"زن"، شاهکار خلقت و مجرای آفرینش انسان (هنر "زیبا بودن" و "در دسترس نبودن")
دانشگاه سوره _ دانشجویان رشتههای هنری و سینمایی _ پرسش و پاسخ پیرامون هنر، زن، حجاب، خانواده _ ۱۴۰۲
بسمالله الرحمن الرحیم
اگر قیامت، بهشت و جهنم، اینها راست است در مورد این که چه کاری درست یا نادرست است یک جور داوری میکنی و اگر همه بازی است یک جور دیگر. اگر نگاهی که به خودت و دیگران داری و تعریفتان از حق و باطل و تعریفتان از درست و نادرست و خوب و بد عوض میشود. خوب و بد نداریم. هرچه خوشمان میآید میگوییم خوب است. بعد میگوییم چه چیزی به نفع توست؟ بعد میگوییم تو کیست؟ تو موجود ابدی هستی تنها موجودی که میتواند از همه ابعاد نماینده خداوند بشود انسان است. تو ظرفیتهای عظیمی داری همه را دور ریختی؟ فقط از همان ظرفیتی که زرافه و کرم هم دارند فقط از همان استفاده کردی. غذا میخورند، جفتگیری میکنند با هم دعوا میکنند بینهایت ظرفیت داشتی همه را رها کردی بعد هم میگویی من که بدم نیامد. بر اساس غریزه تصمیم گرفتی نه حق. هر هنری اثری دارد یک بخشی از آن به ظرف و فرم مربوط است و بخشی به محتوا مربوط است داری زشت را با روش زیبا به مخاطبتان حقنه میکنید. حرف بدی را به روش خوب داری میگویی «قولوا للناس حُسنا» هم خوب حرف بزنید و هم حرف خوب بزنید. یعنی محتوا و روش، ظرف و مظروف هر دو مهم هستند. چرا از آدم حسود بدمان میآید؟ حتی وقتی خودمان هم حسودی میکنیم اسم دیگری روی آن میگذاریم نمیگوییم من حسود هستم یک اسم خوب روی آن میگذاریم برای چی؟ برای این که خودمان میدانیم حسودی زشتی است همانطور که راجع به فرم میاندیشیم که چه فرمی زیبا و اثرگذار هنری جذاب است؟ لااقل به همان اندازه بلکه بیشتر چون اصل مظروف است. ظرف وسیله است. هدف آن مظروف و محتواست. چه چیزی را دارید در جامعه پخش میکنید؟ دارید بیشرفی را نشر میدهید یا شرف را؟ دارید وطنفروشی را نشر میدهید یا مقاومت ملی را؟ دارید وحدت را نشر میدهید یا اختلاف و کینه را؟ دارید بیشرمی و بیحیایی را نشر میدهید یا شرم و حیا را؟ حالا شرم و حیا چیست؟ خب حالا به آنجا رسیدید که در تعریف ماتریالیستی کافرانه مادی از انسان دارید تو معتقدی شرم و بیشرمی مساوی است. بیبرهنگی و پوشش در عرصه عمومی مساوی است! ارزش فرقی نمیکند بستگی دارد که تو چه میخواهی؟ تمام بحث ما این است که ...
سؤال یکی از حضار: پس تکلیف انتخاب چه میشود؟
جواب استاد: خب شما دارید انتخاب میکنید شما یا زشتی را انتخاب میکنید یا زیبایی را. شما که در حدی که خودت تشخیص میدهی زشتی و زیبایی چیست باید عمل کنی. زشتی و زیبایی انتخابی است. «إنّا هدیناه نجدین» دوتا مسیر را به انسان نشان دادیم انتخاب با توست. «إمّا شاکراً و إمّا کفورا» به تو امکان دادیم که یا شاکر باشی یا کافر باشی. ما دوتا راه را به تو نشان دادیم به تو داریم میگوییم تو تا ابد هستی و این راه به بهشت و سعادت ابد میرود و این به بیچارگی و جهنم میرسد. بهشت و جهنم را هم خودت داری الآن میسازی. بهشت تو و جهنم تو همین الآن دارد توسط تو ساخته میشود با همین سبک زندگیات. دروغ میگویی یا راست؟ حریصی یا بخشنده؟ فاسد هستی یا پاکی؟ کناز ظلم هستی یا کنار عدل هستی؟ خودت سرنوشتت را میسازی. حالا این که ایشان میگویند انتخاب چه میشود؟ انسان در هر شرایطی انتخابگر است؛ ممکن است انتخابی برایش یک وقت صدمهای داشته باشد یا منافعی داشته باشد اما انتخاب با توست. این سؤال خیلی مهم است؟ «أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ» دوتا چشم به انسان ندادیم که ببیند و بتواند داوری کند و تصمیم بگیرد؟ «وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ؟» زبان و لب به انسان ندادیم که بتواند اظهار نظر کند؟ موضع بگیرد تصمیم خود را بگیرد و اعلام کند؟ «وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ» دو سرزمین را به او نشان دادیم و به او گفتیم تو سر دو راهی هستی. هر روز و هر ساعت سر یک دوراهی هستی و داری بین زشت و زیبا و بهشت و جهنم و خوب و بد و درست و نادرست انتخاب میکنید ما اینها را به شما نگفتیم؟ اگر ما پیامبران را نفرستاده بودیم به شما عقل و قدرت قضاوت نداده بودیم در قیامت انسان حق داشت خدا را محاکمه کند که خدایا ما را توی هچل انداختی و هیچی هم به ما نگفتی و حق انتخاب هم نداشتیم؟ ولی میگوید به شما فطرت الهی دادیم همه شما فطرت الهی دارید و همه شما مزه زشت و زیبا را میفهمید نیاز نیست به شما آموزش بدهند که آدم خب و آدم بد چه آدمی است؟ خودتان میفهمید. لذا شما میبینید بدترین آدمها فیلم که میسازند به قهرمانشان خصلتهای خوب میدهند نه خصلت بد. یعنی میخواهد از یک صهیونیست و یک فاشیستی را میخواهد قهرمان کند ده تا خصلت اخلاقی خوب به او میدهد مثلاً او باهوش است، عاقل است، عادل است، سنگدل نیست، دهتا خصلت خوب دارد. میخواهد یک هدف بد را با ده تا خصلت خوب از ارزشها نردبان بسازد برای بالا بردن یک ضد ارزش. هیچ کس از بدی بطور صریح دفاع نمیکند همیشه روی بدی اسم خوب میگذاریم دفاع میکنیم. الآن یک بدی شما بگو که میکنید مگر این که بگویید من هیچ وقت بدی نمیکنم! ولی اگر معصوم نیستید و بدیهایی کردید و هر روز هم میکنید یکی از بدیهایی که کردید و حاضر نیستیم معذرتخواهی کنیم و جبران کنیم بگویید که اسم خوب روی آن نگذاشتید. مثلاً میگوییم این کار را در حق او کردی؛ میگوید شایستهاش بود یعنی کار عادلانهای کردم! یعنی این کار درست است هیچ کس نمیگوید من کار نادرستی کردم. الآن این آمریکا به هرجا حمله میکند نمیگوید که من جنایتکار و غارتگر هستم میگوید ما برای صلح و حقوق بشر و دموکراسی میرویم! مگر صدام میگفت من دارم به ایران تجاوز میکنم؟ گفت من دارم از حیثیت فلان دفاع میکنم! اصلاً کسی اسم بد روی کارهای بدشان نمیگذارند میخواهند بگویند خوبی و بدی هیچ معنایی ندارد. بله مصداقهای خوبی و بدی عوض میشود اما اصل آن نه. ببینید در یک جامعهای میخواهند احترام بگذارند مثلاً وارد میشود کلاهش را برمیدارد ولی ما یک کسی میآید جلوی پای او بلند میشویم ولی در بعضی از کشورها اصلاً از جلوی پای کسی بلند نمیشوند. مصداق آن فرع کرد. عرف و عادات و زمان و مکان، نسبی است فرق میکند. اما اصل معنا. احترام به استاد. احترام به پدر و مادر، شما برو توی کل دنیا کسی جرأت نمیکند صریح بگوید اصلاً پدر و مادر کی هستند؟ و به آنها توهین کند. نمیگوید من توهین میکنم شما هم توهین کنید یک اسم دیگری روی آن میگذارند. نمیگوییم هرجا باید از جلوی پای کسی بلند شویم نه، این عرف و عادات ماست و عرف و عادات ملتهای دیگر فرق میکند اما معنای عملتان باید همه جا یکی باشد. توهین به پدر و مادر همه جا زشت است. مثلاً یک کسی به شما محبت میکند بعد شما برگردید تف کنید! این ظلم است. جوامعی وجود داشتند که وقتی میخواستند به هم احترام بگذارند تف میکردند یعنی میخواستند بگویند ما خیلی با هم خودمانی هستیم! آنجا معنایش توهین نبود. حالا اگر کسی بگوید تف کردن کار خوبی است یا بدی است؟ شما باید بگویید منظورتان چیست؟ نیتتان چه بوده؟ و پیام و اثر آن چیست؟ اگر اهانت میکنید بله ظلم است ولی اگر این اهانت تلقی نمیشود خیلی عمل باسلیقه ای نیست ولی ظلم هم نیست بیسلیقهای است. آقا اگر یک کسی روی شما آب بریزد آب بپاشد این عمل خوب است یا بد است؟ باید بگویید ظلم است یا عدل است؟ آب پاشیدن رفتیم استخر دوستمان روی ما آب پاشید این علامت صمیمیت است. ولی یک آقایی را اصلاً نمیشناسید روی شما آب ریخت. این عمل واحد بود ولی یک عمل نبود دوتا پیام داشت. مثلاً اینهایی که خیلی با هم دوست هستند بهم میرسند میگویند چطوری خاک بر سر؟ این خوشحال هم میشود میگوید که علامت صمیمیت است. ولی اگر او همان فردا بیاید به او بگوید چطوری خانم فلانی؟ او میگوید چی شده از دست منم ناراحتی؟ چرا گفت خانم؟ حالا به یک کسی که اصلاً نمیشناسید یک مرتبه بگویید چطوری خاک بر سر؟ او هم میگوید خاک بر سر خودت؟ خب کلمه خاک بر سر را دیدید نسبی است؟ خاک بر سر برای من خوب است برای او بد است. این مصداق و شیوه و ظاهر عمل است. اصل عمل که آیا این توهین بود یا صمیمیت بود؟ توهین ظلم است و صمیمیت عدل است. این همه جا هست نسبی نیست.
یکی از حضار: در مقوله حجاب اگر این اتفاق بیفتد؟ کشف حجاب؟
جواب استاد: ببینید ظاهراً یک عمل است اما در واقع یکی نیست. این راجع به منشأ عمل و نیَت است. یک وقت حجاب میگذارد از لج پدر و مادرش. یک وقت هم بیحجاب میشود از لج پدر و مادرش. این دوتا ارزش شخصیشان به اندازه هم است. یک کسی در عرصه عمومی نیمه حجاب و آرایش کرده میآید که مثلاً من مدرن هستم امل نیستم. یک کسی میگوید من مخالف هستم میخواهم یک کاری بکنم اینها عصبانی بشوند. یک کسی توی دلش میگوید اصلاً خدا و پیامبر کیست؟ یکی میگوید من اصلاً نه با کسی لج دارم نه چیزی ولی اینطوری راحتترم میخواهم راحت باشم. یک وقت کسی میگوید فامیلهای ما همه اینطوری بودند با حجاب بار نیامدند، یک وقت چنانچه یک وقتی من این تقسیم بندی را کردم آمد گفت من خیلی ممنون هستم که شما یا این تقسیمبندی را کردید چون بعضیها خیال کردند هرکس که حجاب کامل ندارد این زن بدکاره است! این اهل فحشا است و دنبال فساد است! خیلی ممنون که این تقسیمبندی را کردید. بعد این خانم گفت – که واقعاً این هم یکی از مشکلات جامعه ماست – گفت من 40 سالم هست و یک مدتی خواستگار میآمد یا ما نخواستیم یا آنها نخواستند منتظر بودیم یک مورد بهتری باشد نشد. چند سالی هست که کسی خواستگاری من نمیآید من اگر بخواهم باحجاب باشم و مدام در عرصه عمومی هستم من دیگر شوهر گیر نمیآورم! من مجبورم یک مقداری به خودم برسم و جذابیتهایی داشته باشم که شاید در مسیری در دانشگاهی یکی دو مورد پیدا شود که من ازدواج کنم! سن ازدواج من دارد تمام میشود من دنبال فساد نیستم. خب راست هم میگفت. خب شما ببینید یک کسی به حجاب عادت کرده، از پدر و مادرش میترسد که به او بگویند که حجاب نداشتی؟ یک وقتی به این تشخیص میرسد که نه این حجاب درست است و به لحاظ شخصی و هم به لحاظ دنیا و آخرت این مسیر درست است و بهترین روش است که من از کرامت خودم دفاع کنم و اجازه نمیدهم در عرصه عمومی به من نگاه جنسی بکنند. کسی حق ندارند به من نگاه ابزاری بکنند عرصه عمومی همانقدر که برای توست برای منم هست. مرد و زن نداریم. میدانید که حجاب واجب شد که زن بتواند بیرون از خانه در عرصه عمومی حضور داشته باشد بدون این که نگاههای جنسی و توهینآمیز به او بشود.
یکی از حضار: حجاب برای عربها بوده، از عربها شروع شده و به ایران آمده.
جواب استاد: نه اصلاً اینطوری نیست. یکی از دلایلی که تاریخ خواندن خیلی مؤثر است حجاب در ایران قبل از اسلام خیلی هم سفت و سخت بوده است. الآن مردان دنیا همه طرفدار کشف حجاب هستند مردها میگویند چرا خانمها را میپوشانند بگذارید لخت بیایند این بهترین سرویس دادن به مردان است. یعنی برهنه شدن زن در عرصه عمومی خواسته اغلب مردان دنیاست. ببینید یک کلماتی درست کردند که ازدواج سفید! گریلفرند, بویفرند، خارجی است! چون خارجی است خیلی فلان است! مثلاً پارتنرت کیست؟ میدانید ته آن چیست؟ ته آن تأمین منافع پسران است برای استثمار بدون مسئولیت دختر. ازدواج سفید چیست؟ دوست دختر و دوست پسر چیست؟ طرف میگوید من تا وقتی خوشم میآید لذت میبرم با تو هستم. هیچ تعهدی من به تو نمیدهم. میدانید 90 درصد ازدواج تعهد مرد به زن است.
یکی از حضار: شما گفتید الآن تعهد مرد به زن بیشتر است.
جواب استاد: برای مرد، در ازدواج مرد باید مسکن، بهداشت، امنیت و همه چیز زن را باید تأمین کند.
همان: در این زمان به نظر من و همسنیهای من این است که امروزه این طوری نیست مساوات است یعنی همانقدر که مرد به زن تعهد دارد زن هم باید به مرد تعهد داشته باشد.
جواب استاد: من تعهد قانونی را گفتم. تعهد اخلاقی که زن و مرد ندارد. مرد نمیتواند زن را مجبور کند که برود کار کند و زندگی خودش را تأمین کند. ببینید ازدواج چندتا مفهوم دارد. ما باید درباره این که چه تعهداتی در ازدواج مقرر میشود صحبت کنیم. اساساً ازدواج یک قرارداد دوطرفه است. ضمن این که این مسئولیتها هم قابل اقساط است به این معنا که میتواند بگوید ما به شرطی با هم ازدواج میکنیم که این وظایف بین ما تقسیم بشود. چرا در درجه اول گفتند وظیفه تأمین زندگی زن با مرد است؟ برای این که زن مادر میشود. خداوند از طریق زن انسان خلق میکند. خداوند در بدن زن انسانها را خلق میکند و زن از این جهت که انسان به دنیا میآورد فرزند به دنیا میآورد و مادری کردن خودش یک پروژه است یعنی از یک سال و 9 ماه قبلش و بعد دو سال بعدش حداقل سه سال کامل تمام وقت این بچه مراقبت میخواهد و هیچ کس مثل مادر نیست که از بچه مراقبت کند و لذا گفتند نباید بگویید که مسئولیت را بین زن و مرد مساوی تقسیم کنید و هرکسی بگوید نصف کارها را خودش برود انجام بدهد! خب این که ظلم به زن است.
یکی از حضار: این که میگویید درست است. ولی پدر شرایطی را فراهم میکند که مادر بتواند فرزند را نگهداری کند خب این میشود مساوات. شما باید این قوانینی که میگویید باید درست باشد.
جواب استاد: ببینید این بایدی که من گفتم دستور نبود. دارم میگویم به لحاظ قانونی چون اگر وظایف بطور مساوی بین زن و مرد تقسیم بشود این بیعدالتی است. چون از یک طرف زن مادر میشود یعنی یک بخشی از وقت و استعداد و نیرو را باید برای بچه بگذارد. از یک طرف میگویید که باید وظایف هر کدام مساوی باشد. مثلاً نصف اجاره خانه با توست نصفش با من است! حالا اگر زنی حاضر شده فداکاری میکند این خوب است عیبی ندارد باید زن و شوهر با هم همکاری کنند رقابت نباید بکنند.
یکی از حضار: شما الان از واژه فداکاری استفاده کردید. وقتی ما میگوییم مساوات است یعنی زن و مرد هر دو باید در زندگیشان تلاش کنند.
جواب استاد: نه، ایشان دارد برخلاف خانمهای دیگر حرف میزند که میگوید وظیفه مردم است. ببینید یک وقت بحث قانون است و این که اینجا داریم میگوییم فداکاری منظور این است که قانون کف خانواده است. این قانون وقتی به درد میخورد که میخواهند از هم جدا بشوند و دعوا راه میافتد.
یکی از حضار: شما خیلی به قانون استناد میکنید. به نظرم اصلاً نمیشود به قانون استناد کنیم.
جواب استاد: یکی برخورد قانون است بحث قانون است به لحاظ قانونی باید طوری یک قانون نوشته شود که انگار این دو طرف با هم دعوا دارند توافقی هم ندارند حالا دادگاه باید تکلیف این ها را معلوم کند. قانون برای دادگاه است. خانواده بر مبنای عشق و اعتماد است نه بر مبنای قانون. خب در قانون میگویند زن وظیفه ندارد کار خانه را انجام بدهد و مرد باید نفقه و خرج زن را هم بدهد چون زنش شده است. - الان ایشان طرفدار خانمهاست و آن یکی طرفدار آقایان است – بچهها میدانید که الان جامعه فرهنگی یک طوری شده که نویسندهها از خوانندهها بیشتر شدند! کسی کتاب نمیخواند ولی همه دارند مینویسند. دوتا جمله را گوش کنید انشاءالله اگر باز فرصتی شد بتوانم تهران بیایم باز میآیم و راجع به همین موضوعات صحبت میکنیم.
فقط دوتا جمله راجع به ازدواج و قانون بگویم. این که میگویم باید، وظایف ازدواج عمدتاً روی دوش مرد است باید من نیست. عمدتاً مرد و توان بدنی او با زن متفاوت است. زور مرد از زن بیشتر است. پذیرش ریسکپذیری و خطر و خشونتپذیری او بیشتر است و برای همین بار اصلی تأمین اقتصاد و امنیت خانواده روی دوش مرد است. چرا به زن در این وظایف تخفیف داده شده است؟ برای این که زن یک نقشی دارد که همه مردان نمیتوانند به اندازه یک زن آن نقش را ایفاء کنند و آن فرزندآوری و مادری است. و این مسئله اینقدر مهم است و متقابلاً از آن طرف یک اختیاراتی برای مرد تعریف شده که وظایف و اختیاراتشان باید متناسب با هم باشد. اگر کسی بگوید کلاً صددرصد وظایف زن و مرد باید مثل هم باشد این نه درست است و نه معقول است و نه هیچ جای دنیا شده است. اگر هم بشود یعنی بگویند کل مسئولیتهای خانه تقسیم شود مثلاً میروید رستوران – من این صحنه را دیدم – زن و شوهر غذایشان را خوردند و هر کدام جداگانه پول خودشان را دادند. یعنی زن پول خودش را داد و مرد هم پول خودش را. – اینجا هم کمکم راه میافتد – اگر زن و مردی اول ازدواج با هم توافق کنند مثلاً مرد به زن بگوید تو که درآمد داری درآمدت هم به اندازه من است بیا توافق کنیم کل مخارج را نصف کنیم. اشکالی ندارد. یا بگوید که اصلاً کار را برعکس میکنیم کار خانه را من میکنم تو بیرون کار کن! منتهی ببینید کدام منطقیتر و به نفع هر دو است آن وقت قضاوت کنید. و الا اینها جزو اختیارات است. اما زن میتواند از این اختیارات استفاده کند بگوید من مادر میشوم نمیخواهم هم کار مرد را بکنم هم کار زن را بکنم. شما الان ببینید مرد و زنهایی که میروند با هم کار میکنند خانه میآیند گاهی بازمثل این که کار خانه هم با زن است کار بیرون را که کرده کار خانه را هم بکند. یک آقایی آمد به من گفت تو همهش حق را به زنان میدهی میگویی حقوق زنان اینطور و... زنها پررو شدند من هر کاری میکنم ولی او میگوید من همچین وظیفهای ندارم. یک روز آمدم منزل میگویم چرا اینقدر خانه کثیف است چرا غذا درست نمیکنی گفت فلانی گفته اینها جزو وظایف ما نیست. به ازای آن میتوانی نفقه... چون میدانید که آنچه مردها میدهند بیش از نفقه است. نفقه در حد یک لباس و غذا و مسکن است اما این امکانات، مسافرت، تفریح، اینها نیست اینها خدماتی است که مرد به زن میدهد و باید بدهد در ازای کاری که زن دارد میکند به عنوان تلاشهایی که داخل خانه برای حفظ فرزند و... میکند. منتهی قانون آمده در دفاع از زن چون زورش از مرد کمتر است و معمولاً تأمین اقتصادش در اختیار مرد است مرد از این تفوق جسمی و اقتصادی سوء استفاده نکند میگوید این وظیفه توست متقابلاً او برای این که مادر باشد. اگر بیش از آن کاری میکند شما هم باید بیش از نفقه به او بدهید. خب حالا یک کسی میگوید این ظلم به مردان است چنان که همان آقا هم به من گفت. گفت این خانم من به اندازه من میرود کار میکند. کار خانه که اصلاً نمیکند مزه غذای خانگی نمیدانم چطوری است؟ فقط خانه مادرم که بودم غذا میخوردیم من از وقتی که ازدواج کردم دیگر غذای خانگی نمیخورم مدام از بیرون غذا میخورم. بعد گاهی از من دیرتر میآید بعد این آقا گفت که اخیراً حقوقش از من بیشتر شده بعد به او میگویم من که نمیتوانم اجاره خانه را بدهم تو هم که داری در این خانه زندگی میکنی خب یک مقدار از این اجاره خانه را تو بده، میگوید نه این برای خودم است اجاره وظیفه توست! خب یک خانواده مسلمان و یک خانواده انسان که اینطوری با هم برخورد نمیکنند. این سوء استفاده از قانون است. یک وقت سؤال میکنید که چرا این قانون را گذاشتند؟ برای این که هیچ مردی تعرض یا سوء استفاده یا استثمار یا ظلم هم بدنی – جسمانی و هم اقتصادی نکند و برای این که زن بتواند مادری کند. این وظیفه تقسیم میشود. از آن طرف به زن میگوید اگر میتوانی به مرد خود کمک کنی کمک کن. به مرد میگوید تو وقتی برای همسرت خدمت میکنی مجاهد در راه خدا هستی. مردی که میرود برای خانمش عرق میریزد. به زن هم میگوید تو هم وقتی داری به مرد و فرزندانت خدمت میکنی مجاهد در راه خدایی. عرقی که میریزی مثل خون شهید است. زن و مردی که عاشق هم و عاشق فرزندانشان هستند... پیامبر(ص) میگوید پدر و مادری که به فرزندانشان عاشقانه نگاه کنند عبادت است. زن و شوهر به هم عاشقانه نگاه کنند عبادت است. بچهها به پدر و مادر عاشقانه و مؤدبانه نگاه کنند عبادت است. پیامبر(ص) میفرماید زن و شوهر با هم حرف بزنند. الآن دیگر خیلی از زن و شوهرها با هم حرف نمیزنند. مثلاً مرد خانه میآید کل حرفهایش این است که غذا چی داریم؟! خانم هم به آقا میگوید که پول دادی که برای آن کار که بخرم؟ این کل حرفهایشان است. زن و شوهر در شبانه روز حتماً یک بخشی را بگذارند با همدیگر حرف بزنند ولو برای همدیگر جوک بگویند بنشینید به همدیگر چرت و پرت بگویید. با هم حرف بزنید. پیامبر(ص) میفرماید مردی که لقمه در دهان زنش بگذارد عبادت است. یعنی غذا را لقمه کن دهان خانمت بگذار. خانم هم البته همین کار را بکند. پیامبر(ص) میفرماید به خانمهایتان بگویید که عاشقتم دوستت دارم. «إنّی أحبّک» دوستت دارم. به هم محبت کنید. اسلامی که میگوید در حریم عمومی آرایش نکن، جذبه جنسی سیگنال نده، تو وقتی خودت را قشنگ میکنی وقتی لباس فلان میپوشی خودت معنیاش را میفهمی. دیگر مردان و همکلاسیهایتان، استاد و راننده تاکسی یک جور دیگر به تو نگاه میکنند، منظور دارند! و تو مقصری! تو هم مقصری او هم مقصر است هر دویتان مقصر هستید. جذابیت جنسی زنانگی و مردانگی برای حریم خصوصی است نه حریم عمومی. بدن خودم است لباس خودم است. بله ولی خیابان خودت نیست. خانه خودت هم توی هال بیایی پدر و مادر و خوهر و برادرت هستند بگویی خانه خودمون هست یک مرتبه لخت کامل بیرون بیایی!
یکی از حضار: یکسری از این طرز فکرها و عقاید به گذشته ما برمیگردد یعنی این عقاید و افکارها با ما آمده. شما میگویید در خیابان آرایش نکن فقط در خانه شخصی خودت انجام بده. خب من باید حبس بشوم و همهش باید این کار را نکنم آن کار را نکنم.
جواب استاد: نه، برای همین الآن است. ببینید اگر شما هم همان نگاهی که یک آقا به یک خانم دارد توانستید به یک آقا داشته باشید آقا هم حتماً باید روسری سرش کند. – خواهش میکنم یک لحظه گوش کنید من جواب این خانم دوستتان را بدهم – ایشان میگوید در حریم عمومی آرایش نکنیم خودنمایی نکنیم اینها حرفهای قدیمی است که از قبل با ما مانده و ما باید یک جوری از دست این حرفها خلاص شویم! ببینید خیلیها الان از شر این خلاص شدند! بزرگترین مجازات را خود طبیعت میکند یعنی هر طور بیرون بیایی نتیجه آن را میبینی. اتفاقاً مجازات اصلی در همان جوامعی اتفاق افتاده که آقاها و خانمهایی گفتند که اخلاق و شریعت، اینها حرفهای قدیمی و املی است ما قبول نداریم ما میخواهیم هرطور راحت هستیم و خوشمان میآید بیرون بیاییم! این منطقی بود که ما اول بحث آن را رد کردیم. گفتیم ملاک این که چه درست است و چه نادرست است این نیست که من خوشم میآید راحت هستم یا نیستم. باید ببینیم چه چیزی به نفع انسان است و چه چیزی در دنیا و ابدیت به ضرر شماست. اصلاً آخرت را ولش کنید آخرتی نیست خدا و پیامبری هم نیست آن جوامعی که این تجربه را صد سال قبل از ما کردند الآن به کجا رسیدند؟ صد سال پیش از اولین فیلمهایی که دوربینها گرفتند – توی فضای مجازی هست من هم الآن اینجا دارم – دوربین را توی خیابان گذاشته خانمها توی لندن همه با حجاب هستند. چه زمانی؟ 90 و چند سال پیش. در ضمن بدانید این اتاق تاریک و اولین تئوریهایی که مربوط به دوربین عکاس و فیلمبرداری است بدانید اینها اولین ابداع ابنهیثم است که یک فیزیکدان و نورشناس مسلمان اهل بصره که آن موقع عراق و ایران یکی بوده ابداع اوست که اینها بعداً کپی از او برداشتند گفتم این را بدانید که در واقع پدر عکاسی و سینما و عدسیها همه سختافزار و نرمافزار در جهان اسلام و تمدن اسلامی ساخته شد بعداً اینها کپیبرداری کردند.
جوامعی که 90 سال – 100 سال پیش حجاب داشتند خانواده هم داشتند. الآن که ما دیگر از بهشت و جهنم و گناه و ثواب نمیخواهیم حرف بزنیم. میخواهیم ببینیم مجازات طبیعی نه مجازات قانونی که شما میگویید اگر لخت بیاییم مجازات میکنند! یک جایی که مجازات هم نمیگویند. بعد از 90 سال از کشف حجاب شروع شد الآن به جایی رسیدند برای این که وزارتخانهای به نام وزارتخانه تنهایی گذاشتند. انگلستان یک وزارتخانه به نام وزارتخانه تنهایی گذاشته است. فکر میکنند با وزیر و بخشنامه حل میشود. مثلاً وزیر دستور میدهد دیگر تنها نباشید! آنها هم میگویند چشم! مگر میخواستند که تنها بشوند؟ چطوری تنها شدند؟ خانواده متلاشی شد. چطوری خانواده متلاشی شد؟ میدانید چرا اغلبشان با سگ زندگی میکنند. چون سگ وفادار است. اما تو کجا وفا کم آوردی؟ تنهایی. ببینید سگ یک حیوان بسیار باوفا است و واقعاً دوست داشتنی است. اصلاً چندتا حیوان هستند که از اول با انسان زندگی کردند بقیه حیوانات اکثراً وحشی هستند که با انسان نیستند اما این اسب و گوسفند و خر و گاو و سگ، 5- 6تا حیوان هستند که از اول دارند با انسان زندگی میکنند یعنی موجودات خاصی هستند همهشان هم منافع زیادی دارند. انسان هم هیچ وقت بدون اینها زندگی نکرده است. ولی وقتی که ازدواجی صورت نمیگیرد و فرزندآوری نمیشود میگوید باید برای چه بچه بیاورم؟ یا برای چه ازادواج کنم؟ من یک نیاز جنسی دارم چرا بروم خودم را گیر یک زن یا گیر یک مردی بیندازم و بخواهم به او جواب پس بدهم به فکر او باشم؟ دو روز دیگر هم مریض میشود پیر میشود او هم میگوید تا وقتی این زیباست من با او هستم و بعد که پیر شد و چروک شد چرا من باید مواظب این باشم؟ این که دیگر به درد من نمیخورد! یعنی وقتی توی این خط رفت که چه کار کنم راحت باشم؟ چه کار کنم خوش بگذرد؟آن وقت تنها میشوی. آن وقت وفا و تعهد، عشق، فداکار، همه کنار میرود. تو میمانی و لذت و راحتیات. تا وقتی که تو لذت ببری، از کی لذت میبری؟ او هم همین را میگوید. طرفت هم میگوید من تا وقتی دنبال تو هستم که من راحت باشم و لذت ببرم من دیگر با تو راحت نیستم یک خانم دیگر پیدا کردم و قشنگتر از تو هم هستند و با من بیشتر همراهتر هستند. چون ایشان گفت اینطوری راحتتریم. خب او هم میگوید من هم اینطوری راحتترم! بعد او میگوید تو اینطوری راحتتری؟ پس من هم اینطوری راحتترم! اصلاً مگر ملاک فقط راحتی است؟ راحتی یکی از مسائل است همهاش نیست. بعد اصالت راحت، اگر وقتی دلت بخواهد راحت باشی بعد کمکم خیلی ناراحت میشوی چون طرفت هم میگوید من دیگر با تو راحت نیستم. بعد تنها میمانی، بچه هم نمیآوری. تنهاتر میشوی. بعد مجبور هستی به سگها پناه ببری چون سگ حیوان باوفا و بیزبان است. زبان ندارد که طفلک دعوا کند. وفا هم دارد. چرا اغلب در خانهها آدمها با سگها زندگی میکنند؟ چرا آدمها با آدمها زندگی نمیکنند؟ حالا سگ هم داشته باش. رابطه انسان – انسان شد رابطه انسان – سگ. چرا؟ چون دیگر انسانها به هم وفادار نیستند. هرکسی به فکر راحتی خودش است. همینطور که ایشان گفت اینطوری راحتترم؟ خب او هم اونطوری راحتتر است. بعد میگوید اقلاً این سگ به آدم وفا میکند. بعد رسید به روابط جنسی، گفت روابط جنسی بیرون از خانواده. بعد خانمها مسابقه گذاشتند که کدامشان قشنگتر باشند که مردها به آنها نگاه کنند یعنی عرضه زیاد شد! وقتی خانمها برهنه میشوند آرایش میکند و به عرصه عمومی میآید و برای خودش حریم قائل نیست عرضه زیاد میشود و تقاضا کم میشود میگوید من برای چه دنبال تو بیفتم؟ من برای چه عاشق تو بشوم؟ دوره لیلی و مجنون گذشت تو مگر تحفهای؟ الان توی خیابان 20تا دختر دیگر دیدم از تو هم قشنگتر، تازه دخترم بودند تازه به آنها خندیدم هیچی هم نگفتم خودش دارد توی ماشین من میآید بنشیند! چرا من باید عاشق تو بشوم؟ اصلاً چرا من باید کار کنم عرق بریزم که تو راحت باشی؟ او هم میگوید من باید برای چه بچه بیاورم و زحمت بکشم؟ اگر گفتی اینطوری راحتتر است؟ بعد میبینی ناراحتتر است. الآن 60- 70 درصد این آدمهایی که در بعضی از این شهرها میبینید نمیدانند پدرانشان کیست؟ نتیجه کشف حجاب این است. منتهی نه فوری. به تدریج. از کشف حجاب شروع شد به فروپاشی خانواده رسید، الآن به جایی رسیده که ضربالمثل شده است. من یکی از بچههایی که اهل آنجاست ولی مسلمان است میگفت اینجا ضربالمثل است که میگویند آدمها مادرهایشان را میشناسند ولی توی خیابان هر مردی ممکن است بابات باشد. برای این که زن با مردان متعدد بوده. مردها هم معمولاً بچه پس میاندازد و دنبال کارش میرود! میرود سراغ یک زن دیگر. زن میماند و بچهها. چرا؟ از خودت سؤال کن که میگویی راحتتر است. نتیجه راحتی این میشود که 60- 70 درصد بچهها معلوم نیست پدرشان کیست. مادرها با بچهها تنها هستند. بقیهشان هم یک عدهای اقلیت، زن رفته مرد با بچهاش هست. شما این فیلم های غربی را که میبینید میبینید غالباً خانواده نیستند یا پدر با بچه است یا مادر با بچه است. کارتن هم که میساختند همین بود. من آن زمان یادم هست هاچ زنبور عسل! داشت دنبال مادرش میگشت. او دارد در قالب زنبور و کارتن به بچهها آموزش میدهد که عیبی ندارد مامانت نیست بابات نیست تنهایی هاچ هم همینطور است. یک کارتنی بود بل و سباستین. یک پسری بود با یک سگی. کل این سریال این دنبال پدرش بود آخرش یادم نیست پدرش را پیدا کرد یا نه؟ اینها دارند عادیسازی میکنند برای این که به یک مشکل بزرگ تبدیل شده است. عشق، وفا، تعهد، شرم کنار میرود هر مردی با هر زنی هر وقتی هر طوری دوست دارد برود! خب برای چی؟ برای این که اینطوری دوست دارند. دوست داری؟ بله اینطوری راحتم خیلی خوش میگذرد. خب اولاً پدر ده نفر دیگر را درمیآوری فرزندی هم که به دنیا میآوری نابودش میکنی بعد وقتی این با هم جمع میشود من که نیستم شما هستید آن موقعها به هم بگویید که یادت هست فلانی 200 سال پیش چی گفت؟ آن موقع یادتان باشد البته آن موقع هم شما هم آن طرف آمدید. حالا کار به کجا رسیده؟ بعدش آمدند گفتند چرا با زن شوهردار رابطه نداشته باشیم؟ او هم گفت من چرا با شوهر این رابطه نداشته باشم؟ بعد رفت جلو حالا کی گفته باید با جنس مخالف باشد؟ با جنس خودمان هم باشد! بعد جلوتر رفت گفتند اینها نه گناه است نه جرم است نه بیماری است خیلی هم طبیعی است. الآن افتخار هم میکنند و با افتخار میکنند. یکی از وزیرهای این دوره آمریکا مرد نرهخر با شوهرش آمده! شوهرش هم کنارش بود بعد مردِ گفت من از شوهرم تشکر میکنم که به من اجازه داد که وارد کارهای سیاسی بشوم و وزیر بشوم یعنی اذن شوهر هم داشت! بعد رفت جلوتر بعد رسید به کودکان. بعد رفت جلوتر گفتند اینطوری خوش میگذرد رابطه با حیوانات! رابطه با اشیاء! چند وقت پیشها دیدم یک مرد با یک میمون ازدواج کرده بود به کلیسا آمده بود حلقه هم دست هم میکردند و تور عروس روی سر میمون انداخته بود گفت این من را خیلی جذب کرده! یک خانمی هم با یک خری آمد! فیلمهایش توی اینترنت هست. یک خانمی لباس عروس پوشیده و یک خری را کت و کراوات تنش کرده و به کلیسا آورده میگوید من احساس میکنم با این راحتم! یک آقایی آمد با گیتارش ازدواج کرده بود! – بروید اینها را ببینید – تور عروس دور گیتار پیچیده بود گفت من با این حال میکنم! من با این آرامش دارم حالا بچهشان چه میشود من نمیدانم! یک خانمی آمده بود خودش با خودش ازدواج کرده بود! اینها را دیدید؟ خانم توی کلیسا آمده لباسی پوشیده این طرفش لباس عروس تور است و این طرف لباس کراوات با کت است! خودش با خودش ازدواج کرده! حالا چه زمانی با هم آشنا شدند نمیدانم! بعد از آن خانم پرسید که چطوری شد که شما با خودت ازدواج کردی؟ خانم گفت آیا مردی وجود داشت که بشود به او اعتماد کرد؟ که با او ازدواج کنم؟ بعد هم ظاهراً کارشان به جدایی و طلاق هم کشیده بود. تهش این است که آقا اینطوری راحتتر است! مشروب میخورد بهم چسبید! به تو چسبید؟ پدر خانوادهات را درآوردی. اینهایی که معتاد هستند میگویند اینطوری راحتم! مگر هر کاری را که راحت هستیم و خوشمان میآید حق داریم بکنیم؟ آن کسی که مواد میزند آن لحظه خوشش میآید. بعد اول پدر خودش را درمیآورد. آبرویش در جامعه میرود. اراده ندارد. اخلاق سرش نمیشود. به زن و بچههایش ظلم میکند و پدر خودش را درمیآورد. درد میکشد، رنج میکشد. چرا؟ چون میخواست راحت باشد. من میخواهم بیحجاب بیایم چون راحت هستم. این استدلال برای این کار کافی نیست.
یک سؤال دیگر را هم بگویم. میگویند حجاب من به شما چه مربوط است من اصلاً میخواهم گناه کنم. خیلی خب گناه کن. بین تو و خدا یک رابطه است بین تو و مردم یک رابطه دیگر. دوتا رابطه است. یکی میگوید من میخواهم مواد بزنم. خب بزن تا بمیری. کسی هم نباید یواشکی بیاید توی خانهات ببیند تو داری چه کار میکنی؟ اما میگوید من میخواهم توی خیابان بیایم مواد بزنم میخواهم به دیگران هم عرضه کنم! حق نداری. چون اینجا میخواهی به بقیه هم صدمه بزنی. یک خانم یا یک آقایی بگوید من میخواهم برهنه بیرون بیایم به خودم مربوط است. بله یک بُعد آن به تو مربوط است بین تو و خداست، گناه میکنی، نتیجه آن را در آخرت خواهی دید. من آخرت را قبول ندارم خب نداشته باش. آخرت تو را قبول دارد بعد میروی میبینی. میگوید اصلاً میخواهم بروم جهنم! میگوییم خب برو به جهنم که میخواهی جهنم بروی. چرا میخواهی جامعه را جهنمی کنی و بقیه را هم با خودت جهنم ببری؟ چرا میخواهی خانوادههای دیگر را متلاشی کنی؟ خودت را میخواهی جهنم ببری چرا جامعه را فاسد میکنی؟ عجب، مگر جامعه فاسد میشود؟ بله، وقتی آرایش میکنی بیرون میآیی، وقتی نیمه برهنه بیرون میآیی فضای عمومی جامعه را داری فضای جنسی میکنی. تو باید برای مردی آرایش کنی و برهنه شوی که با تو پیمان عشق بسته و به تو وفادار است نه با هر کسی در خیابان. آن دخترخانم و زنی که بیحجاب و برهنه بیرون میآید و نمیفهمد که وقتی تو از خانه بیرون میآیی تا برمیگردی صدتا پسر و مرد تو را میبینند و خوششان میآید به تو نگاه کنند. یک بار یک پیرمردی گفت من توی اتوبوس مینشینم نمیدانم چه کار کنم گیج شدم! گفتم چطور؟ گفت آخه به این طرف نگاه میکنم خانمها را ببینم آن طرفیها از دست میروند! به آن طرف نگاه کنم میبینم بعضی از خانمها این طرف از دست رفتند من نمیدانم چه کار کنم؟! شما میخندید ولی این جاذبه جنسی و محبت را خداوند در زن و مرد گذاشته برای این که ازدواج کنند و نسل بشر ادامه پیدا کند و خانواده تشکیل بشود وقتی میآیید این را بیجا مصرف میکنید خانوادهها را متلاشی میکنید. بعد شوهر خودت فردا به تو دیگر نگاه نمیکند چون میگوید من توی خیابان دوتای دیگر را دیدم که با آنها خیلی راحتترم! از تو خوشم نمیآید دلم را زدی! با یکی دیگر راحتترم. مگر حق دارید بگویید چون من راحتم این کار را میکنم. غیر از راحتی مسائل دیگری هم وجود دارد.
هشتگهای موضوعی