از آن سوی خندق آمد، وقتی کسانی از این سو می روند
تشییع پیکر مرحوم استاد نادر طالب زاده _ ۱۴۰۱
بسمالله الرحمن الرحیم
دوستان بسیاری هستند که اینجا اولویت دارند که در مورد این عزیز بزرگوار صحبت کنند منتهی بنده دم دستشان بودم فرمودند یکی دو نکته بگویم. من نمیخواهم راجع به ایشان بحث بکنم میخواهم در مورد خودمان بحث کنم چون ما عادت کردیم که مردان بزرگ را تا هستند اذیت میکنیم وقتی میروند تجلیل میکنیم. من میخواهم راجع به آینده و تداوم دغدغههای طالبزاده که باید او را شهید طالبزاده نامید یکی دو نکته عرض کنم.
نکته اول، بین همه فضایل طالبزاده آن چیزی که به نظر بنده بیشتر میآمد و زیباتر بود روحانیت و معنویت ایشان بود. من به اندازه ایشان آدم روحانی و معنوی کم دیدم. عده زیادی در حوزه رسانه، سیاست و هنر مشغول هستند اما آنها شغلشان است نه هدفشان. در دورهای که بسیاری از ما در طول این 30- 40 سال هدف را گم کردیم و دیگر هدف نداریم، و مشغول انقلاب هستیم نه درگیر مسائل انقلاب؛ ایشان تا لحظه آخر هدف معنوی داشت. در رأس همه محاسباتش محاسبه معنویاش بود. ما هدف معنوی کم داریم، هدف معنوی هست ولی کم است. ریا نمیدانست. ایشان اهل تهجّد و نمازشب بود هر فرصتی گیر میآورد بخاطر دوران نوجوانیاش که در فضای دیگری بود در هر فرصتی مشغول نمازقضا میشد. مطلقاً ریا و ریاکاری را بلد نبود، در حالی که بسیاری مشغول آموختن فوت و فن ریاکاری بودند و هستند. گاهی به ذهنم میآمد که انگار ایشان نفس ندارد در بین این همه طوفانها که موجهای پی در پی توی صورتش میخورد هدف و مسیر را گم نمیکرد. در دورهای که بسا دوستانی که به دشمن پیوستند و بسی دشمنانی که در قالب دوست به میدان آمدند ایشان از دل جبهه دشمن، به خط مقدم جبهه انقلاب آمد و انواع نگاهها و سرزنشها و ناجوانمردیها را تحمل کرد و گلایه نمیکرد. ما به آدمهایی مثل او که در ترافیک انقلاب گیر نکردند بلکه خودشان صادقانه آمدند به شدت نیاز داریم. طالبزاده هرچه جلوتر آمده انقلابیتر شده است و این خیلی جالب است که ایشان در همین ماههای اخیر که گرفتار بیماریها بود دقیقاً یک آدم دهه شصتی بود و قلب و ذهن او پنجاهوهفتی بود. قدرت و تحمل بالایی داشت. در همین ایامی که مریض بود من به او زنگ زدم و به شوخی به او گفتم که هروقت حال تو بهتر شد بیا من عیادتت کنم! و ایشان شروع کرد 5 دقیقه و 10 دقیقه به جای این که از حالش خودش بگوید از حال انقلاب گفت. اذیتها و توهینهای مکرری از طرف جبهههای مختلف، دشمنان، ناخودیها، خودیها و نخودیها به ایشان صورت میگرفت ولی خودش را معطل این حرفها نمیکرد و یک بار به او گفتم اگر یک دهم برخوردهایی که با تو شده با امثال من بشود معلوم نیست که چه واکنشی نشان میدهیم ولی ایشان هیچ وقت واکنش شخصی نشان نداد. و من همینجا به همه نهادهای رسمی فرهنگی، هنری و رسانهای کشور عرض میکنم که چرا همیشه عقب هستید؟ چرا همیشه دیر میفهمید؟ چرا همیشه چند ساعت دیر میرسید؟ و من به بعضی از دوستان عرض میکنم که از گله داشت از کوتولههایی که اذیت میکنند و توهین میکنند و فکر میکنند عبور از مردان بزرگ هنر است و نمیدانند کمال بیهنری است طالبزاده از جمله کسانی بود که باید گفت یک کاروان یک نفره راه انداخت. کاروان یک تنهای که به چند کاروان آدم میارزید.
درس دومی که نیروهای انقلابی، متدیّن در بین نخبگان به آن توجه داشته باشند طالبزاده متفکر بود، خلّاق بود، تولید معنا میکرد، مصرف کننده نبود، بسیاری هستند که در طول این 30- 40 سال فقط مصرف کننده هستند افراد کمی هستند که تولید درد، تولید مسئولیت، تولید معنا و مفهوم میتوانند بکنند و بعد اکثریت آنها را مصرف میکنند تا تمام شود، طالبزاده جزو مصرف کنندگان ایدئولوژی انقلاب در عرصه هنر و رسانه نبود، جزو تولید کنندگان بود. گزارههای فکر شده، از سر شعور دینی، شعور انقلابی، شعور سیاسی و شعور هنری، از او میشنیدید، ما احتیاج داریم به حزباللهی خلاق و متفکر، حزباللهی عوام، مصرف کننده، سیاهی لشکر، هزار هزارتایشان نمیتوانند کار یک چنین کسانی را بکنند، بیسروصدا در یک گوشهای حرکت میکنند مشکلات شخصی را تحمل میکنند، خسته نمیشوند، مأیوس نمیشوند، افسرده نمیشوند، شک نمیکنند در دورهای که بسیاری از بزرگ نماها شک کردند و برگشتند گفتند نکند این شعارهایی که در دهه 60 داده شد و این خونهایی که به پای این شعارها ریخت نکند اینها دروغ بود؟ طالبزاده از جمله کسانی بود که هرچه جلوتر آمد به راست آوردن آن حقیقت بیشتر ایمان آورد. از آنهایی که در تنهایی پشت یک خاکریز میجنگند، حتی اگر دیگران آن خاکریز را ترک کنند.
درس سومی که جوانان و نوجوانان از او و امثال او بیاموزند ایشان یک چریک رسانهای بینالمللی بود. طالبزاده یک مجاهد عرصه بینالملل بود و در جهت جهانی شدن و جهانی کردن پیام انقلاب در پوشت خودش نگنجید آن هم در شرایطی که بسیاری میخواستند و میخواهند این انقلاب کبیر را به انقلاب صغیر تبدیل کنند! انقلاب بینالمللی اسلام را به یک جنبش ملی – میهنی محدود تبدیل کنند که تاریخ مصرف آن تمام شده است! انقلاب را به دیپلماسی بفروشند. طالبزاده مجاهد انقلاب رسانهای در سطح بینالملل بود.
نکته چهارم؛ طالبزاده تئورسین رسانه بود، نظریهپرداز بود در دورهای که بسیاری با رسانه کار میکنند اما هنوز نمیفهمند که ماهیت رسانه چیست؟ ایشان را باید از جمله قهرمانان رسانهای انقلاب اسلامی دانست که به کسی کار نداشت.
و آخرین نکته؛ جرأت خطشکنی بود. خیلیها قدرت خطشکنی را دارند اما جرأت آن را ندارند. برای این که محافظهکار هستند، دنبال چرتکهاندازیهای شخصی و باندی هستند. در کنار محاسباتشان برای انقلاب و اسلام یک پرونده ویژه مربوط به منافع شخصی خودشان باز میکنند. تا دورترها را میبینند که اگر چه بگویم چه میشود و اگر چه نگویم چه نمیشود؟! ایشان خطشکن بود از مردانی که به تنهایی زیر آتش انبوه میجنگند، رانت روشنفکری داشت و استفاده نکرد. از آن طرف خندق به این طرف خندق آمد وقتی که خیلیها آرزو دارند به آن طرف خندق بروند! خیلیها قلب و قبلهشان آن طرف است. و این آدم از آن طرف به این طرف آمد. ایشان اول جنگ که از آمریکا آمد و به جبهه رفته بود از او خواسته بودند که در معرفینامه جبهه خودش را معرفی کند، او راست حسینی گفته بود من آمریکا بودم دانشگاه فلان بودم، آن کسی که ثبتنام کرده بود، چون چنین آدمهایی ندیده بود، ترسیده بود که تیپ و قیافهاش هم که مثل خارجیها و جاسوسهاست، او ترسید، گفت که ظرفیت ما پر شده است! ایشان در بخش دیگر و جای دیگری میرود لدرچی میشود! اینها مردان بزرگ هستند که از سر سفرههای چرب بلند میشوند و خودشان را به خطوط سخت میرسانند.
طالبزاده الگوی بسیار خوبی است که وارد عرصه هنر و سینما و روشنفکری و رسانه میشوند و بدانند که میشود تا آخر در یک جهاد مضاعف، در عرصه هنر و رسانه میشود پاک ماند، تا آخر مجاهد ماند، گرچه از دو طرف بیمهری دید. میشود پاک ماند و میشود تا آخر ماند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی