مسلمانان جهان، متحد شوید (2) ( مرگ بر تفرقه )
میلاد پیامبراکرم ص _ هفته وحدت مذاهب اسلامی _ درجمع مسلمانان سنی وشیعه _ مشهد_ ۱۳۹۵
بسمالله الرحمن الرحیم
حالا بیاییم سراغ آن جریانهایی که مصداق همین «فرَّقَ» و «کَفَّرَ» هستند که به اسم اهل سنت بگوییم که شیعه رافضی است، مشرک است. اینهایی که میروند زیارت امام رضا و امام حسین(ع) اینها میگویند امام رضا خداست، امام حسین پیامبر است، قرآن را قبول ندارند! دروغ و تهمت به شیعه بزنند و از آن طرف هم یک کسی بیاید بگوید تمام اهل سنت را یک جوری معرفی کند که انگار همه اینها تکفیری و ناصبی و دشمن اهل بیت هستند. هر دوتا این جریانها. مثال: شما الآن همین جریانهایی که ما به اسم شیعه لندنی میشناسیم – حالا اسمشان این بوده، هر دورهای یک اسم روی اینها هست – یک روز یکی از همینها آدم نادانی بود و الا آدم بدی نبود، معلوم بود که سواد اسلامی ندارد. کنار من نشست گفت که آقای خمینی اسم وحدت با دشمنان اهل بیت را پیش کشید همین برایش بس است! این نگاه او بود. گفتم نادان تو با اهل سنت و با منابع آنان اصلاً آشنا هستی؟ تو اصلاً روایات شیعه اهل بیت را دیدی؟ به چه دلیل میگویی اهل سنت دشمن اهل بیت هستند؟ نه تاریخ خواندی، نه منابع اهل سنت را خواندی، نه منابع شیعه را خواندی، یک گروه افراطی در همه مذاهب هستند. بزرگان اهل سنت اهل زیارت پیامبر(ص) و اهل زیارت امیرالمؤمنین(ع) زیارت کربلا و زیارت اهل بیت(ع) بودند همین الآن هم هستند. چه اسمی است که میگذارید؟ خب اینها یک عقایدی است که همینطور سر هم بستند و بین عقاید شیعه هم گزینش میکنند! مثلاً صدتا حدیث را نمیبیند دوتا حدیث را برمیدارد بدون توجه به آن صد حدیث و بدون توجه به سند این دوتا حدیث یک معنایی میتراشد و میگوید تشیع این است اینها ته تشیعشان یکی فحش به مقدسات اهل سنت است! یکی قمهزنی است! حالا من نمیخواهم بگویم هرکس قمه میزند جزو اینهاست! ولی در همین مشهد یکی از دوستان میگفت یک مسجدی است – پارسال گفت هست، نمیدانم الآن هم هست یا نه ؟ حتماً جلسات خصوصیشان هست – که چرا گفته وحدت اسلامی؟ مطهری را لعن میکنند که چرا آبروی اینها را در کتابهایش برده است! و خیلیهای دیگر. تا برسد به آن پایین که از این استیکرها ساختند و کنار اسم بعضیهای دیگر ما را آوردند و همه را با هم لعنت کردند از صدر اسلام تا الآن. و یک بار لعنت بر آمریکا نمیگویند لعنت بر اسرائیل نمیگویند، لعنت بر آل سعود نمیگویند. زمان شاه لعنت بر شاه نمیگفتند! این دیدگاه وجود دارد! بعد گناه و فساد میکنند ربا میخورد. من بعضی از اینها را خبر دارم اینطوری است نماز نمیخواند، روزه نمیگیرد بعد میگوید من میآیم عزاداری میکنم کل گناهانم پاک میشود و میروم آن ردههای بالای بهشت بین انبیاء و پیامبران باید جا باز کنند تا این هم بنشیند! باید یک کم تنگتر بنشینند تا این جا بشود! واقعاً یک چنین ادعایی میکنند. میگوییم خب پس انبیاء برای چه آمدند این همه احکام الهی چیست؟ یک اهل بیت قلابی ساختند یک تشیع قلابی ساختند. حضرت امام رضا(ع) در یک جمعی نشسته بودند بحث میکردند یک اخوی ایشان داشتند به نام زید. ایشان غیر از آن زیدی است که فرزند امام سجاد(ع) است که قیام کرد که اتفاقاً این را بدانید هم ابوحنیفه طرفدار زید بود و هم شافعی. هر دویشان به لحاظ سیاسی جزو شیعیان زید بودند شیعه سیاسی و فتوا دادند و کمک به زید که فرزند امام سجاد(ع) و نوه امام حسین است که شرکت در جهاد زید مثل شرکت در جهاد پیامبر است. هم ابوحنیفه و شافعی هر دو فتوا دادند. این زید علیه حکومت دستگاه بنیعباس مسلحانه درگیر بود. بعد بازداشت شد, او را دستگیر کردند آوردند. مأمون حالا یا ترسید یا هر چی ایشان را اعدام نکرد. ایشان هم کنار حضرت سجاد(ع) و در جلساتی که امام رضا(ع) با بزرگان مسیحی، یهودی، زرتشتی، بودایی بحث میکردند و جوابهای اینها را میدادند و از اسلام و قرآن دفاع میکردند بعد در یک جلسهای نشسته بودند امام رضا(ع) بحث میکردند که خب ایشان هم برادر ایشان است و فرزند امام هم هست، نشسته آن کنار، و مدام میگوید ما اهل بیت فلان هستیم و... یک مرتبه در روایت دارد که – در «عیون اخبارالرضا» آمده است – حضرت رضا(ع) ناراحت میشوند فرمایشاتشان را قطع میکنند و به زید میگوید تو چه میگویی نشسته آن گوشه و مدام میگویی ما اهل بیت چه هستیم و چه هستیم! اگر صرف انتساب به اهل بیت که تو فرزند موسی بن جعفر و فرزند پیامبر هستی، کافی است برای این که تو به بهشت بروی، پس مقام تو از مقام پدرمان موسیبنجعفر بالاتر است. چون پدرمان موسیبنجعفر سالها زندان نماز شب، عبادت، گاهی شبی هزار رکعت. تمام شبش عبادت و جهاد و زندان بود. ایشان با آن همه زحمات میرود بهشت و تو بدون آن زحمات به بهشت میروی. پس معلوم میشود مقام تو پیش خدا از مقام پدرمان موسیبنجعفر بالاتر است! چون ایشان با آن همه زحمت مأجور است و تو بدون هیچ زحمتی به بهشت میروی! پس تو معلوم میشود که پیش خدا خیلی محترمتری که مجانی به بهشت میروی. امام رضا(ع) به برادرشان زید فرمودند که تو هستی و عملت. من هستم و عملم. فرمودند من کوچکترین امکان مالی دستم بیاید دیگر آرام ندارم تا حق آن مال را ادا کنم. حقالله و حقالناس را بدهم برود. آن طرف یکی از شیعیان امام رضا(ع) پرسید آقا شما؟ شما نگران هستید شب خوابتان نمیبرد؟ شما میترسید؟ در روایت دارد که امام رضا(ع) کوبیدند روی پایشان و فرمودند والله میترسم! ما هم میترسیم. من از شماها بیشتر میترسم هر چه آگاهتر مسئولتر. در روایت داریم یک وقت پیامبر(ص) آمدند دیدند حضرت فاطمه(س) سرشان پایین است مشغول فکر هستند و گاهی اشک میریزند و چهر مبارک حضرت فاطمه(س) رنگش پریده و بدن ارتعاش دارد. پیامبر(ص) فرمودند که فاطمه چه شد؟ گفت دارم آیات قیامت را در قرآن با خودم مرور میکردم! چه لحظه سختی است قیامت. پیامبر(ص) فرمودند بله. بترس. اگر برای چیز دیگری متأثر بودی آرامت میکردم ولی حالا که فکر قیامت است آرامت نمیکنم! قیامت خیلی سخت است. پیامبر(ص) به فاطمه میگوید! که پیامبر(ص) فرمود رضای فاطمه رضای خداست و غضب فاطمه غضب خداست. فاطمه از هر کس راضی است خدا از او راضی است و فاطمه از هرکسی عصبانی باشد خدا از او عصبانی است. این فاطمه اینجوری است.
بنابراین این شیعه قلابی میگوید همین که در شناسنامه نوشته شیعه اثنی عشری و یک زیارتی میروم و یک عزاداری میکنم دیگر کل تکالیف از روی دوش من برداشته شده و کل مذاهب اسلامی هم از اساس، همهشان جهنمی و فاسد هستند. بین اهل سنت هم یک کسانی به اسم وهابیت آمدند همین حرفها را زدند. سنی هیچ وقت چنین عقیدهای نداشته است. خیلی از این بزرگان ایران که شما تاریخ میخوانید که بعضی از مذاهب اینها شیعه است اصلاً سنی نیست. تا الآن کسی به فکرش نرسیده که این شخص شیعه نیست چرا؟ آن قدر اشعارش قرآنی است و از اهل بیت گفته که اصلاً کسی باور نمیکند این شیعه نیست. قبلاً در همین ایران و در خیلی دیگر از جاهای جهان اسلام، همین الآن در بخشهایی از ایران، اصلاً شیعه و سنی در باب اهل بیت اختلاف حرف ندارند خیلی جاها حرفهایشان مثل هم است. سر مسئله عصمت، سر مسئله وصایت، سر مسئله خلافت بلافصل علیبنابیطالب، اختلاف نظر است. ولی این طرف، مثلاً یک نمونه: «بن باز» مفتی حکومتی آل سعود و وهابی، این هم نوع آن طرفیاش. از او سؤال میکنند «من خلال معرفة سماحتکم بتاریخ الرافضة، ما هو موقفکم من مبدأ التقریب بین أهل السنة وبینهم؟» نظر شما در باب وحدت بین اهل سنت با رافضیها یعنی شیعیان که ملحدند، مرتدند و مشرک هستند چیست؟ شما که تاریخ رافضیها را میشناسید که شیعیان چه کسانی هستند، با توجه به این شناخت موضع شما در مسئله تقریب بین مذاهب چیست؟ میگوید: «التقریب بین الرافضة وبین أهل السنة غیر ممکن...» آن شیعه لندنی از آن طرف میگوید وحدت بین مذاهب اسلامی غیر ممکن است هرکس شیعه اهل بیت در شناسنامهاش نیست این جهنمی و کافر است و اهل عذاب است و دشمن ماست. این هم همینطور. میگوید: «التقریب بین الرافضة وبین أهل السنة غیر ممکن...» اصلاً ممکن نیست محال است «تقریب» حتی نزدیک و کنار هم نشستن شیعه و سنی! «لأن العقیدة مختلفة...»، استدلالش این است که چون عقایدشان یکی نیست! خب مگر هرکس عقیدهاش با یکی، یکی نیست وحدت او غیر ممکن است؟ خب با این حساب که خود اهل سنت هم وحدتشان با همدیگر غیر ممکن است! «فلا یمکن الجمع بینهما...»، جمع بین شیعه و سنی امکان ندارد. «کما أنه لا یمکن الجمع بین الیهود والنصارى و الوثنیین وأهل السنة...»، اهل سنت همانطور که نمیتواند با مسیحی و یهودی و بتپرست وحدت داشته باشد با شیعه هم نمیتواند وحدت داشته باشد! یعنی شیعه هم مثل آنهاست و مسلمان نیست! شیعه اصلاً مسلمان نیست. «فکذلک لا یمکن التقریب بین الرافضة وبین أهل السنة...» امکان ندارد ما به هم نزدیک بشویم «لاختلاف العقیدة التی أوضحناها» بخاطر اختلاف عقیدهمان. این هم یک ادبیات است.
«ابن باز الذی نقلوا أنّه افتخر...» ابن باز افتخار میکند «بأنّه صلّی اماماً فی المسجد النبوی ثلاثین سنه...» افتخار کرده و گفته من 30 سال امام جماعت مسجد نبوی در مدینه بودم و افتخار میکنم در تمام این سی سال، حتی یک بار به پیامبر سلام ندادم! چرا؟ چون او مرده است و از بین رفته و سلام من را نمیشنود! جماد است شیء است! استخوانهایش هم پوسیده، به کی سلام کنم؟ این آقا نگاهش به پیامبر(ص) این است. «ابن باز الذی نقلوا عنه أنه افتخر بأنه صلی إماماً فی المسجد النبوی ثلاثین سنة،» افتخار میکنم 30 سال امام جمات مسجد نبوی بودم «و کان یمر من عند قبر النبی و لم یسلم علیه و لا حتی مرة واحدة...» میگوید در این سی سال به لطف خدا یک بار به پیامبر سلام ندادم! چرا؟ «لأن النبی رجل جاء و مضی!» پیامبر کی بود؟ یک آدمی بود آمد و رفت تمام شد! چرا هی او را ادامه میدهید؟!
مشکل این مکتب، شیعه نیست بلکه مشکل آنها خود پیامبر(ص) است. از نظر اینها پیامبر تمام شده است! حالا تعابیر هم از ابن تیمیه هست که بعضی از حرفهای او هم تعابیر عجیب و غریبی است. ابن تیمیه حرفهای عجیب و غریبی زده که خلاف ضروریات دین و خلاف عقل است که حالا من نمیخواهم وارد آن بحث بشوم. میگوید که هر کس به مدینه برود به قصد زیارت پیامبر، دشمن خدا و دشمن رسول خدا و دشمن دین خداست و این بدعت است و شرک است و هرگز بخشیده نخواهد شد یعنی هرکس از اینجا بلند شود برود مدینه برای زیارت قبر پیامبر(ص) قطعاً جهنمی است این اسلامشناسی اینهاست. بعد میگوید که شیعیان که همان رافضیها هستند و امروز – حالا این را حاکمان و مفتیهای آل سعود وهابیها میگویند – میگوید شیعه که همان رافضه است و امروز به نام امامیه، جعفریه یا طرفداران خمینی مشهورند همه کافر و از امّت اسلام خارجاند! خب این دوتا دیدگاه احادیث از شیعه و سنی به پیروان سایر مذاهب اسلامی باید چطور نگاه کنیم و چه رفتاری داشته باشیم ضمن این که اختلاف نظر داریم، مسلمان هستند تشییع جنازه او برو، کمکش کن و در دادگاه به نفع او شهادت بده و... هم در منابع شیعه هست هم سنی. دوتا دیدگاه انحرافی هم بین شیعه و سنی را عرض کردم که با این که ظاهراً خیلی ضد هم هستند اما کاملاً شبیه هم هستند. هر دویشان هم ضد امام خمینی و ضد انقلاب هستند، طرفدار اسرائیل، طرفدار رژیمهای فاسد منطقه هستند او به اسم شیعه است این به اسم سنی. او میگفت شاه سایه خداست! تنها شاه شیعه باید شاه بماند و آقای خمینی بیخود کرد علیه شاه درگیر شد آنها هم میگویند آل سعود الآن خلیفه رسولالله هستند! اینها علیرغم اختلافاتشان خیلی به هم شبیه هستند محمد بن عبدالوهاب که الآن اینها در تفرقه و اختلاف بین مسلمین خیلی نقش دارند چون این گروه شیعهای که گفتم اینها یک اقلیتی هستند نه حکومت دست اینهاست نه پول نفت دارند نه قدرتی دارند یکسری ماهواره دارند و نفوذ در بعضی از هیئتها و بعضی از منبرها و در بعضی از جاهای حوزههای علمیه ما هم هستند ولی خب وهابیت به اسم ایدئولوژی و آل سعود میلیاردها میلیارد دلار نفتی پشت آن است غرب پشت آن است حکومت دارند لذا اینها الآن خیلی مؤثرترند و تمام این جنگهای داخلی بین مسلمین را اینها دارند ساپورت میکنند کلاً با پول اینها، اسلحه اینها، ایدئولوژیسازی اینها، تحریک اینها، اینها دارند جریانسازی میکنند. سوریه و عراق و یمن اینها تا دوباره کشور بشود... همین الآن اگر جنگ تمام شود 30 سال طول میکشد تا اینها به وضع قبل برگردند، سوریه، عراق، یمن. یمن را هر روز دارند بمباران میکنند. آنجا هم سنی شافعی است و هم شیعه زیدی است. زیدیها هم یک بخشیشان به لحاظ فقهی حنفیاند. فقهشان فقه سنی است. اینها را بمباران میکنند. اسرائیل داشت سقوط میکرد 4 بار از حزبالله و حماس شکست خورد سر پرتگاه بود یک مرتبه از پشت در سوریه و عراق این جنگها را راه انداختند و اسرائیل را نجاتش دادند! این درگیریهای عراق و سوریه و یمن برای نجات اسرائیل بود. موقتاً موفق شدند. شکستن جبهه مقاومت بود. حکومت سوریه را ما حکومت اسلامی نمیدانیم ما به لحاظ ایدئولوژیک که با حکومت سوریه خیلی فرق داریم. اینها ناسیونالیست سکولار هستند قومیت عربی و غیر دینی خودشان هم میگویند. پس ما به لحاظ ایدئولوژی با حکومت سوریه اصلاً شباهتی نداریم منتهی مسئله این است تمام حکومتهای عربی و همه کشورهای مسلمان به فلسطین خیانت کردند غیر از سوریه. فقط مسئله این است و اینها سوریه را هدف گرفتند که بزنند چون میدانند اگر سوریه سقوط کند با فاصله کوتاهی حزبالله، حماس و نیروهای مقاومت فلسطین و لبنان دیگر یا ضعیف میشوند یا سقوط میکنند. چون اینها هم از طریق سوریه کمک میشوند تمام این موشکهایی که در اسرائیل خورد همه اینها در سوریه ساخته میشده و از طریق سوریه آنجا میرفته است. مسئله ما، مسئله بشاراسد و مسئله حزب بعث سوریه نیست مسئله، مسئله جبهه مقاومت بود. خب الآن حلب و موصل آزاد شده است. این کسانی هم که دارند با این گروههای تروریستی میجنگند خیلیهایشان سنی هستند. در همین حشدالشعبی یعنی بسیجی عراق، چند ده هزار بسیجی سنی هستند بیشتر مساجدی که در عراق و سوریه خراب شده، مساجد اهل سنت بوده است. روحانیون اهل سنت را سر بریدند. خدمت شما گفتم که این آقای محمد بن عبدالوهاب میگوید شهادتین جزو شهادتین، و بعد باید شهادت بدهی که پدر و مادرت کافر و مشرک بودند و خودت هم تا حالا مشرک بودی حج تو هم باطل بوده و علمای بزرگ سنی را اسم میبرد و میگوید باید شهادت بدهی همه اینها مشرک و نجس بودند. مشکل اینها شیعه نیست اینها با کل اسلام مشکل دارند. بعد چه کارهایی کردند؟ تقریباً تمام آثار رسالت را از بین بردند. شما الآن بروید این کشورهای دنیا، برای خودشان الکی تاریخسازی میکنند. مثلاً در همین کشورهای اروپایی یا آمریکا بروید اصلاً آمریکا تاریخ ندارد یک کشوری است که 200 سال پیش با اشغال درست شده، اصلاً تاریخ ندارد یک موزههای تاریخی برای خودشان تاریخ درست کردند که انگار اینها اولین تمدنهای بشری بودند بعد میروی آنجا، من فیلم آن را دیدم که توی فیلم میگفت اینجا جایی بوده که جورج واشنگتن نشسته عرقش را خورده بعد پا شده رفته! اینجا از رودخانه عبور کرده! اینجا جایی بود که آبراهام لینکن نشسته دستشویی رفته بعد بیرون آمده! اینجا جایی است که اولین بار کلیسا را ساختند! اینها را نگه داشتند و بخشی را هم به دروغ پر و بال دادند و تاریخ ساختند! تاریخ که آمد هویت میآید. هویت میسازند. حالا این حکومت فاسد در سرزمین حجاز و توحید و وحی چه کار کرد؟ تمام آثار اسلام را از بین بردند خانهای که پیامبر آنجا متولد شده پارکینگ ماشین کردند! تمام آثار اسلام را به چه بهانهای از بین بردند؟ به بهانه این که اینها زیارت میشود و شرک است. آخه احمقها! البته شماها که زرنگ هستید برای فریب مردم تجاهل میکنید مگر احترام یعنی عبادت؟ مگر هر احترامی عبادت است؟ یعنی شما الآن خم میشوی دست پدر و مادرت را ببوسی یعنی داری پدر و مادرت را عبادت میکنی و مشرکی؟ یکی از اینها فتوا داده بود که بچهها سر کلاس جلوی معلم بلند میشوند این شرک است! احترام به معلم شرک است؟ مگر هرکس به هرچی احترام میگذارد یعنی دارد او را عبادت میکند؟ حتی سجده هم، البته ما دستور داریم که سجده برای غیر خدا حرام است ولی حتی حالت شبیه سجده اگر به خدایی او اعتقاد ندارید آن هم تازه ... در قرآن هست . اصلاً خداوند چرا شیطان را طرد کرد؟ چون به انسان سجده نکرد. به آدم سجده نکرد. شیطان به خدا که سجده میکرد. بعضی از این شبه عرفا میگویند شیطان از همه موحدتر بود برای این که خدا گفت به آدم سجده کنید فرشتهها همه سجده کردند شیطان گفت من موحدم من فقط به تو سجده میکنم. من فقط به خدا سجده میکنم.خدا میگوید من خودم میگویم به این سجده کن! گفت حالا شما بفرمایید! من مشرک نیستم فقط به تو. آیا خدا که گفت فرشتهها برای آدم سجده کنند معنیاش این بود که آدم خداست؟ نه، اگر کسی با این عقیده که آدم به جای خدا، جلوی حضرت آدم به جای خدا سجده میکنیم این مشرک است اما اگر عقیده نداری میگویی این سجده در برابر آدم اطاعت امر خداست و احترام به آدم است. این شرک نیست. آنجا کسانی که به آدم سجده کردند عین توحید بود و شیطان که گفت فقط به خدا سجده میکنم و به امر خدا کاری ندارم شیطان مشرک بود. طبق این مبنا، شیطان تنها موحد بوده و فرشتگان همه شرک بودند! البته که سجده بر کس دیگر نباید کرد. حتی اینهایی که میروند حرم حضرت رضا(ع) و گاهی به سجده میافتند خب اینها توی دلشان سجده برای شکر خدا میکنند که خدایا شکر که موفق به زیارت امام رضا(ع) شدیم ولی حواسشان نیست به سمت ضریح که سجده میکنی، بعضیها خیال میکنند که تو داری به امام رضا سجده میکنی و یک عدهای را به اشتباه میاندازی. سجده شکر در محضر خداست. سجده شکر میخواهی میکنی رو به ضریح نکن، رو به قبله بکن. هدف و نیت تو همان است ولی این کار را هم نکن که کسی به اشتباه نیفتد. خب اینها تمام آثار اسلام را از بین بردند. آثار اصحاب پیامبر و اهل بیت پیامبر حتی تابعین را از بین بردند اینها حتی قبر پیامبر را هم میخواستند خراب کنند ترسیدند. قبر تمام اصحاب و اهل بیت و بزرگان را همه را در مدینه و مکه، همه را خراب کردند در حالی که یک دریا درس بود. الآن اگر همه میدانستیم قبرشان کجاست همه سر قبر تک تک اولیای خدا میرفتیم این همه زحمت کشیدند هم برای او از خدا طلب رحمت و مغفرت میکردیم و هم یاد مرگ میافتادیم و هم یاد تلاشها و مجاهدتهای بزرگشان میافتادیم که ما مدیون اینها هستیم اگر اینها نبودند ما الآن مسلمان نبودیم ما الآن زرتشتی بودیم، مسیحی بودیم، بودایی بودیم، لامذهب بودیم تلاش اینها بود که اسلام را نگه داشت. تلاش پیامبر و اصحاب پیامبر بود که نگه داشت خب تمام اینها را از بین بردند. برای چی؟ برای آمریکا غرب صهیونیستها دستور دادند رابطه امت را با تاریخ اسلام قطع کنید! قیچی کن! هیچی نباشد که با دیدن آن به یاد عزت اسلام و عزت اسلامی بیفتند. به یاد وحدت اسلامی بیفتند. به یاد اخلاق اسلامی بیفتند. مثلاً اگر یک جایی میگفتند آهان اینجا بود که آیه «هل أتی علی الانسان» به این مناسب نازل شد شأن نزول آن اینجا بود اینجا بود که علی و فاطمه و حسنین سه روز روزه بودند و به یتیم اسیر نانشان را بخشیدند. خب در اینها هزارتا درس بود. اینجا بود که در جنگ بدر اصحاب چه کردند. الآن شما آنجا بخواهید بروید زیارت حمزه سیدالشهداء(ع) با شما درگیر میشوند. اینها روی آن کوههایی که میگویند اینجا غار حرا هست عمداً میمون و سگ ول کردند که نجاست بکنند. یعنی مبارزه ریشهای برای محو کل تاریخ اسلام، هیچ یادگاری نباید از صدر اسلام بماند. بعد غربیها و صهیونیستها کوچکترین چیزها را برمیدارند به دروغ تاریخسازی میکنند. ما بدانیم اینجا پیامبر سجده شکر کرد، اینجا چه کرد، اینجا جناب ام سلمه امالمؤمنین که فلان حرف را گفته اینجا بوده، اینها چقدر خوب اصلاً یک دوره دانشگاه بود. یک دانشگاه بود که حجاج را میبردند هزارتا درس اخلاق و عقاید اسلامی را میشد همانجا گفت که اینجا جایی بوده که فلان آیه نازل شده، آیه را معنی کنید. یا مسجد ضرار اینجا بود چرا پیامبر درگیر شد؟ خب تمام هدف اینها است که قبر حضرت پیامبر(ص) را هم میخواستند خراب کنند وقتی که از دست عثمانیها به دست وهابیها افتاد. ترسیدند. الآن در رسانهها و سایتهایشان میگویند اگر ما بتوانیم شرعاً باید کعبه را هم خراب کنیم! کعبه را هم خراب کنیم بله ما هم میگوییم اگر کسی دارد به آن سنگها را دارد سجده میکند مشرک است معلوم است که مشرک است. اگر کسی آن سنگها را برایش صفت خدایی قائل باشد حتماً مشرک است مگر مسلمانها برای آن سنگها سجده میکنند؟ خداوند فرمود این خانه یک حد و مرزی دارد بله همیشه هم این شکلی نبوده، شکل آن مهم نیست ولی این چهاردیواری معبود است. بین شما کسی معتقد است که وقتی به سمت کعبه سجده میکنید یعنی آن سنگها خدای ما هستند؟ اگر چنین باشد مشرک هستید و قبل از این که آدم مشرک باشد احمق است! این همان بتپرستی میشود. کدام مسلمان چنین عقیدهای دارد؟ گفتند واقعیت این است که حتی آن سنگهای کعبه باید خراب شود. خب ملتی که خودش را فراموش کرده تاریخ ندارد، دیگر هویت اسلامی ندارد. هر کشوری شما بروید یک ساختمان خرابه ولو اگر برای 500 سال پیش هم باشد میگویند برای سه هزار سال پیش است که بگویند ما سه هزار سال اینجا تاریخ داشتیم برای خودشان هویت درست میکنند. خب حالا اینجا این توطئه دشمن بود باید کلیت اسلامی کلاً نابود شود. یک راه این است که هرچه آثار صدر اسلام است باید محو شود. توجیهشان هم این است که این شرک است. این جریان وهابی تکفیری مقام انبیاء، مقام پیامبر اکرم(ص) و مقام اولیای خدا را اساساً چه در زمان حیاتشان و چه بعد از رحلتشان از این عالم، مدام میخواهند این مقام را بشکنند و تمام حرفشان این است که اینها با بقیه هیچ فرقی ندارند. پیامبر(ص) با من و تو فرقی ندارد؟ میگوید هرکس بگوید اینها با ما فرق دارند این مشرک است. بن باز گفت «محمد رجل جاء و مضی!» محمد یک آدمی بود که آمد و رفت! پیامبر(ص) با ما و شما فرقی نمیکند؟ میگویند نه فرقی نمیکند! هرکس احترام ویژه به پیامبر(ص) و پیامبران خدا گذاشت این یعنی آنها را به خدایی دانسته؟ خدا دانسته که مشرک باشد. احترام به پیامبر(ص) عبادت خداست عبادت پیامبر نیست. خب شفاعت، یک امر قرآنی است به شرطی که به باذن الله باشد نه بدون اذن الله. صدر اسلام همه اصحاب پیامبر(ص) هم میدانستند. توسل یک تعریف توحیدی دارد یک تعریف مشرکانه. توسل مشرکانه این است که بگوییم امام رضا(ع) در عرض خداست! اگر با خدا کارها پیش نمیرود برویم خدا را دور بزنیم از طریق امام رضا و سیدالشهدا(ع) برویم خدا را دور بزنیم. حالا خدا مشکل را حل نکرد خیلی خب! ما به تو کاری نداریم ما امام رضا(ع) را داریم. نه اینها شرک است. اما امام رضا(ع) به عنوان عبد صالح خدا «اقرب العباده الی الله» ولیّ خدا، بین ما و خدا واسطه باشد هم واسطه معرفتی است او خدا را میشناسد به ما معرفی کند هم واسطه محبتی است که او محبوب خداست و محبّ خداست این عین توحید است. پس ببینید زیارت مشرکانه داریم زیارت توحیدی. توسل مشرکانه داریم توسل توحیدی. شفاعت مشرکانه و توحیدی، هر دویش هست. ما نوع توحیدی آن را میگوییم. اتفاقاً نوع توحیدی آن را بزرگان اهل سنت هم هم قبول داشتند و هم اهل آن بودند. خودشان اهل زیارت و توسل بودند. پس یکی هم مقام اینها را بشکنند آثار اسلام را محو کنند مقام شخصیتهای الهی را در حد بقیه پایین بیاورند و بعد هم خیانتهای دیگرشان به اسلام. خیانت سومشان دشمن وحدت اسلامیاند. بزرگترین مانع در جهان اسلام که نمیگذارد مذاهب اسلامی متحد بشوند این جریان تکفیری وهابی و ال سعود است. چون بالاخره حرمین شریفین آنجاست مرکز اسلام آنجاست مکه و مدینه است. قدرتی آنجا حاکم است که دشمن وحدت اسلامی است. ته دلش سنیها را کافر میداند و به زبان ظاهری میگوید شیعه کافر است ولی ته دلش سنیها را هم کافر میداند. این هم خیانت دیگرشان.
خیانت چهارم اینها، مرکز انرژی و نفت جهان را اینها برای غرب و سرمایهداری غرب و کفار به نفع صهیونیزم حفظ کردند و سگ نگهبان پالایشگاههای نفتی آنهایند. خیانت بعدیشان، تمام این کشورهای اینها پادگان و پایگاه کشورهای اشغالگر غربی در منطقه هستند. خیانت بعدی دیگرشان به اسلام و مسلمین، اینها اسلام را یک دین نفرتانگیز در دنیا معرفی کردند. من چون توفیق داشتم جاهای مختلف دنیا رفتم، خدا شاهد است افکار عمومی مردم مختلف عادی، هر دین و مذهبی که دارند و حتی آن بیدینها و بخصوص روشنفکران، دانشگاهیان و آنهایی که اهل فکر هستند وقتی با اینها حرف میزنی 5 کلمه درست به اینها مفاهیم اسلامی را معرفی میکنی احترام میگذارند و خضوع میکنند. ما برای غیر مسلمان و کافر آیه از قرآن خواندم، روایت از پیامبر و امیرالمؤمنین(علیهما السلام) خواندم بلند شدند ایستادند برای قرآن آدم کافر دست زده است! میگوید اگر اسلام این است که ما قبول داریم مشکل نداریم خیلی خوب است. خانم دکتر مسیحی سکولار در یکی از این کشورها من داشتم سؤال میکردم بلند شد آمد به عنوان سؤال گفت قرآن به زن ظلم کرده است. گفتم کجا؟ گفت اینجا. گفتم آن آیه قبل و بعد دارد. شأن نزول دارد کل آن را بخوان با همدیگر ترجمه کنیم ببینیم این آیه چه میگوید؟ دو سه تا آیه قرآن که او فکر میکرد علیه زن است من برایش معنی کردم که این آیه معنایش این است بعد دیدم که جلسه چند ساعت طول کشید حواسمان نبوده، آن موقع روزها توی آن کشور کوتاه بود نزدیک بود نمازمان قضا بشود تمام کردم ایستادم کنار سالن نماز خواندم. دیدم این خانم آمده کنار من ایستاده هر کاری من میکنم او هم میکند! میرود به رکوع، میرود رکوع. میروم سجده میرود سجده. من دعای دست را اینطوری میخواندم او اینطوری میکرد. بعد آنها بلد نیستند روی زمین بنشینند همیشه روی صندلی مینشینند من روی زانوهایم نشستم دیدم او... کلاً توی نماز مدام حواس من پیش این خانم بود! که این چه کار دارد میکند آمده کنار ما هم نشسته. بعد که نمازم تمام شد گفتم خانم شما چه کار میکردی؟ گفت که شما مگر عبادت نمیکردید میخواستم به سبک شما عبادت کنم – حالا گوش کنید – گفتم چرا؟ گفت این دین، دین خوبی است و این دین به نفع زن است همان کسی که آمد گفت قرآن ضد زن است. گفت این قرآن کتاب مقدس شما به نفع زن است اینقدر شبیه این چیزها من در دنیا دیدم مرتاض هندو، مشرک، توی هند توی بنارست توی آن گَنگرود مقدسشان دیدم که ریاضت میکشید تمام استخوانهایش بیرون زده بود من خجالت کشیدم دیدم ما اینطوری چاق، مسلمان چاق است هندو لاغر! خیلی خجالت کشیدم هیچ چیز نمیخورد همیشه روزه است. بتپرست. گفت پدر و مادرم من را نذر بتخانه کردند من از دو سالگی اینجا هستند الآن هم 43 سالم هست! این نذر بتخانه بود و تمام عمرش هم به این نذر عمل کرده بود. اهل روزه، اهل عبادت، تسبیح داشت اذکار خودشان را میگفتند من یک کم با او راجع به امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر(ص) گفتم خدا شاهد است این آدم بتپرست مرتاض مشرک، گفت اینطور که تو میگویی محمد و علی هم جزو خدایان هستند. چون آنها چند میلیون خدا دارند! هر چیزی بجنبد میگویند خداست! خدا از نظر آنان یعنی هر چیز که مقدس است. گفت اینطور که میگویی محمد و علی مثل بزرگان ما هستند و این حرفهایی که زدی مثل خدایان ما هستند. خب اسلام اینقدر در دنیا جاذبه دارد. برای کمونیست ضد دین در آمریکای لاتین آیه «کنز» و آیاتی از قرآن را خواندم به نفع فقرا و علیه سرمایهداران ظالم، کمونیستها بلند شدند و چند دقیقه برای قرآن کف زدند. بعد یکی از اینها آمد جلو از این کلاههای چگوآرایی داشت. گفت اینهایی که خواندید جزو دینتان است؟ گفتم بله. گفت ما اصلاً بخاطر همین چیزها اینجا ضد دین شدیم! چون در کلیسا و مسیحیت خلاف این حرفها را میگویند. واقعاً دینی هست که اینطور از عدالت و مستضعفین حرف میزند؟ گفتم بله. بعد یکی از بزرگان اینها بود از کوبا آمده بود گفت میدانید اگر ما 30- 40 سال پیش میدانستیم دینی هم وجود دارد که این حرفها توی آن هست بسا که اصلاً کمونیست نمیشدند. ما دنبال راه حل بودیم این راه حل در دین مسیحیت نبود ولی اینطور که شما داری میگویید در کتاب شما هست. یعنی میخواست بگوید ما ضد دین و ضد خدا نیستیم ما مجبور شدیم بیدین باشیم! چون دینی اینجا به درد مشکلات بشر نمیخورد.
خب خیانت بعدی این آل سعود و تکفیریها یک چنین دینی را که اینقدر در دنیا زمینه دارد تبدیل کردند به یک دینی که اسم آن را هرکس میشنود حالش بهم میخورد و بترسد! همه دنیا را از اسلام متنفّر کردند. اسلام شده این که بچه را بیاور جلوی دوربین سرش را بِبُر! زنها را بگیر کنیز کن و به آنها جلوی شوهرش و جلوی برادرش به آنها تجاوز کن. سر اینها را بِبُر! این شده اسلام. این هم خیانت بعدی آنهاست.
جهان آغوش خود را به سمت اسلام باز کرده بود دوباره بست! شما الآن هرجا دنیا بروید بخواهید از اسلام حرف بزنید اول باید یک عالمه جواب شبهاتی را بدهید که این احمقهای فاسق ایجاد کردند که آقا بخدا اسلام این نیست، این آیه این است، این، این است و... این هم خیانت بعدی آنها که یک دین خشک بیروح ظالمانهی خشن متحجّری که نه عقل، نه عقلانیت نه عدالت و نه محبّت در آن است. از آن طرف هم جنگ راه انداختن بین مسلمین برای تضعیف اسلام و مسلمین، و خیلی از مغزهایی که باید صرف دفاع از دین و توحید میشد در برابر دشمنان دین در دنیا، اینها مجبور کردند که این مغزها بیاید صرف دفاع از اسلام بشود به خاطر اتفاقات داخل خود امت اسلام! یا دفاع از این مذهب علیه آن مذهب. یا حمله به این مذهب و... این کارها فتنههای اینهاست. چقدر متفکران بزرگ، شیعه و سنی از مصر و عراق و شام و ایران و لبنان و شبه جزیره هند بودند و هستند که اگر این جریانات نباشد خب مینشینند در دفاع از اسلام و قرآن و توضیح اسلام برای بشر حرف میزنند. ولی الآن دارند چه کار میکنند؟ یا مجبور هستند سکوت کنند یا مجبورند از بدیهیات اسلامی دفاع کنند به خاطر این نفرت که منتشر شده است یا بنشینند از مذهب خودشان دفاع کنند در برابر آن مذهب دیگر اسلامی. یعنی هم نیروی مادی امّت اسلام، نفت و پول و اسلحهاش، هم نیروهای مغزی جهان اسلام، دانشمندان، نوابغ مسلمان از مذاهب مختلف. همه باید صرف خودشان بشود. اینها خیانت نیست؟ بزرگترین خیانت توسط اینها دارد درست میشود و آخرش هم شما هزار سال عبادت کنید از نظر این آقا شما مسلمان نیستی و باید کل آن را تکذیب کنی و استغفار کنی.
خب من در این فرصت سعی کردم دو نوع تشیّع، دو نوع تسنن، دو نوع اسلام را معرفی کنم. در یک نوع آن ضمن اختلاف نظر، برادری است، محبت است، عدالت است، و آبرو برای اسلام است که این در منابع شیعه و سنی، هر دویش هست. یکی هم یک اسلام از نوع شیعه یا سنی که گزینشی برخورد میکند بخش مهمی از دین را ندیده میگیرد، منفعتمحور است، متعصب و خودمحور است و میخواهد اسلام را فدای خودش بکند. مسلمین را میخواهد فدای منافع خودش کند. بعضیهایش به اسم شیعه و بعضیها هم به اسم سنی. این دوتا را خواستیم معرفی کنیم.
راه حل؛ دوباره عرض میکنم طبق منابع، بنده شیعه هستم، شیعه اثنی عشری، از عقاید کلامی و تاریخی و تفسیری شیعه، آن چه که قطعی و مسلّم است نه اختلافیها و متشابهات، نه آنهایی که سند قوی ندارد نه آنهایی که تفسیرهای مختلف برداشته است، از محکمات تشیّع اهل بیت(ع) صددرصد دفاع میکنند. این برادر ما اهل سنت است، از منابع خودش، از مبانی خودش، دفاع میکند. ما میتوانیم با هم دشمن نباشیم؟ حتماً. ما میتوانیم با هم دوست باشیم؟ نه تنها میتوانیم بلکه باید دوست باشیم. چرا؟ چون اگر ما شیعه هستیم اهل بیت(ع) که طبق ادعای ما رهبران ما هستند خودشان فرمودند ببینید ما چگونه رفتار میکنیم همانگونه رفتار کنید. این یعنی چه؟ یعنی اختلافات به جای خود، علما با هم بحث کنند نه عوام. بحثهای تخصصی را در دهان عوام که نباید در کوچه و بازار انداخت، مردم نمیدانند که اینها چیست. این برمیدارد کتابهای آنها را مسخره میکند این هم برمیدارد کتابهای اینها را مسخره میکند! مگر با مسخره کردن کتاب حدیث و فقه آن هم توی ماهواره، مگر کسی تغییر مذهب میدهد؟ اتفاقاً کسی اینطوری تغییر مذهب بدهد معلوم میشود خیلی مذهب او سست است. چه شیعه باشد چه سنی. اینهایی که زود تغییر مذهب میدهند من در این که اصلاً مذهبی باشند شک دارم. یعنی یک سنی خیلی زود شیعه بشود! همینطوری الکی روی هوا! یا شیعه همینطوری الکی سنی بشود! این یعنی تا الآن هم اصلاً شیعه نبوده یا سنی نبوده، اصلاً مبانی دستش نیست. ولی با هم گفتگو کنند. تو میگویی در این مسئله، حق با مذهب ماست، آن مذهب به نظر ما اشتباه میکند. مدرک داری؟ استدلالی، دوستانه و برادرانه با رعایت اخلاق، ادب اسلامی، برادری اسلامی، منطق و اخلاق بین آنهایی که اهل علم هستند نه بیسواد گفتگو بشود. اما در جامعه در سطح افکار عمومی کشاندن با ماهواره و اینترنت، صحبتهای تند، از طریق توهین به مقدسات دیگر و فحش دادن، مسخره کردن، شما تا حالا کدام دین و مذهب را مسخره کردی و با مسخره کردن پیروان آن طرف تو آمدند؟ یکی را نشان بده! اینها معمولاً بیشتر صدمه به این مباحث میزنند.
پس دوتا اصل داریم به لحاظ نظری، اشتراکات مذاهب اسلامی، کاملاً قالب بر اختلافاتشان قالب است، اختلافات حداقلی است و اشتراکات حداکثری است. دو) به لحاظ نظری آنهایی که اهل علم هستند و سواد دارند هم این مذهب را میشناسند و هم آن را، سی سال مطالعه کرده، نه این که همین طوری روی هوا، یک حدیثی پیدا کرده و یک جمله هم از یک جا برمیدارند! با رعایت اخلاق اسلامی و رعایت منطق و انصاف، آن هم نه در جلوی افکار عمومی، اینها با همدیگر گفتگو کنند اختلافاتشان را هم بحث کنند. او میگوید وضو و ملاکی که قرآن میگوید یعنی از اینجا به سمت مرافق برو، جهت را هم نشان میدهد. آن مذهب میگوید نه، اهل بیت(ع) فرمودند که این در حد اول و آخر، به اندازه آنجایی که باید آب برسد اشاره داشته نه به جهت آن. مثل این که میگویند از اینجا تا اینجا بشور، معنیاش این نیست که از اینجا شروع کن برو به آن سمت، بلکه معنیاش این است که از اینجا تا اینجا باید شسته شود. یکی میگوید نه، این که گفتند از اینجا تا اینجا، جهت آن را هم گفتند. خیلی خب این یک اختلاف علمی است. از توی این که تکفیر و آی تو حرامزادهای، و... که نباید بیرون بیاید. علما باید بحث کنند. به جمعبندی رسیدند، رسیدند چه بهتر؛ نرسیدند، نرسیدند چه بهتر که برسند. کجای اسلام در کدام منبع مذاهب اسلامی اجازه داده که به خاطر یک اختلاف نظر در این مباحث درگیر شوید! حتی صدر اسلام. اصلاً تشیّع، شروع ظاهری آن. البته کلمه تشیّع از قبل بود پیامبر(ص) به کار برده بودند. به ابوذر و سلمان و مقداد و عمار، و یک عده از اصحاب اشاره کرده بودند و فرموده بودند اینها شیعةُ علی. بعد آن تعبیری که در منابع شیعه و سنی که هست «إنّ شیعتَکَ عَلی منابِرَ مِن نورٍ مُبیَضَّةً وَجوهُهُم حَوْلی، أَشفَعُ لَهُم وَ یکُوُنونَ فیالجّنةِ جیرانی.» و... اینها همه هست، در منابع شیعه و سنی هم هست. این کلمه شیعه بود. اما میگویند تشیّع رسمی از بعد از پیامبر(ص) شروع شد مسئله خلافت بلافصل. خیلی خب اصل تشیّع این است. راجع به مسئله حکومت و ولایت و زعامت اسلامی پس از پیامبر(ص). خب حالا این وسط، ذیالحق و صاحب حق اصلی کیست؟ خود امیرالمؤمنین هستند. خود علیبنابیطالب(ع) در نهجالبلاغه و جاهای دیگر میفرمایند – که این هم در منابع شیعه و سنی هست به شکلهای مختلف – که حق ولایت بعد از پیامبر(ص) حق من و وظیفه من است نه دیگران؛ اما – یک امای بزرگ میآورد – اما اگر بخواهم بر سر این مسئله پافشاری کنم جنگ داخلی بین مسلمین راه میافتد، امت اسلام تازه تشکیل شده است مردم به شک میافتند میگویند این چه دینی است که تا پیامبرشان از بین رفت اصحاب و قوم و خویشهای نزدیک پیامبر، سر قدرت به جان هم افتادند خب علیبنابیطالب(ع) صاحب اصلی این حق است که شیعه میگوید این حق از ایشان گرفته شده است. خب ایشان خودش چه گفت؟ گفت من استخوان در گلو و خار در چشم، تحمل کردم و صبر میکنم. حرام میدانم درگیری داخلی مسلمین را بر سر خلافت. امر دائر است بین این که اصل اسلام و امّت اسلام بماند یا علی به حکومت برسد؟ امیرالمؤمنین(ع) چه میگوید اصل اسلام و حکومت اسلامی بماند، جنگ داخلی نشود ولو علی به حکومت نرسد. خب وقتی علیبنابیطالب دارد میگوید وحدت اینقدر مهم است که من مثل خار در چشم و استخوان در گلو تحمل میکنم و درگیر نمیشوم، بعد من و تو شیعه به چه حقی میتوانیم بگوییم ما بر سر این مسئله میخواهیم جنگ بین مسلمین آن هم بعد از 1400 سال راه بیندازیم؟ اما اگر از من میپرسید که عقیدهات چیست؟ عقیده ما همانهایی است که علی گفت. شیعه یعنی این. ولی من مگر من حق دارم به اسم شیعه، بگویم اکثر این ها کافرند. اگر من الآن بگویم هر غیر شیعهای کافر است فرق من با محمد بن عبدالوهاب چیست که او هم میگوید همه مسلمین کافرند! ما هم مثل او میشویم. بعد تازه اینها فقط سنیها را کافر نمیدانند بخش مهمی از شیعهها را هم کافر میدانند. اینها امام خمینی و مطهری را هم لعن میکنند میگویند آنها هم کافرند ما که دیگر جای خود داریم که مستحق لعن هستیم و بودیم و خواهیم بود! ولیکن به این دیدگاه دقت بکنید، ظاهرشان هم خیلی مقدس است. اینها به اسم اهل بیت و حب اهل بیت(ع) هستند. امام(ره) گفت اینها ولایتیهای بیدیناند.
آن طرف هم، آن رسانههای آل سعود. کل مسلمین مشکل دارند. الآن هی میگویند تقیه، نفاق و دروغ است از اتهامات شیعه و... خود اینها صد برابر تقیه میکنند آن هم از نوع باطل تقیه! تقیهای که اهل بیت(ع) میگفتند یعنی وقتی که دشمن جبار بنیامیه بالای سر توست مبارزه با ستم و ظلم را مخفی و پیچیده انجام بده، تقیه یعنی فریب دشمن. تا حدی که اسلام حفظ بشود. اسلام به خاطر افتاد دیگر تقیه نداریم مثل کربلاست باید برویم جلو. 72 نفر با 30 هزار نفر! دختران پیامبر را هم به زنجیر میکشند، بِکِشند! اما اینها تقیه به آن مفهوم غلطش یعنی نفاق، اینها در منابعشان نوشتند کل جریانهای شیعه که رافضی است، صوفی هم که خب معلوم است، با این که شما میدانید اغلب اهل سنت در جهان اسلام مربوط به این طریقتهای صوفیاند، وهابی نیستند. وهابی یک اقلیتی بوده که در این 30- 40 سال با میلیاردها پول یک عده را فریب دادند و الا هر جای جهان اسلام شما بروید اهل سنت، اغلبشان با این طریقتهای صوفی معنوی وصل هستند. اهل معنا و اهل ذکر هستند و همهشان هم محب اهل بیت هستند. اینها، اینها را کافر و نجس میدانند، سنیها را هم همینطور.
من در مسجدالحرام و مسجدالنبی بعد از نماز میرفتم توی جلسات اینها شرکت میکردم. در خود مسجدالنبی و مسجدالحرام هست که فقه و کلام میگویند. عقاید وهابیت را میگویند. یک جلسه درس که فقه شافعی، فقه ابوحنیفه بگویم هست، نیست. شما مگر نمیگویید اهل سنت، شما دیدید در حرم فقه حنفی تدریس نمیکنند. فقه شافعی نیست. فقه مالکی نیست تازه نوحنبلیها هم نیست یک جریان خاصی از حنبلیهاست. یعنی اگر سنی هستی، بگذار مذاهب سنی هم آنجا بیایند فقه و عقایدشان را بگویند. فقط عقاید، باید عقاید ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب باشد! کل امت اسلام این هزار و چندصد سال، این همه علمای بزرگ در رشتههای مختلف از مذاهب مختلف اسلامی و سنی و غیره، انگار اینها نبودند.
حج که مشرف شدیم یکی از دوستانی که اهل تحقیق است گفت فلانی کتابهای منابع حدیثی و کتابهای تاریخی اهل سنت را دارند، حکومت آل سعود دارد در چاپهای جدیدش یک چیزهایی را حذف میکنند در همین دانشگاه مدینه که برای وهابیهاست. گفت یک جاهایی، روایاتی را از صحیح بخاری، صحیح مسلم، یک روایاتی در چاپهای جدید حذف شده و نمیآورند. در کتابهای رده 2 هم خیلی زیاد حذف میکنند حتی کتابهای رده 1. گفتم مثل این که اینها توجه ندارند بالاخره کتابخانه هست، اینها قبلاً چاپ شده و در خانهها و مدرسهها هست با آنها چه کار میکند؟ گفت نه، اینها خودشان میگویند دو نسل اینها را چاپ کنیم مردم اینها را میخرند و کمکم اینها توی مدارس و دانشگاهها و خانهها میرود. آنها میشود کتابهای عتیقه که یک عده محدود دارند. کمکم منابع حدیث اهل سنت را دارند عوض میکنند. تاریخ طبری را برداشتند دوباره نوشتند یک عالمهاش را حذف کردند. حالا جالب است بدانید که خودِ همین جناب طبری که از بزرگان اهل سنت است، تاریخ طبری، تفسیر طبری، ایشان صاحب یک مذهب اهل سنت بود به نام مذهب جریدی، یعنی مثل ابوحنیفه و شافعی صاحب یک مذهب بود اینقدر آدم مهمی در اهل سنت بوده است. همین که ایشان از دنیا رفت، خواستند در بغداد او را در قبرستان عمومی مسلمین دفن کنند، جریانهای تکفیری آن موقع نگذاشتند! یعنی آمدند تشییع جنازه طبری را جلوی ایستادند و گفتند طبری مشرک است و توی قبرستان مسلمین نمیگذاریم دفن شود! – دقت کنید – طبری که یکی از منابع اصلی اهل سنت است. محب اهل بیت(ع) هم هست، ولی ایشان که نقل تاریخ میکند کاملاً معلوم است که از موضع اهل سنت دارد تاریخ را نقل میکند ولی گفتند ایشان هم مشرک است و اجازه نمیدهیم در قبرستان مسلمین دفن شود! اینها اینطوریاند. منتهی آن زمان اقلیت بودند الآن متأسفانه یک قدرتی تشکیل دادند، دلار دارند، نفت دارند، غرب پشت آنهاست، ماهواره دارند.
والسلام و علیکم و رحمهالله
هشتگهای موضوعی