شبکه افق - 31 فروردین 1402

پرسش و پاسخ (27)

قسمت اول: ۱. چرا در معضلات اجتماعی و بحران اقتصادی، تنها سراغ آخرین حلقه ماجرا رفتن اشتباه است؟ ۲. زخم‌ها را ندیدن یا دیر دیدن، آیا مگس‌ها را پراکنده می‌کند؟ ۳. آیا باید به جامعه، گمان بد داشت یا نداشت و چرا؟ ۴. دشمن چگونه در شکاف‌های اجتماعی، لانه و توطئه می‌کند؟ ۵. در چه شرائطی افکار عمومی، قدرت تشخیص دارد؟ قسمت دوم: ۶. آیا فرشتگان، همه یکدست و کامل مطلقند؟ آیا مرگ دارند یا هیچ نوع مرگی برای آنان نیست؟ آیا فرشتگان، بال دارند؟ جسم چه؟ آیا زاد و ولد دارند؟ ۷. آیا مرگ، نقص نسبی است؟ آیا همه مقدرات، حتی مرگ، تعلیقی است یا مطلق؟ و آیا عوامل طبیعی در آن بی‌دخالت است؟ چرا مرگ، نابودی نیست؟ ۸. آیا خداوند، تخت دارد و عرش بمعنای تخت است؟

بسم‌الله الرحمن الرحیم

مسئله حقوق و عدالت، شما ببینید در این 7- 8 سال در این قضایای کارگران نیشکر و هفت تپه و کارگران معدن، مشکل این بود که به آن آخرین حلقه مشکلات توجه می‌کردند. آقا یک عده آمدند توی خیابان ایستادند جاده را بستند این کار غیر قانونی است! خلاف قوانین ترافیک و راهنمایی رانندگی است. کارگر معدن زده شیشه دفتر فلانی را شکسته خب غلط کرده! یادتان است که برای این‌ها دادگاه تشکیل دادند حکم کرد که این‌ها شروع و اقدام به محاربه است کارگر می‌گوید زن و بچه دارم اجاره خانه دارم 9 ماه است حقوق ما را نمی‌دهند. ده بار می‌رویم شکایت می‌نویسیم هیچ کس به ما محل نمی‌گذارد نمی‌توانم توی چشم زن و بچه‌ام نگاه کنم. بعد تمام گذشته و ظلم‌هایی که به این شد رها کنیم طرف آمده آن‌جا رانت‌خواری، خصوصی‌سازی، اموال بیت‌المال را بالا کشیده خودش و زن و بچه‌اش و خانواده‌هایشان چندتا خانه در کانادا و استرالیا دارند بعضی‌ها زن و بچه‌هایشان خارج هستند با هم رفیق هستند یا با هم شریک هستند یک مرتبه ما شدیم محارب و ضد اسلام و ضد نظام و ضد امام زمان! آن وقت بچه‌های این طرفی که این‌جا رئیس و مسئول است عرق‌خور هستند نه نماز و نه دین دارد بعد می‌آیند این را می‌گیرند. سر قضیه صندوق‌های مالی اعتباری بود چند سال در همین مشهد می‌آمدند توی خیابان داد می‌زدند که این‌ها آمدند به عنوان این که ما قانونی هستیم دولت نظر داده بعضی‌هایشان هم با اسم‌های مذهبی، پول‌های مردم را همه را گرفتند چاپیدند رفت! طرف می‌گوید من زمین می‌فروختم تمام زندگی‌ام را فروختم به این دادم به اعتماد دادم تبلیغات این‌جا را دارد صداوسیما می‌کند من اعتماد کردم پول‌هایم را به این‌جا دادم این هم خورده و برده، چند سال است ما داریم التماس می‌کنیم تحصن می‌کنیم آخرش می‌آیند توی خیابان داد می‌زنند.

استراتژی اول چه بود؟ اول آمدند کارگرها را بگیر و ببند و بزن، خب دشمن هم می‌آید داخل، منافقین می‌آیند، داعش می‌آید، ضد انقلاب می‌آید، کمونیست‌ها می‌آیند، خانواده بهایی می‌آید، ساواکی‌ها هم می‌آیند، بالاخره همه هستند. ما در این جامعه از این 80 میلیون اکثریت این‌طور راهپیمایی‌ها و انتخابات می‌آیند خب چند میلیون هم زخم خورده داریم این‌ها منتظر هستند که این فرصت‌ها پیش بیاید. خب رهبری چه فرمود؟ فرمودند نگذارید زخم بماند، زخم اگر ماند و علاج نکردید مگس می‌آید. زخم‌ها را علاج کن. چندتا مگس را می‌خواهید بزنید؟ مگر تو حریف مگس‌ها می‌شوی؟ زخم‌ها را علاج کن. خب اول این‌طوری شد بعد یک مرتبه آمدند تغییر جهت شد. آمدند چه کار کردند؟ دیدند ای بابا فساد از داخل است. اول مسئول خصوصی‌سازی را گرفتند خب این کار را از اول باید می‌کردید. این‌ها آمدند به اسم خصوصی‌سازی میلیاردها تومان اموال بیت‌المال را آوردند به چند هزار فروختند بعد آن‌جا را گرفتند خلاف تعهدات‌شان به جای این که کار ادامه پیدا کند کارخانه‌ها را نابود کردند جنس‌هایش و زمین‌هایش را فروختند زمین‌هایش را کاخ و ویلا ساختند و پول‌هایش را بگیرند و پولی که از دولت از همین بانک‌ها گرفتند. هزار میلیارد پول می‌دهند تا 10 سال! خب این‌ها چه کسانی هستند ب.ز – خ.ر – س.گ . حالا بعضی‌هایشان را می‌گفتند ده تومن بود. چند اول به ده هزار تومان می‌گفتند ده تومن. بعد به ده میلیون. این‌ها به ده میلیارد و صد میلیارد می‌گویند صد تومان بیشتر نبود! خب وقتی حقوق صد میلیون برای خودت می‌نویسی، رئیس بانک مرکزی آمد... ببینید آقا ناامنی از این‌جا شروع می‌شود ناامنی کف خیابان تهش است سر نخ که این‌جا نیست ناامنی از وقتی شروع می‌شود که بانک مرکزی که این دلارهای 4 هزار و خورده‌ای بود که به آقای متخصص کل تمام خرابکاری‌ها داد. رئیس بانک مرکزی چندماه پیش آمد گفت معلوم نیست دست کیست! چون می‌دانید به اسم چه کسانی آمدند گرفتند؟ یک کارتن‌خواب، یک پیرزن روستایی که بعد رفتند ببینند که این میلیاردها را چه کارش کرده رفتند دیدند توی قبرستان است مرده است. بیشرف‌ها رفتند به اسم آدم‌های معتاد بیچاره توی خیابان‌ها توی بیمارستان‌ها یا کسی که مرده، به اسم‌ها رفتند چندین میلیارد 7 میلیارد پول گرفتند! بعد این‌ها خودشان دارند پیش سازمان بین‌الملل پول و بانک جهانی دارند گدایی می‌کنند که می‌شود به ما یک میلیارد وام بدهید بعد با فرع و بهره از ما بگیرید ما می‌خواهیم با کرونا مبارزه کنیم! به جای این گدایی‌ها و ذلت‌ها و این پوست مردم کَندن‌ها، جلوی این‌ها را بگیرید! لازم نیست بروید وام بگیرید.

امام هادی(ع) یک دعایی دارند که «دعاء المظلوم علی الظالم». دعا در دفاع از عدالت، دعا در دفاع از حق صاحب حقی که به او جفا شده است. در روایت داریم که اگر زمانه، زمانه عدل باشد همه به هم اعتماد می‌کنند اگر زمانه، زمانه جور باشد، نه جور مطلق و عدل مطلق، الآن در دنیا جور مطلق و عدل مطلق وجود ندارد. الآن شما هر جامعه‌ای را نشان بدهید بدون استثناء یک جاهایی از آن عدالت برقرار است یک جاهایی نیست. آقا در آمریکا ظلم مطلق است! نه، ظلم مطلق نیست.

پیامبر اکرم(ص)، جامعه، عدالت، امنیت با کفر می‌ماند ولی با ظلم نمی‌ماند. از مُلک، حاکمیت «یبقی مع الکفر» ممکن است کفر باشد اما بماند. اما «لایبقی مع الظلم». اگر بی‌عدالتی بود سقوط می‌کند ولی اگر عدالت نسبتاً باشد ولو کافر باشد این‌ها بله، ابدیت و آخرت و سعادت ندارند اما سیستم آن‌ها در دنیا می‌ماند. ادامه می‌دهد و نابود نمی‌شود، فروپاشی نمی‌شوند. یعنی پیامبر اکرم(ص) دارند می‌فرمایند هرجا بی‌عدالتی آمد به همان نسبت فروپاشی می‌شوی و نابود می‌شوی. می‌دانید این روشی که به مقدمات کاری نداشته باشد به همه وسایل مقدماتی بیندشید مثل این که فرزندتان در خانه است گرسنه می‌شود ولی به او غذا نمی‌دهد، به او ده‌تا قول می‌دهی ولی به هیچ کدامش عمل نمی‌کنی به او دروغ می گویی بعد فلان کار را می‌کنی و... بعد یک مرتبه بچه وحشی می‌شود و به سیم آخر می‌زند، یک مرتبه داد می‌زند، شیشه را می‌شکند و... بعد شروع کنی او را بزنی که نظم خانه را بهم می‌زنی؟ امنیت این‌جا را محارب بهم می‌زنی؟ او اصلاً نمی‌داند محارب چیست نه به نظام کاری ندارد نه به هیچی، می‌گوید دو سال است پوست ما را کَندی، بعد هم دشمن این وسط می‌آید و سوار این شکاف‌ها می‌شود. در اسناد لانه 42 سال پیش نوشته که شکاف‌های اجتماعی که ما باید روی آن سوار بشویم چیست؟ 1) شکاف فقیر و غنی. 2) شکاف مذهب. 3) شکاف قومیت. 4) شکاف جنسیت (تفاوت بین زن و مرد). 5- شکاف دیوان‌سالاری. 6) و... همه این‌ها را آن موقع می‌گوید چون خودشان می‌دانند چه سیستمی در ایران ساخته بودند و تحویل انقلاب دادند. باید این شکاف‌های اجتماعی را قبل از این که به کینه تبدیل بشود قبل از این گدازه‌های آتشفشان بیرون بیاید ما باید حواسمان باشد باز همین تعبیر امام هادی(ع) است که روی این روایات می‌توان از ده بُعد بحث و فکر کرد. ما خیلی تلاش کردیم یک وقت خودمان را داریم با قبل از انقلاب مقایسه می‌کنیم که با خیلی از رژیم‌های دیگر در شرایط خودمان قابل مقایسه نیست اصلاً واقعاً این ملت رکورد زده است ما یک وقت داریم با شعارها و آرمان‌ها و حرف‌هایمان مقایسه می‌کنیم چون صریح گفت ما عقب‌ماندگی داریم مخصوصاً در حوزه عدالت. دهه 60 که وضع مردم از الان خیلی بدتر بود برای همه چیز توی صف بودند اما دل‌شان گرم بود که رجایی رئیس است. خونه‌اش زیر کرسی نشسته و چراغ علاءالدین کنارش هست گفت اگر تو رئیس دولت هستی ما صد برابر این هم تحمل می‌کنیم ولی وقتی ببیند ای بابا این که یک جاهایی بخور بخور و ببر و ببر است! می‌گوید برای چه که تو این‌جا نشستید مدام به ما نصیحت می‌کنی که مردم آرام باشید! مردم با هم مهربان باشید! تو با ما مهربان باش. دشمن می‌خواهد این دژ را بزند. خود قاسم سلیمانی را دیدید چه تشییع جنازه‌ای داشت در دنیا بی‌نظیر بود. بچه 5- 6 ساله در خانه‌اش یک جوری اشک می‌ریزد من با خودم گفتم نکند پدر و مادرش او را زدند او دارد گریه می‌کند و همان لحظه فیلم این را برداشتند فرستادند گفتند این برای قاسم سلیمانی است! واقعاً برای او ضجه می‌زد. بچه تو چه می‌فهمی؟ تو اصلاً قاسم سلیمانی را ندیدی. پیرزن توی دهات پشت کوه، نشسته زار می‌زند و به اندازه یک تخم مرغی برای او نذر کرده است. ببینید خدا چه کار می‌کند؟ یک مرتبه این‌طوری از پشت صحنه تمام قلب‌ها توی دست خداست اگر هزار میلیارد دلار پول خرج بکنید یک چنین تشییع جنازه‌ای نمی‌توانید برای کسی درست کنید که همه زار زار گریه کنند. در آمریکا عکس ابومهدی و سلیمانی را بالا بردند و عکس رئیس جمهور خودشان را آتش زدند. این‌طوری می‌شود.

حالا این روایت امام هادی(ع) را ببینید و دقت کنید خیلی کارها قابل پیش‌بینی است. فرمودند: «إِذَا کَانَ زَمَانٌ، اَلعَدلُ فِیهِ أَغلَبَ مِنَ الجَورِ فَحَرَامٌ أَن یُظَنَّ بِأَحَدٍ سُوءً حَتَّی یعلَمَ ذَلِکَ مِنهُ، وَإِذَا کَانَ زَمَانٌ، اَلجَورُ أَغلَبَ فِیهِ مِنَ العَدلِ فَلَیسَ لأَحَدٍ أَن یَظُنَّ بِأَحَدٍ خَیراً مَا لم یَعلَم ذَلِکَ مِنهُ.» اگر یک دوره‌ای رسید در یک جامعه‌ای که عدالت بیشتر از بی‌عدالتی حاکم است – نفرمودند عدالت مطلق، چون اصلاً امکان ندارد یک جامعه‌ای کلاً بی‌عدالت و جور و هیچی نباشد – امام هادی(ع) فرمودند اگر گفتمان غالب عدالت باشد، عدالت اغلب باشد و بر جور و بی‌عدالتی غالب باشد، یعنی خط، خط عدالت و دفاع از محروم و مظلوم باشد آن وقت آن‌جا چه اتفاقی می‌افتد؟ فَحَرَامٌ أَن یُظَنَّ بِأَحَدٍ سُوءً؛ حرام است به کسی در آن جامعه سوء ظن داشته باشی. اصل را باید بر این بگذاری که همه آدم‌های خوبی هستند اما فرمودند اگر بی‌عدالتی بر عدالت غلبه کرد آن‌جا فرمودند هیچ کس به هیچ کس دیگر اعتماد نمی‌کند اصل این می‌شود که همه دزد هستند و همه کلاهبردار هستند مگر این که ثابت بشود که آدم خوبی است. امام هادی(ع) می‌فرمایند یک نسبتی است بین اعتماد اجتماعی با صداقت، بین اعتماد اجتماعی و صداقت اجتماعی و سلامت اجتماعی با عدالت. هر مقدار در یک جامعه بیشتر عدالت برقرار بشود مردم به حقوق‌شان خصوصاً ضعفاء برسند و به سیستم و نظام اعتماد کنند که این‌ها دزد نیستند دروغ نمی‌گویند، وعده دروغ نمی‌گویند گزارش دروغ نمی‌دهند مثل خودمان هستند و از خودمان هستند به مردم راست بگویند ببینید چه می‌کنند. مردم به رهبری اعتماد دارند. مردم به امام اعتماد داشتند مردم امثال قاسم سلیمانی را قبول دارند اگر از من بپرسند که مردم در این آدم در یک بچه دهاتی روستاهای پشت کرمان که چوپان بوده چه دیدند؟! که خودش خاطراتش که چاپ شده تیکه‌ای از آن را خواندم که می‌گوید من تا نزدیک‌های انقلاب، اصلاً اسم امام را نشنیده بودم. می‌گوید در یک سفری برای کارگری به مشهد آمده بودم آن‌جا یک کسی اسم امام و اسم شریعتی را آورد گفت این‌ها را می‌شناسی؟ نمی‌شناخته! یعنی واقعاً بچه کوه بوده است. واقعاً با اخلاص و باصداقت بوده. حتی یک جایی می‌گوید من توی سپاه انقلاب آمدم آستین کوتاه بودم من را رد کردند پذیرش نکردند چون تیپ او موهای بلند بوده، آستین کوتاه پوشیده بوده با شلوار لی. توی گزینش رد شده است. یک چنین آدمی آن وقت این‌طوری می‌شود. برای این که به این اعتماد کردند مردم می‌فهمند چه کسی راست می‌گوید چه کسی دروغ؟ مردم می‌فهمند که آخوند دیندار و آخوند بی‌دین، این دوتا را می‌فهمند که این آخوند دین ندارد! مردم می‌فهمند که کدام پاسدار صادقانه پاسدار دین خدا و حقوق خلق است و کدام پاسدار کلاهبردار نفوذی است یا فاسد شده است اول آدم درستی بوده و بعداً فاسد شده است. این را مردم می‌فهمند. همین عوامی که ما خیال می‌کنیم نمی‌فهمند. این‌قدر آدم‌هایی را می‌شناسند. این‌قدر قشنگ فرق رجایی با کسان دیگر را تشخیص می‌دهند فرق قاسم سیلمانی را با دیگران این‌قدر تشخیص می‌دهند. آن وقت ما و بعضی‌ها می‌خواهیم سر این مردم را کلاه بگذاریم خیال می‌کنیم داریم آن‌ها را بازی می‌دهیم.

***

قرآن می‌فرماید که همه فرشته‌ها در یک حد نیستند بعضی‌ها تجرد تام دارند محدودیت جسمانی و غیر از آن نیست همیشه ثابت و کامل هستند تکامل ندارند سقوط ندارند استعداد بالفعل نشده ندارند «وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ» (صافات/ 164)؛ ما آن‌هایی هستیم که مقام ما معلوم است یعنی بالا و پایین نمی‌شود. این راجع به این‌ها. کل وجودشان تمام شده و کامل شده است. کمالاتی که این‌ها می‌توانستند داشته باشند از همان یک جا ابتدا خداوند به این‌ها داده است. لذا آن فرشته‌ها منتظر اتفاق خاص، منتظر چیز خاصی نیستند هیچ نوع انتظار و استعداد دیگری در آن نیست که فعال نشده باشد. اما یک عده از فرشتگان دیگر هستند که کامل آفریده نشدند ناقص هستند اما خودکفا هستند یعنی نقصی دارند ولی نقص‌شان را از بیرون جبران نمی‌کنند بلکه نقص‌شان را از درون جبران می‌کنند یعنی نصاب استعداد از درون خودشان هست و آن فرشته‌هایی که خداوند می‌فرماید که علم اسماء را بگویید می‌گویند «لاعلم لنا» ولی بعد خداوند به آدم(ع) به انسان می‌گوید که به آن‌ها بیاموز و بعد به آن‌ها آموزش می‌دهند که این‌ها در این موضوع خاص نادان بودند ولی بعد دانا شدند یعنی علم به اسماء الهی نداشتند اما پیدا کردند خب این‌ها احتیاجی به مجوز خارجی و امور خارجی نداشتند همین که نور علم الهی در آن‌ها تجلی کرد گفتند ما چیزی نمی‌دانیم جز آنچه که تو به ما آموختی و وقتی که خداوند به آن‌ها تعلیم می‌دهد بدون این که از غیر از خدا و غیر خودشان از بیرون به کسی نیاز داشته باشند نور الهی در آن‌ها تجلی می‌کند و این تعلیم محقق می‌شود.

یک نقص دیگری که در ما آدم‌ها هست و در فرشته‌ها نیست مرگ است. فرشته‌ها نمی‌میرند. ما می‌میریم چون بدن داریم ما حرکت داریم ما خط سیری داریم که از عالم طبیعت که عالم مرگ است و کل آن می‌میرد عبور می‌کنیم همه حرکات طبیعی پایانی دارند که در مورد انسان از آن‌ها تعبیر به مرگ می‌شود. مرگ ظاهراً یک نقص است البته با تفسیر توحیدی آن هم به این معنا نقص نیست اما این نقص عالم طبیعت هست یک نقص انسانی است ولی قضای الهی است و هیچ گریزی از آن نیست هیچ کس نیست که نمیرد همه باید بمیریم منتهی فاصله هریک از ما تا مرگ ما که به آن عمر می‌گویند این‌ها از مقدرات الهی است چون از مقدرات است یعنی تقدیر و اندازه‌گیری می‌شود این‌ها تغییر می‌پذیرد، کم و زیاد می‌شود. هم در آن ملاحظات جسمانی مؤثر است که آدم عاقلانه زندگی کند و خودش را به خطر در معرض بیداری، خطر و مرگ قرار ندهد و از سلامت و بهداشت خود حفاظت کند و از آن مهم‌تر و همان‌قدر مهم و مؤثر، اموری که ظاهراً مادی نیست مثل دعا، صدقه دادن، صله رحم، انجام بعضی از اعمال صالح، این‌ها عمر را بیشتر می‌کند یکسری گناهانی هم هست و ظلم‌هایی که عمر را کوتاه می‌کند. بنابراین اصل مرگ قضای الهی است و قطعی است. اندازه آن تقدیر و قدر است و آن ممکن است به علل مختلف تغییر بکند ام بالاخره مرگ قطعی است و ما هم نمی‌دانیم آن زمان قطعی چه وقت است و «کلّ نفس ذائقه الموت» هر نفسی چشنده مرگ است بدون استثناء همه مرگ را تجربه خواهیم کرد. این هم که می‌گوید شما مرگ را می‌چشید معلوم می‌شود که مرگ یک امر عدمی نیست بلکه یک امر وجودی است. مرگ یک واقعیت است نه عدم واقعیت. که بگوییم زندگی واقعیت است و مرگ نابودی و ناواقعیت است نه. می‌فرماید همه شما بی‌استثناء مرگ را می‌چشید پس مرگ یک واقعیت است یک وجودی است که ما آن را تجربه می‌کنیم.

اما فرشته‌ها چون از عالم طبیعت دور هستند مادی نیستند، نه دور مکانی بلکه دور هویتی. لذا این نقص ظاهری که مربوط به عالم طبیعت و جسم مادی است آن‌ها این مرگ را ندارند پس مرگ طبیعی برای همه ما هست و یک نقص طبیعی است نقص انسان بماهو انسان است تا انبیاء همه گرفتار این هستند و این نقص معنوی می‌شود برای آن‌هایی که عمرشان مشغول خدمت و عبادت هستند از یک جهت، پایان مهلت خدمت و عبادت است و آغاز پاداش الهی است و برای یک عده هم پایان مهلت است نه پایان خدمت. پایان مهلتی که داشتیم و هدر دادیم و علیه خودمان بکار بردیم!

پس بنابراین چون عالم تجرّد، عالم فرشتگان قابلیت بالفعل شده ندارد و همه چیز آن‌جا کامل است بنابراین خروج از یک حالت به یک حالت ندارند پس مرگ ندارند تولد ندارند تکثیر تولید مثل ندارند و این هم باید روشن بشود و اما این که این مرگ از عالم ماده برای فرشته‌ها نیست این یک بحث است. یک مرگ دیگری داریم که می‌فرماید در نفخ صور و قیامت، آن‌جا در روایت می‌فرماید که آن مرگ شامل همه موجودات است که حتی فرشتگان هم آن‌جا می‌میرند در نفخ صور و قیامت همه موجودات عالم امکان، همه می‌میرند و دوباره زنده می‌شوند یعنی غیر خداوند همه مخلوقات، انسان و فرشته و غیر او همه می‌میرند و دوباره زنده می‌شوند. آن مرگ فرشته ها غیر از این مرگی است که راجع به آن صحبت می‌کردیم.

و این تعبیر قرآنی که، قرآن گاهی تعابیر ظاهری و جسمانی برای فرشته‌ها بکار برده که بال دارند یا «وَ جَاءَ رَبُّکَ وَ الْملَکُ صَفًّا صَفًّا» (فجر/ 22)؛ پروردگار تو به فرشتگان آمدند. اصلاً آمدن و رفتن در مورد یک موجود جسمانی در عالم امکان و ماده معنا دارد. خداوند که آمد و رفتی ندارد. ملائکه را هم کنار خدا گذاشته است. پس معلوم می‌شود که آمدن خدا و فرشتگان، معنی‌اش این آمدن جسمانی و مادی نیست آن بال فرشته هم به معنای بال مادی و ظاهری و جسمانی نیست و این‌ها تعابیری است که گفته می‌شود برای این که ما بفهیم. «جاء ‌ربّک» به معنای «جاء امر ربّک» است یعنی خود خدا که آمد و رفت ندارد پس اراده و امر الهی آمد یا تعبیری که خداوند رحمان بر عرش مستقر شد این «عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی» (طه/ 5)؛ استوای ظاهری نیست این استواء یعنی استیلاء یعنی سلطه و عرش هم به معنای تخت نیست عرش یعنی کل هستی و کل عالم. و خداوند این «عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی» یعنی خداوند بر کل عالم و هستی استیلا دارد و تمام هستی تحت سیطره و سلطه و پادشاهی اوست.

این که در سوره معارج می‌فرماید ملائکه نزد خداوند عروج دارند برای این که ملائکه مادی نیستند جسم ندارد چون مجرّد است اگر ملائکه جسم داشتند به محضر خدا عروج نمی‌کردند چون خداوند محضر مادی ندارد که یک موجود مادی بتواند آن‌جا برود و بال ملائکه هم اشاره به مراتب قدرت اوج گرفتن فرشتگان دارد یعنی مرتبه قرب‌شان به خداوند.

اجمالاً ما در حوزه انسان‌شناسی بودیم ولی به مسئله فرشته‌شناسی هم اشاره کردیم.

***

همان چند حدیثی که ابتدا لازم است با توجه به این که بالاخره این مأموریت بچه‌های سپاه قدس هم یک مأموریت بین المللی و جهانی است که پیروزی‌های بزرگی که در منطقه به دست آمده و امروز انقلاب و قدرت سیاسی، نظامی و ایدئولوژیک منطقه است و یک شبه جنگ جهانی در این 5- 6 سال در منطقه بود. از یمن تا فلسطین که یک طرف آن ده‌ةا کشور و رهبری سررمداران کفر و رژیم‌های فاسد منطقه و استکبار جهانی، یک طرف آن هم جبهه مقاومت، در واقع در جبهه‌ای از افغانستان تا ایران، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، این نبرد جهانی در این چند سال، تقریباً یک نبرد کم‌سروصدا و بی‌سروصدا ادامه پیدا کرد و نهایتاً تا امروز، پیروزی با ماست. تا امروز، جبهه مقاومت جلو رفته و استکبار جهانی عقب. و به این فکر هستند که یک جوری خودشان را از این مهلکه خلاص کنند و امکان توطئه‌های بعدی وجود دارد. ما عملاً وارد یک نبرد بین الملل شدیم البته از همان 40 سال پیش که امام(ره) شروع کرد، این نبرد جهانی بود بلکه از 50 و چند سال پیش، یعنی از خرداد 42 امام(ره) انقلاب را جهانی آغاز کرد و از همان موقع گفت که رژیم صهیونیستی اسرائیل باید از بین برود از همان موقع گفت رئیس جمهور آمریکا پیش این ملت منفور است. از همان موقع گفت شاه در دست اربابان خود آمریکا و انگلیس است و همه این‌ها یکی از آن یکی دیگر بدتر هستند. یعنی انقلاب از ایران آغاز می‌شود ولی به ایران ختم نخواهد شد. ایشان همین را از همان 42 گفت. بنابراین انقلاب، ماهیتاً ملی بود ولی در عین حال بین‌المللی. الآن آثار بین‌المللی و جهانی آن خیلی واضح است. هرجای دنیا هر انقلابی، نهضتی، شورشی، برپا می‌شود می‌گویند زیر سر ایران است و اتفاقاً معلوم می‌شود همین‌طور است حالا یا عمدتاً زیر سر ایدئولوژی انقلاب ایران است و در یک موارد محدودی هم با رعایت قوانین بین‌الملل و با درخواست خود دولت‌ها که وارد عمل شدند کمک کردند و ورق در منطقه برگشت.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha