چگونه اغتشاش کنیم؟ (درسهایی از اسناد براندازی در سفارت آمریکا)
سالگشت فتح لانه جاسوسی آمریکا _ دانشگاه شهید بهشتی _ ۱۳ آبان ۱۳۹۸
بسمالله الرحمن الرحیم
در آستانه 13 آبان سالگرد افشای اسناد کاملاً سخنگو در سفارت آمریکا در ایران که در واقع مرکز جاسوسی و براندازی پس از انقلاب، پایگاه و قرارگاه استثمار و غارت و دیکتاتوری در کشور پیش از انقلاب بود هستیم استکبارستیزی بدون استکبارشناسی نه معنا دارد و نه امکان. نه منطقی است و نه موفق. ما سعی میکنیم در این دقایقی که خدمت برادران و خواهران هستم بعضی از شاخصههای استکبارشناسی و آمریکاشناسی را مستند به اسناد لانه جاسوسی و آنچه خودشان در مذاکرات و تحلیلهای درونسازمانی و درونگروهی بین سازمان سیا، پنتاگون وزارت خارجه و ریاست جمهوری آمریکا راجع به مسائل ایران بطور خاص مطرح میکردند چند نمونه از این شاخصها را با هم بازخوانی کنیم معیارهایی که در بعضی از این اسناد آن مقداری که فرصت کنم خدمت شما عرض کنم به دست میآید کاملاً نشان میدهد که اینها هم قبل از انقلاب و در حین انقلاب 57 دنبال برجسته کردن و تفوق بخشیدن به چه جریانهایی داخل جامعه ایرانی بودند بعد از این که دیدند حکومت ایران را دارن از دست میدهند و هم پس از انقلاب برای نفوذ در حاکمیت پس از انقلاب در سطوح و لایههای مختلف، قوای مختلف به شیوههای مختلف پی گرفتند ببینیم که مرجحات آنها چه چیزی بود از یکی از اسناد شروع کنم که ناظر به پارلمانی و یکی از مجلس ها در کشور است و آن مسئله قراردادهای بینالمللی است در یکی از این اسناد اشاره میشود که ما باید (یعنی آمریکاییها) بعد از سقوط رژیم پهلوی که ما ایران را به احتمال قوی داریم از دست میدهیم با آن همه منابع و نفت و امکانات و موقعیت استراتژیک آن که یکی از بهترین گاوهای شیرده ما بود. من میخواهم دوستان به این توجه کنند تعبیر گاو شیرده که الآن دارند راجع به سعودی بکار میبرند عیناً راجع به ایران در اسناد لانه جاسوسی به کار رفته است. میگوید ایران یک گاو شیرده خوبی بود داریم از دست میدهیم طرح اصلی ما بازگشت به ایران با سرنگونی انقلاب و رژیم انقلاب است و اگر این پروژه موفق نشود پروژه شماره 2 ما آنترناتیو، نفوذ در حاکمیت پس از انقلاب و تقویت جریانهای غربگرا و متمایل به آمریکا در حکومت جمهوری اسلامی است از جمله در مجلس، انتخاباتا مجلس که آن موقع میگفتند دارند برای آن آماده میشوند. انتخابات ریاست جمهوری، که بنیصدر آمد و سایر نهادهای کشور. همینطور به عنوان یک هدف فوقالعاده مهم در دانشگاه. چون این جلسه در دانشگاه شماست (دانشگاه شهید بهشتی) من چند سند راجع به همین دانشگاه از اسناد لانه خدمت شما آوردم که ببینید چطور اینها در تک تک دانشگاهها برنامه داشتند اولاً وقتی انقلاب شد و اسناد لانه بیرون آمد معلوم شد صدها استاد دانشگاه، کارمند، مدیر وحتی دانشجو رسماً جزو گزارشگران سازمان سیا بودند از جمله در همین دانشگاه شما. صدها نفر که اسمهایشان بیرون آمد و بسیاری از اینها فرار کردند و آن اساتید به خارج از کشور رفتند و بعضیهایشان هم اخراج شدند یا بازداشت شدند بعضیهایشان هم هیچ کاری نشدند و در دانشگاه ماندند و به توطئههایشان ادامه دادند. این دانشگاه شهید بهشتی به نام دانشگاه ملی شناخته میشد. شما در جریان نیستید به این دانشگاه ملی میگفتند به معنای غیر دولتی. یعنی دانشگاه پولی. و بعد از کودتای 28 مرداد سال 32 به بعد طرح این دانشگاه زده شد و راجع به این دانشگاه و تک تک دانشگاهها در اسناد لانه پروژه دارند. راجع به دانشگاه شما بدانید که پروژه اصلیشان این بود که طرح اولیهاش را در آمریکا زدند و اینجا در وزارت دربار و بعد در چند سال بعد از کودتا سال 38 کلید رسمی آن را زدند هدفشان این بود چون اغلب دانشجویان طبقه بالا و پولدار و حکومتیها همه به آمریکا و انگلیس و بیشتر آمریکا میرفتند آمریکاییها طرح میدهند که ما باید در ایران دانشگاههایی بزنیم که همین کاری که میخواهیم اینجاها بکنیم بدون این که ضرورت داشته باشد که حتماً آمریکا بیایند که آن هم خوب است چند سال بیایند اینجا زیر دست خودمان توی آب نمک آنها را بخوابانیم سمپاتی پیدا کنند ذهنشان را شستشو کنیم آلوده کنیم و به ایران بفرستیم برای غارت و کنترل ببشتر کشورشان و ایران توسط عوامل آمریکایی با شناسنامه ایرانی. ولی در عین حال طرح چند دانشگاه در ایران که کپی صددرصد از آنجا باشد و زیر نظر آنها در اینجا اداره بشود زده شد که یکی از آنها این دانشگاه بود که با بعضی از تئورسینهای بهایی در رژیم شاه مثل آن فرخلو پارسا که بعد زمان شاه وزیر شد و شجاعالدین شفا و امثال اینها و متصدی اصلی آن خود وزارت دربار بود این دانشگاه بالاشهر و تقریباً خارج از شهر بود و بیشتر محل بچه پولدارها بود کسانی که یا از آمریکا میآمدند یا میخواستند به آمریکا بروند ساخته شد و رشتههای اولی هم که در این دانشگاه زده شد بحث همین رشتههای علوم انسانی بود رشته معماری شهرسازی بود و بانکداری. اول این دوتا بود و خطش هم این بود که ما باید در رشتههای مختلف در حوزه مدیریت کشور متخصصان صددرصد آمریکایی تربیت کنیم که اینها شناسنامه و چهرههایشان ایرانی باشد ولی خودشان کاملاً تحت کنترل ما باشند و ایران را برای ما اداره کنند و کمک کنند برای غارت کشور! اصل پروژه این بود که بعد انقلاب شد و از کنترلشان دررفت و همین دانشگاه شما چه بچههای قوی، پاک، متدین و انقلابی و شهدایی برخاستند که خلاف این مسیر رفتند آن بحث دیگری است ولی پروژه این بود. در دانشگاههای مختلف آدم داشتند در هر دانشگاهی یک تعدادی بودند در همین دانشگاه شما هم بود. عرض کردم اسناد لانه که افشا شد صدها استاد و کارمند، مدیر و دانشجو اسمشان لو رفت که غیر از ساواک شاه، اینها مستقیم هر ماه و هر هفته و بعضیهایشان روزانه به لانه جاسوسی آمریکا گزارش میدادند و بعد از انقلاب که ساواک متلاشی شده مستقیم گزارشها را به سفارت آمریکا میدادند که امروز در دانشگاه ما چه خبر بوده؟ چه کسانی بودند؟ کجا میتینگ بود؟ چه کسانی صحبت کردند، مذهبیها چه کار کردند؟ کمونیستها چطور بودند؟ ملیگراها چه کار کردند، درگیریها چطوری است و... و این که چه بکنید و چه نکنید است. هدفشان این بود در دانشگاهها کسانی را پیش از انقلا برای وزارت و وکالت تربیت کنند که البته وکالتی در کار نبود چون واقعاً هیچ انتخاب واقعی زمان شاه نبود و کاملاً نمایش بود ولی به اسم مجلس و مشروطه و مشروطه سلطنتی و وکالت، برای یک رژیمی با این چندتا خصوصیت کادرسازی کنند: 1) رژیم سرکوبگر. 2) سکولار یا ضدمذهب یا لامذهب. 3) آمریکایی- انگلیسی و بطور خاص آمریکایی. 4) کمک به وابستهسازی هرچه بیشتر کشور و این که ایران هیچ وقت نتواند بدون اراده آمریکاییها و انگلیسیها حتی نفس بکشد و حکومت او و دیگران و کلاً یک شاستی دست اینها باشد هر وقت بخواهند آن را خاموش و روشن کنند و هیچ وقت فکر تولید علم نبود این در اسناد لانه کاملاً واضح است هیچ وقت هیچ دانشگاهی در ایران، در زمان پهلوی، زیر نظر انگلیسها بعد آمریکاییها برای تولید علم برای اختراع و ابتکار. برای حل مسائل کشور، تأسیس نشده است فقط برای ترجمه، کپی زدن و در خدمت پروژههای آنها کشور را اداره کردن برای اداره یک کشوری با اقتصاد و دانشگاههایی وابسته، سکولار، غربگرا و فاقد جسارت علمی و فاقد حس ملی چه رسد به مذهبی. هدف و بحث این بوده است.
حالا چندتا سند از این اسناد را برایتان بخوانم. این اسناد لانه کتاب دهم است. من چند بخش را علامت زدم که بخشی از اینها به همین دانشگاه شما هم مربوط است که گزارشهایی که روزانه به لانه میرفته، از داخل، از جاسوسان آمریکا در دانشگاه شما غیر از دانشگاههای دیگر. هر دانشگاهی یک عده بودند استاد، دانشگاه و دانشجو و کارمندهای دانشگاه - که خودشان هم از هم خبر نداشتند – هر کدامشان جدا جدا به سفارت آمریکا گزارش میدادند. حتی بعد از انقلاب هم ادامه داشت تا اسناد لانه که بیرون آمد اینها فرار کردند و رفتند که الآن بعضیهایشان در همین ماهوارههای خارج از کشور هستند که مدام برنامه اجرا میکنند. یک نمونه سندی است برای 25/ شهریور/ 1358, دو ماه قبل از این که لانه اشغال بشود و اسناد لو برود و چند ماه به بازگشایی دانشگاهها مانده است یعنی انقلاب پیروز شده، حالا دانشگاه میخواهد بلافاصله بعد از انقلاب باز شود از سفارت آمریکا سند فوق محرمانه است سند شماره 323، 16 سپتامبر 1979، 25 شهریور 1358، از سفارت آمریکا در تهران وزارت خارجه واشنگتن دی.سی. موضوع: بازگشایی دانشگاهها.اگر دانشگاه باز بشوند یک پیروزی برای خمینی حساب میشود چون میخواهد بگوید انقلاب پیروز شد انتقال رژیم صورت گرفت، مردم رأی دادند نظام جدید آمد و آمریکا و سلطنت پهلوی را بیرون ریختیم دوباره زندگی شروع شد و دانشگاهها باز شد. خمینی اصرار کرده است بازگشایی دانشگاهها در موعد مقرر در 24 سپتامبر یعنی 2 مهر حتماً صورت گیرد اما کاملاً روشن است که دانشگاههای تهران از نظر مدیریت هنوز در وضع نامطلوب و هرج و مرج قرار دارند از نظر سیاسی ناآرامیهایی در جریان است اگر دولت موقت، که از همانجا در اسناد مدام میگوید که ما تنها راه نفوذمان بعد از انقلاب در حکومت ایران دولت موقت است یعنی ملی – مذهبیها، جریانهای لیبرال مذهبی، نهضت آزادی و این تیپها. میگوید اگر دولت موقت احساس کند که قدرت کنترل دانشگاهها را ندارد به نظر ما تحلیل ما این است که بازگشایی دانشگاهها را به تأخیر خواهد انداخت اما دولت موقت دلش میخواهد که فعلاً دانشگاه راه نیفتد ولیکن خمینی اصرار دارد که دانشگاهها باید سریع باز بشود. پیشبینی ما در مورد دانشگاههای مختلف کمی مبهم است. سال گذشته در همین زمان اغتشاشاتی وجود داشت بنابراین امسال هم افتتاح مدارس، میگوید ما در این پروژه داریم کار میکنیم که نفقط دانشگاه، حتی مدارس راهنمایی و دبیرستانها که دارد بعد از انقلاب شروع میشود شورشهایی را علیه دولت خمینی فراهم بسازد. میگوید دانشگاهها و مدارس که به نفع خمینی و علیه ما و شاه سال 57 شورش کردند هنوز فضا، فضای شورشی است احساسات است جوگیر هستند تعطیل است و شعار و تظاهرات میدهند ما باید روی این پروژه کار کنیم که جهت اینها عوض بشود حالا که چند ماه از انقلاب گذشته، اقتصاد و مشکلاتمان را حل کن و... و اینها را به این سمت ببریم که شورشهای علیه دولت خمینی در مدارس و دانشگاهها راه بیفتد و اگر هم نتوانیم تعطیل کنیم و علیه اینها شورش کنند که احتمال آن ضعیف است چون پایگاه خمینی در مدارس و دانشگاهها و مردم قوی است هنوز زود است برای این که علیه آن بتوانیم تحریکشان کنیم. میگوید پروژه شماره 2 میدانی برای مناقشات چپگرایان و هواداران گروههای اسلامی بوجود بیاوریم. یعنی مذهبیها و چپها کمونیستها در دانشگاهها و مدارس با هم درگیر شوند و خلاصه شرایط عادی نشود و اغتشاشات ادامه پیدا کند. هفته گذشته کارمندان سیا از منابع ایرانی خود شنیده بودند که مدارس تا سال آینده یعنی تا سال 59 باز نخواهد شد ولی اینها میخواهند سریع مدارس را باز کنند ما نباید بگذاریم که مدارس باز بشود و حالت طبیعی و عادی بشود. ظاهراً آیتالله خمینی برای تکذیب این شایعات طی یک سخنرانی برای یک مدرسه مذهبی در قم در فیضیه امام صحبت کرد در تاریخ 7 یا 8 سپتامبر سخنرانی ایراد کرد، گفت: بعضیها میکوشند اغتشاشاتی در دانشگاه تهران ایجاد کنند تا دانشگاه باز نشود ولی خمینی تأکید کرد که دانشگاهها گشوده خواهد شد. دانشگاه تهران رسماً اعلام کرده 24 سپتامبر باز خواهد شد. حالا دانشگاههای دیگر را دارد بحث میکند. میگوید امسال نیم میلیون نفر برای کنکور ثبت نام کردند که شرکت کنند ولی کل دانشگاههای ایران تنها 30 حداکثر تا 40 هزار نفر بیشتر امکان پذیرش ندارند. – در ضمن این را دقت کنید – 40 هزار پذیرش آخر سالی است که آمریکا و انگلیس و شاه حاکم بودند جمعیت ما از آن موقع دو برابر شده ولی پذیرش دانشگاههای ما که 40 هزار بوده الآن 4 میلیون است. همین الآن ما 4- 5 میلیون دانشجو داریم آن موقع کلاً حدود 120 هزار نفر دانشجویان ما بودند جمعیت دو برابر شده ولی تعداد پذیرش و تعداد دانشجو را ببینید چند برابر شده است؟ در حالی که اسناد لانه میگوید یکی از تبلیغات ما این است که بگوییم این انقلاب اسلامی شد مذهبیها آمدند باید تلقین کنیم که علم و دانشگاه نابود شد. یک) زنان، ما زنان را آزاد و برهنه کردیم گفتیم بیرون بیایید اینها دوباره میخواهند زنها را بپوشانند. دوتا از خطوط تبلیغاتیشان این است که انقلاب اسلامی یکی ضد زن است و یکی هم ضد علم و دانشگاه است. حالا جالب است در این اسناد، لیستی که چاپ شد – حالا نمیخواهم آنها را صددرصد معتبر بدانم- ولی یک چیزی شبیه همین اسناد لانه است برای همین سالهای اخیر است که این را "آسانژ"منتشر کرد که او چند سال در انگلیس در لندن در یکی از سفارت های آمریکای لاتین خودش پناهنده شد و چند سال آنجا در یک اتاق زندگی کرد و بالاخره کماندوهای رژیم پلیس انگلیس حمله کردند و از آنجا او را به انگلیس بردند الآن بحث سر این است که آمریکا میگوید او را تحویل بدهید حالا بدهند یا ندهند. جزو همین اسنادی که منتشر شده یکیاش همین است که خود آمریکاییها به هم میگویند که انقلاب اسلامی اتفاقاً در جهاتی که همه ما میگفتیم و اعلام میکردیم حتی خودمان هم فکر میکردیم که نقاط ضعف اینها باشد دقیقاً رکورد زدند نقاط قوتشان شده است یعنی زنان ایران قبل از انقلاب اغلب بیسواد بودند میگویند الآن اکثر دانشگاهها – این سندی که لو رفته برای ده سال پیش است – میگوید اکثر دانشگاهها دختران و زنان هستند و در همه رشتهها زنان به سرعت رشد کردند و بالا آمدند و دوم، به لحاظ علمی هم دانشگاههایشان و هم پژوهشهایشان در ایران پس از انقلاب رکورد زده است این را خود آمریکاییها به هم در اسناد داخلیشان میگویند. میگویند طبق اعلام سازمان ملل و یونیسف و... در تولید و سرعت و شدت تولید علم اینها الآن جزو چند کشور الآن جهان شدهاند. همین مسائلی که میگفتیم یعنی بحث علم، دانشگاه، بحث حقوق زن، و... دقیقاً عکس آن موقع... الان اینجا دارد میگوید که ما چهل سال پیش دارند میگویند که ما باید روی اینها مانور بدهیم که اینها نمیخواهند دانشگاهها باز بشود دانشگاهها تعطیل شد دیگر از بین رفت! علم فلان شد! زنان اینطوری شدند و... میگوید بسیاری از استادان دانشگاههای کشور ایران را ترک کرده یا در حال ترک کردن هستند چون بسیاری از آنها جز آنچه که ما به آنها یاد دادیم بلد نیستند ضمن این که خیلیهایشان حقوقبگیر یا ما یا ساواک بودند. – البته اینها را آنها میگویند من دارم اسناد لانه را میخوانم – راجع به دانشگاه تهران یک توضیحی میدهد که میگوید طالقانی مرده است، - چند روز قبلش مرحوم طالقاتی فوت کرده بودند – کنترل دولت موقت ایران روی دانشگاهها ضریب اطمینان آن پایین میآید و دانشگاه تهران اخیراً شورای پاکسازی در دانشگاه تهران سندی را از اسناد ساواک منتشر کرده است که 175 استاد، کارمند و دانشجوی دانشگاه تهران حقوقبگیر ساواک و مرتبط با سیا بودند. سفارت آمریکا در اسناد لانه میگوید چند روز پیش از اسناد ساواک اسنادی منتشر شد که 175 استاد دانشگاه در دانشگاه تهران و کارمند و دانشجو عامل ساواک بودند و یا با سیا ارتباط داشتند. و میگوید این آمار خیلی خطرناک است عوامل دیگر ما در دانشگاهها و روزنامهها و مطبوعات به شدت ترسیدند که نکند اسم اینها هم لو برود و به سرعت دارند آماده ترک ایران میشوند و همه آنها میخواهند یا آمریکا یا انگلیس بیایند. میگوید دانشجویان هم تحت تأثیر کارهای خمینی پررو شدند با استادان خود مقابله میکنند هفته پیش دانشکده پزشکی دانشگاه تهران تحصنی صورت گرفت که رسماً گفتند ما امتحان نمیدهیم و در امتحانات شرکت نمیکنند به همین هوا از زیر بار امتحانات دارند در میروند! به هوای شعارهای انقلابی میخواهند امتحاناتشان را هم ندهند و به استادانشان میگویند همه شما غربزدهاید و شما گرایش به سمت اروپا و انگلیس و غرب دارید و ما میخواهیم دانشگاهها را تعطیل کنیم و همه شما را بیرون بریزیم. میگوید دانشگاه انقلابی هم مذهبی و چپ، مذهبیها و کمونیستها همه شعارهایشان این شده است بعد راجع به دانشگاه شیراز که اسم آن دانشگاه پهلوی بود میگوید آنجا شکاف خوبی بین دانشجویان چپ و اسلامی است و میتوانیم روی آن حساب کنیم و دعوای فیزیکی بین دانشجویان مذهبی و چپ در دانشگاه پهلوی (شیراز) اتفاق بیفتد.
بعد سراغ دانشگاه شما میآید همین دانشگاه ملی شهید بهشتی. میگوید که گزارشگر سیاسی سفارت یک هفته پیش با چند استاد روشنفکر تحصیلکرده غرب بویژه آمریکا در دانشگاه ملی گفتگوهای طولانی داشته است. این خبر را دارد به واشنگتن گزارش میکند. میگوید دانشگاه ملی، دانشگاهی بود که ما ساختیم برای آدمهای خودمان که اینجا پرورش بدهیم متأسفانه در آستانه یک آشوب تمام عیار ضد پهلوی است با این که انقلاب پیروز شده میگوید به شدت از شاه نفرت دارند و میگویند چرا شاه به آمریکا رفته، آمریکا باز هم نوکر خودش را حفاظت میکند. رئیس دانشگاه تصمیم گرفته بازگشایی دانشگاه ملی را تا یک ماه به تعویق بیندازد. بعد با چندتا از اساتید دانشگاه ملی جلسه دارد – این باز یک سند دیگر است – میگوید به ما گفتند که ما در این شرایط دیگر نمیتوانیم در این دانشگاه ملی یعنی همین شهید بهشتی تدریس میکنیم میخواهیم به عنوان مرخصی دستهجمعی به آمریکا برویم و دیگر برنمیگردیم. مدیریت جدید دانشگاه ضعیفتر از آن است که بتواند با کمیتههای دانشجویی بیانضباط و انقلابی مذهبی و طرفداران خمینی مقابله کند. او به ما گفت اکثر استادان کشور را ترک کردهاند و پیدا کردن جانشین برای اینها مشکل است و کمیتههای انقلاب و جوانان مذهبی میخواهند اشخاص فاقد صلاحیت و فاقد مدرک دکتری را به عنوان استاد به کار بگمارند. یعنی گفتند شما بروید ما خودمان درست میکنیم و کارها را راه میاندازیم! بعد با اظهار تأسف میگوید که دانشجویان مذهبی قدرتمندترین گروه در دانشگاه هستند از توسل به اقدامات سخت علیه چپگرایان و غربگرایان میخواهند استفاده کنند گروه مذهبی و دانشجویان مذهبی عمدتاً از طبقات متوسط به پایین و فقیر هستند. بچه پولدارها عمدتاً طرفدار آمریکا و لیبرالها هستند طبقات متوسط به پایین در دانشگاه، اکثرشان با خمینی هستند و متأسفانه آن خلوص اولیهاش را از دست داده و بچه گداها هم توی آن هستند که اینها عمدتاً مذهبی و ضد آمریکایی هستند و بخش عمدهای از آنها هم دانشجویان شهرستانی هستند. اینها قبلاً با دانشجویان لیبرال و غربزده تهرانی همکاری و رفاقت داشتند قبل از انقلاب، یعنی قبل از این که رژیم سقوط کند اما کمکم خطشان را عوض کردند. بعضیها هم از جریانهای روشنفکر و چپ که جوگیر شدند و سال 57 توی انقلاب آمدند و خوشحال که انقلاب شده حالا که چندماه گذشته میگویند با حمایت از خمینی اشتباه بدی مرتکب شدیم و آشفته خاطر هستند که اشتباه کردیم کاری کردیم حکومت دست خمینی بیفتد. این استاد تصور میکند در حالی که بعضی از آنها که البته بیشتر گرایش مجاهدین خلق و فدائیان خلق دارند کمونیست و منافقین هستند. آنها برای رویارویی با جریان مذهبی دانشگاه به کمونیستها خواهند پیوست ولی آنها که هنوز مذهبی هستند فعلاً وارد عمل نخواهند شد. این تحلیل از دانشگاه شماست.
سند دیگر که باز مربوط به دانشگاه تهران و دانشگاه ملی است، یک تعبیری راجع به دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه شریف دارد و از چند دانشگاه دیگر بحث میکند. در یک سندی اینجا میگوید ما روزنامههایی که از زمان شاه مانده اسم آنها را عوض میکنیم و کادر باید همانها باشند ولی دیگر به عنوان شاهنشاه و شاه که نمیتوانند حرف بزنند باید موضع انتقادی روشنفکری لیبرال و چپ بگیرند علیه خمینی و مذهبیها! – دقت کنید – هنوز 5- 6 ماه از پیروزی انقلاب گذشته اینها چندتا روزنامه در تهران راه انداختند نویسندههایش را پول میدهند کار میکنند و پروژه دارند و میگوید بعضی از اینها گفتند که میترسند برای روزنامههای ما مقاله بنویسند چون میترسند بعد لو بروند. این در اسناد لانه میگوید ما از بیرون برایتان مقاله میفرستیم. این فراریهای شاه و کمونیستها و این تیپهایی که بودند میگوید ما پول میدهیم روزنامههایتان را راه میاندازیم مقاله میدهیم. چند وقت گذشته، 2- 3 هفته قبل از این که لانه فتح بشود گزارش محرمانه از سفارت آمریکا به واشنگتن وزارت خارجه، میگوید دانشگاه تهران یکباره به آرامی بدون اعلامیه رسمی و بوق و کرنا باز شد، در بعضی از دانشکدهها درسها شروع شده است در حالی که به ما گفته بودند تا 20/ اکتبر دانشگاهها نباید باز شود ولی متأسفانه، - همین متأسفانه را میآورد – ولی متأسفانه شنیده شد حدود یک هفته است کلاسهایی در دانشگاههای مختلف تشکیل میشود یعنی پروژه تعطیلی و اغتشاش دانشگاههای ما به جایی نرسید. بعد میگوید این گزارش زیر توسط یکی از دستیاران جدید ایرانی ما بعد از دیدار از محوطه چند دانشگاه در 16 اکتبر تهیه شده است که روز بعد او از دانشگاه ملی یعنی همین دانشگاه شما، دیدار کرد چون خبر رسیده بود تظاهرات ضد خمینی در دانشگاه ملی هست میگوید چون اینجا بیشتر طبقات بالا و حکومتی بودند و یک پروژه آمریکایی بود میگوید به ما خبر دادند که بعضی از بچههای دانشگاه علیه خمینی تظاهرات کردند ما خوشحال بودیم و آدممان را فرستادیم رفت و گفت علیرغم شایعه، تظاهراتی بود اما تظاهرات آرام و بسیار کوچکی بود، شاید برای اولین بار بعد از انقلاب دانشگاه ملی ترتیبی داد که یک جو دانشجویی به خود گرفته است نوشتههای رنگی علیه شاه، دیکتاتوری، صهیونیزم، امپریالیزم، کمونیزم، چیزهایی که هرگز قابل تصور نبود که در دانشگاههای ایران از جمله این دانشگاه به در و دیوار بخورد. حسرت میخورد که ما یک جاهایی را ساختیم که دست اینها افتاده است. در دانشگاههای تهران یا ازدحام وسیعی است و... - که من حالا جزئیات آن را نمیخواهم بخوانم – میگوید دکههایی در محوطه گذاشته بودند درهای دانشگاه را بسته بودند و همه جا نمایشگاه کتاب و مقاله و همه چیز از رویتختی گرفته تا غذا و فنجان، کتاب، نوار، پوستر میفروشند هم چپها و کمونیستها و هم مذهبیها و هم دیگران، میزهای طولانی با لیوانهای چای و کیک در طول خیابان است و هیچ کس در این جمع جرأت دفاع از آمریکا ندارد. میگوید کافی است که کسی اسم انگلیس را ببرد کتک را خورده است! در مقایسه با دانشگاه تهران، دانشگاه ملی تغییرات کمتری داشته است چون عرض کردم تیپ آن تیپی بود که بعد از کودتای 28 مرداد روی آن سرمایهگذاری کرده بودند که یک کمی آمریکاییتر باشد. شعارها به اندازه دانشگاه تهران نیست، طرز لباس پوشیدن دانشجویان و اتومبیلهایی که خارج از دانشگاه پارک شده، نشان میدهد که دانشجویان این دانشگاه از دانشگاه تهران مرفهتر هستند یعنی بیشتر بچه پولدارها هستند که در دانشگاه ملی حاضر میشوند. گروههای کوچکی از دانشجویان اطراف جمع شدهاند و درباره مواد مورد علاقه روی پلکان، بحث سیاسی میکنند. برخلاف دانشگاه تهران که مدام ناآرام و مضطرب است این دانشگاه حالت آرامتری دارد و افرادی پیدا میشود که اینجا لبخند میزنند! خوشحال و سرحالتر هستند. جالبترین مشخصه دانشگاه ملی این است که علائم اسلامی در اینجا کمتر از دانشگاه تهران و دانشگاه آریامهر یعنی دانشگاه شریف است، اینجا فضا کمتر است، رفاه بیشتر است. پوسترهای انقلابی – اسلامی و تصاویر خمینی در دانشگاه ملی کمتر از دانشگاه تهران است. در عوض پلاکاردهای حزب توده و کمونیستها بیشتر است کمونیستها اینجا بیشتر فعالیت میکردند.
یک سند دیگر؛ مربوط به 1/ نوامبر/ 1979 است. 10/ آبان/ 1358، سه روز قبل از فتح لانه، آمریکاییها حواسشان نبوده که اینها جزو آخرین تحلیلهایی است که دارند مینویسند، سه روز بعد لانه فتح میشود. از سرویس پخش اخبار بینالملل لندن به ستاد فرماندهی نیروهوایی آمریکا در اروپا رانشتاین و از سفارت آمریکا به سیا. موضوع: ایران. خمینی از دانشجویان میخواهد علیه آمریکا متحد شوند. سرویس عوامل خبری ما در دانشگاههای تهران، ساعت 20:30 اول نوامبر 1979، هم اکنون این اعلامیه توسط دفتر خمینی در قم منتشر شد. بسمالله الرحمن الرحیم. روز 13 آبان روز هجوم وحشیانه رژیم منحوس و کشتار جمعی دانشجویان و دانشآموزان عزیز ماست – همین 13/ آبان/ 1357 – رژیم پهلوی مخالف با تمام مظاهر تمدن و پیشرفت کشور است. یک روز به فیضیه و مدارس علوم اسلامی در سراسر ایران حمله میکند و یک روز به دانشگاه. خمینی بیانیه داده که در تمام دانشگاههای کل کشور روحانیون، طلبهها، کنار دانشجویان، دانشآموزان و اساتید دانشگاه همه مراقب توطئههای جدایی بین این دو نیروی مترقی را بایستند و آن توطئه را خنثی کنند آمریکا میخواهد بین شما اختلاف بیندازد. – اینها بیانیه امام است - دشمنان ما در هر فرصت بخصوص در این روز، از هیچ توطئهای دستبردار نیستند به هر وسیله میخواهند آرامش را از ملت سلب کنند. دانشآموزان، دانشگاهیان و طلاب حوزهها بدانند باید با قدرت تمام حملات خود را علیه آمریکا و اسرائیل گسترش دهند و آمریکا را وادار به پس دادن شاه مخلوع جنایتکار کنند چون شاه در آمریکا بود و یکی از دلایل اصلی گرفتن لانه این بود که باید شاه را پس بدهید و همینجا باید او را محاکمه کنیم. بعد هم امام میگوید تمام دانشگاهیان و حوزویها باید با تمام قوا وحدتشان را حفظ کنند پشت انقلاب بایستند و در خدمت مردم، و مردم باید از این دو قشر پشتیبانی کنند و با عصبانیت، کارشناس سیا مینویسد که در ایران خمینی دست گذاشته روی دو نقطه اساسی، یکی این آتشفشان ضدآمریکایی خاموش نشود چون مردم در انقلاب 57 مرگ بر شاه و مرگ بر آمریکا را با هم میگفتند. دوم این که نگران و حساس است که یک وقت بین دانشگاه و حوزهها و روحانیت جدایی نیفتد. این دوتا حساسیتهایش اوست که این دو قشر کنار هم و هر دو ضد آمریکایی بمانند مثل سال 57 این خط را ادامه بدهند.
سند دیگری که خدمتتان عرض میکنم باز راجع به ناآرامی دانشجویی است همان روز، یعنی 10 آبان / 58، 1 نوامبر، سفارت آمریکا در تهران به وزارت خارجه واشنگتن دی.سی. میگوید که در این چند روز گذشته تظاهرات مختلفی در چند دانشگاه در تهران و تبریز به خشونت بین گروههای مذهبی و گروههای چپ یا لیبرال انجامیده است. دانشجویان در دانشگاهها زد و خورد کردهاند. خوشبختانه شعارهای ضد خمینی و ضد رژیم در چند نقطه شنیده شده است. به نظر میرسد اما این تظاهرات غیر متمرکز و درخواستهایشان متفاوت است یعنی باید سعی کنیم این تظاهرات ضد خمینی که کوچک است بزرگ شود متمرکز بشود و شعارهای مشخص بدهند. میگوید امیدوار هستیم و پیشبینی میکنیم که خمینی نتواند وضع اقتصاد کشور را که انقلاب زده شده و همه چیز بهم ریخته و داغون شده، اقتصاد کشور را نتوانند سازمان بدهند و گرانی و مشکلات اقتصادی زیاد خواهد شد ما منتظریم در چند ماه آینده مردم به خاطر گرانی به خیابان بریزند و علیه خمینی شعار بدهند! 40 سال پیش. میگوید ما باید برای آن روز آماده باشیم که بخاطر مشکلات اقتصادی مردم به خیابان بیایند و یک عده کمی هم که در چندتا شهر علیه خمینی شعار دادند و گروههای چپ و لیبرال در چندتا دانشگاه بودند اینها رهبری آنها را به عهده بگیرند و بشود همانطور که خمینی مردم را علیه ما و شاه به خیابان آورد ما بتوانیم هنوز یک سال و نیم – دو سال از انقلاب نگذشته، همین کار را علیه آنها به عکس انجام بدهیم. بعد میگوید تهران چند روز است که تظاهرات و درگیریهای پراکنده دارد. گزارش شده که حداقل 6 دانشجو در تظاهرات نزدیک دانشگاه تهران از دو طرف زخمی شدهاند. شش پاسدار دانشجو یعنی دانشجوی پاسدار بودند قصد برهم زدن تظاهرات چپیهایی را داشتند که عکسهای خمینی را آتش زدند ولی تظاهر کنندگان آنها را دستگیر کردند و در حضور رئیس دانشگاه تهران آن شخص به نام ملکی که جزو همین جریانها بود این بچهها را محاکمه کردند! حالا بعد خودش مینویسد پاسدار نبودند دانشجوهای مذهبی را که آن موقع بچههای انجمن اسلامی و دفتر تحکیم شدند بچههای دانشجویان مذهبی و انقلابی را اینها دانشجو پاسدار میگفتند که خود اینها گرفتند آنها را زدند! به اصطلاح محاکمه کردند کتکشان زدند احکام صادره در مورد آنها هنوز به ما گزارش نشده است. خودشان این پلورالیزم و آزادیخواهی و دموکراسیشان این است. دوتا سالن دوتا دانشگاه را که گرفتند بچه مذهبیها که مخالفشان است میگیرند میزنند محاکمه میکنند و کتک میزنند بعد هم میگویند اینها دانشجو نیستند. میگوید در تهران اخیراً در چند دبیرستان نیز دانشآموزانی شعار دادند به ما گفته شده حتی شعار مرگ بر خمینی شنیده شده است ولی منابع ما هنوز تأیید نکردهاند. تاکنون چند تظاهراتی که در این چنند ماه علیه خمینی گزارش شده است صرفاً چند تظاهرات بسیار کوچک بوده است سفارت تخمین درستی از حد و حدود این تظاهرات که خبرهای پراکندهاش به ما رسیده ندارد. بعضی گفتهاند که ممکن است حداثر همهشان روی هم چند هزار شده باشند همان خبر که بی.بی.سی قرار شده اعلام کند و اعلام کرد. بعد میگوید متقابلاً اینها در برابر راهپیماییهای طرفداران خمینی چیزی به حساب نمیآید چون آنها فقط در تهران جمعیت میلیونی به خیابان میآورند بنابراین ما هنوز راه داریم تا برسیم به این که در برابر میتینگهای اینها بتوانیم میتینگهایی بیاوریم که بگوییم مردم دو دستهاند همهشان با شما نیستند، همهشان حزباللهی نیستند که مرگ بر شاه و مرگ بر آمریکا بگویند، یک عده هم ضد شما هستند. میگوید هنوز تا آنجا راه داریم ولی باید براندازی بشود. بعد طرحهایی که دارد این که با روزنامهها باید چه کار کنند، بعد، غیر از دانشگاه، باید تحصّن در مدارس و دبیرستانها را جدی پیگیری کرد. درگیری دانشجویان مذهبی و چپ و لیبرالها را باید دامن زد. یک مدرسه عالی دانشجویان دختر 29/ اکتبر خبر رسید که حدود 10- 20تا دختر تظاهرات کردند و علیه پاسداران انقلاب شعار دادند اما این تظاهرات توسط دانشجویان دختر دیگر مورد حمله قرار گرفت. خلاصه دخترها با همدیگر درگیر شدند و کتک و کتککاری کردند و در این درگیری از زنجیر هم استفاده شده است. چند دختر از دو طرف مجروح شدند. 3 روز قبل از فتح لانه، دارد رصد میکند که دانشگاه ملی شهید بهشتی چه شده، مدارس راهنمایی چه شده، گفتند یک تظاهراتی را بگردیم این را آسمان ریسمان کنیم! بزرگ کنیم. میگوید در یک جا هم بین دو گروه دانشجویان درگیری شد که یک عدهای زخمی شدند پاسداران خمینی دست به تیراندازی هوایی زدند که یکدیگر را کتک نزنند و از هم جدا بشوند. یکی از استادانی که برای سفارت گزارش میآورد در دانشگاه، به مأمور سیاسی سفارت گفت ما امیدواریم چند گروه از دانشجویان با شعارهای ضد خمینی را بتوانیم با هم منسجم کنیم. حتی چند روز پیش موفق شدیم یک گروه کوچک دانشجویی در صحن دانشگاه سرود شاهنشاهی را خواندند، سرود پهلوی که ما مجبور میشدیم زمان شاه میخواندیم، میگوید 7- 8 تا دانشجو را توانستیم سازماندهی کنیم که بروند وسط دانشگاه دختر و پسر دست همدیگر را بگیرند و سرود شاهنشاهی خواندند. چند ماه بعد از انقلاب، میگوید باید این جرأت را تقویت کنیم سرود ملی خاندان پهلوی را. و اما متأسفانه این اعتراضات و تظاهرات بسیار محدود، کوچک، نامنسجم و در چند کوچه و خیابان فرعی شهر بوده است ولی سطح شهر در کنترل طرفداران خمینی است و میتینگ مخالفان خمینی محوطه مشخصی ندارد مخلوطی است از هواداران کمونیزم و اسلام و آمریکا، این اسلام هم که میگوید همان اسلام آمریکایی است! این مذهبیهایی که ضد امام بودند جریانهای مخالف خمینی یکی کمونیستها و چپها هستند، یکی طرفداران آمریکا و رژیم پهلوی، و یکی هم مذهبیهایی که با خمینی نیستند ما باید بتوانیم این سه گروه را علیه خمینی با هم متحد کنیم. تظاهرات دانشجویان حداقل به خواسته انگیزههای بیشمار و گروههای متفاوت پیچیدهتر است. اعتراض کنندگان از دو طرف با هم درگیر میشوند حتی در هنرستانها و مدرسه فنی اخیراً خبری به ما رسیده است. همه را دارند یکی یکی کنترل میکنند.
این بحث مطرح شده که باید در کلاسهای درس در مدارس راهنمایی و دبیرستانها این بحثهای سیاسی بین چپها و مذهبیها ترویج و آزاد شود. فارغالتحصیلان دبیرستانها و دانشگاهها اعتراض دارند که بازار کاری وجود ندارد. و ما همه بیکار هستیم. حدود 6 ماه گذشته است، با وجود این که احکام دولت باعث این مشکلات شده دولت موقت ایران تلاشی در جهت توقف این تظاهرات نمیکند. دانشآموزان ایران در سال 57 تجربه اعتصابات و تظاهرات اما به نفع خمینی و علیه شاه و آمریکا را دارند. احتمال کمی وجود دارد که ما بتوانیم آن تجربیات را علیه خمینی فعال کنیم. چون اغلب اینها با خمینی هستند.
یک سند دیگر، راجع به تظاهرات و شعارنویسی ضد آمریکایی. 11/ آبان، دو روز مانده به 13 آبان و فتح لانه، سفارت آمریکا به وزارت خارجه، میگوید که 1) در سطح وسیعی در خیابانهای تهران دارند شعار علیه آمریکا مینویسند قبلاً هم بود ولی اینقدر نبود. اطراف سفارت تا ظهر امروز جمعه آرام است فعلاً نشانی از این که تظاهرات مثل دیروز شدیداً ضد آمریکایی از طرف دانشجویان و دانشآموزان باشد وجود ندارد. پلیس حکومت به تعداد معمولی حضور دارد. 2) غروب دیروز جمعیت زیادی از امجدیه راه افتاد و شروع به شعارهای تند ضد آمریکایی کردند اما واقعه شدیدی هنوز اتفاق نیفتاده است. دارد بو میکشد و میفهمند که مردم دارند میفهمند اینجا مرکز فتنه است مرکز فساد است و کمکم دارند به سمت سفارت میآیند. دارد حدس میزند. 3) دیوارهای بیرونی سفارتخانه با جدیدترین شعارهایی که از تظاهرات دیروز آغاز شده کاملاً پوشانده شده است برکت این اسپریهای رنگپاش کاملاً مشهود بود. شعارهای مختلف که موضوع همه آنها اینهاست: مرگ بر امپریالیزم، مرگ بر آمریکا و اسرائیل، مرگ بر انگلیس، آمریکا، اسرائیل و انگلیس دشمنان ما هستند، خمینی رهبر ماست، آمریکا دشمن ماست، همه قراردادهای تجاری – نظامی با آمریکا الغا باید گردد سفارت آمریکا این لانه جاسوسی تعطیل باید گردد، این دو روز قبل از فتح لانه است. مستشاران نظامی اخراج باید گردند، مرگ بر آمریکا دشمن مستضعفان. سفارت آمریکا میگوید کلاً آمدند این شعارها را روی دیوارهای سفارت نوشتند. 4) درِ ورودی سفارت در خیابان روزولت با پلاکاردهای بزرگ و پرچمهایی آذینبندی شده است که روی آنها جملات خمینی را نوشته که آمریکا مسبّب اصلی گرفتاریها و مسائل جهانی است، مرگ بر کارتر، مرگ بر صهیونیزم فرزند نامشروع آمریکا. بعد میگوید حتماً باید این پلاکاردها را برچینیم منتهی احتیاج به یکسری مذاکرات ظریف و شاید پنهانکاری با دولت موقت، دولتیها داریم. میگوید در حکومت ایران دوتا جریان است یک جریان رسمی است وزارت خارجه است و دولت است آنها آدمهای خوبی هستند آنها میخواهند واقعاً با آمریکا رابطه برقرار بشود و میگویند بین ما و آمریکا سوء تفاهمی است که باید حل بشود. جریان دوم یک جریان خطرناک افراطی است که پایگاه اصلی آن جوانها هستند مخصوصاض دانشجویان و دانشآموزان و مردم، تودههای میلیونی، در رأس افراطیها هم خودِ خمینی است! او میگوید آمریکا دشمن است ما باید آمریکا سوء تفاهمی نداریم سوء تفاهمی نیست او دشمن است. ما با دشمن مبارزه میکنیم نه مذاکره. میگوید ما باید سعی کنیم از طریق دولت موقت با مذهبیها و لیبرالهای مذهبی، با اینها باید کار کنیم، در روحانیون هم با کسانی مثل شریعتمداری که میگوید اینها خمینی را قبول ندارند و به ما و نمایندگان ما گفتند خمینی افراطی است ما نه طرفدار سقوط شاه بودیم و نه طرفدار مرگ بر آمریکا هستیم. میگوید ما باید با آن تیپ آخوندها و با این تیپ روشنفکرها و این بخش از حکومت، این که در شاخه حکومت باید ارتباطتان نزدیک باشد دیروز که قصد برداشتن پلاکاردها را از روی دیوار سفارت داشتیم موجب تحریک تظاهرکنندگان شد و به ما گفتند اگر آنها را بردارید از دیوارها به داخل میآییم. میگوید جوانها و مردم گفتند حق ندارید که بروید پلاکاردها را بردارید اگر بردارید داخل میآییم! ما برای لحظاتی جا خوردیم ولی در نظر داریم مقاومت کنیم این پلاکاردها حتماً باید برچیده شود. با دولت تماس گرفتیم. تلویزیون ایران ادعا کرده حزب جمهوری اسلامی که حزب افراطیهاست به دعوت حزب اسلامی 3 میلیون نفر در تهران تظاهرات و راهپیمایی کردند و میلیونها نفر در شهرهای دیگر. ما گفتیم این رقمها اغراقآمیز است اما واقعیت این است که نمایش فیلمهای تلویزیون این تظاهرات در تهران یقیناً نشان دهنده یک اجتماع بزرگ و بینظیر بود. میگوید در برابر این تظاهراتهای پراکندهای که ما خوشحالیم فقط حزب جمهوری اسلامی است که حزب حکومتی و حزب انقلاب است به دعوت او سه میلیون آمدند با شعارهای ضد آمریکایی و سخنران آنها هم نمیدانم چی بوده، و ضمن محکوم کردن دولت آمریکا اعلام کردند ما با مردم آمریکا مشکلی نداریم ما با دولت آمریکا دشمن هستیم و پرچم آمریکا را آتش زدند. این که میگویند آقا پرچم آمریکا علامت ملت آمریکاست میگوید اینها پرچم آمریکا را آتش زدند در این تجمع چند میلیونی و گفتند این آرم حکومت آمریکاست و ما با مردم آمریکا دشمن نیستیم. خب اینها نمونههایی از این اسناد و از نمونهها زیاد است که اگر کسی این اسناد را با دقت بخواند و پیگیری کند میبیند که بعد از 40 سال که ظاهراً سفارت آمریکا نیست اما دهها مرکز که همان کار سفارت را دارد میکنند اصلاً داخل هم لازم نیست داشته باشند با این رسانههای امروز و فضای مجازی و این ارتباطات، ولی دقت کنید الگویشان یک چیزهایی مثل قرارداد وثوقالدوله بود. بعد شکست خورده، از چهل سال پیش میگوید دانشجوها و دانشگاهها باید جنگ داخلی بشود تعطیل بشود باید کمک کنیم تظاهرات راه بیفتد شروع کنند حتی به نفع پهلوی حتی به نفع آمریکا شعار بدهند علیه خمینی شعار بدهند درگیری و هرج و مرج بشود و مشکلات اقتصادی. آنجا پیش بینی میکنند که تا چند ماه دیگر، یکی – دو سال دیگر باعث میشود مردم توی خیابان بریزند علیه خمینی تظاهرات کنند و حکومت سقوط کند. همزمان با اینهاست که لانه دو روز بعد فتح میشود و بعد از این توطئهها ادامه دارد. تلاش برای کودتا، ترور، تحریم، جنگ، حمله صدام به ایران، جریانهای تجزیهطلب در کردستان و خوزستان، در آذربایجان، در ترکمن صحرا، در سیستان و بلوچستان، جنگهای داخلی و خیابانی در دانشگاهها یکسره درگیری بعد توی حکومت دو دسته بشوند یک دسته بنیصدر و بازرگان و همان جریانهای غربگرا و تمایل به آمریکا و لیبرال مذهبی و یکی هم جریان انقلابیون به قول اینها افراطیون، در حکومت، حکومت دو شقه و همه جا درگیری است، تحریم و فشار، بعد هم جنگ شروع شد، بعد هم قضیه تروها و تروریزم شروع شده است که بخش مهمی از همین آدمهایشان که در دانشگاه و این طرف و آن طرف شلوغ میکردند همین ها را توی خانههای تیمی مسلّح بردند، و ظرف چند سال حدود ده هزار آدم را ترور کردند. هزاران، یعنی یکی از وحشیترین تروریزمهای جهان. که همین سازمان خلق مجاهدین بودند فدائیان خلق بودند حزب کوموله و حزب دموکرات کردستان و این تیپها. خیلی کشتند. تصور نمیکردند در برابر این همه توطئه انقلاب بماند چه برسد به این که الآن خودشان بگویند گسترش پیدا کرده و منطقه را از کنترل اینها خارج کرده است.
من خواستم به عین عبارات اسناد لانه توجه داشته باشید که چطوری در تک تک دانشگاهها اساتید، دانشجویان، تشکلها، چپ، مذهبی، لیبرال، همه اینها دقیق گزارش داشتند از جمله در همین دانشگاه شما چندین جاسوس داشتند استاد بودند، در مدیریتها و کارمندانش بودند، در دانشجوهایش بودند. اگر یک انقلاب را نتوانند سرکوب کنند شروع میکنند به کادرسازی و نفوذ نرمافزاری در ذهن تصمیمسازان و تصمیمگیران، ممکن است یک کسی چهل سال پیش جزو همین بچههای انقلابی مذهبی بوده که با اینها درگیر بودند بعد از 30- 40 سال استادی شده، مدرکی گرفته، وزیری، وکیلی و غبغبی و شکمی و چاق شده، حقوق نجومی بگیرد! همان آدم! حالا دقیقاًهمان حرفهایی را میزند که آن موقع در اسناد لانه اینها میگفتند که باید بگویند. آن موقع توقعشان این بود که جبهه ملی و ملیگراها میگفتند لیبرالهای مذهبی میگفتند حالا یک عدهای در خود حکومت جمهوری اسلامی باز یک عدهای همان حرفها را الان میزنند دوباره همین حرفهایی که آن موقع میزدند دارند میگویند. الآن هم میگویند در حکومت جمهوری اسلامی دوتا جریان است یک جریان افراطی و خمینی ورهبری فعلی و افراطیون و ضد آمریکایی هستند. اینها باید به حاشیه بروند و ضعیف بشوند. یا حذف بشوند و این جریانی که معتقد است ما با آمریکا اصلاً مشکلی نداریم یک سوء تفاهمی است که حل میکنیم مذاکره میکنیم حل میشود درست میشود یک بده بستانی، یک برد- بردی میشود. شما الآن برد – برد را دیدید که کلاً چه کسی برد؟ یعنی این خط همان خط است من نمیخواهم بگویم این آدمها همان آدمها هستند و اینها جاسوس هستند من نمیخواهم این را بگویم، من میخواهم بگویم این خط همان خط است. چون آن موقع هم که بچهها لانه را گرفتند بازرگان گفت اینها دانشجویان خط امام نیستند اینها دانشجویان خط شیطان هستند! چرا با آمریکا درگیر میشوید؟ بنیصدر اعلام کرد که چرا؟ نباید آمریکا را عصبانی کنیم. بعد معلوم شد و اسنادی بیرون آمد هم از بنیصدر و هم از 8- 7 نفر از آدمهای اصلی خود بازرگان و دولتش که همه اینها با لانه ارتباط داشتند! آن موقع ما نمیدانستیم که چرا اینها از فتح لانه عصبانی هستند؟ اسناد که بیرون آمد کمکم معلوم شد که چرا عصبانی هستند؟ بنیصدر سند دارد از اسناد لانه، از قبل از انقلاب آمریکاییها با او ارتباط داشتند ولی کسی خبر نداشت. اولین دولت انقلاب 4- 5تا آدم دارد یکسره دارد با آمریکاییها دل میگیرند و قلوه میستانند و مدام به آنها میگویند شما چه کار کنید که در ایران بمانید. بیایید با هم همفکری کنیم که چطوری خمینی و افراطیها شکست بخورند. در دولتی که به برکت امام(ره) سر کار آمده است! و سریع آنجا میگویند – حالا وقت نیست برایتان بگویم- و مکرر این تعابیر هست که جریانهای افراطی نمیگذارند که جریانهای میانهرو ایران را کنترل کنند و ایران به آمریکا و انگلیس و غرب نزدیک بشود بعد یک کمی کینه در مسائل مختلف را کنار بگذارد و شعارهای انقلابی و سوپر انقلابی ندهد تسلیم شود و دوباره زیر بلیط ما بیاید منتهی نه مثل شاه آن زمان که کلاً ما سوارشان بودیم. 60- 70 هزار مستشار آمریکایی و انگلیسی و اسرائیلی در ایران بود! همه باید سر همه چیز از اینها اجازه میگرفتند. نفتش، تلویزیونش، رئیس دانشگاهها را سفارت آمریکا باید تعیین کرد، سفیر و وکیل و وزیر را همه را اینها باید انتخاب میکردند شاه بدون اجازه اینها آب نمیخورد، هواپیماهای ما را برمیداشتند میرفتند... آمریکاییها هواپیمایی که به ایران فروخته بودند برداشتند میرفتند ویتنام ویتکنگوها را بمباران میکردند نه این که اجازه میگرفتند اصلاً خبر نمیدادند! بعد مدتها بعد شاه بعد از انقلاب فهمیده، مادر شاه در خاطراتش میگوید یک وقتی دیدم محمدرضا کز کرده نشسته، گفتم چه شده؟ گفت که من که هرچه آمریکاییها میگویند به حرف گوش میکنم چرا دیگر اینقدر تحقیر میکنند الآن من فهمیدم مدتی است که نیروهوایی ما میرود مردم ویتنام را به نفع آمریکاییها بمیاران میکند! به من خبر هم ندادند! بعد میگویند نباید دخالت در امور خارج کرد بعد زمان شاه به دستور آمریکا و انگلیس، ارتش ایران که ارتش و اسلحههایش در خدمت آنها بودند چندین جا دخالت نظامی در کشورها کرد منتهی علیه ملتها، علیه انقلابها و به نفع آمریکا و انگلیس. اسرائیل که با 5- 6تا رژیمهای عربی جنگیده و همه آنها را شکست داده و یک مدتی هم به آن نفت ندادند رسماً شاه ایران جبران کرد و نفت اسرائیل را کامل مفت تأمین کرد! چندتا هواپیمای اسرائیل سقوط کردند شاه ایران بلافاصله اعلام هم نمیکردند اینها بعداً اسنادش افشاء شده، بلافاصله چندتا هواپیمای جنگی فانتوم به ارتش اسرائیل هدیه داد. چریکهای چپ علیه حکومت عمان که انگلیسی بوده و هست قیام کردند جنبش آزادیبخش ظفار در عمان، علیه حکومت عمان. حکومت عمان انگلیسی است مثل قطر و امارات که رسماً حاکمان این ها رئیس پلیسهایشان، رئیس شکنجههایشان همه چیزشان انگلیسیها و آمریکاییها هستند رسما آنجا هستند از آن موقع بودند هنوز هم هستند. انگلیس برای این که خودش از منت آمریکا در بیاید آن موقع یمن جنوبی دست چپها و کمونیستها بود یمن شمالی دست آمریکاییها و بلوک غرب بود. چریکهای یمن جنوبی و چپها کمک میکردند و چریکهای ظفار علیه حکومت عمان و علیه انگلیسیها و آمریکاییها. حکومت عمان نتوانست اینها را سرکوب کنند و مناطقی را گرفتند. انگلیس و آمریکا به شاه ایران دستور داد ارتش ایران چندین هزار نیرو در عمان رفت دخالت در یک کشور دیگر، برای کشتار مردم و چریکهای آنان که منافع انگلیس و آمریکا به خطر نیفتد! خب این رژیم شاه که میگویند دخالت نمیکرده! حالا که میگویند نه لبنان، نه غزه، نه بوسنی، نه افغان، نه سعودی و نه عراق، آن موقع هم این کارها را میکردند منتهی به نفع اربابانشان دخالت میکردند. ارتش شاه به دستور آمریکا و انگلیس همه جا دخالت میکرد در عراق همان موقع دخالت میکرد در کردستان عراق علیه چپهای عراق، در عمان و ظفار دخالت کرد، بحرین را که داده هیچ کل کشور رفته است، در ویتنام با اسلحه جنگیدند، در ویتنام یک بخشی از یگانهای رزمی ارتش آمریکا نیروهای ایرانی بودند! اینها آن موقع افشا نمیشد بعداً افشاء شد. اتفاقاً الان عکسها و فیلمهایش هست. تلویزیون ما بطور مستند دارد پخش میکند که افسران و خلبانهای ایرانی که در ویتنام دارند مردم ویتنام را بمباران میکنند. به اسرائیل علیه فلسطین کمک میکند حالا اگر به فلسطین و لبنان علیه اسرائیل کمک کنی این بد است و دخالت در خارج است و... خواهران و برادران خیلی هوشیار باشید اگر همین تاریخ گذشته را درست بخوانید میبینید مشکلات امروز همان مشکلات است، توطئهها همانهاست، ابزارش یک کم پیچیدهتر شده و تجربیات بیشتری پیدا کردند و الا خطوط کلی و اصلی همچنان همان خطوط است. اگر دوستان فرمایشی دارند بفرمایند ما هم استفاده کنیم سؤالی؟ نکتهای؟ اعتراضی؟
یکی از حضار: اگر اشتباه نکنم یک جایی در صحبتهایتان گفتید که ما با کسی مذاکره میکنیم که دشمن ما نباشد ما با دشمن جنگ داریم؟ الآن چه به صورت است ما باید با چه گفتمانی جلو برویم که این مذاکرهای که دارد انجام میشود یا میخواهیم انجام بدهیم یا نمیخواهیم انجام بدهیم، به چه صورت انجام بشود که از اصول آن فاصله نگیریم و همچنان بتوانیم مذاکره را انجام بدهیم؟
جواب استاد: ببینید مذاکره برای مذاکره که معنا ندارد و مذاکره که برای هدف نیست. مذاکره وسیله است چه مذاکره خائنانه چه مذاکره خادمانه. مذاکره خائنانه وسیلهای است در جهت خیانت و سازش و تسلیم. مذاکرات خادمانه وسیلهای است و می تواند باشد در خدمت به خلق. اما این که کسی با کلمه مذاکره یا اسم مذاکره یا اصل مذاکره بطور ذاتی هیچ وقت مشکلی نداشته است هرچه اینها بیشتر کوتاه آمدند و بیشتر مذاکره کردند فشارها و توهینها بیشتر شده و تحریمها بیشتر شده کمتر نشده، قبل از مذاکرات تحریمها اینقدر نبوده است! پس کسی ذاتاً با اصل مذاکره مشکلی ندارد مذاکره بستگی دارد چه کسی با چه کسی بر سر چی و چگونه مذاکره میکنند؟ حالا میشود دستهبندی کرد. آدم قوی ملی وفادار به منافع و حقوق و عزت ملت برود مذاکره کند. آدمهای ضعیف ذلیل منفعل نباید بروند مذاکره کنند اینها نماینده این ملت عزیز نیستند نماینده یک ملت ذلیل هستند. مذاکره بر سر دفاع از حقوق و عزت و منافع ملَت بله باید بشود اما مذاکره برای باج دادن به دشمن و عقبنشینی از منافع و حقوق و عزت یک ملت نباید بشود این مذاکره جائز و واجب آن وقت میشود یک مذاکره حرام و ممنوع است. مذاکرهای که هدف آن دفاع از استقلال و عزت و منافع مردم باشد یا مذاکرهای که میخواهد مدام دنبال وا دادن و وادادگی و ساخت و پاخت و انفعال است خب حکم اینها فرق میکند. بعضیها میگویند آقا پیغمبر هم مذاکره کرد! بله مذاکره کرد اما چطوری مذاکره کرد و چه گفت؟ چه شنید؟ نتیجه آن مذاکره چه شد؟ نتیجه مذاکره و صلح حدیبیه فتح مکه شد. نتیجه آن مذاکره این بود که مسلمین حق داشته باشند بدون سلاح به زیارت خانه خدا و مکه بروند چون قبلاً سایه این ها را با تیر میزدند! صلح امیرالمؤمنین، امیرالمؤمنین با معاویه صلح کرد حکمیت، خود حضرت امیر(ع) فرمود این صلح تحمیلی و خیانت بود و از یک طرف خریت بود از یک طرف در خوارج ولی خب در آنجا امام(ع) یک کلمه از حرفشان کوتاه نیامدند یا آتشبس بود نه یک سازش. آقا امام حسن(ع) با معاویه قرارداد صلح امضاء کرده است, خب برو ببین امام حسن(ع) در این مذاکرات چه گفته؟ او چه گفته و متن قرارداد چه بوده؟ اتفاقاً آنجا هم معاویه بعداً قرارداد را پاره کرد و امام حسن(ع) قبل و بعد از قرارداد صریح میگوید اینها نامشروع هستند و این یک کودتا و یک تجاوز است و... یک کلمه حرفهای امام حسن خلاف واقع نشد. امام حسن(ع) میگوید اگر کنار من ایستادید من تا آخرین تیر و تا آخرین نفر با اینها میجنگیدم ولی حالا که شما وضعیت طوری شده که ممکن است شما بیایید یعنی نیروهای امام بیایند و امام حسن(ع) را تحویل معاویه بدهند! پشت جبهه توی قرارگاه خودشان امام حسن(ع) را ترور کردند. امام حسن(ع) به معاویه چه گفته و چه شنیده؟ و تا آخر امام(ع) مبارزه کردند و تا 10 سال بعد هم امام حسن(ع) ضد حکومت بود و آخرش هم همان معاویه در حکومتش امام را مسموم کردند این چطور مذاکره و صلحی بوده که آخرش هم امام را کشتند؟ آقا امام حسین(ع) با عمرسعد مذاکره کرده! بله مذاکره کرده ولی چه گفته؟ و چه شنیده و بعد از مذاکره چه شده است؟ نتیجه آن مذاکره ظهر عاشورا در کربلا دیده شد. میدانید امام حسین(ع) به عمرسعد چه گفته است؟ به او گفته که بیا این طرف، تو که ما را میشناسی و آنها را هم که میشناسی. تو که پدرت سعدابنابیوقاص هم با اینها نبود با ما هم نبود با اینها هم نبود حداقل بیطرف باش چرا عامل این جنایت شدی؟ گفت که بالاخره شغل و زندگی المأمور و معذور! امام حسین(ع) فرمودند شغل و زندگیات را ما تأمین میکنیم اگر این بهانهات هست؟ گفت خانه دارم امکانات دارم باغها و ویلاهایم چه میشود؟ امام حسین(ع) گفت من آن را هم برایت تأمین میکنیم اگر بهانهات این است؟ گفت آقا راستش اینها بهانه است خانوادهام زن و بچهام در خطر هستند! امام حسین(ع) در کربلا مذاکره کردند، فرمودند ما نیروهایی داریم که خانوادهات را مخفی کنیم فراری بدهیم و دور از دسترس اینها میبریم با امکانات راحت در امنیت زندگی کنند. امام(ع) همه بهانهها را از او گرفتند بعد گفت که آقا اگر راستش را بخواهی به من وعده حکومت تهران را دادند همین ری. ری همین تهران است. کربلا هم آمالش تهران بود. امام حسین(ع) فرمودند که از گندم ری نخواهی خورد، تهران را به تو نمیدهند تو را مصرف میکنند و دور میاندازند این هم برداشت گفت که آقا حالا گندم تهران نشد ما به نام جوی آن هم راضی هستیم! این مذاکره حسین(ع) با عمرسعد است. این کجا؟ مذاکرهای که بعضیها میگویند کجا؟ بعد هم حالا اگر 7- 8 سال پیش میگفتیم آقا مذاکره کنیم شاید درست بشود! حالا اگر کسی بگوید مذاکره، نتیجهاش را مثل روز روشن همه دیدند یک دوره تجربه بود ما خیلی ضرر کردیم ایران به لحاظ اقتصادی و سیاسی در این قضایای برجام صدمه خورد به تمام تعهداتش بلکه بیشتر عمل کرد و آنها به هیچی عمل نکردند نه آمریکا نه اروپا. ولی یک نقطه مثبت دارد نسل شما دیدید که اینها چطوری قول و وعده میدهند ولی عمل نمیکنند. این که قرآن میفرماید به سوگند و تعهدات کفار اعتماد نکنید حالا شما دیدید که چرا. وقتی میبینید صادقانه هرچه میخواهند امضاء میکنی و میدهی کل هستهایات را تعطیل میکنی آن یکی را میدهی و همه کارها را پیش پیش میکنی ولی تا آخر آنها هیچ کدامش را عمل نمیکنند بعد توهین میکند پاره میکند تحریمها را بیشتر میکند بعد اروپا هم که این وسط واسطه است تا همین الآن یک قدم برنداشته! نه انگلیس نه فرانسه نه آلمان. یک قدم به هیچ کدام از تعهداتشان عمل نکردند در تحریم بیشتر دارند کمک میکنند. یک تجربه و آزمونی بود که بالاخره لازم بود تجربه بشود. شاید در ذهن بعضیها بود که شاید 30 است مدام مرگ بر آمریکا میگویید؟ خب یک بار هم مذاکره کنید آنها که دارند میگویند بیایید مذاکره کنید همه هستهایتان را به رسمیت میشناسیم هم تحریمهایتان را برمیداریم هم کمکتان میکنیم طبق برجام، اینها باید در هستهای شدن ما کمک کنند. هیچ کدامش را عمل نکردند. بعد از مذاکرات و عقبنشینیهای ما تحریمها از تمام چهل سال گذشته بیشتر شده است توهینها بیشتر شده، تهدید به جنگ اتمی ما را کردند الآن هم که لحظه به لحظه میگویند اینجا را هم فلان میکنیم آنجا را هم فلان میکنیم میگویند تا ملت شما بگویند غلط کردیم! من اصلاً میگویم ما مذاکره را سادهلوحانه نگاه میکردیم الآن دیگر حتی کدام احمق به مذاکره با آمریکا و اروپا میتوااند امید ببندد؟ به جز احمق هیچ کس دیگر. مسئولین هم گفتند که هرکس بخواهد با آمریکا مذاکره کند دیوانه است! خیلی جالب است همین اواخر این را گفتند، هم میگویند هم این کار را میکنند. دیگر الآن چه کسی میتواند از خوشبینی و از حُسن ظنّ آمریکا و انگلیس و فرانسه صحبت کند؟ خب اینها در روز روشن توی چشمان ما نگاه کردند امتحانشان را دادند. ما هیچ وقت مثل امروز تحریم نبودیم. موقعی که مذاکره نمیکردیم و مرگ بر آمریکا شدیدتر میگفتیم اینقدر تحریم بودیم، اینقدر توهین نبود، اینقدر تحقیر نبودیم. الآن به نظر من یک آزمایش خوبی بود حداقل شما در 40- 50 سال آینده دوباره از این سوراخ گزیده نشوید. این یک مستندی باشد که بدانید به آمریکا نمیشود اعتماد کرد به انگلیسها نمیشود امید داشت. اینها دویست سال است اول انگلیسها بعد آمریکاییها و صهیونیستها این ملت را غارت کردند اینها پیشرفت ما را نمیخواهند اینها فقط مانع پیشرفت ما میشوند. آمدند چهارتا استاد فیزیک را ترور کردند. چرا؟ چون شما دارید در فیزیک هستهای به رده یک جهان دارید میرسید. اینها اینطوریاند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی