شبکه افق - 5 اردیبهشت 1400

پاسخ به پرسش هایی در مورد نقش انگلیس در حکومت پهلوی، قحطی در ایران و قتل عام مردم، انحراف نهضت اسلامی مشروطه، گرایش های رضاخان و ...

پرسش و پاسخ (12)

بسم‌الله الرحمن الرحیم

همان‌هایی که رضاخان را سر کار آوردند که اسناد آن، واضح در اسناد وزارت خارجه انگلیس و غیر انگلیس است. برای همه واضح بوده، همان‌ها رضاخان را برداشتند تاریخ مصرف او تمام شد و رضاخان آن اواخر احساس کرد که هیتلر دارد برنده می‌شود یک کمی داشت از سمت انگلیسی‌ها به سمت آلمان‌ها غش می‌کرد فکر کرد که هیتلر آمد حتی زن و بچه‌هایش را با هدیه پیش هیتلر فرستاد با آرم صلیب شکسته، چون هیتلر آمده بود فرانسه را گرفته بود کل اروپا را گرفت و به سمت مسکو آمد و بخش مهمی از شرق اروپا را کلاً گرفت بخش مهمی از شوروی و روسیه را گرفت و به کوه‌های قفقاز و مرزهای ایران رسیدند. این فکر کرد که دیگر هیتلر برد! گفت ارباب آمد اربابش را عوض کند. از دامن انگلیسی‌ها به دامن آن‌ها آمد ولی خب محاسبات او اشتباه از آب درآمد. انگلیس‌ها و روس‌ها آمدند ایران را اشغال کردند آلمان شکست خورد و آن‌هایی که او را سر کار آوردند یعنی انگلیسی‌ها او را برداشتند 3- 4 نفر مطرح بودند که این‌ها را به جای رضاخان سر کار بیاورند حتی نوة احمدشاه قاجار که اصلاً از بچگی در انگلیس زندگی می‌کرد بزرگ شده بود افسر نیروی دریایی ارتش انگلیس بود فارسی بلد نبود صحبت کند می‌خواستند او را بیاورند گفت رضاخان آمد نتوانست؛ این پهلوی‌چی تاریخ مصرفش تمام شد باز قاجار یک سابقه‌ای دارد این دفعه یک شاه کاملاً دست نشانده بیاورند خواستند نوه او را بیاورند دیدند اصلاً فارسی بلد نیست و سرباز ارتش انگلیس است می‌خواستند این را شاه کنند خب این را کنار گذاشتند آن محمد علی فروغی دانشمند خائن و وطن‌فروش و آخرین ماسونی که نخست‌وزیر رضاخان و اولین نخست وزیر شاه بعد از تغییر این‌ها بود که خیلی نقش ایفا کرد به دستور انگلیسی‌ها که گفتند همین بچه‌اش را بگذارید به جای آن نوه احمدشاه بچه شاه را بگذارید از بچگی این را سوئیس فرستاده تحت نظارت خودمان بوده آن‌جا بزرگش کردیم این را داریم می‌پزیم هنوز بچه است حدود بیست و چند سال داشت هیچ کاری پدرش دستش نداده بود. پدرش قلدر بی‌سواد و دیکتاتور، این را ما می‌پزیم. و این‌قدر هم تحقیر کرده بودند که وقتی ایران اشغال بود سران آمریکا و انگلیس و شوروی در تهران بودند او را که برداشتند این را گذاشتند این بدبخت هرچه التماس می‌کرد یک وقت ملاقات بدهند این سه‌تا رهبران سه کشور که ایران را اشغال کردند در تمام مدتی که ایران بودند یک وقت ملاقات ندادند بعد به او گفته بودند جلسه که تمام می‌شود این‌ها می‌آیند بیرون مثلاً می‌خواهند بروند دستشویی جایی، این وسط شما بیا یک عرض ارادتی بکن. که این شاه ایران ایستاده که چه زمانی جلسه تمام می‌شود که این‌ها می‌خواهند بروند با یکی یکی این‌ها یک مسافحه‌ای که ما در خدمتیم! این‌قدر تحقیر! این‌هایی که جلوی ملت و جلوی اسلام این‌قدر قلدر و دیکتاتور و متکبر بودند جلوی ارباب‌هایشان این طور بودند. وقتی که آمریکا دستور داد شاه سال 57 تاریخ مصرفش تمام است و انقلاب پیروز می‌شود همین کار را کردند یکی از رعایای شاه در وزارت دربار می‌گوید که سفیر آمریکا آمد با شاه ملاقات کرد. در انقلاب اسلامی یکی دو هفته قبل از این که شاه فرار کند، می‌گوید سفیر آمریکا یا نفر دوم سفارت آمریکا آمد با شاه ملاقات کرد من بیرون دیدم یک مرتبه دیدم شاهنشاه آریامهر تشریف آوردند اتاق ما، رسم هم نبود که او شاه است و ما کارمند اوییم. آمد روی صندلی توی اتاق من، یک مرتبه ولو شد افتاد مثل این که از حال رفته باشد گفتم اعلیحضرت چه شده؟ گفت آمریکایی‌ها گفتند که برو، دستور دادند که من بروم! همین‌طور که انگلیسی‌ها پدرش را آوردند و برداشتند این را هم انگلیسی و آمریکایی آوردند و بعد هم رسماً آمریکایی‌ها گفتند بلند شو برو. بعد جالب است که این نوکرهایشان را به آمریکا راه نمی‌دادند! من یک وقتی مصاحبه این فرح را در اینترنت دیدم خیلی دلم برای شاه و فرح خودمان سوخت که شما چند دهه خیانت و نوکری برای این‌ها کردید کفش‌های این‌ها را لیسیدید کل ایران را فروختید فقط بحرین را ندادید برود کل ایران را فروختید این همه جنایت کردید، آدم کشتید، غارت کردید، شکنجه، خباثت و خیانت، آخرش وقتی که سقوط کرد آمریکا راهشان نمی‌داد گفت بروید مصر، بعد آن‌ها را پاناما فرستاد همین‌طوری دست دست کرد بعد هم که موقتاً ایران آمد که بعد بچه‌ها لانه جاسوسی را گرفتند گفتند شاه را باید پس بدهی شاه را راحت فروختند. حالا بعضی‌ها می‌گویند که احتمالاً شاه را هم آمریکا مسمومش کرد که بمیرد گفت دیگر به درد ما که نمی‌خورد کارش تمام شده! به نوکرهایشان رحم نمی‌کنند! بعد بعضی‌ها این‌جا به اسم روشنفکری یا به اسم پیشرفت یا به اسم‌های مختلف، به اسم برجام، امید به آمریکا می‌بندند. آمریکا با شاهش و با بابای شاه، انگلیس و آمریکا این‌طوری عمل کردند آخرش رضاخان را در یک جزیره‌ای در آفریقای جنوبی به نام موریس فرستادند همان‌جا مُرد، شاه را هم این‌طوری با ذلت، حتی آن‌جا حاضر نشدند یک بیمارستان خوبی یک امکاناتی بگویند حالا این همه نوکری و خدمت به ما کردی و خیانت به ملتت کردی حالا ما تو را تحویل می‌گیریم! که آخرش به مصر رفت و آن‌جا مُرد. این‌ها این‌طوری‌اند.

حالا من یک مختصری اشاره به این داستان 28 مرداد بکنم و بگویم این قضیه چه نقشی ایفا کرد در خیانت به ایران و در رأس آن آمریکا و انگلیس و چه کسانی دا نسته و ندانسته همکاری کردند. در جنگ بین‌الملل دوم ایران با این که ظاهراً گفته بود ما بی‌طرف هستیم و رضاخان نوکر خود انگلیسی‌ها بود و در اختیار آن‌ها بود منتها خب کشمکش بین روسیه و انگلیسی‌ها سر ایران بود چون قبل از آن بین انگلیس و روسیه تزاری، قبل از کمونیزم این‌ها سر ایران بکش‌بکش داشتند بعد که در روسیه انقلاب کمونیستی بلشویکی داشت بعد روسیه و شوروی راهش را عقب کشید دوباره آمد، باز سر تقسیم ایران بین این‌ها درگیری بود. جنگ بین‌المللی دوم راه افتاد آلمان نازی‌ها فاشیست‌ها، ایتالیایی‌ها و ژاپنی‌ها از یک طرف شروع کردند کل اروپا و نقاط دیگر را بگیرند آن‌جا موقتاً خب کمونیست‌ها شوروی و غرب، آمریکا، انگلیس این‌ها با هم علیه آلمان متحد شدند خیلی از کشورهای دیگر را این‌ها در آسیا، آفریقا، این طرف و آن طرف، این دوتا بلوک قدرت در اروپا سر جنگ قدرت خودشان دنیا را به خاک و خون کشیدند یکی از قربانیان هم ایران بود. شما می‌دانید که ایران در جنگ بین‌الملل اول قربانی این‌ها شد و انگلیس خبیث که آن موقع چرچیل نقش مهمی داشت که وقتی فهمیدند ایران نفت دارد در کودتایی که رضاخان را آوردند نفت نقش داشت و آن‌جا یکی از اهداف‌شان بود و هم در کودتای دوم که بچه شاه را یعنی خود شاه را پسررضاخان را دوباره به قدرت برگرداندند باز هم در انگلیس خود چرچیل نقش اساسی داشت و خود چرچیل رسماً گفت اگر نفت ایران که ما با دوتا کودتا این پدر و پسر را آوردیم و نفت را به چنگ آوردیم اگر نفت ایران نبود – حالا جدا از غارت بقیه ثروت‌های ایران – ما در جنگ اول و دوم شکست می‌خوردیم! نفت ایران بود که برای هواپیماها و تانک‌ها و ماشین‌های ما سوخت ایجاد کرد و سرزمین ایران بهترین نقطه برای ما بود و چرچیل رسماً گفت ما اگر ایران را نداشتیم انگلیس می‌باخت این‌قدر ایران برای انگلیس و غارت آن نقش داشت. و باز بدانید که ملت ایران در جنگ بین‌الملل اول که آن‌جا هم به اصطلاح بیطرف بود باز قربانی جنگ قدرت این اروپایی‌ها و غربی‌ها شد آمدند انگلیس‌ها کل آذوقه مردم ایران را گندم و گوشت و روغن و قند و همه چیز را هرچه که بود برای ارتش‌شان و مستعمرات‌شان غارت می‌کردند برای حفظ هند و برای خودشان و جنگ اول غارت می‌کردند و آن‌جا انگلیسی‌ها قحطی در ایران ایجاد کردند که نگذاشتند مردم حتی گندمی که خودشان تولید می‌کنند بخورند که یکی از بزرگترین قتل‌عام‌ها و کشتارهای جمعی اتفاق افتاد، این‌ها مثلاً می‌گویند هولوکاست یهودی‌ها به دست آلمان در جنگ بین‌المللی دوم اتفاق افتاد خودشان بالاترین آماری که می‌گویند 5 -6 میلیون که هیچ سندی هم ندارند این‌ها چند دهه قبل از آن، در ایران وقتی جمعیت ایران یک چندم الآن بود نزدیک نصف مردم ایران را از گرسنگی کشتند دیگر هولوکاست واقعی این‌ها بود. هولوکاست یعنی نسل‌کشی، قتل‌عام. نصف ملت ایران از گرسنگی مردند چون آب و غذا و امکانات‌شان را به زور انگلیسی‌ها در جنگ غارت می‌کردند. شما اگر کسی در جمع هست که پدر پدر بزرگش زنده است بپرسد، پدربزرگ خود من یادم هست می‌گفت نانی پیدا نمی‌شد، گِل، خاک اره، خاک، اصلاً نان نبود ولی برای همان مردم به جان هم می‌افتادند حتی ممکن بود همدیگر را بکشند! چون هیچ چیز نبود بخوری. مادر بزرگ ما می‌گفت زمان جنگ اول، ما بیرون که می‌آمدیم گاهی می‌دیدی کنار خیابان چندتا جنازه افتاده و از گرسنگی مردم مردند! از این جنایات انگلیس در ایران شروع می‌شود آن دفعه هم اشغال کردند این دفعه هم باز ایران را اشغال کردند، آن دفعه برای نفت رضاخان را بعد از آن قضایا آوردند انقلاب مشروطه را انگلیسی‌ها خیانت کردند و منحرف کردند انقلابی که به نام اسلام، به دست علما و مردم متدین در مساجد شروع شد محل تحصن آن حضرت عبدالعظیم و حضرت معصومه بود، رهبران آن علما بودند، مراجع و علمای نجف و تهران بودند و اولین شهید آن طلبه در همین تهران بود و شعارشان عدالتخانه و مبارزه با استبداد و استعمار بود یک مرتبه انقلاب مشروطه را انگلیسی‌ها و فراماسون‌ها، روشنفکران وابسته منحرف کردند محل تحصن شد سفارت انگلیس! انگلیسی که خودش از آن طرف با دربار کار می‌کرد از این طرف با مشروطه خواهان! هم به دربار از سفارت انگلیس دستور می‌دادند و هم به مشروطه خواهان می‌گفتند بیایید این‌جا تحصن کنید نقش‌های دوپهلو هنوز هم تخصص همین کارها هستند. شعار عدالتخانه شد کنسیتاسیون، شعارهای مشروطیت انگلیسی و گاهی هم جمهوریخواهی و فرانسوی از نوع قلابی‌اش مثل ترکیه، جمهوری و استبداد است اما اسم آن روشنفکری است. مدرس جلوی آن ایستاد و گفت آن جمهوریخواهی که رئیس جمهور آن تو باشی عین همین سلطنتت هست فرقی ندارد آن یک شکل دیگری از خیانت است.

نتیجه انقلاب مشروطه که رهبران آن ماسونی‌ها به اصطلاح روشنفکرهای تحت امر انگلیسی‌ها شدند محل تحصن آن عوض شد، شعارهایش عوض شد، نتیجه‌اش تبدیل رژیم مفلوک از هم پاشیده نیمه وابسته قاجار، چون گاهی به روس‌ها باج می‌داد گاهی به انگلیسی‌ها شد رژیم پهلوی که تمام وابسته به انگلیس بود و با فاصله 15 سال کمتر از انقلاب مشروطه، نتیجه انقلاب مشروطه شد رژیم فاسد پهلوی رضاخان، ایران‌فروش. خیانت، اول سینه می‌زد جلوی هیئت راه می‌افتاد وقتی که حاکم شد گفت روضه امام حسین ممنوع! زنان باید بی‌حجاب بشوند! آخوند دیگر نمی‌خواهیم خلع لباس و تعطیلی کل حوزه‌ها! و بعد خیانت‌های نفت و فروش نفت. این دوتا کودتا توجه کنید کودتای 1299 و کودتای 1332 با فاصله 33 سال، ثلث قرن دوتا کودتا در ایران کردند و مجموعاً توانستند رژیم پهلوی پدر و پسر را نگه دارند و ایران را به آن مدت طولانی غارت کنند. از 1300 تا 1320 که 16 سال آن رضاخان شاه است و 20 سال است بر ایران حاکم است. از 1320 تا 1357 هم، 35 سال شاه حکومت کرده است. از کودتای اول تا انقلاب اسلامی 57 سال، نزدیک 60 سال غارت ایران و جنایت. آن دوره‌ای که ایران را اشغال کردند این‌ها همه مقدمات و زمینه‌ای است که بعد به کودتای 28مرداد می‌رسد. ایران اشغال شده است.

در دوران اشغال این‌ها چندتا کار کردند. اولاً مردم از این که از شرّ رضاخان فاسد نجات پیدا کردند خود این برایشان یک خوشحالی بود، یعنی این‌قدر این رضاخان جنایت کرده بود دیکتاتوری و غارت ایران، می‌دانید تقریباً مرغوب‌ترین زمین‌های کل ایران برای خودش کرده بود. آن موقع با جمعیت کم ایران بیش از 300 هزار کارگر روی زمین‌های شخصی خودش که همه را به زور از مردم گرفته بود کار می‌کردند. اگر یکسری جاده و خط راه آهن کشید اولاً همه را در راستای منافع انگلیس کرد چون عراق و افغانستان و هند دست انگلیستان بود و می‌خواست از خانقین عراق به هرات افغانستان جاده و برق بکشد و مسیر خودش را از شرق به غرب متصل کند و خط آهن هم از شمال به جنوب، چون برای جنگ، ارتباط آن‌ها از جنوب خلیج فارس که مستعمرات انگلیس بودند باید به روسیه وصل می‌شدند که با آن‌ها علیه آلمان‌ها بجنگند راه آهنی که هیچ توجیه اقتصادی برای ایران نداشته است. از شهرهای بزرگ اصلاً رد نشده، وسط بیابان، فقط برای این بود که آذوقه و نیرو برای ارتش انگلیس ببرد و متفقین علیه آلمان‌ها بتوانند موفق بشوند کل خیرات و برکات این بوده که این‌ها به اسم این که کشور را آباد کرد، ساخته، آقا خط آهن ساخته چه ساخته! قبلش برای آلمان‌ها ساخته بود، هیتلر نیروی مهندس فرستاد یکسری پل‌ها و امکانات ساختند هنوز آلمان و انگلیس داشتند سر ایران رقابت می‌کردند بعد که انگلیس‌ها آمدند و به شاه... آخه به انگلیسی‌ها خبر دادند که نیروهای اطلاعاتی ما گفتند رضاشاه این آخری کاری نشسته پای رادیو آلمان هی نگاه می‌کند که هیتلر چه می‌گوید تا کجا دارد جلو می‌رود روی دیوار روی نقشه نشان می‌دهد که آلمان‌ها آمدند الان به ایران می‌رسد ما باید با این‌ها ببندیم! بعد به او گفتند ما داریم می‌آییم آنجا گوش تو را می‌گیریم و آدمت می‌کنیم! ما تو را سر کار آوردیم حالا می‌خواهی ارباب عوض کنی؟ این هم گفت آقا ما غلط کردیم ما کی چنین کاری را کردیم اصلاً گزارش دروغ به شما گفتند. گفتند از این به بعد فقط رادیو بی.بی.سی گوش می‌کنی! و جالب است که خود شاه پسرش می‌گوید ما موج رادیو آلمان را روی بی.بی.سی عوض کردیم و آن نقشه‌ها را هم برداشتیم و قرار شد از این به بعد نقشه‌های پیشروی‌های انگلیس را بگذاریم و بعد که انگلیس‌ها آمدند، این رضاخان آن‌قدر ترسید همین آدمی که را می‌گفتند هرکس نگاهش می‌کرد خیس می‌کرد، دیکتاتور وحشی، خشن، محمدعلی فروغی نخست وزیرش می‌گوید ظرف مدت چند هفته، یکی دو ماه که دید دیگر کار تمام است و انگلیسی ها و روس‌ها دارند می‌آیند و هیتلر شکست خورده، این از ترس می‌گفت 20 کیلو وزن کم کرد. سواد هم نداشت! می‌گویند ایشان پدر علم جدید است این اصلاً سواد نداشت بی‌سواد بود. آن آخری‌های شاهی‌اش معلم خصوصی برایش گرفته بودند یک صفحه نوشته به سفیر انگلیس، آن سفیر انگلیس می‌گوید من که از تو فارسی بهتر می‌نویسم توی یک صفحه ده تا غلط املایی دارد، یک کس دیگری حداقل برایش بنویسد! این علم و سواد این آقا بوده و آن هم شجاعتش. یکی از افتخاراتش این بوده که ما ارتش نوین ساختیم! ارتش نوین رضاخان کلاً حتی یک گلوله شلیک نکردند در برابر ارتش‌های اشغالگر. همه فرار. این هم ارتش مدرن رضاخان. اصلاً انگلیس رسماً گفت تمام نیروهایتان اسلحه را زمین بگذارید این هم دستور داد. سه – چهارجا هم مقاومت پراکنده شده آن هم خلاف دستور حکومت و رضاخان. یک عده آدم شریف در ارتش بودند چهار – پنج‌جا اینها خودشان مقاومت کردند و شهید شدند. بعد جالب است ماشین‌های ارتش شوروی مثلاً در مشهد ما می‌گفتند دارد از سرخس می‌آید، یکی از بزرگترین پایگا‌ه‌های ارتش رضاخان بود می‌گفت ماشین‌های ارتش شاه گفتند هنوز ارتش شوروی به سرخس نرسیده از مشهد چنان تخته گاز در رفتند که به خلیج فارس رسیدند دیگر آن‌جا آب بود نمی‌توانستند فرار کنند. همین‌طور تخته گاز رفته بودند تا آب. اسلحه‌ها توی خیابان‌ها. بعد انگلیسی‌ها به رضاخان می‌گویند مردک ما گفتیم اسلحه‌ها را توی پادگان‌ها زمین بگذارند، همه پادگان‌ها ول کردند اسلحه‌ها را انداختند کجا دارند می‌روند؟ دوباره رضاخان دستور داد برگردید ما گفتیم مقاومت نکنید نگفتیم که اسلحه‌ها را ول کنید همه‌تان در بروید! این ارتش مدرن آن بوده، آن پیشرفت و آن علمش بوده، آن سازندگی‌اش بوده، خب از این مسائل زیاد است.

بیش از دو دهه هست که منافقین مردند و تمام شدند. این‌ها جنازه‌شان است کاری نمی‌توانند بکنند و کاره‌ای نیستند ولی از ضربات نظامی و خیانت‌های نظامی و سیاسی مهم‌تر این خیانت فرهنگی بود که باعث شد این‌ها هزاران خانواده و جوان که اکثراً بچه‌های مسلمان بودند این‌ها را فریب دادند و قربانی کردند درست علیه انقلاب با شعارهای انقلابی. الآن داعش چه کار کرد؟ داعش هزاران هزار جوان مسلمان سنی که حالا بعضی‌هایشان مزدور بودند اما همه داعشی‌ها که مزدور نیستند مزدور که نمی‌آید عملیات انتحاری بکند چند هزار نفر از اینها از اروپا و آمریکا بلند شدند آمدند که می‌خواهند خلافت اسلامی درست کنیم! خب این‌ها معلوم است که مزدور و جاسوس، این بخشی از داعش که بدنه آن است و انتحاری می‌کنند نیستند بازی خوردند. پشت قضیه سرویس‌های جاسوسی آمریکا و اسرائیل و آل سعود است برمی‌دارد این‌ها را می‌آورد با شعار جهاد و شهادت و خلافت اسلامی، به جای این که کشورهای عربی با استبداد و استعمار درگیر شوند درست می‌آیند با جبهه مقاومت درگیر می‌شوند و می‌آیند در تنها کشور عربی که به فلسطین خیانت نکرد یعنی سوریه، و حکومت عربی‌ای که در جنگ 8 ساله کنار ما بود و به ما کمک کرد. فقط سوریه به ما موشک می‌داد کسی نمی‌داد این را بدانید فقط در 8 سال جنگ سوریه کنار ما بود. بعضی‌ها خیال می‌کنند ایران دارد خودش را فدای سوریه می‌کند اتفاقاً این بشاراسد به یکی از مسئولین گفته بود ما که تشکر می‌کنیم اگر ایران نبود که سوریه و عراق و 5 – 5تا کشور دست اسرائیل و آل سعود بود چون داعش هم تاریخ مصرف دارد وقتی که همه را بزند بعد آن را کنار می‌گذارند و خودشان می‌آیند آن‌ها که نمی‌گذارند یک مشت دیوانه حکومت کنند آن‌ها یا مزدوران آن‌ها هستند یا ایادی فریب خورده. ولی آمریکا اسرائیل، آل سعود و این رژیم‌ها بارها به ما پیغام دادند که رابطه‌ات را با ایران و حزب‌الله قطع کن تمام این جنگ‌ها را ما یک روزه تمام می‌کنیم حکومت هم کلاً تو و بچه‌هایت باش، ما با تو کاری نداریم ما داریم تو را می‌زنیم چون تو با ایران و حزب‌اللهی. بعضی‌ها که فکر می‌کنند ایران دارد فدای سوریه می‌شود و ما با سوریه چه کار داریم؟ این را بدانید سوریه را نابود کردند بخاطر این که ما کنار شما هستیم و به شما خیانت نکردیم. این را هم بدانید در تمام جنگ 8 ساله فقط سوریه کنار ایران بود. قبل از انقلاب هم بدانید تنها کشور عربی که بچه‌های مبارز ما از ایران آن‌جا می‌رفتند و‌ آموزش مسلحانه چریکی می‌دیدند با اسلحه قاچاق داخل ایران برمی‌گشتند که با رژیم شاه مبارزه کنند سوریه بود. بچه‌های مبارز ایران از طریق سوریه می‌رفتند چه چپ‌ها و کمونیست‌ها چه مذهبی‌ها و مسلمان‌ها، بقیه نبود. این را بدانید به یک معنا سوریه تنها کشور عربی است که از قبل از انقلاب و بعد در جنگ، در کنار ما بود و به یک معنا قربانی شد و اگر سوریه نبود حزب‌الله و لبنان هم نبود. بشاراسد گفته که بارها به ما پیشنهاد کردند که تسلیم شوید از ایران جدا شوید خط‌تان را جدا کنید ما به شما کاری نداریم این‌ها می‌خواهند ایران و پایگاه‌های ایران را در منطقه بزنند که در سوریه و عراق آمدند. چنان که یک کسانی در عراق هم گفتند که دارد با‌ آمریکا در سوریه و عراق و یمن و فلسطین و لبنان و افغانستان می‌جنگد. می‌خواهم بگویم این را بدانید که یک عده می‌گویند که در سوریه و عراق، چرا برویم برای آن‌ها کار کنیم این را بدانید کسانی هم هستند که می‌گویند ما فدای ایران شدیم! آمریکا و صهیونیزم با ایران مشکل دارند ما برای این که به شما خیانت نکردیم دارند ما را می‌زنند و بعد هم اگر بر ما مسلط بشوند سراغ شما می‌آمدند در واقع به جای این که شهرهای ایران خراب شود شهرهای ما خراب شد! در واقع به جای این که هر روز در کوی و خیابان‌ها ایران بمب منفجر شود هر روز این‌جا بمب منفر شد. حالا آن‌ها می‌گویند ما مشکلی نداریم ما با هم هستیم اما یک کسانی هستند آن‌جا با ایران مخالف هستند کسانی هم هستند که در سوریه و عراق و افغانستان و یمن و لبنان و فلسطین و غزه، از آن طرف می‌گویند ما افغانی هستیم ما فلان هستیم برای چه ما فدای ایران بشویم؟ ما بسازیم با آمریکا، ایران را به این‌ها بفروشیم به ما چه؟ برای چه ما ضرر کنیم؟ می‌خواهم بگویم حواس تان باشد از آن طرف هم چنین نگاه‌هایی هست. ولی یک نگاه مشترک این است که ما ایران و افغانستان و عراق و سوریه نداریم، ما همه یک امت هستیم این دشمن، دشمن همه امت است.

خب حالا داشتیم راجع به این جریان صحبت می‌کردیم، این‌ها یک نفاق عقیدتی و اعتقادی ایدئولوژیک داشتند یک نفاق سیاسی و هر دویش کاملاً سازماندهی شده بود. ببینید نفاق که می‌گوییم که وقت تعبیر عام نفاق است به معنای عام همه ما یک کمی منافقیم! تقریباً همه ما یک آثاری از نفاق در زندگی‌مان هست. دو نفاق یعنی دو چهره‌گی، عدم صداقت، چند چهره‌گی، نفاق یک فیلم بازی کردن و فریب دادن مخاطب. کدامیک از ما و شما می‌تواند ادعا کند من صددرصد یک چهره هستم؟ یعنی با همان حرف‌ها و اعتقادهایی که در آن محیط می گویم، این‌جا می‌گویم در خانه‌ام هست و... البته رفتار آدم با بیرون خانه و درون خانه، با دوست صمیمی، این‌ها فرق می‌کند این اسمش نفاق نیست. آداب و رفتار در حریم خصوصی و عمومی فرق می‌کند. اما ضد و نقیض حرف زدن، موضع گرفتن. ببینم کجا منافع من است عقایدی من ندارم که بخواهیم پای آن صددرصد بایستم و یا اگر هم دارم من پای عقایدم نمی‌ایستم عقایدم را صریع نمی‌‌گویم منافع من کجاست! اگر معنی نفاق این است که تو آنچه که عقیده داری نمی‌گویی و آنچه که می‌گویی عقیده نداری ظاهر و باطنت با هم یکی نیست، خلوت و جلوتت تو دوتا آدم هست گاهی آدم کاملاً متضاد، حالا از شما سؤال می‌کنم با این معنوی لغوی نفاق، با این معنای عام نفاق در حوزه اخلاق و عقاید، چند نفر می‌توانند ادعا کنند که به هیچ وجه منافق نیستند من که چنین ادعایی نمی‌توانم بکنم. در بین شما اگر کسی هست که بگوید من هیچ جا در دوتا جمع هیچ حرفی را متناقض نمی زنم؟ کسی را فریب نمی‌دهم؟ هیچ جا ماسک به صورتم نزدم؟ بگوید. پس یک نفاق به معنای عام داریم که شرک است، شرک عام است. خداوند در قرآن می‌فرماید مؤمنین، مشرکینند! همه شما مؤمنین یک کمی هم مشرک هستید. توحید خالص خیلی سخت است. توحید این است که من به هرکسی اظهار نفرت و عشق می‌کنم صددرصد فقط حق و برای خداست. من هرچه می‌گویم یا نمی‌گویم فقط برای حق می‌گویم یا نمی‌گویم برای خدا. هر کاری می‌کنم یا نمی‌کنم فقط صددرصد برای خداست هیچ محاسبات شخصی ندارم. چه کسی می‌تواند چنین ادعایی بکند جز پیامبران و جز اهل بیت(ع) و اولیای خاص خدا. امام(ره) با آن همه عظمتش تمام عمرش اهل مراقبت بود. می‌دانید می‌گویند از نوجوانی کسی از امام(ره) دروغ، غیبت هیچ کس ندیده بود و نشنیده بود یعنی از قبل از بلوغ‌شان امام(ره) مراقب رفتارشان بودند. یعنی نزدیک به عصمت بود کسی گناهی از او ندیده بود و نشنیده بود. معصوم نبود ولی ما آدم‌هایی داریم که نزدیک به عصمت هستند یعنی کسی از آن‌ها گناهی ندیده است. ایشان که روزی 7 بار به قرآن مراجعه می‌کرد و می‌گفت نمی‌خواهم فاصله‌ام با کلام خدا بیش از چند ساعت در روز باشد، بین من و قرآن فاصله نیفتد یعنی از افق قرآن بیرون نیاید ایشان یک وقتی در صحبت‌هایشان گفتند من حتی دو رکعت نماز برای خدا نخواندم همه‌اش را برای خودم خواندم برای این که خودم به فلاح و رستگاری برسم. این که بگوییم فلاح و رستگاری برای خودمم نه، جدا از آن، خدا را فقط برای خدا بخواهم. حضرت امیر(ع) می‌فرمایند که اگر بهشت و جهنم هم نبود من همین‌طور عبادت می‌کردم من خودم را نه از ترس جهنم و به عشق بهشت، بلکه برای خودش نه مثل تاجران و نه مثل بردگان از ترس، تاجر به عشق بهشت. فرمود نه تاجرانه نه برده‌وار، بلکه خدای را برای خدا برای خودش، برای خودش سر به سجده می‌گذارم. خب این می‌شود که بگوید.

خب پس یک نفاق اخلاقی همه ما داریم. ما اداهایی که برای همدیگر درمی‌آوریم همه وارد هستیم خودتان وارد هستید توضیح نمی‌خواهد! این فکر می‌کند من این‌طوری هستم خب پس همین‌طوری ادا دربیاورم! این فکر می‌کنم من اینم پس من برای این یک ادای دیگر در بیاورم. می‌بینید پیش این یک آدم است پیش دیگری یک آدم دیگر است، من این‌جا بخواهم نانم در روغن باشد این‌طوری باید قیافه بگیرم و حرف بزنم. این‌جا باید سکوت کنم. این‌ها همه نفاق است همه این کارها را می‌کنی نه برای عقاید و حق و باطل، برای منافع. دروغ می‌گویی و فریب می‌دهی عدم صداقت است. این آمریکا که شما می‌بینید این همان آمریکاست بعضی‌ها فکر می‌کنند آمریکا تازه متولد شده است، این آمریکایی است که 70- 80 سال است که ابرقدرت شده، از بعد از جنگ دوم بین‌الملل آمریکا یک ابرقدرت شده است هر سالی دو – سه‌تا جنگ به طور متوسط راه انداخته، بطور مستقیم و غیر مستقیم. همین الآن پشت تمام این جنگ و جنایت‌ها این‌ها هستند. یک جا فقط تعهد دارند آن صهیونیزم و سرمایه‌داری است. انگلیس و فرانسه هم الآن نوکرهای این‌ها هستند و تابع این‌ها هستند و مستقل نیستند این‌ها قرن 18 و 19 خودشان ابرقدرت شدند الآن دیگر قدرت‌های درجه 2 و 3 هستند! همان آمریکایی که در ساواک آموزش می‌دادند بعضی از رده‌های 1 و 2 ساواک این‌ها حتماً با شکنجه‌گراها آموزش ضمن خدمت داشتند می‌رفتند آمریکا، انگلیس، اسرائیل، آخرین مدل شکنجه، چطوری سوزن زیر ناخن بزنی، چطوری بدن را بسوزانی، چطوری استخوان‌هایش را بشکنی و بعد رها کنی تا جوش بخورد و دوباره بشکنی! چطوری در دستگاه آپولو بگذاری، انواع و اقسام دستگاه‌های شکنجه. چطوری کباب‌شان کنی که روی صندلی بنشیند و زیرشان را روشن کنند. پدر خانم ما می‌گفتند روشن کردند اول که خیلی می‌سوخت بعد کم‌کم تمام این پاها سوخته بود و برشته شده بود من هی بیهوش می‌شدم بعد به هوش می‌آمدم بعد کم‌کم احساس درد نمی‌کردم فقط بوی گوشت سوخته را می‌فهمیدم. و از این قبیل مباحث! همه اینها را همین آمریکای حقوق بشری آموزش می‌داده، کودتا می‌کنند، شکنجه می‌کنند، بمباران می‌کنند، بمب اتم می‌زنند، بمب شیمیایی می‌زنند. منطقه را به خاک و خون می‌کشند علیه تروریزم اسلامی حرف می‌زنند بعد داعش درست می‌کنند وحمایت می‌کنند. رهبران داعش دو سه هفته پیش کلاً در سوریه محاصره شدند هلی‌کوپترهای آمریکایی آمدند نجات‌شان دادند و آن‌ها را بردند. آخرین مدل اسلحه هم به آن‌ها می‌دهند ولو بدنه پایین‌شان که الاغ هستند فریب خوردند و دارند به این‌ها سواری می‌دهند آن‌ها کشته شوند. حزب‌الله اجازه داد که زن و بچه و خانواده داعشی‌ها از محاصره بیرون بروند ولی رهبران را باید بگیرند. ولی آمریکا درست آمد نصفه شب برعکس، رهبران‌شان را نجات داد برد، بعد این زن و بچه‌ها و خانواده‌هایشان که داشتند در اتوبوس می‌رفتند، این‌ها را آمریکا بمباران کرد. بعد نشان نداد که در اتوبوس‌ها چه کسانی هستند که این‌ها زن و بچه‌های داعشی‌ها بودند از بالا گفت ما داعش را زدیم. شما که آمریکا شناس هستید، آخرین مدلش این قضیه هسته‌ای برایتان روشن شد، یادتان هست دو سه سال پیش شیرینی پخش کردند یک عده آمدند توی خیابان‌ها بوق ردند کف زدند یادتان هست؟ یادتان هست بعضی‌ها یک سال و نیم پیش چه چیزهایی گفتند؟ گفتند آمریکا به ما قول داده! بی‌تربیت که نیست مثل ما! او قول داده، صددرصد تعهدات را این‌جا عمل کردند! سیمان و بوتن و... بستند و رفتند و تمام شد. بعضی از این نوابغ هسته‌ای ما از کشور رفتند. یکی از نابغه‌های این‌ها من شنیدم رفته سازمان آب مشغول کار کردند. هنوز شما مشکل تحریم بانکی داری، هنوز نمی‌گذارند پول‌هایت بیاید، هنوز هنوز هنوز! یک عده آمدند توی خیابان شیرینی پخش کردند رقصیدند! در اینترنت هست یک کسی آمد وسط خیابان پرچم آمریکا را لباس پوشیده بود I LOVE YOU معتاد بود، مست بود، مواد زده بود. توی حکومت هم یک کسانی مواد زدند! مواد مناسب خودشان را زدند! و حالا ببینید چطور حرف‌هایشان را دارند عوض می‌کنند؟ دیدید در این روزها چه کسانی چه چیزهایی گفتند. درست صددرصد خلاف حرف‌هایی که یک سال و نیم گفتند. شما برو سرچ کن ببین همین‌ها چه گفتند؟ 180 درجه حرف‌هایشان عوض شده! انگار این‌ها دو نفرند! یا یکی از مریخ آمده. خب آقا همین حرف‌ها را یک سال و نیم پیش می‌زدند شما مسخره می‌کردید می‌گفتید این‌ها کاسبان تحریم‌اند، دو گروهیم یک عده جنگ و یک عده ضد جنگ! یک عده طرفدار تحریم‌اند یک عده مخالف تحریم‌اند. ما می‌خواهیم تحریم‌ها را برداریم یک عده طرفدار تحریم‌اند. چطوری من نمی‌دانم واقعاً رویشان می‌شود که درست همان حرف‌ها را همان آدم‌ها می‌آیند ضدش را می‌گویند الآن دارند درست همان حرف‌ها را می‌زنند که یک سال و نیم پیش اگر کسی این حرف‌ها را می‌زد این‌ها می‌گفتند این‌ها طرفدار تحریم‌اند! یعنی درست حرف‌های آن طرف مقابل‌شان را این‌ها می‌زنند. من گاهی می‌گویم نکند اشتباه می‌کنیم این‌ها این حرف‌ها را می‌گفتند! ما نمی‌دانیم با این حالت چه کار کنیم! نمی‌خواهم بگویم این نفاق است، نمی‌خواهم بگویم این هم یک‌جور نفاق حکومتی است! ولی می‌خواهم بگویم ببینید که چطور چند چهره بودن، دو جور حرف زدن، متناقض حرف زدن چقدر عادی است، مردم هم آن حرف‌ها را می‌شنوند و هم این حرف‌ها را می‌گویند عیبی ندارد حالا بالاخره شده، آن یارو دیوانه است ترامپ بی‌تربیت است! اصلاً مسئله ترامپ نبوده، مسئله حاکمیت ایالات متحده آمریکاست، رژیمی که در ایران کودتا کرد، رژیمی که شاه را آورد نگه داشت، رژیمی که سال 57 هزاران هزار نفر را در خیابان‌ها کشتند! همین‌ها بودند در انقلاب در 17 شهریور. همین مشهد 9 و 10 دی، شماها بچه بودید یا اصلاً نبودید، 9 و 10 دی تو خیابان من یادم هست که مردم را به مسلسل می‌بستند به دستور آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها، با تانک روی آدم می‌‌آمدند. مثلاً دوچرخه خود من که نزدیک میدانی که الآن به آن میدان دکتر شریعتی می‌گویند تقی‌آباد کنار بیمارستان امام رضا(ع) با تانک روی مردم می‌آمدند. کنار خیابان مردم برای نفت صف بسته بودند همین‌طوری که رد می‌شدند ملت را به مسلسل می‌بستند به دستور مستقیم همین آمریکای حقوق بشری. باز به آمریکا اعتماد می‌کنید و می‌گویید نه این‌ها قول دادند؟ خب آمریکا را ما می‌شناسیم چند بار ما باید از یک سوراخ گزیده شویم؟ جنایت‌شان در دنیا و خود ایران، ‌باز دوباره جنایت؟ بازدوباره اعتماد؟ یا بعضی‌هایمان ساده هستیم یا این که وابسته‌ایم؟ خب شما اعتماد ملی و سرمایه‌های ملی را به باد می‌دهید بعد هم می‌گویید خب ترامپ بی‌تربیت بوده! اگر حاکمیت آمریکا را نمی‌شناسید مشکل دارید، الفبای سیاست را نمی‌فهمید. اگر می‌شناسید و باز اعتماد می‌کنید باز هم مشکل عقل سیاسی دارید! ساده‌لوحید، این بلاحت است، سفیه هستید، این‌ها سفاهت و بلاحت است، ابله این‌طوری اعتماد می‌کند. طرف صدبار توی گوش تو زده باز می‌گوید بیا این دفعه نمی‌زنم توی گوش تو، باز می‌گوید نه گفته نمی‌زنم! باز توی گوش تو می‌زنند باز می‌گوید نه تقصیر این نیست این عوض شده یکی دیگر جای آن آمده! الآن شیفته یکی دیگر هستی. شیفت آن عوض شده ترامپ آمده! مگر ترامپ و اوباما حق تصمیم‌گیری دارند که کجا جنگ کنند کجا نکنند؟ آن‌ها هسته سرمایه‌داری و صهیونیستی آن‌جا حاکم است این‌ها عروسک خیمه‌شب‌بازی‌اند همین عروسک‌ها هم به حرف‌هایشان عمل نمی‌کنند. ترامپ وقتی می‌خواست بیاید چه گفت؟ گفت من نیروهای ارتش آمریکا را از عراق و سوریه خارج می‌کنم ارتش ما پوسید از بین رفت دیگر نمی‌توند هیچ جا عمل کند دوتا رئیس جمهورهای قبلی هر دوتایشان به یک معنا احمق بودند میلیاردها میلیارد ما پول خرج کردیم در سوریه و عراق و افغانستان همه این‌ها را توی سینی به ایران تقدیم کردند. الآن ایران شده ابرقدرت منطقه با پول ما با کشته‌های ما و با میلیاردها پول ما. من نیروهای آمریکا را از این‌جا بیرون می‌کشم. چه کار کرد؟ بزرگترین بمب غیر هسته‌ای آمریکا را رفت توی افغانستان زد به یک روز هم سی تا موشک زد نه سر داعش که گفتند ما ضد داعشیم بلکه توی سر کسانی که داشتند با داعش می‌جنگیدند و کشتی‌های اتمی‌اش را هم برداشت کنار کره شمالی برد. کره شمالی که اصلاً محل سگ به این‌ها نمی‌گذارد. واقعاً گاهی آدم می‌بیند یک کمونیست این قدر تا آخر ایستاده، ما غیر کمونیست‌ها مذهبی‌ها، یک گردن کلفت مثل این‌ها نداریم. واقعاً جای بزرگان دهه 60 خالی است، جای رجایی خالی، جای بهشتی خالی، جای تک تک این‌ها یک نفری خالی. بعضی‌هایشان پیر شدند، شکم چربی می‌زند! بعد عروس دارد داماد دارد، سفر خارج باید سالی 7- 8 تا تفریحی این طرف و آن طرف بروند دیگر مرگ بر آمریکا گفتن ندارد. بعد تو با آمریکایی‌ها راه می‌روی جوک می‌گویی اصلاً رویت می‌شود که بگویی مرگ بر آمریکا! دست همدیگر را می‌گیرید کنار ساحل مثل دوتا نامزد حرف می‌زنید بعد رویت می‌شود این‌جا بیایی مرگ بر آمریکا بگویی؟ مرگ بر کدام آمریکا؟ دویست‌تا از مسئولین بچه‌هایشان در آمریکا و انگلیس دارند درس می‌خوانند و زندگی می‌کنند حالا مرگ بر آمریکا؟! مرگ بر خودت! مرگ بر ما که گفتیم مرگ بر آمریکا، بعضی‌ها این‌طوری‌اند. بخشی از این نفاق از منافع مادی برمی‌خیزد.

اما یک عده‌ای‌شان هم هستند منافق نیستند به نظر من آدم‌های خوبی هستند اما واقعاً ساده‌لوحند. حتی بین‌شان یک کسانی هستند که سال‌ها سابقه مبارزه و فداکاری دارند. می‌گوییم آقا این‌ها این‌طوری‌اند شما که این‌ها را می‌شناسید، می‌گوید نه قول داده! کَری قول داده، وزیر امور خارجه آمریکا قول داده، مرد هست و قولش! خب شما این‌قدر نامردی از این‌ها می‌بینید چطوری کلاه سرتان می‌رود؟ حالا سؤال من این است ما این کارها را کردیم تمام شد رفت شما که به تمام تعهدات‌تان عمل کردید این‌ها هم به هیچ چیزش عمل نکردند، بعد هم گفتند عوض شد. خب مگر همان موقع نمی‌گفتند که رئیس جمهور آمریکا عوض شود همه چیز روی هواست! اصلاً در برجام آمده اگر ایران اعتراض کند تمام تحریم‌ها را خودبخود برمی‌گردانیم، تازه تحریم‌های نرفته! حالا من از بحث منحرف شدم، از بس که آتش گرفتم از این حرف‌هایی که این روزها می‌بینم درست صددرصد خلاف حرف‌های همان آدم‌هاست. خیلی جالب است انگار بعضی‌ها حیا را قورت دادند! اقلاً هیچی نگو. سکوت کن. درست است به آمریکا اعتماد نمی‌شود کرد! جمله‌هایی که این‌ها می‌گفتند افراطیون می‌گویند! افراطیون افراطیون! الآن همه را دارند می‌گویند. از افراطیون دو سال پیش محکم‌تر و افراطی‌تر دارند می‌گویند.

اسلام انقلابی به چه معنا بله؟ به چه معنا نه. به این معنا نه که مفاهیم به اصطلاح غیر انقلابی، یعنی نامربوط یا کمتر مربوط به اسلام و انقلاب را بگوید ما اصلاً اسلام را قبول نداریم و دور می‌اندازیم مثل منافقین و چپ زده‌ها. به این معنا آری که این‌ها یک بُعدهای دیگر اسلام را، ابعاد سیاسی انقلابی اسلام را کنار می‌گذارند برای سازش با آمریکا. می‌گویند اسلام همه‌ش صحبت از آشتی و مذاکره دارد، امام حسین هم با یزید مذاکره کرد! بازی با دین برای منافع. آن موقع منافقین و این تیپ‌ها می‌گفتند که اصلاً مذاکره در نگاه آن‌ها حتی صلح امام حسن(ع) به هیچ چیز آن اشاره نمی‌کردند که این صلح برای چه بود؟ این طرف‌ها صلح امام حسن را تحریف می‌کنند، صلح را به معنی سازش می‌گویند در حالی که این صلح ادامه مبارزه بود و امام حسن(ع) بعد از قرارداد با معاویه، بعد از قرارداد فرمودند اگر حاضر بودید مبارزه کنید تا آخرین قدم با معاویه می‌جنگیدم و این را پایین می‌کشیدیم، منتها دیگر نمی‌شود حکومت را حفظ کرد این‌ها خیانت کردند بعد فرمود که به خودتان ستم کردید من که به وظیفه خودم عمل می‌کنم مبارزه با معاویه ادامه دارد اما شما که به هوای این که دنیای بهتری داشته باشید تسلیم می‌شوید بدانید نه فقط آخرت، بلکه دنیای‌تان را از دست دادید. بر گُرده‌هایتان بنشینند امام حسن(ع) فرمودند دیکتاتورهایی بر شما حکومت کنند که هر وقت شب و روز وارد خانه‌هایتان می‌شوند و شما روی لذت دنیا را نخواهید چشید شما دنیایتان را از دست دادید نه فقط آخرت‌تان حالا که سازش کردید. مثل این‌هایی که توهم دارند می‌گویند با آمریکا سازش کنید مشکلات دنیوی‌تان حل می‌شود! شما امتیاز بدهید تحریم را برمی‌دارند! شما نگویید مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل، مشکلات دنیوی‌تان حل می‌شود. خب بسم‌الله حل شد! رهبری گفت این‌ها عمل نمی‌کنند خرشان از پل می‌گذرد و برمی‌گردند به ریش شما می‌خندند. رهبری گفت حالا که می‌روید من که خوش‌بین نیستم این‌ها دروغ می‌گویند ولی خب بالاخره شما رأی آوردید و این حرف‌ها را هم در انتخابات زدید و گفتید یک کاری می‌کنم هم چرخ اقتصاد بچرخد هم چرخ سانترفیوژها، بسم‌الله برو ولی با این 8 شرط برو. آن 8 شرط عمل نشد. خب حالا سؤال؟ حالا دارد چرخ اقتصاد و سانترفیوژها هر دویش دارد می‌چرخد یا هیچ کدام نمی‌چرخد؟ هر دویش دارد می‌چرخد یا هر دویش نمی‌چرخد؟ سؤال بعدی شما نمی‌فهمید که آمریکا کیست؟ از همان اول نگفتند؟ این‌ها خودشان می‌گفتند. آمریکایی‌ها می‌گفتند این حرف‌هایی را که دارند در ایران می‌زنند ما اصلاً چنین قول‌هایی ندادیم. قول هم داده باشند به چه اعتباری؟ خب همه آن‌هایی که می‌گفتند کَری دروغ نمی‌گوید کَری جانم خیلی قابل اعتماد است، اوباما خیلی باادب است بعضی از مسئولین گفتند اوباما باهوش و مؤدب است. فکر کردند بحث‌های خاله زنکی و عمومردکی و فامیلی است! اوباما خیلی مؤدب است؟ نه، آن‌ها قول دادند. خب حالا به ریش ما و شما دارند می‌خندند این هزینه‌هایی که دادیم و ضررهایی که کردیم چه کسی جبران می‌کند؟ هی می‌گویند اقتصاد مقاومتی، خیلی خوب اقتصاد مقاومتی، بعد می‌بینید هزار میلیارد، دو هزار میلیارد، بحث جناح نیست، این‌ها بحث‌های جناحی نیست هرکس دین و شرف ندارد می‌خواهد جناح راست باشد یا جناح چپ باشد بی‌شرف است، می‌خواهد آخوند باشد، دانشگاهی باشد، بی‌شرف است هرکس از اموال مردم دزدی می‌کند بی‌شرف است. مردم بیچاره رفتند توی بانک و فلان مؤسسه پول گذاشتند بیست سال زندگی کرده پولش را گذاشته آن‌جا می‌گوید پولم را بهم برگردانید، می‌بینید طرف هزار میلیارد وام بهش دادند وام بدون بهره که یک وقت مشکل شرعی پیش نیاید، به مردم 20 درصد و 30 درصد! این‌ها لامذهبی است، بخدا این‌ها را درست کنید مشکل شما در آمریکا نیست، آمریکا مشکل شما را نه می‌خواهد حل کند نه می‌تواند حل کند، اصلاً برای چه حل کند؟ مشکل داخل کشور است، مشکل در حکومت است، مشکل در بازار است، نه آمریکا قول داده مشکلات ما را حل کند. ببینید این‌هایی که دارم می‌گویم برای این که آن زمان یک شکل دیگرش همین‌ها بود.

سؤال: فرمودند با توجه به این که آمریکا بزرگترین منافق است و با منافق مذاکره کردیم و برجام متوقف شد، آیا برجام منافعی داشت؟

جواب استاد: برجام می‌توانست منافعی داشته باشد، برجام قرار بود منافعی داشته باشد ولی با آن 8 شرطی که رهبری گفت اگر عمل می‌شد بله، ولی آن‌ها عمل نشد. حالا من از شما سؤال می‌کنم شما الآن یک معامله معمولی انجام بدهید می‌گویید من می‌خواهم ماشینم را بدهم فلانی یک کاغذ از او می‌گیری درسته؟ اگر نگیری عاقل نیستی. آن هم کسی که سابقه دزدی دارد، سابقه ده تا دزدی دارد نه یک مغازه معمولی! آمریکاست. آمریکایی که چهل ساله فقط کودتا، ترور، جنگ و غارت دنیا. شما بخواهید به یک معامله‌گر آن هم بدسابقه ماشینت را بدهی یک امضاء از او می‌گیری. این‌ها از آمریکا یک امضای مکتوب نگرفتند. رهبری اعلام کرده که اوباما که این حرف‌ها را در مذاکرات زده یا در سخنرانی‌اش گفته، بگو خب همین‌ها را بنویس امضاء کن. در داخل کشور گفتند اخلاقاً زشت است و بی‌ادبی است. داریم مذاکره می‌کنیم خب دارد می‌گوید دیگر! رهبری گفت باشد همین‌ها را بنویسد و امضاء کند، من رئیس جمهور آمریکا تعهد می‌کنم این کارها را انجام دهم. حاضر نشد امضاء بدهد، این‌ها هم حاضر نشدند بگویند چون خیلی خجالتی‌اند!

سؤال: در مقاله‌ای آمده بود یکی از فعالیت‌های دشمن داخل کشور جریان‌سازی است توسط ایادی آن‌ها عمدتاً پس‌مانده‌های منافقین در قالب راننده تاکسی و چه!

جواب استاد: فقط آن‌ها نیستند. ببینید ما بعد از انقلاب اقشار ضربه خورده کم نداریم بخواهی با خانواده‌هایشان حساب کنی چند میلیون می‌شوند. اولاً ساواکی‌ها و سلطنت‌طلب‌ها و خانواده‌های رده 1 و 2 ارتش شاه که مردم را می‌کشتند جاسوس و خائن و عوامل حکومت، نان‌خور آن‌ها بودند و با انقلاب از نان خوردن افتادند خود آن‌ها بالاخره یک جمعیتی در حد یکی دو میلیون حداقل بودند با خانواده‌هایشان حساب کنید. و یکی هم قضایای گروهک‌های ضد انقلاب بودند که بلافاصله بعد از انقلاب اسلحه برداشتند و در کردستان شروع شد، گفتند کردستان جداست و جزو ایران نیست بعد در بلوچستان به اسم خلق بلوچ، در ترکمنستان خلق ترکمن، در آذربایجان خلق آذربایجان، در خوزستان خلق عرب که بعد هم همه‌اش از لانه جاسوسی، وقتی بچه‌ها اسناد لانه را گرفتند دیدند پشت سر همه، سرویس جاسوسی آمریکا و انگلیس است، صدام است، شاه و سلطنت‌طلبان فراری و اسرائیلی‌ها هستند. در همه استان‌ها به انفجار بمب شروع کردند همین کارهایی که دوباره باز دارند شروع می‌کنند همه اول انقلاب شده، این را بدانید بروید دهه 60 را بخوانید. ما در کردستان هزاران هزار شهید دادیم که کردستان جدا نشود. بعد دیدند کردستان را نمی‌توانند کاری کنند جنگ را صدام شروع کرد. همین‌طور توطئه پشت توطئه. وسط جنگ دیدند کمر ما نشکست تحریم‌های غرب شروع شد آمریکا و اروپا. مثل الان، قضیه داعش را بچه‌های ما حل کردند، قضیه داعش دارد تمام می‌شود کردستان عراق شروع شد. مطمئن باشید این هم تمام شود یک چیز دیگر شروع می‌شود. آمریکا این است، اسرائیل این است، مرگ بر آمریکا مرگ بر اسرائیل بدانید چرا گفته می‌شود، نگویید تا کی هی مرگ بر آمریکا! تا آخر، امام(ره) گفت تا وقتی که آمریکا آدم شود هر وقت آدم شدی رفتی داخل کشور خودت مثل بقیه کشورها، برای ما آمریکا مثل بقیه کشورها مساوی است. حالا می‌گویید بعضی‌ها به اسم راننده تاکسی، این‌ها از همان اول بود من یادم هست دهه 60، امام(ره) یک وقت آمد صحبت کرد گفت این‌ها یک عده‌ای را استخدام کردند مثلاً‌ در تهران 400- 500 نفر در تاکسی بنشینند، کارشان این است که تا می‌نشینند از اول تا آخر غر زدن، نق زدن، فحش دادن،‌ آی بدبخت شدیم آی فلان شدیم! الآن هم ممکن است باشند ولی دیگر با این فضای مجازی نیازی نیست. آن زمان اینترنت نبود حالا در و دیوار هست، باید آگاهی باشد تا ناآگاهی بر آگاهی غلبه نکند و بازی ندهند. در دهه 60 خیلی بچه‌های ما را بازی دادند. همین مشهد شهید هاشمی‌نژاد را چه کسی گفت بچه یک خانواده مذهبی، نفوذی آمده بود داخل حزب به عنوان این که خدمت بکند، معلوم شد منافقین از قبل گفته بودند توی حزب برو. سه‌تایشان این‌جا بودند خودش هم کشته شد. بهشتی را چه کسی؟ آن طرف نفوذی داخل حزب، منافقین از اول فرستاده بودند. این‌ها هنوز انقلاب پیروز نشده بود برای جنگ مسلحانه داشتند آماده می‌شدند. نفاق سیاسی بعد از انقلاب‌شان را بدانید، اول که پیروز شدند امدند پیش امام(ره) و هی می‌گفتند حضرت امام خمینی رهبر مجاهدان تاریخ، جاودان جهان. و از این طرف در 21 و 22 بهمن تند تند اسلحه دزدیده بودند از آن طرف در کردستان و جاهای دیگر داشتند پایگاه می‌زدند. از این طرف نیرو آموزش می‌دادند و به اصطلاح میلیشی‌ها درست می‌کردند چند ده هزار جوان را در سطح کشور سازماندهی کردند و به آن‌ها می‌گفتند رادیو و تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی را نباید گوش کنید، ممنوع بود. کتاب خواندن ممنوع، گوش کردن به رادیو و تلویزیون ممنوع. گوش کردن به صحبت‌های امام ممنوع. خواندن کتاب‌های قبل از انقلاب را می‌گفتند، کتاب‌های مطهری بلکه کتاب‌های دکتر شریعتی ممنوع بود. چون می‌گفتند اصلاً کتاب که می‌خوانند سؤال برایشان بوجود می‌آید، فکر و سؤال و گفتگو، دیگر ما نمی‌توانیم اینها را اداره کنیم. همین توی عراق که بودند در پایگاه بودند فقط یک تلویزیون یک موج، شبکه خودشان را بگیرند. بعضی از این‌ها بیرون آمده بودند نمی‌دانستند موبایل چیست؟ باور می‌کنید؟ یکی از دوستان که آن‌جا می‌گفت بعضی از این‌هایی که خودشان تسلیم شدند آمدند ما گفتیم به شما کاری نداریم هرچه هم جنایت کردید بخشیدیم بیایید بروید با خانواده‌هایتان زندگی کنید. این می‌گفت بخشی‌شان به ایران آمدند و الآن ایران هستند حالا بعضی‌ها از این‌ها راست می‌گوید یا دروغ؟ حالا بعداً معلوم می‌شود من نمی‌دانم، این‌قدر قرنطینه. قبل از انقلاب هم می‌گفت این‌ها همین‌طور بودند نمی‌گذاشتند کسی کتاب بخواند، سؤال بکند، حتی عربی‌ها بچه‌ها می‌خواستند یاد بگیرند می‌گفتند نه، می‌روند عربی یاد می‌گیرند خودشان قرآن می‌خوانند و دیگر به حرف ما گوش نمی‌کنند یعنی استبداد و دیکتاتوری محض، ضد علم، ضد آزادی. ایشان می‌گوید در زندان برای هر کسی، برای این که نیروهایشان یک کاری دست‌شان باشد برای هر کسی یک کاری تراشیده بودند مثلاً یکی مسئول ناخن‌گیر، من شدم مسئول ناخن‌گیر؟ واقعاً؟ می‌گفت این‌قدر این‌ها را بازی می‌دادند که طرف فکر می‌کرد مسئول ناخن‌گیر است الآن مثلاً رئیس جمهور شده! شاه مملکت است. بعد می‌گفت ناخن‌گیر دست به دست می‌شد که ناخن‌هایشان را بگیرند، می‌گفت می‌رفتیم وقت بگیریم با یک ناز و ادا و کرشمه‌ای سرش را بالا می‌انداخت که می‌خواهد وقت ناخن‌گیر به ما بدهد! این‌طوری. شما مسئول تا کردن این چفی‌ها بعد از جلسه هستید، باید یادداشت بنویسی، می‌گفت کلاً باید در روز یادداشت می‌نوشتیم. می‌گفتیم از ساعت 3 تا ساعت 6 چفی را چکار کردیم؟ ساعت 5 این کار بود، ساعت 6 ناخن‌گیر را در این زاویه قرار دادیم، ساعت 7 گذاشتم پشت کتاب، برای ساعت 8 و ربع فلانی وقت گرفته! - می‌خواستم این‌ها را برایتان از رو بخوانم که می‌خندید ببینید عین واقعیت است. - می‌گفت این‌قدر کار سر این‌ها می‌ریختند و الکی بادشان می‌کردند! مثلاً طرف می‌گفت من شدم مسئول... من یادم هست در همین دبیرستان ما، من همین دبیرستان دانش و هنر در مشهد بودم آن زمان درگیری‌ها که توی انقلاب عکس شاه را در دبیرستان من و چندتا بچه‌ها کشیدیم پایین و به جای آن عکس امام را زدیم. و عکس شاه را آوردیم توی حیاط شکستیم آخر 56 و اول 57 که مدرسه تازه باز شده بود بعد هم آمدیم مدرسه از روی دیوار سه – چهار نفری پریدیم و این نیروهایی که عین پلیس گشت می‌زدند عین فیلم‌ها سه – چهار نفر بودیم، دو – سه نفر از این رفقا شهید شدند که ماشین گشت پلیس دقیقاً ساعت چند می‌آید؟ از کجا می‌آید؟ پلیس پیاده هم هست چطوری است؟ سر ساعت این‌جا رسید از دیوار تو می‌پری، بعد سوت می‌زنی او می‌آید داخل، کل دیوارهای مدرسه را شعارنویسی به نفع امام(ره) و علیه شاه، و عکس‌های امام و اعلامیه امام را در جامیزی‌ها که می‌گفتیم خیزه، می‌گفتیم خیزه میز، بعضی از کلمات مشهدی هست که من جاهای دیگر می‌گویم هیچ کس نمی‌داند معنی‌اش چیست! یکی خیزه است. مثلاً اول که رفته بودیم تهران می‌گفتم آقا سرکن داری؟ می‌گفتند سرکن چیه؟ بعد می‌گفتند مدادتراش را می‌گویی سرکن؟ خیلی از این چیزها که من الآن تهرانی شدم همه می‌فهمند مشهدی است. می‌گفت تهرانی حرف می‌زنی همه می‌فهمند برای ته مشهدی. خب خواستم این‌ها را بگویم که چطوری سر این‌ها را گرم می‌کردند. در دبیرستان ما، یکی از بچه مسلمان‌ها فرزند یک روحانی خانواده مذهبی را به تور زدند و چهارتا دروغ و چهارتا جلسه الکی، بازی‌شان می‌دادند. ما هم کوه می‌بردیم جدا جدا بود، این‌ها کوه دختر و پسر را با هم می‌بردند همه می‌خواستند کوه این‌ها را بروند، یکی کوه منافقین بود یکی هم کوه کمونیست‌ها. چون کوه کمونیست‌ها دختر و پسر با هم، دست در دست هم سرود می‌خواندند آن از همه بهتر بود! بعد برای منافقین و مجاهدین خلق بود، پسر و دختر بودند، توی دوتا ستون جدا ولی کنار هم، ما هم ستون خواهران نداشتیم، خواهر و برادر جدا، خانم‌ها باید جدا می‌رفتند کوه. لذا ما انجمن اسلامی بودیم طرفدارش کمتر بود. بعد دیدم فرزند این روحانی، خانواده مذهبی و متدین، همین‌طوری به تور زدند، زود هم یک لباس خاص، باید سبیل بگذاری، ریش نباید باشد، تسبیح دستت بگیری، اورکت آمریکایی، کمونیست‌ها باید سبیل اِستالینی می‌گذاشتی، عینک چیزی می‌گذاشتی، اصلاً از روی قیافه معلوم می‌شد کیست وگرنه اصلاً سواد نداشت. فقط قیافه. از روی قیافه می‌گفت این چپی است، این منافق است، این جزو منافقین و مجاهدین است، این مثلاً حزب‌اللهی است. یک روز دیدم با یک عشقی دمِ در را جارو می‌زند و آشغال‌ها را جمع می‌کند، اصلاً مست است! بهش گفتم فلانی چه کار می‌کنی؟ حالا ما خودمان این را سیاسی کرده بودیم و آورده بودیم توی فضای انقلاب، این‌ها از ما عبور کرده بودند و خیلی... دیدم مثل آدمی که مست است و فلان، به او گفتم چه شده؟ گفت من از دیروز مسئول اول نظافت این بخش شدم! مسئول اول. گفتم مگر مسئول آخر هم دارد؟ که تو مسئول اول اونی؟. گفت ما یک تیم هستیم که سرتیم من هستم. گفتم تیمت چند نفر است؟ گفت دو نفر! دو نفریم یکی خاک‌انداز می‌آورد یکی جارو می‌آورد. یک جوری حرف زد هوس کردیم یک وقتی بروم جزو تیم این! این‌طوری این‌ها را بازی می‌دادند. و واقعاً بازی دادند. من به شما بگویم اکثر بچه‌هایی که توی منافقین رفتند و این تروها را کردند همین الآن امروز سالگرد امام جمعه چیز است... حالا این چهارتا پیرمرد که اصلاً شانس آوردند یک عمر جهاد و عبادت، ترور و شهادت، و الا چهار روز بعد این‌ها خودشان از دنیا می‌رفتند. این‌ها خیلی عالی است، خداوند چطوری دنیا و آخرت‌شان را آباد کرد. دنیا یک عمر خدمت و آخرت هم با شهادت. آخه من می‌گویم این پیرمردها... من دلم می‌خواهد این دستغیب را شما از نزدیک می‌دیدید چطور آدمی است. نور مطلق! خدا شاهد است معصوم مثل بچه 6 ماهه معصوم. همین آقای اشرفی اصفهانی. شهید مدنی. حرف معمولی می‌زد گریه می‌کرد استادان مجسّم اخلاق و انسانیت، این‌ها را ترور می‌کردند و می‌کشتند. به دست کی؟ به دست بچه یک خانواده مذهبی که فریبش می‌دادند و می‌گفتند تفسیر درست قرآن را ما می‌گوییم. اسلام واقعی ما هستیم. آخوند فلان!

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha