علت برداشت ناصحیح از کلام استاد مطهری و استاد رحیم پور

به دنبال ماجرای اختلاف در برداشت از لفظ کلام شهید مطهری، و جنجال رسانه ای که بر سر کلام آقای دکتر رحیم پور ازغدی ایجاد شد، به نظر می رسد باید ریشه این جریان را بررسی کرد.

به دنبال ماجرای اختلاف در برداشت از لفظ کلام شهید مطهری، و جنجال رسانه ای که بر سر کلام آقای دکتر رحیم پور ازغدی ایجاد شد، به نظر می رسد باید ریشه این جریان را بررسی کرد.
 
اصل ماجرا: آقای رحیم پور در جلسه ای با حضور روحانیون به انتقاد از فساد درون مردم شیعه پرداخت: لینک و کلام خود را مستند به فرمایش استاد مطهری کرد. خصوصا لفظی که شهید مطهری در مورد برخی شیعیان به کار برده بود که اینها «قالتاق» هستند. سپس موج انتقادها و اعتراض ها علیه آقای رحیم پور شروع شد. مهم ترین آنها شخصی بود به نام آقای رسول جعفریان که مقاله ای در انتقاد به ایشان نوشت و در فضای مجازی منتشر کرد.
اما واقعیت ماجرا چه بود؟

 

اصل کلام استاد شهید مطهری:

«این فکر که هر صد سال یک مجدّد باید ظهور کند زمینه را مساعد کرد براى قبول یک فکر دیگر که گفته شد هر هزار سال یک نفر ظهور خواهد کرد، و مستمسک واقع شده است براى فرقه‏هاى گمراه. آن مرد شاعر مى‏گوید:

به هر الفی الف قدی برآید / الف قدم که الف آمدستم

این هم داستانى دارد که هزار سال یک بار یک نفر باید پیدا بشود، یک شخص در سر هزار سال باید پیدا بشود. این هم در فلسفه ایرانیهاى قدیم و هندیها باز ریشه‏اى دارد. در فلسفه ایرانى و هندى یک فکرى بوده براساس طبیعیات قدیم که اولا آن طبیعیات غلط بوده و تازه از آن طبیعیات هم استنتاج این فکر غلط است.

شیخ اشراق آن را در فلسفه اسلامى وارد کرد. حاجى سبزوارى در منظومه نقل مى‏کند به صورت «قیل»

قیل نفوس الفلک الدوار / نقوشها واجبه التکرار

اصطلاحاً در فلسفه مى‏گویند «دَوْر و کَوْر». گفتند در هر چند هزار سال یک بار همه چیز عالم تجدید و تکرار مى‏شود، همه چیز نو مى‏شود، منتها شبیهش؛ شبیه هر فردى یک فرد پیدا مى‏شود، شبیه هر محیى و مصلحى یک محیى و مصلحى پیدا مى‏شود، شبیه همه حوادث از نو پیدا مى‏شود. ولى آنها گفتند در هر بیست و پنج هزار و دویست سال یک بار حوادث عالم تکرار مى‏شود، روى حساب اینکه گردش یک دور فلک ثوابت این قدر است. بعد این اندیشه افتاد به دست بعضى از خیالباف‌هاى اسلامى. آمدند با آیات قرآن آنها را تطبیق بکنند، گفتند قرآن مى‏گوید: وَ انَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَالْفِ سَنَهٍ مِمّا تَعُدّونَ. پس هر روز از روزهاى الهى هزار سال است و چون هر سال سیصد و شصت روز است، پس هر سال الهى هم مساوى است با سیصد و شصت هزار سال، پس یک دوره عالم سیصد و شصت هزار سال است.

عالم یک دوره سال خودش را در این مدت طى مى‏کند، بعد نو مى‏شود. این هم یک اندیشه است.

البته سخن مهملى است. اما از ضلالت، ضلالت برمى‏‌خیزد. اینها را مى‏‌گویم چون اینها جزء سمومى است که در افکار ما رخنه کرده. باید اینها را طرد بکنیم. تا اینها را طرد نکنیم و از فکر خودمان بیرون نریزیم هیچ وقت فکر ما زنده نمى‏‌شود.

بعد یک عده گمراه‏‌کن و مُضِلّ هم آمدند آن آیه دیگر را که مى‏‌فرماید: یُدَبِّرُ الْامْرَ مِنَ السَّماءِ الَى الْارْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ الَیْهِ فى یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ الْفَ سَنَهٍ مِمّا تَعُدّونَ (که در سوره الم سجده است) یعنى «فرمان را از آسمان به زمین نازل مى‏کند، سپس به سوى او بالا مى‏‌رود در روزى که مساوى است با هزار سال شما» این آیه را این طور معنى کردند که در هر هزار سال یک بار کار مردم به وسیله انبیا تجدید و تدبیر مى‏‌شود.

گفتند تدبیر کردن یعنى تجدید کردن به اینکه یک پیغمبرى مثلًا بیاید در روزى که مقدارش هم هزار سال است، پس هر هزار سال یک بار یک نفر خواهد آمد.

بعد از این و در اثر این، چه گمراهى بزرگى در عالم تشیع پیدا شد! یک عده از مردم از دین جدا شدند به واسطه همین افکار مفت و مزخرف.

نه آقا! ما همچو چیزى نداریم که صد سال یا هزار سال یک بار یک نفر باید ظهور کند. فقط درباره یک نفر هست که آن هم در این سطح نیست، در سطح دیگرى است، جنبه جهانى دارد نه اینکه مخصوص به عالم شیعه باشد، و آن وجود مقدس حضرت حجت علیه السلام است. ایشان مربوط به همه عالَم‏اند. آنهایى که شنیده‏اید در منبرها مى‏گویند بیاید یک مشت شیعه را نجات دهد، یک مشت شیعه دروغ است. یک مشت شیعه که قالتاق‏ترین مردم دنیا هستند امام زمان علیه السلام حامى اینها نیست.

او مصلح کلّ عالم است. درباره او هم ما هیچ حق نداریم به اینکه وقت معین کنیم، حساب بکنیم چند سال دیگر، ده سال دیگر، از این حساب ابجدهایى که هر روز مى‏‌کنند. یک دفعه مى‏‌آیند آیه «انَّ الْارْضَ لِلَّهِ یورِثُها مَنْ یَشاءُ»

 

 و یک وقت آیه «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ انَّ الْارْضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحونَ».را حساب مى‏کنند که مثلًا در فلان سال حضرت ظهور مى‌‏کند. از اینها بترسید و تکذیب بکنید که: کَذِبَ الْوَقّاتونَ. هیچ کس هم در دنیا، نه ما و شما و نه هیچ مصلح دیگرى نمى‌‏تواند ادعا بکند که من مى‏‌خواهم آن کار را انجام بدهم. او بالاتر از این است.

به قول یک نفر مرد دانشمند: یک وقت است که ما مى‏خواهیم حیاط خودمان را روشن بکنیم و یک وقت منتظریم دنیا روشن شود. روشن شدن دنیا در اختیار بنده و شما نیست، حساب دیگرى دارد، خورشیدى باید طلوع بکند تا همه عالم روشن بشود. آنچه وظیفه ما و شماست این است که خانه خودمان را روشن بکنیم، خیابان خودمان را روشن بکنیم، شهر خودمان را روشن بکنیم، کلبه خودمان را روشن بکنیم؛ اما آن مطلب بیرون است از این حسابها.»

در جای دیگری استاد مطهری می فرمایند:

«شخصى آمد خدمت امیرالمؤمنین على علیه السلام؛ یک لبخندى زد، عرض کرد: «یا امیرَالمؤمنین! انّى احِبُّکَ» من تو را دوست دارم. فرمود: وَلکِنّى ابْغِضُکَ‏ اما من تو را دشمن دارم. (نفرمود دروغ مى‏گویى، چون راست مى‏گفت، دوست هم داشت.)

گفت: چرا؟ فرمود: براى فلان کارت. فلان‏کس احتیاج داشت به تعلیم قرآن و بر تو واجب بود که آن را به او یاد بدهى، از او پول گرفتى.

بنابراین هیچ منافاتى نیست که ما على را دوست داشته باشیم اما عمل ما طورى باشد که على ما را دشمن داشته باشد. امام صادق علیه السلام فرمود: کونوا لَنا زَیْناً وَ لاتَکونوا عَلَیْنا شَیْناً شما شیعیان اسباب افتخار ما ائمه باشید، زیور ما باشید، مایه ننگ و عار و خجلت و شرمندگى ما نباشید؛ یعنى طورى باشید که در میان سایر مسلمانان نمونه‏هایى از تقوا و پاکى و درستى باشید. فرمود: طورى باشید که وقتى مردم شما را مى‏بینند بگویند رَحِمَ اللَّهُ جَعْفَراً خدا بیامرزد امام جعفر صادق علیه السلام را،

چه شیعیان خوبى درست کرده. وَ لاتَکونوا عَلَیْنا شَیْناً مایه ننگ و عار ما نباشید. شما وقتى که اخلاقتان، بازارتان، روحیه و کردارتان برخلاف اسلام است، اسباب خجلت و شرمندگى و سرافکندگى ما خواهید بود. دیگر از این بهتر [مى‏توان گفت؟!] آن، بیان قرآن؛ آن، سخنان پیغمبر که قبلًا برایتان عرض کردم، این هم سخنان امام جعفر صادق علیه السلام. از این بالاتر چه مى‏‌شود گفت؟! ولى مگر ممکن است ما از خر شیطان پایین بیاییم؟! مى‏گوییم فقط ما مورد عنایت خدا هستیم و براى ما همان انتساب نام ائمه کافى است، چیز دیگر نمى‏خواهیم. خدا هم بهشت را آماده کرده براى ما چهارتا قالتاق‏! بعد مى‏گوییم پس چرا ما مسلمانها اینقدر بدبخت و بیچاره‌‏ایم؟ جوابش را قرآن داده. ملتى که افسرش برود در اسرائیل تربیت ببیند و بعد برود در اوگاندا کودتا راه بیندازد آیا انتظار دارید روى سعادت ببیند؟! ذلِکَ‏ بِانَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَهً انْعَمَها عَلى‏ قَوْمٍ. همه اینها ریشه‏‌هایى دارد. ریشه‏‌هایى از فساد در میان ما مسلمین وجود دارد، اینها شاخه‌‏هایى است که از آن ریشه‌‏ها بیرون آمده. حالا کِى ما بیدار شویم، کِى متوجه بشویم، کى توبه کنیم به درگاه الهى و خودمان را اصلاح کنیم، و کى خودمان را تطبیق کنیم با آیات قرآن، نمى‏دانم. شاید همین مقدار توجهات و تنبهاتى که پیدا کرده‌‏ایم طلیعه‏اى است براى اینکه ان‏شاءاللَّه تعالى خودمان را اصلاح کنیم و مسلمان واقعى باشیم.»

خب کلام آقای استاد رحیم پور ازغدی به این صورت است:

«آقای مطهری می گوید: مردم شیعه جزو قالتاق ترین مردم دنیا هستند.این ها تعابیر آقای مطهری است. می گوید:‌مردم ما، مردم شیعه جزو قالتاق ترین مردم دنیا هستند که ما تا حال دیده ایم. یعنی دروغ می گویند. ربا می خورند. گران می فروشند. کلاه هم رو بر می دارند. اهل نماز و روزه و خمس و زکات و اینا، با مسس و افسردگی و کسالت نفس و اینا، در عین حال مدعی ترین مردم. این جمله را غیر از مطهری جرأت ندارد [بگوید]. می گوید: یکی از قالتاق ترین، مدعی ترین مردمند، که فکر می کنند از همین الان کنار انبیاء‌ از همین الان در بهشت اند و در باره بقیه اظهار نظر می کنند. می گوید: این یکی از بیماری های مردم شیعه است و منشأش منبرهای ماست. ما یک دین و تشیع دیگری را به مردم آموزش می دیم. می گوید: این یک وسوسه شیطانی است، ما اینها را از خدا دور کردیم. از فرمان خدا. بهشون یاد دادیم لازم نیست به اوامر خدا عمل کنید. اسمت که شیعه است کافی است. کاری کردیم، جوری دین رو معرفی کردیم که مردم به این دلخوش کردند که ناممان بین دوستان علی بن ابی طالب است….»

قضاوت: واقعیت امر این است که هیچ کدام از این دو کلام اشتباه نیستند. ما باید از کلام ها و سخنان، گفتمان و فضا و موضوع بحث آن ها را درک کنیم و جملات را بر اساس آن بفهمیم و تفسیر کنیم نه اینکه یک تکه را که ممکن است جذاب تر و زننده تر و تندتر باشد را جدا کنیم و بعد به شخصی افترا بزنیم که به اسلام و شیعیان توهین کرده است.

نه آقای رحیم پور اشتباه بیان کرده است و نه حضرت استاد. ببینید بحث بر سر چیست. بحث بر سر تفکری است که خود را جزء شیعیان می داند، اما همه گناهی از نوع اقتصادی و اجتماعی و فردی و… انجام می دهد و اعتقاد هم دارد که هرگز از اهل جهنم نیست و قطعا وارد بهشت می شود. امام زمان را هم فقط برای خود می داند و منتظر است که بیاید و نجاتش دهد. شهید مطهری به این افراد نقد دارد و می گوید «شیعه قالتاق» که در واقع یک تعبیر کنایی است به شیعه نماهایی که در لوای شیعه، تفکر متحجرانه ای را دنبال می کنند که گناه را برای خود مباح شمرده اند و بهشت را واجب و امام زمان را محکوم به نجاتشان می نمایند!!!

فلذا علت برداشت های ناصحیح و گاهی انتقادهای همراه با تحقیر و تندی و کوبنده، ناشی از عدم فهم افراد از فضایی است که در آن بحث می شود و گفتمان مباحث. لذا هیچ اشکالی در این کلام ها وجود ندارد؛ اما دشمنان که همواره سوء استفاده از کلام های مختلف می کنند، هم از کلام شهید مطهری و هم از کلام اخیر آقای رحیم پور، کلیپ هایی ساخته اند و بوسیله آن شیعه را متهم می کنند. که همین کارها منجر به این شد که آقای رحیم پور در نماز جمعه آبان ۹۳ بیاید و مواضعش را صریحتر بیان کند که موجبات برداشت بد دشمنان اسلام، از بین برود و شفاف سازی کند.

هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha