حسین ع؛ نماد ابدی "پندار نیک"، "گفتار نیک"، "کردار نیک"
زرتشتیان کربلایی _ مسیر نجف به کربلا _ اربعین ۱۳۹۸
بسمالله الرحمن الرحیم
شما با هم هستید؟ از الجزایر؟ خواهران زرتشتی هستید؟ چه شد که آمدید؟ ابوالفضل.
یک خانم زرتشتی: اگر بخواهم ابوالفضل را معنا کنم غیرت و مرام و معرفت و مهربانی و بزرگی. من به وسیله یک خواب با این آشنا شدم. نمیدانستم که چه بوده که این آقایی که توی خواب من آمد و با هم صحبت کردیم و بینمان بحث و جدال شد که بود و چه شد؟ کنجکاو شدم و در این راه قدم برداشتم. سه –چهار ماه پیش قسمتم شد به کربلا آمدم با 10 تومان پول آمدم وقتی به اینجا رسیدم وقتی برای اولین بار به مسجد کوفه وارد شدم موقعی که خواستم داخل مسجد بروم یک بیتابی عجیبی به وجود من افتاد که همه اطرافیان دارند میبینند که من چرا اینقدر بیتاب هستم؟ موقعی که داخل رفتم که کفشها را تحویل بدهم به آنها گفتم که من نمیخواهم کفشم را به شما بدهم. حالا علت این که کفشم را دربیاورم میدانستم چیست ولی بیتابی میکردم. بعد یک نفر پشت سر من گفت شما چرا اینقدر بیتاب هستی و دوست داری کفشتان از اینجا جدا باشد؟ گفتم به هرحال شاید خسته بشوم بخواهم بیرون بیایم و نتوانم بایستم. من رفتم داخل نمیدانست که اعمال چیست؟ نماز چیست؟ همینطوری یک گشتی توی مسجد زدم و زودی بیرون آمدم و توی کفشداری نشستم همینطوری که نشستم یک حسی یک چیزی توی ذهنم مدام صدا میکرد که از اینجا بلند شو! باید بلند شوی! من همینطوری دور و برم را نگاه میکردم که این صدا چیست که مدام دارد من را صدا میکند. دنبال همان صدا ذهنیت من رفت تا رسیدم وسطهای مسجد کوفه. وقتی توی مسجد کوفه رسیدم یک سیدی به من رسید یک نایلون مشکی دست او بود. یک نایلون مشکی به من داد گفت این چیست؟ گفت بازش کن. وقتی من این را باز کردم گفتم خب میشود اینها را توضیح بدهی؟ گفت تربت حسین است، پارچه قبر آقا ابوالفضل است یک مقداری رطب و یک تسبیح و یک مقدار آب و صد هزار تومان داخل همین نایلون بود که به من داد. وقتی این را باز کردم تعجب کردم گفتم سید جان. گفت جانم. گفتم من به کسی نگفتم پول ندارم کسی که نمیداند من با ده تومن پول آمدم شما چطوری فهمیدید؟ من حتی به همراهانم نگفتم تو چطوری فهمیدی؟ گفت اینها هدایای آقا اباالفضل و آقا حسین برای شماست. خب من این را با یک ذوق و شوقی توی دستم گرفتم آمدم و با بچهها آمدیم به نجف رسیدیم. باورتان نمیشود من هنوز هم فکر میکنم خواب هستم فکر کنید وقتی وارد خاک عراق شدم پرچم حسین روبرویم بود و من را وارد صحن مسجد آقا ابوالفضل کردند. هرچه درد کشیدم من مطمئنم این آقایی که این کار را با من کرد امام حسین هم الآن آمده، ایشان خودش مدیر کاروانی است که همیشه زائر میآورد. در یک جمله میتوانم این عشق را بگویم که من وحشتناک عاشق این آقا هستم حاضرم به خاطر او تاوان بدهم مرام و معرفت و بزرگی و تعصب او را دوست دارم. چیز زیادی از او نمیدانم بوسیله خواب با او آشنا شدم ولی همین حد که میدانم واقعاً دوستش دارم.
استاد:انشاءا... موفق باشید. خیلی خوشحال هستیم که شما و امثال شما را الحمدلله در این مسیر میبینیم. همانطور که میفرمایید اولیای خدا برای اشخاص خاص و ملت خاص نیستند اینها متعلق به همه هستند.
خانم زرتشتی: گفتند که دوست دارید مسلمان شوید؟ خب صادقانه بگویم گفتم فعلاً تحقیق کنم ببینم این آقا کیست و حسین کیست که همه ملت دنبال او هستند. الآن دیشب یک چیزهایی تازه در مورد آقا حسین فهمیدم، یک چیزهایی تازه درباره زینب خانم شنیدم. فکرم را بعضی موقعها اطرافیان خراب میکنند.
استاد: خلی خوشحال هستیم که شما را میبینیم و به لطف خدا من مثل شما زیاد دارم در ادیان و مذاهب میبینم ک این نشان میدهد این روح انسانی و توحیدی و اخلاقی و معنوی را همه گرفتند و میگیرند. شما به عنوان یک خواهر زرتشتی همه توجه دارید که پیام همه انبیاء یک چیز است. ما معتقدیم که جناب زرتشت پیامبر الهی بوده، مثل حضرت موسی(ع)، حضرت عیسی و حضرت ابراهیم(ع)؛و لذا در فقه ما مسیحی، زرتشتی یهودی با این که آنها هیچ کدام پیامبر اکرم را به عنوان پیامبر قبول ندارند و این قرآن را کلام خدا نمیدانند ولی محترم هستند و حق آزادی دین، حق عبادت، حق این که درزندگی شخصیشان طبق قوانین و مذهب خودشان عمل کنند. عبادتگاه مسیحی، یهودی، زرتشتی در فقه اسلام کاملاً محترم است گرچه اختلاف نظرهایی هست مثلاً در باب نوع نگاه به جهان، خلقت، تعریف توحید، اینها اختلاف نظرهایی ممکن است باشد و هست، اما ما معتقدیم همانطور که قرآن میفرماید: «لانُفَرّق بَینَ احد من رُسُله» ما بین پیامبران خدا جدایی نمیاندازیم. ما معتقدیم آنچه که پیامبر اکرم گفتند و حسین و عباس و زینب بخاطر آن شهید شدند همان حقیقتی است که خداوند بر جناب زرتشت نازل کرد. آن حقیقت چست؟ کلیاش همان است که شما زرتشتیها به آن عقیده دارید یعنی کردار نیک؛ گفتار نیک؛ پندار نیک. کل دین همین است. یعنی درست بیندیشیم، درست موضع بگیریم و درست عمل کنیم. اصلاً انبیاء آمدند همین را بگویند همین سه جملهای که جزو مبانی آیین زرتشت است اینها مبانی همه انبیاء است. همه انبیاء همین را گفتند، پیامبر اکرم، اسلام و سیدالشهداء، هرچه را که انبیاء قبل گفتند صددرصد قبول دارند، و بر آنها چیزهایی افزودهاند. خلاف آنها حرفی نمیزنند. منتهی الآن اختلاف این است که گاهی یک سخنانی به بعضی از پیامبران نسبت داده میشود که حرف خود آنها نبوده، اینها را به تدریج یک کسانی کم و زیاد کردهاند. مثلاً قرآن میفرماید عیسی مسیح هیچ وقت نگفته من پسر خدا هستم! او گفته من بنده خدا و پیامبر خدا هستم. بعداً درست کردند که ایشان پسر خداست! ما که با مسیح مشکلی نداریم حضرت مسیح جزو مقدّسات ماست. حضرت مریم(س) جزو مقدسات ماست. توهین به موسی و عیسی و زرتشت، از نظر ما توهین به پیامبر اکرم(ص) است. حتی بعضیها معتقدند که جناب زرتشت همان حضرت ابراهیم(ع) است که در قرآن به آن ابراهیم میگویند و در آن نگاه، زرتشت میگویند. منتهی میدانید هزاران هزار سال گذشته و بخشی از آن تعالیم به دست نرسیده، تغییر کرده، اسلام معتقد است که همان گفتار نیک، پندار نیک و رفتار نیکی که جناب زرتشت گفته، همانها را اسلام آمده توضیح داده است که گفتار نیک یعنی کسی حق ندارد توهین بکند، دروغ بگوید، تهمت بزند، حق ندارد پشت کسی قضاوت بد کند غیبت کند حرام است. گفتار نیک همین است. پندار نیک یعنی عقاید شرک و خرافه و عقاید مسخره نداشته باشد چه به اسم اسلام، چه به اسلام امام حسین(ع) و چه به اسلام زرتشت. و رفتار نیک، که همه خدمت کنند. این جمله امام حسین(ع) را بشنوید. یک کسی درب منزل ایشان آمد مشکل مالی داشت، نصفه شب بود باران هم میآمد، آمد در زد، گفت آقا گرفتارم. نصفه شب امام حسین(ع) از خواب بیدار شدند آمدند او گفت من مشکل دارم، بدهکارم، هرکجا میروم کسی به من کمک نکرد و به من گفتند شما به من کمک میکنید میشود شما به من کمک کنید؟ امام حسین(ع) میگوید همینجا بایست. میرود در خانه و هرجا دارد میآورد به او میدهد. بعد او میرود. بعد خادم امام حسین(ع) به ایشان میگوید آقا شما او را میشناسید که هرچه در خانه داشتید به او دادید؟ میدانید این جزو مخالفین شماست. این آقا چندتا خیابان آنطرفتر است. امام حسین(ع) فرمودند میشناسم – باران میآمد – فرمودند مثل باران باش بر همه ببار. باران انتخاب نمیکند که روی چه کسانی ببارم و روی چه کسانی نبارم؟ این آقا من را قبول ندارد عیبی ندارد ولی الآن نیاز دارد. چرا الآن درب خانه من آمده؟ انسان است و نیازمند است من باید او را کمک کنم. فرمودند مثل باران باش بر خوب و بد ببار. ببینید این همان رفتار نیکی است که جناب زرتشت میگوید منتهی آنجا کلی آن را گفتند و اینجا آن را کامل میکنند. یا فرض کنید آنجا در آیین زرتشت معنویت هست، اخلاق هست، بهشت و جهنم هست، این عقاید ما همه مثل هم است اجداد ما هم در ایران زرتشتی بودند. عقاید ما هم همینهاست. ما مشترک هستیم. پیامبران الهی هستند، از عمل صالح حرف زدند از عقاید درست حرف زدند، همه اینها یکی است. در آیین زرتشت یک موضعگیری بسیار درست الهی که دارد میگوید خوبی و بدی جداست، سفیدی و سیاهی جداست، همه اعمالها و رفتارها مساوی نیست، موضع دارد یعنی معروف و منکر و خوب و بد را قبول دارد، ظلم و عدل را خلاف هم میداند و هم اینها عقاید اسلامی است. حالا ممکن است یک اختلاف این باشد که در آیین زرتشت بگویند که خدای بدیها و خدای خوبیها جداست! نگاهشان به بدی یک تعریف دیگری است. در نگاه اسلامی توضیح میدهد که کل عالم در اختیار یک خداست. و این بدیها در واقع باید طوری دیگری دیده و تفسیر شود. اینها عوامل امتحان ماست و شیطان رقیب خدا نیست شیطان بر خدا غلبه نمیکند. اهریمن نمیتواند بر اهورامزدا غلبه کندع بلکه شیطان خودش جزو پروژه الهی است. اگر شیطان نبود وسوسه نبود، اگر وسوسه نبود انتخاب معنا نداشت، اگر انتخاب نبود عمل ارزش اخلاقی نداشت آن وقت بهشت و جهنم معنا نداشت حتی با این که دعوت شیطان و اهریمن هم به شرّ و بدی است اما اصل وجود آن اراده خداست برای این که ما امتحان بشویم. خب یک اختلافات اینطوری هست ولی این هم باز مربوط به این است که جناب زرتشت چون هزاران هزار سال قبل بوده، چون بعضیها میگویند 8 هزار سال پیش بوده، بعضیها میگویند ده هزار سال، بعضیها میگویند ایشان در خراسان بوده، بعضیها میگویند در آذربایجان بوده، بعضیها میگویند در فلسطین بوده، یعنی چون خیلی گذشته و یک مقدار تحریف شده، بعضی از حرفها و واقعیتهایش خیلی معلوم نیست که چه بوده؟ ولی اسلام، مسیح و زرتشت و موسی را به رسمیت میشناسد و میگوید اینها پیامبران الهی و اولیای خدا بودند و اصول حرفهایشان همین حرفهای ماست. بنابراین ما در یک مسیر هستیم. یعنی قرآن میفرماید اهل کتاب، چون شما اهل کتاب هستید، مسیحی، یهودی، زرتشتی، اهل کتاب است. قرآن میفرماید اهل کتاب و شما یک خانواده هستید. این عشقی که شما را به خدا و معنویت توجه میدهد، شما با همان علاقهای که به جناب زرتشت دارید همان علاقه را به حسین پیدا کردید و این مسیر را آمدهاید. ما معتقدیم در قیامت زرتشت و موسی و عیسی و ابراهیم و حسین و زینب، همه با هم هستند. انشاءالله در این دنیا هم، همه با هم باشیم و خدا از شما خیلی بیشتر از ما قبول میکند و ما از شما التماس دعا داریم. انشاءالله این بیماری جسمیتان هم هرچه زودتر به لطف خدا حل شود و برای ما افتخاری بود که خدمت شما بودیم. پدر و مادرتان همراه شما هستند؟ به آنها سلام برسانید. انشاءالله موفق باشید.
خانم زرتشتی: برای ما افتخاری بود که از نزدیک شما را زیارت کنیم.
استاد: برای ما هم توفیقی بود که در خدمت شما بودیم. انشاءالله خداوند به شما توفیق بدهد ما را هم دعا کنید.
هشتگهای موضوعی