بسمالله الرحمن الرحیم
سلام عرض میکنم خدمت خواهران عزیز.
بعضیها فکر کردند محبت به غیر خدا شرک است یعنی پیامبر و اهل بیت پیامبر و اصحاب پیامبر را اگر برود زیارت قبر آنها این مشرک است اگر قبر و مزار پیامبر و اهل بیت و اصحاب رسولالله را ببوسد و به آنها اظهار عشق و محبت کند این مشرک است. خب اینها یک اشتباهی میکنند هر نوع حبّ محبتی به مفهوم عبادت نیست؟ الآن شما پدران و مادرتان را دوست دارید خم بشوید دست پدر و مادرتان را ببوسید یا روی زمین ببوسید پای مادرتان را ببوسید شما مشرک هستید؟ خب جریانهایی که وهابی و تکفیری هستند حتی اینهایی که سر کلاس جلوی معلمهایشان بلند میشوند این که استاد میآید توی کلاس بچهها به احترام او بلند میشوند گفتند این هم شرک است! اینها فکر میکنند هر نوع احترام و هر نوع محبت به هر کسی یا چیزی این عبادت است. عبادت به معنی محبت و احترام نیست. تازه حتی خضوع خیلی زیاد، بینهایت خضوع، این هم عبادت نیست که شرک بشود. عبادت چیست؟ این است که بگویید غیر خدا کسی یا چیزی خالق ماست، رازق ماست به ما رزق میدهد الهه ماست، معبود ماست، اگر کسی چنین عقیدهای داشته باشد اصلاً لازم هم نیست که سجده کند و ببوسد و رکوع کند همین عقیده را داشته باشد مشرک است. یعنی من الآن عقیده داشته باشم که این شخصی یا این شیء خالق من است رزق من دست این است،مرگ و زندگی من دست این است، نفع و ضرر من بطور ذاتی دست این است خب شما مشرک هستید لازم نیست حتی جلوی او احترام بگذارید، خم بشویم و روی پایش بیفتیم و سجده کنیم. حتی آن کار را هم نکنیم مشرک هستیم. عبادت این است که شما معتقد باشید که این شخص یا این چیز خدای من است، خالق من است، رازق من است محیی و ممیت اوست، نافع و مضر اوست، ضرر و نفع من از ناحیه اوست، این شرک میشود حالا اگر رفتید این شخص یا این شیء را بوسیدید مسح کردید دست کشیدید لباستان را به آن زدید، تبرّک جستید و به آن احترام گذاشتید این عمل مشرکانه است اما اگر شما نه به پیامبر و اهل بیت و اولیای خدا بلکه به یک آدم معمولی در خیابان، به او احترام بگذارید و جلوی او سرتان را خم میکنید این محبّت یا احترام، توأم با این عقیده نیست که این خدای من است! این خالق من است! این رازق من است! نه، این کسی است که دوست من است و من هم او را دوست دارم و به او احترام میگذارم. حالا اگر کسی انشاءالله حرم پیامبر یا حرم اهل بیت(ع) یا حرم امام رضا(ع) رفت، رفت و ضریح یا قبر پیامبر یا امام را بوسید یا سلام کرد، این مشرک است؟ اگر معتقد باشد که پیامبر یا اهل بیت یا اصحاب یا اولیای خدا، اگر معتقد باشد اینها خالق هستند، رازق هستند اینها معبودند دارد اینها را عبادت میکند بله مشرک است اما اگر اصلاً عقیدهاش این نیست بلکه دارد میگوید اینها بندگان خاص خدا هستند پیش خدا وجیه هستند آبرو دارند من به قصد عبادت خدا آمدم زیارت بندگان خدا، من به اینها محبت دارم محبت و اطاعت یک چیز است عبادت چیز دیگری است. اگر کسی امام رضا(ع) را عبادت کند حتماً مشرک است اما اگر کسی پیامبر(ص) یا حضرت مسیح(ع) را اگر عبادت کند مشرک است اگر کسی جلوی مجسمه مسیح و مریم(س) بایستد خضوع کند و معتقد باشد که مسیح(ع) یا مریم(س) اینها خدا هستند بله این غلط است. کسی بیاید جلوی ضریح پیامبر(ص) با پیامبر طوری حرف بزند که انگار پیامبر خداست. نه. اما اگر کسی آمده زیارت و دارد محبت میکند، اطاعت میکند، احترام میگذارد عقیده ندارد که این اله خدا و صانع است بلکه عقیده دارد زیارت پیامبر عبادت برای خداست و الا ما پیامبر(ص) را مستقل از خداوند که کسی نمیدانیم. عبده و رسوله، اول میگوییم عبد بعد میگوییم رسول. چون پیامبر از همه عبدتر است اهل بیت از همه عبدتر و بندهتر هستند ما به اینها بیشتر عشق میورزیم. نه این که خودشان جدا از خدا یا در عرض خدا یا شریک خدا باشند و الا اگر بگوییم هر نوع خضوع عبادت است مگر خداوند نمیفرماید به نشانه محبت در برابر والدینتان، پدر و مادرتان بالهای ذلت را فرود بیاور و بگو خدایا «إرْحَمْهُما» خدایا به اینها رحم کن آنچنان که من را در کوچکی تربیت کردند. خداوند میفرماید در برابر پدر و مادرتان کوچکی کنید خضوع کن، سرت را پایین بینداز ولی نه این که آنها را میپرستی. بلکه بگو خدایا اینها من را تربیت کردند برای من زحمت کشیدند خدایا این پدر و مادرم را مورد رحمت خودت قرار بده. وقتی میفرماید در برابر پدر و مادرتان «جناح الذُلّ» یعنی ذلّت نشان بده، یعنی خودت را ذلیل بگیر و آن را بزرگ. معنیاش این است که پدر و مادرت را داری میپرستی و عبادت میکنی؟ شما پدرپرست و مادرپرست هستی؟ نه. حتی خضوع ذلیلانه علامت عبادت نیست و الا هر فرزندی که بیشتر پیش پدر و مادرش بیشتر ذلت نشان بدهد و احترام بگذارد باید بگوییم مشرکتر است. در حالی که موحدتر است آنها را که خدا نمیدانیم حتی خود سجده کردن هم اگر معتقد نباشی که او خدا و خالق است حتی آن هم عبادت نیست چرا خداوند به فرشتگان میگوید سجده کنید در برابر چه کسی؟ آدم. خب اگر صرف سجده کردن جلوی غیر خدا شرک است خداوند به شرک دستور داده است؟ خب خود خداوند میفرماید «إذ قلنا للملائکه» ما خودمان به فرشتگان گفتیم «اُسْجِدوا لآدم» به آدم سجده کنید. «فَسَجدوا» همه سجده کردند «إلّا ابلیس» اتفاقاً آنهایی که موحدتر بودند سجده کردند ابلیس که مشرک بود و معصیتکار بود به آدم سجده نکرد. خداوند میگوید من به تو میگویم در برابر آدم سجده کن ولی برای من. خب حتی سجده کردن هم به تنهایی علامت عبادت نیست. و الا باید بگوییم فرشتهها مشرک بودند شیطان موحد بود. یعنی اگر من جلوی یک چیزی به خاک بیفتم ولی نه به عنوان این که آن خداست این هم برای عبادت کافی نیست البته ما در شریعت داریم که گفتند در برابر غیر خدا نباید سجده کنید. اگر این دستور خاص نبود صرف افتادن به خاک هم دلیل بر عبادت نبود چون خدا خودش گفت در برابر غیر خودش، فرشتهها سجده کنند. یا فرزندان حضرت یعقوب(ع) یا خود حضرت یعقوب(ع) و همسرش در برابر عظمت حضرت یوسف(ع) «... وَخَرّوا لَهُ سُجّداً» همه در برابر یوسف به سجده افتادند «وَقَالَ یَا أَبَتِه» گفت پدر « هذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِنْ قَبْلُ» این تأویل آن رؤیا و خوابی است که من از قبل دیده بودم «قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا... » (یوسف/ 100)؛ خداوند آن رؤیا را تعبیر کرد و به حقیقت رسید. خب حالا آن خواب یوسف(ع) در دوران کودکی را نقل میکند و میفرماید: «إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ...» (یوسف/ 4)؛ من 12تا ستاره و شمس و خورشید و ماه را دیدم که همه در برابر من سجده کردند. حالا این خواب اینجا تحقق پیدا کرده است پدر و مادرش و برادرهایش همه در برابر یوسف(ع) سجده کردند. خب حالا کسی بگوید همه اینه مشرک بودند؟ آنها عقیدهشان این نبوده که بگویند یوسف خداست! یا فرض بفرمایید این کاری که با حجرالاسود در مکه موقع طواف میکنند، این که مستحب است برویم حجرالاسود را ببوسیم، مسح کنیم، صورتمان را بزنیم، دستمان را بزنیم، مستحب است، عبادت است، خب بتپرستان مگر با بتهایشان همین کار را نمیکنند؟ این دوتا با هم چه فرقی دارد؟ او آن بتها را خدایان و سمبل خدایان میداند معتقد است که آن خدایان در مرگ و زندگیشان و در همه چیزشان دخالت دارند و همه چیز دست آنهاست! دارد آنها را عبادت میکند ولی با حجرالاسود این کار را نمیکنیم ما میگوییم این سنگ، سنگ مقدسی است خودِ خدا و رسول فرمودند با این سنگ بیعت کنید انگار با خدا بیعت کردید ما برای اطاعت خدا داریم این کار را میکنیم و الا خب یک کسی بگوید شما سنگ را میبوسید بتپرست؟ یا بگوید میآیید ضریح پیامبر را میبوسی؟ بوسیدن ضریح پیامبر(ص) یا بوسیدن حجرالاسود به مفهوم خدایی آنها نیست، پس یعنی چه اینهایی که میگویند زیارت شرک است؟ توسل شرک است؟ شفاعت شرک است، خودِ قرآن میفرماید به اذن الله باید باشد و به اذن الله توحید است شرک نیست. توسل که میکنند میگویند «توسلتُ برسولالله إلی الله» توسل به الله است نه به رسولالله. منتهی به واسطه رسولالله. خب حالا اگر یک کسی بگوید بتها هم واسطه خدایند. اولاً که برای خود این بتها و خدایان خدایی قائلند و ما چنین چیزی برای پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و فرزندان پیامبر چنین چیزی عقیده نداریم. این یک. دوم) خدا فرمود توسل به من از طریق اولیای به من باشد. «إبْتَغوا إلیه الوسیله» این وسیله هم شامل وسایل مادی است و هم شامل وسائل معنوی است یعنی هرچه که کمک کند ما به سوی خدا برویم و به خدا نزدیک بشویم. کسی را هم شریک خدا قرار ندهیم حالا یعنی چه که اگر شما زیارت حرم برویم شرک است؟ سفر برای زیارت اهل بیت(ع) و پیامبر(ص) و اولیای خدا شرک است؟ یعنی چه که میروند مزار پیامبر و اهل بیت و فرزندان پیامبر را هرجا میرسند خراب میکنند حتی قبر اصحاب پیامبر(ص) را به اسم تکفیری و وهابی میروند میشکافند و توهین میکنند، چون شرک است! دقت کنید اینها مسائل مهمی است. فرق بین بت و مجسمه، چیست؟ همین بت را در موزه میگذارند شما میروید نگاه میکنید، در بتخانه هم پیش بت میروی. توی موزه دست روی بت میکشی و در بتخانه هم دست میکشی. فرق این دوتا چیست؟ هدفش هست. این که توی موزه دست میکشی و نگاه میکنی به عنوان یک شیء نگاه میکنی و اصلاً عقیده نداری که این خدا و نماد خداست ولی آنجا عقیده داری که آن خداست، لذا آن عمل غلط است و این عمل درست است. اظهار ادب به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و اولیای خدا. عزاداری برای امام حسین(ع) اینها به مفهوم عین توحید است. - دقت کنید اینها خیلی مهم است چون در جهان اسلام الآن این حرفها مطرح است که تهمت میزنند این مشرک است آن مشرک است روشن بشود که عقیده چیست - شرک، یک نوع عقیده به علاوه یک رفتار است نه فقط یک رفتار. صرف زیارت و دست کشیدن و حتی روی خاک افتادن عبادت نیست کسی جلوی مادرش، پدرش روی زمین بیفتد پای مادرش را ببوسد این عبادت نیست، مادرت را عبادت نکردی بلکه احترام گذاشتی. اگر عقیده داشته باشید که این مادرت خدای توست خالق توست، رازق توست مشرک هستی حتی اگر روی پایش هم نیفتی. زیارت و حرم و توسل و شفاعت هم همینطور است همه اینها نوع مشرکانه دارد که ما قبول نداریم یک نوع توحیدی دارد آن که به اذنالله باشد نه بدون اذن الله و برای او خدایی قائل نباشی بندگی قائل باشی. ما میگوییم به زیارت پیامبر و اهل بیت برویم چون اینها از همه بندهتر بودند نه این که چون اینها خدا هستند یا شریک خدا هستند. نه بندهتر برای خدا هستند. فقط نوع رفتار کافی نیست که یک عملی عبادت و مشرکانه باشد مگر این که عرفاً یک چنین تلقیای بشود. مثلاً شما در کلیسا یا در معابد هندو بروید آنجا جلوی بت تعظیم میکنید چون معنی عبادت میدهد آنجا یک بحث دیگری پیش میآید و از نظر اسلام جایز نیست جلوی مجسمه مسیح و مریم(س) به عنوان این که این خداست و خدایی میکند اگر خضوع کنید این نظر اسلام درست نیست ولی یک وقتی شما رفتید روی یک بتی یا مسجمهای دست میکشید حتی احترام به او هم تلقی نمیشود چه برسد به عبادت آن. پس هم خضوع و هم عقیده، این دوتا روی هم شرک میشود. یعنی هم تواضع و خضوع در برابر یک شخص یا یک چیزی بکنید هم عقیده داشته باشید یعنی به علاوه این که یکی از صفات مختص به خداوند را به او اختصاص بدهی. این میشود و الا عمل به تنهایی شرک نیست اگر عرف باشد به عنوان ثانوی حرام میشود و تقویت شرک میشود نه این که باز خودش شرک باشد. این هم از این نکته که عرض کنم خلاصه بحث این شد که عبادت، فقط صورت عمل نیست. خضوع نیست، خضوع یکی از ارکان و عناصر عبادت است ولی رکن اصلی و منحصر آن نیست. اگر خضوع همراه یک عقیده خاص باطلی باشد حالا چه این خضوع، به خاک افتادن چه به خاک افتادن هم نباشد در دلتان معتقد هستید این شیء خداست حتی همین مقدار، یک سر کوچولو هم برای آن خم کنید کافی است فرقی نمیکند، این به صورت کمرنگتر از آن عقیده باطل خاص سرچشمه بگیرد عبادت میشود و عقیده به عمل، رنگ عبادت میدهد عمل بدون عقیده عبادت نیست. اگر سؤالی هست بفرمایید.
یکی از حضار: از کشور فلسطین هستم. گاهی بعضی از پدر و مادرها در حق فررزندان خود ظلم و کوتاهی میکنند آیا باز هم باید به آنها احترام گذاشت؟ چگونه میتوانیم این کار را بکنیم.
جواب استاد: در قرآن میفرماید حتی اگر پدر و مادرتان مسلمان نیستند و مشرک هستند احترامشان را حفظ کنید این که فرمان خداست. میفرماید حتی اگر پدر و مادرتان مشرک هستند ولی آنها به شما حق دارند به آنها توهین و اهانت نکنید به آنها ظلم نکنید اما اگر دستور باطل میدهند اطاعتشان نکنید مثلاً پدر و مادر به شما میگویند نماز نخوان، به شما میگویند فلان عمل صالح را انجام نده، یا به شما میگویند شراب بخور و فلان عمل باطل را انجام بده، قرآن میفرماید اگر خلاف فرمان خداست اطاعت نکن اما اهانت هم نکن، لبخند بزن بگو چشم ولی عمل نکن. تا میشود ظلمشان را تحمل کند تحمل کند اما اگر نمیتواند به پدر و مادرش نباید ظلم کند از آنها فاصله بگیرد.
یکی از حضار: خدمت شما سلام عرض میکنم. سکینه .... از کشور عراق هستم. شما فرمودید که باید به خدای بقیه احترام بگذاریم و هیچ توهینی نکنیم حتی اگر مشرکین باشند پس چطور حضرت ابراهیم(ع) بتها را شکست و همینطور حضرت محمد(ص) هم همین کار را کرد. پس این توهین حساب نمیشود؟
جواب استاد: سؤال مهمی کردند. فرمودند که شما گفتی که حتی به بتهای دیگران و به مقدسات مشرکین هم توهین نکنید و فحش نباید داد و نباید اهانت کرد پس چرا حضرت ابراهیم(ع) بتِ بتپرستان را با تبر شکست و چرا پیامبر(ص) در جزیرهالعرب نهضت بتشکنی داشتند؟ ببینید دوتا بحث است اولاً من نگفتم که به بت فحش ندهید خود قرآن فرموده است این که عرض کردم آیه قرآن بود که خداوند در قرآن میفرماید «لاتَسُبّوا» سَبّ یعنی فحش، حتی به مقدسات مشرکین و به بتها فحش ندهید نگفتند با بتپرستی مبارزه نکن. ما وظیفه داریم با بتپرستی مبارزه کنیم در عین حال به بتها فحش ندهیم شما ممکن است بگویید که یعنی چه فحش ندهیم ولی بتشکنی بکنیم؟ فحش دادن به مقدسات، هدایت دیگران نیست بلکه اذیت و توهین و تحریک آنهاست اما وقتی که هدایت کردی، توضیح میدهی که قضیه چیست و بعد شکستن بت اینجا به مفهوم سبّ و فحش نیست به مفهوم مبارزه است، میگویند فحش نده معنیاش این نیست که مبارزه نکن، مبارزه کن بدون فحش. مسئله این است. امام علی(ع) در جنگ صفین که نیروهای معاویه به خلافت اسلامی حمله کردند هرچه حضرت علی(ع) بحث کردند که جنگ نکنید مسلمانکشی و جنگ مسلمان با مسلمان راه نیندازید معاویه و عمروعاص محل نگذاشتند بعد که سپاهیان در برابر هم در اردوگاهها قرار گرفتند حضرت علی(ع) داشتند نیروهایشان را بازرسی میکردند دیدند دوتا از سربازهایشان ایستادند و دارند به طرف سپاه معاویه فحش میدهند. حضرت علی(ع) به آنها فرمودند چرا دارید فحش میدهید؟ آنها گفتند آنها دارند فحش میدهند ما هم داریم جوابشان را میدهیم! امام علی(ع) فرمودند که «إنّی لا اُحبُّ أن تَکونوا سبّابین» دوست ندارم شما فحش بدهید. آنها فحش بدهند ولی شما فحش ندهید شما به جای فحش که جواب فحش را بدهید شما افشاگری کنید و بگویید چرا اینها باطل هستند و ما چرا حق هستیم. توضیح بدهید فحش ندهید. خب چرا فحش ندهیم ولی بجنگیم؟ بله اینها با هم قابل جمع است.
یکی از حضار: بسمالله الرحمن الرحیم خدیجه مختارزاده از کشور افغانستان هستم. تشکر استاد محترم از بیانات شما استفاده کردیم ولی چقدر این اسلام بود و چه شعارهای زیبایی داشت. متآسفانه آنچه که از اسلام امروز شنیدیم فقط در عمل شعار است و در عمل کمتر میبینیم حتی کنفرانسی که به نام کنفرانس بیداری اسلامی برگزار میشود آیا توانسته تا به حال تأثیری بر ارتباط مسلمین بگذارد؟ چه تأثیری داشته؟ میبینیم که– آنچه که من شاهد هستم – روز به روز اتحاد در بین مسلمانها کمتر میشود تمام کشورهای اسلامی به جان هم افتادند حتی داعش هم با پرچم "لاالهالاالله محمد رسولالله" وارد شده، طالبان هم با پرچم "لاالهالاالله محمد رسولالله" وارد شدند من هم به عنوان یک "لاالهالاالله محمد رسولالله" مسلمان میگویم چه فرق و تفاوتی داریم؟ "أشهد أن لاالهالاالله محمد رسولالله" مختارزاده از کشور افغانستان با "أشهد أن لاالهالاالله محمد رسولالله" یک شخص دیگر از کشور ایران یا از کشور سوریه یا از کشور پاکستان یا همه کشورهای دیگر دنیا که مسلمان هستند چه تفاوتی بین این تشهد ما دارد که کشتن یکدیگر را افتخار میدانیم؟ با خوشحالی اعلام میکنیم وقتی مردم یک کشور را از بین میبریم. وقتی مسلمان هستیم و خوشحال هستیم از این که یک مسلمانها از یک کشور دیگر دارند از بین میروند و تباه میشوند. در حالی که آنچه که شما فرمودید که در اسلام دین محبت است، دین احترام است، دین صلح و دین دوستی است ولی همه اینها در عمل فقط یک شعار است. آیا این کنفرانس بیداری اسلامی که هر سال برگزار میشود و هر سال دم از اتحاد و توحید میزند چقدر توانسته به اهداف خود برسد؟ تشکر میکنم.
جواب استاد: سؤال اصلیشان این است که این تعابیر که از قرآن و پیامبر هست، پس مسلمانها چرا با همدیگر این همه سر جنگ دارند چه برسد به بقیه. خودشان با هم درگیر هستند این نکته بسیار مهمی است این خطری است که همیشه همه جوامع را تهدید میکند منشأ و علت خشونت و جنگهای داخلی عمل به این دستورها نیست بلکه عمل نکردن به این دستورات است این طوری نیست که این حرفها زده شده نتیجهاش این شده، این حرفها زده شده و مخالفت با این حرفها نتیجهاش این میشود. همه کسانی که لاالهالاالله میگویند لزوماً به لاالهالاالله معتقد نیستند همه آنهایی که لاالهالاالله میگویند لزوماً به لاالهالاالله آگاه نیستند و خیلیهایشان معارف اسلامی ندارند بر اساس تعصب، خشونت، اغفالگری، شستشوی مغزی، رسانهها، دروغ گفتن، تهمت زدن، الان به سنیها میگویند شیعهها امام پرست هستند مردهپرست هستند به شیعهها میگویند سنیها دشمن اهل بیت پیامبرند، دشمن علی و فاطمه هستند، دشمن حسن و حسین هستند به آن فرقه این را میگویند و به آن فرقه این را میگویند همه اینها را به جان هم انداختند. چه کسانی؟ یکی رسانههای کفر و دشمن، ناآگاهیهای مسلمین، یکی هم حکومتهای کشورهای مسلمان که اغلبشان وابسته و دستنشانده کفر هستند یعنی اغلب کشورهای مسلمان متأسفانه در این 150 ساله اخیر دستنشانده آنها هستند و انقلاب و بیداری اسلامی برای تغییر این حکومتها و اصلاح این وضعیت است. سوء استفاده از ادبیات مذهبی برای جنایت، مربوط به الآن نیست در کربلا همین اتفاق افتاد. در کربلا یزید یک شخص شرابخوار بود اینها در منابع شیعه و سنی هست که یزید پسر معاویه شرابخوار بود، میمونباز و سگباز بود و اصلاً به این مسائل عقیده نداشت، مادرش مسلمان نبود، معلمانش اصلاً مسلمان نبودند و این آدم اصلاً درد دین نداشته، در برابر او حسن(ع) و حسین(ع) است که پیامبر(ص) در وصف او میفرماید: «حسینٌ مِنّی و أنا مِن حسین» بعد یزید میشود خلیفه مسلمین، حسینبنعلی(ع) فرزند پیامبر(ص) به عنوان ضد اسلام میشود! میکشند و سر حسینبنعلی را میبُرند و بر نیزه میکنند به دختران پیامبر(ص) اهانت میکنند به تنها دخترانی که از پیامبر(ص) ماندند فرزندان فاطمه(س) حجاب از سرشان برمیدارند شلّاق میزنند اسمش را هم میگویند اسلام. پس این که دیکتاتور و زورگو به اسم اسلام بیاید از اسلام سوء استفاده کند و این کارها را بکند حتی یزید بیاید رهبر اسلام بشود و حسینبنعلی ضد اسلام بشود این کارها همیشه شده و به بهانه اسلام این مسائل صورت گرفته و میگیرد. راه حل آن گسترش آگاهی است، باید با هم زیاد صحبت کنیم، حرف بزنیم، اسلام واقعی را بدانیم و بشنویم و معرفی کنیم
سؤال: فرمودند که شما گفتید احترام به مقدسات مشرکین لازم است.
جواب استاد: من نگفتم احترام لازم است، اصلاً احترام به بت حرام است نه این که لازم است! من چه وقت گفتم به مقدسات مشرکین احترام بگذارید؟ من گفتم قرآن میفرماید فحش ندهید. معنیاش این نیست که احترام بگذار. اگر ما بخواهیم به بت احترام بگذاریم که ما هم بتپرست میشویم! ما به بت احترام نمیگذاریم ما به مقدسات مشرکین احترام قائل نیستیم ولی فحش نمیدهیم با آنها مبارزه علمی و اخلاقی و به روش درست با این فرهنگ غلط مبارزه میکنیم فحش نمیدهیم نه این که احترام. من چه وقت گفتم که به مقدسات مشرکین باید احترام بگذارید؟ آن آیه قرآن را دارم میخوانم که میفرماید: «لاتَسُبُّوا» فحش ندهید.
سؤال: برخی میگویند و شبهه دارند که چرا پرچم کشورهایی که ما میدانیم شرک و ظالم هستند آتش میزنیم؟
جواب استاد: اگر مرادتان آمریکاست اولاً پرچم آمریکا مقدس نیست و جزو مقدسات مذهبیشان نیست ثانیاً پرچم آمریکا علامت هیئت حاکمه آمریکاست ما به مردم آمریکا هیچ وقت اهانتی نکردیم به مردم هیچ جا اهانت نکردیم وقتی میگفتند مرگ بر شوروی و کمونیزم، منظور توهین به ملتهایی که تحت قدرت کمونیستها بودند نبود، مرگ بر این ایدئولوژی فاسد. وقتی میگویند مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر استکبار حکومت آمریکا، صهیونیستهای سرمایهداری که تمام جهان را به جنایت کشاندند ما به آنها توهین نکردیم این پرچم سمبل آنهاست.
سؤال: یک سؤال دیگر هم پرسیدند که چرا شهادت زن را نصف مرد حساب میکنند؟
جواب استاد: اولاً این در همه موارد نیست که در بحثهای جزایی و حقوقی توضیحاتی دارد. اما در مواردی که هست علتهای مختلفی ممکن است داشته باشد. دقت کنید یکیاش این است که معیشت زنان بطور طبیعی معمولاً در اختیار مردان است و زور بازوی مرد بیشتر است و اگر این فضا به هیچ وجه کنترل نشود... من از شما سؤال میکنم در شهر خودتان و در جوامع خودتان چند درصد دختران اگر پدرش با او خشونت کند و تهدیدش کند یا شوهرش یا برادرش و حتی پسرش، از او با گریه و التماس خواهش کند که تو برو اینطوری شهادت بده و الا من را میگیرند و به زندان میاندازند یا خواهش کند از راه احساسات وارد شود یا تهدید و خشونت باشد که بگوید اگر اینطوری که من میگویم این کار را نکنی و شهادت ندهی من بعد حساب تو را میرسم! میکشمت! میزنمت! مخارج تو را به تو نمیدهم! من از شما سؤال میکنم چند درصد از زنان و دختران امکان مقاومت در برابر این تهدیدهای پدرش یا شوهرش یا فرزندش دارد؟ چون میداند که باید با او زندگی کند! به او میگوید باید بروی در دادگاه اینطوری شهادت بدهی و الا حساب تو را میرسم! چند درصد زنان و دختران بطور طبیعی میتوانند مقاومت کنند؟ حالا یا بطور احساسات، که او التماس، گریه، خواهش کند که مادر من تنها پسرت هستم اگر اینطوری بگویی اینطوری میشود که به رأفت بیاید، یا از در احساسات وارد شود یا از تهدید و خشونت، تهدید فیزیکی، کتک زدن، تهدید اقتصادی، که من مخارج تو را نمیدهم، بیرونت میکنم، برای این که این خطر و این ضرر به سراغ زنان نیاید یعنی مردان فاسد تطمیع نشوند که بگویند من یک زن را در صحنه میآورم به جای او بگوید. کاری کردند که هزینه مجبور کردن زن به شهادت، دو برابر بشود در واقع این به یک معنا، - حالا نمیخواهم بگویم علتش فقط همین است ضمن این که عرض کردم مربوط به همه جا نیست در موارد خاصی این تفاوت در شهادت است – یکیاش این است که اولاً زن، مهربان و احساساتی است که پیش او گریه کنی، خواهش کنی، التماس کنی، مخصوصاً اگر پسرش باشد، شوهرش باشد، برادرش باشد، این ممکن است به لحاظ عاطفی تسلیم شود و به زانو دربیاید. نمیتواند نابودی پسرش، برادرش و پدرش را ببیند. دوم به لحاظ اقتصادی، خرجش – حالا شما خودتان را نگاه نکنید که بعضیهایتان مستقل هستید – اغلب 80 درصد زنان جهان زندگیشان دست شوهرشان یا پدرشان یا برادرشان یا پسرشان است او میگوید اگر اینطوری شهادت ندهی برو دنبال کارت! یا میزنم. زن را کتک میزند، میترساند، تهدید میکند. برای دفاع از زن که در این قضایا مستمسک و آلت دست قرار نگیرد، یکی از علتهایش بسا این باشد، که این را دو برابر حساب کن، هزینه دو برابر بشود تو توانستی با یک زن این کار را بکنی و او را مجبور کنی بیاید شهادت بدهد آن یکی دیگر نتواند این کار را بکند، یکی توانست یکی دیگر نتواند، لذا آنجا هم میفرماید اگر یکیشان راه را گم کرد و از مسیر منحرف شد و از طریق احساسات یا از ترس یک شهادت بدهد آن یکی دیگر آن را اصلاح کند. این میتواند یکی از دلایل آن باشد و دلایل دیگر هم میتواند داشته باشد.
سؤال: یکی از روشهای وهابیت و داعش مسئله آزادی جنسی و کنیز جنسی است به دلیل رایج بودن، این مسئله را روشن کنید.
جواب استاد: ببینید اسلام بردهداری و کنیزداری را ایجاد نکرده است بلکه اسلام بردهداری را محدود کرد، 7 نوع بردهداری بود 6 نوع آن را صددرصد ممنوع کرد یک مدل آن که باقی ماند بحث اسیر جنگی بود آن هم اسمش اسیر و برده است در فقه ما بابی به نام بردهداری کتاب بردهداری نداریم، کتاب آن به نام «کتاب العِتق» است عِتق یعنی آزادی. در فقه، آن بخشی که دارد راجع به حقوق بردگان و کنیزان صحبت میکند کتاب العتق است یعنی کتاب آزادی بردگان نه کتاب بردگان. اسلام سمت و سویش به سمت آزاد کردن بردگان بود. بردهداری در تمام جهان حاکم بود. چطور الآن اقتصاد ماشینی و صنعتی است؟ آن زمان اقتصاد تمام جهان بردهداری بود یعنی از ایران تا روم، تا هند، تا چین، تا آفریقا، همه جا زندگی اجتماعی و خانوادگی و اقتصاد همه جا با بردهداری اداره میشد اگر آن زمان میگفتند بردهداری تعطیل، مثل این که همین الآن به شما بگویند یک مرتبه بگویند زندگی بدون برق! بدون الکتریسته! اصلاً امکان دارد؟ چه کسی به حرف گوش میکند؟ بگویند همین الآن زندگی بدون برق مگر نمیشود؟ بدون برق زندگی کنید! بدون موبایل نمیتوانید الآن زندگی کنید! بدون تلویزیون زندگی کنید! خب آن زمان اقتصاد کل جهان اقتصاد بردهداری بود. اصلاً فرض کنید پیامبر میآمد میگفت بردهداری کلاً حرام است چه کسی گوش به حرف میکرد؟ اصلاً امکان نداشت، اسلام آمد 6 – 7 نوع بردهداری که بود همه آنها را حرام و ممنوع کرد گفت یک نوع آن اگر کسانی با شما جنگیدند و دارند میآیند شما را بکشند و از بین ببرند، اینها خودشان که آمدند جان شما را بگیرند طبیعی است که جان خودشان حرمت ندارد حالا اینهایی که در جنگ اسیر شدند – گوش کنید این عرض من مهم است چون راجع به بردهداری از شما میپرسند که اسلام طرفدار بردهداری است یا مخالف؟ - اولاً که به دروغ میگویند آبراهام لینکن بردهداری را برطرف کرد! همه اینها دروغ است خودِ آبراهام لینکن از بردهداران بزرگ بود آمریکای شمالی و جنوبی در جنگهای داخلی چون اقتصاد شمالیها بیشتر تجاری بود اقتصاد جنوبیها روی کشاورزی و بردهداری بود سر این قضیه، این قضیه بهانه شد و این که تعداد بردههای آفریقایی اینقدر زیاد شده بود که از سفیدپوستان اروپایی استثمارگر بردهها بیشتر شده بودند و اصلاً نمیتوانستند بردهها را کنترل کنند همه جا شورش بردهها شروع شده بود. سوم این که؛ اداره کردن بردهها گاهی به فایده اقتصادیشان نمیارزید یعنی صرفه اقتصادی نداشت لذا به بهانههای مختلف، آن هم به دروغ اعلام کردند که بردهداری تمام. بردهداری ادامه داشت و همینهایی که آن موقع گفتند بردهداری در تمام جهان همچنان بردهگیری و بردهداری میکردند من به شما بگویم همین الآن هم سازمان ملل چند سال پیش آخرین آماری که داد صدها میلیون عین قدیم دارد خرید و فروش میشود. همین الآن برده خرید و فروش میشود. اسم آن را عوض کردند مثلاً اسم آن را قاچاق انسان میگذارند اسم آن را نیروهای کار میگذارند. الآن چقدر از مهاجرینی که از آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین به اروپا و به بخصوص به آمریکا رفتند آنجا مشغول بردهگی هستند. من قبلاً گفتم یک وقتی در ایستگاه اتوبوس در نیویورک بودم که میخواستیم اتوبوس سوار شویم از یک شهری به یک شهر دیگر آمریکا برویم دیدیم کنار سالن 10- 20تا زن خانمهای جوان از ملیّتهای مختلف کنار هم صف کشیدند بعد یک چیزی مثل نخ یک ریسمان نازکی دیدم همه به هم وصل هستند. من تعجب کردم فکر کردم یک گروهی مسافر هستند برای این که گم نشوند این کار را کردند. رفتم جلو پرسیدم چرا همه به همدیگر وصل هستند؟ از یکی از همین خانمها پرسیدم تا پرسیدم دیدم ترسیدند جواب نداند لات و بپا داشتند از این چاقوکشها و مسلح بودند گفت چه کار داری؟ گفتم هیچی، میخواستم بپرسم چرا اینها به همدیگر وصل شدند؟ گفت به تو ربطی ندارد! بعد آمدم یکی از دوستان از اینها پرسیده بود فهمیدیم اینها کنیز هستند! این قضیه برای همین سالهاست در نیویورک من خودم دیدم که 30- 40تا از ملیّتهای مختلف، اینها را از کشورهایشان آوردند به این عنوان شما را آمریکا میرویم امکان کار هست و همه به شکل کنیز، هم به خاطر مسائل جنسی و مسائل سکس و در کنار آن هم کار ارزان، دستمزد پایین از آنها استفاده میکنند. الآن نزدیک به یک میلیارد برده در دنیا هست. آن زمان اصلاً اسلام میآمد میگفت بردهداری کلاً ممنوع! اصلاً عمل نمیشد مگر امکان داشت. همین الآن نزدیک به یک میلیارد برده به همان شکل قدیم هست چند میلیارد بردهداری به اسم دیگر است. الآن کشورهایی که حکومتهایشان تحت اشغال هستند مگر اینها برده نیستند؟ مگر زمان شاه ملت ایران برده آمریکا و انگلیس نبود که هرچه نفت و امکانات داشتند برای خودشان میبردند و آنها در ایران دستور میدادند که ما چگونه باید زندگی کنیم؟ کشورهای خود شماها بعضیهایتان الآن ملتهایتان برده هستند! حکومتهایتان نوکر آمریکاییها و انگلیسیها و روسها هستند ملتهایتان برده هستند اسمشان برده نیست. آن زمان، گفتند کسانی که درجنگ با شما میجنگند اگر اسیر شدند حالا با اینها چه کار کنیم؟ حالا من از شما میپرسم اسیر که میگیرید با اسیرتان در جنگ چه کار کنید؟ یک) همهشان را اعدام کنید! خب اسلام با این مخالف است. او اسیر است حق زندگی دارد. دو) اینها را ببرید از آنها کار بکشید و هیچ حقوقی برایشان قائل نباشید، شکنجهشان کن، گرسنگی بده، هر وقت خواستی بکُش، توهین کن، اذیت کن، اسلام با این هم مخالف است. سه) ببرید توی یک اردوگاه بگذارید چند هزار آدم را بیکار همانطور نگه دارید و خرجیشان را بدهید چند سال در زندان نگهشان دارید. روشی که اسلام با اصلاحاتی اجازه داد. اولاً اسلام گفت اصل به سمت آزادی بردههاست. مثلاً میگوید شما گناه کردید کفارهتان چیست؟ یکی از کفارههای گناهان ما چیست؟ آزادی برده. روزه خوردی برو برده آزاد کن. میخواهی پاداش الهی داشته باشید بروید برده آزاد کنید. خب پس اسلام طرفدار آزادی بردگان است. خب حالا اینهایی که اسیر هستند روشی که گفتند این است اسرا را بین خانوادههای مسلمان تقسیم کنید. این کسی بوده که آمده همین خانوادههای مسلمان را بکشد و کشته، تجاوز کرده، حالا ما به جای این او را اعدام کنیم یا شکنجهاش بدهیم اسلام میگوید حق شکنجه، حق مُثله کردن اسیر را ندارید از لباسی که میپوشید به او بپوشانید، از غذایی که میخورید به او بخورانید، بهداشت و سلامتش را مراقب باش. حق شکنجه و اذیتشان را ندارید، تلاش کن زندگیشان را تأمین کنید و به جایش او برای خانواده شما کار کند. مثل کارگرهایی که الآن هستند در آن خانه برای آنها کار میکنند آنها هم زندگی و مسکن و لباس و غذایش را به او میدهند. بعد گفته تربیتش هم بکن، علم هم به او بیاموز و بعد گفته آزادش کن. این بهترین روش است. اینها که دارند میروند زن مسلمان را هم به او تجاوز میکنند بدعت گذاشتند جهاد نکاح! اگر کفر به شما حمله کرده بود فرض کنید شما بگویید سرباز آمریکایی، اسرائیلی، این چیزی که حداکثر میتوانند توجیه بکنند این است که سربازان آمریکایی و اسرائیلی اگر به شما حمله کردند و توی کشور شما آمدند اشغال کردند کشتند و تجاوز کردند شما سرباز آمریکایی مرد و زن را اسیر کردید با آنها مثل برده و کنیز رفتار کنید باز اینجا یک توجیهی دارد. ولی این که تو بروی توی کشورهای مسلمان حمله کنی، زمین و خانههای مردم را بگیری و اسمش را این بگذاری؟
یکی از حضار: من دوتا سؤال خدمت شما داشتم. یکی این که فرمودید که در روایت آمده حضرت علی(ع) فرمودند بهتر است که ما حمله کننده نباشیم بگذاریم دیگران حمله کنند ما دفاع کنیم. پس چرا زمان صدر اسلام وقتی پایههای اسلام محکم شد پیامبر(ص) آمد به قبیلههای مختلف نامه نوشت که شما یا به اسلام روی بیاورید یا باید جزیه پرداخت کنید که در صورت پرداخت نکردن جزیه حمله به آنها میشد؟
جواب استاد: متشکرم. سؤال کردند که اگر میگویید روایت داریم که ما اول حمله نکنیم، جنگ را شروع نکنیم چرا پس پیامبر(ص) بر جزیرهالعرب حاکم شدند به قبایل غیر مسلمان گفتند که یا مسلمان میشوید یا مالیات و جزیه بدهید. این منافاتی با آنچه که من گفتم ندارد. مگر اینها با هم تناقض دارد؟ ما گفتیم که پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) فرمودند جنگ که شد بخصوص جنگ مسلمان با مسلمان، بحث ما بخصوص در زمان حضرت امیر(ع) این اتفاق افتاد، و حتی غیر مسلمان، گفتند بگذارید ما به حق و عدل دعوت میکنیم آنها خشونت بکنند اولین کشته را ما بدهیم جنگ را آنها شروع کنند این بله، منافاتی ندارد، این ربطی به جنگ ندارد. همین الآن من از شما سؤال میکنم حکومتهای جهان، شما مثلاً مسلمان هستید در یک کشور غیر مسلمان، حکومت غیر مسلمان در آن کشور از شما مالیات میگیرد یا نمیگیرد؟ جزیه یعنی مالیاتی که حکومت از مردم باید بگیرد تا به جایش امنیت و رفاه آنها را تأمین کند این مالیات را هم از مسلمان میگیرند هم از غیر مسلمان. از مسلمان اسمش میشود زکات، از غیر مسلمان میشود خراج. اسمش فرق میکند. نمیشود که یک غیر مسلمانی بگوید من هیچ مالیاتی نمیدهم! اصلاً کجا چنین چیزی معنی دارد؟ اولاً این چه ربطی به آن روایت دارد که بگذار آنها جنگ را شروع کنند بعد ما. این ربطی به آن ندارد منافاتی هم با آن ندارد. ثانیاً این که این یک قانون است. بله حکومت اسلامی در کل جزیرهالعرب تشکیل شده است که آن قبیله یا مسلمان میشود که مثل بقیه باید زکات بدهد یا مسلمان نمیشود که باید خراج بشود. اولاً حملههای بعد از پیامبر(ص) برای ما شیعه حجت نیست. - این را بدانید – یکی از تفاوتهایی که اینجا خواهران اهل سنت و شیعه دارند این است که حملههای نظامی که در زمان پیامبر(ص) به جایی صورت نگرفته و در زمانهای دیگر صورت گرفته است اینها باید یکی یکی بررسی شود که کدامهایش طبق سنت پیامبر(ص) بوده و کدامها نبوده است. چون بنیعباس و بخصوص بنیامیه کارهایی کردند حملات و جنایتهایی به اسم اسلام کردند که اسلام قبول نداشت بعضی کارهایی که همین تکفیریها هم الآن میکنند مثل داعش، بیش از آنچه که سنت پیامبر باشد سنت بنیامیه و بنیعباس است روش آن خلفا را عمل میکنند این تفاوت وجود دارد. این که آیا اتفاقاتی که بعد از پیامبر(ص) افتاده تا چه حد و تا چند درصد اسلامی و منتسب به قرآن و سنت است اینجا یک اختلافی بین برادران شیعه و برادران سنی و خواهران شیعه و سنی است که جایش الآن نیست. اما این که آیا اسلام طرفدار حمله به یک جایی، جنگ کردن و اسیر گرفتن و مجبور کردن به مسلمانی هست یا نیست؟ ما با ادله قرآنی و روایات عرض میکنیم که حمله مسلحانه و شمشیر روی گردن مسیحی و یهودی و زرتشتی بگذاری که مسلمان میشوی یا سر تو را بزنم و قطع کنم؟ چنین چیزی خلاف شرع است، خلاف قرآن و سنت پیامبر است و ما این را قبول نداریم، چنانچه که پیامبر(ص) در مدینه هم مسیحی بود و هم یهودی بود کی این کارها را کردند؟ هدایت میکردند اما حقوقشان را هم رعایت میکردند. ما چیزی به نام اهل ذمّه داریم. اهل ذمّه یعنی کافران غیر مسلمانی که حالا خدا و آخرت را قبول دارد اما اسلام و پیامبر را قبول ندارد ما نمیگوییم تو دیگر حق حیات نداری یا مسلمان میشوی یا اعدام میشوی. نه. این خطی است که اینها میگویند خطی که امثال داعشیها دارند.
سؤال: پرسیدند هیچ راهی نیست که با گروههای تکفیری مثل داعش و غیره مذاکره کرد؟ به نظر ما این مذاکرات لازم است
جواب استاد: ضمن این که من اینجا بگویم به نظر من رهبران گروههای تکفیری با بدنه و اعضایشان با هم مساوی نیستند فرق دارند. اینها که در بدنه این گروهها هستند مثلاً همین الآن چند هزار دختر و پسر مسلمان از اروپا و آمریکا بلند شدند آمدند توی سوریه و عراق که خلافت اسلامی درست کنند! اینها به نظر من بیشتر قربانی هستند اینها اطلاع ندارند با اینها باید حتماً صحبت کرد. اتفاقاً من بسیاری از اینها را آدمهایی میدانم که فکر میکنند دارند به اسلام خدمت میکنند به آنها گفتند شیعهها مشرک هستند امام پرست هستند، مردهپرست هستند و میگوید خب مشرک است! آن کسی که به خودش بمب میبندد آن جوانی که از اروپا آمده بمب به خودش میبندد و توی مسجد شیعیان میآید و خودش را منفجر میکند و زن و بچه مسلمان را سر نماز میکشد این قطعاً کارش در خدمت کفر است اما بسا که خودش اطلاعی ندارد فکر میکند دارد خدمت میکند مگر خوارج چطوری بودند؟ خوارج چه کسانی بودند؟ خوارج کسانی بودند که توی مسجدالحرام آمدند پیمان بستند که شب قدر که هر عملی پاداش آن هزار برابر است برویم علیبنابیطالب را برای نجات مسلمین بکشیم! خب ابنملجم آمده عملیات انتحاری کرده، آمده خودش را بکشد علی را هم بکشد. اگر با او حرف میزدی میدیدی نمازشب میخواندند، حافظ قرآن بودند، خوارجی که با علی(ع) میجنگیدند نمازشب میخواندند و حافظ قرآن بودند ولی عملشان عمل جهنمی است و جالب است ما همان حرفی را راجع به اینها میزنیم که علیبنابیطالب(ع) راجع به خوارج در نهجالبلاغه گفت. اولاً من از همه شما خواهش میکنم یکی نهجالبلاغه را، یکی صحیفه سجادیه که دعاهای امام سجاد(ع) و اهل بیت است اینها را خواهشاً به عنوان آگاهی و اطلاع بخوانید که این فرهنگ اسلام، چه فرهنگی است. بعد آنجا امام علی(ع) میفرمایند که ابنملجم حضرت امیر(ع) را ترور کرده، خوارج مثل همین داعشیها بودند، ترور کرده، وقتی که در بستر هستند و هنوز شهید نشدند حضرت امیر(ع) وصیت میکنند و میگویند اگر من زنده ماندم که خودم میدانم ابنملجم را ببخشم یا مجازات کنم؟ اما اگر من شهید شدم و رفتم مبادا به جان او بیفتید و بگویید خلیفه را کشت بزنید او را تکه تکه کنید و شکنجهاش کنید خواستید قصاص هم بکنید، اولاً قصاص نکنید بهتر است اما خواستید قصاص کنید یک ضربه به من زده یک ضربه میزنید. میخواهم این را عرض کنم بعد از جنگ نهروان که خوارج شکست خوردند یک کسی پیش علیبنابیطالب آمد گفت خب الحمدلله از شرّ این احمقها خلاص شدید که با شعار اسلامی عمل غیر اسلامی انجام میدهند تمام شدند! حضرت امیر(ع) فرمودند نه، تمام نشدند این یک طرز فکری است که تا آخر خواهد بود.
هشتگهای موضوعی