شبکه افق - 9 اردیبهشت 1401

خیانت حکومت های مسلمان به فلسطین (بیداری اسلامی و خواب عربی)

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سلام عرض می‌کنم خدمت خواهران عزیز و خوش‌وقت هستیم که دوستان به مسائل بین‌المللی و مسائل جهان اسلام فکر می‌کنند، در این باب می‌اندیشند و گفتگو می‌کنند و این احساس مسئولیت و نگاه جهانی مقدمه‌ای برای انشاءالله حضور جهانی است و برای کارهای بزرگتر در سطح عالم است. امروز زن مسلمان ایرانی و بخصوص کسانی که به طور حرفه‌ای در عرصه مباحث نظری و عملی انقلاب وقت‌شان را صرف کار بزرگ آشنایی با معارف اسلامی می‌کنند به سرعت و بطور جدی این ظرفیت را دارند که تبدیل بشوند به الگوهایی برای الگوی جهانی برای زن. دوستان می‌دانید تحولاتی که در دهه‌های گذشته در جهان عرب اتفاق افتاده شاید مهمترین تحول، تحولاتی بود که در قالب جنگ سرد و گرم شرق و غرب در سطح جهان و از جمله در جهان عرب از جمله در شمال آفریقا و خاورمیانه اتفاق افتاده بود جبهه به اصطلاح انقلابی در آن دوران در جهان عرب صرفاً تا حد تجربه کودتاهای چپ ناسیونالیستی قومی بود که از مصر تا عراق تا یمن و سوریه و لیبی در دهه‌های 50 و 60 میلادی اتفاق افتاد ولی عملاً جزئی از جنگ قدرت شرق و غرب در جهان عرب بود یعنی رژیم‌های عربی عملاً به رژیم‌های وابسته و دست نشانده آمریکا و انگلیس تقسیم شده بودند و گاه فرانسه در بعضی از کشورها و از آن طرف رژیم‌های دست نشانده شوروی و قدرت کمونیستی جهان. این جنبش‌ها مایه دینی نداشتند چپ و ضد امپریالیست بودند شعارها را می‌دادند اما نه مایه دینی داشتند و نه سرمایه قوی مردمی داشتند و لذا حتی با چپ‌ترین شعارها که می‌آمدند به سرعت دیکتاتوری و وابستگی را به شکل دیگری بازسازی می‌کردند یعنی عملاً ملت‌های عرب ارباب عوض می‌کردند اما این بار اتفاقی که افتاده، برای اولین بار در تاریخ عرب به همان سبکی که سی و چند سال پیش توده‌های مردم ما به خیابان آمدند و با شعار تکبیر و الله اکبر و در نماز جمعه و جماعت آمدند و رژیم را سرنگون کردند تقریباً به همان شکل و به همان مایه البته نه با آن عمق و نه با آن عظمت و نه با آن گستره، وارد خیابان‌ها شدند و عمل کردند. هیچ کدام انقلاب تمام نیست همه این‌ها انقلاب‌های ناتمام هستند بعضی‌هایشان مراحل اولیه است، بعضی‌ها وسط ماجرا هستند و خطرات و تهدیدهای زیادی متوجه آن‌هاست حالا ما به خطرات سیاسی و نظامی و اقتصادی کاری نداریم آنچه که بحث معرفتی این انقلاب‌هاست بحث ایدئولوژیک آن‌هاست و از این‌جا بعد می‌خواهیم نقد بزنیم که این‌ها در ایران چه مسئولیت جهانی دارند برای کار تئوریک و نظری با انقلابیون جهان عرب و بلکه کل جهان اسلام در آینده. جنبش‌هایی که اتفاق افتاده است اهداف متعددی دارد عزت‌طلبی در آن هست و گریز از تحقیر تاریخی، جبران تحقیر ملی در یک قرن گذشته، اسلام‌خواهی در آن هست هیچ کدام از این جنبش‌ها شعار غالب آن بدنه این حرکت‌ها در خیابانها که مردم هستند و البته نه همه مردم، مذهبی‌اند نه با شعار و پرچم مارکسیستی یا قومیت عرب، یا لیبرالیستی این‌ها وجهه قالب هیچ کدام از این‌ها نیست بدنه اصلی حرکت که مردم هستند مسلمان هستند ممکن است شعارهایشان همه اسلامی نباشد اما اسلام‌خواهی در بطن حرکت‌ها و شعار این مردم وجود دارد همه این سه چهارتا رژیمی که ضربه خوردند رژیم‌های سکولار و رژیم‌های غیر دینی و مخالف با دین بودند، و این خودش علامت مهمی است برای این که بشود انگیزه دینی و صاعقه دینی مردم را که به خیابان‌ها آمدند تشخیص داد همین‌طور عدالت‌طلبی و پیشرفت‌خواهی است ملت‌های عرب در 150 سال گذشته به شدت عقب افتادند عظیم‌ترین منابع انرژی جهان زیر پای این‌هاست و غالباً به ملت‌های درجه سه تبدیل شدند به لحاظ علمی، اقتصادی، سیاسی، نظامی، فقیر، وابسته، همین مردم مصر نزدیک 40 درصدشان زیر خط فقر هستند40 درصد ملت یعنی تقریباً نصف مردم گرسنه هستند در حالی که تقریباً گاز مجانی به اسرائیل می‌دهند و این عدالت و پیشرفتی که می‌خوهند نه عدالت به سبک مارکسیستی و نه پیشرفت به سبک سرمایه‌داری، هدف اصلی بدننه حاضر در صحنه نیست این‌ها در ذیل مفاهیم اسلامی می‌خواهند تعریف کنند، همین‌طور تحقیر تاریخی اعراب در برابر اسرائیل و صهیونیزم است یک ملت 6 میلیونی توانست 120 میلیون عرب ده‌ها میلیون عرب را بیش از نیم قرن بارها تحقیر کند چندتا جنگ بین اعراب و اسرائیل شد در همه جنگ‌ها اسرائیل تقریباً پیروز شد آن هم با روش تحقیرآمیز. که البت اسرائیل فقط خودش نبود طبیعتاً همه قدرت‌های غربی پشت سر او بودند ولی بالاخره آن کس که جلوی صحنه بود 5- 6 میلیون صهیونیسم بودند و این طرف هم ده‌ها میلیون، 100 میلیون عرب بودند و در تمام این مدت هیچ غلطی نتوانستند بکنند با شعارهای قومی و عربی و ناسیونالیستی و امت عربی، ولی همه مدام شکست خوردند. ملت‌های عرب در برابر صهیونیزم و در برابر دیگران شدیداً تحقیر شدند و خود این‌ها دخالت داشت در این که این حرکت انجام بشود. خب حالا حرکت انجام شد مرحله بعدی توطئه‌های استکبار غربی و عمّال وابسته و خائن آن در جهان عرب حکومت‌های ارتجاعی و وابسته عرب که بزرگترین حامیان واقعی صهیونیزم و عوامل غرب هستند شروع کردند شعارسازی و رهبرتراشی برای این نهضت‌ها. همان کاری که اول انقلاب برای ما هم خواستند بکنند امام(ره) اجازه نداد. شیوه شناخته شده غرب برای بازی با انقلاب‌ها و قیام‌ها همین است. اسلام‌خواهی در این جنبش‌ها را گذاشتند در مقابل استقلال‌طلبی و آزادیخواهی و پیشرفت‌طلبی. بحث کردند که مردم اسلام نمی‌خواهند کسی این‌جا دنبال اسلام و حکومت اسلامی و این حرف‌ها نیست مردم پیشرفت می‌خواهند، آزادی می‌خواهند استقلال می‌خواهند، دیکتاتوری را نمی‌خواستند با تحقیر صهیونیستی مخالف بودند کسی این‌جا بحث اسلام نداشت خود این تشقیق شقوق که هدف اسلام بود یا این ارزش‌ها خود این شروع شیطنت است به این معنا که انگار اسلام‌خواهی یک چیزی غیر از این‌هاست اسلام‌خواهی ضامن پیشرفت‌طلبی، عدالتخواهی، آزادی‌خواهی، نفی دیکتاتوری، نفی وابستگی و همه این‌ها هست، استقلال، پیشرفت، آزادی و ضدیت با دیکتاتوری و صهیونیزم ولی همه اینها و این ارزش‌ها را مردم عرب و توده‌های عرب در ذیل اسلام‌خواهی با صبغه دینی مطالبه کردند نه با صبغه غیر دینی. مردم عرب نزدیک به یک قرن است 70- 80 سال است که سکولاریزم را به اشکال مختلف آن آزمودند در به شکل در سایه سوسیالیزم سکولایزم را آزمودند، در سایه لیبرالیزم آزمودند، در سایه ناسیونالیزم قومی و عربی آزمودند، و همه‌اش دیکتاتوری و فقر و عقب‌ماندگی بود. دیدند این‌ها جواب نداد و این یک مرحله دیگری است و لذا آسیب‌پذیر است و همه این آسیب‌ها جدی است و این انقلاب‌ها انقلاب تمام نیستند و کاملاً‌در خطر هستند اگر درست تغذیه فکری نشوند و درست بیداری فکری و بصیرت ملی و تاریخی ایجاد نشود همه این‌ها قابل مصادره هستند هیچ کدام از این‌ها به قدرت و عمق انقلاب ما نیستند انقلابی که ده‌ها میلیون ملت یک سال تمام هر روز به خیابان می‌آمد و هر روز کشته می‌داد هزاران هزار کشته، ده‌ها هزار ضربه و آمدند تا به روش مسالمت‌آمیز رژیم را سرنگون کردند اینها بیشترین کشته‌ها و شهدایی که دادند مثلاً مصر کل کشته‌هایش هزارتا نشده، اگر در یک جایی مثل لیبی می‌بینید این‌ها در واقع مسیر عوض شد قدرت‌های فاسد وارد صحنه شدند یعنی یک دیکتاتوری‌هایی آمدند و با یک دیکتاتورهای دیگر درافتادند و با کار سلاح و جنگ مسلحانه و تخریب و بعد ناتو و آمریکا و غرب هم وارد صحنه بشوند و رژیم‌های ارتجاعی عرب که خودشان آماج این انقلاب‌ها هستند در رأس‌شان رژیم فاسد سعودی آل سعود و این رژیم‌های فاسد خلیج فارس خود این‌ها همه در معرض انقلاب‌ها و انقلاب‌های مردمی و سقوط هستند یک مرتبه این‌ها آمدند پول و اسلحه در کنار آمریکا و ناتو در کنار لیبی و بعد در سوریه وارد عمل کردند. البته حاکم لیبی یک دیکتاتور بود اما اتفاقی که این‌ها خواستند در لیبی بیفتد تبدیل انقلاب‌های مردمی آرام که در مصر و تونس و یمن و بحرین شروع شده بود تبدیل آن به یک جنگ قدرت بود برای این که بعد هم سراغ سوریه آمدند که تنها رژیم عربی که گرچه یک رژیم ایده‌آل نیست، اسلامی نیست، چپ با گرایشات قومی و عربی است اما اصلاحاتی انجام داده است و تنها رژیم عربی بوده که به آرمان فلسطین خیانت نکرده، بقیه به رژیم‌های عربی خیانت کردند حالا نمی‌خواهم وارد آن قضایا بشوم می‌خواهم سریع‌تر سراغ وظیفه خودمان بیاییم.

دوتا بدیل ظاهراً اسلام‌گرایانه، دوتا نسخه قلابی اسلام‌گرایی است که غرب و ارتجاع عرب می‌خواهد جاگیزین جنش بیداری اسلامی بکند یکی با شعار دموکراسی است و یکی هم با شعار سلفی‌گری است چون بنا بر این‌جا هم بر جذب حداکثری است و دفع حداقلی. شعارهایی که مجمل و دوپهلو هستند حداکثر وجه درستش را تا می‌شود باید گرفت و بین دو وجه تفکیک کرد از هر شعاری. دموکرات بودن اگر به معنای مردمی بودن است به معنای انتخابات آزاد است در چارچوب اصول انقلاب‌ها همه‌تان دموکرات باشید اگر به معنای افتادن به دام لیبرال دموکراسی درجه دوم و بازگشت به آغوش سرمایه‌داری غرب است و تقلیدهای مجدد در نظام‌سازی، هیچ کدام‌تان دموکرات نباشید. هیچ یک دموکرات نباشید و بعد خطاب به سلفی‌ها و آن‌هایی که شعار سلفی یعنی بازگشت به گذشته، بازگشت به صدر اسلام، بازگشت به ارزش‌های دین می‌دهند گفته شد که سلفی‌گری هم به دومعناست. سلفی‌گری اگر به معنای اصول‌گرایی در کتاب و سنت و وفاداری به ارزش‌های اصیل است اگر به معنی مبارزه با انحرافات و بدعت‌ها و خرافات است احیاء شریعت است نفی غربزدگی است، همه‌تان سلفی باشید به این معنا ما هم سلفی هستیم اما اگر به معنای تعصب و تحجر است به معنای خشونت بین ادیان و خشونت بین مذاهب اسلامی است و به معنای نفی نوگرایی و سماحت و عقلانیت است که این‌ها ارکان تفکر و تمدن اسلامی هستند آن وقت سازگار نخواهد بود و خود این نوع سلفی‌گری افراطی منشأ بی‌دینی بعدی خواهد شد یعنی خودش باعث منشأ و ترویج سکولاریزم خواهد شد چون وقتی این ارتجاع و تحجر زیاد شد بعد از یک مدتی مردم و افکار عمومی پس می‌زنند و بالا می‌آورند و اصلاً این روالی است که این‌ها در جهان اسلام دارند تعقیب می‌کنند بعد از این که انقلاب اسلامی و اسلام‌گرایی امام(ره) متعدل،‌ متعادل، مردمی انقلابی و ارزش‌گرا وارد صحنه شد این‌ها دوتا نسخه اسلام قلابی را آوردند تا این اسلام‌گرایی اصیل را مهار کنند. یکی از هرچه شریعت و شریعت‌گرایی و اسلام و اسلام‌گرایی متنفر بشوید و بعد دوباره توی آغوش خود ما برگردید. مدل دوم هم که آن‌ها در واقع اصلی است که توصیه می‌کنند اسلام سکولار است اسلام با تعریف لیبرالیستی. حالا من نمی‌خواهم اسم ببرم و نمی‌خواهم بگویم قطعاً این مصادیق با این مفاهیم تطبیق می‌کند اما تقریباً‌ کاری که دارند می‌کنند این است که ما یک مدل ترکیه داریم یکی هم مدل آل سعود. اسلام‌گرایی می‌خواهید؟ شریعت‌گرایی می‌خواهید؟ سلفی‌گری می‌خواهید؟ مدل وهابیت احمق افراطی! آن را نمی‌خواهید اسلام مدرن روشنفکری می‌خواهید مدل ترکیه! یعنی با اسرائیل رابطه داشته باشد ولی با سوریه بجنگد بزرگترین آرزویش این باشد که جزو دنبالچه اتحادیه اروپا بشود و وقتی که لیبی سقوط کرد رسماً رفت توی لیبی سخنرانی بکند و بگوید که هیچ کدام‌تان دنبال تشکیل حکومت اسلامی نباشید حکومت مناسب، ‌حکومت لائیک است. صریحاً گفت. در حالی که این‌ها با شعار اسلامی رأی آوردند این‌ها در ترکیه شعار حجاب دادند که مردم به آن‌ها رأی دادند اصلاً تنها چیزی که باعث شد این‌ها در ترکیه رأی بیاورند مهمترین آن حجاب بود و آخر هم نتوانستند به وعده‌شان عمل کنند حجاب هنوز در دانشگاه‌های ترکیه و بعضی از نهادهای حکومتی غیر قانونی است این‌ها خیلی زور زدند خانم خودش و دخترش یک حجابی دارند دیگر نتوانستند کاری بکنند. خب شما با شعار اسلامی و با شعار حجاب آمدید. البته من نمی‌خواهم بگویم این‌ها دست‌نشانده غرب هستند یا بخواهم بگویم آن‌ها سلفی‌اند، نه. ما هم جریان‌های سلفی و حتی جریان‌های وهابی داریم که از نظر ما انحراف فکری دارند ولی با آل سعود نیستند با آل سعود مخالف هستند با آمریکا مخالف هستند آن‌ها هم هستند با آن‌ها اختلاف فکری داریم و گفتگوی فکری باید کرد که این هم یکی از وظایف حوزه است. این سلفی‌گری است که به لحاظ فکری ریشه در تاریخ عرب و در تاریخ منطقه دارد حتی در تاریخ بعضی از فِرَق جهان اسلام، یعنی اگر شما به لحاظ تاریخی جریان حنبلی‌گری را و نوحنبلی را تعقیب بکنید در عرصه فقه، و حدیث، و همین‌طور جریان اشعری را در حوزه کلام، خب ریشه‌های این‌ها به هزاره گذشته می‌رسد و عملاً جریان وهابی و سلفی‌گری از نوع افراطی از دل این تفکر بیرون آمده است خب بخشی از این‌ها آمریکایی و انگلیسی و اسرائیلی هستند این‌هایی که مخصوصاً در حجاز حاکم هستند اما یک بخشی‌شان هم ضد آمریکایی و ضد انگلیسی هستند با ما هم مسئله دارند ولی با آن‌ها هم مسئله دارند با این‌ها باید گفتگو کرد و این گفتگو کار کسانی است که در حوزه آگاهی وسیعی از این مسائل داشته باشند طوطی‌وار چهارتا جمله را مدام تکرار نکنند همین‌طور در مورد گفتگوی اسلام اِلمانی و سکولار، که اسلام می‌شود باشد به این معنا که هر کسی خودش دلش می‌خواهد حجاب داشته باشد و اسلام همین احکام فردی است دیگر به نظام‌سازی اجتماعی، به قوانین و به عرصه‌های بین‌الملل به نظام آموزشی و به نظام رسانه‌ای به این‌ها کاری ندارد یعنی از آن طرف شما در ترکیه می‌بینید تلویزیون شبکه‌هایی مبتذل‌ترین و کثیف‌ترین شبکه‌های تلویزیونی در همین ترکیه هست که شما وقتی ترکیه می‌روید توی یک هتل تلویزیون‌شان را روشن می‌کنید ببینید چه چیزهایی می‌بنیید! در همین ترکیه! از آن طرف مذهبی‌ها هم جداگانه کار خودشان را بکنند. نظام‌سازی‌ای وجود ندارد نه نظام رسانه‌ای، نه نظام حقوقی، نظام تعلیم و تربیت، دین یک مسئله کاملاً شخصی است اوج فشار آن این است که دیگر نمی‌گذاریم به زور ما را بی‌حجاب بکند! این دیگر حداکثر مطالبه آن است اما تلاش برای عدالت اجتماعی،‌ تلاش برای رشد فرهنگی، تلاش برای ساختن یک گفتمان بین‌الملل، تلاش برای اتحاد واقعی با جهان اسلام نه تسلط بر آن‌ها، این‌ها دیگر در این منطق نیست. بنابراین این یک نکته که ما الآن دعوایی که در جهان عرب بین انقلابی‌ها می‌خواهند راه بیندازند این است که دو گروه شدند یک عده بگویند اسلامی یعنی از نوع سلفی وهابی، از نوع افراطی. دموکرات و روشنفکر هستی، از نوع لیبرال دموکراسی غرب. یعنی مجبور کنند این ملت‌های عرب را که انتخاب کنید بین طالبانیزم و سکولاریسم راه سومی نیست یا طالبانیزم یا سکولاریسم. اسلام عقلانی اجتهادی متعادل نظام‌ساز نه. یک بخشی از این مشکل در جهان عرب و برادران اهل سنت ریشه‌های فقهی کلامی تاریخی در جهان اهل سنت دارد و یک تفاوتی بین شیعه است که هم اجتهاد دارد هم ولایت فقیه دارد و این دیدگاه‌های نوحنبلی و اشعری که نه اجتهاد به این معنا دارند نه ولایت فقیه به این معنا دارند پس یک بخش مشکل ریشه تاریخی دارد که بین تحجّر و ارتجاع و تعصّب از یک طرف، و غربزدگی و روشنفکرمآبی افراطی از طرف دیگر، خیلی سخت است یک انتخاب سوم. این مشکل تاریخی و ریشه‌ای و تمدنی است که اینها با آن مواجه هستند که امیدواریم بتوانند آن را حل کنند. البته جریان‌های متعادل‌تر اسلامی بین این‌ها وجود دارند که به مبانی انقلاب ما خیلی نزدیک‌ترند علیرغم این که بالاخره تفاوت مذهبی هست به ما خیلی نزدیک هستند و امیدواریم این‌ها بتوانند عملاً مدیریت این انقلاب‌ها را به دست بگیرند و در دست داشته باشند. بالاخره علیرغم تفاوت‌ها و انتقادها الان نزدیک‌ترین جریان‌ها به ما در جهان عرب و اهل سنت توانسته‌اند در مصر و در تونس رأی بیاورند یعنی ما اگر بخواهیم در این‌ها نزدیک‌تر پیدا کنیم کسانی را که ریشه تاریخی هم دارند بتوانند تشکل داشته باشند رأی بیاورند همین‌ها هستند. این "راشد غنوشی" که در تونس آمده کسی است که بعد از انقلاب اسلامی راجع به امام خمینی(ره) کتاب نوشت و بعد خودش در تونس به خاطر حمایت از انقلاب ما زندان رفت و این جریانی که در مصر رأی آورده است بدنه‌شان، حالا اگر سران‌شان گاهی اهل ملاحظات سیاسی و دیپلماتیک باشند ولی بدنه جریان‌های اسلامی مثل اخوان‌المسلمین بدنة جوانان‌شان خیلی به ما و به انقلاب ما نزدیک هستند. بنابراین تا به حال در امثال مصر و تونس، ‌در یمن هم که این‌ها را تقریباً تجزیه کرد و می‌خواهند مهارشان بکنند. عربستان می‌داند اگر در یمن و بحرین، نتواند این‌ها را سرکوب کند بعد نوبت خودش هست اما هم در یمن و هم در بحرین بیخ گوش این‌ها نیروهای طرفدار انقلاب ما هم در کنار بقیه جریان‌ها تقویت شدند حضور دارند بنابراین وضعیت علیرغم بعضی ابهام‌ها و احتمالات و خطرها و تهدیدها قطعاً الآن بسیار بیشتر به نفع اسلام و انقلاب اسلامی است. منتهی ما یک مشکلی الآن از این به بعد داریم و آن این که اگر مطالعات وسیع اسلامی و مطالعات وسیع جهانی نداشته باشند هیچ کمکی نمی‌توانند به این لحظه بکنند که این لحظه، یک لحظه تاریخی است شب قدر امّت عرب‌ها و جهان اسلام در منطقه است. یک شب قدری است. می‌گویند شب قدر، هر شبش مساوی با هزار شب است، مهم است. اتفاقاتی که این روزها، این هفته‌ها، این ماه‌ها می‌افتد ممکن است تکلیف جهان اسلام و جهان عرب را تا 200 سال آینده معلوم کند آشنا با مسائل مختلف اسلام، مذاهب اسلامی، قومیت‌ها، تاریخ؛ غرب، شرق، آشنا با قرآن و حدیث،‌ قادر به بحث، نوشتن، گفتن، الآن لازم داشتیم. 5هزارتا آدم این‌طوری راه بیفتند بروند با جوانان این‌ها با علما و دانشگاهیان‌شان ارتباط بگیرند یا اصلاً از طریق اینترنت و رسانه‌ها ارتباط برقرار کنند و متأسفانه کم داریم. ببینید اگر در این 30 سال را توانسته بود خودش را برای این لحظه چنین تاریخی، ما الآن چه کارها می‌توانستیم بکنیم. با روشنفکران عرب الآن خیلی حرف‌ها برای گفتن است. با علمای جهان اسلام،‌ اهل سنت، با جوان‌ها و رسانه‌هایشان، 20تا طلبه الآن پیدا نمی‌شوند که این‌ها به زبان عربی طوری مسلط باشند که با ماهواره‌های عربی مصاحبه کنند و به مفاهیم اسلامی هم درست وارد باشند و عاقلانه هم طرح بکنند و حساسیت‌های جهان عرب و حساسیت‌های قومی و تاریخ آن‌ها را هم بشناسند و بدانند چه بگویند و چطوری بگویند؟ ما 20تا طلبه نداریم! این که دارم می‌گویم با اطلاع دارم می‌گویم. یعنی این ماهواره‌های عربی تماس می‌گیرند که می‌خواهیم صحبت کنیم 4- 5 نفر را دیدم که همه‌اش همین‌ها می‌روند حرف می‌زنند مسئله فقط زبان نیست، زبان روش گفتن است اصل این که چه می‌خواهی بگویی مهم است. باید خودمان را مجهز کنیم. همین مدرسه بانوامین و امثال این‌ها در همین حوزه‌ها خودتان باید مسئولیت جهانی،‌ ملی و جهانی برای خودتان تعریف کنید مطالعات وسیع اسلامی و غیر اسلامی باید داشت. انقلاب ایران به آن‌ها گفت شما به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس بدبین باشید چه از نوع لائیک و غرب‌گرایش، چه از نوع متحجر و خشن آن. به اسلامی که رژیم صهیونیستی را تحمل می‌کند ولی با مذاهب اسلامی بی‌رحمانه و با سایر مذاهب اسلامی بیرحمانه مواجه می‌شود با اسلامی که دست آشتی به سوی آمریکا و ناتو دراز می‌کند ولی در داخل کشورهای اسلامی و عربی به جنگ‌های قبیله‌ای و مذهبی دامن می‌زد با اسلامی که اشداء با مؤمنین است و رحماء با کفار است، اعتماد نکنید به آن‌ها گفتیم که به اسلام آمریکایی و انگلیسی بدبین باشید این‌ها شما را به دام سرمایه‌داری غرب، مصرف‌زدگی و انحطاط اخلاقی می‌کشانند، به آن‌ها پیام دادیم که در دهه‌های قبل، نخبگان و حاکمان شما به وابستگی هرچه بیشترشان به انگلیس و فرانسه و آمریکا و شوروی افتخار می‌کردند مسابقه می‌گذاشتند که کدام وابسته‌تر و نوکرترند؟ از سمبل‌های اسلامی فرار می‌کردند امروز همه چیز برعکس شده است. ولی بعد که از ما می‌پرسند خب امروز ما از آن اسلام‌ها فرار کنیم می‌خواهیم کدام مدل اسلام را در کشورهای خودمان اجرا بکنیم؟ سؤالات دقیق، سؤالات لیزری وقتی مطرح می‌شود در عرصه حقوق و اقتصاد و سیاست و علم و رسانه، چه کسی باید جواب بدهد؟ شما. الآن فقط این‌ها نیست. این را بدانید. بعضی‌ها می‌گویند این انقلاب‌ها را خودشان را یک کمی هل دادند اتفاق بیفتد چون می‌دانستند انقلاب‌های واقعی و بزرگ‌تر در راه است و کل جهان عرب و جهان اسلام ممکن است با یک وضعی مثل انقلاب ایران در 33 سال پیش کلاً واقعاً همه رژیم‌ها سقوط کنند و انقلاب واقعی بشود بعضی‌ها تحلیل‌شان این است که این آتشفشان را می‌دیدند که دارد فوران می‌کند خودشان زودتر هول بدهند که یک اتفاق خام ناخالص و نابالغ اتفاق بیفتد که بتوانند مهار کنند یک هزینه‌ای بدهند که بتوانند اصل آن را نگه دارند حالا فرض کنیم این تئوری هم درست است. نتیجه عوض نمی‌شود این هم بخشی از پیروزی‌هاست که بر آن‌ها تحمیل شده است حالا باید درست از آن‌ها استفاده بشود. شرایط جهان اسلام و جهان عرب طوری شد که خود غرب، دیکتاتوری‌ها و استعمار فهمیدند که در هر کشور اسلامی انتخابات آزاد و سالم صورت بگیرد پیروزی با اسلام‌گراهاست بدون استثناء. این اتفاق در مصر و تونس که برای اولین بار به رأی مردم احترام گذاشتند تحقق پیدا کرد و در بقیه جاها هم خواهد شد اگر هرجا انتخاب آزاد سالم بشود نه فقط در کشورهای عربی بلکه در کل جهان اسلام. الآن آسیای میانه همین کشورهایی که قبلاً متعلق به شوروی بود که به شدت سکولاریزم سرکوب‌گری بر آن حاکم است خط‌شان و الفبایشان را عوض کردند حجاب نمی‌گذارند داشته باشند و از این قبیل. آن‌جا در شرق آسیا، در مرکز و جنوب آفریبا هرجا که کشورهای جمعیت اسلامی اکثریت باشد و هرجای دیگری، در خود بالکان، جوامعی که مسلمان‌ها زیاد هستند هرجا در دنیا بین مسلمان‌ها انتخابات بشود اسلام‌گراها رأی می‌آورند نه لیبرال‌ها و دموکرت‌ها و مارکسیست‌ها و ناسیونالیست‌ها. این اتفاقات بعد از انقلاب اسلامی افتاد. بلافاصله بعد از انقلاب ما بود که این‌ها شروع شد. آن الجزایر یادتان هست که دو دهه پیش که انقلاب شد همین اسلام‌گراها رأی آوردند که البته همین اسلام‌گراهایشان هم جریان‌های معتدل در آن‌ها بودند و هم جریان‌های افراطی. ولی بالاخره به نام اسلام رأی آوردند و کودتا شد غرب آمد کودتا کرد این‌ها را سرکوب کرد ده‌ها هزار نفر کشته شدند و مهارش کردند. در ترکیه هم همین اتفاق افتاد. در ترکیه هم که پرچم اسلام بالا رفت ولو یک اسلام کمرنگ، این‌ها رأی آوردند. در هرجای دنیا این جریان اسلام بود این اتفاق می‌افتد. خب این یک فرصت خیلی مهم است این فرصت بی‌سابقه است و برای جهان اسلام استثنایی است. بخصوص از 150 سال – 200 سال گذشته که ارتش‌های غربی، فرانسوی، انگلیسی، روسی، آمریکایی، ‌صهیونیستی، این‌ها بر جهان عرب و جهان اسلام مسلط شدند این اولین بار است دارد این اتفاق‌ها می‌افتد. اسلام‌خواهی شده حرف اول. منتهی حالا مسئله این است که چه نوع اسلام؟ تا قبل از این قضایا و قبل از انقلاب ما اصلاً اسلام مطرح نبود و دعوا بین چپ و راست بود جنگ قدرت بود. ایدئولوژی‌های مادی غرب، این‌جا طرفداران خودشان را داشتند این‌ها با هم دعوا می‌کردند یک عده کمونیست بودند،‌ یک عده لیبرال بودند، یک عده ناسیونالیست بودند. اسلام مطرح نبود. بعد اسلام آمد و گفتمان غالب شد حالا چه کردند؟ حالا می‌خواهند بگویند کدام اسلام؟ عیب ندارد ظاهر و پوشش آن اسلامی باشد اما همانطور که عرض کردیم دوتا نسخه قلابی از اسلام‌گرایی توسط غرب تقویت بشود و در برابر نهضت بیداری اسلامی یا نسخه تکفیری و خشونت مذهبی و بازگشت به عقب و قشری‌گری و تعصبات فرقه‌ای و افراط‌گرایی با برچسب اسلامی، اسلام احمق‌ها! اسلامی که با یک ذره فکر و تفکر و تعقل آزاد و اخلاق و منطق نمی‌سازد اسلامی که با رحمت و برادری و سماحت نمی‌سازد. این که بیاید افکار عمومی را از اسلام و اسلام‌گرایی متنفر کند و بعد برای آن نسخه دوم اسلام‌گرایی قلابی نسخه‌سازی بشود که غرب‌گرایی بازسازی شده‌ای است که یک سکولاریزم رقیق‌تری است در قالب اسلام‌گرایی مدرن که دیگر به ارزش‌های اسلامی توهین نمی‌کند ولی آن‌ها را به حاشیه ببرد. این دوتا نسخه در کنار هم، یک پروژه را دارند تکمیل می‌کنند ظاهرشان هم با هم مخالف هستند آن‌ها به این‌ها فحش می‌دهند این‌ها هم به آن‌ها ولی روی هم رفته یک پروژه را دارند تعقیب می‌کنند نوک پیکان جنبش بیداری اسلامی را می‌خواهند بگردانند از صهیونیزم و استکبار غربی و استبداد حاکم بر جهان اسلام برگردانند به سمت درگیری‌های مذهبی و طائفه‌ای و قومی منحرف کنند. شما همین روزها دارید می‌بینید در سوریه و لبنان، الآن دارند جنگ طایفه‌ای و قومی و مذهبی بین علوی و سنی ایجاد می‌کنند. همین دیروز در جنوب لبنان طرابلس همین‌طوری شد. الآن شروع کردند یک جنگ وسیعی بین مثلاً شیعه و سنی و علوی و دوروزی و این حرف‌ها و همین‌طور بحث‌های قومیتی، عرب و عجم و ترک. به این کارها شروع کردند. داخل لیبی قبایل را به جان هم انداختند. الآن می‌خواهند لیبی را به سه سمت تجزیه کنند، سه‌تا لیبی بشود همان کاری که در سودان کردند دوتا سودان کردند این‌ها می‌خواستند با عراق هم همین کار را بکنند. عراق را خواستند سه‌تا عراق کنند بگویند عراق سنی، عراق شیعه، عراق کُرد. در سوریه دارند همین خط را تعقیب می‌کنند. برای یک وقتی که بتوانند فضای ایران عوض بشود برنامه‌اش را از صد سال پیش ریختند. در ایران همین فکر را دارند که ایران را به لحاظ قومی و مذهبی تقسیم کنند می‌گویند ایران خیلی بزرگ است! این‌ها می‌خواهند کشورهای اسلامی را تکه تکه کنند،‌همه را به جان هم بیندازند تا بتوانند بر همه مسلط باشند. خب الآن شروع کردند دعوای اسلام و کفر، دعوای مستضعف و مستکبر، دعوای انقلاب و استکبار، دعوای آزادی و دیکتاتوری را در کشورهای اسلامی دعوای مردم‌سالاری دینی با دیکتاتوری را به دعوای این مذهب با آن مذهب، جنگ این قومیت با آن قومیت، این طایفه با آن طایفه تبدیل کنند دارند این کار را انجام می‌دهند در آینده هم ما نمی‌دانیم چه می‌شود؟ خب همه این‌ها به جهان عرب و به ملت‌ها احتیاج دارد که مدام آگاهی داده بشود. این‌ها در ایران که همین کار را خواستند بکنند ملت ایران آگاه بودند. مگر یادتان نیست اول انقلاب در آذربایجان پان‌ترکیزم راه انداختند در کردستان تجزیه کردستان و خلق کُرد بود. در بلوچستان خلق بلوچ راه انداختند. در خوزستان و اهواز جنبش خلق عرب راه انداختند. در ترکمن صحرا خلق ترکمن راه انداختند مگر یادتان نیست؟ آن‌جا و هرجا که توانستند قومیت‌ها و هرجا هم که نشد دعوای شیعه و سنی. یک وقتی در آذربایجان غربی بین تُرک و کُرد دعوا راه انداختند اول انقلاب این کارها زیاد بود امام(ره) مهار کرد، اسلام مهار کرد و مردم آگاه بودند و الحمدلله مردم و علما از همه قومیت‌ها و همه مذاهب اسلامی آگاه بودند و توطئه کشف شد البته هزاران نفر شهید شدند قربانی دادیم ولی بالاخره مهار شد همین پروژه الآن در همین کشورها دارد اجرا می‌شود.

پیشنهاد مشخص انقلاب اسلامی به این‌ها چه بود؟ اعلام شد که آنچه که ملت‌های شما می‌خواهند نه آن اسلام است نه آن اسلام است که این‌ها همه فقط ظاهرش اسلام است. الگوی مسلمان معاصر بودن، این آن چیزی است که نیاز اصلی ملت‌های عرب است مسلمان معاصر بودن یعنی نه خشک‌سری، و قشری‌گری مذهبی، نه غرب‌گرایی و غرب‌باوری، و سکولاریزم، با ظواهر و شعائر و فردی اسلامی. بلکه ترکیب عدالت، معنویت و عقلانیت، و هر سه با تعریف اسلامی در محکمات آن. و در متشابهات یک گفتگوی منطقی و اخلاقی در درون جهان اسلام. بالاخره اختلافاتی هم به لحاظ فقهی، کلامی،‌ سیاسی و تاریخی بین مسلمین وجود دارد که این‌ها باید با گفتگو در درازمدت حل بشود حتی اگر هم حل نشود باز راه آن گفتگوست. نه تبدیل گفتگو به درگیری. و به لحاظ روشی تمسّک به روش مردم‌سالاری دینی یعنی انتخابات در چارچوب محکمات اسلامی. همانطور که در نظام‌های سرمایه‌داری انتخابات می‌شود در چارچوب محکمات سرمایه‌داری و لیبرالیزم. این‌جا هم انتخابات بشود در چارچوب محکمات اسلامی. این تنها راه حل درست و راه حل ممکن است و ماهیت‌شناسی این انقلاب‌ها یک راهش ماهیت‌شناسی ضد انقلاب است یعنی رژیم‌هایی که سرنگون شدند شما رژیم‌های عربی که مورد اعتراض این ملت‌ها قرار گرفتند از مصر و تونس یا یمن و بحرین، این‌ها را بررسی کنید ببینید چه خصوصیاتی داشتند همه این رژیم‌ها دین‌ستیز بودند. همه این رژیم‌ها سرسپرده به غرب بودند یا بعداً شدند مثل لیبی که اول سرسپرده به شرق بود بعد سرسپرده به غرب شد ولی بقیه از اول نوکرهای دست نشانده غرب بودند. همه این‌ها به مسئله فلسطین خیانت کردند همه‌شان.  حتی قذافی که انقلابی این‌ها بود آن آخرها گفته بود بیاییم یک کشوری درست کنیم به نام اسراطین! یعنی جمع بین اسرائیل و فلسطین! بگوییم اسراطین! فکر کرده بود با اسم درست می‌شود. خب این طرح خودِ آمریکاست که هم صهیونیست‌ها باشند و هم فلسطینی‌ها. این تازه انقلابی چپ‌شان بود. بنابراین صفاتی که در همه این رژیم‌ها بود و بقیه‌شان هم که هنوز در معرض انقلاب ملت‌ها هستند همین صفات را دارند این صفات را بشناسید ببینید مردم با چه رژیم‌هایی درافتادند تا بفهمید ماهیت حرکت مردم چه ماهیتی است؟ آیا دینی است یا نیست؟ همه این رژیم‌ها عرض کردیم دین‌ستیز بودند، سرسپرده به غرب بودند، یا شده بودند همه‌شان خیانت به فلسطین کرده بودند در همه این‌ها دیکتاتوری‌های خانوادگی وجود داشته و دارد اصلاً بر جهان عرب خانواده‌ها دارند حکومت می‌کنند اسم‌شان هم هست آل سعود، آل کوفت! آل زهرمار! خانوادگی دارند حکوت می‌کنند. دیکتاتوری‌های خانوادگی همین‌طور فقر و عقب‌ماندگی با این که زیر پایشان نفت و امکانات است ملت‌هایی که ثروتمند اما گرسنه‌اند. ثروت‌شان را غرب و خانواده‌های حاکم غارت می‌کند و همین‌طور تحقیر مردم، حذف مردم و تحقیر مردم روشی بود که در همه حکومت‌های عربی جاری است و جاری بوده است. بنابراین همین عنوان‌ها را شما معکوس بخوانید ماهیت جنبش بیداری را بشناسید. این ماهیت، مردم‌گراست، اسلام‌گراست، ضد تحقیر غرب است، ضد صهیونیستی است و طرفدار فلسطین و ضد اسرائیلی است آن وقت آینده این جنبش‌ها را با همین ملاک‌ها ارزیابی کنید اگر می‌خواهیم ببینیم این جنبش‌ها 5 سال دیگر، ده سال دیگر، بخواهیم داوری کنیم که منحرف شدند یا در مسیر ماندند؟ اصالت یا انحراف آینده این جنبش ها را هم با همین ملاک‌هایی که عرض کردیم داوری کنید.

نسبت‌شان با مسئله ایران خب می‌دانید تبلیغات شدیدی دارد می‌شود که ایرانی‌ها می‌آیند و دوباره دارد امپراطوری ایران و شیعه درست می‌شود هلال شیعه! الآن باز همین چند روز پیش دیدم که استراتژیست‌های آمریکایی و انگلیسی به جهان عرب اعلام و خطاب کردند که مراقب باشید از این به بعد ایران جزو طیول ایران می‌شود! این‌ها همه مستعمرات ایران می‌شود! این‌ها حرف‌هایی است که انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها دارند می‌زنند تا این عرب‌ها را بترسانند که امپراطوری ایران دوباره دارد درست می‌شود شیعه دارد بر کل جهان اسلام حاکم می‌شود در حالی که رهبری اعلام کرد که ما نه دنبال امپریالیزم ایرانی هستیم نه امپریالیزم شیعی هستیم ما انقلاب اسلامی را انقلاب صرفاً شیعی نمی‌دانیم ما انقلاب اسلامی را یک انقلاب ملی‌گرا و ایرانی نمی‌دانیم و نخوانده‌ایم شعارهای ما همان شعارهایی است که شما دارید می‌دهید شعارهای ما در 32 سال پیش همین‌ها بوده است و در این 30 سال هرچه هزینه دادیم و تهدید شدیم بخاطر اسلام‌گرایی و امت‌گرایی بود نه به خاطر ملی‌گرایی. و نه به خاطر تعصب فرقه‌ای و مذهب خاص. هرچه هزینه دادیم و داریم می‌دهیم به خاطر شعار وحدت و تقریب مذاهب و آزادی و عزت برادران مسلمان‌مان بوده از شرق آسیا تا عمق آفریقا و اروپا. منتهی ما می‌گوییم ما 32- 33 سال زودتر از شما این حرکت را شروع کردیم همه تجربه‌های خوب و بد را که شما در دو – سه دهه آینده در پیش دارید از سر گذراندیم یک جاهایی پیروز شدیم یک جاهایی خوب امتحان دادیم یک جاهایی ضعیف و بد امتحان دادیم یک جاهایی به اصول‌مان عمل کردیم یک جاهایی نتوانستیم عمل کنیم یک عده‌ای از انقلابیون ما سالم و باشرف ماندند یک عده‌ای فاسد شدند. ولی مجموعاً تجربه ما موفق‌ترین و اولین تجربه بزرگ جهان اسلام در عصر جدید برای نظام‌سازی است و عبور از صدها و هزاران مانع و توطئه. بنابراین یک الگوی بسیار خوبی است در عرصه علم، تکنولوژی، نظام‌سازی،‌ عرصه اجتماعی، عدالت اجتماعی، توسعه، بهداشت، تأمین کرامت زنان، حضور زن در همه عرصه‌ها با حفظ کرامت و حرمت او، حرمت اقلیت‌های دینی، و مسائل زیاد، گام‌های بزرگی برداشتیم ما ضعف‌هایمان را هم می‌شناسیم. شما دیدید رهبری در پیام‌شان به مردم انقلابی در سالگرد انقلاب، صریح ایشان اعلام کرد ما ضعف‌های خودمان را هم می‌شناسیم و به لطف خدا آن‌ها را درمان می‌کنیم ما می‌دانیم اشکالاتی داریم و می‌خواهیم آن‌ها را درمان کنیم و مشغول هستیم اما این را بدانید که صحبت از تسلط ایران یا شیعه بر جهان نیست بلکه صحبت از نفی سلطه استبداد و استعمار بر جهان اسلام است و این که شما خودتان روی پای خودتان بایستید. شعار صدور انقلاب هم که امام(ره) داد و هدف ما هم همین بوده و هست اگر انقلاب اسلامی برادران مظلوم خود و خواهران مظلوم خود را افغانی و بوسنیایی و عراقی و لبنانی و فلسطینی همه اینها را تنها می‌گذاشت مثل بقیه حکومت‌های جهان اسلام، حکومت‌های به ظاهر مسلمان و همه خائن، اگر بیشتر رژیم‌های عربی، یعنی همه‌شان منهای یکی که به آرمان فلسطین خیانت کردند و ما هم در این 30 سال ساکت می‌ماندیم و ما هم از پشت به فلسطین خنجر می‌زدیم هیچ وقت به ما نمی‌گفتند شما طرفدار تروریزم هستید یا دارید در جهان مداخله می‌کنید! ما چون به آزادی قدس و به قدس شریف وفادار ماندیم جرم اصلی‌مان همین است که ما حاضر نشدیم با این‌ها ساخت و پاخت کنیم! ما هزینه پرداختیم و 30 سال به خاطر شما بقیه مسلمان‌ها، اگر قرار بود ایران انقلاب اسلامی حسابش را از بقیه جدا کند این را بدانید همان اول با غرب کنار می‌آمد و می‌گفت خیلی خب ما دیگر ایران را گرفتیم با هیچ‌جا از مسائل جهان اسلام هم کاری نداریم از این به بعد چندتا معامله با هم می‌کنیم ساخت و پاخت می‌رفتیم. خب ما هزینه برای جهان اسلام پرداخت کردیم چون وظیفه اسلامی ماست. چون پیامبر(ص) فرمود اگر کسی گفت «یاللمسلمین» و از شما کمک خواست اگر او را کمک نکنید «فلیس بمسلم» مسلمان نیستید. منشأ شرعی صدور انقلاب همین آیات و روایات است انبیاء که مرز نمی‌شناسند انسانیت که مرز ندارد. نه مرز نژادی قومی، نه مرز ناسیونالیستی، نه مرز قراردادی، ما دخالت کردیم چون وظیفه‌مان بوده است. آنجا که دخالت کردیم می‌گوییم. معادله مقاومت در منطقه به کمک ما تغییر پیدا کرد بله ما این را با افتخار می‌گوییم. تبدیل سنگ در دست فلسطینی‌ها به شعار سنگ جواب موشک، موشک جواب موشک، در غزه و لبنان بله این کار و کمک ما بود این را با افتخار می‌گوییم و برای اولین بار در تاریخ عرب، عرب بر صهیونیزم پیروز شد. بله به کمک ما بود. ایشان صریح گفت ما به همه مقاومت‌های اسلامی در برابر اشغالگران که از انقلاب اسلامی الهام گرفتند کمک کردیم و می‌کنیم چون وظیفه‌مان هست. بنابراین می‌خواهند در ذهن شما بکنند که ایران می‌خواهد بر شما مسلط بشود ایران می‌خواهد امپراطوری تشکیل بدهد و به کل جهان عرب و جهان اسلام مسلط بشود یا می‌خواهد همه را شیعه کند. گفت چنین چیزی هدف ما نیست ما اگر می‌خواستیم به فکر خودمان باشیم این همه هزینه در این 30 سال نمی‌پرداختیم. بله صدای انقلاب ما را ملت‌هایتان شنیدند، جوان‌هایتان شنیدند، همه جای دنیا امروز انقلاب ما طرفدار دارد هرجای دنیا بروید طرفدار دارد.

پریشب یک سمیناری بود آقای تسخیری یک چیز جالبی گفت. می‌گفت با یکی از بزرگان مشرک بت‌پرست، می‌خواهم بگویم قضیه از مسلمان‌ها آن طرف‌تر رفته است. می‌گفت یکی از رهبران بودایی و مشرکین بت‌پرستان بزرگ دنیا او را در جلسه دیدم و بعد گفت یک سکه‌ای را داد گفت این سکه را امام(ره) وقتی من به ایران آمدم به من داد، و من این سکه را برای تبرّک توی جیبم در تمام این سال‌ها نگه داشتم و خیلی از مشکلات من را حل کرده است. حالا شما ببینید یک بت‌پرست مشرک، رهبر بت‌پرست این‌طور به این انقلاب ارادت پیدا می‌کند. همه جای دنیا هرجا می‌روید این ارادت هست. مسلمان، بودایی، همه این‌ها را من دیدم،‌ حتی کمونیست. همه جای ایران شده پرچم اصلی مقاومت و بیداری در دنیا. این‌ها می‌گویند شما فقط جرأت کردید و ایستادید دنیای دوقطبی چپ و راست یک قطبی شد و دوباره شما آن را دوقطبی کردید. خب حالا این‌ها هزینه فکری دارد که همه‌اش با شهید دادن و تحریم اقتصادی نیست، یک مقدار هم کار تولید فکری می‌خواهد باید بدانید کجا چه بگویید. ایران به مجاهد اهل سنت حماس و جهاد اسلامی فلسطین کمک کرده،‌ به مجاهد شیعه حزب‌الله و امل هم کمک کرده، واجب شرعی است و به هر دو هم به یک اندازه، و احساس تکلیف کرده است. انقلاب ما اعلام کرده که ما به انقلاب ملّت‌ها معتقد هستیم نه به ترور. ما به وحدت اسلامی معتقدیم نه تضاد مذاهب و غلبه یک مذهب به زور بر بقیه مذاهب. ما به برادری مسلمین معتقدیم نه به برتری قومی و نژادی. ما به جهاد اسلامی معتقدیم نه به خشونت علیه بی‌گناهان و کشتن آدم‌های بی‌گناه در خیابان و کوچه و مسجد. خب حالا هر کدام از این شعارها را چه کسانی باید بیایند و تئوریزه کنند؟ هر کدام از این‌ها ده‌ها، صدها، کتاب می‌خواهد، مقاله می‌خواهد، مطلب می‌خواهد. اشراف به قرآن و روایات و تاریخ و سنت‌ها و مذاهب و سیاست می‌خواهد. این‌ها یعنی کار. این‌ها یعنی باید روزی ده – دوازده ساعت مطالعه کنید.



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha