شبکه افق - 14 مرداد 1400

رسانه ی عادل، رسانه ی ظالم( خبرنگاری ؛ زرد، سرخ، سیاه )

دانشکده رسانه و خبرگزاری _به مناسبت "روز خبرنگار" _ ۱۳۹۴ {خبرگزاری فارس}

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سلام عرض می‌کنم خدمت برادران و خواهران عزیز. دوستان تلاش می‌کنند که رسانه انقلابی و اسلامی را پیش ببرند صورت‌بندی کنند. چون عنوان دانشکده رسانه هست و ما از منظر یک دانش به رسانه و روش رسانه‌ای باید توجه اکید داشته باشیم. گفتگو در باب مبانی و روش‌ها و ارزش‌ها در حوزه رسانه را بسیار مهم شخصاً تلقی می‌کنم و به نظرم هرچه در این باره گفتگو بشود، اندیشیده شود باز کم است. از حدود بیش از صد سال قبل، یعنی از قبل از مشروطه و حول و حوش آن، که رسانه به این مفهوم روزنامه در ارتباط با حزب، مفهوم رسانه و حزب در ایران بطور فعال وارد عرصه سیاست و فرهنگ عمومی شد یک صف‌بندی با سه رویکرد مطرح و ایجاد شد که تا الآن هم ادامه دارد. یکی آن‌هایی که نسبت بین رسانه و حقیقت؛ رسانه و فضیلت؛ رسانه و عدالت؛ اصلاً قائل نبودند و نیستند. به رسانه به عنوان یک ابزار کسب و کار نگاه می‌کنند. هر تنوعی هم که در نوع رسانه‌ها ایجاد می‌شود از کاغذ اخبار تا فضای مجازی، امروز یک رسانه زرد به تعبیر امروز، رسانه معیار می‌دانند. این کاسبی گاهی در مباحث سیاسی و گاهی ورزشی و گاهی تجاری، گاهی حتی فرهنگی و از این قبیل. در هر عرصه‌ای وارد می‌شود و هدف او فقط کسب و کار و سود است. دو رویکرد دیگر، رویکرد هدفدار هستند و این که آیا عرصه رسانه را می‌شود به عرصه حق و باطل تقسیم کرد؟ یعنی این‌جا هم جناح عدل، جناح ظلم، جناح حق و باطل، توحید و شرک، این‌جا معنادار است یا این‌جا صرفاً بحث خبر و گزاره و این مباحث است و رویکردها را این‌طوری نمی‌شود و این‌طوری نباید تقسیم کرد.

با مبانی اسلامی چون صحبت از رسانه اسلامی و خبرنگار مسلمان است ما هیچ عرصه‌ای از افعال ارادی انسان نداریم که در ساحت فردی و جمعی، که قابل تقسیم به حق و باطل نباشد. البته تعریف ضیق و ضیّق و تنگ نباید از حق و باطل ارائه داد که همیشه مرکز حق خودِ من بشود و اطرافیان من، و بقیه غیر از من باطل است. این که حق چیست و باطل چیست و این که مصادیق آن چگونه شناسایی می‌شود و چگونه موضع خبری بگیریم؟ اصلاً خبر محل موضع‌گیری هست یا نیست؟ این‌ها بحث‌های دیگری است که در آموز‌ش‌ها و در حوزه روش‌ها، ارزش‌های خبرنگاری و رسانه باید بحث بشود. اما اصل مسئله این است که همنطور که در سینما، در بازار، در سیاست، در انتخابات، در پارلمان، در روابط بین‌الملل، در نظام بانکی و نظام مالیاتی و همه این‌ها، نظام‌های درست و نادرست داریم،‌ ارزش‌های حاکم بر گفتمان‌های مختلف در این عرصه به حق و باطل تقسیم می‌شوند از جمله رسانه، روزنامه‌نگاری، خبرنگاری، آن هم مصداقی از این است. این نکته اول که بسیاری این را نمی‌پذیرند اگر این را نپذیریم و بپذیریم ما به دو تعریف، به دو ساختار، به دو هدف‌گذاری و سیاستگذاری برای رسانه می‌رسیم. رسانه‌ای که در اخبار، در تفسیر، در تحلیل اخبار، در اهمّ و مهم کردن یا نکردن مسائل، به آن جنبه حق و حقانیت حق توجه دارد چه در حوزه حقوق رسانه، چه اخلاق رسانه، چه اهداف رسانه و آن چیزی که توجه ندارد محورش منافع صاحب رسانه است که یا سرمایه‌دار است یا سیاستمدار؛ آن‌هایی که قدرت و ثروت دارند و به چیز دیگری کاری ندارد که خود این اساساً باطل است. چون جریانی که به حق کار ندارد عملاً باطل است. ما چیزی بین حق و باطل نداریم. ببینید این تقسیم دوگانه در مواردی باطل است. یک مواردی هست که این‌طوری نیست که همه چیز یا واجب است یا حرام! خیر؛ شقوق دیگر و ثالث داریم. اما یک تقسیم‌بندی‌هایی هست که هرجا فعل ارادی و آگاهانه و آزادانه انسانی در ساحت جمعی و فردی در کار است، چه اقتصادی، چه فرهنگی و سیاسی، نظامی، امنیتی، خانواده و... این اصلاً شقّ ندارد یعنی یا کار و روش‌تان را بر اساس ارزش‌های درست است یا بر اساس ارزش‌های نادرست و ضد ارزش‌هاست. یا در مسیر حق هستی یا باطل. ما هیچ فعل ارادی آگاه و آزاد انسانی بخصوص در عرصه مباحث فرهنگ و رسانه نداریم که بگوییم نه حق است نه باطل. مثلاً تفریح، یک رسانه تفریحی این نه حق است نه باطل. جواب این است که چرا، آن هم تقسیم به حق و باطل می‌شود. یعنی تفریح هم دو نوع است. طنز و لطیفه هم دوتا تیپ است حق و باطل. عادلانه و ظالمانه. حقش این است که شما شاد می‌شوی و شاد می‌کنی بدون این که حق کسی را باطل کنی، بدون این که به حقیقت یا فضیلتی حمله کنی. این مسئله مهم است به این دلیل که یکی از پیشفرض‌ها و مبانی آموزش مدرن رسانه در غرب و شرق عالم این است که این یک تخصص فنی است ما به مسائل حق و باطل کاری نداریم حتی یک مقدار مضحک‌تر می‌گویند ما به سیاست کاری نداریم این یک کار صنفی و تخصصی است! شما هیچ رسانه‌ای نمی‌بینید که مستقیم یا غیر مستقیم سیاسی نباشد یعنی آثار سیاسی و کارکرد سیاسی و اجتماعی نداشته باشد حتی وقتی دارید صفحه حوادث را می‌نویسد. خودِ همین صفحه حوادث نوشتن یک عمل فرهنگی و یک عمل سیاسی است. جدول، در روزنامه حل می‌کنید، آن هم همین‌طور است. نحوه گزینش حوادث زرد در جامعه برای صفحه‌ای که مخاطب آن بیشتر است چون هم در سینما و هم در فضای مجاز، هم در سایت‌ها و همین‌طور در روزنامه‌ها، اتفاقاً بیشترین خوانندگان مربوط به همین صفحات گندکاری‌های اجتماعی است مثل این که بیشتر همه لذت می‌بریم که ببینیم چه کسی خراب کرد چه کسی جنایت کرد، چه کسی فساد کرد، چطوری سر بُرید، چطوری تجاوز کرد، چطوری وارد خانه مردم شد، چطوری اختلاس کرد، این یک مرضی است که روی آن سرمایه‌گذاری می‌شود. رسانه باطل، روی این بیماری نفسانی انسان سرمایه‌گذاری می‌کند می‌شود یک جوری هم سراغ همین حوادث سوانح و حوادث رفت و این که کدام حادثه را انتخاب می‌کنیم چطوری به آن می‌پردازیم، بعد چه نتیجه‌ای می‌گیریم از چه الفاظی استفاده می‌کنیم به خبر چگونه می‌پردازیم، همه این‌ها می‌تواند آثار مثبت و منفی داشته باشد این یک جنایت را که گزارش بکنیم یا نکنیم؟ این را تیتر اول بکنیم یا نکنیم؟ بعضی از مسائل واقعیت است اما نباید واقعیت را تبدیل به یک حقیقت کرد. یک واقعیت‌هایی هست که باید از کنار آن عبور کنیم، تجاهل کنیم و ندیده بگیریم و الا می‌شود تشریح فاحشه و فحشاء، گسترش فساد و عادی‌سازی فساد است. اما کدام فساد، کدام اتفاق را اتفاقاً روی آن انگشت بگذارید و خبررسانی کنید؟ حتی برجسته کنید؟ چطوری عکس بگیرید و عکس بگذارید؟ زیر عکس چه بنویسید؟ تیتر تو چه باشد؟ همه این‌ها اثر دارد و همه این‌ها یعنی فرهنگ سازی. با یک واسطه یعنی کار سیاسی، بدون واسطه یعنی تعلیم و تربیت. شما هم بهتر از من می‌دانید که راجع به هر حادثه‌ای ده جور گزارش می‌شود تهیه کرد. راجع به همین جلسه‌ای که ما با شما نشستیم همین شوخی‌ها و جدی‌ها و حرف‌هایی که تا آخر جلسه با هم می‌گوییم از همین جلسه، ده نوع گزارش می‌شود که طبق یکی‌اش بگوید این یک جلسه توطئه بوده، طبق یک جلسه بگوید این جلسه مسخره‌بازی بوده،‌ طبق یکی‌اش بگویند جلسه آکادمیک علمی بوده، طبق یکی بگویند که جلسه مربوط به انتخابات بوده، همه‌اش هم ممکن است درست باشد. ما خودمان این کاره‌ایم بلدیم که چطوری می‌شود از یک واقعه خاص، ده نوع گزارش تهیه کرد که همه‌اش هم درست باشد و هیچ کدام دروغ نباشد. کدام گزارش کدامیک از حرف‌ها را عَلَم کند. طرف دو ساعت حرف می‌زند کجای بحثش را برداری کدام را تیتر کنی و کدام را نیاوری، اصلاً کل ماهیت جلسه با نوع گزارش، زیر و رو می‌شود. بنابراین ما اصلاً چیزی به عنوان این که واقعیت‌هایی اتفاق می‌افتد بعد رسانه سراغ آن‌ها می‌رود و مثل آینه کل آن واقعیت را نشان می‌دهد و بعد بی‌طرف منتظر می‌ماند که مخاطب چه واکنشی نشان بدهد! اصلاً همه این‌ها دروغ است و اصلاً امکان ندارد همین الآن توی این جلسه 20تا اتفاق دارد می‌افتد در ما، در مخاطب‌ها، در فضای جلسه، در حاشیه جلسه، هر کدام از این‌ها را در گزارش بیاوری یا نیاوری، کجای گزارش قرار بدهی، و با چه تعبیری بیاوری کل پیام این جلسه متفاوت و متناقض می‌شود. متأسفانه جبهه دشمنان ما در سطح جهان در این قضیه، بلدند از هیچی چیز، چیز دربیاورند و همه چیز را به هیچی تبدیل کنند. هوشمندانه گزینش و پردازش می‌کنند، شیطنت! همان که حضرت امیر(ع) راجع به معاویه فرمودند. یکی آمد بحث عقلانیت را کرد فرمودند این شیطنت است این کارها را ما هم بلدیم، ارزش‌هایمان به ما اجازه نمی‌دهد دست من بسته است. حالا ما تا یک جایی که دست‌مان هم باز است درست کار نمی‌کنیم یعنی درست آموزش نمی‌بینیم، درست تمرین نمی‌کنیم، همدیگر را نقد نمی‌کنیم، تقویت نمی‌کنیم، هم‌افزایی نداریم. حالا آن بخش نامشروع و حرامش به کنار. چون یک بخش فضاسازی، بخش حقوق و رسانه است، رسانه و حقوق، رسانه و اخلاق و موارد دیگری که انشاءالله عرض می‌کنم. یک بخش‌هایی‌اش استفاده دوگانه دارد یعنی به روش حق و باطل، هردویش می‌توانی این کارها را انجام بدهی. آنجاها چرا عقب بمانیم. این که ذره‌بین بگذاریم که خبر را از کجا شروع کنیم؟ کدام زاویه مطلب، این جلسه ده بُعد دارد کدام بُعد آن را می‌خواهی برجسته کنی؟ چرا و چگونه؟ به این سه تا سؤال دو نوع پاسخ می‌شود داد در مسیر حق یا در مسیر باطل. عدل است یا ظلم است. تقویت ارزش‌هاست یا تقویت ضد ارزش‌ها. مجموع این گزارشی که ما تهیه می‌کنیم به عزّت ملی در جامعه اضافه می‌کند یا ذلّت و انفعال. این خبری که می‌دهید انگیزه و امید ایجاد می‌کند یا یأس و افسردگی؟ روح مقاومت و حماسه را تقویت می‌کند یا تضعیف؟ داری به مخاطب پیام می‌دهی که صداقت چیز خوبی است یا چیز بدی است؟ داری به مخاطب پیام می‌دهی که ما داریم شکست می‌خوریم بدبخت شدیم یا نه، پیروز شدیم؟ شما یک پدیده واقعی نشان دهید که نشود دو یا چند جور متضاد آن را تفسیر کرد.

از یکی از مجسمه‌سازان بزرگ پرسیدند که شما چطوری این سنگ و صخره را به این مجسمه لطیفی و قشنگی تبدیل می‌کنید؟ گفت من چیزی را به چیزی تبدیل نمی‌کنم این مجسمة ظریف در دل این سنگ و صخره اسیر بود من فقط اطراف آن را تراشیدم آن را بیرون آوردم. چقدر زیبا! شما دو نوع تعبیر می‌کنی از تراشیدن یک مجمسه. یک وقت می‌گویید سنگی بود من این را تبدیل به این مجمسه کردم یک وقت می‌گویید این مجسمه با این ظرافت، در دل این سنگ اسیر بود، من فقط اطراف آن را تراشیدم. خیلی نوع تعبیرها فرق می‌کند که اثرگذاری و نوع پیامی که به مخاطب منتقل می‌کنید کلاً زیر و رو بشود. حالا چون ایام انتخاباتی است من کلاً افراد را اسم نمی‌برم ولی می‌خواهم بگویم دو جور تعبیر دوستانه و دشمنانه می‌شود کرد. الآن صف‌بندی‌های انتخابات این را دو جور می‌شود تعبیر کرد. یک تعبیر این که ببینید چقدر نظام، فرسوده شده و خودش،‌ خودش را ساییده، که حتی در بالاترین رده‌های جمهوری اسلامی که در دهه 60 و 70 این‌ها همه کاره نظام بودند حالا خود این‌ها با هم رقیب شدند این‌ها که همه در یک ردیف بودند شدند دو طرف با هم درگیر هستند. این یک تحلیل. این معنی‌اش این است که نظام دچار فروپاشی شده و دارد به سمت فروپاشی می‌رود و انسجام خود را از دست داده است! یک تحلیل دیگر از آن طرف می‌گویند این نظام این‌قدر شیطان است که تمام مخالفین اصلی خودش را با رأی مردم و با این شیوه کنار گذاشته و کل منازعاتی که می‌تواند علیه کل اپوزوسیون داشته باشد همه این‌ها را آورده بین خودشان تقسیم کار کردند دارند مدیریت می‌کنند عجب زنگ‌اند. ببینید یک اتفاق افتاده، آن‌هایی که دهه 60 یک چیزی می‌گفتند حالا بعضی‌هایشان خلاف آن را می‌گویند. یک وقت می‌گویید و نظام شکاف برداشت، همان حرفی که ضد نظام و ضد انقلابیون می‌گفتند حالا بخشی از سران خود نظام هم می‌گویند. دارد سقوط می‌کند. یک وقت می‌گویید که این‌قدر سیستم طراحی خوبی کرده که کل مخالفین‌شان را بیرون ریخته و به روش دموکراتیک چنانکه در رسانه‌های دشمن می گویند دارند مردم را بازی می‌دهند یک بازی درست کردند چپ و راست و اصلاح‌طلب و اصولگرا، همه‌شان هم خودشان هستند، همه‌شان با هم رفیق هستند خودشان هستند ولیکن همه حرف‌های تند را از دو طرف می‌زنند و جامعه را تخلیه می‌کنند اشباع می‌کنند آخرش هم نظام دست خودشان است و دموکراتیک هم هست یعنی رأی مردم را دارند کار خودشان را هم پیش می‌برند. خب این هم یک تفسیر. هنوز دوتا تفسیر دیگر هم می‌شود. خب شما ببینید این که یک اتفاق دارد می‌افتد چطوری و از چه زاویه‌ای داریم نگاه می‌کنیم؟ واقعی این کدام است؟ تو چطوری می‌گویی؟ مخاطب چه برداشت می‌کند؟ بعد چه نتیجه‌ای می‌خواهی بگیری؟ همه این‌ها همان چیزهایی است که به آن استراتژی رسانه می‌گویند. تاکتیک، زاویه نگاه، یک وقت می‌گویید ما آمدیم توی اتاق دیدیم همه دارند حرف می‌زنند گوش می‌کنند، یک عده دوربین دست‌شان است، یک عده آب دستشان است، یک عده خودکار. بله این ماده خام است. این خبر نیست. حالا همین را شما از 5 زاویه نگاه کن، همین جلسه را از 5 زاویه نگاه کن، 5 تا خبر تهیه کن که یکی آن راستِ دروغ است. راستِ دروغ چیست؟ این که اجزاء گزاره راست بوده ولی نتیجه‌ای که گرفتی و نوع ترکیب این اجزاء دروغ است. مثلاً یک کسی یک لحظه دستش را گذاشته آنجا برداشته، همان لحظه عکس برداری که اسم آن را شکار لحظه‌ها می‌گذارند. این شکار لحظه‌ها یک بخشی‌اش هنرمندانه است اغلبش خیانت به واقعیت است. شکار لحظه‌ها چیست؟ مگر فرد دارد در لحظه زندگی می‌کند؟ بعد بگویید که این عکس را دیدید فلانی این‌طوری کرد؟ یا دستش در بینی‌اش بود؟ این به این معناست که مخالف این حرف بوده دارد طعنه می‌زند. یا بگوید برو حال داری این‌ها چیه می‌گویی خواب‌مان گرفت و... اصلاً لازم نیست الآن خبر تنظیم شود با همین دوربین 20تا عکس از این جلسه گرفته شود 20تا پیام متفاوت از این جلسه می‌توان داد. یعنی ذهن رسانه‌ای و زبان رسانه‌ای فوق‌العاده دقیق شده است. هیچ وقت در طول تاریخ، رسانه به این شکل که نبود. خب حالا می‌شود با ذات رسانه می‌سازد که رسانه این تاکتیک‌ها را بفهمد و وارد این قضایا بشود؟ قدرت انفجاری کلمات را واژه‌ها را بشناسد؟ در عین حال، تقوا را هم بتواند رعایت کند، رسانه اسلامی و دینی باشد؟ بله. چون آخرش راجع به همین رسانه و ژورنالیزم هم می‌گویند که ذات ژورنالیزم در غرب بوده و اومانیزم بوده، بنابراین ژورنالیست صادق مثل کوسه ریش‌پهن است. ژورنالیست صادق اصلاً معنا ندارد اگر ژورنالیزم بخواهد صادق باشد جذبه ندارد. مخاطب ندارد. باید یک زهرماری در آن باشد تا مخاطب داشته باشد. می‌گفتند بعضی روضه‌خوان‌ها بلد نبودند درست روضه بخوانند و مخاطب‌شان را نمی‌توانستند گریه بیندازند بعد آقای مطهری می‌گوید که در یک روستایی چراغ‌ها را خاموش کرده بودند بعد دیدیم دادهای عجیبی آن وسط می‌زنند. گفتیم عجب! این خوب می‌خواند. بعد که چراغ‌ها روشن شد دیدیم سروکله سه- چهار نفر شکسته خونی است گفت یکی از آن پشت سنگ توی سر این‌ها می‌زده که اقلاً گریه نمی‌کنید سنگ بزن.

خب حالا در حوزه ژورنالیزم بگویند که آقا واقعاً می‌شود؟ چنانکه در حوزه سینما گفتند که گفتند ذات سینما بر اساس غفلت است بنابراین سینمای جدای از فحشا و خشونت نمی‌شود، یا سینما می‌خواهی این‌ها هم جزو آن است یا نمی‌خواهی ... خب این حرف غلط بود. امام(ره) و انقلاب آمد همین را بگوید که تمدن‌سازی با همه این ابزار و لوازم امروزی‌اش، اما در ذیل ارزش‌ها و روش‌ها و اهداف الهی. امام(ره) گفت ما با سینما مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم. این حرف پیام مهمی داشت یعنی سینما ذاتاً با فحشا گره نخورده و از فحشاء قابل تفکیک است. ژورنالیست غفلت است! نه؛ مثل این که بگویی می‌توانی توی بازار و اقتصاد بروی رشوه نگیری؟ گران نفروشی؟ بعد هم ورشکست نشوی؟ بله می‌شود. آقا می‌شود کسی در سیاست برود پدرسوخته نباشد؟ دروغ نگوید؟ شایعه درست نکند و وعده دروغ ندهد؟ بله می‌شود. اصلاً امیرالمؤمنین حجت خداست آمد ظهور کرد که بگوید می‌شود. اصلاً فرق مؤمن و کافر، تمدن دینی و کفر همین است که ما به همه عرصه‌ها وارد می‌شویم رسانه، ژرونالیست منتهی با رعایت مسائل. می‌توانی رسانه باشی و آبروی افرادی را به دروغ نبری. توهین نکنی. مثلاً یک کسی بگوید آقا این که گفتند اخلاق انبیاء، این اخلاق شخصی است، در مسائل زندگی خصوصی‌ات دروغ نکن، غیبت نکن. در عالم رسانه یعنی چه غیبت نکن؟ دروغ در رسانه نگو، مگر می‌شود دروغ نگویی و مخاطب داشته باشی؟ خب تمام دعوا سر همین است. اصلاً انقلاب سر همین است. انقلاب گفت پارلمان، ریاست جمهوری، انتخابات، شورا، بانک، مالیات، همه این‌ها به مدل درست و انسانی و اسلامی‌اش. تا جایی که می‌توانید. خب ژورنالیزم هم یک بحث است.

این را یک تذکر بدهم چون معمولاً بچه مسلمان‌های ما در عرصه تکنولوژی رسانه، تلقی‌شان این است که ما انگار در این عرصه، بدهکاریم! عقب مانده‌ایم! و این کار دیگرانی بود و در یک تمدن غیر دینی، چون رسانه، از همان اول صنعت تولید کاغذ و چاپ بگیر تا امروز فضای مجازی و... چون این‌ها در یک تمدن غیر اسلامی و غیر دینی شکل گرفته، انگار ما این وسط منفعل هستیم ما مدام باید کپی برداریم ما خلاصه بدهکاریم! ما این‌جا مستأجریم مالک آن‌ها هستند بعضی جاها این نتیجه را جلوتر رفتند، می‌گویند چون این‌طوری بوده و در یک بستر غیر دینی این‌ها تشکیل شده، اصلاً نمی‌شود دینی‌اش کرد. چون مبنای آن تفکر اومانیستی و سکولار، تصرف در عالم بوده و تغییر مسائل بوده است و تکنولوژی ابزار مادی آن است ایدئولوژی هم ابزار نرم‌افزاری آن است یعنی نرم‌افزار آن را با ایدئولوژی‌های مادی بشری ساختند سخت‌افزار آن را هم با تکنولوژی‌های مادی ساختند. بنابراین همه این‌ها سروته یک کرباس است. به ما چه! ما این وسط همیشه باید در حد اکل میته، اضطرار و حداقلی و یک حالت دفاعی و انفعالی باشیم. اصل این مسئله را بدانید در حوزه سینما هم این بحث هست در حوزه رسانه هم هست. توجه داشته باشید حداقل دوتا اشکال به این مسئله وارد است یک این است که این تاریخی که برای صنعت فرهنگ ذکر می‌کنند تاریخ دروغی است که توی ذهن خیلی‌ها رفته، و یکی از مصیبت‌ها این است که این را به خودمان حالی کنیم که اصلاً شروع تمام آنچه که به نام تکنولوژی رسانه می‌گویید همه در تمدن اسلامی اتفاق افتاده است. دوم این که حتی اگر در یک تمدن غیر اسلامی اتفاق بیفتد لزوماً معنی‌اش این نیست که تکنولوژی از ایدئولوژی قابل تفکیک نیست. لزوماً این‌طور نیست حالا اگر تو جایی را پیدا کردی و گفتی یک تکنیک رسانه‌ای هست که این با ارزش‌های اسلامی قابل جمع نیست. ما اولاً می‌پرسیم چه تکنیکی است توضیح بدهید. تکنیک‌های سینمایی با اخلاق اسلامی نمی‌سازد! تکنیک‌های سینمایی چیست بگو تا ببینم می‌سازد یا نمی‌سازد؟ یک وقتی می‌گویید یک تکنیک در عرصه روزنامه و ژورنالیزم و سینما هست یا فضای مجازی هست که به وضوح ببین با این حکم اسلامی نمی‌سازد چون تکنیک که می‌گوید منظورش این است که تکنیک بزرگ‌نمایی و کوچک‌نمایی است. کارتن؛ کاریکاتور؛ دماغ یکی را بزرگتر از واقع نشان می‌دهی و چشمش کوچکتر. این الآن حلال است یا حرام است؟ همه این‌ها جای بحث دارد. بخشی‌اش حلال است و بخشی‌اش حرام است. بسته به پروژه‌ای که تو داری تعقیب می‌کنی و پیامی که مخاطب دارد دریافت می‌کند. ببینید یک وقت یک کسی واقعاً دماغش بزرگ است و صورتش یک جوری است این را در کایکاتور بکنی این حرام است. مبالغه کنی چون مسخره کردن کسی است. یک وقت تو در حدی این کار را می‌کنی که مخاطب بشناسد تو راجع به چه کسی داری حرف می‌زنی؟ نه در این حد که مسخره کند و خنده‌اش بگیرد. بعد اتفاقاً دماغ کسی را باید بزرگ بکشی که می‌خواهی بگویی این مثل پینوکیو دروغگو است نه آن کسی که واقعاً از نظر تو مشکل دماغ دارد. زبان یک کسی را بلن بکش که می‌خواهی بگویی یک خصلت منفی اخلاقی در او هست. می‌خواهی بگویی زبان دراز است. یعنی حتی کاریکاتور و طنز. چه چیزی را داری مسخره می‌کنی؟ یک انسان را داری مسخره می‌کنی؟ این خلاف شرع است. یک مفهوم ضد ارزشی را داری مسخره می‌کنی؟ یک منکر را داری مسخره می‌کنی؟ این ارزش است. این اسلامی است. بنابراین ما فیلم کمدی اسلامی و غیر اسلامی داریم. طنز اسلامی و غیر اسلامی داریم. تراژدی. فیلم جنگی اسلامی و غیر اسلامی داریم. فیلم حتی تخیّلی. اسلامی و غیر اسلامی داریم چون مخاطب می‌فهمد. شما دارید یک گزارش تخیّلی می‌نویسید مخاطب باید بفهمد این تخیّل است نه گزارش یک واقعیت. اگر این را نفهمد داری دروغ می‌گویی، حرام است و کذب است. اما اگر بفهمد شما این‌جا در مقام اخبار نیستی، در مقام انشایی. داری یک چیزی را تولید می‌کنی و می‌خواهی به مخاطب یک مفهومی را برساند. انشاء که راست و دروغ ندارد. راست و دروغ، کذب و صدق برای خبر است نه برای انشاء. حالا پس ما در انشاء نه صادقیم نه کاذب. بله؟ در خبر صادق و کاذبیم. جواب: در انشاء هم به مفهوم اخلاقی شما صادق و کاذب هستی. چرا؟ چون آن تصویری که داری می‌دهی، گزارشی که داری می‌دهی، فرض کنید گزارش تخیلی است اول آن هم نوشتی، گزارش تخیلی. نوشتی دروغ نیست اما همین گزارش تخیلی تو دارد یک تصویری از هندسه واقعی بیرونی ارائه می‌دهد که واقعی نیست دروغ است. تهمت داری می‌زنی. گزارش تو را فهمید خیالی است و این‌ها مطابق با واقع لازم نیست باشد، اما نتیجه کلی که گزارش تو می‌دهد دروغ است. تو داری یک چیزی را به یک جریانی یا شخصی نسبت می‌دهی که این در او نیست یا یک چیزی را نفی می‌کنی که در او هست. بنابراین ما در خبر، صدق و کذب مضمونی داریم و صادق و کاذب بودن اخلاقی. در انشاء، صدق و کذب خبری نداریم اما صادق و کاذب بودن را باز هم داریم. ضمن این که روزنامه‌نگار یا رسانه‌ای صادق بودن که به هیچ کس تهمت نزنیم، توهین نکنیم، مسخره نکنی، دروغ نگویی، ترویج فحشا نکنی، امر به منکر نکنی، نهی از معروف نکنی، بلکه امر به معروف و نهی از منکر کنی، جامعه را از حقایق و حقوق آگاه کنی، مسائل اجتماعی را رعایت کنی، همه توطئه‌های بیرونی را حواس‌تان باشد، دسته‌بندی‌های داخلی را حواس‌تان باشد، همه این‌ها را بخواهی رعایت کنی معلوم است خیلی سخت است پس روزنامه‌نگار مسلمان بودن خیلی سخت است و به همین دلیل خیلی باارزش است. و خبر چه کارها می‌کند. «نبأ». قرآن می‌فرماید: «إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ...» وقتی دیدید یک آدم فاسقی خبری آورد زود ترتیب اثر نده «فَتَبَیَّنُوا...» قضیه همین ولید بود، آمد به پیامبر(ص) گزارش داد که فلان قبیله که بیعت کردند و پیمان‌نامه بستند زیر آن زدند خیانت کردند! و خالدبن‌ولید هم که فرمانده تیمی بود که برود آن‌ها را کنترل کند، زود بدون تحقیق و با بعضی از اغراض دیگر، زود وارد عمل شد که این قبیله خیانت کرده و با دشمن می‌خواهند براندازی کنند و... شروع کرد یک عده را کشت، بعد آیه نازل شد که وقتی یک آدم فاسدی که او را می‌شناسید یعنی امروز بگو یک رسانه فاسق، رسانه‌های خارج که در داخل و خارج بارها دروغ گفتند و می‌گویند، وقتی او دارد یک گزارشی را می‌دهد «فَتَبَیَّنُوا...» باید اول مطمئن شوید چه اتفاقی افتاده؟ اصلاً این اتفاق افتاده یا نه؟ دوم چه اتفاقی افتاده؟ سوم، چرا این اتفاق افتاده؟ چهارم، چطوری این اتفاقی افتاده؟ پنجم، چه نتایجی این اتفاق افتاده، ‌خب همه این‌ها را باید ببینیم معلوم است که سخت است. رسانه مسلمان باید به این‌ها توجه داشته باشد. بعد بگوید این خبر را من الآن پخش کنم چه فایده‌ای به حال این جامعه دارد و چه ضرری دارد؟ چطوری نشر کنم؟ معلوم است به حقوق، به اخلاق، به استراتژی، به رقیب، به دشمن، به همه این‌ها توجه داشتن سخت است. خب در کار بازار هم، یک آدم بازاری سالم باشی آن هم سخت است این مربوط به ذات ژورنالیزم نیست این مربوط به ذات دنیاست. سخت است آدم برود توی عالم سیاست و پاک بماند. سخت است آدم برود توی اقتصاد و معامله‌های بزرگ و سالم بماند. سخت است آدم برود توی حوزه مالیات و بیمه و واردات و صادرات پاک و سالم بماند و وسوسه نشود. سخت است انسان با ناموس مردم در ارتباط باشد و خیانت نکند. سخت است کسی چه و چه. خب معلوم است همه جا سخت است. خب این هم سخت است که آدم در حوزه رسانه وارد شود با این پیچیدگی‌هایش سالم بماند. سخت است بروی در سینما و فضای مجازی دچار انواع و اقسام مشکلات نشوی. حتماً سخت است. جهاد اکبر، جهاد با نفس می‌خواهد. ریاضت می‌خواهد. رشد روحی و اخلاقی می‌خواهد لازم است اما کافی نیست رشد علمی می‌خواهد. باید آموزش ببینیم. برای چه گاهی می‌بینید یک رسانه دشمن از خارج و داخل، کل فضای داخل ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد و ما گاهی با یک عالمه پول و آدم و امکانات، این قضیه را درست نمی‌توانیم پوشش دهیم. حالا پول زیاد هم نیست، حضرت عباسی بیشتر نیروهای انقلاب مظلوم هستند ولی همه تلاش‌هایش را می‌کند یک قضیه را درست به افکار عمومی منتقل کند نمی‌تواند! حق قلب می‌شود و این نمی‌تواند درست دفاع کند.

رسانه، در نگاه اسلامی چه کارهایی می‌تواند انجام بدهد؟ راجع به حزب هم همین بحث است. بعضی‌ها می‌گویند حزب، اصلاً با نظام دینی سازگار است یا سازگار نیست؟ چه حزبی با چه کارکردی؟ بعضی‌هایش سازگار است و بعضی‌هایش سازگار نیست. اگر احزابی مبانی فکری‌اش غلط است و هدف آن اصالتاً فقط کسب قدرت است انتقال قدرت و ثروت است مسابقه ثروت و قدرت است، روش آن دروغ گفتن، عوامفریبی، ایجاد تفرقه و... است این حزب منفی و حرام است. اما اگر احزابی پیدا بشوند و باشند که نیروها را آموزش بدهد، انتشار آگاهی، کادرسازی، تربیت نیرو، امر به معروف و نهی از منکر، حضور در عرصه‌های اجتماعی، افشاء توطئه‌ها، کادرسازی برای حکومت در مسیر حق و رقابت سالم هم معنی دارد. کسی نگفته هرنوع رقابت و مسابقه مادی است، نخیر. مسابقات ورزشی بود پیامبر(ص) شرکت می‌کرد. پیامبر(ص) مسابقات اسب‌سواری، شترسواری، کشتی شرکت کردند همه بُرده و هم باخته! در یک مسابقة شتر‌سواری ایشان دوم شد منتها خیلی نزدیک بود، داور گفت پیامبر اول شده! پیامبر(ص) فرمودند من خودم می‌فهمم که دوم شدم چطور می‌گویی اول شده؟ سروگردن شتر این زودتر رسید. پیامبر(ص) نمی‌گفت ورزش نکنید، نخندید، تفریح نکنید. می‌گفت همه این کارها را بکنید منتهی با مبانی و اهداف الهی. مسابقه وزنه‌برداری می‌گذاشت می‌گفت فلانی قهرمان شد آخرش هم می‌گفت ولی می‌دانی چه کسی از تو قهرمان‌تر است کسی که خودش را مدیریت و کنترل کند. او از تو قهرمان‌تر است. ما می‌توانیم بین خبرنگاران و روزنامه‌نگاران مسابقه داشته باشیم در حوزه هنر و رسانه، مسابقه و رقابت. چهارتا خبرگزاری باشند در انواع مهارت‌هایشان با هم رقابت کنند. سرمقاله این، عکس این، گزارش این، کدام بهتر بود؟ کدام دقیق‌تر بود؟ عالمانه‌تر بود؟ مؤثرتر بود؟ این که به موقع کجا حاضر باشیم یک مرتبه سرنوشت یک جامعه عوض می‌شود. به شما بگویم رسانه‌ها اگر یک جایی سکوت کنند و یک جایی حرف بزنند سرنوشت جامعه عوض می‌شود. ما در همین تاریخ ایران، در همین صد سال، یک مقاطعی داشتیم که فقط یک رسانه و روزنامه داشت، مخاطب داشت، هنرمند بود و به موقع موضع درست می‌گرفت سرنوشت ایران عوض می‌شد. نبود. یک حرفی باید همان لحظه گفته می‌شد هیچ کس نبود که بگوید و نگفت! یا گفت ضعیف گفت و شنیده نشد! این‌قدر مهم است. حالا راجع به حزب هم می‌گوییم. حزب مفید داریم، حزب مضرّ داریم. راجع به رسانه هم همین است. فضای مجازی، سایت، سینما، تئاتر، گرافیک، مجسمه‌سازی، همه‌اش همین است همه این‌ها حق و باطل دارد. اگر در این حوزه، یک رسانه‌ای تعلیمی است و یک ابزاری برای گسترش آگاهی‌هاست، جامعه را آموزش بدهد و با مفاهیم اسلامی و انسانی و اخلاقی و حقوق و حقیقت و فضلیت آشنا کند، تهدیدها و فرصت‌ها را به موقع به جامعه بگوید، اتفاقاتی که در جامعه دارد می‌افتد در اقتصاد آن، در سیاست خارجی‌اش، در فرهنگش، این‌ها را به موقع و دقیق به مردم منتقل کند، خطرها را به موقع کشف کند و آژیر خطر بکشد، نقاط مثبت آن جامعه را به مردم یادآوری کند و مردم را امیدوار کند نگذارد این‌ها مردد و مأیوس بشوند و وا بدهند. اگر یک جامعه‌ای به خودش گفت ما می‌توانیم واقعاً خواهد توانست. اگر گفت نمی‌توانیم واقعاً نخواهد توانست. رسانه است که می‌تواند درست به مردم منتقل کند که آقا می‌توانید یا نمی‌توانید؟ رسانه می‌تواند یک جامعه را ذلیل بار بیاورد یا عزیز. هوشمند یا خرفت؟ شجاع یا ترسو؟ آگاه یا احمق؟ ضد ظلم یا دیکتاتورپذیر؟ رسانه این‌قدر نقش دارد اگر این‌جا درست عمل کند رسانه اسلامی می‌شود. بصیرت به جامعه بدهد، آگاهی بدهد، تحلیل بدهد. شما می‌دانید اگر در 28 مرداد 1332 مردم آگاهی داشتند اتفاقات دیگری کلاً می‌افتاد. یک جامعه‌ای پیش آمد که کم‌کم انقلابیون و مسلمانان و آن‌هایی که در صحنه بودند مأیوس شدند بعد کم‌کم به همدیگر مأیوس شدند بعد احساس کردند ما نمی‌توانیم هیچ غلطی بکنیم! به این نتیجه رسیدند. بعد بی‌اعتماد شدند یک عده گفتند مصدق خائن است. یک عده گفتند کاشانی دروغگو است. یک عده گفتند نواب افراطی است. یک مرتبه شکاف و تردید نسبت به هم، بعد دشمنی و رقابت، بعد این که ما ضعیفیم و نمی‌توانیم. از پدربزرگ‌ها و پدران‌تان بپرسید آن‌هایی که بودند، بعد مردم صبح آمدند توی خیابان گفتند درود بر مصدق! بعدازظهر یک جمعیت دیگر آمد گفت جاوید شاه! درود بر شاه! تمام شد. اصلاً 28 مرداد به یک معنای واقعی یک کودتای بزرگی نبود. خود آمریکایی‌ها تعجب کردند گفتند ما یک سرمایه‌گذاری خیلی کمی کردیم، باور نمی‌کردیم پیروز بشود. یک کودتاچه بود! ولی پیروز شد. برای این که مردم آگاهی و اراده جمعی‌شان را از دست دادند. همان مردمی که 30 تیر شاه را مجبور کردند که نخست‌وزیرش را کنار بگذارد و مصدق را برگرداند همان مردمی که 25 مرداد کاری شد که شاه در رفت همان مردم در 28 مرداد، دوباره شاه پیروز شد و برگشت. همین مردم ساکت و آرام بودند. چرا؟ چون آگاهی کم بود. واقعاً نمی‌دانستند که الآن باید چه کار کنند؟ الآن ما باید چه کار کنیم؟ رسانه خیلی نقش مهمی دارد. و لذا نظام سرمایه‌داری با دولار دو چیز در جوامع می‌سازد: یک) رسانه و دوم) حزب و سوم) ارتش، میلیتاریزم. و با این‌ها کنترل می‌کند. انقلاب اسلامی بساط این‌ها را بهم ریخته است. دیگر حالا جهان اسلام قابل کنترل نیست اوضاع بهم ریخته است.

پس یکی تعلیم و نشر آگاهی‌ها. ایجاد اراده در جامعه که حرکت کن. این کار درست است این کار غلط است. الآن باید بیایی توی خیابان. امام(ره) اگر 21 بهمن فتوا و حکم نداده بود که روز حکومت نظامی اعلام شد گفتند از چهار بعدازظهر هیچ کس نباید بیرون بیاید، امام(ره) گفت همه توی خیابان‌ها بیایید. آن موقع رسانه که نبود، بلندگو روی وانت توی ماشین‌ها گذاشته بودند خیابان به خیابان رسانه‌های مردمی، پشت بلندگوها می‌گفتند مردم بریزید بیرون. اگر توی خانه‌ها رفته بودند ممکن بود آن روز در تهران ده هزار نفر، 20 هزار نفر کشته و تیرباران بشوند، و بخش دیگر از مردم نیامدند. بعد هم بروند امام را بازداشت کنند همان کار که قبلاً شده بوده، یک لحظات خاصی است که اگر رسانه درست داشته باشیم با مردم حرف بزند، یا حتی روی نخبگان تأثیر بگذارد، حتی روی حاکمان تأثیر می‌گذارد.

به نظر شما چرا حاکمان همه جای دنیا، ایران هم همین‌طور است صبح به صبح تمام سایت‌ها را نگاه می‌کنند موافق و مخالف؟ برای چی؟ برای این که حساب می‌برند. الآن همه مقامات درست، نادرست، ایران، غیر ایران، همه جا این‌طوری‌اند. اول صبح، یک گزارشی برایشان می‌اید که فلان سایت‌ها خبرگزاری‌ها، داخلی، خارجی‌ها، ماهواره‌ها و شبکه‌ها چه گفتند؟ مخصوصاً راجع من چه گفتند؟ آن شخص می‌گوید راجع من چه گفتند؟ خب برای این‌ها مهم است و در کارهایشان هم تأثیر دارد. وقتی نگاه کنی یک رسانه‌ای قوی، دقیق، منصف، اثرگذار دارد حرف می‌زند حساب می‌کند و دست و پایش را جمع می‌کند. مگر دیکتاتوری کنند و تعطیل کنند و ببندند. ولی وقتی طرف می‌بیند رسانه مونگول است! اصلاً نمی‌فهمد کجا را باید بزند؟ چطوری بزند؟ باید چه بگوید؟ اصلاً قضیه را نفهمیده، او خوشحال هم می‌شود می‌گوید یک کمکی به این‌ها بکنید این‌ها خوب هستند!

جهت‌گیری عملی در جامعه ایجاد کردن؛ جامعه‌سازی و نهادسازی، نقد و نظارت، همان چیزی که در تعبیر اسلامی امر به معروف و نهی از منکر می‌گویند. رسانه، بزرگترین ابزار امر به معروف و نهی از منکر، یعنی نقد و نظاره است. شما دقت کردید پرونده‌هایی که تشکیل می‌شود وقتی رسانه‌ای نیست یک جور برخورد می‌شود وقتی رسانه‌ای می‌شود همین دستگاه قضایی یک جور دیگر برخورد می‌کند! در حالی که عدل اسلامی که این نیست. عدل اسلامی یعنی چه پرونده رسانه‌ای بشود چه نشود شما باید عدالت را اجرا کنی. ولی حتی این‌ها هم حواس‌شان هست یک مرتبه یک پرونده‌ای در یک شهرستانی رسانه‌ای بشود آی فلان‌جا فلان کار شد! همه وسط می‌آیند می‌گویند آبروی قوه در خطر است، می‌گویند زود زود، قاضی‌اش کیست؟ پرونده را بفرستید تهران ببینیم چیست؟ این هم ببیند او هم ببیند. حالا اگر پرونده‌ای باشد صد برابر این در آن ظلمی شده باشد ولی رسانه‌ای نشود آقا قانون است طبق مسیر قانونی‌اش پیش برود. این‌ها خوب هستند نمی‌خواهم بگویم که فلان، این‌ها خوب هستند عادل‌اند. عادلی‌شان این‌طوری است یعنی رسانه این‌قدر اثر دارد. شما فکر می‌کنید اگر اختلاس یا رشوه‌ای را از رسانه، همان اوایل وقتی که فهمیدند درست اخطار کند بعداً این اتفاق می‌افتد؟ اگر بعضی از مسیرهای غلط در حوزه مدیریت اقتصاد بانکی یا مسائل مختلفی یا سیاست خارجی یا... همان اولی که دارد زاویه باز می‌شود و دارد می‌رود اگر رسانه‌های هوشیار قوی و شجاع عاقل این را به موقع و موضع بگیرد، فکر می‌کنید این فساد پیش می‌رود؟ یا علنی پیش می‌رود؟ یا آسان پیش می‌رود؟ حداقل در مسیر آن اخلال ایجاد کند. بنابراین تحقیق رسانه‌ای و سؤال و جواب که کشف کند و شفاف‌سازی کند مسائلی را که مقدمه یک آگاهی و مبارزه با جهل و تحلیل غفط بشوند یا مقدمه بشود برای یک امر به معروف و نهی از منکر. نوع سؤالاتی که یک مرتبه یک رسانه درست به موقع، چه سؤالاتی را در جامعه مطرح کند؟ اصلاً یک مرتبه می‌بینید جهت‌گیری احزاب عوض می‌شود، جهت‌گیری رسانه ملی عوض می‌شود، جهت گیری مسئولین عوض می‌شود. چرا؟ چون تو در لحظه مناسب، سؤال مناسب را مطرح کردی. این البته عقل می‌خواهد، سواد رسانه‌ای می‌خواهد، سواد دینی می‌خواهد، شجاعت می‌خواهد، مهارت می‌خواهد، ولی می‌توانی تغییر بدهی. یک رسانه می‌تواند با طرح سؤال، مخالف و موافق را، بی‌طرف را، به همه جهت بدهد. مدام سؤال را تکرار کن، جواب نمی‌دهند بگو جواب ندادید سؤال ما این بود. خب این‌ها نشان می‌دهد اثر و کارکرد رسانه را.

کار دیگری که رسانه در جامعه می‌کند مسئله بسیج نیروها در لحظه خطر و تهدید است. یا بهم زدن سازماندهی بسیج مخالف، نگذارید منسجم کند. یعنی وقتی می‌بینید دارد شعار حق و باطل می‌دهد و با فریب افکار عمومی دارد یک جمعی را در برابر جبهه حق بسیج می‌کند، یک رسانه دقیق که قدرت کلمات را فهمیده، سرش می‌شود، سواد رسانه‌ای دارد می‌تواند به موقع، آن تجمع دشمن را زیر آتش رسانه‌ای قرار بدهد و پراکنده‌شان کند با طرح 5تا سؤال درست. با ارائه 3 تا مقاله یا تحلیل درست. با زیر سؤال بردن 4تا از شعارهای نادرست که این شعاری که جنابعالی می‌دهید معنی‌اش چیست؟ این شعار با این شعار که تناقض دارد جواب این حرفتان درست است جواب این حرف‌تان غلط است جوابش این است آن بخش دیگر این حرف‌تان درست است قبول می‌کنیم اما نتیجه‌اش این نیست که تو گفتی. خیلی مهم است.

ما در حوزه رسانه اسلامی حداقل در 10- 12تا زاویه باید فکر کنیم و بنویسیم، بخوانیم، بحث کنیم، بگوییم آموزش ببینیم.

یکی بحث معرفت‌شناسی رسانه است و بعد رسیدن به این که آیا ما در عرصه رسانه اصلا مبنای کارمان این است که حقیقت چیست؟ یا سؤال این است که ما چه حقیقتی را می‌سازیم؟ ما باید تعیین کنیم که حقیقت چیست؟ ما کشف نمی‌کنیم حقیقت چیست؟ ما تعیین می‌کنیم و تصمیم می‌گیریم که حقیقت چیست؟

در حوزه اخلاق رسانه یک عالمه بحث است. واقعاً تهمت و دروغ و مسخره کردن و آبروریزی که می‌گویند در اخلاق اسلامی حرام است، در سطح رسانه و افکار عمومی هم این‌ها حرام است؟ اگر حرام است پس رسانه چطوری جریان‌سازی کند و یک جریان‌هایی را خراب کند؟ بالاخره تو باید یک نهی از منکر، تخریب یک مبانی و یک سنگرهایی که به تخریب یک افرادی منجر می‌شود و تأیید یک طرف. آیا همه جا می‌شود منصفانه رفتار کرد؟ خب این‌ها خیلی مهم است. بعضی‌ها واقعاً فکر می‌کنند نمی‌شود. شما به خیال‌تان وقتی "ماکیاول" آمد گفت اخلاق را از سیاست تفکیک می‌کنیم، آمد گفت اخلاق، چیز بدی است؟ نه؛ گفت ما دوتا اخلاق داریم. – گوش کنید – گفت ما دوتا اخلاق داریم: اخلاق شخصی، در حوزه شخصی خوب است که دروغ نگو، کلاهبرداری نکن و... اما یک اخلاق سیاسی داریم در حوزه امور پابلیک، آن یک معیار دیگری دارد آن‌جا گاهی دروغ خوب است، آن‌جا دروغ واجب است، کینه خوب است، نقشه‌کشی چیز خوبی است، آبرو بردن چیز خوبی است، و الا آن هم اخلاقی است! حالا کسی بگوید ما اخلاقی هستیم اما اخلاق رسانه غیر از اخلاق شخصی است. خب حالا واقعاً اسلامی که می‌گوید در روابط شخصی می‌گوید غیبت نکن، حالا کسی بگوید آقا غیبت در رسانه یعنی چه؟ غیبت یعنی چی؟ که شیرین‌ترین کار است، شنیدم که کسانی هستند که غیبت نمی‌کنند ولی تا حالا کسی را ندیدم! من خودم هم همین کار را می‌کنم منتهی اسم‌های دیگری روی آن می‌گذارم! مثلاً در حوزه سیاست اسم آن را می‌گذارم تحلیل سیاسی! در حوزه مسائل خانوادگی اسمش را می‌گذاریم ارزیابی فامیل! در حوزه درس و بحث طلبگی که مثلاً دیدید در طلبه‌ها و دانشجوها رسم است می‌گویند فلانی، می‌گویند آن که بیسواد است! چون من باسوادم او بیسواد است، اسم این را می‌گذاریم ارزیابی علمی! بعضی از طلبه‌ها و فقها هست که به او می‌گویم مقاله و مطلب فلانی را دیدی؟ می‌گوید بیسواد است! فضل ندارد! می‌خواهد بگوید من باسوادم می‌گوید او بیسواد است. یعنی کلاً بی‌سواد است؟ یعنی 20 سال است در حوزه دارد کار می‌کند او بیسواد است؟ چون حرف‌های تو را قبول نداردو با تو مشکل دارد؟ در دانشگاه هم همین‌طور. ما با اساتید بزرگوار جلسات زیاد داریم که راجع به همدیگر می‌گویند. در یک رشته و در یک دانشکده و در یک هیئت علمی هستند جلوی هم، با هم گرم صحبت می‌کنند حالت چطور است خانواده چطور است؟ نیم ساعت حال و احوال می‌کنند بعد توی یک جلسه می‌گویند با فلانی که الحمدلله چاق‌سلامتی کردید ایشان در این مورد نظر دارند مقاله‌شان را دیدید؟ می‌گوید ایشان بی‌سواد است! خب حالا غیبت چیست؟ غیبت یعنی یک کسی را مطرح کنی و راجع به او بحث کنی که او امکان دفاع از خودش را ندارد. این غیبت است. در رسانه غیبت یعنی چه؟ یعنی شما حرفی را بزنید و اجازه و امکان دفاع از او را به او ندهی. جوابیه می‌فرستی منتشر نمی‌کنی، دستکاری‌اش می‌کنی، دیر منتشر می‌کنی. تهمت در حوزه فردی با در حوزه رسانه چه فرقی دارد؟ این افتراء است آن هم افتراء است. منتهی در حوزه شخصی افتراع محدود است پیش دو- سه نفر آبرویش می‌رود اما در حوزه اجتماعی یک مرتبه در کل جامعه طرف را بی‌آبرو می‌کنی. انتشار یک عکسی از یک شخص، از حریم خصوصی او، خب اینها خیانت است چه شخص این کار را بکند چه رسانه این کار را بکند. اگر گفتید فلانی دارد می‌اید هرچه می‌گوییم گوش نمی‌کند الآن می‌آید می‌رود رئیس یک جایی می‌شود این را باید افشا کنیم؟ آن یک بحث دیگری است. در مسائل غیر رسانه هم آن‌جا ممکن است شما وظایف دیگری پیدا کنی. مراتب امر به معروف، مراتب نهی از منکر.

بحث حقوق انسان‌ها در رسانه. حقوق نهادها، بحث فقه رسانه، بحث استراتژی رسانه. شما فرض کن حقوق و اخلاق اسلامی را رعایت می‌کنید ولی استراتژی نداری، کسی که تشکیلات درست می‌کند رسانه راه می‌اندازد ولی نمی‌داند اصلاً چه می‌خواهد؟ اصلاً برنامه‌ای ندارد تو پروژه نداری، خب از تو استفاده می‌کنند تو از چیزی استفاده نمی‌کنی، تو مصرف می‌شوی. علاوه بر استراتژی، تاکتیک، رسانه‌ای که در هر عرصه‌ای، ‌ورزش، خانواده، سیاست، هنر، سینما، استراتژی و تاکتیک‌های این‌ها چیست؟ تاکتیک‌ها به مشروع و نامشروع تقسیم می‌شوند. البته بسته نه به ذات خود آن تاکتیک، بلکه بسته به آثار اخلاقی و بیرونی آن، اثرش این است که تو داری حق و ناحق می‌کنی، داری هتک حیثیت می‌کنی، داری یک کسی را بی‌خودی پروبال می‌دهی، آبرو می‌دهی، در حالی که طرف، اصلاً در این اندازه‌ها نیست. چهره‌سازی هم ما دو جور داریم، چهره‌سازی مشروع و نامشروع. تحلیل، تفسیر، همه این‌ها به اخلاقی و غیر اخلاقی تقسیم می‌شود.

بحث حقیقت و مجاز در رسانه. بحث راست و دروغ. بحث اهمیت و عدم اهمیت. چی مهم‌تر است؟ بحث گزینش خود اخبار. کدام رسانه است که بگوید من همه اخبار همه حوادث را دارم و منتشر کردم؟ اصلاً چنین چیزی امکان ندارد. رسانه یعنی گزینش. رسانه‌ای که گزینش نمی‌کند ما نداریم یعنی امکان ندارد. گزینش می‌کنیم اما این که گزینش منصفانه است یا نه؟ هدف آن چیست؟ روش آن اخلاقی است یا نه؟ این‌هاست که یک رسانه را اثرگذار می‌کند؛ و الا رسانه بدون گزینش مگر می‌شود؟ رسانه بدون گزینش یعنی کسی که در یک جا غایب است مخاطب غایب دقیقاً عین مخاطب حاضر باشد چنین چیزی امکان ندارد. تازه همین الآن شماها که این‌جا توی جلسه حاضرید مگر همه ما از همه اتفاقاتی که دارد این‌جا می‌افتد آگاهیم؟ این‌هایی که صندلی جلو نشستند اصلاً نمی‌دانند پشت سرشان چه خبر است؟ من هم پشت سر خودم را نمی‌بینم ممکن است یکی الآن این‌جا شکلک درمی‌آورد! بغل دستی‌ات را نمی‌بینی. هیچ کس بر این اتاق، از بین ماها بطور کامل اشراف ندارد هر کدام از ما از این‌جا برویم بخواهیم صادقانه گزارش کنیم قطعاً گزینش می‌کنیم چون نمی‌توانید نکنید آن وقت صحبت این است که این گزینش، چه نوع گزینشی است؟

بحث تفسیر خبر؛ آیا خبری که هیچ تفسیری همراه آن نباشد ما داریم؟ اگر داریم چقدر جاذبه دارد؟ یعنی سه تا خبر گزاری است حتی ممکن است یک خبر بدهند، یک جمله،‌ یک ماده، یک اطلاعات داشته باشند ولی لابلایش قبلش، بعدش، یک تفسیر خاصی از آن ارائه می‌دهد که این تفسیر جزئی از خبر می‌شود. تفسیر او جزئی از خبر می‌شود توی مخاطب فکر می‌کنی این هم خبر است.

مسئله روانشناسی رسانه است. بحث تکرار؛ شما یک حرف بی‌اهمیت را صد بار تکرار کن، مهم می‌شود. بعد فردا همه از هم می‌پرسند که خب قضیه چه شد؟ تا دیروز فهمیدیم این‌طوری شد فردا چه شد؟ دیدید یک کارهای الکی بعضی از رسانه‌های زرد مخصوصاً راه می‌اندازند فلان هنرپیشه یا خواننده با کی طلاق چهارمش را گرفت! یا فلان فوتبالیست سگش زاییده! بعد یک مرتبه این توی خبرها همین‌طور بیاید، دو روز، سه روز، چهار روز، خود من هم وقتی این را 4- 5 روز بخوانم بعد می‌گویم راستی این سگ چی شد الآن این کجاست چه شد؟ با فلانی ازدواج کرد طلاق گرفت نگرفت؟ الآن تمام ذهن من اینجاست که تا نفهمم اصلاً خوابم نمی‌رود باید بفهمم چه شد! خب یک حرف مزخرف و بی‌اهمیت را با تکرار می‌شود تکرار کرد به مهم‌ترین مسئله جامعه و عبور از کنار یک مسئله فوق‌العاده مهم، مهمترین مسئله را یک کار بی‌اهمیت می‌کند. مثلاً یک مرتبه می‌گوید در آفریقای مرکزی دیروز ده هزار نفر از گرسنگی مُردند! عجب! چایی بردار بیاور! چایی من سرد شده! خب خبر بعدی! عجب! اهمیت این خبر همین‌قدر بود؟ بعد می‌بینی خبر این که در دقیقه چند گل خورده و از چه زاویه‌ای؟ این خبر از آن خبر مهم‌تر می‌شود. اصلاً تکنیک رسانه‌های استکبار این است تا بتوانند بعضی از واقعیت‌ها را طبق گزینش... اصلاً خبرش را نمی‌دهد. اگر مجبور شد خبر را بدهد با تفسیر خودش می‌دهد که درست نتیجه، عکس خبر بشود. اگر آن را هم نتوانست بدهد مجبور شد، رقبای رسانه‌ای دارد نمی‌تواند درست از آب دربیاورد، این را لابلای صدتا خبر دیگر گم می‌کند. دیدید یک کسی می‌خواهد یک حرفی بزند، سه جور می‌شود این را ساکتش کرد، یکی این که دم دهانش را ببندید به او بگویند خفه شو حرف نزن! دوم، زورش نمی‌رسد طرف دارد حرف می‌زند می‌گوید تحریف کن می‌گوید آهان می‌دانی چه دارد می‌گوید دارد این قضیه را می‌گوید! علتش هم فلانی است! یک مرتبه می‌گوید برو یقه یکی دیگر را بگیر! خودش مسئول است ولی تحریف می‌کند. نوع سوم چیست؟ او دارد حرف می‌زند نمی‌تواند ساکتش کند و نه می‌تواند حرف او را تغییر بدهد چه کار می‌کند؟ به ده نفر دیگر می‌گوید همه با هم حرف بزنید! یک مرتبه 11 نفر دارند حرف می‌زنند یکی هم اوست، کی می‌فهمد که او چه می‌گوید؟ حا لا هرچه دلت می‌خواهد بگو. بعد مدیر جلسه می‌گوید آقا عدالت را رعایت بکنید، همه به نوبت! 11 نفرید هر کدام 30 ثانیه وقت دارید حرف‌هایتان را بزنید، بعد 5 نفر از این‌ها حرف می‌زنند بعد می‌گوید خب وقت شما هم تمام شد نفر بعدی، عدالت هم برقرار شد، 11 نفر بودند همه حرف‌هایشان را زدند هر کدام 30 ثانیه! بعد یکی خبرش این بود که چاه خانه‌مان گرفته مشکل داریم. یکی هم خبرش این است که ده هزار نفر از گرسنگی در آفریقای مرکزی مُردند! همه عدالت! 30 ثانیه حرف بزنید بروید. عجب! اگر عدالت این است چرا تو خبرها را گزینش می‌کنی؟ چرا این همه اتفاق در دنیا می‌افتد شما در رسانه‌هایتان نمی‌گذارید بیاید؟ پس یک راه خفه کردن رسانه این است که شلوغش کن!

رسم بود جلساتی که می‌خواستند بهم بزنند یکی در جلسه باشد که بگوید آی نمی‌گذاریم جلسه برگزار شود، این‌ها سفیر بودند، یک عده دیگر می‌آیند توی جلسه تا می‌خواهی حرف بزنی تند تند برایت کف می‌زنند! من یادم هست یک جلسه‌ای همین‌طوری در دهه 70 گرفتار شده بودم رفته بودم حرف بزنم تا می‌گفتم بسم‌الله الرحمن الرحیم، خب سلام عرض می‌کنیم، بعد دیدم 10- 20 نفر، معلوم بود سازماندهی شده توی جلسه آمده بودند نمی‌خواستند ما حرف بزنیم، دهه هفتاد، سال 79- 80 بود، دورانی بود که می‌گفتند دانستن حق همه است نمی‌گذاشتند ما حرف بزنیم بعد تا شروع می‌کردم 5 دقیقه حرف می‌زدم یک مرتبه همه با هم همین 10- 20 نفر کف می‌زدند. دیدید که جلسه وقتی 5 نفر کف می‌زنند بقیه هم خیال می‌کنند باید کف بزنند! همه همین‌طور الکی کف می‌زند. دو نفر می‌خندند بقیه هم هرهر می‌خندند اصلاً نفهمیدند چه گفته؟ به آن دو نفر اعتماد دارند! اصلاً کاری ندارند یک مرتبه هو کن! یک جلسه را 5 جای جلسه بنشینند همین‌طور با برنامه هو کنند. یک مرتبه همه می‌گفتند دیدی ملت فلانی را هو کردند. ملت نبود آقا، 5تا آدم بودند با همدیگر قرار گذاشته بودند آمده بودند 5 جای سالن نشسته بودند ملت کجا بود؟ یک اقلیت کوچکی هستند که دارند با برنامه کار می‌کنند. در حوزه رسانه این‌طوری است. یک اقلیت سازماندهی کوچک، طوری فضای افکار عمومی را خراب می‌کنند و جهت می‌دهند ما و شما هم باور می‌کنیم که ملت بودند. کدام ملت؟ اکثر ملت در تمام دنیا صدایشان اصلاً شنیده نمی‌شود.

یکی هم بحث اقتصاد رسانه است. مسئله سرمایه و سخت‌افزار. اقتصاد رسانه فوق‌العاده مهم است که چه کار کنید در حوزه تجارت سرمایه‌داری، ارزش‌های تجاری سرمایه‌داری نیفتد ولی در عین حال اداره شود باید اداره شود وگرنه وابسته می‌شود. اگر رسانه‌ای فقیر شد و نتوانست تأمین بشود این رسانه یا وابسته به سرمایه‌داران می‌شود یا وابسته به جناح‌های مختلف، دولت‌ها، حکومت‌ها، و دیگر نمی‌تواند از طرف مردم آزادانه امر به معروف و نهی از منکر بکند.

و این که کل و جزء کردن، اهداف مقطعی و اهداف نهایی در این مسائل چه و چگونه باشد؟

آن نکته‌ای که عرض کردم که راجع به صنعت فرهنگ و این که در چه تمدنی تولید شد؟ آن را من آخر عرایضم عرض کنم. در حوزه منابع ارتباط بحث می‌کنند که منبع ارتباطی، یک رسانه چطور روی مخاطب تأثیر می‌گذارد؟ که حالا طبق همین بحث‌های آموزش‌های آکادمیک و کلاسیک در حوزه رسانه و ارتباطات، کجاهایش به ارزشی و ضد ارزشی تقسیم می‌شود؟ آقا هنرمند ارزشی و غیر ارزشی نداریم. رسانه ارزشی و غیر ارزشی نداریم، همه رسانه‌ها همه درست هستند، واقعاً این‌طوری است؟ اصلاً در نظام ایدئولوژیک لیبرال، این‌ها رسانه‌ها را تقسیم نمی‌کنند به آن‌هایی که موافق ارزش‌های لیبرال و سرمایه‌داری هستند و آن‌هایی که مخالف هستند؟ یا شماها کاسه‌های داغ‌تر از آش هستید؟ اصلاً رسانه غیر ایدئولوژیکی در دنیا وجود ندارد. سینمای غیر ایدئولوژیکی وجود ندارد. ایدئولوژیک چیست؟ ایدئولوژی یعنی یک ارزش‌هایی دارم، منابعی برای ارزش‌ها، یک هدفی دارم و یک روش‌هایی متناسب با این ارزش‌ها دارم. مگر شما ندارید؟ ایدئولوژیک‌ترین سینمای جهان، سینمای هالیوود است کاملاً ایدئولوژیک است. از سینمای کمونیست‌ها ایدئولوژیک‌تر است. چون شوروی صریح می‌گفت ما ایدئولوژیک هستیم، این‌ها می‌گویند این‌ها ایدئولوژی نیست هنر است! دروغ می‌گویید. از روس‌ها و از کمونیست‌ها ایدئولوژیک‌ترید. فاشیست‌ها ایدئولوژیک بودند، لیبرالیست‌ها هستند، کمونیست‌ها بودند. آن وقت تا نوبت به شماها و ماها می‌رسد آقا ایدئولوژی جدای از رسانه است! ایدئولوژی به چه معنا؟ اگر ایدئولوژی به معنای دروغ‌پردازی و کلاهبرداری است قلب حقیقت است به خاطر منافع؟ بله ما ایدئولوژیک نیستیم نمی‌خواهیم هم باشیم. این ایدئولوژیک بودن یعنی دنیامحور بودن، مادی بودن. قدرت‌طلب بودن، ثروت‌پرست بودن، دروغگو بودن. اما ایدئولوژی به این معنا که ما اصولی داریم، مکتبی داریم، اهدافی داریم ما به حق و باطل تقسیم می‌کنیم فقط به نفع و ضرر کار نداریم به حق و باطل کار داریم، به این معنا بله ما حتماً ایدئولوژیک هستیم و باید هم باشیم. و به معنای تقسیم مسائل به سیاه و سفید، شماها از ماها خیلی ایدئولوژیک‌ترید! منتهی مبنای تقسیم شما منافع‌تان است، مبنای تقسیمی که ما می‌گوییم باید ارزش‌های الهی باشد. حقیقت و عدالت.

منابع ارتباطی روی مخاطب چطوری تأثیر می‌گذارند؟ کدام رسانه چه کسانی را بیشتر ترغیب می‌کند و قانع می‌کند؟ این فرآیند است. شما دانشجویان این رشته هستید حتماً با این مسائل آشنا هستید که یک بحث مفصّلی در این کتاب‌های درسی هست راجع به مفهوم "فرآیند اقناع". رسانه‌ای که زیاد ورّاجی می‌کند این لزوماً اثرگذار نیست هدف رسانه، اقناع و قانع کردن مخاطب است. ممکن است کم حرف بزند، ممکن است کوتاه بگوید ممکن است یک خبر تهیه کند ولی اثرش را بگذارد، یک بار موضع‌گیری در یک مسئله بکند از آن طرف یک رسانه ممکن است در یک مخاطب خود را موضوع بمباران بکند اما نمی‌گذارد اثر عکس بگذارد. مخاطب را سر لج می‌آورد احساس می‌کند دارد به او توهین می‌شود احساس می‌کند دارد دروغ را جای راست به او تحویل می‌دهند.

خب این که چه چیزی مخاطب را ترغیب کند که درست به حرف تو گوش کند نه این که فقط صدایت را بشنود بلکه گوش کند، نه این که فقط تو را ببیند، نگاه کند، این‌ها هم به تاکتیک روانشناسی و هم سواد رسانه‌ای و یک چیز دیگری که می‌خواهم عرض کنم صداقت رسانه است. صداقت، منظورم فقط راستگویی و دروغگویی نیست، حتی کسانی که نگاه صددرصد مادی به رسانه دارند تصریح می‌کنند که اگر می‌خواهید مخاطب‌تان حرف‌تان را باور کند باید با مهارت به او وانمود کنی که تو صادق هستی! آن وقت راجع به این تکنیک‌های دروغگویی در رسانه، بدون این که اسم آن را دروغگویی بگذارند، اسم آن را تکنیک اقناع و تأثیرگذاری می‌گذارند نمی‌گوید دروغ! می‌گوید مهم نیست که راست می گویی یا دروغ؟ ولی طوری دروغ بگو که مخاطب گمان کند تو راست می‌گویی، اگر می‌خواهی اثر بگذارد.



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha