دکترین مردم سالاری و انقلاب اسلامی - قسمت دوم
آکادمی علوم روسیه. دپارتمان شرق شناسی. مسکو
در خود ساختار دولت ایران به اصطلاح و این که ولایت فقیه انتخاب میشود خود رهبر میگوید ما بر اساس خود سیستم انتخاب، انتخاب میشود . بالاخره در صلاحیتی که خود رهبر دارند و به اصطلاح ساختار خود دولتی را نظارت میکنند بالاخره خود همان مبانی دموکراسی را یک تناقض یا تواقصی را وارد میکنند به این مسئله. سه اینکه: رهبر به عنوان یک شخص عادل انتخاب میشود. - حاجآقای رحیمپور: سؤال اولتان چه بود؟
مترجم: در اینجا ایشان میگویند بالاخره خود رهبری میگوید به اصطلاح یک نقصان میتواند بر خود رهبر میتواند وارد بشود در اینکه ایشان بالاخره ولایت فقیه هست و از طرف مردم انتخاب میشوند.
حاجآقا رحیمپور:
سؤال اولتان این بود – البته اینطور که من متوجه شدم- میگویند شما اشکال کردی که در دموکراسی به چه دلیل 49 درصد باید تابع 51درصد باشند؟ در حالی که ولایت فقیه شما هم منتخب مردم است و به روش دموکراتیک میآید پس اشکال به جمهوری دینی هم وارد است، درست است؟ اشکال اول خانم پروفسور این است که شما اشکال کردید که دموکراسی که بر اساس امیال فردی و منافع فرد است، به چه دلیل فلسفی 49 درصد باید تابع امیال 51 درصد باشند، در حالی که ولایت فقیه هم در جمهوری اسلامی به روش دموکراتیک و انتخابی میآید؟ جواب من به این سؤال این است: ببینید عرض ما این بود که در دموکراسی سکولار که معیار میل فردی است، در آنجا این مشکل وجود دارد که به چه دلیل فلسفی 49 درصد باید تابع امیال 51 درصد باشند؟ اما در دموکراسی در چارچوب اسلام معیار منافع، امیال و تمایلات فردی نیست، اینجا بحث ارزشهای الهی و شریعت مطرح میشود. یعنی مشروعیت دموکراسی دینی با مشروعیت دموکراسی لائیک، مبنایشان دوتاست. پس صحبت این شد که اینها دوتا مبناست. مبنای ما تمایلات فرد نیست که بگویید اینجا شما چه میکنید؟ البته روش و ساختار هر دو دموکراتیک است، اما مبنایشان دوتاست.
سؤال دوم این است که میگویند خوب در ولایت فقیه وقتی که رهبر حاکم بر کل ساختار است پس چه دموکراسیای است؟
مترجم: خانم پروفسور میگوید در این ساختار سه قوه مجریه، قضائیه و مقننه رهبر چه میکند؟
حاجآقا رحیمپور: رهبر بر جزئیات وظایف سه قوه دخالت نمیکند. رهبری در برابر سه قوه سهتا وظیفه دارد. یکی رابطة سه قوه را با هم تنظیم میکند که اینها با هم درگیر نشوند. دوم اینکه نظارت میکند سوم اینکه سه قوه از قانون اساسی خارج نشوند. رهبری نمیآید در دادگاههای قوه قضائیه دخالت بکند یا در وزارت بهداشت و وزارت راه و... دخالت بکند.
مترجم: نماینده رهبر در وزارتخانهها هست.
حاجآقا رحیمپور: نه آن نمایندگان رهبر در وزارتخانهها، دخالت در امور وزارتی ندارد مربوط به مسائل عبادی و معنوی و... اینهاست ربطی به کار حکومتی ندارد. مثلاً نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها کارش تقویت فضای معنوی در دانشگاههاست ولی نماینده رهبری نمیآید در مسائل دانشگاهی که به جای استاد دانشگاه شیمی مثلاً یک روحانی بیاید شیمی بگوید اصلاً شما مشروعیت به مفهوم دینی را بگذارید کنار، همین مشروعیت دموکراتیک را ما بگیریم. بر اساس همین ما میخواهیم صحبت کنیم، مثلاً رئیس جمهور آمریکا اعلان جنگ میکند، اعلان صلح میکند و اختیاراتی دارد. آن اختیارات در ایران متعلق به ولیّفقیه است و همانطور که رئیس جمهور آمریکا و رئیس جمهور روسیه با انتخابات، انتخاب میشوند رهبری هم با انتخاب تعیین میشود. پس چه تفاوتی است بین اینها؟
مترجم: میگوید این دو سؤال را پاسخ گرفتم.
حاجآقا رحیمپور: خوب حالا پاسخ سومش را هم بگویم. پرسیدند آیا در این سی سال مواردی شده که نسبت به رهبری تذکری داده شود؟ بله، نه تنها تذکر، بلکه ما رهبری داشتیم که عزل شد. آیتا... منتظری که اخیراً از دنیا رفت، ایشان بعد از امام، رهبر بود، اصلاً قرار بود رهبر قطعی بود، ولیکن ایشان قبل از اینکه به رهبری برسد یعنی قبل از فوت امام، از طرف خود امام از طرف خبرگان که نماینده خود ملت بودند عزل شد. الآن هم مجلس خبرگان که نمایندگان ملت هستند و هر 7 سال این انتخابات تجدید میشود، به طور کامل اینها نظارت میکنند بر رهبری که اگر جایی بر خلاف وظایفش عمل کند، یا از اختیاراتش سوء استفاده بکند از او توضیح میخواهند و اگر قانع نشوند انتقاد میکنند و اگر قانع نشوند رهبری را تغییر و او را عزل میکنند. بله. مثلاً ولایت فقیه با بقیه سیستمهای دموکراتیک هیچ فرقی نمیکند، یا ساختار دموکراتیک میآید در رأس حکومت و تحت نظارت است. البته انتخاب مستقیم مثل رئیس جمهور یا شورا یا مجلس نیست. انتخاب دو مرحلهای است. الآن رئیس جمهور روسیه با رأی مستقیم مردم انتخاب میشود یا با رأی پارلمان؟.
با رأی مستقیم مردم.
حاجآقا رحیمپور: خوب پس شما مثل رئیس جمهور ماست ولی مثلاً در انگلستان، انگلیس و بسیاری از کشورهای دموکراتیک شخص اول که تصمیمگیر است، نخستوزیر که در رأس هیئت اجرایی است با رأی مستقیم مردم نیست دو مرحلهای است. یعنی مردم پارلمان انتخاب میکنند پارلمان نخستوزیر انتخاب میکند. و انتخاب رهبر از این سنخ است. انتخاب رئیسجمهورمان انتخاب مستقیم است.
مترجم: بالاخره آن یکسری شرایط و قوانینی که و یک رهبر روحانی باید رهبری یک امتی را بکند، میگوید خود این احکام بر اساس این کتابی که گفتند، غیر از قانون اساسی از کتابهای دیگری مثلاً کتابهای دینی وجود دارد که در آنجا بیان بشود نحوة به اصطلاح ویژگیهای خود رهبر که چگونه ایشان باید حکومت بکند؟ ویژگیهای حکومت ایشان و نهایت ویژگیهایی که باید دارا باشد خود رهبر؟ کتاب دینیای هست به غیر از این کتاب قانون اساسی.
حاجآقا رحیمپور: بله کتابهای متعددی نوشته شده، به خصوص که هرچه جلوتر آمدیم بیشتر شده، مثلاً خود همین آیتا... منتظری که از دنیا رفت، قبل از اینکه عزل بشود، خود ایشان 4 جلد کتاب مفصّل در این باب نوشته به نام «ولایتالفقیه» که خیلی کتابهای خوبی هم هست، - البته بعدها خودش به این عمل نکرد متأسفانه- .
مترجم: خواستم تشکر کنم از اینکه شما فرصتی پیدا کردید که اینجا تشریف بیاورید و ما هم بتوانیم گفتگویمان را ادامه بدهیم بعد از غذا. من میخواستم به روسی صحبت کنم با اجازة شما.
من میخواستم توضیح بدهم دربارة سخنان جنابعالی، من کاملاً موافق هستم با توضیحاتی که در مورد خود ساختار دولت اسلامی دادید من موافقم. آقای لنین هم در مورد خود دولت و انقلاب همچون به اصطلاح نظریهای داشتند در مورد حکومت. من به طور عمیق وارد موضوع به اصطلاح ایرادی یا دینی نخواهم شد در مورد خود دولت، در مدت طولانی که من مطالعه پژوهشگاه در زمینه ایران و ایرانشناسی دارم انجام میدهم من به این نتیجه رسیدم که نزدیک بودن خود مدل حکومتی خود ایران، اصلاً دموکراسی که در ایران وجود دارد در مقایسه با دموکراسی که در روسیه هست...
حاجآقا رحیمپور: خود شما در دورة کمونیستها به اصطلاح مارکسیست بودید یا نه؟
بله.
استاد رحیمپور: چرا؟ مارکسیست بودید.
چون که من در این راه درس خواندم و بسیار کتابهای مارکسیستی خواندم، بدین سبب من به عنوان مارکسیستی بودم.
استاد رحیمپور: یعنی کمونیست بودید؟ خوب آن وقت چطور شد که مارکسیزم به یک باره در ذهن شما بد شد؟ و نظرتان برگشت؟ میخواهم بگویم بعد از اینکه شوروی سقوط کرد متوجه شدید یا قبل از آن هم متوجه شده بودید.
شما میدانید که اتحاد شوروی تقریباً 22 میلیون نفر مثلاً عضو حزب کمونیست بودند.
استاد رحیمپور: میدانم. من سؤالم این است که در زمانی که کمونیستها اینجا حاکم بودند به این مسائل فکر میکردید یا بعد از سقوط شوروی اینها را متوجه شدید؟
- نه ما موارد را بحث کردیم
استاد رحیمپور: ببینید در اینکه ما حکومت ایدئولوژیک داشته باشیم من اشکالی نمیبینیم. ایدئولوژی به معنای جزمیت به معنای تعصّب و استبداد نه، اما ایدئولوژی به مفهوم اینکه ما یک اصولی داریم بر اساس آن اصول باید حکومت کرد ما کاملاً ایدئولوژیک هستیم و کاملاً هم دفاع میکنم از حکومت دینی. و بگذارید به شما بگویم هیچ حکومت بدون اصول و بدون ایدئولوژی وجود ندارد منتهی نظام سرمایهداری غرب، آمریکا هنرش این است که طوری در رسانهها فعالیت کرد- همان زمان- گفت اینها حکومت ایدئولوژیک هستند و ما جهان آزاد هستیم و این دروغ بزرگ بود. من به شما بگویم امروز ایدئولوژیکترین حکومت جهان، حکومت آمریکا و اسرائیل است. از اصولشان یک پله هم عقب نمیروند و اصول خودشان را هم میخواهند حتی در روسیه و ایران و چین حاکم کنند.
آیا مشترکاتی بین جمهوری اسلامی ایران و شوری هست؟
استاد رحیمپور: بله الآن میخواهم همین را بگویم. اینهایی را که شما فکر میکنید شباهتهای ایران و شوروی است، شباهت همه حکومتهای جهان با هم است، الان در روسیه، حکومت و ایدئولوژیاش مارکسیزم نیست، اما شما الآن میبینید حکومت روسیه دارد یک ایدئولوژی دیگری را دارد تعقیب میکند. مثلاً ایدئولوژی ملیگرایی روسی. بنابراین الآن سؤال این است که آیا ایدئولوژی سرمایهداری آمریکا و صهیونیزم باید بر جهان حاکم باشد، بر کشور ما و شما حاکم باشد یا ایدئولوژی خود ما حاکم باشد؟ سؤال این است. اما اینکه گفتید در ایران دموکراسی از شوروی بیشتر بود، من به شما بگویم دموکراسی در ایران از آمریکا هم بیشتر است به این دلایلی که الآن عرض میکنم:
اتفاقی که در انتخابات اخیر افتاد این بود که کسانی که مکانیزم قانونی انتخابات را قبول کرده بودند و همه چیز را از قبل میدانستند اما و بنا را بر این گذاشتند که اگر شکست خوردیم میگوییم باید ابطال بشود انتخابات و طرفدارانمان را هم به خیابانها میکشیم، دموکراسی آمریکایی این را تحمل میکند؟ در انتخابات قبل بین بوش و الگور آرا نزدیک به هم بود، سر یک ایالت فقط اختلاف بود. فرماندار آن ایالت هم برادر بوش بود و همه میدانستند که تقلب شده، ولی یک قاضی، یک دادگاه حکم داد و رئیس جمهور معلوم شد و هیچ خشونت خیابانی اتفاق نیفتاد. اینجا من اصلاً کار ندارم به نامزدها، ولی اختلاف رأی 11 میلیون بود، اصلاً امکان تقلّب نیست و نبود و تمام نامزدها خودشان بر سر صندوقها نماینده داشتند. اگر در آمریکا این اتفاق میافتاد و میکشیدند طرفداران را بیرون و هر روز آتشسوزی و تخریب، آمریکا خیلی شدیدتر برخورد میکرد، قانون این را میگوید. همین اتفاق اگر در روسیه بیفتد چه برخوردی شما با آن میکنید؟
و اما راجع به روزنامهها خدمت شما عرض بکنم، پروژهای که در ایران اجرا شد نمونه کاملتر پروژهای بود که در اکراین و گرجستان اجرا شد؛ یعنی شما ببینید B.B.C و C.N.N و رسانههای آمریکا و انگلیس تقریباً به زبان فارسی هر روز به داخل ایران پیام میدادند که امروز بیایید فلان خیابان تخریب کنید، فلانجا تظاهرات و... یک شبکه عظیمی از طریق ماهواره و اینترنت از غرب کنترل میکرد این درگیریهای خیابانی را. الآن دیروز در ایران چهار یا پنج میلیون جمعیت در طرفداری از – فقط در تهران 4 یا 5 میلیون، در کل کشور نزدیک به 50 میلیون- انسان آمدند به خیابان دفاع کردند. اینها را دوربینهایی که هستند میتوانند نشان بدهند. بعد در یک خیابان فرعی، 200- 300 نفر آمدند تمام رسانههای غرب آنها را برجستهتر از اینها نشان دادند، و به این 5 میلیون در تهران اشاره نکردند.
اساساً اخلاقیات، ارزشهای اخلاقی انقلاب اسلامی با ارزشهای اخلاقی مارکسیستی اساساً متفاوت است. دموکراسی ما با دموکراسی مارکسیستی که دیگر دموکراسی اساساً در کار نبود و به طور جدی متفاوت است. البته شباهتهایی هم وجود دارد و ضمن اینکه ما نمیخواهیم بگوییم که هیچ اشکالی در نظام نیست، در سیستمی ما اشکالاتی هم حتماً هست. ولی اشکالات سیستم آمریکا از ما بیشتر است.
بنده یک ماه است ایران بودم و درباره همین مباحثی که توضیح دادید رفتم مطالعه بکنم در واقع افکار پایهگذاران نظام جمهوری اسلامی ایران را، بله، پایاننامة دکترایش هم همین است، الآن تازه آمدند و اگر سؤالشان را نکنند به مشکل برمیخورند.
به ما یک فرصت بدهید که با شما ملاقاتی داشته باشیم، از شما میخواهم یک سؤال بپرسم و میخواهم بدانم نظر شما چیست؟ و فکر اصلی چیست؟ چون مطالعه میکنم و میخواهم بدانم.
استاد رحیمپور: یک جریانی به نام نواندیشی مفاهیم لیبرالیزم را و الهیات لیبرال پروتستان را با ادبیات و ظاهر اسلامی – شیعی مطرح کردند. مفاهیم غیر اسلامی را با ظاهر اسلامی در واقع به عنوان نواندیشی دینی ترجمه میکرد. البته بعضی از اینها در این کارها ناشی بودند و خیلی مهارت نداشتند و بعضی با مهارت بیشتری این کار را کردند و بیش از یک دهه طول کشید تا عقاید واقعیشان را کمکم برای همه بروز دادند و در یک دورهای مثلاً اینها را با ادبیات عرفانی اسلام و کلمات مذهبی، ولیکن اخیراً دیگر عقاید واقعیشان را عرض کردم خیلی تصریح کردند. عرض کردم اصل وحی و پیامبری را هم به این معنایی که مسلمانها معتقدند عقیده نداشتند.
شبیه دیدگاههایی که نظریهپردازان تئوریژیستهای پروتستان راجع به تجربه دینی و تجربه معنوی میگویند، همانها را دیدگاههای کانتی را به اسم اسلام مطرح کردند. همانطور که نمونه دیگری را هرمنوتیک گادامر را بدون اینکه بگوید اینها دیدگاههای کیست به نام خود و با پوشش اسلامی مطرح کرد. هرمنوتیک گادامر را با ادبیات اسلامی – مذهبی در ایران مطرح کرد و نگفت اینها برای کیست؟ و یک جریانی را با مبانی ایدئولوژیک اسلام و انقلاب اینها وارد یک مبارزه فرهنگی پیچیدهای شدند که بعد از یک- یک و نیم دهه، حالا دیگر صریحاً گفتند ما اصل قرآن را قبول نداریم. البته ما به یک نوع نواندیشی دینی و روشنفکری اسلامی معتقدیم ولی نه از این نوع! از نظر ما روشنفکر اسلامی مسلمان کسی نیست که اعتقادات اسلامی را تغییر بدهد و آنها را مطابق با مارکسیزم یا لیبرالیزم یا فاشیزم دربیاورد به عنوان اینکه داریم اسلام را مدرن میکنیم. بلکه روشنفکر مسلمان کسی است که بگوید من در برابر پرسشهای مدرن، پاسخ اسلامی میدهم و اهل قشریگری و تحجّر نباشد مگر استدلال و کلیتیک باشد.
استاد رحیمپور: من نماینده ایران نیستم، من نماینده خودم هستم. فقط این جلسه یک چیز کم داشت و آن بحثهای هستهای بود.
هشتگهای موضوعی