تاریخ اسلام، تاریخ مذکر نیست
دانشگاه تهران - نشست با فعالان تشکلهای زنان مسلمان
بسماللهالرحمنالرحیم
تاریخ اسلام، تاریخ مذکّر نیست. فرهنگ اسلام فرهنگ انسانی است نه فرهنگ مردانه. البته چون مردها بیشتر توی صحنهی سیاست و جنگ و اقتصاد و اینها به تبع وظایفشان بیشتر حضور داشتند طبیعی است که بیشتر توی بعد سیاسی و اجتماعی بیشتر نام مردان برده میشود این طبیعی است. اما فرهنگ اسلام یک فرهنگ مذکر نیست. تقسیم میکند وظایف را و کار را و یک بار دیگر هم اینجا هم دوستان عرض کردند ما هم یک بار عرض کردیم روشن هم هست اصلاً حجاب را آورد اسلام برای اینکه زن توی جامعه باشد. برای اینکه توی خانه که حجاب احتیاجی نیست. حجاب را واجب کرد برای اینکه زن اجتماعی باید باشد و زن اگر برهنه توی جامعه بیاید یک زن فعال نمیتواند باشد. منفعل است. بیشتر باید مواظب خودش باشد که به او تعرض نشود. چطور میتواند منشأ فعالیتهای علمی، جهادی، اجتماعی، سیاسی بشود و آنهایی که حجاب را کفن زن نامیدند و عرض شود که علامت مرگ زن اینها برای این بود که میدانستند که زن وقتی با پوشش میآید توی جامعه میتواند زن رزم باشد. اهل رزم هم باشد و الا زن برهنه که به درد بزم میخورد نه به درد رزم. آنها میخواهند زن مخصوص محافل بزمشان باشد اما زنی که با پوشش اسلامی میآید وارد عرصهی جهانی میشود میدانند او زن رزم است. یک زن سیاسی است. یک زن اجتماعی است. یک زن آگاه است. متعهد است. فریاد میزند. همانطور که از فاطمه و زینب و خدیجه-سلامالله علیهما- شروع شد این سلسلهی زنان مجاهد. با حذف زن از تاریخ سیاسی اجتماعی اسلام ما یک تاریخ جعلی و ساختگی خواهیم داشت. هر کس بخواهد زن را از تاریخ اسلام حذف کند آن دیگر تاریخ این اسلام نیست تاریخ یک اسلام دیگری است. اسلام بر دوش زنان و مردان مؤمن ساخته شده. تاریخ اسلام زنان و مردان با هم ساختند. مهمترین مقاطع تاریخ که نقطهی عطف انسان بودند بدون حضور زنان آن نقاط تکمیل پیدا نکرده. شما از اولین مورد که بیعت عقبه است، بیعت دوم که دیگر بنیان حکومت اسلامی آنجا گذاشته شد. اصلاً اسلام از حالت یک نهضت مخفی آنجا تقریباً تبدیل شد به یک انقلاب علنی سراسری و بنیان سراسر حکومت مدینه آنجا توی آن بیعت عقبه گذاشته شده که پیامبر قبلاً "مسعببنعمیر" را فرستادند از مکه به مدینه که برود آنجا جمع مؤمنین را جمع کند با آنها صحبت بکند یک نظمی بده و بعد خبر بیاورد که موقع ایّام حج بود مسعب که برگشت از مدینه به سمت مکه با هیئتی از مؤمنین آمد. در این هیئت دو یا سه خانم هستند که نمایندهی زنان مدینه هستند نگفتند آقاهامان بیعت میکنند دیگر آقامان بیعت کردند. آقامان بیعت کرده برای خودش ما هم بیعت میکنیم با پیامبر اکرم مستقلاً. زنان توی هیئت بیعت عقبهی دوم حضور داشتند و این بیعت سنگ بنای پیروزیهای بعدی اسلام و استقرار حکومت اسلامی در مدینه شد. آن خانمها به نمایندگی از طرف زنان ایمان آوردهی مدینه آمدند با پیامبر بیعت کردند و آن خانمها آنجا با پیامبر پیمان بستند که ما تا پای جان پای اصولی که شما آوردید خواهیم ایستاد که نام آن خانمها هم ثبت است در تاریخ. این افتخار بزرگ نصیب آنها شد و پیامبر میدانید در جوابشان چه فرمودند؟ در جواب آنها فرمودند شما چون حواریون برادرم عیسیبن مریم هستید که اینک با من بیعت میکنید و این بیعت بیعتی است که تاریخ را خواهد ساخت و انسان جدیدی متولد خواهد شد بعد از این بیعت. به آنها فرمودند شما همان حواریون برادرم عیسیبنمریم هستید که امروز با من بیعت بستید. این بیعت زنان با پیغمبر بارها در حساسترین مقاطع تاریخ اسلام تکرار شده. پیغمبر مهمترین جریانهای بیعت را بدون حضور زنان یکسره نکرد. گفت زنان هم توی این جلسه باید باشند. آن وقت شما نگویید الان حالا یک کمی عادی شده زن تو عرصه فلان اصلاً آن زمانی بوده که دختر به دنیا میآمده قرآن میگوید دختر که به دنیا میآمد به بابایش خبر میدادند خجالت میکشید، رنگش میپرید، شرمنده میشد. دختر را زنده به گور میکردند به خاطر اینکه دختر قدرت شمشیر زدن کمتر از پسر دارد. تو آن جامعه پیامبر این طوری برخورد کرده و این حرفها همین الانش جالب است چه برسد به آن موقع و برای همیشه این حرفها زنده است و جالب است. نمونهی دیگر بعد از فتح مکه است که پیامبر پیروز شدند. جزیرةالعرب فتح شده. از این به بعد دیگر میخواهد جهانی بشود. تا این موقع اسلام جزیرةالعرب را میخواسته بگیرد و گرفت به لطف خدا. با فداکاری زنان و مردان این کار را کرد از این به بعد که مکه فتح میشود اسلام دیگر آغاز جهانی شدن اسلام است. باز اینجا پیامبر در تجدید بیعت توی مکه بعد از فتح مکه دوباره خانمها اینجا حضور دارند. آنجا جالب است وحی نازل شد خداوند برای این قضیه مستقلاً آیه فرو فرستاد که به پیامبر که برای زنها جلسهی مستقل از مردان تشکیل بشود کافی نیست مردها بیعت کنند. باید خانمها هم بیایند. وحی آمد. آیه نازل شد و پیامبر جلسهی مستقلی برای جلسهی خانمها گذاشتند که یک میثاق عقیدتی، اخلاقی، سیاسی هست که خداوند ماجرای آن تجدید بیعت زنان با پیامبر را صریحاً به اصطلاح هم در قرآن ذکر شده که همیشه همه به آن توجه داشته باشند. سورهی ممتحنه آیهی 12 اگر خواستید مراجعه بکنید که میثاق توحیدی و اخلاقی بود با زنان. میثاق برای نفی شرک، نفی سرقت، نفی زنا، فرزندکشی، بهتان و افتراء، یعنی پیمان بستند بر طهارت اخلاقی و عملی، طهارت جنسی و طهارت اجتماعی سیاسی و آنجا پیمان بستند زنان که در قرآن هم صریحاً آمده که ما بر سر معروفها و ارزشها در کنار پیامبر خواهیم ماند به هر قیمتی. نقطهی عطف مهم دیگر غدیر است که این هم من ندیدم به آن اشاره بکنند. توی جریان غدیر خم که باز نقطه عطف دیگر اسلام است مربوط میشود به تعیین سرنوشت اسلام پس از پیامبر که پیامبر دارند خداحافظی میکنند، وداع میکنند و سرنوشت اسلام پس از خودشان را معرفی میکنند. در غدیر میدانید بیش از صد، 120 هزار مسلمان وجود داشتند یک همچین حادثهی بزرگی را سانسور خواستند بکنند توی تاریخ. آنجا مردم آمدند و عدهای بزرگان، مردم آمدند با امیرالمؤمنین بیعت کردند در اطاعت از امر پیغمبر برای اسلام پس از پیامبر آنجا مستقلاً دوباره جلسهی مستقل خانمها با علیبنابیطالب در غدیر برگزار شده و این خیلی جالب است. این حرفها همین امروزش. اینها وقتی جالب است که شما بدانید زنان در دنیا در غرب 70، 80 سال است تازه حق آزادی بیان سیاسی، حق رأی سیاسی و حق بیعت پیدا کردند یعنی تا 70، 80 سال پیش اصلاً دعوا بوده که زن شهروند هست یا نیست. اصلاً نظر زن مهم است یا نیست. اینها برای چند دهه است. تو دنیا 40، 50 سال است، 60 سال است دارند تازه این حرف را میزنند که خب خانمها هم رأی بدهند، خانمها هم نظرشان را بپرسیم. توی آن شرایط آن هم نه تو این جامعهای که فقط 70، 80 است این حرفها مطرح شده توی آن جامعه در آن دوران در هر نقطه عطفی که برای اسلام پیش آمده نظر زنان مستقلاً مهم دانسته شده و به نظر آنها احترام گذاشته شده و از آنها هم مستقلاً ایمان و عمل خواسته شده و علاوه بر این فقط هم بیعت زبانی نبوده یعنی خانمها هزینه میپرداختند. شهید میدادند، فرزند میدادند، شوهرش را میفرستاده جبهه حتی به زور. گاهی شوهر نمیخواسته برود توی تاریخ ما ببینید، تاریخهای بعضی از جهادهای صدر اسلام مواردی بوده که شوهر نمیخواسته بره خانمش به زور از خانه بیرونش کرده گفته باید بری غلط کردی مگر من میگذارم تو توی خانه باشی. پیامبر دارد میرود جبهه تو را من میگذارم توی خانه بایستی؟ داریم کسانی که مردش جبهه نرفته خانمش با او قهر کرد. این قضیهی توابینی که در قرآن ذکر شده، جنگ تبوک خب آن سه نفری که قرآن اشاره میکند که جبهه نیامدند پیامبر بعد که از جبهه برگشتند پیامبر اینها را به اصطلاح امروزیها بایکوت کرد، تحریم کرد. گفت هیچ کس دیگر با اینها صحبت نکند. شما چطور حاضر نیستید بها بپردازید برای دفاع از این امت. اینها تحریم شدند پیامبر(ص) فرمود کسی با اینها حرف نزند. میآمدند سلام میکردند مسلمانها رویشان را آن طرف میکردند جواب نمیدادند. میآمدند جلوی خود پیغمبر این طرف میآمدند سلام میکردند پیامبر رویش را آن طرف میکرد. میآمدند این طرف باز سلام میکرد پیامبر رویش را این طرف میکرد. خانمهایشان با اینها قهر کردند. خانمش قهر کرد. خانمهایشان دیگر با اینها صحبت نمیکردند. برای چه؟ گفت برای اینکه جبهه نرفتی که بعد اینها اینقدر چیز شدند که قرآن میگوید برایشان دنیا اینقدر تنگ شد که آمدند توبه و غلط کردم و خودشان بستند به ستون. در قرآن آمده این آیه شأن نزولش هم همین است به زنجیر بستند و گفتند ما دیگر خودمان باز نمیکنیم تا خداوند ما را ببخشد که آیه نازل شد که بگو بخشیدمشان و عفو شدند که پیامبر آمد گفت خداوند شما را بخشید که اینها اگر خانمهایشان با آنها همراهی میکردند معلوم نبود اینها این همه به ستوه میآمدند. اینها توی خانهها خانمهایشان بایکوتشان کردند یا مثلاً آیهی جهاد این قضیه را خواندید دیگر آیه جهاد که نازل میشد یا پیامبر که میآمد راجع به اجر مجاهدین صحبت میکردند که مجاهد چه پاداشی دارد پیش خداوند، شهید چه درجاتی دارد، هر کس که برود جبهه برای خدا بجنگد خداوند چه گناهانیاش را میبخشد، میآمرزد چه میشود، چه میشود خانمها جالب بود، خانمها جمع شدند آمدند به عنوان سوال و اعتراض اصلاً که آقا ظاهراً لازم است یک آیهی دیگر هم باید نازل بشود برای اینکه شما از یک طرف میگویید که جهاد این همه اجر دارد از یک طرف بر زنها واجب نیست شما لازم نیست شمشیر بزنید خب ما میخواهیم پیشرفت معنوی کنیم. این که تبعیض است. زنهای مدینه آمدند پیش پیغمبر و یک خانمی سخنگویشان بود گفت تند هم صحبت کرد گفت ما سوال داریم چرا جهاد ما نباید بکنیم. خب ما هم میخواهیم شمشیر بزنیم. جهاد این همه پاداش دارد چرا ما نه پیامبر فرمودند همان پاداشی که مردان شما با شمشیر زدن به آن میرسند شما با انجام وظایف دیگری به همان پاداش میرسید. تبعیض نیست روش فرق میکند. در عین حال شما توی تاریخ اسلام زنانی را ببینید که توی جبهه توی خط مقدم بودند حتی شمشیر هم زدند در کنار خود پیامبر اکرم. این موارد خیلی زیاد است من فقط به عنوان نمونه برای اینکه کلیگویی نکرده باشم زنان مجاهدی که در خط مقدم بودند مثلاً "اُمِّزیادِ اشجعیه" در مسند احمد از منابع برادران اهل سنت اینجا ذکر شده توی منابع ما هم هست که این خانم میگوید اصلاً این عادی بود. من مکرر توی جبههها و نبردها زنانی بودیم که گروه زنان در کنار پیامبر میرفتیم به سمت جبهه. خَرَجْنا و مَعنا دوا نُدابی بهِ الجرحا. ما اصلاً با پیامبر و مجاهدین همپای آنها سوار اسب و شتر میآمدیم به سمت خط مقدم و دارو با خودمان میآوردیم برای اینکه میدانستیم این رزمندهها الان مجروح میشوند لَت و پار میشوند و ما باید بالای سرشان باشیم. من یک وقتی مسئول صلیب سرخ آمده بود اینجا همین پارسال بود صحبت میکرد و اینها میخواست تاریخچهی صلیب سرخ را بگوید بله یک خانم مسیحی بودند در قرن نوزده، بیست توی جنگ ایشان میآمدند پشت جبهه زخمیها را میرساندند. گفتم خب صلیب سرخ شما سابقهاش معلوم شد اما سابقهی حضور خانمهای ما که پرستار جنگی بودند و بیمارستان صحرایی تشکیل میدادند برای 1400 سال پیش است. شما اگر یکی دارید ما 10، 20 تا اسم که توی تاریخ ثبت شده داریم از اینها. اُمِّزیاد میگوید اصلاً پرستاری در جنگ خیلی طبیعی بود پیامبر هیچ وقت مانع نمیشد و ما فقط هم پرستاری نمیکردیم ما مهمات میآوردیم یعنی تیر و نیزه و اینها میرساندیم به رزمندهها توی خط مقدم زخمیها را مداوا میکردیم یا مورد دیگر اُمِّسنان است که میگوید پیامبر داشت میرفت جهاد گفتم که من هم میخواهم بیایم جبهه میگذارید بیایم؟ اجازه میدهید؟ پیامبر فرمودند که بله. بله اجازه میدهم. بعد گفت. گفتند چه کار میکنی؟ چه کمکی میکنی؟ گفت من میآیم حداقل یک مشکهاتان، ظرفهای آبتان را میدوزم. پاره شد خراب شد من آنها را تعمیر میکنم. برای آبرسانی، برای غذارسانی، تدارکات. پیامبر فرمود علی برکتالله. بیایید. بر برکت خدا بیایید وجود شما آنجا باعث برکت میشود برای رزمندهها ما به کمک شما احتیاج داریم. میگفت میگذارید بیایم جلوتر برای اینکه جلوی خونریزی مجاهدین و رزمندهها را بگیرم. فرمودند بله. فرمودند به خانمهای دیگری هم اگر مایل هستند بگویید بیایند در گروهی به مسئولیت امِ سلمه شرکت کنند. فرمانده گروه خانمها امّسلمه همسر پیامبر بود. نامهای زیادی است حالا من وقتتان را نمیگیرم فقط اسم چند تای دیگرشان را ببرم. "لیلا غفاریه". ایشان، این خانم جزو محدثین بزرگ اسلام است. یعنی جزو راویان از پیامبر اکرم(ص) است. ما خانمهایی داریم که جزو سلسلهی سند احادیث پیامبر(ص) هستند و اهل بیت(ع) و روایتهایشان هم معتبر است. به آن کاملاً توجه میشود. از جمله ایشان است این لیلا که رباط احادیث پیامبر است، با پیامبر میرفت به جنگها ربیعه زن دیگری از بنیغفار. ام عطیه که میگوید من در هفت نبرد و جنگ در رکاب پیغمبر جنگیدم و حضور داشتم و میگوید من حتی شمشیر زدم. زن سیاسی میگوید ما آنجا به اسبها میرسیدیم محافظ ادوات جنگی بودیم، تدارکات، غذا، برای مجاهدین، پرستاری از مجروحین، بعد میگوید ما میرفتیم کُنا نَغضُ معَ رسولِالله. ما در رکاب پیغمبر میجنگیدیم و نَرُذَ قتلا و الجَرها الی المدینه. میرفتیم زیر دست و پای رزمندهها و اسبها وسط معرکه. مجروحین را از زیر پای دشمن میکشیدیم عقب و شهدا را، جنازهها را میآوردیم عقب. یعنی این جور حضور یا رُفیده که شاید ایشان را باید بنیانگذار بیمارستانهای صحرایی دانست و پرستاری جنگی ایشان جراح بود و اصلاً یک پزشک بزرگ مسلمانی است که حتی ارتوپدی و شکسته بندی و اینها میکرد و آنجا دارد در جنگ احزاب که شهر محاصره شده بود یک بیمارستان، یک اورژانس جنگی سیار ایشان توی مسجد پیغمبر آنجا مدیریت میکرد. "اُمَیمه بِنتِ قیص" از راویان پیامبر است. روای از پیامبر است. محدث مشهور. تابعین همه احادیث ایشان را قبول دارند. راجع ایشان دارد که دائماً تَحْذَرُ الوقایع یعنی تو همهی صحنههای درگیری حاضر بود این خانم و تدُرُ البَینَ القتلا. بین جنازهها و شهدا میگشت ببیند اگر کسی هنوز زنده است جلوی خونریزیاش را بگیرد و الا جنازهی شهید را بیاورد عقب. این جوری درست مثل یک رزمندهی خط مقدم دارد میگوید کانت شَفیقتاً عَلَی المجاهدین. به شدت مهربان بود نسبت به رزمندهها و مجاهدین و همه جا حاضر در صحنه. "صفیه" عمهی پیامبر که ایشان توی جنگ خندق اصلاً جنگیده و اصلاً چند نفر از نیروهای دشمن را کشته. قضیه جالب است اینها محاصره بودند از پشت جبهه نیروهای مربوط به یهود حمله کردند از پشت خیانت کردند با اینکه پیمان دوستی داشتند با پیامبر آمدند جایی که زنها و بچهها بودند. یک عده مرد بودند که اهل جنگ نبودند آمده بودند اینجا که توی خط مقدم نباشند از جمله حسامبنثابت که شاعر مشهور اسلام و شاعر پیامبر بود. ایشان اهل قلم بود ولی اهل عمل نبود. ایشان آمده بود بین بچهها و خانمها که تیر نخورد و مجروح نشود و فلان. آن وقت از پشت نیروهای به اصطلاح نفوذی این جریان یهودی از پشت آمدند بنینظیر و بنیقریظه ظاهراً بودند آمدند از پشت و خودشان را رساندند چون خیانت کردند اینجا کسی حفاظ نبود و از پشت آمدند وارد منطقهای شدند که زنها و بچهها و اینها بودند پشت جبهه و درگیر شدند. آنجا دارد که صفیه عمهی پیامبر به حسان گفت که بابا تو مردی مثلاً بلند شو خیلی خب یه چیزی بکن. گفت من اهل شعرم. هر چه شعر میخواهی من بگویم اهل شعر و ادبیات من هستم ولی شمشیر من هیچ وقت دستم نگرفتم خواهش میکنم مرا معاف کن. حتی دارد که صفیه یک شمشیر برداشت و یکی زد پس کلهی این داد دستش گفت برو جلو این نرفت و شمشیر را انداخت. خود صفیه شمشیر را برداشت و حمله کرد و آنجا دارد که چند تا از آنها را انداخت و آنها رفتند عقب و از اینها موارد زیاد است. اسما بنتِ یزید ایشان در سلسلهی اسناد حدیثی اسمش هست، جزو راویان حدیث است و خانمی بود بسیار سخنرانی قویای داشت به نام "حطیبهالنسا" نامش را بردند. یک خانم سخنرانی بود که گاهی دارد در حضور پیامبر حتی گاهی ایشان بلند میشد سخنرانی میکرد. این آدم غیر از اینکه اهل قلم بود خانم اهل فکر و ادبیات و شعر بود اهل عمل هم بود. میگویند تو روایت دارد در جنگ یرموک با تیراندازی ایشان 13 نفر از نیروهای ارتش روم را زد. همین زن. خب پس ببینید این تصویری که زن تو فرهنگ اسلام، تو جامعه نیست، نباید باشد این تصویر اگر درست بود خب خود پیامبر باید به آن عمل میکرد. بنابراین ما زن سیاسی، زن اجتماعی، زن مجاهد مسلمان است. آنی که مورد بحث است این است که نباید این بعد تنها بعد یک زن بشود و غلبه بکند، حذف بکند ابعاد زنانه را در زن و این دیگر یادش برود که زن است، یادش برود که مادر است، یادش برود که شوهر دارد، خانواده دارد، زندگی دارد و یکی اینکه تقلید از مردها بکند یعنی ادای مرد را در بیاورد. به اسم اینکه ما، داشتیم آخر، توی جمعهای قبل از انقلاب داشتیم خانمهایی که میخواستند هم سیاسی بشوند بعد دیگر یادشان میرفت که خانم هستند. منتها حواسشان نبود که آن مردهای دیگر یادشان نمیرود که تو خانم هستی. خودت فراموش میکنی که تو زنی فکر میکنی مردی ولی مردها که دور و اطرافت هستند که فراموش نمیکنند تو خانم هستی. چون بعضیها میگویند که من دلم پاک است حالا حجابم خیلی راحت میگیرم. من که دلم پاک است من که چیز نیستم. خب تو نیستی مردها که، آنهایی که دور و اطراف تو هستند که با تو همدل نیستند. تو توی عالم دیگری هستی فرض که راست هم بگویی. فرضاً هم که تو راست بگویی که معلوم هم نیست راست بگویی. راست هم که بگویی تو راجع به خودت داری حرف میزنی راجع به مردها که حرف نمیزنی. آنها خودشان راجع به خودشان، از خودشان برو بپرس و خب این مسائل زیاد است که من حالا چند تایش را خواستم نام ببرم که خیلی کلیگویی نباشد که این موضع جهادی و ایمانی خدیجه که با مال و جان آمد. حضرت خدیجه را هم من عقیدهام این است که ایشان را هم باید شهید محاصرهی اقتصادی دانست. ایشان در واقع در شعب ابیطالب حضرت خدیجه خودشان میدانید خیلی ثروت داشتند. تمام این ثروت را برای حقیقت فدا کرد این زن. تمام ثروتش را برای حقیقت فدا کرد. یک کلمه نپرسید که این پولها کجا میرود و چطور خرج میشود. توی روایت دارد که پیامبر تا آخر عمر هر بار نام خدیجه میآمد اشک میریخت و منقلب میشد. حتی بعضی از همسران دیگر پیامبر بعدها میگفتند که بابا خب حالا خدیجه هم بود رفت دیگر پیامبر میفرمود هیچ کس را من با خدیجه مقایسه نمیکنم. خدیجه(س) را من عقیدهام این است که ایشان را باید شهید محاصرهی اقتصادی و آن تحریم و بایکوتی که توی شعب ابیطالب بود دانست و موضع عاشورایی حضرت زینب. میخواهم این را عرض بکنم که موضع جهادی بله در عین حال روح زنانهی زن نباید حذف بشود یعنی زن نباید زن بودن خودش را فراموش بکند و دیگران هم نباید زن بودنش را فراموش کنند. اگر قهرمانی هست در کنارش همان بعدی که حضرت فرمود که ریحان بودن. آن بعد هم نباید فراموش بشود. اگر فراموش بشود هم خود زن تحقیر میشود هم دیگران صدمه میبینند یعنی واقعاً جامعه از حالت اعتدال خارج میشود. رفتار مردانه برای زن خوب نیست اما زن میتواند به عنوان یک زن مجاهد باشد. زن مجاهد سیاسی باشد نه مرد باشد و نه زن غیر سیاسی باشد و برای اینکه یک قضیهی جالب من اینجا یادداشت کردم بگویم از همین بعد که از امام حسین که قهرمان عاشورا و سمبل شهادت و جهاد است و حتی زنش را، بچههایش را، خانمها و همه را میآورد توی کوران آتش یعنی جایی که هیچ کس حاضر نیست برود. همهی مردان بزرگ فرار کردند از کربلا، مردان بزرگی که اسمهایشان را بعضیها را ببرم میبینید که جزو اصحاب پیغمبر هستند، جزو اصحاب علیبنابیطالب(ع) هستند بعضیهایشان. خب نیامدند کربلا. ترسیدند. توی این صحنه زنها هستند صحنهای که مردان بزرگی ترسیدند و نیامدند. زنها هستند و امام حسین هم مانع نمیشود. میگویند بیاییم؟ میگویند بیایید. در عین حال همه چیز را هم پیشبینی میکرده که چه اتفاقهایی خواهد افتاد حتی به آنها گفته اصلاً. میگفت که شما چه خواهد شد با شما. میدانستند. در عین حال همین امام حسین که مظهر جهاد و شهادت و اینهاست حتی زن و دخترش را میآورد در سختترین نقطهی نبرد تاریخ ظهر عاشورا ولی ایشان هیچ وقت زن بودن زن را فراموش نمیکند. من این قضیه را یادداشت کردم خیلی جالب است روایت که چطور در عین حال که روح عاشورایی هست و زن هم میتواند توی عاشورا، توی ظهر عاشورا باید باشد اصلاً عاشورا بدون زن به نظر من عاشورای ناقص است. عاشورا ترکیب مرد و زن مجاهد است در اوج خطر. عاشورا بدون زن ما نداریم. ما اصلاً هیچ چیز بدون زن نداریم، نه غدیر، نه عاشورا، نه مبعث هیچ جا. پیامبر هم که آمده باز اولین کسی که به او ایمان آورده یک زن است. اینها همینطور که وارد خانه شدند یک اتاقی اول بود اینها اشتباهی 2، 3 تاشان رفتند توی آن اتاق. امام حسین گفتند نه اینجا نیست بیایید برویم اینجا. آن وقت دیدند آن اتاق آرایش شده. ببینید اشرافیگری و اسراف و اینها نبوده در آن ولی قشنگ چیده شده بود روی دیوارش مثلاً یک چیزی چسبانده بود قشنگ دکور اتاق مرتب چیده شده بوده قشنگ بوده. از اتاق که میآیند بیرون میگویند که نَرا فی مَنزلکَ اشیاءَ نَکْرَئُها. ما یک چیزهایی تو خانهی شما میبینیم که خوب نیست خوشمان نمیآید. این جوری که در شأن شما نیست. بالاخره شما مرد آخرت هستید، مرد تقوا هستید، پسر پیغمبر هستید، معلم اخلاق ما هستید امام حسین جواب میدهند که اِنا نَتَرَوَّجُ النّساء و نُعطیمِ اُمورَهُم. ما وقتی ازدواج میکنیم همان اول مهریهی خانم را به او میدهیم حق اوست فَیَشترین ما شِئْنَ. هر چه دلشان بخواهد برای خودشان میخرند. لَیْسَ لَنا مِنهُ الشَی. آن دیگر برای من نیست برای خانم من است. او حق دارد طبق سلیقهی خودش یک چیزی را بخرد تهیه کند بیاورد تو اتاق. بعد فرمودند الّذی رَأَیَتَ قَبْلَهُ بَیْتُ المَرْأه. آن اتاق خانم من بود که شما رفتید تو. و هذا بَیْتی. این اتاق، اتاق من این است. بردشان دیدند هیچ چیز توی آن نیست، یک حصیری کف اتاق افتاده و امام حسین گفت اتاق من این است بنشینید. آن اتاق، اتاق خانم من بود شما سرزده رفتید توی آن. او هم حق دارد. مهریه بوده برای خودش چیزهایی دوست داشته رفته خریده به در و دیوار اتاق خودش تزئین کرده آرایش کرده. ببینید این همان حسینی است که توی عاشورا و کربلا از او بحث میکنیم. تفاوت مرد و زن را باید دید و به رسمیت شناخت. البته اسراف و اشرافیگری نه ولی زیبایی و ظرافت و هنر و تنوع بله. نیاز زن اینها هست جزو حقوق زن است منافاتی هم با زهد و تقوا و آخرتگرایی ندارد در یک حد متعادلش. بله اگر تبدیل شد به کاخنشینی و اشرافیت مذهبی و اسراف و زیادهطلبی و رواج فرهنگ سرمایهداری و مصرف زدگی و تجمل این غلط است. راجع به همین بعد مسئله و بعد سیاسی زن باز شما ببینید موارد توی فقه ما زیاد است که متأسفانه از این بعدش من نمیدانم چرا کار نمیکنند. مثلاً در ذیل یک عنوان دیگر فقهی آمده همهاش به همان بعدش توجه دارند. ما خیلی از این نکته را بگذارید همینجا بگویم ما بسیاری از آیات و روایات داریم که به طور کلاسیک مربوط به یک بعد از آیه، یک بعد از روایت مثلاً توی فقه ما، توی اخلاق ما، توی کلام ما به آن پرداختند که آن خوب هم بوده ولی دیگر همینطور همه فکر میکنند این آیه و این روایت فقط مربوط به همان مسئله است. در حالی که این آیه و این حدیث حداقل 10 تا، 15 تا پیام دیگر هم دارد. همانطور که شما از آن یک بعدش یک قاعدهی فقهی درآوردی، یک اصل کلامی درآوردی، یک قاعدهی اخلاقی درآوردی خب از اینها هم باید در بیاوری و این کار باید بشود البته نه با استحسان و من درآوردی همینطوری یک چیزهایی ببافیم و برویم جلو. به روش متدیک، همان متد جواهری، به روش درست ولی من عقیده دارم ما هزاران قاعدهی فقهی، اخلاقی، کلامی، سیاسی، اقتصادی، تربیتی داریم در آیات و روایات که اینها مسکوت مانده. باید رفت سراغ اینها و اینها را درآورد. یک جملهای در یک حدیث آمده از آن جمله دهها نفر متفکر نشستند راجع به آن فکر کردند، بحث کردند یک قاعدهی بزرگی درآوردند خیلی جاهای فقه هم به آن استناد میکنند. خوب هم هست. در حالی که از این نوع گزارهها و جملهها خیلی بیشتر از اینها هست در قرآن زیاد است. چرا به آنها استناد نمیکنید. چرا به آنها هم استناد نمیکنید. خب آنها را هم به بحث بگذارید. آنها هم قاعدهی فقهی هستند، آنها هم قاعدهی اخلاقی هستند. اینها کارهایی است که باید بشود. ما از این موارد زیاد داریم. حالا چون بحث حقوق سیاسی است من میگویم اگر فقط ما بودیم همین یک آیه، همین یک آیهای که عرض میکنم کافی بود. که میفرماید: أعوذُ بِالله مِنَ الشیطانِ الرَجیم. المؤمنونَ و المؤمنات بَعضُهُم اَولیاءُ بَعض. مردان و زنان مؤمن نسبت به همدیگر ولایت دارند ولایت اجتماعی دارند. ولایت سیاسی دارند یعنی در برابر هم مسئولند. یعنی حق مداخله تا این حد را در امور همدیگر را دارند. چرا؟ چون بعدش میفرمایند که یأمروُنَ بِالمعروفِ و یَنْهَونَ عنِ المُنکَر. خدا میگوید زنان، خداوند که خودش ولایت مطلق دارد میگوید به زنان و مردان من این ولایت را میدهم همهتان نسبت به همدیگر این مقدار ولایت را دارید که بر همدیگر نظارت کنید. نظارت غیر از فضولی است. امر به معروف و نهی از منکر معنیاش فضولی نیست که سرک بکشیم تو زندگی خصوصی همدیگر که من میخواهم تو را امر به معروف و نهی از منکر بکنم اول باید بدانم تو چه منکراتی انجام میدهی چون بعد میخواهم نهی از منکرت بکنم. این که خیلی غلط است دیگر. این مصداق همان لا تجسَّسوا است که قرآن در حد گناه کبیره مطرح است. فضولی تو زندگی خصوصی مردم برای پرونده سازی. مثلاً یواشکی من گوش کنم ببینم پشت در چه گفت نامهاش چه نوشت. یواشکی با چه کسی پچ پچ چه کرد؟ برای اینکه از او چیزی به دست بیاورم حالا یا پروندهسازی سیاسی بکنم یا پروندهی خانوادگی برایش درست بکنیم بالاخره یک جوری یک وقتی به درد میخورد. یک وقتی به درد میخورد. خب قرآن که میگوید لا تجسسوا یعنی این یک گناه کبیره است. جزو بزرگترین محرّمات الهی و قرآنی است که فضولی بکنیم توی کار همدیگر توی مسائل و حریم خصوصی همدیگر سرک بکشیم. همهمان یک حریم خصوصی داریم، اصلاً همهمان آقا یک خطاهای خصوصی داریم. چه کسی هست بگوید من خطای خصوصی ندارم. همه ما یک مشکلاتی داریم دیگر همهمان یک گناهانی داریم یواشکی. خب این را قرآن صریحاً میگوید حق ندارید توی زندگی همدیگر سرک بکشید که نقطه ضعف همدیگر را به دست بیاورید. این یک بحث است اما مواردی که علناً دارد انحرافی انجام میشود ظلمی انجام میشود آن وقت امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک واجب شرعی است. اینجا قرآن میگوید خداوند بر مؤمنین و بر زنان و مردان مؤمن، به همهشان نسبت به همدیگر ولایت داد که همدیگر را امر به معروف بکنند و نهی از منکر. امر به معروف و نهی از منکر یعنی چه؟ معروف و منکر اقتصادی داریم، سیاسی داریم، معرفتی داریم، اجتماعی داریم، خانوادگی داریم، تعلیم و تربیت مگر نداریم. هر جا که ارزش و ضد ارزش هست معروف و منکر هست یعنی همه جا خداوند گفته زنان و مردان همهشان حق دارند ولایت دارند، وظیفه دارند که دخالت بکنند، نظارت بکنند، موضع بگیرند، استیضاح کنند، اعتراض کنند. من میگویم اگر هیچ چیز نبود الا همین یک آیه کافی بود. این یک قاعدهی قرآنی است. که شامل عرصهی سیاسی هم میشود بعد هم میفرماید و یُقیمونَ الصلوةِ و یُعطونَ الزکات. رابطِ با خدا نماز، ذکات رابطه با خلق، عدالت اقتصادی که اینجا هم میگوید مردان و زنان هر دو باید این کار را بکنند یعنی زن حق مالکیت دارد تا بتواند زکات بدهد. و یُطیعونَ الله و رَسولَ و در اطاعت از خدا و اولئِکَ سَیَرحَمُهُ الله. زنان و مردان اینچنینی همهشان مشمول رحمت خداوند هستند یا قرآن که صریحاً بارها میفرماید که هر کس عمل صالح انجام بدهد مِنْ ذَکَرِ اَو اُنثی. زن یا مرد با به او حیات طیبه میدهیم اینها برای ما ملاک است دیگر چیز دیگر که ملاک نیست. یا فرض بفرمایید مسئلهی شرکت در جمعه و جماعات. اینکه زن از منزل بیرون بیاید یا نیاید. من این را بگویم اینها باید درست بحث بشود. ببینید حالا عرض میکنم این را یا مورد دیگر حق ضمه و استجاره یک حق سیاسی است میدانید این چه است. این حق این است که اگر یکی از کفار و مشرکین آمد به یک زن مسلمان پناهنده شد. به یک مسلمانی پناهنده شد. کل امت اسلام باید پشت آن فرد مسلمان بایستند و به این امضای او احترام بگذارند. خب اسلام آمد گفت که، پیامبر گفت اگر یک خانم مسلمانی این خیلی مهم است. این را خواهش میکنم دقت کنید حضور زن در عرصهی سیاسی و حقوق سیاسی. فرمود اگر یک خانم مسلمان به یک قبیلهی مشرک پناهندگی داد این خیلی جالب است. یعنی یک زن مسلمان گفت که من امان میدهم به این قبیله، به آن فرد تمام مسلمین باید پشت آن زن بایستند و حمایتش بکنند یعنی امضای آن زن امضای کل اسلام و امت اسلام میشود. خب اینها در زمان پیامبر اجرا شده. میدانید این حق پناهندگی سیاسی است یعنی اگر یک زن مسلمان پناهندگی سیاسی داد به یک کسی یا به یک جمعی باید حکومت، امت همه پای امضای آن خانم مسلمان بایستند. پناهندگی سیاسی بدهند به آن فرد یا مسئلهای که اصلاً برای این آیه نازل شد که گاهی یک خانم، یک مردی، یک کسی مسلمان میشد از مکه میآمد به طرف مدینه به مسلمانها ملحق میشد آن وقت مکیها، کفار میگفتند که خب باید این را به ما برگردانید این مجرم است، خرابکار است، فلان است این استرداد باید به ما برگردانید ما مجازات میکنیم. آیه نازل شد یعنی خداوند در این مورد به خصوص در مورد زنان آیه نازل کرد فرمود که یا اَیُها الذَینَ آمنوا اذا جاءَکُمُ المؤمناتُ المهاجرات، اگر یک خانم مؤمنی هجرت کرد برای خدا، برای این از جامعه کافر، از مکه فرار کرده آمده به شما پناهنده شده، مدینه به شما ملحق شد و چه و چه فرمود که مبادا این را برگردانید به کفار. فَلا تُرْجِعهُنَ اِلَی الکُفّار. آن وقت میگفتند خب اگر این را برنگردانیم جنگ میشود، جنگ میشود، یک عدّهای کشته میشوند برای این. قرآن، خداوند فرمود عیبی ندارد جنگ بشود. اگر یک زن مسلمان از جامعهی مکه پناه آورد به مدینه به مسلمانها ملحق شد حتی اگر جنگ بشود شما باید به خاطر همان یک زن مسلمان کنارش بایستید و بجنگید و هر کس کشته بشود در دفاع از همین یک زن مسلمان شهید است. این آیهی قرآن است. نگاه اسلام به زن و زن مسلمان به شأنش، به کرامتش، به حریمش، به تعهد آن زن، به امضای آن زن اینقدر است. که پای آنها بایستید، حرمت آنها حرمت شماست با همهی حیثیتتان و جانتان از او دفاع کنید و حتی به خاطر او درگیر هم بشوید عیب هم ندارد و همینطور ما در آخرالزمان هم در روایات داریم که جامعهی آخرالزمان که عدل جهانی است و وضعیت جامعهی موعود جهانی آنجا هم باز نقش زنان نه فقط در بدنه و قاعده در رأس هرم حکومت امام زمان و انقلاب امام زمان ما تو روایات داریم از امام باقر، از امام صادق که زنان حضور جدی دارند و آنجا در روایتی دارد که در آن کادر اصلی قرارگاه مرکزی فرماندهی انقلاب جهانی و حکومت جهانی امام زمان 50 زن در کنار حضرت حجت حضور دارند توی قرارگاه فرماندهی. آن وقت چه زنانی؟ در روایات دیگری داریم از امام صادق فرمود یاران او، یاران حضرت حجت النُجَبا، الحُکام، الفُقها فی الدّین، اینها آدمهای کوچکی نیستند. اینها هر کدامشان یک متفکّرند، یک مجتهدند، یک نظریهپردازند.
خب وقتی میگوید 50 تاشان هم زن هستند خب معلوم است که زن به چه شأن و شئوناتی میرسد. حتی توی روایات هم داریم جزو وعدههای آن حکومت این است که در حکومت ایشان در سراسر جهان حتی در دورترین خانهها در آبادیهای دورافتاده زنی که در خانه دارد وظیفهی مقدس خانه را دارد مدیریت میکند امکانات تعلیم و گسترش علم و معرفت جوری میشود که حتی در دورترین خانهها زنی، خانهداری در گوشهی روستاهای دور هم باشد او هم راهش به معرفت و علم باز است و توی روایت دارد به حدی که خودش میتواند آن خانم تمام مسائل را بر اساس کتاب سنت، بر اساس معیارهای دینی تحلیل بکند و تشخیص بکند. وقتی که پیامبر فرمود طلب علم واجب است بر زن و مرد مسلمان. طَلَبُ العِلم فَریضةُ علی کُلِ مسلِمین و المُسْلِمه یعنی رشد علمی زن به اندازهی رشد علمی مرد، رشد معرفتی زن برای ما مهم است و واجب است. زن آگاه اسلام میخواهد نه زن ناآگاه. بنابراین شما ببینید اینها اصول اسلام است در کنارش ما یک مسائلی داریم آن هم بسیار مهم است. همان مسائلی که بحث حجاب و عفت و خانواده و حقوق شوهر و فرزند و منتها تعابیرش باید درست معنی بشود مثلاً توی روایت میگوید که صدای زن عورت زن است. خیلی خب این باید درست فهمیده بشود. صدای زن عورت است یعنی چه؟ اگر این مطلق باشد پس چطور فاطمه میآید جلوی آن همه مرد و زن و آن هم در چنین شرایطی بلند بلند صحبت میکند، بلند بلند گریه میکند، تو روایت دارد که وقتی فاطمه اول صحبت را شروع کرد اول یک آه کشید و اینجا دارد که صدای آه که کشید تمام جمعیت شروع کردند به گریه. یا صحبتهای زینب را. خب پس وقتی میگوید صدای زن عورت زن است معلوم است به طور مطلق نمیگوید. دارد اشاره میکند به یک صدای خاصی. یک طرز خاصی صحبت کردن یعنی آن طرز صحبت کردنی که مردها خوششان میآید برای آنها تحریک کننده است آن را میگوید عورت است نه اینکه زن مطلقا پس اینهایی که من خواندم چه بود؟ اینها مگر قرآن نیست، اینها مگر حدیث نیست؟ اینها مگر سیرهی اولیای دین نیست؟ یعنی عشوه و غمزه و این چیزها نباشد. روابط جنسی نباشه و الا صحبت انسانی یا مسئلهی اجازهی خروج از خانه یا اینکه چشم مرد به زن مطلقا نیفتد اینها همه کاملاً درست است منتها باید درست تفسیر بشود. اینها همه درست است ولی باید درست تفسیر بشود. ما دو تا مسئله داریم یکی اولاً یک عالمه تکالیف اجتماعی دارد زن که اینها بیرون از خانه تحقق پیدا میکند نه در خانه. واجبات شرعی است، حکم خداوند است. اغلب تکالیف اجتماعی که بین مرد و زن هم مشترک است اینها برای بیرون از خانه است نه توی خانه. امر به معروف، نهی از منکر، وجوب تعلیم و تعلم، سلهی ارحام، انفاق، صدقه، ایثار، جمعه و جماعات، اینها چه هستند؟ اینها توی خانه اتفاق میافتند؟ ولی از آن طرف یک مسئله است و اینکه تو وقتی ازدواج میکنی یک حقوقی شوهرت بر تو دارد همانطور که وظایفی در برابر تو دارد همانطور که تو بر او داری او هم حقوقی دارد. خروج از خانه یا اشتغال بیرون از خانه اینها نباید مزاحم زندگی تو بشود، نباید روابط تو و شوهرت را خراب بکند، نباید اعتماد متقابل بین شما را از بین ببرد، نباید خانواده را متلاشی بکند، تو نباید خانواده را و روابطتت را با شوهرت را فدای مثلاً یک کار غیر ضروری بکنی چون ضروریترین چیز برای تو حفظ خانهات است، خانوادهات است، بچههایت را از دست میدهی، شوهرت را از دست میدهی، خودت صدمه میخوری. بله تو باید محاسبه کنی یک جاهایی مجبوری از بعضی مسائل بگذری به خاطر بعضی مصالح دیگرت. اما اینها را باید در کنار هم درست فهمید اینکه حرمت خانواده، رعایت مسئولیتهای متقابل زن و شوهر و مسئولیت مادری اینها همه باید رعایت بشوند در عین حال وظایف شرعی اجتماعی هم هست. تعبیر اطاعت از شوهر هم که میآید همینطور است. اولاً که لا طاعتاً لِمَخلوق فی مَعصِیتِ الخالق. اگر شوهر یک دستوری داد خلاف شرع الهی اطاعتش واجب نیست. چنان که بعضیها هستند که شوهرانشان آدمهای غیر مسلمانی هستند یعنی یک دستورهایی میدهند که این هم حالا. اما در حوزهی شریعت الهی وقتی شوهرت اولاً این اطاعت به معنی اطاعت پادگانی و نظامی نیست که مثلاً جلوی جناب سرهنگ چشم قربان، بله قربان بگویی. به این معنا نیست چون اصلاً رابطهی خود اولیای دین این جوری نبوده. تو روایات میگوید علی وقتی فاطمه را صدا میکرد میگفت که بِنَفسی اَنتْ. جانم فدایت. وقتی فاطمه جواب علی را میداد میگفت روحی لِروحِکَ الفِدا. او میگفت من به قربانت او میگفت من فدای تو. این طرز حرف زدن زن و شوهر الگو هستند در اسلام و وقتی که فاطمه از دنیا رفت علی گفت حالا که نگاه میکنم در تمام عمر حتی یک کلمه به خاطر نمیآورم در زندگی من و او که یک کلمه رنجشی برای من ایجاد کرده باشد. یعنی اینقدر مهربان بودیم ما اینقدر مؤدب با هم بودیم. منتها این بحثی که میگوید اطاعت از شوهر بالاخره شما توی یک خانوادهای، تو یک شبکهی حقوقی هستی، توقعاتی از تو دارد، تو مسئولیتهایی داری، تو اگر بخواهی بعد از ازدواج هم هر کاری که دلمان میخواهد بکنیم که خب پس چه ازدواجی شد، چه تعهدی شد؟ چه مسئولیتی شد؟ اینهاست. این تعابیر را باید درست فهمید. نباید با این تعابیر، با این مفاهیم مبارزه کرد که خانواده متلاشی بشود نه باید اینها را مطلق کرد که ولو فراتر از همهی آیات قرآن و اینها دیده بشود. یک نکتهی دیگر هم عرض بکنم مربوط است به دوران متأخرتر. موقعیت سیاسی اجتماعی زن در صدر اسلام این بوده. یعنی این تفکر بعد از خدیجه و فاطمه و زینب توی جهان اسلام مدل شد. همه گفتند ببین زن الگو اینها هستند اینها با خانوادهشان چطور بودند؟ عفتشان، اخلاقشان، حیاشان چطور بود؟ در عین حال معرفتشان، در حین حال حضور اجتماعی سیاسیشان همه چیزش بود، همه با هم بود. در زنان، توی زنان دیگر این قضیه گسترش پیدا کرد. یک روایت دیگر هم من یادداشت کردم حیفم میآید نگویم. سوده یک خانمی است که اسمش را شنیدید حتماً. ایشان یک بار توی حکومت علی(ع) میآید به عنوان نمایندهی منطقهی خودش، مردم خودش این خانم میآید برای اعتراض به حکومت علی به عنوان نمایندهی منطقهی خودش میآید توی نماز جمعهی امام علی شرکت میکند. در نماز جمعه حاضر میشود، نماز که تمام میشود حضرت امیر نشسته بودند امام آن جلو. ایشان میرود کنار علی مینشیند. همین خانم. شما اینها را ببینید این کارها توی جامعهای اتفاق میافتد که قبلاً فضا ساخته شده یعنی جامعه این جوری تربیت شده. جامعهای تربیت شده که این کارها را میشده کرد. هیچ کس نمیگفته این عجب وقیح است، عجب قبیح است، عجب فلان است. اینها پیامبر و علی جامعه را این جوری ساخته بودند که روابط این جوری بوده. سوده میآید کنار امیرالمؤمنین(ع) آنجا و میگوید که من آقا حرفی دارم، اعتراضی دارم. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید که به چه؟ میگوید این آقا که هست از طرف شما گذاشتید آنجا تو منطقهی ما به او مسئولیت دادند. این کارها را کرده و فلان و فلان. این چه کسی هست گذاشتید تو حکومت. تو حکومت شما به اسم شما. حضرت امیر وقتی مطمئن ایشان هم درست میگوید، راست میگوید و هم درست تشخیص داده میدانید چه کار کرد؟ همانجا در محل نماز اولاً به شدت متأثر شد امیرالمؤمنین(ع) و رو به قبله نشست و فرمود خدایا تو میدانی این کارهایی که این کرده بدون هماهنگی با من، بدون اجازه، بدون اطلاع من بوده و من راضی نیستم به این ظلم که این کرده و بعد سوده میگوید من دیدم علی به خاطر حرفهایی که من زدم چشمانش خیس از اشک شد که چرا در حکومت او این اتفاق افتاده و نگفت که خب حالا ضعیفه خانم تو را چه به این حرفها؟ برو بگو آقایتان بیاید. نمیدانم تو کار مردها فضولی نکن برو بگو مردت بیاید. این حرفها را نزده علی. میدانید چه کار کرده؟ صحبتهای او را شنید و تصدیق کرد و عذرخواهی کرد. در روایت وجود دارد که علی استغفار کرد. گفت خدایا مرا ببخش به خاطر این کاری که شده در حکومت من و از همه مهمتر آنچه که علی را علی میکند، از همه مهمتر همانجا حکم عزل آن مسئول را نوشت و داد دست همین خانم گفت شما از طرف من مأمور هستید برای ابلاغ این حکم و اجرای این حکم. شما همین الان با این حکم بروید و ایشان را عزلش کنید. این بوده نقش زن در حکومت علی و جامعهی اسلامی. کجا اسلام؟ حالا تو شعرهای بله این چادر و حجاب کفن است. زنها همهشان مردند. زنها هضم میشوند دیگه زن وقتی که حجاب دارد دیگر نه سیاسی است، نه علمی است، نه اجتماعی است. اتفاقاً وقتی زن حجاب دارد و پوشیده است او میتواند همه جا حاضر بشود. زن برهنه که هر جا برود به یک چشم دیگر به او نگاه میکنند. کسی به چشم خواهری نگاه نمیکند به او که به چشم دیگری به او نگاه میکنند. زن پوشیده است که میتواند عالم باشد، مجاهد باشد، متفکر باشد، بنبستهای تاریخ را بشکند. حالا هِی بگویید حجاب کفن است. همین زن حالا ببینید این کار علی چه تأثیری دارد. ایشان میرود حکم را به دست خود او میدهند فرمودند از طرف من بروید ابلاغ کنید که ایشان از این به بعد معذولند. یعنی پیامبر(ص) و علی(ع) و قرآن این جوری زن را تربیت کرده و جامعه را این جوری تربیت کرده. همین زن جالب است، پردهی دوم، اپیزود دوم راجع به همین خانم، علی(ع) شهید میشود، حکومت امام حسن(ع) سقوط میکند. معاویه میآید سر کار. بنیامیه حکومت را میگیرد. حکومت امام حسن(ع) بر اندازی میشود. همین زن در یک جلسهای با معاویه روبرو میشود. وسط جلسه معاویه میگوید که با یک لحنی که ظاهرش مؤدبانه است باطنش بازجویی است میگوید که خب نظرت راجع به علی چه است؟ به همین خانم، به سوده. سوده میگوید که این کلمه برای دهان تو بزرگ است. اسم علی برای دهان شما بزرگ است. راجع به علی بحث نکنیم با هم. در شرایطی که مردها همه ترسیدند یک صحبت زیبایی میکند ایشان در دفاع از علی و فاطمه و حسن و حسین-علیهماالسّلام- و اشعاری در مدح علی توی دستگاه معاویه میخواند. معاویه که همه قدرت را گرفته که کل دستگاه معاویه متشنج میشود و پشیمان میشود از این حرف. خب پس این از این یعنی ما زن مسلمان، زن مجاهد، زنی که در برابر قدرت میایستد، امر به معروف میکند، نهی از منکر میکند. زنی که در موقع ضرورت اهل جهاد و شهادت هم هست، زن آگاه و شجاع این الگوی زن مسلمان است با رعایت مسئولیتش در برابر خانواده و اینها در برابر دو الگوی موجود غیر اسلامی در جهان و حاکم بر جهان. چه کهنهاش چه مدرن. یکی زنی که ضعیفه است. جزو اسباب اثاثیه خانه است. زنی که جزو غنائم جنگی است. مالک دارد. مسئولیت مستقلی در برابر خداوند ندارد، انسان حجاب نمیشود، این یکی. زنی که فقط یا به درد حرمسراهای قدیم بخورد یا به درد حرمسراهای جدید. حرمسراهای قدیم درش بسته بود، حرمسراهای جدید اپن است. درش باز است. دیسکو، فاحشهخانهها که توی دنیا به عنوان پیشرفت و ترقی مطرح است. حرمسراهای مدرن. زن غیر سیاسی، ناآگاه ترسویِِ تجمل پرستی که عرض کردم دنیایش اینقدر کوچک است که مهمترین مسئلهی مرکزی تو این زندگی یا عمل دماغ است یا وزن طلا است یا مدل مبل و پرده یا تعداد لباسهای میهمانی. این بزرگترین مصیبت این زن است یعنی دیگر در این عالم برای این چیزها گریه میکند، برای این چیزها میخندد، برای این چیزها خودکشی میکند، غصه میخورد. این زن را شما بگذارید در برابر این زنی که ما داریم تا به حال از او صحبت میکردیم، در برابر سوده. یعنی دیگر ما الگوی جدیدی داریم برای زن. یک الگوی کاملاً جدید که دنیا، زنان مخصوصاً به او محتاج هستند در سراسر دنیا. زنی که در برابر یک تنه در برابر امپراطور بایستد و زنی که برای کاروان اسیران تشنه و شلاق خورده و تحقیر شده توی کوفه وقتی جمع شدند برای بچهها آمدند خرما انداختند جلویشان برگشت و گفت که هیچ کس بر ندارد و دست نزنید. ما صدقه نمیخواهیم که بچهها این خرماها را پرتاب کردند دوباره طرف آنها. این هم یک زن است. بنابراین زن مسلمان از همان ابتدای اسلام حق انتخاب داشته. این نکته را هم عرض بکنم یک مثال هم از دورهی مشروطه بزنم عرضم را ختم بکنم. زن مسلمان از ابتدای اسلام حق انتخاب داشته، حق بیعت مستقل و حق رأی داشته. بیعت سیاسی و عقیدتی. حق اعتراض، آزادی بیان داشته، حق موضعگیری سیاسی داشته، حق مبارزه بلکه تکلیف به جهاد و مبارزه داشته. وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر یعنی نظارت بر همهی امور اجتماعی. حق نظارت و دخالت در همهی امور اجتماعی بلکه به عنوان یک وظیفهی واجب شرعی. حق مالکیت داشته، حق تجارت داشته، حق شکایت قضایی داشته، حق تجمع داشته، که اصلاً تجمع آمدند پیش پیامبر برای اعتراض. حق استقلال، آزادی بیان، ولایت اجتماعی سیاسی داشته. بَعضُکُم اولیاءُهُم بَعض. این وضعیت زن مسلمان است تو فرهنگ اسلام. این چیزهایی که به ما میگویند جزو حقوق مدرن زن است مثلاً. آقا ما میخواهیم زنهای شما همهشان توی کفن هستند، پارچههای سیاه پیچیده شدند، همهشان مردند، نشاط ندارند، اصلاً نه کار علمی میخواهند بکنند نه کار علمی بلد هستند نه سیاسی هستند نه فلان. این چیزها را میگویند. زن مدرن داریم ما توی غرب این قشنگ برهنه شده، هر وقت بخواهد ازدواج میکند هر وقت بخواهد نمیکند. هر وقت بخواهد سقط جنین میکند این اصلاً راه رشدش راه مسائلش این دارد به عنوان الگوی بدیل به اصطلاح چیز میشود. این حقوقی که من گفتم زن مسلمان بیش از 1300، 1400 سال است این حقوق در خود قرآن، در سنت پیغمبر و اهل بیت برایش ثابت شده و از آن استفاده کرده، از این حقوق. شما ببینید اینها اعلامیهی استقلال آمریکا و قانون اساسی آمریکا را اینها به عنوان سرفصل حقوق سیاسی مدرن میدانند. توی بحثهایشان شما اگر ببینید حتی بحثهای فیمینیستی هم یک مقدار زیادیش گره خورده با تاریخ قرن اخیر در آمریکا در دهههای اخیر. در همان اعلامیه استقلال آمریکا و قانون اساسی که اول نوشته شد به عنوان سند حقوق زن مدرن همانجا اینها زن را به عنوان شهروند رسمی قبول نکردند. زن را گفتند حقوق سیاسی مستقلاً ندارد، یک شهروند حساب نمیشود. کِی؟ 100 سال است، 80، 90 سال است. ما از کدام زن حرف داشتیم میزدیم؟ آن زنی که داشتیم صحبت میکردیم توی این آیات و روایات؟ در هزارهی دوم است آن فرهنگ. اینها توی قرن نوزده این را دقت کنید بعد از انقلاب فرانسه که به اصطلاح شروع مدرنیتهی سیاسی و حقوق بشری است دیگر لیبرالیزم و فلان. بعد از انقلاب فرانسه، از مجلس فرانسه میپرسند که آیا به زنان حق تجمع و گردهمایی میدهید؟ نه حق رأی و بیعت. حق گردهمایی دور هم جمع بشویم و با هم صحبت بکنیم. مجلس پارلمان فرانسه، پارلمان بعد از انقلاب فرانسه جواب میدهد که نه ممنوع است. در لندن این حق را میخواهد اعلام بکنند میگوید نه. میگویند چرا؟ میگوید برای اینکه هر جا چند تا زن جمع بشوند فقط وراجی میکنند لذا تجمع زنان کلاً ممنوع است. تجمع سیاسی زن ممنوع. اینها برای کِی است؟ برای 70 سال پیش است. 80 سال پیش است. آنهایی که، آیات و روایاتی که من برای شما خواندم برای 1400 سال پیش است یعنی شعارهای حقوق بشری و عملکرد سیاستمدارهای لیبرال. نه فقط سرمایه سالاری، مرد سالاری به آن مفهوم بلکه مرد خدایی افراطی که توی تمدن یونان و روم قبل از مسیح بود در دورهی رنسانس بعد از قرون وسطی دوباره برگشت و مسلط شد و این دوره مقارن است با همین دورهی اواخر قرون وسط و اوایل این حرفهای چیز در غرب این را توجه داشته باشید این مقارن است با دوران ظهور و پیشروی اسلام در خاور میانه که اصلاً زن آنقدر ارتقا پیدا کرد در فرهنگ اسلام به زن شخصیت و حرمت و امنیت دادند شما اسم زنانی که پزشک هستند بروید توی تاریخ تمدن اسلامی بخوانید. فهرست زنانی که در رشتههای پزشکی، نجوم، هیئت، عرفان، تفسیر وجود داشتند تو جهان اسلام همان موقع است. موقعی که درست همزمان با دوران قرون وسطی است. اواخر قرون وسطی اروپا و اوایل رنسانس اروپاست. توی جهان اسلام این جوری است که پیشرفت علم و حقوق و اخلاق توی جهان اسلام و همهی این پیشرفتها و الهامها در باب حقوق بشر و حقوق زن از جهان اسلام ترجمه شد و رفت به اروپا. این را من به شما بگویم امروز ما متأسفانه اینقدر بدبخت و مفلوکیم که بحثهای حقوق بشر و حقوق زن هم به عنوان سوغات چند دههی اخیر و یک قرن، دو قرن اخیر از غرب برای ما میآورند. اینها 700 سال پیش این مفاهیم را از زبان عربی ترجمه کردند به زبانهای اروپایی. بحثهای حقوق بشر، اولین بار بحثهای حقوق بشر در دانشگاه سوربن فرانسه ترجمهی مباحث فقهی اسلامی بوده. پروفسورهای سوربن تا قرن چهارده میلادی عبا و امامه داشتند یعنی لباسهای اسلامی و عربی تنشان میکردند وسط پاریس و پزش را میدادند که ما تو دانشگاههای کشورهای اسلامی درس خواندیم. مفهوم حقوق بشر، مفهوم حقوق زن این جوری اصلاً از جهان اسلام رفت به آنجا برای اینکه زن اینقدر عزت داشت در فرهنگ اسلام. اینها تو ساخت اقتصادی اجتماعی اروپا که داشت متحول میشد شما این را بدانید بعد از قضیهی رنسانس تزریقات علیه زن تازه بیشتر شد از دورهی قرون وسطی چون قرون وسطی دورهی مسیحی بود یک اخلاق مذهبی مسیحی، یک احترام مذهبی به زن در آن بود اما در این دورهی بعد از رنسانس که مذهب را هم گذاشتند کنار، اخلاق هم تقریباً گذاشتند کنار همین مقدار حرمت و احترام اخلاقی را هم که به زن میگذاشتند از باب احساسات و عاطفه و محبت و اخلاق همین را هم گذاشتند کنار. از حیث فرهنگی اینقدر زیاد شد این محرومیت که همان فرهنگ نیمبند مسیحی هم گذاشتند کنار یک فرهنگ شرکآمیز یونانی حقوق روم، اخلاقیات خشن ژرمن، سنتهای فرانکا که ضد زن بود برگشتند به آن حوزهها، یک اشرافیت مذکر سلطهطلب غیر مذهبی آنجا تقویت شد. من اینجا یادداشت کردم حتی در شرایطی که ما در جهان اسلام محدث زن داریم، راوی از پیامبر و زنانی در این حد داریم و توی تمام این علوم زنان برجستهی علمی داریم که اسمشان ثبت شده در تاریخ. رسالههای عرفانی داریم به نام خانمها مربوط به 1000 سال پیش. اینها در همین بعد از رنسانس در اروپا، بعد از رنسانس نه در دورهی قرون وسطی. بعد از رنسانس و اواخر قرون وسطی نوشته بسیاری از کارهایی که به اسم مردان ثبت شده کارهای علمی کار زنها بوده. کار خانمش، خواهرش، مادرش بوده منتها جامعه فرهنگ اروپایی حتی بعد از رنسانس اجازه نمیداد زنها به نام خودشان امضا کنند کار خودشان را. اینکه دارم میگویم یک مورخ علم اروپایی میگوید. میگوید که زنان خلاقی در اروپای بعد از رنسانس در ادبیات و هنر و علم مجبور میشدند کارشان را به نام مستعار مردانه امضا کنند. زن نقاش و موسیقیدان، زنان موسیقیدان و نقاش زیاد در دورهی رنسانس هستند که نام پدر، برادر یا شوهرشان را روی کارشان گذاشتند. حتی میگوید کشفیات نجومی تیپوگراهه مقدار زیادی میگویند کار خواهرش بود ولی با امضای تیپوگراهه آمد چون میگفتند تو دورهی رنسانس، دورهی مدرن. بعد میگوید هر چه به جنوب اروپا نزدیک میشدند یعنی به اسپانیا و ایتالیا که نزدیک جامعهی اسلامی بود و فرهنگ اسلامی آنها آنجا بیشتر بود آنجا نقش و شأن زنان بیشتر و فراهمتر و آزادتر میشد. خیلی ممنون و متشکرم.
هشتگهای موضوعی