"کودتای ۲۸ مرداد" ، سیاست ثابت "آمریکا و انگلیس" تاکنون
نشست ( کودتای ۱۳۳۲؛ "استعمار غربی"، پشتوانه ی استبدادشرقی" ) / ۱۴۰۲
بسمالله الرحمن الرحیم
در سالگرد کودتای 28 مرداد و براندازی دولت ملی دکتر مصدق و سرکوب نهضت اسلامی – ملی نفت، ملیسازی نفت و ضربه زدن به استعمار انگلیس در ایران، مخاطب هم بخشی از نسل قبل، همدورهایهای خود ما و قبل از ما هستند و هم از جهتی نسل بعد از ما و بچههای ما که وارد حوزه، دانشگاه و نهادهای فرهنگی و رسانهها شدند و این صنعت تحریف، تکنولوژی تحریف تاریخ که از جهات مختلف همیشه فعال بوده، قطبهای فاسد قدرت از آنچه که کرده بودند یا میخواستند بکنند قرائت و روایاتی را سامان دادند زینت میکردند، با پول و با استفاده از مهارت قلم به دستان باسواد گاهی بیشرف و خائن که جای شهید و جلاد، جای درست و نادرست، ظالم و مظلوم را عوض کنند. شما تاریخنویسان وابسته به رژیم پهلوی را، تایخنویسان مرتبط با سرویسهای انگلیس و آمریکا، سیا و انتریجنسرویس، MIX، مورخین صهیونیست، ماسونیها، راجع به مسائل مختلف در جهان چگونه خیانت را خدمت و خدمت را خیانت جلوه میدادند برای تهطیر خودشان و توجیه آنچه کردند، برای تمهید و برای آنچه میخواهند بکنند در همین صد سال اخیر در همین یکی دو فرن اخیر اتفاقات بزرگی در منطقه و در کشور خود ما افتاد که یا به کلی مسکوت ماند یا تفسیرهای صددرصد خلاف واقع، 70درصد خلاف واقع، 50 درصد خلاف واقع، ارائه شد از نهضت تنباکو، از نهضت مشروطه، از نهضت ملی شدن نفت، از نهضت 15 خرداد، از انقلاب اسلامی 57، و بعد هم این 4 دهه پس از انقلاب و اتفاقاتی که دارد میافتد. مثبت را منفی و منفی را مثبت نشان دادن. یکی از موضوعاتی که هدف تحریف و تخریب قرار گرفت هم از طرف عوامل رژیم قبل، و اربابان آن، رسانههای آمریکایی، انگلیسی و صهیونیستی که اساساً کودتای 28 مرداد را میگفتند و میگویند که کودتا نبوده، و جای قهرمان و ضد قهرمان را عوض کنند تا تاریخنویسان مارکسیست که متخصص آنها هم متخصص در جعل تاریخ بودند و هستند و تا جریانهای دیگری. حالا من الآن به بخشی از اسنادی که خود آمریکاییها و انگلیسیها با فاصله زیاد، دهها سال بعد منتشر کردند یا نویسندگانی، روزنامهنگارانی غربی کم و بیش اینها را نوشتند و البته اینها یک صدم اسناد برملا نشده که همچنان مخفی است و افشا نخواهد شد اینها یکصدم یا یک هزارم آنها شاید نیست. ولی لابلای همان چیزهایی است که یا از دستشان در رفت یا فکر کردند ما نمیخوانیم نسلهای بعد اینها را نمیبینند یا میبینند و در ذیل تفسیر کژتابی که آنها ارائه میدهند بنابراین اگر بخوانند هم چیزی دستگیرشان نمیشود. شفافسازی آنطوری که میخواهند و آنطوری که باید نمیشود. هدف من از خواندن بخشی از این اسناد که از زیر دست خود آمریکاییها و انگلیسیها که کودتای 28 مرداد را کردند و شاه را دوباره برگرداندند با دوتا کودتا این پدر و پسر را بر کشور مسلّط کردند اول با اشغال ایران و کودتای 1299 انگلیسها پدرش رضاخان را آوردند بعد از 20 سال در سال 1332 بعد از 22 سال با کودتای 28 مرداد دوباره شاه را به قدرت برگرداندند و خودشان هم برای سالهای سال دیگر بر ایران مسلط و کشور را غارت کردند. استعمار و استبداد همدست هستند. استبداد معمولاً عامل استعمار است و استعمار از طریق استبداد داخلی حکومت کرده الآن هم در دنیا همینطور است. همین الآن که ما با هم صحبت میکنیم اکثر کشورهای جهان اگر نگوییم همهشان هنوز گرفتار کاپیتولاسیون هستند، کاپیتولاسیون انگلیسیها، فرانسویها، روسها و نقاط مختلف. مناطقی که هر کدام به شکلی تحت سلطه یکی از اینها در یکی دو قرن گذشته قرار گرفتند. انگلیسها زبانهایشان را در سرزمینهای اشغالی که ما هم سهم آنها بودیم زبان انگلیسی به عنوان زبان علم و تمدن و جهان در مدارس آن کشورها اجباری کردند که تا الآن هم اجباری است. فرانسویها در مستعمرات خودشان در الجزایر، مراکش، تونس، لبنان، سوریه، آنجاها زبان فرانسوی را در مدار اجباری کردند که تا الآن هم هست به اسم این که اینها زبان پیشرفت علم و تمدن و زبان جهان است. افغانستان، ایران، عراق، کشورهای خلیج فارس تا مصر، اردن چون نوکرهای انگلیس بودند و اکثراً هنوز هم هستند زبان انگلیسی به عنوان زبان علم در مدارس اجباری شد. در مستعمرات روسیه تزاری و روسیه شوروی کمونیستی هم خط و زبان روسی را به عنوان علم. اینجا هم همینطور. با فرهنگ، با دین مبارزه کردن، الآن کاری نداریم. مسئله ما کودتای 28 مرداد، از جمله قضیه نفت و ملی شدن نفت است. انگلیس سابقه استعماری و پرونده سیاهی پیش ملت ایران و ملتهای منطقه داشت آمریکا از دل اروپا و جنگ اول و دوم اروپا که جهانی شد که به آن جهانی میگویند در آن جنگ اول و دوم قدرت و ثروت اصلی در غرب شد، اروپا کلاً نابود شد یعنی همه قدرتهای اروپایی دو طرف همدیگر را به خاک سیاه نشاندند اروپا تقریباً نابود شد و آمریکا صدمهای ندید و در واقع باید گفت برنده آن دو جنگ، در درجه اول آمریکاییها بودند بخصوص بعد از جنگ دوم. خب ایران را در 1320 اشغال کردند و ارتش آمریکا و انگلیس و شوروی،که بعد با مسائلی شوروی را بیرون کردند و آمریکا و انگلیس ماندند. از 1320 تا 1332 که کودتای 28 مرداد اتفاق میافتد کشور تقریباً تحت اشغال و هرج و مرج است و یک شاه ضعیف جوان آلت دستی که کارهای نیست و یک مترسک است و اربابان او آمریکاییها و انگلیسیها هستند. نهضت ملی مذهبی رشد میکند قبلاً جریانهای ناسیونالیستی غیر مذهبی و جریانهای چپ مارکسیستی فعال بودند جریانهای فاسد فرهنگی مثل کسرویگری، بهاییگری، اینها هم فعال بودند. ماسونیها و از این قبیل. اما این فضایی بعد از این که رضاخان رفت، کشور اشغال شد و هرج و مرج شد، یک مقداری فضا باز شد نیروهای مذهبی و ملی فعالیتهایشان را شروع کردند تقویت شدند و توانستند مجلس را بگیرند و بعد هم دولت را، یعنی مصدق را سر کار آوردند. مجلس و دولت، وحدت کاشانی، نواب، مصدق، همه اینها با هم باعث ملی شدن نفت و اخراج انلگیسیها از ایران شد و شاه را هم فراری داد و تقریباً کار داشت یکسره و تمام میشد که کودتای آمریکایی انگلیسی صورت گرفت و همه را گرفتند. نواب تیرباران و شهید شد. مصدق و کاشانی بازداشت و خانهنشین شدند و آمریکاییها و انگلیسیها با قدرت برگشتند و شاه را هم از اروپا که فرار کرده بود برگرداندند و دوباره مسلط شدند تا انقلاب 57. البته 15 خرداد سال 1342 هم حرکت امام، حرکت ملی – مذهبی قوی به صحنه آمد آن را هم سرکوب کردند اما سال 1357؛ 14- 15 سال بعد انقلاب اسلامی امریکا و انگلیس و شاه و همهشان را از کشور بیرون ریخت. اولین کشور مسلمانی بعد از جنگ بینالملل از تحت سلطه اشغالگران و اربابان غربی خارجی بیرون آمد ایران بوده است. حالا ببینیم آن موقع که آمریکا تازه آمده بود و استعمار و غارتگری و تجاوز را در قاره آمریکا انجام داده بود جنایتهایی که آنجا کرده بودند به جای خود، وارد شرق آسیا مثل فیلیپین هم شدند. اما بعد از جنگ اول و دوم، بخصوص جنگ دوم بود که آمریکا وارد اروپا و آسیا و شمال آفریقا شد و شرق آسیا و پیشرفت کرد. یعنی 70- 80 سال است که آمریکا ابرقدرت شد و البته الآن دوران افول و سراشیبی خود را دارد طی میکند. خیلی ضعیف شده، این آمریکا، آمریکای 30- 40 سال قبل نیست. خیلی ضعیف و مسخره شده است از رئیس جمهورهایی یکی از یکی احمقتر سر کار میآید تا سیاستهایی که یکی از یکی احمقانهتر با هزینههای هزاران میلیارد دلار، تریلون تریلون دلار که خودشان میگویند خرج میکنند و باز در منطقه از جریان انقلابی و اسلامی شکست میخورند! و در کل جهان هم وضعشان خوب نیست و به شدت منفور هستند. اما آن موقع آمریکاییها بین مردم ایران و منطقه بدنام نبودند چون مردم مزه جنایات آمریکا را نچشیده بودند جنایات انگلیسها و روسها را در دوره تزاری و کمونیستی چشیده بودند اما آمریکا را نه. تا مدتها هم اجازه نمیدادند کسی بگوید کودتای 28 مرداد که مصدق را سرنگون کرد طراحی اصلی آن دست آمریکاییها و سازمان سیا بود که البته بدون اطلاعات و کمکها و تحریکات انگلیس، این کار صورت نمیگرفت و یا اگر میگرفت شاید موفق نمیبود. این اولین کودتای موفق آمریکا بود در کشورهایی که آنها را تحت سلطه گرفت و همچنین اولین کودتا در یک کشور نفتی. بعد از موفقیتشان در ایران بود که یک زنجیرهای از کودتاها و براندازیها و اشغالگری را در قارههای مختلف شروع کردند و مدتی بعد قضیه شیلی و آلنده پیش آمد، قضیه جمال عبدالناصر در مصر، و اینها تقریباً بعد از این بود که مزه یک پیروزی نسبتاً مفت و ارزان در ایران چشیدند. خود اسناد سیا میگوید ما آماده بودیم تا میلیونها دلار هم خرج کنیم و باور نمیکردیم با این مبلغ اندک با هیچ این کودتا پیروز بشود و دوباره بتوانیم شاه را به ایران برگردانیم. کودتا ابعاد مختلفی دارد، رقابت شرق و غرب هست، استعمار و غارت هست، مسائل فرهنگی، سیاسی هست همه اینهایی که قبلاً بوده و بعداً هم ادامه پیدا کرده است. اما چون موضوع محوری نهضت کودتای 28 مرداد در آن تاریخ مسئله نفت بود کودتای 28 مرداد را جدا از مسئله نفت نمیشود تحلیل کرد نه این که منحصر در نفت بود اما جدا از آن نمیشود. امام(ره) که بعداً آمد فرمود انقلاب ما فراتر از انقلاب تنباکو و انقلاب مشروطه و انقلاب نفت است، بلکه یک انقلاب اسلامی است که شامل همه آنها و بیش از آنهاست. یعنی وقتی استقلال، آزادی، جمهوریت اسلامی مطرح شد تمام اهداف آن نهضتهای شکست خورده قبلی در آن هست و بیش از آن و ما آنها را بدون اسلام نمیخواهیم چون واقعاً هم محقق نمیشود. آزادی، استقلال، پیشرفت، جمهوریت، اینها بدون اسلام نمیشود. در بستر اسلامی ما اینها را میخواهیم و لذا با گروههای غیر مسلمان مبارز اشتراکاتی در آن اهداف داریم واسطه داریم. اما در هدف اصلی و نهایی ما توحیدی فکر میکنیم و هدف بسیار فراتر از نفت است. یکی از دستاوردهایش ملی شدن نفت خواهد بود و همین اتفاق هم افتاد. بنابراین کودتای 28 مرداد 1332 را باید طبیعتاً به عقبتر برگردانیم. سال بحران نفتی که نفت ایران از دست غرب یعنی انگلیسها داشت خارج میشد. ظرف دو سال کشمکش از سال 1329-30 تا 1332 این اتفاقات افتاد و مجلس در بهار 1330 که در اختیار نیروهای انقلابی ملی – مذهبی افتاده بود مصدق را علیرغم میل شاه نخستوزیر کرد و اختیار ملی کردن شرکت انگلیسی نفت انگلیس – ایران را به دولت داد که مجلس به دولت مصدق گفت طبق قانون نفت را ملی کن. این جرقه آن قضیه و بحران بینالمللی شد که ظاهر آن مناقشه نفتی ایران و انگلیس است ولی در واقع مسئله غارت و کمپانیهای سرمایهداری غالباً یهود حاکم بر انگلیس و آمریکا و این نهادهای بینالمللی بود. یک ظاهرسازی و یک فعالیتهای قانونی صوری انگلیسها میکردند مثل الآن که آمریکاییها و انگلیسیها و فرانسویها میکنند سرقضیه برجام و هستهای. یک ظاهر بینالمللی، شبه قانونی، سازمان مللی درست میکنند و خودشان به تعهداتی که آنجا میکنند عمل نمیکنند و میخواهند به زور به طرف مقابل تحمیل کنند. این اتفاق سر ملی شدن نفت هم افتاد. همین کارهایی که الآن میشود منتهی آن موقع ضعیفتر و در اشل کوچکتر و فشار کمتری همان موقع کردند و پیروز هم شدند. اینجا سر قضیه هستهای همان خط را اما با فشار صد برابری و حداکثری کردند و تا امروز به نتیجه نرسیدند و انشاءالله نخواهند رسید تقریباً شکست خوردند. آن موقع هم کار را به دادگاه لاحه کشاندند که بحث سازمان ملل، شورای امنیت، که ظاهر قانونیاش را حفظ کنند ولی در واقع میخواهند استثمار و غارت کشورهای دیگر استعمار را امپریالیزم را توجیه قانونی و رسانهای بکنند. یک دستکش مخملی روی دست چدنی، این همیشه سیاستشان بوده است. انگلیس پلیس بد شده بود و بعد آمریکا به عنوان پلیس خوب آمد که میخواهیم وساطت کنیم که سر قضیه نفت، یک سازشی بین انگلیس و ایران برقرار بشود برد- برد باشد ما یک واسطه خیراندیش درستکار هستیم! آمریکا اول به این شکل آمد و همین آمریکایی که یک سال و نیم، دو سال بعد سازمان سیاه با کمک MIX سازمان اطلاع مخفی انگلیس از SIS عملاً آمدند و کل پروژه کودتا را از نزدیک طراحی و برنامهریزی کردند یعنی یک گروههایی از افسران تانک ایرانی را سازماندهی کردند در درون ارتش افسران و ژنرالهایی را تحت کنترل سازماندهی کردند به اینها آموزش دادند با اینها سناریوی کودتا را هماهنگ کردند. در همین دوران بیش از دو سالهای که داشتند زمینه کودتا را میچیدند بیشتر انگلیس اول، و بعد آمریکا بیشتر، اداهای دیپلماتیک هم درمیآوردند. حالا انگلیس یک مقداری خشنتر، پلیس بد و آمریکا یک مقداری ملایمتر. اول انگلستان اعلام کرد که ما با حُسن نیت وارد مذاکره شدیم آمریکا هم به عنوان این که ما میخواهیم برد برد باشد میخواهیم بین انگلیس و ایران وساطت کنیم و در عین حال همزمان در رسانهها و در گفتگوهایشان میگفتند که ایران نمیگذارد! مصدق نمیگذارد! مثلاً مجلس و کاشانی نمیگذارند که مصالحه صورت بگیرد و این مربوط به روانشناسی بیمار شرقیها و آسیاییها و از یک طرف افراطیگری شیعی است. حتی من گاهی میبینم کسانی که ادعا میکنند همراه مصدق و همفکر مصدق بودند میبینند در خاطرات و کتابهایشان مینویسند که درست است که انگلیس بد بود اما مصدق باید یک کمی کمتر سرسختی میکرد بالاخره انگلیس با وساطت آمریکا حاضر شد یک معاملهای بکند که نسبتاً برد- برد بود تا حدودی منصفانه بود ولی کلهشقی کرد، مصدق و کاشانی نگذاشتند. این کتابی که "ویلیام راجر" درباره افول امپراطوری بریتانیا و انگلیس نوشته است. من بعضی از اسنادی که اینجا عرض میکنم از بعضی از آثار و منابعی است که در این باب خودشان منتشر کردند و اینها منتشر شده است منتهی درست دیده نمیشود. یکی تعابیری است که ویلیام راجر دارد و میگوید چگونه امپراطوری انگلستان در قرن 18 و 19 بود، چگونه در قرن 20 افول کرد؟ و یکی از جاهایی که ضربه خورد ولی جبران کرد در ایران بود سر قضیه نفت. منتهی باز چون انگلیسی است و باید توجیه کند میگوید واقعیت این بود که انگلستان ملی شدن نفت را پذیرفت ولی چون مصدق و ایران رفتار غیر منطقی داشت انگلیس و آمریکا تصمیم گرفتند که دولت ایران را سرنگون کنند این به نفع امنیت منطقه و اقتصاد جهانی بود! یعنی ما برای امنیت و رفاه جهان و منطقه این کار را کردیم و الا، آن ملت افراطی و کلهشق بودند. اینها تعابیری است که در تحلیل این قضایا وجود دارد. تازه اینهایی هستند که یک مقدار میخواهند در ظاهر منصفانهتر حرف بزنند! میگوید میشد مصالحه کرد و مصالحه هم شده بود ولی چطور مصالحهای بود؟ این که میگوید مصالحه شده بود ولی ایرانیها زیر آن زدند؟ مصالحهای که آنها میخواستند این بود که صنعت نفت هم استخراج و صادرات آن، و مدیریت مالی نفت ایران کلاً در اختیار آمریکاییها و انگلیسیها باشد. بحث اصلی این بود که کنترل نفت ایران شیر این نفت، واردات صادرات، پول این نفت، تصمیمگیری در مورد آن که به چه کسی، کجا، چه وقت بفروشند و به چه قیمتی؟ اینها دست کیست؟ خب اینها قرار بود بعد از آن، دست انگلیسیها باشد که آمریکاییها هم به انگلیسیها گفتند ما این وسط میآییم به شما کمک میکنیم باشد ولی سهم ما هم باید محفوظ باشد! اینها میگفتند دست شرکت نفت انگلیسی باشد یا یک کنسرسیومی شرکتهای بزرگ نفتی که آن هم کمپانیهای سرمایهداری غربی بودند غالباً آمریکایی و غالباً یهودی. آمریکایی – انگلیسی. حالا به هفت خواهران مشهور بودند. اینها این را میخواستند. اینها میخواستند نفت ملی بشود به معنای واقعی نه لفظی. یعنی واقعاً تحت کنترل و حاکمیت ملت ایران قرار بگیرد. ملی شدن نفت، به معنی که ایران میخواست همان چیزی بود که غربیها، آمریکاییها و انگلیسیها نمیخواستند چون معنیاش این بود که کنترل نفت و اقتصاد ایران از دست آنها خارج میشود و دست ملت ایران میافتد. آن موقع که سال 1330 که 1950 میشود، 70 و چندسال قبل، به هیچ وجه آنها حاضر نبودند به این قضیه تن بدهند همانطور که شما سر قضیه هستهای در این 10- 20 سال اخیر دیدید با ما چه کردند؟ ظاهراً از مذاکره حرف زدند و هیچ جا یا تعهد درست و شفافی ندادند یا اگر بخشی را دادند به هیچ وجه عمل نکردند، بهانه گرفتند و دیدید که دولت قبل، دولت روحانی همه امتیازات را سریعتر و حتی بیشتر از آن چیزی که در قانون آمده بود دادند و تقریباً هیچی نگرفتند! و بعد تقصیر این و آن انداختند! و این سیاست قدیمی افرادی است که یا ضعیف و باجبده هستند یا وابسته و نفوذی. ممکن است ترکیبی از هر دویش باشند عدهای آنطور و عدهای اینطور. قبلاً ما در تاریخ ایران از این امتیازات زیاد دادیم! تا قبل از انقلاب اسلامی همیشه این امتیازات به قدرتها داده شده است ولی بعد از انقلاب دیگر این امتیازها خط قرمزهای ملت در انقلاب اسلامی است. حالا به هر صورت، غرب بعد از این قضایا که دولت و مجلس علیه انگیس موضع گرفته بودند تا این حد حاضر شده بود کوتاه باید که در ظاهر نه واقعاً و محتوایی، بگوییم نفت ملی شده است اما اسم آن ملی شدن باشد اسم آن را یک مصالحه و قرارداد منصفانه بگذاریم. اما در واقع یک ترکیب بیمعنا و یک سرپوش کاملاً گمراه کننده و یک دروغ بزرگ تاریخی بود. ظرف آن دو سال قبل از کودتا، نه انگلیس و نه آمریکا هیچ علامتی ندادند که ما واقعاً حاضر هستیم ملی شدن نفت ایران را بپذیریم و توجه هم داشته باشید جنگ بینالملل تمام شده، چند سال بعد است، چند سرد بین شرق و غرب، جنگ بین کمونیزم و سرمایهداری، شوروی و آمریکاست و باز یکی دیگر از منابع، از نویسندگان "مارک گازیوروسکی" است که راجع به کودتا بحث کرده است او آنجا ادعا میکند – که این هم یک دروغ است – میگوید کودتا با نفت کاری نداشت برای نفت کودتا نداشت، مسئله ژئوپلیتیک بود، ترس از نفوذ کمونیزم بود روسیه کمونیستی شوروی داشت پیشروی میکرد هم نصف اروپا را گرفته بود و هم در شرق آسیا و ما میترسیدیم که ایران به دست شوروی کمونیستها بیفتد برای همین مجبور بودیم کودتا کنیم! که بعد هم انگلیسیها و هم آمریکاییها خلاف این را اعتراف کردند. این آقا در کتابش میگوید آمریکا اول میخواست وارد دعوا نشود حتی به انگلیس توصیه میکرد که خب حالا بپذیر که نفت ملی شود، حالا این همه خوردی بگذار ملت ایران کنترل نفت خودش را به عهده بگیرد! این هم دروغ است. آنچه که آمریکا از انگلیس میخواست شروع چانهزنی بر سر نفت و منابع ایران و منابع ایران بعد از کودتا بود. تا آن موقع ایران در مشت انگلیسیها بطور غالب بود. حالا آمریکا همانطور که مستعمرات و منافع دیگر انگلیسی را هم در دنیا تصاحب کرد چون انگلیس و فرانسه ضعیف شده بودند عملاً زیر چتر و بلیط آمریکا رفتند. حالا آمریکا سهم خود را از ایران هم میخواست. این ادعا که آمریکا میخواست مصالحه بشود حتی به انگلیس گفت نفت را ملی کن، مناقشه با مذاکره حل بشود و ارتش انگلیس میخواست حمله کند ایران را اشغال کند آمریکا گفت نه این کار را نکن، خوب نیست کار بیتربیتی است! آمریکا تا زمان "ترومن" بیطرف بوده است! بعد که ترومن سال 1331 آمده، به این نتیجه رسیده بود که ارتش آمریکا و سازمان سیا که با مصدق و کاشانی نمیشود کنار آمد و باید اینها را از سر راه برداشت! بنابراین ابتدا شروع کردند یک بیثباتی سیاسی و اختلافافکنی و جنگ روانی و رسانهای در ایران و در جهان علیه دولت و مجلس ایران که دست نیروهای ضد شاه و ضد انگلیسی بود. خب درگیری امپریالیزم انگلیس با ناسیونالیزم و عِرق ملی ایران، یک عده گفتند این جنگ بین جهان اول و جهان سوم بود، یک عده گفتند این حسادت جنوب به شمال بود، درگیری توسعه یافته و توسعه نیافته، سنت و مدرنیته، اقتصاد صنعتی با اقتصاد غیر صنعتی و وابسته به صادرات مواد خام و از این قبیل بود. این تعبیرها را در مورد انقلاب سال 1357 هم گفتند. گفتند آمریکا به شاه داشتند ایران را خیلی سریع پیش میبردند ملت ایران سنتی بود ظرفیت و استعداد این همه پیشرفت سریع را نداشت و لذا توسعه را بالا آورد یا این که سنت در مقابل مدرنیته مقاومت کرد! اینها اسمهای مسخرهای است که برای تحریف قضایا میگذارند. نه آقا، مسئله، مسئله غارتگر و غارت شده است، مسئله استعمار و نهضت آزادیبخش ضد استعماری است مسئله استبداد و ضد استبداد یا مردمسالاری است. نبرد دین و کفر است. نبرد مستضعف و مستکبر است. قضیه این است. دعوای سنت و مرتجع، سنت و مدرنیته، پیشرفته و عقبمانده، توسعه یافته و توسعه نیافته اینها اسمهایی است که روی این قضایا میگذارند برای این که کل جهان را با همین اسمهای شبه روشنفکری با ظاهر آکادمیک فریب میدهند. نهایتاً بگویند شما حقتان است که کتک بخورید! ما حقمان است که ارباب شما باشیم شما هم حقتان است که بردگی کنید و غارت بشوید! در مورد نفت این را گفتند، در مورد هستهای هم باز همین را میگویند. خودشان نفت و هستهای را کاملاً سیاسی بلکه نظامی کردند به ملتهای دیگر به ماها میگویند نفت را سیاسی نکنید، هستهای فلان! تنها کشوری که بمب اتم زده و تنها جنایتکار جنگی در دنیاست همین آمریکاست. رئیس دزدها شده رئیس پلیس! هستهای مسالمتآمیز هم نباید داشته باشید. غنیسازی در حد غیر نظامی هم نباید بکنید. ما هم به وظایفمان طبق آن قراردادهای انرژی هستهای هم عمل نکردیم و نخواهیم کرد و قراردادهایمان را یکی یکی زیر پا میگذاریم و پاره میکنیم ولی شما باید ساکت باشید و تحت امر باشید. شما نباید اقدامی کنید. این خلاصهاش هست، حالا اسمش را سنت و مدرنیته و این حرفها گذاشتند که معنی ندارد. آمریکا به اندازه انگلیس در کودتای 28 مرداد هم قبل از کودتا و هم در خود کودتا سرمایهگذاری کرد و وارد عمل شد بهانه آنها یکیاش این بود که خطر کمونیز هست و البته در جنگ شرق و غرب حتماً به این مسائل هم فکر میکردند اما علاوه بر آن، مسئله سوقالجیشی و استراتژیک بودن سرزمین ایران و منابع عظیم ایران از جمله نفت است که چند دهه قبل کشف شده بود و معلوم شده بود ایران یکی از مخازن بزرگ انرژی و نفت جهان است و نظام سرمایهداری غرب به آن احتیاج دارد و بعد اگر ملی شدن نفت را در ایران میپذیرفتند بعد باید از شرق آسیا اندونزی تا آمریکای جنوبی و سایر کشورهای منطقه خلیج فارس که منابع نفت و انرژی است آنها هم سربرمیداشتند آنها میگفتند اگر ما در برابر ایران و مصدق کوتاه بیاییم باج بدهیم و اجازه بدهیم نفت ایران ملی بشود خب بقیه هم از ایران الهام میگیرند! یکی از معانی صدور انقلاب همین است یعنی شما استعمار را شکست بدهید بقیه ملتها امیدوار بشوند یاد بگیرند و آنها هم همین مسیر را شروع کنند و حرکت کنند. آن موقع هم تا یک حدودی شد حتی جمال عبدالناصر، و نهضت ملی کردن کانال سوئز، درگیر شدن مصر و سوریه زمان حافظ اسد با اسرائیل که آمریکا و انگلیس و فرانسه مستقیم در کنار اسرائیل وارد جنگ شدند و اینها را شکست دادند و بعد هم ناصر از صحنه بیرون رفت، خود ناصر هم تحت تأثیر نهضت ملی شدن نفت ایران تا حدودی بود. این در دنیا اثر گذاشته بود که ببینید در ایران دارد میشود، بقیه هم حرکت کنید. این را آمریکاییها و انگلیسیها به شدت متوجه بودند. علاوه بر خطر کمونیزم و شوروی، مسئله نفت برایشان خیلی مهم بود که کنترل تولید نفت که همه جا در اختیار کمپانیهای سرمایهداری غربی و شرکتهای نفتی آمریکایی و انگلیسی و چند کشور اروپایی بود عمدتاً هم سرمایهداران یهودی و صهیونیست بودند. اوایل دهه 50 اینها را با ظاهرسازی و تبلیغات گفتند ما خودمان به همان سبکی که خودمان میگوییم و قبول داریم ملی میکنیم! که بله ببینید طبق این قانون ملی شد و برای خودتان است برای این که مقاومتها تشدید نشود ولی در واقع آن هم ظاهرسازی بود. چنانکه نفت تا زمان انقلاب، کلاً شیر نفت در اختیار آمریکاییها و انگلیسیها بود و این که چقدر نفت میرود؟ کجا میرود؟ پول آن چقدر است؟ اینها را گاهی خودِ شاه و دولت ایران هم خبر نداشت! دست آنها بود به این معنا ملی شده بود. قیمتگذاری هم نفت دست شرکتهای سرمایهداری بزرگ غرب و کارتلهای نفتی بود. یک چیزی هم مثل اوپک، کشورهای صادرکننده نفت که به وجود آمد آن هم در واقع یک کارتل نفتی مستقلی به هیچ وجه نبود چون کل آن رژیمها عمدتاً رژیم شاه بوده، آل سعود بوده، کشورهای منطقه بودند، ونزوئلای آن موقع و شرق آسیا بوده، همه اینها تحت کنترل آمریکاییها، انگلیسیها و فرانسویها بودند. یعنی عملاً اوپک مستقلی وجود نداشته همین الآن هم اکثر کشورهای عضو اوپک مستقل نیستند و به هیچ وجه برخلاف منافع اربابانشان نمیتوانند تصمیم بگیرند اما به هر صورت این قیام در حوزه نفت، قیام علیه انگلیس و غرب، افتخارش در درجه اول برای ملت ایران بود. البته آنها همه چیز را به جنگ سرد که در آن زمان است گفتمان مسلط در روابط بینالملل بود استفاده میکردند ولی میدانستند کمونیزم شوروی نمیتواند دوباره بیاید ایران را اشغال کند و خطر اشغال ایران نیست خطر این است که حکومت ایران دست ملییون و نیروهای مذهبی و انقلابی و ملی بیفتد آنجا مسئله اصلی این بود. کمونیزم بهانه بود. چطوری الآن با تروریزم به عنوان یک بهانه میجنگند، هرجا هرکس علیه اینها و اشغالگران مقاومت میکند و به آن تروریست میگویند! آن زمان هرکس هر کاری میکرد به او کمونیست میگفتند! حتی اگر طرف مذهبی بود. لذا همان موقع چهرههای ملیای علیه استعمار پیدا شدند "گاندی" در هند است، "ناصر" در مصر است. "سوکارنو" در اندونزی است، "تیتو" در یوگسلاوی، "قوام نکرومه" در غنا بود، "پاتریس لومومبا" در کنگو و "مصدق" در ایران بود، و از این قبیل. این دوره نهضتهای ناسیونالیستی – سوسیالیستی علیه استعمار غرب و بطور خاص آمریکا، انگلیس و فرانسه بعد از جنگ بینالملل دوم است و یکی از پیشروان آن در کنار هند و مصر ایران است. خب انگلیس بعضی از پروندههایشان را بعد از چند ده سال، پروندههایی که گاهی اسناد درجه 3 راجع به کابینهاش و وزارت خارجهاش بعضی کنسولگریها، وزارت سوخت و نفت، بعضیهایش را از رده محرمانه خارج کرد که عرض کردم کمّاً و کیفاً اسناد بسیار اندک و درجه 3 و 4 است. آن هم همهاش نیست بعضی از اینها در آرشیو انگلیس در لندن هست که بخشی از آن چیزی که عرض میکنم منتشر شده است و پروندههای اصلی آنها همچنان بسته است و منتشر نشده و نخواهد شد. وزارت خارجه آمریکا دههها بعد از کودتای 28 مرداد هنوز حاضر نمیشد بخش اعظم مربوط به اسناد ایران و از جمله آن سالهای 30- 1332 و کودتای 28 مرداد را منتشر کند. یکسری از اینها را، بخش اندکی از اینها اعلام شد که اعلام شد ما بخشی از اینها را منتشر نمیکنیم و سانسور شد تقریباً در اواخر دهه 60 منتشر کردند! چند جلد روابط خارجی ایالات متحده به نام «فروس» منتشر شد ولی آنجا راجع به ایران – خیلی جالب است – بخش اعظم اسناد مربوط به ایران منتشر نشد یا خیلی منقطع با گسلهای بزرگ و توجیهناپذیر منتشر شد! یعنی کاملاً ورقهایش بسیاری از آن کَنده شده بود، جدا شده بود و اینها منتشر نشد. بنابراین این که فکر کنیم اینها همه چیز را منتشر کردند یا بعداً هم خواهند کرد این اتفاق نمیافتد مگر این رژیمهایشان عوض بشود یک رژیمهای دیگری بیایند و آنها به عنوان افشاگری اینها را منتشر کنند و الا این کار را نمیکنند. آن که حدود سال 67- 68 بود، اواخر دهه 60 بخشی از اینها را منتشر کردند شما راجع به ایران هرچه در اسناد نگاه میکنید میبینید بخصوص مربوط به دو – سه مقطع، که یکی از آنها مربوط به مقطع 28 مرداد است بخشهای مهمی از آن را منتشر نکردند و حذف کردند.
هشتگهای موضوعی