شبکه یک - 23 دی 1401

زن...؟

نشست (زن، محور اصلاحات در "سبک زندگی") _ میلاد حضرت فاطمه ع و "روز زن" _ ۱۳۹۳

بسم‌الله الرحمن الرحیم

خدمت خواهران محترم سلام عرض می‌کنم.

نقش محوری زن در اصلاح سبک زندگی در جامعه ما چند نکته خدمت دوستان عرض بشود. نکات تازه‌ای نیست همه می‌دانید ولی تکرار گفتگو راجع به این مباحث کمک می‌کند به تشحیذ ذهن ما و شما و این که هرچه بیشتر به راهکارهای عملی و عملی‌تر بیندیشیم.

امام(ره) همان اول انقلاب در باب جامعه‌سازی و سبک زندگی گفت خودتان را از تمام مکاتب دنیا تبرئه کنید. نصف‌العین شما قرآن و احادیث صحیح باشد این را نصب‌العین قرار بدهید و بر این اساس سبک زندگی عقلانی با استفاده از تجربه بشری اما در چارچوب مبانی و غایات مکتب. این تعبیر که از همه مکاتب خودتان را تبرئه کنید البته به معنی بی‌توجهی به سایر ایده‌ها و دیدگاه‌ها و سبک‌ها نیست بخشی از این‌ها مربوط به مباحث عقلی و تجربی بشر است و از این جهت از جمله در سبک زندگی همه باید از عقل و تجربه عام بشری استفاده بکنند اما وقتی صحبت از مکتب می‌شود یعنی توصیف مکتبی از پدیده‌های حیاتی و توصیه‌هایی مکتبی و ایدئولوژیکی که در پی آن آمده، از همه مکاتب و ایدئولوژی‌های دنیا خودتان را تبرئه کنید نگذارید با ذهن آلوده به مکاتب، چه چپ و چه راست، چه مکاتب ضد زن، چه مکاتب فمینیست و زن‌پرست اساساً جنسیت‌محور، نگذارید آن‌ها بر ذهن و قلب و برنامه‌های زندگی‌تان حاکم بشود.

به تعبیر دیگر، ما نباید نگاه کنیم که دیگران چه کردند و چه می‌کنند ما باید ببینیم که ما خودمان باید چه کنیم و چه نباید بکنیم؟ از اول انقلاب تا به حال مکرر در این دام افتادیم یعنی این‌طوری فکر کردیم که دستور کارمان را باید از دیگرانی که به عقیده ما خوب عمل نمی‌کنند یا گاهی خوب بوده و گاهی بد گرفتیم، در حالی که اول باید تکلیف‌مان را با خودمان و با مبانی‌مان روشن کنیم و بر اساس عقاید خودمان با تشخیص خودمان برنامه‌ریزی کنیم و به روش عقلانی، ملایم، درست، دینی، و با استفاده از تجربیات خودمان و دهه‌های اخیر سایر جوامع بشری خودمان را آسیب‌شناسی کنیم بالاخره ببینیم چطوری شد که آمار طلاق بالا رفته، ببینیم ما کجاها اشتباه کردیم؟

یک بخشی از مسئله برمی‌گردد به افراط و تفریط‌هایی که در حوزه نظر داشتیم و هنوز هم گرفتار آن هستیم. یک وقت تحت عنوان سبک زندگی دینی و خانواده مذهبی کسانی فکر کردند باید زن را کلاً مچاله کنند و محدود در یکی دو بُعد از مسائل بکنند و تقریباً ارتباط آن را با کل پدیده‌های اجتماعی و مسئولیت‌های اجتماعی قطع کنند و زن فقط برای زایمان و شوهرداری آفریده شده است هیچ نوع مسئولیت اجتماعی غیر از این ندارد. باز از یک طرف یک عده‌ای این‌طوری زن از جامعه حذف می‌شود و ما به عنوان یک جامعه مذهبی، باید سرمان را پایین بگیریم و شرمنده شویم که زنان مسلمان از زنان غیر مسلمان در عرصه‌های مختلف اجتماعی، علمی، سیاسی، عقب می‌مانند و این خودش یک نقطه ضعف است. به عنوان این که ما متحجر نیستیم و برای فرار از تحجّر یک خیز سنگین تاریخی برداشتیم که در دنیای معاصر واقعاً بی‌نظیر است. این که می‌گویم با اطلاع می‌گویم در هیچ کشوری به اندازه جهان امروز به اندازه ایران زنان به این سرعت و این حجم، اجتماعی نشدند. و وارد عرصه‌های علمی، سیاسی، مدیریتی، اقتصادی نشدند. هیچ جای دنیا به این سرعت و با این حجم در غرب و شرق عالم. یعنی واقعاً بعد از انقلاب یک رکورد جهانی در این جهت زده شد. خب دیدیم داریم از این طرف بام می‌افتیم. سر مسئله حجاب و حریم جنسی و مناسبات اجتماعی، این که چه میزان و چه نوع از اختلاط اجتماعی بین مرد و زن درست است و چقدر آن غلط است، تا کجا باید رفت و کجا باید احتیاط کرد و توقف کرد؟ باز دچار افراط و تفریط‌هایی شدیم. زن در عرصه فعالیت اقتصادی و اجتماعی چقدر باشد؟ باز در خانواده‌ها و اجتماعات دچار افراط و تفریط‌هایی شدیم. این که زنان باید تحصیل کنند و درس بخوانند، مدرک بگیرند حرف درستی هم بود و هست، یک اصلاحاتی در نظام آموزشی و پژوهشی ما باید همزمان صورت می‌گرفت و نگرفت، یک دقتی در مسئله اشتغال زن بیرون از خانه و درون خانه، و ایجاد یک موازنه بین این دوتا باید صورت می‌گرفت، پایمان را روی گاز گذاشتیم و پدال گاز را فشار دادیم یک مرتبه گفتند که 65 تا 70 درصد دانشگاه‌های ما خانم‌ها هستند حتی رشته‌هایی که احتیاج به زور بازو و گردن کلفت و تحمل مشکلات اجتماعی دارد و دوری از خانه و خانواده جزو ذات آن است. یکسری از مشاغلی است که شما را به کلی از خانواده و فرزندان‌تان دور می‌کند نمی‌توانید دوتایی‌اش را با هم انجام بدهید. در رؤیا و خواب می‌شود، در شعار و روی کاغذ می‌شود، بیرون در صحنه عملی نمی‌توانید هم به بچه‌هایتان برسید، خانواده‌تان را حفظ کنید و هم به آن کار برسید. به آن‌ها هم توجه نکردیم. لذا یک دوقطبی بین کسانی که همه از سبک زندگی دینی سخن می‌گویند همه می‌گویند مسلمان و مذهبی هستیم. یک عده دارند می‌گویند اشتباه کردیم این آمار طلاق، بدحجابی، اعتیاد، اشتباه کردیم! توی دور روشنفکربازی افتادیم آمدیم با غرب در غربزدگی و در غربی شدن رقابت کنیم و بدون توجه به این که آن‌ها در اصول مبانی زندگی و سبک زندگی‌شان یک مبانی دیگری دارند. اصلاً در سبک زندگی آن‌ها خانواده مفهوم ندارد، اخلاق به آن صورت مفهوم ندارد مسئله آزادی حداکثر برای لذت حداکثر است. خب سبک زندگی که هدفش آن است متفاوت می‌شود با سبک آن زندگی‌ای که فلسفه‌اش این‌ها نیست ضمن این که گفتند و می‌گویند که غرب هم که زن برهنه شد، نه فقط از قید دیکتاتوری سنتی خانه و خانواده رها شد بلکه از قید خانواده و اخلاق و تقوای جنسی و از همه این‌ها آزاد شد. تهش چه شد؟ امروز چه اتفاقی افتاده؟ زن بیش از همه تاریخ به برده جنسی و کالای جنسی تبدیل شده است. الآن شما می‌دانید زنان کشورهای ضعیف‌تر در تمام جهان، در حد چند صد میلیون دارند خرید و فروش می‌شوند. یکی از پردرآمدترین مشاغل بین‌المللی، صادرات و واردات، صادرات و واردات دختر و زنان جوان است و بیشترین استفاده هم استفاده جنسی است. یک آماری خود سازمان ملل اعلام کرده، تازه این برای یک دهه پیش است. در بعضی از کشورهای که حکومت‌هایشان هم وابسته شدند یا ضعیف شدند مثل شرق اروپا، 10- 15 پیش بلغارستان یک نمونه، از این تیپ آمارها زیاد است – همین الآن دم دست من است – می‌گوید در سال ده‌ها میلیارد دلار درآمد رسمی از بهره‌کشی جنسی از زنان است. زنانی که مدام دست به دست می‌شوند. از این خانه به آن خانه، از این شهر به آن شهر، از این کشور به آن کشور، از این قاره به آن قاره فقط درآمد اعلام شده در بلغارستان یک کشور. ده‌ها میلیارد دلار رقم رسمی 35 میلیارد، غیر رسمی 70 میلیارد دلار، می‌گوید درآمد کشور ما بخاطر فروختن زنان است. بیش از نصفی از این‌ وضعیت در کشورهای صنعتی به اصطلاح پیشرفته است. زنان دارند مثل کنیز جنسی در سطح وسیع خرید و فروش می‌شوند. صحبت از صدها میلیون کنیز جنسی است. که بعضی از این‌ها می‌گویند گاهی من در سال، یک میلیون دلار سود شخص خودم هست که چند ده کنیز جنسی را خرید و فروش می‌کنم. تازه بلغارستان یکی از کشورهای فقیر اروپاست می‌گوید تا سالی 2600 دلار ما برای هر روسپی در نظر می‌گیریم اغلب این‌ها از خانواده‌هایی هستند که یا مشکل درآمد اقتصادی دارند یعنی پدر خانواده، شوهرش کار می‌کند این‌قدر پول درنمی‌آورد که زن یا دخترش پول درمی‌آورد و یا دخترانی که به امید پیشرفت که من می‌خواهم از وضعیت زندگی سنتی خانوادگی خودم که آن‌جا پوسیدم و خسته شدم می‌خواهم پیشرفت کنم و به اروپا و غرب اروپا بروم و پیشرفت کنم. می‌گوید در کشورهای در حال گذار، گاهی این کنیزفروش‌ها و برده‌فروش‌ها سالی 50 هزار دلار از هر یکی از این‌ها سود خالص است که برایشان می‌ماند و سود جنسی و بردگی جنسی ده برابر هر کار دیگری درآمد دارد. پولسازی روسپی‌گری در کشورهای صنعتی بطور متوسط یک دلال جنسی در بلغارستان می‌گوید من از هر کشور صنعتی برای هر کدام از این زنان 68 تا 90 هزار دلار گیرم می‌آید اگر به کشورهای در حال گذار و در حال توسعه آن‌ها را بفرستم 25 تا 40 هزار دلار، آفریقا و آسیا 10 هزار دلار تا 15 هزار دلار، خاورمیانه که پولدارترند، این عرب‌های این کشورها بین 45 تا 60 هزار دلار، آمریکای لاتین بین 200/18 هزار تا 24 هزار دلار برای هر کدام از این‌ها پول خالص دست من می‌آید. این یک نفر از کنیزفروش‌ها و برده‌فروش‌ها هستند. ببینید این‌ها یک عده‌ای الآن به این نتیجه رسیدند که ما داریم می‌رویم به سمت یک نوع سبک زندگی که تهش 50 سال دیگر این‌هاست! یعنی وقتی خانواده ازهم پاشید و خانواده‌ای دیگر نیست، بچه‌داری نیست، زندگی نیست، عاطفه، عشق، حریم جنسی،‌ محرم و نامحرم این‌ها نیست، این‌ها هم نمی‌خواستند این‌طوری بشوند، این‌ها هم که اصلاً این‌طوری نبودند. شما بروید در غرب صد سال پیش این‌طوری نبود هم حجاب بود، حالا حجاب کامل نبود ولی حجاب بود و همه‌شان می‌فهمند که زن متدین، زن محجبه است مثل این خانم‌های راهبه‌ها و کشیش‌هایشان کاتولیک‌ها را دیدید که چطور حجاب دارند حجاب صددرصد اسلامی است هم حجاب بود و هم خانواده بود همه چیز بود، خب یک کسانی از این طرف دارند انتقاد و اعتراض می‌کنند که این تجربه 30 و چند ساله زن‌محوری و پیشرفت زنان و همه بیایید مدرک بگیرید، درس بخوانید، کار سیاست و علم انجام بدهید نتیجه آن را داریم می‌بینیم مثل کشورهای غربی شدیم. یک چهارم ازدواج‌ها در تهران، این‌ها به طلاق منجر بشود یعنی چه؟ فروپاشی خانواده مگر شاخ و دم دارد. برخی‌ها این‌طوری استناد می‌کنند که وقتی ظرف 35 سال آمار طلاق، شما تصور بفرمایید با این سیر جلو بروید 50 سال دیگر چه خواهد شد؟ این یک سؤال؟ می‌خواهم بگویم یکسری حساسیت‌هایی ایجاد شده و بعد متأسفانه درست است اصل آسیب‌شناسی که ما با این وضع اگر برویم 50 سال دیگر، مثل کشورهای غربی می‌شویم یعنی آنجا هم بعضی از کشورها 50 درصد از ازدواج‌ها طلاق می‌شود! 50 سال دیگر این‌جا هم مثل کشورهای اروپایی و آمریکا می‌شود، صحبت بعضی از شهرهایشان 50 درصد طلاق است و بعضی از شهرها هم تا 70- 80 درصد طلاق است که 20 سال دیگر هم روی آن بگذاریم همین می‌شود. عملاً بعضی‌ها به این نتیجه رسیدند و می‌رسند که ما یک غول سبک زندگی را از توی بطری درآوردیم که دیگر نمی‌توانیم آن را سر جایش برگردانیم! و این همینطور ادامه می‌دهد و خواهد داد تا من ظرف چند دهه و نیم قرن دیگر ما هم مثل کشورهای غربی فاقد خانواده می‌شویم و وقتی خانواده در یک جامعه‌ای از هم پاشید دیگر نمی‌توانیم به راحتی آن را درست کنیم. نمی‌توانیم بگوییم یکی دو نسل بدون خانواده باشیم باز نسل بعد دوباره آن را درست می‌کنیم. درست نمی‌شود به آسانی درست نمی‌شود. همین مسئله که دیگر زن و مرد در اغلب کشورهای غربی حاضر نیستند بچه بیاورند شما دیدید از لندن تا نیویورک تا دانمارک، در این سال‌ها بیشترین اسمی که روی بچه‌ها گذاشتند این اسم پیامبر است. این یعنی چه؟ یعنی مردم این کشورها بچه به دنیا نمی‌آورند این مهاجرین مسلمان آن‌جا دارند بچه به دنیا می‌آورند و خودشان می‌گویند در نیمی از اروپا بین 20 تا 45 سال آینده کشورهای اروپایی اکثریت‌شان مسلمان می‌شوند حالا این برای ما از این جهت خوب است، این‌ها را می‌دانند، مدام به آن‌ها می‌گویند بچه بیاورید دولت‌هایشان می‌گویند ما به شما سوبسید می‌دهیم شما فقط بچه را به دنیا بیاورید 7- 8 ماه نگهش دارید بعد هم ما از شما آن را تحویل می‌گیریم و به شما پول می‌دهیم ولی حاضر نیستند! یعنی بحث این می‌شود که وقتی طلاق زیاد شد میل به زندگی لذت‌طلبانه و خودمحورانه آندیویجوالیستی حاکم شد دیگر این‌طوری نیست که بگوییم حالا یکی دو نسل اشتباه می‌رویم دوباره برمی‌گردیم! نه، دیگر نمی‌توانید برگردید به این آسانی‌ها نمی‌شود این یک چیزی نیست که بگویید حالا آن مظروفش را خالی می‌کنیم و یک چیز دیگر توی آن می‌ریزیم. نه، خود ظرف است، می‌شکند. خب این یک خطراتی است که داریم می‌بینیم. با این که تلاشی که در ایران شده در هیچ کشور اسلامی نشده است این هم کشورهای دیگری که حجاب قانون نیست که باحجاب بیشتر از این‌جاست این‌طور نیست. باحجاب‌های آن‌جا را با بدحجاب‌های این‌جا مقایسه می‌کنند! این اشتباه است. بنده معتقدم که در هیچ کشوری زنان محجبه به اندازه ایران نیست هم به لحاظ کمیّت و هم درصد. عربستان است که در مکه و مدینه پوشیده‌اند ولی در بسیاری از خانه‌ها محرم و نامحرمی ندارند.

یکی می‌گفت که من در خانه یکی از تاجرهای عربستان می‌روم زن و دخترش همه آرایش کرده جلوی من می‌آیند همین‌هایی که بیرون صورت‌هایشان را می‌پوشانند. خب این حالت هم حالت خطرناکی است. خب با توجه به همه این تلاش‌ها و این کارها این‌طوری است. بعضی‌ها انتقادشان این است که مسئله، فقط مسئله فرهنگی نیست وقتی شما ساختار خانواده و ساختار اقتصاد و این مسائل علمی سیاسی، اقتصادی و خانواده را بهم ریختید، دیگر شما نمی‌توانید آن را درست کنید حتی اگر اشخاص متدین باشند ساختار اجتماعی به این سمت می‌رود. دیگر آن زن و مردی که این‌طوری بار آمدند نمی‌توانند با هم زندگی کنند همدیگر را تحمل نمی‌کنند. قبلاً همین مشکلات بود تحمل می‌کردند نمی‌گفتند ما تفاهم نداریم طلاق! ولی الآن می‌گویند. قبلاً یکی می‌گوید ساختار اجتماعی طوری بود که مضطرّ به آن زندگی بودند و نمی‌توانستند راحت آن را بهم بزنند ولی حالا میتوانند. مخصوصاً زنان. قبلاً زنان که از خانه پدرش به خانه شوهرش می‌رفت دیگر راه دیگری و جای دیگری نداشت و خب الآن طرف مدرکش از شوهرش بالاتر است، حقوق دارد، منزلت اجتماعی دارد می‌گوید من معطل تو نیستم، از یک طرف هم مرد چقدر برخوردی که می‌کند اصلاً حواسش نیست تفکیک نمی‌کند بین آداب شرعی و آداب عرفی. بسیاری از آنچه که امروز از داخل خانواده‌ها دارد به اسم سبک زندگی اسلامی مطرح می‌شود کاملاً قومی – قبیله‌ای است اصلاً آداب خانوادگی خودش است و این‌ها را به اسم شرع و اسلام، مرد از زنش مطالبه می‌کند در حالی که او اصلاً چنین وظیفه شرعی‌ای ندارد یا زن از مردش. یک عده‌ای از این اتفاقات 35 سال که خب شما که رکورد دنیا را شکستید و زنان را به سرعت از خانه‌ها بیرون آوردید گفتید با حجاب بیایید درس بخوانید و با حجاب به سیاست بیاید حالا نتیجه‌اش این شد. خب این تیپ‌ها سؤال می‌کنند که آیا ما اشتباه نکردیم؟ آیا درست بود که با غرب در غربی شدن مسابقه بگذاریم برای این که عقب نمانیم و برای این که زنان ما از زنان کشورهای غیر اسلامی عقب نمانند بگوییم تخته گاز بیایید بروید. بعد آن کسی که بیرون آمد و این کارها را کرد دیگر به خانه برمی‌گردد؟ پای کار بچه و شوهرش بنشیند؟ یک موج افراطی در واکنش این قضیه بوجود آمده که بچه‌هایشان را نگذارند درس بخوانند! این‌ها نتیجه‌گیری‌های غلط است ولی هست. این‌ها می‌گویند ما نتیجه‌اش را دیدیم برای چه بگذارم بچه‌ام برود بدبخت بشود؟ سن ازدواج آمد و به بالای چند سال رسید. مسئله اشتغال، هر دو کار می‌کنند و دوتا آدم خسته شب خانه می‌آیند بهم می‌رسند هیچ کدام حوصله همدیگر را ندارند چه رسد به این که حوصله بچه‌هایشان را داشته باشند. این سؤالاتی که دارند این‌ها طرح می‌کنند این است که اشتغال زن بیرون از خانه، به لحاظ عقلی و به لحاظ دنیوی و منافع دنیوی این کار درستی بوده است؟ هم زن خسته شد، پژمرده شده، افسرده شد، فشارهای کار و زندگی و تنش خراب و هم مردی که با خلأ خستگی تأمین معاش خانواده‌اش با آراستگی و آرامش زنش هم خودش و هم بچه‌هایش به آرامش می‌رسید و به لحاظ روحی – عاطفی مرد به زن تکیه می‌داد و به لحاظ اقتصادی و امنیت اجتماعی زن به مرد تکیه می‌دهد که این تعبیر «الرِّجَالُ قَوامُونَ عَلَى النِّسَآءِ...» (نساء/ 34)؛ یعنی مردان تکیه‌گاه زنان هستند. معنی قوّام این است که مردان تکیه‌گاه زنان هستند بلافاصله بعدش هم می‌فرماید: «بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی‏ بَعْضٍ...» تفضیل، تفضیل ارزشی نیست بلکه تفضیل جسمانی و بدنی است بلافاصله ادامه آیه صحبت از نفقه و اقتصاد خانواده را می‌کند این که بعضی‌ها گفتند «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ؛ و بعدش بلافاصله گفته بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی‏ بَعْضٍ؛ چون خداوند بعضی‌ها را بر بعضی برتری داد فکر کردند یعنی مرد، مالک زن است و بعد هم خدا مرد را بر زن برتری داد! اصلاً این‌جا صحبت از مالکیت نیست بلکه صحبت از قوّامیت است. «قوّام عَلی» یعنی تکیه‌گاه. بعد تکیه‌گاه در چه عرصه‌ای؟ بلافاصله صحبت از نفقه می‌کند تأمین اقتصاد خانواده. و او «بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی‏ بَعْضٍ» که بعضی را بر بعضی برتری داد، برتری ارزشی نیست بلکه یعنی یک نیرو و امکانی برای کار اقتصادی خداوند در مرد بیش از زن قرار داد که مرد بتواند فشار بار اقتصاد خانواده را تحمّل کند. بعد قرآن می‌فرماید مرد، تکیه‌گاه زن می‌شود یعنی زن می‌ایستد به کمک مرد به لحاظ اقتصادی، نیاز اقتصادی زن را باید برطرف و تأمین کند بدون منّت و توهین. و زن به لحاظ روحی مرد را شارژ کند «تسکنوا الیها» این تعبیر قرآن است. «تسکنوا الیها» یعنی این که مرد همه چیز داشته باشد ولی زن خوبی نداشته باشد آرامش ندارد، تمام آرامش و انگیزه او به این است که صبح تا شب کار کند عرق بریزد، دعوا، بدو بیا، چک بی‌محل، سفته، دادگاه، طلبت را بگیر، بدهی بده، عرق بریز و... تمام عشق و آرامشش به این است که همسرم هست من دلم به او گرم است او منتظر من است، من دارم برای او کار می‌کنم تمام می‌شود! یعنی مردی زن نداشته باشد دنبال کار نمی‌رود. یعنی زیر خودشان را هم جارو نمی‌کنند به سرعت کارتن‌خواب می‌شوند. واقعاً مرد وقتی زن ندارد رغبت به این که خانه‌ای بگیرد و توی خانه برود و تزئیین کند اصلاً این چیزها نیست. یک استثنایی از مردان اگر این‌طوری باشند به سرعت محاسبات مادی می‌کند که اصلاً کرایه می‌کند که من به خانه‌ام بروم؟ خانه‌ای که خالی نیست و کسی نیست، بعد می‌گوید ولش کن! خانه خالی می‌خواهم چه کار کنم؟ می‌خواهم بخوابم؟ خب توی دفترم می‌خوابم. بعد می‌گوید می‌خواهم این‌جا را تمیز کنم خب من از این مسیر می‌روم آن‌جاها را چرا تمیز کنم؟ همین مسیر خودم را تمیز می‌کنم! بعد از یک مدتی می‌گوید من اصلاً چرا تمیز کنم؟ من دارم رد می‌شوم. بعد می‌خواهد غذا درست کند می‌گوید برای چه؟ ادویه و فلفل بخرم، بعد از یک مدتی می‌گوید چرا درست کنم می‌خرم می‌خورم! یعنی به سرعت می‌رود به سمت این که تمام نخ‌های ارتباطی مرد با زندگی بُریده می‌شود. بعد فشار جنسی است، دچار انحرافات جنسی می‌شود و... یعنی اگر یک کسی حساب کند که با این فاصله گرفتن زن و مرد از هم، دور شدن هر دویشان از خانه و این که هر دویشان در رقابت اقتصادی با همدیگر می‌افتند چه صدمات روحی، جنسی، جسمی،‌ عاطفی، اخلاقی، به خودشان، اقتصادی، امنیتی، هم به خودشان دوتا، و هم به بچه‌هایشان و هم به همسایه‌شان می‌زند، کسی این‌ها را محاسبه کند اصلاً آخرت به کنار، می‌بیند به لحاظ دنیوی مقرون بصرفه نیست ضررش از سودش بیشتر است. این که دو نفر با هم رقابت اقتصادی کنند. خب یک عده‌ای این حرف‌ها را می‌زنند. اصل این حرف‌ها هم درست است ولی یک جاهایی از آن افراط و تفریط می‌شود و نتایج غلطی می‌دهد که حالا اشاره می‌کنم.

یک عده‌ای هم از این طرف می‌گویند که بالاخره باید تصمیم‌تان را بگیرید اگر سبک زندگی امروزی را می‌خواهید نمی‌توانید بگویید که خانه اصل است، خانواده مهم‌تر است. دیگر نمی‌توانید بگویید. خدا و خرما با هم نمی‌شود باید انتخاب کنید. اگر می‌خواهید زن در عرصه اجتماعی، در این سبک زندگی، صددرصد فعال باشد باید پشت آن نتیجه آن رقابت زن و مرد هم هست، رقابت اقتصادی هم هست، استقلال اقتصادی هم این‌طوری تعریف می‌شود که تو پول درمی‌آوری من هم پول درمی‌آورم بعد کم‌کم مرد خواهد گفت که چطوری است که تو پول دربیاوری خودت بخوری ولی من پول دربیاورم باز باید بدهم تو بخوری؟! پشتش این حرف‌ها می‌آید. تو که از من مستقلی نیازی به من نداری! خب من برای چه باید برای تو کار کنم؟ مگر من نوکر تو هستم؟ من بدوم بدبختی گرفتاری که تو بخوری؟ بعد بنشینی توی خانه، باز هم آخرش ما مدیون باشیم و بدهکار باشیم و... خب این‌ها مسائلی است که پشت سر هم می‌آید. توی ذهن مرد می‌آید، توی ذهن زن می‌آید، بعد توی روش و سبک زندگی‌شان دخالت می‌کند. لازم نسبت به زبان بیاورند با نگاه‌هایشان به هم می‌فهمانند. خب یک عده هم می‌گویند بله این است، انتخاب‌تان را بکنید می‌خواهید به سبک زندگی قدیم زندگی کنید یک فوایدی دارد یک صدماتی دارد ببینید کدامش می‌ارزد. به این سبک بخواهید زندگی کنید این هم یک فواید دیگری دارد و یک صدمات و ضررهای دیگری دارد جمع فواید هر دو با هم امکان ندارد. انتخاب‌تان را بکنید ببینید از کدام بیشتر خوش‌تان می‌آید؟ اصلاً هر دویش هم توجیه شرعی دارد هم آن را می‌شود توجیه شرعی کرد و هم این را می‌شود توجیه شرعی کرد چون فقه شیعه در مورد مسائل زن و زنانگی خیلی لارج است! وظیفه‌ای به عهده زن نیست. نفقه در حد متوسط و عرفی زندگی است در حد غذا، پوشاک و مسکن. خب این طرف یک خانه‌ای اجاره می‌کند چند دست غذا هم می‌گیرد غذای هر روز هم بیاورد این نفقه است. بقیه‌اش چه؟ مثلاً امکانات درسی، آموزش، تفریحی، مسافرت‌ها، لباس‌های اضافی، کارها و خدمات اضافی که جزو نفقه نیست. خب ممکن است که بگویند این امکاناتی که شوهر به زنش می‌دهد وظیفه شرعی و قانونی‌اش نیست حتی مسئله پزشکی و بیمارستان هم بعضی‌ها می‌گویند این هم جزو نفقه نیست متقابلاً می‌گوید که ما به عهده زن اصلاً وظیفه‌ای نگذاشتیم زن می‌تواند بگوید که من به بچه‌ام شیر می‌دهم پول می‌گیرم! کار خانه بکنم پول می‌گیرم! آشپزی، نظافت، شستن لباس،‌ نگهداری از بچه، هیچ کدام از این‌ها وظایف قانونی و شرعی من نیست. حالا آن چه که در عرف الآن جامعه ما جا افتاده این است آن نفقه واجب را زن به خاطر این می‌گیرد که حاضر شده با مرد ازدواج کند. مابقی امکانات که معمولاً در خانواده‌های متوسط به بالا خیلی بیشتر از نفقه است. مسافرت داخل و خارج از کشور و امکانات و بهداشت و مدرسه و آموزش و این طرف و آنطرف و ماشین گران و... خب این‌ها مازاد بر نفقه است. عرف شرعی ما این‌طوری حل کرده که این‌ها در ازای زحمات اضافی که زن می‌کشد و جزو وظایفش نیست. چون آنچه که در برابر نفقه است مثلاً تمکین جنسی است و در همین حدودی یکی دوتا، و الا بیشتر از این هیچ وظیفه بعد از این قرارداد ایجاد نمی‌شود یک قراردادی بین مرد و زن است زن می‌گوید ما با هم شریک جنسی هستیم و با هم دوست هستیم به لحاظ عاطفی و به لحاظ جنسی. خب مازاد آن چی؟ مرد باید بگوید که اقتصاد زن را بدون هیچ منّت و توهین تأمین کند در حدی که در شأن و مکانت اوست و در حد متوسط به بالا، یا اگر شرط و شروطی اضافه بر آن گذاشتند مرد باید رعایت کند. خب اگر ندهد دادگاه و حاکم شرع می‌تواند مرد را تعزیر کند، شلاقش بزند، زندان بیندازد، و اگر زن شکایت کند او را مجازات کند. مهریه‌ای هم که هرچه هست همان اول سنت اسلامی است که بدهد اما در روایت اهل بیت داریم فرمودند که ما به محض این که ازدواج می‌کنیم مهریه‌ها را همان لحظه می‌دهیم و مسائل دیگر. مازاد بر آن یکسری کارهایی است که زن دارد در سبک زندگی اسلامی در خانه انجام می‌دهد بالاخره خانه یا مسئله تغذیه، نظافت، لازم است یا لازم نیست یا باید بشود طویله! اگر بگوییم این‌ها به عهده خود مرد است که مرد صبح تا شب می‌رود 10- 12 ساعت، 8- 9 ساعت بیرون از خانه کار می‌کند بعد تازه بیاید شروع کند به نظافت خانه و غذا درست کند و... یعنی حاضر است به ازدواج تن بدهد، این هم که بعضی‌ها می‌گویند مرد می‌تواند چندتا ازدواج همزمان بکند و زن نتواند، ببینید این مسئله شهوترانی نیست. من از شما سؤال می‌کنم که اگر مسئله شهوترانی باشد چه مرضی دارد که یک مرد ازدواج کند؟ یعنی برود چندتا خانواده تشکیل بدهد و اجاره خانه و خرجی‌های این‌ها و مشکلات این‌ها را بدهد که چی؟ خب همیشه این‌طوری بوده، الآن خیلی بیشتر. یک مردی اگر دنبال شهوترانی باشد خیلی احمق است اگر برود چندتا ازدواج کند. اصلاً لازم نیست ازدواج بکند خیلی راحت می‌تواند با زنان متعددی رابطه داشته باشد چنانکه بعضی‌ها دارند! این که بعضی‌ها فکر کردند که اسلام گفته مرد همزمان می‌تواند، یعنی زن هم می‌تواند صدتا ازدواج بکند ولی نه همزمان، در طول هم می‌تواند. می‌تواند صدتا شوهر داشته باشد اگر فکر می‌کند خوب است! زن، همزمان نمی‌تواند با چندتا مرد باشد. بخاطر تفاوت‌های جنسی، بخاطر نسلی که بین زن و مرد است، تفاوت‌های عاطفی و روحی که بین مرد و زن است. مرد مسئله ناموس و غیرت در زن و مرد متفاوت است، مسئله حیای جنسی در آن‌ها یکی نیست، مسائل نیازهای جنسی و لذت‌شان با هم یکی نیست، نه روحی و نه عاطفی و نه شخصی، زنی که همزمان با چندتا مرد باشد به سرعت تبدیل به فاحشه می‌شود و تمام مردان به او فقط به یک چشم نگاه می‌کنند! فقط به عنوان یک امر جنسی، و مسئولیت اخلاقی و روحی و مالی هیچی‌اش را هم نمی‌پذیرند. خب اگر مردی دنبال شهوترانی باشد اصلاً لازم نیست چندتا ازدواج بکند در همین آیه‌ای که در قرآن ملاحظه فرمودید که می‌فرماید اجازه بیش از یک ازدواج داده می‌شود و سقف تعیین می‌شود. اولاً این که آن موقع ازدواج در دنیا سقفی نداشته، ولی اسلام سقف گذاشت، بعد در آن آیه صحبت از اداره یتیم است. بیشترین وجه این مسئله، مسئله اقتصاد است. تأمین زن بدون شوهر و تأمین فرزندان یتیم است نه مسئله زن‌بارگی مرد. مرد برای زن‌بارگی احتیاجی به تعدد زوجات ندارد بلکه تعدد زوجات مزاحم است. دنبال رابطه آزاد جنسی است. تعدد زوجات اتفاقاً حکمی بود برای حمایت از زنانی که بدون شوهر ماندند. به این توجه نمی‌کنند که زنانی هستند که نمی‌آید به تنهایی با او ازدواج کند ولی به عنوان همسر دوم امکان ازدواج دارد، به عنوان همسر اول کسی خواستگاری او نمی‌آید. مثلاً‌ بچه دارد. به عنوان همسر دوم راحت‌تر می‌آیند. این مسئله تعدد زوجات این است – این را در پرانتز عرض کردم- منتهی مردان ما متأسفانه بعضی‌هایشان از احکام شرعی سوء استفاده می‌کنند. یعنی هم از تعدد زوجات و هم از ازدواج موقت سوء استفاده می‌کند و خانواده اولی و اصلی خودش را متلاشی می‌کند و این را به ابزار شهوترانی تبدیل می‌کند و این خیانت است. اسلام اجازه نمی‌دهد که کسی تشکیل خانواده دوم بدهد به قیمت نابودی خانواده اولش آن شرط عدالت که می‌آورند یکی‌اش همین است بعد هم می‌فرماید شماها به عدالت رفتار نمی‌کنید.

یکی از مسائل ما این است که مکاتب مختلف وقتی سراغ احکام اسلامی می‌آیند این‌ها را از زوایای غلطی نگاه می‌کنند و نتایج غلطی می‌گیرند هر حکم شرعی که ما در قرآن داریم احکام ثابت قطعی و اجماعی را عرض می‌کنم، آن‌هایی که اختلاف نظری است باید بحث کرد، احکام قطعی اجماعی که در قرآن و سنت راجع به خانواده، زن و مرد هست، به همه این‌ها اگر از زاویه درست نگاه کنید صددرصد به نفع مرد و زن و بخصوص زن است. چون زن به لحاظ قوت بدنی و اجتماعی از مرد آسیب‌پذیرتر است بیشتر جنبه حمایت از زن رعایت بشود. عرض کردم فقه ما با یک منظری نگاه کنید فقه فمینیستی است. می‌گوید که وظیفه هیچ کاری را ندارید اگر انجام می‌دهید در ازای آن کار اضافی است که مرد بیش از نفقه دارد تأمین می‌کند به لحاظ عرف شرعی این‌طوری است. اگر بخواهید موازنه اقتصادی بکنید و توی ترازو بگذارید این‌طوری می‌شود ولی وقتی از ترازوی فقهی و مالی گذشتید و وارد عرصه اخلاق شدید و وارد عرصه معنویت و عشق شدید که قرآن می‌فرماید مبنای خانواده مودّت و عشق است، هیچ چیز دیگری نیست. به تعبیر قرآن، هیچ چیزی جز عشق و مودّت نمی‌تواند و سکون و آرامش، خانواده را گرم نگه دارد این‌ها فلسفه خانواده است. خب این‌ها در جامعه خودمان بین همین جریان‌های به اصطلاح مذهبی، الآن دوتا جریان افراطی داریم یک جریانی که دارد می‌گوید ما از اساسا هر کاری کردیم اشتباه بوده ما اصلاً نباید اجازه می‌دادیم زن از خانه بیرون بیاید، حالا این همه خانم مدرک دارند، لیسانس و دکترا دارند خب که چی؟ چه اتفاقی افتاد؟ به لحاظ اقتصادی مشکلات تأمین شده که همین خانواده‌ها اتفاقاً بیشتر کار می‌کنند خانواده‌هایی که زن و مرد هر دو مدرک دارند و هر دو شاغل هستند بیشتر دارند می‌دوند و کار می‌کنند و کمتر همدیگر را می‌بینند، کمتر آرامش دارند و کمتر بچه‌هایشان را می‌بینند. آن وقت این‌ها می‌گویند که به لحاظ اقتصادی، آدم پول را برای این می‌خواهد که اوقات فراغت بیشتری داشته باشد دور خانواده‌اش باشند با هم بگویند بخندند استراحت کنند اوقات فراغت که بیشتر نشده، کمتر شده، حالا که کمتر همدیگر را می‌بینند. پس به لحاظ عاطفی و اوقات فراغت که زیادتر نشده، به لحاظ اقتصادی هم که باز هم مشکل دارند، به لحاظ عاطفی و خانواده، به جای این که یک نفر از جهت جسمی خسته است و آن یکی از یک جهت دیگر خسته است و این‌ها وقتی به همدیگر می‌رسند به جای این که به هم آرامش بدهند دوتا آدم خسته افسرده از بیرون، از تنش‌های اجتماعی، شب به هم می‌رسند اصلاً حوصله ندارند به هم نگاه کنند و با هم حرف بزنند، ‌حال همدیگر را بپرسند، معمولاً هم این طور وقت‌ها چون مرد نمی‌تواند کار خانه بکند زن باید دوتا کار را انجام بدهد یعنی اتفاقاً صدمه بیشتری به زن می‌خورد حالا بعضی از خانه‌ها هستند که مرد و زن با هم در خانه کار می‌کنند خب خیلی از خانواده‌ها این‌طوری نیستند یعنی مرد می‌گوید کار من نیست و وظیفه من نیست! عملاً زن هم باید کار بیرون را بکند و هم کار خانه را بکند یعنی مضاعف به زن ضربه زدی و او را کمک کردی. پس استدلال این‌ها این است که شما وقتی زن را بیرون از خانه آوردی، به لحاظ وقت، اوقات فراغت، تأمین اقتصادی، تأمین عاطفی، آرامش، ‌آسایش، زیبایی از همه جهات به او ضربه زدی، تازه وقتی که یک زنی موفق می‌شود و استقلال اقتصادی صددرصد تأمین می‌شود و به استقلال مالی می‌رسد خب بعدش چه می‌شود؟ البته این‌ها مسئله اخلاق و تربیت است من عرض خواهم کرد، این اتفاقات در صورتی که سبک زندگی اسلامی نباشد همه‌اش می‌افتد. یک وقتی توی فرودگاه بودم یک آقایی آمد من را کنار کشید و به حال گریه واقعاً داشت صحبت می‌کرد، گفت شما مدام در صحبت‌هایتان می‌گویید آزادی زن، زن وظیفه ندارد فلان کار کند، در فقه اسلامی زن وظیفه ندارد فلان کار را کند و... این حرف‌ها را می‌زنی ما را بدبخت می‌کنی. گفتم چطور؟ گفت همین حرف‌ها را می‌زنی، من با همین حرف‌ها من دو شیفته کار کردم که این برود درس بخواند، اولی که با هم ازدواج کردیم ایشان سوادی نداشت من لیسانس داشتم، حالا از زندگی ما ده سال گذشته، من هنوز همان لیسانس هستم چون باید کار کنم نمی‌توانم درس بخوانم باید کار کنم و خرج زندگی‌ام را دربیاورم خانم بنده الآن دارد دکتری می‌خواند و برای من ادا درمی‌آورد! بعد هم الآن حقوقش از من بیشتر است، هیچ وقت هم خانه نیست بیرون دارد پول درمی‌آورد بعد به او می‌گویم حالا این پول را درمی‌آوری اجاره خانه‌مان عقب افتاده کمک کن! می‌گوید زن استقلال اقتصادی دارد پول من، پول من است تو مسئول مخارج خانواده هستی. بعد می‌گفت همه بدبختی‌های ما بخاطر حرف‌های امثال توست! که من الآن خودم، خودم را بدبخت کردم. زنم را خودم باسوادش کردم، خودم خرجی‌اش را می‌دهم حالا این برای من هم ادا درمی‌آورد که من بیسوادم او باسواد است و هم خرجی نمی‌دهد من اجاره خانه را می‌روم از بیرون پول قرض می‌کنم ولی این نمی‌دهد کمک نمی‌کند و می‌گوید وظیفه من نیست زن از نظر فقهی استقلال اقتصادی دارد کار خانه هیچ وقت کمک نمی‌کند. گفت من الآن چند سال است از وقتی که ایشان فوق لیسانس و خانم دکتر شدند چند سال است که در خانه نه صبحانه خوردم، نه یک غذای خانگی درستی خواندم، اصلاً یادم رفته غذای خانگی چطوری است که آدم بنشیند با زنش کنار بچه‌هایش بگویند بخندند و سر سفره یک غذای خوبی بخورم یادم رفته! خانه را مرتب نمی‌کند می‌گوید وظیفه من نیست برو کارگر بگیر! خانم محجبه مذهبی متدین! بعد می‌گفت حالا هم دارد آماده می‌شود به شورای شهر برود بعد هم برود وکیل بشود بعد هم لابد من دلش را می‌زنم! گفت این چطور زندگی است که برای ما درست کردید؟ من اشتباه کردم که از اول اجازه دادم ایشان درس بخواند و خودم رفتم دو برابر کار کردم که این خانم پیشرفت کند! خب از این طرف، این مسائل هم هست. زنانی که نمی‌فهمند که وظیفه‌اش چیست می‌خواهد پیشرفت کند! یعنی معنی پیشرفت را نمی‌فهمد چیست. شما می‌دانید الآن چقدر طلاق‌ها سر همین‌طور مسائل است بین همین دختر و پسرهای مذهبی تحصیلکرده! شعور زندگی و سبک زندگی نیست.

حالا یک طرف این را می‌گویند، و یک طرف هم می‌گویند زندگی همین است دیگر، پیشرفت همین بوده، شما فکر می‌کردید پیشرفت یک چیز دیگری بوده؟ نه، پیشرفت همین بوده که 65 درصد دانشگاه‌ها خانم‌ها بشوند و بعد این‌طوری رفتار کنند. مرد هنوز فکر می‌کند که مثلاً دیده پدربزرگش با مادربزرگش در خانه چطوری رفتار می‌کند این با زنش می‌خواهد همین‌طوری رفتار کند. حالا زنی که در دانشگاه رفته نمره‌هایش از تو بیشتر بوده، شعور هم از تو کمتر نیست بلکه از تو گاهی بیشتر است بعد تو می‌خواهی با او طوری رفتار کنی که پدربزرگت در شهرستان در روستا این‌طور رفتار می‌کرده. این هم یک مشکل است. شنیده اذن شوهر! شنیده تمکین! خیال می‌کند معنی‌اش ارباب و نوکری و مالک و مملوکی است بعضی‌ها اذن شوهر را این‌طوری معنی کردند اصلاً این نیست. هر دو الگویی که این‌ها دارند می‌دهند غلط است. اما آدم‌هایی داریم که هنوز به خانمش می‌گوید منزل! می‌گوید منزل توی ماشین است! یا اسم بچه‌اش را روی خانمش می‌گذارد، بعد چطوری است که پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) جلوی جمع می‌گوید فاطمه. چقدر روایت از پیامبر(ص) داریم که جلوی اصحاب ایشان می‌گفتند فاطمه این‌طوری است و... یکسری آدم‌هایی داریم این‌طوری که پوشاندن صورت را واجب می‌داند به زن می‌گوید که می‌خواهم امروز بروم خانه پدرم مریض است، مرد نگاه می‌کند می‌گوید میل ندارم، این خیال می‌کند قضایا این‌طوری است. یعنی خیال می‌کند که بعضی‌ها اذن شوهر و تمکین را این طوری فهمیدند که زن برای هر نفس کشیدنش مدیون مردش هست. برای هر نفسی که فرو می‌رود و بیرون می‌آید دوبار مدیون شوهرش هست این یک تفکر است و متأسفانه از بین آیات و روایات گزینش می‌کنند و بد معنی می‌کنند و سندش را کاری ندارد و یک حرف‌های عجیب و غریبی به اسلام نسبت می‌دهند. از یک طرف هم خانواده‌هایی پیدا کردیم که صددرصد غربزده و غربی‌اند هنوز حجابش را دارند نگاه می‌کنی می‌گویی زن مسلمان است در حالی که به هیچی عقیده ندارند، تحت عنوان این که ما مذهبی مدرن شدیم، این مدرنیته دینی است! آن‌ها هم یکسری آیات و روایات دارند. مسئله ما این است، سبک زندگی دینی به نظر ما و زن در این شرایط این است که خودش را از یک افراط و تفریط همچنان که از اول گفته شد نجات بدهد امّت وسط باشد. تعادل. همه آیات و روایات را ببیند، گزینش نکند. روایات را به سندش دقت کند، به معنایش بیشتر دقت کند، آیات و روایات را با هم ببیند و معنی کند نه جدا جدا. با عقل سراغ آیات و روایات برود نه بدون عقل. با توجه به تجربه عینی اجتماعی برود و آیات و روایات را معنا کند و راجع به آن‌ها بحث کند و فکر کند نه چشم بسته. توی اتاق دربسته، اجتهاد بکنی به درد درس و بحث می‌خورد خوب است، تمرین بحث فقهی هست اما نمی‌توانید مشکلات اجتماعی‌تان را حل کنید در حالی که فقه، برای حل شرعی و درست مشکلات اجتماعی است، مشکلات عینی و بیرونی. یک تفاوت فقه با فلسفه همین است، فلسفه در اتاق دربسته می‌شود هرچه درش بسته‌تر بهتر! هرچه خلوت و سکوت و انزوا بیشتر، آدم می‌تواند بیشتر فیلسوفانه اظهار نظر کند اما فقه این‌طوری نیست. فقه یک بخشی‌اش کتابخانه‌ای است یک بخش عمده‌اش اجتماعی است باید وسط صحنه باشی، باید وسط بازار باشی و فقه اقتصادی بگویی. باید در دادگستری طلاق‌ها را بگویی فقه اقتصادی بگویی. باید در دانشگاه، در پارک، در تاکسی، در وسط سینما باشی بعد فقه بگویی. همه آیات و روایات را ببینی و درست بگویید. این یک تعادل و روش درست استنباط دین است، جمع درست این مبانی است.

و نکته بعدی، تعادل در عمل است. این تعادل در نظر است و دوم تعادل در عمل است که در زندگی واقعی باید با گاز و ترمز بازی کنی. دیدید ماشین در ارتفاع شیب که بالا می‌رود اگر ترمز بزنید دیگر نمی‌توانید راه بیفتید اگر یکسره هم پایتان روی گاز باشد تصادف می‌کنید و پرت می‌شوید. پس در این ارتفاع چه کار می‌کنید؟ شما با گاز و ترمز بازی می‌کنید یک لحظه گاز، یک لحظه ترمز، گاز – ترمز، زندگی همین است باید با گاز و ترمز بازی کنید. یعنی چه؟ یعنی هر لحظه ببینید اولویت‌ها چیست و کدام به خطر افتاده است؟ ممکن است شما دوتا حق داشته باشید ولی اگر بخواهید هر دویش را اِعمال کنید نمی‌شود. یکی‌اش را باید ببینید کدام مهم و کدام مهم‌تر است؟ مثل همین روایتی که عرض کردم که خانمی گفت پدر من مریض است می‌خواهم دیدن پدرم بروم شوهرم می‌گوید نرو چه کار کنم؟ فرمودند نرو. به مرد هم گفتند تو حق نداری بگویی نرود! هر دوی این‌ها را باید با هم دید. تو در چه لحظه‌ای چه بکنی فایده‌اش چقدر است و ضرر آن چقدر است؟ بله، تو به لحاظ شرعی حکم اول حق داری بروی مرد حق ندارد به تو بگوید عیادت پدر و مادرت که مریض هستند نرو، ولی وقتی که گفت، یکی از این دو حالت است یا خانه پدر و مادرت می‌روی وقتی برمی‌گردی یک کس دیگری می‌شوی و برمی‌گردی، وقتی داری می‌روی یک آدم متعادلی هستی وقتی برمی‌گردی فتنه‌ای! خب آن‌جا که به تو می‌گوید نرو برای این که هر وقت با مادر یا خواهرت یا پدرت صحبت می‌کنی معلوم نیست چه به تو می‌گویند چه اتفاقی می‌افتد که وقتی برمی‌گردی مثل یک دشمن برمی‌گردی. خب نرو. یک وقت هست فرمودند که نه، اصلاً مشکلی نیست این مرد مریض است! وسواس است! بدبین است! یا اصلاً دیکتاتور است دلم نمی‌خواهد بروی! دلم نمی‌خواهد چیست؟ در روایت می‌فرماید مردی که به دلخواه زنش غذا نخورد و زندگی نکند منافق است! این عین روایت است. فرمودند آن‌طوری که خانواده‌ات می‌خواهند و غذایی که می‌خواهی بخوری ببین آن‌ها چه دوست دارند اگر مؤمن هستی تو خودت را با آن‌ها تطبیق بده، فرمودند: «المُؤْمِنُ یَأْکُلُ بشَهْوَةِ أهْلِهِ، والمُنَافِقُ یَأْکُلُ أهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ» مؤمن طبق اشتهای خانواده‌اش عمل می‌کند و خودش را با زن و خانواده‌اش تطبیق می‌دهد. ولی منافق کسی است که دین و ایمانش فقط ظاهری است اداهای مذهبی درمی‌آورد باطنش دین ندارد یک کسی است که خانواده و زنش را مجبور می‌کند که طبق میل او بخورند و زندگی کنند! خب این‌ها هست. از یک طرفی می‌گویند اگر مرد مریضی بود به تو گفت نرو، سوء ظن پیدا کرده، یا اصلاً دلش نمی‌خواهد دیکتاتور است و... تو شرعاً ‌حق داری به حکم اولی بروی. اما حکم ثانوی این است که حالا که رفتی بعد زندگی‌ات چه می‌شود؟ خب به این توجه کن. ببین کدام مهمتر است؟ ممکن است تو الآن بروی بعد هم بگویی من حق داشتم بروم، من حق دارم درس بخوانم، من حق دارم یک جایی بروم شاغل بشوم. زن به لحاظ فقهی می‌تواند برود هر شغلی را انتخاب کند یکی دوتا شغل است آن هم توضیح داد غیر از آن یکی دو مورد، همه مشاغل زنانه و مردانه ندارد اختلاط جنسی که منشأ فساد بشود آن حرام است وگرنه اشتغال زن که در اسلام مشکلی ندارد. اسلام گفته زن، حقوق اقتصادی دارد تکلیف اقتصادی ندارد. زن وظیفه اقتصادی ندارد نمی‌شود مجبورش به کار اقتصادی بکنی ولی حقوق اقتصادی دارد هم مرد باید بدهد و هم خودش می‌تواند هر کاری را بکند. منتهی خب، حالا دوتا حق شما با هم تزاحم پیدا کرده، یک حق اشتغال و حق تحصیل و حق رفتن به خانه پدر است که این حق شرعی است. یک حق دیگر هم هست و آن حق تو برای حفظ خانواده است نباید به این راحتی خانواده‌ات را از دست بدهی. خانواده جایگزین ندارد. تو اگر امروز به عیادت فلان کس نروی یا فلان امتحان را نروی بدهی یا فلان‌جا نروی با این که حق شرعی توست ولی همه این‌ها جایگزین دارد بعد هم 20 سال پیش فکر می‌کردند اگر مدرک بگیریم چه اتفاقاتی خواهد افتاد حالا که دیگر، توی خیابان می‌گویی دکتر 30 نفر برمی‌گردند نگاهت می‌کنند! مرد و زن! زن‌ها بیشتر از مردها. خب حالا همه شدیم دکتر، الآن چه کار کنیم؟ همه ما خانم دکتر و آقادکتر شدیم چه کار کنیم؟ ترافیک دکتر توی خیابان‌ها شده! پیشرفت کردیم! خب چه به دست آوردیم و چه از دست دادیم؟ البته به نظر من این 20- 30 سال تجربه لازم بود تا نمی‌دیدیم باور نمی‌کردیم، ما باور نمی‌کردیم یک وقتی وضعیت طلاق و اشتغال این‌طوری بشود اصلاً ما 30 سال پیش تصورش را می‌کردیم؟ این تجربه لازم بود ولی نتیجه غلط از این تجربه نباید گرفت که نخیر، اصلاً اشتباه بوده و زن اصلاً به عرصه اجتماع نباید می‌آمده، اصلاً زن باید فقط در خانه باشد و زن نباید در عرصه سیاسی و علمی باشد، زن نباید فلان! نه این نتیجه غلط است و این یک افراط دیگر است و آن هم یک تفریط است. تعادل در نظر، تعادل در عمل. این راه حلش هست همان که قرآن و سنت به ما گفتند. بعد در مقام عمل و مصادیق، گاهی بین چندتا حق تزاحم می‌شود. اصلاً شرع هیچی، عقل‌تان به شما چه می‌گوید وقتی که دوتا حق با هم تزاحم پیدا کردند. مثلاً یک حق رفتن به فلان‌جا و یک حق حفظ شوهر و خانواده‌ات. اگر تداوم پیدا کرد کدام مهمتر است؟ آن روایتی که می‌گوید و بعضی‌ها از این طرف استناد می‌کنند که بله پیامبر گفتند که مرد مسلط صددرصد حتی اگر پدرش دارد می‌میرد و می‌خواهد به عیادت پدرش برود شوهر حق دارد بگوید نباید بروی و او هم نباید برود! آقاجان این حرف را به زن گفتند آن هم با این محاسبات که تو ببین کدام مهمتر است؟ حالا فرضا‌ً تو الان به عیادت او رفتی، برگشتی، بعد دعوا و کتک‌کاری در خانه شد بعد رابطه‌تان با هم قطع شد بعد مرد گفت حالا که تو با من این‌جوری می‌کنی من با یک زن دیگر فلان، خیانت جنسی راه افتاد. خب این‌ها را باید ملاحظه کنی. من می‌گویم اگر کسی هر اتفاقی که در جامعه و خانواده می‌افتد دقیق ببیند و همه آثار آن را بررسی کند اصلاً شرع و دین به کنار، با عقل و تجربه نتایج آن را پیش‌بینی کن چه کار کنیم بعد چه کار می‌شود بعد چه اتفاق دیگری ممکن است بیفتد بعد آن یکی چه می‌شود؟ بعد در محیط چه می‌شود؟ بعد از نظر اقتصادی چه می‌شود؟ از نظر جنسی چه می‌شود؟ از نظر عاطفی چه می‌شود؟ بچه‌مان چه می‌شود؟ بنشین محاسبه کن. دین به کنار، یک محاسبه کن و فقط منافع خودت را در نظر داشته باش، مرد و زن هرکس هستی فقط منافع خودت را در نظر داشته باش. یا مردی که به زنش بگوید که، حالا بعضی از خانم‌ها نمی‌خواهند فعالیت بیرون از خانه داشته باشند خب حق‌شان است می‌خواهند بیشتر استراحت کنند و راحت‌تر باشند یک کسی که می‌خواهد دو – سه تا کار بکند، خب حالا مردی این را سرکوب کند و مجبورش کند فلان، و اجازه ندهد هیچ فعالیتی داشته باشد. خب قرآن می‌گوید امر به معروف و نهی از منکر مرد و زن ندارد المؤمنین و المؤمنات، همه به هم ولایت دارید، وظیفه دارید. امر به معروف و نهی از منکر یعنی فعالیت سیاسی اجتماعی، یعنی فعالیت رسانه‌ای، خب واجب شرعی است این را که نمی‌شود همه‌اش در خانه انجام داد باید بیرون بیایید. خب آن مرد هم حساب کند و بگوید اگر به زنت احترام نگذاری و اجازه ندهی او رشد کند و اجازه ندهی استعدادهایش شکوفا بشود با حفظ حیا و عفت، با حفظ خانواده،‌ سرکوبش کنی، تحقیرش کنی، محدودش کنی، آخرت و شرع به کنار، زندگی خودت به گند کشیده می‌شود. این زن دچار افسردگی می‌شود، دچار عقده حقارت می‌شود، دچار گرفتاری‌هایی می‌شود خب این‌ها را باید ببینید. اسلام همین‌ها را دیده که گفته. اسلام به زنت گفته که اگر مردت عقلش درست کار نکرد و گفت نمی‌خواهم دیدن پدرت بروی تو کوتاه بیا برای این که یک چیز مهمترین را از دست ندهی ولی از آن طرف به مرد هم گفته که مردی که طبق شهوت اهله، تمایلات خانواده‌اش، زنش، زندگی نکند این منافق است و اصلاً دین ندارد. تو ببین به تو چه گفته است. یکی از اشتباهات این است که بعضی از آیات و روایات خطاب به مرد است خانم‌ها به آن‌ها گوش می‌کنند و زندگی‌شان را بر آن اساس تنظیم می‌کنند بعضی‌ها خطاب به زن است مرد می‌رود روی آن تنظیم می‌شود! او دارد به زن می‌گوید تو این‌طوری برخورد نکن معنی‌اش این نیست که به توی مرد حق داده که این کار را بکنی! یا آن‌جا به مرد دارد می‌گوید تو باید این‌طوری عمل کنی، معنی‌اش این نیست که زن برود از این فرصت سوء استفاده کند و بگوید دیدی به مرد گفتند تو باید این کار را بکنی پس من از این فرصت استفاده کنم! نه، هر کسی باید وظایف خودش را ببیند و آن حقوق طرف دیگرش را ببیند. آن چیزی که باعث شد ما تعادل در نظر و تعادل در عمل. این دوتا نکته.

نکته سوم سبک زندگی دینی و نقش زن در آن، بررسی عقلانی – تجربی درست همه حقوق وقتی که با هم تزاحم می‌کنند. ممکن است بگویید آقا الآن اشکال دارد من از این‌جا بلند شوم بروم؟ نخیر اشکالی ندارد ولی وقتی این کار را بکنی دوتا اتفاق می‌افتد، حالا ببین کدامش مهمتر است، کدام را باید فعلاً رها کنی؟ یا کدام است که همسرت را، چه مرد و چه زن، همسرت را باید اول توجیه کنی بعد آن اقدام را انجام بدهی. بله آن اقدام حق تو شرعاً هست ولی اگر توجیهش نکنی و تفاهم نشود همین یک مشکل دیگر درست می‌کند، حق توست ولی برایت مشکل درست می‌کند. خب عقلت را بکار بینداز. اسلامی که می‌گوید وقتی که وضو برایت ضرر دارد وضو نگیر برو تیمم کن، ایستاده نمی‌توانی نماز بخوانی نشسته بخوان. نمی‌توانی خوابیده بخوان، دیگر ما از نماز در عبادات و همه چیز که ما چیزی نداریم. خب راجع به زندگی هم همین را می‌گوید. می‌گوید یک کارهایی هست می‌توانی بکنی ولی مصلحت تو نیست.

این قید مصلحت نظام که می‌گویند در اداره حکومت، یک مصلحت نظام هم در خانواده است. دیگر آن حکومت و ولیّ فقیه و حاکمیت تعیین نمی‌کند خود مرد و زن باید مصلحت نظام خانواده را بفهمند که چیست. نباید بگوید این حق من است پس عمل می‌کنم. خب این حق هست، چهارتا حق دیگر هم هست، این‌ها را باید با هم ببینید. این‌ها با هم تزاحم پیدا می‌کنند و همه را باید با همدیگر ببینید.

آنچه باعث شد که اسلام به زن استقلال اقتصادی بدهد یک جنبه‌اش از جنبه‌های عدالتخواهی و رعایت حق زن و این مسائل بود. مسئله انسانی، انسان‌دوستی، احترام به کرامت انسانی زن و کرامت زنانگی این انسان، چون می‌دانید زن یک کرامت ویژه‌ای دارد علاوه بر کرامت انسانی که هست و آن این است که خداوند از طریق زن انسان را خلق می‌کند. خداوند انسان را در بدن زن خلق می‌کند چون هر انسانی که متولد می‌شود یعنی خداوند دارد او را خلق می‌کند. خداوند بدن زن را مجرای خلقت انسان‌های جدید قرار داده است یعنی همه ما مرد و زن، بدن‌مان از بدن مادرمان درست و تشکیل شده، گوشت و خون و استخوان ما از گوشت و خون استخوان مادران‌مان است. لذا هم زن این وسط یک کرامت خاصی برای او قائل شده، و لذا می‌گویند حیا در زن یک ارزشی محافظ کرامت زنانه اوست هم در روح و شخصیت اوست و هم در بدن زن. خب بدن مرد هم که نمی‌تواند برهنه کامل باشد او هم باید پوشیدگی داشته باشد ولی چرا بدن زن باید پوشیده‌تر باشد؟ بدن زن یک کرامت و حرمت خاص‌تری دارد. چرا؟ چون خداوند در بدن زن، انسان خلق می‌کند همه انسان‌ها از طریق بدن زن وارد این عالم می‌شوند و لذا مجرای ورود انسان‌ها به این عالم که بدن زن است، بدن مادر است،‌ رحم اوست، این مجرا باید پاک و پاکیزه باشد این بدن نباید مورد خرید و فروش جنسی قرار بگیرد. این بدن نباید در خیابان مورد ارضا و موضوعی برای ارضای جنسی مرد باشد. این بدن محترم است. بدن زن یک قداست و احترامی به این معنا دارد خداوند از این طریق انسان خلق می‌کند. این کرامتی که خداوند به انسان بطور عام داده، به مومنین بطور خاص داده، باز یک کرامت خاصی به زن داده، و اگر این که می‌گویند یکسری چیزهایی که اسم آن را محدودیت برای زن می‌گذارند در واقع محدودیت نیست حفاظی برای حفاظت از او و کرامت خاص اوست. مراقبت ویژه از اوست، مراقبت ویژه از بدن زن است که باردار می‌شود. خب یکی این است.

یکی این که غربی‌ها روی هر چیز خوبی اسم بد می‌گذارند. شما ببینید در همین روزنامه شارلی، همین مجله‌ای که در فرانسه است، هیچ مجله‌ای در فرانسه و در کل اروپا حق ندارد کوچکترین اهانتی نه یهود، حتی به صهیونیزم بکند. یهودستیزی یک جرم است هرچه می‌خواهی باش، هرکس می‌خواهی باش، تا رئیس جمهور باشی توی ملأ عام تو را می‌زنند و زندانی‌ات می‌کنند فحشت می‌دهند و بی‌آبرویت می‌کنند. یهودستیزی بلکه صهیونیزم‌ستیزی خط قرمز است. اسلام‌ستیزی واجب است! پیامبرستیزی واجب است! خب این کاریکاتورهایی که بازدوباره کشیدند مثل همان کتاب سلمان رشدی است! این‌ها که نقد و بیان نیست، این‌ها اهانت است، سبّ است، فحش است، منتهی غربی‌ها دوتا کار کردند هم از آن طرف داعش درست می‌کنند که آبروی دین ببرند و همه را از این‌ها متنفّر کنند و از این طرف هم توی مجلات به اسم آزادی بیان این کارها را می‌کنند توهین می‌کنند. هر دویش هم هدفش اسلام است. اسم آزادی توهین را آزادی بیان می‌گذارد! اسم اشغال کشورها را دفاع از دموکراسی می‌گذارد. بزرگترین شکنجه‌گران جهان، وقیح‌ترین و خبیث‌ترین شکنجه‌گران جهان این‌ها هستند اصلاً علم را در خدمت شکنجه آوردند! روانشناسی! پزشکی! علم شیمی را! علم فیزیک را! زیست‌شناسی را! شناخت بیولوژی بدن انسان و روانشناسی را همه ر در خدمت شکنجه آوردند. باز از همه محکم‌تر از حقوق بشر حرف می‌زنند.

خب مسئله سبک زندگی و مسئله نقش زن در زندگی همین کار را کردند خب این حرف تکراری است نمی‌خواهیم تکرار کنیم، همه می‌دانند که طرح لایحه اشتغال زنان در کارخانه‌ها را فراکسیون سرمایه‌داران و کارخانه‌داران انگلیس به مجلس بردند. گفتند زنان نسبت به مردها درست است که به لحاظ بدنی کمتر کار می‌کنند اما قابل کنترل‌تر هستند زنان را می‌شود مدیریت کرد، بیشتر تمکین می‌کنند، پرخاشگر نیستند، اهل دعوا و اعتراض و تحصن نیستند پول کمتری به آن‌ها می‌دهیم و استفاده‌های دیگری هم می‌شود از آن‌ها کرد که به همه این‌ها توجه داشتند خب این لایحه و قانون را کارخانه‌داران انگلیسی آوردند و ثبت کردند برای این که شکم خودشان را پر کنند ولی اسم آن را تساوی زن و مرد گذاشتند! زن که کنیز شوهر و بچه‌هایش نیست! آزادی زن! استقلال زن! زن بیاید بیرون کار کند! اسم قشنگ روی آن گذاشتند. بعد گفتند زنی که کنیز و کلفت شوهر و بچه‌هایش هست آوردند و کلفت سرمایه‌دارها کردند گفتد که توی خانه‌ات نباید برای بچه‌ها و شوهرت کار کنی! گفت خب باید چه کار کنم؟ گفتند باید آزاد و مستقل باشی! گفت بسیار خب از خانه بیرون آمدم و به شوهر و بچه‌هایم دیگر کاری ندارم حالا چه کار کنم؟ گفت بیا این‌جا برای ما و سرمایه‌دارها کار کن. از نظر جنسی هم تو وقتی فقط با شوهرت هستی یعنی شوهرت مالک توست! تو باید آزاد باشی. خب آزادی شدم حالا چی؟ حالا ما خودمان مالک تو هستیم. سرمایه‌دار و کارخانه‌دار و سرکارگر، هم به لحاظ جنسی و هم به لحاظ کاری، از این به بعد کلفت اقتصادی و جنسی ما باش به جای این که به بچه‌هایت که وجود خودت هستند خدمت کنی و به شوهرت خدمت کنی بیا به ما خدمت کن! غرب این کارها را کرد و اسم آن را آزادی زن گذاشت.

برداشت‌های منفی و خصومت‌آمیز از تعهدات درون خانواده تحت عنوان استقلال و آزادی زن در جهت فروپاشی خانواده در این جهت صورت می‌گیرد.

راجع به رفتار جنسی هم، این فرهنگ جنسی سکولار است که لیبرالیزم اخلاقی، لیبرالیزم جنسی که رایج می‌شود الآن شما ببینید در جامعه ما حتی در جامعه‌های مذهبی یک مقداری رفت و آمدها و طرز صحبت کردن‌ها از آن حالتی که حریم داشته باشیم یک مقدار کم شده است! حالا من نمی‌خواهم بگویم هرچه که قبلاً حریم بوده واجب بوده، یک بخشی‌اش هم افراط می‌شده، اما گاهی از این طرف تفریط می‌شود. یعنی در خصوص مسئله رفتار جنسی و حقوق جنسی، تلاش‌های وسیعی برای توجیه و تطهیر حتی خیانت جنسی زن به شوهرش صورت گرفته و دارد می‌گیرد با ادبیات به اصطلاح مدرن، و دارند این‌ها را می‌نویسند و ترجمه می‌کنند. حتی همین چند وقت پیش، چندتا فیلم ایرانی دیدم ساخته شده است. یک فیلم در همین ویدئوکلوپ‌ها بود که 7- 8تا پسر و دختر جوان، مثلاً بیرون رفتند پیک‌نیک تفریح، یک جوری حرف می‌زنند تا آخر فیلم نمی‌فهمی که چه کسی زن کیست و چه کسی شوهر کیست! این‌طوری. فیلم ایرانی رسماً. مسئله لاابالی‌گری و خیانت جنسی زن به شوهر با این ادبیات توجیه می‌شود تحت این عنوان که آن خانواده سنتی بوده، و بدن زن فقط باید به شوهرش تعلق می‌داشت نه به مردان دیگر. زن ناموس بود. این که می‌گویند زن ناموس است این توهین به زن است! زن، ناموس مردش بود. ولی در خانواده مدرن که اصلاً خانواده نیست همه بی‌ناموس هستند. هیچ کس ناموس کسی نیست، هیج خصوصیتی نیست، هر مردی به هر زنی هر طور دلش بخواهد نگاه می‌کند. هر مردی با هر زنی هر طور دلش بخواهد حرف می‌زند بگویند بخندند، تفریح برود با هم میهمانی بروند. زن می‌تواند به شوهرش خیانت بکند اصلاً‌ این خیانت نیست جزو حقوق زن است. ببینید این فرهنگی که تحت عنوان کرامت زن مطرح می‌کنند این اهانت به زن دارد به این شکل می‌شود. این جزو حقوق زن است که غیر از شوهرش با مردان دیگر هم باشد یا خودش را برای مردان دیگر هم معطر کند، ‌آرایش کند و عرضه کند، رفتار جنسی با آن داشته باشد! لذا آنچه که در فرهنگ دینی و الهی خیانت جنسی می‌گویند این‌ها قانونی‌اش کردند بلکه به لحاظ اخلاقی وقاحت زدایی و قباحت‌زدایی از آن کردند و مقوله بی‌ناموسی یک چیز روشنفکری می‌شود! هرچه بی‌ناموس‌تر، روشنفکرتر! چه مرد چه زن. مثلاً ‌این تعصبات سنتی و قبیله‌ای بوده، مقاله می‌نویسند! همین الآن دارد این مقاله‌ها در کشور نوشته و منتشر می‌شود! که آقا این تعصبات سنتی و قبیله‌ای است! مگر مرد مالک زندش است که می‌گوید زن من با مرد دیگری نباید برود! ببینید معنا را چطوری تغییر می‌دهند! این چه ربطی به مالکیت دارد؟ زن با بدنش هر کاری دلش می‌خواهد باید بکند و حق دارد آن را ابزار لذت‌جویی با هر مردی قرار بدهد چنان چه که مرد هم مالک مطلق بدنش هست و همه کار آزاد و مباح است. این‌هایی که دارم می‌گویم عین مقالاتی است که در این کشور نوشته شده است در همین الآن! در همین سال‌ها! جوابش را هم کسی نمی‌دهد! لیبرالیزم جنسی، لیبرالیزم اخلاقی، تفکیک اخلاق از جنسیت، حذف مفهوم کرامت انسان از مناسبات جنسی. در حالی که اسلام می‌گوید مناسبات جنسی هم باید عادلانه باشد باید عدالت باشد، اخلاق باشد یعنی حق و حقوق و اخلاق و حدود رعایت بشود. منتهی همه این‌ها با ادبیات فریبکارانه به عنوان حقوق بشر مدرن و خانواده مدرن و اخلاق پست مدرن این حرف‌ها توجیه می‌شود و ترویج می‌شود و گاهی هم بعضی‌ها متأسفانه توجیه مذهبی هم می‌خواهند بکنند.

خب مرد در این سبک زندگی فاسد چه می‌گوید؟ ممکن است این حرف‌ها را این‌جوری به زن یاد بدهند به مرد چه یاد می‌دهند؟ می‌گویند مرد شرعاً و قانوناً مسئول تأمین مخارج خانواده‌اش هست می‌گوید که آزادی من به خطر افتاد! آزادی من پایمال شده است! مگر من نوکر زنم هستم؟ من یک انسان آزاد و مستقل هستم من چرا باید برای این‌ها زندگی کنم؟ من می‌خواهم برای خودم زندگی کنم. ببینید اسلامی که می‌گوید تأمین و تلاش مرد و عرق ریختن مرد برای تأمین زن و بچه‌هایش جهاد فی‌سبیل‌الله است و اگر در حین کار و کسب معاش حلال کشته بشود شهید راه خداست. زن اگر در حین زایمان بمیرد شهید راه خداست زنی که دارد به شوهر و بچه‌هایش دارد خدمت می‌کند مجاهد فی سبیل‌الله است، مردی که برای زن و بچه‌اش عرق می‌ریزد که خانه و امکانات بیشتر فراهم کند این مجاهد فی‌سبیل‌الله است. این فرهنگ و سبک زندگی دینی است. یک مرتبه مرد شعارهای روشنفکری می‌دهد و می‌گوید من آزاد آفریده شدم باید آزاد بمانم، من نوکر زنم نیستم. مگر مسئولیت با آزادی منافات دارد؟ آزادی انسانی با مسئولیت تعریف می‌شود. طرف می‌گوید من چرا صبح تا شب باید مثل برده بدوم که زنم راحت باشد؟ خب جوابش این است که تو ازدواج کردی، تشکیل خانواده دادی، یکسری مزایا و لذائذ و منافعی برای تو دارد، متقابل این‌ها یک مسئولیت‌هایی دارد این‌ها با هم است. تا این مسئولیت‌ها و محدودیت‌ها و این تعهدات حقوقی و اخلاقی در برابر خانواده و در برابر زنت هیچ منافاتی با آزادی تو ندارد، هیچ منافاتی با آزادی تو ندارد، عین آزادی و حریّت توست، و هیچ منافاتی با کرامت انسانی ندارد اتفاقاً کرامت انسانی توست که به دیگران خدمت کنی و از جمله به خانواده‌ات. این کرامت انسانی است. در تعریف دینی این تعهد است. این تعهد عین کرامت و آزادی انسانی است و عین رشد است. در تعریف مادی این‌ها ضرر است! هرچه مرد بیشتر به زنش خدمت کند ضرر کرده! هرچه از زنش بیشتر خدمت بگیرد و استخدامش کند این فایده برده است! زن هم همین را می‌گوید.

به زن و شوهر باید حالی شود که اگر ما اهل دین هستیم و اگر معنویت داریم هر لحظه خدمت به خانواده تقرّب به خداوند است و تکامل خودت است. اگر متدین نیستی و دین واقعی نداریم، دین‌مان در طول سال فقط در چند روز خاص است دوتا زیارت می‌رویم ما مذهبی هستیم! اگر دین نداریم و دین‌مان فقط در حد چندتا مناسک است، معنویت و آخرت را قبول نداریم می‌خواهیم یک خانواده آرام داشته باشیم و می‌خواهیم لذت ببریم باید تن به مسئولیت‌هایمان بدهیم یک طرفه نمی‌شود لذت برد و لذت نرساند. اگر حتی مادی فقط فکر می‌کنید برای داشتن یک نهاد آرام‌بخش و لذت‌بخش به نام خانواده باید هزینه‌اش را بپردازید چه مرد باشید چه زن. هزینه دارد. نفس می‌کشید هزینه دارد. اگر شوهر می‌خواهی، زن می‌خواهی، خانواده می‌خواهی هزینه اقتصادی دارد، هزینه حقوقی دارد، حالا هزینه اقتصادی‌اش با مرد است، هزینه رفتاری و اخلاقی دارد. همه تعهداتی که برای زن یا شوهر یا کودک در خانواده تعریف می‌شود به نفع مجموع اعضای خانواده است. حتی آن چیزی که فکر می‌کنید به ضرر توست آن هم به نفع توست که مسئولیت توست، این‌ها هزینه مادی و معنوی برای حفظ خانواده است چه تعهدات مالی، چه تعهدات جنسی، چه تعهدات اخلاقی- اجتماعی. می‌خواهید حقوق جنسی داشته باشید؟ تعهدات جنسی دارید، ازدواج یک میثاق و تعهد متقابل است یکی از آن وفاداری جنسی است، میثاق سکس، میثاق جنسی و میثاق شهوت. یکی‌اش امانتداری اقتصادی است. زن باید امانتدار اقتصادی مرد باشد. مرد نباید احساس کند که در خانه از نظر اقتصادی یک نشتی دارد. هی پول می‌آورد محاسبه می‌کند معلوم نیست این پول کجا می‌رود و چطوری خرج می‌شود؟ باید مرد به زنش اعتماد اقتصادی داشته باشد. مرد باید به زنش اعتماد جنسی داشته باشد که خیانت جنسی و اقتصادی به او نمی‌شود. یکی‌اش میثاق اخلاقی است. یکی میثاق عشقی و عاطفی است. قشنگ صحبت کردن، احترام متقابل، نیاز متقابل، تعهد متقابل، حقوق متقابل. البته نوع این رفتارها همه جا یکسان نیست یک جاهایی هم تابع عرف و زمان و مکان حتی خانواده است. گاهی عرف دوتا خانواده متدین با هم این‌قدر متفاوت است که نمی‌توانند همدیگر را تحمل کنند! ما الآن طلاق را در همین خانواده‌ها هم داریم می‌بینیم که ازدواج، ازدواج درستی است ولی وقتی که وارد می‌شوند نمی‌توانند با هم زندگی کنند حتی فکر می‌کردیم اینها کفو یکدیگر هستند. معلوم می‌شود که کفویت یک دقت‌هایی می‌خواهد فقط به این ظواهر نیست. نوع رفتار عشقی، عاطفی، اقتصادی، جنسی زن و مرد، لزوماً و شکلاً، همه‌جا عیناً مثل هم نیست گاهی در نوع حقوق و وظایف تفاوت‌هایی دارند ولی در اصل این حقوق و وظایف متقابل کاملاً عین هم هستند.

خب یک بخشی از عرایض است که من روایاتی را هم آورده بودم که راجع به الگوی مصرف در اقتصاد و نقش زن در بُعد اقتصادی سبک زندگی صحبت کنم که دیگر فرصت نیست. خیلی ممنون.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha