شبکه افق - 16 دی 1400

فاطمه س، استاد کل (در نهی ازمنکر و امر بمعروف)

نشست (حضرت زهرا س، سبک زندگی و سبک مبارزه)_شهادت حضرت زهرا س _ ۱۳۹۳

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سلام عرض می‌کنم خدمت خواهران و برادر عزیز. تسلیت عرض می‌کنم ایام شهادت حضرت فاطمه(س) را. ما ارتباط‌مان با اهل بیت(ع) اولاً افتخار شیعه است، افتخار مردم ایران است، ارادت و ارتباط قلبی‌شان با اهل بیت(ع) و همین محبّت و ارادت، منشأ بسیاری از برکات در دنیا و آخرت بوده و هست. زیارت، حتی اگر معرفت کافی نداشته باشیم خودِ زیارت آثاری دارد و بارها این مسئله توسّل و زیارت و اعتقاد به شفاعت که البته همه این‌ها با تفسیر توحیدی و باذن‌اللهی آن، نه با تفسیر مشرکانه‌ای که وهابی‌ها نسبت به شیعه می‌دهند یا احیاناً بعضی از ماها هم ندانسته ممکن است گرفتار آن باشیم. این‌ها بسیاری را نجات داده است حتی کسانی که معرفت کافی نداشتند ولی ارتباط‌شان را با خداوند از طریق اهل بیت و محبت پیامبر و اهل‌بیت‌شان حفظ کردند خیلی‌ها در طول زندگی ولو مسیرهای نادرستی مدتی رفتند بخاطر همین ارادت و ارتباط در یک موقعیت خاصی برگشتند و آمدند و گذشته را جبران کردند و ما از این افراد را مکرر دیدیم. البته خود بنده و بعضی از شماها از همان‌ها هستیم ولی ولایت اهل بیت را بسیاری از ما در زیارت و عزاداری محدود کردیم و سبک زندگی از منظر اهل بیت را خیلی کاری نداریم. معمولاً این‌ها را شب‌هایی که مجلسی، هیئتی، منبری هست گوش می‌کنیم و به قصد قربت و ثواب معمولاً فقط گوش می‌کنیم و بسیاری از آن را نمی‌شنویم و دوباره ما با همان سبکی که خودمان عادت کردیم یا منافع ما در آن هست یا بدون فکر و با غفلت داریم زندگی‌مان را می‌کنیم و در کنار آن هم معرفت اهل بیت(ع) و زیارت و عزاداری هست و به شفاعت هم دلخوشیم و فکر می‌کنیم نامشروط بدون هیچ شرط و شروطی شامل همه ما می‌شود. ما در کنار این زیارت و توسل، باید یک توسل و زیارت عملی و قلبی و معنوی و عقلانی هم داشته باشیم و آن توسل و آن زیارت در سبک زندگی ما دیده بشود. روایات زیادی از خود اهل بیت(ع) هست که شما وقتی شیعه ما هستید که اگر غیر شیعه یا غیر مسلمانی وارد جامعه شما بشود تفاوت شما را با بقیه مردم دنیا در رفتارتان بفهمد. در دانشگاه‌تان می‌آید، در حوزه‌تان، در خیابان، خانواده، بازار، از بیرون که می‌آید احساس کند که این‌ها یک مردمی هستند که از بقیه مردم دنیا اخلاقی‌ترند، عادل‌ترند، حق‌محورترند، مهربان‌تر و... هستند. حالا بخشی از این صفات را که چه فردی و خانواده‌ای و چه جامعه و مردمی عملاً شیعه هستند نه فقط در زیارت و عزاداری و در اسم‌گذاری بچه‌هایشان که البته این‌ها هم مهم است ولی این‌ها فقط شروع است اصل حرکت از قبیل این روایاتی است که خدمت شما عرض می‌کنم. حضرت زهرا(س) که در ایام شهادت این بانوی مقدس و بانون بزرگ و حجّت خدا بر بشر، زن و مرد و بویژه زنان هستیم، تعریف کردند که مسلمان و شیعه، چه در احساسات و چه در ادراکات و چه در رفتار اجتماعی‌اش چطور آدمی است؟ روایاتی را از ایشان یادداشت کردم که عرض می‌کنم و دوستان توجه کنند که جامعه فاطمی، چه جامعه‌ای است؟ حضرت فاطمه(س) فرمودند که آن مردمی حقیقتاً مؤمن به خدا هستند که هر روز، هر کس با هرکس در آن جامعه روبرو می‌شود با لبخند روبرو بشود. جامعه‌ای که رفتار مردم با هم، در خانواده، محله، دانشگاه، بازار، تاکسی، پارک و خیابان، همه جا، فرمودند آن جامعه و آن کسانی که وقتی با هم روبرو می‌شوند همه با لبخند و محبّت روبرو می‌شود با ادب با هم روبرو بشوند، با هم مهربان باشند، بهشت آن‌ها تضمین است. این یعنی چه؟ اولین مشخصه برای سبک زندگی شیعی و اسلامی، جامعه بهشتی از منظر حضرت فاطمه(س) و در تعریف حضرت زهرا(س) حجّت خدا، این است که می‌فرمایند اگر با همدیگر با عصبانیت روبرو می‌شوید، با عصبانیت با هم حرف می‌زنید، در چهره‌هایتان نسبت به هم بی‌اعتمادی و خشونت یا بی‌ادبی است این سبک زندگی اهل بیتی نیست. جامعه‌ای که با همدیگر با استرس و اضطراب و بدبینی نگاه می‌کنید فرمودند مسلمانانه زندگی نمی‌کنید. تشیّع یعنی این‌ها. اسلام یعنی این‌ها. و ما با این‌ها خیلی کاری نداریم. من می‌گویم اصلاً لازم نیست امروز صدتا روایت بخوانیم، همین الآن اگر ما جلسه را ختم کنیم درس سبک زندگی را از اسلام آموختیم. حضرت زهرا(س) فرمودند آن مردمی اهل بهشت هستند و بهشتی هستند و مورد رضایت خدا و رحمت خدا قرار خواهند گرفت که با محبّت و با لبخند و با خوشرویی با هم روبرو شوند. یک کسانی مثل من، فیزیک چهره‌شان اخمی و عصبانی است آن‌ها استثناء هستند. شما ممکن است بگویید ما با بعضی‌ها یک خرده حسابی داریم، به ما توهین کردند اذیت کردند با هم خانوادگی و شخصی مشکل داریم حضرت زهرا(س) فرمودند بخصوص اگر به آن فردی که لبخند می‌زنید کسی باشد که با شما خرده حساب دارد قطعاً جهنمی نخواهد بود کسی که با مردم لبخند بزند و هر روز با محبّت، که هرکس او را می‌بیند خوشحال بشود، فرمودند یک طوری رفتار کنید که هرکس با شما روبرو می‌شود با دیدن شما شاد و آرام بشود. نه این که مضطرب و نگران بشود و ناراحت شود. حتی اگر مخالف شماست. فرمودند اگر با مخالفتان هم، با کسی که با شما مشکلی دارد با او هم با لبخند روبرو بشوید من تضمین می‌کنم این تضمین الهی است که به ما دادند عذاب الهی را نخواهید دید و جهنمی نخواهید شد اهل بهشت است آن جامعه‌ای که همه با هم با آرامش و باادب و با لبخند هر روز روبرو می‌شوند. پس یک اصل از سبک زندگی اسلامی این است که همه سعی کنند طوری رفتار کنند که آن دوستش یا هرکسی که هست دلش بخواهد این را ببیند و دیرتر از او جدا شود، زودتر بهم برسند، همکار، همدرس، همسایه، بستگان، فامیل. این یک روایت. این اولین حجّت خدا. می‌آییم سراغ آخرین حجّت خدا، امروز هم جمعه روز حضرت حجّت(عج) شریف است از حضرت حجّت هم یک نکته عرض کنم که «لی فیها اسوه» فرمودند که فاطمه(س) برای من فقط مادر نیستند ایشان برای من الگو و اسوه هستند. این روایت از حضرت حجت(عج) نقل شده که فاطمه مادرمان الگوی زندگی من است. این یعنی چه؟ یعنی یکی از اصولی که حضرت حجّت در سراسر جهان حاکم خواهند کرد همین اصلی است که حضرت زهرا(س) فرموده‌اند. وقتی حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند جامعه‌ای اسلامی و انسانی است که همه با محبت و با اخلاق باشند همه با هم خوب باشند، به هم خدمت کنند، به هم لطف کنند لااقل به هم لبخند بزنند، از کنار هم بی‌تفاوت عبور نکنند همه همدیگر را دوست داشته باشند، حضرت حجتّ(عج) می‌فرماید که فاطمه الگوی من است نه فقط مادر ماست، الگو و اسوه ماست، یعنی حضرت حجت(عج) آن جامعه جهانی و عادلانه‌ای که خواهند ساخت چه جامعه‌ای است؟ یک جامعه مهربان، اخلاقی و عادل. چون آن اصلی که حضرت فاطمه گفتند حضرت مهدی این اصل را جهانی می‌کند. یعنی کاری می‌کند در سراسر جهان، 5 قاره عالم، هر نژاد، هر قومیتی، همه بشریت همه با هم مهربان و به هم خوش رفتار و با هم مؤدب باشند. پس یک اصل انقلاب امام زمان در جهان این است که جوامع بشری که الآن وحشی هستند که مدام کینه، جنگ، تحقیر، غارت، ترور، خشونت و... است آن‌هایی ک بمب اتم دارند بقیه را تهدید می‌کنند که شما باید نوکر ما باشید و الا ما بمب اتم داریم این جامعه جهانی نابرابر و بداخلاق را امام زمان به یک جامعه خوش اخلاق تبدیل می‌کند که همه بشریت با هم مهربان باشند همه برادر و خواهر باشند چون کل بشریت با هم خواهر و برادرند و متعلق به یک خانواده‌اند همه این 7 – 8 میلیارد دنیا فرزندان آدم و حوا هستند، ما همه یک خانواده جهانی هستیم ولی مثل یک خانواده با هم رفتار نمی‌کنند. امام زمان(عج) که می‌فرمایند فاطمه الگوی من است در سراسر جهان این اصل فاطمی را حاکم خواهد کرد تمام بشریت به هم لبخند بزنند و در صلح و برادری بسر خواهند برد و یکی از اهداف انقلاب آخر‌الزمان همین است. ما فکر کردیم تشیّع همین زیارت و عزاداری است! نمی‌دانیم که زیارت و عزاداری مقدمه‌ای برای همین‌هاست که دنیا و آخرت ما متحول بشود. یکی از شاعران بزرگ ما، به نظر من شعر و ادبیات ایران غنی‌ترین شعر و ادبیات جهان است به لحاظ معرفت و معنویت و درس توحید و اخلاق، عرفان حقیقی و عرفان درست. یعنی زیباترین شعرها و نثرها به لحاظ قالب و فنّ معمولاً زیباترین محتواهای اخلاقی و اسلامی را دارد همین بحث‌های حافظ و مولوی و سعدی و عطار و صنائی و اغلب این‌ها پر از مطالب اخلاقی است. خیلی از شعرهای این‌ها تفسیر قرآن و روایات است این تعبیر زیبایی که در شعر و نثر می‌کنند و می‌گویند دلم گرم خدایی است که به دست من گندم برای پرندگان می‌ریزد، خدا دارد روزی او را می‌دهد من از خدا شاکرم و تشکر می‌کنم که به دست من دارد روزی این پرنده و یاکریم را می‌دهد. چطور از خدا تشکر کنم که من را واسطة رزق خود به یک پرنده یا یک انسانی کرده است؟ خب این‌ها یک نگاه توحیدی است یعنی خودت را مدیون بدان تو طلبکار نیستی و وقتی هم داری یک کار خوبی می‌کنی خودت را بدهکار بدان نه طلبکار، خدا به من لطف کرده، مهمان دعوت کرده، خدا به من لطف کرد زندگی یک فقیر و یتیم را حل کردم. محبت با همه،‌ محبت با خانواده. پیامبر اکرم(ص) فرمودند که خداوند این‌قدر سفارش زن را کردم که من گمان کردم که حتی بداخلاق‌ترین زن را نمی‌شود طلاق داد مگر زنی که اهل فحشاء باشد. زنی که اخلاقش فاسد باشد. این‌قدر سفارش زن را خدا کرد که به نظر من این‌طوری آمد که طلاق حرام است. باید هر زنی که را هرطور باشد باید او را تحمل کرد حتی اگر تو را اذیت می‌کند. آن وقت شما ببینید ما همین الآن در یک جامعه، یعنی توهین به زن نکنید، اذیت نکنید، تهدیدش نکنید، به او چیزی را تحمیل نکنی. حضرت امیر(ع) یک روایتی دارند بعد از شهادت حضرت زهرا(س) که همین ایام فاطمیه است از حضرت امیر(ع) فرمودند من سال‌های زیادی توفیق نداشتم که با هم باشیم زود از دنیا رفت اما در تمام زندگی که ما با هم داشتیم – برای این که فاطمه(س) را بشناسید ببینید علی(ع) با آن همه عظمت خود درباره ایشان چه می‌گوید – ایشان می‌گوید در تمام زندگی مشترک هرچه مرور می‌کنم یک خاطره تلخ از فاطمه ندارم، هرگز من را ناراحت نکرد و هرچه فکر می‌کنم من هم هرگز ایشان را ناراحت نکردم، در تمام زندگی‌مان یک خاطره تلخ ما از هم نداشتیم. با این که زندگی ما خیلی سخت بود مدام در جهاد و مبارزه و فداکاری و انفاق برای خلق گذشت. یک خاطره بد که ایشان اذیت شده باشد یادم نمی‌آید یا ایشان من را آزار داده باشد من یادم نمی‌آید. این یک خانواده اسلامی می‌شود و بعد فرمودند در تمام زندگی حتی من یک دستور به ایشان ندادم که باید این کار را بکنی! هیچی را بر ایشان من تحمیل نکردم اما یک بار به یاد نمی‌آورم که بداند نظر من چیست و من چه می‌خواهم ایشان آن کار را نکند و خلافش را انجام بدهد. من یک بار به ایشان دستور ندادم که باید این کار را بکنی ولی ایشان یک بار نشد که خلاف نظر من کاری را انجام بدهد با این که من چیزی هم نمی‌گفتم. بعد فرمودند یک کلام خلاصه کنم اگر می‌خواهید بدانید فاطمه کیست، حضرت امیر(ع) فرمود من دو جا آرامش پیدا می‌کنم، یکی در نماز، در سجده، در نماز، یکی وقتی که پیش فاطمه بودم. حضرت امیر(ع) می‌فرماید وقتی زیاد به من فشار می‌آمد و می‌خواستم در برابر انواع و اقسام فشارها و مشکلات به زانو دربیایم خودم را به فاطمه می‌رساندم و با هم حرف می‌زدیم. روحیه من عوض می‌شد. من از نگاه به فاطمه و از حرف زدن با او آرامش می‌گرفتم. این رابطه علی و فاطمه است. این تعریف فاطمه(س) از زبان علی(ع) است. خب این‌ها در خانواده‌های ما چطوری است؟ ما رفتارمان با هم چطور است؟ این‌ها را باید مقایسه کنیم بعد ببینیم که به کدام سمت داریم می‌رویم و به کدام سمت باید برویم.

روایت دیگر، شیعه علی(ع) هستیم؟ می‌فرماید به شما بگویم که چه چیزی رحمت خدا را بر یک شهر نازل می‌کند؟ خداوند مردم کدام شهر را دوست دارد؟ مردمی که باطناً و واقعاً صادقانه همدیگر را دوست دارند و بهم عشق می‌ورزند یعنی وقتی می‌آیید در خیابان هرکس را می‌بینید او را دوست دارید ولو او را نمی‌شناسید، من می‌خواهم به تو خدمت کنم، مسافری، مریضی. اسلام می‌گوید هرچه زودتر ازدواج کنید. - این را می‌گویم برای این که ما داریم یک چیز دیگری می‌گوییم این‌ها دارند به یک چیز دیگری می‌خندند! - این که اسلام در مسائل جنسی و شهوت، باز برخورد کرده است، دختر و پسر، ولی به همدیگر احساس علاقه دارند، بلوغ زودرس، می‌توانند ازدواج کنند به این معنا ازدواج‌ها دختر و پسر کوچک و نوجوان، این‌ها در فرهنگ اسلام عادی بوده است ما این‌ها را پیچیده کرده‌ایم. البته در این شرایط اگر دوتا بچه با هم ازدواج می‌کنند اگر مدیریت نشوند یا خودشان شعور نداشته باشند 6 ماه بعد با هم دعوا می‌کنند طلاق می‌گیرند! فرهنگ اسلامی که می‌گوید زود ازدواج کنید، سخت نگیرید و بعد روابط‌تان با هم به لحاظ عقلانی و اخلاقی مدیریت بشود به این معنا، احساس عشقی یا جنسی و شهوی بوجود آمد ازدواج کنید ولو در دبیرستان ازدواج بشود، در مدرسه راهنمایی ازدواج شود، ایرادی ندارد. گذاشتیم طرف فارغ‌التحصیل بشود، الآن همه‌مان این‌طوری گرفتار شدیم خانواده‌ها این‌طوری شدند طرف لیسانس و فوق لیسانس خودش را بگیرد بعداً ببینیم آیا ازدواج بکنیم یا نکنیم؟ خب این است که این‌قدر سن ازدواج‌ها بالا آمده است، خیلی زیاد می‌بینیم که پسر دارد دکتری می‌خواند موهایش دارد سفید می‌شود هنوز داماد نشده و دکتر فوق لیسانس خود را خوانده دانشجوی دکتری است هنوز عروس نشده، بخش مهمی از این‌ها مربوط به فرهنگ ماست ربطی به اسلام ندارد. آن اسلامی که از آن طرف می‌گوید حجاب، از آن طرف می‌گوید دختر و پسر خیلی با هم صمیمی و گرم نشوید، بعضی‌ها با هم در فضای مجازی یک جوری با هم حرف می‌زنند انگار با هم خواهر و برادر یا زن و شوهر هستند! یا در ارتباطات حضوری و... از آن طرف اسلام می‌گوید اگر این نیاز در شما بیدار شد ازدواج کنید این نیاز دو جنس مخالف به هم است، نگذارید عقده جنسی بوجود بیاید، نگذارید انحرافات جنسی و بیماری‌های جنسی بوجود بیاید، اسلام هم افراط و هم تفریط، هر دو را بیماری جنسی می‌داند هم این پسر و دختری که با ده تا دختر و پسر دیگر دوست است رابطه دارد این سقوط است و نابود می‌شود اصلاً یک چنین آدمی من نمی‌دانم بعداً می‌خواهد چطوری با یک زن یا با یک مرد زندگی کند! پسری که با ده‌تا دختر رفیق است بعد می‌خواهد ازدواج کند من نمی‌دانم به زن خودش چطوری می‌تواند نگاه کند و وفادار باشد؟ دختری که با ده‌تا پسر است تلفنی یا حضوری ارتباط دارد این چطوری می‌خواهد مادر شود و به شوهرش اکتفا کند؟ یا مرد به این زنش اکتفا کند؟ نمی‌تواند بیمار می‌شود. مثل این‌هایی که خیلی خوشگذرانی می‌کنند که دیگر زندگی عادی برایش معنی ندارد کسی که دزدی می‌کند یک مدتی یک جایی است پول‌هایی را می‌دزد، ارزان، مفت! بعد شما فکر می‌کنید این بعداً می‌تواند سالم کار کند؟ این به خودش می‌گوید من آن‌جا با یک زرنگی دو میلیون تومان برداشتم حالا باید بروم شاگرد کابینت‌سازی بشوم حالا شاید آخر برج به من 500 تومن برسد من با او کاری ندارم من با آن کار نیم ساعته دو – سه میلیون برداشتم! این دیگر می‌تواند به کار دل بدهد؟ این دیگر کار حلال و سالم نمی‌تواند بکند مزه نمی‌دهد! در روابط جنسی هم همین‌طور است. – این برای آن خنده شماها گفتم خواستم یک چیزی بگویم – این حرف را زدم خواستم توجه داشته باشید که تأخیر ازدواج، کم‌کم طلاق زیاد بشود و ازدواج تأخیر بیفتد این هم یکی از انحرافات است این هم یکی از علائمی است که ما در اخلاق و سبک زندگی‌مان اسلامی نیستیم.

فرمودند که می‌خواهید رحمت خدا بر شهر شما نازل بشود؟ همدیگر را عمیقاً و قلباً و صادقانه دوست داشته باشید. ادای آن را درنیاورید، الکی به هم نگوییم چاکرم! نوکرم! واقعاً چاکرم، نوکرم باشید. چاکر و نوکر هم باشید آن وقت رحمت خدا بر این شهر بر شما نازل خواهد شد. سیدالشهداء(ع) فرمودند که به شما بگویم چه مردمی حقیقتاً شیعه و مسلمان هستند؟ هر وقت از خانه‌تان بیرون می‌آیید هر کسی را می‌بینید بگویید این حتماً از من بهتر است، ولی ما چگونه‌ایم؟ ما می‌گوییم من از این بهترم شکی نیست من خوبم این بد است! این هم سبک زندگی اسلامی و اهل بیتی که مؤمن هروقت از خانه‌اش بیرون می‌آید هرکس را می‌بیند بگوید این از من بهتر است و این آدم خوبی است در عین حال ساده نباشد. یک وقتی می‌گویید این خوب است این خوب است این خوب است پس این‌هایی که دارند کلاه ما را برمی‌دارند کی هستند؟ اگر همه خوب هستند پس این کلاهبردارها چه کسانی هستند؟ این‌ها را باید با هم جمع بکنید، این به مفهوم ساده‌لوحی نیست بلکه همه جانبه است در یک موضوع همه را کنار هم بگذاریم و عقلانی برخورد کنیم. این روایت‌ها را شما همه جای عالم بخوان، کسی هست که بگوید این‌ها غلط و باطل است؟ از آن طرف تا این طرف عالم بگو این سبک زندگی خوب است یا بد است؟ یک کسی را پیدا نمی‌کنید که بگوید این سبک زندگی بد است و مخالف باشد. در دنیا آدم عاقلی هست که با هر دین و مذهبی، آدم منصف و سالمی هست که بگوید این سبک زندگی ارتجاعی و خرافی و سنتی است و به درد نمی‌خورد؟ هست؟

یکی از حضار: چرا می‌گویند.

جواب استاد: چه کسی گفت چرا می‌گویند؟ برای چی؟ دلیلش را بگو.

همان: اسرائیلی‌ها نمی‌گویند که این سبک زندگی خوب است.

جواب استاد: نه، یک وقت دارید راجع به اسرائیل و صهیونیست‌ها صحبت می‌کنید آن یک بحث دیگر است ما سر یک مسئله دیگری صحبت می‌کنیم. شما بدترین آدم عالم را بیاور این‌جا به او بگو آقا این‌طور زندگی خوب است یا بد است؟ او می‌گوید خوب است، او هم می‌گوید من این‌ها را قبول دارم ولی من این‌ها هستم شما این‌ها نیستید! تهش این حرف‌ها را می‌زند. شما فکر می‌کنید یزید وقتی که در کربلا آن کارها را می‌کرد می‌گفت من آدم بدی‌ام حسین خوب است ولی سر او را ببُریم؟ نخیر، می‌گفت من درست می‌گویم این دارد اختلاف می‌اندازد، این دارد همه را به جان هم می‌اندازد، این می‌خواهد علیه قانون بایستد. هیچ کس برای کارهایش توجیه بد نمی‌آورد، اسم خوب روی آن می‌گذارد. الآن آمریکا دارد این همه در دنیا جنایت می‌کند می‌گوید من دارم جنایت می‌کنم؟ می‌گوید ما برای حقوق بشر، دموکراسی و صلح بشر می‌جنگیم، این حرف‌ها را می‌زند ولی درست خلاف آن عمل می‌کند. کسی روی کار خودش اسم بد نمی‌گذارد. باطل با پرچم باطل جلو نمی‌آید. باطل همه جا مجبور است ریا کند و با پرچم حق جلو بیاید. این که قرآن می‌فرماید: «جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا» (اسراإ/ 81)؛ باطل رفتنی است همیشه رفتنی بوده، حق همیشه آمدنی بوده و دارد می‌آید. بعضی‌ها می‌گویند آقا اگر این‌طوری است پس چرا همیشه باطل بر دنیا حاکم است؟ جواب این است که اگر می‌خواهید کدام ماندنی است کدام رفتنی است؟ ببینید همان باطل هم که می‌خواهد حکومت کند با شعار حق می‌آید نه با شعار باطل. یعنی اگر باطل مجبور است ماسک حق بزند و به صحنه بیاید و حرف‌های قشنگ بزند این یعنی این که حق پیروز است یا باطل؟ حق همه جا پیروز است. آن وقتی باطل پیروز است که با اسم باطل بیاید. مثلاً بگوید من می‌خواهم جنایت بکنم بعد هم بیاید پیروز بشود. یک چنینی اتفاقی نیفتاده است. شما ببینید قرآن راجع به فرعون چه می‌گوید؟ فرعون که نمی‌گوید من باطلم این حق. بروید ببینید چه می‌گوید؟ همه‌جا همین‌طور است. از آن طرف برای این که محبت به دیگران این که همه از من بهترند، سوء ظن به مردم نداشته باش و برای همه پرونده‌سازی نکن، این که خائن است، این که فاسد است، این که دزد است، بعد همه بدند من خوب هستم. می‌گوید این‌طوری برخورد نکن. چرا به مردم سوء ظن داری؟ بنا را بر این بگذار که مردم خوب هستند بنا را بر این بگذار که از تو بهترند، ما بنا را بر این گذاشتیم که من ولی‌الله هستم بقیه حیوانات هستند و من بین این‌ها گیر افتادم این‌ها باید افتخار کنند که با من دارند در یک جامعه زندگی می‌کنند. خب این اصل برعکس است می‌فرماید که اگر شیعه هستی، اگر مسلمانی و قرآنی زندگی می‌کنی به مردم این‌طوری نگاه کن بگو همه درست هستند به همه احترام بگذار، بگو همه از من بهترند، با مردم متواضع باش، محبّت داشته باش. حضرت امیر(ع) می‌گویند قلباً و باطناً آن‌ها را دوست داشته باش، به مردم و دیگران به چشم دشمن یا رقیب نگاه نکن به چشم دوست و برادر نگاه کن. به چشم خواهرت نگاه کن و نگران همه باش. این که می‌گویم همه از من بهترند و همه را هم دوست داشته باشم توی این ساده‌لوحی نیست؟ در روایت دیگر حضرت امیر(ع) می‌فرماید که هرچه محبّت دارید نثار دوستان‌تان بکنید کوتاهی نکنید اما هرچه اطمینان دارید به پای او نریز! یعنی چه؟ محبّت صددرصد، اما اطمینان صددرصد به مفهوم ساده‌لوحی است. یعنی تو می‌توانی احترام بگذاری، خدمت کنی و دیگران را دوست داشته باشی ولی یک عقلانیت و شعور و هوش هم داشته باش. همه اسرارت را لازم نیست به همه بگویی. محبت غیر از اطمینان است یعنی احتیاط هم باید باشد. محبّت بکن اما مراقب هم باش که ساده‌لوحی نکنی. در یک روایت دیگر می‌فرمایند سبک زندگی اسلامی این است که نه در دوستی افراط کن نه در دشمنی. با یک کسی دعوا می‌کنی یک جوری دعوا نکن که بعداً اگر با هم دوست شدید تا آخر خجالت بکشید. در دشمنی هم حد نگه دار، یک طوری برخورد نکن که فرضاً دو سال دیگر با هم دوست شدید خجالت بکشید و هر وقت یادتان بیاید بگویید به این چه گفتم و چه کارش کردم! فرمودند در دوستی افراط بکنید اما در اطمینان به افراد افراط نکنید چون یک مسائلی خصوصی و اسرار خودت را به یک کسی می‌گویی بعد دو سال بعد با همین اختلاف پیدا می‌کنی دشمن تو می‌شود میخواهی چه کار کنی؟ یک چیزهایی از تو می‌داند که الآن به تو صدمه می‌زند. فرمودند در دوستی و دشمنی به لحاظ اطمینان و به لحاظ رفتار افراط نکنید متعادل باشید، همه را دوست داشته باشید محبت صددرصد به هم بکنید و روابط‌تان بر اساس عشق و دوستی و محبت باشد اما عقلانیت در کارتان باشد و حدود را نگه دارید. حریم‌ها را حفظ کنید.

یکی از حضار: شما که این روایات را از ائمه می‌خوانید آیا واقعاً در این کشور ما امکان‌پذیر است؟ تازه شما ابعاد زندگی غربی را گفتید و کرامت انسانی را مطرح نکردید.

جواب استاد: من که نکات مثبت آن‌ها را گفتم. من می‌گویم در بعضی از کشورهای غربی و در بعضی از کشورهای شرقی رفتم و دیدم مردم‌شان در بعضی از جهات رفتاری اسلامی‌تر رفتار می‌کنند بله عاطفه و محبت و مردانگی در جامعه ما الحمدلله بالاست، میهمان دوستی و محبت به هم هست، اما یک نقاط ضعفی که در ما هست، یک نقاط قوتی در آن‌هاست.

همان: در جامعه غربی، کرامت انسانی بیشتر رعایت می‌شود.

جواب استاد: مثلاً؟

همان: در دانشکده ما خیلی‌ها هستند که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور می‌روند می‌گویند تا ما وارد این کشورها می‌شویم – من این را از چند نفر دیگر هم شنیدم – تا ما وارد می‌شویم برای ما وکیل می‌گیرند،‌ اگر یک نفر به ما طعنه بزند یا بالای چشم‌مان ابرو بگوید، ما می‌توانیم از حق خودمان دفاع کنیم ولی در کشور خودمان کسی که دکترا دارد باید مقابل یک کارشناس بیسواد همیشه سرش پایین باشد برای این که کارش راه بیفتد، نه بخاطر دکترایش، بخاطر انسانیت او در کشور ما به او احترام گذاشته نمی‌شود. ما چطور این مهربانی را داشته باشیم و به این روایت عمل کنیم؟

جواب استاد: می‌گویند ما چطوری به این روایت عمل کنیم در حالی که یک نقاط ضعفی در مباحث حقوق انسان و کرامت انسان و مسائل اخلاقی و حقوقی که در این روایت است، در بعضی از کشورهای دیگر ما دیدیم رعایت می‌شود و این‌جا رعایت نمی‌شود خب اصلاً اصل حرف ما همین است من برای چه دارم این روایات را برای شما می‌خوانم. نباید طوری شود که در یک جامعه سکولار به بعضی از این روایات عمل بشود و در یک جامعه‌ای که مدعی ولایت و محبّت اهل بیت(ع) است عمل نشود بلکه اصلاً بعضی‌هایمان ندانیم که این ارزش چیست و سبک زندگی اسلامی چیست؟ ما فکر می‌کنیم این‌ها مهم نیست ما این روایات را برای همین داریم می‌گوییم که مدام می‌گوییم تشیّع را در زیارت و عزاداری محدود نکنید فکر کنید اگر کسانی زیاد زیارت می‌روند یا لباس سیاه در عزاداری‌ها می‌پوشند این‌ها شیعه هستند بلکه ببینید اهل بیت(ع) چه گفتند؟ در دهه فاطمیه، 6تا دهه فاطمیه می‌گیریم یک روایت از حضرت فاطمه(س) را عمل نمی‌کنیم. برای چه؟ کرامت انسان از این بالاتر که همین روایتی که من خواندم این‌ها چه بود؟ همه این‌ها کرامت انسان بود. درست است یا نه؟ به همه لبخند بزن، همه را از خودت بالاتر ببین به همه کمک کن، کرامت انسان چیست؟ به حقوق همه احترام بگذار، حقوق بشر یعنی همین امانتداری، یعنی همین صدق، یعنی همین خدمت به خلق، پس بالاترین استاندارد کرامت انسان و حقوق بشر در همین مکتب است و خودشان هم عمل می‌کردند بین مؤمنین هم، الآن نمی‌گویم کسی عمل نمی‌کند همین الآن در جامعه ما این‌قدر آدم‌های خوب هستند شما به اطراف‌تان نگاه کنید هم آدم‌های بد می‌بینید و هم آدم‌های درست می‌بینید. ما بسیار آدم‌هایی می‌شناسیم این‌قدر آدم‌های شریف در این جامعه ما و شما می‌شناسیم که گمنام جزو اولیاءالله هستند تمام زندگی‌شان رعایت کرامت دیگران است این‌ها خودشان کریم‌ترین آدم‌ها هستند. پس ما برای اصلاح همین قضیه داریم این روایات را می‌گوییم که تشیّع را محدود نکنید مدام باید این حرف‌ها را بگوییم و بشنویم تا گسترش پیدا کند ضمن این که در بعضی از همین جوامع غربی، حالا نقاط مثبت آن‌ها را گفتم بسیاری از این لبخندهای صوری،‌ مثلاً شما می‌روید وارد هواپیما می‌شوید می‌بینید مهماندار آن از اول تا آخر با ادب و بالبخند برخورد می‌کند. بعد در بعضی از پروازهای داخلی انگار که مهماندار با تو دعوا دارد این به اخلاق اسلامی عمل نمی‌کند. او چه؟ او به بخشی از اخلاق، یعنی به آداب ظاهری آن دارد عمل می‌کند. اسلام ظاهر خواسته همین‌طور باشد اما این که او چرا این عمل را می‌کند؟ این بخاطر رعایت کرامت انسان نیست باید بروید از نزدیک خیلی چیزها را ببینید، استخدام شده رئیس آن شرکت هواپیمایی به او می‌گوید آقاجان هر کدام از این مسافرها یک مشتری‌اند این را باید نگهش داری. چطوری؟ باید با ادب حرف بزنی، این جمله را بگو، لبخند بزن، هر وقت می‌روی باید یک لبخند روی لب تو باشد حتی اگر از عصبانیت و ناراحتی داری می‌میری باید برای او لبخند بزنی این مشتری را نباید از دست بدهی. پرواز باید سر وقت حرکت کند دیر شد باید خسارت بدهی، یا وکیل و... این‌ها اگر برای رعایت کرامت انسان و حقوق بشر باشد که خیلی عالی است این‌ها برای آن‌ها نیست. این را بدانید، برای این است که یک رقابت‌هایی بین کمپانی و شرکت هست اگر او مشهور بشود به این که دارد احترام می‌گذارد حقوق تو را هم رعایت می‌کند حقوق او بیشتر است. در رستوران می‌روید چرا پیشخدمت می‌آید گارسون جلو می‌آید با لبخند حوله می‌آورد اصلاً با طرز رفتارش کاری می‌کند که تو بگویی من دیگر همیشه به این رستوران می‌آیم. او برای این که مشتری‌اش را حفظ کند برای منافع مادی‌اش هست یعنی سیستم وکالت و حقوق برای این است. ولی آیا بد است؟ نه خیلی خوب است منتهی یک بُعد است و این که آن اخلاق نیست بلکه آداب است. این عقل ابزاری و عقلانیت اجتماعی که چطور مشتری را نگه داری، این بر اساس رقابت مادی و اهداف مادی است ولی اگر احساس کند که پول بیشتری به او می‌رسد که اگر حقوق این را رعایت نکند آن وقت خواهید دید که چه می‌شود! این یک مسئله است.

اسلام می‌گوید آن ظاهر باید با باطن الهی باشد. حضرت فاطمه(س) واقعاً و باطناً همدیگر را دوست داشته باشید نه سودانگارانه! نه برای این که سود کنی. واقعاً دوستش داشته باش و به حقوق او احترام بگذار. یعنی ریا نیست، ادا نیست، خودخواهی نیست و نباید باشد. در جامعه‌مان هر دویش هست، یکی از آن هست و یکی نیست و بعضی جاهایش هم هیچی نیست.

یکی از حضار: مولا علی(ع) و ائمه(ع) ا ین‌ها بدون قید و شرط هادی هستند چه برای دولتمردان و چه برای زیر دستان، دولتمرد در همین مکتب است، زیر دست هم در همین مکتب است. نگاهی که می‌کنید نگاه ملت است. ملت چگونه تأسی بگیرد دارید زندگی می‌کنید دولتمردان از این شیوه پیروی کنند که ما هم آ‌ن را ببینیم که آن‌ها الگو هستند از آن‌ها درس بگیریم و رفتار کنیم.

جواب استاد: جریان دانشجویی یکی از صفات آن این است که مطالبه‌گر باشد. اولاً دهه فاطمیه گرفتن به این نام هست. اولاً این را خود شماها باید بفهمید. خیلی از مردم ما این روایات را چند بار شنیدند؟ چند بار جدی ما به این‌ها نگاه می‌کنیم؟ بعضی‌ها که می‌گویند لازم نیست ما این‌ها را بدانیم. لازم نیست به این‌ها عمل کنیم کافی است زیارت بیاییم. اولاً از این اشتباه بیرون بیاییم. دوم این که، مطالبه‌گر باید باشید. می‌خواستم یک وظیفه را در این روایت برای شما بخوانم این است که امر به معروف و نهی از منکر، یک مسئله‌اش همین است که این حرف را که شما گفتی وظیفه شرعی شماهاست که این را از حاکمیت و مسئولین مطالبه کنید و بخواهید، یکی از وظایف‌تان این است. دولت‌ها می‌آیند و هیچ کدام نباید بدون پاسخگویی بروند. باید از دولت‌ها بخواهید و بگویید روح امانتداری در این جامعه باید نشر بشود یک بخشی‌اش به ما مردم مربوط است و یک بخشی به حاکمیت و به دولت‌ها مربوط است.

یکی از حضار: شما تا حالا ستاره‌دار شدید؟

جواب استاد: من تا حالا ستاره‌دار شدم؟ من تا حالا بازداشت شدم! باید این هزینه را بپردازی. من سر این گداهای خیابانی کارتن‌خواب‌ها از جبهه آمده بودم مجروح بودم با عصا، از عملیات بدر، زمستان بود از بیمارستان که بیرون آمدم مدت‌ها عصا دستم بود و دیدم این کارتن‌خواب‌ها که در خیابان هستند توی برف کسی به داد این‌ها نمی‌رسد رفتم با بچه‌های بسیج مسجدمان 7- 8 نفر از این‌ها را جمع کردیم حمام بردیم بعد به آن‌ها پتو دادیم بردیم مسجد، بعد گفتیم که نمی‌شود این‌ها را مدام در مسجد نگه داشت، یکی دوتا از این‌ها را هم به خانه خودمان بردیم پدرمان گفت بیارشان خانه توی زیرزمین، شب‌ها آنجا می‌خوابید و روزها می‌رفت گدایی می‌کرد هیچی هم پولهایش را با ما تقسیم نکرد! من دیدم فایده ندارد مسئولیت حاکمیت این وسط چه می‌شود؟ با همان عصا رفتم دادگستری. هرچه صحبت کردم توی نوبت ایستادم گفتم که قضیه این‌ها چه می‌شود؟ گفتند ما قانونی در این مورد نداریم ما اگر کسی تخلف کند می‌شود برود زندان ولی چیزی به نام محل نگهداری کارتن‌خواب‌ها اصلاً نداریم. گفتم چطور است در دنیا کمونیست‌ها می‌گویند داریم، لیبرالیست‌ها هم می‌گویند داریم، جامعه امام زمان می‌گوید نداریم! این خلاف فقه اسلام است. در فقه ما هست که واجب است ما این همه روایت داریم، چرا نداریم؟ نشستم گفتند باید بروی پیش رئیس دادگستری خراسان. هرچه نشستم دیدم نوبتم نمی‌شود بلند شدم با نهی از منکر عملی، بدون اجازه، به درِ اتاقش رفتم تو. گفت چیه که آمدی این‌جا؟ اولاً مأمورها ریختند سرم که نظم را بهم زده، دو سه نفر سر ما ریختند سه تا می‌خوردم یکی می‌زدم. ما را در زندان و بازداشتگاه انداختند من دیدم وظیفه شرعی‌ام هست الآن باید زندان بروم و 5شنبه هم بود و می‌دانستم که تا شنبه من باید دو – سه روز این‌جا باشم. بچه‌های بسیج ما و همرزمان ما چند نفر بودند امام جماعت مسجدمان این‌ها ناراحت بودند که چه کار کنیم؟ گفتم شما بروید خانه‌تان، من این‌جا تا شنبه هستم و از این‌جا بیرون نمی‌آیم باید این قضیه حل شود دیدم وظیفه شرعی‌ام هست که به زندان بروم. ترکش توی پایم بود درد می‌کشیدم سال 63 بود رفتم بازداشتگاه. و برنامه‌ام هم این بود که اگر نگه بدارند نگه می‌دارند رئیس دادگستری را زدم و گفتم دین ندارید، به قانون جهان احترام نمی‌گذارید، کجا اجازه می‌دهند که توی برف و سرما این‌ها کنار خیابان تا صبح بخوابد؟ این که ضد تمام قرآن و تمام اهل بیت(ع) است. خب باید این هزینه‌ها را بدهید. ایشان می‌گوید آقا ستاره‌دار می‌کنند! خب بکنند اگر برای این چیزهاست ... ببینید ما دو نوع ستاره‌دار داریم یکی این است که طرف آمده در جامعه انقلابی شعار به نفع آمریکا می‌دهد. آن را نباید ستاره‌دار کرد باید خیلی چیزهای دیگر دار باید کرد! ولی یک وقت می‌گویید نهی از منکر می‌خواهم بکنم و از یک حق و حقوق اسلامی دفاع کنم تو را بیرون کنند وظیفه‌ات هست. اگر این کار ارزش دارد وظیفه توست. چطور بچه‌های ما زمان جنگ روی احساس وظیفه، به جبهه رفتند شیمیایی می‌شدند ترکش می‌خوردند زن و بچه‌هایشان را رها می‌کردند این‌ها باید برای نهی از منکر کشته بشوند ولی جنابعالی نباید اخراج بشوی؟ بشو.

همان: خب استاد آینده‌مان نابود می‌شود.

جواب استاد: نه نابود نمی‌شود بعد هم اگر ارزش آن را دارد بشود باید فداکاری کرد. آقا یک عده زمان شاه رفتند زندان شلاق خوردند، با شلاق استخوان‌های کف پایشان شکست.

همان: نمی‌فهمند!

جواب استاد: به درک که نمی‌فهمند، وظیفه‌تان است، اگر هست باید انجام بدهید. یک عده‌ای زمان جنگ رفتند 200- 300 هزار نفر جان‌شان را برای نهی از منکر دادند. یک عده‌ای 15 هزار نفر برای نهی از منکر ترور شدند. اولاً که کسی را بخاطر گفتن این حرف‌ها ستاره‌دار نمی‌کنند کلاه خودت را برندار! که آقا اگر ما برویم بگوییم حضرت علی این را گفته ما را ستاره‌دار می‌کنند! دروغ می‌گویید. این یک. ثانیاً فرض کنید برای امر به معروف و نهی از منکر اخراجت کنند اگر واقعاً معتقدی که این وظیفه‌ات هست و پای آن ایستادی، بایست بله هزینه دارد. چطور یک عده باید کشته شوند ولی تو اخراج نباید بشوی؟

همان: آمَنّا.

جواب استاد: خیلی خب می‌گوید قبول کردم. هرکس ولایت ما را نداشته باشد نمازش به آن حد نصابی که در دنیا و آخرت نجاتش بدهد نمی‌رسد و آن‌هایی که ولایت ما را دارند می‌رسد، بعضی‌ها گمان و توهم کردند که منظور از ولایت ما چهارتا کار آسان است! ولی نفهمیدند که ولایت ما یعنی این‌ها. یعنی تغییر سبک زندگی.

و یک نکته را هم توجه داشته باشید آن‌هایی که نهی از منکر و انتقاد می‌کنند خود انتقادی و خود اصلاحی، این روایت هست که فرمودند که خوشا آنان که قبل از پرداختن به عیوب دیگران، عیوب خودشان را شناسایی کنند. شما می‌دانید بعضی از این‌هایی که همین مسئولانی که الآن یک جا رئیس شده محل نمی‌گذارد ممکن است دستش هم برسد، همه‌شان نه،‌ خیلی‌هایشان هم آدم‌های واقعاً سالمی هستند، یک عده‌ای هستند که اگر دستش برسد، دستش هم کج است، می‌دانید 20 سال پیش در دانشگاه، دانشجو بود و من خیلی از این‌ها را دیدم از شماها خیلی آرمانگراتر بودند. 20 سال پیش دانشجویی بود در دهه 60 و 70 خیلی هم آرمان‌گرا حرف می‌زد که آقا چرا فساد است؟ چرا آن‌جا فلان است و... حالا شده آقای دکتر و خانم دکتر و مهندس، آمده خودش یک جایی یک کاره‌ای شده، همان کارها را خودش دارد می‌کند این است که می‌گویند اگر صالح نباشی نمی‌توانید مُصلح باشید. حضرت امیر(ع) فرمودند اگر مردم آن مقدار که از همدیگر انتقاد می‌کردند از خودشان انتقاد می‌کردند خوداصلاحی بسیاری از مشکلات حل می‌شد. امام(ره) یک وقت گفت هرکس را می‌بینی می‌خواهد جاهای دیگر درست بشود هیچ کس همان کاری را که دست خودش هست درست انجام نمی‌دهد همه می‌خواهند جاهای دیگر را درست کنند. امام(ره) می‌گفت هرکسی اگر هرجا مسئولیتی دارد حتی یک مسئولیت ظاهراً جزئی، اصلاً ما در اسلام مسئولیت کوچک و بزرگ نداریم، مسئولیت کوچک، مثل مسئولیت بزرگ مهم است. رهبری یک وقت تعبیر قشنگی کرد فرمودند هرجا هستید آن‌جا را مرکز جهان بدانید. مسئول نظافت یک جایی هستید برای محاسبات الهی فرقی نمی‌کند که تو نظافتچی هستی یا رئیس کلی؟ آن چیزی که برای خداوند و در ابدیت ما دخالت دارد می‌دانید چیست؟ آن که هر کاری را که پذیرفتید درست و عادلانه و اخلاقی انجام بدهید. اگر قرار است این لیوان را بشورید باید درست بشورید، این اسلامی می‌شود. اگر کثیف بشورید اسلامی نیست. درست عمل کردن ملاک است نه این که چه کار دارید می‌کنید؟ این رئیس کل بازی‌ها که چه کسی رئیس است چه کسی مرئوس است این‌ها همه اعتباریات و دروغ است این‌ها همه برای همین 30- 40 سال دنیاست! آن چیزی که ما از خواستند درست عمل کردن است. امام(ره) گفت اگر هرکسی هرجا هست درست کار خودش را انجام بدهد همه جای جامعه درست می‌شود. منتهی مشکل ما این است که هر کس همان کاری که می‌کند آن را کاری ندارد آن را درست انجام داد یا نداد برایش مهم نیست، مدام می‌خواهد جاهای دیگر را درست کند. خوشا آنان که پرداختن به عیب خود را مقدم کنند بر پرداختن به عیب دیگران. چون اگر خودت صالح شدی می‌توانی انتقاد کنی مصلح هم باشی. ضمن این که شما گفتید که اخراج می‌کنند فرض کن بکنند. اولاً پیامبر(ص) فرمودند خداوند بخاطر امر به معروف و نهی از منکر شما را بی‌روزی نمی‌گذارد. کسی روزی‌اش را به خاطر امر به معروف و نهی از منکر از دست نخواهد داد ممکن است جایتان عوض شود کارتان عوض شود ولی شما بی‌روزی نمی‌مانید چه بسا در آن کاری که دارید می‌کنید روزی‌تان کمتر هم باشد به جای دیگری بروید بیشتر هم بشود. گاهی توهم می‌کنید. پس سه تا جواب به فرمایش شما. یکی آن حرف شما که حرف بسیار درستی است با توجه به این روایت دیگر، راه آن چیست؟ امر به معروف و نهی از منکر و مطالبه دانشجویی. انتقاد کنم من را ستاره‌دار می‌کنند خب اولآ این که ببینید واقعاً این‌طور است یا نه؟ اگر شما این ارزش‌ها را شما مطالبه کنید چه کسی جرأت دارد شما را ستاره‌دار کند؟ حالا فرض کنید که کردند فرمود اگر کسی به خاطر امر به معروف و نهی از منکر از یک حق مادی‌اش محروم شد بداند که خداوند او را بی‌روزی نمی‌گذارد. من این را خودم امتحان کردم من عملاً این را امتحان کردم بارها در یک شرایطی انتقاد و اعتراض کردم که مطمئن بودم به من ضربه مادی خواهد خورد. من این کارها را تجربه کردم. البته یک جاهایی هم ترسیدم نکردم، ولی آن جاهایی که نترسیدم ملاحظه آبروی خودم را یک جاهایی کردم، ملاحظه اعتبارم را کردم، که اگر این حرف را بزنم الآن حمله می‌کنند، ضربه می‌زنند برخورد می‌کنند، ممکن است یک جاهایی احتیاط کردم ولی هرجا که احساس کردم که وظیفه‌ست باید بگویم و محاسبات مادی‌ام می‌گفت اگر این را بگویم ضربات مادی به من خورد اگر فقط چرتکه مادی بیندازم، ولی گفتم عیبی ندارد به درک. وارد شدم، تجربه‌ام این بود که هر وقت گفتم اتفاقاً عزت کمتر نشد، اگر بیشتر نشد.

حضار: ما بگوییم تأثیر دارد؟

جواب استاد: اما راجع به تأثیر؛ می‌فرمایند اگر ما حرفی بزنیم تأثیر دارد؟ در امر به معروف و نهی از منکر، یکی از شرط‌هایش تأثیر است. اما یک سؤال از شما، شما از کجا می‌فهمید و نتیجه می‌گیرید که تأثیر ندارد، چه کسی می‌گوید که تأثیر ندارد.

حضار: بعضی از مواقع تأثیر ندارد. اگر تشخیص نباشد

جواب استاد: چرا تشخیص هست. ببینید اولاً در 95 درصد از موارد که خودتان هم می‌فهمید قطعاً تأثیر دارد. بعد هم معنی این تأثیر این نیست که همین الاَن که من گفتم همه باید یک مرتبه باید تغییر کنید! مثل این که من الآن بگویم من روایت سبک زندگی را خواندم در صورتی تأثیر دارد همه از این در بیرون می‌رویم سبک زندگی همه‌مان عوض شود. این را می‌گویند تأثیر. بعضی‌ها خیال می‌کنند وقتی می‌گوییم تأثیر یعنی طرف همان‌جا زود متحول بشود. گاهی اوقات شما یک حرفی می‌زنید همین گفتن و شنیده شدن آن شروع یک تأثیر است. من به شما می‌گویم اگر زمان سیدالشهداء(ع) بودید چه می‌گفتید؟ امام حسین(ع) دارد سمت کربلا می‌رود بعضی از افرادی که محبّ اهل بیت(ع) بودند هزاران شیعه و محبّ اهل بیت داشتیم چرا 72 نفر آمدند؟ بقیه می‌گفتند تأثیر ندارد. با محاسبات مادی راست هم می‌گفتند. می‌گفتند آقا ببخشید چطوری تأثیر دارد؟ شما که دارید می‌روید کربلا خودتان هم که می‌گویید همه‌تان کشته می‌شوید! پس ما مغز خر خوردیم بلند شویم بیاییم؟ خب این‌ها را به سیدالشهداء(ع) گفتند. حتی یکی از برادران ایشان از مادر دیگر، آمد به ایشان گفت، گفت آقا حرف شما درست است اما تأثیر ندارد. خب امام حسین(ع) اگر نهی از منکر کرد،‌که خودشان می‌فرمایند کربلا برای نهی از منکر و مبارزه با ظلم است تأثیر هم ندارد یعنی ما کشته می‌شویم تأثیر هم ندارد پس کار سیدالشهداء(ع) خلاف شرع بوده! آقا احتمال تأثیر ندارد احتمال ضرر هم دارد، خیلی خب ضرر بالاتر از این که سر همه را بِبُرند و سر نیزه کنند؟ ضرر از این بالاتر؟ نه آقا، هر ضرری را در هر شرایطی نباید از آن بترسیم. تأثیر هم یک چیزی نیست که همان لحظه جلوی تو صدای تأثیر بیاید آی صدایش آمد تأثیر کرد! تأثیر گاهی گفتن یک حرف، یک بیانیه دانشجویی، یک میتینگ دانشجویی، بگویید یک فساد خلاف شرعی هست که ما باید به آن اعتراض کنیم و حرف‌مان را بزنیم. اولاً کسی جرأت ندارد تا حد اخراج این کارها را بکند بحث‌های دیگر طرف آمده، در قضیه سال 88، این همه سرویس‌های جاسوسی آمدند توی صحنه می‌خواهد جلوی رأی ملت بایستند، که اگر رهبری جلوی این فشارها کوتاه آمده بود، به شما بگویم در ایران دیگر هیچ انتخاباتی برگزار نمی‌شد. یک کسی رأی نیاورد بگوید باید باطل کنی من کنار می‌روم. خب اگر دوباره انتخابات بعدی رأی نیاوردی باید چه کار کنیم؟ یا اگر انتخابات بعدی شما رأی آوردی اما رقیب تو رأی نیاورد بعد رقیبت آمد گفت باید باطل کنید آنجا چه کار کنیم؟ این یعنی فروپاشی انتخابات و جمهوریت، که خب رهبری پای آن ایستاده است. حالا یک عده از آن طرف سروصدا می‌کنند آن را ستاره‌دار که هیچی بلکه باید محاکمه‌اش بکنند جلوی جمهوریت نظام ایستاده است. اما می‌گویید مردم بکنند به مسئولین هم باید بگوییم بکنند، بله باید بگوییم. حتماً باید بگوییم. یکی گفت تأثیر ندارد، یکی هم گفت ضرر دارد. اتفاقاً در فقه ما هم هست که امر به معروف و نهی از منکر احتمال ضرر نباشد احتمال تأثیر باشد ولی در مسائل شخصی و مسائل جزئی است. یک جاهایی هست که حتی احتمال ضرر مادی هست و احتمال ظاهری و تأثیر سریع نیست باز هم باید بگویید. بعد تضمین کردند که روزی‌تان قطع نمی‌شود. تو برای خدا حرکت کن ما نمی‌گذاریم. جای دیگری یک جور دیگری جبران می‌کنیم. یا به این‌ها ایمان داریم یا نداریم. بعد هم باید هزینه بپردازیم. اگر این بود که باید تأثیر مادی فوری باشد تا من نهی از منکر کنم، ضرر هم نباید داشته باشد، گفت آقا می‌شود یک جوری بیاییم جبهه که تیر نخوریم؟ اگر تضمین می‌کنی که من تیر نخورم جهاد می‌آیم. تضمین قطعی گارانتی باید بدهد که من مجروح نشوم، تشنه نشوم، گرسنه نشوم، اسیر نشوم، این‌طوری جهاد می‌آیم! این دیگر جهاد نیست این خوابیدن است لالایی می‌خواهد بکند اسمش را جهاد می‌گذارد. بله باید بروید یک جاهایی احتمال ضرر هست احتمال تأثیر هم هست. به شما بگویم تقریباً 999 هزارم نهی از منکرها و انتقادها همه‌شان تأثیر دارند گاهی تأثیر فوری دارد و گاهی تأثیر درازمدت دارد، گاهی تأثیر فردی و اجتماعی است، گاهی الآن شما یک حرفی می‌زنید هیچ کس محل‌تان نمی‌گذارد، فکر می‌کنید تأثیر ندارد در حالی که تأثیر گذاشته، نتیجه آن را بعد می‌بینید. سخنرانی‌های امام(ره) در سال 41 همه می‌گفتند خب که چی؟ دوتا سخنرانی کردی، تبعیدت هم کردند خب تمام شد رفت! ولی نفهمیدند که این تأثیر داشت، تأثیر آن 10- 15 سال بعد معلوم شد چه شد؟ امروز آن حرف‌های امام(ره) جهانی شده است. البته عقلانیت در انتقاد حتماً باید رعایت بشود منتهی این عقلانیت به معنای خودمحوری و منافع من نیست. عقلانیت، در رابطه با این که مصلحت جامعه چیست؟ چون گاهی یک انتقادهایی و یک حرف‌هایی در یک محیطی هست که اگر شما آنجا این حرف‌ها را بگویید کمکی به رشد جامعه نمی‌کند بلکه سقوط می‌کند. مثلاً یک کسی یک تخلف شخصی کرده است شما اگر بگویید به من گفتند نهی از منکر کن. توی جمع نشسته بگویید آقای محترم، این کار را کردی، این کار را کردی غلط کردی! خب به نظر شما این شجاعت می‌خواهد یا خریّت؟ این شجاعت نیست. شما الآن این انتقاد را کردید، نهی از منکر کردید این الآن نتیجه‌اش چه می‌شود؟ تو این را له کردی، نابودش کردی، بی‌آبرویش کردی. یک. دوم این دیگر اصلاح نمی‌شود. این نهی از منکر نه عقلانی است نه اخلاقی. بلکه حرام است. پس عقلانیت و مصلحت باید باشد. یک حرفی هست ممکن است شما الآن یک اشکالی هست با این ادبیات، این‌طوری نباید بگویید اثر بدی دارد معکوس است، زمان آن، مخاطب آن، باید در همه آن عقلانیت باشد.

یکی از حضار (خانم): آقای رحیم‌پور گفتید از مسئولان مطالبه‌گری کنید، یکی از مطالبه‌گری ما از خودِ شماست چون شما در جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی، این بی‌اخلاقی‌ها در سران حکومت، بین دو سران غالب حکومت، خیلی زیاد شده است و این نشانه یک جامعه تشیّع و شیعی نیست. بیان بفرمایید خواهش می‌کنیم که...

جواب استاد: بله، فرمایش شما درست است و من گفتم. من یک عضو نامطلوب در شورای عالی انقلاب فرهنگی هستم یعنی عضو ستاره‌دار شورای فرهنگی هستم. از بس من آن‌جا بحث کردم در دولت‌های مختلف، یعنی هم زمان آقای خاتمی، هم زمان آقای احمدی‌نژاد، هم زمان آقای روحانی، شاید هیچ کس به اندازه من با رئیس جمهورها درگیر نشده است. در زمان هرسه‌تا. یعنی در جمع، نهی از منکر، - به تعبیر خودمان – امر به معروف کردیم، حالا به اشتباه یا راست، یادم نمی‌آید که این‌قدر با صراحت جلوی هر سه‌تا رئیس جمهور در حد توان، تا جایی که احساس می‌کنم خلاف می‌کنند گفتم به حدی که در زمان دوتا رئیس جمهور قبلی که مشاجره شد. این رئیس جمهور هم نیمه مشاجره شده، ولی هنوز مشاجره نشده، شاید بعداً بشود. طوری شده که بیرون یا داخل ما حرف می‌زنیم – نمی‌گویند ولی خودم می‌فهمم باید آدم شعور داشته باشد! – خودم می‌فهمم که به عنوان یک عنصر نق‌نقو که هرکس می‌آید این به همه گیر می‌دهد، این حالت نباید بشود ولی در مورد من شده است. این فرمایش شما درست است. ببخشید اذان شده است.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha