علی ع، غدیر و تمدن سازی
عید غدیر، اعلام ولایت امیرالمومنین ع _ ۱۴۰۱
بسمالله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ.
عرض سلام محضر برادران و عید غدیر را تبریک عرض میکنم. دوستان فرمودند هم به مناسبت عید غدیر و هم به مناسبت کار برادران عزیز در خصوص مسئله ولایت بحث بشود من میخواهم به نقطه وصل این دو، یعنی ارتباط مسئله ولایت و ایمان دینی ما با این پروژههای کار تولید ثروت، استفاده درست از منابع، مدیریت درست نیروی کار، ارتباط آن با مقوله ولایت دینی و معنوی صحبت کنم. معمولاً وقتی صحبت از ولایت و دیانت و معنویت میشود تمرکز به سمت میرود آنچه که به معنی عبادت خاص است. مذهبی بودن در معادلاتی که ما داریم با آن زندگی میکنیم عمدتاً در ابعاد شخصی مذهب منحصر میشود یعنی عمدتاً وقتی میخواهد بگویند یک جامعه یا یک خانواده چقدر ولایتی هستند و اهل ولایت هستند؟ چقدر مذهبیاند؟ چقدر متدین هستند و چقدر شیعه علیبنابیطالب(ع) هستند تقریباً همه توجهها روی مسئله زیارت و عزاداری میرود. یعنی آن خانواده یا آن جامعهای که این مناسک را بیشتر رعایت میکنند مثلاً عید غدیر شیرینی پخش میکنند و نیمه شعبان چراغانی میکنند اینها مذهبیاند! بعد، از آن زمان و مکان مقدس خاص که بیرون میآییم دیگر مذهبی نیست چون نمیداند مذهب راجع به این مباحث چه گفته است؟ یکی از این مشکلات این است که ارتباط نظری و عملی ولایت دینی و ایمان مذهبی را با این پروژههای تولید و توزیع و مصرف نمیدانیم. یک چیز کلی میدانیم که باید به دنیا هم بپردازیم یا مثلاً نظم خوب است یا سعی کنیم اسراف و تبذیر نشود، خیانت نکنیم، دزدی از بیتالمال نکنیم، کلاه مردم را برنداریم، اما در همین حد است چیز بیشتری معمولاً نیست. من در این فرصت میخواهم خدمت برادران عزیز به چند نمونه از بُعد دیگر ولایت و معنویت و سبک زندگی دینی اشاره بکنم. تا به حال کمتر درباره مسائلی مثل تدبیر، نظم، مدیریت درست منابع،مدیریت درست نیروی انسانی و از این قبیل به عنوان ارزش مذهبی شده است. راجع به اینها معمولاً زیاد حساسیت نیست. مثلاً میزان مصرف، از مصرف برق و انرژی و سوخت و تا مصارف دیگر.
مسئله آموزش و مهارت کار. چند بار تا به حال راجع به این مسائل آیات و احادیث را گفتیم و شنیدیم و توجه کردیم به این که اولیای دین و رهبران الهی به این مسائل دقیق توجه کردند و از ما توجه خواستند. هرگاه از مذهب و تقوا و معنویت صحبت میشود توجه زیادی به ارتباط آن به مقوله عقلانیت و عدالت نمیکنیم. به حرم و زیارت میرویم مذهبی میشویم. ماه رمضان میشویم مذهبی هستیم. ماه محرم سیاه میپوشیم. در اعیاد و میلاد و عزا. مثل این که ما با پیامبران و اهل بیت(ع) همین جاها قرار ملاقات داریم! یعنی اینها فقط آمدند برای ما مناسکی تعریف کنند که ما آنجا یک کم ثواب ببریم و ثواب کنیم و یک کم هم احیاناً تخلیه روحی و آرامش. کار دیگری با اینها نداریم. غدیر، نیمه شعبان، عاشورا، مبعث همه اینها برای ما کارکردش در همین است که به عنوان مناسک یک اظهار بیعت است که معلوم باشد ما با غیر مذهبیها فرق داریم! ما مثل آنها نیستیم و با آنها فرق داریم. اما بعد در نحوه مدیریت و چه مدیریت اقتصاد خانواده، چه اقتصاد جامعه، چه سیار نهادهای مدیریتی ما خیلی دقت و برنامهریزی و مسئولیتپذیری در آن حوزهها را امر مذهبی تلقی نمیکنیم. هم به لحاظ حقوقی و اخلاقی و هم به لحاظ سبک زندگی و سبک مدیریت. در نماز جماعت دیدید بعضیها تقبلالله، همدیگر را میبوسند برادر هستند! در نانوایی سر پنج تا 10 تومنی از هم حلالبودی میطلبیم که پول خورد ندارم تو رو خدا ما را میبخشی؟ حلال میکنی؟ بعد دو ساعت بعد در بنگاه، در بازار، 50 میلیون کلاه همین را برمیداریم. آنجا برای 50 تومن حلالبودی میطلبد اینجا 50 میلیون و اگر بتواند 500 میلیون کلاهش را برمیداریم. توجه نداریم که در منابع اسلامی و بخصوص در آموزههای غدیر و امیرالمؤمنین(ع) کار، عرقریزان، آبادسازی، تولید ثروت و قدرت و علم، توزیع درست، تولید درست، مصرف درست، همه اینها در کنار نماز و روزه است. به آنها چسبیده است. اصلاً تفکیکی بین این موارد صورت نگرتفه است. به جز این نگاه امکان تمدنسازی دینی وجود ندارد من به چند نمونه طبقهبندی بعضی از آیات و روایات و منابع اسلامی بخصوص از امیرالمؤمنین(ع) اشاره میکنم که روشن بشود این ولایت و از جمله غدیر به چه درد ما در دنیا و آخرت میخورد؟ به جز این که ما یک اظهار عواطفی میکنیم و معمولاً هم از ائمه و حرمها یا شفاعت میخواهیم یا این که بیایند مشکلات ما را حل کنند. اینها امام ما نیستند. آقا بچه ندارم بچهدارمان کن، مدل ماشینم را بالا ببر، مشکلاتم را بیا حل کن! مدام به آنها سفارش میدهیم! این رابطهای که ما پیامبران و اولیای خدا داریم و با علی و اولاد علی(ع)، با اسلام علوی داریم ای رابطه همان چیزی است که انقلاب اسلامی خواسته با آن مبارزه کند. یعنی خواسته بگوید که مذهب را محدود در حرم و مسجد و زیارت و عزاداری نکنید. اگر به آنجا محدود کردید اینها دیگر امام شما نیستند. اصلاً تفکیک دین از دنیا از همین جا شروع میشود. محرم و رمضان، این زمان خاص و در مکانهای خاص ما آنجاها وفقط ولایت را میبینیم. در حالی که در یک طبقهبندی نمونههایی از ولایت در حوزه عقل عملی، در حوزه مدیریت و اقتصاد، از جمله همین منابع اشاره کنم.
ببیینید من در طبقه بندی بعضی از آیات و روایات برای این که این بُعد از ولایت دینی و معنویت را بدانیم فقط به چند دسته از اینها اشاره میکنم. چرا دین که فقط برای سعادت بشر آمده، این مقوله سعادت را با معیشت ارتباط داده است. یعنی اندازهداری، اندازهگیری، نظم، از امیرالمؤمنین(ع) شنیدیم، صدها نکات کلیدی و کاربردی در فرمایشات حضرت امیر(ع) است. همین یک جمله که ایشان نظم و ارتباط را کنار تقوا میگذارد که «تقویالله و نظم امرکم» و میفرماید همین دوتا را اگر شما سر خط و سر نخ را بگیرید تا تهش بروید تمام مشکلات مادی و معنویتان حل میشود. هم پیشرفت مادی خواهید داشت و هم تکامل معنوی. «تقویالله» یعنی خدا را در مرکز قرار بدهید و هر کاری میکنید نسبت آن کار را با خدا بسنجید با تکامل توحیدی بسنجید. «نظم امرکم» یعنی تمام امکانات، استعدادها، فرصتها، تهدیدها، منابع، تولید، مصرف، توزیع، همه اینها را درست اندازهگیری کنید و درست بچینید. منابع را هرز ندهید، نیروها را تعطیل و معطل نگذارید، زمان را از دست ندهید. تدبیر کنید یعنی هر کاری که انجام میدهید عواقب آن را بدانید. دُبُر یعنی عقب، تدبیر یعنی عقب، یعنی بفهمید که هر کاری میکنید عقب آن و پشت سر آن چه اتفاقاتی میافتد؟ این تصمیم خاص را میگیری، این پروژه را اینطوری پیش میبری، این را اولویت اعلام میکنی، اینجوری بودجهبندی میکنی. تدبیر یعنی بفهم این چه عواقبی دارد. همه اینها در ذیل نظم قرار میگیرد. نظم، یک کلمه نیست که سر ساعت بیا و سر ساعت برو نیست. نظم کل پروژه تمدنسازی است. الآن آن کشورهایی که از بقیه جلو افتادند به دو دلیل بود این ابرقدرتها به لحاظ علمی، صنعتی، اقتصادی، سیاسی و رسانه جلو افتادند و بر بقیه مسلط شدند و یک دلیل آن غارت دیگران بود، ضعیفکشی بوده، منابع همه دنیا را مکیدن، غارت میکنند و به آنجا میبرند. اما فقط این نبود. عنصر دوم نظم بود. «تقوی الله» نداشتند ولی نظم بود یعنی همه چیز را پیشاپیش مطالعه کردن، دقیق طبقهبندی کردن، پیشبینی کردن، و خلأها را ببینند و این که امکانات اضافی کجاست و چگونه اینها را هدایت بکن، استعدادها را چطور در کنار هم بچین، چگونه نظارت و مدیریت بکن. حضرت امیر(ع) وقتی میگویند «نظم امرکم» این نظم امرکم، موتور اصلی تمدنسازی و نظامسازی است. نظام یعنی نظم. نظامسازی یعنی نظم امرکم. یعنی نظام مالیاتیتان باید عادلانه و عاقلانه و درست باشد. نظام گمرک، واردات و صادرات باید منظم و دقیق برنامهریزی شده باشد. نظم یعنی برنامهریزی کامل. نظام تولید و توزیع و مصرف انرژی باید درست باشد. اینها که میگویم برای هر کدامش ما دهها و صدها در منابع دستورالعمل داریم من نمیتوانم همه آنها را بگویم و وقت شما را بگیرم فقط به نمونههایی از آن اشاره خواهم کرد. چرا از این زاویه به مفهوم دین و معنویت و تقوا و ولایت الهی، ولایت نگاه نمیکنیم؟ الآن فرق ما که غدیر را قبول داریم با آنها که قبول ندارند در سبک زندگی و مدیریت فرقمان چیست؟! اصلاً فرق شما که متدین هستید با آنها که کافر هستند خدا و آخرت را اصلاً قبول ندارند در سبک زندگی فرقمان چیست؟ در نماز و روزه معلوم است که ما تفاوت داریم. در سبک زندگی چه تفاوتی داریم؟ با خیلیهایشان تفاوتی نداریم از بعضیهایشان جلوتر هستیم و از بعضیهایشان هم عقبتر هستیم یعنی با همین معیارهای اسلامی میگویم عقبتر هستیم. نه با معیارهای صرفاً ماتریالیستی و مادی.
این سؤال را یک بار بکنیم که پذیرش غدیر در حوزه کار چه اثری دارد؟ یعنی ولایت اهل بیت(ع) در نحوه تولید و توزیع و مصرف انرژی در کشور این چه نقشی دارد؟ یعنی ما اگر غدیر را قبول نداشته باشیم چطوری میشود؟ قبول داشته باشیم چطوری میشود؟ چطوری میشود یک جامعهای که میگوید غدیر و ولایت را قبول دارد زندانهایش پر از زندانی باشد آمار طلاقش بالا برود، اعتیاد باشد، هدر رفت منابع باشد، جزو پرمصرفترین بلکه اسرافگرترین ملتهای جهان در حوزه همین انرژی و سوخت و نفت و گاز و انرژی و برق باشد اینها چطوری با همدیگر قابل جمع هستند؟ از نظر ما انگار اینها قابل جمع است؟ ما عید غدیر شیرینی پخش میکنیم ولی نظم عقلانی و دقیقی که باید دائم یک تشکیلات و یک کشور را جلو ببرد ما آن را جزء دین و ولایت دینی خیلی نمیدانیم. آن وقت همین ائمه(ع) از جمله حضرت علی(ع) میفرمایند که شخص، یا تشکیلات و سازمان یا ملتی، جامعهای که امروزش مثل دیروزش باشد جلو نرفته باشد فردا همین جایی باشد که امروز هست این دارد عقبگرد میکند دارد فرو میرود. تعبیرشان این بود که «و هو مغبون» یعنی اگر الآن ما مثل ده سال پیش مشکلات مدیریتی، مشکلات سازماندهی، مشکلات مدیریت درست منابع، منابع اقتصادی، منابع مالی، منابع زیرزمینی و مدیریت درست نیروی انسانیمن مثل ده سال پیش باشد، مثل پنج سال پیش باشد مثل پارسال باشد، امام(ع) میفرماید شما مغبون هستید و ضرر کردید. یعنی هر سال با سال قبل، هر ماه با ماه قبل، حتی هر هفته با هفته قبل ولو نیم گام باید جلو بروید. فرمودند این شاخصه تشکیلات و سازمان دینی و جامعه دینی است. یعنی آخر امسال نسبت به الان باید بتوانیم آمار بدهیم که ما چقدر هدررفت منابع، هدررفت وقت، هدررفت نیروی انسانی را علاج کردیم و چه بخشی از منابع ملی و بیتالمال را توانستیم درست هم آن مقداری که باید ذخیره بشود برای نسلهای آینده ذخیره شود میفرماید: «لاَ یَصْلُحُ اَلْمُؤْمِنُ إِلاَّ عَلَى ثَلاَثِ خِصَالٍ اَلتَّفَقُّهِ فِی اَلدِّینِ وَ حُسْنِ اَلتَّقْدِیرِ فِی اَلْمَعِیشَةِ وَ اَلصَّبْرِ عَلَى اَلنَّائِبَه.ّ» فرمودند سه زاویه و سه ضلع یک سبک زندگی فردی، اجتماعی، اعم از سیاسی، اقتصادی، مدیریتی تا خانوادگی را میفرمایند. میفرمایند اگر این سهتا در نوع مدیریت و سبک زندگیتان باشد میشود به شما متدین و مذهبی و اهل ولایت گفت. اگر نیست ولو اهل زیارت و عزاداری هستید ولی این سبک زندگی را مذهبی و دینی نمیدانند. آن سهتا چیست از جمله این یک نمونه آن تفقه در دین یعنی شعور دینی داشتن نه فقط شعائر دینی برگزار کردن. دین را به نحو استدلالی بشناسید و بفهمید اگر عقایدتان اینها نبود به یک چیزها و یک کسان دیگری عقیده داشتی چرا آنها غلط است اینها درست است؟ یعنی بفهمی که ایمان به خدا و معاد و نبوت بود و نبودش چه فرقی دارد؟ این ایمان اینجا و برای ابد چه آثاری دارد؟ برای من و دیگران چه آثاری دارد. این یعنی یک) من با دینداری سطحی مخالف هستم. دینداری که نمیدانی به چه معتقد هستی و هیچی نمیدانی که چرا به اینها معتقدی. فقط چون در خانواده شیعه به دنیا آمدی شیعه هستی اگر 200 کیلومتر آن طرفتر به دنیا آمده بودی الآن از اهل سنت بودی، اگر هزار کیلومتر آن طرفتر به دنیا آمده بودی الآن بودایی بودی. برای زیارت به بتخانه میرفتی! از این طرف 500 کیلومتر میرفتی مسیحی بودی، یعنی این مذهب تا دم بهشت زهرا به درد میخورد. این در شناسنامههاست. قراردادی است. اینها مذهب نیست از همان چیزی است که میدانی و بر اساس آن عمل میکنی. از امام(ع) پرسیدند که یک شخصی است که خیلی اهل نماز ور وزه و عبادت است آدم مذهبی و خوبی است. امام(ع) پرسیدند که من نماز و روزه و حفظ ظواهر و مناسک را به عنوان علامت دینداری کافی نمیدانم بسا که به این کارها عادت کردید. در یک خانواده و محیطی بودید مذهبی، نمیتوانستی نماز نخوانی، نمیتوانستی حجاب نداشته باشی، امام(ع) فرمود من اینها را علامت نمیدانم بسا عادت کردند، عادت کردید نمیتوانید آن را ترک کنید. اگر یک روز نمازتان را نخوانید شما را وحشت میگیرد! اینها خوب است بد نیست ولی فرمودند من اینها را برای مذهبی بودن کسی علامت نمیدانم. پرسیدند پس ما از کجا بفهمیم؟ معیار چیست؟ فرمودند در حرم و ایام مذهبی معلوم نمیشود چه کسی مذهبی است؟ آنجا همه مذهبی میشوند. در روز عاشورا دزد و عرقخور هم، همه لباس سیاه میپوشند و حسینی میشوند رباخوار و رشوهخوار هستند و زیارت هم میروند. فرمودند من در بازار میفهمم چه کسی دیندار است و چه کسی ندارد؟ موقع امضاء قراردادها، موقع تنظیم حقوق نجومی و غیر نجومی. موقع گزارش دادنها که چقدر راست است و چقدر خالیبندی است! نحوه مدیریت اموال عمومی و بیتالمال. نوع تقسیم مسئولیتها که به چه کسانی چه کارهایی سپرده شده، آیا شایستهترین فرد هستند یا نیستند. امام(ع) میفرماید اینها سخت است. آن کارهای دیگر کارهای سختی نیست. 2) «حسن التدبیر» حسن تدبیر یعنی مدیریت درست. اینها خیلی نکات مهمی است. میفرمایند یک رکن ولایتمداری، دینداری و ایمان و معنویت از نظر ما، هرچه دین استدلالیتر یعنی بفهمیم دین چیست و معتقد باشیم نه طوطیوار. تفقّه یعنی درک عمیق. نه درک سطحی از دین. فقه، یعنی درک عمیق. این فقهی که الآن ما میگوییم معنی اخصّ فقه است، معنی جدید است. در قرآن و سنت وقتی کلمه تفقّه به کار میرود به معنی علم خاص فقط نیست. تفقّه یعنی درک عمیق. شعور دینی داشته باشید. ممکن است پیادهروی اربعین را بروید اما شعور دینی را نداشته باشید در یک موقعیت خاص قرار میگیرید کلاه سرتان میرود. میدانید خوارج سربازان شهادتطلب علی بودند. اینها در جنگ صفین با معاویه جنگیدند سر یک قرآن سر نیزه رفتن بازی خوردند و به شک افتادند خودشان جلوی علی(ع) ایستادند و آخر هم یکی از همینها امیرالمؤمنین(ع) را ترور کرد. شور دینی داشت، پیشانیشان از سجده زخم بود، حافظ قرآن بودند، نمازشب خوان بودند، رزمنده بودند، ولی بیشعور بودند و همیشه هستند. تفقه فیالدین یعنی مذهبی بودن صرفاً مناسک نیست، باید شعور دینی داشته باشیم و بین علی و معاویه را بفهمیم و تشخیص بدهیم. نگویید هر دوی اینها اهل بیت هستند و قوم و خویش پیامبر هستند. آن برادرزن پیامبر است این هم پسرعموی پیامبر است، هر دو اهل بیت هستند و هر دو فامیل هستند! بحث فامیل نیست. دو) درست در کنار مسئله دینداری ریشهدار نه دینداری سطحی، در کنارش مسئله تدبیر را میآورند حسن تدبیر، یعنی مدیریت درست. یعنی اگر یک تشکیلاتی تدبیر نداشته باشد و یک خانواده بدون تدبیر دارد اداره میشود، دخل و خرج خود را تهدید و فرصتهایش را، منافعش را اصلاً نمیفهمد سرش را پایین انداخته و جلو میرود از نظر امام(ع) آن خانواده و آن سازمان و آن نحو مدیریت دینی و ولایی نیست. مسلمانانه عمل نمیکنند. تشکیلات و جامعهای که نمیداند دارد چه کار میکند و کجا میرود چه زمانی میرسد اصلاً زمانبندی ندارد مشکلات خودش را درست نمیشناسد برنامهای برای حل مشکلات خودش ندارد، تا امکانات دارد مصرف میکند وقتی هم تمام شد به چه کنم چه کنم میافتد، میفرمایند ما این را مؤمن نمیدانیم. «حسنالتدبیر فی المعیشه» معیشت یعنی اقتصاد، تدبیر اقتصادی. آن هم حُسن تدبیر نه تدبیرهای متوسط معمولی. حسن تدبیر. یعنی بهترین شیوه مدیریت. عقلانیترین، علمیترین، حسابشدهترین نوع مدیریت اقتصاد خانواده، اقتصاد سازمان و تشکیلات، اقتصاد ملی و اقتصاد بینالملل، این را جزء ایمان میدانند. میگویند کسانی که اهل ولایت ما هستند این هم دوم. 3) «وَ اَلصَّبْرِ عَلَى اَلنَّائِبَه یا ] قِوامُ العَیشِ[» تشکیلاتی که نشکن باشد. مقاومت. ملتی که با یک سختی با یک فشار، با یک مشکل، دیدن چهارتا مانع، منصرف نشود، مردد نشود، خسته نشود، مأیوس نشود. شکننده نباشد، فرمودند نمیشود هم ایمان داشته باشید و هم شکننده باشید. در برابر مشکلات ضعف نشان ندهد و تنبل نباشد. از کار نترسد. همین یک حدیث، تا بقیهاش! ایمان را سه ضلع تعریف میکنند یکی عقل دینی، دینداری غیر عوامانه. شعور دینی، آگاهی دینی که بتوانی مقایسه کنی، بتوانی درست تصمیم بگیری، بتوانی تشخیص بدهی، دوم؛ مدیریت درست اقتصاد. مدیریت درست منابع انرژی، مدیریت درست زمان، مدیریت درست نیروی انسانی. سوم؛ یک جامعه و یک خانواده، آن تشکیلات و سازمان مقاوم و قوی باشد و با یک پِخ نپوکد! با یک فشار و یک تحریم و یک تهدید از پا درنیاید. اگر در یک پروژه ضرر کرد و شکست خورد رها نکند. خب این ارتباط دادن بین سعادت و معیشت، بین اندازهگیری درست، تقدیر. یک تعبیر دیگر هم است که میفرمایند: «حُسنُ التَّقدِیرِ» از امام(ع) میپرسند که زندگی دینی چطور زندگیای است؟ میفرماید یک رکن آن حسن تقدیر است. تقدیر؛ قدر یعنی اندازه، مقدار، قدر. تقدیر یعنی همه چیز را درست اندازهگیری کنید. حسن تقدیر که از ارکان زندگی ولایی و دینی در روایات ما شمرده شده، از جمله از منظر حضرت علی(ع) یک رکن مهم آن این است که آیا همه چیز را درست اندازهگیری میکنید؟ اندازه سرت میشود؟ چقدر انرژی مصرف میکنیم؟ چقدر تولید؟ چقدر نیاز داریم؟ 20 سال دیگر چه اتفاقی میافتد؟ اینطوری عمل کنیم پروژه چه میشود؟ آنطوری عمل کنیم چه میشود؟ همه اینها یعنی سوء تقدیر یا حُسن تقدیر. امام(ع) میفرمایند خانوادهای که، جامعهای که، حکومتی که، تشکیلات و سازمان و هلدینگی که، این چیزها سرش نشود نمیتواند پسوند دینی، اسلامی برای خودش بیاورد. اگر اندازه سرت نمیشود. یعنی اِشراف مهندسی به کار. خب چقدر راجع به اینها حساس هستیم؟ ما اینها را امر دینی تلقّی میکنیم؟ یا میگوییم اینها امر دنیاست؟ ما چقدر اینها را عناوین مذهبی میدانیم؟ امام(ع) میفرماید اینها ملاک ایمان است یعنی مؤمنی که اندازه سرش نمیشود مثلاً یک مسافرت میخواهد به تفریح برود درست نمیتواند برنامهریزی کند که چقدر پول دارم؟ چند نفر هستیم؟ چند روز فرصت دارم؟ امکانات چیست؟ چه کنم که کمتر مصرف بشود و بیشتر همه آسایش داشته باشند و خوش بگذرد اما صدمه نبینیم؟ این سفر یک هفتهای یک پروژه است. امام(ع) میفرمایند این قدر نظم و این محاسبه و انسجام و هماهنگی مهم است میفرماید حتی اگر یک سفر تفریحی میخواهید بروید از قبل باید درست تقسیم کار کنید حتی باید معلوم باشد که چه کسی مدیر است؟ مشورت بکند اما یک نفر باید روشن باشد که چه کسی مسئول است؟ جه کسی تشخیص بدهد که ما کجا استراحت میکنیم؟ کجا توقف میکنیم؟ کجا ناهار میخوریم؟ چه زمانی و چه ساعتی راه میافتیم؟ اینطوری که ببینیم چه میشود فرمودند اینطوری نمیشود. فرمودند اگر دو نفر دارید با هم یک مسیری را میروید میگویید ما از اینجا میخواهیم تا فلانجا سفر کنیم، فرمود اگر دو نفر هستید روشن کنید که کدامتان باید تصمیم بگیرید و مدیریت چه کسی بهتر است؟ دو نفر آدم، یک مسیری را میخواهید بروید، از کجا برویم؟ چه زمانی برویم؟ با چه وسیلهای برویم؟ چطوری پول آن را حساب کنیم؟ باید اینها را روشن کنیم. بعضیها توجه ندارد قرآن وارد مسائل ریز شخصی میشود فکر میکنند که اینها مسائل شخصی است میگویند خدا آمده راجع به یک چنین چیز کوچک و جزئیای آیه نازل شده؟ برای چی؟ مثلاً میفرماید اگر دو نفر دارید با هم معامله میکنید حتماً نه این معامله سر مغازه محل، حتماً «کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ...» کاتب یعنی دیوانسالاری، بوروکراسی درست، یعنی ثبت درست. یک قرارداد مشخص. «بالعدل» باید عادل باشد یعنی حقوق دو نفر را بشناسد و رعایت کند، شاهد بگیرید. یک کسی بگوید حالا دو نفر یک معامله میخواهند با هم بکنند باید آیه بیاید اینها را بگوید؟ بله باید آیه بیاید. وقتی خداوند دارد به ما میگوید که ما این میز را میخواهیم من و شما با هم معامله کنیم باید دقیق مشخص کنیم که زمان تحویل چه زمانی است؟ مواد و مصالحی که این را ساختهای چیست؟ چه کسی انجام میدهد با چه هزینهای چرا؟ یعنی حسن تدبیر و حسن تقدیر یعنی همان اول کار از صفر تا صد آن را باید پیشبینی کنید و برنامهریزی کنید. این هم جزو ولایت علی(ع) است. از الآن هر پروژهای را برمیدارید باید مشخص کنید که این مسیر را چطوری باید بروم؟ هزینه آن چقدر است؟ میارزد یا نمیارزد؟ با ملاکهای دینی، توحیدی که انسانیت ما و انسانیت انسان معیار آن است سازگار است یا نه؟ یعنی مشروع است یا نه؟ این سود و این نحوه کار حرام است یا حلال است؟ کلاهبرداری بزک شده است یا واقعاً خدمترسانی به جامعه است؟ دکان برای خودمان باز کردیم یا نه؟ بعضی از وزارتخانهها و نهادها هستند خود افرادی که آنجا متخصص هستند، حالا بعضی کارها جهادی شکل میگیرد و بر اساس نیاز و خلأیی که هست معمولاً فرض بر این است که اینطوری نیرو میگیریم ولی نیروهایی هستند که تخصص هم دارند حقوق مفصلی هم میگیرند هیچ کاری ندارند. من شنیدم ما حدود 5/4 میلیون کارمند داریم حداقل با خانوادههایشان حداقل 26 میلیون میشود یعنی یک چهارم ملت ما کارمند و حقوقبگیر دولت هستند که ما و شما هم هستیم. آن وقت نظام کارمندی و سازمان مدیریت دولتی ممکن است دو جور باشد. یک وقت کار زمین مانده، شما برای کار دنبال آدم متخصصتر و واردتر میگردید یک وقت شما آدمها روی دستتان ماندند میخواهید برایشان شغل درست کنید این دو طرز مدیریت است. یعنی طرف میگوید من برای این افراد میخواهم کار داشته باشم و سر کار بروند آشنا هستند آن وقت چارت تشکیلاتی را به حسب آدمهایی که هستند و کاری هم ندارند میبندید. یک وقت نه، پروژه را شروع کردید و میبینید این پروژه دهتا نیاز دارد من به 30تا آدم در این باب احتیاج دارم آن وقت باید بگردید میفرماید جزئی از ولایت این است که هرکس هر مسئولیت علمی، اقتصادی، عملی و مدیریتی را قبول کند- این هم جزو ولایت دینی و مذهبی است – اگر خودت را شایستهترین فرد در دسترس و ممکن برای یک مدیریت و کاری نمیدانی به تو پیشنهاد میکنند و تو قبول میکنی تو خائنی! هرچه میخواهی برو زیارت، پیاده برو زیارت. روضه بگیر، شربت پخش کن، آش نذری بده، عاشورا لباس سیاه تنت کن، مذهبی و متدین نیستی. حالا میبینی ولایت علی یک کم دارد سخت میشود. حالا میگویی یک کم تجدید نظر کنیم که غدیر را بپذیریم؟ نپذیریم؟ چون فرق غدیر این بود. اصلاً فرق اسلام علی(ع) و اسلام معاویه در همینها بود. و الا معاویه که مخالف حج و نماز و روزه نبود. معاویه که خدا و پیامبر را انکار نمیکرد. معاویه وصیت کرد که من چندتا تار موی پیامبر را نگه داشتم که وقتی مردم در کفن من بگذارید! معاویه که لامذهب نبود؛ میدانید معاویه مثل یزید نبود که جلوی مردم شراب بخورد، ظاهراً رعایت میکرد. به امیرالمؤمنین(ع) نامه زد و گفت «إتّق الله» تقوا داشته باش! معاویه به حضرت امیر(ع) نامه مینویسد و میگوید تقوا داشته باش عمر دنیا دو روز است اینقدر حرص قدرت و حکومت را نزن. جنگ بین مسلمانان راه نینداز. معاویه به امیرالمؤمنین(ع) میگوید اینقدر حرص نزن! دعوا سر عدالت و عقلانیت بود، سر معنویت صادق و کاذب، سر تقوا و نفاق. ریا. و الا ظاهرش که فرقی نمیکرد. خب برنامهریزی درست اقتصادی، عقل اقتصادی، عقل معاش و عقل معاد. تعبیر دیگرشان این است که اگر از منابع عمومی و بیتالمال و یا حتی از منابع خصوصی کسی که با شما قرارداد بسته است، تعهد کردی این مصالح را به کار میبری ولی به کار نبردی کمّا یا کیفاً یعنی گفتی من این خانه را برای تو میسازم با این مصالح و با این کیفیت و این مقدار. امام(ع) میفرمایند اگر خلاف این عمل کنی خائن هستی. یک مقدار کم بگذاری خائن و فاسد هستی اهل ولایت ما نیستید، شما تابع ولایت معاویه هستید. یعنی این کنار هم گذاشتن از ژرفشناسی دین و اندازهگیری و مدیریت درست معیشت و اقتصاد اینها کنار هم قرار داده شدند اینها هر دو جوهر دین هستند. میفرمایند آن تشکیلات و مدیریتی که اهل اسراف یا تبذیر یا اتلاف است، اینهایی که این کارها را میکنند مسئولیتها و مدیریتهای اینان نامشروع و حرام است! یعنی هرکس از منابعی که در اختیار دارد وقت، فرصت، منابع، امکانات، اسراف میکند. اسراف یعنی بیش از نیاز واقعی داری مصرف میکنی، اینقدر نیاز نداری، اینقدر لازم نیست. در این سالن این تعداد چراغ لازم است یا نه؟ ستونهای چراغ برق در خیابان فاصلهشان باید اینقدر کم باشد یا نه؟ مصرف کننده زیاد و مصرف کننده کم باید با آنها به یک شیوه معامله بشود یا باید گوش او را بتابی و به این جایزه بدهی؟ اسراف یعنی الگوی مصرف شما غلط است. اصلاً این کشورهایی که از بقیه جلو افتادند یکی از کارهایی که کردند نظم بوده، تقدیرالمعیشه، یکی هم الگوی مصرفشان را اصلاح کردند در خانههایشان این قدر مصرف نمیکنند ندارند هم که بکنند. گران است. چون نفت ندارند ما نفت و گاز مفت داریم، بچه سرمایهدار هستیم، بچه سرمایهدار نمیفهمد که اینها از کجا آمده و اگر اینها نباشد چه میشود؟ ما اگر نفت نداشتیم الآن به شما میگفتم چه خبر بود؟! نفت و گاز گذاشتند مال مفت است! این ضعف مدیریت و برنامهگی و تنبلی و بینظمی ما را پوشانده، همه اینها را ما فعلاً داریم با نفت و گاز جبران میکنیم. اگر اینها را نداشتیم بعد میفهمیدیم که این سبک مصرف و توزیع و این سبک کار با چه سرعتی شکست میخورد؟ آن کشورهایی که اینها را ندارند اگر عقل معاش، عقل اقتصادی، همین تدبیر معیشت داشته باشند دارند که کم هستند و اقلیت دارند بر خودشان سخت میگیرند همه چیز را عقلانی و منظم پیش میبرند آن وقت بر بقیه مسلط میشوند چون بر بقیه قویتر و عالمتر هستند. اکثر ملتهایی هم که این توان را ندارند بیچاره و فقیرند و گرسنهاند، نه نفت و گاز دارند و نه شعور مدیریت. یکی از این دوتا را حداقل باید داشته باشید تا نمیرید! بیشتریها این دوتا را ندارند گرفتار هستند. بعضی از کشورها که بر دنیا مسلط هستند با زور مسلط شدند و نفت و امکانات بقیه را هم برمیدارند مدیریت هم میکنند. هم ظلم میکنند و هم مدیریت. کشورهایی مثل ما جایگاه خودشان را بر اساس این مبانی باید درست بدانند. تبذیر هم یعنی ریخت و پاش. یعنی ممکن است نیازت خیلی نباشد اما کیفیت مصرفتان غلط است. تبذیر؛ یعنی همینطور نمیدانی چطوری باید مصرف کنی. تبذیر یعنی عقلانیت مصرف نداری، مدیریت مصرف نداری، یک جایی باید منابع و نیروی انسانی و وقت شش واحد باشد سه واحد است. یک جا باید سه واحد باشد شش واحد است. یعنی بدون عقل امکانات را پاشیدی. تبذیر، بذر را چطور میپاشند؟ اگر درست بپاشی یا غلط چه نتیجهای دارد؟ اتلاف چیست؟ اتلاف فرض بر این است که نه اسراف باشد نه تبذیر. یعنی بیش از نیازت نیست درست هم توزیع کردید اما درست بهرهوری ندارید. یعنی آن مقداری که از این پول و نفت و گاز و انرژی باید بازدهی و خروجی داشته باشد آن مقدار ندارید. نشتی دارد. لولهکشی کردید ده واحد انرژی دارید میدهید ولی این وسط 6 جای آن سورخ است. تو 10 واحد تولید میکنی ولی 2 واحد به مصرف کننده میرسد به این هم اتلاف منابع میگویند. اسراف، تبذیر، اتلاف. امام(ع) میفرمایند این سهتا سهتا خط قرمز در زندگی اقتصادی و در مدیریت منابع و در اقتصادی ملی و در هر سازمان و تشکیلاتی است. خب چرا به اینها حساس نیستیم؟ چرا اینها را مذهبی تلقی نمیکنیم؟ میگویند اینها امور دنیوی است ربطی به دین ندارد! دین همان نماز و عزاداری است اینها دین نیست!
و راجع به حیف و میل؛ هم حیف، هم میل. بعضیها میل میکنند بعضیها خودشان میل نمیکنند ولی حیف میکنند یعنی ضایع میکنند. خودش دزد نیست. آن کس که میل میکند دزد است آن که حیف میکند خودش نمیخورد ولی همه چیز را نابود میکند. از همه بهتر این است که هر دویش را با هم انجام بدهیم یعنی هم حیف هم میل! حیف و میل از همه بهتر است!
حالا یک بُعد دیگر از ولایت؛ خواهش میکنم این حدیث را دقت کنید ببینید از این جمله چه میفهمیم؟ امام(ع) میفرماید از نظر ما خائن و بیعرضه مساوی هستند. تا چنین چیزی را شنیدید؟ «مَا أُبَالِی إِلَى مَنِ اِئْتَمَنْتُ خَائِناً أَوْ مُضَیِّعاً». مُضیّع یعنی کسی که کاری را ضایع میکند. پروژهای را برمیدارد درست پیش نمیبرد و آن را ضایع میکند. بیتالمال را نابود میکند. اموال را از بین میبرد، یک تعهدی را میپذیرد و میگوید این پروژه را انجام میدهم و این پروژه درست انجام نمیشود. 20سال معطل میماند، پول هدر میرود، نیروی انسانی هست ولی درست به کار گرفته نمیشود. زمانبندیها درست نیست، طبق قراردادها درست عمل نمیشود، خود قرارداد درست نیست. ولایت دینی و شیعی، ببینید اهل بیت چه کسانی را قبول دارند؟ میگویند اگر در امور عمومی حتی امور خصوصی، شما فاسد و خائن باشید، دزد باشید یا دزد نیستید آدم پاکی هستید اما بیعرضه هستید عاقلانه کار نمیکنید کارهایی که میکنید ضرر آن بیشتر از سودش هست یا اتلاف منابع است یا اسراف است یا تبذیر است یا حیف است ولو نه میل. میفرماید آدمها و مدیریتهایی که کار را ضایع میکنند و درست به نتیجه نمیرسانند، برنامه ندارند، پاسخگو نیستند، درست مهندسی نمیکنند، بیعرضه است ولو قصد سوء ندارد مثل خائن و فاسد است. درست است از نظر شخصی نیت او فرق میکند به لحاظ شخصی مساوی نیستند اما به لحاظ کار مساوی است. «مَنِ اِئْتَمَنْتُ...» به چه کسی اعتماد میکنی؟ کارها را به چه کسی میسپاری؟ «خَائِناً أَوْ مُضَیِّعاً» خائن است یا بیعرضه و ناکارآمد؟ امام(ع) و رهبران ما میگویند آدمهای ناکارآمد و مدیریت ناکارآمد مثل مدیریت فاسد است مثل خائن است ولو حتی دزد نباشی. چرا؟ چون فساد اداری چه کار میکند؟ منابع عمومی و بیتالمال را از بین میبرد. ضعف مدیریت هم همین کار را میکند. فقدان عقلانیت اقتصادی و مدیریتی چه کار میکند؟ تقدیرالمعیشه وقتی نیست، تقدیر و تدبیر نیست وقتی نیست خروجی آن هم همین است. یعنی خروجی کار آدم خائن و آدم ناکارآمد و بیعرضه خروجیاش یکی است. این حرف هم جزو مذهب است. تقدیر، اندازهگیری، یعنی عقل و علم، پیشبینی، مدیریت، فرمودند هر کاری را شروع کنید بدون این که از قبل راجع به ابعاد مختلف آن فکر کرده باشید و برنامه داشته باشید، سناریوهای مختلف، پلان یک، پلان دو، پلان سه، اگر اینطوری شد بعد چه کار کنم؟ اگر اینطوری نشد بعد چه کار کنیم؟ پیامبر اکرم میفرماید اگر کاری را بدون تفکّر از جهات مختلف، از قبل شروع بکنید شما یک عمل دینی انجام ندادید و نمیتوانید اصل قربت کنید و بگویید خدایا به خاطر تو این کار غیر عاقلانه انجام میدهم! همینطور که نمیتوانی بگویی خدایا به نام تو این کار غیر اخلاقی را انجام میدهم. میگویند اول هر عمل بگویید بسمالله! نمیتوانی بگویید بسمالله الرحمن الرحیم بعد برویم عرق بخوریم! مشروب بخوریم! بسمالله الرحمن الرحیم برویم رشوه بگیریم! به نام خدا میخواهیم رشوه بگیریم! همانطور که کار غیر اخلاقی و ظلم و فساد را با نام خدا نمیشود شروع کرد، کار غیر عقلانی و ناکارآمد را هم نمیتوانید با نام خدا شروع کنید. غدیر یعنی این.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید اینها صفات مؤمن است، نمیگوید اگر اینطوری باشید وضع دنیایتان خوب میشود و اگر نباشید وضع دنیایتان خراب میشود! آن که روشن است. میگویند تعریف مؤمن این است یعنی اینها جزء ایمان مذهبی و دینی است. همانقدر که یک آدم متدین روی طهارت و نجاست حساس است بیش از آن روی حلال و حرام، باید حساس باشد و بیش از آن و به همین اندازه در مورد درست یا نادرست بودن کار، عاقلانه و علمی بودن یا نبودن آن باید مطمئن و حساس باشد. یک نمونه دیگر از فرمایشات حضرت امیر(ع): میگویند مؤمن – کلمه مؤمن را دقت کنید - «اَلْمُؤْمِنُونَ...» مؤمنین جامعه دینی و مدیریت دینی کیست؟ «هُمُ اَلَّذِینَ عَرَفُوا مَا أَمَامَهُمْ...» «أمام» یعنی جلو، آینده. اِمام و اَمام هر دو به معنای جلو و جلودار است. مؤمنین کسانی هست که آینده را از قبل ببیند. ما چقدر روی این مفاهیم حساس هستیم؟ اینها چه ربطی به ایمان دارد؟ «عَرَفُوا مَا أَمَامَهُمْ» عرفوا؛ یعنی معرفت، شناخت، علم، دقت. فرمود مؤمن و جامعه ایمانی و مدیریت دینی آن است که «أَمَامَهُمْ» آینده را که چه کنم و چه خواهد شد و چه پیش میآید؟ همه احتمالات مختلف را درست بشناسد و بتواند از قبل پیشبینی و برنامهریزی کند. این مؤمن میشود. ایمان با پیشبینی چه ربطی دارد؟ پس معلوم میشود ربط دارد، ما که ارتباط نمیبینیم معلوم میشود که تفکیک دین از دنیا و تفکیک دین از سیاست داریم که میگوییم اینها امور دینی نیستند. تدبیر، آیندهنگری، محاسبه درست، پیشبینی درست، که با این شرایط، در این شرایط، با آن رقبا، با این تهدیدها و این فرصتها فلان پروژهها کدامها و چگونه چه کنیم چه خواهد شد؟ خب تا حالا این را امر دینی تلقی کردید؟ این جزو تعریف مؤمن است، اینها بیربط به علم و دین و معنویت نیست. چرا؟ برای این که اگر درست پیشبینی و مدیریت نکنیم اموال عمومی نابود میشود و بعد جامعه گرفتار میشود. فقیر میشویم. وقتی فقیر شدیم وابسته میشویم، ذلیل میشویم. بعد چه میشود؟ نگاه کنید یک تصمیم نادرست و یک مدیریت نادرست در یک حوزه ملی باعث میشود که بعد از 5 سال، 10 سال، 20 سال آن پروژههای ملی شکست میخورد وابسته میشویم، فقیر میشویم، بیخ گلویمان را میگیرند و فشار میآورند نمیتوانیم مقاومت کنیم چون آسیبپذیر هستیم و نیازمند هستیم. وقتی که فقر و وابستگی آمد ضعیف میشویم وقتی ضعیف شدید به تو طمع میکنند که حمله کنند، حمله هم نکنند وقتی پروژههای تولیدی از کار افتاد با یک تصمیم مدیریت غلط و بدون این محاسبات حرکت کردن بخش مهمی از منابع ملی و بیتالمال هدر میرود بعد یک مرتبه میبینیم دهها هزار نفر بیکار میشوند. هزاران خانواده به مشکل میافتد. بعد زن و شوهر در خانه مشکل مالی دارند مرد هم بیکار است یکسره با هم دعوا میکنند بعد یک مرتبه آمار طلاق بالا میرود، بعد بیکار میشود عصبی میشود یا دنبال پول مفت است میرود معتاد میشود و آمار اعتیاد بالا میرود، و این شخص نمیفهمد که تمام این کارها را تو کردی! وقتی من پروژههای ملی را درست انجام ندهم، این مثل دومینو است. دیدید دومینو چطوری است؟ این طرف یک چیزی را میاندازید یک ساعت بعد از آن طرف اتاق یک صدایی میآید نمیفهمید که آن کار توست!
امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند آثار ندانسته و حتی گاه نخواسته و ناخواسته اعمال و تصمیمات شما در عرصه اجتماعی دامنگیر شما خواهد بود. یعنی مثلاً بنده یک حرفی بزنم و خودم هم توجه نداشته باشم این حرف با دو واسطه منشأ انحراف یک کسانی بشود. باعث دعوای یک عدهای و دعوای بیخودی بشود. مثلاً بنده بنشینم علیه یک نژاد و قومیت به نفع یکی، راجع به قومیتپرستی صحبت کنم بعد دوتا قبیله به جان هم بیفتند بزنند همدیگر را بکشند من هم اصلاً خبر نداشته باشم! منظورم هم آن نبوده، ولی من آن کار را کردم من شریک هستم. حضرت علی(ع) میفرمایند سعادت با معیشت و مدیریت مربوط است اگر درست مدیریت را رعایت نکنید معیشتتان خراب شود دینتان مشکل پیدا میکند، ایمانتان مشکل پیدا میکند. همین الآن اگر شما حقوق نداشته باشید، خانه نداشته باشید، شغل نداشته باشید اینقدر مؤدب و آرام اینجا نمینشینید، من هم نمینشینم. چون میدانید کار دارید، یک حقوقی میگیرید و نیازهای اولیهتان تأمین است حال دارید بنشینید اینجا صحبت گوش کنید و الا اگر این مشکلات را داشتید میگفتید برو دنبال کارت! اینجا نشستی ور ور میکنی! اصلاً حوصله ندارید صحبت گوش کنید. دندانتان درد میکند احوال کسی را دیگر نمیپرسیم، اخلاق یادمان میرود. خب این ارتباط ماده و معناست. اصلاً تفکیک دین از دنیا به همین دلیل غلط است. چرا پیامبران که برای نجات روح ما آمدند اما به حقوق جسمانی ما توجه دارند وارد سیاست و اقتصاد و ازدواج میشوند و راجع به مسکن حرف میزنند و... یکی از یاران امام(ع) یک بنده خدایی بود که یک خانه خیلی کج و کولهای داشت! معلوم بود یک معمار مونگولی داشته! امام(ع) چند بار به او گفتند که خانهات را عوض کن، اصلاح کن، زن و بچهات اینجا خیلی در عذاب هستند. گفت آقا خیلی ممنون، پول هم ندارم، ما عادت کردیم! چند وقت بعد امام(ع) پولی تهیه کردند و گفتند من به تو پولی که تهیه کردم میدهم برو با این پول یک خانه بخر، یا اگر نمیتوانی من خودم اقدام کنم، خانوادهات دارند رنج میبرند و اینجا عذاب میکشند. گفت نه آقا خیلی ممنون ما قانع هستیم! و بعد هم گفت راستش را بخواهید این یادگاری پدرم هست پدرم بود الآن ما مینشینیم الآن اگر خانه آماده مجانی هم به من بدهند من آنجا نمیروم! به این خانه دل بستیم به یاد مرحوم پدر! چون ایشان ساختند من دلم نمیآید بروم. امام(ع) دو- سه بار به او گفتند پدر شما این خانه را غلط ساخته، این مشکلات را دارد، 4- 5تا مشکل دارد، هر بار گفت نه پدرم پدرم... بالاخره امام(ع) فرمودند: «و اِنْ کانَ أبوکَ أحْمَقٌ یَنْبَغی أنْ تَکُونَ مِثْلُهُ؟» ولو پدر جنابعالی احمق تشریف داشتند شما باید در این خانهای که ایشان ساختند به احترام ایشان زن و بچهات را زجر بدهی؟ خب پدرت در معماری احمق بوده است. یک وقت نداری، مضطری، من دارم میگویم کمکت میکنم برو، خانواده تو دارند رنج میبرند و آنجا مشکل دارند. ببینید اینها آموزگار معنویت هستند اما به این مسائل فکر میکنند.
یک نکته دیگر عرض کنم و عرض خود را ختم کنم. استفاده درست از امکانات، یک دسته روایات داریم که منابع و امکانات را درست شناسایی کنید، درست استفاده کنید، نه بیش از نیاز استفاده کنید نه غلط مصرف کنید. یک دسته امکانات راجع به ضرر و حرمت اضرار است. یعنی هر امضایی بکنید هر اقدامی بکنید که باعث بشود یا به کل ملت صدمه و ضرر بخورد یا به یک شخصی که با شما قراردادی بسته، معاملهای کرده، اعتماد کرده، به او ضرر بزنی، تمام سودی که میبری حرام است. میگویند اگر یک سدّی، یک مترویی، یک پروژه بزرگی دارید میسازید اگر باید ده هزار نفر ساعت وقت بگذاری، نُه هزار و نهصد نفر ساعت وقت گذاشتی شما مشغولذمه و مسئول هستید یعنی این دزدی است. اگر یک سدّی را ساختید دقت کافی نکردید باید بیشتر دقت و محاسبه میکردید یا مصالح درست به کار نبردید برای این که مقرون بصرفه برای من نبود آن مقداری که عقل و علم حجت است و میگوید باید اینقدر باشد، اینقدر نبود، بعد این سدّ خراب بشود صد نفر بمیرند یا اصلاً کسی نمیرد، میلیاردها خسارت بخورد یا اصلاً سدّ خراب نشود ولی باید باید هر چند سال دوباره بیایند یک جای آن را خرج کنند درست کنند، آفتابه خرج لحیم بشود! امام(ع) میفرماید جهنمی هستی. اگر بیدقتی باعث بشود که به یک کسی یا کسانی صدمه بخورد یک کسی بمیرد بیاحتیاطی کردی مُرد. قاتلی. خب اینها هم دین و مذهب است. در غدیر و ولایت اینها را هم باید بگویید. مدام میگوییم بیایید بروید غدیر را اثبات کنیم. خب حالا اثبات کن که چی؟ اگر اینها و آنها نباشد غدیر به چه درد میخورد؟ امیرالمؤمنین(ع) آمده دین و دنیای ما را در مسیر سعادت بشر تنظیم کند. فرمودند اگر یک کار و پروژهای را یکطوری پیش ببرید که دوباره بعد از مدتی باید دوبارهکاری بشود، دزد هستی. میدانی اینطوری که تو داری انجام میدهی شش ماه دیگر، یک سال دیگر دوباره خراب است، سودی که میگیری حرام است. حقوقی که میگیری حرام است و غصب است. آبروریزی؛ میگوید اگر کاری را انجام بدهید که باعث بشود آبروی شما برود، مثلاً من به عنوان یک مهندس مسلمان رفتم به یک جایی که مسلمان نیستند گفتم من این پروژه را در فلان کشور در آفریقا انجام میدهیم بعد یک جوری انجام بدهید که پشت سر ما مردم آنجا و آن شهر فحش و لعن باشد و مردم آنجا ده – بیست سال آینده بگویند یک وقت جنس ایرانی نگیرید! کالای ایرانی نخرید، با ایرانیها قرارداد نبندید، ماشین ایرانی نگیرید. امام(ع) میفرماید چیزی که باعث ذلّت مسلمین بشود آبرویتان را ببرد این نوع کار اقتصادی حرام است. یعنی خائن هستید. خائن هستید اگر کاری را بکنید که باعث بشود آبرویتان برود و بگویند، جنس ایرانی را ولش کن! با این مسلمانها معامله نکنید، این شیعهها کلاهبردار هستند! خوش حسابی؛ سر وقت و دقیق عمل کردن. قرآ میفرماید به هر قراردادی که می بندید میلیمتری باید عمل کنید. دقیق. هواپیما را میگویید این ساعت پرواز میکند باید پرواز کند نباید تأخیر بیفتد عذر موجه باید باشد باید نظارت شود که چرا تأخیر؟ گفتی من فلان پروژه را در این تاریخ تحویل میدهم باید تحویل بدهی. گفتی من اینقدر دستمزد میگیرم همان قدر باید بگیری. «أفوا بالعقود» به قراردادهایتان وفا کنید. امام(ع) میفرماید هر وقت کسی را میبینید که یک کاری را تحویل میگیرد درست انجام نمیدهد و به موقع تحویل نمیدهد، ماشینت خراب است میدهی تعمیر کند یک جایش را درست میکند و یک جای دیگرش خراب میشود یک قطعه روی آن قلابی میگذارد یک انگولکی کرده به دروغ میگوید این قدر خرج کردم، میفرمایند اینها مسلمان نیستند شیعه نیستند اگر هم باشد شیعه قالتاق است. فرمود اینها خائن هستند در قیامت اینها گرفتار هستند. اینجا هم اگر حساب کتاب باشد باید بیخ خِر اینها را گرفت. حالا شما از بیمارستان، از مدرسه، دانشگاه، حوزه، هواپیمایی، حمل و نقل، وزارتخانهها و ادارات، هرکس هر جا، «أفوا بالعقود» این خط قرمز است. وقتی دارید تعهدی میدهید فکر کنید چه تعهدی میدهید؟ دارید میگویید من این کالا را با این آلیاژ در این تاریخ به این قیمت به شما تحویل میدهم. امام(ع) میفرماید اگر کوتاهی و تنبلی کنید و تحویل ندهید خائن هستید.
خب من سؤال میکنم اینکه به آخرت مربوط است به دنیا هم مربوط است آخرتی که ما قبول نداریم آن جدا، دنیا را که قبول داریم، من یک سؤالی میکنم این کشورهایی که کالاهایشان را در دنیا قبول دارند برای این نیست که به همینها عمل میکنند؟ آن کالاهایی را که در دنیا قبول ندارد میگویند از اینها نگیرید برای این نیست که همینها را زیر پا میگذاریم و رعایت نمیکنیم؟ میگویند آن برچسبی که روی کالایت زدی دروغ است غیر از آن چیزی است که به من تحویل میدهی. امیرالمؤمنین(ع) یک روز آمدند توی بازار دیدند طرف خرماهای خوب را گذاشته بالا، خرماهای آشغال را پایین گذاشته. گفتند این که اینها را بالا گذاشتی معنیاش این است که داری به مردم میگویی هرچه به آنها میدهی از این نوع است. فقط از همین بالاها میدهی یا پایینیها را با هم قاطی میکنی میدهی؟ گفت حاج آقا درهم است! امیرالمؤمنین(ع) گفتند اگر درهم است دستشان را زیر خرماها کردند زیریها را بالا آوردند گفت همه اینها را مخلوط میکنی این درهم میشود! بعد بگو چند درهم؟ حالا که درهم شد بگو چند دِرهَم. قاطی کن و قیمت متوسط بده. اگر میخواهی گران بفروشی جدا کن و بگو این خرما این قیمت است این، این قیمت است. ما درهم نداریم، اگر خوب است قیمتش فرق میکند اگر بدتر است قیمتش فرق کند. اما این که به اسم خوب، بد را هم بیندازی و قالب کنی، فرمودند هر معاملهای که آرامش جامعه را بهم بریزد یعنی مردم را بیاعتماد کند و مردم را دچار استرس و اضطراب کند آن نوع تصمیمگیری، آن نوع مدیریت و آن نوع معامله نامشروع است. عزت جامعهتان به خطر بیفتد، گرفتار ذلت سیاسی یا اقتصادی یا بینالملل بشوید اگر این حسن تدبیر و تقدیر نباشد باعث تحیّر و سرگردانی میشود به لحاظ هم فکری وابسته به دشمنانتان میشوید و هم به لحاظ اقتصادی وابسته به آنها میشوید و تحت سلطهشان قرار میگیرید گرفتار نابسامانی و فقر میشوید بعد فساد اخلاقی سراغتان میآید، وقتی بیکار و فقیر شدید بچههایتان فاسد میشوند، معتاد میشوند، دنبال فحشا میروند، البته بعضیها هم با ثروت زیاد دچار فساد میشوند. هر دویش. و عقب میروید و عقب میمانید منابع و امکاناتتان نابود میشود و خودتان نابود میشوید و بعد در تمام خانهها دعوا راه میافتد بعد زن و شوهرها با هم دعوا میکنید برای این که در خانه هم زن و شوهر به هم دروغ میگویند کاری که مرد تعهد کرده انجام نمیدهد کاری که زن تعهد دارد انجام نمیدهد. خب اینها یک نمونههایی بود.
این که توجه در دینداری فقط محدود در بعضی از مناسک مذهبی و تشریفات مذهبی نیست. به ظاهر نیست، به ادبیات مذهبی نیست، یک جوانی پیش پیامبر(ص) آمد، پیامبر(ص) خیلی از او خوشش آمد. هم متدیّن بود، هم باادب بود و خیلی فضائل داشت. بعد که رفت پیامبر(ص) فرمودند کار ایشان چیست؟ گفتند ایشان کار نمیکند بیکار است. پیامبر(ص) فرمود: «سقط فی عینی» از چشمم افتاد. تمام آن فضائل او خراب شد. کار اصالت دارد. خود کار عبادت است. یک مورد دیگر هم این بود که پیش پیامبر از کسی تعریف کردند که فلانی اینطور است، آنطور است، این کمالات را دارد و... پیامبر(ص) فرمودند: «کیفَ عقله؟» عقلش چطور است؟ شعور دارد؟ گفتند که آقا خیلی آدم خوبی است بازدوباره تعریف کردند. پیامبر(ص) برای بار دوم فرمودند خیلی خب اینها را شنیدم اما عقل او چطور است؟ «کیف عقله؟» بازدوباره گفت که آقا امین است، خوش اخلاق است، مهربان است، پیامبر(ص) برای بار سوم فرمودند همه اینها خوب است اما «کیف عقله؟» زندگیاش با عقل میگذرد عقل بر او هست یا نیست؟ یعنی اینها مسائل مهمی است. اینجا جزء دین و دینداری است. هرکس اینها را از دین و معنویت تفکیک کند همین خودش سکولاریزم میشود. مبنای دشمنان انقلاب اسلامی همین است میگویند شما مذهبی هستید بروید کارهای مذهبیتان را بکنید چه کار به این کارها دارید؟ به این پروژهها چه کار دارید؟ این کارهایی که الآن شما دارید میکنید پالایشگاهها و متروها و بندر و... چه کاری به خاتم و خاتمالأنبیاء دارد که شما اسم مذهبی روی آن میگذارید؟ روی این رابطهها بیشتر حساس باشیم. البته الحمدلله شما حساس هستید و مشغول خدمت هم هستید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی