همه؛ امربمعروف، نهی ازمنکر (اصلاحات دائمی اجتماعی)
نشست (حضور مردم در صحنه، چگونه؟) _ پرسش و پاسخ _ ۱۳۹۰
بسمالله الرحمن الرحیم
یکی از حضار: مقام معظم رهبری میفرمایند که مگر لازم است که دولت وارد شود یا دستگاه قضایی مستقیماً وارد شود. خود مردم باید وارد بشوند خود مردم باید نهی کنند. البته دولت، مجلس، شورای اسلامی، دستگاه قضا موظف هستند که نهی از منکر را پشتیبانی کنند این وظیفه آنهاست. جدا از مردم، این قضیه همگانی بودن امر به معروف و نهی از منکر، ایشان میفرمایند که من چند سال است که گفتهام امر به معروف و نهی از منکر، اما همه نمیکنند، همه تجربه نمیکنند میگویند آقا چرا اثر نمیگذارد. تجربه کنید؛ چرا عدهای از گفتن ابا میکنند یک عده بر اثر شرح نفس از گفتن ابا میکنند یک عده هم خیال میکنند که گفتن فایدهای ندارد. این که در این تذکر لسانی حضرت آقا خیلی جملات تأکیدی را بکار میبرد. مثلاً به عنوان نمونه ایشان میفرمایند، میخواهم بگویم که – چون خواندنش طولانی است - سؤال من این همگانی بودن آن است. آقا یک جایی میفرماید حتی آقا میفرماید هزار نفر به یک نفر، مستلزم این است که ما یک گروهی یا کار تشکیلاتی انجام بدهیم. خب یعنی شما موافق هستید که اگر بخواهیم این تشکیلات را انجام بدهیم یکسری مشکلات برای این کار داریم.
جواب استاد: خب معلوم است همه کارهای دنیا مشکل دارد مخصوصاً امر به معروف و نهی از منکر که جزو مشکلترین کارهاست و الا اگر مشکل نبود که همه از آن فرار نمیکردند. گاهاً البته یک راه حل خاص ندارد، مشکلات را باید تجزیه کرد، دید هر کدام چیست؟ منشآ آن چیست و روش برخورد مؤثر با آن چیست؟ یکسری منکرات اجتماعی است، یکسری فردی است، یک بخشیاش سیاسی است، یک بخشی اقتصادی است، بخشی رسانهای است، همه اینها را باید تفکیک کرد و هرکسی هم باید به توان خودش نگاه کند ببیند چقدر میتواند.
یکی از حضار: از نگاه شما یک جوان 20- 25 ساله به درد این کار میخورد یا نمیخورد؟
جواب استاد: نگاه من به درد نمیخورد اسلام تکلیف را روشن کرده است هرکس در هر حدی که میتواند و احتمال تأثیر میدهد باید اقدام بکند. یکی از مشکلات این است که احکام فقهی ابتدایی امر به معروف و نهی از منکر را خیلی از دوستان نمیدانند حتی به رسالهها مراجعه نمیکنند که ببینند در رساله چه گفتهاند. ببینید از قبل از امام(ره) اکثر مراجع بحث امر به معروف و نهی از منکر را تقریباً از رسالهها حذف کرده بودند که خود همین هم یک فقه غیر اجتماعی و غیر حکومتی، یعنی یک فقهی که فقط به آداب عبادی شخصی بسنده میکرد امام یکی از خدمات مهمی که کرد این بود که گفت چطوری است که نماز و روزه نماز و طهارت و نجاست همه هست اما امر به معروف و نهی از منکر که جزء فروع قطعی دین است و احکام واجب است چطور این را بحث نکردند لذا این بحث اضافه شد. شما در تحریرالوسیله دوستان مراجعه بکنند البته اینها بخشی از احکام است راجع به این مباحث خیلی میشود بحث کرد آیات، روایات، بحثهای عقلی، یک بخشیاش هم در حوزه سازماندهی اجتماعی است همه اینها باید درست دیده بشود جون هدف، تأثیرگذاری است بعضیها فکر میکنند امر به معروف و نهی از منکر، باید کار خودت را در هر صورت بکنی میخواهد تأثیر بکند میخواهد نکند! رفع تکلیف باید بشود لذا تکلیف تأثیرگذاری است نه تکلیف من یک کاری را بکنم البته تقریباً میشود گفت هیچ امر به معروف و نهی از منکری نیست که تأثیرگذار نباشد ولی تکلیف محور آن تأثیرگذاری است هرچه که تأثیر آن را زیاد بکند آن واجب میشود هرچه که تأثیر را کمتر کند آن میشود حرام. مثلاً در رساله میفرمایند که اگر کلام جنابعالی تأثیر دارد کلام من تأثیر ندارد اینجا من نباید جلو بیفتم چون اکثر عکس میگذارد چون هدف اصلاح و تکامل فرد و جامعه است هدف این نیست که ما یک چیزی گفته باشیم و رفته باشیم. یک وقتی اگر میبینید گفتن من یا این نحو گفتن من، یا این زمان گفتن و این مکان گفتن، این ادبیات را میبینید ضد تأثیر است چنین وظیفهای را شما ندارید واجب که نیست هیچی بلکه از بعضی از جهات ممکن است حرام هم بشود ولی وقتی بر یک کس دیگری فلان شخص دخالت دارد آن بر او واجب عینی میشود و دیگر بر او واجب کفایی هم نیست در آن لحظه دیگر واجب عینی است چون واجب کفایی را هم میدانید که واجب عینی موقت است مادام که منبع کفایه نیست بعد عینی میشود. یک جا میبینید یک منکری است یک ضد ارزشی است که شخصی نمیتوانید در برابر آن بایستید باید دسته جمعی بایستیم همین که شما گفتید خب اینجا حتماً تشکیلات لازم میشود منتهی تشکیلات باید عقلاً و اخلاقاً همه چیزش شرعاً رعایت بشود که در جهت همان مسیر باشد لذا حتی میگویند در رساله و در بحث فقهی میگویند در امر به معروف و نهی از منکر نیت و قصد قربت هم حتی شرط نیست اگر قصد قربت کردی شما خودت هم پاداش میبری رشد معنوی میکنی اگر قصد قربت هم نکردی باز هم امر به معروف و نهی از منکر اگر به روش درست انجام بدهد تأثیر خودش را دارد چه چیزی تأثیر آن است؟ جلوی رشد یک ستم، یک ظلم و یک فساد را میگیری.
یکی از حضار: پس روش نادرست هم باشد اشکالی ندارد؟
جواب استاد: روش نادرست نگفتیم نیّت گفتیم. روش باید درست باشد. فقهاء میگویند حتی اگر شما قصد قربت نکنید مثلاً میخواهید پز بدهید اصلاً میخواهید ریا کنید برای پز یک کسی دارد کار ضد ارزشی انجام میدهد مثلاً به یک مقدساتی اهانت کرد یا دنبال دختر مردم افتاده یا دارد از یک جایی دزدی میکند یا دارد حرف خلاف حقی بزند شما حتی اینجا برای این که پیش رفقایت پز بدهی شروع کنی این را امر به معروف و نهی از منکر کنی یعنی در برابر او مقاومت کنی باز واجب و تکلیفت را انجام دادی البته دیگر مرتکب حرام نشدی یعنی گناه از جهت ترک امر به معروف نکردی اما پاداش رشد که مخصوص به نیّت تو بود آن رشد را نکردی. یعنی این مسئله اینقدر مهم است. سکوت نکردن و بیتفاوت نبودن. یعنی حتی میگویند اگر ریا هم در آن باشد تکلیف ساقط نمیشود تو واجبت را انجام بده و حساب آن ریا جداست. اصلاً خود تشکیل حکومت برای چیست؟ استدلال فقهی این است. رئیس شدن که هدف نیست که یک عدهای کنار بروند و یک عده دیگری بیایند رئیس بشوند! بعد بگویند آن عده شخصاً عرق میخوردند نماز نمیخواندند اینها شخصاً در خانههایشان مثلاً نماز میخوانند مشروب نمیخورند. اصلاً هدف این نیست. هدف حکومت این است که در نحوه حکومت، آثار حکومت، آن آثاری که به گسترش ارزشهای الهی در تضعیف ضد ارزشها کمک میکند، محو یکسری بیعدالتیهایی بدون تشکیل حکومت و ولایت امکان ندارد. - شما الآن جوابتان را گرفتید؟ یک اشکال ما این است که دوستان سؤال میکنند اما به جواب آن گوش نمیکنند! فکر میکنند سؤال کردن تکلیف است باید جواب را گوش کنید من دارم جواب شما را میدهم – شما میفرمایید این دغدغه چرا نیست؟ دارم میگویم برای این که با ارزشها و مفاهیم آشنا نیستیم فکر میکنند هم متدینین و هم آنهایی که منکر انجام میدهند اکثر ما فکر میکنیم این یک امری است که شد شد نشد نشد! من دارم همین را میگویم. میگویم فقهای ما در رساله میگویند حتی اگر ریاکارانه هم امر به معروف و نهی از منکر بکنید باز واجب است که بکنید. من دارم جواب سؤال شما را عرض میکنم که میفرمایید این دغدغه نیست، بله نیست ولی باید این دغدغه را با گسترش این ارزشها ایجاد کرد یعنی میگویند اصل تشکیل حکومت، یعنی امر به معروف و نهی از منکر اینقدر مهم است که برایش میشود و باید برایش انقلاب کرد، هزاران شهید بدهی، حکومت تشکیل بدهی. اینها برای همین امر به معروف و نهی از منکر است منتهی یک نکتهای هست رعایت مراتب، عقلانیت، تکنیک در تأثیرگذاری، در فقه ما و در روایات میگویند اگر شما با یک لبخند بتوانی تأثیربگذاری باید آن کار را انجام بدهی، واجب شرعی است. اگر با اشاره دست جلوی ضد ارزش را میگیری همین کار را باید بکنی حق نداری بروی یقهاش را بگیری. اگر با یک نگاه و با یک لبخند با یک مقاله میتوانی در آن مورد خاص تأثیر بگذاری حق نداری با فحش دادن شروع کنی، اصلاً فحش که نباید بدهیم مراتب را باید رعایت کرد. این که میگویم عین فتوای فقهای ماست که اگر مبارزه با یک منکر و ضد ارزش با یک اشاره، با یک اخم شدنی است حرام است که جلوتر رفتن. این فتوای فقهای ماست بروید فتوای امام(ره) را در تحریرالوسیله ببینید. حرام است که توهین کنید اگر با آن کار انجام میشود. یک وقت هست طرف مشکل نظری ندارد هرچه هم شما میگویید تأثیری ندارد آنجا لازم میشود. آنوقت اقدامات عملی فراتر از اشاره و نصیحت، مربوط به حکومت است اشخاص نباید وارد شوند مثلاً بگویید من لبخند زدم صحبت هم کردم – خدا رحمت کند – شهید صالحیان رفیق ما بود در والفجر مقدماتی شهید شد دانشجوی دندانپزشکی بود خیلی پسر گل و زرنگی بود. یک بار از من پرسید امر به معروف و نهی از منکر چطوری است؟ گفتم مراتب دارد باید از مرتبه خیلی آرام و دوستانه و تشویق و لبخند شروع کرد بعد تا تهش رفت. بعد گفت تهش کجا میرود؟ گفتم تا جهاد و شهادت میرود. حکمش هم همین است منتهی هر کدام از اینها شهادت دارد. ایشان رفت، پسفردایش آمد دیدم سر و دماغش همه شکسته است همه جایش را باندپیچی کرده است گفتم سید چی شده؟ گفت هیچی نهی از منکر کردم. گفتم چطوری چه کار کردی؟گفت توی یک کارگاهی تابستان داشتیم کار میکردیم این یک رادیوی نمیدانم کجا را روشن کرده بود رادیو آمریکا بود هی داشت ترانه و آهنگ میگذاشت یک بار به او گفتم برادر خاموش کن! گفت نه نمیخواهم من هم یک مشت زدم، بعد او هم با آچار توی صورت من زد! گفتم فاصله برادر خاموش گفت تا مُشت، هنوز خیلی مسائل باید طی شود. بعد هم با کتککاری که نمیشود شرایطی دارد. اما اثر. کسی با بهانه بگوید آقا حرفهای ما اثر ندارد چرا اثر دارد. همین که شما میفرمایید توی خیابان همه تذکر بدهند واقعاً بنده اگر تخلفی بکنم شما رد بشوید یک تذکر بدهید من به این اولی میگویم به تو چه مربوط است! نفر دومی از آن طرف میآید او هم همین را بگوید، نفر سوم بگوید بنده دیگر میبُرم. قطعاً تأثیر دارد. تقریباً میشود گفت هیچ امر به معروف و نهی از منکری بیتأثیر نیست ولو افشاگری ولو بفهمد که مخالف هست گفتند ولی اگر در مواردی دیدید اثر ندارد ... حتی میگوید اعتراض شما حجم یک بیعدالتی و فساد را کم میکند ولو ریشهکن نمیکند باز هم واجب است تو نباید بگویی من یا اقدام نمیکنم یا اقدام میکنم به شرطی که کل آن محو بشود یا میگویند طرف دچار یک گناه و فساد بزرگ است با اعتراض و انتقاد شما دست از آن فساد بزرگتر برمیدارد و سراغ یک فساد کوچکتر میرود ظلم بزرگ را که به صد نفر ظلم میکند را رها میکند و میرود به ده نفر ظلم میکند باز هم واجب است. پس تأثیر همیشه و همواره هست. یک وقت میگوید ممکن است با یک بار گفتن تأثیر نداشته باشد تکرار آن واجب میشود. یک وقت ممکن است بگویی با ابزار غیر هنری تأثیر آن کم است کار هنری و رسانهای واجب میشود. بنابراین حتماً تشکیلاتسازی و هرچه که به این قضیه کمک کند و تأثیر آن را بیشتر کند بیشک مؤثر است بخصوص امر به معروف و نهی از منکر دستهجمعی حتماً مؤثر است. شما سؤالتان را تکمیل کنید بعد من سراغ بقیه دوستان بروم.
یکی از حضار: جمله مقام معظم رهبری این است که گناهکار هم فقط بدحجاب نیست، که بعضیها فقط به مسئله بدحجابی چسبیدهاند. این یکی از گناهان است و از خیلی گناهان کوچکتر است خلافهای فراوانی از آدمهای لاابالی در جامعه وجود دارد: خلافهای سیاسی، خلافهای اقتصادی، خلاف در کسب و کار، خلاف در کار اداری، خلافهای فرهنگی. اینها همه خلاف است. ولی بعضیها میگویند در مورد همین مسئله بدحجابی چرا شما هیچ حرکتی نمیکنید چرا کاری انجام نمیدهید. باید ریشه را بزنید یا تغییر کنند.
جواب استاد: ببینید این دو وجه است یکی این که بگوییم چون بقیه به وظایفشان عمل نمیکنند مثلاً رسانهها، نهادهای فرهنگی ما هم به وظیفهمان در حد توان خودمان عمل نکنیم این غلط است. چون فلانیها عمل نکردند اختیاراتشان بیشتر است من که اختیاراتم کمتر است پس من چرا عمل کنم؟ این حتماً استدلال غلطی است. اما یک وقتی ممکن است شما بگویید من اگر در این عرصه وارد بشوم به این شیوه و امکانات من، ممکن است تأثیر معکوس آن بیشتر باشد تا تأثیر خودش. در گسترش ارزشها و مبارزه با ضد ارزشها. نه این که به من چه صدمهای میخورد؟ ببینید یک وقتی شما میگویید من برای این که خودم صدمه نخورم به وظیفهام عمل نکنم این بد است یک وقت میگویید این نیست ولی اگر من الآن را بگویم این معلوم نیست تأثیر این گسترش ارزشها باشد بلکه ممکن است عکس آن باشد. در بحثهای روایی و فقهی میگویند اگر سکوت و بیتفاوتی و عبور ما و شما باعث بشود آنهایی که دارند آن کار را انجام میدهند جرأتشان بیشتر بشود یعنی رشوهخوار جرأتش بر رشوه، فساد اخلاقی هم جرأتش بر فساد اخلاقی، هر کسی در هر گناهی که انجام میدهد جرأت او بیشتر بشود میگویند سکوت حرام است مثل شرابخواری است در روایت دارد اگر شما از کنار یک مجروحی رد بشوید او را کمک نکنید، شما او را مجروح نکردید یکی دیگر مجروح کرده، یکی دیگر او را مجروح کرده اما از کنار او بیتفاوت رد بشوی در قتل و جراحت او شریک هستی. عین این مسئله در مسئله ارزشهای اجتماعی است بعنی بنده اگر میدانم که اینجا نگاه من، سکوت من، حرف من تأثیر دارد ولی بیتفاوت رد بشوم و بگویم خودم را در زحمت نیندازم این در روایات و فقه میگویند حرام است البته ما به همین حرام عمل میکنیم چون ملاحظه منافع خودمان را مدام داریم! ولی اهمّ و مهم کردن، عقلانیت و قدرت تأثیرگذاری اینها هم واجب است این را کنار بگذاریم باید بگویم باید خشن هم بگویم. یکی از دوستان گفتند امر به معروف و نهی از منکر گفتن، امر و نهی خواش نیست امر و نهی به معنای مطالبه است. چرا، از خواهش شروع میشود اما به خواهش تمام نمیشود موضعگیری باید بکنید قهر کنید جلسه را بهم بریزید اعتراض کنید بیرون بروید گاهی میگویند آن تخلفی که دارد انجام میشود – گوش کنید ببینید در فقه چقدر توسعه میدهند – میگویند یک تخلف اقتصادی و مالی میشود مثل اختلاس و رشوه و دزدی، چه اخلاقی مثل برهنگی و گسترش مفاسد اخلاقی، هر نوع منکری. بله اگر به یک کسی بچسبید و بقیه را رها کنید آنها حق دارند میگویند چطور از همه منکرات یکیاش را گرفتی، چرا درجه بالاترهایش را نمیگویی. شما راجع به هیچی نباید سکوت کنید. میگویند اگر امر و نهی شما موضعگیری شما در آن شخصی که دارد آن تخلف را انجام میدهد در او اثر ندارد ولی باز در دیگران مؤثر است یعنی آن رها نمیکند ولی باعث میشود که بقیه به او ملحق نشوند باز هم واجب است یعنی تقریباً موضعگیری بیتأثیر تقریباً وجود ندارد و بعد میگویند در یک مواردی که ما اگر سکوت کنیم باعث میشود به اسلام اهانت شود یا عقاید مردم و مسلمین ضعیف بشود تردید کنند یا یک فسادی علنی و متجرّی و پررو بشود میگویند آنجا هم سکوت حرام است با این که تو آن عمل را انجام نمیدهی اما با این سکوتت کمک کردی که این کار انجام بشود. حتماً اگر جلوگیری از ضد ارزشها احتیاج به تشکیلات یا حزب دارد یا به تشکیل حکومت، یعنی باید قدرت جمع کنید، مهارت، ارتباطات، رسانه، همه اینها واجب میشود و حتی گزینش افراد. ببینید یک دقتهایی از آن طرف دارند کیلویی برخورد نکردن. مثلاً در یک جمعی نشستند خب 5 نفر درجه آن تخلف را انجام میدهند 5 نفر دیگر 5 درجه، 5 نفر دو درجه، میگویند حق ندارید خطاب به این جمع، یک جوری حرف بزنید که انگار همهتان 10 درجهاید! اینها در فقه ما هست فقهاء فتوا دادند این جزو امر به معروف و نهی از منکر است یعنی به یک کسی که دو درجه گناه کرده حق ندارید یک جوری حرف بزنید که انگار ده درجه گناه کرده است در حد خودش. نکته مثبت آن را باید تشویق کنید نقطه منفی آن را باید عمل کنیم. فقهاء دارند فتوا میدهند اگر در یک جمعی دارید خطاب میکنید نباید بگویید آی شما خانمهای فاسد، یا آقای فلان، شما باید محدود فقط به خودِ آن شخص بگویید حق ندارید به همه سیطره بدهید. ببینید اینها هم هست دو طرف قضیه را باید دید این میشود احکام و اخلاق اسلامی، بگویید کسانی که این کار را میکنم من دارم با آنها بحث میکنم آنها این هستند یا کسانی که دارند آن کار را میکنند فلان... همینطور کلی که یک جوری که انگار همه فاسد هستند! حتی من به شما عرض کنم که همه بیحجابها یکجور نیستند من نمیگویم که نباید به بعضیهایشان چیزی گفت و به بعضیها باید گفت. حالا چون شما الآن دارید روی حجاب بحث میکنید و مهم هم هست این را بدانید. من یک وقت تقسیمبندی کردم که حدود 13- 14 نوع بدحجابی هست همهاش یک جور نیست. یک عدهای فاسد اخلاقی و اهل فحشا هستند یا فردی یا تشکیلاتی، با اینها قطعاً باید محکم برخورد کرد. یک عده هستند اصلاً ناآگاه هستند و اصلاً واقعاً نمیدانند. من خانمهای بیحجاب و بدحجاب در فرودگاه دیدم که نشسته یک تسبیح بلند هم دستش هست حجاب ندارد ولی یکسره دارد ذکر میگوید! خب این معلوم است که بیدین و فاسد نیست این نادان است با این باید یک جور برخورد کرد با دیگری یک جور دیگر. یا یک کس دیگری تنبل است نه این که بیدین و فاسد باشد، حوصله ندارد، ایمانش اینقدر نیست که حجابش را درست کند همینطور ولنگار است. یکی دیگر هست که در محیط بد بزرگ شده است مادرش، مادر بزرگش، خالههایش همه همینطور هستند این همینطوری بزرگ شده و کسی با او حرفی نزده است حتی من به شما بگویم یک مورد یک خانمی آمد پیش من به من گفت – حدود 40 و چند ساله داشت – گفت فلانی من به خودم میرسم توی خیابان میآیم برای این که سن من 42 ساله شدم هنوز ازدواج کردم یک جوری عرضه کنم که کسی ببیند بالاخره یکی بیاید ازدواج کنیم من به این خاطر این کار را میکنم نه این که فاسد باشم. ببینید شما این را با آن زنی که اهل فحشا هست که نباید یک طور تعریف کنید. من نمیگویم به او تذکر بده به آن یکی نده، به همه باید تذکر داد ولی هرکسی مناسب خودش. این که هرکس را دیدیم اینطوری هست مثل این که با یک فاحشه داریم صحبت میکنیم و حرف میزنیم قطعاً غیر اسلامی است این در رساله ما هست کسی که دارد امر به معروف و نهی از منکر انجام میدهد باید مراقب باشد با هرکس و با هر گناه و هر فسادی در حد خودش است، غیر از آن نه این که واجب نیست، جایز نیست فقهاء میگویند حرام است. گاهی همه چیز با حرف زدن نیست با رفتار است. میگویند اگر رفت و آمد شما با یک کسی که این از نظر سیاسی، اعتقادی، و اخلاقی منشآ یک چیزی است رفت و آمد شما کمک کند به این که او احساس امنیت و راحتی کند، یا دیگران بگوید عجب فلانی که با این رفیق است پس مشکلی ندارد. میگویند این حرام است. – فرمایش شما کاملاً درست است – ولی ما به این جزئیات دقت نداریم میگویند اگر رفت و آمد با گناهکار، با آن فاسد یا آن رشوهگیر یا دزد یا ضد دین، رفت و آمد تو با او، در تقویتش کمک کند حرام است اما اگر در اصلاح آن کمک کند واجب است. یعنی شما نمیتوانید کلی بگویید رفت و آمد من با این آدم جایز است یا حرام است؟ فقهاء میگویند ببین اثر آن چیست؟ اگر رفت و آمد تو با او، میهمانی رفتن و دعوت کردن او باعث میشود او کمکم اصلاح بشود و دیگران هم تأثیر مثبت دارد رفت و آمد با او واجب است اگر میبینید اثر او عکس است رفت و آمد با او حرام است. ببینید چقدر دقیق است یعنی دقتهای عقلی هست، دقتهای اخلاقی هست. میگویند اگر مقدار ظلم و گناه کم و یا زیاد میشود یا زمان آن تغییر میکند یا نوع آن تغییر میکند با رفت و آمد تو این رفت و آمد واجب است و قطع رابطه تو حرام است در یک موردی قطع رابطه واجب میشود حفظ رابطه حرام میشود. ممکن است در یک حزب، یک گروه، یک خانواده رفت و آمد میکنید روی بعضیهایشان هیچ تأثیری ندارد ولی روی بعضی از افراد همان خانواده تأثیر دارد باز واجب است این کار را انجام بدهید یعنی شما همه این دقتها را انجام بدهید به همه اینها توجه داشته باشید گاهی میگویند ممکن است یک ابزاری را – در رابطه با بحث خودمان – میبینید یک ابزاری استفاده حلال و حرام هر دویش هست اما در این خانه، با این بینظمی در این خانه و با این روحیاتی که این دارد معلوم است که از این ابزار استفاده حرام میشود اینجا میگویند همین ابزاری که ذاتاً حرام نیست استفاده آن در این خانه حرام میشود. یعنی حتی اگر یک وقتی ممکن است رابطه گناهکار را با گناه یا ابزار گناه اگر قطع کنید جلوی گناه گرفته میشود واجب میشود آن ابزار را ببری و حذف کنی ولی ممکن است آن مربوط به ذات آن ابزار نباشد ولی این تأثیر را دارد اگر شک دارید تأثیر دارد یا ندارد باز اینجا باید احتیاط کنید چون احتمال تأثیر میدهید باید بروید اگر ما به همه این جزئیات حقوقی و اخلاقی و عقلی توجه کنیم اصلاً تعریف امر به معروف و نهی از منکر در جامعه به نظر من تغییر میکند.
یکی از حضار: ... نامفهوم
جواب استاد: البته من نگفتم ابزار علیالسویه هستند دقت کنید حرفهایی را که من زدم درست گوش کنید بعد نروید بگویید فلانی گفته ابزار کلاً هیچ تأثیری در هیچ جایی ندارد. من این را نگفتم. من دارم میگویم اینهایی که بین ابزار و تکنولوژی ملازمه ذاتی میبینند و این که میگویند یک جامعه روستایی ذاتاً دینیتر است و یک جامعهای که تکنولوژی بیاید ذاتاً اقتضائات ذاتیاش بیدینتر است من این را قبول ندارم و الا بنده نگفتم ابزار یا روابط یا مناسبات تأثیری ندارد اگر تأثیر نداشت پس چرا امر به معروف و نهی از منکر، پس چرا تشکیل حکومت؟ چرا انقلاب؟ چرا جهاد؟ چرا جهاد علمی و اقتصادی؟ این روشن بشود.
یکی از حضار: هدف از امر به معروف طبق بیان امام و رهبری، بعضی جاها طرد کردن گنهکار است. گنهکار را یک طوری ببینیم که او خجالت بکشد ... نامفهوم
جواب استاد: این باید حتماً بشود. بله این درست است. خوب است دیگر. شما مطمئن باش مردمی که دارند رد میشوند اینجایشان ننوشته امر به معروف و نهی از منکر ولی واجب بداند بگوید آقا چه کار داری میکنی؟ نفر بعدی پوزخند بزند، نفر سوم بگوید آقا خواهش میکنم این کار را نکن. مطمئن باشید این کار را نمیکنم.
یکی از حضار: حالا اگر کسی بخواهد شرایط مثل ایران را برای کشورهای غربی توضیح بدهد اگر زنی باشد مقداری آرایش کرده باشد آیا خانمهایی که میخواهند به شبکه ما توجه کنند و مطلب ما را بگیرند آیا اشکال دارد... نامفهوم
جواب استاد: من میگویم اشکال دارد.
یکی از حضار: میگفتند عقل کار نمیکند تخیل کار میکند.
جواب استاد: نه، به این دلیل نمیگویند به دلیل دیگر میگویند.
یکی از حضار: نامفهوم
جواب استاد: یک وقت دارید راجع به ارتباطات علّی و معلولی بین رفتارها، مناسبات و اشیاء صحبت میکنید آنجا باید توصیفی و استدلالی صحبت کنید آنجا بگویید عمل الف، نتیجهاش عمل ب است لزوماً یا غالباً یا گاهی یا مثلاً احیاناً. قید زمان و مکان را درست بیایید. نکته دوم این که، یک وقت میخواهید بگویید چه اسلامی هست چه اسلامی نیست؟ چه حرام است چه حلال است؟ ما اینجا فقه داریم، اخلاق داریم، باید درست حرف بزنیم همینطور روی هوا، سرعت یک امر غیر دینی است چه کسی گفته سرعت امر غیر دینی است؟ غفلت، امر غیر دینی است خب بله غفلت امر غیر دینی است. غفلت با سرعت ملازمه دارد. ثابت کن که ملازمه دارد.
یکی از حضار: نظر من این است که هر چیزی که غرب را میسازد حالا تکنولوژی باشد بر اساس آن تفکر و جهانبینی که تأثیر میگذارد روی آن چیزی که میسازد. همان حرف خودتان است گفتید که عقل یا جهانی که منقطع از وحی است به تجربه اکتفاء میکند من میخواهم مثال بزنم مثلاً ساخت یک خانهای، شهرداری، معماری. بعد این غرب دنبال شهرسازی و معماری که اصلاً به مناسبات دینی کاری ندارد فقط این که خانهای ساخته بشود که انسان را به اوج برساند و کارهای حرامهای نتواند انجام بشود مثلاً آشپزخانههای اُپنی که ما داریم این معماری چون منقطع از وحی است این پاردایم را بواسطه همین یک وسیلهای میسازد یا یک هنری را ابداع میکند که این هنر و این تمدن باعث میشود که یک فرد را در جامعه دیندار کند این کمکم این شیب در جامعه روی آن فرد تأثیر میگذارد و آن واژه حیا را از بین میبرد.
این تأثیر که درست است.
یکی از حضار: یا تکنولوژی. رشته ما علوم پزشکی است مثال میزنم. کسی که دارد با دست غذا میخورد خیلی راحت هم هست یک حدیث هم از پیامبر داریم که با دست غذا بخورید. این با دست غذا خوردن پیدا کردند که در این سرانگشتها چیزهایی وجود دارد که تو را متوجه میکند که بیش از حد نخورید. در جامعه اسلامی میشود در تمام ساحتها نظر داد هم نظام اقتصادی، هم سینما، هم روابط، طوری از آن ماده بگیریم بیاییم برای خودمان یک معماری جدید بسازیم و یک ارتباط جدید. این موبایل وقتی اینجا آمد، مثلاً حدیث داریم که شما برای خودتان خلوت داشته باشید. یعنی یک انسان دینی...
جواب استاد: نه اینها را قبول ندارم.
همان: شرّ قلیل.
جواب استاد: اولش خوب گفتی آخرش داری خراب میکنی.
همان: میگویم اگر کسی که این موبایل را میساخت به این هم فکر میکرد که آدم باید یک جای خلوتی داشته باشیم ما یک دفعه خاموش میکنیم این را باید کنترل و مدیریت کرد.
جواب استاد: ما مریض هستیم شما مریض هستید که هرجا میروید موبایل دستت هست مگر من الآن مجبور هستم که موبایل را بردارم بعضی چیزها را گوش کنم یا بعضی چیزها را ببینم؟
همان: آخه یک وظایفی ما داریم جامعه اسلامی وظیفه دارد آن چیزهایی که به ما میدهد به عنوان ابزار استفاده کنیم یک ابزاری باشد که ما را به سمت آن فرهنگی که غرب است سوق ندهد حداقل کاری که جامعه...
جواب استاد: ببینید کسی ما را سوق نمیدهد. فهمیدم چه گفتید....
همان: بگذارید سینما را هم مثال بزنم مثلاً سینما را مثال بزنم برای فیلمهایی که هست گفته باشد که باید از نظر عقلی کار بشود نه این که تخیل افراد باشد.
جواب استاد: کجا توصیه شده است؟
همان: جوانها مطالبه دارند در مورد تخیل. ولی توصیه دینی این است که... این تخیل نمیتواند یک انسان کامل دینی بوجود بیاورد. استاد شما میگویید روابطی که هست، حداقل روابط را شرع اجازه میدهد. من اگر بخواهم به یک فیلمی جذب بشوم باید یک فیلمی باشد که واقعی باشد. درست است یا نه؟
جواب استاد: برای چه باید جذب بشوی؟ نخیر. حد و حدود دارد فرق سینمای دینی با غیر دینی همین است. سینمای غیر دینی فقط به جذابیت فکر میکند سینمای دینی به جذابیت مشروط به اخلاق و عدالت فکر میکند. مگر من گفتم جذابیت نباشد. ببینید حرفهای درست و غلط را داری قاطی میکنی. همه هم متوجه شدند که شما چه دارید میگویید. شما یک حرفی را ده بار تکرار کردید از یک جهاتی حرف خوبی است و از یک جهاتی هم غلط است. من سعی میکنم در یکی دو جمله کوتاه جواب بدهم و یکی دو نکته را مخصوصاً به شما بگویم. این را دقت کن، اگر این دو جمله را درست فهمیدی دیگر حرفت را تکرار نمیکنی اگر تکرار کردی معلوم است نفهمیدی. نکته اول، توصیف ارتباطات علّی میان ابزار و اشیاء و پدیدهها و رفتارهای انسان. این را اسلام و غیر اسلامی نداریم شما بنشین کنار و به عنوان یک تحلیلگر بررسی کن مثلاً بگویید که این آشپزخانه اُپن را من خودم گفتم واقعاًدر یک معماری اسلامی آشپزخانه اُپن میگذارند که مهمان اینجا نشسته و خانم هم آنجا دارد در آشپزخانه کار میکند. یا نه؟ اصلاً اندرونی و بیرونی که در معماریها باید باشد آن مؤثرتر است یا بیرونی و اندرونی با همدیگر؟ مستراح را کنار مهمانخانه، مهمانها نشستند دارند چیز میخورند یکی هم برود آن بغل صداهای مشکوک، شخصیتش. واقعاً اینطوری است؟ حالا یک وقت اضطرار است یک وقت یک بحث دیگر است. آیا اتاق خواب پدر و مادر با اتاق بچهها روبروی هم یا چسبیده به هم باید باشد؟ اینها همه سؤالات خیلی مهمی است. اصلاً تمدنسازی با طرح این سؤالات شروع میشود یک وقت داریم میگوییم چه نوع معماری چه آثاری میتواند داشته باشد یا همان شیب، چه نوع معماری شیب آن به طرف نفی حریم خصوصی و حریم عمومی و بیرونی اندرونی است؟ مثلاً سابقاً دمِ در دستگیرههای در مردانه و زنانه داشته و از روی صدا میفهمیدند زن دمِ در است یا مرد است؟ زن برود در را باز کند یا مرد؟ پس ببینید هیچ شکی در اینها نیست. قبل از این که این بحثها را بکنیم من همین را عرض کردم گفتم اگر این تأثیرات و ارتباطات نباشد اصلاً سیاست دینی یعنی چه؟ فرق آن با سیاست غیر دینی، اقتصاد دینی با غیر دینی، فرق رسانه اسلامی با غیر اسلامی، سینمای اسلامی با غیر اسلامی فرق آن در چیست؟ اگر نوع کار به لحاظ تکنیکی هیچ تأثیری در اخلاق و حقوق ندارد پس اصلاً فرق دینی و غیر دینی آن چیست؟ این که روشن است. در اینجا تنها توصیهای که میکنیم این است نسبتهایی که میدهید در مورد این که چه چیزی چه آثاری دارد این باید کاملاً دقیق و مستند باشد و هنوز تمام نشده است باید با تجربه، با عقل، با استدلال اثبات کنید که الف نتیجه ب دارد و این نتیجه موردی نیست یک قیاس کلی است و میشود تعمیم داد بعد یک نتیجه عمومی گرفت. اصلاً علوم اسلامی باید برای همین کار باشد بگویید اگر در یک جامعهای جنس گران شد و کم شد این زمینه را سوق میدهد به سمت این که مثلاً رشوهخواری و دزدی و اختلاس بیشتر بشود بله که میشود شکی در این نیست اینها را که خودِ ما گفتیم همان حرف من را به من پس ندهید این را از اول خودم گفتم. به همین دلیل میگویند جهاد برای عدالت و اقامه و قسط. و الا پیامبران میگویند ما برای تهذیب نفس آمدیم خب شما برای تهذیب نفس آمدید به ترازو چه کار دارید که خداوند از آسمان ترازو فرستاد نه این که یک ترازوی فلزی فرستاد. به این چه کار دارید؟ برای این که ترازوهای یک جامعه اگر درست کار کند در اخلاق و رفتار و ایمان افراد تأثیر دارد. شما در بازار به یک مغازهای بروید که همه به هم دروغ میگویند کلاه برمیدارند جنس قلابی به تو میدهند و بعد در حکومت، نظارتی نیست شیب این جامعه به سمت تکثیر آدمهای راستگو و عادل است یا به سمت تکثیر آدمهای فاسد و دزد و دروغگوست؟ روشن است. حالا اگر یک ابزاری آمد تکنولوژی آمده که هم راحت میشود با آن دزدی کرد که کسی نفهمد هم میشود با آن طوری بر بازار نظارت کرد که جلوی دروغگو و گرانفروش را زود مچش را گرفت. به همین دو دلیل استفاده از این ابزار آنجا حرام میشود و اینجا جایز میشود. اگر گفتید آقا یک ابزارهایی است که اینها فقط استفاده حرام دارد یا اصلاً فقط به آن سمت است اقتضاء ذاتی آن است ابزاری وجود دارد که اقتضاء ذاتی آن این است مثلاً موبایل، اقتضاء ذاتیاش غفلت است این را باید ثابت کند، - جسارت میکنم معذرت میخواهم منظورم شما نیست – خودِ این حرف مفت است نه این که شما... یا اگر در سینما دختربازی باشد جذابتر است بنابراین ذات سینما با عفت و حیا نمیشود! یعنی چه؟ آن مربوط به ذات سینما نیست آن مشکل جنابعالی است. یک آدمی که بنده وقتی فاسدالاخلاق هستم جذب سینمای فساد میشوم وقتی فاسد نیستم و تقوا دارم برای من سینمای فساد جذاب نیست.
همان: اگر قرار باشد که ما خودمان درست باشیم دیگر چرا دغدغه دینی داشته باشیم و یا فیلم ببینیم؟
جواب استاد: باز داری دوتا چیز را قاطی میکنی. ما داریم راجع به کلمه ملازمة ذاتی صحبت میکنیم. تمام حساسیت ما راجع به تعبیر "ملازمه ذاتی" و "اقتضاء ذاتی" است با این مخالف هستم نه با تأثیر. ایشان میگوید سینما در انسانسازی تأثیر ندارد؟ چرا، خب به همین دلیل داریم میگوییم سینمای دینی و غیر دینی داریم با تأثیر سینما و موبایل در زندگی مخالف نیستیم هم تأثیر مثبت و هم تأثیر منفی. یکی از دوستان گفت اقتضاء ذاتی موبایل این است که شما در غفلت باشید و خلوت نداشته باشید! این را من قبول ندارم. نخیر. چنین چیزی نیست. اقتضاء ذاتی سینما فحشاست! اصلاً امام(ره) اول انقلاب آمد گفت ما با سینما مخالف نیستیم با فحشا مخالف هستیم میخواست با همین حرف مخالفت کند. چون همان زمان هم میگفتند آقا سینماها را تعطیل کنید! اگر جامعه دینی است پس سینما تعطیل! از آن طرف هم یک عده میگفتند حالا ببین شروع کردند! اینها همه چیز را میخواهند تعطیل کنند. حکومت دینی یعنی حکومت تعطیلییون! همه چیز تعطیل! زنا مگر اختراع دوران مدرن است؟ همه اینها دوران سنت بوده است. اصلاً مدرنها از سنتیها یاد گرفتند از پدر و مادرهایشان یاد گرفتند. دزدی و اختلاس و رشوه، اینها اختراع ذات نیست. اما یک وقت میگویید شیب، حتماً هست. یک وقت میگویید منشأ این شیب چیست؟ باید بگویید منشأ آن خود ابزار است یا منشأ آن آنهایی هستند که ابزارسازند و بر ابزار مسلطاند؟ ببینید حرفها را دقیق بزنیم تا دقیق جواب بگیریم یک وقت میگویید جهانبینی فرد در ابزاری که میسازد دخالت دارد؟ سؤالت را باید دقیق کنی. یعنی چی دخالت دارد؟ چه دخالتی؟ اگر دارید میگویید تأثیر آن عمل در شخصیت خودش، حتماً تأثیر دارد. اگر داری میگویی اگر کسی با جهانبینی مادی آمد یک ابزاری را ساخت مثلاً طرف کمونیست است یک ماشین ساخته این ماشین کمونیستی است با این ماشین فقط کارهای کمونیستی میشود کرد، این ماشین فقط در جهت اخلاق کمونیستی است. نه آقا باید ثابت کنید و توضیح بدهید چرا؟ توصیفتان را دقیق کنید که یعنی چه این ماشین کمونیستی است؟ یعنی چه که موبایل سکولار است؟ من نمیفهمم که موبایل سکولار است یعنی چه؟
همان: شیب است. تسهیل میکند.
جواب استاد: حتماً تسهیل میکند و لذا اگر تسهیل نمیکرد نمیگفتند بر شما واجب است امر به معروف، نهی از منکر، اجرای عدالت، قیام، بعد نمیگفتند اقتصاد دینی و غیر دینی، یا معماری دینی و غیر دینی. اما یک وقت میگوییم معماری دینی و غیر دینی، یک مرتبه روی آجر و سیمان بخواهیم دینی و غیر دینی بکنیم اینهایش دیگر چیزهای عجیب و غریبی است!
ببینید این به اصل همان حرف اول ما برمیگردد اگر منبع معرفت را عقل و تجربه و شهود و بالاتر از همه وحی و نبوّت بدانید نوع ارزشگذاریتان در مورد پدیدهها و اشیاء و رفتارها یک جور است اگر بگوییم فقط تجربه، آن وقت ارزشهای اخلاقی و توحیدی که حسی نیستند یعنی همه غیر علمی و غیر واقعی میشوند وقتی غیر واقعی شد آن وقت اصالت با نفس است و تئوریزه میشود. وقتی اصالت نفس تئوریزه شد بله، تو که اصالت نفسی هستی تو هر ابزاری بسازی فقط داری به جهت نفسانیت خودت میسازی این حرف درست است تو برای نفسانیتت این کار را کردی. اما چطور میخواهی نتیجه بگیری که هرکسی این ابزار را داشته باشد شیب آن حتماً به نفع نفسانیت است به این معنا که اقتضاء ذاتی دارد این را چطور میخواهید ثابت کنید؟ شما فکر میکنید اگر موبایل نبود بنده که الآن موبایلباز شدم و دارم اینطوری نگاه میکنم اگر موبایل نبود مشغول ذکر خدا میشدم؟ نه اینطور نیست. مگسهایی که روی دُم الاغ کَلحسین نشسته را میشمردم! کسی که دنبال غفلت است این ابزار نمیتواند برای غفلتی بر او تحمیل کند اما اگر بگویید وقتی ابزار گناه را در خانه آوردی، ابزاری که استفاده گناه از آن بیشتر میشود یا سادهتر است تا استفاده ثواب، آیا این ابزار آوردن در خانه یا در جامعه، در قطع ارتباطات تأثیر ندارد؟ چرا حتماً تأثیر دارد حتماً شیب دارد. کسی این را نگفته است. دوستان، زودی از اقتضائات ذاتی حرف میزنند. اقتضاء ذاتی یعنی جبر ابزار. یعنی جبرگرایی. اقتضاء ذاتی خلاف تفکر توحیدی است. اقتضاء ذاتی یعنی سلب اختیار و اراده از انسان تحت عنوان بشر جدید و بشر قدیم. اقتضاء ذاتی وقتی گفتی یعنی تمام عرصهها را ذاتاً مقتضی شرک و کفر و بیدینی و فساد میدانید و تمام این صحنهها را طبیعتاً تو باید به دیگران واگذر کنی. همان اکل میته میشود باید بروید در یک گوشه جامعه در هیچ عرصهای دخالت نکنید تا آقا بیاید! آقا هم که بیاید باز تو هنری نداری. چون آقا سرباز بدردبخور میخواهد سربازی که از اول گفته ما هیچ کارهایم هیچ هنری نداریم و در هیچ عرصهای هم نمیرویم نمیخواهد! الآن جهاد بزرگ این است که کسانی بتوانند در تک تک این عرصهها کار بکنند حالا رشته علوم انسانی را نمیگویم. مثلاً همین فیزیک هستهای، که در ذهن همه این بود که فیزیک هستهای که دیگر اثر دینی و غیر دینی ندارد. خب ببینید چقدر دارد؟ یکی با فیزیک هستهای بر جهان مسلط میشود و بر همه بشریت با بمب هستهایاش ستم میکند از این طرف هم با همین فیزیک هستهای دارید تمام انحصارات و اقتدار و آتوریته اینها را دارید میشکنید میشود. پس فیزیک آثار سیاسی دارد، اجتماعی دارد، تربیتی دارد، اصلاً غرور ملی ایجاد میکند. یک کسی بگوید اگر قبلاً میگفتند ارتباط فیزیک هستهای با غرور ملی ندارد حالا ببینید که ارتباط دارد. پس به این معنا همه چیز با همه چیز ارتباط دارد اما ارتباط را با اقتضاء ذاتی اشتباه نگیرید که از بشر سلب اختیار بکند.
همان: در جریان لیبرالیستی یک آدمهای گرسنهای هستند که در جریان والاستریت اگر --------- نامفهوم دیگر بیرون نمیآیند.
جواب استاد: ن، مشکل آنها عدالت و گرسنگی است حقشان را میخواهند.
همان: یعنی آنها دنبال یک حقیقت واحدی نیستند؟
جواب استاد: همین عدالت، خودش یک حقیقت است. میگوید چرا 1 درصد بر 99 درصد حکومت میکند؟
همان: آنها که اهل کاباره هستند.
جواب استاد: مگر ما میخواهیم بگوییم آنها اولیاءالله هستند؟ دیگر در برابر یک ظلمی قیام کرده خوب کاری کرده.
همان: برگرفته از جریان انقلاب اسلامی است؟
جواب استاد: حالا من نمیدانم هست یا نیست؟ غیر مستیم ممکن است باشد، چرا. چون خودشان میگفتند از میدان تحریر مصر و فلسطین همه تحت تأثیر انقلاب ما هستند. چرا. اما این که آنها برای ولایت الله در برابر ولایت طاغوت قیام کردند خب این معلوم است که نیست.
یکی از حضار: مگر مردم ما که اول انقلاب کردند برای حکومت الله بود؟ من شنیده بودم که اول مردم میگفتند استقلال آزادی حکومت عدل علی. اول برای عدالت آمدند بعد برای حکومت جهانی جهت پیدا کرد.
جواب استاد: بله، در تأیید همین شیب، ببینید بنده اقتضاء ذاتی را انکار کردم اما شیب را بنده محکم دفاع کردم. یک اعترافی اینجا برای شما بخوانم. این که تعبیر زندگی ماشینی. ببینید این عبارتی که دارم میخوانم از یکی از کسانی است که در حوزه جامعهشناسی تکنولوژی نظریهپردازی میکند اینجا تفاوت "تأثیر" را با "اقتضاء ذاتی" تفکیک کنید تا روشن شود چون دوستان سؤال پرسیدند که بسیاری از غربشناسان از ذات تکنولوژی و وسایل غربی سخن میگویند و معتقدند که تفکر اومانیستی در روح این وسائل است. وسیله روح ندارد که در روح آن باشد! اما اگر آن کسی که این را ساخته میگویید آن طرف اومانیست است آن که آمده موبایل ساخته با چه هدفی ساخته؟ خیلی خب با هر هدفی ساخته یک بحث است این مربوط به پاداش و رشد و سقوط و انحطاط خودش میشود. اما حالا این ابزاری که او ساخته، این به چه دردی میخورد و با این چه کارهایی میشود کرد؟ اگر این ابزار غفلتآفرین است حرام است اما اگر این غفلتآفرین نیست تو خودت غفلت داری، اگر این نباشد یک جور دیگری برای خودت غفلت ایجاد میکنی این حرام نیست تو مشکل داری ولی شیب را انکار نکرد، تأثیر و ارتباط علّی را انکار نکرد اقتضاء ذاتی را انکار کرد. حالا این عبارت را ببینید:
- این همان تفکری است که آنها میگویند - این که زندگی ماشینی افراد را غیر ارادهای، کلیشهای، تکراری و بیاحساس میکند. واقعاً اینطور است؟ زندگی ماشینی یعنی نظم؟ منظور از زندگی ماشینی چیست؟ نظم است؟ نظم آدم را تابع اخلاق سرمایهداری میکند؟ خب اگر میکرد پس چرا اسلام این همه از نظم حرف میزند برای این که جنابعالی بفهمی بدانی مترو سر ساعت حرکت میکند یا نه؟ بعد آن که سر ساعت حرکت نمیکند آن اسلامیتر است؟ آن که سر ساعت حرکت میکند باعث میشود شما غافل بشوید و شما توکلتان کم بشود؟ چون سختی بهتر است؟ چه کسی گفته مطلق سختی بهتر است؟ سختی در مسیر درست بهتر است. این حرف، معنیاش این است که اگر شما در یک جامعه اسلامی مثلاً تمام اتوبوسها قطارها، ماشینها، همه نامنظم عمل کنند تا بیشتر به شما سخت بگذرد توحیدتان بیشتر بشود! چنین چیزی است؟ توحید شما بیشتر میشود یا نفرتتان بیشتر میشود؟ یا ظلم و بیعدالتی بیشتر میشود؟ این که سختی توحید آدم را قوی میکند مربوط به همه مردم نیست مسبوق و مشروط به این است که شما بنیاد اخلاقی، معرفتی و توحیدیات قوی باشد و الا همین مشکلات اکثر مردم را بیدین میکند. مگر همین اسلام نیست که میگوید «کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا»؟ خب مگر فقر، سختی نیست؟ چرا میگوید سختی فقر چسبیده به کفر است؟ این را در مورد اکثریت مردم میگوید. این شیب است اما اقتضاء ذاتی فقر نیست به دلیل این که اولیاء خاص خدا اتفاقاً در فقر توحیدشان قویتر میشود. این بستگی دارد یکی در فقر توحیدش قوی میشود یکی در غنا. لذا در روایت هم دارد که بعضیهایتان تلاش میکنید فقیر هستید ثروتمند بشوید نمیفهمید که داری پول به دست بیاوری و یک چیز مهمتری را داری از دست میدهی چون وقتی تو فقیری توحیدت را داری، وقتی تو پولدار میشوی توحیدت را از دست میدهی یکی دیگر برعکس است. ما آدمهایی دیدیم وقتی پولدارند سالماند، انفاق و خیرات به همه میکنند و نماز و روزهشان هه برقرار است ولی فقیر شده بیدین شده عکس آن را هم دیدیم. فقیر بوده، متدین و پاک و باتقوا پولدار شده کثیف شده! اقتضاء ذاتی نیست سلب اراده انسان نیست این که میگویید زندگی ماشینی چیست؟ اگر مرادتان از زندگی ماشینی نظم است بعد تو میگویی نظم منشأ غفلت است؟ بر چه اساسی این حرف را میزنی؟ اگر منشأ غفلت است چرا امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «تقوای الله بنظم امرکم» چرا نظم را به تقوا میچسباند؟ اگر منظورتان از زندگی ماشینی زندگی بیاحساس است مگر ماشینها قرار است احساس داشته باشند؟ آدمها باید احساس داشته باشند تو میتوانی با ماشین بروی بیاعتنا به همه حالت را بکنی با ماشین هم میتوانی احساسات و عاطفه را در فامیلت و خانوادهات، صله رحم، خدمت به خلق، سر زدن به یتیم، یعنی چه؟ اقتضاء ماشین غفلت است و خودخواهی است؟ این حرفها درست نیست. اینها نتایجی دارد بعضی از این دوستان این نتایج را نمیفهمند که چه دارند میگویند؟ اینها به سرعت به شتاب به سمت سکولاریزم حرکت کردن است اینها اثبات حرفهای دشمنان دین است. یا دینداران متحجر است. اما این حرف که ابزار بیطرف نیست هر ابزاری یک شیبی دارد و یک اقتضائاتی دارد این حرف درست است و به همین دلیل دین هم از سیاست و اقتصاد جدا نیست و از هنر و تکنولوژی هم جدا نیست چه انسانی در زندگی ماشینی تربیت شد؟ مصرف، در زندگی ماشینی اهمیت اساسی یافته است.
سؤال؛ چون کالاهای مصرفی هست بنده حتماً باید مصرف کنم؟ اقتضاء ذاتی وجود دارد؟ یعنی چون ماشینیزم آمده و تولید زیاد شده، این اقتضاء ذاتی دارد که ما حتماً باید اسراف کنیم بر چه اساسی این را میگویید؟ نظام ماشینیات را مدیریت کن. بر اساس مقدار نیاز، شیب هست، اقتضاء ذاتی نیست. اصلاً تکنولوژی اسلامی همین است شما حق ندارید چیزی را که ضرورت ندارد برای جامعه و به اسراف دامن میزند حق ندارید تولید کنید این کاری که با تکنولوژی ماشین داری با ماشینیزم میکنید این کار تو حرام است نه این که ذات ماشین حرام است تو داری استفاده نامشروع میکنی. تو داری کالاهای مصرفی اسرافگرانه را تولید میکنید با همین ابزار. حق ندارید. امام زمان(عج) تشریف بیاورند حتماً جلوی این نوع استفاده از تکنولوژی را میگیرد ولی جلوی تکنولوژی را نمیگیرد. غفلت، امری درونی است از بیرون به کسی تحمیل نمیشود میخواهم بگویم بعضی از حرفهایی که دوستان میزنند و توجه ندارد این دیدگاه، دیدگاه خود تفکر سرمایهداری غرب است خودِ اینها دارند این حرفها را میزنند.
میگوید: بدن، فرآیندی دوگانه دارد از یک طرف مبنای خودشیفتگی برای مراقبتهای شهوانی است که آدمها به بدن خودشان مدام برسند و مرد و زن جاذبههای شهوی ایجاد کنند. به لحاظ جسمانی اما به عنوان یک موضوعی هم موجب نگرانی است چون در معرض تجاوز است. مثل این که اصلاً این بدن ساخته شده یکی برای تحریک شهوانی و یکی هم برای این که در معرض تجاوز قرار بگیرد. اقتضاء ذات بدن این است؟ بدن برای این است؟ بله، یکی از کارکردهای بدن جنسی است. در روابط زن و شوهری. این میگوید این اقتضاء ذاتی بدن اینطوری است! میخواست خدا بدن را اینطوری نیافریند تا ما هم گناه جنسی نکنیم! اقتضاء ذاتی بدن است؟ مثل این که اقتضاء ذاتی این دست بنده این است که یکی توی گوش تو بخوابانم! اگر نزنم توی گوش تو چه کارش کنم؟ بیکار مانده است! تو اینجا نشستی گوش هم که داری این دست هم که بیکار است! این اقتضاء ذاتی است؟ یا این فساد بنده است؟ فساد ایمانی و اخلاقی و حقوقی بنده است؟
میگوید متخصص بیماریهای روانتنی میگویند این مسئله بیماریهای روانی که در جامعه ماشینی رایج شده است افسردگی و قرص اعصاب و خودکشی زیاد شده، این یک بیماری کلاسیک و ذاتی است! ذات ماشین این را اقتضاء میکند. واقعاً این است؟ یعنی چون تو ماشین داری، صله رحم نباید بکنی؟ اقتضاء ذاتی ماشین این است که جنابعالی صله رحم یا رسیدگی به خانواده یا درد دل با همسایهات نکنی؟ کار زیاد میکنیم. سابقاً که از شما بیشتر کار میکردند، شما روزی 8 ساعت 10 ساعت کارمندی، سابقاً میرفتند روی زمین کار میکردند عرق میریختند داغون خسته و کوفته که میآمد سرش را میگذاشت خروپف او شروع میشد چون این بدن مدام در کار بود. وقتی روابط انسانی درست باشد... این هم مربوط به سابق و حالا نیست مربوط به انسان است. میگوید بیماریهای روانتنی جدید بوجود آمدند که قبلاً نبودند! بله این حرف درست است. میگوید ببینید بیخوابی، خارش، انواع اگزما، مشکلات جنسی، چاقی، مشکلات تنفسی، گوارشی، قلبی، عروقی و خستگیهای لاعلاج و افسردگی. اینها زیاد شده است چرا، چون پیشرفت پیش آمده است. نه این نیست. برای این که بنده و شما برای زندگی برنامه نداریم برای این که تو وادادی و خودت را تسلیم بیرون کردی. اگر این بیرون ماشین نبود یک چیز دیگری بود شما باز همان کار را میکردید اگر این جامعه فؤدالی بود یا کشاوری بود نه صنعتی، شما باز خودت را تسلیم شرایط میکردی آنجا هم یک جور دیگری بود آنجا هم خانه فحشا و همه چیز هست، تو سراغ کدام میروی؟ میگوید افسردگی به شکلی معنیدار در جایی بروز میکند که الزام کار پایان بیابد و زمان رضایتمندی شروع بشود. میدانید یعنی چه؟ میگوید میدانید چرا افسردگی زیاد شده؟ چون ماشین آمده، کارها کم شده، کار بدنی کم شده برای همین افسردگی ایجاد شده است! یعنی وقتی کار بدنی شما کم شد باید افسرده بشوی؟ یا فضای بازی و زمان زیادی پیدا کردی که با این زمان تو میتوانی به لحاظ معنوی و اخلاقی کارهای جدیدتری بکنی. میتوانی توحیدیتر عمل کنی.
دوستمان گفتند خر از این جهت از ماشین اسلامیتر است که یک عالمی سوار الاغ میشود و دارد به سمت یک مقصد میرود دو – سه ساع – پنج ساعت طول میکشد و یک کسی دارد کنار او راه میرود میتواند 10تا سؤال اضافی بکند! ولی با ماشین سریع میرسد نمیشود از او سؤال کرد. خب با ماشین سریع میرسد دو هزار نفر آنجا نشستند آنها بیشتر میپرسند با ماشین تو میتوانی در هفته ده تا سؤال بکنی و راه بیفتی و آن وقت خیلی از علما هم بودند حتی یک سؤال هم از علما نکردند.
نقل میکنند که طرف گفت بحث کردند طرف گفت من عالم هستم بپرسید مطالب مهمی دارم بپرسید جوابتان را میدهم گفت آقا از اولی که شما داشتید تا الآن صحبت میکردید روی دُم الاغ بنده 17تا مگس نشست یا 18 تا؟ کدام درست است؟! این هم علم است! وقتی طرف الاغ است از این سؤالها میکند میخواهد با ماشین برود یا با الاغ برود! همین الآن دوره ماشینیزم است ولی جامعه پر از الاغ است. ماشین، مشکل درست نمیکند مشکل ما از ناحیه ماشین و الاغ نیست از ناحیه خود الاغهایی است که شکل آدم هستند. مشکل الاغیزم است نه ماشینیزم! ماشین اشکالی ندارد ماشینیزم و ماشینزدگی بد است این اصطلاح ولایت تکنیک و ماشین، اینها اسمهای مستعار است عیب ندارد به کار ببرید خوب است ولی این معنیاش این است که ابزار بر انسان مسلط میشود. این نیست. خدای متعال فرمود «سخرنا لکم ما فی السموات و ما فیالارض» ما همه آنچه که در آسمان و زمین است مسخّر شما کردیم. یعنی چه تو مسخّر ماشین هستی؟ دروغ میگویی تو مسخّر نفس خودت هستی. ماشین بهانه است. ماشین ابزار توست ولی شیب چرا.
میگوید افسردگی به شکل معنیدار جایی بروز میکند که الزام کار تمام میشود و شما مجبور نیستید کار کنید زمان رضایتمندی باید شروع بشود. اینجا میگرن میآید، میگرن مدیران اجرایی از 5شنبه تا شنبه صبح عود میکند، خودکشی و مرگ سریع بازنشستهها پیش میآید. میگوید خودکشی بازنشستهها بخاطر ماشینیزم است.
یکی از حضار: تفسیر خودِ غربیهاست.
جواب استاد: بله. ایشان راجع به جامعهشناسی ماشین و ماشینیزم دارد بحث میکند ادعایش این است که بشر جدید چون مدرن و تجهیزات و ماشین آمده، این دیگر نمیتواند به چیزی ایمان بیاورد این باید به همه چیز شک داشته باشد همه چیز را سیاه میبیند افسرده است، میگوید افسردگی علتش این است که کارها با صنعت و ماشین زود انجام میشود و دیگر لازم نیست که وقت بگذاری و مدام این طرف و آن طرف بروی با یک تلفن و با یک اینترنت این کارها تمام میشود بعد افسرده میشوی. واقعاً این است؟ منشأ افسردگی این است که کارها سریع انجام شد؟ یا منشأ افسردگی مشکلات معرفتی و اخلاقی من و توست؟ اتفاقاً ماشین که انجام شد تو راحتتر میتوانی انجام بدهی تو با این وسیله میتوانی ده بار صله رحم کنی. به دهتا فقیر سر بزنی. در دهتا جبهه با کفر بجنگی. ابعاد امر به معروف و نهی از منکر را ده برابر کنی، همینطور که ابعاد عکس آن را میشود ده برابر کرد. ولی شیب بله، شیب را قبول دارم. مدام این را میگویم چون یک سؤال را صد بار پرسیدید!
میگوید که خوکشی و مرگ سریع بازنشستهها به علت ماشینزم است. واقعاً این است؟ یعنی اگر کسی بازنشسته شد و اگر صله رحم بود بچهها به او سر بزنند همسایهها با هم رابطه خوب داشته باشند احساس مثبت بودن در جامعه بکند و کار بکند این هیچ وقت افسرده میشود؟ یا خودکشی میکند؟ منشأ اینها ماشین است یا بیدینی است؟ بیدینی خودت و جامعهات و خودت و خانوادهات است؟
معروف است که اوقات فراغت در پشت سر تقاضایی شکل میگیرد که امروز به دستور نهادی و آیینی برای وقت آزاد وجود دارد. میگوید ماشین که آمد وقت آزاد پیدا میشود وقت آزاد که آمد اقتضاء ذاتی دارد که مدام دنبال لذتهای جدید باشی. اقتضاء ذاتی وجود دارد؟ مؤمن و کافر اینجا با هم فرق نمیکنند؟ متقی و فاسد با هم فرق نمیکنند؟ متذکّر و غافل با هم فرقی نمیکنند؟ کدام اقتضاء ذاتی؟ یک مؤمن در این شرایط ببینید چه استفادههایی میکند یک کافر چه استفادهای میکند؟ میگوید اینها به شکل نهادی و آیینی است. – اینها را دقت کنید – تقاضای در حال رشد برای هیجان و مصرف، یعنی عدم آرامش، یک حالت بیشتر یک تقاضای غیر اقتصادی است یک تقاضای روحی و روانی است و حالت تهاجمی پیدا میکند و دنبال اوقات فراغت پر کردن اضافی است اینها جزو لازمه ذاتی آن است. اینطور نیست. خودت میگویی تقاضای غیر اقتصادی، تقاضای غیر اقتصادی یعنی تقاضای فرهنگی – اخلاقی. ما پیرمردهایی میشناسیم از جوانها جوانتر و جوانهایی میشناسیم از پیرها پیرتر. امام(ره) تا لحظه آخرش مثل یک نوجوان بود اینقدر نشاط داشت برای این که ایمان دارد افسرده میشود کسی که بگوید ما در محضر خداییم؟ موقع مرگش هم در وصیتنامهاش میگوید با قلبی آرام دارم میروم، خیلی خوب زندگی کردم چون در دنیا فقط به وظیفهام عمل کردم. حالا آن رده بالا و ردههای پایین مثل خود ما و شما را هم دیدیم که اینطور هستند.
میگوید این تقاضا از بین نمیرود از عمق دوگانگی میل سرچشمه میگیرد در قالب تقاضای کار و نیاز به کار دوباره صورتبندی میشود و وارد چرخه نیازهایی میشود که میدانیم در رابطه با میل بیپایان است. میدانید یعنی چه؟ میگوید ما کار میکنیم برای این که وقتمان را پر کنیم، بعد ماشین میآید وقتمان اضافه میآید باز باید یک کاری کنیم که این وقتمان پر بشود. یعنی بشر اینقدر بدبخت است که مدام باید سر خودش را الکی به یک چیزی گرم کند و الا زود میرود خودکشی میکند! قیاس بنفس میکنند راست میگوید ملحد همینطور است ما هم اگر ملحد باشیم همینطوریم این شرقی و غربی نیست این به ایمان و کفر مربوط است. همانطور که خشونت میتواند برای ستایش از امنیت کاربرد خانگی و اجتماعی پیدا کند خستگی هم مثل روانرنجوری مشخصه فرهنگی در یک جامعه میشود. بله میشود اما همانطورکه خودت میگویی مشکل، غیر اقتصادی است، مشکل، فرهنگی است. اینجا مشکل، ابزار نیست.
آیا امروز ما یک چیزی به نام آیین خستگی نداریم بر ما حاکم نشده؟ چرا. چرا بیشتر در فرهیختگان و طبقات ممتاز و متموّل افسردگی بیشتر است؟ اتفاقاً به همین دلیل که ما گفتیم نه به آن دلیلی که تو میگویی. به دلیل غفلت و به دلیل دنیامداری و کفر است نه به دلیل ثروتمند بودن. ما هم فقیر بیدین داریم هم ثروتمند بیدین داریم. میگوید البته این بهانه فرهنگی سریعتر ترویج میشود ولی خستگی بیهنجار نیست خستگی اجباری نیست بلکه این خستگی مصرفی است که وارد آیین اجتماعی مبادله و پایگاههای اجتماعی شده است.
این حرف درست است. در این عبارتی که من عرض کردم تناقض است یک جایی به آن سمت میرود و یک جایی درست خلاف آن را میگویند.
یک وقتی آدم اگر عمر داشته باشد و بتواند این بحثهایی که در این حوزهها شده در عرصه فلسفه تکنولوژی، روانشناسی و جامعهشناسی مدرن وارد بشود میبینید که چقدر در هر صفحه تناقض است. امیدوارم که فهمیده باشید من چه گفتم باز دوستان یک چیز دیگری برداشت نکنند.
هشتگهای موضوعی