شبکه یک - 18 فروردین 1402

علی ع، حکومت با مردم بر مردم

لعنت بر شهر "بی خدا" _ ۱۴۰۱

بسم‌الله الرحمن الرحیم

محضر خواهران و برادران عزیز سلام عرض می‌کنم. انقلابی که هیچ کس آن را باور نمی‌کرد ولی آمد و مسیر تاریخ بشر را تغییر داد. مردمی‌ترین و دینی‌ترین حرکت اصلاحی در یکی دو قرن اخیر در سطح جهان بود. آنچه که شما سروران عزیز ندانید بنده بدانم قاعدتاً نیست، منتهی آنچه من عرض می‌کنم عرایض بنده نیست بلکه فرمایشات رهبران ما و اولیای دین است و یادآوری ضوابطی برای نظارت بر دستگاه‌های حکومتی و حراست از چی؟ همه نهادهای حاکمیتی در دنیا، حراست دارند اما منتهی خیلی‌ها از چه چیزی حراست می‌کنند؟ از منافع خودشان. از قدرت خودشان. از حقوق و اضافه حقوق خودشان حراست می‌کنند. اگر چیزی از حقوق مردم با این منافات پیدا نکند از آن هم حفاظت می‌کنند اگر منافات پیدا کند دیگر با آن کاری ندارند. حفاظت اصلی و حراست اصلی مربوط به قدرت، ثروت، نفوذ، امکانات و ارتباطات خودشان است. یکی از معیارهایی که معلوم می‌شود افرادی که وارد حکومت می‌شوند چرا می‌شوند؟ این است که اگر مزایای آن منصب نبود یعنی پول اضافی نبود، نفوذ نبود، امکانات نبود، هیچی جز دردسر نداشت چند نفر برای مسئولیت‌های مدیریتی داوطلب می‌شدند؟ راجع به دانشگاه و علم هم همین‌طور است. مثلاً می‌پرسیم چرا دانشگاه آمدی؟ می‌گوید برای علم آمدم. اگر اعلام کنند که درس خواندن هیچ مزایایی ندارد فقط زحمت است و علم به دست می‌آورید اما غیر علم چیز دیگری نیست آن وقت دانشگاه‌ها هم خالی می‌شد اگر بگویند هرکس جای مدیر می‌شود حقوقش از کارمندانش کمتر است VIP هم ندارد، امکانات بیشتری هم نداری فقط زحمتش بیشتر است، مسئولیت آن بیشتر است، چند نفر حاضر می‌شدند مدیر و مسئول بشوند؟ همین سؤال‌هایی که می‌کنم توی دل‌تان جواب بدهید. آن وقت این‌جا معلوم می‌شود که چه کسی برای چه چه کاری را قبول کرده است. نظارت هم، نظارت بر انسان یک امری است که به تعبیر اصول فقه در مورد آن نمی‌شود استصحاب کرد. استصحاب یعنی می‌گوید اگر این برای این آقا بود اما هنوز شک داری که برای آن آقا هست یا نه؟ تا دلیلی پیدا نکردی که برای او نیست، دلیل را بر این بگذار که همچنان برای او هست. اما در مورد انسان‌ها نمی‌شود استصحاب جاری کرد. یعنی بگوییم طرف قبلاً یک آدم این‌طوری بوده الآن هم بعد از ده سال همانطوری است! این‌قدر زیر و زبر می‌شود! کسانی در دهه 60 خودشان هم باور نمی‌کردند که فاسد بشوند ولی در دهه نود فاسد شدند. کسانی باید شهید می‌شدند ولی دزد شدند، همین آقایی که چند روز پیش اعدامش کردند سه‌تا داغ مُهر هم داشت، من هرچه سرم را محکم روی مُهر می‌زنم که داغی چیزی بیاید نمی‌آید! نمی‌دانم این‌ها چه کار می‌کنند که سه‌تا سه‌تا جای مُهر می‌آید؟! جبهه بود. سر قضیه زن و پول، دو میلیون یورو به او آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها دادند، یک ویلا توی لندن و یکی هم توی اتریش، یکی هم توی اسپانیا – یک وقت وسوسه نشوید به همه این‌قدر نمی‌دهند – اسم بچه‌های هسته‌ای را برد از جمله شهید فخری‌زاده را. بعد هم که او را گرفتند در فضای مجازی هست، این‌قدر قشنگ صحبت می‌کند که انسان گام به گام فاسد می‌شود، آیه قرآن هم می‌خواند! این فیلم آقای بانک ملی که توی کانادا رفت توی این فیلم فضای مجازی دارد به کارمندانش نصیحت‌ها می‌فرمایند که مراقب باشید بیت‌المال است، حق‌الناس است، حقوق مردم است و... این اداها و اصول‌ها برای این کارهاست.

پیامبر اکرم(ص) فرمود اگر مردم به شما شک کنند که شما درد دین دارید یا درد دنیای خودتان را؟ نگران حق‌الناس بخصوص حقوق ضعفاء و محرومین هستید یا نگران اضافه حقوق خودتان؟ هرکسی هر مسئولیتی که دارد، پیامبر اکرم(ص) فرمود هم به خدا خیانت کردید، هم به من و هم به کل جامعه دینی خیانت کردید. یک بخشی از آن پاکی و ناپاکی آدم‌هاست که ما همه پاک پاک هم که باشیم در معرض ناپاک شدن هستیم. طرف ده سال پیش باور نمی‌کرد که ده سال دیگر این کارها را بکند ولی کرد! قبل از انقلاب یک کسانی برای ما قهرمان بودند، واقعاً هم آدم‌های درستی بودند در دهه 50 و 60، اما دهه 80، 90، 1400 جزو کثیف‌ترین آدم‌ها بودند و ما هم مستثنی نیستیم شماها هم مستثنی نیستید. الآن 10- 15 نفر که در رسانه‌های دشمن در VOA و اینترنشنال و... علیه انقلاب صحبت می‌کنند، 10- 15 نفر هستند یکی از رفقا که شناخت داشت این‌ها را می‌دید گفت که از این 15تا 13تایشان قبلاً جزو مقامات جمهوری اسلامی بودند یا آخوند بوده، یا پاسدار بوده، یا اطلاعاتی بوده! این رئیس اینترنشنال که این هم جنایت می‌کند از عربستان پول می‌گیرد، دوستان می‌دانند که این کیست؟ این معاون وزیر ارشاد ما بوده – که حالا اسم نحس او را یادم رفته است- اینترنشنال اوست، این 7- 8 نفری که آن‌جا هر روز دارند صحبت می‌کنند این‌جا یا وکیل بوده، یا وزیر بوده، استاندار بوده، معاون وزیر بوده، مدیرکل بوده، الآن آن‌جا هستند همین جاسوسی‌هایی هم که می‌کنند همین‌ها هستند. جاسوس کسی است که داخل حاکمیت بوده است.

حالا یک مسئله، مسئله نظارت بر فساد است که الآن هم خدمت رفقا بحث بود سؤال این بود که چرا مدیران حراست و نظارت را باید رئیس همان نهاد نصب کند یا در نصب او دخالت کند که حقوقش در دست او باشد؟ خب معلوم است که نمی‌توانی نظارت کنی. این چطور نظارتی است که ناظر حقوق‌بگیر منظورالیه است. ناظر باید مخفی باشد، باید مستقل باشد، حمایت بشود، البته از آن طرف هم یک علتی که مسئول حراست‌ها را عمداً توی تیم مسئولین همان ادارات آوردند شاید توجیه‌شان این بود که بعضی از این نظارت‌ها و حراست‌ها و بازرسی‌ها دقیق و علمی و بی‌طرفانه نیست، مثلاً سطحی است، باندی است، این‌ها نمی‌گذارند مدیران ما درست کار کنند یعنی به جای این که به اصلاح کار کمک کنند مانع پیشرفت کارها می‌شوند. خب حالا قضیه دو طرف دارد. یک طرف آن این است که نظارت و بازرسی‌ها طوری باشد که مدیران پاک و مدیر پاک هم جرأت نکند که تصمیمات بزرگ بگیرد و اصلاحات بزرگ انجام بدهد بگوید فردا این کار را بکنم پای خودم گیر است! یک پرونده‌ای برایم دست می‌کنند برای چی بکنم؟ بیت‌المال دارد به غارت می‌رود به درک! مردم ناراضی می‌آیند و ناراضی بیرون می‌روند به درک! من چرا برای خودم دردسر درست کنم! این محصول نظارت‌های غلط است. نظارت‌ها و ریاست‌های غلط از سر بی‌سوادی و بی‌دقتی، سطحی بودن، آموزش ندیدن یا کینه‌ها و انتقام‌های شخصی و باندی است. نظارت و حراست غلط و غیر علمی و غیر عادلانه و غیر عاقلانه باعث می‌شود که کل باب حراست و نظارت کم‌کم بسته بشود. الآن فرمودند بعد از 40 سال با این که این بحث بارها مطرح شده است تازه می‌خواهند یک قانونی بگذارند که استقلال ناظران حراست و استقلال نسبی‌شان به لحاظ استخدامی و حقوقی از همان دستگاهی که می‌خواهند بر آن نظارت کنند اتفاق بیفتد. اصلاً او نباید بفهمد که تو داری نظارت می‌کنی، باید نگرانت باشد، اما نگران نظارت درست باشد نه نگران نظارت غلط. 1300- 1400 سال پیش که این نظامات و بوروکراسی‌ها نبود امیرالمؤمنین(ع) افرادی را حراستی و اطلاعاتی آموزش داده بود – آن زمان که بوروکراسی و ادارات این‌طوری نبود- این‌ها آن زمان دوتا کوچه آن طرف‌تر می‌رفتند هرکسی از نهادهای حکومتی بیرون می‌آمد مأمورین حضرت امیر(ع) از او سؤال می‌کردند که با تو در این دادگستری دکه‌القضاء، یا پیش این مأمور مالیات که زکات می‌گرفت یا... با تو چگونه برخورد شد؟ آن زمان که اصلاً مدنیت نبود، جوامع عقب مانده بود. از آن شخص می‌پرسیدند آیا او مدیر به تو توهین کرد؟ از تو رشوه‌ای چیزی خواست؟ به تو گفت برو هفته دیگر بیا؟ همین الآن این‌طور نظارت‌ها هست. حالا در کشورهای سرمایه‌داری چون بخش خصوصی است نه برای خدا و حقوق بشر، برای این که به همه به چشم مشتری نگاه می‌کند برای این که مشتری خود را حفظ کند مراقب هستند که کارمندشان با مردم مثل آدم برخورد کند. یعنی به مهماندار خود می‌گوید اگر مشتری‌های این شرکت هواپیما کم بشود از حقوق تو کم می‌شود! ولو از غصه می‌خواهی خودکشی کنی مسافر که می‌آید باید لبخند بزنی و مودب باشی. خنده مصنوعی هم قبول است. باید راضی بیرون برود. حالا او بخاطر حفظ مشتری و سود شرکت می‌کند اما در نگاه حکومت دینی بحث مشتری و سود خصوصی نیست بلکه وظیفه حاکمان است که در برابر مردم مؤدب باشند. امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر می‌فرمایند نیروهایت را توجیه کن، کسانی را آن‌جا بگذار که اولاً مردم که می‌آیند با آن‌ها روبرو بشوند این‌ها لبخند بر لب داشته باشند یعنی مدیران و کارگزارانت را آموزش بده که مؤدب و متواضع پیش مردم باشند کسی توی اتاقش می‌آید جلوی پای او بلند شوند. فرمودند مردم نوکر شما نیستند شما نوکر مردم هستید. پیامبر(ص) فرمود: «رئیس القوم خادمُهم» کسی رئیس است و حق ریاست دارد که بیشتر از بقیه نوکری کند. بعد فرمود که رئیس حق ندارد که بیشتر از مردم و بیشتر از مرئوسین خود، زودتر از آن‌ها و بیشتر از آن‌ها و بهتر از آن‌ها بخورد! این حکومت دینی می‌شود. حکومت دینی با بسمه تعالی نمی‌شود! حکومت دینی با ریش و یقه بسته نیست. صداقت، تواضع، امانتداری، ادب در برابر مردم، تخصص، به موقع طبق تعهدات عمل کردند. فرمودند به حیوان حق ندارید دروغ بگویید چه برسد به انسان. دیدند یک بنده خدایی حیواناتش را از طویله بیرون نمی‌آورد علف جلویشان گرفت که بیرون بیایند، حیوانات بیرون آمدند اما علف را به آن‌ها نداد، گفت هنوز وقت غذا نیست. پیامبر(ص) فرمودند – از اهل بیت(ع) هم نقل شده است – فرمودند به حیوان دروغ گفتی؟! خیانت کردی؟! گفت مگر به حیوان هم راست و دروغ دارد؟ پیامبر(ص) گفت وقتی تو علف را جلوی او گرفتی به او پیام ندادی که بیا بیرون من این را به تو می‌دهم، او هم فهمید تو چه می‌گویی به تو اعتماد کرد فکر کرد راست می‌گویی آمد بیرون به او ندادی؟ به حیوان دروغ گفتی؟! فرمودند خائن هستی. یعنی وقتی به حیوان وعده علف می‌دهی اما به او نمی‌دهی پیامبر(ص) فرمودند خائنی، چه برسد به مردم. در یک پروژه‌ای در یک شرکتی یا اداره یا مؤسسه‌ای به مردم می‌گویند ما این محصول را به شما می‌دهیم با این امکانات در این تاریخ با این قیمت، بعد نه قیمت آن قیمت است نه تاریخ آن تاریخ است و نه امکانات آن امکانات است! فرمودند خائن هستید، دزد هستید! هم آن تشکیلاتی که این کار را می‌کند خائن است و هم آن کسی که مأمور بر نظارت این تشکیلات است او هم خائن است. این‌ها حرف‌های پیابر(ص) و اهل بیت(ع) است حواس‌مان باشد دولت اسلامی فقط یک لفظ نیست. شوخی نیست. یک بخشی از آن هم عقلانیت است. سیستم را می‌توانید طوری بچینید که کاملاً رشوه‌خیز باشد یعنی این‌قدر پیچ در پیچ و بی‌نظارت و بی‌حساب و کتاب و سخت باشد که مردم با خودشان بگویند من تا بخواهم به این نتیجه برسم 9 ماه وقت می‌گیرد! من حاضرم رشوه بدهم، 3 ماهه حل شود! ولی می‌دانی که دستگاه اداری‌ات رشوه‌خیر است، چندتا دزد می‌توانی بگیری؟ تازه اگر وسط‌هایش خودت وسوسه نشوی. چون یک مرتبه به تو می‌گوید این امضای تو صد میلیارد پول جابجا می‌کند مگر حقوق تو چقدر است؟ تا آخر عمرت هم کار کنی کل حقوقت این‌قدر نمی‌شود تو این امضاء را بکن، این عزل و نصب را انجام بده، یک مرتبه یک میلیارد – دو میلیارد به تو می‌رسد. هم خود ما و شما، هم آن‌هایی که تحت نظارت افراد هستند باید ایمان بیاورند به این که چی به چی می‌ارزد یا نمی‌ارزد. روال کار هم باید یک طوری باشد که دزدیدن در آن سیستم سخت و سخت‌تر باشد یعنی این‌قدر شفاف باشد که وقتی می‌خواهد دزدی بکند باید خیلی زحمت بکشد! یعنی پلیس درونش کار نمی‌کند، پلیس وجدان ندارد، تقوا ندارد، این پلیس بیرون این‌قدر شفاف باشد که حتی اگر بخواهد هم دزدی کند بترسد و برایش آسان نباشد. این اصلاح سیستم است. در روایات ما هم به اصلاح سیستم، دستگاه، صاحب قوانین، اصلاح ساختار خیلی تأکید شده است و هم اصلاح آدم‌ها، آموزش‌شان نظارت بر آن‌ها، تربیت نیروها، هرچه مقامات‌شان بالاتر است باید بیشتر تربیت بشوند و آموزش ببینند، شرایط آن سخت‌تر است. امام(ع) می‌فرماید مقام هرکس در حکومت نافذتر و مؤثرتر است و به اختلاف بالاتر است باید تقوایش بیشتر از بقیه باشد. اداهای مذهبی‌اش نه، بلکه تقوا و دین واقعی‌اش بیشتر از بقیه باشد. چون در شرایط عادی هیچ کس اختلاس‌گر نیست وقتی که نه نیاز داری، نه فرصت آن پیش آمده، خب بنده اختلاس نکردم و اختلاس‌چی نیستم! الآن که معلوم نمی‌شود که چه کسی اختلاس‌کن است و دزدی می‌کند. وقت وقتش که امکانش باشد نیاز هم داری. آن‌جا معلوم می‌شود. زمان صلح همه رزمنده هستند! همه شجاع هستند! زمان جنگ است که رزمنده پیدا نمی‌شود. وقتی فرصت یک خیانتی، بی‌ناموسی، خیانت جنسی، خیانت مالی، جاسوسی تا پیش نیامده معلوم نیست چه کسی جاسوس است و چه کسی نیست؟ وقتی پیش آمد معلوم می‌شود.

امام رضا(ع) فرمود پیامبر(ص) می‌فرمودند اگر کسی، یک کارگزار حکومتی از مردم و ارباب رجوع هیچی نخواهد، رشوه که هیچ، مثلاً این‌طوری علامت ندهد که من این کار را برای تو می‌کنم، رشوه که نه، ولی اگر خواستی یک هدیه‌ای چیزی خودت خواستی بگیر. این هم نه. پیامبر(ص) فرمودند اگر کاری برای مردم کردید و هیچی هم از او نخواستید خودش بعداً آمد برای تو هدیه آورد، کارش حل شده، خودش من‌باب تشکر برای شما هدیه‌ای آورده است پیامبر(ص) فرمود اگر قبول کنید رشوه است! یعنی اگر مردم هدیه‌ای به دلخواه خودشان بیاورند و قبول کنی رشوه است. پیامبر(ص) فرمودند چون اگر تو کاره‌ای نبودی، توی خانه پدرت نشسته بودی این آقا می‌آمد به تو هدیه‌ای بدهد؟ نه. این رشوه است اسمش را عوض کردید! اسم آن را پاداش و هدیه گذاشتید. بعد فرمودند که رسول خدا(ص) فرمود رشوه دهنده و رشوه گیرنده و دلال رشوه، آن واسطه که معامله را جوش می‌دهد هر سه جهنمی‌اند حتی اگر اهل نماز و روزه و عبادت باشد. در یک روایت دیگر فرمودند که کسی که رشوه می‌دهد و می‌گیرد کافر است، اصلاً دین ندارد، به خدا و آخرت عقیده ندارد. چون ایمان یعنی اعتقاد به خدا و آخرت. کافر است. عین کلمه کفر را به کار بردند.

احترام به وقت مردم،‌ اعصاب مردم، چون در منطق اسلام، کل حکومت نوکر مردم است، ارباب مردم نیستید نوکر مردم هستید. - دقت کنید – پیامبر(ص) فرمودند: «أنا اجیرکم» خیلی چیز عجیبی است. فرمودند من رسول خدا و مزدور شما هستم. مزدور مردم. فرمودند هرکس در مسئولیت‌های حکومتی از بالا به پایین به مردم نگاه کند باید او را عزل کنید، ادب و تواضع ندارد.

از یاران خاص خودشان ابوالاسود را قاضی گذاشتند ولی او را عزل کردند. ابوالاسود هم از شیعیان خاص حضرت امیر(ع) بود آدم بسیار شریفی هم بود آمد پیش امیرالمؤمنین(ع) به ایشان گفت چرا من را عزل کردید؟ «اخنتُ من جنیتُ؟» من در حکم قضاوت جنایت و ظلمی کردم؟ حضرت امیر(ع) فرمودند: «ما خُنتَ و لاجنیتَ» نه خیانتی نه جنایتی. پرسید: «فَلِمَ عَزَلْتَنی؟» من که دنبال شغل نیستم شما خودتان من را نصب کردید چرا این‌قدر زود من را عزل کردید؟ من چه کار کردم؟ در ضمن این خیلی مهم است که در حکومت، به نیروهایشان آموزش می‌دادند که بیایند از شخص ایشان سؤال کنند که به چه دلیل این کار را کردی؟ یعنی از خود خلیفه، از خود رهبری سؤال کنند چرا شما این کار را کردی؟ چون در حکومت‌های دنیا اجازه نمی‌دهند که مقام پایین‌تر بیاید از مقام بالاتر محاکمه کند که تو چرا من را عزل کردی؟! بعد حضرت امیر(ع) صادقانه و شفاف جواب دادند. حالا شاید باور نکنید که چرا او را عزل کردند، فرمودند چند مورد به من گزارش دادند که شما در دادگاه صدایتان را بلند می‌کنید. صدای توی قاضی از صدای متهم و شاکی بلندتر است! تُن صدایت خیلی بالاست، فضای دادگاه را از آرامش خارج می‌کنی. حکومت اسلامی و دولت دینی این است.

پیامبر(ص) فرمودند اگر حق یک غیر مسلمان، حتی یک غیر مسلمان، یهودی، زرتشتی، مسیحی ضایع بشود «أنا اُخاصمکم القیامه» من تا ابد به مسلمان‌ها می‌گویم که اگر در جامعه اسلامی به یک غیر مسلمان خیانت کنید، ظلم کنید، حق او را نپردازید، توهین کنید، در قیامت من وکیل او و دادستان علیه شما خواهم بود. این راجع به غیر مسلمان.

راجع به نحوه ارتباط مسئولین با مردم، این چیزها را باید حراست کنید. حراست فقط از دزدی و رشوه و اختلاس نیست که آن هم درست انجام نشد. اختلاس چطوری انجام شد؟ شماها کجا بودید؟ حقوقی که گرفتید همه‌اش حرام بود. ملت به تو اعتماد کرد که شما را آن‌جا گذاشتند. بله آقا متأسفانه بردند! بردند؟! بعد فرمود غیر از دزدی که میل است، یک چیزی به نام حیف داریم. حیف و میل. حیف یعنی طرف دزد نیست اما اموال عمومی را ضایع کرد و از بین برد. یک پروژه غیر علمی شروع کرد و غیر علمی تمام کرد. پولش رفت و چیزی برای ملت نیاورد.

حالا یک حدیث می‌گویم شاید نشنیده باشید، خواهش می‌کنم این را دقت کنید: فرمودند در حکومت دینی و اسلامی – خواهش می‌کنم این‌ها را گوش کنید شاید تا حالا نشنیده باشید - ما مدام سخت‌افزارها درست می‌کنیم به مسائل از بُعد امنیتی نگاه می‌کنیم از بُعد نرم‌افزاری و محتوا که فرق دین و غیر دین در حکومت و سیاست چیست، مدام می‌گوییم دین از سیاست جدا نیست، مدیریتی‌مان گاهی جداست! جداگانه مذهبی هستیم نماز و زیارت و حرم می‌رویم و بعضی‌هایمان جداگانه هم حکومت می‌کنیم. آن وقت نکته این است که این‌ها در یک جهاتی موفق‌تر هستند، در دولت‌هایشان فاصله‌های حقوقی نجومی نیست. بعضی جاها مؤدبانه‌تر برخورد می‌کنند، پاسخگو هستند، سؤال می‌کند که آقا فلان وقت از من پول گرفتید گفتید تا فلان وقت این کار را می‌کنید نکردید، می‌گوید به من ربطی ندارد برو از خودش بپرس! نه به من ربط دارد به تو هم ربط دارد پس به کی ربط دارد؟ چرا مردم می‌خواهند یک مؤسسه و یک کار تولیدی بخواهد راه بیندازد خودش دنبال ده تا کار اداری باید برود؟ پس حکومت برای چیست؟ الآن که دولت الکترونیک و آنلاین هم هست. یک بار باید به آن‌ها بگویی مدارکی که می‌خواهی این‌هاست، واقعاً هم لازم دارید، فتوکپی فوت عمه‌اش را از او نخواهید! آن‌هایی که لازم است یک بار باید به دستگاه حکومتی بدهد، بقیه کارها، ارتباط نهادهای حکومتی با هم را خودشان باید انجام بدهند، نه این که بگوید خب کار ما تمام شد حالا برو آن اداره دیگر! او بگوید کار ما تمام شد حالا پاشو برو وزارتخانه! نه. حکومت باید با این حرف بزند، نه یکی یکی آدم‌ها در حکومت. شما می‌خواهید این کار را بکنید این مدارک لازم است، این شرایط باید باشد، بده، سه هفته هم دیگر بیا و نتیجه‌اش را می‌گوییم دیگر لازم نیست تو جای دیگری بروی. خیلی کارها را می‌شود سریع انجام داد که کار مردم زود راه بیفتد. من یادم هست همین تصدیق ماشین بود، گواهینامه، گذرنامه خیلی طول می‌کشید 6 ماه و یک سال بود، حالا شده ظرف یک هفته، سه روز. این کارها را می‌شود کرد، ولی نمی‌خواهیم! یا می‌خواهیم بلد نیستیم ناکارآمدی.

آن روایت را که گفتم توجه کردید؟ - چون هنوز نگفتم! – فرمودند از نظر من، خائن و بی‌عرضه مساوی هستند. این حدیث را شنیده بودید؟ نشنیده بودید. برای چه بعد از 40 سال نباید شنیده باشید. «سِواءٌ» برای من مساوی است که به چه کسی اعتماد می‌کنید و کار را دست چه کسی می‌سپارید؟ آیا خائن و دزد و رشوه‌بگیر و اختلاس‌چی است؟ «أو مضیّعا» مُضیّع یعنی کسی که کار را ضایع می‌کند، یعنی بی‌عرضه و ناکارآمد. حضرت امیر(ع) فرمود هرجا یک کسی را گذاشتید که بی‌عرضه است ولو آدم پاکی است بودجه‌ها حرام می‌شود، نیروها حرام می‌شود، وقت سال به سال می‌گذرد اما آن مشکل حل نمی‌شود! مشکل را حل کنید نباید یک مشکلی بعد از 20 سال – 30 سال- 10 سال سر یک کاری هنوز آن مشکل ادامه دارد و مدام بهانه می‌آورید؟ آن را حل کن، نمی‌روی کنار؟ رئیس تو باید تو را کنار بگذارد، او نمی‌گذارد؟ رئیس او هم باید کنار گذاشته شود. باید مشکل مردم را حل کنی، این یک اصل اسلامی است. هرجا هستی، آن اداره و تشکیلات، هر کاری به عهده‌اش هست یک نظارت و حراست این است که باید کارتان را درست و به موقع و طبق قرارداد انجام بدهید. بر بانک‌ها و صنایع بزرگ دولتی این نظارت‌ها نشد، این رقم‌ها بدن مردم را می‌لرزاند، آتش می‌گیرد آن کسی که یک اتاق نمی‌تواند اجاره کند، می‌گوید این‌ها پول‌های ماست که می‌خورند. بعد هم یک خبری را یک کسی می‌گوید، یک کسی هم رد می‌شود، چند ماه هم هیچ کس جواب نمی‌دهد، ولی راحت می‌گویید. الآن همین انبارهای گمرک را که چند وقت است نشان می‌دهند که توی انبارها می‌روند، چه کسی ناظر بر مسائل گمرک‌ها و انبارها بوده است؟ می‌گویند از 30 سال پیش این‌جا جنس هست. مدیرهای آن چه کسانی بودند؟ باید محاکمه بشوند، آن‌هایی که هم مسئول نظارت بر آن بودند باید محاکمه بشوند. این نمی‌شود که حقوق بگیرید، این‌جا نشستید بگویید من از طرف خدا و از طرف کل ملت مسئول نظارت بر این‌جا هستم ولی اصلاً نمی‌دانی چه خبر است!

پیامبر(ص) فرمود هرکس کاری را به عهده بگیرد و انجام ندهد خائن است. این هم شامل من در کار خودم می‌شود و هم شامل شماها در کار خودتان می‌شود. هرکس شایسته‌ترین فرد برای آن مسئولیت نیست خودش هم دنبالش نرفته، به او پیشنهاد کنند و او قبول کند، خائن است. اسلام این است. دولت اسلامی و حکومت دینی این‌طوری است. به مناسک دینی و پرچم سیاه و عزاداری و چراغانی نیمه شعبان نیست، این‌ها که آسان است! این کارها را منافق هم می‌تواند انجام بدهد. این‌ها سخت است. نظارت بر نظام بانکی و پولی ما یا نشده، یا نظارت علمی و دقیق نبوده، یا خودشان هم بعضی‌ها دزد و خائن بودند. سر همان بانک چی، یکی از همین مسئولین نظارت و بازرسی آمد گفت 13بار تیم ما رفتند آن‌جا بازرسی کردند، 13 سال، نفهمیدند! بازرسی می‌کردیم نمی‌فهمیدیم دارند چه کار می‌کنند؟! این بازرسی است؟ بازرسی نفهم. معلوم می‌شود آن کسی که دزدی کرده استاد تو در دانشگاه بوده! بازرسی ناکارآمد. مُضیّع. امام صادق(ع) می‌فرماید از نظر ما ناکارآمد با خائن و دزد نامساوی است. خودشان با هم فرق می‌کنند اما نتیجه و خروجی کارشان برای مردم مساوی است فرقی نمی‌کند. ببینید مردم باید بدانند در هر سازمان حکومتی که وارد می‌شوند چقدر باید وقت بگذارند، کدام اتاق، سر کدام میز، برای چه کاری و چقدر باید وقت باشد. باید بداند شما با این اتاق و با این شخص، کل کارتان باید 20 دقیقه باشد نه 25 دقیقه! چطور ما وقتی موشک می‌فرستیم محاسبات‌تان ثانیه‌ای است آن‌جا بچه‌ها محاسبات ثانیه‌ای می‌کنند که موشک ماهواره می‌فرستند. می‌دانید که موشک نقطه‌زن ثانیه و یکصدم ثانیه‌اش حساب است. خب در این کارهای حکومتی این کارها که از آنها کم اهمیت‌تر نیست. 8 ساعت – 9 ساعت نیرو می‌آید در خدمت به حکومت و خدمت به مردم، برای تمام این 8 ساعت باید برنامه داشته باشید. طرف آمد توی اداره،‌ دید نیرویش دارد جدول حل می‌کند، گفت چرا جدول حل می‌کنی؟! گفت آخه سروصدا زیاد است ماشین‌ها نمی‌گذارد بخوابیم! شما و مسئولین به این مشکل سروصدا رسیدگی کنید!

بازرسی دقیق و منصفانه، عالمانه، ‌متخصصانه، شجاعانه، عاقلانه و همه ابعاد را دیدن، رهبری یک پیامی برای مبارزه با فساد داد که در تاریخ ثبت شد ولی خیلی‌ها یادشان رفت. من خواهش می‌کنم آن پیام 8 ماده‌ای برای مبارزه با فساد بود تقریباً 15 سال پیش – 20 سال پیش صادر شد، این را به تمام نیروهای مدیریت‌ها و همین‌طور نظارت‌ها و حراست‌ها تکثیر کنید بدهید ببینند. خطای کوچک را با خطای بزرگ اشتباه نگیرید. ممکن است یک مسئولی یک خطای کوچک کرده، تا یک خطا کرد که نباید به او دزد و خائن گفت. باز خطای بزرگ هم با خیانت فرق می‌کند. خیانت یک چیز است اما خطای بزرگ یک چیز است، اما خروجی‌اش برای مردم این است که مردم بگویند این‌ها هرچه وعده می‌دهند به هیچ وعده‌شان درست عمل نمی‌کنند. من به شما عرض کنم خودتان هم می‌دانید که بخشی از این اغتشاشات که دشمن می‌آید از بدنه جامعه یارگیری می‌کند از بدنه جامعه که نه ضد انقلاب است نه ضد دین است ولی یارگیری می‌کند فقط به خاطر دیدن بعضی نقطه ضعف‌ها، فسادها و خیانت‌های داخل نهادهای حاکمیتی است یعنی صابون فلان نهاد به تنش خورده، آن‌جا رفته با او این‌طوری صحبت کردند، آن‌جا می‌رود حقش را بهش ندادند، جای دیگری رفته سؤال می‌کند به جای جواب به او توهین می‌کنند این‌ها همه جمع می‌شود، طرف تا می‌بیند یک کم زمینه مساعد است مثل فنر درمی‌رود. حالا دیروز 22 بهمن بود، من هر وقت توی فضای مجازی می‌روم تا 24ساعت ضد انقلاب هستم! چون اولاً می‌گوید همه دزد هستند، و همه این دزدها با هم فامیل هستند و همه دارند حقوق‌های نجومی می‌گیرند! دوم این که، همه ملت مخالف هستند. سوم این که، جمهوری اسلامی دیروز عصر ساعت 3 سقوط کرده ولی من الآن دارم می‌فهمم! چون در فضای مجازی دیدید که در این دو – سه ماه جمهوری اسلامی 10- 20بار سرنگون شد! سیو نمی‌کنند دوباره فردا از اول مجبورند سرنگون کنند! وقتی این بازی را امتیاز می‌گیری باید سیو کنی که فردا ادامه‌اش را انجام بدهی، این‌ها سیو نمی‌کنند! مثلاً 60 درصد نظام سرنگون شده و فردا 40 درصد دیگر آن. باز می‌بیند مثل روز اول است! این راهپیمایی‌ها وقتی می‌شود و مردم می‌آیند هم ما را گیج می‌کند و هم دشمن را گیج می‌کند، هر دو گیج هستیم! یعنی واقعاً با این گرانی‌ها و این همه رسانه‌های دشمن این چه جمعیتی است که می‌آید؟ من دیروز مشهد بودم 5/1 میلیون مردم توی هوای خیلی سرد آمدند راهپیمایی. هوا خیلی سرد بود، این ریشه‌های اصلی این انقلاب توحیدی است. ایمان آن بخش از مردم به خدا و انقلاب. این را ما می‌توانیم هرکسی هر کاری می‌کند یا آن را تقویت کند یا تضعیف کند. پیامبر اکرم(ص) فرمودند که رابطه مدیران با کارمندان‌شان باید کاملاً رابطه باز و آزادی باشد. اصلاً چه کار می‌شود اداره‌های ما به جای ساختمان و اتاق‌های دربسته یک سوله بزرگ بشود از رئیس تا همه آن سوله بزرگ کنار هم بنشینند فوقش یک پارتیشن و دیوار پرده‌ای باشد. اول انقلاب آن‌هایی که بودند یادشان هست همین کمیته‌ها و مساجد، مسجد کار ده‌تا اداره را می‌کرد. وسط مسجد پارچه و چادر کشیده بودند یک تیکه‌اش دو متر در سه متر کار یک اداره را می‌کرد، کل کارهایی که بعداً نهادهای حکومتی آمدند، هنوز در بعضی از محلات نتوانستند این مشکلات را حل کنند ولی نیروی مردمی این کار را می‌کرد.

پیامبر(ص) فرمود به مردم اعتماد کنید بر مردم حکومت نکنید با مردم حکومت کنید. مردم تهدید نیستند فرصت هستند – این‌ها تعابیر پیامبر اکرم(ص) هستند – فرمودند هر مردمی لایق همان مدیران و حاکمانی هستند که دارند، بهم می‌خورند. پیامبر(ص) فرمودند حقوق عمومی، بخصوص حقوق فقرا، حق‌الناس، فرمودند شهید هم که بشوی، اگر شهید در نماز و روزه مشکل داشته بخشیده می‌شود اما اگر کلاه یک کسی را برداشته و حقوق مردم را ضایع کرده، شهید هم که باشی بخشیده نخواهد شد. پیامبر(ص) فرمود حقوق مردم مخصوصاً ضعفاء، فقرا، کسی که از پشت کوه می‌آید اصلاً هیچی بلد نیست نمی‌داند کجا باید برود، اصلاً بلد نیست حرف بزند، اگر ما طبق سنت پیامبر(ص) عمل کنیم حکومت دینی این‌طوری است باید به تمام مدیران و کارمندان دولت آموزش داد و نظارت کرد که با مردم چطوری حرف بزنید. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند رسول خدا(ص) به ما می‌فرمود و من به تو می‌گویم به نیروهایت بگو هرکس آمادگی برای فحش شنیدن از مردم دارد مسئولیت بپذیرد. یک کسانی مثل بنده که یک کسی به من توهین کند و فحش بدهد سه – چهاربرابر تحویلش می‌دهم! من نباید در ارتباط مستقیم با مردم مباشرت کنم. این هم باید حراست و نظارت بشود. مردم توی یک اداره‌ای یا به نهاد حاکمیتی جمهوری اسلامی می‌آید نباید احساس کند که به او توهین شد و تحقیر شد و جواب سؤالش را نمی‌دهند نگاه‌های عاقل اندرسفیه به او می‌کنند مثل این که با نوکرشان دارند حرف می‌زنند اصلاً هرچه سؤال می‌کنی جواب درستی نمی‌دهد، ادب ندارند، تواضع ندارند فکر می‌کنند ارباب ما هستند! این‌ها برای دشمن نیرو درست می‌کند. همه کارها امنیتی نیست بخش اصلی‌اش این مسائل اخلاقی و فرهنگی است. فرمودند با نیروها و کارمندان‌تان ارتباط مستقیم داشته باشید. انتقادپذیر باشید – این‌ها فرمایشات پیامبر اکرم(ص) است – رابطه حکومت و بعثت. فرمودند اگر یک کاری که نشده بگویید شده، و کاری که شده بگویید نشده، از ما نیستید. فرمودند اگر وعده دروغ به مردم بدهید برای این که یک مسئولیتی پیدا کنید، در این کارها و آن کارها شارلاتان بازی کنید! اصلاً نه بودجه چنین کارهایی را دارید نه چنین بودجه‌ای هست و نه تو اصلاً عرضه آن را داری، فرمودند اگر کسی به مردم وعده دروغ بدهد و برای هر دروغی چقدر عذاب جهنم در انتظار اوست، خودشان هم برخورد می‌کردند، می‌فرمودند که حق ندارید از مردم فاصله بگیرید شما باید در دسترس عادی‌ترین مردم باشید نباید حاجب داشته باشید. حرفش را بزند و تو هم باید تحمل کنی، اگر مثل بنده هستی و عصبانی می‌شوی و نمی‌توانی تحمل کنی نباید آن مسئولیت را بپذیری حرام است. چقدر به خود پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) فحش می‌دادند و این‌ها با لبخند گوش می‌دادند بعد به طرف می‌گفتند مشکلت چیست؟ بعد مشکل او را حل می‌کردند. فرمودند بین خودتان با مردم هیچ فاصله‌ای نباشد. طوری باشد که اگر یک بیگانه‌ای توی جلسه می‌آید نفهمد چه کسی پیامبر است و چه کسی مردم عادی است، چه کسی رهبر است چه کسی فرمانده و رئیس آن اداره است و چه کسی نیست! حالا همین را همه به هم می‌گوییم توی منبرها هم می‌گوییم ولی هیچ کس هم رعایت نمی‌کند یعنی الآن در یک مجلس می‌روند می‌گویند آقا بفرمایید بالای مجلس. یعنی اگر به من نگویند برو بالای مجلس ناراحت می‌شوم. آن وقت جلسات پیامبر حلقه بود می‌گفت برای این که کسی می‌آید نباید احساس کند که جلسه بالا و پایین دارد، ما بالا و پایین نداریم. آن موقع که رادیو و تلویزیون نبود که چهره پیامبر را بشناسند، وارد که می‌شد از تشریفات نمی‌فهمید که چه کسی پیامبر است؟ سؤال می‌کرد که «أیُّکُم محمد؟» فرمودند «ما أنا من المتکلّفین». پیامبر اکرم(ص) ضد تشریفات بود، ضد تصنّع و تکلّف بود، ضدّ VIP و پاویون بود. اصلاً من نمی‌دانم چرا این پاویون‌ها را در هواپیماها و جاهای دیگر می‌گذارند. این‌ها خطرناک است، این‌ها مدیران را احمق می‌کند، فاصله‌شان را با مردم بیشتر می‌کند، برو توی صف مثل بقیه بایست ببین مردم چه می‌کنند؟ بگذار تو را بشناسند یکی هم بیاید به تو فحش بدهد، پاداش دارد، اجر الهی دارد. فرمودند در دولت اسلامی، اگر مدیران و تصمیم‌گیران رابطه‌شان با کف مردم قطع بشود، جدا بروند و جدا بیایند، اصلاً با مردم ارتباطی ندارند، فرمودند می‌دانید چه اتفاقی می‌افتد؟ چیزهایی که برای مردم مهم است برای تو بی‌اهمیت می‌شود و چیزهایی که برای مردم هیچ اهمیتی ندارد برای تو خیلی مهم می‌شود یعنی مدیر احمق می‌شود نمی‌فهمد کف جامعه چه خبر است؟ مدام می‌خواهد خودش را توجیه کند و دفاع کند و کارهای خودش را پیش ببرد چون احتمالاً در شغل بعدی می‌خواهد یک مقدار مقامش بالاتر برود انشاءالله اضافه حقوقش بیشتر بشود! مسئله‌اش این است.

پیامبر(ص) فرمود از سلوک پادشاهان بیزام، افتخار می‌کنم که روی خاک می‌نشینم، با برده‌ها غذا می‌خورم، حتی زودتر از کودکان به کودکان سلام می‌گویم، به فقرا بیش از اشراف و ثروتمندان احترام می‌گذارم. سوار الاغ برهنه بدون زین هم می‌شوم که پایین‌تر طبقات می‌شدند. فرمودند مبادا خودتان را شبیه سرمایه‌داران و اشراف بکنید.

یک خط قرمز دیگر در حکومت این است که هرچه مقام مسئولین حکومت بالاتر است زندگی‌شان باید از بقیه ساده‌تر باشد. هرچه بالاتر می‌رود باید ساده‌تر باشد. حالا ما در مورد امام و رهبری این‌ها را یقین داریم که این‌طوری است. بعضی از سران سه قوه هم – البته نه همه آن‌ها – در این 30- 40 سال این‌طوری بودند یا هستند، بعضی‌های دیگر را هم خبر نداریم نمی‌دانیم هستند یا نیستند. پیامبر(ص) می‌فرماید حکومت دینی یعنی حقوق و امکانات و مزایایشان مسئولان باید در حد متوسط به پایین مردم باشند. اسم شهید برونسی را شنیدید؟‌ ایشان در بدر فرمانده ما بود، ایشان در چهارراه خندق شهید شد، 40 کیلیومتر در عمق عراق، من خودم آن‌جا بودم، ایشان بچه‌اش دستش شکسته بود یا پایش شکسته بود، پشت جبهه مرخصی آمده بود، برف سرد هم می‌آمد، ماشین سپاه هم دست او بود. ایشان فرمانده تیپ بود بچه‌اش را با ماشین سپاه بیمارستان نبرده بود، دویده بود توی کوچه یک ماشین و موتوری پیدا کرده بود برده بود. بعد به او گفته بودند که خب بچه این‌طوری شده بود می‌بردی گفته بود توی باک ماشین سپاه، بنزین نیست بلکه خون بچه‌هاست! توی این باک خون بچه‌هاست.

فرمودند اگر یک کر و لالی در یک جلسه‌ای هستند که چند نفر نشستید با هم بگویید و بخندید و به او تفهمیم نکنید که دارید چه می‌گویید به او احترام نگذارید گناهکارید! گفت آقا چه کار کنیم این کر و لال است به ما چه؟! فرمودند چرا 4- 5 نفری جلوی او نشستید و با همدیگر می‌گویید و می‌خندید؟ ایشان تنها مانده، این توهین به اوست. اصلاً ممکن است فکر کند که دارید او را مسخره می‌کنید. گفت آقا چه کار کنیم؟ فرمودند با زبان اشاره یک جوری به او تفهیم کنید یا این‌قدر جلوی او نگویید و بخندید. در بعضی از کشورها من دیدم که اگر یک کرولال و نابینا بیاید به استقبال او می‌روند و کارهایش را حل می‌کنند. این‌جا هم دیدم که طرف می‌آید اصلاً محلش نمی‌گذارند. به این‌ها هم باید در حکومت دینی نظارت بشود.

پیامبر(ص) هیچ وقت جز در مسائلی که مربوط به حق‌الناس می‌شد که عدالت اجتماعی بود به زور متوسل نمی‌شد، جامعه را به زور تربیت نمی‌کرد، قانون و عدالت را اجرا می‌کرد اما پیامبر(ص) با مردم حرف می‌زد. همه چیز را توضیح می‌داد. ضمن این که به شما بگویم در یک روایت دیدم که پیامبر(ص) مثل امثال ما که شروع به حرف زدن می‌کنیم، پیامبر هرجا می‌رفتند اصلاً این‌طوری نبودند که بگوید خب بنشینید می‌خواهم صحبت کنم! بیشتر اوقات پیامبر(ص) ساکت بودند تا از او سؤال نمی‌کردند جواب نمی‌داد. سکوت داشتند، مگر این که لازم بود چیزی را بگوید. بیشتر با سبک حکومت و سبک رفتارش حرف‌هایش را می‌زد و اجازه می‌داد که مردم و مراجعین انتقاد کنند. اعتراض کنند. حتی با پیامبر(ص) تند صحبت می‌کردند. خداوند به پیامبرش می‌فرماید اگر با مردم متواضع و مؤدب نباشی تو که پیامبری هم تنها خواهی ماند. «... لَانفَضّوا مِن حَولِکَ فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَشاوِرهُم فِی الأَمر... » (آل عمران/ 159)؛ خداوند به پیامبر(ص) می‌فرماید اگر لحن تو، نگاه تو و زبان تو مهربانانه، متواضعانه نباشد، تحمل و حلم تو زیاد نباشد، مردم ولو می‌دانند که تو آدم درستی هستی اما کنار تو نمی‌مانند می‌روند، می‌گویند ولش کن. خداوند به پیامبر می‌فرماید اگر پیامبر هم باشی تنها می‌مانی! دیگر ما و شما و مدیران ما کی هستند! فرمودند کاری کنید که مردم بتوانند حق‌شان را از شما بخواهند بدون لکنت. نه این که وقتی حق خودش را از تو می‌خواهد بترسد یا تملّق بگوید و چاپلوسی کند. حضرت امیر(ع) فرمود پیامبر(ص) بارها و بارها به ما می‌فرمود جامعه‌ای که نتواند حق خودشان را بدون نگرانی و بدون لکنت زبان از صاحبان قدرت و ثروت مطالبه کنند چنین جامعه‌ای مقدس مباد، هرگز مقدس نیست، این جامعه پاک نیست. پیامبر(ص) فرمود اگر در یک شهری صدای کودکی بیاید که سرپرست ندارد گریه می‌کند و کسی به داد او نمی‌رسد، پیامبر(ص) فرمود لعنت بر آن شهر! این شهر، شهر جهنمی است. بعد نه این که بنشینی سراغ تو بیایند، حضرت امیر(ع) بعد از این که مشکلات مردم را حل می‌کرد راه می‌افتاد توی کوچه و خیابان، یکی می‌گفت در هوای داغ تابستان کوفه، نجف؛ دیدم امیرالمؤمنین(ع) با چندتا از این نیروهایشان دارند توی کوچه‌ها می‌روند، من رفتم ناهار و غذا و خواب و استراحت، چند ساعت بعد آمدم اتفاقی دیدم آن‌ها توی چندتا خیابان آن طرف‌تر دارند می‌روند و حضرت امیر(ع) نشسته کنار دیوار زیر سایه، گفتم آقا چه خبر است؟ شما چند ساعتی است که توی این هوای داغ هستید، وقت اداری هم که تمام شده! کارت‌تان را بزنید بروید خانه‌تان علی‌آقا! حضرت امیر(ع) فرمود که نگرانم می‌ترسم نکند یک برده‌ای، اسیری، یک کودک یتیمی، یک انسان علیلی، فقیری، در راه مانده‌ای، یک اعرابی و بیابانی که هیچ راه و چاه را بلد نیست نکند این مشکلی دارد و دستش به من نرسیده، توی خیابان‌ها می‌روم ببینم که اگر کسی این وقت روز در کنار خیابان است حتماً یک مشکلی دارد سراغ او بروم. دیدند یک پیرمرد مسیحی دارد گدایی می‌کند، فرمودند ما در اسلام گدایی نداریم یا اگر می‌تواند کار کند باید کار کند، کار نداری باید برایش کار ایجاد کنید، اگر نمی‌تواند کار کند نباید بیاید گدایی کند بلکه باید بیمه‌اش کنید تأمینش کنید. گفتند آقا این مسلمان نیست مسیحی است. حضرت امیر(ع) عصبانی شد گفت تا جوان بود توی این جامعه کار می‌کرد که نگفتید مسلمان است یا مسیحی؟ حالا که پیر شده و از کارافتاده شده مسیحی شد؟! باید بروید از بیت‌المال مسلمین او را تأمین کنید و این پیرمرد مسیحی نباید نیاز داشته باشد که گدایی کند. این امام رضا(ع) که سالی 10- 15 میلیون آدم زیارتش می‌روند زیارت همان ساختمان و گنبد می‌روند و همه دنبال غذای حضرت و کبوترهایش هستند، خود امام رضا(ع) زیارت نمی‌شود این ساختمان‌ها زیارت می‌شود، امام رضا(ع) به ایشان گفتند که قاضی نیشابور یک سرمایه‌دار زرتشتی در نیشابور وصیت کرده که اموالش را به فقرا بدهند قاضی نیشابور به فقرای مسلمان داده است، بعد یک زرتشتی آمده گفته که ما زرتشتیان هم فقیر داریم ایشان هم که زرتشتی بود، خب به ما هم می‌دادید، ولی قاضی گفته که او میّت اسم دین را که نگفته، ما هم گفتیم فقرای مسلمان مقدم‌ترند به آن‌ها دادیم. آمدند از حضرت رضا(ع) پرسیدند امام رضا(ع) فرمود بیخود چنین کاری کردید! آن سرمایه‌دار زرتشتی بود، وقتی زرتشتی به فقرا وصیت می‌کند منظورش در درجه اول فقرای زرتشتی است! باید به فقرای زرتشتی بدهید حتی به فقرای مسلمان نباید می‌دادید. گفت آقا حالا که دادیم! امام رضا(ع) فرمودند بیخود دادید! باید بروید از بیت‌المال مسلمین همان مبلغ را بردارید و در نیشابور به فقرای زرتشتی بدهید.

خب این‌ها را روی منبرها به همدیگر این طرف و آن طرف می‌گوییم ولی اصلاً عمل نمی‌کنیم. این‌ها همه باید بخشنامه‌های حکومتی بشود، این‌ها باید قانون بشود، این‌ها اخلاق شخصی و موعظه نیست، این‌ها مستحب نیست، این‌ها واجب است، این‌ها برای یک شخصی غیر حکومتی هم اگر مستحب باشد که آن هم نیست برای مسئولین حکومت دینی، این‌ها واجب است، این‌ها حکم شرعی پیامبر اکرم(ص) و حکم خداست. این‌ها مستحب نیست. این‌ها فضیلت نیست، نداشتن آن رذیلت است. پیامبر اکرم(ص) فرمود به مردم حق حرف زدن، انتقاد کردن بدهید، قوانین را برایشان درست توضیح بدهید، نمی‌دانند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha