شبکه افق - 19 اردیبهشت 1400

پاسخ به پرسش هایی درمورد متافیزیک، تمدن دینی، تمدن سکولار، علوم قدیم و جدید، علوم دینی و غیردینی، عقل و حس و تجربه درونی، منابع دین و ...

پرسش و پاسخ (24)

بسم‌الله الرحمن الرحیم

یک اتفاقی که دارد می‌افتد و ما داریم فاصله فیزیک و متافیزیک را در عرصه تمدن‌سازی کم می‌کنیم. اصلاً دعوای تمدن اسلامی و تمدن سکولار، بنیادی‌ترین دعوای نظری و اختلاف‌شان سر همین است که آیا متافیزیک وجود دارد یا نهک اگر هست علمی است یا نه؟ و اگر هست قابل ترکیب با فیزیک هست یا نیست؟ دعوای اصلی از این‌جا شروع می‌شود اصلاً علوم انسانی، دینی و غیر دینی، علوم تجربی و طبیعی، تکنولوژی، نگاه اسلامی به تکنولوژی، نگاه سکولار و سرمایه‌داری به تکنولوژی، اصلاً نزاع از همین جاها شروع می‌شود. اصل این که اسم این علوم را در غرب علوم جدید گذاشتند اصلاً این تقسیم علوم جدید و علوم قدیم تقسیم اروپایی است متأسفانه می‌بینم این‌جا هم بعضی‌ها می‌گویند. علوم جدید است علوم قدیم است! اصلاً این اصطلاح اسلامی نیست. علوم دینی و غیر دینی به این معنا که فقه و اصول و تفسیر علوم دینی‌اند بعد بقیه رشته‌های علمی که شماها در آن رشته‌ها کار کردید این‌ها علوم غیر دینی‌اند. ما اصلاً چنین تقسیمی در اسلام نداریم. آن که می‌گویند علم اسلامی و غیر اسلامی به معنای سکولار، آن یک تقسیم دیگری است و یک معنی دیگری دارد که اگر بخواهم در یک جمله اشاره کنم این است: تعریف اسلامی از علم و تعریف سکولار از علم جزو منابع معرفت، وحی را می‌داند یا نمی‌داند؟ این یک ریشه اساسی بحث است. آیا وحی منبع معرفت خطاناپذیر هست کاگنیو است؟ معرفت‌بخش است یا نه؟ فقط همین عقل و تجربه بشری کافی است؟ در معرفت‌شناسی اسلامی عقل و تجربه بشری لازم است اما کافی نیست. معرفت وحیانی باید اضافه بشود اگر وحی آمد نور وحی افتاد و سایه وحی روی عقل و تجربه بشری آمد نه این که وحی بخواهد جای عقل و تجربه بشری را بگیرد نه این که نقل بخواهد جای عقل را بگیرد، چون بعضی‌ها می‌گویند این‌ها می‌خواهند علوم را اسلامی کنند یعنی می‌خواهند نقل را به جای عقل بنشانند! اصلاً ما چنین چیزی را نداریم عقل و نقل هر دو اسلام است. منتها شما عقل بدون وحی را اکتفا می‌کنید این مشکلات پیش می‌آید ولی اگر وحی و عقل را عقل و نقل را پذیرفتید که هر دوی این‌ها دین خداست، هر دوی این‌ها رسول خدایی است در تعامل نقل و عقل شروع به تمدن‌سازی کردی این تمدن دینی می‌شود و تولید علم کردی می‌شود علم دینی؛ و الا این که بگویی علومی که در حوزه می‌خوانند علوم دینی است و علومی که در دانشگاه می‌خوانند غیر دینی است! این تقسیم‌بندی اسلامی نیست این‌ها همه تقسیم‌های غربی است. حواس‌تان باشد یک چیزهایی، یک واژه‌ها و کلیشه‌های غربی ساخته شده و متأسفانه در ذهن بچه مسلمان‌های ما هم الآن آمده است مثل نگاه مطلق به تکنولوژی چه سلبی چه ایجابی! مثل تمکین در برابر نظریه جبر ابزار، جبر تکنولوژی، می‌خواهند نقد تکنولوژی غرب را بکنند یک مرتبه دچار یک نوع جبرگرایی می‌شوند که با معارف اسلامی سازگار نیست. کار بزرگی که امثال شما می‌کنید این است که تعارض بین داده‌های آنچه که علم جدید در غرب خوانده شد با ظواهر و نصوص آنچه که در غرب کتاب مقدس گفتند تعارض پیدا می‌کرد این پرسش مطرح می‌شد که حالا با این تعارض باید چه کار کرد؟ آن‌ها هم نمی‌دانستند که باید چه کار کرد؟ چون امروز ما می‌گوییم و می‌دانیم نه کتاب مقدس، کتاب صددرصد الهی است و نه نقل‌شان نقد الهی و وحی الهی است نه عقلی که در تعارض با وحی و دین شکل گرفت عقل جامع و منصفی بود یک عقل ناقص و بیشتر بر اساس کینه نسبت به نقل مسیحی شکل گرفت نه بدون پیش‌داوری. آنجا گفتند یا دفاع می‌کنیم از متون مقدس‌مان، آنچه که علم جدید نامیدند آن را تخطئه می‌کنیم یا به این‌ها تمسک می‌کنیم حکم می‌کنیم ادعاهایی که از ظواهر و نصوص کتاب مقدس برخاسته، آن‌ها را کنار بگذاریم چون آن‌ها قابل جمع نبود. یا به راه دیگری فکر کنیم و بگوییم این‌ها زبان و موضوع‌شان با هم فرق می‌کند، فلسفه این‌ها با هم فرق می‌کند و بعد معمولاً دین، زبان و فلسفه و هدف دین غیر علمی و غیر معرفتی می‌شد تا دعوا با آن نباشد بگویند اصلاً این دارد از چیز دیگری می‌گوید و این دارد از عالم هپروت می‌گوید شما دارید از عالم ناسوت می‌گویید بنابراین اصلاً با هم دعوایی نداریم هرکسی در لاین خودش! ظاهر این خدمت به دین غربی بود اما باطن آن حذف دین از عرصه معرفت بود. اصلاً سکولاریزم یعنی دین، نه منشأ معرفت در علم باشد نه منشأ مشروعیت در عمل باشد. این یعنی سکولاریزم. دین در این کتاب‌ها، روی کارهایتان، دین ترکیب چهار منبع معرفت است: وحی، عقل، تجربه، و شهود. عقل و تجربه و شهود خطاپذیرند نسبی و محدودند. وحی، خطاناپذیر است و نامحدود؛ اما فهم وحی و تفسیر وحی باز خطاپذیر است. ما با مجموعه این‌ها و متدی برای اجتناب از خطا، باید سعی کنیم معارف را تفسیر اسلامی کنیم و یک تمدن دینی بسازیم این است فرق ما با مسابقات کتاب و مسابقات فیلم و جشنواره‌هایی که درست می‌کنند و هدف‌شان کشورداری است نه کشورسازی! دکان باز می‌کنند نمی‌خواهند انقلاب عمل بکند و انقلابی رو به جلو عمل شود، می‌خواهند همه را راضی نگه دارند! حالا شما می‌توانید به این سؤال جواب بدهید که تعارض‌ها ظاهری و موقت است نه واقعی نه مستمر؛ تعارض‌ها قابل حل‌اند نه غیر قابل حل. روند کلی تعامل عقل و نقل در معرفت‌شناسی اسلامی قابل مدیریت است اصلاً ما در معرفت‌شناسی اسلامی نباید بگوییم علم و دین؛ نباید بگوییم عقل و دین؛ چون عقل و تجربه که منشأ و متد علم است، عقل و تجربه جزو منابع معرفت دینی‌اند در تعارض با دین نیستند این‌ها را نباید با (و) عطف به هم وصل کنید! اصلاً مسئله علم و دین، مسئله اسلامی نیست چون معرفت‌شناسی اسلامی در قرآن و حدیث، عقل و تجربه را که منشأ فلسفه و علم دانسته می‌شود و شهود را که منشأ عرفان بشری دانسته می‌شود این هرسه را معرفت معتبر بشری می‌داند با رعایت ضوابط مشروط و معتبر، و این‌ها دینی‌اند در کنار وحی. بعضی از خودی‌ها را هم من دیدم که این اشتباه را می‌کنند فکر می‌کنند اسلامی کردن علوم انسانی یا سایر علوم معنی‌اش این است که ما می‌خواهید نقل را به جای عقل بیاوریم! می‌گوییم آقا عقل و تجربه را تعطیل کن، مکاتشفات بشری هم همه‌اش از اساس مزخرف است فقط نقل! خب شما نقل هم که باشد باز بدون عقل، نمی‌توانید سراغ نقل بروید باید با عقل‌تان سراغ نقل بروید، با تجربه و شهودتان سراغ عقل بروید. و این باز تفاوت تمدن اسلامی با تحجّر اسلامی است. تحجّر اسلامی به منابع معرفت کاری ندارد سراغ نقل هم که می‌رود بدون عقل می‌رود. لذا می‌بینید که حتی مذهبی‌ترین این تیپ افراد در باطن، سکولارند. هم آن کسی که می‌گوید کل دین‌تان ربطی به دنیا و تمدن‌سازی ندارد و از آن روضه و عزاداری‌تان بگیر تا قرآن و تفسیر و جهاد و همه چیز، هم این سکولاریست عریان است و هم مذهبی‌های ما و خود ماها که مذهب را خلاصه کردیم در عزاداری و زیارت و دیگر هیچ! ما هم سکولاریست هستیم. شما خیال می‌کنید این سکولاریست نیست که فضای جامعه در عزاداری و زیارت مذهبی بشود سوپر مذهبی می‌شود گاهی در حدریاکاری! بعد در سبک زندگی و در بازار، معاملات اصلاً ربطی به اسلام نداشته باشد و راحت ربا بدهی! ربا بخوری! دروغ بگوییم! کلاه هم را برداریم. ما بین این‌ها و مذهب منافاتی نمی‌بینیم! می‌گوییم در بازار اذان می‌گویند یا نمی‌گویند؟ تاسوعا و عاشورا پرچم سیاه می‌زنند یا نمی‌زنند؟ این درست است. خود همین یعنی سکولاریسم. شما برای این سکولاریزم یک فکری در کتاب‌هایتان بکنید. هر کتابی که تولید می‌کنید در عرصه علوم طبیعی، تجربی، پزشکی اسلامی یعنی چه؟ بعضی‌ها فکر کردند پزشکی اسلامی یعنی تعطیل عقل و تجربه و فقط هرچه که نصّ صریح در روایات آمده ما همان را قبول داریم. اصلاً مگر پزشکی توقیفی است؟ معماری مگر توقیفی است؟ این‌ها که توقیفی نیستند، عبادات توقیفی‌اند. شما بر عبادات نمی‌توانید چیزی کم و زیاد کنید بقیه که توقیفی نیست. حتی ابواب کتاب فقهی هم توقیفی نیست. شما بر اساس آیات و روایات ابواب جدیدی در فقه می‌توانید و باید بوجود بیاورید. بسیاری از آیات قرآن و روایات پیامبر و اهل بیت(سلام‌الله علیهم) من ثابت می‌کنم بسیاری از این روایات می‌تواند بسیاری از علوم انسانی ما را زیرورو کند و هنوز نه در حوزه نه در دانشگاه، از منظر معرفت‌شناختی، از منظر علوم اجتماعی – انسانی، از منظر علوم طبیعی اصلاً به این‌ها نظر نشده است خیلی جای کار دارد. بعضی‌ها می‌گویند همه کارها شده، همه حرف‌ها گفته شده! هنوز حرفی گفته نشده نسبت به آنچه که باید گفته شود. من یک وقتی همین‌طور قرآن کریم را که ماه مبارک ختم می‌کردم، ختم هم نکردم، شروع به ختم می‌کنم ولی هیچ وقت هم نمی‌توانم ختم کنم چون وسط‌هایش گیر می‌کنم مکرر شده که گفتم اصلاً ‌به معنایش کاری نداشته باشم کلاً بخوانم تمام شود، می‌بینم نمی‌شود. چندتا سؤال در حوزه اپیستومولوژی و معرفت‌شناسی من شروع کردم گفتم حالا قرآن ختم کنیم بعد ببینم جواب این سؤالات چیست؟ باور کنید چند جزء قرآن را جلو رفتم دیدم نمی‌توانم جلوتر بروم چون بیش از 120 قاعده معرفت‌شناسی از این آیات قرآن فقط آنجا به ذهن خود من رسید. یک بار بحث اشتغال ذهنی در حوزه فلسفه حقوق یا فلسفه اخلاق داشتم، داشتم آیات قرآن را نگاه می‌کردم گفتم از این منظر ختم کنیم، صفحه‌ای از قرآن کریم نیست که چند قاعده مهم علمی در حوزه فلسفه اخلاق و فلسفه حقوق در آن نباشد. من که معمولاً تمام کتاب‌هایی که در این حوزه باشد می‌بینم حالا یا دقیق می‌خوانم یا یک تورقی می‌کنم ولی این‌ها بحث نمی‌شود. می‌خواهند آقای دکتر بشوند و خانم دکتر بشوند. نمی‌دانیم با این وضعیت باید چه کنیم! در خیابان می‌گوییم دکتر ده نفر برمی‌گردند نگاهت می‌کنند! این عقده دکتر شدن و مهندس شدن، این عقده‌ها مصیبت دست ما داده است. الآن به من گفتید دکتر تنم لرزید چون من دکتر نیستم طلبگی خواندم و می‌خوانم. کم‌کم این کلمه دکتر دارد مثل یک فحش می‌شود! گفتم همه دکترند الا بنده، دیگه همه دکترند! این حالت‌ها این عقده‌ها و این مسائل، این‌ها را رها کنیم. این‌قدر در قرآن و سنت مطالبی هست این‌قدر در حوزه‌های علوم عقلی و علوم تجربی و علوم انسانی مطالب ناگفته و پرسش‌های جواب نداده شده هست، یک انقلاب عظیم معرفتی فرهنگی در سطح جهان می‌شود به راه انداخت و شماها آن کسانی هستید که باید این انقلاب عظیم را به راه بیندازید و می‌توانید به راه بیندازید. جواب این تیپ فرهنگ، یعنی در کتاب‌هایی که شماها می‌نویسید باید این پاسخ داده شود که تمام یافته‌ها و معلومات انسان، چه آن‌هایی که – فرمودید چندصد از دوستان هم شاعر هستند – چه آن‌هایی که از شعر و رمان و سینما کار می‌کنند تا علوم انسانی، تا مهندسی تا پزشکی تا حقوق و فقه و تفسیر، می‌دانید این حرف برای دنیا چه پیامی دارد؟ سیدحسن همین هفته پیش گفت در ذهن ما این بود که ما در القُصیر پیروز شدیم کار عظیم نظامی شد و واقعاً هم شد چون بعد از آن شکست‌های دشمن در سوریه شروع و پیروزی‌های ما. ولی یکی از خود این‌ها حسین هیکل، به من گفت که شما خودتان نفهمیدید که در القصیر چه کار کردید؟ مسئله القصیر نبود کاری که دارد می‌شود این است که یک تمدن جدید اسلامی با رهبری ایران و انقلاب اسلامی، با رهبری مکتب اهل بیت(ع) بعد از قرن‌ها دارد ساخته می‌شود یک بُعد آن بُعد نظامی آن است ولی یک بُعد آن بُعد نظام‌سازی است که آن مهم‌تر است و غربی‌ها این را فهمیدند رژیم پادشاهان عرب این را فهمیدند وهابی‌ها هم فهمیدند. شما خیال می‌کنید سوء تفاهم است نخیر سوء تفاهم نیست همه این‌ها به دشمن مشترک رسیدند دارید یک فرهنگ و تمدن جدید را می‌سازید او می‌فهمد. بعضی از ما در ایران نمی‌فهمیم، بعضی از مسئولین ما این را هنوز نفهمیدند. رهبری گفت در حوزه اقتصاد بچه پولدار ملی بعضی‌ها در حوزه اقتصاد بچه پولدار و بچه سرمایه‌دارند نمی‌فهمند که چه دارند و چطوری باید خرج کنند ما یک بچه پولدار فرهنگی هم داریم که منابع عظیم برای جهان که در جهان واقعاً نمونه و تک است ارزش این را نمی‌فهمند. پریروز در نمازجمعه گفتم ما آمریکای لاتین بود یک سمیناری بود تمام سوسیالیست‌های جهان را، روشنفکران و رهبران احزاب کمونیست و سوسیالیست و... همه را دعوت کرده بودند سه – چهارتا مسلمان هم از ایران و مصر و سوریه هم دعوت کردند که ما آنجا گفتیم مثل این که ما با شما از نظر ایدئولوژی هیچ سروکاری نداریم ما کمونیست نیستیم و کمونیست را قبول نداریم گفتند ما شماها را از ایران و انقلاب ایران به عنوان کسانی که ضد کاپیتالیست و ضد ظلم هستند دعوت کردیم ما الآن بحث مذهب نداریم در همین جمع، خدا شاهد است من چندتا آیه و حدیث راجع به همین مقوله اقتصاد، سوسیالیزم، سرمایه‌داری و اسلام خواندم همین رهبران کمونیست اروپایی، آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین چندین بار این صحبت‌های ما را قطع می‌کردند برای آیه و حدیث کمونیست‌ها کف می‌زدند. یک نفری هست که در کوبا به آن چگوآرای شماره 2 می‌گویند که این از اولی که سلاح برداشتند و جنگ‌های چریکی را شروع کردند می‌گفت من کنار چ و فیدل ما با هم بودیم تا لحظه آخر هم این معاون چگوآرا بود که با چگوآرا به بولیوی می‌رود کشته می‌شود می‌گوید ما آنجا فقط با هم نبودیم که ایشان کشته شد چون من مسئول وزارتخانه بودم مجبور بودم بمانم. آیه قرآن راجع به مباحث اقتصاد، فلسفه اقتصاد را خواندم همین آیه «کنز» و یک آیه دیگر و چندتا روایت را، این آدمی که به او چگوآرای شماره 2 می‌گویند و کمونیست کامل است بلند شد ایستاده یکی دو دقیقه برای آیه و حدیث کف می‌زد! بعد از جلسه آمد به من گفت واقعاً در کتاب مقدس شما این حرف‌ها هست؟ گفتم خیلی از این حرف‌ها بیشتر هست. رهبران ما راجع به عدالت اجتماعی از شما خیلی دقیق‌تر حرف زدند. بعد یک چیزی گفت جگرم را آتش گرفت بعد که از او جدا شدم دیدم خیلی دلم می‌خواهد گریه کنم گفت وقتی چریک‌های ما تا قبل از پیروزی مبارزه می‌کردند ما اصلاً شعارمان کمونیزم نبود اصلاً بچه‌ها و رزمنده‌های ما نمی‌دانستند کمونیزم چیست و ما اصلاً یک کلاس کمونیستی برای آن‌ها نگذاشته بودیم مسئله مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی و فئودال و خان و رژیم و آمریکا بود. بعد که پیروز شدند در مصاحبه از "کاسترو" پرسیدند ایدئولوژی شما چیست؟ گفت سوسیالیزم و مارکسیزم. آن جمله‌ای که آدم را آتش می‌زند این است، می‌خواهم بگویم جهان منتظر کتاب‌های شماست، به من گفت این چیزهایی که از کتاب مقدس‌تان از قرآن خواندید اگر ما 40 سال قبل این چیزها را می‌دانستیم نظر ما راجع به دین و راجع به مبارزات نظرات دیگری بود. نظرات ما عوض می‌شد. ما اصلاً این چیزها را نمی‌دانستیم الآن هم گفتید بار اول است که فهمیدم در کتاب مقدس شما این قدر دقیق راجع به حقوق مستضعفین، محرومین، کارگران حرف زده شده است. خب آقا در هند رفتیم پیش بت‌پرست و مرتاض هندی که دنده‌هایش بیرون زده بود می‌گفت پدر من، من را نذر بتخانه کرده، من از 4 سالگی این‌جا هستم تا الآن که 44 سالم هست 40 سال از این بتخانه‌ها فاصله نگرفته! کاشکی همت او را ماها داشتیم نایب‌الزیاره شما رفته بودم بتخانه‌ها، بعد گفت از کجا آمدی گفتم ایران. گفت مسلمانی؟ گفتم بله. بعد شروع کردم چندتا روایت از پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) برایش خواندم همین آدم بت‌پرستِ مرتاضِ مشرک گفت این‌طور که می‌گویی محمد و علی از خدایانند. خدا شاهد است همین بت‌پرست و کمونیست و مسیحی‌اش و لامذهب‌هایش این‌ها دنیا منتظر حرف‌های درست و منطقی و الهی است. هیچ جای دنیا الآن من می‌روم هیچ کس معنویت را مسخره نمی‌کنند حرف‌های معنوی که می‌زنی همه تشویق می‌کنند، حرف اخلاقی که می‌زنی همه قبول می‌کنند مردم و روشنفکران، علمایشان. خیلی عجیب است، حکومت‌هایشان را نگاه نکنید، حرف عدالت می‌زنی گوش می‌کنند و استقبال می‌کنند. در یک جلسه‌ای حقوق زن را گفتم – باز هم شما این را بشنوید – یک خانمی پرسید قرآن راجع به زن چه می‌گوید؟ من شروع کردم بعضی از آیات و روایات که راجع به زن این را می‌گویند مفصل بود، بعد نماز داشت قضا می‌شد جلسه را تمام کردم همان گوشه سالن ایستادم به نماز خواندن، دیدم همین خانم دکتری که به عنوان اعتراض به اسلام این را گفت، دیدم آمد کنار من ایستاد هر کاری من می‌کنم دارد همان کار را می‌کند! دارد به خساب نماز می‌خواند. حواس من پرت شد این آمد درست کنار من، من رکوع می‌رفتم این هم رکوع می‌رفت، می‌روم سجده، سجده می‌رفت، بعد دعای دست این‌طوری می‌کنم این می‌خواند، من نشستم تشهد می‌خوانم این‌ها بلد نیستند روی زمین بنشینند روی زانوهایش ایستاده بود! بعد نماز من تمام شد گفتم خانم شما داشتی چه کار می‌کردی؟ گفت من داشتم مثل شماها عبادت می‌کردم. یک دکتر زن مسیحی که اول آمد به من گفت اسلام ضد زن است. یک ربع ما توضیح دادیم که اسلام چه می‌گوید. بخاطر همان چیزی که اعتراض کرد به من گفت که... بعد به او گفتم حالا شما چرا مثل ما نماز خواندی؟ گفت آمدم مثل شما نماز بخوانم خیلی دین خوبی دارید. دنیا این است. من عقیده‌ام این است که ده هزار نفر راه بیفتند و به سراسر جهان بروند. ما باید هم چریک عملیاتی در سراسر جهان داشته باشیم، کار سپاه قدس. هم چریک فرهنگی داشته باشیم. ما الآن باید ده هزار چریک فرهنگی در سراسر جهان بفرستیم که این‌ها درست عمل کنند،‌ خودشان باتقوا باشند، اخلاق داشته باشند، عقل هم داشته باشند. آخه بعضی از حزب‌اللهی‌ها عقل ندارند. عقل داشته باشند، حزب‌اللهی عاقل، باسواد. اخلاقی، اگر ما ده هزار نفر آدم را بتوانیم این‌طوری در سراسر جهان بفرستیم یقین داریم تا ده سال دیگر سرنوشت جهان عوض می‌شود که این‌ها بروند از یک طرف به مردم خدمت کنند همان کاری که انبیاء می‌کردند نوکر مردم باشند از یک طرف با نخبگان، رسانه‌ها و دانشگاهی‌هایشان تماس داشته باشند با این‌ها حرف بزنند این‌ها گوش می‌کنند. در آفریقا در کنیا رفتم مسئول دانشگاه کلیسای کاتولیک شرق آفریقا که پاپ رفته بود مهمان او بود دیدم توی اتاقش عکس کعبه را روی دیوار زده، گفتم این چیست روی دیوار زدی؟ گفت من هر وقت نگاه می‌کنم آرامش می‌گیرم گفت بزرگترین آرزوی من این است که کعبه بروم و این‌جا را از نزدیک ببینم ولی می‌گویند ماها نباید برویم چون مسلمان نیستیم گفتم من یک کاری می‌کنم که آنجا بروی و هرکای خواستی بکنی، منتها اولش یک کم درد دارد باید ختنه‌ات کنیم مسلمان شوی، بیا برو هرچه می‌خواهی مکه برو. تنم لرزید. گفت من از خدا خواستم که وقتی دارم می‌میرم چشمم به این عکس باشد. حالا این کی بود؟ یک مسیحی نبود یک کشیش مبلّغ کاتولیک بود که من روایت پیامبر(ص) را چندتا می‌خواندم از بس این هیجان‌زده می‌شد بلند می‌شد می‌نشست، بلند می‌شد می‌نشست. می‌گفت این حرف‌ها چقدر زیباست. بعد می‌گفت چرا این‌ها را در دنیا نمی‌گویید اصلاً دنیا نمی‌فهمد که اسلام این‌هاست. به فکر ترجمه این آثار، تعمیق این آثار، گسترش این آثار، و حضور در سطح جهان باشید.

عرایض من حاوی این سؤال است که آیا این نحو انتقال پس‌زمینه هم تاریخی در تاریخ علم و هم متدلوژی و روشی در باب روش فهم علم و روش فهم دین در دانشگاه، نسبت علم با مفاهیم الهیاتی به یک سبک خاصی تبیین شد یا گرچه تبیین و تصریح نشده اما در واقع پشت صحنه مباحث هست یک دانشجو بدون شعارپردازی یک مقداری تفهیم بشود که چرا در دنیا این به یک پزی تبدیل شد که هرچه دانشمندتر مثلاً بی‌دین‌تر، این یک پزی باشد! یعنی چه اتفاقات تاریخی و معرفتی در اروپا و غرب افتاد چون این اتفاق اول آنجا افتاد. در جهان اسلام، در تاریخ تمدن اسلامی هیچ وقت دانشمندتر بودن، روشنفکر بودن به مفهوم بی‌دین بودن، امّل بودن به مفهوم مذهبی‌بودن، متجدّد بودن به مفهوم لامذهب بودن تعبیر نمی‌شد چه شد که یک نظریاتی که ابتدا در جهان اسلام در عرصه مکانیک و نجوم و فیزیک کشف شده، آثار مکتوب آن در تاریخ تمدن ما هست و تاریخ تمدن اسلامی برای این‌ها صله و جایزه می‌دادند و فیزیکدانان تاریخ و تمدن اسلامی در عین حال، بزرگترین متافیزیسین‌ها بودند یعنی طرف استاد مسلّم فلسفه الهی است، مفسّر قرآن است، فقیه است، در عین حال بزرگترین فیزیکدان، شیمی‌دان، بزرگترین جراح، ستاره شناس است بعد با فاصله بین چهار تا هفت قرن بعد، یعنی اتفاقاتی که عرض کردم قرن 9، 10، 11، 12 میلادی در جهان اسلام بلکه قبل از آن، بعد با فاصله چند قرن بعد این‌ها مثلاً در قرن 16، 17 و 18 میلادی، قبلش از قرن 13 میلادی این‌ها ترجمه می‌شود به اروپا می‌رود. بزرگترین مقاومت در برابر همین نظریات در عرصه زیست‌شناسی و جانورشناسی و فضاشناسی و زمین‌شناسی و حقوق و فلسفه به نام دین در اروپا صورت می‌گیرد یعنی کلیسا – پاپ در برابر این‌ها می‌ایستد و دعوای علم و دین و عقل و دین شروع می‌شود. چرا نظریاتی که بین چهار تا هفت قرن قبل در جهان اسلام امّهات آن تولید شده، هیچ کس آن‌جا استشمام این که این‌ها نظریات غیر دینی یا ضد دینی است، مثلاً این زمین دور خورشید می‌چرخد و به عکس، و این که زمین کُروَی است، مسئله جاذبه – که حالا نمی‌خواهم وقت دوستان را بگیرم حتماً هم خودتان خبر دارید موارد متعددی اسناد قطعی تاریخ که تمام این چیزهایی که به قرن 17 و 18 میلادی نسبت می‌دهند از "گالیه" و "نیوتن" و "کپرنیک" و این‌ها به نام پدران علم جدید مطرح می‌شوند شما این‌ها را با فاصله‌های چند قرن جلوتر در آثار متفکران اسلامی می‌بینید، در آثار "بوعلی"، در آثار "ابن‌رشد"، "فخر رازی"، "ابوالبرکات"، و دیگران. یعنی عین عبارات، "قوانین نیوتن" عین عبارات آن هست. چرا این‌ها ششصد سال قبل از طرف اسلام‌شناسان بزرگ در جهان اسلام بزرگ مطرح می‌شود و جایزه و صله می‌گیرد. ششصد سال بعد در اروپا ترجمه می‌شود می‌آید و به نام کسان دیگری نوشته و مطرح می‌شود و ‌آن‌ها به عنوان اولین دشمنان دین در اروپا مطرح می‌شوند و بعد کسانی که این سیر مباحث علمی را دارند ادامه می‌دهند نمی‌تواند با متافیزیک دینی و مسیحی فیزیک را جلو ببرند و تضاد بین به اصطلاح فیزیک جدید و با متافیزیک دینی شروع می‌شود. تا همین الآن همه دنیا و همه دانشگاه‌های دنیا قربانی این سوء تفاهم هستند. تا همین الآن هم شما می‌بینید در فضای عمومی این‌طوری است که هرچه دانشمند بودن، مثل این که بی‌دین‌تر! این یک پزی است. یک کسی اگر در یک فضای دانشگاهی علمی از ادبیات یا شعارها یا مفاهیم دینی استفاده بکند این به عنوان یک آدم امّل تلقی می‌شود! حالا باز شما فضای ایران را نگاه نکنید که در این 10- 20 – 30 سال تغییراتی توسط امثال خود شماها کرد، اما چه شد که در این دو- سه قرن فضای حاکم، چنین فضایی بود؟ آدم‌ها تقسیم می‌شدند به این که متجددی یا مذهبی هستی؟ امّلی یا دانشمندی؟ لامذهبی یا عقب‌مانده‌ای؟ یک علت این، تعارض محتوایی بوده بین علوم عقلی و تجربی که جرقه اولیه‌اش هم از جهان اسلام زده شده و ترجمه شده و به اروپا می‌رفته، با مفاهیم کلیسایی. یک ریشه‌اش حتماً این‌جاست. یک ریشه‌اش برمی‌گشت به تعارضی که بین مفاهیم کلیسایی و مذهب اروپا بود با بحث عدالتخواهی و آزادیخواهی و حقوق مردم. یعنی نسبت فیزیک و متافیزیک در جهان اسلام یک‌جور است. به نظرم این‌ها که عرض می‌کنم این‌ها هیچ مفاهیم تازه‌ای برای اساتید بزرگوار این‌جا ندارد ولی من دارم از این جهت می‌گویم که به نظرم اگر بتوانیم این سیر و این تفاوت دوتا فضای تاریخی فرهنگی را به دانشجویان‌مان منتقل کنیم خیلی مسائل بعدی به طور خودبخودی حل می‌شود و این فضای دوگانگی تلخی که هیچ ریشه منطقی ندارد و هنوز پس ذهن همه هست مثل این که تصور این که ما وقتی دانشگاهی می‌شویم از مفاهیم و ادبیات دینی و مذهبی و لاهوتی استفاده کردن، وارد یک عرصه غیر علمی شدن است! خب این روشن بشود که ریشه در تاریخ ما، تمدن ما، فرهنگ ما، ‌نه فیزیک و نه متافیزیک آن ندارد این برمی‌گردد به دو – سه‌تا اشکال هم در الهیات مسیحی و کلیسا، و هم در نوع کسانی که وارد عرصه مفاهیم فیزیک جدید، مکانیک و علوم تجربی و ریاضی شدند در حالی که ذهن‌شان به لحاظ متافیزیکی اساساً ذهن منسجمی نبوده، ممکن است یکی فیزیکدان بزرگی باشد ولی متافیزیک نمی‌داند یک تصور عوامانه و کودکانه از مفاهیم متافیزیک دارد. متافیزیک اعم از مفاهیم فلسفی و دینی. یا به عکس، متافیزیسین‌ها آن‌هایی که از طرف لاهوت و دین و خدا و مسیح حرف می‌زدند علاوه بر این که خود متافیزیک‌شان قابل دفاع نبود و تناقض دارد و آمیخته با شرک بود و اصلاً‌ خود اسلام ناسخ مفاهیم کلیسایی است اصلاً قرآن و پیامبر(ص) آمد که بگوید که عصر کلیسا و این نوع دین‌داری گذشت، این‌ها دچار انحراف هستند هم به لحاظ ذاتی کشش ابدی و جاودانگی ندارد و هم در عمل دچار فساد شده است. خود قرآن، اولین و بزرگترین متنی الهی است که به انحراف و فساد کلیسا صریح اشاره کرده است. به این که این‌ها دین را دستکاری کرده‌اند. کلیسایی اندیشیدن، مساوی با دینی بودن نیست یعنی متافیزیک کلیسا را قرآن زیر سؤال می‌برد از آن طرف نگاه علمی ماتریالیستی یعنی تجربی محض به عالم را قرآن زیر سؤال می‌برد. بنابراین یک دعوایی در غرب راه افتاده که متأسفانه این دعوا جهانی شد. دو طرف دعوا از نظر ما مشکل دارند ولی یک طرف آن به نام علم نوشته شده و یک طرف آن به نام دین. دوتا اشکال به هر دو طرف وجود دارد نه آن علم، معرفت‌شناسی درست و کاملی دارد نه این دین، قابل دفاع معرفتی بطور کامل است، این تضاد ایجاد شد،‌ تاریخی شد، جهانی شد، و متأسفانه تا همین الآن بشریت دارد چوب آن را می‌خورد. یعنی ما آثار همان است که دارد داغون می‌کند و ضربات سنگین به همه می‌زند. دینی بودن در نقطه مقابل دانشمند بودن، روشنفکر بودن، تفسیر دینی از عالم و آدم و پدیده‌ها، در نقطه متضاد از تفسیر علمی از جهان است. آقا یا علمی حرف بزن "یا" دینی. این "یا" از کجا آمد؟ این "یا" در اروپا متولد شد و بعد جهانی شد. این «یا» یک «یا»ی اسلامی نیست. حالا چرا نیست؟ اگر بتوانیم این را درست به دانشجویان‌مان درست منتقل کنیم که این دین، آن دین نیست نه به لحاظ معرفتی در حکمت نظری، نه به لحاظ حکمت عملی. مسیحیتی که کلیسا معرفی می‌کند آمیخته با سنت‌های فئودالی و اساطیری پاپ‌هاست با عدالت، با حقوق برابر، با آزادی‌خواهی، با رشد بشر، با کرامت بشر در دنیا، با تمدن‌سازی مشکل دارد. در عرصه نظری با علم مشکل دارد. حالا عرض می‌کنم دوستان می‌دانید این‌جا تکرار می‌کنم اصلاً خدایی که در کلیسا مطرح می‌شود و پاتکی که به این خدا در اروپا در عرصه علم زده می‌شود هر دویش بر اساس خدایی است که در یکی از این دو عرصه فیزیک یا متافیزیک این خدا مشکل دارد و ناقص است! خدایی که مسیحیت معرفی می‌کند خدایی نیست که اسلام معرفی می‌کند مسیحی که معرفی می‌کند مسیحی نیست که اسلام می‌گوید. علمی که تعریف شد تعریفی نیست که در جهان اسلام از علم شده است. بنابراین آن تضادها و مشکل‌ها ربطی به جهان اسلام نداشت ولی از هر دو طرف، چه به عنوان دینی و چه به عنوان علمی، هنوز ذهن‌ها درگیر و آلوده است به این دو زاویه غلط نگاه به این مسئله. تعارض محتوایی علوم عقلی و تجربی، آنگونه که در جهان اسلام متولد شد وقتی به غرب رفت تعارض آن با کلیسا. تعارض مفاهیم عدالتخواهی و آزادیخواهی با سنت فئودالی – کلیسایی. هرچه بشر قوی‌تر می‌شود در آن منطق، خدا ضعیف‌تر می‌شود. در این منطق، خداوند از انسان هم آگاهی می‌خواهد و هم آزادی و عدالتخواهی می‌کند یعنی می‌گوید حقوق بشر مقدس است، حق‌الناس شاخه‌ای رویده بر ریشه حق‌الله. این‌جا تلاش برای حق‌الناس و حقوق بشر، یک تلاش صددرصد دینی در این فرهنگ تلقی می‌شود. در آن فرهنگ، تلاش برای تأمین حقوق مردم، حقوق بشر، حقوق اقتصادی، سیاسی،‌ اجتماعی، مادی، معنوی، همه این‌ها یک جور واکنش معترضانه به خدا و خدای انسان‌گونه مسیح تلقی می‌شود. بنابراین هم در حکمت عملی یعنی سیاست،‌ اقتصاد، حقوق و اخلاق عملی، هم در حکمت نظری، یعنی هستی‌شناسی، انسان‌شناسی، طبیعت‌شناسی، خیلی طبیعی بود که تعریف مادی ماتریالیستی با تعریف خرافی و شرک‌آمیز از دین حتماً تعارض پیدا می‌کرد. چرا ما مسلمان‌ها با این سوابق فکری گرفتار شدیم؟ حالا علاوه بر عقب‌ماندگی علمی بخصوص در این 200 سال اخیر، چرا ذهن ما به این مفاهیم آلوده شد؟ و این چطور باید اصلاح شود؟ و بعد تفکر مادی، الحاد و شک، غلبه پیدا می‌کند بر متافیزیکی که متکلمین تئولوژیست‌های مسیحی اعلام می‌کنند و مطرح می‌کنند طبیعی است که آن تئولوژی نمی‌تواند در برابر این‌ها دفاع بکند. بعد یک خلأ نظری متافیزیک پیش می‌آید هرچه فیزیک و علوم تجربی و ریاضی پیشرفت می‌کند متافیزیکی که بتواند این فیزیک را درست توجیه و تفسیر بکند وجود ندارد هی ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود. هرچه جلو می‌آیید متافیزیک لاغر می‌شود و فیزیک رشد می‌کند و فربه می‌شود مثل این که چاق شدن این، در گرو لاغر شدن آن یکی است! ارتباط درستی بین مفاهیم به اصطلاح دینی با مفاهیم به اصطلاح علمی یا عقلی در آن‌جا برقرار نشده است. بعد که این‌ها تبدیل به امپریالیسم شدند قرن 17، 18 و 19 به تدریج گسترش پیدا کردند و در قرن 20 تمدن اسلامی هم فروپاشید این تفکر، متأسفانه جهانی شد. حالا من چندتا سؤال است که به نظرم اگر ذهن دانشجویان ما با این‌ها درگیر شود خیلی درگیری مفیدی است و در کنار آن، منابعی به این دانشجویان معرفی شود که این‌ها مطالعه کنند، پیگیری کنند و سرنخ این مسائل به دانشجویان‌مان داده شود به نظرم می‌رسد خیلی از سؤالات و شبهات فرعی و جزئی دیگر در ذهن‌شان پیش نمی‌آید و قیاس مع‌الفارق است. توضیح بدهیم که اولین به اصطلاح رویارویی که دانشمندان علوم تجربی با سخنگویان مذهب، ارباب کلیسا که مفسّرین رسمی آیین تحریف شده مسیحیت بودند اتفاق افتاده، مثلاً بعد از این بوده که این کتاب کپرنیک راجع به اجرام سماوی ترجمه و منتشر می‌شود. کپرنیک در این کتاب هیچ حرف الحادی نزده است. و نسبت به تاریخ جهان اسلام، تاریخ نجوم در جهان اسلام، هیچ حرف تازه‌ای نیست. یعنی شما تمام آنچه که به نام کپرنیک مشهور شده، چون می‌دانید کتاب بالینی امثال کپرنیک و گالیله، آثار فیزیکدانان و ریاضیدانان و منجّمین اسلامی بوده، اکثر این‌ها مجبور بودند عربی یاد بگیرند. مثل الآن شما چطوری مجبورید انگلیسی یادب گیرید آن‌ها آن زمان مجبور بودند چون تمدن این طرف بود همه‌شان عربی یاد بگیرند می‌رفتند در دانشگاه‌های اسلامی و این کتاب‌ها را می‌خواندند، کتاب بالینی‌شان بود، کتاب درس‌شان بود، کتاب مرجع‌شان بود، حرف‌های بعد از چند قرن، حرف‌های امثال این‌هیثم و ابوریحان، شما ببینید هزار سال پیش، ابوریحان در آثارش دارد اشاره می‌کند که مناظره‌ای که من با فلانی دارم در باب این که زمین دور خورشید چگونه دارد می‌چرخد؟ چه زمانی؟ ابوریحان برای قرن 4 است یعنی هزار سال پیش. این حرف‌ها را نسبت می‌دهند که در اروپا کشف شده و این مفاهیم علمی آن‌جا تولید شده، چه زمانی؟ قرن 17 و 18، یعنی ششصد – هفتصد سال از تاریخ قیچی می‌شود و سانسور می‌شود! آن‌جا در ذیل مفاهیم توحیدی این نظریه مطرح می‌شود هیچ اشکالی هم پیش نمی‌آید و تعارضی وجود ندارد این‌جا یک مرتبه دعوا شروع می‌شود. کتاب کپرنیک که منتشر می‌شود بلافاصله کلیسا دستور می‌دهد که این جزو کتب ممنوع بشود! حالا خود کپرنیک یک نیمچه کشیش است آدم ملحدی نیست. این‌ها به عنوان بدعت تلقی می‌شود، توقیف می‌شود، منتها چون بعضی از مجلّدات آن بیرون آمده بوده و در محافل دانشگاه‌های جدیدی که در اروپا تشکیل شده، و می‌دانید که قدیمی‌ترین دانشگاه‌های اروپا معماری‌شان و متون درسی‌شان، همه چیزشان کپی‌برداری از دانشگاه‌های اسلامی بوده، از آکسفورد و کمبریج و دانشگاه بولونیا و پاریس و همه این‌ها. قدیمی‌ترین دانشگاه‌های غرب برای قرن 12، 13 ، 14 میلادی است و کلیسایی است، معماری آن کلیسایی است، اصلاً معماری این مدارس و دانشگاه‌ها بر اساس معماری دانشگاه‌های اسلامی است از قاهره تا بغداد بخصوص آندلس، اسپانیای اسلامی که جنوب اروپا کلاً دست مسلمین بود و امثال همین گالیله که به عنوان پدران علم جدید در غرب شناخته می‌شوند که هیچ کدام از این‌ها ملحد نیستند. عرض کردم این‌ها خداپرستند و بعضی‌هایشان کشیش هستند و آثار متفکران اسلامی را مخفیانه می‌خوانند یعنی کتاب‌های دانشمندان اسلامی از فارابی، بوعلی، ابن‌رشد و کتاب‌های خیلی از دانشمندان این‌ها مثل کتب ممنوعه در اروپا هست، این‌ها را یواشکی در حجره‌ها و خانه‌هایشان مخفی می‌کردند و یواشکی این‌ها را می‌خواندند. مخفیانه این‌ها را ترجمه می‌کردند.

سؤال: یکی از اساتید ما سر کلاس گفتند اگر ترامپ سر کار نمی‌آمد برجام مشکلات ما را حل می‌کرد! آیا اگر کسی غیر از ترامپ بود حل نمی‌شد؟

جواب استاد: اولاً سؤال من این است که برجام چه بوده؟ این تعهداتی که آمدند گفتند آمریکا در برجام داده، آمریکا چنین تعهداتی نداده بوده، کجای برجام این حرف‌هایی که شما می‌گویید هست؟ اوباما نگفت که من دارم از طرف آمریکا یک قرارداد قطعی امضاء می‌کنم، این‌جا بیشتر دروغ گفته، آن‌ها این‌قدر دروغ نگفتند. این‌جا آمدند گفتند. آقا آب خوردن‌مان هم دست آن‌هاست، سانترفیوژهایمان باید بچرخد! بانک‌هایمان درست شد کلاً تحریم‌ها تراک برداشت، تمام تحریم‌ها برداشته شد چه مربوط به هسته‌ای و غیر هسته‌ای! چرا این‌طوری حرف می‌زنید؟ دروغ گفتید، به مردم دروغ گفتید توی چشم مردم نگاه کردید دروغ گفتید و مردم هم باور کردند. حالا عوض این که بگویند یک اشتباهی شده، حالا ما یک دروغی گفتیم حالا دروغ دوم را می‌گویند! دروغ سوم را باز می‌گویند! آقا واقعیت برجام این نبوده. اصلاً در برجام حاکمیت ایالات متحده تعهدی به ما نداده که مشکلات بانکی‌تان و... را ما حل می‌کنیم! این آقایی که الآن آمده قبل از این که رئیس جمهور بشود اعلام کرد من پاره می‌کنم دور می‌ریزم. بعد یک جلسه‌ای بود وزیر خارجه ما نشسته بود چندتا از ایرانی‌ها و دانشگاهی‌ها هم نشسته بودند – الآن توی اینترنت هست – از وزیر خارجه ما سؤال می‌کند می‌پرسند که این که زمان اوباما گفتند این تعهد رسمی آمریکا نیست، بعد این نفر بعدی که دارد می‌آید – اسم همین ترامپ را می‌برد – می‌گوید این اگر آمد رئیس جمهور شد این دارد صریح می‌گوید من پاره می‌کنم دور می‌ریزم! وزیر خارجه ما در آن جلسه می‌گوید که مثل این که شما دنیا را شناختید – مضمون حرف‌هایش این است – مگر می‌تواند چنین کاری بکند؟! بله آقا می‌تواند کرد، کردند شد. مگر می‌تواند آمریکا این کار را بکند؟ مگر دنیا می‌پذیرد؟ مگر اروپا می‌گذارد؟ این‌ها این حرف‌ها را زدند. این‌ها نوابع دیپلماسی کشورند! که آدم‌های غیر دیپلمات فهمیدند این‌ها نفهمیدند، نوابغ دیپلماسی. اروپا مگر می‌گذارد؟ مگر مردم آمریکا می‌گذارند؟ مردم آمریکا کی هستند؟ چی می‌گی؟ مردم آمریکا همین‌هایی هستند که به ترامپ رأی دادند. مگر روشنفکران آمریکا می‌گذارند؟ روشنفکر آمریکا کیست؟! حالا من سؤال می‌کنم چه کسانی ساده‌لوحند؟ چه کسانی در سیاست خارجی ایده‌آلیست هستند و چه کسانی واقع‌بین هستند؟ چه کسی واقع‌بین بود؟ چه کسی ایده‌آلیست بود؟ این‌ها گفتند ما رئالیست و واقع‌بین هستیم، واقع‌گراییم، شماها ایدئولوژیست هستید! ایدئولژیست و ایده‌آلیست هستید! شما آرمان‌گرایید ما واقع‌بین هستیم! حالا من از شما سؤال می‌کنم حضرت عباسی چه کسانی واقع‌بین بودند و چه کسانی واقع‌بین نبود؟ چه کسانی برای مردم رؤیاسازی کردند؟ حالا عوض این که عذرخواهی کنند دوباره ادامه می‌دهند! نه، اوباما خوب بود این بد بود. این کلاه را اوباما سر این ملت گذاشت. دموکرات‌ها خوبند، جمهوریخواه‌ها بدند. زمان دموکرات‌ها کلاه‌تان را برداشتند. آمریکا بد است اروپا خوب است. خب هرچه این‌ها می‌گویند نمی‌خواهیم نمی‌توانیم، این‌ها می‌گویند چرا می‌توانی می‌خواهی تو حلش می‌کنی خودت نمی‌دانی! او دارد می‌گوید کلاه‌تان را برداشتیم تمام! این می‌گوید نه، برنداشتی! خب الآن باید چه کار کنیم؟ ما نمی‌فهمیم باید چه کار کنیم؟ الآن اروپا دارد به شما چه می‌گوید؟ هیچ کشوری در اروپا حاضر نشد به عنوان یکی از کشورهای اروپایی بپذیرد که بشود مرکز مراودات بانکی اتحادیه اروپا با ما. هیچ کدام حاضر نشدند. همین انگلیس، فرانسه، آلمان. بعد مدام به ما می‌گویند نه ایران خوب است ایران باتربیت است، ایران در برجام می‌ماند. اصلاً برجام چه بوده؟ برجام ایران بوده و 5 + 1. بعد 5+ 1 شده 1- 5 ! یعنی فقط ایران مانده و آمریکا. بقیه رفتند پی کارشان. بعد آن یکی هم پاره کرده رفته پی کارش، همه رفتند، ما تنها ماندیم. اصلاً کسی توی برجام نیست ما تنها خودمان در برجامیم! بعد می‌گویند نه، ما در برجام می‌مانیم وگرنه خطرناک می‌شود اتفاقات بدی می‌افتد! آقا چه اتفاقات بدی بدتر از این که افتاده؟ آمدند لباس سیاه پوشیده بودند، طرف گفت چه شده یک خبری شده؟ گفتند متأسفانه پدرتان فوت کردند. گفت نه، یک چیزی شده شما نمی‌خواهید به من بگویید! خب عمو گفتند خبر همین بود. این چیزی که از آن می‌ترسید و همه را می‌ترسانید آی تحریم اقتصادی می‌شود، بانک‌ها را نمی‌گذارند چه بشود، همان کارها شده، از چه دارید می‌ترسانید؟ حالا خیلی جالب است فرانسه و آلمان و انگلیس می‌گویند ایران خیلی باتربیت است، ایران از برجام بیرون نمی‌رود من می‌دانم این بچه خوبی است! بچه! باتربیت باریک‌الله این در برجام می‌ماند. این‌ها هم می‌گویند بله ما تا آخر می‌مانیم! شما رفتید عیبی ندارد ولی ما نامردی نمی‌کنیم ما ماندیم. خودت تنها توی برجام ماندی، کسی توی برجام نیست، اصلاً برجام کجا بوده! برجام چه بود؟ برجام این بود که شما تأسیسات هسته‌ای‌تان را تعطیل کنید یا تحت نظارت قرار بدهید ما هم مشکل کل تحریم‌ها را برمی‌داریم مشکلات بانکی‌تان را هم حل می‌کنیم! تحریم‌ها بیشتر شده، مشکلات بانکی هیچ کدام حل نشده، همه ‌تأسیسات هسته‌ای ما بسته شده، باز هم ما توی برجامیم ول نمی‌کنیم. آن‌ها نیستند این‌ها می‌گویند شما نباشید عیبی ندارد ما که هستیم! طرف صف بسته بودند جلوی قصابی گوشت بگیرند گوشت‌ها تمام شد صف ازهم پاشید طرف گفت آقا کجا دارید می‌روید؟ گفتند گوشت تمام شد، گفت گوشت تمام شده چرا صف را بهم می‌زنید؟! آقا گوشت تمام شد گوشت را بردند! هنوز توی صف وایستادید! باز جالب است دیروز می‌گوید این‌هایی که می‌گویند برجام و FATF و... بگویند از کیسه ملت دارند خرج می‌کنند! شما از کیسه ملت خرج کردید، کیسه ملت را حراج کردید، چه کسی از کیسه ملت خرج کرد؟ کیسه ملت دست تو بود، شما گفتید ما قیمت ارز و دلار را این‌طوری می‌کنیم، نفت را این‌طوری می‌کنیم، معاملات نفتی‌مان آزاد است، تحریم نمی‌شویم، شما گفتید کل پول‌ها می‌آید و کل تحریم‌ها شکست! توی چشم ملت نگاه می‌کنید این‌طوری حرف می‌زنید، این‌هایی که منتقد برجام و FATF هستند بگویند که از جیب ملت دارید خرج می‌کنید،‌ به ملت بگویید از جیب ملت دارید خرج می‌کنید. جیب ملت که دست شماست. شماها ملت را سر کار گذاشتید. کدام تحریم رفت؟ تحریم‌ها دارد بیشتر و بیشتر می‌شود. ما از اول انقلاب تا الآن این‌قدر تحریم نداشتیم. با این که این‌ها با شعار ضد تحریم آمدند. این‌ها گفتند رأی بدهید ما تحریم را می‌شکنیم. هیچ وقت تحریم این‌قدر بد نبود. وضعیت پولی و بانکی ملت ایران هیچ وقت به این بدی نبوده، از اول انقلاب تا الآن. با این که ما 40 سال است تحریم هستیم هیچ وقت به این بدی نبوده. هیچ وقت این‌قدر اختلاس و حقوق نجومی ما در این 40 سال یادمان نمی‌آید. من یادم نمی‌آید این چنین افتضاحاتی را. فساد کم و بیش بوده، هیچ وقت این‌طوری نبود. پیشرفت! همکاری با جهان! آشتی با جهان! انگار امام با جهان قهر کرده، دعوا کرده این‌ها آمدند آشتی بدهند! یکی از اساتید گفته اگر ترامپ نمی‌آمد برجام حل می‌شد اصلاً برجام را ایشان ندیده چیست. من یک چیزی به شما بگویم اغلب آقایانی که از این حرف‌ها می‌زنند خودشان برجام را نخواندند. همین 2030 را ما در حد وزیر، معاون رئیس جمهور بارها از آن دفاع کردند. من با یکی دوتا از این‌ها خودم صحبت کردم گفتم شما می‌دانید این ماده، این ماده در 2030 هست؟ گفت نه! گفتم چرا این‌قدر سخنرانی می‌کنی و منتقدین را متهم می‌کنی که این‌ها می‌خواهند با دنیا روابط قطع شود این‌ها ضد پیشرفت هستند اصلاً نخواندی و نمی‌دانی این‌ها چیست. گفت عجب این هم در 2030 هست؟ مقامات درجه یک این کشور که هی می‌آیند سخنرانی می‌کنند اغلب‌شان اصلاً نمی‌خوانند نمی‌فهمند، بخوانند هم به نظر من نمی‌فهمد. اصلاً نخوانده،‌ دفاع می‌کنند. شما دارید از طرف ملت ایران تعهد می‌دهید. به این استادتان بگویید نخیر آقا، اصلاً قرار نبود برجام مشکلات را حل کند این‌ها خودشان به خودشان وعده دادند بعد هم آمدند به ملت وعده دادند و آخرش هم طلبکارتر خواهند رفت، و آخرش هم می‌گویند نه تقصیر شماها بود دیر قبول کردید باید زود قبول می‌کردید! دیدید می‌گویند بهانه را از دست‌شان بگیرید! اصلاً در دیپلماسی جهانی در یک کتاب دانشگاهی، نشان بدهید که یک چیزی به نام بهانه‌گیری از مخالفان مطرح باشد! بهانه اسمش رویش است، بهانه یعنی الکی، یعنی یک کسی می‌خواهد با تو دعوا کند هرچه نگاه می‌کند می‌بیند تو که مؤدب هستی، درست هم که نشستی، روی صندلی خودت هم نشستی، توهین هم که به کسی نمی‌کنی، می‌گوید پس چه کار کنم؟ می‌گوید چرا پایت را این‌طوری گذاشتی؟ منظورت چه بود؟! می‌گویند آقا تمام این‌ها را بی چون و چرا امضاء کنیم فقط بگوییم حق تحفظ! برای خودت روی هوا. او هم می‌گوید حق تحفظت به درد خودت می‌خورد. بعد می‌گوییم برای چی؟ می‌گوید برای این که بهانه دست‌شان ندهیم. اصلاً مگر ما وظیفه داریم که بهانه دست کسی ندهیم؟ شما وظیفه دارید پای حقوق این ملت بایستید تعهد بکنید نه تعهد ضد ملی و مشکوک. خب حالا او آمده امروز می‌گوید هسته‌ای‌ات را ببند، خب بستی، فردا می‌گوید فردا آن را تعطیل کن. مثل زمان نفت می‌گفتند باید نفت‌تان را تعطیل کنید. پس فردا می‌گویند فلان. و... بعد می‌گویید آقا همه را تعطیل کن تحویل بده، بهانه دست‌شان ندهیم! بعد آمد چی گفت؟ مگر اتحادیه اروپا نیامد گفت حقوق همجنس‌بازان در ایران در خطر است و گزارش وزارت خارجه آمریکا که رئیس جمهور آمریکا امضاء کرد گفت چون ازدواج همجنس‌بازان در ایران غیر قانونی است حقوق بشر در ایران تهدید شده، اولین بندش این است. خب برو امضاء کن بگو بهانه ندهیم! خب الآن شما سر همین بند بخواهید بهانه به آمریکا ندهید باید چه کار کنید؟ باید همان مجلسی که قبل از انقلاب عکس آن دوتا را در روزنامه انداخته بودند مجلس عقد بچه‌هایشان را الآن برگزار کنیم! برای این که می‌خواهی بهانه ندهی. مثل این که طرف ایستاده هی تهدید می‌کند و مدام زیاده‌خواهی می‌کند بعد این می‌گوید که برویم جلو یکی بزند بهانه دستش ندهیم! خب آقا فرض کن بهانه بگیرد تو اگر بگویی نزن آخرش می‌آید یکی توی گوش تو می‌زند این تهش است، خودت می‌دوی که توی گوش تو بزند برای این که بهانه دستش ندهی که به گوش تو بزند؟! دقیقاً مدرس (رحمت‌الله علیه) که همین روزها روز شهادت این مرد بزرگ است می‌گفت توی مجلس روس‌ها تهدید کردند که الآن می‌آییم تهران را می‌گیریم اولتیماتوم دادند. یک دفعه دیدیم توی مجلس، ‌اکثر نمایندگان مشروطیت، روشنفکران، ماسون‌ها، همه، چون مجلس بعد از مشروطه بود، تسلیم شدند! گفت همه آمدند گفتند تسلیم شویم و بگوییم اولتیماتوم قبول! یگرم‌خان که از نظامیان ارمنی‌های مشروطه است کسی که شیخ‌فضل‌الله نوری را به دار کشید این خودش آمد در مجلس مشروطه را بست و گفت یک وقت بهانه دست روس‌ها ندهیم! بعد مدرس در مجلس سخنرانی کرد و گفت یعنی چی؟ شما می‌خواهید از ترس مرگ خودکشی کنید؟ خودکشی می‌کنید که نکند بعداً بمیرید؟ خب تهش مردن است بگذارید روس‌ها این‌جا بیایند روس‌ها شما را بکشند چرا خودتان خودتان را می‌کشید؟

سؤال: چرا با این همه وحشی‌گری در اروپا و فرانسه مسئولین ما صحبتی نمی‌کنند و آن‌ها را محکوم نمی‌کنند؟

جواب استاد: برای این که آن‌ها متمدن‌اند هر کاری می‌کنند درست است!

سؤال: به رئیس جمهوری که خطاب به مخالفان می‌گوید شعار می‌دهید هزینه را از جیب مردم می‌دهید...

جواب استاد: عرض کردم که هزینه را چه کسی دارد می‌دهد. اصلاً عرض کردم هزینه را از جیب ملت دادید. به اسم برجام و بعد به اسم‌های دیگر، همه هزینه‌ها را دارید از جیب ملت به دشمن می‌دهید. اتفاقاً ما نگران جیب ملت هستیم. چرا از جیب ملت ایران به آن‌ها هزینه می‌دهید؟ چرا پای حقوق مردم ایران و پای عزت این مردم نمی‌ایستید؟

سؤال: اگر ایران این همه ثروت داشته، همه کشورها را گفتید از موقعیت استراتژی آن استفاده کردند، چرا خودمان از آن درست استفاده نمی‌کنیم؟

جواب استاد: به دو علت، یکی این که ما حداقل 100 است تحت سلطه هستیم. ما 100 سال قبل از انقلاب، کلاً تحت سلطه بودیم از وقتی که این کشور نفت دارد چون ثروت عمده این کشور برای نفت بود از وقتی که نفت کشف شده در ایران کودتا کردند رضاخان را آوردند. ثروت که در اختیار این ملت نبوده، دولت‌ها ملی نبودند. و اما در این 30- 40 سال بعد از انقلاب هم، ما چنین مشکلاتی داریم. یکی غربزدگی بعضی از مسئولین جمهوری اسلامی است. یکی عدم اصلاح درست بوروکراسی کشور است. ما بوروکراسی‌مان مشکل دارد و باید دانشگاه‌های ما این را حل کنند، چنانچه حوزه باید مسائل اجتهادی فقهی مهم را در حوزه مدیریت‌های جدید را انجام بدهد. من رفتم توی فیضیه دارم می‌گویم شما باید صدتا درس خارج فقه داشته باشید برای حل مسائل حکومتی. یک مرتبه یک عده‌ای آن‌جا، هنوز صحبت‌های ما را نه خواندند نه درست شنیدند، تند می‌شوند و می‌گویند اهانت به حوزه شده! این‌ها اهانت به حوزه است؟ به روحانیت توهین شده؟ کجا به روحانیت توهین شده؟ این‌ها حرف‌های امام(ره) است. وصیتنامه امام(ره) را یک بار بخوان آقاجان. توی دانشگاه‌ها می‌گویند توهین به دانشگاه شده! آن‌جا می‌گویید توهین به این. مثل این که هرکس هرچه می‌گوید توهین در توهین به همه داریم توهین می‌کنیم! بهترین راه این است که خفه شویم بگوییم همه کارهایتان درست است! خب بعد به این سؤال که این دوست‌مان پرسیده چه کسی جواب بده و چه جواب بدهیم؟ بخشی از این‌ها مشکلات مدیریتی ما بعد از جمهوری اسلامی است.

سؤال: در دفاع از برجام گفتند آیا مردم گرانی می‌خواهند یا ارزانی؟

جواب استاد: می‌گوید این‌ها که منتقد برجام هستند می‌خواهند گرانی بیاورند! خب من سؤال می‌کنم شما که برجام را اجرا کردید ارزانی هم که الحمدلله آوردید! دیگر از این ارزان‌تر می‌شود؟ ببینید این‌ها به نظر من کلاهبرداری است. می‌گوید این‌هایی که منتقد برجام و FATF هستند این‌ها می‌خواهند گرانی بیاید ما که این کارها را می‌کنیم ارزانی می‌آید! خب آن که اِعمال و اجرا شد سیاست شما بود، قدرت که دست شما بوده شما آن را اجرا کردید ارزانی شده یا گرانی؟ من نمی‌فهمم چطوری شب را روز و روز را شب نشان می‌دهند! درست همان کاری که شده خلاف آن را می‌گویید. این که اقتصاد مقاومتی نبود. این اقتصاد برجامی است. این گرانی‌ها محصول نوع سیاست‌های مدیرتی و سیاست خارجه و مدیریت اقتصادی برجامی است. اقتصاد برجامی همین است.ش



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha