شبکه یک - 23 اردیبهشت 1401

زبان فارسی، زبان جهانی (رسانه؛ بینهایت مثبت، بینهایت منفی)

بمناسبت روز ( پاسداشت زبان فارسی ، روز فردوسی ) _ میهمانانی از رسانه های هند _ ۱۳۹۸

بسم‌الله الرحمن الرحیم

مترجم:جناب آقای نجف علی شوکت شخصیت برجسته رسانه‌ای از حیدرآباد هستند یک خبرگزاری به نام ---------- ایشان دارند مدیریت این خبرگزاری در دست ایشان است. که این خبرگزاری دوزبانه است هندی و انگلیسی.

و اما آقای خورشید ربانی، مجری شبکه ذی‌سلام صفحه تلویزیونی است که به زبان اردو اخبار می‌گویند.

جناب محمد مستقیم‌خان سردبیر روزنامه سیاسی تقدیر که این روزنامه به زبان اردو در دهلی و شهرهای مختلف هند چاپ می‌شود.

آقای میرسلیم سردبیر روزنامه ------- این هم یک روزنامه اردوزبان در دهلی است که مخاطبان اهل سنت خیلی زیاد دارد.

آقای مقبول احمد با سابقه رسانه‌ای بیش از 50 سال از حیدرآباد هستند و از روزنامه راهنمای -------- که از این روزنامه صد سال می‌گذرد که ایشان در آن روزنامه همیشه از موضع‌گیری جمهوری اسلامی صحبت می‌کنند.

جناب آقای احمد اخلاق عثمانی استاد رسانه در سه تا دانشگاه دهلی هستند تحلیلگر مسائل خاورمیانه به شبکه‌های تلویزیونی هند دعوت می‌شوند و مسائلی را مطرح می‌کنند.

جناب عبدالماجد نظامی هم سردبیر روزنامه هندنیوز که یک روزنامه اردوزبان پرتیراژ هست.

جناب آقای زبیر احمد سیدی هم مدیر سایت آسیا که وابسته به جماعت اسلامی در هند است که مدیریت آن به عهده ایشان است.

جناب آقای ظفرعباس زیدی هم مدیر سایت ملی است که سایت انگلیسی هست بازده آن خیلی بالاست.

***

استاد رحیم‌پور: متشکرم. کار بنده هم معلمی است و قبلاً هم که سرم خلوت‌تر بود سردبیر نشریه فصلنامه فرهنگی – علمی در حوزه‌های فلسفه‌های مضاف این‌جا منتشر می‌کردیم الآن که بیشتر گرفتار هستم دیگر سردبیر نیستم اما به یک معنا با دوستان همکار هستیم که الحمدلله روزنامه‌های پرتیراژ انگلیسی و اردو و هندی دارند و در سایت‌ها و خبرگزاری‌ها هستید باعث افتخار بنده است که در این‌جا در خدمت‌تان هستم. زبان اردو را با حدس و تخمین می‌فهمم ولی ترجمه‌اش چهاربرابر صحبت‌های بنده شد! دوستان فرمودند که چون برادران عزیز ما همه رسانه‌ای هستند و از هند و خوب است که راجع به نقش مردم ایران و هند گفتگو بشود در عین حال بنده آماده هستم اگر دوستان می‌خواهند نکاتی را بفرمایند بشنوم و هر موضوعی را که شما صلاح می‌دانید گفتگو کنیم و الا من در ذیل همین موضوع چند نکته را خدمت شما تقدیم کنم و بعد شنونده نظر دوستان باشیم.

شاید در تمام طول تاریخ بشر، رسانه تا این حد مهم و سرنوشت‌ساز و مطرح نبوده باشد گرچه رسانه همیشه بوده اما هرگز این‌گونه نبوده است ما برای نخستین بار شاید نخستین نسلی هستیم که در بین نسل‌های بشری با این فضای مجازی، اینترنت، ماهواره‌ها به یک شکلی مواجه هستیم که اجداد ما نه این طرف عالم و نه آن طرف عالم، بشریت هرگز با چنین مسئله‌ای مواجه نشده است این شامل هم فرصت‌های بسیار بزرگ و هم تهدیدهای بسیار بزرگ و گاهی بزرگ‌تر می‌شود. بعضی‌ها معتقدند چون در یک قرن گذشته این رسانه‌ها تولید و مدیریت آن در دست همین چند قدرت غربی بوده که در دو قرن گذشته ایران و هند را به خاک و خون کشیدند و غارت کردند و کشورهای دیگری مثل ما را و از جمله وجه مشترک ما و شما انگلیسی‌ها بودند امروز هم در عرصه رسانه ممکن است کسانی معتقد باشند که نتوانیم با این‌ها پنجه در پنجه بیندازیم و مچ بیندازیم و رقیب اینها بشویم. این حرف به لحاظ سخت‌افزاری و تکنولوژی تا حدودی درست است و همین‌طور به لحاظ تجربی و سابقه کار. اما اتفاقاتی در همین دوران در همین دهه‌ها و همین قرن افتاد که نشان داد اگر پیام، قوی و صادق منطقی باشد ضعف رسانه‌ای را جبران می‌کند و پیام بر رسانه پیروز می‌شود و الا از رسانه‌های ضعیف‌تری استفاده کند. انقلاب اسلامی در ایران نمونه آن بود. امام(ره) به لحاظ ابزار رسانه‌ای چیزی در اختیار نداشت حداکثر پیام‌هایش را با تلفن از نجف یا وقتی به اروپا رفت از فرانسه می‌خواندند و این‌جا هم کسانی با ضبط صوت نوار کاست ضبط می‌کردند. این سقف آن تکنولوژی بود که در اختیار داشت در حالی که رادیو و تلویزیون، روزنامه‌ها و شبکه‌های آن موقع همه در اختیار دشمنان یعنی ارباب قدرت در ایران بود که یکی از آن‌ها هم آمریکا و انگلیس و اسرائیلی‌ها توسط رژیم پهلوی شاه بود ولی خب عملاً پیام امام خمینی به مردم رسید و قبول شد پیام آنها با این که همه رسانه‌ها در اختیارشان بود از طرف مردم پس زده شد. این یک خبر خوش است که نشان می‌دهد ولو به لحاظ سخت‌افزار رسانه ما عقب‌تر باشیم ولی همچنان نرم‌افزار رسانه است که با ذهن و قلب و فطرت مخاطب و ملت‌ها رابطه برقرار می‌کند و اوضاع را زیر و زبر می‌کند.

رسانه بنا بر تعریف، باید آگاهی بدهد یعنی هدف از رسانه آگاهی‌بخشی است اما کارکرد رسانه‌های بخصوص غرب و امپراطوری صهیونیستی رسانه که هدف اصلی آن تأمین منافع چندتا قدرت غارتگر جهان است آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها، فرانسه، در یک جاهایی زمان شوروی کمونیست‌ها روسیه مثلاً تا الآن یک مواردی، صهیونیست‌هاست. کارکرد رسانه الآن خلاف تعریف رسانه است. تعریف رسانه آگاهی‌بخشی است کارکرد رسانه الآن شستشوی مغزی شده است یعنی قرار نیست که هم از همه چیز خبردار بشوند یا از خیلی چیزها باخبر باشند بلکه اتفاقاً بنا بر این است که خبر کشف نشود بلکه تولید بشود! خبر مهندسی بشود. هدف آگاهی‌بخشی برای ایجاد امکان و حق انتخاب مخاطب نیست بلکه هدف، مهندسی ذهن مخاطب و افکار عمومی است لذا رسانه تصمیم می‌گیرد که از بین صد واقعیت به 95تای آن اساساً اشاره نمی‌کند از ‌آن 5تا به کدام‌ها گزینش بشوند آن 5تا کدام باشند؟ به کدام اولویت بدهند، چه بخشی‌هایی را بگویند؟ چگونه بگویند و چه زمانی بگویند؟ و یک ترکیبی از 30 درصد واقعیت گزینش شده و 70 درصد تفسیر و تأویل تحمیل شده به اطلاع می‌رسد. یعنی آن‌ها تصمیم می‌گیرند جهان سرمایه‌داری غرب، آمریکایی و صهوینیست‌ها و انگلیسی‌ها این‌ها تصمیم می‌گیرند که دنیا از چه مطالبی و از کدام بخش دنیا باخبر بشوند یا نشوند چه وقت و چگونه؟ و چه تصویری در ذهن‌شان ساخته بشود؟ الآن ما در ایران مستقیم نمی‌دانیم در هند چه خبر است؟ از طریق رسانه‌های غربی باید بفهمیم. شما در هند مستقیم نمی‌دانید این‌جا چه خبر است باید از رسانه‌های غربی مطلع بشوید خب آن‌ها کاملاً گزینش می‌کنند با تفسیر خاص، با اهداف خاص. اتفاقاتی که در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، در خود ایران، در یمن می‌افتد، و در این سال‌ها افتاد به کلی با اخبار این واقعیت‌ها در رسانه‌های غرب و جهان متفاوت بوده است یک جاهایی فاجعه کامل است و کسی مطلع نیست و نباید مطلع باشد یک جاهایی هیچ خبری نیست یک مسئله جزئی بوده ولی هزار برابر باید بزرگ بشود. بنابراین امروز رسانه‌های غربی چیزی که دنبال آن نیستند احترام به شعور مخاطب، آزادی اندیشه، و نشر آگاهی است چیزی که تنها به آن می‌اندیشند این است که رسانه و خبر ابزاری برای شکل دادن به خمیر افکار عمومی و احساسات عمومی است. در واقع با خبر، به ذهن‌ها سرویس نمی‌دهند بلکه ذهن‌ها را سرویس می‌کنند.

ما هندی را می‌شناسیم که رسانه‌های آمریکایی می‌خواهند بشناسیم! شما از ایرانی مطلع می‌شوید که آنها می‌خواهند مطلع شوید! هیچ کدام نه هند واقعی است نه ایران واقعی است. همه با هدف و اهداف سیاسی دارد طراحی می‌شود. البته ترکیبی از واقعیت و دروغ است همه‌اش نمی‌تواند دروغ باشد و الا باورپذیر نخواهد بود. دوتا خبر راست را با چهارتا خبر دیگر و یک واقعیت را بزرگ نشان دادن و یک مسئله کوچک را بزرگ کردن. شما دیدید بیداری اسلامی که چهارتا رژیم عربی را سرنگون کرد و داشت بقیه آنها را هم پایین می‌کشید نهضت اسلامی بود مرکز آن‌ها نمازجمعه‌ها بود و شعارشان الله اکبر بود. دنبال مردم‌سالاری دینی بودند ضد صهیونیستی بودند چطوری این‌ها را به جنگ‌هی داخلی مذهبی بین مسلمانان تبدیل کردند. با کمک وهابیت جهاد اسلامی علیه استکبار تبدیل به جهاد مسلمان علیه مسلمان کردند خب این تصویری که از اسلام در دنیا ارائه می‌دهند که می‌گویند تکفیری‌ها اسلام هستند داخل امّت خبرها را چطوری بگویی که مذاهب اسلامی را علیه همدیگر تحریک کنند. در هند، در پاکستان، در عراق، در ایران، در سوریه، همه جا. یک مرتبه ماهیت انقلاب‌ها را عوض کنند مبارزات ضد استعماری و ضد استبدادی و ضد دیکتاتوری اسلامی را به جنگ مسلمان با مسلمان تبدیل کنند و همه چیز را نابود کنند چهره اسلام را هم در جهان خراب کنند. از منفی مثبت و از مثبت منفی بسازند. رسانه می‌تواند جنگ مذهبی بین مردم راه بیندازد بین مسلمان با مسلمان. بین پیروان ادیان جنگ دینی راه بیندازد جنگ قومیتی و نژادی راه بیندازد. در یک کشور کاری کند که آن کشور تجزیه بشود و می‌تواند یک ملت و ملت‌ها را متحد، برادر کند. رسانه فوق‌العاده مهم است. امروز رسانه ابزار امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح جامعه، نقد و اصلاح حکومت، تربیت افکار عمومی، کادرسازی، جهت دادن و بسیج عزم ملی این کارها را می‌تواند در جهت مثبت انجام بدهد.در جهت منفی هم همین رسانه‌ای که می‌تواند منادی اخلاق و وحدت باشد تبدیل به عامل گسترش تنازع و همه چیز است. بنابراین رسانه از بی‌نهایت مثبت تا بی‌نهایت منفی قابل ارزش‌گذاری است. الآن تصویری که مثلاً از ایران در جهان اسلام می‌سازند این که اینها شیعه هستند می‌خواهند مسلط بشوند. این‌ها فارس هستند می‌خواهند بر عرب و بقیه قومیت‌های مسلمان مسلط بشوند و امپراطوری فارس می‌خواهند درست کنند! برای این که اگر این تصویر جا بیفتد دیگر وحدت اسلامی، بیداری اسلامی منتفی می‌شود کینه مسلمان از مسلمان، تعارض مسلمین است و عیب ندارد غربی‌ها بر این کشورها مسلط بشوند ولی ایران که نباید مسلط بشود بعد این که اصلاً ایران دنبال سلطه نیست که بخواهد مسلط بشود. تنها کشوری که به اهل سنت مظلوم و مسلمین مظلوم، از سنی‌های بوسنی و هرزگویین تا اهل سنت در فلسطین کمک کرده است فقط این‌جا بوده است هیچ دولت دیگری از کشورهای مسلمان هیچ کدام کمک نکردند. یک گلوله به فلسطینی‌ها کمک کردند ولی باز تصویر این بحث شیعه و سنی است بحث فارس و غیر فارس و عرب است! کاملاً هدف‌گذاری شده است. امام(ره) همان زمان انقلاب سال 57 که هنوز انقلاب در ایران پیروز نشده بود وسط مبارزات بود پاییز 57 یعنی دو – سه ماه به پیروزی انقلاب اسلامی مانده بود همان موقع به ملت هند و به مسلمانان و مردم هند پیام داد، شیعه و سنی، به علما، به مردم و علمای هند و جوانان مسلمان در هند پیغام داد و توضیح داد که ما چرا قیام کردیم؟ و این رژیم چه رژیمی است؟ شعار ما چیست؟ برنامه ما چیست؟ یعنی برای مردم هند که خب دور بودند و ارتباط نزدیکی هم نداشتند و برای ملت‌های دیگر مسلمان، همان موقع امام(ره) توضیح می‌داد که این رژیم دست نشانده آمریکا و انگلیس است متحد صهیونیست‌هاست دیکتاتور است غارتگر هستند ضد دین هستند کرامت ملت را فروختند و ما به این دلایل داریم با این‌ها مبارزه می‌کنیم. خب چون دولت هند روی فعالیت مسلمان‌ها حساس بود و مسلمان‌ها هم در هند اقلیت بودند ارتباط امام قبل از انقلاب با مسلمین هند به اندازه مسلمان‌ها در پاکستان و افغانستان و عراق طبیعتاً نبود کمتر بود ولی همان موقع امام(ره) بر خودش وظیفه دانست که پیام به هند بدهد و می‌دانید که جدّ امام که اصالتاً خراسانی بود در نجف، از طرف مراجع به کشمیر می‌آید دانشجویان مسلمان ایرانی و دانشجویان مسلمان هند همان اوایل انقلاب قبل از پیروزی انقلاب در ایران، مشترکاً با هم یک نشریه‌ای داشتند به نام نشریه قیام آن موقع منتشر می‌کردند و از همان موقع این ارتباطات برقرار بود حتی وقتی صدام با شاه ایران با هم متحد شده بودند امام(ره) را می‌خواست از عراق اخراج کند که بعد امام مجبور شد و به نوفل لوشاتو در پاریس رفت مسلمانان هند در کشمیر نامه نوشتند و هزاران نفر امشاء کردند که آقا از نجف، از عراق بیرون‌تان می‌کنند به هند به کشمیر بیایید دعوت کردند که این‌جا خانه شماست و ما برادر ملت ایران هستیم خب یک چنین ارتباطی هست و ارتباطات ایران و هند برای 40 سال پیش و امام خمینی نیست ارتباط برای هزار سال پیش است. هزار سال است ملت ایران و هند از یک جهاتی یک تمدن و یک ملت بودند ولی شما ببینید رسانه چه می‌کند؟ که امروز شما که اجداد شما همه به فارسی صحبت می‌کردند فارسی متوجه نمی‌شوید! با این که همه شما رسانه‌ای و روشنفکران و اهل فکر هستید اما همه شما اجباری باید انگلیسی بدانید یعنی وقتی می‌گویند فعالیت جنگ رسانه‌ای، یکی‌اش "زبان" است. یکی‌اش از طریق "دین و مذهب" وارد شدن است یکی مسائل مرزها و قومیت و ناسیونالیزم است که من از هر کدام این سه‌تا یک مثال بزنم که واضح‌تر بشود چگونه جنگ رسانه‌ای علیه ملت‌ها معنا پیدا می‌کند؟ ببینید زبان، دریچه فرهنگ است. زبان یک ملت را تغییر بدهید آغاز تغییر فرهنگ آن ملت است یعنی آغاز تغییر در سبک اندیشه و سبک زندگی و تغییر همه چیز است از زبان شروع می‌شود. اسلام با زبان عربی تا ایران آمد از ایران به شرق و غرب و شمال عمدتاً با زبان فارسی رفت البته عربی هم بود اما همه به چین و هند از شرق، و از شمال آسیای میانه و به غرب تا عثمانی، ترکیه و تا بالکان قلب اروپا این‌ها همه زبان دوم اسلام زبان فارسی بود. خب چرا انگلیس‌ها هر سه قدرت بزرگ اسلامی در پایان قرن 19 و آغاز قرن 20 که درهم شکست مثلاً صفویه در ایران بود تمدن گورکاونی اسلامی – ایرانی در هند بود. تیموری یا مغول‌های هند به اصطلاح،‌ و عثمانی در ترکیه و در غرب و اروپا. هر سه‌تا این‌ها ظرف یکی دو قرن گذشته سقوط کرد بعد انگلیس‌ها آمدند بر هند مسلط شدند. تمدن اسلامی و فارسی را در هند منهدم کردند. بعد هم بر ایران مسلط شدند. در ایران و هند و کشورهای دیگری که اشغال کردند زبان خودشان زبان انگلیسی را اجباری کردند زبان عربی و فارسی که زبان اسلام بود ممنوع کردند. سؤال این است، این یک حرکت رسانه‌ای که از طریق فرهنگ وارد می‌شود و بر کشورها مسلط می‌شوند به دین‌شان، به سیاست‌شان، به اقتصادشان، همه را منهدم می‌کنند و مسلط می‌شوند یکی‌اش این است: شما هر زبانی را بدانید مصرف کننده آن فرهنگ می‌شوید بنده اگر زبان چینی بدانم سراغ فیلم و سریال و فرهنگ و ادبیات چین می‌روم. انگلیسی و آمریکایی همین‌طور. اگر عربی و فارسی باشد سراغ فرهنگ اسلام می‌روید این‌ها را انگلیسی‌ها فهمیدند. زبان عربی و فارسی که 800 – 900 سال زبان رایج مردم در کل هند بوده حتی مسلمان و هندو. همه، و زبان علم و زبان حکومت و زبان دموکراسی و دیوان‌سالاری رسمی حکومت بوده است تمدنی که 500 سال یک تمدن بسیار قوی، ثروتمند، قدرتمند و دانشمند در هند بوده است ولی چطوری توانستند ظرف 70- 80 سال پیش تا الآن کاری بکنند که دیگر در هند هیچ کس عربی و فارسی نداند و همه از مادرشان که متولد می‌شوند اجباری زبان انگلیسی بلد باشند این یعنی ضربه رسانه‌ای. چون یک ملت باید مصرف کننده فرهنگ انگلیسی و غربی بشود. از طریق آن زبان با همه چیز به تفسیر انگلیسی آشنا بشوند نه به تفسیر اسلامی. این کار را در ایران هم کردند این‌جا هم زبان انگلیسی تنها زبان اجباری است. مستعمرات فرانسه زبان فرانسه را اجباری کردند مستعمرات روسیه زبان روسی را اجباری کردند و به همه گفتند زبان علم! بالاخره ما نفهمیدیم فرانسوی زبان علم است یا انگلیسی یا روسی؟ هیچی آقا. این‌ها زبان ارباب ما و شما بود نه زبان علم. ما باید مصرف کننده و تابع این‌ها می‌بودیم در حالی که ارتباط ایران و هند این‌ها دو منطقه نبودند شما برگردید به 1500 سال قبل از میلاد مسیح، یعنی برگردید به 4- 5 هزار سال پیش، اصلاً مگر در تاریخ خودشان نمی‌نویسند که آریایی‌ها از شمال در هند و ایران آمدند مستقر شدند و این‌ها یک قومیت و یک نژاد بودند مگر هنوز راجع به زبان نمی‌گویند زبان هند و ایرانی؟ که این‌ها یک زبان و یک ریشه است مگر سانسکریت هند و زبان پهلوی در ایران مگر اینها یک زبان نبوده است؟ یعنی دو زبان کامل ولی نزدیک و متفاهم و مرتبط با هم بودند از چند هزار سال قبل که زبان اوستا در ایران و زبان سانسکریت ببینید چقدر شباهت دارند. زبان‌های قدیمی ایران و هند که این نشان می‌دهد شبه‌قاره و ایران که دوتا مرکز قدیمی‌ترین تمدن‌های جهان هستند ایران و هند، و همیشه این‌ها عمدتاً قبل از اسلام یک فرهنگ بودند قبل از اسلام هم یکی بودند بعد از اسلام هم یکی بودند. جالب است که قبل از اسلام هم یک منطقه فرهنگی و یک تمدن محسوب می‌شدند مثلاً همین «کلیله و دمنه» از هند، قبل از اسلام انوشیروان زمان ساسانی‌ها از زبان سانسکریت به زبان‌های ایرانی ترجمه شد می‌خواهند ایرانی‌ها بگویند بله از وقتی که سلطان محمود غزنوی حمله کرد و بت‌ها را شکست و با هندوها لشکر کشید و آمد و بعد هم زمان نادرشاه از طریق جنگ این‌ها به هم وصل شدند اصلاً این حرف‌ها نیست اسلام حداقل یکی دو قرن، قبل از سلطان محمود غزنوی وارد هند شده است زبان فارسی قرن‌ها قبل از او آن‌جا بوده است بزرگان عرفان اسلامی بین ایران و هند در رفت و آمد بودند و یک خانواده بودند هم زبان فارسی و هم اسلام و معنویت. شما کسانی که مثل "هَجْویری"، مثل "خواجه معین‌الدین چَشتی" کسانی مثل "شیخ بهاءالدین زکریا مولتانی"، "سیداشرف جهانگیر سمنانی"، "میرسیدعلی همدانی" عالم بزرگ و عارف بزرگ شیعی ایرانی، عرفانی بزرگ شیعی و ایرانی و هندی یک فرهنگ و یک منطق بودند در تمام شبه قاره همیشه زبان فارسی شاید 900- 1000 سال است که آن‌جا یک زبان رایج بوده و با فرهنگ اسلامی و با فرهنگ معنوی، این یادنامه‌ها، تذکره‌ها شهدای بزرگ، عرفای بزرگ ایرانی، اصلاً هندی‌ها آن‌ها را هندی می‌دانند ایرانی نمی‌دانند. یعنی بین هند و ایران دوئیتی قائل نیستند قدیمی‌ترین سندهای فارسی برای حدود 8- 9 قرن پیش است همین الآن هم هست در عرصههای مختلف مثل سیاست و فرهنگ و حکومت و اقتصاد هند در حوزه مسائل مختلف مکاتبات، اسناد شخصی، اسناد دولتی، احکام و دادگاه‌های هند، 900 سال پیش احکام دادگاه‌ها به زبان فارسی نوشته می‌شده است. زبان دوم اسلامی، نسخه‌های خطی که هنوز هست. گلستان، سعدی، این‌ها را هندی‌ها برای یک ملت دیگری هیچ وقت نمی‌دانستند ولی الآن ارتباطات کامل قطع شده است و دیگر زبان همدیگر را نمی‌فهمیم و ما و شما هم مجبور می‌شویم با هم انگلیسی صحبت کنیم به زبان ارباب مشترک‌مان. ارباب قبلی البته. این‌ها زمان رژیم پهلوی به عنوان نقطه ضعف امام خمینی(ره) گفتند یکی از برادران ناتنی امام توی شناسنامه‌اش فامیلی‌اش هندی بود. چرا که عرض کردم یکی از اجداد ایشان از آن‌جا به هند رفته بودند آن‌جا تبلیغ می‌کردند از ایران رفته بودند بعد هم که برگشتند بعد این‌ها گفتند خمینی هندی است ایرانی نیست در حالی که خودشان همان موقع مدام می‌خواستند ایران قبل از اسلام را مطرح بکنند می‌گفتند آیین زرتشت ایران و هندوئیزم در هند، اساطیر او مربوط به هزاران سال قبل اصلاً تقریباً یکی است و همین‌طور هم هست واقعاً شباهت‌های اساطیری خیلی دارند. یعنی این دوگانه‌سوزی و دوتا نقش ایفا کردن دوگانه بازی در ایران غرب با زبان عربی مبارزه می‌کرد و در شبه قاره هند با زبان فارسی و این در حالی است که شما در قرن سوم هجری، یعنی 1100 سال پیش در تاریخ هست که مردم هند جاهایی مثل مُکران و موارد دیگر زبان همه این‌ها کاملاً فارسی بوده است حدود قرن 4 هجری، هزار سال پیش، شما شاعرانی مثل شاعر زن هندی مسلمان دارید به نام رابعه، که چه اشعار زیبایی به زبان فارسی در همین منطقه سَند می‌سروده است. انگلیس‌ها تقریباً 150 سال پیش چه کار کردند که ریشه این را زدند. چون زبان فارسی مثل زبان عربی حامل بسیاری از مفاهیم اخلاقی، عرفانی، عقلی- فلسفی، و دینی بود. این مانع را باید بزنند زبان ارباب انگلیسی اجباری بشود و عمومی بشود تا بتوانند فرهنگ خودشان را بر نسل‌های بعد هند و ایران و کشورهای اسلامی مسلط بکنند و متأسفانه این کار را کردند در حالی که شما می‌دانید ما اصلاً یک سبک شعر فارسی که اسم آن سبک هندی است چون این نوع شعر را شعرهای فارسی زبان در شبه قاره هند قهرمانان آن بودند شما شاعران بزرگ زبان فارسی ما داریم که در کتاب‌های درسی‌مان هم مثل "بیدل دهلوی" مثل همین "خسرو دهلوی" دستگاه شعری سبک هندی هست، و اگر کسانی در شبه قاره هند مثل جناب اقبال لاهوری و دیگران که زیباترین اشعارشان و کسی که سنی است پدر اهل بیت(ع) پدر معنوی پاکستان، بحث شیعه و سنی هم نیست شیعه و سنی‌شان این‌طوری بودند اقبال که سنی اهل بیتی است مؤسس پاکستان جناب محمدعلی جناح شیعه است شیعه و سنی‌شان کنار هم با هم برادر بودند ولی کلاً مسلمان را از مسلمان با همین شیوه‌ها بیگانه کردند خب همین زبان فارسی حداقل هزار سال سابقه دارد. الآن همین نقاطی که توریست‌ها را آن‌جا می‌برند همه این‌ها مربوط به دوره تمدن اسلامی – ایرانی فارسی در آن‌جاست. همین تاج محل که جزو عجایب هفتگانه جهان است و می‌گویند سمبل عشق بین زن و شوهر در جهان است خب این عروس خانم، شاه‌جهان، ارجمندبانو ایرانی است و آن سنگ مرمر کنار قبر این خانم در تاج محل به زبان فارسی دوره صفوی نوشته مرقد منوّر ارجمندبانو بیگم مخاطب به ممتازمحل مربوط به سنه فلان. یا سنگ قبر شاه‌جهان، روی آن به فارسی نوشته مرقد مطهر اعلیحضرت فردوس‌آشتیان صاحبقران ثانی، ‌شاه جهان، صاحب تراب سنة فلان قمری. خب اینها قرار پس نبوده و کسی نخواسته این‌جا به زور هند و ایران را به هم وصل کند! این‌ها یک تمدن بودند یک فرهنگ و یک زبان بوده است. هفتصد سال زبان ادارات و حکومت و دادگاه‌ها در کل شبه قاره هند برای مسلمان و هندو و بودایی زبان فارسی بوده است و از 1836 میلادی یعنی حدود 170- 180 سال پیش یک مرتبه همه چیز انگلیسی و غربی شد 27 فرهنگ لغت فارسی در هند اساساً نوشته شده است. فرهنگ‌های لغت فارسی که در هند نوشته شده این تعداد در ایران نوشته نشده است. در هند بیشتر از ایران نوشته شده و قدیمی‌تر نوشته شده است از قرن 8 تا قرن 10، دوازده‌تا فرهنگ لغت فارسی در هند تولید شده که در ایران نبوده است در ایران فقط دوتا تولید فرهنگ لغت داشتیم 12تای آن در هند بوده است بزرگترین شاعران و نویسندگان فارسی زبان در هند بودند یک دوره‌ای در هند بیشتر از ایران بودند فعال‌تر و قوی‌تر بودند یعنی یک دوره‌ای مرکز زبان شعر و فارسی آن‌جا شده بود زیباترین شعرها و دیوان‌های شعر از آن‌جا می‌آمد. این «فرهنگ جهانگیری» که از جهاتی شاید جامع‌ترین فرهنگ فارسی باشد برای "انجبی شیرازی" است که او یکی از امرای دربار اکبرشاه در هند بود و جهانگیرشاه فرزند اوست. خودش می‌گوید من حدود 53تا فرهنگ لغت فارسی را از سطح جهان جمع کردم و یک عالمه لغاتش که به نظر خودم تحریف شده بود تازه دور ریختم تحقیق می‌کردم مثلاً اگر از دیوان حکیم سنایی غزنوی کلماتی پیدا می‌کردم بلند شدم غزنین رفتم و در افغانستان که آن موقع جزو ایران و خراسان بزرگ بود آن لغت را پیدا کنم. «برهان قاطع» در قرن 11 و 12، هفت‌تا فرهنگ لغت فارسی در هند نوشته است که باز آن غیر از قبلی است. در قرن 8 تا 10 دوازده فرهنگ لغت فارسی نوشته شده است و در قرن 11 و 12 هفت فرهنگ نوشته شده است برهان قاطع فرهنگ رشیدی در قرن سیزدهم 11 تا فرهنگ لغت فارسی نوشته شده است یعنی همین صد سال پیش. 150 سال پیش در هند نوشته شد که در ایران نبود یعنی شما در آن دوران... حتی در قرن 4 هجری مفصل‌ترین فرهنگ فارسی «فرهنگ آنندراج» است که حاکم شهرستان ویجینگر در جنوب هند بوده محمدپادشاه که هندی است این مفصّل‌ترین فرهنگ فارسی است. ما برای دانستن زبان فارسی مجبور هستیم به خیلی از کتاب‌هایی رجوع کنیم که قرن‌ها پیش در هند تألیف شده است. بحث این است که این‌ها با چه طرح و توطئه‌ای توانستند بیایند و این کار را بکنند؟

به نظر من یکی از وظایف رسانه‌های مستقل هندی مسلمان حتی غیر مسلمان به عنوان مقاومت بر سر فرهنگ و تاریخ هند این است که نسل‌های جدید هند را با این مسئله آگاه کنید باید ایران وهند با هم نزدیک‌تر باشند یا مردم هند با فرهنگ انگلیس و غرب؟ یا ایران با فرهنگ انگلیس و غرب؟ بدانید یک بخش مهمی از راه رستگاری از زبان شروع می‌شود ما در ایران هم هنوز این مشکل را داریم. مدت‌هاست گفته می‌شود که بیایید در مدارس 4تا زبان را آموزش بدهیم ببینیم منافع اقتصادی و علمی چیست حالا یکی‌اش هم انگلیسی باشد 4تا باشد انتخاب کنند هر کدام به نفع اقتصاد و به نفع فرهنگ و سیاست هست الآن چین قدرت اقتصاد اول جهان شده است و پرجمعیت‌ترین کشور جهان هم هست هند الآن دارد پرجمعیت‌ترین کشور جهان می‌شود به نظرم در همین سال‌ها هند از چین جلو می‌زند، جمعیت اول جهان می‌شود. خب یک دریایی از امکانات و فرهنگ هندی است این‌جا هم باید بگویند این زبان اردو را در ایران آموزش بدهیم گرچه زبان اردو هم از حواشی زبان فارسی بوده است در اردوگاه‌های جنگی بود زمان ارتش امپراطوری اسلامی ایرانی در آنجا بود ترکیب زبان‌های هندی و ایرانی و عربی، اردو شد. به نظرم این یکی از مواردی است که شما باید مقاومت کنید. این‌جا هم یک عده‌ای در ایران می‌گویند نه آقا فقط زبان انگلیسی! در حالی که در خود کشورهای غربی سه – چهارتا زبان را مطرح می‌کنند انتخابی می‌گویند برویم ببینیم بر اساس منافع کشور چه زبانی است؟ ولی این‌جا منافع نیست تحمیل است. این‌ها را باید دقت کنید.

از این زبان و روشی که این‌ها استفاده می‌کنند این‌ها در ایران همین انگلیس‌ها در ایران می‌گفتند زبان عربی زبان بیگانه است باید عربی را حذف کنیم چون زبان قرآن بود می‌خواستند رابطه نسل‌های جدید ما را با قرآن و اسلام حذف و قطع کنند. در ایران می‌گفتند زبان فارسی باید باشد عربی از بین برود. پان‌ایرانیسم! به ایران قبل از اسلام برگردیم. در هند با زبان فارسی مبارزه می‌کردند و در ترکیه با زبان فارسی که زبان خلافت عثمانی بود مبارزه می‌کردند باز در ترک‌ها می‌گفتند شما ترک هستید نه مسلمان! بعد هم به زبان عربی و فارسی چه کار دارید؟ خط عثمانی، عربی- فارسی است کنار بگذارید و بیایید لاتین بخوانید! خب مگر خط لاتین ترکی بوده؟ در ایران می‌گفتند به زبان پهلوی قبل از اسلام برگردید و این عرب را دور بیندازید فارسی قبل از اسلام. در هند گفتند که فارسی و عربی بیگانه‌اند و اشغالگرند کنار بیندازید و به خط‌های و زبان‌های محلی قدیم هند برگردید همه این‌ها بهانه بود برای حذف این‌ها ولی در هیچ کدام از این کشورها زبان‌های محلی نیامد به جایش زبان انگلیسی را آوردند حتی زبان اردو که در اردوگاه‌های ارتش و لشکر اسلامی بود که ایرانی و هنی بودند همین زبان اردو را هم با این هم بد مبارزه می‌کردند و می‌گفتند وقتی زبان انگلیسی هست اردو هم نباشد باشد. این راجع به زبان. راجع به دین هم این‌ها تبلیغ می‌کردند که بله عرب‌ها و ایرانیها اسلام را به زور وارد هند کردند شروع اسلام را به سلطان محمود غزنوی برگرداندند در حالی که ارتش اسلام در زمان خلفای راشدین وارد هند شد در آغاز قرن اول. در زمان عمربن‌خطاب و زمان عثمان‌بن‌عفوان ارتش مسلمان‌ها دربازه‌های هند باز شد آن محمدبن‌قاسم سردار مسلمان آمد و دیگرانی، بعضی از اصحاب پیامبر در آن نبرد و جهاد با بت‌پرستان و با هندوها بودند و با شاهان مستبد آن‌جا (هند) و شهید شدند. و بعد در زمان اهل بیت(ع) در قرن 2 هجری این مسائل بوده است غزنوی قرن 4 آمده است این‌ها می‌خواهند بگویند اسلام با شمشیر ایرانی‌های غزنوی که سلطان مشهور بود به جهاد بت‌شکنی که بت سومنات را و بت‌های دیگر را... حاکم سنی ایرانی بود. در حالی که شما ببینید در همان زمان اشاره نمی‌کنند که رابطه اصلی ایران و هند رابط اصلی دانشمندان بزرگی مثل ابوریحان، هزار سال پیش ابوریحان بیرونی دانشمند مسلمان ایرانی قرن 4 هجری، کتاب «تحقیق ماللهند» را نوشته است علمی‌ترین کتاب قدیمی و قدیمی‌ترین کتاب علمی راجع به هند است که چقدر دقیق، ادیان هند، مناطق مختلف هند، فرهنگ‌هایشان، مسلمان‌هایشان، غیر مسلمان‌هایشان، اقتصادشان، جامعه‌شناسی دین، جامعه‌شناسی قومی نژادی، چقدر دقیق نوشته شده است آدم تعجب می‌کند که هزار سال پیش چطوری این متد و روش بوده است؟ اسم این‌ها را مطرح نمی‌کند. راجع به حکومت غوریان صحبت نمی‌کنند این غوریان را شما باید به نسل جوان‌تان معرفی کنید این‌ها مسلمانانی بودند که بعد از این که غزنوی‌ها دیگر نبودند این‌ها آمدند، دهلی چه زمانی پایتخت هند شده است؟ زمان مسلمان‌های هند بوده از آن موقع دهلی پایتخت شد. "قطب‌الدین ایبک دهلی" را آباد کرد و پایتخت هند کرد و یکی از زیباترین شهرهای جهان کرده است. شما هند پس از اسلام با هند قبل از اسلام را بروید ببینید که فرق آن به لحاظ علم و تمدن و صنعت و کشاورزی و دانش و سواد و فرهنگ چه بوده است؟ اصلاً جامعه عقب مانده نیمه وحشی را اسلام به یک جامعه متمدن و قدرتمند تبدیل کرد و به یک قدرتمند در جهان تبدیل کرد نیروی نظامی هند، نیروی اقتصادش، صنعتش، علمش، فرهنگش، ادبیاتش، ابرقدرت جهان شد 500 سال یکی از سه چهار قدرت برتر جهان هند بوده است این‌ها برکت اسلام بوده است این را بگویید که چقدر مشاهیر به هند آمدند، اسلام را شمشیر به هند نیاورده است بلکه اسلام را عرفای بزرگ، دانشمندان بزرگ آوردند مگر با شمشیر می‌شود از یک ملت این همه شاعر و نویسنده و عارف و صوفی مجاهد ساخت؟ این‌ها عشق است یکی از مراکز عرفان اسلامی هند است. مگر با زور شمشیر می‌شود عارف درست کرد مبدأ عرفان عشق و ایمان است بعد از همه این‌ها حکومت گورکانی و مغولی ایران و هندی آن‌جا آمده است از زمان "ظهیرالدین محمد بابر"، خب چهار سال، نزدیک به پانصد سال یک تمدن قوی در هند اسلامی، و با زبان فارسی حاکم بوده است و میلیون‌ها هندوها و بودایی در این حکومت اسلامی زندگی می‌کردند. مجبورشان هم نکردند با شمشیر که مسلمان بشوند زندگی می‌کردند زندگی آزاد می‌کردند. مردم هند با شمشیر مسلمان شدند؟ مردمی که هزاران هزار عارف، فقیه، شاعر، مجتهد، متفکر بزرگ، عاشقان بزرگ،‌ شاعران بزرگ، چه آن‌هایی که از ایران به هند رفتند و چه آن‌هایی که درخود هند بودند و متولد شدند این همه سرمایه انسانی دارد در تمام تاریخ هند، هند هیچ وقت به اندازه آن 400- 500 سال مسلمان‌ها قبل از این که انگلیسی‌ها بیایند این‌قدر هند قوی و متمدن و قدرتمند در جهان نبوده است یک ابرقدرت جهان در زمان مسلمین بود تا قبل از این که مسلمین بیایند. این‌قدر هند اسلامی قوی بود که سفیر شخص پادشاه انگلیس "جیمز اول"، شخصاً بالاترین مقام انگلیس، سفیر خودش را هند فرستاد که برود با شاه مسلمان فارسی زبان هند برو با "جهانگیر" ملاقات کن که امپراطور کل مسلمان هند بود نماینده مخصوص آن پادشاه انگلیس، دو سال و نیم در هند منتظر ماند که شاه وقت ملاقات به او بدهد و شاه هند به او وقت ملاقات نداد. دو سال و نیم. و گفت برو با این مقامات پایین ما ملاقات کن بعد از دو سال و خورده‌ای به لندن برگشت و به شاه گفت که ما را راه ندادند این‌قدر هند اسلامی قوی بود بعد کاری کردند که یک سرباز انگلیسی درجه‌دار انگلیسی به شاهان و مقامات هند دستور بدهد این تفاوت دوران اسلامی هند و دوران عزت و شکوه هند است و دوران ذلت و غربی شدن هند است. زمان "اورنگ‌زیپ" این قدر هند قوی و پیشرفته بود و وحدت داد، مسلمان، بودایی، شیعه، سنی همه را این توانست بدون جنگ‌های دینی و مذهبی کنار هم حفظ کند و همه هم به حقوق‌شان برسند و در عین حال تبلیغ اسلام هم می‌کرد و دقیق کل این امپراطوری عظیم هند را مدیریت می‌کرد و هیچ قدرت غربی و خارجی جرأت نداشت به آب‌ها و سواحل هند نزدیک بشود مگر با اجازه حکومت که منافع مردم هند باید تأمین می‌شد و به همین دلیل هم این غربی‌ها خیلی مخصوصاً با این اورنگ‌زیپ خیلی دشمن هستند و یک عالمه دروغ درباره آن نوشتند. به نظر من می‌رسد این‌ها را باید به نسل جوان شما در رسانه‌هایتان بگویید این‌ها را با تاریخ و تمدن هند، اقتدار و عزت هند که دوران هند اسلامی بوده است آشنا بکنید و بگویید چگونه شد که این شالوده‌ها شکست؟ چطوری شد آمدند زبان شما، خط شما، دین و مذهب و فرهنگ و حکومت را همه چیز را ظرف 70- 80 سال عوض کردند؟ به نظر من واجب است هم این‌ها را به جوانان هند بگویید و ما این‌جا به جوانان ایران بگوییم چون همین کار را با ایران هم کردند بعداً کم‌کم راج‌پوت‌ها و ماهارات‌ها و سیک‌ها و نکات محلی را هر کدام جدا جدا انگلیسی‌ها با آن رابطه برقرار کردند و مسلمان‌ها را ضعیف کردند در دَکَن در بنگال، قدرت اسلامی را ضعیف کردند بعد اروپایی‌ها توی هند آمدند مستقر شدند دولت مرکزی ضعیف شد خود هندی‌ها و مسلمان‌ها با هم اختلاف پیدا کردند مسلمان و غیر مسلمان با هم اختلاف پیدا کردند حکومت‌های محلی در هند جدا جدا درست شد و دیگر به هند واحد نمی‌اندیشیدند هرکسی به قدرت خودش فکر کرد ملوک‌الطوایفی. دولت مرکزی هم ضعیف شد انگلیس با سیاست تفرقه بینداز مسلط شو، این سیاستش همه جا بوده است. دعوای جنگ مذهبی، جنگ قومی و نژادی، جنگ محلی، همین‌طور این‌ها را به جان هم بینداز خوب که ضعیف شدند تو بیا به این بگو من به تو کمک می‌کنم به شرط این که او را بزنی، به او می‌گوید به تو کمک می‌کنم به شرط این که این را بزنی، بعد هم همه را با هم زد. در ایران و در عراق، در فلسطین و در هند، همه جا این‌ها مسلط شدند به همین شیوه. اول هم که چندتا کشور بودند این کمپانی‌های پرتغالی بودند هلندی بودند فرانسوی هم بودند بعد انگلیس وقتی با کمک این‌ها مسلط شد و در هند نفوذ کرد بعد ارتش خود را کم‌کم وارد کرد بعد به اسم اقتصاد و پیشرفت آمدند بعد نظامی‌هایشان آمدند بعد هم که قوی شد آن رقبای اروپایی‌اش را از هند بیرون ریخت و گفت این‌جا برای خودم هست، هند خیلی چرب است! خیلی ثروتمند است! شما می‌دانید یک وقتی انگلستان در صد سال پیش اعلام کرد در اسناد وزارت خارجه‌شان بود گفتند ما فقط با طلاهایی که از بنگال هند ظرف مدتی جمع کردیم کل خیابان‌های لندن و منچستر و.... را بازسازی کردیم و یک انگلستان جدید با پول و طلاهای هندی‌ها ساختیم در حالی که خود هندی‌ها فقیر بودند. این‌طوری مسلط شدند، مثل سرطان. این‌ها را باید به نسل جوان شما در رسانه‌هایتان بگویید این‌ها را نمی‌دانند فکر می‌کنند هند یک ملت بدبخت فقیر گرسنه‌ای بوده، بعد که انگلیسی‌ها و غربی‌ها آمدند به مردم هند، علم و تمدن یاد دادند زندگی‌شان را راه انداختند نمی‌دانند از وقتی که آن‌ها آمدند هند دوران عقب افتادگی‌اش شروع شد. خب بحث مفصل شد و خسته‌تان کردم عذرخواهی می‌کنم. می‌ترسم به هند بروید و بگویید این ایرانی‌ها خیلی پرحرف هستند کسی این‌جا نرود.

مترجم: می‌گوید وقتی ما به هند برگردیم به هندی‌ها خواهیم گفت که ایرانیان برای حفظ و حراست از میراث و تمدن خود و کشور این‌ها قدرتمند هستند و دارند مبارزه می‌کنند.

استاد رحیم‌پور: البته من این را هم بگویم انقلاب هند، با رهبری مسلمانان هم گاندی، در ایران در دوران کودکی و نوجوانی ما یک ضرب‌المثل بود و به قیام مردم هند علیه انگلیسی‌ها احترام می‌‌گذاشتند چه علمای مجاهد سنی و چه علمای مجاهد شیعه چه رزمندگانی مثل "تیپوسلطان" که شیعه مسلمان هندی است همه این‌ها در حافظه ما جزو قهرمانان بودند و هستند حتی به "گاندی" و "نهرو" هندو هم که به اسلام احترام می‌گذاشتند و ضد انگلیس‌ها بودند آن‌ها هم پیش ما محترم بودند. شما می‌دانید رهبری انقلاب "آیت‌الله خامنه‌ای" زمان رژیم شاه، ایشان کتابی نوشت که بخشی‌اش ترجمه و بخشی‌اش تألیف و ترکیبی بود به نام «نهضت مسلمانان در آزادی هندوستان» و این کتاب یکی از کتاب‌هایی بود که جوانان مسلمان انقلابی می‌خواندند و از مسلمانان الهام می‌گرفتند که چگونه می‌شود انقلاب کرد و جلوی انگلیس‌ها ایستاد. شما به جوان‌هایتان در برابر تبلیغات غرب بگویید بله اروپایی‌ها هم به هند آمدند اسلام هم آمد اما آن چه آمدنی بود و این چه آمدنی؟ اسلام که آمد هند فقیر را ثروتمند کرد هند نیمه غیر متمدن را متمدن کرد و یکی از بزرگترین تمدن‌های جهان کرد اما انگلیس‌ها و غربی‌ها وقتی به هند آمدند یک کشور ثروتمند را غارت و فقیر کردند و به یکی از فقیرترین کشورهای جهان کردند یک کشور قوی و عزیز را کشور ذلیل و ضعیف کردند و اشغال کردند. اسلام وقتی به ایران آمد طبقات پایین مردم ایران حق نداشتند درس بخوانند فقط طبقات بالا باید درس می‌خواندند علم طبقاتی بود ممنوع بود اسلام در ایران، علم را عمومی و همگانی کرد. اسلام پس از اسلام، هزاران هزار دانشمند در رشته‌های مختلف به جهان معرفی کرد ولی وقتی اروپایی‌ها آمریکایی‌ها، انگلیس‌ها، غربی‌ها به این‌جا آمدند یک کشوری که به لحاظ اقتصادی خودکفا بود به وارد کننده آن را تبدیل کردند نفتش را روزی 7- 8 میلیون بشکه مفت غارت می‌کردند و می‌بردند. در این کشور با علم و فرهنگ مبارزه کردند، با اخلاق مبارزه کردند با دین این مردم مبارزه کردند استقلال مردم ما را از آن‌ها گرفتند همین کارهایی را که در هند کردند. این تفاوت این دو نوع آمدن است. در شرایطی که خودشان مسیحی و متدین نبودند به زور ملت‌هایی را با زور شمشیر مسیحی کردند با این که خودشان مذهبی و مسیحی نیستند یک انقلابی روشنفکر آفریقایی می‌گوید وقتی که اروپایی‌ها به آفریقا آمدند ما زمین داشتیم آن‌ها انجیل. حالا بعد از یک قرن ما انجیل داریم آن‌ها زمین! شاه انگلیس یا ملکه انگلیس به هند آمد و گفت ما به همه مذاهب احترام می‌گذاریم بعد دمِ بتخانه هندوها رفت یک جایی که موش‌پرست و مارپرست بودند کفش‌هایش را هم به احترام درآورد رفت جلو و به مجسمه موش و مار تعظیم کرد گفت ما با مذاهب احترام می‌گذاریم هر مذهبی می‌خواهید داشته باشید فقط بگذارید ما شما را غارت کنیم آزادی مذهب! ما به مذهب شما چه کار داریم؟ مذهب اصلاً اهمیتی ندارد و شما دقت کنید که این‌ها اول به اسم کمپانی هند شرقی آمدند به این عنوان که ما می‌خواهیم شما پیشرفت کنید تجارت آزاد، اقتصاد و پیشرفت آمدند بعد که آن‌ها نفوذ کردند و مسلط شدند – در قرن 19 هجری - بعد گفتند شما بروید ارتش انگلیس آمد، اول به اسم کمک اقتصادی ‌آمدند ایران هم همین‌طور بود. توسعه و پیشرفت می‌خواهیم شما را متمدن کنیم. بعد ارتش‌شان آمد. تازه وقتی که ارتش این‌ها از هند و از بقیه مستعمرات بیرون رفت نمی‌خواستند بروند منتهی چون در جنگ دوم بین‌الملل با آلمان جنگیده بودند و اقتصادشان نابود شده بود مجبور شدند بروند باز همان را منت گذاشتند و گفتند ما داریم به شما استقلال می‌دهیم و عوامل خودشان را گذاشتند گفتند ارتش انگلیس از هند می‌رود ولی فرهنگ انگلیسی را نمی‌گذاریم از هند برود باید در حکومت و در نسل‌شان بماند. بعد مسلمان و هندو را به جنگ هم انداختند. در حالی که شما می‌دانید گاندی را که این‌ها می‌گویند رهبر مبارزات مسالمت‌آمیز و غیر خشونت‌آمیز، همه از گاندی یاد بگیرید نه از جهاد اسلامی، خود این‌ها چقدر گاندی را زدند و تبعید و زندانی‌اش کردند؟ به دنیا می‌گویند الگوی شما آفریقای جنوبی "نلسون ماندلا" و "گاندی" باشد این‌ها اهل جهاد مسلحانه نبودند خب شما که همان ماندلا را 30 سال زندان انداختید. انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها پشت آن بودند. شما که این همه گاندی را تبعید و زندان و شلاق زدید بعد ماندلا بعد از انقلاب ما به ایران آمد گفت شما چطوری پیروز شدید؟ رهبری گفت به او گفتیم با مردم، معامله نکنید، نترسید، مردم را به خیابان بیاورید، همین کار شد و پیروز شدند. گاندی چه گفت؟ گاندی هندو صریح اعلام کرد اگر ملت هند بخواهد پیروز بشود باید از حسین‌بن‌علی پسر پیغمبر اسلام یاد بگیرد. حسین مظهر جهاد و شهادت است. گاندی می‌گوید استاد و معلم من حسین بود. گاندی می‌گوید من برای مردم هند چیز تازه‌ای نیاوردم آنچه آوردم از تاریخ قهرمانان اسلام بود من این مبارزه را مدیون اسلام هستم چون از توی هندوئیزم مبارزه بیرون نمی‌آید. هندوئیزم و بودیزم اهل مبارزه نیست. گفت من مبارزه را از قهرمانان جهان اسلام و تاریخ اسلام آموختم. دو قرن هند را غارت کردند و بعد از دو قرن مجبور شدند بروند جمهوری هند درست شود نهرو آمد، آخرش باز همین گاندی را به دست یک هندو کشتند یک هندوی متعصب بود گفت چرا به مسلمان‌ها و اسلام احترام می‌گذاری؟ در حالی که پشت صحنه آن‌ها انگلیس‌ها بودند. به نسل جوان‌تان بگویید انگلیس‌ها هنوز در هند هستند نرفتند ببینید کجاها هستند. اگر دوستان نکته دیگری دارند بفرمایند.

خیلی خوش آمدید و امیدواریم که انشاءالله سفر آخر شما به ایران نباشد این‌جا خانه دوم بلکه خانه اول شماست.

مترجم: اسلام، زبان، ملیت، مرز، قومیت هیچ یک از این‌ها اصالت در اسلام نیست، در اسلام اصالت مسلمان بودن و باتقوا بودن است اگر از روز اول تاریخ اسلام کل مسلمانان جهان کوشش می‌کردند که زبان اسلام را به عنوان یک زبان مشترک انتخاب می‌کردند ما هم‌اکنون به عنوان مثال پاکستان غربی و پاکستان شرقی که بعد از استقلال بوجود آمد این‌ها با هم بودند یعنی مسلمانان و مردم بنگال، و پاکستان شرقی و مسلمانانی که در پاکستان غربی بودند مشترکاً علیه انگلیس مبارزه کردند و پاکستان غربی و شرقی را بوجود آوردند. همین اختلاف زبان باعث شد که مردم مسلمانان بنگال خودِ مسلمان‌ها با هم بجنگند شورش کردند و کشوری به نام بنگال بوجود آمد.

استاد رحیم‌پور: بله همه این‌ها طرح‌های حساب شده انگلیسی بود. اصلاً همه جا مرزها را طوری کشیدند که همیشه خطر جنگ آن‌جا باشد. الآن مرزهای کشورهای اسلامی، عربی، شبه قاره هند، همه مرزها اختلافی است.

مترجم: آیا مسلمانان جهان می‌توانند یک زبان واحد را ایجاد کنند؟

استاد رحیم‌پور: بله، بهترین زبان، زبان قرآن (عربی) است.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha