مسائل عاشورا، مصائب عاشورا؟(فلسفۀ عزاداری، باید فلسفۀ قیام کربلا باشد)
در جمع شاعران آئینی و مدّاحان اهل بیت و مرثیه سرایان کربلا
نمیگذاریم نفس بکشید، مثل مسابقات دو ماراتن شد که نفر بعدی به نفر بعدی میدهد، شما فقط این نفس نمیتوانید بکشید، سخنرانان فقط صحبتهایشان را میکنند و میروند، کاش میشد از سخنرانان دیگر میشود استفاده کرد....
توفیق بزرگی برای خودم میدانم که شرفیاب شدم به محضر خواهران و برادرانی که شاکران و ذاکران و مادحان اباعبدا...(ع) هستند و با مرثیه و مدح و شعر و بیان احساسات شیعی، ایمان انقلابی، ارادت به اهل بیت پیامبر(ص) را بیش از یک هزاره تا امروز به ما رساندند و امروز مشعلدارانش شما هستید. اگر کسی فقط به جنبه کارآمدی رسانه هم بخواهد فکر کند فکر نمیکنم در تاریخ شرق و غرب عالم رسانهای به اندازه این مراثی و مداح کارآمد بوده باشد. در شرایطی که شیعه و پیروان مکتب اباعبدا... همیشه در این تاریخ، در اکثر این هزار و اندی سال، تحت فشار، تحت تعقیب بودند و همه رسانهها علیه این مکتب بوده، چه کسانی توانستند این نام و یاد و این پرچم را برافراشته نگه دارند، درست مثل روز اول تَروتازه، اینها جز مادحان و شاعران و ذاکران اباعبدا... در سطح تودههای مردم کسی نبوده است. خودِ ما از دوران کودکی، قبل از اینکه با الفبای مفاهیم مکتب آشنا شویم با صدای مداحان و ذاکران آشنا شدیم و از طریق آنها همه ما توجه پیدا کردیم به اینکه، به یک ظلم بزرگ در تاریخ اسلام و به یک حقانیت مظلوم در این تاریخ؛ اگر کسی چیزی هم نمیدانسته و ندانسته باشد به لحاظ استدلالی، تاریخی و منطقی، وقتی میبیند نزدیک به یک و نیم هزاره، اشک و فریاد و سوز و شعر و فریاد استغاثه، با خودش میاندیشد که چه بوده؟ و در تاریخ چه کردند؟ چه کسانی بر سر چه کسانی چه بلایی آوردند؟ در برابر چه حقی ایستادند؟ کدام حق پایمال شده که اینطور برای آن اشک میریزند؟ و دنیا همچنان برایش عجیب است که بعد از یک و نیم هزاره، طوری اشک میریزند و احساس غم میکنند که انگار این اتفاق کربلا و عاشورا انگار همین دیروز بوده، عاشورای 61 هجری نبوده همین دیروز اتفاق افتاده، هنری در شرق و غرب نتوانسته این داغ را اینقدر زنده و تازه نگه دارد و بوسیله آن بر پیشانی بسیاری از رژیمها و حاکمیتها در طول تاریخ مُهر باطل شد، بزند، بلافاصله بعد از عاشورا و کربلا خفقان شدیدی که میخواستند ذکر اهل بیت(ع) و مرثیه کربلا سروده نشود و کسی دیگر از کربلا و عاشورا سخن نگوید، اختناق شدیدی که برقرار شد، و میدانید که تا زمان سقوط بنیامیه و زمان امام صادق(ع) برگزاری این مجالس و ذکر نام حسین جرم سیاسی بود، در زمان مأمون که علیبنموسیالرضا(ع) یک مقداری فضا باز شد و از این موقعیت استفاده کردند، پرچم کربلا دوباره برافراشته شد و بالا رفت، و مدت زیادی طول نکشید که باز در دوره معتصم و متوکل سرکوب شد، دستها بریده شد، مرقد اباعبدا...(ع) به آب بسته شد، زائران امام حسین کشته و قتلعام میشدند چون رفتن به زیارت حسین برای حکومتها پیام داشت، معنیاش این بود که ما شما را قبول نداریم و اینها را قبول داریم، زیارت امام حسین(ع) اعتراض به مشروعیت حکومتها بود، معنیاش این بود که ما بنیعباس را قبول نداریم همانطور که بنیامیه را قبول نداشتیم. و در عین حال باز نیمه قرن چهارم هجری، ذکر اباعبدا... و مراسم مدح و عزاداری آنها در دوران دیالمه (دیلمیها) و آلبویه که شیعیانی بودند که از شمال ایران برخاستند حالا در یک دورهای شیعه زیدی بودند و در یک دورهای شیعه اثنیعشری شدند و یکی از بزرگترین و شاید درخشانترین تمدن اسلام و ایران مربوط به همان دوران اینهاست، قرن چهار و پنج هجری که آلبویه، شیعیانی که از شمال ایران رفتند و قویترین اقتدار را ایجاد کردند و دوباره در بغداد شاید برای اولین بار در بغداد به شکل علنی عزاداری امام حسین و هیئتهای عزاداری به راه افتاد، تقریباً همزمان در شمال آفریقا در مصر، در دوران خلفای فاطمی که آنها هم شیعیان شیعه بودند، شیعه اسماعیلی بودند، در آنجا هم همینطور، در قاهره که اصلاً شهر قاهره به دست شیعیان فاطمی در مصر بنا شد، همینطور که این دانشگاه الأزهر که بزرگترین دانشگاه علمی برادران اهل سنت است بنیادش یک دانشگاه شیعی بود و به نام حضرت زهرا(س) الأزهر نامیده شد و اصلاً شهر قاهره به دست فاطمیین بنا شد و یک تمدن عظیمی هم آنجا در شمال آفریقا و جنوب و شرق مدیترانه، در قدس تا نزدیک آندلس اینها بود که آنجا در کل شمال آفریقا عزاداری اباعبدا... رایج بود، همین الآن هم هنوز، شما میدانید که طبق یک نقل مرقد حضرت زینب(س) آنها معتقدند که در مصر است، مثل شیعیان با اینکه اهل سنت هستند عزاداری میکنند و عاشورا گاهی دستههای عزاداری دارند، اینها بود تا دورانی که بعد از مغولها- میخواهم بگویم این سلسله در چه شرایطی ادامه داشته تا امروز- و در بدترین و سختترین شرایط پرچم اباعبدا... را بالا نگه داشتند، بعد از حمله مغولها که کل تمدن اسلامی – ایرانی متلاشی و منهدم شد باز این پرچم را نتوانستند پایین بکشند. اواخر دورههای بعد از حمله مغولها، حمله تیموریان دوباره شما میبینید که مراسم عزاداری اباعبدا... دوباره احیاء میشود و اینها همه از برکت خون امام حسین(ع) است و تا امروز ادامه دارد. تا امروز تقریباً هیچ انقلاب بزرگ شیعی در تاریخ جهان، در تاریخ اسلام اتفاق نیفتاده مگر با نام امام حسین(ع) هیچ انقلابی؛ آخرین نمونهاش انقلاب خودِ ما بود که همه شما یادتان هست به نام امام حسین(ع) دستهها به راهپیماییها تبدیل شد و از مسجدها و هیئتها و حسینیهها بیرون آمدند و این انقلاب را، انقلاب مسجدها نامیدند. بزرگترین نقطه اوج انقلاب، عاشورا و تاسوعای 57 بود؛ به نام امام حسین. آن لحظهای که پرچم امام حسین بالا رفت رژیم پهلوی فهمید که کارش تمام است.
بعد دوران جنگ، تمام برادرانی که جبهه بودند یادشان است که هیچ عملیاتی بدون نام امام حسین(ع) نبوده و بدون عزاداری امام حسین در شب عملیات هیچ عملیاتی اتفاق نیفتاده است. باز الهام عاشورا و کربلا و مدح حسین است که جنگ ما را مقاومت و دفاع مقدس را به نتیجه رساند. اتفاقاتی که در لبنان افتاد، حزبا... لبنان، جنگ سیوسهروزه و همه اینها؛ و یکی از دوستان میگفت که وقتی حزبا... صهیونیستها را شکست دادند به نام امام حسین(ع)، بعضی از برادران اهل سنت فلسطینی از فلسطین اشغالی پیام داده بودند که این حسین که جنوب لبنان را آزاد کرد میتواند بیاید فلسطین را هم آزاد کند؟! و دوستان میگفتند بله، حسین آمده، الآن در کوچههای غزه و حریحاست، در کوچههای قدس است. نام حسین(ع) کارهای بزرگتری هم بعد از این خواهد کرد. نه فقط اهل شیعه، بلکه بین اهل سنت که محبت ذویالقربی پیامبر را دارند و اکثر اهل سنت در دنیا اینطورند، از جمله در همین شمال آفریقا در خاورمیانه، همینجا که الآن انقلابها بپا شده، اکثر اهل سنت محبّ اهل بیت(ع) هستند، محبّ علی و فاطمه(س)، محبّ به حسنین، نسبت به مسئله عاشورا و کربلا آن مقدار که اطلاع دارند حساس هستند، و من این را خودم از نزدیک دیدم، چه زحمتها، چه تلاشها، چه فداکاریها، چه قربانی دادنها که به این نام شد و هیچ محفلی به اندازه محفل سیدالشهداء بازار انتقال اندیشههای اسلامی و اخلاق و احساسات اسلامی را گرم نکرده است. هیچ مجلسی مثل مجلس امام حسین بین اهل بیت(ع) اولیاء و انبیاء مثل مجلس امام حسین گرم نبوده، بیش از هزار و اندی سال، و اینقدر منشأ اثر نبوده، هیچ مجلسی و به نام هیچ یک از اولیاء و ائمه و انبیاء، هیچکدام به اندازه عاشورا اینقدر تأثیر نداشته که تا امروز دارد، و اینقدر تاریخساز نبوده، همه آنها تاریخساز بودند ولی در رشد باورهای دینی در رشد فضائل و کرامتهای انسانی، رشد و پیدایش انقلابها خاطرة سلحشوران عاشورا همواره سرنوشتساز بوده و مظلومیت این مکتب و حقانیت آن را صدا کرده، بهترین بهانه بوده، یعنی در سختترین شرایط و پیچیدهترین خفقانها که کسی جرأت حرف زدن نداشته، نام حسین که برده میشد، فضا را میشکسته است و همه میفهمیدند که این طلایة یک انقلاب است، طلایة یک نهضت عدالتخواهی دیگری است.
سلسلهای که شما در انتهای آن واقع شدید و آن را نمایندگی میکنید، شما برادران و خواهران و امثال شما، در این عصر پر از تکاپو و اتفاقات بزرگ، سلسلهای است که از خود اهل بیت(ع) شروع شده است. از وقتی که در حضور امام صادق(ع) جعفربنعفوان طاعی از مرثیهسرایان شیعی، وارد میشود و امام(ع) در حضور جمع به این مردی که شاعر آئینی عاشوراست و به یک معنا ذاکر و مادح اهل بیت(ع) است و مرثیه برای اباعبدا...(ع) میگوید امام صادق(ع) در حضور جمع پیش پای این مرد بلند میشوند و احترام فوقالعادهای به او میکنند و او را پیش خودشان میبرند مینشانند و میفرمایند که شنیدم شعر جدیدی در رثای حسینبنعلی(ع) سرودی؟ میگوید بله. میفرمایند که شعرتان را بخوانید، برای ما شعر را بخوان، یعنی به استقبال شعرش میرفتند و این شعرش را خواند، امام متأثر شدند، اشک ریختند، جمع منقلب شد، و آنجا فرمودند که به خدا سوگند که هر مجلسی به نام حسین تشکیل بشود و دلها را متوجه این مظلومیت بکند، فرشتگان مقرّب خداوند در آن مجلس حضور دارند. در آن جلسه حضور دارند و فرشتگان الهی شعر تو را شنیدند، این بشارتی است که امام صادق(ع) به جعفر به جعفرطاعی میفرماید فرشتگان را شعر تو را شنیدند و تشویق کردند و هر شعری که در مرثیة حسین خوانده بشود، یک گام به سوی بهشت است، با شرط اخلاصش. عطایا و هدیههایی که امام باقر(ع) به جناب کمیت دادند. هدایایی که امام صادق(ع) به اشجع دادند. تشکری که از سیّد همیری کردند. صلهای که آقا علیبنموسیالرضا(ع) به دعبل خزاعی دادند و تشویقی که از ابراهیمبنعباس کردند، و هدایایی که امام سجاد(ع) به فرزدق دادند و دعایی که در حق کمیت اسدی کردند، اینها همه پیشگامان همین شعر آئینی هستند، اینها در واقع قافلهسالاران کاروانی هستند که شما در آن کاروان حضور دارید. اینکه خود اهل بیت(ع) در حضور دیگران اشک میریختند وقتی نام حسین و کربلا میآمد، اینکه امام علیبنموسیالرضا(ع) به ابنشبیب که دایی معتصم خلیفة عباسی است فرمودند اگر میخواهی بر چیزی اشک بریزی بر گرفتاریها و مشکلات شخصی و دنیوی خودت اشک نریز آنها ارزش ندارد، اگر میخواهی اشکی بریزی بر حسین اشک بریزید که چگونه در امّت جدّش سرش را بریدند. بر یک حقّ بزرگی که زیر پا گذاشته شد اشک بریزید.
راجع به زیارت امام حسین(ع) اینقدر تأکید شد، روایاتی که نمونههایی از آن در کاملالزیارات میبینیم و در کتب مختلف مزار و زیارتی که به بهانههای مختلف شبهای قدر، لیالی مخصوص در ماههای مختلف، یکی از چیزهایی که گفتهاند مستحب است زیارت سیدالشهداست، یعنی چیزهایی هم که ظاهراً ممکن است مربوط نباشد، زیارت امام حسین یکی از چیزهایی است که در همه جا، در بسیاری از موارد توصیه شده، با آن پاداشهایی که گفتهاند. برای اینکه دلها، ذهنها و قلبها متوجه کربلا و آن ظلم بزرگ باشد و اینکه مراقب باشند خط حسینبنعلی و اسلام اصلی زیر پای قلّابی و بدلی پایمال نشود. حتی خاک کربلا را فرمودند با خاکهای دیگر متفاوت است. در این خاک نشانه توحید و عشق و ایثار و جهاد و شهادت است و سجده بر خاک و تربت حسین هم پاداش آن بیشتر است که در حال سجده هم باز وقتی به توحید فکر میکنیم و از عاشورا و از جهاد و شهادت در راه خدا غافل نشویم.
تشویقی که اهل بیت(ع) کردند برای اینکه مجالس ذکر مصیبت و توجه به اهل بیت باشد، حالا من روایاتی را آوردم دارم عبور میکنم چون وقت نیست. روایات زیادی در ذیل هرکدام از اینها علامت گذاشتم آوردم دارم عبور میکنم که بتوانم به بقیه بحث برسم.
و اینکه پیام اصلی عاشورا و کربلا، ظلمستیزی، عدالتجویی و حراست از "اصالت توحید" بود و اینکه به نام اسلام کلاه اسلام را برندارند. ولی کمکم در طول این مدت کسانی دیدند که با اصل نام حسین نمیتوانند مبارزه بکنند شروع کردند به بازی با نام امام حسین(ع) و تحریف مفهوم کربلا. کمکم مسائل عاشورا تبدیل شد فقط به مصائب عاشورا! "مسائل عاشورا" تحتالشعاع "مصائب عاشورا" قرار گرفت. این چیزی بود که حکومتهای یزیدی هم تأیید و تشویق میکردند. گریه و ذکر اباعبدا... تبدیل شود به یک مناسک، پیام آن را از آن جدا کنید! پیام ضد ظلم نداشته باشد! به ما طعنه نزنید! ما خودمان مجلس ذکر اباعبدا... میگیریم! ما نمیآییم مثل متوکل به قبر امام حسین آب ببندیم، جلوی عزادارها را بگیریم، دستشان را قطع کنیم، زبانشان را ببریم، نخیر خودمان هم خرج مجلس میدهیم! خودمان تکیه دولت راه میاندازیم! و در تکیه خودمان مجلس میگیریم! پول خوبی هم میدهیم! یک چلویی هم بعدش میدهیم! به شرطی که از مسائل عاشورا حرف نزنید! فقط از مصائب عاشورا حرف بزنید! به شرطی که کربلا و عاشورا را محدود به یک مسئله شخصیه بکنید قضیةٌ فی واقعةٍ، یک قضیهای بوده تمام شده! ظالمی دارد و مظلومی دارد و... انشاء حضرت هم میآیند انتقام مادرشان و انتقام سیدالشهداء را میگیرند!! یک عدهای را از قبر درمیآورند انتقام میگیرند و تمام میشود! یک تسویه حساب شخصی است!! یک دعوایی بوده بین بنیامیه و بنیهاشم! یک دعوایی بوده بین امویها و علویها و عباسیها سر قدرت! اینها این کارها را کردند ما هم انشاءا... در یک دورهای انتقام گرفته میشود این هم فقط از همانها! دیگر با این سیل تاریخی که تا امروز ادامه داشته با اینها کاری نداشته باشید!! کمکم امام حسین(ع) که هدف بود و مجلس عزاداری و ذکر مصیبت که وسیله بود، مداحی و مرثیهخوانی و روضهخوانی و سینهزنی که وسیله بود کمکم وسیله و هدف جایش را با هم عوض کرد. "وسیله" شد "هدف"؛ یعنی خودِ مجلس گرفتن، خودِ مداحی کردن، خودِ سینهزنی اینها هدف شد، امام حسین(ع) از صحنه کنار رفت. میتوانستیم مجلس بگیریم برای امام حسین(ع) و اشک بریزیم در حالی که نه به امام حسین(ع) بیندیشیم و نه حتی یک جمله از سخنان ایشان در مسیر کربلا را کسی خبر داشته باشد، و نه اینکه بدانیم اصلاً ایشان سر چه و با چه کسانی و چرا در افتاد؟! اصول اخلاقی امام حسین(ع)، اصول و دعوتی که ایشان میکرد، خطبهای که در منی داشتند، چند نفر از مداحان و ذاکران ما در منبرها و تریبونها از خطبه امام حسین(ع) در منی، یکسال قبل از کربلا حرف زدند؟! آن خطبه خیلی افشاگر است، آن فلسفه عاشورا در آن خطبه بیان شده، یک سال قبل از عاشورا. گفتند اینها را نگویید.
شما یادتان هست که زمان قبل از انقلاب، رژیم شاه اگر یک مداحی پیدا میشد که مداحیهایش صرفاً منحصر به قضیه عاشورا و کربلا، به عنوان یک قضیه تاریخی نبود، بلکه داشت الهام میگرفت. میخواست استنتاج کند. میخواست عاشورای 61 را به امروز گره بزند، فوری با او برخورد میشد، آن مجلس عزاداری تعطیل میشد. اما اگر قرار بوده کسانی باشند که هیچ چیز نگویند فقط از یک قضیه شخصی از در یک دورهای صحبت بکنند، ولو روایت غلط و جعلی هم بگویند تأیید و تشویق هم میشدند، الآن هم در دنیا همینطور است.
سیاستی که آنها در برابر عاشورا پیش گرفتند این بود که نام حسین(ع) را که نمیتوانیم محو بکنیم بیاییم جای وسیله و هدف را عوض کنیم. امام حسین(ع) و مبانی و اهداف و شعارهایش که هدف بود بشود وسیله؛ خودِ مداحی و روضهخوانی و سینهزنی و زنجیرزنی بشود هدف. طوری که جمعیتهای وسیع به این مجالس بیایند و اشک بریزند و ثواب کنند و بروند و نفهمند که چه گفتند و چه شنیدند و نتیجه آن چیست؟ و امروز باید چکار کرد؟!! و نفهمند اگر در قضیه عاشورا امام حسین شهید نمیشد بلکه میرفتند کوفه را میگرفتند و بعد میرفتند حکومت شام را سرنگون میکردند چه اتفاقی میافتاد؟ یک نوع حکومت دیگری تشکیل میشد، یک تمدن دیگری به نام اسلام ساخته میشد. به تفاوت این نوع حکومت، دو نوع تمدن، دو نوع جامعه، دو نوع اقتصاد، دو نوع سیاست، دو نوع خانواده، دو نوع اخلاق فکر نکنند. کمکم مبانی امام حسین(ع) به حاشیه رفت و فراموش شد به نحوی که نشود الگو گرفت. محبّت هم به صرف ابراز احساسات در یک جلسه تبدیل شد.
ببینید امام علیبنموسیالرضا(ع) یک روایتی دارند به همان ابنشبیب نقل شده که خیلی روایت مهمی است. فرمود: «إن شرَّکَ أن تکونَ معَنا فی الدرجات العُلاء مِنَ الجنّات» اگر میخواهید در درجات بالای بهشت در کنار ما باشی «فَحزُن لِحُزِنا و فَهِّل فَرحِنا» باید شخصیت تو طوری شده باشد که غم و شادیهایت غم و شادیهای ما باشد. مثل ما. ما از چه غم میخوریم؟ و از چه شاد میشویم؟ اگر کسی فکر کند که امام حسین(ع) حوادثی که در کربلا برای خودشان و اهلبیتشان اتفاق افتاد اینها برای این چیزها گریه میکردند که مثلاً تشنه بودیم! ضربه خوردیم! دیدید بچهمان کشته شد! پسرمان میخواست داماد بشود نشد! خوب اگر اینها برای این چیزها اشک بریزند اینها هم موجوداتی مثل ما هستند!! ما برای این چیزها اشک میریزیم.
جناب محدّث نوری میگوید که مردم ما ائمه اهل بیت(ع) را با خودشان مقایسه میکنند میبینند خودشان از چه اشکشان درمیآید فکر میکنند آنها هم همینطور هستند! و الّا شهادت مگر برای سیدالشهداء؛ در مقدمه "اللهوف" سیدبنطاووس- عین عبارتش است- ایشان میگوید که اگر نبود که سفارش کردند به ما که اشک بریزید و عزاداری کنید و این پرچم را بالا نگه دارید عاشورا روز جشن و شادی ما بود. این تعبیر سیدبنطاووس در مقدمه اللهوف است، بروید ببینید. عاشورا روز جشن ما بود، روزی که آقای ما به دیدار خدا رفت، روزی که اسلام نشان داد چه شخصیتهایی تربیت کرده است. اینها تعبیر سیدبنطاووس است. بعد ایشان میگوید وقتی ولایت ما را دارید که با آن چیزهایی که ما شاد میشویم شاد شوید و با چیزهایی که ما غمگین میشویم شما غمگین شوید. آیا آنها برای دنیا، قدرت، ثروت، زندگی، برای این چیزها شادی و غمشان بوده است؟! یا برای ارزشهای الهی؟! فرمودند که: «فلو أنَّ رجلاً تولِّی حجرَ الحَشرَهُ ا... معهُ یوم القیامه» به حدی به شما بگویم که اگر کسی یک تکه سنگ را دوست داشته باشد در قیامت با همان محشور خواهد شد. ببینید قلب ما کجاست؟ نه زبانمان! نهضت امر به معروف و نهی از منکر، نهضت اعتراض به ضدارزشها و بیعدالتیها، اینها چیزهایی است که خودِ سیدالشهداء فرمودند که ما کربلا را برای همین بپا کردیم. امر به معروف، نهی از منکر یعنی من نمیتوانم تماشاچی باشیم، سکوت کنیم، هرکس هرچه میخواهد بگوید و هرکار میخواهد بکند، و تاریخ را به هر سمتی که میخواهند ببرند!.
فلسفه عزاداری، اگر عیناً همان فلسفه قیام امام حسین و کربلا نباشد انحراف است. ببینید این جمله دو،دوتا چهارتاست. فلسفه کربلا هرچه که بود فلسفه عزاداری هم باید عین همان باشد. اگر چیز دیگری است انحراف است. امام صادق(ع) در زیارتی که از ایشان نقل شده، خطاب به شهدای کربلا، خطاب به سیدالشهداء، خطاب به حضرت ابوالفضل(ع) فلسفه کربلا و عاشورا را بیان کردند. میفرمایند که شما شهید شدید «لِیَستَنقِذَ عبادَک» به خداوند عرض میکند که خدایا اینها شهید شدند، ایشان شهید شد «لِیَستَنقِذَ عبادَک مِن الضلالَه و الجهاله و العَمی و الشک» این شهید شدند برای اینکه مردم، امّت شما و بشریت گرفتار این چهار مشکل نشوند. یک) جهل؛ دو) راه را گم نکنند؛ سه) نابینا نباشند، حق و باطل را بتوانند تشخیص دهند و چهار) به شک نیفتند. یعنی به مردم معرفت بدهند، اینها شهید شدند تا به مردم معرفت بدهند تا مردم دچار گمراهی و شک نشوند.
امام باقر(ع) فلسفة مجالس اهل بیت(ع) را گفتهاند، همهشان گفتهاند «فَإنَّ اجتماعکم و مذاکرَتِکُم احیائنا» دور هم که جمع میشوید ما را احیاء کنید. «خیرالناس بَعدُنا مَن ذاکرَ أمرِنا و عادَ إلی ذکرنا» بهترین کسان- از نظر ما بعد از ما- بهترین کسان در صف بعد کسانی هستند که خط ما را زنده در طول تاریخ زنده نگه دارند. یک مصداق آن این مجالس عزاداری است، مدح و مرثیه است، اگر اینها آن خط را زنده نگه دارند، یعنی عدالت، عقلانیت و معنویت را با تعریف قرآن و اهل بیت(ع) زنده نگه دارد این میشود احیای مکتب اهل بیت(ع) و خود سیدالشهداء که فرمودند «أنا قَتیل العبرَ ولا یَذکُرونی مؤمنٌ الا استَعبَر» من شهید عبرتم و هیچ مؤمن حقیقی به یاد من نخواهد افتاد الّا اینکه عبرت بگیرد. عبرت یعنی چه؟ عبرت یعنی عبور از ظاهر به باطن؛ و اینکه از گذشته درس بگیریم برای امروز و برای آینده.
امام(رضوانا... تعالی علیه) در بحثهایشان میفرمودند که مجلس بزرگداشت سیدالشهداء، مجلس غلبه سپاه عقل بر جهل، عدل بر ظلم، امانت بر خیانت و حکومت الهی و عدل بر حکومت طاغوت است. فقط بحث عاشورا نیست. چون عاشورا هدفش اینهاست، و هرچه باشکوهتر این بیرق خونین عاشورا را بالا نگه داریم، هر لحظه اعلام اینکه امروز هم، روز انتقام مظلوم از ظالم است «کلُّ یومٍ عاشورا» امام صادق(ع) فرمودند آن وقتی یاد عاشورا کردید که یزیدیان بدانند هر روز عاشوراست و هرجا و همه جا کربلاست، آن وقت نام امام حسین(ع) احیاء شده و پرچم کربلا بالا نگه داشته شده است. امام میگوید مجلس عزا نه برای این است که گریه کنند و اجر ببرند، البته این هم هست. ببینید سوء تفاهم نشود امام میگوید گریه کردن بر امام حسین(ع) نتیجه مجلس عزاداری است، نه هدف آن. یک چیزی داریم به نام هدف و غرض، یک چیزی داریم به نام نتیجه. امام میگوید گریه بر امام حسین، یا اینکه مشمول شفاعت امام حسین قرار بگیرید یا اینکه ثواب بکنید، اینها جزء نتایج عزاداری برای امام حسین است نه جزء اهداف آن! اینها غرض نبوده است، اینطور نبوده که امام حسین شهید شدند تا ما اشک بریزیم تا اجر ببریم! یعنی هدف قیام کربلا این بوده که ما گریه کنیم و اجر ببریم! این نبوده است. این جزء نتایج کربلاست، نه جزء اغراض آن؛ این تعبیر امام است.
یا اینکه محرم زنده نگه میداریم برای شفای دل زهرا(س)! فکر کردیم مثلاً حضرت زهرا هم مثل ماها هستند که مثلاً چون یک کسی بچهاش را زده و مسئله شخصی است، هزار و چندسال است ایشان عزادار است و ما میخواهیم ایشان را از عزا دربیاوریم! این حرفها در شأن ماهاست نه در شأن حضرت زهرا(س). ما آنها را با خودمان قیاس میکنیم، ما اهل بیت(ع) را در سطح خودمان پایین میآوریم. اینهایی که من میگویم عین تعابیر امام است و عبارات صریحتری هم دارد که چون حالا فرصت نیست نمیخوانم، اجر اخروی. مشمول شفاعت شدن جزء نتایج است. میگوید اهداف شما این است که به دنیا و تاریخ بگوییم که این اجتماع تحت یک بیرق و یک ایده بپا میشود و جنبه مهم عاشورا، جنبه سیاسی آن است که ائمه ما در صدر اسلام نقشاش را طوری کشیدند که تا ظهور باشد. یعنی هرجا اسم امام حسین(ع) و کربلا میآید باید تمام حکومتهای ظالم در جهان بترسند و پایههایشان بلرزد، و همه جا پرچم عدالت بالا برود، همه جا خطبه سیدالشهدا در مِنی، من خواهش میکنم خطبه امام حسین در مِنی در «تحفالعقول» هست، در «بحاالانوار» هست، این را بروید با دقت ببینید و جمله جملهاش را در مراثی و مدائح بیاورید. امام میگوید من اینجا اعلام میکنم که در باب عزاداریها و مجالسی که به نام حسینبنعلی(ع) تشکیل میشود ما باید بگوییم، ما و هیچ یک از دینداران نمیگوییم که با این اسم هرکس هرکاری بکند خوب است! چه بسا علمای بزرگ ما در برابر کارهای ناروایی که به اسم عزای اباعبدالله برپا شد جلوگیری کردند و ایستادند، بیست و چندسال پیش مرحوم آقاشیخ عبدالکریم حائری مؤسس دوباره حوزه قم که از بزرگترین روحانیون شیعه بود در قم شبیهخوانی ممنوع کرد و به جای آن گفت معارف اهل بیت را بگویید و روضه بخوانید. ضمن اینکه البته شبیهخوانی هم سابقهاش میدانید که به دوره آلبویه برمیگردد و اصل طرح، طرح خوبی بوده، شبیهخوانی یک تئاتر خیابانی تودهای انقلابی است و استفاده از هنر برای افشار بوده است. کمکم در زمان قاجار به بعد اینها مبتذل شد، و الّا اول اینطوری نبود. امام میگوید اگر بخواهید این نهضت بماند باید این سنّت عزاداری را حفظ کنید ولی آنچه که ناروا بوده حذف کنید و اشخاص بیاطلاع از اسلام را تصفیه کنید و نگذارید آنها سخنگوی سیدالشهداء بشوند و اینها به این نام سخن بگویند.
در حماسه حسینی دوستان حتماً دیدند در تحریفهای عاشورا، آقای مطهری میگوید که از اولیای دین خط اقامه عزای حسینبنعلی(ع) خطی است که اولیای دین خودشان دادند بلکه از خود پیامبر هم نقل شده است و زیارت قبر ایشان. ولی این کمکم – عین عبارات آقای مطهری را دارم میخوانم- ایشان میگوید این کمکم باعث شد بعضی مرثیهخوانان حرفهای پیدا بشوند، کمکم مرثیهخوانی یک فن و هنر شد تا اینجا خوب است. اما کمکم یک شغل شد! از لحظهای که دیگر مرثیهخوانی، مداحی و روضهخوانی به یک شغل تبدیل میشود و وسیلهای برای زندگی، این خطر وجود دارد که آلوده بشود به عرضه و تقاضا و منطق بازار! و از خلوص الهی و روحانیاش فاصله بگیرد. یعنی اشک ریختن، گریستن و گریاندن برای حق، تبدیل شود به گریستن و گریاندن برای منافع.
هشتگهای موضوعی