شهریور 1384

"هنر زن بودن"؛ کدام نسخه؟!

نشست با زنان نخبه و پژوهشگر

بسم الله الرحمن الرحیم

جالب است که اون شب، شب ازدواج، هدیه‌ای که حضرت فاطمه به امیرالمؤمنین داد، شعر بود ایشون گفتند که من چند بیت راجع به شما سروده‌ام و این شعرها را به شما هدیه می‌کنم. شعرهایی در مدح علی سرود فاطمه و هدیه شب ازدواج فاطمه شعر، چند بیت شعر به علی تقدیم کرد. و آن‌وقت یک جمله‌ی دیگر بگویم برای این‌که مقام معنوی و معرفتی فاطمه معلوم شود. وقتی که حضرت فاطمه، پیامبر از دنیا رفتند و آن وضعیت ایشان خب به هم ریخت کاملاً از نظر روحی و جسمی، و یک‌وقت آن‌جا دارد که فاطمه علی را خواست، به علی گفت که من این روایت را تا ندیده بودم، اگر هر کسی می‌گفت واقعاً باور نمی‌کردم باز شأن فاطمه این‌جا معلوم می‌شود که چقدر بالاست. ایشان گفتند که بما کان و ما هو کائن و ما لم یکن الی یوم القیامه یعنی فاطمه به علی گفت که علی جان بیا نزدیک تا باخبرت کنم از آن‌چه بود و نبود و خواهد بود تا قیامت. خیلی چیزی است که به علی کسی این حرف را بزند، علی خودش منشأ و مظهر علم است، علی کسی است که پیغمبر گفت أنا مدینه العلم و علی بابها، من شهر علم هستم و در آن علی است یعنی هرچه از علوم الهی، علوم گذشته و آینده می‌خواهید از علی بپرسید آن‌وقت فاطمه به علی می‌گوید بیا چیزهایی به تو بگویم که راجع به گذشته و آینده است، این نشان می‌دهد که چه چیزهایی بوده که فاطمه می‌دانسته و علی نمی‌دانسته و فاطمه به علی خبر داده، بعد از جمله‌ خبرهایی که ایشان به علی داد فرمودند که یا اباالحسن پدرم به من گفت که اولین کسی که به او ملحق خواهد شد و به‌زودی ملحق خواهد شد، من خواهم بود بعد آن‌جا چهره‌ی علی گرفته می‌شود حالا آن علی که مرگ و زندگی اصلاً برای او مساوی است ولی خب تعلق خاطرش به فاطمه و احترامش برای فاطمه. بعد آن‌جا فاطمه می‌گوید از تو می‌خواهم قولی بگیرم، فاصبر بامرالله و رضی بقضائه ما به‌زودی از هم جدا خواهیم شد از تو می‌خواهم که برای خدا و در برابر امر الهی صابر باشی و صبر کنی و از پا در نیایی و از تو می‌خواهم که راضی باشی به قضای الهی و با وجود این علی با این‌که فاطمه وصیت هم کرده نتوانست، شما ببینید علی کسی است که تمام جهان به او تکیه کرده‌، آن‌وقت علی به فاطمه تکیه کرده، آن‌جا وقتی که حضرت در مسجد بودند آمدند خبر فضه خبر داد که حضرت فاطمه گفتند من دراز می‌کشم اگر دیدید بلند نشدم دیگر بروید به علی خبر بدهید، آمدند خبر دادند مسجد، می‌گویند در همین فاصله کوتاه ایشان چندین بار دستشان را به دیوار گرفت و تا از مسجد بیاید بیرون و بیاید بغل در همسایه در خانه، چندین بار دستش را به دیوار گرفت و ایستاد و آن دفاع بزرگ فاطمه از علی که در دوره‌ای که علی وظیفه خود می‌دانست سکوت، فاطمه گفت وظیفه‌ی تو سکوت است و وظیفه‌ی من فریاد زدن. آن‌جا آمد و آن سخنرانی عجیب را کرد در مسجدالنبی که یک چند تا عبارتش این است که خطاب به مسلمان‌ها گفت که کسی که حالا می‌دانید که فاطمه از خردسالی از کودکی شاهد کتک خوردن باباش بوده، شاهد بعدها شهادت‌های هر بار شوهرش در جنگ‌ها، چون علی در هر جنگی بارها شهید انگار می‌شد و برمی‌گشت و بعد از مرگ پدر و این مسائل آمد و سخنرانی کرد و به مردم گفت شما در رفاه و عیش بودید و امنیت و خوشی، منتظر بودید تا مگر اوضاع علیه ما شود و ما از پا درآییم، گوش به زنگ بودید که در درگیری، کی ما شکست می‌خوریم، در درگیری‌ها و جهادها می‌گریختید و همواره میل به عقب‌نشینی داشتید، شما این‌جوری بودید با ما در صف جهاد اسلام. و امروز جنازه‌ی پیامبر را روی دست ما گذاشتید و به دنبال دنیایتان رفتید. فمججتم ما وعیتم دستعم الذی و تسوقتم (4:11) همه‌ی آنچه را آموخته بودید زمین گذاشتید، زیر پا گذاشتید و همه‌‌ی آنچه به گوارایی خورده بودید، بالا آوردید اما بدانید که اگر همه‌ی هر کس که بر زمین است، همه‌ی بشریت هم کافر شوند خداوند بی‌نیاز است و همچنان ستوده، شما ضرر می‌کنید نه دین. این‌ها روایت‌های، این روایت را هم سید مرتضی در شافی آورده و هم سید بن طاووس در طرائف آورده، هم شیخ صدوق در معامل اخبار آورده هم طبرسی در احتجاج آورند، بزرگان همه این روایت را نقل کرده‌اند. ببنید چون من می‌خواهم فرهنگ حاکم بر جهان را درواقع نقدش بکنم، از فرهنگ اسلام در باب زن دفاع بکنم، برای این‌که این بحث ما لحن تعصب‌آمیز و متعصبانه‌ای به خودش نگیرد می‌خواهم اول از نقد خودمان شروع کنم. ما زن‌مان و مردمان همان مذهبی‌هامون که همین ماها باشیم مثلاً، موقع تست زدن دین‌مان را بلدیم ولی موقع زندگی و به‌خصوص موقع تصمیم‌گیری‌ها و مناسبتمان، ما خودمان نمی‌دانیم به چی معتقدیم. واقعاً خیلی از ما نمی‌دانیم که فرق زندگی کافرانه و زندگی مسلمانانه یعنی فرق واقعی اسلام و کفر غیر از لقلقه‌ی زبان و ظواهر واقعاً در زندگی، فرق این دو نوع زندگی چیست. خب در جوامع مسلمان، حالا نمی‌گویم اسلامی، جوامع مسلمان اهانت‌ها و ظلم‌ها زیاد است در حق همه و از جمله در حق زن شده و می‌شود که این‌ها جزو محرمات اسلام هست ولی مسلمان‌ها نمی‌دانند این‌ها جزو محرمات است، ظلم‌هایی است که عادی شده و توجیه مذهبی پیدا کرده، گاهی به نام دین هم ممکن است انجام شود. خانواده‌‌های ما با خانواده‌ی اسلامی خیلی فاصله دارد، همه‌مون تعارف را بگذاریم کنار، البته در عین حال باید بگوییم ما باید بگوییم این‌ها را، ولو این‌که عمل نمی‌کنیم ولی باید بگوییم چون بالاخره باید بگوییم تا یک‌وقتی عمل کنیم دیگر. یک جمله‌ای دارند حضرت فاطمه این را هم بگویم که می‌خواهم روابط زن و مرد را درواقع بر این اساس اصلاح شود، ایشان یک بار در جامعه به مردها گفتند، خطاب به مردها این صحبت را کردند، به ایشان فرمودند که خیارکم الینکم مناکبه و اکرمکم لنسائکم به مردانی که اهل نماز و روزه و جهاد بودند، آدم‌های مومنی بودند، حضرت فاطمه به آنها گفتند که این‌ها کافی نیست، نوع رفتار شما با همسرانتان هم مهم است پیش خداوند. فرمودند خیارکم اکرمکم للنسائکم، بهترین شما کسانی هستند که با زنان‌شان خوب باشند. این هم جمله‌ی مهمی است که از حضرت زهرا نقل شده است. خب البته متقابلاً توصیه‌هایی هم به زنان شده نسبت‌ به مردها و شوهرانشان و توصیه‌هایی به مردان که با همسرانشان، هر دو نوع این توصیه‌ها در بسیاری از خانواده‌های ما رعایت نمی‌شود منتها راه‌حل در اسلامی کردن خانواده‌هاست، اسلامی‌تر کردن، در اسلامی‌تر شدن خانواده‌هاست نه در غربی شدنش، یا غربی‌تر شدنش، آن‌وقت این‌جوری مشکل صد برابر می‌شود با آن راه چون غرب خودش از این لحاظ در منجلاب است، از این لحاظ ها، من نمی‌خواهم بگویم که از همه‌ی لحاظ‌ها، از این لحاظ در منجلاب است، مشکل دارد، یعنی زن غربی به عقیده‌ی من مظلوم‌ترین زن دنیاست، زن غربی چون احساس کاذب آزادی می‌کند، احساس کاذب شخصیت می‌کند در حالی که بزرگ‌ترین توهین‌ها و جسارت‌ها و تحقیرها در حقش صورت گرفته، تکنولوژی و ثروت و رفاه، این‌ها مشکلات ابزاری را حل می‌کنند ولی مشکلات انسانی را حل نمی‌کنند، با این چیزها مشکلات حل نمی‌شود گاهی تشدید هم می‌شود حتی. می‌خواهم این تعبیر را به‌کار ببرم که چون همین بحث تکنولوژی و این‌ها خب ارزشش به‌جای خود، رفاه و علم و این‌ها همه ارزش دارد و جزء ارزش‌های اسلامی هم هست منتها ارزش‌های ذاتی نیست، ارزش‌های هدف نیست ولی به‌عنوان وسیله کاملاً محترم است و دعوت شده به‌ این‌ها ولی این را بدانید مشکل اصلی بشر، مشکل استفاده از تکنولوژی یا الاغ نیست، مشکل اصلی آن این نیست، مشکل اصلی مشکل خریت خود بشر است مشکلی که از الاغ استفاده کنیم یا نه نیست، یعنی وقتی که آدم‌ها مثل الاغ‌ها زندگی بکنند روابط‌شان با هم این‌طوری باشد،‌ آن‌وقت تکنولوژی مشکل آنها را حل نمی‌‌کند، مشکل‌شان را شاید زیادتر هم بکند و مشکل، مشکل فرهنگی در سطح جهان یک کابوس است که در هر دهه دارد از دهه‌ی قبل وحشتناک‌تر شده حتی یک روز اگر روزی همه‌ی روابط هم ماشینی و اتوماتیک بشوند باز روابط انسانی غیراتوماتیک است، روابط انسانی که نمی‌تواند ماشینی و اتوماتیک باشد هر جا شده شکست خورده. باز شعور و اخلاق و عاطفه و عقل باید دخالت کند، این‌‌ها دیگر جایگزینی ندارند، هیچ کامپیوتر و ماشینی جایگزین شعور و اخلاق و عاطفه و عقل آدم نمی‌شوند که، چون‌که آنها خودشان محصول عقل آدم هستند، آن‌ها یکی از نتایج عقل آدم هستند، حقیقتاً جایگزین عقل نمی‌توانند بشوند، وسیله هستند آن‌ها نه وسیله‌گردان، آن‌ها بازیچه هستند نه بازی‌گردان، بازی‌گردان خود انسان است. پس مشکل فرهنگی انسان باید حل شود منتها من معتقدم جوامع غیراسلامی تقصیرشان خیلی کم‌تر است از ما، برای این‌که آن‌ها معلمان خوبی نداشتند اما ما و شما گرچه شاگردان خوبی نباشیم ولی معلمان خوبی داریم، معلمان بزرگی داریم، شما با دو تا از همین جملاتی که از حضرت فاطمه من نقل کردم می‌شود یک فرهنگ یک تمدن ساخت، تمدنی از نوع دیگر، و یک فرهنگ متعالی در یک جامعه و یک خانواده‌ی راحت‌تر، یک جامعه‌ی انسانی‌تر، با همین دو سه تا جمله‌ای که من نقل کردم، واقعاً نمی‌شود به نظر شما؟ اگر همین دو سه تا جمله را در دستور روز دنیا قرار بگیرد، این‌ها زندگی بشر را زیر و رو نمی‌کند؟ اصلاً تمدن و فرهنگ مسیر دیگری نمی‌رود؟ خود ما وضعیت‌مان عوض نمی‌شود؟ مشکلات‌مان یک‌دهم نمی‌شود‌؟ ما نباید نقشه‌ی آن‌ها را دنبال کنیم، نباید آلت شویم، ما باید نقشه‌ی خودمان را دوباره پیدا کنیم و عاقلانه‌ دنبال کنیم، نسخه‌های آن‌ها هم، خیلی از نظریه‌پردازی‌هایی که این‌ها به اسم نظریات بدیع مهم دارند ترجمه می‌شوند،‌ واقعاً درست نیست، غلط است و جوابش را پس داده الان در خود آن جوامع. یک‌عده‌ای حالا دوباره نسخه‌های پاره‌ شده را دوباره دارند وصله می‌کنند به هم می‌چسبانند و در این‌جا می‌خواهند به اجرا بگذارند. در فرهنگ حاکم بر دنیا که صدقه‌ی مادی و غربی پیدا کرده در همه‌ی جای دنیا و در بخشی از جامعه‌ی خودمان هم، رابطه‌های انسانی بسیار ضعیف شده و می‌شود. تضعیف عاطفه و احساس مسئولیت، روابط زن و مرد را فقط به رابطه‌ی جنسی فرو کاسته و آن هم در جایی که به نفع آن است و رابطه‌ی فرزند با والدین هم تحت‌تاثیر این وضعیت، از حالت انسانی خارج می‌شود یعنی بچه فرزند می‌گوید پدر نوکرم هست و به درد پول دادن که می‌خورد، مادرم هم همین‌‌کار را در خانه می‌کند، یعنی رابطه‌ی فرزند با پدر و مادر این‌جوری می‌شود. متقابلاً از آن طرف والدین دیگر حوصله‌ی بچه‌داری و احساس مسئولیت نسبت به فرزند دیگر نخواهند داشت و ندارند، خیال می‌کنند یک کار بی‌ارزش و زائد است یا اصلاً چون در آن منافع شخصی نمی‌بینند، رهایش می‌کنند، به‌اصطلاح اصالت لذتی اصالت راحتی هستند. شما فکر می‌کنید چرا جوامع ثروتمندتر، مرفه‌تر و غربی‌تر الان جوامع پیر شده‌اند، سن متوسط‌شان الان پیر است، برای چی؟ برای این‌که حاضر نیستند بچه به دنیا بیاورند و بچه بزرگ کنند، مسئولیت، سختی‌هایش را حاضر نیستند بپذیرند چون دنبال اصالت لذت هستند لذا الان می‌دانید این‌جوریه چندین دولت اروپایی اعلام کرده‌اند گفته‌اند این‌ها که جایزه می‌دهیم سوبسید می‌دهیم که بچه بیاورید، سوبسید می‌دهیم، جایزه می‌دهیم به زن و شوهری که چون حوصله ندارند این‌ها قادر باشند فقط پنج سال همدیگر را تحمل کنند، طلاق نگیرند، اعلام کرده‌اند رسماً به خانواده‌هایی که فقط پنج سال، زن و مردی که حاضر باشند همدیگر را تحمل بکنند و طلاق نگیرند با همدیگر زندگی کنند جدا نشوند و سقط جنین هم نکنند و بعد از یکی دو سال فرزندی را به دنیا بیاورند، ما جایزه می‌دهیم حتی حاضریم بچه‌‌ی شما را سر سه سال چهار سالگی دولت تحویل بگیرد ببرد به یتیم‌خانه‌ها و پرورشگاه‌های دولتی، هروقت هم خواستید بچه‌بازی کنید با بچه‌هاتون بازی کنید بیایید بگیردشان ببردیشان مثلاً بخندید شوخی‌هایتان را بکنید باز بیارید ما این‌جا به‌ آن‌ها می‌رسیم، این‌قدر این‌ها حاضر شده‌اند به‌ آن‌ها پوان بدهند برای این‌که زن و مردی که با همدیگر ازدواج می‌کنند فقط 5 سال همدیگر را تحمل کنند از هم جدا نشوند و حاضر شوند یک بچه بیاورند و بچه را تا سن سه سالگی برسانند. وقتی روابط، روابط غیرانسانی است، شما نگاه فاطمه زهرا را ببین، نگاه حضرت فاطمه را ببین به مسئله شوهر، نگاهش به شوهرش، نگاهش به فرزندانش،‌ نگاهش به زندگی و در عین حال این زن، زنی نیست که در خانه‌اش فقط باشد، در خانه به تمام وظایفش عمل می‌کند و در عین حال مثل یک ماده‌شیر می‌غره و فضای سیاسی را در تاریخ عوض می‌کند تا همین الان، چرا ما نمی‌دانیم قبر فاطمه کجاست؟ برای چی نمی‌دانیم؟ این یک حادثه‌ی سیاسی بوده برای این‌که، برای این‌که فاطمه یک زن سیاسی بود. در عرصه‌ی سیاست و اجتماع و جهاد و همه‌چیز، در جنگ احد دارد وقتی که مسلمان‌ها شکست خوردند فرار کردند وقتی خبر آمد پیامبر شهید‌ شده، که تمام این مردهای رزمنده‌ی شمشیر به دست دررفتند آمدند عقب، فاطمه با دو سه تا خانم حرکت کرد به سمت خط مقدم جبهه، این‌‌ها در جنگ احد در روایت جنگ احد آمده و رسید به بالای یک ارتفاعی که پایینش شهدا و مجروحین افتاده بودند، از بعضی از بزرگان اصحاب پرسید که پیامبر کجاست؟ نگفت پدرم کجاست، گفت پیامبر کجاست؟ یعنی من فقط به دلائل عاطفی نیامده‌ام، رهبر است، رهبر یک حرکت عظیم است، پیامبر کجاست؟ گفتند پیامبر شهید شده، گفت پیامبر شهید شده و شما این‌جا هستید؟ این بالای کوه؟ کجا افتاده؟ گفتند آن پایین، آن‌جا دارد که فاطمه و دو سه تا زن آمدند از کوه پایین به سمت جایی که هیچ‌کس نمی‌رفت و آن‌جا آمد دید که پیامبر مجروح شده‌اند با چند نفر، با علی و با زبیر و با ابودوجانه که شهید شد و این‌ها، چهار پنج نفر دور پیغمبر مانده‌اند. آمد، علی جلوتر بود، آمد چیز کرد علی گفت که برو به پدرت برس. فاطمه آمد بالای سر پیغمبر بعد مسلمان‌ها آمدند و پیامبر را بردند بالا که آن‌جا ایشان شروع کردند به پرستاری و بستن زخم‌های پیامبر و شستن دندان‌ها و صورت شکسته‌ی پیغمبر و. در عین حال همه‌جا این‌جوری است. حالا در این فرهنگ می‌گویند که این‌قدر احساس مسئولیت نیست. من نمی‌خواهم بگویم که ببینید من دقت کنید نمی‌گویم زن‌های نمی‌دانم غربی همه فاسد هستند، همه فاحشه هستند، هیچ‌کدام به بچه‌هاشون نمی‌رسند، هیچ‌کدام انسان نیستند معذرت می‌خواهم و زن‌هایی که در جامعه‌ی ما هستند همه متعهد هستند، همه باعفت هستند، همه مسئول هستند، همه آگاه هستند، همه باادب هستند، من این حرف‌ها را نمی‌زنم چون این حرف‌ها نه عاقلانه است نه منصفانه است، من آن‌ موقع‌ها را نمی‌خواهم با خودمان مقایسه بکنم یا دیگران را، من می‌خواهم بگویم ببینید اسلام چه مکتبی است و چی می‌خواهد و چی تربیت می‌کند اگر به آن عمل کنیم و ریبرالیسم و فرهنگ‌های سرمایه‌داری و فرهنگ غرب و فرهنگ‌های دیگری که در دنیا هست، این‌ها چی تربیت می‌کنند، یعنی چی می‌خواهند از انسان والّا من نمی‌خواهم بگویم تمام زنان ایرانی و همه‌ی زنانی که در شناسنامه‌هایشان نوشته مسلمان، این‌ها واقعاً زنان از همه جهت مثل فاطمه هستند و زنانی که در، دخترها و زنانی که در کشورهای دیگر به دنیا می‌آیند چون جای دیگری به دنیا آمده‌اند، همه‌شون فاسد هستند، همه‌شون بی‌دین هستند، این‌جوری نیست. اولاً تقصیر آن‌ها نیست که در آن‌جا به دنیا آمده‌اند، در همان جوامع هم زنان شرافتمند، زنان سالم، اخلاقی وجود دارد منتها دست‌شان از فاطمه کوتاه است، فاطمه ندارند، الگو ندارند بیچاره‌ها، همان مقداری که به آن‌ها گفته‌اند بعضی‌هاشون دارند عمل می‌کنند منتها در اقلیت هستند، در اقلیت هستند، فضای حاکم آن‌ها را مسخره می‌کند. من یک‌وقت در یکی از سفرهای گذشته‌ام، در یک سفری دیدم که در یکی از شبکه‌های تلویزیونی امریکا که شبکه‌ی گفتگوهای آزاد بود، یک شوی فرهنگی بود، معذرت می‌خواهم این‌ها را می‌گویم ولی بدونید دنیا چه خبره و چه فرهنگ‌هایی ترویج می‌شود، بحث زنای با محارم بود و این کثافت‌ها این را آورده بودند تلویزیونی کرده بودند، بچه‌ای به دنیا آمده بود، بچه را آورده بودند جلوی دوربین بعد بحث می‌کردند که این‌که کشیش‌ها می‌گویند زنای با محارم عیب دارد، چه عیبی دارد بچه‌ی به این خوبی و خوشگلی و تپل مپلی؟ یعنی وقتی که شرف و انسانیت و ابتدایی‌ترین مسائل وجدانی دیگر زیر پا گذاشته می‌شود، بعد دخترخانمی بلند شد اعتراض کرد گفت من با اصل تشکیل جلسه‌ای با همچین موضوعی مخالفم خب شما حیوانی‌ترین کار را‌ آورده‌اید و علنی کرده‌اید می‌خواهید توجیهش بکنید. یا سر مسئله پورنو و به‌اصطلاح همین چیزهای سکس و برهنه کردن زن که آن‌جا به نام آزادی زن مطرح است، شما می‌دانید یکی از جرم‌هایی که مسلمان‌ها به‌عنوان حقوق بشر مطرحند چند تا جرم است که همش در اعلامیه‌های هر سال حقوق بشر و آمریکا و این‌ها، این‌ها می‌آید، یکیش این است که چرا حجاب؟ یکیش این است که چرا روابط جنسی زن‌ها، الان برای ترکیه اتحادیه‌ی اروپا یک شرطی گذاشته که این قانون را باید حذف کنی، یکی از شرط‌هامون، تا بگذاریم بیایی در اتحادیه اروپا، آن نمی‌دانم چرا با هر ذلتی مثل این‌که دلشان می‌خواهد بروند اتحادیه‌ی اروپا، چی گیرشان می‌آید من نمی‌دانم، یکی از شرط‌هایی که اتحادیه‌ی اروپا براشون گذاشته این است که شما در یکی از قوانین‌تان دارید که زن شوهردار نمی‌تواند با مرد دیگری رابطه داشته باشد، این ضد آزادی زن است. یک‌جایی دخترخانمی بلند شد در شوی فرهنگی اعتراض کرد گفت من مخالفم با این فیلم‌ها یا مجله‌های این‌جوری که هست، شما می‌دانید که در اینترنت، آماری که همین دو سه هفته‌ی پیش داده‌اند، بیشترین استفاده مسائل سکس است حالا یک همچین امکان بزرگی به‌وجود آمده در دنیا که می‌توانند از آن چقدر استفاده‌های بزرگ علمی – تربیتی بکنند، بزرگ‌ترین استفاده‌ای که دارد از آن می‌شود، دیدن بدن‌های برهنه زن‌هاست، این رشد بشر است، بشر مترقی، بشر جدید! خب این‌ها چه جدیدی است؟ مگر عرب‌های جاهلی قبل از اسلام هم همین بود، جوامع ابتدایی قبیله‌ای هم همین‌جوری بودند، کدام بشر جدید، بشر جدید چه فرقی دارد با بشر قدیم که دور از انبیا بودند یا باشند؟! یا یک آمار دیگر داده‌اند که آن‌جا در آن آمار، یعنی این آمار را بارها می‌دهند و داده‌اند، تازه این‌ها آمار رسمی است، می‌گوید در اکثر حالا اسم آن‌جا در آن جدولی که من دیدم در یکی از سایت‌ها معتبر من دیدم این را، می‌گوید که اسم حدود دوازده تا پانزده تا کشور جزو اروپای غربی و اروپای شرقی، اخیراً، و امریکا را می‌آورد می‌گوید در این کشورها از سی و پنج درصد تا هفتاد و پنج درصد بچه‌ها حرامزاده هستند و پدر خود را نمی‌شناسند خیلی‌هاشون که پدرشون کیست. بعد تازه این‌ها آن‌هایی هستند که آن می‌گوید که از هفت‌خوان طلاق و سقط‌ جنین و همه‌ی این‌ها گذشته‌اند، چون الان سقط جنین هم از چیزهایی است که بحث حقوق زن است، حالا نه سقط جنین به‌خاطر بیماری‌ها و این‌ها که جان مادر در خطر باشد، این‌ها که خب نه، این‌ها را هم اسلام هم در شرایطی اجازه می‌دهد، سقط جنین از باب این‌که با مردهای مختلف می‌روند رابطه زن و مرد رابطه آزاد، بعد بچه متولد می‌شود بعد نمی‌خواهد بچه که چیز کند زحمت بچه‌داری و آن هم یک همچین بچه‌ای که باباش معلوم نیست کیست، آن‌وقت سقط جنین مطرح شد به‌عنوان مدافعین حقوق زن در رأس حقوق زن یکی از چیزهایی که هر سال می‌خواهند، بحث حق سقط جنین است، البته همه‌ی مدافعین حقوق زن نه، الان مدافعین حقوق زن هم داریم در غرب که من بعضی‌هاشون را هم دیده‌ام در جلساتی که بسیار به‌اصطلاح انجیلی‌‌های مذهبی هستند که یعنی انجیلی هستند، فمنیست‌های انجیلی فرق می‌کنند با فمنیست‌های لیبرالی و مادی، اتفاقاً آن‌ها طرفدار خانواده هستند، بعضی از این‌ها مخالف با پخش فیلم‌های فاسد هستند، حتی تظاهرات کردند، منتها خب صداشون به جایی نمی‌رسد بیچاره‌ها. این تفکیک خانواده و حقوق خانواده از دین، نتیجه‌اش همین انحلال حقوق وظایف جنسی و انهدام اخلاق جنسی است و تفکیک روابط جنسی از اخلاق و حذف عدالت، معنویت و حکمت از عرصه‌ی مناسبات زن و مرد. مناسبات زن و مرد هم که می‌گوییم فقط مناسبات جنسی نیست، مناسبات جنسی یکیش است که آن هم اسلام محترم می‌داند، چیز شیطانی نمی‌داند،‌ آن هم اسلام به رسمیت شناخته و لذا پیغمبر فرمود که هر کس ازدواج کند، نصف دینش را نصف ایمانش را به‌دست آورده، اسلام با مناسبات جنسی یا لذایذ حلال جنسی، لذایذ جنسی مخالف نیست، دعوت کرده اصلاً‌، دعوت کرده به این مسئله و توصیه‌های خیلی دقیق و عجیب و قریب داریم در اسلام که خیلی از آن‌ها را در محافل عمومی اصلاً نمی‌شود گفت، البته در عرف ما الان نیست والّا در زمان پیامبر، پیامبر این‌ها را می‌گفت چون این‌ها هم جزو مسائل انسانی است، جزو نیازهای آدم‌هاست مثل نیاز به غذا و نیاز به تفریح و این‌ها را که ما در روایات داریم که برای تفریح، برای کار، برای عبادت، برای نماز، برای همه‌چیز وقت بگذارید حتی برای تفریح و از جمله برای مسئله نیازهای جنسی، منتها اسلام نیازهای جنسی را تقسیم می‌کند به انسانی و غیرانسانی، مشروع و نامشروع، درست و نادرست، اخلاقی و غیراخلاقی، عادلانه و غیرعادلانه والّا مخالفتی ندارد با این مسئله، این روشن است. در درجه‌ی اول زن و مرد، زن و شوهر در درجه‌ی اول دو تا انسان هستند قبل از این‌که زن باشند یا مرد باشند، دو تا انسان هستند، روابط انسانی با هم دارند، روابط عاطفی داشته باشند، رابطه‌ی عقلی، رابطه‌ی معنوی و اخلاقی و رابطه‌ی رفاقت، دوستی زن و شوهر با هم، این‌ها همه‌اش مهم است البته مسئله جنسیت و رابطه و نیاز جنسی هم بسیار مهم است و آن هم یک حق دوطرفه است و یک واقعیت و یک ضرورت است و اسلام کاملاً از آن دفاع کرده. اسلام همان‌طور که در رابطه با روابط جنسی خارج از خانواده به‌شدت حساسیت منفی دارد، می‌گوید زن در خیابان عطر نزند، آرایش نکند، در چشم مرد نامحرم نگاه نکند، روابطش با مردان دیگر را به حداقل برساند، از آن طرف درست عکس این توصیه‌ها در داخل خانواده می‌شود به زن. در خیابان نازک صحبت نکند، نمی‌دانم چی نکند، هر کاری که ممکن است تحریک بکند و وسوسه بکند مردی را در خیابان، در تاکسی، در دانشگاه، در کلاس، از آن پرهیز کند در عین حال دقیقاً عکس همه‌ی این توصیه‌ها به زن شده در مورد روابط داخل خانه‌اش با شوهرش، دقیقاً عکس همه‌ی این‌ها، خب پس اسلام تفکیک کرده گفته زن بیرون از خانه انسان است، مرد بیرون از خانه انسان است، در خانه برای همدیگر مرد و زن باشید، مذکر و مونث در خانه باشید نه در خیابان، نه در دانشگاه، نه در پارک، نه در پارلمان والّا زن همه‌جا می‌تواند بیاید و حاضر بشود. من به شما بگویم اگر کسی تاریخ قبل از اسلام را با بعد از اسلام مقایسه کند، خواهد دید که اولین دینی که زن را به عرصه‌ی سیاسیت و اجتماع و اقتصاد آورد، اسلام است. برای اولین بار اسلام برای زن حق مالکیت اقتصادی قرار داد، اولین بار اسلام بود که گفت که زن حتی مستقل از شوهر و پدرش می‌تواند تجارت کند و کار اقتصادی کند و مالکیت اقتصادی داشته باشد، مستقل از پدر و شوهرش، اولین بار اسلام برای زن حق ارث قرار داد، اولین بار اسلام، این‌ها را بروید و بخوانید، شاید کسانی نمی‌دانند خیلی‌‌ها این‌ها را، اسلام به زن حق استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی، استقلال هویتی همه‌چیز داد در عین حال گفت خانه و خانواده را ترک نکن چون به ضرر خودت است، رابطه عفاف و حیا و حجاب خودت را پاره نکن، این مرز را برندار از بین خودت و مردهای دیگر برای این‌که در درجه‌ی اول به ضرر خود توست، کرامت تو پایمال می‌شود. اسلام گفت زن در تمام عرصه‌های فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی حق دارد حضور پیدا کند، اصلاً وظایف دینی برای زن و مرد هر دو است، مردانه زنانه نیست. امر به معروف و نهی از منکر یعنی چه؟ یعنی حق و بلکه وظیفه دخالت در همه چیز، چون امر به معروف و نهی از منکر شامل یعنی نظارت و انتقاد و اعتراض، معنیش مگر این نیست؟ امر به معروف و نهی از منکر یعنی چی؟ یعنی تشویق ارزش‌ها و کارهای درست و نقد و اعتراض و نفی و موضع‌گیری علیه کارهای ضدارزش. در چه حوزه‌‌ای؟ در همه‌ی حوزه‌ها، حکومت، سیاست، اقتصاد، حقوق اجتماعی، در همه‌ی عرصه‌ها. قرآن چه می‌فرماید؟ قرآن مگر نمی‌گوید المؤمنین و المؤمنات، زنان و مردان همه‌شون، ولایت دارند بر همدیگر، در این‌که همه همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنند. می‌شود یکی فقط در خانه باشد امر به معروف و نهی از منکر کند؟ این معنیش این است که حضور اجتماعی و سیاسی زن کاملاً در اسلام تشریح شده و به‌عنوان یک تکلیف شرعی اما این معنیش این نیست که کار خانه و همسرداری و بچه‌داری و این‌‌ها تحقیر شود یا بگوید خب دیگر اگر قرار شد من سیاسی اجتماعی بکنم دیگر خانه چیه؟ فرزند چیه؟ همسر چیه؟ حجاب چیه؟ نه در عین حال رابطه مرد و زن، روایت از حضرت فاطمه داریم که فرمود به همه‌ی زنان و دختران سفارش کرد و به مردها که روابط اجتماعی در حد ضرورت در حدی که واقعاً یک مشکلی را از جامعه و از خودتان حل کنه، روابط را عادی نکنید، در چشم همدیگر نگاه کردن، هی با هم شوخی کردن، خندیدن، این‌ها را عادی نکنید، این‌‌ها آثار دارد فکر می‌کنید آثار ندارد، این‌‌ها آثار دارد منتها اثرش همان روز معلوم نمی‌شود گاهی با فاصله، این طلاق‌ها زیاد می‌شود نمی‌دانم عرض شود که دعواها در خانه میان زن و شوهر زیاد می‌شود‌، حتاکی و بی‌احترامی به همدیگر زیاد می‌شود، طلاق‌های سرد که با همدیگر زندگی می‌کنند ولی درواقع مثل طلاق است، این‌ها چرا زیاد می‌شود؟ برای این‌که مسائل اخلاقی که اسلام می‌گوید، مسائل حقوقی که اسلام می‌گوید این‌ها را رعایت نمی‌کنیم یا این‌که نمی‌دانیم، برای این‌که هیچ‌کدام نمی‌دانند چه وظایفی در برابر دیگری دارند و چه حقوقی دارند و این‌ها وقتی رعایت نشود نتیجه‌اش همین چیزهاست و بعد جنایت‌ها و جرم‌ها، قتل‌ها، مواد مخدر. بسیاری از کسانی که سراغ ماده مخدر می‌روند، نه همه‌‌ی آن‌ها البته، بعضی‌ از آن‌ها فاسد و عیاش و این‌ها، بعضی از آن‌ها هم ضعیف هستند، شما خیلی از کسانی که،‌ بروید ببینید بسیاری از آمار جرم‌ها، جنایت‌ها، قتل، مواد مخدر، دزدی، جنایت برای کسانی است که خانواده‌ی درست و گرمی ندارند یعنی خانه‌هایی که پدر و مادر و بچه‌ها دور هم می‌نشینند، می‌خندند، صحبت می‌کنند، با هم گرم هستند، رابطه‌ی عاطفی دارند، از درون این‌ خانه‌ها کمتر این‌جور مسائل پیش می‌آید. روابط انسانی گرم وقتی که باشد، به احکام اسلامی و اخلاق اسلامی عمل اگر بشود، البته من نمی‌خواهم بگویم هرجا که گرفتاری و مسائل هست، خانواده‌اش خراب است، نه گاهی هم خانواده خوب است طرف از درون خانواده‌ی خوب هم آدم‌های لجن بیرون می‌آیند و بالعکس، عکسش هم هست، گاهی بعضی هستند گل هستند درون پهن روئیده‌اند یعنی از درون خانواده‌ی لجن، آدم‌های بسیار باشرف بیرون می‌آیند، این‌ها را ما هر دویش را دیده‌ایم، این هم یک نکته که می‌خواستم خدمت شما عرض بکنم. در این فرهنگ اصالت با لذت جنسی است در اسلام لذت جنسی به رسمیت شناخته شده بلکه به ضرورت شناخته شده، بسیار مهم است، جزو نیازها و حقوق هم زن است و هم مرد، ولی اصالت داده نشده به لذت جنسی، اصالت راحت و اصالت لذت نیست. همین دینی که پیغمبرش می‌گوید هر کسی ازدواج نکند، از من نیست، حالا آن‌ها که می‌توانند، کسی به دلائلی مشکلی دارد یا نشده حالا ازدواج، نتوانسته، آن‌ها معذور هستند، نتوانسته‌اند، این‌‌ها فکر نکنند مسلمان نیستند یا هر کسی که به هر دلیلی ازدواج نتوانسته بکند، چه پسر و چه دختر یا ازدواجش شکست خورده، این دلیل بر این نیست که او مسلمان نیست، نه، این می‌خواهد بگوید که ازدواج بالاخره یک بخشیش هم لذت‌های جنسی است، این‌ها ضدمعنویت نیست، آخر در فرهنگ‌های قبلی می‌گفتند اگر کسی می‌خواهد، در فرهنگ مسیحی مثلاً، کلیسا که عمل هم چون عملی هم نبود به آن نه عمل کردند و نه می‌شد به آن عمل بکنند، آن‌ها می‌گفتند که آقا عیسی، عرض شود که عیسی مسیح چی شد و پسر خدا و فلان و این‌ها، ما حقیقتاً اگر کسی بخواهد حقیقتاً در خدمت خدا باشد، دیگر ازدواج نباید بکند، ما با معنویت، با خدا ازدواج می‌کنیم، ازدواج معنوی، ما غریزه‌ی خودمان را سرکوب می‌کنیم برای خدا و برای رشد معنوی، می‌رفتند در غارها، چون پیغمبر می‌گفت عرفان در مکتب من جهاد است، واقعاً می‌خواهید سختی بکشید در راه خدا؟ بروید جهاد کنید، بروید با دشمنان اسلام بجنگید، بروید در خدمت مردم، در خدمت به مردم و خلق زحمت بکشید زجر بکشید، این‌ها ریاضت حقیقت است، ریاضت مثبت. نه این‌که سیخ از گوشش بکند و از چشمش درآورد یا نمی‌دانم کارهای عجیب و غریب، خودسوزی کند و بروند در آب‌های، هستند فرقه‌های به‌اصطلاح عرفانی، چندوقت پیش‌ها تلویزیون نشان می‌داد رفته بودند در قطب یک فرقه‌ی عرفانی،‌ هوای سرد در قطب لخت می‌رفتن در آب سرد که به خداوند نزدیک شوند یا یک فرقه‌ی ژاپنی رفته بودند در تونل‌های زیرزمینی مترو در ژاپن گازهای سمی پخش کرده بودند تقریباً صد، صد و خرده‌ای آدم را کشتند بعد گرفتندشان گفتند که ما برای این‌که فنا فی‌الله شویم و آن‌ها زودتر به خدا برسند به آن‌ها خدمت کردیم. خب این‌ها عرفان‌های خرافی و قلّابی شیطانی است، این‌ها عرفان نیست که. عرفان، عرفان فاطمه است. یا از قبیل زیاد، یا یک گروهی بودند در امریکا یک فرقه‌ای بودند چند سال پیش، هفت، هشت سال پیش حدود دویست نفر یک شب همه با هم خودکشی کردند و نامه‌ای نوشتند به یادگار که ما به دلائل عرفانی این کار را کردیم و برای این‌‌که به مسیح ملحق شویم. در فرهنگ اسلام این نیست که پیغمبر می‌گویند هر کسی که ازدواج نکند از من نیست منظور این است که نه‌خیر نیازهای طبیعی، نیاز به تفریح، نیاز به ازدواج این‌ها منافاتی ندارد با معنویت البته باید تعادل باشد و کنترل شود، این‌ها می‌خواهند ما را به عصر حجر برگردانند از لحاظ انسانی، برگردانند به زمان جوامع پیغمبر ندیده یا پیغمبران را فراموش کرده و پشت این ماشین عظیم تبلیغاتی هیچ فکر انسانی و رحمانی وجود ندارد. این برنارد لوئیس یک مستشفق غربی است، مشهور است، بعضی‌ها اسلام‌شناسش هم می‌دانند، ایشان صریحاً نوشت که اگر بخواهیم اسلام را، آن‌هایی که می‌خواهند اسلام را شکست دهند، این را دقت کنید خواهش می‌کنم، راهش دو تا چیز است، می‌گوید در دو تا حوزه باید کار کنند، یکی حوزه‌ی زنان یکی ترویج سکولاریسم و لیبرالیسم در دانشگاه‌ها، آموزش و پروش و در ذهن و زبان مسئولین دولتی آ‌ن‌ها و در بین نخبگان. در حوزه‌ی زنان دو تا توصیه می‌کند می‌گوید باید دو تا مفهوم اصلی وجود دارد اگر این دو تا مفهوم شکسته شود، خبری از اسلام دیگر نخواهد بود والّا با حمله‌ی نظامی و جنگ و بمباران و این‌ها اسلام را نمی‌شود از بین برد. یکی در هم شکستن دژ حجاب، یکی در هم شکستن اسطوره‌ی خانواده، یعنی تعهد زن و مرد به خانواده. می‌گوید اگر این دو تا چیز را بشکنید، هر دوتای این‌ها هم می‌شود زن دیگر درواقع البته اسلام در شریعت مدل خاصی از حجاب را واجب نکرده، این را بدانید، اسلام حجاب خواسته و این‌که که این مدل باید باشد این را واجب نکرده ولی درعین حال این حجاب برتر است و این‌هایی که دارند حفظ بکنند، بخصوص من به آن خانواده‌ها و دخترانی را عرض می‌کنم که این‌ها به‌خاطر این‌که از چادر یا از حجاب‌های خاصی سختشان هست، یک‌مرتبه می‌گویند یا حجاب برتر یا هیچی، نه‌بابا این وسط صد نوع دیگر هم هست، صد نوع مدل دیگر هم وجود دارد که می‌شود سراغ آن‌ها هم رفت، حجاب‌های ساده‌تر، آسان‌تر ولی در عین حال حجاب شرعی. آن‌جا می‌گوید که باید این دو تا مورد به‌اصطلاح تعیین تکلیف شود تا زن‌ها آزاد شوند بعد می‌گوید که اگر زن‌ها تغییر کنند، در جوامع اسلامی زن‌ها غربی شوند، کل این کشور در عرض کم‌تر از یکی دو دهه زیر و رو خواهد شد و راست هم می‌گوید اتفاقاً، راست می‌گوید واقعاً هر جامعه‌ای زنانش عوض شوند، آن جامعه به‌سرعت عوض می‌شود، زنان تصمیم‌گیر اصلی هستند آن مردها صدایشان کلفت‌تر هست، نعره می‌کشند اما درواقع تصمیم‌گیر اصلی بالاخره در خانه‌ها لااقل در خانواده‌های ایرانی معمولاً زن‌ها هستند، خانواده‌های ایرانی اتفاقاً زن‌سالاری است معمولاً در اکثر خانواده‌ها، با این‌که مردها در خانه داد می‌زنند، نعره می‌کشند ولی آخرش آن می‌شود که خانم‌هاشون می‌خواهند و این حرف درست است اتفاقاً یعنی اگر زنان تغییر کنند، کل جامعه تغییر می‌کند و فرهنگ جامعه را واقعاً من معتقدم زنان در فرهنگ‌سازی جامعه بیشتر از مردان موثرند ولو این‌که به‌صورت رسمی و ظاهری، رسانه‌ها و بعضی از مسئولیت‌ها دست مردها باشد ولی این زن‌ها هستند که چون بخش اصلی جامعه در خانواده است و خانواده درواقع در سلطه کامل زن است، سلطه‌ی مدیریت اقتصادی دست زن ممکن است نباشد اما مدیریت حقیقی خانواده دست مادر است. حالا به هر صورت آن‌ها ببینید حرف‌هایی که گاهی نمی‌خواستند بزنند، عاقبت زده‌اند و می‌زنند و یعنی این پروژه‌ی احمق کردن ما را تبلیغ می‌کنند. قرائت‌های آنارشیستی، قرائت‌های لیبرالیستی از دین ترویج می‌شود تا زن مسلمان از کرامت اسلامی و از شخصیت مستقل انسانی خودش به ذلت کشیده شود و حرف‌هایی هم که یک‌عده مترجم گاهی این‌جا می‌زنند حتی پاک‌نویس شده‌ی حرف‌های آن‌ها نیست بلکه لای زباله‌دانی و چرک‌نویس‌های قرن هفده و هجده و نوزده اروپا را می‌روند بعضی آقایون آن‌جا را می‌گردند کاغذهای مچاله شده و آن طر‌ح‌هایی اولیه‌ای که باعث انحطاط‌های امروزی برای زن در دنیا شده‌ در‌ می‌آورند و از روی آن رونویسی می‌کنند به اسم حرف‌های مدرن، دیگر آدم این‌ها را که می‌بیند این‌جور آدم‌ها را واقعاً به تناسخ معتقد می‌شود که واقعاً مرده‌های درجه دو و سه اروپا از قبرستان اندیشه و بایگانی مکاتیب تاریخ گذشته به جسم این‌ها رسوخ کرده. این یک لحظه‌ی مهمی است از تاریخ ما باید ما پاسخ‌گوی فردای جامعه و نسل‌های بعدی باشیم، کسانی هم با حسن‌نیت ممکن است از سر جهل این حرف‌ها را دگلمه بکنند، به این‌ها هم عرض می‌کنیم که یک تجدیدوضویی بفرمایید، البته من از آن طرف هم بگویم بحث غربی نشویم، غربی نشویم، یک‌جانبه این حرف‌ها را زدن کافی نیست، از آن طرف باید کسانی که مسئول عرضه‌ی یک مدل‌های اسلامی زندگی که عاقلانه باشند و عملی باشند و ضد رشد جامعه و ضد رشد زن نباشد، خب این‌ها هم باید عرضه شود، نمی‌شود بگوییم آقا، مثلاً هی بحث حجاب و این‌ها بکنیم بعد فرض بفرمایید که حالا این‌ها را خب خانم‌ها در جریان هستند و من خب شنیدم این‌ها را این بحث‌ها را که می‌گویند آقا حتی روسری، مثلاً می‌خواهی بروی یک روسری بگیری، روسری‌های بزرگ و مناسب در بازار گاهی نیست، روسری‌های کوچک هست، مانتوهایی که می‌گویید نپوشید زیاد و ارزان، مانتوهایی که می‌گویید راحت‌تره نیست، گران است، چادر که بخواهیم بخریم پارچه‌اش این‌قدر گران است و در اختیار نیست ولی آن لباس‌های می‌بینی خیلی ارزان، راحت، به مدل‌های مختلف هست، خب این‌ها را هم باید اصلاح کرد، نمی‌شود دستور داد همه‌اش، بخشنامه صادر کرد و موعظه، نمی‌شود، عمل ما باید ضد موعظه‌های که می‌کنند نباشد. و باز عرض بکنم نمی‌خواهم بگویم زنان، از غرب نمی‌خواهم یک‌چیزی بسازم که هرچه، نه‌خیر در غرب، در شرق، در خود غرب هم ارزش‌های انسانی زیادی وجود دارد، منشأ دینی و مسیحی دارد، بخشی از آن حتی منشأ اسلامی دارد، شما در غرب در شرق از چین و خاور دور تا قاره‌ی آمریکا، در اروپا، در آسیا، در آفریقا، زنان و مردان بسیار باشرف پیدا می‌کنید، مسلمان و غیر مسلمان که بیشتر مستضعف فکری هستند، آدم‌های بدی نیستند، بسیاری از آن‌ها من با این‌‌ها برخورد کرده‌ام که بعد از این‌که نیم ساعت با این‌ها صحبت می‌کنید و منطقی صحبت می‌کنید و می‌گویید که آقا ما چه می‌گوییم،‌ اسلام چه می‌گوید و این‌ها بارها من دیده‌ام که در جلسه گریه کرده‌اند با این‌‌که مسلمان نیستند اصلاً چیزی را هم قبول ندارند و گاهی بدبین حتی، ولی اشک در چشمانش جمع شده که این‌ها ارزش‌های، این ارزش‌هایی که شما دارید می‌گویید این‌ها ارزش‌هایی است که هر انسان منصفی قبول دارد، انسان‌های پاک در دنیا زیاد هستند، من معتقدم که همین زمینه برای این‌که وقتی حضرت بیایند احتیاج به جنگ در دنیا زیاد نیست، اصلاً‌ حضرت با مردم با ملت‌ها که اصلاً‌ نمی‌جنگند، با این قدرت‌های فاسد آدم‌کش مسلف در دنیا که این‌ همه جنایت و جنگ و این‌ها راه‌ انداخته‌اند با این‌ها می‌جنگند والّا ملت‌های دنیا به‌سرعت همین‌که صدای حق را بشنوند تسلیم می‌شوند، قبول می‌کنند. همین جملاتی که من از حضرت فاطمه الان برای شما خواندم، واقعاً شما فکر می‌کنید این جمله‌ها در جاهای دیگر دنیا این‌ها شنونده و خریدار ندارد؟ هرجای دنیا که ما بگوییم آقا الگوهای ما یک‌همچین زنانی هستند، فاطمه است، زینب است، حضرت معصومه‌ است، حضرت معصومه هم می‌دانید ایشان هم سن‌شان در حدود همین سن حضرت فاطمه بوده یعنی یک زن جوانی بوده‌اند از دنیا رفتند و در حالی که داشتند از مدینه می‌آمدند که ملحق شوند به حضرت رضا در خراسان، بین راه در ساوه حمله‌ی مسلحانه شده به گروه این‌ها و بیست و هفت هشت نفر از همراهان حضرت معصومه شهید شده‌اند در آن نبرد و حضرت معصومه حالا یا جراحت جسمی یا جراحت روحی، صدمه‌ی سنگین روحی و آن‌جا حالشان خراب می‌شود و آن‌جا می‌فرمایند که آیا این‌جا، جایی به‌نام قم هست؟ گفتند بله، گفتند من را ببرید آن‌جا و شما ببینید تمام این برکاتی که یکی از آن‌ها انقلاب ماست که امروز بین‌المللی شده و دنیا را به‌هم ریخته خدا را شکر، از کجا شروع شد؟ از حوزه‌ی قم. حوزه‌ی قم کجا تشکیل شد؟ حوزه‌ی قم یک حلقه‌ای بود دور نگین حضرت معصومه، منشأ این همه برکات تاریخی شده. من معتقدم هرچه که از این‌ها و از خانم‌های دیگری که از تاریخ اسلام، زنان بزرگی تربیت شدند و کارهای بزرگی کردند و زنانی که در دوره‌ی انقلاب خود ما دیدیم که چه زنان بزرگی بودند و هرجای دنیا بگویید، به بودایی، به مسیحی، به هرکس در دنیا، به آدم‌های بی‌دین ولی یک‌کمی انصاف داشته باشند، به احترام این زن‌ها از جا بلند می‌شوند، به احترام این‌‌ها کلاهشان را برمی‌دارند منتها دنیا سانسور است، سانسور کامل است، هی می‌گویند تک‌صدایی، تک‌صدایی، خود این‌ها بر دنیا تک‌صدایی حاکم کرده‌اند،‌ نمی‌گذارند این حرف‌ها را کسی، من تجربه‌ای که خودم دارم، هرجا که در صحبت‌هایم از این‌ها گفتم در برابرشان خضوع کردند یا اشک ریختند یا کف زدند برای یک حدیث، برای یک روایت، برای یک جمله‌ای که از این‌ها نقل می‌شود برای آن‌ها و زمینه خیلی در این‌ها وجود دارد. یک مسئله دیگر که حالا بعدش روایات را برایتان بخوانم، چند تا روایت هم بخوانم عرضم را ختم بکنم، جلسه هم آزاد است در ضمن، هر کسی از دوستان چون می‌خواستم این نتیجه را بگیرم، نتیجه‌ای است که از این حرف‌ها می‌خواهم بگیرم، در فرهنگ غرب، باز می‌گویم منظورم همه‌ی غربی‌ها نیست، هم معدودیت ایدئولوژیک هم موانع ساختاری در برابر زن بود و زن برای خروج از خانه و برای گرفتن حق خودش و برای ورود به عرصه‌ی عمومی، عرصه‌ی علم و سیاست و اقتصاد، بهائی که مجبور بود بپردازد این بود که باید لباسش را می‌کند و حجابش را ترک می‌کرد و تا بتواند بیاید در عرصه‌ی عمومی و حقش را بگیرد مثلاً. چون این مسئله‌ی بی‌حجابی هم شما بدانید در خود غرب هم، این برای این چند دهه‌ی اخیر است ولی شما، من در یک نمایشگاهی در یکی از کشورهای اروپایی و در نمایشگاهی در خود کشور امریکا مثلاً شاید ده سال قبل، هفت هشت سال قبل، من دیدم نمایشگاهی را که عکس یک موزه‌ی تاریخ بود، موزه‌ی مردم‌شناسی، همین خانم‌هایی که در اروپا و در امریکا بودند مثلاً تا نود سال پیش، کاملاً پوشیده بودند،‌ اصلاً زن برهنه در خیابان نمی‌آمده، یعنی لباس‌هایی کاملاً از گردن به پایین کاملاً پوشیده و لباس‌های غیرچسبنده و روی سرشان هم یک کلاهی، یک روسری چیزی ولو، کاملاً مسئله‌ی بی‌حجابی و برهنگی و عریان شدن و این مسائل سکس و این چیزهایی که حالا عادی شده و به وقیح‌ترین وجهش، این‌ها مربوط به همین، عمده‌اش، خیلی‌ها از آن‌ها مربوط به همین هفتاد هشتاد سال اخیر است و به‌خصوص از جنگ جهانی دوم به بعد که مسئله عبادی‌گرایی و نسبی‌گرایی و ایدئولوژی‌های مادی به‌جای دین، سکولاریسم و عریان شدن بیشتر خودش را نشان داد، جنایت و خشونت و شهوت‌رانی و بعد هم ایدئولوژی‌های بشری، مارکسیسم، لیبرالیسم، فاشیسم همه به بن‌بست رسیدند این‌ها رسیدند به پو‌چ‌گری، پوچی‌گری، به نی‌هیلیزم، بعضی موقع‌ها اصلاً هیچ‌چیز نیست، اخلاق نیست، وحی نیست، عقل نسبی است، مشکوک است، ایدئولوژی‌های بشر که همه یک‌جوری توزرد از آب درآمدند، پس اصلاً به چی ما باید مقید باشیم، به هیچی فقط اثرات لذت والّا تا نود سال پیش، صد سال پیش، در خود غرب هم زن‌ها این‌جوری نبودند، این‌ها جنایت‌هایی بود که در همین قرن بیستم به‌خصوص اوج گرفت، البته ریشه‌های آن از قرن‌های قبل‌تری شروع شده بود، زن آن‌جا مجبور شده بود شرافت و حیا را کنار بگذارد تا بتواند بیاید در جامعه اما اسلام درست عکس، می‌گوید زن بدون تنزل از منزلت انسانیش، با حفظ کرامت زنانگیش، می‌تواند در عرصه‌های دیگر بیاید، عرصه‌های به نفع خودش و به نفع جامعه است می‌تواند با رعایت شعائر اخلاقی شرکت بکند. ببینید یک‌چیزی که آن خانه‌داری که گاهی مسخره می‌کنند، دیده‌ام من گاهی در مقاله‌‌های غرب می‌گویند، این‌جا هم بعضی مقاله‌های روشن‌فکرنماها هم می‌گویند، می‌گویند که، خانه‌داری را می‌خواهند تحقیر کنند خب؟ این را دقت کنید،‌ می‌گویند که خانه‌داری یعنی کلفتی مجانی، از آن طرف هم باز یک‌ عده‌ی دیگر از آن طرف می‌نویسند مگر مرد نوکر زنش است که برود بیرون کار کند،؟ نوکر مجانی؟ خب اگر زن و مرد بخواهند به همدیگر این‌جوری نگاه کنند، این رابطه‌ی انسانی باقی می‌ماند؟ درست است ببینید اسلام از نظر فقهی و قانونی، این را گوش کنید، اسلام از نظر فقهی و قانونی هیچ کاری را بر زن واجب نکرده و این افتخار است، این مترقی‌ترین قانون است، هیچ‌جای دنیا این‌طوری نبوده، فقه اسلامی این را می‌گوید، می‌گوید زن هیچ وظیفه‌ای برای انجام کار خارج از خانه و داخل خانه حتی ندارد. وظیفه ندارد یعنی وظیفه‌ی قانونی نداره نه وظیفه‌ی اخلاقی ندارد. اسلام می‌گوید وظیفه تأمین اقتصاد خانواده و زن به‌عهده‌ی مرد است، وظیفه‌ی او هم هست، اسلام وقتی می‌گوید نفقه واجب است بر مرد، معنی آن این است که مرد نمی‌تواند بر زنش منّت بگذارد که من دارم مخارج تو را می‌دهم، تو باید بدهی، منّت نمی‌توانی بگذاری، اصلاً حق ندارد چون واجب شرعی است، اسلام نفقه را بر مرد واجب کرده و گفته که زن را مجبور به کار نمی‌توانید بکنید از نظر قانونی، یعنی راه هرگونه استثمار مادی و اقتصادی و کار اجباری از زن را اسلام بسته برای این‌که زن از نظر قوای بدنی از مرد ضعیف‌تر است به او ستم نشود، این افتخارآمیزترین حقوق است، من یک‌جایی عرض کردم فمنیستی‌ترین قانون، قوانین فقه اسلام است، حالا فمنیستی به مفهوم درستش نه به مفهوم انحرافی غلطش یعنی زن‌گراترین و بیشترین طرفداری از زن. یک حقوق محدودی به‌عهده‌ی زن است که زن امانت‌دار شوهرش باشد، نمی‌دانم نیازهای زن و شوهری عرض شود چه بکند، مرد هم از آن طرف تأمین اقتصادی بکند منتها فراتر از آن یک بحثی هست که او نمی‌تواند به او بگوید تو نوکر منی و او هم بگوید فلانی، او بگوید تو باید این کار را بکنی و او هم بگوید تو هم باید این کار را بکنی، خب این‌جوری نیست، از لحاظ اخلاقی هر دو تقسیم کار می‌کنند و با همدیگر کار می‌کنند چون همه‌ی زندگی با قانون اداره نمی‌شود، کسی نمی‌تواند بگوید خب قانون که از من کاری نخواسته، بله قانون اسلام، روایت‌: اسلام می‌گوید زن حتی برای شیر دادن به بچه‌اش هم ‌می‌تواند به شوهرش بگوید که من نمی‌خواهم شیر بدهم، فقط به‌شرطی شیر می‌دهم که به من پول بدهی، حق‌الزحمه بدهی، اسلام این را می‌گوید یعنی این‌قدر حمایت، تحت‌الحمایه، اصلاً یک خطی دور زن کشیده قرآن و سنت، اسلام، از هر طرف مراقبت کرده که به زن ستم نشود ولی از آن طرف وظایفی به‌عهده‌ی زن گذاشته، ممکن است این وظایف قانونی نباشد ولی اخلاقی است و به نفع خود زن است و به نفع خود مرد است. گاهی من دیده‌ام در این برنامه‌های خانواده، یک شبی نشسته بودم خانه تلویزیون داشت پخش می‌کرد این زن و شوهرهایی که با هم دعوا می‌کنند طلاق می‌گیرند می‌نشینند صحبت می‌کنند، یکی از دعواهاشون یک شبی که من گوش کردم این بود می‌گفت شما سر چی دارید طلاق می‌گیرید؟ خانمه می‌گفت شوهرم به من می‌گوید تو صبح‌ها باید برای من صبحانه بیاوری من بخورم بعد بروم سر کارم. می‌گفت خب چرا نمی‌آوری؟ می‌گفت مگر من نوکرشم، بعد به من می‌گوید تو وظیفه‌ات است. بعد به مرد می‌گفت تو چرا چیز می‌کنی سر یک صبحانه که نیاورده می‌خواهی طلاق بگیری؟ می‌گفت آخه من صبح تا شب می‌روم بیرون کار می‌کنم، حمالی، بدبختی، زحمت می‌کشم این‌ها،‌ این‌قدر حق ندارم یک صبحانه جلوی من صبح بگذارد؟ همین‌طور خوابیده صبح تا من از خانه بروم بیرون، این‌قدر حق ندارم بلند شود مثلاً فلان؟ سر این چیزها، آمده بودند طلاق بگیرند در دادگاه، یعنی این‌قدر وحشی می‌شویم ما، وقتی که از این مسائل فاصله می‌گیریم، ما خیال می‌کنیم زندگی با قانون اداره می‌شود؟ زندگی با اخلاق و انسانیت و محبت اداره می‌شود نه با قانون. قانون یک توری است که وقتی خانواده دارد از هم می‌پاشد قانون دخالت می‌کند و دادگاه و پلیس و این‌ها و الّا زندگی این‌طوری نیست. حالا خانه‌داری یک ارزش مهمی است، اصلاً در فلسفه‌، در بحث‌های فلسفه و حکمت، یک بحثی داشتند به‌نام تدبیر منزل،‌ تدبیر منزل یعنی مهندسی خانه، مدیریت خانه، در حکمت عملی به‌اصطلاح، در حوزه‌ی حکمت عملی، سه تا چیز را می‌آورند، یکی اخلاق است، اخلاق عملی است، یکی تدبیر منزل است و یکی هم سیاست مدن. سیاست مدن یعنی همین فلسفه‌ی سیاسی یعنی اداره‌ی جامعه، حکومت. یعنی سه تا مسئله در حکمت، فلسفه کنار هم می‌آوردند، آن هم حتی از قبل این بحث‌ها مطرح بود. خانه‌داری، اداره‌ی خانواده و اقتصاد خانواده و مدیریت خانه، یعنی بخش‌ عمده‌ای از آن به‌عهده‌ی زن قرار می‌گیرد، در کنار فلسفه‌ی سیاسی و حکومت، در عرض او قرار می‌گیرد و در عرض مسئله‌ی اخلاق. این‌قدر اهمیت دارد و در بحث‌های خود غرب هم این مطرح بود به‌اسم به‌اصطلاح مدیریت خانه Home engineering یعنی مهندسی خانه، یک چیز بسیار مطرحی بود، آمدند شروع کردند به مسخره کردن این. تولد بچه را و این‌که مادری بچه‌ای به دنیا می‌آورد و اصلاً زندگی بشر را، خیلی چیز عجیبی است، بدن انسان از بدن زن ساخته شده، از بدن مادرش، همه‌ی انسان‌ها،‌ زن و مرد، بدنش از بدن مادرش ساخته شده، از بدن زن، یعنی همه‌چیز از زن است به این معنا، بعد آن‌جا آمد اسم گذاشتند بچه به دنیا آوردن، اسمش را گذاشتند جوجه‌کشی، آ می‌خواهند جوجه‌کشی کنند، خب؟ بعد همین‌ها آمدند زن را از خانه و خانواده بیرون کشیدند به‌عنوان این‌که تو مگر ماشین جوجه‌کشی هستی؟ بردنش کجا؟ بردنش به فاحشه‌خانه‌ها، بردنش به کارگاه‌های نساجی، کارگر ارزان، چون زن‌ها کمتر اهل پرخاش و دعوا هستند، کمتر هم زور و بازو دارند طبیعتاً حقوقشان هم کمتر بوده به بازار اقتصاد که می‌‌آمدند، می‌گفتند آقا کارگر ارزان،‌ زن کارگر ارزان. اولاً که دعوا نمی‌کند، اهل پرخاش و درگیری و این‌ها نیست، آن‌ها در بحث‌هاشون می‌گفتند، می‌گفتند زن استفاده‌های مختلفی می‌شود کرد از او، فقط یک مانع وجود دارد، آن مانع خانواده است، حمایت شوهرش است. چه‌کار کنیم زن از درون این دژ بیرون بکشد بدون حمایت شوهر؟‌ راهش این است که شعار آزادی زن و حقوق زن را مطرح کنیم. بعد سوءاستفاده‌های جنسی، وقتی که زن از خانه بیرون آمد گفتند تو جوجه‌کشی نباید بکنی، آوردنش بیرون و به فاحشه‌خانه‌ها کشاندنش و کارگر ارزان‌قیمت در کارخانه‌ها و بعد یا فاحشه‌خانه‌های که برای همین کارگرها و برای آن ارباب‌هاشون و سرکارگرهاشون و سرمایه‌‌دارها، همه‌چیز در خدمت نظام سرمایه‌داری نوکیسه، آن‌جا دیگر نمی‌گفتند جوجه‌کشی و فلان و این‌ها، بعد بحث سقط‌جنین را مطرح کردند، این خیلی جالب است، شما بفهمید حقوق بشر غربی یک نوع خاصیش نه همه‌ی آن‌ها، کجاهاست؟ کجاها بعضی‌ از آن‌ها آب می‌خورد؟ چه‌جوری آمیخته شده فرهنگ لیبرال به سرمایه‌داری و یک جاده‌صاف‌کن تئوریک است برای نظام سرمایه‌داری فاسد. بعد گفتند که آقا یکی از حقوق مهم زن حق بچه نیاوردن و پشت کردن به خانواده است، یکی دیگر از حقوقش هم که اخیراً به آن پی‌ برده‌ایم حق سقط‌جنین است. چرا؟ برای این‌که این زن شد کالای جنسی دیگر، زن آمد برهنه‌اش کردند به اسم آزادی، از دژ خانواده بیرونش آوردند بعد شد عروسک، عروسک جنسی. بعد گفتند خب این باید سقط‌جنین هم بکند والّا نمی‌شود این‌ همه بچه پس‌بیاندازد که، حق سقط‌جنین به‌عنوان یکی از حقوق. این‌ها را بفهمیم چه‌جوری به ترتیب مطرح شد. براساس ایدئولوژی لیبرال، شهروندان به شکل فرد مطرح می‌شود، اصالت فرد، آن هم فرد انتزاعی بعد آن نوع فمنیست‌های لیبرالی هم که مطرح شدند،‌ طبعاً بر جدایی زنان از مردان متمرکز شدند، جدایی علائق و منافع و حقوق زن از علائق و منافع و حقوق مرد. بحث‌ها یک‌مرتبه زنانه مردانه شد. دقت می‌کنید؟ شما می‌دانید این تعبیر را که زن جنس دوم است، چه کسی گفته است اولین بار؟ شما در کل متون اسلام یک بار این کلمه را نمی‌بینید، یک بار کلمه‌ای شبیه به این باشد را هیچ‌جا نمی‌بینید. درست است که بعضی‌ حقوق و وظایف زن و مرد با همدیگر فرق می‌کند، یک‌جاهای اتفاقاً مرد درجه‌‌ی دو می‌‌شود یک‌جاهایی زن، درجه‌بندی اصلاً نیست. یعنی یک‌جاهایی که استعداد و قوا و توان زن بیشتر است از مرد در بعضی‌ کارها، یک‌جاهایی استعداد و قوای مرد بیشتر است و در یک‌جاهایی که با همدیگر تفاوت دارند خب وقتی که تفاوت حقیقی وجود دارد طبیعی تفاوت حقوقی هم وجود می‌آید. البته اسلام البته درصد من نمی‌خواهم بگویم ولی واقعاً در بیش از نود، نود و پنج درصد اخلاق و احکام و معارف، زنانه مردانه نکرده هیچ‌چیز را. آن‌جاهایی که مسئله انسانی است، زنانه مردانه نیست، اسلام تقسیم جنسی یا تفکیک جنسیتی نکرده و از جمله در اصل مسئله کرامت انسان، کرامت انسان به چیست؟ کرامت انسان نه به زنانگی است و نه به مردانگی. کرامت انسان به چیست؟ قرآن صریح می‌فرماید: لقد کرّمنا بنی آدم، ما به همه‌ی بشریت و فرزندان آدم، دختر و پسر، زن و مرد کرامت دادیم، این کرامت عام. کرامت خاص هم می‌گوید: اکرمکم عند الله اتقاکم، ارزش به تقواست نه به زن بودن نه به مرد بودن. از آن طرف روایت دارد از پیغمبر که پیغمبر فرمود که: ما اکرم النساء الّا الکریم و لا اهاهنّ الّا لئیم، کسی به زنان اهانت نمی‌کند الّا لئیم و پست باشد و کسی زنان را اکرام و احترام نمی‌‌کند الّا این‌که خودش اهل کرامت باشد و، این جلمه‌ی پیغمبر است. توهین به زن عین پستی و احترام به زنان را عین کرامت می‌داند. پس ما تقسیم جنسیتی نداریم، مسائل زنانه مردانه نمی‌شوند اما در چند درصد از مسائل که تفاوت‌های واقعی بین زن و مرد وجود دارد، خب در یک حوزه‌هایی خانم‌ها زور بازوی او از آقایان کمتر است بعد اسلام بیاید بگوید که من به این چیزها کاری ندارم یا فرض بفرمایید زنان که بچه به دنیا می‌آورند به‌طور متوسط زن مثلاً یک فرزند می‌خواهد به دنیا بیاورد، دقت می‌کنید؟ از دوران آبستنی تا دورانی که این بچه بتواند چیز شود، دو سه سال می‌گذرد، مگر نیست این‌طوری؟ خب اگر زن قرار باشد برای تولد هر بچه سه سال، حداقل سه سال درگیر بچه باشد، بعد فرضاً زور بازوی او و روحیه‌ی به‌اصطلاح ستیزه‌جویی و خشونت و این‌ها که اصلاً ابزار لازم است هم برای هم کار در بازار و اقتصاد، هم برای جنگ هم برای این چیزها، خب این‌جا اسلام بگوید که ما این حرف‌ها را نمی‌دانیم، بالاخره شما وظایف‌تان یکی است، این خدمت به زن است؟ یعنی اگر اسلام مثلاً بگوید مرد و زن بروند با هم رقابت اقتصادی بکنند، خب مرد بگوید خیلی خب، من مسئولیت اقتصاد زن را ندارم، خیلی خب آزاد، بیا برویم رقابت کنیم. دقت می‌کنید؟ اسلام می گوید‌ مرد باید حامی اقتصادی زن باشد و خانواده، از آن طرف زن هم وظایفی دارد. مثلاً ما بگوییم آقا ما کار به این تفاوت‌های حقوقی نداریم، نه، تفاوت‌های حقیقی وجود دارد بنابراین، البته این که گفتم این که گفتم یک حوزه است لذا اسلام زن را تکلیف اقتصادی نخواسته، تکلیف جهادی نخواسته، بعضی‌ها تبلیغ می‌کنند که بله زن‌ها چرا ژنرال نباشند؟ فرمانده‌ی نظامی ژنرال نباشند در جبهه‌ها؟ مثلاً نمی‌دانم چرا قاضی یا بعضی، چون سه چهار مورد هست که استثناء دارد، مجموعاً چهار پنج مورد است که گفته‌اند که در این‌ها مثلاً مسئولیت مردانه باشد. یک‌جاهایی هم هست که زنان از مردان مستعدتر و قوی‌تر هستند، آن‌جا هم اولویت به زن داده شده. تفاوت حقیقی منشأ تفاوت حقوقی می‌شود در مواقع خیلی کمی و آن موارد به مصلحت هم زن است هم مرد و هم جامعه‌ی بشریست، منتها تفاوت حقوقی بایستی عادلانه باشد و براساس تفاوت حقیقی باشد و به مصلحت هم مرد باشد و هم زن نه ظلم به هیچ‌کدامشان اما وقتی بدین‌شکل مباحث در غرب زنانه و مردانه شد، آن‌وقت به‌جای این‌که زن و مرد لباس یعنی این‌ها تعابیر قرآنی است که لباس همدیگر باشید یعنی پوشش، حریم همدیگر را، عیب‌های همدیگر را، نیازهای همدیگر را پوشش دهند، یا قرآن می‌گوید به هم آرامش بدهند زن و مرد، سَکَن،‌ آرامش یا می‌گوید رفاقت داشته باشند. خلاصه رفع نیازهای مادی، روانی، عاطفی و جنسی، رابطه‌ی زن و مرد تبدیل می‌شود به رقابت و خصومت و به‌اصطلاح طناب‌کشی، گاهی هم مبارزات سیاسی و حتی کلامی براساس جنسیت به‌وجود می‌آید خب، آخرین عرضم این است که در فردگرایی لیبرال و در فرهنگ غرب سرمایه‌داری، فرد، فرد که گفتند اصالت دارد، درواقع فرد تنها شد، بی‌ریشه در خلقت و بی‌شریک در خانه. فرد تنهاست، زن تنهاست، مرد تنهاست، نه جفتش با اوست و نه خودش را با خدا و خدا را با خودش می‌بیند، جفتش رقیبش است و اگر شریک هم می‌شوند، شراکت اختلافی با سوء‌ظن اما در اسلام مشارکت زن و مرد هم در خانواده هم در جامعه تأمین است و ولایت عام دارند زن و مرد در آن خصوصی که من عرض کردم. اسلام درست است که هم با تجمل‌گرایی مخالف است هم با ابتذال و مادی‌گرایی اما تفاوت زن و مرد را از حیث روحی و روانی کاملاً اسلام می‌بیند و قبول دارد و توصیه کرده،‌ این خیلی چیز جالبی است حتی در مسئله‌ی، من روایتی را که می‌خواستم عرض کنم از امام حسین-سلام‌الله علیه- است با همسرش، خب امام حسین رهبر فرهنگ عاشورایی و شهادت در طول تاریخ است ولی با این روایتی که عرض می‌کنم ایشان نشان می‌دهند که مجاهد در فرهنگ اسلامی یک کماندوی دنیاطلب که برای آدم کشتن آموزش دیده و بدون فکر و بدون مسئولیت‌پذیری پشت به اخلاق و حقیقت و حقوق می‌‌کرده مثل این تفنگ‌دارهای غربی و کماندوها و این‌ها نیست بلکه یک روح شیدای زیباست، یک منطق شعله‌ور عاشقی که برای نجات انسان سلاح برمی‌دارد و جهاد می‌کند. خب مرد جنگی است یعنی دقت کنید امام حسین یک مجاهد بزرگ است، ولی از نوعی که دچار کوررنگی در احساس هستند یعنی همه‌چیز را فقط سیاه و سفید می‌بینند، نیست،‌ آن‌هایی که عقب‌ماندگی در احساس دارند مثل عقب‌ماندگی ذهنی، یک‌عده عقب‌ماندگی احساسی دارند، احساس‌شان کودن است،‌ همه‌چیز را سیاه و سفید می‌بینند. امام حسین معلم همه‌ی مجاهدان و اسوه‌ی شهیدان، ببینید این روایتی که می‌خوانم ظریف‌ترین روحیات زنانه یعنی تفاوت‌های زنانه را در این روایت ایشان ذکر کردند و به رسمیت شناختند، آن‌جا دارد که یک‌وقتی بعضی از اصحاب امام حسین آمدند در خانه‌شان، آن اتاقی که سر راه بود، اولین اتاقی که از جلویش عبور کردند یا سر راه‌شان بود دیدند، دیدند این اتاق آرایش شده یا به‌اصطلاح چیده شده، یک‌جوری منظم چیده شده، آن‌ها تعجب کردند که امام حسین مثلاً فرزند پیغمبر توی نخ این‌جور کارهاست؟ مثلاً چه چیزی را کجا بگذارم که قشنگ‌تر بشود و فلان و این‌ها؟! گفتند که نری فی منزلک اشیاء نکرهها، یک‌چیزهایی می‌بینیم در خانه‌ی شما که به شما نمی‌آید، نمی‌فهمیم یعنی چه. خانه هرچه که هست اشرافی نیست ها ولی همون‌چیزی که هست قشنگ و هنرمندانه چیده شده. امام فرمود که، ببینید این حق زیبایی‌شناسی زنانه را که با مرد فرق می‌کند، یک حساسیت‌هایی دارد که مرد ندارد،‌ نمی‌فهمد اصلاً، این حق زنان را به رسمیت می‌شناسد و به احساس زنانه و به روحیات زنانه، به حس زیبایی‌شناسی زن، امام حیسن می‌گوید احترام باید گذاشت چون نگاه زنان به زندگی با نگاه مردان به زندگی فرق می‌کند اصلاً، اگر قرار بود هر دو یک‌جور نگاه کنند، اصلاً نمی‌شد با همدیگر زندگی کنند، نگاه‌شان با همدیگر فرق می‌کند این‌ها با هم، از زنان زندگی مردانه نباید خواست،‌ از مرد هم زندگی زنانه نباید خواست، تفاوت هست. امام فرمودند انّا نتزوج النساء فیشترین ما شئنَ لیس لنا منه شیء، می‌فرمایند ما وقتی که ازدواج می‌کنیم رسم ما این است که آن مهریه‌شان هرچه هست همان اول به‌ ایشان می‌دهیم، حقوق مادی آنها را به ایشان می‌دهیم. در جامعه‌ی ما وقتی که می‌خواهند طلاق بگیرند، بحث مهریه مطرح می‌شود یا برای پُز دادن مهریه‌ها را آن‌قدر می‌برند بالا که تا هفت جد و آبادادشان هم نمی‌توانند بدهند، خودشان هم ‌می‌دادند دو طرف که نمی‌توانند بدهند فقط می‌گویند این را بگو، پُزش بیشتر است، در فرهنگ اسلام ضد این است، مهریه را که حق شرعی زن است همان اول به او بدهی یا هروقت که خواست باید به او بدهی. امام می‌گوید ما همان اولی که ازدواج می‌کنیم، حق و حقوق خانم‌هایمان را به ایشان می‌دهیم و بعد با آن مهریه هرکاری که، این چند تا وسیله‌ای که خریده‌، برای خودش است، این خیلی جالب است. می‌گویند که لیس لنا منه شیء، اصلاً این برای من نیست، من حقی ندارم، این برای خودش است! این اتاق، اتاق خانم من است درواقع، ایشان این‌جا را آرایش کرده به هر سبکی که دلش می‌خواهد و دوست دارد بعد می‌‌گوید ما را برد در یک اتاق دیگری امام حسین که حصیر کف اتاق بود و روی دیوارهای آن هم هیچی نبود، یعنی یک اتاق خیلی ساده، فرمودند هذا بیتی، اتاق من این است. والذی رإیت قبله بیت المرء، آن اتاقی قبلی، اتاق خانم من بود. این نکته‌ای که در آن است این است که دچار کوررنگی در احساس نباید بود یعنی این تفاوت‌ها را باید دید، زیبایی‌شناختی، زن مرد نیست، مرد هم زن نیست. زیبایی‌شناختی بله اما اشرافی‌گری نه، این حرفی که امام حسین زدند معنیش این نیست که حالا اسراف و اشرافی‌گری‌هایی که در بعضی از خانم‌های حتی مذهبی رسم است به اسم مهمانی و به اسم‌های مختلف، نه. ولی امام می‌گویند برخورد قشری با مسئله زهد و ساده‌زیستی و عدالت‌خواهی و این‌ها نباید کرد. زیبایی و ظرافت و تنوع و این‌ها جزء حقوق زن است و نیاز زن است، ضدزهد تا این حدش هم نیست اما خب زیاده‌طلبی و این چیزها هم نباید باشد، فرهنگ سرمایه‌داری و مصرف‌گرایی است، به‌خصوص آن‌هایی که از بیت‌المال مصرف می‌کنند چون می‌گویند آقا خرج اهل‌بیت بکن، آن‌ها به‌جای این‌که خرج اهل‌بیت پیغمبر یعنی خرج اهل‌بیت مکتب بکنند، خرج اهل‌بیت خودشان بعضی‌ها می‌‌کنند، این نه، اشرافی‌گرایی و سوء‌استفاده نه. خب خیلی ممنون و متشکر، خب وقت نیست دیگر، ببخشید، من، حالا بگذارید چون من قول دادم، سریع یک سئوال را بخوانم و سریع. نیاز مالی زن را اسلام با مهریه اجرت‌المثل و این‌ها برطرف نموده اما در زندگی امروزه، همان‌طوری که فرمودید، زنان به اشتغال روی می‌آورند برای استقلال مالی، با این مشکلی که برطرف نمی‌شود مگر با طلب نمودن مهریه توسط زن که این هم بسیار زشت می‌نماید. خب این باید فرهنگ‌سازی بشود که اگر خانمی از شوهرش مهریه‌اش را می‌خواهد، یک کار زشت نیست، باید بفهمند که مهریه حق شرعی زن است، مهریه را پایین و منطقی در حدل تموّل و امکان تعیین بکنند و واقعاً هم هروقت که لازم دارند بدهند بلکه اگر، منطق اهل‌بیت است که امام می‌گویند که امام حسین می‌گویند ما همان اول ازدواج مهریه‌ی خانم‌هامون را به آن‌‌ها می‌دهیم. این باید یک فرهنگ بشود بین مردم. این‌که خانم‌ها برای استقلال مالی دنبال اشتغال می‌روند، دو جور است، یک‌وقت هست که خانواده فقیر است، مشکل مالی دارند یعنی مرد خانه دارد زحمت می‌کشد نمی‌تواند خانواده را اداره کند، خب این خانم‌ها واقعاً جهاد می‌کنند می‌روند کمک می‌کنند به خرج خانواده. یک‌وقت هست که مرد دارد ولی توهین‌آمیز برخورد می‌کند، حقوق مالی زن را نمی‌دهد و یا درست ادا نمی‌کند، خب این‌جا تقصیر مرد است، زن برای این‌که خودش را نجات بدهد از تحقیر و از فشار، می‌رود سراغ کار. این تقصیر مرد است چون مرد حق ندارد با توهین این کار را بکند. اما یک نوع سومی هم هست که آن به نظر من درست نیست و آن این‌که زنانی باشند که زندگی آن‌ها تأمین است ولی برای تشکیل زندگی‌های اشرافی و مصرف‌گرایی و پُز و کارهای‌ این‌جوری و اخلاق‌های سرمایه‌‌داری یا برای یک‌نوع مثلاً لذت‌طلبی و راحت‌طلبی و تنوع‌طلبی و این‌ها دنبال این کارها بروند خب این درست نیست، به نفع خودشان نیست مخصوصاً اگر به سلامت خانواده و امنیت خانواده صدمه بزند و لذا این‌که اسلام می‌گوید که، یک تعبیری داریم در آن روایتی که بحث اطاعت زن از شوهر را مطرح می‌کند، دوستان بدانند این اطاعت پادگانی یا پلیسی نیست، معنیش هم این نیست که مرد هروقت هر دستوری که دلش می‌خواهد بدهند و زن هم باید اطاعت کند، این اطاعت معنیش این است که یک‌نوع تقسیم کار و همکاری و چون مرد مدیریت اقتصاد خانواده را معمولاً به‌عهده دارد، زن با او در رابطه با هماهنگی باشد. خیلی ممنون و متشکر. تشکر می‌کنم و عذر می‌خواهم که بحث طول کشید. صلوات بفرستید.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha