پرسش و پاسخ (26)
قسمت اول: ۱. آیا اجرای عدالت اجتماعی، امری نسبی است یا مطلق؟ ۲. چرا "مدینه فاضله"ی چپ و راست "مدرنیته"، اقتصاد سوسیالیستی و سرمایهداری، هیچیک موفق به تحقق شعارها و وعدههای خود نشدند؟ ۳. بالاخره با مسئله انرژی چه کنیم؟ ۴. پیشنهاد " خانه ملی گفتگوی آزاد" مصوب شورای انقلاب فرهنگی چرا اجرا نشده است؟ ۵. حق اعتراض قانونی و مسالمت آمیز و غیرساختارشکن چگونه نهادینه میشود؟ قسمت دوم: ۶. ترکیب دعا و شجاعت چگونه معجزه میکند ؟ ۷. علی ع نیز به پیامبر پناه میبرد؟ ۸. پیامبر اکرم ص چگونه از یک جامعه عقبمانده، یک تمدن جهانی ساخت؟ و از انسان وحشی جاهلی، شریفترین و اخلاقیترین انسانها را؟
بسمالله الرحمن الرحیم
یکی از حضار: چرا همچنان تفکراتی رأی میآورند که حامی مستضعفین نیستند و در دولت و مجلس حضور مییابند و نظراتی از جانب رهبری میگویند؟ مگر وظیفه رهبری نظارت بر عملکرد سه قوه نیست؟
جواب استاد: میشود گفت این سهتا سؤال بود؟ اولی این است که ما چرا بعد از 40 سال در عدالت مشکل داریم؟ بعد از 400 سال هم مشکل خواهیم داشت هیچ کجای دنیا عدالت به آن معنا که ایدهآلهایی محقق نشده و نخواهد شد بحث آخرالزمان و انقلاب آخرالزمان یک بحث دیگر است. اما استانداردها و معیارهایی داریم که نصاب عدالت تا کجا قابل پذیرش است و کجا غیر قابل پذیرش است؟ بنابراین باید گفت که نه عدالت و نه بیعدالتی هیچ کدام نیست کم عدالتی و بیش عدالتی معنا دارد یک وقت با معیارهای استانداردهای جهانی قبل از انقلاب میسنجیم. یک چیزی هست به نام ضریب جینی که فاصله طبقاتی را که شاخصترین معیار عدالت اقتصادی است در دنیا یک محاسباتی میکنند. سازمان ملل و بانک جهانی که نسبت به ما هیچ سمپاتی هم ندارند اعلام کردند که فاصله طبقاتی ضریب جینی که قبل از انقلاب آمریکا و انگلیسیها به اسم پیشرفت بودند حدود 51 یا 52 بوده است و بعد از انقلاب با وجود این که جمعیت 5/2 برابر، جنگ، تحریم، مسائل مختلف که هنوز هم شماها میبینید مشکلات هست، ول نمیکنند چون آمریکا و انگلیس دوباره میخواهند به ایران برگردند البته در خواب و خیالشان ببینند چون از منطقه هم بیرونشان کردیم چه برسد به ایران. ولی برنامه آنها بوده و هست. و خود بانک جهانی و سازمان ملل اعلام کرد که ضریب جینی به 37 رسیده است یعنی 52 بعد از انقلاب 37 شده است این ایدهآل نیست ولی نسبت به استانداردهای جهانی ... شما ببینید روسیه رهبر بلوک شرق و اقتصاد چپ سوسیالیستی بود که شعارش برابری بود فاصله طبقاتیاش از ما خیلی بیشتر بود. آمریکا که رهبر نظام لیبرال سرمایهداری است با شکاف طبقاتی خیلی بیشتر از ماست. این مهم است یعنی فاصله فقیر و غنی از 52 به 37 رسیده است و این یک استاندارد عالی و ایدهآل نیست ولی نسبت به شرایط کشورهای دیگر و منطقه قابل دفاع است. در فهرست، عدالت کشور ما خیلی بالا آمد. خیلی از اینهایی که اول انقلاب فقیر بودند الآن فقیر نیستند خیلی از شهرستانها و روستاها و امکاناتشان تغییر کرده است اصلاً این زندگی دیگر آن زندگی نیست دیگر آن سبک زندگی نیست. شما از پدر و مادرتان بپرسید، من زمان انقلاب 14 سالم بود یادم میآید اکثر مردم، با این که خانواده و فامیلهای ما جزو متوسط به بالا بودند اغلبشان نه ماشین داشتند و نه تلویزیون داشتند اینها جزو چیزهای اشرافی بود سبک زندگی این بود نگویید آن زمان ماشین و تلویزیون نبوده، بود، همه جای دنیا بود نداشتند حتی خیلی از خانهها یخچال نگذاشتند. سبک زندگی و سطح زندگی خیلی فرق کرده است. آن موقع غذای غالب نان بود ولی الآن غذای غالب برنج است. آن زمان من یادم هست یک لباسی بود به نام لباس پلوخوری! یعنی پلوخوردن یک حادثه بود! لباس مخصوص و تشریفات داشت. خب اینها بوده است. روستاهای ما نه آب و برق و گاز داشتند، هیچی نداشتند. ولی الآن دارند. اینها همه دروغ است. الآن روستای پشت کوه دعوا میکند میگوید پهنای اینترنت ما کم است فیلم دانلود میکنم دیر میآید! در مناطق روستایی دعوا سر این شده است. الآن مناطق بالاشهر و پایین شهر، خیابانها، امکانات و خدمات دولتیاش خیلی جاهایش عین هم است یعنی از روی پارک و درمانگاههای عمومیاش خیلی وقتها نمیتوانی بفهمی که پایین شهر یا بالای شهر است. اینطوری نبود. میلیونها نفر نسبت به جمعیت کمی که داشتیم حلبینشین بودند. آن موقع 7- 8 میلیون بشکه نفت صادر میشده است. الآن که اوج تحریم است جمعیت 5/2 برابر شده، سطح زندگی این همه تغییر، این همه امکانات و این همه تشریفات است. شما آن موقع 150 هزار بیشتر جمعیت نداشتید، جمعیت دو برابر شده اما 5- 6 میلیون دانشجو همین الآن دارید یعنی ما جمعیت دانشجویمان از جمعیت چندین کشور اروپایی بیشتر است. فقط دانشجوهای ما. خب اینها اگر تلاش در جهت عدالت اجتماعی نیست پس چیست؟ ولی همچنان ما شکاف طبقاتی داریم البته در چند سال اخیر هم طبق همین آمارهای بانک جهانی، در این چند سال اخیر فاصله طبقاتی بیشتر شد و الا از اول انقلاب سیر صعودی داشتیم. پس برای عدالت بله، ولی در عین حال همیشه بدهکاریم، همیشه مشکل داریم، ما همچنان شکاف طبقاتی داریم به شدت نیازمندند و مشکل دارند. چند میلیون آدم دارند از کمیته امداد پول میگیرند و الا نمیتوانند زندگی کنند. ولی توجه داشته باشید که همه جای دنیا کم و بیش این چیزها هست. آمریکا که میگوید ما اوج سرمایهداری دنیا هستیم قله سرمایهداری جهان هستیم 50 میلیون آدم گرسنه دارد که هر روز باید دولت به آنها نان بدهد تا از گرسنگی نمیرند. 50 میلیون یک ملت است! یک کشور بزرگ است! یعنی از هر 6تا آمریکایی شب باید کوپن نان بگیرد و الا از گرسنگی میمیرد. اینها ادعا دارند که اوج سرمایهداری هستند یعنی ثروتمندترین کشور جهان است، و در عین حال بدهکارترین کشور جهان هم هست.
سؤال دومتان هم این بود که چرا رهبری نظارتی بر عملکرد سه قوه ندارد؟ دارد، از کجا فهمیدید ندارد؟ تذکر میدهد، صحبت میکند، عمومی میکند، خصوصی میکند، میشود گفت که جلسات غیر علنی ما مکرر به اوقات تلخی میکشد. دارند برخورد میکنند، ظرفیتها، توانها و امکانات کشور را هم باید ظرفیت داشته باشیم. چون الآن بعضیها میگویند وضع اینطوری شده چرا رئیس جمهور را عزل نمیکنید چرا فلان مسئول را اعدام نمیکنید! اینطوری که نمیشود کشورداری کرد! خب این را سریع عزل کنیم دوباره سریع انتخابات برگزار کنیم و... اینطوری که نمیشود. باید نظارت باشد، نقد باشد، اصلاحات باشد، مشاوره باشد. ببینید یکی از خروجیهای دموکراسی همین است بالاخره رئیس جمهور رأی آورده دور دوم بیشتر رأی آورده! خب دیگر نمیشود که هنوز 4 سال او تمام نشده بگوییم باید او را برداریم! هیچ دموکراسی در جهان چنین چیزی را نمیگوید باید تحملش کنیم و نقد هم بکنیم، سؤال هم بکنیم و اگر جایی کمک میخواهد کمکش هم بکنیم. وضعیت این است.
یکی از حضار: سؤالی که دوستان پرسیدند این بود که با وجود تخلف رئیس جمهور و اعضای کابینه ایشان استیضاح نمیکنند؟ و سؤال بعد این بود که چرا رهبری با نامه از تصمیم طرح افزایش قیمت بنزین دفاع کرد؟
یکی از حضار: آن استیضاح را که باید از مجلس بپرسید من توی مجلس نیستم. راجع به بنزین هم، ایشان از قیمت بنزین دفاع نکرد صریحاً گفت من راجع به مصداق یعنی قیمت بنزین بحث و دخالتی نمیکنم چون هر دو طرف استدلالهای قوی دارند هر دو طرف اقتصاددان هستند، شما میدانید که دو طرف متخصصین اقتصاد درجه یک و انرژی کشور هستند استدلال میکنند به این دلایل اقتصادی و علمی باید گران بشود او هم میگوید باید به این دلایل باید ارزان بماند. کاملاً اختلافی است. اختلاف هم، اختلاف بین متخصصین است. واقعاً دوتا نظر است. بعضیها میگویند این کار صدمه مطلق به اقتصاد کشور بود یک عده میگویند اصلاً این نجات اقتصاد کشور است و اگر آن شیوه را ادامه بدهید اقتصاد کشور نابود میشود و این به نفع محرومین است. ما ارزانترین بنزین جهان هستیم. میدانید در تمام دنیا ما آب و برق و گاز و انرژی ارزانترین انرژی را در کل جهان داریم. در بعضی از اینها ما جزو دو – سه کشور ارزان جهان هستیم و در بعضیها هم ارزانترین هستیم! الآن حساب کردند که بنزین در کشور از آب دارد ارزانتر میفروشند. یکیشان گفت ما حاضریم از پالایشگاه مردم بیایند بنزین مجانی بگیرند چون از همانجا داریم ضرر میکنند. سوبسید به همه یعنی ضرر. خب بعضیها میگویند این سوبسید که میدادید که کسی که 3- 4تا ماشین دارد، دارد از کسی ماشین ندارد و سوبسید بنزین نمیگیرد بیشتر میخورد! لذا این خلاف عدالت است. از دو طرف استدلال دارند. کشور هم مشکل دارد. آلودگی محیط زیست، این قیمت، قاچاق. شما میدانید که چقدر از کشور بنزین قاچاق میشود؟ چون مفتترین بنزین دنیاست. آب و گاز و برق و بنزین ما جزو ارزانترین انرژی در کل جهان است لذا به هر شکلی که بتوانند قاچاق بکنند، بکنند. اما مشکل این است که چرا اینطوری میآیید اجرا میکنید و چند روز قبل از آن میآیند دروغ میگویند که گران نمیشود؟ این توهین به شعور مردم است. پولی که میخواهید بدهید چرا بعدش میدهید قبلش بدهید. از سه – چهار ماه قبل شروع کنید توضیح بدهید که مردم متقاعد بشوند و بگویید به این دلیل اقتصادی اینطور و اینطور! خوشحال هستند که هیچ کس نفهمیده! شبیخون زدند! فکر کرده جنگ است، نصفه شب عملیات میزنند که دشمن نفهمد، بعد میگوید خودم هم نفهمیده بودم! مگر اینها هنر است؟ مگر اینها عقلانیت است؟ مردم چرا نباید بفهمند؟ مگر عملیات است؟ که آخ جون یک کاری کردیم هیچ کس نفهمید یک مرتبه صبح همه بلند شدند همه گیچ بودند! بعد این که شما در 4- 5 سال باید قیمت بنزین را به تدریج بالا میبرید نبردید رأی میخواستید یا هرچه که میخواستید این کار را نکردید، یک مرتبه سه برابر کردید؟! بعد میگویید هیچی گران نمیشود؟ مگر میشود؟ امکان ندارد هیچ جای دنیا اینطوری نیست. مگر میشود بنزین گران شود ولی هیچی گران نشود؟! نمیتوانید چنین وعدهای بدهید، چون نمیتوانید جلوی آن را بگیرید. وقتی که کشور به اینجا رسیده است بالاخره سه قوه با متخصصینشان به یک جمعبندی رسیدند تصمیم حاکمیتی میگیرند، برای این که کشور چاره دیگری ندارد ما نمیتوانیم تا آخر اختلاف نظر داشته باشیم این بگوید این درست میگوید او بگوید او درست میگوید! بالاخره باید به یک جمعبندی برسید عمل کنید، منتهی حواشی آن را کنترل کنید، درست اجرا کنید، خسارتهای آن را جبران کنید. قضیه این بوده است. مردم صدای مخالف و موافق را بشنوند و بعد هم در جریان مکانیزم تصمیمگیری باشند.
آن فرمایش اولتان هم که گفتید نمیشود اعتراض کرد، چرا آقا میشود اعتراض کرد. ما طبق قانون اساسی حق و امکان اعتراض داریم. قانون اساسی صریح میگوید حق تجمع اعتراضی در چارچوب قانون، مسالمتآمیز، غیر خشونتبار، کاملاً یک حق شرعی است، امر به معروف، نهی از منکر، واجب است نه این که جایز است. کسی حق ندارد جلوی کسی را بگیرد باید با چارچوب قانون آن را ساخت. منتهی این اشکال وارد است که این که در قانون اساسی آمده و قبل از آن، این همه در آیات و روایات و منابع ما آمده، چرا این را ساختار واضح شفاف قانونی برایش درست نمیکنید؟ بله ما الآن ساختار معمولی داریم که مردم از طریق نمایندگان مجلس اعتراض کنند یا در شوراهای شهر و روستا از طریق نمایندگانشان در خبرگان، خب نماینده گذاشتید برای همین. یکیاش همین قبول. نهادهایی در حکومت است (در هر سه قوه) که کار آن نقد و نظارت و رسیدگی به اعتراضات است. 4-5 تا نهاد داریم که برای همین درست شده، همه جای دنیا همینطوری اعتراض میکنند و انتخابات که به چه کسی رأی بدهیم و ندهیم؟ و... شکایت از دادگستری از مسئولین، ما در قانون اصولی برای این کار داریم. پس راههای متعددی باز شده است ولی چرا به نظر میرسد که این راهها کافی نیست؟ بنده یک پیشنهادی 10- 15 سال پیش در شورای عالی انقلاب فرهنگی دادم تصویب هم شد ولی اجرا نشد! اگر موافق بودید همین را پیگیری کنید و مطالبه کنید. متنی تهیه کردیم دادم و در شورا با بحث تصویب شد همان زمان که بحث کرسیهای آزاداندیشی رهبری گفتند و مطرح شد یک نهادی تحت عنوان خانه ملی گفتگوی آزاد، در شهرها تشکیل بشود، زیر نظر و حمایت سه قوه، تأمین قانونی، هرکس به هر مسئولی سر هر مسئلهای اعتراض دارند بیایند آنجا با مدارک و استدلال و با رعایت قانون بدون دروغ و تهمت و توهین و خشونت، بیاید حرفهایشان را بزنند مسئولین هم باید آنجا بیایند جواب بدهند نظارت قانونی باشد و آن کسانی که نقد دارند تأمین صددرصد امنیتی و قانونی بدهند که کسی حق ندارد به خاطر این نقد و اعتراض بعداً شما را مورد تعقیب قرار بدهد که بله آقا، آزادی بیان داشتیم آزادی پس از بیان نداشتیم. حرفهایمان را آنجا گفتیم هیچی نگفتند ولی دو هفته بعد آمدند با ما برخورد کردند. نه، اگر داریم نقد و نهی از منکر و استدلال میکنیم باید آزادی پس از بیان هم باید داشته باشیم.
فایده دیگرش این است که آنجا کسی نمیتواند کلاشی و کلاهبرداری بکند. نه به عنوان مردم بیاید تهمت بزند، دروغ بگوید، شایعه پراکنی کند، تحریک افکار عمومی و تشویش اذهان کند و دروغ بگوید نه از آن طرف کسی به اسم مسئول بیاید توجیه کند و خالیبندی کند که نخیر اینطوری که میگویید نیست! بالاخره این مدرک، جواب اینها را بده. این هم تصویب شده است. یک کمی آموزش میخواهد و فرهنگ این کار را میکند ما این را باید یک کمی تقویت کنیم.
یکی از حضار: آخرین سؤال من این است که شما فرمودید امروز در کشور ما بنزین ارزان است. در برابر درآمد قشر ضعیف جامعه میتوان گفت که بنزین ارزان است؟
جواب استاد: قیمت را که همه جای دنیا مقایسه میکنند با یک استاندارد جهانی است یعنی کشورهای دیگر هم که بنزین دارند آنها هم فقیر دارند. میلیونها میلیون فقیر دارد کشورهایی که نفت دارند، فقیر دارند. اینطور نیست که ما مشکل داریم همه آنها هم مشکل دارند فقرایشان بیشتر هستند خیلی بیشتر هستند استاندارد جهانی به این معنا که با استاندارد مصرف، تولید، توزیع، تولید سرانه داخلی، واردات، صادرات، خرج هر خانواده بطور متوسط، اینها یک فرمولهایی دارد در کل دنیا هم مقایسه میکنند و همه جا هم این مشکلات را دارند بعضیها کمتر، بعضیها بیشتر، با توجه به همه اینها که ردهبندی میکنند میگویند ارزانترین سوخت ایران سوخت جهان است. یکی از رفقای طلبه گفت شبها عبا و عمامهام را کنار میگذارم که مسافرکشی کنم که بتوانم اجاره خانهام را بدهم خرج زن و بچهام را درآوردم یک مرتبه میروم 20 لیتر بنزین میزنم میشود 60 هزار تومان، برای بعضیها این چیزی نیست ولی زندگی من زیر و رو میشد. من اجاره خانهام را ندارم خب خیلیها اینطوری بودند و هستند. اما در عین حال راه جبران این را در اقتصادهایی که نفت و بنزین و آب و برق و گازشان گران است، طبقات فقیر و محروم دارند باید به شکل دیگری آنها را تأمین کرد. مثلاً باید سوبسید عادلانه داد. باید به محرومین سوبسید داد نه به پولدارها و بقیه، به همه که نباید سوبسید داد. مکانیزم تشخیص مرفه از محروم را هنوز ندارند! خیلی از کشورها اینطوری است. اصلاً آمار ندارند همین هفته پیش، یکی از مسئولین دولت چه گفت؟ گفت ما میخواهیم سوبسید پولدارها را حذف کنیم اما نمیدانیم چطوری شناسایی کنیم و حذفشان کنیم؟! به استرس آن نمیارزد ولش کن بگذار آنها هم بخورند! خب این نمیشود، اتفاقاً باید یک برنامهریزی کنیم بفهمیم که چه کسی چقدر درآمد دارد؟ مگر باید به همه یک اندازه داد؟ آن را باید از راه دیگری فهمید. ولی همه کشورهایی که بنزین و نفت دارند همهشان این طبقات محروم را دارند بیشتر از آن هم دارند. من دارم استدلال آنهایی که گفتند ارزان کنید گفتم. و الا استدلالهای دیگری این طرف هم دارند که میگویند همین قیمت بنزینی که بود درست است و آنها هم از این قیمت دفاع میکنند.
یکی از حضار: سؤالی که میخواهم بپرسم در مورد ساختار انتخاب نمایندگان مجلس، بعضیها معتقدند که شورای نگهبان فیلتر مناسبی برای شناسایی اصلح دوستان نیست.
جواب استاد: باید جواب بدهند که کجا مناسب است؟ خیلی خب شورای نگهبان مناسب نیست خب کجا مناسب است؟
یکی از حضار: من سؤال را برای شما از رو میخوانم: آیا تأیید شورای نگهبان با توجه به بند نوشته شده در قانون کفایت همه جانبه اعتقادی و قابل اعتماد بودن آن فرد را میکند؟
جواب استاد: نه، کفایت همه جانبه را نمیکند. شهید مدرس اینجا چه گفت؟ گفت مگر ما میتوانیم بدانیم که چی به چی است؟ ما باید حداقل شرایط با بگذاریم، نصاب اقلی! اصلاً نه شورای نگهبان و نه هیچ کس دیگری، هرگز نمیتواند احراز کند که یک کسانی واجد همه شرایط عقیدتی و عملی هستند و قبلاً هیچ ضعفی نداشتند و بعداً هم هیچ ضعفی ندارند! این را غیر از خدا هیچ کس نمیداند. شما راجع به خودتان من راجع به خودم نمیدانم تا آخرش چه کارهام؟ این روش آن نیست. اولاً همه جهان نهادهایی را برای این کار میگذارند که یک نهادی باید باشد که نظارت کند. اسم آن را نظارت، استصواب و شورای نگهبان نمیگذارد اما کارش به شکلهای مختلف همین است. حالا بعضیهایشان هوشمند و پیچیده هستند که معلوم نمیشود هستند ولی هستند. بعضیها نه، غیر هوشمندانه، پرسروصدا هستند. ما الآن جزو این دومیاش هستیم. یعنی شورای نگهبان بسیاری از جاهایش فیلترش درست عمل نکرده و نمیکند. لذا شما ببینید در مسئولین حکومت ما، در 30- 40 سال گاهی یک آدمهایی آمدند که طرف اصلاً هیچی را قبول ندارد ولی به اسم حکومت اسلامی میآید! طرف میآید یک جایی مسئول میشود که قرآن را اصلاً بلد نیست از رو بخواند، این معلوم نیست که نماز میخواند یا نمیخواند؟ اینطوری هم میشود. فردا دستش به بیتالمال برسد این اهل اختلاس هست یا نیست؟ چقدر تقوای اقتصادی و سیاسی دارد؟ و از این قبیل. پس همه جا یک نهادهایی کارش این است. اما این که این نهادها بعضی جاها دقیق و هوشمندانه عمل میکنند و بعضی جاها ما غیر دقیق ممکن است عمل کنیم. یک جاهایی ممکن است عادلانه عمل بشود و یک جاهایی نه، جانبدارانه عمل بشود. این هست ولی همه جا هست. این نکته هم که فرمودید همه شرایط عقیدتی فلان... اصلاً چنین چیزی امکان ندارد. نهادهایی شبیه شورای نگهبان باید آن حداقل آن نصاب را ببینند و فاقد این شرایط نباید باشد. اما این که واجد چه شرایط دیگری باشد نه قابل احراز است نه قابل اِهمال است، مردم باید هوشمند باشند، مردم باید آموزش ببینند، باید با مردم حرف زد که این افراد را میشناسید؟ این لیستها را میشناسید؟ میدانید چطوری هستند؟ سؤال کنید، جواب بگیرید، حساس باشید، بالاخره انتخابات یعنی مردم. مردم باید بخواهند و بدانند.
یکی از حضار: طبق فرمایش شما، آیا شما موافق این ساختارها هستید؟
جواب استاد: باید بگویید ساختار چی؟ نه.
همان: که در انتخاب نمایندگان ما -شورای نگهبان – ساختار عوض بشود.
جواب استاد: یعنی چی؟ مثال بزنید.
همان: مثلاً چندتا ساختار، سهتا یا شورا باشد.
جواب استاد: که دعواها سه برابر بشود؟ مشکلات سه برابر بشود؟ که این شورا گردن آن شورا بیندازد آن گردن این شورا بیندازد! یک وقت میگویید قدرت نظارت شورا بیشتر بشود خب یعنی منظورتان این است که شورای نگهبان ساختار تشکیلاتیاش مثلاً سه برابر بشود. شما دارید این را میگویید. یک وقت میگویید سه تا نهاد جدا باشند، سهتا نهاد با یک استاندارد یا سهتا استاندارد.
همان: مثلاً این که یک مجلس داریم ولی یک لایحه را دو بار بررسی میکنند به این شکل باشد.
جواب استاد: نه، شما دارید بحث نظارت بر صلاحیت نمایندگان را میگویید یا نظارت بر قانون را؟ آن که گفتید قانون بود. صلاحیت نمایندگان آنجا اینطوری نیست. شما میدانید در آمریکا، رئیس جمهور با رأی مستقیم مردم انتخاب نمیشود. ایالتی است، اصلاً مردم رأی مستقیم برای رئیس جمهور نمیدهند. یک وقت میگویید دوتا مجلس، آنجا میگوید مجلس سنا، مجلس نمایندگان، مجموعاً کنگره میشود اختیارات را تقسیم میکنند چنانچه خیلی از کشورها هم بر همین اساس عمل کردند. دوتا مجلس میگذارند یک مجلس را نمایندگان مردم و یک مجلس را نخبگان حکومتی میگویند که با آن این را تعدیل کنند با این آن را. و تصمیم نهایی هم کنترل شده بیرون میآید یعنی خروجی آن به سیستم نباید ضربه بزند و اصل نظامشان را باید حفظ و تقویت کند این یک شیوهای است که برگزیدند. اینجا گفتند مردم مستقیم نمایندگان را انتخاب کنند و در مصوباتشان بیاید، در بعضی از کشورها اسم شورای نگهبان نیست اسم آن دادگاه قانون اساسی است ولی همین است. میرود آن دادگاه قانون اساسی میگوید این چیزی که در مجلس تصویب کردید خلاف قانون اساسی است و خلاف ایدئولوژی ماست، لیبرالیزم است، فاشیزم است یا هر چیزی که هست، این را وتو میکنند. اینجا این کار را نکردند دوتا مجلس مثل بعضی از کشورهای دیگر نگذاشتند، اینجا یک چیزی شبیه دادگاه قانون اساسی است که در خیلی از کشورها هست. ساختار باید اصلاح و تقویت بشود اما این که یک جایی را سهتا یا دوتا کنیم نمیشود. باید معقول بررسی کنیم. چون حرمت شرعی که ندارد، باید یک فکری داشته باشیم بگوییم اگر اینطوری باشد مشکلات آن کمتر است و فواید آن بیشتر میشود خب بشود عیبی ندارد. خود قانون اساسی هم راه را باز گذاشته است قانون اساسی میگوید بخشهایی از یک قانون با این شرایط قابل تجدیدنظر است. یکیاش میتواند بعضی از اصلاحات بعضی از ساختارها باشد ولی اصلاح ساختار نباید ساختار را فلج یا حذف کند، نظارت را کلاً حذف کند چون همه جای دنیا، نظارت به شکل خاص خودش هست.
×××
قرآن میفرماید فقط انقلابیونی میتوانند تا آخر انقلابی بمانند و فریب دنیا را نخورند که رابطهشان با خداوند خیلی قوی باشد. اهل تضرّع باشند، ارتباطشان مدام با خداوند بیشتر و بیشتر شود. ارتباط خالص با خدا برای همیشه. و هرچه مقامتان بالاتر میرود این ارتباط و توسط و توکل به خداوند بیشتر بشود نه کمتر. پیامبر(ص) وسط جنگ که درست مدیریت میکرد، نقشه جنگی میریخت، آموزش میداد، حتی وقتی نیروها را به صف میکرد، اینقدر دقیق بود که پیامبر میگفت وقتی من میایستم فقط یک نفر را ببینم، یعنی اینطور باید صف باشد که نقل میشود ایشان دید شکم یک کسی جلو است گفت شکمت را عقب ببر، داریم جهاد میرویم، این چه طرز ایستادن است که شکمت را جلو میدهی! توی صف درست بایست. خب این دقتها بود. کجا حرکت کنید شب هر کدام جداگانه آتش روشن کنید که فکر کنند بیشتر هستید. روز اینطوری باشید. اول کدام گروه بیاید؟ نیروهای نظامی با چه شکلی بیایند؟ تاریخ غزوات پیامبر(ص) همه هست که کجا منحنی بیایند؟ کجا مثلثی جلو بیایید؟ نیروهای سواره چه زمانی بیایند؟ تیراندازها، کدام نقطه را هدف بگیرند، همه این دقتها و قاطعیتها بود و در عین حال همه را آماده جهاد و شهادت میکرد و سفارش میکرد که همه کسانی که پیرزن و کودک و زن و مزرعه و پل و خانه است نباید اینها را صدمه بزنید. اصحاب پیامبر(ص) میگویند وقتی نزدیک جنگ میشد پیامبر(ص) مثل همیشه و بیش از همیشه، صورت مبارکشان را روی خاک میگذاشت و خدا را صدا میزد و تضرّع میکرد. فرماندهی قاطع داشت بعد روی زانو میافتاد و دستهایش را جلوی مردم دراز میکرد، اشک میریخت که صورت پیامبر(ص) خیس میشد. اشک پیامبر روی خاک میریخت، گاهی زمین جلوی پیامبر را گل میکرد و با خداوند بلند بلند حرف میزند. دعاهای پیامبر در غزوات و جهادها هست بروید ببینید. دعاهای پیامبر در جنگها کتابش چاپ شده است. چقدر معنوی و لطیف و اخلاقی است. خداوندا کمکمان کن، پروردگارا از ما پشتیبانی کن، اینها دشمن تو هستند، این جنگ ما جنگ شخصی با دشمن شخصی نیست. اینها دشمنان حق هستند، دشمنان بشریت هستند، خدایا دفعشان کن. خدایا آنهایی که قابل نجات و هدایت هستند هدایتشان کن که کشته نشوند، هدایت بشوند و به ما ملحق بشوند. دعایشان باعث نمیشد که نیرویش را به کار نگیرد، کارش باعث نمیشد که از تضرع در محضر خدا غافل بماند. هیچ وقت نه ترسید، و نه مأیوس شد و نه تردید کرد. امیرالمؤمنین که شیر جبهههاست و همه میگفتند علی هرجا میرود ما توی گروه علی برویم و الا جاهای دیگر زود کشته میشویم اینجا که علی هست علی ترتیب همه را میدهد، صف را باز میکند و احتمال پیروزی و خط شکنی صددرصد است. علی شیر عرب است. حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه میگوید والله اگر تمام عرب یک طرف باشند من یک طرف، والله به خدا سوگند نمیترسم و تردید نمیکنم. آن وقت علی به این شجاعت، میگوید ما توی جنگها وقتی همه کم میآوردیم و شرایط سخت میشد و میترسیدیم همه به پیامبر(ص) پناه میآوردیم و پشت پیامبر قایم میشدیم. علی(ع) میگوید ما به پیامبر(ص) پناه میآوردیم. همه فرار میکردند پیامبر بود و ما چند نفر. من هم فدایی پیامبر میایستادم هر تیری که میخواهد به ایشان بخورد به من بخورد. به چهره پیامبر نگاه میکردم قدرت و آرامش، به چهره ایشان که نگاه میکردم دوباره انرژی میگرفتم و جلو میرفتم. خب این شجاعت است. ده سال حکومت کرده، پرکارترین مجموعهها به اندازه این یک شخص در آن ده سال نمیتوانند کار کنند اما در هزارتا جبهه کار کرده است. انسانهای وحشی را به اولیاءالله تبدیل کرده است. انسانهای احمق را حکیم کرده است، در وحشیترین و بینظامترین و بیسازمانترین جامعه جهانی، حاشیه دوتا تمدن، یک سازماندهی و یک حکومت مدنی بسیار قوی و مقتدری را سازماندهی کرد که دوتا امپراطوری را دو – سه دهه بعد از پا درآورد و ظرف نیم قرن ابرقدرت جهان شد و ظرف دو و نیم قرن، مرکز علم و ثروت در جهان شد. ساختن یک جامعه و یک الگو و یک حکومت الگو و اشخاص الگو و در رأسشان علیبنابیطالب، اداره حکومت در آن جامعه، با مردمی که ده سال شب و روز با او زندگی میکردند خانه ایشان میرفتند و میآمدند، اینقدر بیربط میرفتند، سرش را پایین میانداخت داخل میآمد! خانم پیامبر(ص) آنجا نشسته آن یکی آنجا... اینقدر پیامبر(ص) خاکی بود که بیرونی و اندرونی برای پیامبر قائل نبودند! هر وقت هرکس میخواست سر پیامبر خراب میشد و پیامبر هم با آن همه گرفتاری و مسائل مینشست گوش میداد طرف میگفت آقا گربه همسایه ما فلان شده! همینطور میآمدند چرت و پرت میگفتند میخواستند بنشینند با پیامبر حرف بزند. آیه نازل شد که از این به بعد هر وقت کسی میخواهد با پیامبر حرف خصوصی بزند باید صدقه به فقیر بدهد، باید این مبلغ صدقه بدهید بیایید. بعد طرفداران ملاقات با پیامبر کم شد دیدند همچین مجانی هم نیست باید به فقرا صدقه بدهند! میخواهم بگویم پیامبر اینقدر مردمی، اینقدر با اینها شاد، با اینها شوخ، با اینها مسابقه میگذاشت، کشتی میگرفت، مسابقه اسبسواری و شترسواری، موعظه میکرد، جنگ با اینها، گرسنگی با اینها، سیری با اینها، و طوری با اینها یکی شده بود که وقتی که شب قبل از فتح مکه ابوسفیان آمد با ابنعباس مذاکره کند و تسلیم بشود چون شکست قطعی بود که بدون جنگ مکه تسلیم بشود وقتی دید و برگشت، گفت من شاه ایران و امپراطور روم کسری در ایران و قیصر روم را دیدم، هیچ کدام از اینها که دو ابرقدرت جهان هستند چنین عزتی که این مرد دارد ندیدم و وقتی وضو میگیرد همه دورش جمع میشوند که آن قطره آبی که میچکد یک قطره آب به زمین نمیرسد و همه حاضر هستند فدایش بشود. من چیزی در این مرد و یاران او دیدم که در شاهنشاهان ایران و امپراطوران روم ندیدم با این که با آنها ارتباط داشتم. اینها پیروز میشوند. این وضعیت را دوستان ببینند، مقدمه اتفاقاتی که بعد از پیامبر(ص) میافتد. دوران امامت را به 4 دوره تقسیم کردند. دوره اول: دوره 25 ساله امیرالمؤمنین است که زمان سه خلیفه را میبینند و چرا بیعت میکنند؟ و در عین حال تا آخر منتقد هستند و چه میکنند که مسئله ولایت علی(ع) و اهل بیت(ع) با مسئله وحدت مسلمین و در نگرفتن جنگ داخلی، این دوتا با همدیگر چگونه با همدیگر قابل جمع باشد؟
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی