پاسخ به پرسش هایی درمورد خطر جعل انقلاب، تحریف قیام های مردم ایران، تسلیم در برابر دشمن، رضایت استکبار از ایران، اشرافی گری و ...
پرسش و پاسخ (16)
بسمالله الرحمن الرحیم
وجدان علمی دانشگاهی ما و شما باید مراقب باشد که با شعار خوب، شعارهای خوبتر را حذف نکند. با شعار خوب، شعار بد را حذف کنید. شما دقت کنید در دنیا هیچ وقت کسی با شعار بد، به جنگ شعار خوب نمیآید بلکه با یک شعار خوب به جنگ شعار خوب میآید. مثلاً میخواهد آزادی تو را سلب کند با شعار استبداد که نمیآید مثلاً با شعار امنیت میآید. امنیت هم خوب است ارزش دارد، به اسم امنیت آزادی را تو را سلب میکند. از آن طرف میخواهند امنیت اجتماعی را بهم بزنند جنگ داخلی درست کنند با شعار آزادی میآید با شعار ناامنی که نمیآید بگوید من میخواهم ناامن کنم. یا دعوای استقلال و آزادی، به اسم استقلال، آزادی را سرکوب میکنند و به اسم آزادی، استقلال را نفی میکنند اتفاقاً اینها صریح در قانون اساسی آمده دیده نمیشود رعایت نمیشود. استقلال و آزادی علیه هم که نباید تحریف شوند. مثل جمهوری اسلامی که یک عده میگویند آقا جمهوریت را از اسلامیت جدا میکنند. جمهوری اسلامی یک پدیده است تبدیل به یک عبارت پارادوکسیکال میکند یعنی دوتا پدیده در تعارض با هم میکند که شما طرفدار جمهوریت هستی یا اسلامیت؟ ما جمهوریت و اسلامیت نداریم اینجا جمهوریت با تعریف اسلامی است نه جمهوریت با تعریف لیبرال یا سوسیالیستی یا فاشیستی. بلکه با تعریف اسلامی است و اسلام است که حاکمان آن منتخب مردم باشند قبل از انتخابات و دموکراسی و صندوق رآی همان هزار سال پیش هم به تعبیر روایات «رضاً الناس»، «رضا العامه» بیعت عمومی ملاک بود هر کس میخواست سرکار بیاید چه حسین چه یزید باید بیعت مردم و قبایل را میگرفت به زور نمیشد! این مسئله رضاًالناس از قبل بود و لذا عوامفریبی هم از قبل بود. اما شیوه احراز رضایت و یا اکثریت مردم برای مصداق حاکم، شیوهاش در دوران مختلف و جوامع مختلف متفاوت است. آن زمان بیعت قبیلهای بود الآن بیعتها صندوق رأی است حزبی. کار رئیس قبیلههای آن موقع را رؤسای احزاب دارند میکنند. مگر رؤسای احزاب لیست میدهند و همینطوری کلی میگویند به اینها رأی بدهید شورای شهر به اینها رأی بدهید؛ مجلس به اینها رأی بدهید. مردم که نمیدانند میگویند ما به تو اعتماد داریم خیلی خب رأی میدهیم. قبلاً هم همینطور بود. رئیس قبیله میگفت با فلانی بیعت میکنیم همه میگفتند خیلی خب بیعت میکنیم مگر همه جای دنیا که رأی میدهند مگر مردم تک تک این افراد را میشناسند؟ که آدمهای واقعاً علمی عملی اخلاقی هستند و صالحترین فرد هستند. همچنان نظامات انتخاباتی، الآن هم بیعت و قبیلهای است. منتهی آن موقع بیعت با دست بود به هم دست میدادند الآن توی صندوق کاغذ میاندازند آن موقع رئیس قبیله میگفت الآن رئیس احزاب میگوید. تفاوتی از این جهت نکرده است. اما وقتی امام(ره) گفت بگویید جمهوری اسلامی یعنی حکومت اسلامی، چون مردم شعار میدادند استقلال آزادی، حکومت اسلامی. اول شعار این بود. بعد امام(ره) اعلام کرد بگویید جمهوری اسلامی. یعنی ما حکومت اسلامی در زمانهای مختلف به شیوههای مختلفی ممکن است اجرا بشود که باید دو قید آن اجرا بشود مردمی باشد و محتوای آن اسلامی باشد. الآن به چه شیوهای؟ الآن به شیوهای که در دنیا مرسوم است این شیوه نامشروع نیست. دموکراسی انتخاباتی نامشروع و حرام نیست. و اگر در چارچوب ارزشهای لیبرال باشد میشود لیبرال دموکراسی و مشکل پیدا میکند. در چارچوب فاشیزم باشد از توی آن هیتلر رأی میگیرد و بالا میآید. میدانید که هیتلر در چندین انتخابات آلمان، حزب او رأی اول را آورد و به روش دموکراتیک آمد کاملاً دموکراسی بود. اگر هم سوسیال دموکراسی باشد دموکراسی در چارچوب سوسیالیزم است ارزشهای سوسیالیستی نه لیبرالی. خب اینجا هم گفت جمهوری و دموکراسی در چارچوب و با تعریف اسلامی است. حالا اگر شما آمدید شعار سازندگی را یا اصلاحات را یا عدالت را یا اعتدال را که همهاش شعارهای خوب و درستی است اما از چارچوب و از پاشنه درآوردی در برابر یک شعار مبناییتر قرار دادی یعنی خواستی به اسم اینها مثلاً یا عدالت اجتماعی را آزادی را استقلال را یا دفاع از مستضعفین را بکوبی و کنار بگذاری همینجا شعار خوب، شعار بد میشود. هیچ کس با شعار بد به جنگ شعار خوب نیامده. یزید وقتی میخواسته سیدالشهداء را بکشد بروید سخنرانیاش را ببینید، شماها خطبه سیدالشهداء را شنیدید خطبههای یزید را نشنیدید، اینقدر مدنی است. به حسین میگوید پسر پیغمبر چرا شلوغ میکنی چرا میخواهی مردم را به جان هم بیندازی؟ چرا جنگ داخلی راه میاندازی چرا میخواهی حکومت را براندازی کنی؟ چرا قانونشکنی میکنی؟ اصلاً خارجی و خوارج به اینها گفتند. خارجی یعنی براندازان. خارجی یعنی کسی که خروج میکند قیام مسلحانه میکند علیه قانون و حاکمیت موجود. اینها به امام حسین(ع) میگفتند شما جزو خوارج هستید. بروید ببینید معاویه راجع به امیرالمؤمنین(ع) سخنرانی کرده، با حرفهای قشنگ به جنگ حقیقت میآمدند نه با حرفهای باطل. قرآن میفرماید وقتی پیامبر اکرم(ص) آمدند مشرکین چه گفتند؟ وقتی موسی آمد، فرعون به ما مردم چه گفت؟ گفت آمده مقدسات شما را از بین ببرد آمد نظم زندگیتان و امنیتتان را از بین ببرد. آمده با خدایان و مقدساتتان درآفتاده است. نمیگوید که موسی آمده شما را از دست من نجات بدهد. همین حرفی که الآن آمریکاییها میزنند. به جریانهای انقلابی میگوید تروریسم! وحشتافکن! ایران را میگوید یاغی! انقلابی را یاغی میگوید. خب این خطر مهمی است. ببینید انقلابزدایی و انقلابرباعی چه از طریق تحرف و چه از طریق انحراف خطر جدیای بوده و در این یکی دو دهه آینده هم برای جوانها باید کاملاً مطرح باشد که این خطر اصلاً منتفی نیست و این پیروزیهایی که به دست آمد برای نسل جدید افتخارآفرین است ولی تنها افتخارآفرینی نیست مسئولیتآفرین هم هست. گذشته را دشمنان ما و شما آنچنان که دلشان میخواهد مینویسند! الآن میدانید مکرر دارد خاطرات قلابی و کتابهای تاریخ تولید و منتشر میشود. در خارج و داخل. یعنی اتفاقات 40 سال گذشته و سال 57 و دهه 60 از زبان سلطنت پهلوی. ساواکیها. دروغهای بزرگ. دو- سهتا کتاب به قلم رضاخان چاپ شده! رضاخان وقتی مرد سواد نداشت یک صفحه و نیم به سفیر انگلیس نوشته که آقا ما که غلط کردیم داریم میرویم اقلاً این بچهمان را بگذارید باشد! سفیر انگلیس به محمدعلی فروغی میگوید چی میگویی برایش کلاس گذاشتی؟ یک صفحه و نیم نوشته 10- 12 غلط املایی دارد! بعد کتاب نوشتند به قلم رضاخان، نویسنده رضاشاه پهلوی! بعد آدم میخواند میگوید عجب آدم دقیقی و عمیقی است! که من مطمئن هستم که خط اولش را تا آخر خط نمیتوانسته بخواند! یک آدم مفنگی تریاکی شرابخوار، بیسواد، دیکتاتور، آدمکش. این را شاه ایران کردند. الآن ببینید این ساواکیها، این بهائیها، این سلطنتطلبها که در حکومت شاه تئورسین او بودند رفتند خارج، فراماسونها ببینید چه چیزهایی مینویسند. دروغ به توان صدهزار! بعد کمونیستها که امام گفت بعد از انقلاب حرف بزنند و واقعاً هم آزاد بودند، شما در کشور دهها روزنامه مارکسیستی داشتید حتی کمونیستهای آمریکایی. بعد توی کردستان و بلوچستان و ترکمنصحرا جنگ مسلحانه راه میانداختند توی همین تهران و در دانشگاه تهران بیانیه میدادند توی تهران هم روزنامه چاپ میکردند. تا جنگ مسلحانه نکردند حرفهایشان را آزاد میزدند و به هم چیز هم توهین میکردند. امام(ره) به وعدهاش عمل کرد ولی اینها عمل نکردند و جنگ مسلحانه راه انداختند. اینها و منافقین 17 هزار آدم کشتند از بهشتی و رجایی تا سبزیفروش کم خیابان، توی مغازهاش عکس امام بود نارنجک توی مغازهاش میانداختند. همین دهه 60 را چطور تحریف کردند اعدامهای فلان! نمیگویند که اینها کی هستند که در زمان جنگ، در ارتش صدام علیه مردم ایران میجنگیدند. پول میگرفتند. فیلمش هم منتشر شد که چطوری پول میگیرند و گرای موشک میدهند. 17 هزار آدم کشتند منافقین دارند تاریخ مینویسند! سلطنتطلبان هم مینویسند! کمونیستها هم مینویسند! ماسونیها هم مینویسند! بی.بی.سی و VOA اینها هرسال مخصوصاً دهه فجر آنها هم از آن طرف شروع میکنند انقلاب و پهلوی را همه را قشنگ معرفی میکنند. اتفاقاً این طرف کمترین معرفیها که ظلم بزرگ در حق این انقلاب و شهدای این انقلاب است. دارند گذشته را برای شما آن طوری که میخواهند مینویسند جای سفیدو سیاه را عوض میکنند. جای شهید و جلاد را عوض میکنند. حتی کمکم ممکن است بدون این که به گذشته توهین کنند بگویند خیلی خب بر گذشتهها صلوات آن قابل انکار نیست ولی نتیجههای شوم بگیرند یعنی برای نسل بعد، مثلاً یکی دو دهه دیگر بگویند ای ایرانیان شجاع، تسلیم شوید. یعنی شجاعت تسلیم شدن داشته باشید! دیدید با کلمات مثل تقیزاده توی مجلس مشروطه، گفت من اولین کسی هستم که بمب غربزدگی را منفجر کردم! یعنی شجاعت گفتن غلط کردم را داشته باش! این چطور شجاعتی است که مضمون آن درست عکس است و باطن آن عکس ظاهرش است. یک وقت میگوییم در روشمان خطا بوده، خطاپذیری انسان و بشر است، خود امام(ره) هم گفت من در چند مورد اشتباه کردم اصلاً اشتباه کردم که حکومت را دست بازرگان و لیبرالهای مذهبی دادم. اشتباه کردم. اینها انقلابشناس نبودند انقلابی هم نبودند. یک وقت میگویید تجدیدنظر نه، بلکه تجدیدنظرطلبی، یعنی کل مبنا را باید بگویی غلط کردیم! قرآن میفرماید: «لن ترضی لک» به پیامبر میفرماید یادت باشد اینها هیچ وقت از تو تا ابد راضی نخواهند شد هرچند که حرفهایت را پس بگیری! با آنها همراهی کنی، تا نابودت نکنند راضی نمیشوند. اینها با اصل این دین مشکل دارند با این که یک کسانی بگویند ما مستقلاً هستیم مشکل دارند. یادتان باشید یک روزی میگویند الآن هم دارند میگویند که ای ایرانیان شجاع گذشتهتان خیلی خوب بود دیگر بس است شجاعت تسلیم شدن داشته باشید. خب نسل جدید و بچهها باید بدانند اگر از شما پرسیدند انقلاب و انقلابیون در این چهار دهه چه کردند؟ شما سرتان را بالا بگیرید و بگویید چهها که نکردند؟ خیلی کارهای بزرگی این شهدا و بچهها کردند مسیر تاریخ را عوض کردند. این ایران با همه ایران قرنهای گذشته متفاوت شده است. امروز قدرت اصلی ایدئولوژیک تمام مستضعفین جهان شده، ابرقدرت منطقه شده است. دشمن هم صریح میگویند، کسینجر گفت ایران الآن دوباره شده ایران زمان کوروش و داریوش، ابرقدرت منطقه و یکی از چند قدرت اصلی جهان شده، منتهی با ایدئولوژی انقلابی. حرف کسینجر است. کسینجر طراح صلح اعراب و اسرائیل است کسینجر یک ایدئولوژیست و نظریهپرداز صهیونیست آمریکاست. من بچه بودم زمان شاه، این درست همین سنی بود! و ما داریم پیر میشویم ریشهایمان سفید شده و این همین سنی هست! و همینطور راجع به این مسائل بحث میکند و حرفهایش هم مبنای تصمیمسازیهای آمریکا هست.
سؤال: ببخشید استاد این حقوقهای نجومی قانونی است؟
جواب استاد: حقوقهای نجومی را دولت اعلام کرد که قانونی است. اگر کسی به قانون اساسی ما درست کند این خلاف قانون اساسی است. من ریز قانون را ندیدم این که طبق کدام قانون است من ندیدم. ولی من عقیده دارم خلاف قانون اساسی ماست. خلاف شعارها و مبانی انقلاب اسلامی است مخصوصاً این که در دو – سه مورد دیدم خود طرف نامه به خودش نوشته که رئیس محترم عزیز! من در این شرایط هستم با اضافه حقوق این جانب موافقت فرمایید. بعد خودش باز آمده این طرف میز نشسته، نوشته موافقت میشود! جداً من خودم این نامه را دیدم نمیدانم جعلی بود یا واقعی ولی خودم این را دیدم. طرف توی اداره مسئولیت دارد خودش به خودش نامه نوشته و حقوق نجومی برای خودش نوشت که از نظر قانونی دیگر حلال حلال است! حلال که نه، حلاره. از حلال آن طرفتر است. به نظر من این خلاف بود، خلاف مبانی انقلاب است ولی اینها یک خلأ قانونی دارند مجلس باید حل کند. استدلال اینها این است میگویند بعضی از این مدیرانی که ما داریم اگر اینها توی بخش خصوصی بروند ده برابر این، پول درمیآورند قوی هم هستند ما برای این که اینها را نگه داریم که کار دولت بکنند اگر به این ندهیم این نمیماند چون این میگوید من خودم بیرون شرکت دارم توی شرکت خودم ماهی 200- 300 میلیون درمیآورم. استدلال دولت این است که میگوید همه اینها نابغه هستند دیگر مثل اینها نیست. اولاً اگر نابغهاند خب خروجی نبوغ اینها در این چند سال کو؟ بالاخره ما باید این نبوغ را ببینیم. شاید همین گوشت کیلویی 120 هزار حاصل نبوغ اینها باشد. ما از کجا بفهمیم میزان نبوغ اینها و نابغه بودن اینها چیست؟ اگر نابغهاند که به نظرم مدیریت بینابغه بهتر از مدیریت بانابغه باشد. اما فرض کنید که درآمدشان بالاست چه کسی گفته بیایند توی حکومت برو آقا کاسبیات را بکن. برو توی یک بخش اقتصادی نه به عنوان وزیر و رئیس، برای آنها کار کن در حکومت اسلامی، مسئولین حکومت اسلامی نباید هزار میلیارد پول داشته باشند. امام(ره) گفت کسی که رفاهزده و عیاش است این اصلاً نمیفهمد فقیر و گرسنه و آواره و بیخانمان چه میکشد؟ این نمیفهمد توی لوله آب خرمشهر گِل میآید و گرمای 40 درجه یعنی چه؟ این نمیفهمد سرپل ذهاب زلزله میشود خانه خراب میشود و زیر یک چادر توی آب گِل توی زمستان یعنی چه؟ این اصلاً سرما نخورده. سرما اینقدر گرمش هست که پنجرهها را باز میکند! امام(ره) نگذارید اینهایی که در زندگیهای اشرافی هستند در جمهوری اسلامی به مسئولیتهای ردههای 1 و 2 برسند. برای این که علت اصلی آن این است که شما درد اینها را اصلاً نمیفهمید.
یکی از حضار: دولت میگوید اینها میروند خصوصی و نابغه هستند اینها خودشان میگویند نابغه هستند. اینها پولکی هستند. نبوغ و پاکی را خدا داده. راست میگویند خدمت کنند.
جواب استاد: جداً ایشان حرف قشنگی میزنند. میگویند اصلاً فرض کنید نابغه خب اگر مسلمان هستید باید سودش را مردم بخورند نه تو.
***
سؤال: فرمودند نقش حوزه و دانشگاه چیست؟ هم در حوزه معرفتبخشی هم در حوزه مطالبات و هم در حوزه تعریف مصادیق و طرح و برنامه، دادن برنامههای اجرایی لازم است. راهکار کاربردی چیست؟
جواب استاد: ما داریم مسئولینی که واقعاً میخواهند عدالت اجرا کنند ولی بلد نیستند نمیدانند الآن باید چه کار کنند که عدالت باشد. راهکار کاربردی دادن طرح درست، نظارت درست، برنامه درست، و پاسخگویی. اینها طرح آن است حالا جزئیات آن را که دیگر ...
سؤال: رهبری در سخنرانی رسانهای در ایام نوروز در مشهد، گفتند عدالت هست ولی توقع بیش از این است.
جواب استاد: بله خب در این 30- 40 سال برای عدالت خیلی کار شد و طبقات، بخش مهمیشان زیر و رو شدند بخشی از مردم که الآن میبینید مرفه هستند اینها 20 سال پیش فقیر بودند. بخشهایی از مردم که در روستاهای محروم بودند الآن در روستاهای مرفه هستند. روستایش جاده و آب نداشت برق نداشت الآن میگوید چرا پهنای اینترنت را بیشتر نمیکنید. خب بخشی از عدالت همینهاست. یعنی دهها هزار روستا را آب و برق جاده کشیدند میلیونها نفر طبقات پایین بودند مرفه شدند یک کسانی الآن آمدند توی دانشگاهها دکتر شدند که اینها پشت کوه بودند اصلاً پدر و مادرش توی خواب شبشان هم نمیدیدند که 20 سال دیگر فرزند ما میرود دکتر میشود، وکیل میشود، وزیر میشود. خیلی اتفاقات افتاد. آلآن واقعاً خیلی از شهر بالا شهر و پایین شهر خیابانهایش مثل هم است. پس کار زیاد شده است. ولی دوتا مشکل داریم.
1) قانون اساسی ما اسلام میگوید حد یقف ندارد هیچ وقت نباید بگویید بس است این خط ته ندارد. 2) خب در این 30- 40 سال باز یک طبقات فقیر دیگری پیدا شدند. بله میلیونها نفر 20 سال پیش فقیر بودند اما الآن امکانات خوبی دارند در روستاها بودند، شهرستانها بودند ام الآن هم باز ما چند میلیون افراد و خانوادههایی داریم که اینها گرفتارند و امکانات لازم برای یک زندگی متوسط را ندارند اینها هم باید مشکلشان حل شود.
سؤال: آیا میتوان منتظر وضعی بهتر از وضع موجود باشیم؟
جواب استاد: همینطور بنشینیم و منتظر باشیم پس منتظر باشیم! اما اگر هر کسی به وظایفش عمل کند منجمله شماها در دانشگاهها مطالبه کنید باید در حوزههای مختلف باید مطالبه بکنید و بگویید آقا عدالت چه شد؟ در حوزه حمل و نقل، در حوزه مالیات، در حوزه سیاست، باید مطالبه کنید شما باید امر به معروف و نهی از منکر کنید. خودتان هم هر وقت یک کارهای شدید بعد نگویید نه ما این حرفها را برای بقیه زدیم حالا خودمان فعلاً... یک نفر از همینهایی که چند وقت پیش اختلاس کرده بود این 20 سال پیش و 30 سال پیش عین شماها همینجا نشسته بود و مظلومبازی میکرد و از عدالت حرف میزد که آقا چرا اینطوری است. خب 20 سال گذشته خودش شده رئیس یک جا، تا دستش رسید خودش بالا کشید. شماها جون ما بالا نکشید حق مردم را نخورید چون بعداً توجیه میکنید میگویید فلانی و فلانی خورد من نخورم؟ میگویید بیتالمال است این همه هست حالا یک گوشهایاش را هم ما بخوریم. حق من است! چه کسی گفته حق توست. یکی از این افراد خوش سابقه و بدلاحقه زمان امیرالمؤمنین(ع), 10- 20 سال خدمت به محرومین کرده بود فداکاری و جبهه و... بعد گذشت دید سنش بالا رفته، شکمش بالا آمده بالا، عروس دارد داماد دارد بعد گفت آقا سهم ما چی؟ این همه ما بدبختی و کار کردیم نوکری مردم را کردیم خودمان چی؟ بچههایمان یک خانه ندارند. بعد گفت بس است دیگر، از این به بعد باید به خودمان برسیم. بالا کشید و در رفت و پناهنده به آمریکا و کانادای آن موقع شد که معاویه بود. به معاویه پناهنده شد. حضرت امیر(ع) به او نامه نوشتند که از بند کفشت هم پستتری. بیارزشتری. تو از یک خانواده درستی بود آن سوابق تو چه بود اینها چیست؟ تو آدمی؟ بعد حضرت امیر(ع) میگویند حتماً با خودت گفتی این همه پول توی بیتالمال است حالا ما هم یک گوشهاش را برداریم به جایی برنمیخورد فرمودند اما میدانی آن چیزی که با خودت برداشتی بردی چه بود؟ لقمه نان یک بچه یتیم بود. سهم زندگی یک پیرزنی بود که سرپرست ندارد و ما باید از بیتالمال حق او را میدادیم. لقمه را از توی دهان اینها بیرون کشیدی و بردی و اگر دستم به تو برسد تو را همان شمشیری خواهم زد که هرکس را با او زدم با آن به جهنم رفت. حالا که در رفتی و پناهنده شدی. این دنیای تو. و اما آخرت، آن جای اصلی که چوپ توی آستین تو میکنند آخرت است میخواهی به آخرت معتقد باش میخواهی معتقد نباش.آنها به اعتقاد تو کاری ندارند. یک نفر بگوید ما به جهنم اعتقاد نداریم، باید گفت تو به جهنم اعتقاد نداری جهنم به تو اعتقاد دارد.
سؤال: آیا جایی برای مطالبهگری در حوزه عدالت در نظام تعریف شده است؟
جواب استاد: بله آقا رسانهها، تریبونهای دانشگاهی، نهادهای قانونی هم شما روش قانونی دارید از طریق نمایندگان مجلس و نهادهای ناظرو هم خودت میتوانی و باید حرف بزنی منتها با مدرک درست. تهمت و دروغ، شایعه. الآن خیلی حرف میزنند که آقا فلانی چقدر دزدید و فلانی چه کار کرد. اکثر اینها دروغ است. چندین مورد از اینها را من خودم شنیدم از یک آدم حسابی. باور هم کردم چون باور نمیکردم این همینطوری حرف بزند. اسم 3- 4 تا آدم را برد که اینها این همه ویلا و امکانات و... دارند بعد که تحقیق کردم دیدم 80 درصد اینها دروغ است. آن بخشی هم که هست مربوط به این نیست. خب از این دروغها نباید گفت تهمت نباید زد. مردم را نباید مأیوس کرد. اینطوری در فضای مجازی خبر میدهید بعد مردم و شماها که میآیید میبینید میگویند ای بابا انگار همه دزدند ما فقط سالم ماندیم! خب این حرف دروغ است. اما در آن مواردی که راست است باید محکم بگویید و پای آن بایستید.
سؤال: شما آرمانها را بیان میکنید و از آنچه که شده و فاصله با آرمانها، ارائه راه حل بدهید.
جواب استاد: خب پس اینهایی که ما گفتیم چه بود؟ مگر خودم پا شوم راه بیفتم.
سؤال: آیا سیستم نظارتی موجود در سطح جامعه عادلانه است؟
جواب استاد: در مواردی بله. در مواردی هم نه. البته قانون آن عادلانه است مجریها کوتاهی میکنند. مثلاً اگر درست نظارت میشد این قضایای مؤسسههای اعتباری یا در یکی دوتا بانک میتوانست پیش بیاید؟ اگر اینها درست اعمال بشود ما از منافذ رسمی کشور قاچاق داریم؟ نه.
سؤال: این سیستم نظارتی در قوای سه گانه کجاست؟
جواب استاد: در مجلس مثلاً دیوان محاسبات است. در دولت نظارت اطلاعات است بخش اقتصادی آن است. در قوه قضائیه سازمان بازرسی کل کشور است. ضمن این که تمام این وزارتخانهها و ادارهها حراست دارند این حراستها و حفاظتها پس برای چیست و برای کجاست. متأسفانه بعضی جاها ادارهها رئیس حراستهایشان با رئیس اداره با هم رفیق هستند اصلاً او این را نصب میکند و میخواهد حقوقش را از این بگیرد خب مگر این میتواند بر او نظارت داشته باشد که فردا اردنگی بزنند بیرون بیندازند. باید مستقل باشد.
سؤال: یکی از راههایی که به عدالت برسیم سیستمهای نظارتی است. این عدالت اول باید از سوی مردم رعایت شود یا از سوی مسئولین؟
جواب استاد: بله. اول و دوم ندارد همه باید رعایت کنند هرکس اختیاراتش بیشتر است مسئولتر است. طبیعتاً مسئولین مسئولترند ولی دوطرفه است.
سؤال: وظیفه دانشجو و وظیفه معلم چیست؟
جواب استاد: اینها را گفتم.
سؤال: راهکار شما برای برخورد با مفسدین اقتصادی چیست؟
جواب استاد: اجرای قانون اساسی، اجرای همین قوانینی که تصویب کردند. داشتن حساسیتهایی که در قرآن و نهجالبلاغه و انقلاب بوده. ما راهکار بیشتری بگوییم که عدالت اجرا بشود اینطوری نیست اینها نسبی است و باید اجرا شود.
سؤال: چرا بعضی از قوانین مدنی و اسلامی در مورد افراد اجرا نمیشود؟
جواب استاد: چون که بعضی نمیدانند و بعضی نمیتوانند و بعضی نمیخواهند. آن جاهایی که نمیشود این است. بعد هم نوشتند I love you خیلی ممنونم.
سؤال: وقتی که قوه قضائیه وظیفهاش را انجام نمیدهد وقتی مجلس انجام نمیدهد چه کسی باید پاسخگو باشد؟
جواب استاد: ببینید همه قوا تحت نظارت قوای دیگر هستند همه باید پاسخگو باشند رهبری هم باید پاسخگو باشند. اگر رهبری در نظارت در رؤسای سه قوه کوتاهی کند مسئول است اما اگر رهبری دارد نظارت میکند و از آنها هی سؤال میخواهد توبیخ میکند. چند وقت پیشها ایشان گفت ما در جلسات خصوصی اوقات تلخی زیاد داریم من علناً نمیآیم بگویم که مردم مأیوس و ناراحت نشوند. اگر رهبری کلاً رها کند و بگوید رؤسای سه قوه هستند کلیات را هم ما گفتیم بسمالله شما بروید تا چند سال دیگر. آن وقت رهبری کوتاهی کرده، مسئولیت شرعی دارد در دنیا باید پاسخگوی مردم باشد و در آخرت هم پاسخگوی خداوند. اما اگر کوتاهی نکرده و دارد به وظیفهاش عمل میکند منتها میگوید این موانع هست مقدورات اینقدر است و مسائل اینطور است. ایشان یک بار گفتند از دور بعضی از مسائل را که نگاه میکنید حل آن ساده است از نزدیک که میآیید میبینید به آن سادگی نیست. همین الآن شما یک مسئولیتهای اجرایی به عهده بگیرید تا خودتان بفهمید چقدر بیعرضهاید! جدی میگویم چون بیشتر افراد میگویند بابا این کار را بدهید ما انجام بدهم. اینطور افراد باید یک کار خیلی کوچک را به او بدهی بعد بگویی برو این را انجام بده بعد میبینی که یک کار معمولی پیش پا افتاده را درست نمیتواند انجام بدهد. توی صحبت کارها خیلی راحت انجام میشود. آقا مشکل مالیات را حل کن دیگه! مشکل مسکن را حل کن! خب بله مشکل مسکن روی کاغذ و توی سخنرانی حل میشه ولی بیرون که بخواهی حل کنی هزارجور مشکل و مانع وجود دارد باید موانع را دید. بله در یک جاهایی رهبری باید پاسخگو باشد چون در یک جاهایی ناظر بر سه قوه است و هماهنگ کننده آنهاست. اما رهبر که نمیتواند بیاید تا جزئیات مسائل هی دخالت کند. یک نفر میگفت چرا این مفاسد اقتصادی در مواردی که قوه قضائیه درست برخورد نکرد چرا رهبر وارد عمل نشد؟ خب یعنی رهبری بیاید دادگاه تشکیل بدهد و تک تک دادگاهها را بیاید قاضی بشود و قضاوت کند؟ اصلاً چنین وظیفهای دارد. اصلاً رهبری چنین حقی دارد و اختیاراتش اینهاست؟ خب این که میشود حکومت یک نفره. خب رهبر بیاید کلاً همه کارها را انجام بدهد. اصلاً نه میتواند نه حق دارد. بله به وظیفه خودش رهبری باید درست عمل کند وظیفه رهبری چیست؟ بالا سر رؤسای سه قوه نظارت کند اینه از چارچوب قانون اساسی عمداً و آگاهانه خارج نشوند و در حد توان به وظایفشان عمل کنند.
سؤال: آیا رهبری معصوم است؟
جواب استاد: نخیر, رهبری معصوم نیست. اما وقتی که کسی معصوم نیست باید نتیجه بگیریم که مدیریت نباید بشود و از او اطاعت نباید بشود؟ عادل باید باشد عدالت را عمداً نباید زیر پا بگذارد اما معلوم است که معصوم نیست. شما وقتی میروید پزشک اتاق جراحی جانتان را دست جراح میدهید جراح معصوم است؟ نه. پس جانتان را دستش میدهید؟ برای این که هم عادل است هم کارشناس است. آقا احتمال نمیدهی که یک اشتباهی بکند بمیری؟ چرا. شما سوار هواپیما میشوید خلبان معصوم است؟ نه آقا معصوم نیست ولی باید عاقل و عادل باشد. اگر در عقل و عدالتش شک کنید نباید سوار هواپیما بشوید. اما میبینید آدم عادل و عاقلی است و طبق ضوابط رفتار میکند. فرضاً سقوط کرد. آقا امکان سقوط نیست؟ چرا هست. ساختمانتان را دست یک معمار میدهید که ساختمان ما را بساز. آیا احتمال نمیدهید که یک جایی را اشتباه کند. چرا. اما چون این تخصص دارد و عادل و عاقل است بررسی کردیم و تحقیق کردم اینطوری شد دیگر ما... سوار اتوبوس میشوید آقای راننده معصوم است؟ نه. پس چرا سوار اتوبوس شدی؟ مگر راننده باید معصوم باشد تا سوار اتوبوس بشوی؟ باید عاقل و عادل در همان حد عقل و عدالت در همان حد نه در حد خیلی بالاتر باید داشته باشد. رهبری هم مسئولیت دارد منتهی نوع مسئولیت رهبری با سایر قوا متفاوت است. همه قوا تحت نظر است. خود رهبری هم تحت نظر است. نمایندگان ملت در مجلس خبرگان وظیفه و حقش شرعی دارند که که صلاحیتهای رهبری را مدام کنترل کنند اگر دیدند رهبری صلاحیت رهبری را از دست داده یا دارد از دست میدهد در تشخیص مشکلات واضح دارد در حوزه اخلاق و عدالت خدای نکرده مشکل پیدا کرده، در مسائل مالی خود رهبری دچار فساد مالی شده، یا فساد را میداند قطعاً هست و میتواند اصلاح کند و نمیکند و از این قبیل، آن وقت آنها حق بلکه وظیفه دارند که صحبت کنند سؤال کند توضیح بخواهند و اگر قانع نشدند عزل میکنند و یک شخص دیگری را میآورند. خود رهبر هم تحت نظارت است همه تحت نظارت هستند. خبرگان هم وکیل مردم و تحت نظارت مردم است. ضمن این که آنها اگر تخلف بکنند مثل هر آدم عادی دیگری دستگاه قضایی باید او را محاکمه کند. رهبری اگر تخلف کند، رهبری در زندگی معمولی و حقوق شهروندیاش با همه مساوی است و هیچ حق اضافی ندارد بلکه در فرهنگ اسلام حقوق رهبری کمتر هم هست! یعنی ولیّ فقیه و حاکم دینی باید از سطح متوسط مردم به پایین زندگی کند یعنی چیزهای دیگری که برای مردم حلال است همهاش برای رهبری حلال نیست. زندگیاش به لحاظ شخصی سختتر و مشکلتر است. اگر در مسائل شخصی یک کسی آمد گفت رهبری فلان کار را کرده و فلان حق ما را ضایع کرده، مدرک هم ارائه کرد، رهبر مثل هر شخص دیگری باید به دادگاه برود و محاکمه بشود اگر در مسائل شخصی است. اگر در مسائل حکومتی – العیاذبالله- خیانت یا فسادی داشته باشد نمایندگان ملت که خبرگان هستند استیضاح میکنند و اختیار دارند تا حد تغییر رهبری بروند. خب وقتی خود رهبری تحت نظر است همه رؤسای قوا تحت نظر هستند طبق قانون. پس هر نهادی باید پاسخگوی حوزه خودش باشد.
سؤال: فرض کنید بودجه ثابتی داریم این بودجه را صرف عدالت میکنید یا توسعه؟
جواب استاد: خب باز این به خاطر عدم توجه به آن نکتهای است که عرض کردم. عدالت دو بخش دارد یک بخش آن توسعه است مبارزه با فقر خودش عدالت است. توجیه فقر، ضد عدالت است. یک بخش اقتضاء عدالت این است که کسی گرسنه نباشد خود همین عدالت و پیشرفت است. یک بخش هم آن است که امکانات درست تقسیم بشود. بعد میگوید کدام مهمتر است؟ این بستگی به این دارد که در چه شرایطی هستیم؟ یک وقت در حد بخور و نمیر است. یک وقت وضع بهتر است. بله شما در یک بیابانی گیر کردید 5 نفر آدم، 100 نفر آدم یک مقداری غذاست. اینجا بحث توسعه و عدالت معنیاش چیست و چطوری با هم سنجیده میشود؟ یک وقتی در یک شهری هستید امکانات هست ولی به اندازه هم نیست اینجا چطور معنا میشود. جاهای مختلف هر کدام یک معنایی دارد.
سؤال: لیبرالها و جناح راست آن را صرف توسعه میکنند.
جواب استاد: توسعه خودشان یک اقلیتی میکنند نه توسعه همه مردم! صرف آن یک درصد میکنند نه 99 درصد! یک کسی بگوید ما یک، یک درصدی داریم خیلی پولدارند پس در حساب و کتاب کل ملی این مقدار از جامعه ثروتمند و توسعه یافته حساب میشوند. جواب این است که این ملت ثروتمند نیستند این یک درصد ثروتمند. آن ملت گرسنهاند. الآن شما در آمریکا 50- 60 میلیون آدم دارید که هر روز باید به آنان کوپن نان بدهند وگرنه از گرسنگی میمیرند. 50 میلیون به اندازه یک ملت. اسم این توسعه یافتگی است؟ یک اقلیتی میلیاردر، یک اکثریتی متوسط که دو شیفته خودش و زنش باید بدوند تا بتوانند قرضها و بدهیهایشان را بدهند. 50- 60 میلیون هم گرسنه هستند این ثروتی هم که جمع شده محصول تحمیل جنگ به ملتهای جهان است. آمریکا 200 و خوردهای سال عمرش است و 200 و خوردهای جنگ راه انداخته. همین الآن هم دو سه تا جنگ در جهان پشت آن آمریکاست. اصلاً بدون جنگ امورات اینها نمیگذرد. اگر ده سال صلح اقتصاد آمریکا سقوط میکند چون اینها با ربا و جنگ دارند زندگی میکنند.
سؤال: نهادهای نظارتی برای اجرای عدالت را چگونه ارزیابی میکنید؟
جواب استاد: به نظر من بعضیهایشان ضعیف هستند و بعضیهایشان قویتر عمل کردند.
سؤال: چرا مالیات برای همه نیست اگر عدالت است چرا مؤسساتی که تولید ثروت میکنند مالیات نمیدهند؟ مثال زدند چرا آستان قدس نمیدهد؟
جواب استاد: چرا همه باید بدهند. من آستان قدس را در جریان نیستم ولی همین روزها دیدم که رئیس آستان قدس اعلام کرد که ما مالیات میدهیم کی گفته ما مالیات نمیدهیم.
سؤال: شما گفتید ما حق تعرض به حقوق غیر مسلمانان را نداریم و قرآن تصریح کرده اما یادم میآید آیهای در قرآن است که میفرماید «وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ» مشرکان را هرجا دیدید درگیر شوید. آیا اینها منافات ندارد؟
جواب استاد: نه – این را گوش کنید خیلی مهم است – مشرک یا کافر در قرآن به سه معنا به کار رفته است. 1) کافر یا مشرکی که بیاطلاع است با شما هم درگیر نشده خبر ندارد. به این میگویند مستضعف. الآن اغلب بشریت اینطوری هستند. الآن شما چند میلیارد مشرک دارید که هنوز دارند بتپرستی میکنند این هندوها در هند دارند بتپرستی میکنند و دقیقاً عین بتپرستهای مکه هستند در کشورهای مختلف در 5 قاره ما همین الآن تعداد زیادی بتپرست داریم حتی به معنای عام کسانی که جلوی مجسمه مسیح و مریم میایستند و میگویند تو خدایی پسر خدایی، این هم به یک معنا همان میشود. اما اغلب بشریت که بحث کفر و شرکشان میشود این به یک معنای اول اینها عناد و لجبازی ندارند آدمهای معمولی هستند اتفاقاً خیلیهایشان آدمهای خوب هستند دارند زندگیشان را میکنند و آدمهای بدی نیستند وقتی با آنها حرف میزنی گوش میکنند قبول میکنند. من با مسیحی، کمونیست، لیبرال، بتپرست با همه اینها حرف زدم در خیلی از اینها آدمهایی میبینم که اصلاً مریض نیست بلکه اطلاعی ندارد هرگز نداریم به اینها صدمه بزنیم قرآن هرگز نگفته به اینها صدمه بزنید. میفرماید با اینها گفتگو کنید مشکل هم دارند کمکشان کنید. 2) دسته دوم کافر و مشرک کسی است که میگوید من نظر شما را قبول ندارم و با شما بحث میکند. قرآن میگوید حتماً استقبال کنید آزادی گفتگو، برایش احترام قائل باشید. میگوید حتی اگر دارید با آنها میجنگید «إن احمدکم من المشرکین» اگر یک نفر از کل سپاهی که دارد با شما میجنگد بگوید یک لحظه آتشبس بدهید من میخواهم ببینم شما چه میگوید و اسلام چیست؟ نگویید نخیر جنگ است! اعلام آتشبس کنید. به آن یک نفر بگویید با احترام و امنیت کامل بیاید به تمام سؤالاتش قرآن میفرماید جواب بدهید با او بحث کنید گفتگو کنید مناظره کنید جواب بدهید بعد هم همانجا نگویید خیلی خب الآن نظرت را بگو قبول کردی یا نه؟ تا طرف از ترس بگوید بله آقا قبول است! قرآن میفرماید بگذارید برود در آزادی و امنیت وقتی به سؤالاتش جواب دادید از او نپرسید که قبول کردید یا نه؟ اجازه بدهید آزادانه و با امنیت به اردوگاه خودش برگردد. بعد هم تصمیمی گرفت. اگر دوباره خواست بجنگد خب بجنگد. اگر هم قبول کرد چه بهتر. این دسته دوم. با اینها هم قرآن نگفته بجنگید و بکشید بلکه گفته با اینها گفتگو کنید «و بالّتی هی أحسن» با بهترین روش. 3) دسته سوم کافر و مشرکی است که به کشور اسلامی حمله میکند و با اسلام و مسلمین وارد جنگ میشود. قرآن میگوید او را بکشید چون زده کشته و دارد همه را میکشد. پس کافری که در قرآن میگویند سه تا هستند اینها را با هم قاطی نکنید. کافری که مستضعف است باید او را کمک کنیم و با او حرف بزنیم. کافری که مستضعف نیست ولی با شما موافق نیست این هم تا نجگیده شما حق ندارید به او صدمه بزنید. 3) کافری که با شما وارد جنگ شده و با اسلام و مسلمین دارد میجنگد مثل همین آمریکا، اسرائیل، انگلیس و کشورهای اسلامی را 100- 150 سال است دارند مرتب اشغال میکنند با اینها باید جنگید. با حکومتهایشان و ارتشهایشان باید جنگید. با اسرائیلیها و صهیونیستها باید جنگید نه این که هرکس مسلمان نیست شما هرجا پیدایش کردید با او بجنگید. حتی در زمان فتوحات اسلامی میگویند وارد یک جایی میشوند به آنجا میگویند ما با حکومت شما درگیر بودیم مثلاً نیروهای اسلامی با امپراطوری روم و شاهنشاهی ساسانی درگیر شدند. آنها دوتا ابرقدرت آن موقع بودند که تجاوز میکردند، جنایت میکردند، اسیر و بردهداری و غارت و... خب مسلمانها جنگیدند و هرد و حکومت را شکست دادند اما به هیچ کس نگفتند ما شمشیر روی گردن تو میگذاریم تو باید مسلمان شوی و الا اعدام! هرگز چنین نبود. اعلام کردند آزادی دین و مذهب است، ما با شما مشکلی نداریم ما با این حکومت مشکل داریم. حالا شما به عنوان شهروند و مردم یک) ما اسلام را به شما معرفی میکنیم اگر مایل بودید مسلمان شوید برادران ما هستید. همه مثل هم حقوق مساوی. حکومت هم دست خودتان، مسلمانانه و اسلامی. اگر مسلمان نمیشوید و میگویید ما مسیحی هستیم یهودی هستیم زرتشتی هستیم ما نمیخواهیم مسلمان بشویم اشکالی ندارد. مثل بقیه شهروندان مالیات بدهید به رژیم قبل مالیات میدهید به این رژیم هم بدهید. مسلمانها خراج یا مالیات میدهند غیر مسلمانها هم باید بدهند همه باید مالیات بدهیم نمیخواهید مسلمان بشوید میخواهید یهودی یا زرتشتی باشید بسیار خب، آزادی دین. حقوقتان کاملاً محترم است مذهب و دینتان هم به اختیار خودتان است باید مالیات بدهید. همه جای دنیا همین است شما میخواهی مسلمان باش یا نباش، هرجای دنیا بروی باید مالیات بدهی. چون حکومت مسئولیت امنیت و بهداشت توست. سه) کسانی که میگویند ما با شما میجنگیم. خیلی خب اگر با ما میجنگید ما هم با شما میجنگیم. اگر جنگ است، جواب جنگ، جنگ است بجنگ تا بجنگیم. اینجاست که بحث اسارت پیش میآید. بنابراین اینها را نباید با هم مخلوط کنیم.
سؤال: رهبری مدتی قبل در بحث عدالت از مردم عذرخواهی کردند اما گفتند در حال پیشرفت هستیم کشور در حال توسعه است این یعنی تقابل دو شعار! باید عدالت باشد تا مردم پیشرفت کنند. انقلاب شد برای آزادی و عدالت، باید آزادی باشد تا عدالت باشد.
جواب استاد: همینطور است ما نسبت آزادی و عدالت و توسعه را گفتیم. اینها را نباید در برابر هم تعریف کرد.
سؤال: الآن اگر کسی مورد ظلم واقع شود و از بیعدالتی اعتراض کند مورد تعقیب قرار میگیرد.
جواب استاد: ببینید اعتراض دو جور است روش قانونی و روش غیر قانونی. روش قانونی اعتراض را گفتند نوشتند و بحث کردند. کسی حق ندارد جلوی روش قانونی اعتراض را بگیرد اگر جلوی آن را بگیرد خودش متخلّف است. اما روش غیر قانونی اعتراض مثل سال 88 یک نامزدی باخته اصلاً ما به درست و غلطش کاری نداریم که چه کسی خوب است و چه کسی بد است؟ کی به کی رأی میدهد. هرکسی به هرکسی دلش خواسته رأی داده. هنوز انتخابات تمام شده، همان روز، هنوز مردم دارند رأی میدهد با رأی قاطع اعلام میکند که ما بردیم! مردم بریزند توی خیابان. آقا یک اعتراض، غیر از این که منشأ آن غلط است روش آن هم غلط است. این یعنی نفی انتخابات. و الا ببینید بحث آنجا که رهبری گفتند بحث این نبود که احمدی نژاد خوب است موسوی بد است کی خوب است کی بد است، ایشان آمد توی نمازجمعه هر چهارتایی را گفت همه خوب هستند. جزو نظام هستند هر من بعضیها را بیشتر و بعضیها را کمتر قبول دارم ولی همه طبق قانون آمدند همه خودیاند هرکس هم به هرکس از اینها رأی داده پاداش الهی دارد و کار بسیار خوبی هم کرده و این انتخابات یک افتخار است. ولی با قطع نظر از این که چه کسی برده و چه کسی باخته برخلاف قانون که نمیتوانید هر روز توی خیابان بریزید بزنید آتش بزنید و بگویید باید باطل کنید این گردن کلفتی و دیکتاتوری است این یعنی انتخابات بیانتخابات. انتخابات بعدی اگر دوباره باختی چه؟ اگر تو بردی آن یکی دیگر باخت باز او آمد گفت باطلش کن. این دیگر یعنی فاتحه انتخابات را کلاً بخوان. روش اعتراض باید قانونی باشد. اما از آن طرف، ممکن است نهادهای قانونی مثلاً دستگاه قضایی یا یک جای دیگری نیروهای اطلاعاتی تا هرکسی به هرکسی اعتراض میکند زود بگویند آی اختلال نظام! تشویش اذهان عمومی! براندازی! نخیر آقا. اگر کسی به اسم قانون و امنیت جلوی آزادیهای مشروع من و شما را بگیرد نگذارد ما از صاحبان قدرت و ثروت و امکانات و رسانه سؤال کنیم، نگذارد ما انتقاد کنیم نگذارد امر به معروف و نهی از منکر کنیم آن نهاد ناظر خودش متخلف است. قانون اساسی میگوید حق ندارید به اسم قانون, آزادیهای قانونی و مشروع را تعطیل کنید و به اسم قانون دیکتاتوری بوجود بیاورید. البته به اسم آزادی هم نمیشود قانون را زیر پا بگذارید این دو طرف همدیگر را محدود میکنند باید به هر دویش توجه داشت.
سؤال: یکی از دوستان پرسیده رهبری در سال 88 در نمازجمعه آمد گفت نظر آقای احمدینژاد از آقای هاشمی به من نزدیکتر است و حمایت کرد. آیا این کار درست بود؟
جواب استاد: اولاً که قبل از انتخابات نبود و بعد از انتخابات بود. ثانیاً ایشان آنجا آمد گفت بین رئیس جمهور و رئیس مجمع تشخیص مصلحت در بعضی از مسائل اختلاف نظر است یکی مسئله فرهنگ و سیاست خارجی است و یکی هم مسئله عدالت اقتصادی است. اختلاف در این سهتا مسئله، این شعارهایی که الآن – یعنی آن موقع – رئیس جمهور میدهد به نظرات انقلاب، امام و من نزدیکتر است. یعنی من به دیدگاههای مرحوم آقای هاشمی با وجود 30- 40 سال سابقه رفاقت و مبارزه در مسئله اقتصاد و عدالت اقتصادی انتقاداتی و حرفهایی داریم ولی شعارهایی که این میگوید نزدیکترم. خب این حرف را, ممکن است یکی بگوید الآن چی؟ الآن نظرش شده؟ مگر رهبری گفته من تا آخر دنبال شخص الف یا شخص ب راه میافتم؟ گفته این شعار و این حرفها و این مواضع به انقلاب نزدیکتر است. هرکس در این مواضع باشد نزدیکتر است هرکس نباشد خب دورتر میشود. بحث این است چون من دیدم بعضیها میگویند آهان دیدید آن موقع ما گفتیم این احمدینژاد اینطوری است؟ خب آن موقع احمدینژاد اینطوری نبود الآن اینطوری است. نکته دوم؛ هیچ آدمی در مسئولین مطلق سیاه یا سفید نیست. عدالت اسلامی میگوید هرکسی موسوی، احمدینژاد یا مرحوم آقای رفسنجانی، هر کسی را همه خدماتی دارند صدماتی هم دارند. خدمات طرف را باید دید تشکر کرد و صدماتش را هم باید دید. منتها باید مراقب باشید که کمکم صدماتتان از خدماتتان بیشتر نشود! و الا همه خدمات کردند. همین الآن شما بگویید آقای هاشمی خدماتی که در قبل از انقلاب کرد، در دهه 60 کرد. در دهه 60 بعد از انقلاب شاید هیچ کس دیگر در این حد خدمت نکرد. حتی در اوایل دوران سازندگی. اما خطاهای کار. در تضعیف فرهنگ انقلاب، مسئله عدالت اقتصادی، مسئله سادهزیستی مسئولین. مسئله کوتاه آمدن از بعضی از مسائل. خب آنجا یکسری انتقاد دارند. خاتمی هم همینطور. موسوی و کروبی همینطور. احمدینژاد همینطور. همه همینطورند. هرکسی خدماتی داشته به جای خود محفوظ و تشکر. اما بعد که نمیتوانی به جای خدماتی که کردی بایستی بگویی ما هیچی را قبول نداریم همهاش سهمیهبندی, یا این کار را باید بکنید این کار را نباید بکنید اینطوری نمیشود. مثلاً آقای رئیس جمهوری قبلی اعلام کرده باید این انتخابات را کلاً باطل کنید! انتخاباتی که روحانی آمده باید کل آن را باطل کنید! خب این همان حرفی است که آقای موسوی راجع به شما گفت. موسوی هم گفت چون احمدی نژاد رأی آورده باید آن را باطل کنید. بریزید توی خیابان. حالا احمدینژاد میگوید انتخاباتی که روحانی آمده باید باطل کنید. خب بر چه اساسی؟ فردا روحانی میگوید باید انتخابات بعدی را باطل کنید. اینجوری نیست که. حدود داریم همهمان مشروط هستیم هیچ کس مطلق نیست. رهبری هم معصوم و مطلق نیست. رهبری هم اگر از چارچوب وظایف و اختیارات رهبری عدول کند و خارج شود مشروعیت نخواهد داشت. امام میگفت که بنیانگذار این انقلاب و نظام بود گفت فردا اگر خمینی هم مسیر را کج رفت خمینی را هم کنار بگذارید و این ملت جلو میرود مسیر خدا و مسیر حق روشن است. یکی از مسئولین الآن میگوید رفتم توی پاریس توی نوفل لوشاتو، آن موقع که هنوز پیروز نشده، به امام گفت آقا حالا انشاءالله عمرتان محفوظ است ولی بالاخره هم سنتان و هم خطر توطئه ترور و هزارتا مسئله دیگر هست. اگر خدای نکرده شما ترور شدید پس این انقلاب روی هوا چه میشود؟ ضمن این که به شما بگویم همین فرانسهای که گفتند امام و آزادی بیان را پذیرفت بعداً اسناد آن منتشر شد که سرویس جاسوسی آمریکا، اسرائیل و فرانسه با همدیگر طرح ترور امام در فرانسه را داشتند و سه بار اقدام کردند. آن موقع مردم هم ساده، ما فکر میکردیم فرانسه مهد آزادی است. فرانسه تشکر تشکر. مردم رفته بودند جلوی سفارت فرانسه گل میدادند! بعداً فهمیدند اینها میخواستند سه بار امام را ترور کردند جرأت نکردند این آقا میگوید من به امام گفتم اگر شما خدای نکرده از بین رفتید انقلاب چه میشود؟ امام گفت از این چیزها نترسید این ملت خودشان میدانند باید چه کار کنند اگر این مردم نبودند کاری از من هم توی نجف برنمیآمد. من نباشم مردم مسیر را ادامه میدهند. اعتماد به مردم و آگاهی به مردم. بعضیها فکر میکنند مردم نفهم هستند ما چون یک جاهایی مسئولیت داریم ما فهمیدهتریم، اگر خدای نکرده به زور یک کاری را نکنیم این مردم منحرف میشوند! همه فاسد میشوند! خب اینطور نیست. من یک وقتی عرض کردم که هرچه فتنه و درگیری در این 20- 40 سال در جمهوری اسلامی بوده، همهاش از طرف بعضی از مسئولین جمهوری اسلامی بوده. قضایای بنیصدر رئیس جمهور بوده. قضایای مرحوم بازرگان، نخستوزیر بوده، قضیه آقای منتظری قائم مقام بوده. تا قضایای 88، تا مسائلی که الآن در جریان است. کلاً مسئولین میخواهند نظام را از بین ببرند مسئولین سابق و لاحق، مردم نمیگذارند! امام امت نمیگذارد.
سؤال: میگوید در مورد حجاب حرف زدید کسی که اسلام را قبول ندارد تکلیفش چیست؟
جواب استاد: همهپرسی در چارچوب قانون اساسی باید باشد در همه جای دنیا همینطور است که در چارچوب قانون اساسی همهپرسی میشود. بنابراین همهپرسی علیه قوانین اسلامی خلاف قانون است. دوم این که؛ کسانی که اسلام را قبول ندارند شما وقتی توی یک جامعهای میروید و میگویید ما آن جامعه و فرهنگش را قبول نداریم بعد میگویید که بنابراین قوانین آنها را رعایت نمیکنیم؟ میتوانید بگویید؟ مثلاً الآن شما میروید فلان کشور اروپایی، آمریکا، شرق، غرب، آسیا و... مثلاً میگویی مردم این شهر یا کشور بودایی هستند ولی من قبول ندارم ولی شهروند این شهر هستم یا شدم، ولی قبول ندارم. میگویند خیلی خب عقیده شما محترم است قبول نداری نداشته باش؛ ولی قانون را لازم نیست که معتقد باشی که عمل کنی. تو عضو این جامعه هستی باید عمل کنی میخواهی قبول داشته باش میخواهی قبول نداشته باش. نمیتوانی بگویی من میروم آمریکا ولی چون مرگ بر آمریکا و آمریکا را قبول ندارم قوانینش را اجرا نمیکنم توی اتوبان معکوس حرکت میکنم! بعد پلیس جلوی تو را میگیرد میگوید چرا؟ میگوید مگر اجباری است؟ بگوییم ما مکتب و قانون شما را قبول نداریم! خب پلیس هم میگوید غلط کردی یا باید بروی دیوانهخانه یا زندان از این کشور تو را بیرون میکنند. تو نمیتوانی بگویی من قوانین کشور شما را قبول ندارم پس عمل نمیکنم. ضمن این که چه کسی گفته قبول ندارند ملت مسلمان هستند. حتی عرض کردم همه اینهایی که حجاب را درست رعایت نمیکنند همینها هم خیلیهایشان مسلمان هستند و خودشان را مسلمان میدانند شما از آن ها بپرسید نمیگویند من مسلمان نیستم! میگوید حالا ولش کن مهم نیست. یک کمی اینجوری است. مگر همه نماز میخوانند و مگر همه مسلمانند؟ خب یک عدهای هستند نماز نمیخوانند ولی تو از او بپرسی شما نماز را قبول نداری؟ میگوید چرا قبول دارم حالش را ندارم نماز نمیخوانم. خیلی خب حالا صدمهاش را خواهی خورد. مثلاً طرف میگوید من روزه را قبول ندارم میگوییم شما مسلمان هستید و روزه را قبول ندارید؟ آقا من حجاب را قبول ندارم، مسلمانی و حجاب را قبول نداری؟ مگر میشود؟ نه قبول دارم ولی رعایت نمیکنم باز این یک حکم دیگری است. اگر کسی گفت من مسلمانم و احکام اسلام را قبول ندارم روزه را قبول ندارم، نماز را قبول ندارم، حجاب را قبول ندارم، اینجا میگوییم پس جنابعالی مسلمان نیستی یا ناآگاهی. دو) فرض کنیم اگر شما مسلمان بد هستی و گناهکاری، قبول نداری نداشته باش در حریم خصوصیات هر کاری میخواهی بکن عمومی حق نداری. اگر کسی روزهخوار است میگوید من نمیخواهم روزه بگیرم میخواهم بروم جهنم. خب به جهنم که میخواهی بروی جهنم، برو. اما حق نداری بیایی در خیابان، در ماه رمضان علناً روزه بخوری. چون روزهخواری دوتا جنبه دارد یکی جنبه شخصی توست که گناه میکنی اگر سالم هستی و بخوری. یک جنبه عمومی است که وقتی میآیی در خیابان روزهخواری میکنی داری آتوریته احکام الهی را میشکنی. تو داری در واقع با روزه مبارزه میکنی و داری روزه و روزهداران را تحقیر میکنی و به آنها توهین میکنی. این دیگر مسئله روزهخواری نیست. این همه روزه است به فرهنگ روزه و احکام الهی است. اینجا جلوی تو را میگیرند میخواهی تو روزه را قبول داشته باش یا نداشته باش. برو توی خانهات روزهات را بخور حق نداری بیرون بخوری. یا مثلاً آقا من حجاب را قبول ندارم. مسلمانی یا نیستی؟ چون مسیحی و یهودی و زرتشتی هم حجاب را قبول دارد. شما میدانید در آیین زرتشت هم حجاب واجب است. ایرانیهای قبل از اسلام حجاب داشتند. بعضیها خیال میکنند که اسلام حجاب را به ایران آورده است! جزو ضوابط ایران قبل از اسلام، حجاب بود. تازه حجابی ایرانی خیلی سفت و سختتر بود ولی طبقات بالا. اسلام، حجاب را هم عمومی و هم آزاد کرد. حرمسرا فرهنگ ایرانی بود. شاه ساسانی قبل از اسلام سه هزارتا زن داشت. آخرین شاه ساسانی قبل از اسلام 3 هزارتا زن دارد! میگشتند خانمها و دختران زیبا را از ممالک بزرگ میگرفتند برای ایشان میآوردند! احتمالاً اگر او را در خیابان میدید نمیشناخت که این هم جزو زنان اوست. خب اسلام آمد با فرهنگ حرمسرا مبارزه کرد گفت یعنی چی؟ این قضیه هم همینطور است. حجاب در آیین قبل از اسلام بود، حجاب در آیین زرتشت بود. شما بروید طرف یزد و آن جاهایی که زرتشتی هست همین الآن بروید خانوادههای متدینشان خانمهایشان کاملاً حجاب دارند. خانمهای بیدینشان مثل خانمهای بیدین مسلمان ما هستند. فرقی نمیکند مسلمان زرتشتی و یهودی و... و الا شریعت این است. خب ببخشید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی