستیم میجنگیم، از نظام علی دفاع میکنیم به نظام معاویه شورش میبریم و سیاسی هستیم. اختلاف ما با شما سر این است.
از آن طرف در برابر کسانی که میگویند ما یک عدالت کادوشده و بستهبندی شده آسان سریع میخواهیم. حضرت امیر(ع) میفرمایند چنین چیزی اصلاً وجود ندارد برای هر بخشی از عدالت باید هزینه بپردازید هزینه نظری، هزینه عملی، هم عقل مدیریت داشته باشید و هم پاک و صادق، بلکه صدیق باشید. – اینها همه روایت حضرت امیر(ع) است - لذا فرمودند از حقوق و عدالت گفتن بسیار آسان است، حرف زدن از عدالت خیلی آسانتر است! مجال وسیعی دارد صدها ساعت سخنرانی کن، مقاله بنویس، شعار بده، ولی در عمل به مفهوم دقیق اگر بخواهید انصاف را در همه عرصهها رعایت کنید یک تنگنای بیهمانند است خیلی سخت است و آن در خیلی تنگ است از درِ بسیار تنگی باید عبور کنید و همین شماها که میگویید عدالت عدالت، فردا عدالت به ضرر شما باشد یعنی حق کسی را بخواهند از شما بگیرند، خود شما که شعار عدالت میدهید جلوی او میایستید. خیلیها عدالتی میخواهید تا وقتی که به سود شماست و حق شما را از بقیه بگیرد اما اگر یک وقتی یک جایی عدالت به ضرر شما شد حق کسی را باید از تو بگیرند همین شمای عدالتخواه ضد عدالت میشوید. لذا حضرت امیر(ع) فرمودند از عدالت حرف زدن و سخنرانی کردن خیلی آسان است اجرای آن است که خیلی سخت است. نزدیک دوستانتان دشمنتان میشوند. همانهایی که به تو میگویند عدالت را اجرا کن سهتا مصداق را جلو بروی مصداق چهارم همانها با تو درگیر میشوند. نعرههایشان بالا میرود.
نکته بعدی این که در حکومت دینی و انقلاب دینی چون رهبران و رهبری مثلاً دینی هستند مذهبی هستند و آرم مذهب دارند اینها را مقدسات حساب میکنید دیگر نمیشود سؤال کرد، انتقاد کرد، اعتراض کرد. هرکس بخواهد از رهبری یا از مسئولین یا از هرکسی در حکومت دینی نقد و انتقاد کند میگویید این ضد دین است و به مقدسات حمله کرده است! حضرت امیر(ع) میفرماید قدرتپرستان و قدرت به دستان اهل دنیا هستند که بله راست میگویید قدرت برای آنها فساد میآورد، اغلب مردم وقتی قدرت و ثروت به دستشان میافتد برتریطلب و مستکبر میشوند، خودمحور و دیکتاتور و مستبد میشوند و دیکتاتورها در گرداب نابودی میافتند. فرمودند حتماً باید مشورت کرد. مستبد نباشید. مستبد یعنی طاغوت و قرآن میگوید مرگ بر طاغوت. دیکتاتور و مستبد یعنی همینی که هست هرکاری دلم بخواهد میکنم و به کسی من بدهکار نیستم و توضیح نمیدهم. دلیل عقلی و شرعی هم ندارم دلم خواست! حضرت امیر(ع) میگویند خب باید به او بگویید دلت غلط میکند که میخواهند بر دیگران که حق ندارید اینگونه سلطهورزی کنید فرمودند مشورت کنید نقدپذیر باشید مستبد نباشید این حکومت دینی میشود نه این که انواع طاغوتها و طاغوتچهها راه بیفتند منتهی با ادبیات مذهبی اما دیکتاتوری کنند. بعد فرمودند شما نگمان نکنید من از رنجیدن سخن حق میرنجم یا تشنه شنیدن تملّق از شما هستم. هرگز اینگونه نیست. من نه تملق میخواهم و نه از اعتراض و انتقاد میرنجم. کاملاً آماده هستم به من انتقاد و اعتراض کنید، سؤال کنید جواب میدهم. اویی که نتواند حق را بشنود چگونه تن به اجرای حق میدهد؟ اگر مسئولینی باشند که نتوانند انتقاد و نقد را بشنوند و بیتحمل باشند چطور میخواهد در عمل پاسخگو باشد و حق را رعایت کند. حضرت امیر(ع) فرمود کسی که نمیتواند حق را بشنود چطور میخواهد حق را اِعمال کند؟ بنابراین فکر نکنید من چون میگویم منسوب غدیر هستم و این که علی منسوب خدا و معصوم هم هست گناه و ظلم هم نمیکند منکر هم نمیکند ولی علی(ع) میگوید حتی من را هم نهی از منکر کنید. اگر جایی فکر میکنید من گناه یا ظلمی میکنم به من تذکر بدهید با اینکه علی چنین چیزی نیست بلکه دارد خط حکومت دینی را تعریف میکند. بعد فرمودند در حکومت دینی به شدت مراقب رشوه و اختلاس و فساد مالی، غارت بیتالمال باشید به مسئولین خودشان نوشتند که کاری که به شما سپرده شده، لقمه چربی برای دهان شما نیست. امانتی بر گردن توست باید پاسخگو باشید. حق ندارید درباره مردم خودسرانه بدون مطالعه، بدون مشورت، بدون توجیه مردم برای مردم تصمیم بگیرید. یا بدون اطمینان و دقت، بدون مطالعه و محاسبه حق ندارید به کارهای خطیر اجتماعی حکومتی اقدام کنید که بعد چوب آن را مردم بخورند. یک تصمیم همینطوری هِری بگیرید و جلو بروید و خودتان نه مشورت کنید نه مطالعه کنید نه نقدی، نه بحثی بکنید همینطور خودش یک شبه یک تصمیم بگیرد و بگوید بروید این کارها را بکنید! یک مرتبه در زندگی چند میلیون آدم اثر میگذارد. حضرت امیر(ع) فرمودند حق ندارید حکومت دینی، مطالعه، مشورت، مطالعه، بررسی، نقدپذیری، بینظمی، اینها در حکومت دینی که علی از آن حرف میزند جایی ندارد. این را درست ببینید و درست بسنجید و مسائل را با هم قاطی نکنید.
بعد هم حضرت علی(ع) فرمود این بندگان خدا اگر حتی یک خصلت خوب از دهها خصلت خوب در کسی باشد امید به نجات او هست و پذیرفتنی است بقیه فضیلتها را نتوانستید عیبی ندارد به شرطی که دو چیز را داشته باشید. دین و ایمان و عقل. فرمودند اگر ایمان نباشد هرگز با هیچ چیز آن فرد یا جامعه به آرامش نمیرسد. چون وقتی به او خدای مطلق، علم مطلق، عدل مطلق، رحمت مطلق، اگر به او ایمان آوردید و او را باور کردید و به او وصل شدید دیگر تو قوی هستی و ضعیف نیستی و دیگر شکست نمیخوری. هدف معنوی که باشد شکست هم پیروزی است. هدف مادی که بود پیروزی هم شکست است. فرمودند دیگر پیروزی در دنیا مطرح نیست. فرمودند تو باید برای پیروزی مبارزه کنی اما اینگونه نیست که بگویی من به تکلیف عمل میکنم به شرط پیروزی، به شرط نتیجه. نه؛ شرط نگذار. مطالعهات را بکن ببین این کار درست است یا نه، اگر درست است باید انجام بدهی انجام بده. فرمودند اگر یک خصلت خوب در کسی باشد پذیرفتنی است بقیهاش پیشکش، به شرطی که بدون عقل و ایمان نباشد. بیدینی و بیایمانی جامعه را در انواع ترسها و اضطرابها غرق میکند مثل یک جنگلی است که انسان گرگ انسان است. و حضرت امیر(ع) میفرماید زندگی در سایه ترس و اضطراب زندگی نیست. زندگی تلخی است. و اما عقل که نباشد وقتی عقل نیست اصلاً زندگی نیست. امام علی(ع) میگویند این جوامع یا افراد یا خانوادههایی که عقلشان تعطیل است اقتصاد خانواده یا کشور را بدون عقل، عقلانیتی نیست مثل این که اصلاً حساب و کتاب، هزینه، فایده، چه رفتاری چه نتیجهای دارد و از این قبیل، فرمودند وقتی عقل نیست زندگی نیست. زندگی هست به سبک مردگان، این تعبیر حضرت امیر(ع) است. احیایی هستید کالأموات. زندگانی هستید که فرقی با مردگان ندارید. یعنی جامعهای که بدون عقل زندگی میکند و بدون عقل اداره بشود گورستان است جامعه مردگان است نه جامعه زندگان.
خب میخواهم یک بخشی هم اگر دوستان فرمایشی دارند بشنویم و به گفتگو و سؤال و جواب برسیم من در خدمت شما هستم. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
اگر سؤال دارید و الا مجبور نیستید. خب الحمدلله یک جمع دانشجویی بیدون سؤال دیدیم! این نشان میدهد که دورههای مطالعاتیتان خیلی خوب بوده که به همه سؤالاتتان جواب دادند.
عرض شود راجع به سبک زندگی و جامعه بدون عقل و عقلانیت، زندگی بدون عقل، زندگی نیست مردگی است. راجع به سبک زندگی هم خانوادهها و هم سبک زندگی ملی، فرمودند هرکسی کار میکند و تولید ثروت میکند این عبادت است. اسراف در تولید نداریم اسراف در مصرف است. اینطوری نیست که بعضیها میگویند دین میگوید دنیا را ولش کن دنیا مهم نیست هیچ کاری نکنیم از کجا معلوم زنده باشیم اصلاً دنیا ارزش ندارد. بنابراین هیچ کار جدی اقتصادی، کشاورزی، صنعتی، علمی، پروژههای بلندمدت نمیکنید این اشتباهی است بخاطر درست نفهمیدن معنای قناعت، زهد، توکل، و اسراف است. قانع باش یعنی در مصرف. همان مقداری که واقعاً نیاز داری مصرف کن. اسراف نکن، قناعت کن یعنی الگوی مصرفتان درست و عاقلانه باشد کشورهایی که الگوی مصرف ندارند یا الگوی مصرف غیر عقلانی دارند مثل خود ماها، الگوی مصرف ما عقلانی نیست. هر چهار موتور اقتصاد اینها روشن نمیشود درست نمیتواند کار کند. جامعه مصرفزده، مسابقه مصرف، جامعهای که مصرف آنها از تولید آنها بیشتر است، واردات آن از صادرات آن بیشتر است، این غیر عقلانی است. امام رضا(ع) فرمودند «مَن رَضِیَ بِالَیسیرِ مِنَ الحَلالِ، خَفَّت مَؤُونَتُهُ...» فرمودند زندگی را به لحاظ علمی و برنامهریزی جدی بگیرید اما زندگی را به این معنا که یکسره رنج و کینه و حسد و حرص باشد، همینطور مرتب حرص بزنید زندگی را اینطوری نگیرید خیلی سریعتر از آنچه که تصور میکنید تمام میشود. من همین چند ساعت پیش به سن شماها بودم! فکر میکنم آن لحظهای که من به سن شماها بودم مثلاً همین صبح بود اینقدر سریع گذشت. شماها تا چشم بهم بزنید مثل ریشهایتان سفید میشود. اینقدر سریع میگذرد که اصلاً نمیفهمید چه بود و چه زمانی گذشت؟ میفرمایند که زندگی را از جهت تلاش و برنامهریزی و نظم و کار جدی بگیرید اما از نظر وابستگی و دلبستگی دنیا و زندگی را شوخی بگیرید جدی نگیرید. اینقدر غصه، کینه، بیخوابی، نقشه، حرص، به همدیگر خیانت میکنید هرکس واقعاً به آن مقدار که نیاز دارد نه بیشتر، واقعاً مال حلال در حد نیاز، مشروع، بدون غصب حق دیگران، اولاً این «خَفَّت مَؤُونَتُهُ» خرج خانواده و خرج آن ملت خیلی کم میشود. ما الآن یک عالمه بودجههای کشور دارد برای چیزهایی مصرف میشود که نباید مصرف بشود چون اصلاً آنها لازم نیست یا اگر لازم هست اینقدر لازم نیست ما در مصرف انرژی، مصرف سوخت، جزو ردههای اول دنیا هستیم. الگوی مصرف نداریم. دورریز نان، دورریز دارو، دورریز خیلی چیزها. ما الآن جزو ملتهایی هستیم که به لحاظ الگوی مصرف مثل اکثر کشورهای دنیا هستیم یعنی عقلانی نیستیم بعضی از کشورها عقلانی مصرفشان را مدیریت میکنند. فرمودند وقتی مصرفتان را مدیریت کنید اولاً مخارجتان بیشتر میشود، ثانیاً ثروتتان بیشتر میشود «وَ تَنَعَّمَ اَهلُهُ» و کمکم مزه زندگی را آن وقت میچشید. الآن که مزه زندگی را نمیچشید. چون مرتب بیشتر میخواهید نیاز هم ندارید تماماً حرص و جنگ اعصاب داری. بعضیها هستند هر سال مبلمان خانهشان را عوض میکنند! پردههای خونهشان را هر سال عوض میکنند. میهمانی است میگوید لباس ندارم میگویی پس این همه لباس چیست؟ میگوید اینها را یک بار پوشیدم. خیال میکنند لباس یکبار مصرف است. سبک زندگی غیر عقلانی. چندتا ماشین میخواهد، چندتا ویلا میخواهد، چندتا خانه میخواهد. خب برای چه؟ تو اصلاً نیاز نداری. ما یک آشنایی داشتیم خانه خیلی بزرگ و گرانی داشت طبقه بالا مثلاً 7-8تا اتاق داشت، فرشهای گران و امکانات، همیشه در آن قفل بود اینها خودشان پایین توی زیرزمین توی یک اتاقی شبیه اتاق سرایهدار زندگی میکردند تا اخر هم همانجا زندگی کردند تا فوت کردند و مردند! خدا آنها را بیامرزد. از آن بالا استفاده هم نکردند. خب اگر شما نیاز داری آنجا چیه؟ اگر نیاز داشتی چرا مصرف نکردی؟ فقدان عقلانیت در اقتصاد خانواده و اقتصاد ملی. چرا اینقدر واردات؟ چرا اینقدر مصرف؟ آن وقت چقدر؟ چرا مصرفتان مدام بیشتر از تولیدتان است؟ «مَن رَضِیَ بِالَیسیرِ مِنَ الحَلالِ» هرکسی دوتا نکته را توجه کند الگوی مصرفش طوری باشد که 1) ظالمانه و نامشروع نباشد. لقمه دیگران را نقاپی و خانوادههای دیگر را برای این که خانواده خودت سیر بشوند نابود نکنی. حلال و مشروع باشد. 2) یسیر؛ آسان بگیر، یک مسئله را خیلی پیچیده نکن. مثلاً میخواهند یک مجلسی شرکت کنند کل مجلس نیم ساعت بیشتر نیستی 48 ساعت راجع به آن چی بپوشیم؟ کجا برود آرایش بکند؟ لباس چه بپوشیم؟ با کدام کفش بپوشیم؟ با این ماشین برویم یا با آن ماشین برویم؟ آخه نیم ساعت میخواهید آنجا بروید 48 ساعت جنگ اعصاب دارید؟ یک کار کوچکی میخواهید انجام بدهید مقدمات و مؤخرات آن ده برابر خودش است. یک کمی عاقل باشید. اگر فشار هم هست فشار کار معقول باشد نه نامعقول. مخارج و مصرفتان را مدیریت کنید. اگر این کار را کردید 1) «خَفَّتْ مَعُونَتُه» کمتر رنج میبرید. دعوا، جنگ اعصاب کم میشود. 2) «وَ تَنَعَّمَ اَهلُهُ» خانوادهات بیشتر بهرهبرداری میکند. یعنی اتفاقاً لذتتان از زندگی بیشتر میشود. وقتی درست مصرف کنید آن مصرف متعادل و درست است حالتان را بهتر میکند نه خرابتر. «وَ بَصرَّهُ اللهُ داءَالدنُّیا وَ دَواءَها...» وقتی اینگونه زندگی کنید خداوند یک پرده دیگری را کنار میزند یاد میگیرید «داءَالدنُّیا وَ دَواءَها» که مشکلات واقعی دنیا و دنیوی کدامها هستند و چگونه باید آنها را درمان کرد؟ عقل مدیریت بحران و مدیریت مشکلات را خداوند به شما خواهد داد. به این شرط که این را رعایت کنید. بعد میفهمید که برای چه کاری، چقدر نیرو باید صرف کنید؟ نیروی فکری چقدر؟ نیروی بدنی چقدر؟ نیروی مالی چقدر؟ کدامها لازم است و کدامها لازم نیست کدام کارها اصلاً مضر است به لحاظ اقتصادی هم مضرّ است. «وَ اَخرَجَهُ منِها سالِماً...» شما از این در ورودی به دنیا میآیید و از این در هم بیرون میروید هیچ کس هم اینجا نمیماند. موقعی که از در خروجی میروید کاری کنید سالم از این عالم بیرون بروید. اکثر ما سالم به این دنیا میآییم فطرت داریم، پاک و بیگناه هستیم تمیز میآییم ولی کثیف میرویم امام(ع) فرمود اگر رعایت بکنید خیلی ظلمهایی که بهم میکنید گناهان و رشوه و گرانفروشی، دیگر این کارها را نمیکنید. چرا این کارها را میکنید؟ برای این که به خیالتان سه تا ماشین لازم داری! یا به خیالتان باید سالی چندتا سفر خارجی تفریحی بروید یا به خیالتان باید اینقدر طلا و جواهر داشته باشید و... نه لازم ندارید. آن مقداری که لازم و مفید است بله. بیشتر از آن هم دنیاتان سخت میشود و هم از این عالم سالم بیرون نمیروید چون اینجا کلاه ده نفر را باید برداری تا آن پولها را گیر بیاوری و آن خرجها را بکنی. ولی اگر این را رعایت کنی، «وَ اَخرَجَهُ منِها سالِماً...» خداوند شما را سالم از این عالم به عالم بعد خواهد برد. وارد ابدیت میشوید. و بعد فرمودند این گداصفتی خودخواهی، حرص را از خودتان دور کنید اگر حریص و خسیس باشید اهل بهشت نخواهید بود حتی اگر هر روز به زیارت امام رضا(ع) بروید. امام رضا(ع) فرمود خسیس و حریص، کسانی که هیچ وقت سیر نمیشوند هر چیزی برای هرکسی هست میخواهند و به هیچ کس نمیخواهند چیزی بدهند تنها تنها میخورند بوی بهشت را هم نخواهید شنید، امکان ندارد یک آدم خسیس و حریص بهشتی باشد حتی اگر مذهبی باشد، حتی اگر مستحبات را انجام بدهد و حرم برود. بعد فرمودند بعضیها اینقدر حقیر هستند خانه کسی نمیروند فقط برای این که او به خانهاش نیاید! چون میگوید اگر من به خانه اینها بروم فردا او هم میخواهد خانه من بیاید. این قدر محاسبههای حقیرانه میکند و این قدر به لحاظ روحی کوتوله است. فرمودند: «اَلسَّخِیُّ یَأکُلُ مِن طَعامِ النّاس ِلیَأکُلُوا مِن طَعامهِ،» انسانهای شریف و بزرگ اهل سخاوت خانه کسی میرود یک چیزی میخورد که بعد او به خانهاش برود که او تحقیر نشود بگوید من اول آمدم خوردم حالا تو هم بیا. «وَ الَبخیلُ...» و آدمهای پست «لا یَاکُلُ مِن طَعامِ النّاسِ لِئلاّ یَأکُلُوا مِن طَعامِهِ.» از غذای کسی نمیخورد که نکند او بخواهد میهمانی بیاید و ما او را دعوت کنیم. مؤمن حقیر نیست. دست بده مؤمن از دست بگیر او درازتر است. فرمودند دل بکَنید مدام مثل موش سکهپرست هستند مدام منافع بیشتر میخواهد حرص بیشتر میزند و نمیخواهد به دیگران هیچی برسد همین الآن جهنم آنها شروع شد. از همین الآن در جهنم است. فرمودند مؤمن باید اهل سخاوت و بخشش باشد. مؤمن واقعی مدام به دیگران میبخشد. هم دیگران را میبخشد و هم به دیگران میبخشد. «السّخی». اما بخیل و حریص کسی است که هرچه بقیه دارند برای خودش میخواهد و هرچه هم خودش دارد نمیخواهد به کسی برسد! اردوی جهادی نمیرود، فداکاری نمیکند، ایثار و انفاق نمیکند، جانش را برای دیگران به خطر نمیاندازد. هیچی! فقط میخواهد بقیه فدای او بشوند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی