مقاله صوتی شماره 38

ملاصدرا ، از معرفت شناسی تا علوم انسانی - قسمت دوم

ظرفیت شناسی فلسفه صدرایی

1-نظریات صدرایی در باب نسبت جسم و روح و تفسیر پیری و مرگ، قابل نقد و در عین حال، منشاء آثار مهمی در روان شناسی، روان درمانی و تعریف اعتدال در جسم و روح و ... است.

2-ملاصدرا و هیچ متفکر دیگری، خط قرمز نیست اما به لوازم مهم نظریات او در عرصه علوم انسانی باید توجه کرد .فیلسوفان و متفکران، نه نیاز به سمپاتی و هواداران متعصّب دارند و نه با توهین، حذف می شوند.

3-فلسفه ذهن و علم النفس در آثار ملاصدرا بنهو بدیعی مرتبط شده اند.تفسیر الهی یا مادّی از ذهن به تفسیر الهی یا مادّی از نفس می انجامد.

4-ملاصدرا چگونه از شناخت انسان به شناخت خدا می رسد و بعکس؟شناخت هستی از طریق شناخت خویش، تأثیر خودشناسی در هستی شناسی، انتقال"علم النفس"از"عرصه طبیعیّات" و اتّصال آن به خداشناسی و سپس تحلیل مفهوم "خلاقیّت نفس"در ذیل اراده الاهی؛ ارتباط نفس انسان با اصل وجود عالم و الاهیاتی بودن مقوله نفس انسان، نوآوری در اثبات تجرّد نفس، همگی در فلسفه علوم انسانی، فلسفه هنر و فلسفه اخلاق، تعیین کننده اند.

5-مبنای اعتقادات اسلامی، کتاب و سنّت با رعایت ضوابط استنباط است و تفسیر آیات و احادیث نباید به تأویل افراطی و تفسیر برأی در دین شناسی منجر گردد. مقام"اعتقادات" با مقام"نظریه پردازی"لزوما یکی نیست.

6-قول به تجرّد حتی در نفوس حیوانی، تفاوت نظریه"تعلّق نفس به بدن"با نظریه"حلول"،به نظریان جدیدی در جانور شناسی و زیست شناسی نیز منجر می شود؛همچون تحلیل علم حیوان به نفس خود، تفاوت تجّرد برزخی و تجّرد نسبی عقلی و ...

7-استنتاج"تجرّد نفس انسانی" از امکان درک"مفاهیم کلی "و از مراتب"نفس"، دانستن ذهن ،جمع تشخص عقلانی با" درک کلیات"، تعریف "تعقل" به اتصال وجودی" نفس"با "حقایق غیر مادی"حتی هنگام درک حسی و علوم تجربی، نحوه ارتباط"تفکر مجرّد"با سلول های مغزی و ابزار مادی و جسمانی، در ملاصدرای متقدّم و ملاصدرای متأخّر در نحوه حل معضل ربط نفس و بدن،یک نظریه تازه در ارتباط میان معرفت شناسی و فلسفه علم با فلسفه نفس و کالبد شناسی است.

8-عینیّت"ذات و صفات" در خداوند با تفسیر صدرایی، و تفاوت"اتّحاد مفهومی"با"اتحاد مصداقی" چه آثاری در فلسفه دین و کلام و خداشناسی دارد؟

9-تعریف شرّ ادراکی، شرّ اخلاقی و معنای"عدمی بودن"شرور، واقعیت ذاتی نداشتن "شرّ" و معنای عرضی بودن شرّ در تفسیر صدرایی، قلمروی وسیعی را از فلسفه هستی و تعریف "معنویت" تا فلسفه اخلاق، تحت تأثیر قرار می دهد .

10-نظریه پردازی او در تفسیر معرفت شناختی"وحی" و تبیین مفهوم"نبوت"، ظرفیت معرفتی پیامبران، مبدأ و غایت "شریعت"، نحوه ظهور اسرار و حقائق از طریق "قوّه قدسی عقل" و باز شدن چشم و گوش باطن،سرایت حقیقت از باطن به ظاهر و تمثل مشاهدات از نفس قدسی به قوای حسّی، توصیف فلسفی اعجاز و ارتباط آن با کمال قوه احساس و تأثیر گذاری در هیولای عالم و مفهوم "ولایت تکوینی" و "ولایت تشریعی" و نحوه تصرّف نفس پیامبران در هستی، اشراف "عالم ملکوت" بر "عالم مُلک"، پاسخ بسیاری پرسشهای کنونی جهان در قلمروی فلسفه دین است.

11-در تفسیر صدرایی از اراده،علم،جبر و اختیار و فعل اخلاقی نیز نو آوریهای قابل بحث اما مهم و مؤثر در علوم تربیتی و اخلاق و فلسفه حقوق بشر، قابل پیگیری است.

12-اعتراف ملاصدرا به عجز فلاسفه و محدودیت عقل و به برخی خطاهای خود در بخشی از معارف الاهی و اعلام نیاز قطعی به وحی و قول معصوم(ع) در بسیاری از موضوعات از قبیل شناخت اسماءا...،معنای خلقت در شش روز، استواء خداوند بر عرش، شناخت احوال قیامت و مفهوم معاد جسمانی و شناخت "حقیقت نفس" و درک حقیقت دنیا و آخرت، حقیقت ملائکه و روح، مفهوم معیّت الهی، معراج پیامبر (ص) و ...

13-"جریان متعادل صدرایی"و"جریان متعادل تفکیکی"،وجوه مشترک بسیاری داشته و اختلاف نظر آنها کُبرَوی و مفهومی نیست بلکه در برخی مصادیق صغروی و در تفسیر برخی آیات و روایات، اختلاف نظر دارند و ادبیات "تکفیری" از یکطرف و ادبیات"تجهیل و تحمیق" از جانب دیگر،متعلق به دو روش افراطی غیرعلمی و غیر اخلاقی است و باز کردن چنین جبهه بندی هایی در حوزه معارف اسلامی در حضور جبهه متحدکفر و شرک، یک جبهه بندی انحرافی است که از ناحیه برخی فیلسوف نمایان و صوفی مأبان غیر متشرّع در یک سوی و از ناحیه جریان نواخباری و تکفیری شیعه از سوی دیگر دامن زده می شود. سیاسی یا ژورنالیستی کردن این مباحث، خروج از سنخ مفهومی این مباحث است.

14-ملاصدرا از مجرای اخلاق و تهذیب و عدالت فردی و جمعی،حکمت نظری و هستی شناسی خود را به حکمت عملی و فلسفه سیاسی امتداد می دهد.

15) تدبیر "بدن" توسط " نفس" و تدبیر " نفس " و قوای آن توسط " عقل " ، نقطه آغاز برای ارتباط" اخلاق فردی و اجتماعی" با "عدالت" در ساحت خصوصی و عمومی و ربط" اخلاق و شریعت " با " سیاست " در نظریه صدرایی است .

16)تفاوت " الهام " و " وسوسه " و تأثیر عوامل فردی و اجتماعی در " خاطر محمود " و " خاطرمذموم " ، از جمله نقاط اتصال " معنویات و مادّیات " و اتصال شریعت و معنویت با سیاست و اقتصاد و حقوق بشر است .

17) نسبی بودن "فضیلت" و "رذیلت" یا "سعادت" و "شقاوت" و نیز "لذت" و "رنج" در حکمت صدرایی ، غیر از نسبی گرایی مادّیون و شکّاکان است .

18) ملاصدرا، " عقل منهای شرع " را برای هدایت فرد و جامعه ، ناکارآمد و ناکافی می داند و تمدن سازی و حاکمیت سیاسی بدون شریعت را از سنخ سیاست نفسانی و غیر عقلانی می شمارد .

19) "سیاست سکولار" و "حکومت لائیک" در فلسفه سیاسی ملاصدرا دقیقاً نقّادی شده و تفکیک " ولایت سیاسی " از "نبوت و ولایت معنوی "، سدّ راه سفر معنوی و سلوک تکاملی انسان در ساحت فردی و جمعی دانسته شده است . ملاصدرا تفکیک " سیاست " از " نبوّت " را آغاز سقوط انسانی تمدن ها می خواند .

20) نظریّه "بی طرف" بودن "دولتها" نسبت به اخلاق و عقائد اجتماعی و اکتفا به تأمین نیازهای جسمانی و مادّی ، یک سیاست الحادی و غیرتوحیدی و مورد نقد صریح ملاصدرا است.

21-معنویت و تکامل اخلاقی و فردی در انسان، بدون جامعه سازی و عدالت اجتماعی و بدون نظام سازی اسلامی و نیز تفکیک حریم مادی و معنوی، اخلاق از سیاست،وتفکیک دین از دولت و شریعت از مدنّیت،همگی مانع تکامل انسان از دیدگاه صدرایی است که ظاهر عالم را تابع باطن عالم و محسوسات را تابع معقولات سزاوار می داند زیرا اگر سیاست و اقتصاد و رسانه و آموزش و پرورش، تابع شریعت نباشد، کمالات دنیوی و اخروی بشر، هر دو به خطر می افتد.

22-فرار حاکمان و دولتمردان از مسئولیت تربیتی و اخلاقی و فرهنگی جامعه، در منظر ملاصدرا،جابجایی اصل و فرع و اکتفاء به مدیریت جسمانی و حیوانی محض و عدم رعایت شرائط عقلی و نقلی در حاکمان و رؤسای جامعه، خیانت در امانت و پشت کردن به خدا و خلق و محروم کردن مردم از تکامل و موجب ضمان است.

23-در دیدگاه صدرایی، "مدینه ناقصه" و "امت جاهله" حتی اگر مرفّه و منظّم شود، مناسب شأن الاهی انسان نیست و اگر همه دنیا، مزرعه آخرت و سیاست، خادم شریعت نباشد، دولت اسلام و دولت کفر، یکی خواهد شد .

24-ظرفیت شناسی در آثار ملاصدرا و سایر متفکران،ضمن تحفّظ برحقّ نقد آنان، نوعی ظرفیت سازی برای جریان دائمی تفکر اسلامی در عرصه تمدن سازی و علوم انسانی خواهد بود زیرا تعبّد به متفکران بشری از جمله ملاصدرا، خود یک روش غیر صدرایی است.


نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha