شبکه افق - 11 اسفند 1401

بزرگترین انقلاب تاریخ، در پیش است (آنگاه که مهدی عج برسد)

نشست ( جهاد برای جهان ) _ نیمه شعبان ۱۳۹۷

بسم‌الله الرحمن الرحیم

عرض سلام می‌کنم محضر خواهران و برادران عزیز و توفیق بزرگی است در محضر حضرت رضا(ع) درباره موضوعی شریف بحث مهدویت و نسبت آن با تمدن‌سازی و تغییر وضعیت جهان، نسبت آن با انقلاب نکاتی را به گفتگو بگذاریم. یکی از دوستان گفتند که محفلی مسجدی بحث مهدویت و حضرت حجت را داشتند یک کلمه اشاره به امام(ره) و انقلاب که بزرگترین گام در عصر غیبت یا یکی از بزرگترین گام‌ها و موفق‌ترین گام‌ها در جهت تمهید ظهور و مقدمه‌سازی برای ظهور و در جهت آرمان‌های مهدوی و در قامت نیابت عام حضرت حجت(عج) وارد این عرصه شد و در تمام دوران انقلاب و جنگ همه جا در سخت‌ترین شرایط امید و توجه به مهدویت و به قله این حرکت، هدف نهایی این حرکت که انقلاب مهدوی و جامعه جهانی مهدوی بود انجام شد یک کلمه نام برده نشود از امام و انقلاب و شهدایی که در عصر غیبت، در این عصر دوباره نام مقدس حضرت مهدی(عج) را و پرچم عدالت جهانی را بالا بردند. 200- 300 هزار شهید در انقلاب و جنگ، و شهدایی که تا همین الآن ادامه دارد شهدای دفاع از حرم، همه این‌ها به عشق مهدی رفتند شاید هیچ وصیت‌نامه‌ای از شهدا بخصوص در انقلاب و جنگ ما نداشته باشیم که نام کربلای حسین و عشق مهدی(عج) در آن مطرح نباشد. اصلاً مردم چرا دنبال امام راه افتادند؟ برای این که او را نایب مهدی می‌دانستند می‌گفتند نائب‌الامام خمینی. مصداق نائب امام زمان در این عصر. در عصر غیبت چه کسی نائب مهدی است؟ کسی و کسانی که پرچم حضرت مهدی را که پرچم توحید و عدالت است سر دست می‌گیرند و در آن مسیر فداکاری می‌کنند، جهاد می‌کنند، شهید می‌دهند، اگر مردم ولیّ فقیه را نائب مهدی را ندانند دنبال او راه نمی‌افتند. اصل مهدی است بقیه همه فرع هستند ولایت فقیه چون زیر سایه مهدی(عج) تعریف می‌شود ولایت است آن مغزفندوقی شیعه‌های سطحی گفته که شما در 22 بهمن‌تان اسم مهدی ما را می‌آورید که ما در نیمه شعبان مهدی‌مان اسم انقلاب را بیاوریم؟ این‌قدر احمق. فلسفه و هدف این انقلاب شعارهای مهدی بود. در طول تاریخ غیبت ولیّ عصر(عج) اگر نگوییم هیچ نهضتی تا این اندازه خالص در خدمت آرمان‌های مهدوی نبوده کمتر نهضتی این‌طور بوده است. این خیالش 22 بهمن یا انقلاب اسلامی یا جمهوری اسلامی مستقل از توحید و عدالت و مهدویت برای ما ارزشی دارد. کل جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی وسیله بود هدف همان است. ولی این‌قدر بعضی‌ها نادان و سطحی و راحت‌طلب هستند که فکر می‌کنند ما یک ادای دین شخصی به حضرت حجت باید بکنیم و نیمه شعبان را خوب جشن بگیریم و وظیفه دیگری نداریم. در حالی که مهدویت پیام جهاد برای عدالت جهانی است. مهدویت سیاسی‌ترین شعار است. سیاست چیست؟ سیاست یعنی درگیر عرصه قدرت شدن. یعنی پرسش از این که چه کسانی حق حاکمیت بر ما و بر جهان و بر ملت‌ها را دارند و چه کسانی چنین حق را ندارند؟ انقلاب آخرالزمان قیام مهدی یک انقلاب سیاسی اقتصادی و فرهنگی در کل جهان است انقلاب جهانی است. این کاری که انقلاب ما در سطح کوچک و محدود انجام داد و در بعضی از جهات موفق و بعضی از جهات نیمه موفق و مواردی هم بوده که ناکام بودیم و باید آن‌ها را اصلاح کنیم کل این، یک چشمه بسیار کوچک بود از آن اقیانوس جوشان مهدوی، آن کاری که انجام خواهد شد. قرار است در تمام جهان انقلاب شود. تمام صاحبان قدرت و ثروت و رسانه در جهان یا اصلاح می‌شوند یا تغییر می‌کنند. بافت قدرت، بافت ثروت، بافت تربیت، نظام و ژریم حقوقی جهان تغییر می‌کند. دیگر از این سیاسی‌تر چه می‌خواهید؟ صحبت از تشکیل یک حکومت واحد جهانی است معنایش عدالت است. عدالت مقوله سیاسی نیست؟ اگر عدالت سیاسی نیست پس چه سیاسی است؟ عاشورا را غیر سیاسی کردن، عاشورا چیزی جز سیاست نیست. اصلاً چرا عاشورا بپا شد؟ چون حسین‌بن‌علی با یزید بیعت نکرد. بیعت چیست؟ بیعت یک مقوله سیاسی است یعنی من حکومت تو را مشروع نمی‌دانم. سیاست و انقلاب یعنی همین. مبارزه همین است ما تو را مشروع نمی‌دانیم ما باید تو را پایین بکشیم. حکومت حق تو نیست. تو حق حکومت بر مردم را نداری. عاشورا کاملاً یک حرکت سیاسی است منتهی سیاست الهی. مهدویت سیاسی است. انقلاب سیاست جهانی. کل دنیا را ایشان می‌خواهد بهم بریزد. در تمام جهان قرارگاه می‌زنند همه جا درگیری با ظلم شروع می‌شود در سطح جهان انقلاب و جهاد است بعد حکومت و صلح و عدالت جهانی. این‌ها سیاست نیست پس سیاست چیست؟ غدیر را غیر سیاسی می‌کنند. دعوای غدیر و امیرالمؤمنین و شهادت امیرالمؤمنین(ع) همه‌اش سیاسی است. ترور یک مقوله سیاسی است امیرالمؤمنین(ع) را ترور کردند. استدلال‌شان سیاسی بود. تشکیل حکومت کار سیاسی بود. بر پیامبر اکرم(ص) 80تا جنگ تحمیل شد، هجرت ایشان سیاسی است. حکومت تشکیل دادند 10سال حکومت کرده، 80تا جنگ بر ایشان تحمیل کردند. سقیفه چه بوده؟ سقیفه مسئله حکومت است سیاسی است. غدیر چیست؟ غدیر بحث زعامت است اتفاقاً هر دو قبول دارند که پیامبر(ص) فرمودند «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» همه قبول دارند پیامبر این را گفته منتهی معنی ولایت را می‌گویند سیاسی نیست بلکه حبّ علی است، پیامبر گفته علی را دوست داشته باشید هرکس دوست علی است دوست ماست و هرکس دشمن اوست دشمن ماست ما هم این را قبول داریم هرکس دشمن علی باشد قبول داریم که اسلامی نیست. شیعه چه گفت؟ این مولا و این ولایت فقط محبّت نیست، محبت هست ولی فقط محبّت نیست بحث زعامت علی است، ولایت به مفهوم زعامت و خلافت و حکومت علی است، امامت است. مسئله سیاسی است. این تیپ‌ها در این قضیه نگاه‌شان به برادران اهل سنت نزدیک است. فقط حبّ اهل بیت. مگر اهل سنت حبّ اهل بیت را قبول ندارند؟ همه قبول دارند. حتی این وهابی‌های تکفیری هم می‌گویند ما اهل بیت را دوست داریم، می‌گویند شیعه منحرف است و الا ما با اهل بیت مشکلی نداریم. ابوبکر بغدادی، داعش اعلامیه می‌داد بر پیامبر(ص) درود می‌فرستاد عین اعلامیه‌هایش هست که سلام و صلوات بر محمد و آل محمد. می‌گویند شیعه رافضی است و منحرف است امامانش را از پیامبر بالاتر برده است، امام پرست است و شفاعت و زیارت و توسلش همه‌اش مشرکانه است توحیدی نیست امامانش را در عرض خدا قرار می‌دهد و می‌گوید انشاءالله ما به کمک امامان خدا را دور می‌زنیم! حالا خدا که خیلی رویش نمی‌شود حساب کرد ولی ما با حضرت عباس می‌رویم خدا را دور می‌زنیم! آنها می‌گویند منظور شیعه از شفاعت و توسل و زیارت این است. آن زیارت و شفاعت و توسل مشرکانه آن چیزی نیست که اهل بیت گفتند. ولی متأسفانه ما شیعه‌های انحرافی و افراطی داریم که این‌طوری هستند. راحت‌طلب هستند. دین را از سیاست جدا می‌کنند. شما به من بگویید چطوری این هنر را کردید که تشیّع را غیر سیاسی کردید؟ این را به ما بگویید! این یک معجزه است باید جایزه داد! تشیّع یک مذهب سیاسی است. اولین و بزرگترین انشعاب در درون جهان اسلام بود مسئله‌اش سر ولایت پس از پیامبر است. مسئله خلافت بلافصل علی پس از رسول خداست، مسئله حکومت است همین. البته فقط سیاسی نیست در تفسیر بعضی از آیات قرآن، در منابع حدیث، در فهم مسائل، در نوع عقاید و کلام اختلافاتی پیش می‌آید ولی آن اختلافات درون اهل سنت هم هست داخل شیعه هم هست. کلمه شیعه علی را پیامبر به کار بردند. راجع به سلمان و ابوذر می‌گفتند شیعه علی. اصحاب گروه گروه بودند بعضی‌ها سر مسائل قبیله‌ای، بعضی‌ها سر منافع و بعضی‌ها هم واقعاً سر مسائل اعتقادی. پیامبر(ص) فرمودند شیعه علی(ع) تا قیامت «علی منابر من النور» بر منبرهایی از نور هستند. بعد البته شیعه را تعریف کردند. شیعه کسی نیست که یک زیارتی می‌رود و یک توسلی می‌کند و نیمه شعبان یک چراغانی می‌کند صادقانه باشد بدون ریا، نماد حبّ اهل بیت است. مرحوم حاج شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح می‌گوید اکثر عزاداری‌ها توأم با ریاست! می‌گوید اغلب عزاداری‌های امام حسین(ع) بین شیعه توأم با ریاست. می‌خواهد بگوید مسجد ما، هیئت ما، مداح ما، سخنران ما، عَلَم ما را ببین. خدا و امام حسین وسیله و بازی است. ما بیشتر شام دادیم یا شما؟ جمعیت ما را دیدید تا کجا بود؟ مرحوم حاج شیخ عباس قمی می‌گوید اکثر عزاداری‌های امام حسین با سه‌تا گناه توأم است: یکی با ریا، دوم با غنا و موسیقی‌ها و آهنگ‌های نامشروع. تازه آن زمان، حاج شیخ عباس قمی الآن را ندیده که ترانه‌های لس آنجلسی را آهنگش را برمی‌دارند به جای قربان چشم و ابرویت بروم چشم من به جای می‌گذارد مهدی جان چه چشم و ابرویی داری. گناه سوم هم می‌گوید بعضی‌ها در عزاداری اهل بیت(ع) از جمله سیدالشهداء(ع) تعابیری به کار می‌برند که بهانه دست ناصبی‌ها و دشمنان اهل بیت می‌دهد که ببینید ما می‌گوییم این‌ها مشرک و کافر هستند خودشان می‌گویند. خودشان می‌گویند لااله الا علی. لا اله الا فاطمه. خودشان می‌گویند این هم نوارهایش. بعد این‌ها تشیع را آسان کردند مهدویت آسان! مهدویت بدون هزینه، از این کارها می‌کنند. تمام شد؟ حضرت حجت برای عدالت جهانی می‌آید در مسیر توحید و عدالت چه کار کردید؟ هیچ کار؟ به تعبیر سیدالشهداء(ع) می‌گوید: «و لا خاطرتم فی ذات الله» شما کسانی هستید که یک بار هم مخاطره نکردید و خودتان را به خطر نینداختید فی‌ذات الله. خالصاً برای خداوند. سر سفره دین و حسین و علی و مهدی و فاطمه نشستید نان این‌ها را خوردید ولی حاضر نشدید چوب این‌ها را بخورید. این‌جا قمه می‌زنید یک کم خون راه بیفتد ولی با داعش و آمریکا و صدام و شاه مبارزه نمی‌کنید، حاضر نیستید در مسیر مهدی زندان و تبعید و شهادت بروید. آن کسی مهدوی است که وقتی دارند گلویش را می‌بُرند و پاره می‌کنند بگوید مهدی. مثل این حججی. شما یامهدی می‌گویید شربت می‌خورید، شله می‌خورید! شله دوم را بیاور! یاحجت بن الحسن. شله سوم! شما مهدوی هستید؟ تازه اگر صادقانه هم این‌طور عبادات را بکنید این‌ها کجا؟ جهاد کجا؟ خداوند در قرآن می‌فرماید یک وقت سقا بودن، ساقی بودن آب دادن به زوّار بیت‌الله و تعمیر مسجدالحرام که این‌ها مقدس‌ترین کار هستند یک وقت این‌ها را با مجاهدین و شهدا مقایسه نکنید این‌ها هم عمل‌های خوبی است ثواب هم دارد ولی این‌ها کجا جهاد و شهادت کجا؟ جهاد و شهادت یعنی انقلاب، یعنی سیاست، یعنی هزینه بده. بعد آن مغزفندوقی می‌گوید شما در 22 بهمن اسم مهدی ما را بردید که ما نیمه شعبان اسم آقای خمینی را ببرید؟ مهدی شما؟ خمینی گفت من سینه‌ام را برای سرنیزه‌ها آماده کردم. مهدی شما قلابی است برای کاسبی است. – این برادر ما از جانبازان اول انقلاب است 30- 40 سال است اهل قلم،‌ اهل فکر و بسیار موفق هستند- این‌ها مهدوی هستند 40 سال است افتاده و هنوز همان مسیر را می‌رود پشیمان نیست مردد هم نیست. این طوری که ما بخوریم و بخوابیم توی بازار هم ربا بخوریم، بعد هم نیمه شعبان بگویم مهدی جان! بعد از توی این‌ها جریان‌های انحرافی مثل بابی و بهایی و ازلی همین‌طوری بیرون آمدند. می‌دانید این بهائیت که یک توطئه مذهب‌سازی تروریزم مذهبی علیه تشیع بود رهبران این‌ها یک عده بازاری خرمقدس و یک عده آخوند در حوزه کربلا و نجف بودند اول هم گفت مهدی جان مهدی جان، عاشق مهدی، بعد کم‌کم گفت ما باب‌المهدی هستیم من با حضرت ارتباط دارم پیغام پسغام می‌آورد که ما هر روز عصرها با حضرت چایی میخوریم! کاری دارید بگویید به ایشان بگوییم! باب المهدی، نائب خاص مهدی، بعد از یک مدتی گفت اناالمهدی خودم مهدی هستم. حلقه اول حواریون علیمحمد باب، همه‌شان آخوند و هیئتی و بازاری بودند و قبول کردند که این مهدی است. بعد از یک مدتی گفت خب حالا نمی‌خواستم بگویم ولی می‌گویم من پیغمبر جدیدم به من وحی می‌شود. باز دید یک عده دنبالش راه افتادند و جمعیتش بیشتر شد گفت تا حالا نمی‌خواستم بگویم من خدا هستم! گفت چطور مسیحیان می‌گویند مسیح خداست، زمین آمده، پسر خداست، من هم خدا هستم زمین آمدم. بعد روی جلد قرآنش نوشته تاریخ تولد «من لم یلد و لم یولد!» خدا شد! از توی همین محفل‌های بهائیت بیرون آمد. خب اگر این است که بابی‌ها و بهایی‌ها هم مهدوی بودند و گفتند ما یک دین جدید آوردیم. الآن می‌دانید ما چندتا خدا توی زندان داریم، 10- 20تا مهدی داریم، دو – سه تا مسیح داریم. الآن زن حضرت مهدی بازداشت است. الآن 4- 5تا حضرت خضر داریم. به نظر من همه این‌ها را باید توی یک اتاق بیندازند دوربین مخفی، فیلم‌شان را بردارند ببینیم چه می‌گویند؟ مثلاً او بگوید این خداست تو فرستادیش؟ او باز می‌گویم من امام زمانم این زن توست! این‌ها را بگذارند با هم حرف بزنند ما 10- 20تا مهدی داریم نمی‌دانیم با این‌ها چه کنیم؟ سید یمانی داریم، سید خراسانی داریم، آن نماینده‌هایش هستند، باز او می‌گوید من سید یمانی‌ام پسر امام زمان است آن یکی دیگر می‌گوید من تو را نفرستادم تو از کی پسر ما بودی ما خودمان نفهمیدیم پسر داریم! همین‌طور معرکه‌ای می‌شود بهترین فیلم دنیا می‌شود نمی‌دانم چرا این کار را نمی‌کنند؟ سه – چهارتا حضرت عیسی با خضر. بعد آن دعوای حضرت موسی با خضر را حالا خضر باید با عیسی راه بیندازد. یک آخوندی را در قم گرفتند امام زمان بود! افراد صف می‌کشیدند این می‌رفت توی اتاق بعد می‌رفت بیرون، نفر بعدی می‌آمد می‌گفت آقا غیب شدند. این یک چاهکی گودالی زیر فرش کَنده بود، می‌رفت توی آن، فرش را می‌بستند روی آن می‌انداختند می‌گفتند آقا رفتند! آقا یک لحظه آمدند بعد رفت به آسمان‌ها. بعد جوان طلبه بیرون می‌آمد گریه می‌کرد. در همین موکب کربلا، اربعین من دیدم موکب کسانی که با این که خودش را توی عراق چیز معرفی می‌کند این‌ها محکم یقین داشتند که این هست یعنی اگر کسی کمترین حرفی می‌زد انگار که به خود امام زمان اهانت کرده است! قشنگ ایستاده بودند به مردم در مسیر موکب کمک می‌کردند اربعین موکب داشتند. زمان خود ائمه مهدی ظهور می‌کرد. یکی آمد به امام صادق(ع) گفت آقا راستش را بگویید شما مهدی نیستید؟ آن مهدی که پیامبر گفتند شما نیستید؟ امام صادق(ع) فرمود نه من مهدی نیستم. به سیدالشهداء(ع) گفتند مهدی. ایشان گفت من دوست دارم فرزندم مهدی را ببینم و «خدمتَهُ» به او خدمت کنم چون کاری که او می‌خواهد بکند کاری است که همه انبیاء می‌خواستند بکنند. پس دوتا مهدی داریم، دوتا حسین، دوتا علی، دوتا غدیر، دوتا عاشورا، دوتا نیمه شعبان، دوتا امام زمان. مهدویتی که باعث رکود و خیانت و دنیاپرستی به اسم مذهب است، و مهدویتی که منشأ حرکت عدالتخواهانه و انقلابی است. این روایتی که راجع به حضرت مهدی آمده من هیچ کدام را ندیدم که بگوید که حضرت نهضت مسجدسازی و حسینیه سازی و مهدیه‌سازی در دنیا راه می‌اندازند! حتی یک روایت نیست. همه‌اش صحبت از عدالت است. عدالت یعنی چی؟ یعنی همه بشریت باید به حقوق‌شان برسند. صحبت از عدالت در جهان است، امنیت در جهان است، توحید در جهان است، برادری و خواهری است. خب همه این‌ها شده سیاست، یعنی درگیر شدن با قدرت‌ها.

این بحث تمدن‌سازی و نسبت آن با معنویت که موضوع این عرایض است، خب در سراسر آیاتی که ناظر به قضیه مهدویت است اغلب مفسرین شیعه و سنی می‌دانند و در بسیاری از روایات که به صراحت در این قضیه است. مثال بزنم یکی از آیاتی که بسیاری از مفسرین ناظر به مسئله آخرالزمان و مهدویت دانسته‌اند گرچه مخالفینی هم داشته است آیه 55 سوره مبارکه نور است. چون در آن‌جا خداوند یک وعده‌ای داده که هرچه نگاه می‌کنی این وعده در سطح جهان تا حالا اتفاق نیفتاده است. مقاطعی، دوره‌هایی خاص در یک سرزمین‌های خاصی شده است انقلاب‌های توحیدی و عدالتخواهانه برقرار شده است اما این که کل ارض و همه جامعه جهانی را فرا بگیرد تا حالا نشده، حالا بعضی‌ها می‌گویند زمان حضرت سلیمان بوده، ولی این که «الارض»، الـ یعنی کل زمین، سراسر زمین، این اشاره به یک سرزمین خاص نیست اشاره به کل زمین است این وعده خداوند در جهان بشری جایی در تاریخ ثبت نشده که محقق شده است در حالی که ثبت شده که خداوند این وعده را داده‌اند. «وعد الله» خداوند وعده داد و خداوند صادق‌الوعد است، خدا وعده سر کاری به کسی نمی‌دهد. «وعدالله» الله به شما و به بشر وعده داد. اولاً خود این جالب است که این فقط ما نیستیم که به خدا وعده دادیم، خداوند هم به ما وعده داده است. شما به چه کسی وعده می‌دهید؟ به کسی که پیش شما شأن دارد و دوم) می‌خواهید که به شما اعتماد کند، سوم) دارید یک مسئولیتی را می‌پذیرید. خداوند می‌گوید من این سه‌تا را در مورد شما دارم. من به همه چنین وعده‌ای ندادم. به چه کسی وعده دادی؟ «والذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات» دوتا شرط دارد یکی این شعارها و اصول را و این حرف‌ها را باور کرده باشید لغلغه زبان نباشد واقعاً ایمان آورده باشید. الآن چطور شما ایمان دارید که هستید، ایمان داشته باشید که خدا به ما وعده داده و ما به این وعده خداوند ایمان داریم. دوم) این که خداوند به ما وعده داده یعنی روی ما حساب کرده، ما برایش مهم هستیم شما به دیوار که وعده نمی‌دهی به کسی که برای شما محترم است و مهم است و برایش ارزش قائل هستید دارید وعده می‌دهید پس خداوند ارزش قائل است. برای کسی که دارد به او وعده می‌دهد و آن کسانی هستند که ایمان دارند باور دارند با شک حرف نمی‌زنند طبق عادت حرف‌های مذهبی نمی‌زنند باور کردند. واقعاً خودشان را در محضر خدا می‌بینند. دیدید که امام(ره) چطوری از خدا حرف می‌زد؟ خب همه می‌گوییم خدا، خودمان باور نمی‌کنیم چه برسد به بقیه. امام یک جوری می‌گفت خدا انگار که یک خدای دیگری بود. خدایی که امام(ره) می‌گفت حیّ بود، هوالحی. زنده بود، خدایی که ماها می‌گوییم مرده است زنده نیست. آن خدایی که او می‌گفت خیلی جدی و واقعی بود. یادم می‌آید در یک عملیاتی رفتیم به آن هدفی که می‌خواستیم نرسیدیم ما مجروح آمدیم، بعد امام(ره) پیام داد که به خداوند اعتماد کنید. وقتی که ایشان گفت اعتماد کنید واقعاً اعتماد کردیم اگر کس دیگر می‌گفت اعتماد نمی‌کردیم. چون تو خودت اعتماد داری گفتی اعتماد کردیم. خدایی که امام در زمان جنگ و انقلاب می‌گفت، حتی بچه‌هایی که امام را ندیده بودند چون ایمان داشت و عمل صالح داشت باور می‌کردند می‌گفت «عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید» دوتا جمله ساده است. هرچه نگاه می‌کنی می‌بینی این جمله چقدر ساده است ولی در عین حال چقدر مهم است چقدر پیچیده است چطور ما همین را هیچ وقت نمی‌فهمیدیم. قرآن می‌فرماید الله، خداوند خودش را مسئول می‌داند در برابر شما خودش را مسئول می‌داند به شما دارد وعده می‌دهد برایت احترام قائل است خدا دارد به شما تعهد و امضاء می‌دهد ولی به چه کسی؟ کسانی که ایمان دارند. نه کسانی که می‌گویند ایمان داریم! ما می‌گوییم ایمان داریم! ولی الآن اگر بخواهند بین ایمان و جان و مال‌مان و قدرت و ثروت و آبرویمان معامله کنیم معمولاً این طرف را برمی‌داریم طرف خدا نمی‌رویم! آن‌هایی که ایمان دارند طرف خدا می‌روند. یعنی واقعاً به آن‌ها می‌گویند این عملیات شهادت است واقعاً بلند می‌شدند و با یقین به مرگ می‌رفتند. یک عده هم نه. دوم این که ایمان کافی نیست بلکه عمل صالح هم لازم است. این خطاب به این شیعه‌بازی‌های قلابی است! آقا ایمان! خدا به ما وعده داد. خدا به تو وعده نداده، خدا به کسانی وعده داده که ایمان دارند، راست می‌گویند، صادق هستند و عمل صالح می‌کنند، تو کو عمل صالح؟ جهاد می‌کند، فداکاری می‌کند، از جان و مالش و سلامتی‌اش می‌گذرد، این عمل صالح است، 30 سال است روی تخت خوابیده، یک ذره شک نمی‌کند. تو هم در این 30 سال خیلی خوابیدی، به همه چیز هم شک داری.

نکته دیگر در این آیه کریمه این است که خب خداوند به چه چیز وعده داد؟ الله وعده داد به آن‌هایی که باور کردند و حاضرند هزینه بپردازند و عمل کنند. خالی‌بندی نه. صادق، مؤمن، فداکار. به آن‌ها وعده داد و خداوند در برابر آن‌ها خودش را مسئول می‌داند این‌ها آیه قرآن است. «لیستخلفنّهم فی الارض». لَیَستَخلفنّ، سه‌تا قسم حضرت عباس در آن هست، سه‌تا تأکید است. سه‌تا قسم است یعنی خداوند می‌فرماید آن‌هایی که این‌طوری باشند من خودم، قول می‌دهم قول شرف می‌دهم «لیستخلفنهم فی الارض» تمام زمین را در اختیار شما قرار خواهم داد. شما لایق حکومت عادلانه بر کل زمین هستید. زمین برای شما و در اختیار شماست. پس نکته اول استخلاف فی‌الارض است. استخلاف فی‌الارض یعنی تمام قدرت و ثروت و رسانه و تعلیم و تربیت جهان باید به دست کسانی برسد که اهل ایمان و عمل صالح هستند و می‌رسد. این یعنی خودش جنگ بر سر قدرت و ثروت و حکومت است یعنی سیاست. یعنی باید شهید بدهی. این مهدی قلابی که این‌ها ساختند اصلاً کارهای سخت نمی‌کند و از هیچ کس هم هیچ مسئولیتی نمی‌خواهد. طرف آمد پیش امام(ع) گفت آقا شنیدیم الحمدلله که آقا تشریف بیاورند کل دنیا اصلاح می‌شود بدون این که به اندازه یک حجامتی به اندازه یک خون دماغی خون بیاید، یک بشگن می‌زنند و همه جا عدالت برقرار می‌شود! امام(ع) فرمودند از چه کسی شنیدی؟ اگر قرار بود بدون دردسر عدالت در جهان برقرار بشود خب زمان پیامبر اکرم(ص) می‌شد. ایشان در جزیره‌العرب عدالت را برقرار کرد 80تا جنگ به او تحمیل کردند درست است که کشتار را به حداقل رساند، ضمن این که شما این را بدانید می‌گویند جنگ‌های پیامبر فلان، کل کسانی که در کل جنگ‌ها در زمان پیامبر(ص) از دو طرف کشته شدند کل‌شان هزار نفر نیستند. حالا شما بگو دو هزارتا یا پنج هزارتا، یا ده هزارتا. طبق هیچ آماری نیستند. شمار شهدای زمان پیامبر(ص) و کشته‌شدگان دشمن تعدادشان همه روی همدیگر در کل آن 23 سال، بخصوص ده سال مدینه که حکومت تشکیل دادند کل کشته‌های دو طرف صحبت از چند هزار است. طبق بعضی از آمارها که بررسی کردند هزارتا نیست. بعد جزیره‌العرب به اندازه کل اروپاست. پیامبر اکرم(ص) با هزارتا کشته از دو طرف در 80تا جنگ جزیره‌العرب را آزاد کرده، عدالت و توحید را حاکم کرده، فرمود شماها که قاتل هم بودید این کوچه و آن کوچه، این خانه و آن خانه، این قبیله آن قبیله «بنعمته اخوانا» همه‌تان برادر و خواهر شدید این کار پیامبر است. بعد این اروپایی‌ها که از صلح و حقوق بشر حرف می‌زنند به اندازه حجاز، همان اروپا، تا همین الآن، فقط در قرن گذشته صد میلیون آدم کشتند! در جنگ جهانی اول و دوم‌شان، اگر می‌خواهید ببینید اسلام دین شمشیر و خشونت است یا نه؟! کل جنگ‌های زمان پیامبر(ص) کل کشته‌هایش از دو طرف هزار نفر بیشتر نبوده، طبق آمار با سخاوت بخواهیم بگوییم دو – سه هزارتا یا در نهایت 5 هزار نفر از دو طرف کشته شده باشند. کل اروپا به غیر از روسیه به اندازه جزیره‌العرب. این‌ها صد میلیون از خودشان همدیگر را کشتند، این جهان مدرن، اومانیزم. حقوق بشر. کرامت انسان. صد میلیون صد میلیون کرامت انسان؟! اسلام دین شمشیر و خشونت است یا شما وحشی‌ها؟ وحشی‌ترین قاره در جهان قاره اروپاست. آخرین جنگ‌شان 60- 70 سال پیش بوده، بعد از آن هم جنگ‌هایی در سایر نقاط جهان هرچه جنگ است این‌ها داشتند آمریکا یا انگلیس یا فرانسه یا آلمان یا ایتالیاست. کس دیگری نبوده، همین الآن هم جنگ‌هایی که در جهان اسلام است این‌ها پشت آن‌ها هستند بعد اسلام دین شمشیر است! اسلام با خونریزی گسترش پیدا کرد! شما هرجا رفتید خون ریختید. انقلاب مهدی خونریزی دارد اما خون چه کسی؟ خون انسان‌های بی‌گناه هرگز. تا حالا جلادها خون شهدا را می‌ریختند در زمان مهدی، جبهه شهدا خون جلادها را خواهند ریخت. کسانی که اهل حرف نیستند. جواب حرف را با شمشیر می‌دهند. جواب دعوت را با بمب اتم می‌دهند. بعد طرف می‌گوید آقا شنیدیم حضرت مهدی بیایند به اندازه یک خون دماغ و حجامت هم خون نمی‌ریزد. امام فرمود از چه کسی شنیدی؟ اگر قرار بود عدالت این‌قدر راحت پیش برود خب چرا زمان پیامبر(ص) ظرف ده سال 80تا جنگ به ایشان تحمیل کنند؟ بعد فرمودند به خدا چنین نیست. مسیر عدالت جهانی پیش خواهد رفت «العلق و العرق». علق یعنی خون. ما باید خون بدهیم خیلی شهید خواهیم داد و باید عرق بریزیم. جهاد و اجتهاد و شهادت. بعد یک عده‌ای مهدی درست کردند که فقط به درد شیعه می‌خورد از شیعه هم فقط به درد ما می‌خورد آن هم در حد شله و شربت نیمه شعبان! کار دیگری با او نداریم. کسانی زمان حضرت مهدی(عج) به ایشان ملحق خواهند شد در آینده، یا اگر در گذشته در کربلا بودند به حسین ملحق می‌شدند که در عصر غیبت وقتی که احتیاج به فداکاری پیش می‌آید ملحق می‌شوند. یعنی هرکس در همین انقلاب و جنگ آمد توی صحنه، شهید داد، اسیر داد، مفقود شد، جانباز شد، این اگر در زمان امام حسین(ع) هم بود به کربلا می‌رفت در قیام اخرالزمان فردا اگر باشد خواهد بود. هرکس در این زمان نرفت نه دیروز در کربلا به امام حسین ملحق می‌شد و نه فردا به مهدی ملحق خواهد شد دروغ می‌گویند. هرکس امروز جان و مالش را به خطر نینداخته، دیروز هم نمی‌انداخت فردا هم نخواهد انداخت. خب شیعه قلابی این‌طوری است حاضر است سده محسنیه هم بگیرد. اصلاً قضیه حضرت فاطمه(س) و محسنیه چه بود؟ مگر قضیه شخصی بود؟ مسئله بر سر ولایت و عدالت بود سر حکومت بود. اصلاً اقدام فاطمه زهرا(س) برای یک قطعه زمین بود که از او گرفته بودند؟ این‌ها توهین به فاطمه نیست؟ فاطمه‌ای که پیامبر فرمودند جبرئیل الآن از طرف خداوند بر من نازل شده و می‌گوید به فاطمه بگو هرچه از خدا می‌خواهی بخواه، نه برای این که دختر توست برای این که این زن به اوج ملکوت رسیده، مستجاب الدعوه است. بعد در روایت دارد که حضرت فاطمه(س) یک سکوت کردند و به رسول خدا جواب دادند که هیچ نمی‌خواهم – تعبیر این است - «إلا النظر إلی وجهه الکریم» به وجه‌الله نظر کنم. من تنها چیزی که از خدا می‌خواهم خود خداست. هیچ چیزی در این دنیا نمی‌خواهم. پیامبر(ص) می‌فرماید الآن خداوند به جبرئیل پیام داده من خاتم‌الانبیاء دارم به شما می‌گویم هرچه از خداوند می‌خواهی بخواه اجابت می‌شود این دختر 15- 16 ساله می‌فرماید نمی‌خواهم. من از جهان بزرگترم. جهان باید من را بخواهد من جهان را نمی‌خواهم. فاطمه می‌خواهد اجازه بدهید «النظر الا وجهه الکریم» نظر به وجه‌الله کنم. من می‌خواهم خدا را بیشتر بشناسم تنها چیزی که از خدا می‌خواهم این است که من بیشتر او را بشناسم. به معرفت و توحید من اضافه بشود من هیچی نمی‌خواهم. بعد یک چنین زن و انسانی برای باغ فدک گریه می‌کند؟ اصلاً امیرالمؤمنین(ع) که سر کار آمد یک سؤال چرا فدک را پس نگرفت؟ اگر دعوا سر یک باغ بوده، وقتی که امیرالمؤمنین(ع) خلیفه شدند چرا حضرت امیر(ع) فدک را از بیت‌المال خارج نکرد و بگوید این عمومی نبوده این برای فاطمه بوده و به صاحبش برگرداند، چرا امیرالمؤمنین(ع) این کار را نکرد؟ گذاشت در بیت‌المال باشد با این که اصلاً برای بیت‌المال نبود. خواست بگوید مسئله ما سر یک باغ نیست. مسئله فدک هم که آن‌جا گفتیم بحث این است که شما وقتی سر یک مسئله واضحی که رسول خدا گفته این‌طور زیر پا می‌گذارید با حقوق سایر مردم چه خواهید کرد؟ آن‌جا هم مسئله عدالت است نه مسئله باغ. شنیدید که خلیفه عباسی به موسی‌بن‌جعفر(ع) که پدر حضرت رضا(ع) می‌گوید که بیایید ما این اختلافات را کنار بگذاریم ما شنیدیم این دعوا از فدک شروع شده، شما مرزهای فدک را تعیین بکنید ما به شما پس بدهیم؟ موسی‌بن‌جعفر(ع) فرمودند مرزهایش را بگویم پس می‌دهید؟ گفت بله. گفتند از آمودریا ماوراءالنهر تا ساحل مدیترانه، کل جهان اسلام، گفت آقا فدک این قدر بزرگ شده؟ فدک از اول بزرگ بود. بحث فدک یک باغ نبود. بحث حق حاکمیت بود چه کسی حق حاکمیت بر جهان اسلام را دارد؟ تو آمدی دعوا را شخصی می‌کنی؟ این شیعه‌های قلابی همه چیز را شخصی می‌بینند. آقا یک آقایی بوده حسین‌بن‌علی بوده ما دوستش داریم حسین جان است امام حسین نیست. حسین جان است. اگر شد امام حسین آن وقت تو می‌شوی مأموم حسین، آن وقت باید بروی کربلا کشته شوی! نه امام حسین نیست حسین جان است. امام نیست. مسئله شخصی است ما دوستش داریم، ‌کتک خوردن، بچه‌هایشان کشته شدند. خب مگر این‌ها بودند؟ جنایت از کربلا بدتر در دنیا خیلی بوده، همین الآن به شما نشان بدهم صحنه‌هایش از کربلا فجیع‌تر است که بچه را جلوی مادر ریز ریز می‌کنند! بحث این نبود که در کربلا به حسین ظلم شخصی شد. بحث این نیست. سیدالشهداء(ع) نمی‌گویند من با تو بیعت نمی‌کنم بلکه می‌گویند «مثلی لایبایع مثله» مثل منی هم با مثل یزید بیعت نخواهد کرد مسئله شخص من و یزید نیست که من از یزید بهترم. این که معلوم است بهتری. تعبیر «استخلاف فی‌الارض» است. استخلاف فی الارض یعنی دگرگونی نظام قدرت، ثروت، رسانه، تعلیم و تربیت در کل ارض. یعنی جابجایی قدرت و ثروت در کل ارض. قرآن دارد این را می‌گوید. مهدی این است، تمدن‌سازی یک تمدن جهانی، یک چیزی شنیدند که حضرت می‌آیند انتقام امام حسین و حضرت زهرا را می‌گیرد و می‌روند فلانی را از توی قبر درمی‌آورند و... اصلاً من نمی‌گویم بله، نمی‌گویم نه. بلکه می‌گویم فراتر از این حرف‌هاست. این که در روایت می‌گویند عصای موسی و انگشتر و پیراهن یوسف دست مهدی است، این‌ها همه معنا دارد. یعنی حرکتی که تمام انبیاء برای توحید و عدالت شروع کردند آن ساختمانی که شروع کردند مهدی می‌آید افتتاح می‌کند آجر آخر را می‌گذارد و افتتاح می‌کند آن شهری که تمام تاریخ برای اقامه آن شهر و آن تمدن قیام کردند مسئله من و مهدی نیست ما خورده حساب شخصی با کسی نداریم که آقا مهدی می‌آید انتقام شیعه را می‌گیرد. مهدی می‌آید وضع شیعه خیلی خوب می‌شود! شیعه تا الآن تحت فشار بود مهدی جان قربانش بروم بیاید شیعه بخور بخور را شروع می‌کند! می‌گویند هنوز حضرت نیامده بیا در مسیر توحید و عدالت فداکاری کن، آقا که نیست، در عصر غیبت وقتی که آقا نیست هر کاری بکنیم خلاف و بدعت است! آقا بیایند چشم. حالا یادتان باشد من نیستم شما هستید انشاءالله آقا می‌آیند بعد به این‌ها می‌گویند خب آقا آمدند شروع کن، می‌گویند خود آقا آمدند ما چه کاره‌ایم؟ ما در حضور آقا جسارت کنیم؟ «إذهب انت و ربک فقاتلا إنا ههنا قاعدون» آقا بیاید ترتیب شماها را می‌دهد. آقا بیاید جنگ جهانی ملهمه کبری و رود خون راه می‌افتد منتهی نه خون ملت‌های بیچاره و مظلوم، تا حالا خون ملت‌ها و بیچاره‌ها و برده‌ها را می‌ریختید از این به بعد خون شماها ریخته خواهد شد. بله رود خون است. بعضی‌ها می‌گویند حضرت مهدی می‌آید با دسته گل می‌آید! بعد می‌روند به قدرت‌های جهانی می‌گویند می‌شود ظلم نکنید؟ آن‌ها می‌گویند نه نمی‌شود. می‌گوید خیلی خب اگر نمی‌شود که هیچی. ما فقط خواستیم یک گفتگوی تمدن‌ها بکنیم. گفت طرف رفت حج، دید به شیطان سنگ می‌زنند گفت نمی‌شود مسئله را با گفتگو حل کنید به جای رمی جمرات و خشونت که سنگ بزنیم نمی‌شود با گفتگو حل کنیم؟ می‌خواهد با شیطان گفتگو کند! هرکس با شیطان وارد گفتگو شد شیطان سوار او شد و ترتیبش را داد. ابراهیم باش. تبر بکش و بت‌ها را بشکن. ابراهیم باش اگر لازم است اسماعیلت را قربانی کن، با لبخند به قربانگاه برو بعد خدا نمی‌گذارد اسماعیل را قربانی کنی. ابراهیم باش طوری از توحید و دین و معنویت بگو از خدا بگو که توی آتش تو را بیندازند نه طوری از خدا بگویی که نمرود هم بگوید بله باریک‌الله، ما می‌خواهیم مجلس مذهبی بگذاریم ما دم درش می‌نشینیم حاج شیخ ابراهیم هم منبر بروند! نمرود دم در صاحب مجلس باشد و حاج شیخ ابراهیم هم منبر برود. نه ما از حاج شیخ ابراهیم این‌طوری نمی‌خواهیم. آخوند مجاهد مثل خمینی می‌خواهیم، گفت من یک حرفی زدم پایش می‌ایستم. امام گفت من از این آخوندها نیستم که یک چیزی بگویم بعد هم دنبال کارم بروم من این حرف را می‌زنم و سینه‌ام را برای سرنیزه شما آماده کردم. مهدی یک چنین نایبی می‌خواهد. این نایب مهدی است. نه روحانی‌ای که وسط انقلاب، انگشتر حرز برای شاه و فرح می‌فرستد که این را دست‌تان کنید خدا حفظ‌تان کند! در اوج مبارزات امام و امت که مردم دارند شهید می‌دهند شاه شیعه. می‌گفتند یک شاه شیعه در دنیا داریم آن هم پهلوی است! شاه شیعه را تضعیف نکنید. شاه شیعه بود؟ کسانی که این‌جا با اصل تشیع درافتادند؟ ما در همین مشهد آخوند داشتیم شاه نمایشی حرم آمد دستش را گفتند ببوسید، افتاد روی پای شاه کفش شاه را بوسید. به امام هم فحش می‌دادند بعد آمدند به او گفتند چرا روی پاه شاه افتادی؟ ساواکی‌ها گفته بودند دست شاه را ببوسید شما چرا خوش رقصی کردی؟ این‌ها هم نگفتند پا ببوس. گفت من می‌خواستم دست ببوسم ولی هیبت شاه من را گرفت دیدم دست کافی نیست. این عشق با دست آتشش نمی‌خوابد. این‌قدر باطن‌های پاکی دارند که نور محمدرضاشاه را می‌بینند! اسم مهدی ما را در 22 بهمن نبردید. مهدی شما؟ مهدی شما بود یا مهدی آن‌هایی بود که رفتند به نام مهدی 72 ساعت زیر بمباران شیمیایی مهدی مهدی گفتند و عقب نیامدند. پرپر زدن‌هایشان را من دیدم. او می‌گوید یامهدی، تو هم داری شله می‌خوری و می‌گویی یامهدی. دوتا یامهدی داریم. تو می‌خوری و می‌گویی یا مهدی، او هم می‌خورد و می‌گوید یامهدی. تو ظرف سوم را می‌خوری او گلوله سوم را می‌خورد. مهدی شماست؟ یکی از رفقای ما زمان جنگ توی جبهه بود واقعاً از اولیای خدا بود همیشه منتظر شهادت و آماده شهادت بود. یک وقتی به او گفتند شما هم حضرت مهدی را دیدید؟ گفت من متأسفانه توفیق نداشتم حضرت مهدی را ببینم ولی ایشان من را دیدند! خیلی جواب قشنگی است. گفت من لیاقت نداشتم ایشان را ببینم ولی 7- 8تا عملیات بودم ایشان من را در عملیات‌ها دیدم، ایشان دیدند که من بخاطر حق و توحید آمدم. برای من همین کافی است که ایشان من را دیدند. ولو لیاقت ندارم که من ایشان را ببینم. دیدید بعضی‌ها یک جوری توی نوحه‌ها مهدی مهدی می‌گویند انگار از حضرت مهدی طلب دارند! آقا کی می‌آیی؟ آقا دیر شد؟ آقا حوصله ما سر رفت، خدا پس کی دیگه. یعنی دارد به خدا می‌گوید که خدایا شما اصلاً مسائل را متوجه نیستی! با تو که نمی‌شود حرف زد. حالا مهدی جان خدا در جریان مسائل نیست خودت که می‌فهمی چه خبر است، تو دیگه چرا؟! تا کی ما را معطل گذاشتی؟ یعنی انگار دارد می‌گوید که مهدی ما را سر کار گذاشته برای چی نمی‌آیی؟! این طرز حرف زدن است؟ آقاجان مگر نمی‌بینی چه شده؟ آقا مگر نمی‌بینی ما چراغانی کردیم؟ برق‌ها داره اسراف می‌شود برای چه نمی‌آیی؟! یکی از فامیل‌های ما خیلی آدم خوبی بود خدا بیامرزتش فوت کرد. جنگ تازه شروع شده بود شنیده بود اگر آژیر می‌کشند چراغ‌ها را خاموش کنند. او آن طرف ایران بود، مشهد تا آژیر کشیدند اول جنگ همه می‌ترسیدند که چراغ‌ها را خاموش کنیم بمباران نکنند، اصلاً هواپیمایشان به مشهد نمی‌رسید. خدا رحمت کند ایشان دستپاچه چراغ‌ها را خاموش کرده بود آمده بود برود توی زیرزمین، سرش خورده بود به زیر پله، بعد رفته بود آن طرف دستش لای در گیر کرده بود بعد پایش به گلدان توی تاریکی از ترس خورده بود بعد زده بود زیر گریه، گفته بود مهدی بیا، مهدی بیا. آخرهاش دیده بود مهدی نیامد الآن ده دقیقه است گذشته، ما می‌گوییم مهدی بیا ولی ایشان نمی‌آید پس یک مشکلی توی کار است، معلوم نیست ایشان هست نیست؟ می‌شنود؟ نمی‌شنود؟ ده دقیقه است ما داریم می‌گوییم بیا. چطور شما نمی‌آیی؟ بعد گفته بود اگر آمدی آمدی، اگر نیامدی دیگر نمی‌خواهم بیایی! اگر الآن به داد ما نرسی پس کی می‌خواهی برسی؟ دیگر از این که وضع بدتر نمی‌شود، کله‌ام به زیر پله خورده پایم هم به گلدان خورده، دیگر وضعیت از این بدتر؟ پس کی می‌خواهی بیایی؟ گفته بود اگر آمدی که آمدی اگر نیامدی دیگر نمی‌خواهم بیایی  حالا این‌ها هم این‌طوری، مهدی بیا مهدی بیا، چرا نمی‌آیی؟ مثل این که از مهدی طلب دارد. آقا شما در جریان نیستی ما در جریانیم الآن وقت آمدن شماست، شما که در جریان نیستی خدا هم که هیچی. این مهدی قلابی است که این‌ها درست کردند. این مهدی قرار است بیاید مشکل برق و لوله‌کشی خانه این را حل کند بدهی‌هایش را برود از بقیه بگیرد، بگوید طلب‌هایش را ببخشند.

یکی خدمت حضرت رضا(ع) آمد گفت آقا کی باشد که فرج شما برسد؟ چه فرجی می‌شود؟ - جالب است – حضرت رضا(ع) پرسیدند فرج ما چیست که این‌قدر تو منتظر آن هستی؟ گفت شما اهل بیت(ع) که مدام تحت فشار و مصیبت بودید ما هم که بخاطر شما همیشه تحت تعقیب و مصیبت و دربه‌دری بودیم انشاءالله فرج شما برسد ما هم زیر سایه شما آی بخوریم! انتقام همه گذشته‌ها را بگیریم. می‌دانید حضرت رضا(ع) به ایشان چه فرمود؟ «هذا فرجکم انتم» این که شد فرج شما و اما آن فرجی که ما منتظر آن هستیم اول گرفتاری‌های ما خواهد بود. ما الآن راحت هستیم چون الآن قدرت دست ما نیست مسئولیتی نداریم راحت هستیم «اما نحن» به همین شیعه‌های قلابی و بعضی از ماها است «هذا فرجکم انتم» این که فرج شما شد و اما نحن؛ آن فرجی که ما منتظر آن هستیم «قائم ما» قائم یعنی انقلابی، قیام یعنی انقلاب، قائم آل محمد یعنی انقلابی بزرگ آل محمد. ضمناً حواس‌تان باشد آن قیامی که می‌گویند قیام به این آسانی نیست که یک لحظه بلند شوید یک حالی بکنید استخوان‌هایت جا بیفتد دوباره بنشینید، آن قیام این نیست که گفتند نام ایشان را که می‌شنوید آماده قیام باشید که بروید 72 ساعت زیر بمباران شیمیایی و آن‌جا مهدی بگویید، آن‌جا فاطمه بگویید. این‌جا که همه می‌گویند مهدی. از این قیام‌هایی که الآن شما کردید نگفتند آن قیام‌های دیگری است. حضرت رضا(ع) فرمودند این که گفتی فرج شما شد اما آن چیزی که ما منتظر آن هستیم اول مشکلات ماست دیگر وقتی فرج ما برسد ما شب‌ها خواب و روزها استراحتی نخواهیم داشت شب و روز در محضر خدا خدمت به خلق. خدمت به گرسنگان. دیگر همین غذایی که من می‌خورم و ساده است امام رضا(ع) فرمودند من دیگر این را هم نخواهم خورد. وقتی ما به حکومت می‌رسیم من همین را هم نباید بخورم باید علق و عرق، باید خون بدهیم و برای خدمت به خلق عرق بریزیم.

دقت کنید تعریف فرج دو جور تعریف است. بعضی‌ها می‌گویند فرج آقا امام زمان انشاءالله نزدیک بشود فکر می‌کنند فرج نزدیک بشود یعنی دوران بخور بخور شیعه شروع می‌شود! نه، بلکه دوران مشکلات صدبار بیشتر شروع می‌شود چون تازه دوران عدالت جهانی شروع می‌شود. حضرت رضا(ع) فرمودند فرج ما که برسد زندگی الآن من پیش آن موقع سلطنت است! که تازه خیلی ساده بود. آن موقع کار ما سخت‌تر می‌شود دیگر من خواب و خوراکی نباید داشته باشد. فرج ما یعنی فداکاری برای خلق برای اجرای عدالت. عجل علی فرجک، اول بفهم فرج چیست بعد بگو عجّل علی فرجک. این که می‌گویند انتظار فرج خودش فرج است یا بالاترین عبادت است انتظار فرج این‌طوری است. انتظار مسئولانه و فداکارانه، نه انتظار زیر کولر تکیه دادن! این که انتظار نیست وقت‌کشی است. این آیه می‌فرماید استخلاف انسان مؤمن مجاهد، ایمان و عمل صالح. بعد هم می‌فرماید «منکم» فکر نکنید که قرار است یک کسانی از آسمان‌ها و مریخ بیایند، فرشته‌ها قرار است بیایند «منکم» از خود شماست. دقت کنید که هر کلمه و حرف قرآن را نمی‌شود برداشت و به جای آن چیز دیگری گذاشت، این «منکم» این‌جا اضافی نیست می‌توانست بگوید که «وعدالله الذین آمنوا و عملوا الصالحات.» چرا می‌فرماید: «وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات» یک دلیلش این است که یک وقت شما فکر نکنید آن مؤمنین صالح مجاهد قرار است از مریخ بیایند «منکم» از بین خود شماها هستند چنان چه ما زمان جنگ دیدیم از بین ما آدم‌هایی که با آن‌ها بودیم کنارشان بودیم فکر می‌کردیم مثل ما هستند به قول امام(ره) می‌گفت این‌ها ملائکه‌الله هستند. این شهید همّت رفته بود پیش امام(ره) گزارش داده بود که در فکه 40- 50تا از بچه‌ها در کانال بودند محاصره شدند وسط بیابان، کویر، داغ، تشنه، مجروح، بعد یک فرصتی بود که عقب بروند یا تسلیم شوند و اسیر شوند، گفتند نه عقب می‌رویم نه تسلیم می‌شویم، بعد به امام گفته بود که 45 تا از بچه‌ها بودند که یکی یکی توی کانال تکه تکه می‌شدند آن نفر می‌آمد تکه‌های این را جمع می‌کرد عقب می‌گذاشت می‌رفت توی کانال می‌ایستاد تا خودش شهید شود می‌آوردند عقب نفر بعدی، گفتند نه تسلیم می‌شویم و اسیر می‌شویم نه عقب می‌رویم همه‌شان توی کانال شهید شدند و اجازه ندادند دشمن از آن کانال رد شود. شهید همت می‌گوید این‌ها را برای امام تعریف کردم دیدم اشک امام دارد می‌ریزد و گفت والله این بچه‌ها ملائکه‌الله هستند. منتظر امام زمان اوست نه مفت‌خورهایی مثل تو. استخلاف فی الارض، یعنی انقلاب جهانی. یعنی شما به جای همه حکومت‌های جهان خواهید نشست. شما کیست؟ «الذین آمنوا و عملوا الصالحات» شعار نه؛ تظاهر نه، نفاق نه، قلبت از دشمن بترسد نه. امام(ره) می‌گفت از دشمن نترسید از خودتان بترسید. تا خراب نشوید و دچار فساد اعتقادی و سیاسی و فساد مالی و اخلاقی نشوید هیچ کس نمی‌تواند شما را شکست بدهد از خودتان بترسید. از وقتی بترسید که توی مسئولین بلند شود با افتخار بگوید من هزار میلیارد پول دارم از او باید بترسید. از آن وقت بترسید که در مسئولین نظام جمهوری اسلامی کسانی بشوند که از آمریکا بیشتر از خدا می‌ترسند و به آمریکا بیشتر اعتماد دارند تا به ملت خودشان. آن وقت بترس. از آمریکا نترس. بعد خداوند می‌فرماید فکر نکنید که یک کاری خواهد شد که خلاف همه قوانین تاریخ و خلقت است ما قبلاً هم این کار را کردیم منتهی در محدوده‌های کوچک. «کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ...» ما قبل از آن حکومت واحد جهانی عدالت در سطح جهان ما حکومت‌های عادل دیگر هم در طول تاریخ به دست انبیاء و رسولان الهی و اولیای خدا و عدالتخواهان تشکیل شده است، اما هیچ کدام استخلاف در کل ارض نبوده است ولی قبلاً هم این کار شده است نگویید که زمان حضرت مهدی انگار قرار است قوانین عالم تغییر کند. فرمود نه، آن قوانین الآن هم هست. شما در سطح شهرتان، خانواده‌تان، کشورتان، منطقه اجرا کن به همین اهداف می‌رسی، هزینه‌اش را بپرداز به همان اندازه به هدف می‌رسی. آ‌ن زمان در سطح بالا و با اخلاص هزینه می‌پردازند و به نتیجه‌اش می‌رسند. تعبیر دیگر این است که «وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ...» باز دو - سه‌تا سوگند این‌جاست چی؟ «دینَهُمُ...» کدام دین؟ «الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ...». سه‌تا تعبیر مهم در این هست، پاسخ سه‌تا جریان فکری انحرافی است. یکی آن جریانی که می‌گویند که دین هست، حضرت می‌خواهند بیایند دین بیاورد دین مستقر بشود، دین چیه؟ مگر همین که همه دارند دین نیست؟ نه دین نیست. این یک. «الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ» دینی که خدا برای شما راضی باشد و بپسندد این خلاف این پلورالیزم دینی است که همه ادیان، همه ایمان‌ها همه معنویت‌ها حق‌اند هر مذهبی یک سهمی از حقیقت دارد. همه درست است، همه حق است باطلی نداریم. نخیر آقا باطل داریم. این‌جا قرآن می‌فرماید دین قبل از ظهور در دنیا هست اما دینی که «الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ» نیست. دینی که خداوند می‌خواهد باشد آن دین نیست. یا اگر هست تمکّن ندارد. «لَیُمَکِّنَنَّ» یعنی هست اما مستقرّ نیست. مدام در اضطرار و اضطراب و تهدید است. تمکین یعنی استقرار و ثبات. پس این هم سه‌تا نکته فوق‌العاده مهم. وقت نیست و الا من به شما می‌گویم این سه‌تا تعبیر: یکی تمکین، یکی دین، یکی هم دین ارتضی لهم، این سه‌تا کلمه، همین الآن ما 7- 8تا مکتب بزرگ داریم از فلسفه دین و کلام و الهیات تا جامعه‌شناسی سیاسی و فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق که همین سه‌تا کلمه جواب این مکتب‌هاست منتهی فرصت نیست. من فقط به معنای کلمه اشاره می‌کنم. پس اتفاق بعدی این است که دین، نه هر چیزی به اسم دین و معنویت، دینی که خدا ارتضی لهم؛ دینی که خدا قبول دارد. دینی که واقعاً راه بشر به سوی خداست نه راه‌های قلابی و انحرافی. آن دین تمکّن و تمکین و ثبات پیدا می‌کند. یعنی الآن دین حق، ثبات و استقرار ندارد با این که همه جا دین است. ما در دنیا، خواص و عوام‌شان آدمی که صریح و محکم بگوید من ملحد هستم خیلی کم دیدم، همان هم دلیلی ندارد، چون خدا را قبول ندارد می‌گوید ملحدم! ولی به الحاد یقین ندارد. برهانی علیه خدا نیست ممکن است بگوید به نفع خدا برهان نیست نه این که برهان علیه خدا هست. همه جای دنیا هرجا می‌رویم می‌گویند ما دین داریم. در بتخانه‌های هند نایب‌الزیاره شما بودم رفتم، بت‌پرست‌ها آن‌جا اگر به او بگویی بی‌دین، مثل این است که به شما بگویند بی‌دین! این‌طور ناراحت می‌شوند. می‌آیند جلوی بت‌ها قربانی می‌کنند، توسل می‌کنند، اشک می‌ریزند. استغفار می‌کنند. یک شیعه هم کسانی هستند که «یستأکلون بنا» نان ما را می‌خورند. به اسم ما می‌خورند. یک عده هم فرمودند این‌ها احمق هستند از این طرف نگاه می‌کنی آن طرف‌شان دیده می‌شود. این تعبیر امام رضا(ع) و امام صادق(ع) است. ابله است. از حضرت ولیعصر(عج) روایت نقل شده که فرمودند می‌دانید ما از دست چه کسانی خیلی کشیدیم و خواهیم کشید؟ «مِن حُمقاء شیعه و جُهلائِهِم» از احمق‌های شیعه که عاشق ما هستند ولی احمق هستند! حضرت مهدی(عج) می‌گویند ما عاشق احمق نمی‌خواهیم ما از این عاشق‌های احمق‌مان مشکلات خواهیم داشت. فرمودند ما شیعیانی داریم که ایمان‌شان به اندازه «بعوضه» به اندازه بال مگس و بال پشه است. ایمان سطحی تا یک حدی است. تا وسوسه قدرت و ثروت و شهوت، شهرت، ریاست پیش می‌آید همه چیز را کنار می‌گذارند. این تصور که شما فکر کنید کنار امام رضا(ع) چند صد میلیون قبر بخرید یا خادم امام رضا(ع) بشوید بهشتی هستید این‌ها توهم است! در روایات چنین چیزهایی نداریم. امام معصوم در مسجدالحرام مشغول اعتکاف هستند یک کسی می‌آید می‌گوید من بدهکارم، طلبکار من پلیس گرفته دنبال من است که من را به زندان و دادگاه بروم، من هم جایی ندارم گفتند شما این‌جا هستید آمدم این‌جا هم به خداوند کعبه متوسل بشوم و هم از شما کمک بخواهم من کسی را نمی‌شناسم. امام(ع) یک مرتبه کفش‌شان را زیر بغل‌شان می‌زنند و بیرون می‌روند. آن راوی که از یاران خاص امام(ع) است می‌گویند آقا کجا؟ اعتکاف هستیم. فرمودند که شنیدم رسول خدا چندبار فرمودند کمک به یک انسان گرفتار که از شما کمک خواسته یا نخواسته، یک مشکل مادی دارد بروید مشکل او را حل کنید پاداش آن بیش از این است که در کعبه «قائم اللیله و صائم النهاره» روزها روزه باشید و شب‌ها تا صبح عبادت کنید. من دارم برای رضای خدا می‌روم مشکل این بنده خدا را حل کنم. اهل بیت‌ها این‌ها هستند. بعضی‌ها فکر می‌کنند که امام رضا(ع) خوشحال می‌شود که ما اینجا داریم به امام رضا(ع) خدمت می‌کنیم! امام رضا(ع) می‌گوید برو به مردم خدمت کن. ما خیال کردیم اگر به حرم بیاییم خادم بشویم یا هرچه نزدیک‌تر به حرم قبر بگیریم که نزدیک به قبر هارون هم می‌شود، اگر قرار است کسی بهشت برود هارون از همه بهشتی‌تر است! چسبیده است. خیال‌شان سر فرشته‌ها را کلاه می‌گذارند می‌آیند آن‌جا هارون را با امام رضا(ع) اشتباه می‌گیرند آن را می‌برند بهشت این را می‌برند فلان. می‌گویند این کیست این‌جا خوابیده قبرش سی متری امام رضا است؟ آقا ربا خورده، عرق خورده، زنا کرده، دروغ گفته، خیانت کرده، بی‌ناموس بوده، حقوق محرومین و فقرا و کارگرانش را ضایع کرده، آبروی مردم را برده،‌ خب باشد عیبی ندارد بالاخره 30 متر بیشتر با امام رضا فاصله ندارد! آقا ایشان هم با امام رضا بروند! مگر خدا مثل ماست؟ مگر نگاه می‌کنند به فاصله قبرت با قبر امام رضا(ع)؟ فرشتگان نقّال داریم که آدم‌های فاسد ظالمی که کنار دفن هستند جنازه‌شان را که آن‌جا می‌گذارند خودشان که آن‌جا نیستند این‌ها را از اطراف ساحت مقدس ولیّ خدا می‌برند. آن وقت یک کسی مثل میرزا جواد آقا تهرانی که همه عمرش اهل ولایت بود وصیت کرد، چون برای پولدارهاست باید چند صد میلیون پول بدهی، من را ببرید قبرستان فقرا، روی قبر من هم هیچی ننویسید چون اگر اهل بیت بودند این‌طوری می‌گفتند نه آن‌طوری!

آخر این آیه هم می‌فرماید: «وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً...» امروز بشر گرفتار خوف و ترس است. باید امنیت برای کل بشر در جهان حاکم بشود ما این کار را خواهیم کرد. به مؤمنین و آن‌هایی که اهل عمل صالح و فداکاری هستند وعده می‌دهند. من وعده می‌دهم به وظیفه‌تان عمل کنید من کاری خواهم کرد این ترس کل بشر تبدیل به امنیت در کل جهان بشود. «یَعْبُدُونَنی» همه من را عبادت کنند «لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً» هیچ کس به من شرک نورزد. الآن عبادت هست اما شرک هم کنار آن هست یعنی ما هم خدا را الآن قبول داریم و هم خودمان و هم نفس‌مان را، همه چیز را با هم قبول داریم. این آیه می‌فرماید بعد از آن کاری خواهیم کرد که یَعْبُدُونَنی؛ من را عبادت بکنند اما فقط من را لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئا. کسی شریک ما نیست. «وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ» بعد از آن که حقیقت به ما ابلاغ شد و ما عدالت را اجرا کردیم بعد از آن هرکس به حقیقت پشت کند «فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ» آدم کثیف و فاسق است. یعنی چه؟ یعنی تا قبل از ظهور مهدی(عج) بخشی از کفار جاهل و مستضعف هستند ناآگاه هستند حجت برایشان تمام نشده است. اما بعد از آن قضایا که ابلاغ جهانی می‌شود دیگر هرکس بعد از آن این کارها را بکند قرآن می‌فرماید بعد از آن، مسئله دیگر مشکل نظری نیست بلکه فاسد هستی. الآن ممکن است جهنمی نباشند چون بی‌اطلاع هستند در جمع بت‌پرست و کمونیست و لیبرال و هندو، گفت این خدایی که گفتی، این آیاتی که از قرآن خواندی، این خدا را من قبول دارم. در مورد حقوق زن. قرآن می‌فرماید تا قبل از آن – من از این آیه این استفاده را می‌کنم – تا قبل از این که ابلاغ جهانی بشود بعضی از غیر مسلمان‌ها مستضعف فکری هستند جاهل و کافر هستند اما بعد از این، اگر کسی کفر بورزد فاسق است.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha