فاطمه ع، معرف و مدافع ولایت علی ع (حکومت علی ع، حق امت بود)
هیئتهای فاطمی از سراسر کشور، بنیاد خاتم الاوصیا ع _ نشست (فاطمه و علی، فدائیان عدالت) _ ۱۴۰۲
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاه و السلام علی نبیّنا نبیّ الرحمه اباالقاسم محمد و آله آل الله.
خدمت سروران عزیز سلام عرض میکنیم. بدون تعارف افتخار بزرگی برای خودم میدانم که معمولاً دوستان هر وقت فرمودند تلاش کردم که برای عرض ادب خدمت دوستان و برادران هیئتی برسم و خسته نباشید بگوییم. حالا گفتم وجه زمانهام را میگیرند چیزی است که از شماها گرفتهاند دیوانه که میگویند همین است میگویند هیئت دیوانگان اهل بیت، هیئتیها خلاصه همه دیوانهاند به جای این که پول بگیرند پول میدهند و تا جایی که میدانم در هیچ دین دیگری و مسلک دیگری یک چیزی شبیه هیئتهای خودمان ندیدم البته در ادیان و مذاهب دیگر خب افراد مؤمن و علاقمند هستند انفاق میکنند صدقه میکنند وقف میکنند ولی این هیئت که یک شاهکلید است که کل آن یک روح جهادی و ایمانی است و مبنای آن بر خلوص است کارکردهای مختلفی که داشته، قبل از انقلاب، در انقلاب و بعد از انقلاب، که البته بعد از انقلاب این کارکردها ده برابر شد. یعنی هیئتها در مسجدها و حسینیهها هم کار عبادی، هم زیارت، هم تحکیم ولایت، هم خدمت به مردم، آن اوایل انقلاب امنیت محلات و کمیتههای انقلاب رکن اصلی آن در مسجدها و هیئتها بودند تا بعد نقش آن در جنگ، آن 8 سال نبرد، که پایگاه اصلی که شهدا از آنجا برمیخاستند مسجدها بود و غالباً همین تیپ بچهها بودند تا حالا که زلزله و سیل که میشود باز سروکله دیوانهها پیدا میشود. اینطور جمعی با اینطور انگیزهای نمیگویم در جهان نیست ولی حتماً بسیار محدود است شبیه این بنده ندیدم، حالا اگر هم هست نمیدانم.
با توجه به عنوانی که فرمودند اولاً نام مبارک حضرت فاطمه(س) مرکز این بحث و دفاع از ولایت و با این قیدی که مسئله تربیت ایشان ذکر کردند. و شرایط جهانی که باز به آن اشاره کردند. اتفاقاتی که دارد میافتد بعضیهایش کمسابقه است و بعضی از آنها بیسابقه است اصلاً این خبرها در دنیا نبوده، شما میدانید تمام رسانههای اصلی جهان عمدتاً تا تفریح و سرگرمی و سینما و هالیوود دست سرمایهدارهای یهودی است یعنی صهیونیستهاست و 70- 80 سال است که دارند چشم و گوش بشر را پر میکنند از این که یهود فلان است و همان کارهایی که ادعا میکنند و واقعیت هم داشته، امثال فاشیستها و هیتلر با یهودیها کردند ده برابر بدتر آن را دارند با مسلمین و فلسطینیها میکنند ضمن این که هیتلر فقط یهودی نکشته، اگر به قول اینها چند میلیون یهودی کشته، چند ده میلیون هم مسیحی در آن جنگها کشته شده است آنها هیچی نبودند و فقط اینها مطرح هستند؟ و بعد چه ربطی به مسلمین دارد و چه ربطی به فلسطین دارد؟ همان هولوکاستی که ادعای آن را میکنید الآن همه بشر دارند میبینند. من خودم که واقعاً تصور نداشتم از فلسطینیها، متدین، مردم اینقدر مجاهد و مؤمن باشند حالا همیشه از فلسطینیها حرف زده شد و دفاع و مقاومت فلسطین، ولی به چشم خودتان ندیده بودیم اینطور که در این ماجراها دیدیم همین مثالهایی که زدند بچههای کوچک و خردسال، یک طوری حرف میزنند که انگار یک عالم مجاهد عارف پیر دیر، خیلی چیزهای عجیبی ما در این صحنهها دیدیم، به قول ایشان برادر و خواهر کوچکش ترکش خورده در حال شهادت است این بالای سرش دارد به او شهادتین تلقین میکند خودش هم یک بچه است. یک بچه کوچک دیگر را نمیدانم دیدید یا نه، همه خانوادهاش شهید شدند خودش تنها گرد و خاکی نشسته و میگوید یا رب. نمیدانم دیدید یا نه؟ در کدام دین دیگری چنین آدمهایی تربیت میشوند. یکی دیگر زیر آوار است و فقط دستش در آمده دارد شعار میدهد و بقیه هم، همه شهید شدند. خب اینها کار اسلام است. این مدرسه پیامبر اکرم(ص) همچین آدمهایی تربیت میکند و باز این را دوستان حتماً در فضای مجازی دیدند عده زیادی غیر مسلمان حتی یهودی با دیدن این صحنههای مقاومت فلسطینیها غزه توجهشان به اصل قرآن و اسلام جلب شده و شروع به قرآن خواندن کردند. حداقل من 5- 6تا کلیپ دیدم که حتی طرف یهودی است، یک خانمی یهودی است میگوید ما شنیده بودیم دین و ایمان ولی ما این چیزها را نه بین یهودیها، نه مسیحیها نه غیر از آنها در غرب ندیده بودیم برای اولین بار دیدیم که ایمان چیست و آثار ایمان چیست و دینداری واقعی چیست؟ و بعد برایمان جالب بود که این چه دینی است که یک چنین آدمهایی را تربیت میکند که 16 نفر از اعضای خانوادهاش همه کشته و شهید شدند و خودش هم مجروح است روی تخت بیمارستان است، دارد میگوید الحمدلله! دارد خدا را شکر میکند. خب اینها هم در دنیا مهم است. صبح دیدم یک روشنفکر عربی است نمیدانم برای کدام کشور است دقت نکردم، خطاب به رهبران جهان اسلام میگوید اگر به زودی دیدید 80 درصد از مسلمین جهان شیعه شدند تعجب نکنید نگویید غافلگیر شدیم چون فقط شیعیان کنار فلسطین عملاً آمدند و ایستادند. حزبالله آمده، شیعیان زیدی یمن آمدند، ایران است و شیعیان عراق آمدند. تعبیر او این است که مردم و ملتها دارند میبینند که اینها به صحنه آمدند که چطوری است که شما علمای درجه اول اهل سنت در الازهر مصر و در عربستان و این طرف و آن طرف جرأت نمیکنید حرف بزنید حکم جهاد بدهید و عملاً وارد بشوید و حکومتهایتان هم نمیگذارند و شما با حکومتهایتان همکاری میکنید ولی اینها آمدند. این را هم در ضمن توجه کنید دوتا شیوه تبلیغ تشیع داریم یکی برویم به مقدسات اهل سنت توهین کنیم فحش بدهیم یکی اینطوری است. آن طوری تک و توک را اگر بتوانیم آن هم عوارضش بدتر است یعنی بیشتر سنیها وهابی است وقتی ببیند اینطوری میخواهید او را شیعه کنید! بگویید بنشین میخواهم تو را شیعه کنم! بعد اول هم بر پدر و مادر کی فلان! میخواهیم تو را شیعه کنیم! حالا ببینید این طرز رفتاری که امام کرد و شیوه عمل در لبنان، این شیوه عمل که الآن در قضیه قدس و مسائل دیگر هست که یکسره دارند به پایگاههای آمریکا در عراق و سوریه حمله میکنند و آمریکا و همه همینطور ماندهاند. این بیشتر به وظایفت عمل کن، درست حرف بزن، دین و ولایت اهل بیت را درست معرفی کن، به وظایفت عمل کن، به کل مستضعفین جهان خدمت کن خودشان میآیند مسلمان میشوند، خودشان قرآن میخوانند خودشان میآیند شیعه اهل بیت میشوند. این دو شیوه است. شیوه امام و انقلاب موفق بود. میلیونها میلیون غیر مسلمان بعد از این انقلاب مسلمان شدند فقط برای این که دیدند امام و ملت ایران آن فداکاریها آن جهادها، آن اخلاصها، آن صداقتها، آن سبک جنگیدن، آن مادر 7تا شهید که در همین ایران میگفت بچههایم دیگر تمام شدند و الا من کم نیاوردم بچههایم تمام شدند. اینها از ایران شروع شد و از همین انقلاب شروع شد از حسین و زینب شروع شد، اول ایران را آزاد کرد حالا منطقه را آزاد کرده و انشاءالله الآن داریم برای رهایی قدس میرویم. این راهپیمایی زیارت اربعین در تاریخ بشر سابقه نداشته است. یک کارهایی در این انقلاب به اسم اسلام با پرچم اهل بیت صورت گرفت که در تاریخ بشر سابقه نداشته است. اتفاقات عجیب و غربب میافتد. حالا اشکالات و مشکلات داریم باید خودمان را اصلاح کنیم، پروژههای ناقص را تکمیل کنیم و مشکلات را حل کنیم ولی کار بزرگی دارد میشود. این همه رسانههای اینها از آن طرف حرف زدند. پریروزها بسیج واشنگتن را دیدید که 300- 400 هزار واحد بسیج واشنگتن، نمیدانم 400 هزار ساندیس چطوری آنجا بردند؟ خودشان گفتند این جمعیت بیسابقه بوده، رفته بود روی دیوارهای کاخ سفید با دستشان خون علامت زدند. حکومت فرانسه و آلمان و انگلیس تظاهرات را ممنوع کردند. پریروزها فرانسه گفت هرکس به اسرائیل توهین کند به یهود توهین کرده، هرکس توهین کند اینقدر جریمه و محرومیت دارد. مقامات آمریکا گفتند تمام این دانشگاهیانی که در دانشگاه آمریکا تظاهرات کردند آن بسیج دانشجوییشان، همه اینها را یکی یکی شناسایی کنید از دانشگاهها بیرون کنید هیچ شغلی هم به اینها نخواهیم داد هر کدامشان هم که آمریکایی نیستند اخراجشان کنید. دیکتاتوری. فضای مجازی را ببند همه این کارهایی که برای ما میگفتند ده برابر آن را واقعیاش را خودشان دارند میکنند کسی نفس نکشد. به قرآن و به همه توهین کنیم، به پیامبر اکرم(ص) به مسیح(ع) به مریم(س) توهین کنیم به اسرائیل کسی حق ندارد توهین کند این خط قرمز است. خب اینها افشا شدند. این یک دوره نمایشگاه بیآبرویی برای شعارهای اینها بود. و اتفاقات عجیبی که دارد میافتد.
خب وقتی بحث دفاع از ولایت میشود ببینید یک اشتباهی در ذهن بعضیها هست که هم در عزاداری، هم زیارت، مسئله ولایت، ذکر مصائب اهل بیت این دیده میشود. این طوری بعضیها تلقی میکنند که ما داریم برای آنها دلسوزی میکنیم و چون با اینها بد رفتار شده و اینها ناراحت هستند همه اینها را شهید کردند، و حقشان را گرفتند، اموالشان را گرفتند، اذیتشان کردند ما داریم برای آنها گریه میکنیم و این گریه ما یک واکنش صرفاً عاطفی برای یک مسئلهای است. این گریه و ذکر مصائب ما که برای اهل بیت میکنیم اینها برای ما مفید است نه برای آنها. بله درود و صلوات هرچه بفرستید به هرکس که باشد برای او نور و رحمت است. ولی یک عده فکر میکنند مثلاً پسرخالهات را یکی گرفته زده، ماشین و خانهاش را گرفته، فحش داده، اذیتش کرده، ناراحت میشوی، حالا از همین سنخ، یک کمی داغتر برای پیامبر و اهل بیت میشویم، تهش هم یک کمی طلبکار میشویم که حواستان باشد ما عزاداری کردیم دیگر وظیفه خودتان را بدانید که برای ما باید چه کار کنید!ما این کار را کردیم و شما باید کل مشکلات من را حل کنید! باید خانهدارم بکنید، مدرکدار بکنید، بچهدارم بکنید، آبرویش را درست کنی، همه دشمنانش را از بین ببرید همین فردا صبح! یا راجع به امام زمان(عج) میگویند که آقا مگر نمیبینی چه خبر است؟ مگر نمیبینی پس کی میخواهی بیایی؟ این دقیقاً مثل این که یک نفری پشت در است یک وعدهای داده میخواهد بیاید یک کارهایی بکند بعد ما میگوییم مگر مشکلات ما را نمیبینی چه خبر است خب بیا دیگه! یک وقت بیا بیا مهدی بیا میگوییم به این عنوان که ما عاشق تو هستیم، منتظر تو هستیم، هر لحظه برای ما یک قرن است این خوب است. اما طلبکارانه که آقا مگر نمیبینی اینجا این طوری است؟ - خدا رحمتشان کند فوت کرد – همان اوایل جنگ در مشهد هم آژیر میزدند. آن اولی که آژیر زدند فکر کرد الآن هواپیماهای عراق آنجا میآید، ایشان – خدا رحمتشان کند – دستپاچه رفته برود توی زیرزمین که مواظب باشند بمب روی سرشان نیفتد، پایش به گلدان خورد کلهاش به پله خورده بود دستش لای در مانده بود، سه – چهارتا از این کارها پشت سر هم شده بود، ترسیده هم بود، گریهاش هم گرفته بود بعد مرتب میگفت آقا بیا آقا بیا، دید ده دقیقه گذشته هنوز آقا نیامده! همسر ایشان میگفت واقعاً ایشان این حرف را زد ولی خودش میگفت من همچین حرفی نزدم! ولی همسرش میگفت به خدا خودم ازش شنیدم که بعد از نیم ساعتی گفت آقا اگر الآن نیایی دیگر نمیخواهم بیایی!
این مسئله ولایت حق علی را غصب کردن، حق اهل بیت را غصب کردن، فرق میکند با این چیزی که میآیند اموال شما را، جای شما را میگیرد خب ما هم ناراحت میشویم میگوییم چرا حق این را گرفتی، - دقت کنید- این ولایت گرفتن حق ولایت و حکومت علیبنابیطالب(ع) علی را از علی بودن محروم نکرد، مردم را از علی داشتن محروم کرد. این که وقتی میگوید حق علی و حق اهل بیت غصب شد حق حاکمیت، حق ولایت، حق رهبری مثل این نیست که بگوییم این کت برای من بود، حق من بود، از من چرا گرفتید؟ من دیدم بعضیها در همین حال و هوا هستند. اهل بیت از مر گ و شهادت ذرهای نه میترسیدند نه نقشه میکشیدند برای فاصله گرفتن نه مرگ را برای خودشان مصیبت میدانستند. در این دعاها حضرت امیر(ع)، امام سجاد(ع) خودِ سیدالشهداء(ع) میگویند خدایا من را مشتاق مرگ بگردان من مشتاق دیدار تو هستم ما میشمریم که چقدر عمر میکنیم و اینجا هستیم؟ آنها میشمارند که چقدر زودتر بروند. آنها حیات حقیقی را بعد از این عالم میدانند ما حیات حقیقی را اینجا میدانیم به خیالمان هرکس از اینجا میرود ضرر کرده است. اصلاًدر ذهن خیلی از ماها هست اینهایی که میمیرند بدشانسی آوردند یک اقلیتی هستند بدشانسی آوردند میمیرند! نمیدانند که همه میمیریم. شما میدانید که همهتان میمیرید؟ فقط من نمیمیرم! اصلاً در ذهن بعضیها این است که انگار مردن چیز بدی است! مخصوصاً مردن در راه حق و کشته شدن، مثلاً ما گریه میکنیم که چرا اینها کشته شدند؟ این نیست. این گریه برای رشد ماست، این گریه دفاع از حق است، این گریه موضع علیه ظلم است، این گریه یعنی ما در این صف و جبهه هستیم. هرکس برای امام حسین(ع) اشک بریزد چی میشود امام حسین به اشک ما احتیاج ندارد. ما به اشک بر حسین احتیاج داریم وقتی میگویند ولایت علی و حق علی غصب شد در واقع حق بشر غصب شد و الا که خود حضرت امیر(ع) میفرمایند من را رها کنید حتی بعد از این که دیگر آن اتفاقات خلیفه سوم میافتد و جمعیت برای بیعت هجوم میآورد نقل شده که ایشان دستش را مشت میکرد و نمیگذاشت بیعت کنند. شما که از 20 و چند سال پیش مدام میگویید غصب شده حالا که همه آمدند چرا مشت میکنید؟ آمدند بیعت کنند چرا نمیپذیرید؟ ایشان میگوید من وزیر باشم بهتر از این است که امیر باشم. مثل قبل دیگرانی حکومت بکنند، من مشورت میدهم، نقد میکنم، امر به معروف میکنم، چرا پس آن کارها؟ شما که بحث فدک بود چرا وقتی خلیفه شدید فدک را پس نگرفتید؟ اگر دعوا فقط سر فدک بوده، خب شما که خلیفه شدید چرا فدک را از بیتالمال پس نگرفتید چون برای عمومی نبود، چرا نگرفتید؟ بعد که آمدند ایشان گفت اگر با من بیعت میکنید اولاً اینجا نه، در مسجد همه باشند بعد هم من شرط دارم. حضرت امیر(ع) شرط گذاشت، حالا که آنها گفتند شما هم زود بپذیر. نه. فرمودند من مثل قبلیها حکومت اسلامی نمیکنم حکومت اسلامی به سبک خود پیامبر اکرم میکنم. آن وقت اتفاقاتی بعد از این خواهد افتاد این مدل دیگری از حکومت اسلامی است که خیلی از شماها هم که بیعت کردید وسط راه پشیمان میشوید. اینها شرطهای من است. بعد که گفتند بله بله پذیرفت.
خب حالا فاطمه زهرا(س)، که اگر ایشان نبود میراث همه انبیاء بعد از پیامبر اکرم و میراث پیامبر اکرم(ص) از بین رفته بود و فراموش شده بود چون شرایط اینقدر سخت و پیچیده شده بود و شرایط داخلی پیش آمد که حضرت امیر(ع) مجبور شدند خیلی از حرفهایشان را نزنند. نقل شده که حتی حضرت فاطمه در همان قضیه حصر خانه، و قضیه سقیفه، حضرت فاطمه(س) از حضرت امیر(ع) میپرسند شما چرا نشستید؟ نه این که شما شوهر من هستید بروید حکومت را بگیرید سهم ما را دارند میخورند. میگوید چرا از همان اول بعد از پیامبر یک زاویههایی باز بشود؟ - داشت صدای اذان میآمد - که حضرت امیر(ع) فرمودند اگر شما میخواهی این صدا بماند شهادت به رسالت پیامبر بماند یعنی اسلام بماند من نباید درگیر بشوم. در نهجالبلاغه هم فرمودند من مقاومت کردم، حرفهایم را زدم، افشاگری هم کردم اما از یک لحظه به بعد دیدم بخواهم ادامه بدهم قطعاً جنگ داخلی شروع میشود بعد میگوید این چطور دینی بود؟ چطور پیامبری بود که تا رفت قوم و خویشهای درجه اولش سر قدرت به جان هم افتادند! این چطور دینی بود؟ حضرت امیر(ع) فرمودند من دیدم اگر ادامه بدهم هم برداشتهای دیگری میشود فکر میکنند من قدرتطلب هستم و هم جنگ داخلی راه میافتد و بعد اسلام از بین میرود صفر و صدی نیست نمیتوانم بگویم یا صددرصد من، که پیامبر فرمود و خدا فرمود و علت آن را هم فرمود. پیامبر فرمود علی نه برای این که پسرعمویم هست یا داماد من است خب من پسرعموهای دیگر هم داریم علی برای این که «أعلمکم و أعدلکم» علم و عدالت. حاکمیت دوتا ملاک دارد. علم، آگاهی و عدالت. و علی در هر دو سرآمد همه است من به این دلیل دارم میگویم علی. خدا به این دلیل او را انتخاب کرده است. حضرت علی(ع) میفرماید این طوری نیست که بگویم یا صد، یا حالا که نشد با شماها درگیر میشوم جنگ راه میاندازم ولو هزاران نفر کشته بشوند آن هم تازه هیچ، چون آن هم بعداً هزاران نفر کشته شدند. ولی اسلام از بین میرود. ایشان میگوید دیدم یک عدهای دارند مرتد میشوند. یک عده تازه مسلمانها تا دیدند سر رهبر بعد از پیامبر دارد بوی اختلاف میآید دیدم اینه دارند شل میشوند و بعضیها دارند مرتد میشوند میگویند این چطور دینی است، حرفهایم را زدم اما در یک لحظه احساس کردم که باید توقف کنم، مخالفتم را اعلام کردم اما بیعت هم کردم. انتقاد هم به اینها میکردم اما مشورت هم میدادم از من سؤال میکردند کمک میکردم و جواب میدادم حالا من اسم آن را همکاری انتقادی گذاشته بودم یعنی من قبول ندارم ولی حالا که آمدید نمیگویم یا صفر یا صد، حالا هرچه بیشتر از احکام اسلام بشود در زمان شما عمل بشود بشود. به نام شما باشد ولی بشود. تا وقتی که به من توهین و ستم بشود و میشود من بخاطر خدا تحمل کردم و خواهم کرد. اما اگر اسلام دارد بخطر میافتد و انحرافات بزرگ، و ظلم به مردم، من آنجا میایستم.
خب ببینید این تفکیک و تفصیل، خیلی مهم است. ایشان از حق ولایت دفاع کرد. بعضیها فکر میکنند که خب بله شوهر ایشان قرار بوده رهبر بشوند و ایشان هم بشوند خانم رهبر، و بگویند من تنها دختر باقی مانده پیامبر هستم و حکومت سهم ماست! ولی خب آنها آمدند گرفتند برخورد کردند حالا ما به این دلیل ناراحت هستیم. خود حضرت فاطمه(س) ببینید ولایت علی را چگونه معنا میکنند؟ خواهش میکنم به این عبارات دقت کنید. یک عالمه راجع به اینها حرف میزنیم حرفهای خودشان را نمیزنیم. یکی از اشکالات به بعضی از هیئتها و منبریها و مداحان هم همین است. فقط راجع به اهل بیت و اصل ولایت و این که ضایع شده، غصب شده صحبت میکنند اما توضیح نمیدهند که این ولایت چیست؟ یعنی فرق ولایت و حکومت علی چیست؟ آقا در غدیر اثبات میکنیم با منابع شیعه و سنی که علی ولیّ خدا و خلیفه بلافصل پیامبر است، خیلی خب اثبات کردید، الان چه فرقی میکند که علی خلیفه بلافصل بوده یا کس دیگری؟ هیچی دیگر، ما راجع به بقیهاش دیگر حرفی نداریم فقط میخواستیم اثبات کنیم!
حالا سؤال بعدی این که آن جامعهای که به ولایت علی معتقد است با کسی که معتقد نیست فرقشان در سبک زندگی چیست؟ اگر اینها به اندازه آنها حتی غیر مسلمین در بازارشان دروغ میگویند آمار طلاقشان بالاست پروندههای دعوا و خصومت و دروغ دارند این همه چک بیمحل میکشند اگر قرار است این باشد اینها ثمره ولایت علیبنابیطالب(ع) است؟ شما شیعه علی هستید؟ یعنی وقتی تشیع را فقط روی عزاداری و زیارت آوردید ما الآن غیر از عزاداری و زیارت انگار جای دیگری تشیع با غیر آن و اسلام با غیر آن خیلی فرقی ندارد به اندازه یک جامعه غیر مسلمان در جامعه ما گاهی به همان اندازه دروغ میگویند، به همان اندازه طلاق است، به همان اندازه چک بیمحل و کلاهبرداری است، زندان است، خصومت است، خیانت است، حالا چه میگویید؟ اینها الآن محصول ولایت علی است؟ اولین عبارت از فاطمه زهرا(س) فرمودند هرکس به آنچه به آنگونه که ما زندگی کردیم و به آنچه ما گفتیم عمل نکند شیعه ما نیست. خب یک مقدار هم راجع به این آداب تشیع بحث بکنیم، هی فاطمه فاطمه، سه تا – شش تا دهه فاطمیه میگیریم یک کلمه نمیدانیم که اصلاً فاطمه چه گفته؟ باید چه کار کنیم؟ اصلاً بود و نبود فاطمه(س) در زندگی دنیا و آخرت ما فرقش چیست؟ یعنی ما اگر محبّ فاطمه زهرا(س) و اولاد فاطمه(س) نبودیم، غیر از عاشورا و تاسوعا و بعضی از مراسم، غیر از اینها، بعضی مناسک، غیر از این ما با بقیه چه فرقی داریم؟ ما هم داریم مثل کفار زندگی میکنیم. مسلمان هم مثل غیر مسلمان دارد زندگی میکند، شیعه هم مثل غیر شیعه دارد زندگی میکند. از بعضی جهات گاهی اگر بدتر نباشیم! یک مقدار هم راجع به این آثار ولایت و محتوای ولایت بحث کنیم. حالا ببینید فاطمه زهرا(س) چه میگویند؟ خواهش میکنم به این عبارات و فرمایشات ایشان دقت کنید، دارند از حق علی(ع) دفاع میکنند اما در این بحث اصلاً صحبت از منافع علی نیست، صحبت از منافع و حقوق مادی و معنوی مردم است. اولاً میفرمایند که چرا خداوند اطاعت ما را – اینها که عرض میکنم فرمایشات حضرت فاطمه(س) است – همینطور پشت هم دهه فاطمیه میگیرند پشتوانه عزاداری و زیارت، حرفهای خودشان است. میفرمایند که خداوند چرا اطاعت ما را واجب کرد؟ برای ما چیزی دارد؟ «فَجَعَلَ اللّه ُ . . . إطاعَتَنا نِظاما لِلمِلَّةِ و إمامَتَنا أمانا من الِفُرقَة،» فرمودند اطاعت از ما یا امامت و رهبری ما چرا واجب شده؟ نه برای این که یک امتیازی به ما داده شده که ما خوشحال بشویم که بهبه چقدر طرفدار داریم؟! نقل شده که یک روز فاطمه زهرا(س) مشغول تفکر بودند و در سکوت اشک میریختند. پیامبر آمدند و دیدند ایشان محزون هستند پرسیدند که فاطمه چه شده؟ ایشان گفتند که آخرت. قیامت. فکر قیامت هستم. در قیامت چه کنیم؟! فاطمه با آن همه عظمتش گریه میکند و میگوید در قیامت چه کنیم؟ پیامبر(ص) به حضرت فاطمه(س) فرمودند که بله گریه کن. قیامت گریه دارد. حالا اینها شفیع ما هستند بعد ببینید خودشان چقدر دغدغه آخرت و قیامت دارند؟ پیامبر(ص) به فاطمه(س) میگوید اگر برای دنیاست نه، اما اگر برای قیامت داری گریه میکنی برای آخرت گریه کن. هرچه گریه کنیم کم است. فرمودند از بعد از مرگ از عقبهها و گردنههایی باید عبور کنیم بشر عبور کند که اگر میدانست چیست یک روز در دنیا نه میخورد نه میخوابید نه میخندید. از آن مسائلی که بعد از مرگ و بعد از این عالم در پیش است. به بستگان خودشان هم فرمودند یک وقت فکر نکنید نگویید که ما فامیل پیامبر هستیم، ما بچهها و خانوادهاش هستیم ما که دیگر مشکلی نداریم ما میرویم بقیه مشکل دارند! یک وقت این حرف را نزنید، به خدا سوگند خودِ من هم مدیون و مسئول اعمال خودم هستم خداوند گارانتی کسی را تضمین نکرده هزینه آن را باید بپردازیم. پیامبر(ص) و ائمه(ع) بیشتر از ما و شما، هزاربار بیشتر از ما هزینه دادند نه این که نشستند و گفتند زورکی و مفتکی شما معصوم هستید بهشتتان هم گارانتی است! نه آقا. آنها هزار برابر ما تقوا داشتند نگران بودند احساس مسئولیت کردند. ولایت و اطاعت اینها برای ماست به نفع ماست نه به نفع آنها. حضرت امیر(ع) میگویند به خدا سوگند اگر نبود وظیفهای که دارم، حالا که همه آمدند «لَولا حُضُورُ الحاضِرِ، و قِیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ الناصِرِ،» مردم آن موقع بیست و چند سال پیش در صحنه نبودند من وظیفهای نداشتم الآن به صحنه آمدند «حُضُورُ الحاضِرِ» حضور در صحنه دارند و دیگر «قِیامُ الحُجَّةِ» من دیگر دلیلی ندارم نمیتوانم فردا به خداوند بگویم من آماده بودم جامعه آماده نبود، حالا دیگر جامعه هم آماده است. «بِوُجودِ الناصِرِ،» مردم آمدند دارند نصرت میکنند میگویند آمادهایم آماده. حضرت امیر(ع) فرمود به خدا سوگند اگر ترس از جهنم نبود و این که خداوند از علما تعهد گرفته است که به سیری و شکمبارگی ظالمان و به گرسنگی مظلومین حق ندارید بیتفاوت باشید و بگویید به ما چه، اگر این تعهد الهی نبود به خدا سوگند افسار شتر خلافت را همین الآن هم که به من رو آورده روی گردن این شتر میانداختم و هی هی هم میکردم برود. علی برای ولایت خودش و حکومت خودش اینقدر ارزش قائل است. حکومت علی برای خود علی خودش فرمود به اندازه این کفش کهنه، ایشان دوران خلافت نشسته بود حول و حوش جنگ جمل در ضیقار منطقه بصره نشسته بود داشت کفشش را میدوخت. ابنعباس گفت آقا این کفش دست از سر شما برداشته شما دست از سرش برنمیدارید؟ دیگر این کفش را هیچ کفاشی هم حاضر نیست تعمیرش کند. شما خلیفهاید چرا ول نمیکنید؟ آن وقت حضرت امیر(ع) داشتند کفش خودشان را برای بار چندم میدوختند داشتند کفششان را وصله میزدند بعد میگوید ابنعباس این کفش را میبینی؟ گفتم بله. میگوید به خدا سوگند ولایت و حکومت و زعامت سیاسی به اندازه این کفش برای من ارزش ندارد. یک جا فرمودند مثل استخوان خوک دست یک آدم جذامی که گوشتهایش را خورده استخوانش مانده، چقدر دوست دارید این استخوان را از دست او بگیرید، من همین قدر به حکومت علاقه دارم. یک جا هم فرمودند مثل این عفونتی که از بینی بزی که عطسه میکند آبی که از بینی او میآید آدم نگاه میکند حالش بهم میخورد این است. پس این ولایت علی، ولایت علی، آن بُعد حکومت، برای خود علی، ارزشی ندارد همینقدر است. از ولایت علی دفاع کن، یعنی از مضمون این ولایت که هدایت و عدالت است، هدایت خلق و عدالت در دنیاست و تربیت خلق است یعنی از این دفاع کن.
فاطمه زهرا(س) چه میفرمایند؟ در یک بخشی از آن فرمایشاتشان، این وقتی است که بعضی از خانمهای مهاجر و انصار به خانه ایشان برای عیادت ایشان آمدند، ایشان همانجا شروع به صحبت و افشاگری میکنند. وظیفه علی سکوت است، وظیفه فاطمه فریاد است. آن وقت ایشان میگویند که «...وَ اللَّهِ لَوْ تَکَافُّوا عَنْ زِمَامٍ نَبَذَهُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لَاعْتَلَقَهُ...». آهان، آن نکته اول و حدیثی که عرض کردم چه بود؟ خداوند امامت ما را بر شما واجب کرده برای چی؟ 1) جامعه متلاشی نشود. «أمانا من الِفُرقَة،» برای این که متفرق نشوید برای این که اگر حکومت علی میآمد و اگر قدرت دست اولیای خدا باشد مردم نمیگذارند تکه تکه بشوند و همه مثل گرگ به جان هم بیفتند. حضرت فاطمه(س) میفرمایند برای این که علی میتوانست مثل شما را کاملاً متحد کند که همه شما با هم برادر و خواهر باشید همه نگران هم باشید همدیگر را نخورید. پیامبر(ص) فرمود مراقب باشید بعد از من اقویاء ضعفاء را پشت درهای بسته نخورند. فرمودند اگر علی بعد از پیامبر رهبر میشد این چند دستهگیها، مذاهب مختلف، حزبها، جناحها به جان هم بیفتند، در اقتصاد، در سیاست، همدیگر را پاره پاره کنند این اتفاق نمیافتاد. دفاع از ولایت و حق ولایت علی یعنی دفاع از وحدت شما. یک جامعه انسانی. حکومت علوی کاری میکند که مردم برادر و خواهر هم باشند. مردم مسابقه بگذارند به جای این که از هم سواری بگیرند به هم سواری بدهند. به جای این که همدیگر را استخدام کنند به همدیگر خدمت کنند. در زیارت اربعین میبینید چطور است؟ برعکس همه جای دنیاست. هر کاری در دنیا همه بدشان میآید فرار میکنند آنجا همه رقابت میکنند که چه کسی بیشتر نوکری کند؟ نمونه داخل هم، همین خود شماها که پول میدهید میآیید. حضرت فاطمه(س) وقتی میگوییم حق علی و ولایت علی، یعنی این. یعنی اگر از ما اطاعت کنید و مسیری که ما میگوییم بیایید، «نِظاما لِلمِلَّةِ» البته در روایات «ملّت» به معنی این ملتی که ما الآن میگوییم معمولاً نیست، ملت به معنای همان دین و مکتب است. یعنی ایمانتان یک ایمان منسجم و منظمی میشد. نه یک ایمان پر از حفره و سوراخهای معرفتی. یک نظم معرفتی پیدا میکردید. معلوم بود به چه معتقد هستیم به چه نیستیم؟ تناقض در حرفها در دین، یک چیزی روی منبر میگویید در همان منبر آخرش یک چیز دیگری میگویید با هم متناقض است. به قول یکی از آقایان میگفت حالا این را قبلاً متوجه نمیشدند اما الآن فرق کرده بچههای کوچک هم میفهمند. مثلاً طرف میآمد روی منبر دوتا حدیث میخواند اول جلسه حدیث میگفت که خداوند هرکاری که بخواهد بکند بر اساس همین اسباب و علل میکند. یعنی منتظر نباش که نظام عالم بهم بریزد و الآن مشکل جنابعالی حل بشود. خدایا دیشب که به تو گفتم امروز باران نیاید پس چرا آمد؟ بعد آخر همان منبر باز حدیث میخواند که خداوند وقتی میخواهد ارادهاش را محقق کند کاری میکند که این اسباب، عمل نکند، و شما نبینید. خب هر دویش را با هم در یک مجلس میگویید. آن موقع نمیفهمیدند الآن بعضیها میفهمند باید بتوانی توضیح بدهی که اگر سند هر دوتا حدیث درست است و دلالت آن این است که هر دویش درست است تناقض هم ندارد این دارد چه بُعدش را میگوید آن یکی چه بُعدش را میگوید؟ اینها با هم تعارض ندارد. خب این نظم ملت، یک معنیاش این است بعد «أمانا من الِفُرقَة،» اگر حکومت علی بود نمیگذاشت مردم چند دسته بشوند و جامعه طبقاتی بشود یک عده از سیری بترکند و یک عده از گرسنگی بمیرند. نمیگذاشت بین انسان و انسان فاصله بیفتد. یعنی ولایت علی به نفع شماست بعد میفرمایند که والله، به خدا قسم اگر آن روزی که بعد از رحلت پیامبر(ص) باید به صحنه میآمدند میآمدند «وَ اللَّهِ لَوْ تَکَافُّوا عَنْ زِمَامٍ نَبَذَهُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لَاعْتَلَقَهُ...». اگر توی صحنه میآمدید علی میپذیرفت با این که علی نمیخواست. ولی اگر میآمدید میپذیرفت ولی به صحنه نیامدید و رهایش کردید.
حالا بخش آخر عرایضم ببینید ایشان میگوید ولایت علی چیست و اگر ایشان بود چه اتفاقاتی میافتاد؟ حضرت فاطمه(س) میفرمایند اگر علی میآمد «وَ لَسَارَ بِهِمْ سَیْراً سُجُحاً...» جامعه را رهبری میکرد به نحوی که در مسیر تکامل حرکت بکنند اما نرم. بدون دستانداز. بدون درگیری و تزاحم. این کاروان امت اسلام را علی طوری رهبری میکرد که این همه هزینههای بیخود، درگیریهای بیخود، کارهایی که به راحتی قابل حل است آن را سخت میکنیم. حضرت فاطمه(س) قهرمان ادبیات است. آن وقت ایشان ننشسته زیر کولر متن نُطق خود را بنویسد بعد اصلاح کند بعد بیاید بخواند. در آن فشار و جریانات این کلمات آمد، بعد از آن سخنرانی مسجدالنبی گفتند آنچه گفتم دودی بود که از سینه برآمد، آتشی بود که از سینه زبانه کشید، و گفتم آنچه گفتم، با آن که میدانستم نمیشنوید. یعنی حال ایشان این طور بود که چند ماه بعد هم ایشان شهید شد. در این حالت ایشان زیباترین کلمات را میگوید، مثل دانههای مروارید که به نخ کشیدند. این کلمهها، کسانی که با ادبیات عرب آشنا باشند میفهمند این کلمهها معجزه است. به خدا سوگند اگر در صحنه حاضر میشدند و آن زمان رهبری که پیامبر(ص) به دست علی(ع) سپرد از دست او چنگ نمیزدند «وَ لَسَارَ بِهِمْ سَیْراً سُجُحاً...» یک طوری جامعه و امت اسلام و بعد بشریت را پیش میبرد که ناهموار را هموار طی میکردیم و یک عالمه مشکلات برای بشر بوجود نمیآید. در راه روشن و نرمگون سیر میداد طوری که – خیلی جالب است - «لَا یَکْلُمُ خِشَاشُهُ وَ لَا یُتَعْتَعُ رَاکِبُهُ...» طوری که حتی یک نفر در این مسیر کوفته و خسته نشود. یعنی مدام دارد راجع به جامعه بشری و راجع به بندگان خدا و راجع به مردم دارد بحث میکند. خودش خسته میشد از پا درمیآمد ولی نمیگذاشت مردم فشارهای غیر عادی که ضروری نیست ببینند و احدی به اندک لغزشی دچار نمیشد طوری فرهنگ جامعه را علی رهبری میکرد و تربیت میکرد که این انحرافاتی که بوجود آمد انواع فرقهها و مذاهب انحرافی، کلامی، اخلاقی، ارتدادها، خوارج، بوجود نمیآمد. یعنی هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ فرهنگی جامعه را درست علی رهبری میکرد و بعد «وَ لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلًا نَمِیراً فَضْفَاضاً...» این کلمهها خیلی زیباست یعنی اوج فصاحت و بلاغت است. فارسی زبانها نمیفهمند این کلمات چقدر زیبا و دقیق است. حضرت فاطمه(س) میفرمایند شک نکنید اگر علی میپذیرفت میآمد امت را به لب آب میرساند. به آبشخور میرساند سرشار از آب شیرین ولی اینک در تاریخ اسلام و امت خواهید دید که چقدر آب شور و تلخ خواهید خورد. قرار بود آب شیرین بخورید. آب شیرینی که از هر سو دارد سرریز میشود «مَنْهَلًا نَمِیراً فَضْفَاضاً تَطْفَحُ ضِفَّتَاهُ وَ لَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً قَدْ تَخَیَّرَ لَهُمُ الرَّیَّ غَیْرَ مُتَحَلٍّ مِنْهُ بِطَائِلٍ إِلَّا بِغَمْرِ الْمَاءِ وَ رَدْعِهِ سَوْرَةَ السَّاغِبِ وَ لَفُتِحَتْ عَلَیْهِمْ بَرَکَاتُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ سَیَأْخُذُهُمُ اللَّهُ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ...» به تک تک کلمات اشاره کنید، همین چند کلمه را ترجمه کنم و عرضم را ختم کنم. علی شما را امت اسلام و جامعه بشری را به آبشخوری میرساند – ولایت علی یعنی این- که همه شما بدون استثناء و بدون تبعیض سیراب بشوید. سیراب میشدید. آن وقت سهم خودِ علی چه بود؟ خودش چه میخورد؟ سهم علی از ولایت علی چقدر است؟ حضرت فاطمه(س) فقط به اندازهای که از تشنگی نمیرد یعنی علی همه شما را سیراب میکرد، حکومت علی و ولایت اسلامی و علوی این است، همهتان را علی سیراب میکرد اما خودش به اندازه یک جام کوچک، یک ته استکانی و آن میزانی آب میخورد که از تشنگی هلاک نشود، خودش هرگز سیراب نمیشد. شما را سیراب میکرد اما خودش سیراب نمیشد، تشنگی را نگه میداشت و به اندازهای که از شدت گرسنگی نیفتد علی از بیتالمال برای خودش برمیداشت. بقیه برای شما. این یعنی تمام آن ارزشها و اهداف الهی و انسانی که در دنیا برایش شعار میدهند و کف میزنند و آرزویش را میکنند همه در همین ولایت علی است، ولایت علی، ولایت پیامبر است. ولایت پیامبر ولایت خداست. در عصر غیبت هم ولایت دینی باید تا جایی که میتواند در همین مسیر عمل کند.
خب الآن شما ببینید وقتی میگوییم بشری، بعضیها میگویند بشر چه ربطی به مدینه آن موقع داشته؟ اولاً حکومت در صدر اسلام با فاصله کوتاهی بخاطر آن جنبش عظیم معنوی که پیامبر ایجاد کرد این جامعه، ظرف 50 سال ابرقدرت جهان شد یعنی شاهنشاهی ساسانی و امپراطوری روم را متلاشی کرد بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی و سیاسی جهان شد. بعد از یک و نیم قرن بزرگترین قدرت علمی جهان شد. اینها که زمان بنیامیه و زمان بنیعباس بود ولی اینها که کار آنها نبود، کار اسلام بود. گاهی شما دیدید سنگ را میاندازید خودت رفتی ولی این دارد مدام موج درست میکند، خودش رفت ولی این دارد هی موج میشود این کارها ضرب دست پیامبر و علی بود که خودشان رفتند ولی این موج ماند که تا همین الآن هم مانده است. همین الآن هم پیامبر و اهل بیت پیامبر دنیا را بهم ریختند. تنها دیوار مقاومت جلوی استکبار و استثمار، اینها هستند. الآن میبینید چطوری در دنیا بودایی، یهودی، مسیحی، بیدین، کمونیست چطوری همه جا علیه اسرائیل و علیه آمریکا در صحنه آمدند؟ در پیادهروی زیارت اربعین من کمونیست دیدم، مسیحی دیدم، زرتشتی دیدم، بودایی بتپرست دیدم. از کمونیسته پرسیدم شما که خدا را قبول ندارید برای چه اینجا آمدید؟ این پسر پیامبر خداست، گفت من اصلاً با خدا کاری ندارم من خدایی که این دارد قبول دارم! همان خدایی که اینها را راه انداخته مشکلی ندارم. من آن خدا را قبول نداشتم که کلیسا میگفت جلوی سرمایهدارها و دزدها نایستید دین از سیاست جداست، من با آن خدا مشکل دارم. این خدایی که اینطوری میکند من با این خدا مشکل ندارم. هرچه که این حسین و اینها را به خیابان کشیده من آن خدا را قبول دارم. این را در همین زیارت اربعین به من گفت. همین الآن دنیا آماده است. حالا شما ببینید اگر الآن علی بود چه اتفاقی میافتاد. وقتی مهدی(عج) بیاید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ببینید چطوری دنیا به سمت اینها میآیند. همان موقع هم ابرقدرت شد اگر به جای معاویه و یزید و بنیامیه و بنیعباس، اگر به جای اینها علی بود و حسن و حسین و مردان خدا و خادمان خلق بودند، این اهل بیت این انسانهای پاک شریف بودند بعد از 250 سال اینها حکومت میکردند آن موقع ابرقدرت جهان بودند کل جهان همان موقع مسلمان میشدند. لذا این مسئله نیست که یک گوشه مدینه آن موقع، توی یک خانه، توی دوتا کوچه بین چهارتا عرب دعوا شده! نه آقا. سرنوشت جهان معلوم شد، سرنوشت تاریخ معلوم شد. ایشان میفرماید که سهم خود علی در حد برطرف کردن شدت عطش و شدت جوع، یعنی همین که از گرسنگی و تشنگی نیفتد و بتواند به مردم خدمت کند، در همین حد علی برای خودش مصرف میکرد، بقیهاش برای شما. ولی بعد برعکس خواهد شد. آنگاه میدیدید که چگونه درهای آسمان و زمین، و برکاتش بر امت و بر بشر گشوده میشد یعنی دنیایتان جدا از آخرت درست میشد. با بیسوادی، فاصله طبقاتی، دروغ، ظلم، خیانت، جدا از آخرت، وضعیت دنیای بشر بهتر میشد. بعد هم فرمودند اما آنچه با دست خود کردید نتیجهاش را خواهید دید. خداوند که به زور نمیخواهد شما را به بهشت ببرد. خودتان باید بروید. هزینهاش را نپرداختید نتیجهاش را ببینید. هزینهاش را بپردازید نتیجه آن را خواهید دید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی