انتخابات؛ معیار یا هوس؟( به چه کسانی رای ندهیم؟)
نشست ( رای به انتخابات)_ ۱۳۹۶
بسمالله الرحمن الرحیم
دوستان فرمودند راجع به انتخابات چند نکته محضرتان تقدیم شود. طبیعتاً نه این جمع و نه بنده وارد مصداقها نمیشویم بیشتر به معیارها باید توجه کنیم و بخشی از این معیارها را که به چه مصادیقی همیشه در هر انتخاباتی و در هر مدیریتی و حاکمیتی اولویت دادو به چه کسانی نباید رأی داد در هیچ سطحی و برای هیچ کاری. به بعضی از این ملاکها توجه میکنیم.
معیار اول؛ در روایات ما از پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) به آن اشاره شده است «صداقت» است. در خانه و در تنهایی و خلوت، صادق بودن هنر نیست چون آدم فرصت دروغگویی پیدا نمیکند کسانی که وارد جامعه میشوند و به بازار و اقتصاد و سیاست میآیند آنجا بحث ثروت مطرح است و اینجا بحث قدرت مطرح است یا حوزههای دیگری مانند این که بحث امنیت است اینجاهاست که زمینه برای دروغ گفتن و دروغ شنیدن و خیانت کردن فراهم میشود. لذا یک علت این که در تفکر اسلامی میگویند تقوای خلوت لازم است اما کافی نیست یک چیزی هم به نام تقوای جلوت باید باشد یعنی تقوای انفرادی در خانه، یک بخشی از تقواست، تقوای اجتماعی هم باید به تقوای انفرادی ضمیمه بشود. یک علت آن این است که وقتی شخصی در خلوت است خیلی از مسائل پیش نمیآید که آدم متقی و غیر متقی تفاوتی داشته باشد یعنی وسوسه قدرت، وسوسه ثروت، وسوسه شهوت و وسوسههای مختلفی که ما را داغون میکند یا به دست ما دیگران را نابود میکند در عرصه عمومی در جامعه پیش میآید. خیلی از ما آب ندیدیم و الا شناگر ماهری هستیم! وقتی که فرصت خیانت یا سوء استفاده، خیانت در امانت دیگران بخصوص امانت اجتماعی و عمومی پیش میاید یعنی خیانت در عرصه ثروت، قدرت، در سیاست و اقتصاد و در مسائل اجتماعی، خیانت جنسی و از این قبیل، وقتی فرصت و قدرت آن پیش میآید تازه از اینجا به بعد امکان پاک ماندن و فاسد شدن بوجود میاید تا قبل از آن که خب همه خوب هستند. تا فرصت و امکان گناه و ظلم پیش نیامده همه ما هم بیگناهیم هم عادلیم همه آدمهای خوب هستیم هم خوش اخلاقیم. هنر این است که توی جامعه برویم و خوش اخلاق باشیم. معمولاً من وقتی با خودم تنها هستم خیلی خوش اخلاق هستم ولی وقتی در جامعه با مسائلی درگیر میشوم دیگر ممکن است هر چیزی بگویم یا هر کاری بکنم. یک علت این که در روایات ما تأکید میکنند و میگویند هم تقوای خلوت و هم تقوای جلوت هم انفرادی و هم اجتماعی داشته باشید، از دو طرف هم میگویند، تقوا پاکی در تنهایی از این جهت است که خیلیها در جامعه هستند که اداهای مذهبی و دیانت خیلی درمیآورند و بلدند یک جوری قیافه میگیرد که انگار جزء اولیا است! وقتی که جلوی مردم نیستیم و در خلوت هستیم هر کاری را میکنیم اصلاً دوتا شخصیت داریم، نفاق، یعنی دوشخصیتی بودن و یعنی شکاف در درون شخصیت. یک تفاوتهایی البته در حریم خصوصی و حریم عمومی هست، آدم در خانهاش با بیژامه رفت و آمد میکند طرز حرف زدنش طبیعتاً با بیرون متفاوت است خب این طبیعت لازم است ولی اگر کسی در خانه هم مثل خیابان، اداره و بازار و با زن و بچهاش رفتار کند و حرف بزند این خودش یک آدم نامتعادلی است این تفاوت درستی است. تفاوت در پوشاک و چه پوشیدن و چگونه گفتن در حریم خصوصی و حریم عمومی هست اما تضاد و تناقض بین حریم خصوصی و حریم عمومی گفتن نباید باشد. مثلاًدر جامعه و محل کار، خودمان را خیلی آدم متدینی نشان بدهیم یا آدم باسخاوت یا شجاعی نشان بدهیم یا با یک ایدههای اجتماعی و فکری و سیاسی،در حریم خصوصی یک آدم کلاً متناقض باشیم. یکی این را گفتند نباشید، گفتند یکی از شرایط کسانی که به آنها رأی میدهید، این در مورد همه ماها هست مخصوصاً در مورد کسانی که میخواهند بر جامعه حاکم شوند، بالاخره اینهایی که توی حکومت میروند سرنوشت کل حکومت دستشان میافتد هزاران میلیارد پول مردم و بیتالمال، قوه مجریه، دولت و رئیس جمهور، قوه مقننه نماینده مجلس، شوراهای شهر و روستا که برای شهرها شهردار تعیین میکنند دستگاه قضایی، قاضی، دادگاهها، نیروهای امنیتی و نیروهای اطلاعاتی و هر کسی، مدیران بانکها، و از این قبیل. گفتند مواظب باشید اینها از دو طرف، یکی این که آدمهای دوشخصیتی منافق نباشند به اینها رأی ندهید اینها را نگذارید بالا بیایند خطرناک هستند تناقض بین چهره اجتماعی و چهره واقعیشان، یک مواضعی درست ضد آنها میگیرد اینها وقتی در حکومت دینی بالا بیایند خیلی خطرناک هستند خلوتتان مثل جلوتتان باشد ظاهر و باطنتان یکی باشد. اصلاً آدم تا وارد عرصه جامعه نشود وسوسه نشود امکان سوء استفاده برایش پیش نیاید اصلاً معلوم نیست که متقی است یا بیتقواست. آدم وقتی در خلوت خودش است و در جامعه نیست که نمیتواند کار بیناموسی بکند باید به جامعه بیاید ناموس مردم را ببیند و در دسترس او قرار بگیرد آن وقت آنجا معلوم میشود که بیناموس هست یا نیست، اهل خیانت جنسی به مردم هست یا نه؟ تا دستش به بیتالمال نرسیده اما به ظاهر باتقوا و پاک هستند، هنر این است که دستت برسد و بتوانی یک کاری بکنی و نکنی. خب از اینجا به بعد تقوا معلوم میشود. تقوا به معنی نکردن یک کار زشت نیست تقوا به معنی نخواستن یک کار زشت که بتوانی و آن کار را انجام ندهیم، اگر نتوانیم و نکنیم که هنری نکردیم همه باتقوا هستند. روایت ما میفرماید در این تقوا ورزیدنهای اجتماعی است که انسان رشد میکند. خودش رشد شخصیتی میکند یعنی خودمان را در معرض جامعه وسوسه قدرت و ثروت و شهوت و شهرت قرار بدهیم و پاک بمانیم این هنر است نه این که در معرض قرار نگیریم و پاک بمانیم، این پاک نیست، این معلوم نیست که پاک است یا ناپاک است. یک فرصتی باید پیش بیاید آنجا معلوم شود.
در روایتی از پیامبر اکرم(ص) چهارتا از این صفات ذکر شده است که برای مسائل اجتماعی و عمومی همه افراد است برای افراد حاکمان و حاکمیت شدیدتر و بیشتر است. ببینید میگویند که حرامها برای کسانی که در حکومت هستند حرامتر است. بعضیها فکر میکنند آنچه که بر مردم حرام است برای حکومتیها حلال است یعنی مردم عادی باید اینها را رعایت کنند ما که نباید رعایت کنیم! بلکه عکس این است میفرماید کسانی وارد حکومت بشوند که از بقیه مردم به خودشان بیشتر سخت میگیرند نه این که بیشتر حال میکنند! پیامبر(ص) 4صفت ذکر میکنند و میفرمایند نزدیکترین شما به من در قیامت و کسانی که حق تقدم در شفاعت دارند که من حتماً در کنارشان خواهم بود و از خدای متعال خواهم خواست که آنها را مورد مغفرت و بخشش قرار بدهد و خطاها و گناهانی که کردند ندیده بگیرد چه کسانی هستند؟ 4تا صفت دارند. 1) «اَصْدَقُکُم لساناً» زبانهای راستگوتر؛ این که بعضی خیال میکنند ما هر گندی بزنیم بالاخره چون در شناسنامهمان شیعه اثنیعشری میآیند ما را شفاعت میکنند اینطوری نیست. کسانی را شفاعت میکنند که یک عالمه نمره آوردند چندتا کم دارند برای تکماده مثلاً، میگویند مثلاً اینقدر زحمت کشیده حالا دوتا خطا داشته این دوتا را ببخش. نه این که هر غلطی کردیم کردیم دیگر چون مسلمان و شیعه اثنی عشری هستیم بگویند شما بیایید بروید اصلاً شتر دیدیم ندیدیم! شماها همینجوری با بقیه فرق دارید! اینطوری نیست. پیامبر(ص) میفرماید آنهایی بیشتر شفاعت میشوند که یک؛ «اصدقُکُم لساناً» به مردم دروغ نگویند و بخصوص در حکومت. اینهایی که در حکومت مسئولیت پیدا میکنند و دروغ میگویند اینها را به هیچ وجه نباید اجازه داد وارد حکومت شوند. در حد توان نباید، نه خودمان رأی بدهیم و نه بگذاریم دیگران رأی دهند. 2) «وَ اَدّاکُم للأمانه» کسانی که امانتدارترند یعنی وقتی که جان مردم پیش آنها امانت است، ناموس مردم، اسرار مردم. هرکسی در زندگی خصوصیاش یک اسراری دارد شماها خودتان ندارید؟ ما نداریم؟ چه کسی حاضر است در حریم خصوصی خانوادهاش هر اتفاقی میافتد در جامعه پخش بشود؟ چه کسی حاضر است؟ این یک خیانت بزرگ است. فرمودند ثروت و قدرت امانت است حتی ثروت و قدرت خصوصی هم امانت است که ظاهراً برای خودت هست. عمومیاش که برای امّت است هزاربار امانتتر است. پس یکی باید این را سنجید که اینهایی که ثروت، قدرت، امکانات و اسرار مردم دستشان میافتد کدامهایشان آدمهای شریفتری هستند و در امانت خیانت نمیکنند و همه چیز را امانت میبینند و کدامها نه، مثل آب خوردن با جان و مال و ناموس و آبروی مردم بازی میکنند؟ کدامها در سیاست و بازار راست میگویند ولو به ضررشان باشد کدامها خیلی راحت دروغ میگویند یا حرفهایشان را عوض میکنند. 3) «و احْسَنُکُم خُلقاً» سوم کسانی که با مردم مؤدبترند، متواضعترند، میفرماید به آنها رأی بدهید و بپذیرید که آنها در حکومت بروند. آنهایی که با مردم خشن و بیادب هستند و مردم را تحقیر و توهین میکنند اینها را نگذارید در برابر مردم باید مؤدب باشند. 4) «أقرَبَکُم مِن الناس» آنهایی که مردمیترند، بین مردم بیشتر هستند به مردم نزدیکترند، مردمیتر و خاکیترند نه آنهایی که از مردم فاصله دارند و جلوی مردم ادا و اصول درمیآورند. خب این چهارتا خصلت. چهارتا شرط برای مؤمن در زندگی عادیاش و بطور ویژهتر برای کسانی که در حکومت هستند، آنها باید بیشتر از مردم اینها را رعایت کنند این شرط آنهاست. فردا نزدیکترین شما به من، و آنانی که مستحق شفاعت من بیش از دیگران هستند کسانی هستند که این چهار صفت را دارند راستگوتران، که به مردم دروغ نمیگویند. امانتداران وقتی کسی به آنها اعتماد میکند به اعتماد هیچ کسی خیانت نمیکنند. خوشبرخوردان، خوشاخلاقان، و مردمگرایان، «اقربکم من الناس» پیامبر(ص) میفرماید هرکس به مردم نزدیکتر است به خدا نزدیکتر است. هرکس مردمیتر و خاکیتر است بین مردم بخصوص فقرا و محرومین است این پاکتر است. خب هر 4تایش عمل است نه ادعا و شعار و حرف، همهمان که این حرفها را میزنیم اصلاً چند نفرمان این کارهایم؟ و این عمل است که خودش را نشان میدهد. کسانی هستند که اصلاً این حرفها را نمیزنند ولی عمل میکنند مردم هم میفهمند، مردم میفهمند چه کسی راست میگوید چه کسی دروغ میگوید چه کسی امانت سرش میشود چه کسی اهل خیانت است چه کسی مهربان و عاشق مردم است و چه کسی ادا درمیآورد؟ هی مردم مردم میگوید ولی ادا و اصول است. چه کسی خاکیتر و مردمیتر است و چه کسانی از مردم فاصله دارند و فاصله میگیرند و متکبرند فقط جلوی دوربینها مردم مردم میگویند و توی مردم نمیآیند. و این عمل است که تأثیر دارد نه حرف.
یکی از دوستان میگفت که یک جایی در فرانسه یا انگلیس – برایش نقل کرده بودند – میگفت سوار تاکسی شدم وقتی رسیدم پول را به راننده تاکسی دادم وقتی بقیه پول را برگرداند دیدم زیادی داد، مشگل مادی هم داشتم پیش خودم گفتم من که نگرفتم خودش داده! فرض کن اگر ما نشمرده بودیم پایین میرفتیم این برای من بود، بگویم نگویم؟ بعد هم که اینها مسلمان نیستند اصلاً مهم نیست حق و حقوق که مهم نیست. میگفت همینطور یک لحظه اینها را در ذهنم مرور کردم با خودم گفتم نه بابا درست نیست بالاخره حقالناس است! به راننده گفتم اینقدر اضافی دادی. بعد راننده گفت خیلی ممنون من تصمیمم را گرفتم! گفتم چه تصمیمی؟ گفت من مدتی است یک همسایه داریم هی میگوید مسلمان، اسلام، من به خودم گفتم یک روز بروم مسجد مسلمانها چه میگویند؟ امروز تصمیم داشتم این کار را بکنم تو سوار تاکسی شدی فهمیدم مسلمانی، گفتم بگذار یک امتحانی بکنم ببینم واقعاً مسلمانها با بقیه فرق میکنند؟ عمداً اضافی دادم، میخواستم ببینم اگر بگویی خب معلوم میشود که شماها امانتدار و راستگو هستید خب ارزش دارد آدم برود ببیند این اسلام چیست! اگر ببینم ندی بگویم ثمره اسلام تهش این است، آخر مسلمانی این است، وقتی که دیدم یک دو دقیقه گذشت نگفتی تصمیم گرفتم که دیگر سراغ مسلمانها نروم، بعد که گفتی تصمیمم عوض شد. یعنی خیلی به حرف و ادا نیست.
یک معیار دیگر؛ آنهایی برایشان طبقه مستضعف جامعه مهمتر است. یعنی از پایین به بالا شروع میکنند یعنی میگویند در هر منطقه اول بروید سراغ کسانی که گرفتارتر و بیچارهترند زمینگیرند، آنها اولویت اولشان هستند بعد که دارند مشکلات آنها را حل میکنند کمکم بالا میآیند. بعضیها نه، از بالا شروع به پایین میکنند! هوای بالاشهریها و سرمایهداران را بیشتر دارند. هوای یک کسانی که یک کارهای هستند و نفوذ دارند هوای آنها را بیشتر دارند مثلاً میخواهند سرویسدهی بکنند و خدمات بدهند میگویند اول از جاهای بزرگان و مشاهیر، آدمهای صاحبنفوذ از اینها شروع کنیم برای این که بالاخره ما میخواهیم زندگی کنیم و زن و بچه داریم اول یک کاری کنم هوای من را داشته باشند بعد. بعضیها را دیدم یک مسئولی که میخواهد میآید مثلاً همین مسئله امنیتی، مثلاً یک منطقهای است گاهی ناامن است بعد میفهمند یک مسئولی یا رئیسی میخواهد آنجا برود، شروع میکند از چند روز قبل، امنیت کامل در آنجا برقرار کردن! این نگران مردم نیست این نگران خودش است. یک خیابان است صدتا چاله و چوله دارد مردم مرتب میگویند بیایید رسیدگی کنید یک مرتبه میبینی که شب خوابیدی صبح بلند میشوی میبینی همه صاف شده و چاله چولهها را گرفتند خب این یک آدمی است که برایش نه خدا مهم است نه مردم مهم است این شغلش برایش مهم است این میخواهد شخصی که میآید میگوید منافع من دست این است مواظب خودم باشم نه به حقالله کاری دارد نه به حقالناس، فقط حقالنفس است. یک ملاک برای این که ببینیم به چه کسانی و به چه جریاناتی رأی بدهیم یا ندهیم این است که اولویت اولشان فقرا و مستضعفین و گرفتاران و یتیم و مسکین هست یا نیست؟ چون این طبقه به تعبیر حضرت امیر(ع) طبقه سفلی، یعنی اینهایی که پایینترین طبقه جامعه هستند اینها یک تیپهایی هستند که همه تحقیرشان میکنند و اصلاً مردم عادت ندارند مردم به حرفهای اینها گوش کنند وقتی اینها میآیند حرف بزنند مثل این که دارند زر زر میکنند! اینطوری است. امام حسن(ع) میفرماید جامعهای که برایش پول، ثروتمند بودن یا قدرتمند بودن مسئله اول آن است اینجوری است که یک آدم خیلی قوی یا ثروتمند این ولو چرند بگوید میگویند که چه فرمودین؟ بهبه! گفت طرف آروغ میزند میگویند چه فرمودین؟ بعد یک آدم فقیر، بیکسوکار، ولو حرف حساب و یک حرف خیلی عمیقی بزند میگوید باز شما حرف زدید؟! روایت میگوید کسانی که به این ملاک عمل میکنند اینها دین ندارند. در روایات میفرماید اگر جلوی کسی به خاطر ثروتش تواضع کنی یک بخش مهمی از دینت را به باد دادی. و اگر به یک فقیری، به یک شخصی یا یک جامعه و یا یک قشری و خانوادههایی که چون از دنیا برخوردار نیستند به اینها گوش نمیکنی هرچه حرف میزند اصلاً گوش نمیکنی و از کنار آن رد میشوی محل نمیگذاری، فرمودند دین نداری، بیدینی، دنیاپرستی، خداپرست نیستی. پس فرمودند خداپرستان و موحدان کسانی هستند که اتفاقاً عکس ماجرا هستند نه این که به کسی که ثروتمند است توهین کنند یا حقوق او را رعایت نکنند، چرا حتماً باید جلوی او هم مؤدب باشند و حقوق او را هم رعایت کنند ثروتمند بودن جرم نیست، مگر ثروت حرام باشد. ثروت، حرام نیست، ذات ثروت بد نیست. اسلام میگوید همه باید ثروت داشته باشند منتهی از راه مشروع و تا حد محدود که حق دیگران پایمان نشود و خود آدم هم فاسد نشود چون وقتی که آدم خیلی ثروتمند میشود معمولاً آدم فاسد میشود همینطور که وقتی فقیر و گدا و گرسنه است خطر فساد زیاد است در روایت میفرماید هم شیب فقر شدید به سمت کفر است مگر یک اقلیت آدمهای محدودی که هرچه اینها مشکل دارند باز هم آدمهای موحد و پاک هستند آنها کماند اکثراً ما اینطوری نیستیم. یکی آنهایی که خیلی مرفّه میشوند. خیلی بیش از نیازشان پولدار میشوند، انسان در این موقعیت خیلی کم میتواند خودش را پاک نگه دارد معمولاً فاسد میشود. در روایت میفرماید یکی خیلی ثروتمندان و یکی خیلی فقیرها، هر دو در معرض سقوط شخصیت هستند و گرفتار مرداب گناه و باتلاق فساد میشوند. یک تعادل نسبی برای همه میخواهد. حالا نه این که عیناً مثل هم در یک سطح، همه خانوادهها یک جور لباس، یک روز همه خانوادهها با هم آبگوشت، یک روز همه با هم چلوکباب بخورند اینطوری نه، تفاوتهایی وجود دارد باید هم باشد. اصلاً اگر تفاوت نباشد عدالت نیست، بخشی از تفاوتها عین عدالت است چون بعضیها تنبلاند، بعضیها زحمتکشاند اگر این دوتا برابر بخورند این که عدالت نیست. یکی اهل تدبیر است، یکی عقلش کم است، بدون محاسبه وارد سیاست و اقتصاد میشود چه کسی گفته اینها باید مساوی باشند، نمیگوییم تساوی مطلق. بلکه میگوییم همه باید به حقوقشان برسند و یک حداقلی را همه باید داشته باشند مازاد بر آن را هرکس بیشتر کار کرد بیشتر داشته باشد اگر زیاد شد مازاد آن را به آنهایی که میخواهند کار کنند و نمیتوانند کار کنند (همین طبقه پایین) به آنها رد کند. بعضیها میآیند در مسئولیتها قرار میگیرند اولاً هم خیلی شعار میدهند که محرومین و بیچارگان و... اما در ذهن و قلبشان اینها نقش اول را ندارند نقش آخر را دارند. حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمودند وقتی که به این طبقات ضعیفی که اصلاً نمیدانند چه حقوقی دارند و اصلاً بلد نیست از حقوق خود دفاع کند دادگاه میآید بلد نیست چطوری دفاع کند اقامه حق کند، بازرس میآید نمیداند چه بگوید، اصلاً این چیزها را بلد نیستند. میفرماید که اینها را باید اولویت اول قرار بدهید اگر کسانی قبلاً حاکم بودند ببینید در دوره حکومتشان به اینها چقدر رسیدند؟ اگر میخواهد بیایند هم ببینید راجع به اینها چه میگویند؟ فرمود یکی از اولویتهای هرجا باید آن طبقه پایین باشد. در اداره هم که هستید باز حقوقها تفاوت دارد بعضیها بالاتر و پایینتر است وقتی میخواهند یک پاداشی بدهند اضافه حقوقی بدهند باز به آنهایی که بالاتر هستند بیشتر میدهند در حالی که باید به او که حقوقش از همه کمتر است بیشتر بدهد که یک کمی این فاصله کم شود جبران شود، باز میخواهند یکی را اخراج کنند او که از همه بدبختتر است اخراج میکنند این غلط است. پاداش که میدهد پاداش او که حقوقش چند برابر آن یکی دیگر است باز به این پاداشش هم چند برابر او میدهند. کمک میخواهد بکند باز به او کمک هزینه بیشتر تا این میدهد. فرمودند «الله الله» وقتی با طبقات پایین و گرفتار جامعه روبرو میشوید خدا آنجاست. نگویید وای! با این فقیر و بیچارهها روبرو شدم! بگو من در محضر خدا هستم، خدا را به حساب بیاورید و خدا را مرکز محاسبه قرار دهید. حضرت امیر(ع) مرتب الله الله میگوید، چه شده که آژیر خطر میکشی؟ الله الله یعنی آژیر خطر! یعنی طرفتان خداست، طرفتان خداست «فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلَى» در پایینترین اقشار جامعه، آنها باید اولویت اول باشند. «مِنَ الَّذِینَ لاَ حِیلَةَ لَهُمْ، مِنَ الْمَسَاکِینِ وَالْمُحْتَاجِینَ و اهلهَ اللهَ وَأَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَى،» اینها چه کسانی هستند؟ 1) لاَ حِیلَةَ لَهُمْ، بیچارگان، حیله؛ یعنی چاره. بیچاره یعنی کسی که هر مشکلی پیش میآید نمیداند چه خاکی به سرش باید بریزد؟ بچهاش مریض میشود نمیداند چه خاکی برسرش بریزد؟ گرفتار میشود نمیداند. لاَ حِیلَةَ لَهُمْ؛ اینهایی که هر مشکلی برایشان پیش میآید عزا میگیرند نه به کسی وصل هستند نه کسی را میشناسند، نه چیزی دارد نه حساب بانکی دارد. همین معدنچیهایی که منفجر شد نمیدانم در سایتها دیدید یا نه؟ گفتند چند ماه است یا یک سال است، به ما حقوق ندادند! بعد حقوق او چقدر بود؟ هشتصد هزار تومان را به او نداده بودند خب شنیدن اینها آسان است! بعد فیش حقوقی 200 میلیون تومان! خودشان برای خودشان مینویسند! بعد وام بانکی به یک جوانی میخواهد کار کند وام ازدواج یا وام برای کار بگیرد یک کارگاهی بزند، میخواهد 10 میلیون یا 20 تومان بدهد گاهی میگوید نداریم! بعد خودش هزار میلیارد از بانک پول برداشته است، آنجا هم وقتی خودشان برمیدارند بدون بهره است. مردم باید 20 درصد بهره بدهند خودشان نه، بیبهره برمیدارند! خب اینها مرض و انحراف است. دو – سهتا از مسئولین کشور، رسماً خودشان گفتند ثروتشان بالای هزار میلیارد است! اصلاً ما چنین چیزی در جمهوری اسلامی داشتیم؟ خلاف صریح اسلام، خلاف صریح قانون اساسی، خلاف صریح اندیشه سیاسی شیعه، حالا سابقاً اگر کسی داشت مخفی میکرد اما الآن باافتخار میگویند که ما هزار میلیارد پول داریم! خب تو غلط کردی آمدی در جمهوری اسلامی مسئول شدی. اینها انحراف از انقلاب و اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی است. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند کسانی هستند که هیچ چارهای در زندگیشان ندارند اصلاً دیده نمیشوند صدایشان را کسی نمیشنود، چه کسانی هستند؟ مساکین؛ زمینگیران. المُحْتاجین؛ نیازمندان. مشگلات اولیه زندگیشان را نمیتوانند حل کنند وَأَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَى، یعنی بیماران و زمینگیران، معلولین، «فَإِنَّ فِی هَذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَمُعْتَرّاً،» چقدر دقیق، اصلاً آدم تعجب میکند انگار همین الآن همین حرفها را میزنند یا همیشه تا ابد. فرمودند اینها کسانی هستند که بعضیهایشان روی سؤال کردن دارند که به ما کمک کنید، بعضیها حتی اینطوری هم نیستند خودش و زن و بچهاش شب گرسنه خوابیده و پیش هیچ کس دست دراز نمیکند، عزت نفس هم دارد میگوید فکر نکنید اینها همه میآیند میگویند بین همینها هم یک اقشاری هستند که نمیگویند و کرامت خودش را حفظ میکند «وَاحْفَظ لِلَّهِ مَا اسْتَحْفَظَکَ مِنْ حَقِّهِ فِیهِمْ،» و فقط برای خدا، بدون هیچ منّت و طلبکاری حقوق اینها را حفظ کن، اول به فکر حقوق اینها باش. مَا اسْتَحْفَظَکَ، خداوند تو را به حفظ آنها گماشته، این وظیفه شرعی و الهی توست، منتی بر کسی نداری که آقا ما به محرومین کمک میکنیم وظیفه شما همین است، شما اگر کمک نکنی مشروعیت نداری. اگر بین مسئولین که گاهی به عنوان محافظ میروند اگر بین اینها کسانی را دیدید، اگر دیدید مسئولینی هستند و همین مسائل حقالناس و حقالله را رعایت میکنند و اهل سوء استفاده نیستند بله اینها را باید مثل یک برادر مواظب بود و کمک کرد. بعضی از مسئولین هستند البته کماند ولی هستند اصلاً اینها این مسائل سرشان نمیشود این اصلاً حرام و حلال نمیفهمد نه حقالله میفهمد نه حقالناس میفهمد، اتفاقاً اینها را کسی به جان خودم ترور نمیکنند! برای چه ترورشان کنند؟ اینها بهترین خادمان دشمنان انقلاب هستند برای این که تا اینها نباشند دشمنان انقلاب چه چیزی گیر بیاورند به انقلاب فحش بدهند؟ با اینها را نشان بدهند بگویند ببینید اینها مسئول جمهوری اسلامی هستند! اما نه یک کسی هست که واقعاً در خدمت خدا و خلق است مواظبت از او، مثل مواظبت از ارزشهای انقلاب است. اشخاص مهم نیستند بلکه آن افعال و افکار مهماند. اگر مسئولی هست که میگوید هزار میلیارد ثروت دارم هیچ کس او را ترور نخواهد کرد! من معتقدم برای بعضی از مسئولین ما دشمن حاضر است گارد حفاظت بگذارد آنها باید مواظبشان باشند! چون تا آنها هستند جمهوری اسلامی ضربهپذیر است، اینها زودتر باید به محضر خدا بروند! بعضی از مسئولین بودند هنوز هم هستند که آدم واقعاً عاشق اینها بود. کسانی را از این مسئولین میدیدم که از همه نیروهای تحت امرش، این نیروهای خودش سادهتر، پاکتر، فداکارتر بود. آدم حاضر است صد بار قربانی اینها هم بشود. بین مسئولین هم کسانی هستند که واقعاً آدمهای شریفی هستند من بین مسئولین کسانی را میشناسم که هنوز هم مواظب این هستند که از تلفن محل کارشان استفاده شخصی بکنند یا نکنند؟ هنوز از این تیپها واقعاً هستند. مسئولینی هم داریم که مثل آب خوردن اموال بیتالمال مِلک شخصی خودشان میدانند.
پس حضرت امیر(ع) فرمودند به خاطر خدا مواظب حقوق طبقات پایین باشید «وَاجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَیْتِ مَالِکِ،» یک بخش ویژهای از بیتالمال را فقط صرف طبقات پایین باید بکنید، صرف مسکنشان، بهداشتشان، ازدواجشان، غذا و امکاناتشان و تولید کار و اشتغال برای اینها. «وَقِسْماً مِنْ غَلاَّتِ صَوَافِی الاِْسْلاَمِ فِی کُلِّ بَلَد،» بخشی از درآمد املاک را در سراسر کشور، درآمدهای دولتی و بیتالمال را باید به اینها اختصاص بدهید. مخصوصاً آنهایی که از مرکز دور هستند، در مرزها و در مناطق خیلی دور، کوه و بیابان. خب بعضی جاها هم خودمان دیدیم هم دوستانمان رفتند که آب آشامیدنی هنوز ندارند، لولهکشی ندارند، برق که اصلاً. البته خیلی کم هستند خدماتی که بعد از انقلاب شد واقعاً بینظیر بود این کشور که کشور 40 سال پیش نیست، به نظر من، سریعترین رشد در خدمترسانی به جامعه بخصوص طبقات محروم در جمهوری اسلامی طبق آمار جهانی اتفاق افتاده است. این مقدار آب، گاز، جاده، برق، مدرسه که به مناطق محروم بعد از انقلاب رفت در هیچ جای دنیا با این سرعت و وسعت واقعاً نبوده است. این را من با اطلاع میگویم. خیلی خدمات شده است. این جامعه، اصلاً آن جامعه نیست. منتهی هرچه زحمت میکشیم باز هم از نیازهای جامعه عقب هستیم. هنوز هم با وجود این همه کار، مناطقی دورافتاده هستند که اینها امکانات اولیه ندارند. حضرت امیر(ع) فرمودند که «فَإِنَّ لِلاَْقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِی لِلاَْدْنَى،» آنهایی که به مرکز نزدیکترند نباید چون نزدیکاند بیشتر از آنهایی که در مناطق دورافتاده از بیتالمال مصرف کنند. یعنی تهرانیها نباید از روستاهای مرزی بیشتر از بیتالمال سهم بردارند بلکه باید لِلاَْقْصَى، آنهایی که دور هستند همانقدر باشد که لِلاَْدْنَى. به روستاهای دورافتاده باید سرویس بدهید تا به حد مرکزنشینها برسند. حالا ببینید این افرادی که برای انتخابات مختلف نامزد میشوند کدامها این تیپی هستند؟ کدامها نیستند؟ کدامها حتی حرفش را هم نمیزنند یا فقط موقع انتخابات از این حرفها میزنند؟ موقع انتخابات همه مهربان میشوند اصلاً آدم کیف میکند! اولاً همه مثل هم حرف میزنند! خب کدامتان راست میگویید؟ عملتان چطوری بود؟ بعد بعضیها یکجوری حرف میزنند که انگار الآن از مریخ آمدند! بابا سالها حکومت کردید! تیپهای مختلفشان را میگویم که سالها در مدیریتها بودید خب معلوم است چطوری مدیریت میکنید؟ «وَکُلٌّ قَدِ اسْتُرْعِیتَ حَقَّهُ؛» تو به عنوان مسئول و مدیر کشور و شهرها و مناطق، مسئول و پاسخگو باید باشی در برابر حقوق همه اینها، اینهایی که نزدیکاند و اینهایی که دور هستند. به قومیت آنها حق نداری نگاه کنی که فارس است کُرد است، بلوچ است عرب است ترکمن است! هیچ دخالتی نباید داشته باشد. اگر اموال بیتالمال تقسیم قومیتی و زبانی بکنید خیانت کردید. استانهای دور و نزدیک، از هر قومیتی با هر زبانی «وَلاَ یَشْغَلَنَّکَ عَنْهُمْ بَطَرٌ،» این هم یک اصلی است که بعضیها گرفتار آن هستند. فرمودند مواظب باش که از مستضعفین غافل نشوی بخاطر این که نفس تو سرکش شده و خوشخوشانت آمده! میبینی هی دستور میدهی و اینها به حرف تو گوش میکنند! اینقدر خوشخوشانت نیاید که بعد یادت برود که تو چه مسئولیتی داشتی؟ حالا یک جوری هم شده هرکس هم میآید مسئول میشود دیگر ولکن نیستند، 4 سال حتماً باید بشود 8 سال. 8 سال دوباره باید بشود یک 8 سال دیگر. پایشان را لای در میگذارند که در را نبندند که دوباره میخواهم برگردم! خب آقا برای چه؟ دیگر هر هنری داشتی نشان دادی. همهاش که شما نباید خدمت کنی. قحطی آدم که نیست. به نظر من کسانی برای نامزد ریاست جمهوری، کشور اینقدر بعد از انقلاب رشد کرده که دو – سه هزار آدم در حد رئیس جمهور در این کشور هست، اقلاً دو – سه هزار. ده هزار نفر بیشتر است. من غیر از شماها حساب کردم. چند هزار آدم در این حد و اندازه هست، خب حالا چهار سال رئیس جمهور بودید، 8 سال رئیس جمهور بودید بس است دیگر! بفرمایید یک مقدار استراحت کنید ملت هم استراحت کنند. پا را لای در میگذارند که آقا در را نبندید من دوباره میخواهم برگردم. بعد از 8 سال میآورند محلِل میگذارند که یکی محلل باشد که بازدوباره من خودم صاحب اصلی هستم میآیم! خب اینها درست نیست. فرمودند که سرکشی و گردنکلفتی نکنید تسلیم خدا باشید و خادم خلق باشید بخصوص محرومین. مراقب حقوق کسانی باشید که شما را مسئول برای حقوقشان مسئول کردند. «فَإِنَّکَ لاَ تُعْذَرُ بِتَضْیِیعِکَ التَّافِهَ لاِِحْکَامِکَ الْکَثِیرَ الْمُهِمَّ؛ فَلاَ تُشْخِصْ هَمَّکَ عَنْهُمْ،» این تعریف امیرالمؤمنین(ع) از حکومت، مترقّیترین فلسفه سیاسی برای حکومت در شرق و غرب عالم، از قدیم تا جدید، تا امروز تا فرداست. تعابیر را ببینید میگویند هیچ کاری آنقدر مهم نیست که وقتی به تو میگویند چرا به این طبقه پایین نرسیدی بگویی آقا مشغول بودم گرفتار بودم، هیچ چیزی در آن حد مهم نیست که تو را گرفتار بکند که از اینها یادت برود. اینها اولویت اول هستند. اولویت اول، ضعیفترین طبقات هستند اول باید نوکری آنها را بکنید. مشغول بودن به کارهای مهم بسار که سرتان شلوغ شده تو را معذور نمیکند از این که چرا به این کارهای ظاهراً کوچک نمیپردازی؟ کوچک و بزرگ نیست در مقابل همه مسئول هستی، اینها چون خودشان ضعیفترند معنیاش این نیست که خدمت به اینها کمتر مهم است و مهم نیست بلکه بیشتر مهم است. بنابراین فرمان میدهند که هرکس در حکومت دینی، حکومت اسلامی و حکومت شیعی است باید بداند که یک اصل ثابت این است «لاَ تُشْخِصْ هَمَّکَ عَنْهُمْ،» در هر ادارهای اینهایی که از همه کمتر حقوق میگیرند به آنها بیشتر باید توجه کرد آن کسی که همه کمتر به او احترام میگذارند. همه میگویند اهمیت شغل این از همه کمتر است، حقوقش از همه کمتر است.
امیرالمؤمنین(ع) میگوید به آنها بیشتر از همه احترام بگذارید. اگر قبل از این که به رئیستان سلام کنید به آنها سلام کن. معلوم نیست این حرفها را برای کی میزنند! «لاَ تُشْخِصْ هَمَّکَ عَنْهُمْ،» حواستان از اینها پرت نشود تمام حواست متوجه اینهایی باشد که هرکس از کنار اینها میرود اصلاً اینها را نمیبیند نه این که به اینها سلام نمیکند بلکه به سلام اینها جواب نمیدهند میفرماید آنها اولویت هستند آنها را از توجه دور ندار، مواظب باش اینها رد نشوند تو اینها را نبینی. با کبر و خودپسندی و تکبّر از کنار اینها رد نشو. دماغت را بالا نگیر از کنار اینها رد شوی. بعضیها جاها هست که ده نفر کنار در ایستادند کارهای خدماتی میکنند طرف که میآید اصلاً آنها را نمیبیند با همان رئیس مستقیم سلام میکند و میرود، این طرف هی دارد نگاه میکند میدود سلام میکند اصلاً اینها را نمیبیند. امیرالمؤمنین(ع) اول میایستاد به اینها سلام میکرد که سلام چطورید؟ چه کار میکنید؟ این کار علی است. حاکم دینی باید اینطوری باشد میفرماید آنهایی را که هیچ کس نمیبیند آنها را اول ببینید. آنهایی که هیچ کس به آنها احترام نمیگذارد شما باید اول به آنها احترام بگذارید. آن کس که حقوقش از همه کمتر است، حرمتش از همه کمتر است، زبانش کوتاهتر است، آن کس که هیچ جا دیده نمیشود. اول به آنها احترام بگذارید و اول به فکر آنها باشید. آنها چه کسانی هستند؟ کسانی که «تَحْقِرُهُ الرِّجَالُ» همه تحقیرشان میکنند یک کس مهمی هم میگوید سلام، به او میگوید سلام علیکم و رحمه الله! به این میگوید س س، یعنی سلام! «مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُیُونُ، وَتَحْقِرُهُ الرِّجَالُ؛» فرمودند آن کسانی که اصلاً کسی به اینها نگاه نمیکند و میگویند اینها ارزش نگاه کردن ندارند! همینطور چشمشان از روی اینها رد میشود، همه اینها را کوچک و ریز میبینند. میگوید آنهایی را که همه ریز میبینند شما درشت ببینید. حالا هرکسی در حد خودش.
بخش آخر روایت دوتا توصیه بسیار مهم دیگر دارند که میفرمایند: «تُصَعِّرْ خَدَّکَ لَهُمْ،» دماغت را بالا نگیر و اینطوری به اینها نگاه نکن سرت را پایین بگیر و مؤدب باش، جلوی ضعیفترین طبقات بیشترین مؤدب باش «وَتَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لاَ یَصِلُ إِلَیْکَ مِنْهُمْ،» به طور ویژه به امورات این تیپها رسیدگی ویژه کن چون صدایشان به تو نمیرسد. اینها تا بخواهند بیایند رئیس کل را ببینند باید از هفت خوان بگذرند از خوان اول هم نمیتوانند بگذرند. همیشه توی دلش تو را نگاه میکند و میگوید میشود من یک وقتی مشگلم را به این آقا بگویم؟ اصلاً به من گوش میکند؟ فرمود که اینها را در مرکز توجهات قرار بده. هی نگو کار دارم. هیچ کاری مهمتر از کار اینها نیست. سرت را بالا نگیر و از کنار اینها رد شو! اینها کسانی هستند که هیچ کس اینها را نمیبیند. فرمودند که خودت بطور ویژه اینها را تفقّد کن. اگر رئیس جایی هستی از توی اتاقت بیرون بیا و بطور ویژه توی اتاق کار او برو و کنارش بنشین، احوالش را بپرس و بگو مشکلی هست که من بتوانم قانوناً حل کنم؟ فرمودند اگر هم نمیتوانی با او طوری رفتار کن که وقتی از پیش او رفتی غم عالم از دل این بیرون رفته باشد و بگوید حالا اگر نتوانست مشگل من را حل کند ولی من را دید و میداند که من هم هستم و به من احترام گذاشت. «فَفَرِّغْ لاُِولَئِکَ ثِقَتَکَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْیَةِ وَالتَّوَاضُعِ،» میگوید در دستگاه اداری و حکومتیات کسانی را مأمور ویژه حل مشکلات و خدمت به آنها بکن که این خصوصیات را دارند: 1) «أَهْلِ الْخَشْیَةِ،» اهل خشیّت و متواضع هستند که وقتی پیش این طبقات ضعیف میروند با اینها مؤدبانه حرف میزنند. خشیّت یعنی تواضع. یعنی جلوی این تیپها سرش را کج کند. همین کارهایی که ما جلوی آدمهای خیلی مهم میکنیم! چطور سرمان را کج میگیریم و مؤدب میایستیم؟ حضرت امیر(ع) میگوید کسانی را مأمور خدمت به فقرا بکن که بروند جلوی فقرا گردنشان را کج بگیرند سرشان را پایین بگیرند و مؤدب باشند مثل بدهکار نه طلبکار «وَالتَّوَاضُعِ،» و اهل تواضع باشند، قلبشان هم نرم باشد. «فَلْیَرْفَعْ إِلَیْکَ أُمُورَهُمْ،» مشکلات آنها باید مرتب به اطلاع شما برسد. یک وقتی نشود که اینها دارند در اداره و تشکیلات تو له میشوند و اصلاً تو نفهمیدی. «ثُمَّ اعْمَلْ فِیهِمْ بِالاِْعْذَارِ إِلَى اللهِ یَوْمَ تَلْقَاهُ،» وقتی به اینها خدمت میکنی تمام توجهات به این باشد که انگار الآن قیامت است و تو در محضر خدا باید جواب بدهی که در مورد این تیپ و این خانوادهها چه کردی؟ «یَوْمَ تَلْقَاهُ،» خودت را الآن در قیامت و در محضر خدا ببین، فکر کن همین الآن باید به خداوند جواب بدهی که با این تیپها چه کردی؟ «فَإِنَّ هَؤُلاَءِ مِنْ بَیْنِ الرَّعِیَّةِ أَحْوَجُ إِلَى الاِْنْصَافِ مِنْ غَیْرِهِمْ؛» با همه باید منصف باشی و حقوق همه را باید رعایت کنی، اما با اینها باید بیشتر منصف باشی. اگر یک جاهای دیگر هم حواست پرت میشود اینجا به هیچ وجه نباید حواست پرت شود. اینها مهمترین آدمهای دنیا هستند. – دقت کنید – میفرماید اینها مهمترین آدمهای دنیا فقیرترین آدمها و گرفتارترین آدمها هستند. اینها مهمترین آدمها هستند. نباید غفلت کنی و مواظب باش که آدمهای متواضع خداترس مأمور شوند که مدام مشکلات اینها را به اطلاع شماها برسانند و بعد کاری کن و طوری به اینها خدمت کن که آن روزی که با خداوند روبرو میشوی در محضر خدا بتوانی عذر بیاوری چون خداوند در قیامت، در مورد حقوق این طبقات گذشت نخواهد کرد و کسی را نخواهد بخشید. حضرت امیر(ع) میفرماید خدا مستقیماً وکیل مدافع این تیپهاست. خدا سر اینها کوتاه نمیآید چون اینها بین جامعه از همه بیشتر به دادرسی و انصاف محتاجند. خب بنابراین هرکس مدیر میشود باید به مدیریت اینطوری نگاه کند. «وَکُلٌّ فَأَعْذِرْ إِلَى اللهِ فِی تَأْدِیَةِ حَقِّهِ إِلَیْهِ.» در مورد تکتک مردم وقتی سراغ تو میآیند تک تک آنها را فرستاده خدا بدانی و این که من فردا باید جواب بدهم که با این چه کردم؟ با آن یکی؟ با آن یکی؟ تکتک آدمها را باید ببینی. ولی بخصوص اینها را باید بیشتر و دقیقتر، کار یکن که در قیامت فرمودند بتوانی عذر بیاوری. کسانی که این چیزها در ذهنشان نیست به اینها رأی ندهی. بعد فرمودند بخصوص کودک یتیم. بین بزرگها گیر کردند مثل جنگل بین حیوانات وحشی، گریه میکند یک کسی نمیآید او را نوازش کند و از او بپرسد بچهجان برای چه داری گریه میکنی؟ کودک یتیم. گرفتار است لباس ندارد، مریض میشود، بقیه دارند تفریح میروند این کسی را ندارد، جایی را ندارد. حضرت امیر(ع) فرمود آن شهری که در آن شهر یتیمی گریه کند و صدای آن شنیده نشود آن شهر جهنمی است. آن مردم جهنمیاند. و طبقاتی مثل آنها. اشخاصی که اهل تدبیر نیستند و خودشان نمیتوانند خودشان را اداره کنند و نمیتوانند هم مستقیم بیایند به تو رجوع کنند و اصلاً به تو دسترسی ندارند فرمودند اینها را در خاطر داشته باش و مستقیماً به کار آنها رسیدگی کن. «وَتَعَهَّدْ أَهْلَ الْیُتْمِ وَ ذَوِی الرِّقَّةِ فِی السِّنِّ، مِمَّنْ لاَ حِیلَةَ لَهُ،» هیچ چارهای ندارند «وَلاَ یَنْصِبُ لِلْمَسْأَلَةِ نَفْسَهُ،» نمیتوانند خودشان را عرضه کنند و بیایند از کسی چیزی بخواهند «وَذَلِکَ عَلَى الْوُلاَةِ ثَقِیلٌ،» ولات یعنی مسئولین. فرمودند اگر این حالت اتفاق بیفتد بر مسئولین بسیار سنگین خواهد بود تاوان سنگینی باید در محضر خدا پس بدهید «وَالْحَقُّ کُلُّهُ ثَقِیلٌ،» فرمودند اصلاً رعایت حق و حقوق خیلی سخت و سنگین است. باید تن بدهید. اینهایی که حاضر نیستند این حقوق را ادا کنند و به سختی مردم تن بدهند نباید اجازه بدهید توی حکومت بیایند اگر آمدند باید بیرونشان کنیم «وَقَدْ یُخَفِّفُهُ اللهُ عَلَى أَقْوَام طَلَبُوا الْعَاقِبَةَ، فَصَبَّرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ وَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اللهِ لَهُمْ.» این خدمت به فقرا برای مسئولین و فرمانداران خیلی سخت است. ادای هر حقی سخت و گران است و خدا این کار را بر کسانی که دنبال فرجام نیک است و میخواهد ته کارش درست باشد عاقبت بخیر باشد، باید این کار را انجام بدهد. هرکس این کاره نیست آخرش گند میزند. باید بر سختی بردبار باشند. کسانی وارد حکومت بشوند که سختی را بیش از دیگران بتوانند تحمل کنند. زحمتکشتر از بقیه باشند، تحمل بیشتری داشته باشند و وعده خدا را باور کرده باشند به خدا اعتماد داشته باشند وعده خدا را باور کنند آن وقت چنین کاری گرچه خیلی سخت است اما بر چنین کسانی آسان خواهد شد. فقط اینها میتوانند این حقوق را رعایت کنند، بقیه نمیتوانند این حقوق را رعایت کنند. (نامه 53/ نهجالبلاغه)
سؤال: فرمودند با توجه به این که اعلام موضع واجب است، چرا بعضی از مقامات از آنها بِرَندسازی و استفاده سیاسی میکنند و در جامعه آنها را به عنوان رجل سیاسی مطرح میکنند و برای جریان منتسب به آنها دنبال کادرسازی هستند ولی رد صلاحیت نمیشوند؟
جواب استاد: بله همینطور است. بعضیها طوری حرف میزنند هم چهره دیگری نشان میدهند هم یک چهره بدی از نظام و سیستم نشان میدهند. اگر کار امنیتی و اطلاعاتی نباشد اینجا هم مثل عراق و سوریه و یمن و افغانستان میشود خدمت بسیار بزرگی است. بعد یک عده به خیالشان شأن این کار مهم نیست روشنفکرانه نیست اگر بگویند ما فرهنگی هستیم چهرههای روشنفکر و فرهنگی هستیم این مهم است! حالا جالب است بیشترین افرادی که در حکومت جمهوری اسلامی در این سالها بعد از این که از قدرت یا آن مقام و مسئولیتشان کمی فاصله گرفتند یا در همان مسئولیت بودند ادای این که نه، ما اطلاعاتی و امنیتی نیستیم ما چهرههای قضائی نیستیم ما روشنفکریم و ما در مسائل حقوقی و نظریهپردازی هستیم! اغلب اینها از اول انقلاب تا الآن، مسئولیتهای امنیتی داشتند! خیلی جالب است. اغلب اینهایی که در جمهوری اسلامی بودند بعد میآیند روشنفکربازی و دموکراسی و جامعه مدنی بازی درمیآورند اغلبشان نیروهای اطلاعاتی بودند یعنی اغلبشان یا سابقه اطلاعات داشتند یا شورای امنیت ملی بودند خب اولاً اگر کسی ده سال بیشتر یا کمتر در اطلاعات بوده، در امنیت بوده، در قضائیه بوده، مراقب عدالت و امنیت این جامعه بوده که این خیلی خدمت بزرگی بوده، ولی اگر این عیب است که برای بعضیها عیب میشود خب شما که از اول جمهوری اسلامی تا الآن، مسئولیتهایتان اطلاعاتی و امنیتی بوده، بعد برای رأی آوردن میگویند نه ما چیز نیستیم ما در مسائل امنیتی اطلاعاتی نیستیم. خیلی جالب است دولتی که داریم امنیتیترین دولت از اول انقلاب اسلامی تا الآن بوده، یعنی تقریباً بیشترین مقامات و مسئولان آن یا در وزارت اطلاعات بودند یا شورای امنیت بودند حالا در صحبتهایشان یکسره ما چی نیستیم ما امنیتی نیستیم! اگر امنیتی بودن خدمت نبوده چطور ده – پانزده سال مشغول بودی؟ اگر خدمت بوده چرا با شرف سرت را بالا نمیگیری بگویی من این کارها را کردم و خدمت به مردم کردم، بله افتخار میکنم. بعضی از اینها را که من مقالههایشان را در این سایتها میبینم خندهام میگیرد. امنیتیترین و اطلاعاتیترین شغلها را داشتند یکجوری حرف میزنند که انگار... اگر این کار خدمت به مردم است این افتخار است. کسانی که در جبهه جنگیدند بالاترین شرف و افتخار را دارند حالا عیب شده؟ مجاهد بودن عیب شده؟ اغلبشان زمان جنگ، جبهه نبودند. البته تا اهواز میآمدند خط مقدمشان اهواز بوده! در هیچ عملیاتی نبودند! بوی باروت نشنیدند هیچ جا لباسهای اتوکرده میآمدند لباسهای اتوکرده برمیگشتند! کدام جبهه؟ کدام جنگ؟ نظامی هم نبودید، نظامی واقعی که در خط بجنگد نبودید. بعد میبینید حالا برای این که رأی چه کسانی را میخواهند جذب و جلب کنند شروع میکنند به گذشته انقلاب! به دوران 8 سال دفاع مقدس! به جهاد! به مجاهد! به شهید متلک گفتن. اینها خیلی آدمهای حقیری هستند آن وقت هم مجاهد نبودید ادا درمیآوردید. اصلاً کسانی که حاضر باشند امام و تصمیمات امام(ره) را زیر سؤال ببرند برای این که رأی بیاورند. اینها یک جور خیانت است. مقاومت امام(ره) در برابر شاه و آمریکا، این که امام(ره) گفت اسرائیل باید از بین برود، این که امام(ره) گفت برای آمریکا در منطقه منافع نمیگذاریم، این که امام(ره) گفت 8 سال مقاومت، افتخارات این مملکت و کشور است در تاریخش ایران، چنین افتخار و قدرت و عزتی نداشته است. اینها را زیر سؤال میبرد برای این که آنها خوششان بیاید و به شما رأی بدهند؟ مردهشور این رأی را و این به حکومت رسیدن را ببرند! اصلاً برای چه میخواهی به حکومت برسی؟ بعدش میخواهید چه کار کنید؟ ارزشهای انقلابی و ارزشهای مکتبی را زیر سؤال بردن. یکیشان به شهدای حرم متلک میاندازد، یکی به 8 سال دفاع مقدس و امام(ره) متلک میاندازد! یکی میگوید چرا به هویدا و نصیری اول انقلاب اعدام کردند. خب اگر هویدا و نصیری را اعدام نمیکردند الآن آنها جزو مسئولین بودند، باز خدا خیرش بدهد خلخالی 30- 40تا از اینها را اعدام کرد. اینها میگویند شاه و صدام هم اگر گرفتار شدند اینها نباید اعدام بشوند. یکیشان میگوید چرا در برابر منافقین موضع گرفتید؟ چرا به جنایتکارهایی که کنار صدام میجنگیدند حکم اعدام دادند؟ خب شما چه و چه کسی را زیر سؤال میبرید؟ باید کل انقلاب و خون شهدا را زیر سوال میبرید که رئیس شوید؟ من با فرمایش این دوستمان موافق هستم، به نظر من، واقعاً تا این حدها حاضرند انقلاب و امام(ره) و همه را فدا کنند تا رئیس شوند واقعاً باید همه اینها را رد صلاحیت کنند.
سؤال: نامزدها قبل از انتخاب، بسیار وعده و وعید میدهند اولویت مطرح میکنند بعد از آن اکثر وعدهها یادشان میرود و دوره بعد، باز تکرار میشود. چگونه راستگو را بشناسیم؟
جواب استاد: از روی اعمالشان. ببینید چه گفتند و چه کار کردند؟
سؤال: آقای ... مشمول رد صلاحیتها نمیشد؟
جواب استاد: اگر بخواهید دقیق نگاه کنید اکثرشان مشمول رد صلاحیت میشوند. اگر بخواهید دقیق نگاه کنید و ذرهبین بیندازید. اگر ذرهبین را کنار بگذارید و همینطوری نگاه کنید نه. رد صلاحیت نه. اینطور دقتها وقتی امام زمان(عج) بیایند آنجا ترتیب خیلیها را میدهند. آنجا به هرکسی ایشان اجازه نمیدهد. ولی الآن ما چارهای نداریم. اگر بخواهیم اینطوری دقیق برخورد کنیم و بگوییم همه باید مثل بعضی از مسئولین دهه 60 و بعضی مسئولین الآن باشند، همه باشند آن وقت دیگر خیلی از کرسیهای مسئولیت خالی میماند. حالا شما در رأی دادن حداقل به این توجه داشته باشید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی