شبکه افق - 30 شهریور 1402

پنج اصل رهایی‌بخش (امام حسن ع؛ یک لشکر در عسکر)

شهادت امام حسن عسکری ع _ ۱۳۹۴

بسم‌الله الرحمن الرحیم

ایام منسوب به امام حسن عسگری(ع) است یک نکته‌ای هم از ایشان عرض کنم. اولاً می‌دانید ایشان به سن شماها چند سالی بزرگتر شهید شدند. امام حسن عسگری(ع) وقتی به شهادت رسیدند 28 ساله بودند یعنی آن حرکت عظیم فکری، کادرسازی، تربیت، با این که بیشتر این دوران را در بازداشت و محاصره کامل اطلاعاتی – امنیتی بودند ولی چنان در مسائل حضور داشتند و فعالیت می‌کردند امام حسن عسگری(ع) کار خیلی عظیمی کرد ایشان با همه آن محدودیت‌ها و مظلومیت‌هایشان شیعه و جهان را برای یک انتظار تا امروز که هزار و چندصد سال است آماده کرد. کار بزرگی امام حسن عسگری(ع) بود. این‌ها کار کمی نبوده که جهانی را برای این کار آماده کنی و چنین گوهری را تربیت و حفظ کنی. هم شبکه و تشکیلات و کار فرهنگی از امام حسن عسگری یاد بگیریم، دانشجوی تراز مکتب کار دقیق تشکیلاتی یاد بگیرد. زیر چشم ساواک، یعنی سرویس اطلاعاتی قوی‌ترین قدرت جهان که بنی‌عباس بود تک‌قطب جهان، زیر چشم آن در پادگان او شبکه‌های سیاسی و نظامی و اطلاعاتی در سطح جهان اسلام راه بیندازی و آن را رهبری کنی. بروید ببینید این کارهایی که ایشان انجام دادند. خود مسئله حفظ و آماده‌سازی مسئله آغاز غیبت، کار بسیار عظیمی است این‌ها کم کاری نیست یک آدمی که در 28 سالگی شهید شده، همه این کارها را در سنین شماها کرده است. در همین سنین شماها بسیاری از این کارها را انجام داده، و در عین حال در جریان آخرین مسائل بورس مباحث فکری هم بود مثلاً همین کِندی که او را در تاریخ فلسفه اسلامی و عربی به عنوان اولین فیلسوف می‌شناسند چون تقریباً اولین مترجم رسمی فلسفه یونانی است و کتاب‌هایش با حمایت حکومت بنی‌عباس پخش می‌شود ایشان یک کتابی تحت عنوان «تناقضات قرآن» نوشت. یعنی دقیقاً مثل یک... امروز جریان‌های سکولار ضد قرآن و ضد وحی می‌گویند، یک چیزی نوشت که قرآن در قرآن تناقض است. بنی‌عباس آزادی بیان در این حد می‌دادند علیه اسلام هرچه بود اجازه می‌دادند گفته بشود اما آزادی بیان به اهل بیت پیامبر(ص) که بیایند حتی قرآن را تفسیر کنند نمی‌دادند این‌ها را می‌کشتند و نابود می‌کردند اما به آن‌ها آزادی می‌دادند. گفتگویی تحت عنوان گفتگوی ادیان و گفتگوی تمدن‌ها و بیایند اصل اسلام و قرآن را زیر سؤال ببرند کسی به آن صورت جواب نمی‌دهد. این نشریه جناب کِندی در ادعای این که این قرآن کلام الهی نمی‌تواند باشد چون در آن تناقض است! چندتا آیه را برداشته می‌گوید این آیه با این آیه تناقض دارد آن آیه به این آیه تناقض دارد و یک جریان شبهه‌سازی راه انداخته بود که عده‌ای تحت تأثیر او قرار گرفته بود. یکی از اصحاب امام حسن عسگری(ع) در مخفیگاه امام حسن(ع) خودش را به ایشان می‌رساند و می‌گوید شما این کتاب را دیدید؟ این کتاب خیلی سریع دارد پخش می‌شود و توزیع می‌شود و دارد جریان‌سازی می‌کند. امام عسگری(ع) می‌گویند نه، باید بخوانم و به تو جواب می‌دهم که قضیه چیست. بعد کتاب را می‌خوانند- طبق نقلی که هست – به او می‌گویند بیا، بعد به ایشان جواب می‌دهد که به نظر من کِندی در این قضیه خودش دچار اشتباه شده، چون بعضی‌ها مریض و مفسد هستند بعضی‌ها مفسد نیستند ممکن است دچار فساد عقیدتی شده باشد فاسد شده باشد اما مفسد نیست. امام گفتند که به نظر من ایشان خودش متوجه این مسئله نشده است اول با خودش برو صحبت کن روشن بشود که قضیه چیست؟ بعد به او بگو جواب اشکالاتی که مطرح کردی این است. اگر معنی این آیه این باشد که شما معنی کردی بله تناقض دارد. ولی این آیه به دلیل این آیه دیگر و به دلیل این تفسیر پیامبر این را نمی‌گوید. بنابراین شما ذهن جوّالی داری، آدم باهوشی هستی ولی این‌جا دچار اشتباه بزرگ شدی. گفتند برو این را به او بگو نمی‌خواهد بگویی که از طرف من است، از طرف خودت برو جواب بده. بگو جواب این است و معنی این آیه نیست و این‌ها با هم تناقض دارد. معنی‌اش این است. می‌گوید آقا به نظرتان اثر می‌گذارد؟ امام(ع) می‌گوید بله احتمال دارد اثر بگذارد چون آدم هوشمندی است، اهل فکر است و ما باید امتحان کنیم. شما باید امتحان کنید باید اول بنا را بر این بگذاری که خودش متوجه می‌شود اگر جواب را به او بدهی باز لجبازی بکند ادامه بدهد بعد معلوم می‌شود که دنبال حقیقت نیست بلکه دنبال چیز دیگری است. این آقا پیش او می‌رود و این جواب‌ها را می‌دهد و می‌گوید جواب کتابی که شما نوشتی این‌هاست. او هم آدم باهوش و باسواد و دقیقی بود، او گفت این‌ها جواب‌های تو نیست، چه کسی این‌ها را به تو گفته است؟ اندازه این جمله‌ها و جواب‌ها از تو بالاتر است! گفت چه کار داری کی گفته این جواب توست. گفت بله درست است این جواب‌ها قانع کننده است ولی بگو این‌ها را چه کسی گفته. چون یک کمی با او صحبت کرد دید این حرف‌ها اندازه او نیست این حرف‌ها برای این نیست. گفت این برای فرزند پیامبر حسن‌بن‌علی(ع) است. ایشان گفت از طرف من به ایشان سلام برسانید و بگویید من متوجه اشتاهات خودم شدم. و جالب است نقل شده که ایشان خودش همه کتاب‌هایش را جمع می‌کند و همه را نابود می‌کند و می‌گوید من کتاب‌هایم را به دجله می‌اندازم یا می‌سوزانم من اشتباه کردم.

می‌خواهم بگویم امام حسن(ع) در آن قضایای افراطی شیعه، در برابر شیعه انگلیسی امام حسن عسگری(ع) چندین نامه و مواضع دارد. آن موقع هنوز آمریکا و انگلیس هم نبوده، ولی اسلام آمریکایی و تشیع انگلیسی بود. و اغلب هم علیه جریان‌های به اصطلاح روشنفکر فیلسوف‌نمای غرب‌زده‌ای که علیه اصل دین از غرب ترجمه می‌کردند هم در برابر جریان‌های متحجر نادانی که غلات شیعه بودند از لج بنی‌عباس و از لج جریان‌های ضد اهل بیت(ع) می‌گفتند حالا که شما اصلاً اهل بیت را قبول ندارید از لج‌شان می‌گفتند اهل بیت خداست. امام صادق(ع) خداست من هم پیامبرش هستم. از این حرف‌ها داریم. پس یکی جامعیت است.

نکته دیگر در این بحث؛ روش امام حسن عسگری(ع) است که این بهترین چیز برای ماهاست البته سخت است من حرفش را می‌زنم ولی اهل عمل آن نیستم. غیر از بحث منطق، غیر بحث پافشاری بر سر اصول تا حد زندان و شهادت که عافیت‌طلب نباشید خیلی بد است دانشجو و طلبه‌هایی که ریش و انگشتر عقیق و اسم مذهب را می‌آورند ولی اهل خطرپذیری و ریسک نیستند مثلاً یک جنگی بشود فرار می‌کنند، ترسو هستند! دنبال یک شغل و حقوق و مدرک هستند که به او آقای دکتر، خانم دکتر و آقای آیت‌الله بگویند! دنبال این چیزها هستند. این‌ها معمولاً نان اسلام را می‌خورند. ولی یک عده‌ای هستند که چوب اسلام و چوب مکتب و عدالت را می‌خورند. آن‌ها آدم هستند. البته بقیه هم آدم هستند ولی آن‌ها آدم حسابی‌اند. پس در عین این فداکاری و استقامت و قدرت، زهد، ساده‌زیستی، و در عین حال اخلاق اجتماعی، ادب، مدارا، این‌ها نقاط ضعف امثال بنده و ماهاست. مثلاً‌ امام حسن عسگری(ع) می‌فرمودند از کسی می‌خواهید نقد کنید در حضور جمع نقد نکنید. ما وقتی می‌خواهیم با کسی بحث کنیم و نقد کنیم هدف اصلی‌مان تخریب آن شخص است که چه کار کنیم تخریب شود. یا مثلاً می‌گوییم بچه‌ها بیایید توی جلسه من هرچه می‌گویم شما الکی دست بزنید! هرچه طرف من می‌گوید هو کنید! یا هرچه من می‌گویم صلوات بفرستید ولی هدف نه صلوات است نه حق است،‌ بلکه هدف داغون کردن طرف است که همانطور که در اسلام می‌فرماید: «جدال أحسن» بزرگترین عبادت است یعنی مناظره با مکاتب و جریان‌های مختلف و مخالف، اما به بهترین روش، أحسن، یعنی ادب، منطق، انصاف، گفتگو، همه این‌ها خیلی مهم است. امام حسن عسگری(ع) و اهل بیت(ع) اهل مبارزه فرهنگی و مناظره و بحث دقیق خیلی محکم هستند اما هدف‌شان اثبات من و تخریب شخص نبود بلکه هدف اثبات حق و ابطال باطل بود. هدایت خلق بود. تعلیم جاهل بود. امر به معروف و نهی از منکر بود، دفاع نظری و عملی از حقیقت بود. لذا می‌فرمودند که نصیحت و موعظه در حضور دیگران هدایت نیست کمک به او نیست بلکه تخریب و نابود کردن اوست. هدف ما نجات طرف است نه نابود کردن او. یا می‌فرمودند که تا می‌شود در خلوت نقد کردن، در جلوت حفظ حیثیت و کرامت باشد مگر این که طرف عمداً و عناداً در برابر حق بایستد فهمیده قضیه چیست ولی دارد برای گسترش باطل جریان‌سازی می‌کند آن‌جا باید علناً جلوی او ایستاد البته آن ایستادگی هم باز با منطق و انصاف و در عین حال با غیرت و قدرت باشد چون بعضی‌ها می‌گویند خشونت نباشد مدارا باشد، بعد مدارایشان می‌افتد به دام نسبی‌گرایی و همه حق هستند و اصلاً باطلی وجود ندارد، هم شما درست می‌گویید هم او درست می‌گوید، اصلاً همه درست می‌گویند! این عوامفریبی است این می‌خواهد از طرف سواری بگیرد این خلاف منطق است. یک اصل ابتدایی منطق این است که تناقض محال است حالا دو طرف دارد دوتا نظریه نقیض هستند یعنی چی دارند حق را درست می‌گویند؟ پس منطق و حق و باطلی وجود ندارد از آن طرف می‌خواهند مدارا کنند سعه صدر داشته باشند که خشونت نباشد توی دام نسبی‌گرایی و وادادگی و تسلیم در برابر باطل می‌افتند که پیامبر(ص) فرمود اگر کسی بدعت فکری و هر نوع تلاش برای تغییر دین را در جامعه ببیند و سکوت کند، برای این که دشمن پیدا نکند برای این که همه مریدش باشند و به او رأی بدهند. پیامبر(ص) فرمود: «فلیتوأ مقعده فی النار» جایگاه خودش را در آتش ببیند از کسانی که پیامبر(ص) می‌فرماید قطعاً جهنمی هستند کسانی هستند که می‌فهمند یک کسانی دارند در حوزه فرهنگی جریان‌های غلطی می‌دهند ولی ملاحظه خودشان را می‌کنند یا از ترس یا از شهوت مقام، محبوبیت، دیگران انجام می‌دهند اسم بد روی آن می‌گذاریم در حالی که ما هم همین کار را کردیم. پیامبر(ص) چون این‌طوری نبودند برای همین است که حرف‌هایشان بعد از 1400 سال اثر می‌گذارد و بیست و چند میلیون آدم پیاده راه می‌افتند و طرف امام حسین(ع) می‌روند. در هر صورت این فرهنگ جهانی شده و باید خودمان را به لحاظ عملی برای این فضا آماده کنیم. دانشجو و طلبه ترسو که از خطر کردن می‌ترسد شغل‌پرست، مدرک‌پرست، عافیت‌پرست که اکثراً همین‌طوری هستیم این نمی‌تواند جریان‌سازی کند باید نظراً و عملاً تقویت بشویم و افق جهانی داشته باشیم. این قضایای دنیا همه بعد از انقلاب ما دارد اتفاق می‌افتد. این قضیه نیجریه، چند روز قبل قضیه اربعین بعد قضیه کجا و کجا اصلاً عادی نیست این‌ها در طول تاریخ اسلام و شیعه و بشر کم اتفاق افتاده، اتفاقات بزرگی دارد می‌افتد ما و شما در مقطع خاصی از تاریخ به دنیا آمدیم جهان غیر عادی است وضعیت جهان اسلام غیر عادی است حالا بعضی‌ها به ظهور وصلش می‌کنند امیدواریم بشود اگر آن هم نشود قضیه خیلی غیر عادی است یعنی واقعاً یک عنایت الهی و دست غیب در کار است.

مسئله بعدی چهارم یا پنجم؛ این است که شنیدید می‌گویند که بله اسلام و مسلمین امت برگزیده هستند، شیعه گل سرسبد دنیا هستند، آن‌ها شیعه را می‌گویند ما به خودمان و به ریش‌مان می‌گیریم فکر می‌کنیم ما را می‌گویند! او می‌گوید اسلام، «... اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین» (آل عمران/ 139)؛ بعد هم یک شرط می‌آورد و می‌گوید «إن کُنتم...»، ما إن کنتم آن را نمی‌گوییم همین‌طوری می‌گوییم خداوند گفته «أنتم الاعلون»! ما از همه بهتریم! آن شرط را بعدش گفتند. این جمله شرطیه است. «ینصرکم» را می‌گوید «إن تنصرالله» را حذف می‌کند. اسلام آمریکایی این‌طوری است. شیعه انگلیسی این‌طوری است. شیعه مفت‌خور! اصلاً می‌گردند دنبال روایت‌هایی که الکی آدم را بهشتی بکند آن وقت هزاران آیه و حدیثی که می‌گوید بهشت رفتن آسان نیست یک عمر جهاد و مراقبت می‌خواهد، ایمان می‌خواهد، عمل صالح می‌خواهد، امر به معروف، نهی از منکر، تقوا، زهد و... می‌خواهد، همه این‌ها چون سخت است کنار می‌گذارد بعد یک روایت پیدا می‌کند می‌گوید انگشتر عقیق دست‌تان باشد بهشتی هستید! تمام. بعد نمی‌فهمد که معنی این حدیث چیست و ارتباط آن با آن همه آیات و روایات دیگر چیست؟ سند آن چیست؟ در چه هندسه‌ای گفته شده؟ می‌گردند دنبال این چیزها. یک دین آسان. این‌جا کباب آنجا کباب! دنیا و آخرت هر دویش به این معنا. این‌جا مفت‌خوری، بعد هم که می‌گویند بهشت جای مفت‌خورهاست! ‌بهشتی که این‌ها می‌گویند جای مفت‌خورهاست. بهشتی که آیات و روایت می‌گویند جای فداکاران و زهّاد و مجاهدین و علما و اتقیاء است. یعنی آن‌هایی که بیشتر این‌جا تن به مسئولیت دادند، سختی کشیدند، فشار تحمل کردند. این همان اشتباهی است که قرآن کریم می‌فرماید. قرآن کریم چند بار می‌فرماید یک وقت فکر نکنید که ما می‌گوییم شما امت وسط هستید، بهترین امت هستید، شاهد بر خلق هستید «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ خیرٌ اُمَّةٌ الاسلام کنتم خیر أمة أخرجت للناس»، انتم الاعلون گفتیم، «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام» (ال عمران/ 19)؛ یا در روایت می‌فرماید: «الإسلامُ یَعْلو و لایُعْلی عَلَیه» این‌ها همه را گفتیم منتهی یک جوری همه این‌ها را کنار هم می‌چینید و گزینشی معنا می‌کنید و تفکیک می‌کنید با چسب این‌ها را به هم می‌چسبانید که ته آن بشود مفت‌خورترین آدم کافی است چندتا مناسک ظاهری انجام بدهد این در دنیا و آخرت برگزیده و برتر است. آن وقت خداوند در قرآن اخطار می‌کند و می‌گوید حواس‌تان باشد شما اولین کسانی نیستید که دچار چنین توهمی شدید. قبل از شما یهود، همین اشتباه را کرد. می‌گفتند «نحن ابناءالله!» ما بچه‌های خداییم! فرزندخواندگان خداییم. ما احباءالله هستیم! چرا؟ چون خداوند در قرآن می‌فرماید ما بنی‌اسرائیل را «فَضّلنا» برتر از بقیه دانستیم. این اشتباه را کردند و فکر می‌کردند که مسئله نژادی و قومی و سبک شناسنامه‌ای است! یعنی هرکس بنی‌اسرائیل است این‌ها همین‌طوری الکی به بهشت می‌روند! از بقیه در دنیا بهتر و افضل هستند و بعد هم به آخرت می‌روند! خب همان قرآنی که می‌فرماید ما بنی‌اسرائیل را تفضیل دادیم همان قرآن به بنی‌اسرائیل راجع به همان می‌فرماید که «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ» (بقره/ 61)؛ بالاخره کدامش؟ فضّلنا؟ بنی‌اسرائیل را بر بقیه تفضیل و برتری دادیم؟ یا «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ؟» ذلت و بیچارگی و زمین‌گیری را بر بنی‌اسرائیل نوشتیم؟ کدام است؟ هر دویش است. منتهی جمله شرطیه است اگر این‌طوری به وظیفه‌تان عمل کنید فضلنا می‌شوید اما اگر خلاف آن عمل کنید امت ذلیل مسکین بدبخت می‌شوید. همین اشتباه را ... قرآن می‌فرماید مسیحیان و یهودیان با همدیگر دعوا می‌کردند می‌گفتند ما بهشتی هستیم شماها «... لَسْتُمْ عَلى‌ شَیْ‌ءٍ...» (مائده/ 68)؛ یعنی شما پوچ هستید و پایتان روی هواست! شما هیچی نیستید. یهودی به مسیحی این را می‌گفت، مسیحی هم به یهودی این را می‌گفت. بعد خداوند در قرآن می‌فرماید حالا مثل این که نوبت شما مسلمانان رسیده! چون خاتم‌الانبیاء است و آخرین پیامبر است و کامل‌ترین کتاب است، بقیه ناسخ است، حالا شماها فکر کردید که قوم و خویش خدا شدید؟ همین‌طوری الکی، چون اسم‌تان مسلمان است بهترین مردم دنیا هستید یا چون اسم‌تان شیعه هستید شما بهترین گل سرسبد بشریت هستید خدا و تمام این میلیاردها و میلیاردها سیاره‌ها و زمین و ستاره‌ها را خلق کرده برای شماها که توی شناسنامه‌هایتان نوشته مسلمان اثنی‌عشری؟! نخیر این‌طوری نیست. این توهم را از ذهن‌مان بیرون بیاوریم که ما بدون پرداخت هزینه امت نمونه، همین‌طوری الکی امت نمونه هستیم! بعد یک کسی می‌آید مقایسه می‌کند می‌گوید شما کجا امت نمونه هستید؟ بعضی از رذیلت‌هایی که بین ما و شما هست حتی در بعضی از جوامع غیر شیعه یا غیر مسلمان حتی بعضی از این رذایل نیست البته رذایل دیگری هست چطوری شما امت برگزیده هستید؟ بعد از روی ماها به اصل اهل بیت(ع) و پیامبر(ص) و قرآن شک می‌کنند که اگر شما نتیجه این قرآن و روایات هستید معلوم می‌شود قرآن و سنت هم بهترین مکتب نیست! چون به ماها می‌گویند شماها و سبک زندگی‌تان بهترین آدم در دنیا نیست.

در عین حال آزادی انتخاب. این را به شما بگویم این مسئله ایمان و سعادت بدون آزادی اصلاً امکان ندارد. و خداوند برای این که این را نشان بدهد که چگونه از خانواده پیامبران بزرگ خدا افراد فاسد بیرون آمدند. زن حضرت لوط(ع) طرفدار همجنس‌بازان است. پسر حضرت نوح(ع) در رأس مسخره کنندگان توحید است به پدرش می‌گوید تو آدم خوبی هستی ولی این چرندیات چیست که می‌گویی؟ وسط بیابان آمدی کشتی می‌سازی؟ به سرت زده آبروی ما را همه جا بردی؟! و از آن طرف، از مخزن فساد و کثافت انسانی صالح بیرون می‌آید. وسط کاخ فرعون. خداوند این‌ها را عمداً مثال می‌زند که بگوید آزادی است اجبار نیست. هر انسانی خودش انتخاب‌گر است. و بعد این که ما همین‌طوری گل سرسبد دنیا نیستیم هزینه دارد. وقتی که خداوند خطاب به مؤمنین می‌فرماید که شما به شرطی از بقیه بهتر هستید که مصداق «الذین آمنوا» باشید وقتی که می‌گوییم «یا ایها الذین آمنوا» شما صادقانه بتوانید جواب بدهید الکی شما جواب ندهید بخاطر ما «یا ایها الذین آمنوا» است. خداوند می‌گوید «یا ایهاالّذین آمنوا» ‌ما می‌گوییم حاضر! بله بفرمایید با ما بودید؟ می‌گوید ما داریم می‌گوییم «یا ایها الذین آمنوا» چرا تو جواب می‌دهی؟ و کسی که عمل صالح، ایمان دارد. به آن‌ها می‌فرماید که سجده، رکوع، بندگی، رابطه با خدا و بعد می‌فرماید «وافعل الخیر» این‌ها شرط برگزیدگی است. «وافعل الخیر» یعنی سبک زندگی درست. عمل صالح، خیر یعنی همه خوبی‌ها. در همه سطوح، در همه عرصه‌ها و ابعاد، به آن‌هایی که خداوند در قرآن می‌فرماید شما از بقیه بالاترید این‌ها را هم قبل و بعدش می‌گوید. این آیات قبل و بعدش است که خداوند می‌فرماید بهترین دین، اسلام است. شماها هم که مسلمان هستید پس شما بهترین آدم‌ها هستید بعد بهترین آدم‌ها هم که شیعه اثنی عشری است شما هم که شیعه اثنی‌عشری هستید پس شما گل سرسبد جهان هستید! اصلاً این میلیون‌ها ستاره‌ها، سیاره‌ها، کهکشان‌ها، همه را ساختند برای این که تو این‌جا بنشینی آب و علفت را بخوری و بعد مستقیم به بهشت بروی. سروته همه چیز با یک عزاداری و زیارت تمام می‌شود! این تشیعی است که ما ساختیم. قرآن می‌فرماید: «و جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ...» (حج/ 78)؛ این شرط آن است. 1) جهاد، تلاش، عرق‌ریزان روح، نه تنبلی و مفت‌خوری. خیلی مواظب باشید بخش مهمی از نسل شما و ماها – قبلاً هم بوده اما الآن بیشتر است – از بس راحتی و امکانات آمده داریم مفت‌خور بار می‌آییم. مدام دنبال راحتی هستیم. شماها را نمی‌گویم همه را می‌گویم. این بچه‌ها از بس در امکانات و رفاه هستند. آمار دادند 55 درصد ملت دچار بیماری‌های چاقی هستند. یک وقتی مشکل جامعه، مشکل فقر غذایی و کمبود ویتامین بوده، الآن منشأ همه بیماری‌ها چاقی و پرخوری است. و بعد امکانات راحتی. البته منشأ بعضی از چاقی‌ها پرخوری‌ها نیست بعضی‌ها ناراحت نشوند. هر چاقی پرخور نیست و هر لاغری کم‌خور نیست بعضی‌ها مسائل ژنتیکی و مسائل دیگری است منظورم چاقی محصول پرخوری است. و راحتی. تحمل مشکلات را نداشتن. یک علتی که طلاق‌ها زیاد می‌شود راحتی و خودخواهی است. حوصله مشکلات نداریم. اگر کسی ازدواج کند برای این که راحت‌تر بشود اشتباه می‌کند. ازدواج می‌کنی تا وارد یک پروژه جدید با یک مسئولیت‌های جدیدی و البته یک نعمات و امکانات جدیدی. ما خیال می‌کنیم ما هر کاری می‌کنیم برای این است که ما راحت بشویم و به ما بیشتر خوش بگذرد. ازدواج، درس، کار. ما بدون درس هم می‌توانیم راحت‌تر باشیم! بدون ازدواج هم می‌توانیم کاری کنیم که اجمالاً خوش بگذرد! حلال و حرام! هرطوری. بدون کار هم چرا برویم عرق بریزیم و زحمت بکشیم ما کارهای راحت‌تری هم سراغ داریم که بشود پول بیشتری درآورد! برای این که اصل راحت‌طلبی و لذت، وقتی بین ماها حاکم می‌شود هدف ما فقط فرار از کار و سختی می‌شود. مفت به هدف مادی رسیدن. در حالی که اصلاً فلسفه خلقت ما خوشگذرانی نیست فلسفه خلقت تکامل است و همه این‌ها امتحان است. هرچه می‌گویند ما می‌گوییم و می‌شنویم، خودمان هم می‌گوییم ولی باور نمی‌کنیم. من خودم تا در یک مشکلی می‌افتم اول به این فکر می‌کنم که چه زمانی از شر این مشکل خلاص می‌شوم؟ در حالی که قرآن می‌گوید ما این مشکلات را نمی‌فرستیم که شماها... اصلاً می‌توانستیم از اول برای شما مشکل نفرستیم مگر مرض داریم؟! این‌ها پلکان رشد است ما می‌گوییم ولی باور نمی‌کنیم. «جاهدوا فی‌الله». یک) جهاد، بعد مجاهده، فقط جهاد شخصی نه، بلکه جهاد جمعی. بعد نه همین‌طوری رفع تکلیف بلکه «حق جهاده» یعنی تا حدی که لازم است یعنی با همه ظرفیت. «جاهدوا حد جهاده» یعنی تلاش و عرق‌ریزان با همه ظرفیت. نه با 20 درصد ظرفیت. هرچه می‌توانی، و در همه عرصه‌ها. منتهی یک شرط دیگر هم دارد باید «فی الله» باشد. «جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ» هدف نهایی باید خداوند باشد. هدف‌های مقطعی ممکن است سیاسی، اقتصادی، مهندسی، پزشکی، مدیریت همه هست اما هدف نهایی باید خدا باشد این‌ها در آن مسیر باشد. خب این شرط‌ها را می‌گوید بعد از این است که خداوند می‌فرماید: «هُوَ اجتَباکُم...» اول می‌فرماید «جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ» با تمام ظرفیت‌های فردی و اجتماعی در راه حق عرق بریزید و تلاش کنید از جهاد علمی، سیاسی، نظامی، اقتصادی، اخلاقی و... بعد از این می‌فرماید که «هُوَ اجتَباکُم» او شما را برگزید. ما قبل آن را کنار می‌گذاریم بعد می‌گوییم خداوند گفته «هُوَ اجتَباکُم» خودش دارد می‌گوید ما را انتخاب کرده، ما همین‌طوری گل سرسبد هستیم! نازپرورده! دردانه! مفت‌خور! قرآن می‌فرماید این اشتباه را قبل از شما یهودی‌ها کردند گفتند ما «احباءالله» هستیم بعد گفتند ما حتی «ابناءالله» هستیم. ما فرزندخواندگان خدا هستیم. حساب ما با بقیه فرق می‌کند. خدا گفته بنی‌اسرائیل را بر دیگران تفضیل و برتری دادیم این‌ها را به نژادپرستی تبدیل می‌کند، به کینه و تعصب مذهبی و دینی تبدیل می‌کند. تبدیل می‌کند به این که خداوند قوم و خویش ماست. آن وقت روایت از حضرت رضا(ع) درست برخلاف این روایت داریم که فرمودند خداوند با هیچ کس قوم و خویش نیست. این روایت امام رضا(ع) است. همه بندگان پیش خداوند علی‌السویه هستند تنها ملاک فضیلت ایمان و عمل صالح و تقوا و تلاش است. علم و عمل. ما این‌ها را نمی‌بینیم آن بخش را می‌بینیم. وقتی می‌گویند شما را انتخاب کردیم، مثل این که در یک جمعی می‌گویند فلانی از بقیه بیشتر زحمت می‌کشد، فلانی از بقیه باعرضه‌تر است، فلانی از بقیه فداکارتر و منظم‌تر است بعد می‌گوید تو را انتخاب کردیم. بعد بعضی‌ها خیال می‌کنند وقتی می‌گویند تو را انتخاب کردیم یعنی منهای این‌ها! تو را انتخاب کردیم برای چی؟ برای این که تو از بقیه بیشتر احساس مسئولیت کنی، بیشتر فداکاری کنی و جمع را رهبری کنی و به سمت حق ببری. شما را امت وسط قرار دادیم خداوند می‌فرماید شما را امت شاهد و امت وسط قرار دادیم، بعضی‌ها این را حمل بر این می‌کنند که پس دیگر لازم نیست ما تلاش کنیم. همین‌طوری ما فرزندخواندگان خدا هستیم و شیعه اثنی‌عشری مسلمان هستیم ما که بهشتی هستیم. نه، معنی‌اش این نیست درست عکس این است. معنی‌اش این است که شما را انتخاب کردیم برای این که مکتبی که به شما عرضه شده از بقیه مکاتب درست‌تر و قوی‌تر است. پیامبر شما از بقیه جامع‌تر است، قرآن شما جامع‌تر است، رهبران شما اهل بیت(ع) هستند و... پس وظیفه شما از بقیه بیشتر است. حواس‌تان به این باشد که دانشجوی تراز مکتب و تراز انقلاب، یعنی تو باید لوکوموتیو بشوی و بقیه را راه ببری نه این که آویزان بشوی و لوکوموتیو و بار آن را سنگین‌تر کنی. 5تا مقاله قوی بده، به 5تا سؤال جواب بده، 5تا مشکل جامعه را از طریق اسلامی حل کن. مشکلات نظری و عملی. به 5 حمله‌ای که به اسلام شده جواب بده و دفاع کن، به 5 مکتب غیر توحیدی تو حمله فکری بکن، در صحنه عمل بیا مردم را رهبری کن با زهد و فداکاری و جهاد امت را زنده کن. هر کسی خمینی دوران خودش در قاره خودش باشد. صدتا آدم ما داشتیم این وضعیت را نداشتیم. صدتا آدم در طول این 200 سال – 500 سال گذشته ساختند. صدتا آدم بودند. خط شکستند و بقیه دنبال‌شان آمدند. وقتی می‌گوید شما را انتخاب کردیم قرآن می‌فرماید خیلی جالب بود مسیحیان و یهودیان هر کدام فکر می‌کردند این‌ها قوم و خویش خدا هستند، مسیحیان به یهودیان می‌گفتند شما هیچ کاره‌اید، ما احباءالله هستیم آن‌ها هم می‌گفتند شما هیچ کاره‌اید ما هستیم. بعد قرآن می‌فرماید مسلمان‌ها در مدینه اضافه شدند و گروه سوم آمدند به مسیحیان و یهودی‌ها می‌گویند شماها هیچ کاره‌اید ما آمدیم بروید کنار که ما آمدیم! راه بهشت باز شد که ما برویم! قرآن می‌فرماید این‌طوری نیست. ملاک این است شما به شرطی افضل هستید که این معارف را بفهمید ایمان بیاورید عمل صالح بکنید و از بقیه بیشتر جلو بیفتید. امت اسلام، امت برگزیده است. خیلی خب قبل از شما بنی‌اسرائیل برگزیده بود. همان امتی که خداوند فرمود شما را بر بقیه تفضیل و برتری دادیم، راجع به همان‌ها وقتی به مسئولیت‌شان عمل نکردند به امانت الهی خیانت کردند راجع به همان امت برگزیده خداوند فرمود: «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ» ذلت و مسکنت و بیچارگی بر آن‌ها مُهر خورد. سرنوشت‌شان این شد «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللهِ» خودشان را در معرض خشم خدا قرار دادند. در دنیا بدبخت شدند و «مأواهم جهنم» و در آخرت هم بدبخت هستند. خب چطور آن امت برگزیده امت بدبخت شد؟ خب قبل از این‌ها وقتی این شده، بعد خداوند در ادامه همان می‌فرماید: «هُوَ اجتَباکُم» به مسلمین می‌گوید شما را انتخاب کردیم که از نظر اخلاق و الگو برای بقیه، از نظر عدالت، از نظر صداقت، از نظر علم، تلاش، محبت، جهاد، قاطعیت، عزت، از همه جهت امت برتر و نمونه برای بقیه بشوید.

سؤال بعدی؛ نمی‌شود! این راه رفتنی نیست بن‌بست است اصلاً امکان ندارد از توان ما بیشتر است. بعد قرآن می‌فرماید: «وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ...» (حج/ 78)؛ در این حَرَج نیست ما حرف محال نزدیم. ما چیز محال از شما نخواستیم حتی سخت هم نیست. وقتی تنبل هستید نمی‌خواهید کار کنید از دور فکر می‌کنید سخت است! دیدید بعضی از بچه‌ها استعدادهای بالا دارند درس نمی‌خوانند، بعد فکر می‌کنند نمی‌فهمند! اول فکر می‌کنند نابغه هستند می‌بیند با یک زحمت کم از ده نفر دیگر بیشتر فهمید. یکی از آفات کسانی که از بقیه کمی ضریب هوشی‌شان بالاتر است این است که می‌بیند از بقیه کمتر کار می‌کند بیشتر می‌فهمد بعد مغرور می‌شود بعد کار نمی‌کند تنبل می‌شود عقب می‌افتد بعد مأیوس می‌شود این یکی از آفاتی است که بسیاری از افرادی که استعدادهای بسیار عالی دارند تبدیل به آدم‌های زیر معمولی می‌شوند! می‌فرماید که «وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ...» این دین، دین حرج نیست این مکتب مکتبی نیست که بن‌بست باشد نشود این راه رفت. چیزهایی که از شما خواستیم همه‌اش شدنی است. نترسید، مأیوس نشوید، ما به شما سخت نگرفتیم. «مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ...» این همان حرف‌هایی است که قبلاً پدر شما ابراهیم قبل از شما آورد، همان حرف‌هاست ما چیز تازه‌ای نگفتیم حرف خدا عوض نشده! نظر خدا عوض نشده، «مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ...» اصلاً او شما را مسلمان نامید «مِنْ قَبْلُ وَفِی هَذَا...» هم در همان زمان گفت که اسلام تسلیم در برابر حق چیست، هم مربوط به این زمان شماست. حالا به ما هم باید بگویند هم آن زمان و هم «فِی هَذَا» یعنی الآن زمان ما و شما. یعنی زمان شما را جدا از حق نکند نترسید، محال و نشدنی نیست. از آن طرف مأیوس نشوید از آن طرف حرف خدا عوض نشده ما حرف تازه‌ای نیاوردیم این همان خطی است که پدر شما ابراهیم رفت. پدر انبیاء، شیخ‌الانبیاء، پدر توحید، بت‌شکن بزرگ. «هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ...» بعد آیه‌ای که می‌فرماید صحبت از گزینش الهی است – این را دقت کنید – می‌خواهم بگویم یک مشکل ما غرور بیجاست، ما شیعه اثنی عشری هستیم مسلمان هستیم ما از همه بهتریم ولی جهنم می‌رویم! خب این‌طور حرف زدن خلاف روایات و قرآن ماست. یا مأیوس می‌شویم! آقا مگر می‌شود؟ این همه حرف‌های خوب در قرآن و روایات است مگر این‌ها عملی می‌شود؟ اصلاً این‌ها عمل نمی‌شود. چنان که یکی از مسئولین درجه یک اجرایی این کشور در دهه 70 به من گفت که، من یک وقتی داشتم آیات و روایات را در باب جامعه صالح و حکومت اسلامی و علوی می‌خواندم این حرف‌ها قشنگ و خوب است ولی این حرف‌ها به درد انقلاب کردن می‌خورد نه به درد حکومت کردن! یک آدم روحانی معمم رسماً آمد این را گفت که این حرف‌ها برای انقلاب کردن خوب است برای حکومت کردن خوب نیست! گفت اصلاً این‌ها عملی نیست. این‌ها برای تربیت فکری است. خب این عملی نیست شما توجه نمی‌کنی که معنی این حرف‌تان چیست؟! و بعد هم ایشان به من گفت که تعارفات را کنار بگذاریم حالا انشاءالله امام زمان می‌آیند ما نمی‌دانیم ایشان می‌خواهد چه کار کند خود ایشان می‌آیند انشاءالله این‌ها را عمل می‌کند! فعلاً در این زمانه بهترین نظام ممکن لیبرال – دموکراسی است! حالا شما ببینید مسئول جمهوری اسلامی معمم به من این حرف را زد. گفت بهترین نظام لیبرال – دموکراسی است منتهی مشکل آن این است که معنویت و اخلاق در آن کم است. باید ما لیبرال دموکراسی را به علاوه اخلاق و معنویت با همدیگر ترکیب کنیم حکومت کنیم ولی این آیات و روایات را بگذاریم امام زمان خودشان بیایند! یعنی کل دین تعطیل تا امام زمان بیایند! همان حرفی را که متحجرین هم می‌گویند که می‌گویند دین از سیاست و حکومت جداست یعنی بخش اعظم قرآن و حدیث تعطیل! چون این‌ها صفر و صدی هستند می‌گویند یا صد یا هیچ! در حالی که امام می‌گفت بین صفر و صد، 99 درجه است. صد امام زمان. پیامبر(ص). صفر و زیر صفر صدام و شاه، بوش، کلینتون، اوباما، صهیونیست‌ها، رژیم‌های منطقه و آل سعود. خب بین صفر و صد، 99 رتبه است. سعی کنید از صفر بشوید ده، بعد بشوید چهل، بعد شصت. اگر 60تای آن را می‌توانی در عصر غیبت اجرا کنی اجرا کن. در همان حدی که توان داریم مسئول هستیم. ببینید هم جریان لیبرال لائیک به اصطلاح مذهبی غرب‌زده‌های ما می‌گویند این دین را تعطیل کنید! همین غرب و دموکراسی را بچسب منتهی یک کمی اخلاق، معنویت، مثلاً سعی کنیم در آن همجنس‌بازی، شراب، مواد مخدر، کمتر بشود! در خود غرب هم در خیلی از این کشورها با همین‌ها مبارزه می‌کنند بعضی از کشورها نمی‌کنند، بعضی از کشورها مبارزه قانونی و رسمی می‌کنند یعنی ممنوع است کسی شیشه شراب دستش بگیرد و در خیابان راه برود، باید توی یک پاکتی بگذارد که شیشه شراب دیده نشود، فحشای خیابانی کنار خیابان، در بعضی از همین کشورها ممنوع و جرم است. البته فاحشه‌خانه‌های رسمی و جداگانه دارند ولی علنی نباید انجام بدهند. می‌گوید محله خاصی هست که باید به حکومت مالیات بدهند، محله همجنس‌بازان و فحشا، ‌اسم آن هم فحشا نیست! این‌ها مالیات بدهند کارشان را بکنند ولی در خیابان علنی ظاهراً به طور قانونی مبارزه می‌کنند. ولی بعضی‌ها نه، بعضی از کشورها مثل هلند، چند هفته پیش رفتم با دانشجویان جلساتی داشتم در هلند، در آمستردام، اولاً که مواد مخدر در مغازه‌ها مثل نان و پنیر رسماً می‌فروشند! در آمریکا هم در یک ایالت الآن همین‌طوری شده، همه جا هست ولی این که رسمی توی یک مغازه بیایی و کافی‌شاپ بگیری! یا مثلاً در همین آمستردام خیابان‌هایی هست که رسماً زنان و دختران، حتی پسران و مردان را آرایش‌کرده پشت ویترین می‌نشانند قیمت روی آن‌هاست! درست مثل بازار برده‌فروش‌ها و کنیزفروش‌ها برده‌های جنسی هستند. رسماً پشت ویترین هستند البته توی آن خیابان نرفتم نشد بروم! به دیدن عکس‌هایش اکتفا کردم ولی در خیابان می‌گفتند این‌جا آدم‌ها پشت ویترین هستند! مثل این که مثلاً جاروبرقی پشت ویترین می‌گذارند آدم‌ها پشت ویترین می‌نشینند قیمت دارند. بعضی جاها این‌طوری است. یا مثلاً در یک کشوری یک تابلوی خیلی بزرگی دیدم زدند که پسر دارد ماریجوآنا و مواد مخدر می‌کشد بعد پلیس بالای سرش آمده – می‌خواهند بگویند آزادی و احترام به حقوق بشر است – پلیس به جای این که او را دستبند بزند و او را بگیرد، بلکه برایش فندک روشن کرده! یعنی پلیس ما هم این‌قدر به ما احترام می‌گذارد! خب بعضی از جاها این‌طوری است. خیلی از همین کشورهای اروپا و آمریکا این‌طوری نیست. علنی ممنوع است ولی یواشکی انجام می‌دهند یا تعریف قانونی برای آن می‌کنند. - خب این را نمی‌دانم از چه جهتی عرض کردم - یادم رفت چه می‌گفتم! بله بحث صفر و صدی بود که این‌ها هم جریان‌های غربزده ما و هم جریان‌های متحجر و ظاهراً مذهبی هر دوتایشان با این که آن به اسم دفاع از مذهب است و این به اسم دفاع از لیبرال – دموکراسی است ولی ته هر دویش یک چیز را می‌گویند. می‌گویند بخش اعظم حدیث و قرآن و دین، برای امروز نیست یا برای تشکیل حکومت نیست. صفر و صدی! و اگر می‌خواهید دین محترم باشد به هیچی آن عمل نکن! حالا جالب است در همین هلند در یک شهر دانشگاهی دیدم کلیسا، یکی از بچه‌های دانشجوی ایرانی ما که آن‌جا درس می‌خواند گفت دانشکده ما یکی از دانشکده‌های مهم مهندسی اینجاست ساختمان دانشکده مهندسی را که دو – سه طبقه بالا رفته بود شهرداری خراب کرد گفت ارتفاع این از ارتفاع کلیسا نباید بالاتر باشد! این قابل توجه بعضی‌ها که این‌جا هستند. آن کشور سکولار لائیک با این فرهنگی که من گفتم، گفته بود در این شهر هیچ ساختمانی از کلیسا نباید بلندتر باشد با این که اصلاً مذهب هیچ جایی در زندگی‌اش ندارد. البته این هم یک پیام مثبت دارد که در معماری و شهرسازی، یک جامعه سکولار چگونه کلیسا را به عنوان یک میراث فرهنگی حساب می‌کند و به آن احترام می‌گذارد با این که هیچی را قبول ندارد. دین را به عنوان نه منشأ قانون نه سبک زندگی نه هیچی قبول ندارد. این از یک جهت قابل توجه بعضی‌ها.

اما یک بُعد دیگر را می‌خواهم عرض کنم، یک عده دیگر می‌گویند آقا ببین هرچه دین، بی‌طرف باشد و هیچ کاری نداشته باشد و به حاشیه برود و حذف بشود اتفاقاً احترام آن بیشتر می‌شود. این‌جا می‌گویند دین به سبک زندگی و روابط جنسی و مواد مخدر و... کاری نداشته باشد و جالب است در یکی از این شهرها یک باشگاه فوتبالی بود آژاکس آمستردام، یک همچین چیزی بود ما زمان شاه بچه بودیم دلخوشی‌مان این بود که تمام تیم‌های فوتبال دنیا را، دربازه‌بان آن کی هست و کی گل زد، همه را حفظ می‌کردیم الآن یادم نیست به نظرم تیم آژاکس آمستردام بود که به نظرم می‌گفتند این تیم برای یک شرکت صهیونیستی است آن وقت مردم خود آن شهر و کشور، می‌آمدند توی باشگاه علیه اسرائیل شعار می‌دهند. اهل هلند نه مسلمان‌ها که می‌گفتند این قضیه تا فراخوان داده شد یک مرتبه هزاران نفر آمدند معترض به این قضایا شدند. این را از این جهت عرض کردم که بعضی‌ها می‌گویند کلا دین را حذف کنید صفر و صدی. صد که نمی‌شود، صفر هم نباشد، دخالت نکن، اتفاقاً دین محترم است. این‌طوری هم می‌شود که بگویند ساختمان دانشگاهت را از کلیسا بالاتر نبر. یا محور ساعت جهانی گرینویچ، می‌دانید که نقطه شروع آن را جلوی کلیسا گذاشتند – اسم کلیسایش یادم رفت – ولی آن نقطه‌ای که به عنوان معیار ساعت جهانی گذاشتند آن را از جلوی در کلیسا آورده. یک چنین چیزهای اعتباری هست. اما در واقعیت جامعه، نهادهای حقوقی، تعلیم و تربیت، نظام اجتماعی، نظام رسانه، این‌ها نباید باشد. هر دوی این‌ها به این نتیجه می‌رسند که کنار بگذار. این خلاف این مکتب است.

من می‌خواهم بگویم این‌جا که خداوند می‌فرماید که این شرایط، این کارها و این کارها، آن وقت بعد از این جهادها و تلاش‌ها، بعد می‌فرماید: «لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ...» می‌فرماید که همه این کارها باید بشود آن وقت همانطور که رسول خدا شاهد و مسئول شماست، گواه بر شماست، شما مسلمان‌ها باید شاهد و الگو و گواه باشید و دیده‌بان برای همه بشریت باشید. خیلی حرف عجیبی است. خداوند در قرآن می‌گوید شما به شرطی یک امت اسلامی هستید که آن نقشی که پیامبر برای شما داشت آن نقش را شما مسلمین برای کل بشریت داشته باشید در این صورت شما «هو اجتباکم» برگزیده هستید. «لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیْکُمْ» پیامبر گواه، مراقب، دیده‌بان شما، شاهد بر شما و الگوی شماست. «وَتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ...» همان نسبتی که پیامبر با شما داشت شما هم این نسبت را با کل بشریت داشته باشید که همه دنیا وقتی یک جامعه اسلامی به جامعه پیرو اهل بیت نگاه می‌کنند بگویند این‌ها درست می‌گویند. این سبک زندگی درست است. این‌ها حق هستند. امام صادق(ع) یک جمله‌ای فرمودند که شیعیان ما کاری کنید که هرکس توی جامعه شما و به بازار شما می‌آید بگوید «رحم الله جعفرا» بگوید خداوند جعفر را مورد رحمت قرار بدهد چه شیعیانی تربیت کرده است. می‌گوید کاری کنید از روی دیدن زندگی و جامعه شما به ما ایمان بیاورند نه از روی حرف‌هایتان. این وظیفه حوزه و دانشگاه است. وظیفه یک دانشگاهی تراز مکتب و تراز انقلاب امروز این است که در این مسیر تلاش کنند. هرکسی به اندازه خودش. بعد می‌فرماید این با شعار نیست این مسئولیت سنگین است «فَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ...» فقط نماز خشک و خالی نه، بلکه اقامه نماز، روح نماز را در جامعه اسلامی و جامعه جهانی بپا دارید بعد نماز کافی نیست رابطه معنوی با خدا، دعا و ذکر لازم است اما کافی نیست. «وَآتُوا الزَّکَاةَ...» کنار صلات، زکات. زکات یعنی چی؟ یعنی مبارزه با فاصله‌های طبقاتی. یعنی از جیب‌تان و منافع شخصی‌تان بگذرید این تفکر و اخلاق سرمایه‌داری را، حرص، تکبّر، خودمحوری، بی‌اعتنایی به دیگران، قطع رحم. این‌ها همه در روایات هست، این اخلاق کثیف سرمایه‌داری به مفهوم لیبرال اقتصادی، آزادی مطلق اقتصادی و اخلاقی، هر کاری دلم بخواهد می‌کنم! من مرکز عالم هستم! به هر قیمتی باید پول بیشتری به دست بیاورم! ربا باشد مهم نیست، حرام باشد دروغ باشد غصب باشد سرقت باشد اصلاً مهم نیست! ما اصلاً مکاسب محرّمه نداریم! همه مکاسب محلله هستند! می‌فرماید نه. یک شرط آن اقامه صلات است، شرط دیگر ایتاء زکات است. شرط بعدی «وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ...» به خدا و این حقیقت چنگ بزنید نه این که بگویید ما خداییم و رهایش کنیم. «وَاعْتَصِمُوا»، اعتصام؛ یعنی وقتی ما داریم از یک جایی می‌افتیم یک طناب برای ما آویزان می‌کنند دست‌مان به یک سنگ شُلی بند است پایمان هم آویزان است داریم می‌افتیم در این لحظه یک طناب می‌آید چطوری به طناب می‌چسبیم؟ این «وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ» و «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ» که قرآن می‌گوید یعنی با تمام وجود به این حقیقت چنگ بزنید. این اصل زندگی می‌شود و بقیه همه فرع می‌شود. این متن بشود و بقیه همه حاشیه بشود. به خداوند پناهنده بشوید و به خدا پناه ببرید. دین، متن زندگی و اصل زندگی‌تان بشود و بقیه همه حاشیه بشود. نه این که همه چیز برای ما متن است خداوند هم در حاشیه آن هست! یعنی مثل کفار زندگی می‌کنیم ولی در نهایت یک حرم هم می‌رویم یک نماز و روزه‌ای هم بجا می‌آوریم یک قرآنی در سفره هفت سینی، جهیزیه عروس و داماد، سر قبر مرده، این مناسک را ولو درست آن باشد، اگر این‌ها را کنار بگذاریم زندگی جامعه ما با زندگی جامعه کفار چه فرقی دارد؟ از این‌جا باید فرق‌ها را فهمید. بعد از همه این‌ها می‌فرماید: «هُوَ مَوْلَاکُمْ...» این‌ها را رعایت کنید آن وقت خدا مولای شما خواهد بود. سرپرست شما خواهد بود و پشت شما محکم می‌ایستد و کنار شماست. نگهبان شماست. خداوند در جبهه شماست و شما را تنها نمی‌گذارد. «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا...» (بقره/ 257)؛ بعد از این می‌فرماید: «فَنِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِیرُ.» بهترین یاور و بهترین مولا خداست. شما این‌گونه عمل کنید بهترین یاور و نصیر کنار شما می‌ایستد و شما قطعاً پیروز می‌شوید.



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha