پاسخ به پرسش هایی در مورد فواید مصوبات فرهنگی کشور، عرفان قلابی، اقتصاد برجامی، حکومت علوی و اسلامی، نظارت بر اساتید دانشگاه ها، مصوبات شورای انقلاب فرهنگی، پایان نامه فروشی، عدم پاسخ گویی دولت، قانون
پرسش و پاسخ (9)
بسمالله الرحمن الرحیم
راهکار بدهید برای جلوگیری از ظهور انجمنهای انحرافی به اسم معنویت و عرفان. آقا یک گروههای عرفانی انحرافی تشکیل شده، به اسم عرفان، مزخرفات، خرافات، خلاف شرع، خلاف اخلاق، سوء استفاده مالی، سوء استفاده جنسی. خب در همین تهران چندصدتا از این حلقهها هست. در قم هست. میدانید ما الآن چندتا امام زمان در زندان داریم؟ خانم امام زمان الآن زندان است. حضرت خضر دوتا داریم که دعوا دارند کدامشن حضرت خضر هستند. مسیح ظهور کرده و الآن زندان است. چندتا خدا داریم. الآن چندتا خدا در زندان است. من یک وقتی گفتم اینهایی را که الآن گرفتید اینها کجا هستند من پیشنهاد میکنم همه را در یک بند بگذارند با همدیگر ببینیم با هم چه کار میکنند؟ بهترین دوربین مخفی است. بعد به آن خدا بگوییم این پیامبر را تو فرستادی یا نه؟ بعد به امام زمان بگوییم این خانم شماست یا نه؟ تو خانم کدامیک از اینها هستی چون هفت – هشتتا، ده – بیستتا ما الآن امام زمان داریم. خب آییننامهاش را... همین الآن اینقدر از این فرقهها هست. در اینترنت بروید بزنید طرف آمده ایستاده یک نعره خر صدتا سگ به حالت ماچ پایش را دارند ماچ میکنند بعد رو میکنند به این خدا و از این چیزی میخواهند. تازه هم حمام بوده و سلمونی بوده و خدا به خودش رسیده و مرتب توی جلسه آمده! جوراب هم پایش نبود. خب خدا بدون جوراب میشود؟ خدا بدون جورات تا حالا دیدید؟
ضرورت پاسخگویی به مسائل مستحدثه و مشکلات مذهبی اقشار مختلف؛ مخاطب اصلی آن حوزه است. خب شما چندتا پیش دیدید رفتم فیضیه، هزاران طلبه فاضل، استاد آنجا هستند یک حرف معمولی که امام(ره) بارها صدبرابر آن را گفته، رهبری گفته، شهید بهشتی گفته، مطهری صد برابر گفته، من اگر حرفهای مطهری را بگویم ولی نگویم که چه کسی گفته، اصلاً بعضیها تکفیر میکنند. یک مرتبه داد! قال که به اسلام و قرآن و پیامبر و مرجعیت اهانت شد! کجایش اهانت بود؟ سؤال این است که شما صدتا درس خارج فقه باید اینجا داشته باشید که به این مسائلی که یک عالمه دارد مطرح میشود و جواب فقهی و اسلامیاش معلوم نیست چیست. صدتا صدتا به شما سؤال میدهد جواب نمیدهید. بعضیهایتان اصلاً بلد نیستید که جواب بدهید. مجتهد نیستید، فقه خواندید اما مجتهد نیستید! اجتهاد یعنی جواب سؤالهای جواب داده نشده را بدهید نه این که جواب سؤالهای داده شده را مرتب تکرار کنید! آقا توهین به اسلام شده! نه آقا، توهین به بیعرضگی و بیسواد و بیمسئولیتی شد. حتی من این را به شما بگویم در شورای انقلاب فرهنگی یکی از طرحهایی که خود من باعث آن بودم چقدر سر این قضیه به من توهین شد و اذیت شدم خواستیم حوزه علمیه مستقل از وزارت علوم و دولتها و دانشگاه، خودش امکان تشکیل قطبهای علمی، مجلات پژوهشی و مؤسسات پژوهشی و آموزشی داشته باشد و هی نیاید از اینها اجازه بگیرد! این طرحی بود که بنده شروع کردم ماده واحده خودم متن آن را نوشتم اگر بدانید چه موانعی بر سر راه بود. بعد جالب است در تهران و هم در قم، بعضیها عوض این که تشکر کنند حمله کردند. اصلاً نمیدانستند چیست ولی حمله کردند! بابا بخوان بعد حمله کن، اقلاً بفهم بعد حمله کن. ماده دیگر – من نمیخواهم از خودم بگویم ولیکن این موادی که الآن میرسم یادم میآید با چه زحمتی خود من پشت اینها بودم – ماده اختصاص فصلی از تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران در متن کتب درسی مدارس و دانشگاهها، سال دهه 80. این هم طرح پیشنهاد من بود و تصویب شد، ناقص اجرا شده یا کامل؟
سؤال: با توجه به وضع اقتصاد موجود و موج بیکاری و رانت و پارتی در استخدام و عدم وجود تعادل در درآمد و هزینه زندگی، جوانان ما چگونه ازدواج کنند؟
جواب: خب یک معادله دو- سه مجهوله در آن گفتید من باید وقت بگذارم معادله را حل کنم بعد یک وقتی جواب آن را برایتان میآورم. یک چیز کلی خدمت شما بگویم که مشکلات همیشه بود، ما وقتی که جوان بودیم میخواستیم ازدواج کنیم اصلاً امکان این که صاحب خانه بشویم همان موقع هم برای اغلب نبود. یک عده خاصی که خانوادهها که پولدار باشند و مرفه باشند از همان اول مشکلات حل میشد. ولی از همان اول که ما یادمان هست و از پدر و مادرمان هم شنیدیم، از پدربزرگ و مادربزرگمان هم میشنیدیم، ازدواج و تشکیل خانواده طبیعتاً در سن جوانی هیچ وقت راحت نبوده و همه جا یکی از مشکلات اساسی مسئله مسکن و شغل همیشه بوده و هست. این که آیا این مانع بعضی ازدواجها نشده؟ چرا. عامل تأخیر بعضی از ازدواجها نشده؟ حتی عامل بعضی از طلاقها نشده؟ چرا. اما من اگر بخواهم به شما جواب بدهم من فکر میکنم در 90 درصد همین شرایط و مشکلات، با اصلاح ذهنها و سبک زندگیها میشود ازدواج کرد، میشود خانواده تشکیل داد و میشود دوتا خانواده با کمک هم و به تدریج مشکلات را حل کنند و معتقد نیستم که علت اصلی یا تنها علت تأخیر ازدواج یا طلاق فقط علت اقتصادی است. این را قبول ندارم، اقتصاد هست اما معتقدم مهمتر از عامل اقتصادی، عامل فرهنگی است برای این که خیلی راحت میشود ازدواجهای آسان، کمخرج و با فاصلههای طولانی تا تهیه مسکن و عروسی و خیلی راهحلها هست اما البته آسان نیست. بنابراین بخشی از این سؤال را مسئولین دولت که مسئول اقتصاد کشور هستند باید جواب بدهند. اینها که دو – سه سال پیش گفتند برجام اقتصاد و آب خوردنتان را فلان میکند و چرخ اقتصادتان و سانترفیوژ هم میچرخد خب حالا بیایند بگویند چی دارد میچرخد؟ به شرط این که نگویند سبیل بابات! بگویند چه چیزی دارد میچرخد؟ حالا با چه سرعتی از کدام طرف، کاری ندارم، بگویند چه چیزی دارد میچرخد. گفتند که مشکلات بانکی را جانکری قول شرف داده، آمریکا تار سبیل کَنده گرو گذاشته، انگلیس قول داده است! خب حالا بیایند جواب بدهند که اتفاقاتی که بعد از برجام افتاد مخصوصاً در این یکی دو ماه اخیر، اینها چه تأثیری در نسبت درآمد و هزینه زندگی دارد.
سؤال: فرمودند بحث پیر شدن کشور، و مشکلات داخلی و بحثهای بینتیجه بعضی از مسئولین است نه دشمن.
جواب: بله، بخشیاش را قبول دارم نه همهاش را.
سؤال: راه حل شما برای ازدواج جوانان چیست؟
جواب: ازدواج کنند.
یکی از حضار: اسم کشور ما جمهوری اسلامی ایران است. الآن سؤال من این است چقدر به اهداف حکومت اسلامی، مخصوصاً حکومت امام علی(ع) رسیدیم؟
جواب: ممنون. این سؤالات سؤالهای خوبی است اما سؤالات بسیطی است. مثل این که از شخص شما بپرسند یا از شما بپرسند اسم شما مسلمان است واقعاً چقدر مسلمانید؟ خب شما مجبورید ریز کنید که خب منظور از مسلمانی چیست؟ ابعاد دارد؟ از نظر عقاید؟ از نظر اخلاق؟ از نظر سبک زندگی؟ منظورتان در خانه است؟ محل کار است؟ کدام بُعد آن؟ آن وقت هر کدام یک نمرهای دارد. الآن این حکومت اسلامی هست یا نیست؟ از بعضی جهات هست از بعضی جهات نیست؟ کجایش چقدر اسلامی است؟ در بعضی جاها نمرهاش 18 یا 19 است، در بعضی جهات از نظر اسلامی نمرهاش 12 است و از بعضی جهات هم تجدید است. تقصیر کیست؟ هر بخشیاش تقصیر یک بخشی است، یک بخشی هم تقصیر نیست قصور است، مشکلی هست ولی مسئول آن کس خاصی نیست، فشارهای داخلی و خارجی و مسائلهای مختلف است. اما یک بخشیاش ربطی به فشارهای خارجی ندارد، بیعرضهگی، بی عدم نظارت است. کدام یک بخش از حکومت باید یکی یکی هر سه قوه را نظارت کند؟ هر وزارتخانه هر بخشیاش را، میگوید این بخش از نظر پاسخگویی به مردم نمرهاش از نظر اسلامی اینقدر است، از نظر جلوگیری از اختلاس و رشوه و فساد نمرهاش اینقدر است. بنابراین بطور کلی این که جمهوری اسلامی عین حکومت عدل علی هست یا نیست؟ نه میگوییم هست، نه میگوییم نیست، آری و نه نمیگوییم. در یک جهاتی آری. در یک جهاتی آریتر. در یک جهاتی نه، در یک جهانی نهتر! چه کسی باید آن را درست کند مشارکت مردم و حاکمیت. حاکمیت چه کسانی هستند؟ همه کسانی که مردم به آنها رأی دادند و سر کار هستند. الآن جمهوری اسلامی کیست؟ یک کسی به نام آقای جمهوری اسلامی یا خانم جمهوری اسلامی نداریم، جمهوری اسلامی روی کاغذ است روی قانون اساسی است و یک ضوابطی است. جمهوری اسلامی واقعی بیرون چه کسانی هستند؟ رئیس جمهور است؟ که ملت به او رأی داده است؟ رئیس مجلس است که ملت رأی میدهد. رئیس قوه قضائیه است؟ که هیچ جای دنیا ملت رأی نمیدهد چون دستگاه قضایی هیچ جای دنیا با رأی نیست چون خلاف مسئله داوری و عدالت است ولی بواسطه ملت است. مدیریت شهر و روستا کیست، شورای شهر و روستا و مدیریتهای شهر رو روستا را چه کسانی انتخاب میکنند؟ خود مردم انتخاب میکنند. هر اتفاقی دارد میافتد به دست نمایندههای مردم است. رأی میدهید اینها میآیند برای چهار سال تصمیم میگیرند، باید صبر کنید ولی انتقاد هم میتوانید بکنید. بنابراین از ماست که برماست، چه خوبش چه بدش! هر دویش!
یکی از حضار: با سلام، آقای دکتر با توجه به این که در محیط دانشگاه حاضر شدید و من سعی میکنم خیلی خاص باشد و همانطور که شما فرمودید خیلی گسترده نباشد و مرتبط با صحبتهای خودتان باشد، ما الآن چیزی که در حدی که من متوجه شدم و میفهمم با یک اوضاع نابسامان علمی در محیط دانشگاهها مواجه هستیم. الآن در مورد همین اساتید فرمودید که بحث چند شغله بودن و چند جا نباشند، یک چیزی است که من به آن معتقدم که اگر یک استاد واقعاً بخواهد به کار علمی که در یک دانشگاه دارد به درستی بپردازد، تستها را درست بخواند و درست برای دانشجو وقت بگذارد یک دانشگاه هم برای او زیادی است! همین الآن شما خیلی از اساتید را میبینید که چندین جا دارند درس میدهند بعد حالا در همین وضعیت خیلی از جوانهایی هستند که تازه دکترا گرفته، انرژی گرفته، علم او بهروزتر است، برای این آدم جایی نیست ولی خیلی راحت این تدریس در چندجا دانشگاه خیلی اتفاق میافتد! یا در مورد همین بحث تز که فرمودید، گفتید که کم است ولی خیلی از استادها برای تزها وقت نمیگذارند چه به عنوان مشاور، چه به عنوان راهنما چه به عنوان ممتحن. خب من واقعاً نمیدانم! بعد هم خیلی راحت فرمالیته شده تزها، اصلاً تعریف تزها خیلیهایش کاربردی نیست، یا سر جلسه دفاعها اینطوری شده خودشان میدانند که چه خبر است و همه به هم پاس میدهند! خب این را مثلاً شورای عالی انقلاب فرهنگی در این راستا تصویبی داشته؟
جواب: بله من عرض کردم، اینهایی را که برایتان میخواندم دو بند از این مصوبات در سالهای پیش در شورا تصویب شده، آییننامه نظارت بر اساتید که چه تعداد در چه تعداد پایاننامه هستند، اینها همه بحث میشود منتها وقتی که شما مطالبه دانشگاهی از وزارت علوم و دانشگاه آزاد نکنید که آقا چرا به اینها عمل نمیکنید؟ ما اهرمی نداریم. من یک کلمه به شما بگویم ما در شورای انقلاب فرهنگی هیچ ابزاری برای پاسخگو کردن اینها که اگر به اینها عمل نکنی بودجهات را قطع میکنیم یا تو را عزل میکنیم یک چنین اختیاراتی ما در شورا نداریم، کل این اختیارات دست رئیس جمهور است.
همان: در مورد مجوز کلان رشتهها که چه تعداد ظرفیت باشد؟
جواب: همین هم هست. نقشه جامع علمی همین است.
همان: خب الآن ما بیضابطه دکترا داریم. خیلی چیزها هست در دانشگاههای آزاد، دکترا داده میشود یعنی مجوز هست دانشجوی دکترا، ببینید رشته من مکانیک هست، طرف مبانی مقاومت مصالح را نمیداند و به راحتی دکترا میگیرد خیلی راحت! من میبینم زیاد دیدم یعنی چیزی نیست که بخواهم همینطوری تخریب بکنم چون در ارتباط هستم میبینیم، خیلی راحت دکترا میگیریم شاید وضعیت جذب او به واسطه ارتباطاتی هم که هست راحتتر باشد!
جواب: حالا شما این را میگویید. شما از میدان انقلاب رد شدید که دیدید؟ رسماً تابلو زدند، من همین را سه سال پیش در شورا اعتراض کردم، بعد آقای رئیس جمهور گفت نه باید رسیدگی کنند! عین سبزیفروشی و میدان ترهبار داد میزنند دکتری پایان نامه دکتری اینقدر! پایاننامه کارشناسی ارشد اینقدر! رسماً مینویسد که آقا هرچه هستی بیا برایت پایاننامه بنویسیم، در چه موضوعی، با تایپ و بستهبندی و رنگ جلد هم انتخاب کن به تو پایاننامه میدهیم. خب رسمی. اینها را هم در شورا گفتند و گفتیم ما دیگر بیشتر از این توان و امکان در شورا نداریم.
یکی از حضار: سلام استاد. من دو – سهتا سؤال داشتم و اولین آن هم یکی از گزینههایی هست که شما خیلی در صحبتهایتان در موردش صحبت میکردید. در مورد کلمه نظارت است! اولین سؤال من این است که این هیئت نظارت که برای یک جامعه اسلامی یا هر جامعه دیگری باشد فقط اسلامیاش نه. چطوری باید تعریف بشود؟ الآن ما داریم؟ نداریم؟ فکر میکنم حداقل در این دوره و 4 سال قبل، فکر نکنم اصلاً هیئتی به عنوان اسم هیئت نظارت وجود داشته باشد!
جواب: چرا یک هیئتی به نام هیئت نظارت و گزینش در مورد اعضای هیئت علمی چندین هیئت تعریف شده، هستند اما این که کارکردشان چطوری است باید بیایند دقیق جواب بدهند.
همان: اما علمیاش، در سطح کلی، در سطح فرهنگی، در سطح اقتصادی، در سطح جامعه، اجتماعی، اصلاً فکر کنم چنین گزینهای تعطیل شده است!
جواب: بله، اشکال ما همین است که بسیاری از جهات، برخلاف قانون اساسی و برخلاف همین مصوبات شورا باید کسانی نظارت کنند و بیایند جواب بدهند. نیست. بحث من همهاش همین است.
همان: همه چیزها را برگشتیم آخرش در همین شورای فرهنگی شما باز هستیم و خیلی از کسانی که عضو هستند آخرین به این نتیجه میرسیم که آن کسانی که آن بالا هستند به این فرمایشات و به این فرهنگ تن نمیدهند. درست است؟
جواب: بله.
همان: پس آن بالاییه یک مقدار مشکل دارد. آن چیزی که آن شخصیتها را ایجاد میکند. ما مثلاً خیلی کلی میگویم یک چیز اعتقادی است، ما فقط اسمی به نام امام زمان را قبول داریم، فقط نمیدانم آمدیم جامعه اسلامی تشکیل بدهیم، انقلاب کنیم که یکی از معیارهای مهم ما برای جامعه اسلامی و انقلابمان زمینه ساز ظهور باشیم. این جامعهای که داریم تشکیل میدهیم زمینهساز ظهور باشد. این را قبول داریم؟
جواب: خب بفرمایید میخواهم ببینم چه نتیجهای میخواهید بگیرید؟
همان: ما وقتی که میخواهیم زمینهساز ظهور باشیم آن جامعهای که میخواهد ظهور در آن زمان انجام شود و حضرت مهدی آن حکومت را به اجرا دربیاورد باید یک دولت اجرایی داشته باشد که همان چیزی که شما خودتان در شورای فرهنگی گفتید باید هممسیر باشند. نمیشود که 180 درجه با همدیگر فرق داشته باشند! وقتی رهبر جامعه ما حضرت مهدی یک چیزی میگوید و دولت اجرایی یک چیز دیگری را عمل کند و همین تضادها باعث میشود که اختلاف بوجود بیاید. وقتی که ما میخواهیم جامعه اسلامی و انقلاب کنیم قوانینی که برای هیأت اجرایی و مدیر اجرایی در نظر میگیریم باید طوری باشد که به آن سمت کشیده شود. ما کسانی را میآوریم سر کار که واقعاً هیچ...
جواب: خب ما که نمیتوانیم همه را سر کار بیاوریم، رأیگیری است، انتخابات است، اشخاص حقوقی شورا، نمایندههای مجلس است، رئیس جمهور است، وزرا هستند، همه اینها با هر انتخاباتی عوض میشوند یعنی هر دورهای که مردم رأی میدهند بافت شورای عالی انقلاب فرهنگی کلاً عوض میشود. طرز فکرهایشان عوض میشود و رئیس شورا هم رئیس جمهور است!
همان: اصلها که عوض نمیشوند؟
جواب: چرا، اصلها عوض میشوند، شخصیتهای حقوقی اصل هستند که عوض میشوند. اشخاص حقیقی مثل بنده که به عنوان شخص هستیم ما چیزی دستمان نیستیم ما خودمان یک رأی هستیم. اشخاص حقوقی هستند که مهم هستند چون یک تشکیلات دست اوست! و اشخاص حقوقی معمولاً عوض میشوند.
همان: مورد آخر، استاد طرز مطالبهگری است، ما بچهها واقعاً بلد نیستیم که چطوری باید مطالبه کنیم؟
جواب: همین الآن داری مطالبهگری میکنی، خب کاری میکنی. اتفاقاً بلد هستی.
همان: استاد این درست این از کسانی که واقعاً دستشان به کار است.
جواب: راست میگویی، میگوید تو هیچ کارهای که از تو مطالبه کنیم! تو چه کاره هستی! میگوید آنهایی که کارهای هستند بیایند جواب بدهند. بروید دم دفترشان با لگد بزنید بازش کنید. راه حل دادم!
یکی از حضار: آقای دکتر در واقع از بدو انقلاب تا به همین امروز که شما سخنرانی کردید افرادی که مسئول هستند حالا در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، در واقع همه نقش منتقد میگیرند یعنی میآیند جای صندلیای که ما باید انتقاد کنیم همه میآیند روی صندلی شما مینشینند میگویند ما هم ناراضی هستیم!
جواب: بله، به جز من استثناء در کل تاریخ من هستم چون هیچ وقت هیچ مسئولیت اجرایی هیچ جا نداشتم. من تنها مسئولیتی که داشتم همین کاری هست که کردم و میکنم، دقیقاً همین حرفها را عیناً و تندتر در شورا میگویم و گفتم. آخرین موردش هم دیشب در شورا بود که جروبحث شد که من گفتم ما نمیفهمیم اینجا ما مینشینیم تصویب میکنیم برای چیست؟ باد هواست یا شمایی که اینجا نشستید باید عمل کنید؟ که اتفاقاً قرار بر این شد، این جروبحث دیشب جالب بود به اینجا رسید که قرار شد جلسه آینده این موضوع بحث قرار بگیرد که چرا همین الآن بیش از 15 مصوبه شورا آنجا میرود ولی امضاء نمیشود. ببینید فرمایش شما کاملاً متین است. هرکسی در حوزه اختیاراتی که داشته و دارد باید پاسخگو باشد حق ندارد طلبکار باشد، حق ندارد اپوزوسیون بازی دربیاورد، در حوزهای که اختیارات دارد، این فرمایشتان کاملاً درست است. الآن مسئولین ما برای این که از زیر بار پاسخگویی فرار کنند، رئیس جمهورها، قبلی، بعدی، همیشه یک جوری حرف میزنند قبل از این که بیایند میگویند کل این سیستم فاسد است من میآیم درستش میکنم! بعد که میآید نمیتوانند حالا نمیخواهند یا نمیتوانند نمیدانم آن وقت میگویند بله ما میخواهیم بکنیم نمیگذارند! بعد که میروند میگویند من درست تحویل دادم دارند خرابش میکنند بیایید جواب بدهید! این فرمایش شما کاملاً متین است در مورد کسانی که اختیارات دارند. واقعاً پول کشور دست کیست؟ من سؤال میکنم عزل و نصب مقامات اصلی در سه قوه دست چه کسانی است؟ پول و بودجه مملکت دست کیست؟ به همان اندازه باید پاسخگو باشند. من باید پاسخگو باشم که اختیار من این است، فقط میتوانم بروم توی شورا به عنوان یک شخص حقیقی بدون نهاد حقوقی، هیچی که دست من نیست، سر هر مسئلهای مصالح کشور، منافع ملی، ارزشهای اسلامی – انقلابی را من نوعی مد نظر قرار بدهم و اگر باید اعتراض کنم، اعتراض کنم. من این کار را دارم میکنم و اگر جایی باید تأیید کنم تأیید میکنم. من حق ندارم در این حوزه اختیارات خودم اپوزوسیون بازی دربیاورم! باید بگویم این اختیارات را داشتم جواب دادم، اما من که نمیتوانم جوابگوی کسانی باشم که امکانات در اختیارشان هست و با هر امضاییشان میتوانند چند میلیارد پول جابجا کنم. آنجا که من نباید جوابگو باشم، من آنجا باید انتقاد کنم او باید بیاید در سه قوه جوابگو باشد. و الا اصل فرمایشتان درست است.
یکی از حضار: آقای دکتر من میخواستم یک بحثی کنم. در واقع خود شما به عنوان یک فردی که عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی هستید خیلی از مصوباتتان را گفتید ولی چیزی که ما داریم در جامعه نتیجهاش را میبینیم کاملاً عکس است البته بودند مصوباتی که خب تأثیر مثبت هم داشتند ولی خب اکثریت چیزهایی که شما فرمودید خودتان هم تأیید کردید که اصلاً اجرا نشده! اگر اجرا نشده برای چی چندتا آدم دور هم جمع شدند یک وقتی را گذراندند یک هزینهای هم کردند ...
جواب: خب ما داریم همین سؤال را میپرسیم چرا ما باید دور هم جمع شویم به اسم شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب کنیم بعد آن کسی که باید اجرا کند نه امضاء کند، نه اجرا کند! سؤال این است. شما دارید سؤال من را تکرار میکنید.
همان: بحثی که پیش میآید این است که شما به جای این که اینجا بنشینید راجع به این که عروسک باربی بد هست یا بازی فلان بد است.
جواب: باربی که خیلی قشنگ است! من طرفدار باربی هستم! بیخود بین من و باربی را بهم نزن!
همان: شما راجع به این موضوعات بنشینیم صحبت کنیم – به نظر من، حالا شاید هم غلط باشد – به نظرم بهتر است این یک ساعت و نیم را صرف این مسئله کنیم که مطالبهگری را به دانشجو یاد بدهیم. این که دانشجو هر جا صدایش بلند شود انگ ضد نظام به او بزنند. ما میآییم با شما صحبت میکنیم که...
جواب: درست است. من در تمام این سه ساعت جلسهای که داریم من دارم به شما مطالبهگری یاد میدهم من میگویم آقا اینها را مطالبه کنید از کسانی که پول و امضاء دست آنهاست. مطالبهگری دارم یادتان میدهم و آموزش میدهم این کار را بکنید. اما راجع به باربی که میگویید چرا باید حرف زد؟ علتش این است که توجه ندارید من گفتم یکی از سی موردی که گفتم یکیاش آن بود. کل سی مورد را کنار گذاشتی به آن چسبیدی! و آن یکی خیلی مهم است اینقدر مهم است که یکی از پرسودترین صنایع جهان، صنایع اسباببازی به لحاظ اقتصادی است. یکی از مهمترین آن به لحاظ فرهنگی همین است. اثرگذاری فرهنگی شما کودکانتان را هرطور تربیت کنید سی سال دیگر آن جامعه برای توست. داری به او سبک زندگی یاد میدهید. اتفاقاً فرق من و شما با غربیها این است او حواسش هست که یک کارتن، یک انیمیشن و یک اسباب بازی چه تأثیرات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی دارد سی سال بعد در جهان؟ و من و شما حواسمان نیست. نگویید چرا به جای این، آن را میگویی؟ بگو این را گفتی خوب است، آن را هم بگو. من دارم به شما میگویم به جای این که هی بگویید شورای عالی انقلاب فرهنگی چیه و تو برای چه آنجایی؟ من میگویم این مصوبات را داشته، خب شما مطالبه کنید ده تا جلسه در دانشگاه بگذارید، در رسانهها و فضای مجازی، بگویید آقا این مصوبات کجاست و چه کسی باید جواب بدهد؟ مطالبهگری در این حوزه همین است.
یکی از حضار: سؤالاتی که همیشه در مواجهه با شورای عالی انقلاب فرهنگی هست این است که جایگاه حقوقی و قانونی این شورا چیست؟ مشخصاً جایگاه این شورا در قانون اساسی چیست؟ بر چه اساسی مصوبه اصلاح میکند یعنی اعتبار قانونی و حقوقی آن چیست؟
جواب: بله، ببینید شوراهای عالی در کشور متعددند و اغلب آنها هم در قانون اساسی اسمشان صریح نیامده، و لازم هم نیست بیاید. این جزو اختیارات حکومت است که برای مدیریت ساماندهی نهادهای مختلفی که مسئولیتهای پراکنده در یک حوزه دارند همه را در یک شورای عالی جمع کنند که بگویند با همفکری و مشارکت تصمیم بگیرید و بعد همهتان درست اجرا کنید. بنابراین لازم نیست اسم یک تشکیلات حتماً در قانون اساسی بیاید تا قانونی باشد این جزو اختیارات قانونی حکومت است.
یکی از حضار: ببخشید راجع به همان شورای عالی انقلاب فرهنگی که گفتید این شورا بعد از انقلاب تشکیل شد. میدانید که فضای قبل از انقلاب، زمان پهلوی قطعاً فضای فرهنگیاش، فضایی بوده که مطالبه اکثریت مردم مردم، مطالبه خانوادهها نبوده، در این شکی نیست و این که باید در آن فضا تغییر ایجاد میشد درست است. ولی لزوم وجود این شورا و این مصوباتی که شما میگویید به نظرم الآن مطلوب اکثریت مردم نیست.
استاد: مثلاً کدام آن؟
همان: مثلاً همین که میگویید چرا تابلوها را انگلیسی مینویسند؟ من فکر نکنم این تأثیری در تغییر فرهنگ ما داشته باشد؟
جواب: تأثیری در فرهنگ جامعه ندارد؟
همان: یعنی میگویم که اهمیتی ندارد و مطالبه مردم هست که چنین چیزی باشد و اصلاً مشکلی ندارد و بهتر است که باشد. یا این که شما گفتید باید عروسکهایی که دستشان است شخصیتهای علمی و شخصیتهای بزرگان باشند یعنی شما دوست دارید بچهها بیایند با شخصیت ابوعلی سینا بازی کنند و همچین چیزی نمیشود و قطعاً ... و شما در مورد معیارهای زیبایی گفتید...
جواب: خب عروسک ابنسینا هم باشد چیز خوبی است، الآن یک پیشنهاد خوب دادید باید روی آن فکر کنم! ولی من نگفتم.
همان: یا گفتید که معیارهای زیبایی نباید باشد مثلاً میگویید باربی دارد معیارهای زیبایی را به جامعه القاء میکند! مگر زیبایی چیز بدی است؟
جواب: خب برای این که جملههای من را درست گوش نمیکنید اینطوری قضاوت میکنید. من نگفتم زیبایی من گفتم یک تعریف خاص... خب سؤالتان را تمام کنید بعد من جواب میدهم.
همان: بله، یا مثلاً در صداوسیمای خود جمهوری اسلامی، شما حالا دیدید که یک زنی که شاید توانایی صحبت کردن خوبی داشته باشد ولی آن چهره مناسب یا آن اندام مناسب نداشته باشد به عنوان گوینده خبر بیاورند بگذارند؟
جواب: اتفاقاً این جزو اشکالات صدا و سیماست. حرف شما کاملاً درست است. یعنی اینها یک ضابطهای که گذاشتند برای این که چه چهرهای سینمایی بشود؟ سیمایی بشود؟ یکیاش این است که این خوشتیپ باشد. خب همه که تیپشان آنچنانی نیست که! طرف یک عالمه شعور دارد قیافه ندارد، این باید حذف بشود؟ ولی کسی که قیافه دارد ولی شعور ندارد این سلبریتی بشود. سؤالتان تمام شد؟
همان: نه، راجع به آن که گفتم مطالبه اکثر مردم نیست مصوبههای شورای فرهنگی که گفتید، مثلاً شما گفتید که حق گفتگوی آزاد هست، ولی من دوستان خودم را دیدم...
جواب: نه گفتم که "باید" باشد. من هر جملهای که گفتم شما فعلش را عوض میکنید، ببینید شما الآن 5- 6تا جمله را به من نسبت دادید که من نگفتم!
همان: بله، توی همان محیط میگوید که باید باشد. گفتید که در خانه گفتگوی آزاد وجود دارد.
جواب: من دارم میگویم انتقاد خود من این است که ما به لحاظ اسلامی، به لحاظ انقلابی، به لحاظ قانون اساسی، به لحاظ قوانین عادی، همه داریم میگوییم باید یک امکانی برای مطالبه قانونی، به عنوان آزادی بیان و انتقاد داشته باشیم. این هم گفتم که در شورای عالی انقلاب فرهنگی طرح پیشنهادیاش را خودم دادم و تصویب شده، من از شما خواستم مطالبه کنید که چرا اینها تصویب نمیشود و اجرا نمیکنند.
یکی از حضار: آقای دکتر شما اولین کاری که میکنید این است که باید یک ضمانت اجرایی برای شورا داشته باشید.
جواب: نمیکنند! الآن همین دیشب در شورا مطرح بود گفتم آقا چرا این را اجرا نمیکنید؟ ایشان که رئیس شورا هستند رسماً گفت که مگر این شورا قانونگذار است؟ مگر این شورا هرچه تصمیم میگیرد مگر کل مردم باید به حرف گوش کنند؟ خب اینها اینطوری است؟ مگر گفتیم کل مردم باید به حرف گوش کنند! هر نهادی یک حوزه اختیارات دارد. اولاً این که من نگفتم که زیبایی بد است پس باربی بد است. من کی این حرفها را زدم؟ من که اتفاقاً گفتم باربی خیلی قشنگ است. ما به چشم خواهری جزو طرفداران باربی هستیم! من دارم میگویم که وقتی آنها حساساند و میگویند از طریق یک عروسک زیبا میشود فرهنگسازی کرد برای دو – سه میلیارد دختربچه در جهان که چهره الگو برای تو چهره یک دختر آمریکایی باشد، حتی رنگ مو و رنگ چشم او، رنگ چشم و موی ایرانی نباید باشد! این دارد با توجه این کار را انجام میدهد من نگفتم که عروسک زیبا بد است – شما دقیقاً حرف من را تحریف کردی- من گفتم اتفاقاً چون زیباست ولی چون آثار فرهنگی روی بچه دارد، او دارد از همان اول میگوید الگوی تو به عنوان یک دختربچه ایرانی باید یک دختر جوان سانتیمانتال آنچنانی آمریکایی باشد، با این سطح پوشش، با این برهنگی، با این رژیم غذایی، با این طرز رفتار، او به لحاظ روانشناختی و به لحاظ تعلیم و تربیتی، تعریف اجتماعی دارد. من کی گفتم با زیبایی مخالف هستم، من اتفاقاً میگویم چون زیبایی مهم است شما از این عنصر زیبایی در فرهنگسازی در نسل بعدی باید استفاده کنید. او الگوی کامل خوبی نیست، یک الگوی درست برای زن یا دختر، یا پسر فرقی نمیکند این است که همه ابعاد حقوق و مسئولیتهای خودش را همه را بشناسد تو فقط عروسک نیستی. توجه کنید به آثار اجتماعی و تربیتی حتی عروسک. بعد من این سؤال را مطرح کردم که چرا باید پنتاگون و وزارت جنگی که موشک میسازد عروسک بسازد؟ اصلاً چه ربطی به تو دارد؟ من میخواهم این را توجه کنید که آن وزارت جنگ پنتاگون سیا، توجه دارد که این عروسک در حوزه امنیت و ناامنی جهانی اثر دارد. و الا تو چرا میآیی پروژه تعریف میکنی؟ این را باید بیاید وزارت هنرتان اگر دارید، وزارت فرهنگ و هنر این کار را بکند. این را باید دانشگاه هنر این را بسازد نه یک پژوهشکده نظامی. یک چیز دیگر هم از قول من گفتید!
همان: این که راجع به این گفتم که مطالبه فرهنگی مردم با مطالبه فرهنگی شورای عالی ...
جواب: اولاً جنابعالی مطالبه فرهنگی شخص خودتان را، دوستانتان را حق ندارید به عنوان مطالبه فرهنگی کل ملت بگویید! چون شما که این را میگویید یک نفر که بغل شما نشسته میگوید نخیر آقا اینها مطالبات جنابعالی و فامیلهایتان و دوستتان است! مطالبات ملی نیست. مطالبات ملی در یک کشور که نظامسازی کرده از مسیر قانونی تعریف میشود مثل اینهایی که الآن رئیس جمهور را قبول ندارند یا به او رأی دادند الآن پشیمان هستند یا رأی ندادند، الآن میگویند ما نمیخواهیم ایشان رئیس جمهور باشد، چهار سال باید رئیس جمهور باشد، رأی دادی یا رأی ندادی فرقی نمیکند. شما الآن نمیتوانید بگویید ملت الآن میخواهند رئیس جمهور برود! اولاً که ملت بخواهند، اولاً شما به چه عنوانی دارید از طرف ملت حرف میزنید؟ عرض شود که این که بگوییم که اعتراضات را ببینید، ما که خودمان در رأس اعتراضات هستیم بنده از کسانی هستم که اعتراض کردم که این شیوه طراحی اقتصادی کشور، این وعدههایی که دادید، این سبکی که پیش آمدید این مشکلات را ایجاد کردید، جواب بدهید. اما این که سر چهارتا مسئله یک گروهی، بیایند اعتراض کنند و توی اینترنت چهارتا کلیپ درست کنند که آی ملت چه کار کردند! و همه شعارشان این است و... خیلی از اینها بازی است. خیلی از اینهایی که چهارتا دوربین خصوصی راه میاندازند اینها حرفهای ملت نیست! اینطوری نیست. ملت اینهایی هستند که 70 درصد، 80 درصد، 60 درصد مسئولینشان را انتخاب میکنند، رئیس جمهور، نمایندههای مجلس، شورای مدیریت شهر و روستا، اینها ملت هستند با رأی باید بفهمید که چه کسی ملت است چه کسی نیست؟ نه با چهارتا ویدئو کلیپ ساختن یا ادعا کردن. جنابعالی ممکن است بنشینی بگویی نه ملت ایران، مطالباتش این است که من میگویم! خب بر چه اساسی؟ نفر بغلی هم میگوید مطالباتشان آن است! بعد میگویم به چه دلیلی؟ بگویی چون یکی از دوستان من این را گفته و اینطوری! من و دوستم این را میگوییم مطالبات ملت اینهاست! یا یک چیزی در اینترنت دیدم این کل مطالبات ملت است! من اصلاً نمیگویم هست یا نیست؟ من دارم میگویم این روش کشف مطالبات ملی نیست. این روش ادعا کردن و به اسم مردم حرف زدن است. مطالبات ملت شاخص دارد. یکیاش و در رأس آن انتخابات است. در هر انتخاباتی که رأی میدهند ولو مخالف، بنده به آقای روحانی رأی ندادم معتقد بودم این نگاه به مسائل سیاسی، اقتصادی و روابط بینالملل غلط است اما
بنده حق ندارم بگویم که بیخود مردم به تو رأی دادند! یا حالا که ثابت شد خیلی از حرفها و وعدههایتان غلط از آب درآمد باید استعفا بدهید چون من میگویم! من طبق قانون، چنین حقی ندارم. هرج و مرج است. بله باید بگوییم شما باید در چارچوب قانون عمل کنید و پاسخگو هم باید باشید. نهادهای قانونی هم باید از شما سؤال کنند، انتقاد هم میکنم اما من نمیتوانم بگویم الآن مطالبه کل ملت این است که تو باید بروی محاکمه شوی بر چه اساسی این را میگویی؟ خیلی از طرف مردم حرف نزنیم هرکسی راه بیفتد حرفهای خودش را به اسم مطالبات ملی بگوید. شما الآن میفرمایید اینهایی که الآن تصویب شده مطالبات مردم نیست بر چه اساسی این حرف را میزنید؟ اینها عین قانون اساسی است که 5/99 نیم درصد رفتند رأی دادند چطور 40 سال پیش یا 40 سال بعد همه جای دنیا هیچ کشوری در جهان قانون اساسیشان به رأی ملت نبوده این را بدانید. هیچ کشوری، فقط ایران بوده، این را میفهمید، که فکر میکنید دموکراسی 30 سال پیش یا 40 سال پیش بوده، نه چهارصد سال پیش، نه صد سال پیش، نه الآن، هیچ کشوری در جهان قانون اساسیشان را مردمشان رأی نداند یک کشور بگویید که رأی دادند. تازه آمریکا را که میگویند اولین قانون اساسی را به این شکل نوشته و بقیه از آن تقلید کردند اصلاً آمریکا قانون اساسیاش را نمایندگان مردم ننوشتند و اصلاً هیچ وقت به رأی مردم نگذاشتند و چندین متمم هم برای آن زدند. فرانسه که پدر جمهوریت و قانون اساسی است به لحاظ تئوریک، بعد از انقلاب فرانسه، هرگز قانون اساسی که به رأی ملت فرانسه گذاشته شود نگذاشته، فقط یک کشور قانون اساسیاش را به رأی گذاشت و آن امام(ره) و ایران بعد از انقلاب بود که هم گفت نماینده انتخاب کنید نمایندههایتان بیایند قانون اساسیتان را بنویسند و بعد هم که نوشتند گفت حالا باز خود مردم رأی بدهید. این بوده، چه میگویید که برای فلان بوده! اصلاً هیچ جای دنیا قانون اساسی را به رأی عمومی نمیگذارند اینجا فقط گذاشتند. بعد طبق قانون مطالبات قانونی عمومی تعریف میشود باید عمومی و قانونی در چارچوب قانون باشد. کسی نمیتواند یک مطالبهای برخلاف قانون اساسی بکند بعد خودش بگوید به نظر من این مطالبه مردم است! الآن بنده 30- 40تا از مصوبات شورا را گفتم شما میگویید اینها مطالبات مردم نیست، نه، مطالبات شما و همفکران و دوستان شما ممکن است نباشد. حق ندارید از طرف مردم حرف بزنید و بگویید مطالبات مردم نیست.
و اما نکته بعدی آن چیزی که باید در مورد آن بحث کنیم و ملاک داشته باشد این است که آیا این مطالبه قانونی هست یا نیست؟ آیا در اهدافی که در قانون اساسی تعریف شده این در آن چارچوب هست یا نیست؟ نکته سوم شما دوتا مثال زدید و هر دویش به نظر من غلط است. یکی گفتید راجع به رعایت خط فارسی در فرهنگ عمومی؛ بنده به شما عرض کنم کشورهایی که 7، 8، 10تا کشور در دنیا هستند که واقعاً اینها آداب مدنی برای جامعهشان تعریف کردند یعنی برای همه چیز قانون میگذارند. اتفاقاً همین کشورهایی که میگویید پیشرفتهاند و همه آرزو داریم ایران مثل آنها بشود، یکی از قوانین این کشورها این است که نوع هرچه که در خط، الفبا، و نمادهای آن کشور اثر سوء بگذارد یا مخدوش کند یا آنها را تحتالشعاع قرار بدهد اجازه نمیدهند. محکم جلوی آن میایستند. الآن شما همین کشورهایی که ممکن است خود شماها بگویید این کشور الگو است و ممکن است آرزو داشته باشید اصلاً کاشکی آنجا به دنیا میآمدید بروید آن کشور را ببینید. نمیگذارد، همین انگلیس در خیلی از شهرهای اصلیاش، ساختمانهایی که معماری آن برای سیصد سال پیش است، نمای آن خیابان است، اجازه نمیدهد یک آجرش را بردارید میگوید این نماد انگلستان است. بعضی خیابانها در همین آکسفورد و کمبریج هست من رفتم دیدم، در بعضی از خیابانهایش که میروید فکر میکنید قرن 13 میلادی است شهرداری اجازه نمیدهد دست بزنید. میگویید چرا؟ میگوید این نماد کشور ما و این تاریخ ملت ماست. در آمریکا یک جایی را کنار رودخانه علامت زدند مثل جای مقدس، معلوم نیست حالا راست میگوید یا دروغ؟ میگوید جورج واشنگتن اسبش را اینجا بسته، میخواسته برود دستشویی، اسبش را آنجا بسته رفته! آنجا را چیز کردند پرچم ایالات متحده آمریکا، فلان کردند برای یک چیز مقدس! چرا؟ میگوید باید به تاریخ آمریکا ولو تاریخ جعلی، کشور 200 ساله تاریخش کجاست؟ کشوری که همهشان مهاجر و اشغالگرند، حالا خود فرانسه یا آلمان یا حتی انگلیس بگوید تاریخ دارد، ولی کشوری مثل آمریکا که تا 250 سال پیش اصلاً وجود نداشته، ولی چنان تاریخ ساخته و مقدس؛ شما الآن در بعضی از خیابانهای اروپا میروید وسط خیابان میبینید که یک تابلو روی دیوار زده نوشته فلانی چهارصدوپنجاه سال پیش داشته از اینجا رد میشده خسته بوده روی این سکو نشسته چند دقیقه استراحت کرده، خب ما اصلاً از کجا بدانیم شما راست میگویید یا دروغ میگویید؟ ما با این کاری نداریم، میگوید این باید بماند. شما از این خیابان رد میشوید این را باید ببینید که آقا ما اینجا تاریخ داریم، 400 سال پیش، فلانی، یک دانشمند ما اینجا بوده، بعد شما اینجا اسم دانشمندتان را نمیشناسید، مسخرهاش میکنید، نمیدانید همین فیزیک جدید، شیمی جدید، ستارهشناسی، جانورشناسی، دقیقترین جراحیها، جراحی آب سیاهی چشم، سزارین، همه اینها 900 سال پیش، پیشرفتهترین بیمارستانها در ایران بود وقتی که کل اروپا نمیدانست بیمارستان چیست؟ نمیبینیم. او که تاریخ ندارد تاریخ میسازد برای خط و الفبایش دقت میکند و مراقب است که یک وقت یک حرف دیگری نیاید، سریع کلمهسازی میکند! نمیگذارد کلمات دیگر وارد زبانش بشود. بعد شما اینجا چون روحیه غربزده داری، میگوید کی گفته مواظب خط فارسی باشیم و این مطالبه مردم است؟ نخیر، اتفاقاً همه میخواهند انگلیسی باشد.
همان: ما میخواهیم مثل کشورهای دیگر بشویم در حالی که ما به آثار باستانی خودمان نمیرسیم.
جواب: خب باید برسیم چرا نمیرسیم؟ من دارم همین را میگویم. این فرهنگ شما که میگویید تمام در و دیوار شهر را خط لاتین بزنند و روی خط فارسی حساس نباشند همین فرهنگ است. الآن شما جاهای باستانی ایران را بروید مثل طویله! هرکس میرود روی دیوار یادگاری مینویسد! خیلی جالب است انگار وسط خیابان یا بیابان ماندند اصلاً آن را هم نکنید. یک وقتی ما یکی دو بار استادان خارجی از دانشگاههای دیگر آمده بودند از ژاپن، از اروپا، من اهل این که اینجاها بروم نیستم چون فرصت ندارم، این قدر خجالت کشیدم، گفت اقا اینها روی در و دیوارها چیست؟ مثلاً معماری ما برای هزار سال یا دو هزار سال پیش! من و دوست دخترم منیژه اینجا بودیم تاریخ فلان! خب دوتا الآغ آمدند اینجا روی دیوار نوشتند. بعد این طرف میگفت این دیوار برای چه زمانی است؟ گفتم میگویند برای سه چهار هزار سال پیش است! گفت اینها را کی مینویسد؟ گفتم پیش پای شما نوشتند تاریخ زده! باز آن یکی میآید روی آن خط میکشد برای خودش را مینویسد. خب این فرهنگ همان فرهنگ است! بعد تهش آرزو میکنی که کاشکی آمریکایی باشی! کشوری که 7 هزار سال تاریخ دارد، کشوری که در هزار سال پیش در اوج تمدن اسلامی و ایرانی و علم در جهان بوده است. کشوری که 70 – 80 درصد نوابع بزرگ طلاییترین تمدن که چند قرن طول کشیده 70 درصدشان ایرانی و خراسانی بودند. خراسان بزرگ ایرانی. بعد نوشته که آرزو میکند که آمریکا بود، فلان جا بودم یک آمریکایی و یک انگلیسی بود به کُتش دست زدم! این آمریکایی است این خارجی است! میدانید این کدام فکر است؟ که میگوید ایران ذلیل و حقیر، اسلام چیزی ندارد، ایران ندارد، ما کسی نیستیم، ما نمیتوانیم! این فکر ما نمیتوانیم از توی همین فکر و اندیشهای است که شما به آن قائل هستید بوجود آمده است.
همان: خب چرا نمیگویند و تبلیغ نمیکنند و این کار بودجهای ندارد؟
جواب: بله این حرفتان درست است. میگوید چرا نمیگویند و چرا تبلیغ نمیکنند. این حرفتان درست است. باید آگاهی بدهید. آن حرف قبلیتان که میگویید به جای خط فارسی، خط لاتین باشد این مطالبه مردم نیست. اولاً که هست، ثانیاً اگر نباشد باید این مطالبه ایجاد شود. باید این مطالبه ایجاد شود و باید به دانشگاه و مدرسه به شما آموزش بدهند که ما ایرانی مسلمان هستیم بزرگترین افتخارات را داشتید چرا شرمندهاید؟ و دوباره احیاء کن و نگو ما نمیتوانیم. یکی هم بحث فقر را گفتید. من آن که جواب دادم جواب کسانی را گفتم که اینجا نشستند میگویند آب خوردنمان را باید آمریکا حل کند. گفتم اینهایی که گفتند آب خوردنمان را هم باید آمریکا حل کند، دیدید که آمریکا با شما چه کرد؟ مسخرهتان کرد، تحقیرتان کرد، ضمن این که اگر آمریکا میخواست مشکلات دیگران را حل کند مشکل 50 – 60 میلیون گرسنه را که روزانه باید کوپن بدهد حل میکرد. من این را گفتم. چطور توقع دارید مشکلات شما را حل کند. اصلاً فرض کنید میخواهد، مگر میتواند؟ ثانیاً چرا بخواهد؟ او میخواهد شما بیشتر مشکل داشته باشید و بیشتر وابسته باشید که تسلیم شوید. اما این که ایران چقدر مشکل دارد؟ اصلاً تمام بحث ما همین است. تمام بحث ما این است که مسئولین مطالبهگری که از شماها خواستیم که فردا هم متأسفانه خود شما میروید این طرف و آن طرف مسئول میشوید! این مسئولین الآن 20 سال پیش همین جا مینشستند همین حرفها را میزدند بعد خودش رفته آنجا، میخواهند از او سؤال و انتقاد کنند جواب نمیدهد. شما هم 20 دیگر همینها هستید غیر از بعضیهایتان.
یکی از حضار: استاد ما اگر سال دیگر بیاییم جایگاه مسئولین باشیم، مثل همه مسئولین نگاه انتقادی داریم مثل شما که میآیید فقط انتقاد میکنید!
جواب: مثل من نگو، قرار نشد. من فقط انتقاد نکردم من دارم پیشنهاد هم میدهم.
همان: چرا این کرسیها را به دانشجو نمیدهید؟ دانشجو باید مطالبهگر باشد، درس بخواند.
جواب: چی را به د انشجو نمیدهیم؟
همان: کرسیهایی که الآن اشغال شده!
جواب: برای شما. اگر عرضه دارید بروید بگیرید. میگوید چرا کرسیهای مسئولین حکومتی را به ماها نمیدهید؟ من همین الآن یک کاغذ مینویسم و همینجا الآن امضاء میکنم که تمام کرسیها را از مسئولین بگیرید به اینها بدهید به شرطی که عرضه داشته باشی بروید تحویل بگیرید.
همان: پس خودمان باید برویم تحویل بگیریم؟
جواب: نه، پس من میروم برایتان تحویل میگیرم. این یعنی مفتخوری! میگوید همین الآن مسئولین را عزل کن من را هم نصب کن من هم ببر آنجا، جای او بنشینم. دستور من را کی گوش میکند؟
این جلسات فقط اینجا نباشد، این جلسات در شورا هم باشد.
من اتفاقاً چقدر انسان خوب و مفیدی هستم. من دو سال پیش گفتم کل جلسات شورا را فیلمبرداری کنید و پخش کنید در سایت بگذارید همه ببینند، کی سر چه مسئلهای چه موضعی میگیرد؟ ببینید من چه آدم فهمیدهای هستم. شما میگویید که ما از کجا بفهمیم که توی شورا چه کسانی چه میگویند؟ من دارم جواب میدهم. میگویم دو – سه سال پیش، پیشنهاد کردم که بیایید اینها را فیلمبرداری کنید و بگذارید مردم ببینند که چه موضوعاتی در شورا مطرح میشود و چه کسی چه موضعی میگیرد؟ حداقل از خجالت دوربین و افکار عمومی، بعضیها مراقب باشند که چه میگویند. به نظرم یک سال و خوردهای هم آوردند ضبط کردند بعد هم گفتند نه دیگر، بعضی از اعضاء گفتند ما چیز نیستیم، بعضیها جلوی دوربین نمیتوانیم آزادانه حرف بزنیم! گرم است و سروصدا کردند و دوربینها را جمع کردند. البته صدا همه جلسات ضبط میشود که من معتقدم حداقل آن صوتها یا متن پیاده شده اینها را علنی کنند. این پیشنهاد من در شورا بود اول هم قبول شد و بعد عدهای مخالفت کردند و انجام ندادند. من حرف شما را کاملاً قبول دارم به نظر من مذاکرات شورای عالی انقلاب فرهنگی باید علنی باشد و تمام جلسات منتشر شود و همه ببینند و هر جلسه هم دانشگاه، حوزه، متخصصین زیر نظر آن بدهند که با چه چیزی موافقاند با چه چیزی مخالفند، و چرا؟ من کاملاً با این پیشنهاد شما موافق هستم.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
هشتگهای موضوعی