نماز جمعه ، از طالقانی تا......؟ (رسانه ی خدا و مردم ؛ کرسی "آگاهی، آزادی و عدل")
سالگشت رحلت آیه الله طالقانی، بنیانگذار نماز جمعه پس از انقلاب و نخستین امام جمعه تهران _ نماز جمعه مشهد _ شهریور ۱۳۹۵
بسمالله الرحمن الرحیم
محضر محترم نمازگزاران بزرگوار سلام عرض میکنم. دوستان فرمودند چون مصادف است با سالگرد مرحوم آیتالله سید محمود طالقانی در باب نماز جمعه، خود نماز جمعه و فلسفهی نماز جمعه نکاتی را تقدیم کنم. کارکرد و اهمیت نماز جمعه در عین حال که برای همه روشن است، برای همه روشن نیست. چون یک سری کارکردهایی هستند که مشابه هم هستند و بعضیها اینها را با هم اشتباه میگیرند. اولاً به مرحوم آیتالله طالقانی ادای احترام میکنیم که عالم مجاهد و مصلح اجتماعی بود و از زمان شهید نواب صفوی تا وقتی که پس از انقلاب نماز جمعه را ایشان باب کرد و دوباره تأسیس کرد، همهی عمرش را در خدمت به خدا و خدمت به خلق خدا برای خدا سپری کرد. من به یاد میآورم در مجلس خبرگان اول بعد از انقلاب وقتی ایشان وارد مجلس شد، خب ایشان به لحاظ اهمیت و شخصیت تقریباً بعد از امام در داخل کشور از جهاتی نفر اول انقلاب اسلامی شناخته میشد. ایشان وقتی برای اولین بار وارد مجلس خبرگان شد همه روی میز و صندلیهای مجلس نشسته بودند و ایشان مستقیم رفت و روی زمین نشست. همان موقع کسانی گفتند این یک ریاکاری انقلابی است. گفتند این انقلابی بازی است و چه ضرورتی دارد؟ معنای این کار آقای طالقانی زیر سوال بردن بقیه است. یعنی آنهایی که رفتهاند و روی صندلیها نشستهاند برخورد تشریفاتی و اشرافی و غیر انقلابی کردهاند، در حالی که چنین نیست و بالاخره باید از این صندلیها استفاده کرد یا نباید کرد؟ باید اجازه ندهیم کسی بنشیند و برویم روی زمین بنشینیم؟ خب روشن بود که آن کار آقای طالقانی معنا داشت. معنای آن هم این نبود که روی صندلی نشستن خلاف انقلابیگری یا مترادف با اشرافیگری است. بلکه مراد آقای طالقانی این بود که ممکن است انحراف پس از تشکیل حکومت از همین مسائل کوچک و ساده و عادی شروع بشود. خود این کار ذاتاً نه مشکل شرعی دارد و نه مشکل انقلابی دارد اما کم کم فرهنگی را باب میکند که وقتی این مسیر آغاز شد بقیه هم طی خواهد شد و خطر بازگشت به ارزشهای ماقبل انقلاب با آرایش انقلابی وجود دارد. حالا اگر فرصت بشود من در آخر بحث به بعضی از دیدگاههای ایشان در عرصهی همین مقولهی انقلابیگری و اشرافیگری اشاره میکنم که رهبری هم بارها و به خصوص در این ماجراهای اخیر تصریح کردند. همین قضیهی فیشهای حقوقی و مسائل فساد در بعضی از بانکها را اشاره میکنم که آیتالله طالقانی چه تأکید ویژه و چه حساسیت خاصی در مورد این اشرافیگری داشت و اما قبل از آن چند نکته در باب اصل مسئله بگویم. فرمودند نماز جمعه چیست؟ در منابع ما دست کم سه وظیفهی مهم برای نماز جمعه شمردهاند. یک، تعلیم. دو، تنبیه. سه، امر به معروف و نهی از منکر که به معنی انتقاد و پیشنهاد و نظارت و اعتراض برای اصلاح امور است. تعلیم جاهل، تنبیه غافل و امر به معروف و نهی از منکر. نماز جمعه در منطق اهل بیت پیامبر(ص) به آن اندازه نماز جمعه است که این سه وظیفهی خود را درست انجام بدهد. تعلیم جاهل یعنی چه؟ یعنی دادن آگاهیهای جدید و مفید به مردم، به تودهی مردم، به خواص مردم، به حاکمان و به محکومان، بیان دقیق و صریح تعالیم و ارزشهای اسلامی. جلوی بدعتهای فکری و فرهنگی و نظری ایستادن، چه بدعتهای روشنفکری و التقاطی و چه بدعتهای مقدس مأبانه و متحجرانه و ارتجاعی باشد. هر دو بدعت هستند. هر جا تحریف دین است و یک عقیدهای از عقاید دینی و معارف دینی و احکام دینی و اخلاق دینی و ارزشهای دینی تحریف میشود، هر جا یک تشیع قلابی عرضه میشود، هر جا اسلام آمریکایی عرضه میشود، امام جمعه و نماز جمعه باید در برابر آن بایستد. خیلیها از تعلیم جاهل خشنود نمیشوند. این جاهل بسا ممکن است یک روشنفکر دانشگاهی باشد. ممکن است یک عالم ملای حوزوی و مذهبی باشد ولی در عین حال جاهل باشد. ممکن است یک مسئول درجه یک کشور باشد و جاهل باشد. ما بین مسئولین خود داریم کسانی را که در حکومت اسلامی مسئولیت دارند ولی درست نمیتوانند یک صفحه قرآن بخوانند. یک بار نهجالبلاغه را نخواندهاند. با بعضی از مسائل مسلم معارف اسلامی آشنا نیستند. اینها هم باید تربیت بشوند. هر کسی یک مدرک دانشگاهی معمولی دارد، یا یک تحصیلات معمولی حوزوی، یا یک تجربهای دارد، بیاید و مهمترین مسئولیتها در باب جان و مال و ناموس و آبروی مردم را بگیرد. اینها احتیاط شرعی میطلبد. نماز جمعهی اهل بیتی آن نمازی است که حرف خدا و حرف دین و حرف پیامبر(ص) و حرف امام و اصول انقلاب و مواضع امام را صریح بگوید. همان چه که رهبری میگوید را با ذکر مصداق و مشخص و مطالبهگرانه بگوید. شما ببینید در همین مدت 15، 20 سال چقدر نکات مخالف در عرصههای مختلف از مسائل فرهنگی تا مسائل اقتصادی، مبارزه با تجملگرایی و اشرافیگری در حکومت، فساد اقتصادی، بحث حجاب و عفاف، بحث مسائل اخلاقی و فرهنگی و غیره احکام و دستورات مشخص به مسئولین مشخص میدهند و اینها «بله قربان» و «احسنت» میگویند ولی به آن عمل نمیشود. باید در نماز جمعهها و مردم و رسانهها مطالبه کنند. باید از هر سه قوه مطالبه کنند. آخرین مورد همین چند وقت پیش بود که ایشان گفت من تذکرات فرهنگی میدهم و همه میگویند «بله» و عمل نمیکنند. نمیدانم باید چه کار کنم. راجع به بانکها، راجع به مفاسد اقتصادی، راجع به اشرافیگری به خصوص در حکومت چند بار ایشان گفته است. چه کسی باید اینها را بخواهد که مطالبه و عمل بشود؟ نماز جمعهی تهران دو بار برای دو موضوع از من دعوت کرد. موضوعها را هم خودشان انتخاب کردند. گفتیم و ائمهی جماعت صد درصد حمایت کردند. آیتالله جنتی و آیتالله موحدی کرمانی و آقای صدیقی گفتند عالی است و این باید باشد. حتی یکی از بزرگان گفت اگر این بحثها ادامه پیدا نکند و کسی مانع شما بشود من هم نمیآیم نماز بخوانم. آقای موحدی به خود بنده گفت. در خطبههای نماز جمعه خود صریح اینها را گفتند و حمایت کردند. همه میگویند «بله». اعضای ستاد نماز میگویند «بله». جلسهای که میخواهیم اسناد را برای خط نفوذ ارائه کنیم یک مرتبه قیچی میشود. هیچ کس هم جوابگو نیست. میگویند آقا بسیار حرفهای عالی است. به شرطی که ادامه پیدا نکند. هیچ کس هم صریح نمیگوید. یک آقایی بود که او را برداشتند. میگفت خیلی عالی است و مخالفتی نیست. خصوصی پیش او میرفتند و میگفتند در تهران و در قم این مخالف اوست. خب چه کسی است؟ اگر حرف غلط است جواب بدهید و بحث کنید. اگر نماز جمعه به باتلاق محافظهکاری و ترسیدن از این و او بیفتد نمیتواند به وظیفهی شرعی خود عمل کند. بعضیها میخواهند یک دین و معارف اسلامی ارائه بشود که اگر دین تحریف هم شد، بشود ولی ما زیر سوال نرویم. خیلیها خوشحال نمیشوند که دین مستند و حقیقی و راستین و اسلام ناب و تشیع علوی درست و صریح معرفی بشود. یک دین گرد دایرهوار خنثی را میخواهند که هیچ تیزی به سمت هیچ کس نداشته باشد و همه خوشحال باشند. دینی که ولایت دارد اما برائت ندارد. ولایت بدون برائت است. صلح کل است. کلیات است. مبهمات است. همه قابل تأویل است. بدیهیات، مکررات، واضحات. نماز جمعه که هیچ کس از آن نترسد نماز جمعه نیست. نماز جمعهای که دزدها، خائنها، غربگرایان، اشراف، دروغگویان، فاسدان و مفسدان از آن نترسند و از این جمعه تا آن جمعه تنشان نلرزد نماز جمعهی اهل بیتی نیست. دین را طوری تحریف کردن که خوشامد همه باشد و پیش همه محترم باشد، همه هم محترم هستند. محترمین و محترمات، معززین و معززات، سنگین باش، آهسته بیا و آهسته برو که گربه شاخت نزند. تازه گربه که شاخ ندارد. چنان آهسته بیا و آهسته برو که حتی اگر گربهی شاخداری پیدا شد که نمیشود تو را شاخ نزند. بعضیها میخواهند اسلام و تشیع به این شکل معرفی بشود. میگویند آیه و حدیث بخوانید ولی اینطور بخوانید. متین باش، عادی باش، آرام باش. سخنان معمولی را به روش معمولی هزار بار تکرار کن. قرار نیست آگاهیبخش باشی. قرار است فقط حرف بزنی و حرف بشنوند. ریسک کردن و خطر کردن در بیان درست دین و بیان به موقع دین در جای خود و با مخاطب خود، منطقی و واضح، اخلاقی و صریح در آن نوع بیان دین جایی ندارد. دین را طوری تعریف کن و طوری تبلیغ کن که هیچ کس ناراحت نشود و به کسی بر نخورد. کسی زیر سوال نرود. به خصوص خود ما زیر سوال نرویم. من هم آدمهای چپها و هم از راستها شنیدهام، از مقامات بالای آنها شنیدهام که گفتهاند از علی گفتن و گفتن این روایات به درد انقلاب کردن میخورد و به درد حکومت کردن نمیخورد. این حرف را هم از اصولگرا شنیدیم و هم از اصلاحطلب شنیدیم. از مقامات درجه یک بالا که همهی شما آنها را میشناسید و من اسم آنها را نمیبرم. کارگر معدن یک میلیون و 200 هزار تومان حقوق داشته و چند ماه ندادهاند. بعد اعتراض کردند و آنها را به شلاق محکوم کردهاند. من در اخبار و رسانهها خواندم. یک میلیون و 200 هزار تومان پول کارگر معدن را نمیدهی و بعد هم او را شلاق میزنی؟ بعد این مردک یقه بسته که تهریش دارد و انگشتر عقیق هم به دست دارد و جزو مقامات است، ماهی 70 یا 100 میلیون حقوق برای خودشان نوشتهاند، یک میلیارد و 700، 800 میلیون تومان وام هم برداشتهاند و آن وقت احتیاط کردهاند و فرمودهاند سود نداشته باشد. سود صفر درصد و دو درصد باشد. وقتی به مردم وام 30 درصدی میدهند عیبی ندارد ولی وقتی خودش برداشته برای خودش 2، 3 درصد زده است که شرعاً درست باشد. این اسلام آمریکایی است. این تشیع انگلیسی است. مگر مردم بچههای خود را دادهاند که شما سر کار بیایید؟ مردم بچههای خود را دادند که اسلام بر سر کار بیایند. اگر نظارت صحیح حکومتی نباشد، اگر معلوم نباشد در بعضی از بانکها چه میگذرد، تکلیف نماز جمعهها هست که فریاد بزنند و حقوق شرعی مردم را مطالبه کنند. جمهوری داریم چون همه با انتخابات بر سر کار میآیند، اما اسلامی این کجاست؟ جمهوری هست و همهی مقامات ما با انتخابات میآیند. اما این باید اسلامی باشد و الا جمهوری لاییک میشود. احکام اسلام انقلابی به روش انقلابی در حکومت انقلابی باید اجرا بشود. نماز جمعه بدون نهی از منکر نماز جمعهی مکتب اهل بیت(ع) نیست. نماز جمعهی اموی و عباسی و عثمانی و سعودی است. در شورای انقلاب فرهنگی سالها پیش مصوبهای راجع به حجاب و عفاف داشتیم. هم دولت قبل و هم این دولت، هم در امضای آن و هم در اجرای آن تعلل کردند و میکنند. مشکل قانون نیست. مشکل عمل است. مبارزه با فساد چند بار توسط رهبری مطرح شد؟ منشور مبارزه با فساد، سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و غیره مطرح شد. خب نماز جمعهها سوال کنند که مجلس، دولت، قوهی قضاییه باید بیایید و در نماز جمعه در مورد سیاست اقتصاد مقاومتی پاسخگو باشید. امسال، سال اقدام و عمل بود. اقدام و عمل چه شد؟ باید بیایید و جواب بدهید. بانکها چقدر در خدمت اقتصاد مقاومتی هستند؟ باید بعضی مسائل حتماً رسانهای بشود. به خصوص در نمازهای جمعه گفته بشود. تا بعضیها آبروی خودشان را در خطر نبینند اقدامی نمیکنند و اگر رسانهای نشود چیزی نمیگویند. نماز جمعه باید مأمن تودهها و مستضعفین باشد. نماز جمعه باید مأذنهی صدای حق و عدل باشد. مسئولین باید هر هفته به نماز جمعه بیایند اما نه اینکه بیایند فرمایشات بفرمایند و بروند. بلکه باید بیایند به اشکالات و سوالات جواب بدهند. مسئولین باید به نماز جمعهها بیایند. نه اینکه نمایش بدهند و آن جلو بنشینند و دوربینها فیلمبرداری کنند و بگویند اینها به نماز آمدهاند. خب این وظیفهی تو بوده است. باید بیایی و جواب بدهی که چقدر به وظایف خود عمل کردهاید؟ دفاع از کارِ حقِ نظام باید صورت بگیرد و حمله به کار غلط در نظام هم باید صورت بگیرد. اصلاح مردم و اصلاح حکومت وظیفهی نماز جمعه است. باید ضد فساد و ضد ظلم باشد نه اینکه انشاخوانی و انشانویسی باشد. وظیفهی دوم نماز جمعهها تنبیه غافل است. این در منابع آمده است. یعنی مفاهیمی هست که همه میدانند ولی عمل نمیکنند. خوابیدهاند یا خودشان را به خواب زدهاند. کسی که خوابیده را میتوان بیدار کرد اما کسی که خودش را به خواب زده را نمیتوان بیدار کرد. تنبیه غافل یعنی مشکل نظری ندارند، بلکه مشکل عملی است. یعنی قوهی عقل عملی در بخشهایی از جامعه و در بخشی از مدیران فلک شده است. یعنی اخلاق عملی در مردم و در حاکمیت تضعیف شده است. یعنی همه، همه چیز را بگویند و هیچ کس مسئولیت چیزی را نپذیرد. تنبیه غافل به معنی یادآوری ارزشها، بازخوانی شعارها، مانع شدن برای تحریف انقلاب است. همهی اینها تنبیه غافل است. غافل یعنی میدانیم و پایبند نیستیم. میخوانیم و نمیشنویم. میگوییم و نمیگوییم. میخواهیم و نمیخواهیم. چیز ندانستهای نیست. وظیفهی سوم و حساستر از همه امر به معروف و نهی از منکر است. امر به معروف و نهی از منکر یعنی درگیری، یعنی تن من میخارد، سرم درد نمیکند ولی دستمال میبندم، یعنی منافع من در خطر نیست اما حقوق و عقاید در خطر است. به خاطر منافع خودم فریاد نمیزنم. منافع من تأمین است و مشکلی ندارم. اتفاقاً منافع امام جمعهها و نماز جمعهها در حرف نزدن یا در کلیبافی است. امر به معروف و نهی از منکر به معنی نظارت دائمی، انتقاد دائمی، سوال دائمی، بازخواست دائمی، پیشنهاد و انتقاد است. نهی از منکر یعنی انتقاد و امر به معروف به معنی پیشنهاد است. منتها از خواهش شروع میشود و بعد به امر و نهی میرسد. به مطالبهی آمرانه و ناهیانه میرسد. خیلی جالب است که شریعت ما میگوید مردم حق دارند یکدیگر و حاکمان را امر به معروف و نهی از منکر کنند و حاکمان وظیفه دارند و حق دارند مردم و یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنند. یعنی از این جهت مهم نیست که شما جزو مسئولین حکومت هستی یا یک شهروند و آدم عادی در جامعه هستی. وقتی یک آدم عادی هم هستی حق داری امر و نهی بکنی. چون ممکن است بگویند جنابعالی چه کاره هستی که امر میکنی؟ مگر شما جزو مسئولین هستی؟ بله، اسلام میگوید همهی ما مسئول هستیم. همه چیز به همه مربوط است. آن چه که در عرصهی عمومی است. بحث حریم خصوص افراد جداست و به هیچ کس مربوط نیست. با این منطق پروژهی پرسشگری، اعتراض و دخالت در همهی مسائل عمومی و اجتماعی، حکومتی، ملی، بینالمللی، همه موظف هستند. هم حق داریم و هم تکلیف داریم و هیچ کس نه حق دارد و نه تکلیف دارد که جلوی انتقادات و اعتراضات و پیشنهادات را بگیرد. البته انتقادات و اعتراضات به روش درست باشد، رعایت اخلاق و منطق و دروغ نگفتن و تهمت نزدن، شایعه پخش نکردن، تضعیف روحیه نکردن، نشر اکاذیب، انتقاد نیست. اینها امر به معروف و نهی از منکر نیست. اینها امر به منکر و نهی از معروف است. اما اگر به شیوهی درست انجام بشود و آن وقت از شما پرسیدند فضول هستید؟ بگویید بله، ما فضول هستیم. از شما میپرسند که شما سر پیاز هستی یا ته پیاز هستی؟ بگویید ما هم سر پیاز هستیم و هم ته پیاز هستیم. هر دو هستیم. به چه دلیل؟ به دلیل قرآن و سنت، به دلیل سیرهی اهل بیت(ع) و دستورات صریح آنها. بعضی از مسئولان ما آدمهای خوبی هم هستند ولی تا مسئله رسانهای نشود و آبروی خودشان به خطر نیفتد اقدام نمیکنند. همین مسئلهی فیش حقوقی را تا نگفتی کسی جواب نمیدهد. زود هم میگویند این تضعیف نظام است. این را هم یاد گرفتهاند که تا کسی از خود او انتقاد میکند زود میگوید به مقام عظمای ولایت جسارت شد. به جمهوری اسلامی جسارت شد. به احکام مقدس شرع جسارت شد. به روحانیت جسارت شد. اولاً جسارت نشده، ثانیاً از تو سوال میکنند. چه کسی با روحانیت و مقام ولایت و شریعت و اسلام و جمهوری اسلامی و ولایت فقیه انتقاد کرده؟ از تو انتقاد میکنند و تو زود پشت آنها مخفی میشوی. ما یک عده کسانی را داریم که مدام پشت مقدسات و پشت ارزشها و پشت مبانی مخفی میشوند تا خودشان را توجیه کنند. البته مسئولین سالم و صالح و پاک هم بسیار داریم. واقعاً بدبین شدن به مسئولین کار غلطی است. مسئولین بسیار صالح، فداکار، سادهزیست، خادم و خدوم زیاد دارید و خود من خیلی از آنها را میشناسم و این باید باشد. به آنهایی که اینطور نیستند باید اعتراض کرد. الان سر همین قضایای فیش حقوقی همهی مسئولین و ناظران میگویند ما نمیدانستیم. مجلس، قوهی قضاییه، دولت همه نهاد نظارتی دارند ولی همه میگویند ما نمیدانستیم. فیش حقوق بعضی از کشورها شفاف است، معلوم است مدیران حکومتی آنها چقدر حقوق میگیرند، حالا با وجود علی(ع) و با وجود نهجالبلاغه، با وجود امام که کل زندگی ایشان را یک چمدان پر نمیکرد، با وجود رهبری که یک ریال از بیتالمال مسلمین بر نمیدارد و بچههای ایشان مستأجر هستند. ما یک چنین دستمایهای داریم. حالا باید از این کشورهای فاسد عقب بیفتیم؟ بنابراین هیچ مسئلهی حکومتی و اجتماعی نیست که حوزهی خصوصی یک مسئول یا یک کسی باشد. همه جا شرعاً باید علناً، با شرف و با اختیار سرک کشید. اگر رسولالله را قبول داریم، رسولالله شخص اول جهان و تمام تاریخ است. در آخر عمر خود در نماز جمعه یا در خطبه به مردم میگوید آیا کسی هست که مدعی باشد حقی به گردن من دارد؟ کسی هست که ادعا داشته باشد من به او ظلمی کرده باشم؟ لحظهی رفتن ایشان است. همه گریه میکنند. یک نفر بلند میشود و میگوید بله، من هستم. میفرماید من با تو چه کردم؟ میگوید یک روز در جنگ حواس شما نبود و یک تازیانه در دست داشتید که به من خورد. پیامبر(ص) فرمودند من را میبخشی یا قصاص میکنی؟ گفت نه، نمیبخشم. میخواهم قصاص کنم. رسول خدا(ص) فرمودند که بروید همان تازیانه را از خانه بیاورید تا من را قصاص کند. بلال یا مقداد یا عمار میروند و به فاطمهی زهرا(س) عرض میکنند پدر شما تازیانهی خود که موقع جهاد و عملیات با خودشان میبرند را خواستهاند. حضرت زهرا(س) میفرماید مگر جهاد است؟ پدرم که مریض است. گفت نه، گفتهاند آن را بیاورید چون کسی میخواهد پدر شما را بزند. حضرت زهرا(س) میپرسند چرا؟ میگوید قضیه این است. میگوید حسن و حسین آنجا نیستند که بشود آنها را بزند. میشود آنها را بزند و رسولالله را نزند؟ گفت نه، رسول الله گفتهاند باید خود من را بزند. تازیانه را آوردند و جلوی نماز جمعه و جلوی جمع به پیامبر(ص) میدهند و پیامبر(ص) هم تازیانه را به دست فرد میدهد و میگوید بزن. میگوید وقتی حواس شما نبود و زدی و به من خورد من لخت بودم و پیراهنی به تن نداشتم. پیامبر(ص) فرمودند پیراهنم را بالا میزنم و تو هر جا که دوست داری بزن. پیراهنش را بالا میزند و فرد میآید شانهی پیامبر را میبوسد. مسلمان رسول الله است. ما از رسول الله کسی را بالاتر نداریم. این رسول الله است. اگر شیعه علی بن ابیطالب(ع) هستی میگوید من از کلمهی حقی که به من گفته بشود نگران نیستم. در برابر من تصنع و تصانع و مصانعه و ریاکاری و محافظهکاری و ادا و اصول در نیاورید. هر چه به ذهن شما میرسد را به من بگویید که من جواب میدهم. اگر سنی هستی خلیفهی دوم آمد و جلوی مسلمین سخنرانی کرد و گفت اگر دیدید یک وقتی من کج رفتم به من تذکر بدهید تا من راه را درست بروم. پیامبر(ص) یک مردمی را تربیت کرده بودند که یکی از مسلمانها و یکی از اصحاب پیامبر(ص) بلند شد و گفت اگر راه را کج بروی با همین شمشیر کج تو را راست میکنیم. این اسلام است. بنابراین این که منتقد، نهی از منکر، آمر به معروف، نماز جمعهی حاضر و ناضر و منتقد یک عنصر نامطلوب تصور بشود، درست نیست. مثلاً بگویند فلانی انتقاد میکند، فلانی اینطور میگوید، اینها عنصر ناملطوب هستند، اینها خطر بالقوه هستند و شاید بعداً منحرف بشوند و ما باید از حالا برخورد کنیم. اینها در منطق تشیع نیست. اینها در قرآن و نهجالبلاغه نیست. نماز جمعه رسانهی خداست. رسانهی مردم است. رسانهی حکومت سالم است. تریبون توجیه و تسلیم و تکرار نیست. کرسی آگاهی و آزادی و دفاع از مظلوم و اعتراض به ظالم است. خط قرمزهای ساختگی قبول نیست. حتی اگر به نام دین و مذهب باشد. یک وقتی یکی از شاگردان امام به ایشان نامه نوشت و انتقاد کرد و گفت این اجتهادهایی که شما به اسم مصلحت امت اسلامی میکنید معلوم نیست در انتها چه بشود. شطرنج حرام بود و حلال شد. بعضی از موسیقیها را حلال کردید. امام جواب داد آن شطرنجی که حرام بود، قمار بود. این شطرنج ورزش است. از اول هم همهی موسیقیها حرام نبود. موسیقی حرام هنوز حرام است و موسیقی حلال هم هنوز حلال است. امام در آن نامه در مورد آزاداندیشی در حوزه را بحث میکند. مراقب باشیم گرفتار یک اسلام ساختگی، اسلام به شرط من، اسلام در دایرهی مجهولت من نشویم. شما را آدم صاحبنظری میدانم، فقیه هم هستی، مجتهد هم هستی، دلسوز هم هستی اما با این نوفع فقاهت و با این نوع بحث دینی نمیتوانی معضلات کشور را به روش اسلامی و فقهی حل کنید. حصارهای جهل و خرافه را بشکنید و به سرچشمهی زلال اسلام ناب برسید. اسلام امروز غریبترین موجود در جهان است و نجات آن قربانی میطلبد و قربانی میخواهد و دعا کنید که من یکی از قربانیان آن باشم. امام به این عظمت، یک مرجع تقلید مسلم، افتخار شیعه در تاریخ میگوید مبارزه با خرافات در بین مسلمین قربانی میخواهد و دعا کنید که من هم یکی از قربانیان آن باشم. ما در همهی مباحث باید اجتهاد کنیم. نماز جمعهها باید در هر هفته و هر ماه و هر سال چند مسئلهی مهم اجتماعی را از منظر فقهی، اخلاقی و مباحث اسلامی حل کنند. باید نیازهای جدید، حرف جدید، پاسخ جدید بدهند. امام در منشور برادری به جریانهای آن سال میگوید در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد. طبیعت انقلاب و نظام همیشه اقتضا میکند که نظرات اجتهادی و فقهی در همهی زمینهها حتی مخالف با همدیگر آزادانه عرضه بشود. هیچ کس نه حق و نه توان جلوگیری ندارد. هیچ کس حق ندارد بدون استدلال بگوید فلانی فلان آیات و احادیث را گفته که اینها تحریف شده و انحراف است. اول بحث میکنند و بعد معلوم میشود که چه کسی در انحراف هست و چه کسی در انحراف نیست. یا اصلاً اختلاف نظر است یا انحراف است. بعضیها اصلاً با خواندن بعضی از آیات و روایات مشکل دارند. میگویند اینها انحراف از شریعت است مگر آنطور که آنها معنی میکنند معنی کنی. امام میگوید مسئلهی زمین، مسئلهی بانکها، مسئلهی مالکیت، مسئلهی ثروتهای عمومی، مسئلهی ارز، مالیات، تجارت داخلی و خارجی، اجاره و رهن، حتی در حدود و دیات، در همهی قوانین مدنی باید اجتهاد کنیم. باید حرف تازه با معیارهای درست بزنیم نه اینکه التقاط و انحراف باشد. در فرهنگ و هنر و سینما و نقاشی و عکاسی و موسیقی و تئاتر و مجسمهساز و محیط زیست، بحث رژیم غذایی، اطعمه و اشربه، نقش زنان در جامعه، نقش سازندهی زن در جامعه، حدود آزادیهای فردی و اجتماعی و رسانهای و هزاران مسئلهای که مردم و حکومت به آن مبتلا هستند، ما در همهی این جاها احتیاج داریم دوباره و سهباره و صدباره به بحث بنشینیم. بین فقها اختلاف نظر میشود. بله، میگوید مسجمهسازی وقتی که مجسمه مساوی با بت بود حرام بود، الان که مجسمهسازی معنی بتسازی ندارد. راجع به موسیقی میگوید باید بحث فقهی کنیم. همهی مسائل قابل بحث است. منتها بحث باید به شیوهی درست باشد. هیچ کس حق ندارد مانع اظهار نظر صاحب نظر دیگری در مسائل اسلامی بشود چون با نظر او سازگار نیست بگوید اینها انحرافی است و مراقب باشید که منتشر نشود. امام میگوید نظریات فقهای بزرگ ما در همهی این مسائل با هم مغایر و متفاوت است. اجماع قلابیسازی، شریعتسازی، خط قرمزهای جعلی معنا ندارد. البته اجتهاد باید به شیوهی درست باشد. نه تحجر و نه التقاط باشد. مسئلهی دیگر این است که اگر قرار باشد مدام نهی از منکر و انتقاد باشد، آیا اینها منفیبافی نیست؟ چون بعضیها به بعضی از کسانی که باید داد بزنند و از تریبونها و فرصتهایی که دارند و برای آنها نیست بلکه برای خدا و برای مردم است، از رسانهها استفاده میکنند. طبیعتاً باید از مسائلی انتقاد کرد، پیشنهاد کرد، بحث کرد. یکی از دوستان به یکی دیگر میگفت این طرز بحث کردن چالش دائمی است. مدام بر سر همه چیز انقلت کردن، مدام نقد کردن، منفیبافی است. جواب چیست؟ سه راه حل داریم. یکی اینکه همه همیشه در مورد همه چیز اظهار موافقت کنند. این نفاق است. دروغ است. در روایات اهل بیت(ع) داریم که فرمودند «کثوت الوفاق النافق...»، اگر یک جایی میبینید یک کسانی هستند که همیشه با همه چیز موافق هستند بدانید اینها منافق هستند. نگاه میکند و میبیند باد از کدام طرف میآید و همان حرف را میزند. او میخواهد تو را راضی کند. او منافق است و به دنبال حق نیست. به دنبال منافع خودش است. دستهی دیگر کسانی هستند که همینطور بیخود، منفی هستند و با همه چیز مخالف هستند. در هر موضوعی از قبل برای مخالفت اجازه میگیرند. میگویند آقا هنوز که بحث شروع نشده. میگوید عیبی ندارد، یک وقت مخالف بدهی موضوعی برای مخالفت پیدا میشود. این تیپ آدم روانی هستند. خودنمایی میکنند. این راحتطلبی است. منفیبافی است. سیاهاندیشی است. اما امر به معروف و نهی از منکر نه این است و نه آن است. بلکه شق سوم است. درگیری دائمی است. چرا میگویند امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز واجب است؟ حتی در روایات میگویند از نماز مهمتر است. چون در روایات داریم اگر تمام احکام تعطیل بشود، حتی نماز و روزه تعطیل بشود، ولی اگر امر به معروف و نهی از منکر یعنی انتقاد، نظارت و مطالبه باشد، بقیهی چیزها دوباره درست میشود. ولی اگر آنها باشد و این نباشد همه از بین میرود. یعنی امر به معروف و نهی از منکر از همهی واجبات مهمتر است که به معنی انتقاد و نظارت است. به معنی مطالبهی دائمی است. یعنی روی همه چیز انگشت گذاشتن و سوال پرسیدن و انتقاد کردن و پیشنهاد کردن. این واجب شرعی است. درگیری دائمی با وضع موجود. خدا از ما این را خواسته. منتها اغلب ما این کار را نمیکنیم. چرا؟ چون یا دانش آن را نداریم یا منافع ما اقتضا نمیکند. یا نمیدانیم یا نمیخواهیم یا نمیتوانیم. اگر بدانید و بخواهید، میتوانید و باید در همان حدی که میتوانید بگویید. در روایت میگوید هرگز نباید موضع اعتراض را ترک کنید. اگر میتوانید با دست و عمل اصلاح کنید. اگر نمیتوانید با زبان و بیان و قلم انتقاد کنید. حتی اگر اینقدر خفقان بشود که نتوانید آن را هم بگویید فرمود در قلب خود متنفر باشد. جبهه بگیر و اگر نمیتوانی جبهه بگیری باید در درون خود متنفر باشی. اسلام این است. بعضیها این را حمل بر این میکنند که همهی اینها منفیبافی و تضعیف است. امر به معروف و نهی از منکر یعنی درگیری دائمی با وضع موجود هر وقت و هر چه که هست اما باید با معیار احکام خدا و حقوق مردم باشد. بله، کسانی هستند که خونسرد هستند. همیشه خونسرد هستند. من بعضی از این دوستان را میبینم که گاهی مسئولیتهای مهمی هم دارند. اینقدر آرام هستند. گاهی به اینها حسودی میکنم. آدمهای خوبی هم هستند. میگویند خونسرد باش. حالا علی بن ابیطالب(ع) میگوید من چگونه آرام بخوابم؟ «و لا اشارکهم فی مکاره الدهر...»، طبقات مستضعف و محروم در جامعهی من مشکلاتی داشته باشند و من با آنها مشارکتی نکنم و مثل آنها و در کنار آنها درگیر آن مشکلات نباشم و اسم خودم را هم امیرالمؤمنین بگذارم؟ اسم خودم را مسئول اسلامی بگذارم؟ اینها به علی هم نصیحت میکنند و میگویند علی آقا خونسرد باش، آرام باش. میآیند و به ایشان میگویند شما که شبها مشغول عبادت و نماز شب هستی، روزها هم که درگیر هستی و وقتی حاکم هستی به یک شکل، وقتی محکوم هستی به یک شکل درگیر مسائل مردم هستی. چند ساعت وقت داری بخوابی که آن چند ساعت را هم در رختخواب خود میغلطی و نمیخوابی. حضرت امیر(ع) فرمود چطور بخوابم وقتی که احتمال میدهم من در اینجا در کوفه هستم و در حجاز امشب یک خانوادهای گرسنه است و یک قرص نان نداشته باشد. وقتی آنها نمیتوانند بخوابند من چطور اینجا بخوابم؟ اینها به علی هم نصیحت میکنند و میگویند چرا اینقدر داغ هستی؟ چرا آتشپاره هستی؟ چرا آرام نیستی؟ یکی به علی بگوید چرا آرام نبود. علی خونسرد نبود. وقتی تو جزو مسئولین هستی و بدانی که چند میلیون دختر و پسر تحصیلکرده هست که سن آنها بالا میرود و ازدواج نکردهاند و آرام بخوابی، خائن هستی. تو مشکل داری و نه علی. وقتی ببینی فیشهای حقوقی که اگر صدای این هم در نمیآمد تا آخر هیچ کس هیچ چیزی نمیگفت و حالا یک مرتبه معلوم میشود که برخی از مسئولین ما هر ماه دهها میلیون پول بر میداشتهاند چطور میتوانی خونسرد باشی؟ بله، خونسرد باش. علی خونسرد نیست، تو خونسرد هستی. مشکل از علی است. امیرالمؤمنین علی(ع) میگوید به من خبر رسیده که دم مرزها نیروهای معاویه حمله کردهاند و خلخال از پای یک دختر یهودی کشیدهاند و نیروهای ما آنجا نبودهاند که به او کمک کنند و این خدا را صدا زده است. علی میگوید مرگ بر من. میگوید اگر بمیرم کسی نباید من را سرزنش کند. الان جا دارد من دق کنم و بمیرم. چطور من نتوانستم به او کمک کنم. بله، علی خونسرد نیست. آتشین مجاز است. ناراحت است. گدای مسیحی پیرمرد کور را در خیابان دیده و به او میگوید چرا گدایی میکنی؟ یک کسی میگوید آقا او مسیحی است و مسلمان نیست. علی عصبانی میشود و میگوید وقتی در این جامعه کار میکرد نگفتی مسیحی است. حالا که کور شده و بازنشسته شده میگویی مسیحی است؟ از بیتالمال مسلمین باید او را تأمین کنید. علی «من چالشه دائم...» است. با همه مشکل دارد. اگر کسی روایات رسول الله را باور کند که برای همهی مدیران کشور در سه قوه تابوتهایی از آتش در قیامت آماده کردهاند که در برابر همهی کردهها و همهی نکردهها باید پاسخگو باشند تا از آن نجات پیدا کنند، خودش هم دیگر آرام نمیخوابد. اصلاً خودت را دیگر برای انتخابات شورا و مجلس و دولت نامزد نمیکنی و بلکه فرار میکنی. دست و پا نمیزنی که بخواهی قاضی بشوی. بلکه فرار میکنی. اگر روایات رسول الله را باور کنی. بعد از باب وظیفه میآیی. میگویی خدایا سخت است ولی من برای تو و برای خدمت به خلق میآیم. آن ارزش دارد. بله، آرام باش. علی خلیفه ظهر داغ کوفه در خیابانها راه میرود. هیچ کس در خیابان نیست و همه به زیرزمینها رفتهاند. یکی مسافر بوده و میبیند که او علی است. با خود میگوید خلیفهی مسلمین در این آفتاب داغ ظهر تابستان کوفه و نجف به کوچه آمده، عرق ریخته و گوشهی دیوار زیر یک سایهای نشسته است. گفتم آقا این وقت روز با این هوا چه کار میکنید؟ علی چه گفت؟ گفت دیدم نمیتوانم در اتاقم بنشینم. گفتم نکند یک بردهای، اسیری، بچهی یتیمی گوشهی خیابانها مانده و کسی به داد او نمیرسد؟ نکند کسی در این کوچهها مشکلی دارد و مسافر است و غریب است و فقیر است. نکند یک نابینا و عاجزی باشد. نکند کسی هست که با من کاری دارد و دستش به من نرسیده است. بله، علی آرام نیست. عدهای بحث میکنند و میگویند این حرفها تضعیف نظام است. در جواب باید گفت در برابر فساد میتوانی سه واکنش نشان دهی. یک این که انکار کنی و بگویی چیزی نیست و همه چیز رو به راه است. همه چیز آرام است. چون وضع تو آرام است، چون وضع تو رو به راه است خیال میکنی وضع همه رو به راه است. این راه اول است. نهی منکر این را قبول ندارد. نهی از منکر میگوید تا جهان، جهان است و بشر، بشر است فساد و منکر هست. در حکومت علی هم بود ولی او مبارزه میکرد. تا فساد هست باید نهی بشود. نهی از منکر یعنی وجود منکر را انکار نکن و با آن مبارزه کن. نگو نیست. راه حل دوم توجیه فساد و منکر است. نهی از منکر این را هم قبول ندارد. نهی از منکر یعنی با فساد و منکر درگیر باش و نفی کن و توجیه نکن. پس نه انکار وجود فساد و نه توجیه فساد مشروع نیست و همینها نظام را تضعیف میکند. راه سوم اصلاح فساد است. امر به معروف و نهی از منکر است. این تقویت نظام است. بعضیها میگویند از زخمهای موجود در سیستم چیزی نگویید. چرا نگوییم؟ دو تیپ به دنبال زخم میگردند. یکی مگس به دنبال زخم میگردد و یک وقتی هم طبیب و پزشک به دنبال زخم میگردد. اینها با هم فرق میکنند. یکی به دنبال زخم میگردد و دشمن نظام است و میخواهد نمک بپاشد. یکی هم میخواهد جای زخم را پیدا کند و آن را اصلاح بکند و زخم را بهبود بدهد. اینها که یکی نیست. اینهایی که میگویند نگویید و انتقاد نکنید و اعتراض نکنید و همیشه تأیید بکنید و ساکت باشید چون اینها تقویت نظام است، میدانید مثل چه هستند؟ مثل آن مریضی هستند که دندههای او شکسته بود و پیش دکتر رفت و از دندههای او عکس گرفتند. کسی که عکس میگرفت دید دندههای این فرد شکسته است. او میخواست عکس را پیش دکتر ببرد. دکتری که عکس گرفته بود گفت میخواهی برای تو فتوشاپ کنم که دکتر نفهمد. اینهایی که میگویند چیزی نگویید و اینها را برجسته نکنید و رد کنید تا برود، اجازه بدهید برود در واقع میگویند فتوشاپ کن که دندههای شکسته معلوم نشود. خب وقتی دندههای شکستهی تو را دکتر ندید، چه کسی اذیت میشود؟ خود تو اذیت میشوی. کرم میافتی. نماز جمعه محل بیان این مباحث است. محل امر به معروف و نهی از منکر است. بعضی گفتند اگر بخواهند در نماز جمعه این حرفها را بزنند این بالا بردن سطح توقع مردم است. باید در حد مقدورات گفت. حتماً همینطور است. منتها مقدورات کجاست؟ یک عدهای زمان شاه میگفتند مرگ بر شاه مقدور نیست. میگفتند نمیشود ولی امام میگفت میشود. در جنگ یک عدهای گفتند جنگیدن با صدام در برابر صدام که همهی دنیا پشت او هستند مقدور نیست. نه، تو زحمت بکش که ببینی مقدور است. این مثل آدمهای مفتخور و تنبل است که زیر سایه مینشینند. وقتی به او میگویند بلند شو و خرجی خود را در بیاور میگوید مقدور نیست. مقدور هست، ولی تو مشکل داری. اگر منظور کسی از آن چه مقدور است، آن چه موجود است، باشد درست نیست. نه. اگر این بود پس امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ امر به معروف و نهی از منکر یعنی بسیاری از چیزها هست که مقدور هست ولی موجود نیست و باید مطالبه کنی. هم آرمانبافی خیالی غلط است و هم واقعگرایی ضد آرمانی برای توجیه وضع موجود و توجیه بعضی فسادها تحت عنوان اینکه تا همینجا مقدور بوده و بیشتر نگویید، غلط است. این هم باطل و حرام است. آن چیزی که درست است آرمانگرایی توأم با واقعبینی است. واقعبینی درست است و واقعگرایی درست نیست. احکام حکومتی در اسلام چیست؟ چرا میگویند علاوه بر احکام خاص نص شرعی ما منطق الفراق داریم یا به تعبیر بعضی دیگر بحث احکام ثانویه است که البته این دو با هم تفاوت هم دارند. در حوزهی اجراییات، در حوزهی تصمیمات مبتنی بر مصلحت اینطور است. بله، مصلحت حتماً باید باشد اما مصلحتاندیشی غیر از محافظهکاری است. مصلحت بحث بسیار مهمی است. منظور از مصلحت نظام منافع مسئولین نظام نیست. مصلحت نظام به معنی مصلحت امت و مردم است. به معنی کمک به اجرای احکام اسلام در عمل است. به معنی اهم و مهم کردن است. مصلحت بسیار مهم است. مصلحت اجتماع یک چیز است و منافع من و تو چیز دیگری است. بله، حتی بهترین مسئول هم دلش میخواهد که آرام باشد و کسی مزاحم او نشود تا به خلق خدمت کند. خب وسط کار اشتباه میکنی. اصلاً یکی از وظایف شما این است که به سوالات مردم و به حرفهای مردم جواب بدهید. حتی اگر آنها اشتباه میکنند. اگر یک کسی هم مثل بنده عصبانیمزاج است و حوصلهی شنیدن حرف کسی را ندارد بر او حرام است که مسئولیت اجرایی قبول کند. چون حضرت امیر(ع) در فرمان به مالک اشتر میگویند باید پوست تو کلفت باشد. باید با مردم عادی ساعتها بنشینی و حتی اگر حرف مفت بزند باید گوش کنی و لبخند بزنی. اگر به تو فحش بدهد باید تحمل بکنی. مگر مسئول حکومت اسلامی و مسئول جمهوری اسلامی شدن به همین آسانی است؟ خودت را در انتخاباتهای مختلف جلو بیندازی و رأی بگیری؟ کجا میروی؟ آدم عاقل فرار میکند مگر اینکه احساس وظیفه بکند. مصلحت بسیار مهم است. ما در کلام میگوییم ملاک احکام مصلحت نفس الامر است. در اخلاق علمای ما میگویند مصلحت و مفسدهی ذاتی اشیا و اعمال است که مبنای حسن و قبح است. در اصول فقه قاعدهی ملازمهی عقل و شرع مطرح میشود و باز بحث درک عقلی از مصلحت است که مطرح است. در فقه یکی از مقاصد اصلی شرع و شریعت و شارع مصلحت است. در اصول فقه مصلحت در تشخیص حکم و مصداق کاملاً دخالت دارد. مصلحت یک قاعدهی فقهی است که البته تفسیرهای مختلفی دارد و مصلحت در اجرا یک ضابطه برای تعیین شیوهی اجرای احکام است. مصلحت چیز بسیار مهمی است. منتها بعضیها به اسم مصلحت نظام و مصلحت جامعه میگویند این حرفها را نزنیم و این حرفها را بزنیم و این کارها را نمیتوانیم و آن کارها را میتوانیم و به این شکل میخواهند خودشان را توجیه کنند. من از شمال سوال میکنم. اگر همین قضیهی فیشها و بانکها افشا نمیشد و میگفتند چرا بررسی نمیکنید خیلیها میگفتند مقدور نیست. مصلحت جامعه نیست که اینها گفته بشود. اینها منفیبافی است. مردم مأیوس میشوند. نه واقعگرایی و توجیهگری و نه خیالبافی. چه چیزی مقدور است؟ خیلی چیزها مقدور است. اگر بگوییم ما نمیتوانیم هیچ چیزی مقدور نیست. یکی از مسئولین یکی از نهادهای بسیار مهم فرهنگی چند وقت پیش به من میگفت چرا اینقدر مطالبات را زیاد میکنید و دائم علی علی میگویید. ما که علی نیستیم. این تفکر خطرناک است. این شخص آدم خوبی هم هست ولی این تفکر خطرناک است. بعد 37، 38 سال این انقلاب با این همه ادعا، با این مشعلداری، با این شهدا، با این ظرفیت عظیم در آخر توقع ملت را اینطور پایین میآوری؟ سوال این بود که چطور است که در ژاپن تا سوئد تا مکزیک مسئولی که زیر دست او خطا میکند پای دوربین از مردم عذرخواهی میکند. میگوید من اشتباه کردم و معذرت میخواهم و بعد هم استعفا میکند. یعنی به حکم اسلام و به حکم علی عمل میکند. ما اینجا ندیدیم یک مسئول رده بالا بیاید و بگوید در حوزهی کاری من خطایی شد و من معذرت میخواهم و استعفا میکنم. در جامعهی غیر اسلامی به حکم اسلام عمل میشود و در جامعهی اسلامی علوی به حکم علی و به حکم قرآن عمل نمیشود. بعد میگویند اینها تضعیف است. نه، اینها تقویت نظام است و تضعیف نظام نیست. بله، تضعیف موقعیت من و تو هست. بیاییم خودمان را در دههی چهارم انقلاب با چه کسی مقایسه کنیم؟ عدهای میگویند وقتی نمیشود اصلاح کرد چرا روحیهها را خراب کنیم؟ چرا مردم را بدبین و ضعیف کنیم؟ جواب این است که نمیشود یا نمیخواهید؟ نمیشود یا شما نمیتوانید. من هر سه قوه را عرض میکنم. منظور من از دولت هم دولت خاصی نیست. داریم خطاب به مدیریتها عرض میکنیم. شما قضیهی قاچاق را مثال بگیرید. اغلب این قاچاق از مرزهای رسمی و از گمرک رسمی داخل میآید و نه این کولبرها. راجع به قاچاق این همه حرف میزنند و میگویند نمیشود و مقدور نیست و چیزی نگویید. حالا که سر و صدای آن بلند شد در خبرها گفتند بزرگترین قاچاق از اول انقلاب تا الان را گرفتهاند که 210 کانتینر مربوط به بازار تهران و بازار مشهد و بازار فلان بوده است. اگر مقدور نبود چطور ظرف 5 ساعت بزرگترین محمولهی قاچاق را گرفتید؟ پس میتوانید. به مردم اعلام کنید و جنس قاچاق را جمع کنید. اگر نشد. از مردم کمک بخواهید و بگویید مردم کمک کنید و هر کس هر جا از شما رشوه میخواهد، به این شیوه و به شرطی که بعداً خودتان گرفتار نشوید گزارش بدهید و ما از حمایت میکنیم. آن اطلاعات 36 میلیونی و مردمی که جلوی آن تروریزم خشن و فاسد را در دههی 60 گرفتند که آن تروریزم صد رژیم را سرنگون میکرد ولی مردم جلوی آن را گرفتند. امام و انقلاب جلوی آن را گرفت. جلوی اطلاعات 36 میلیونی جلوی تروریزم را گرفت، اطلاعات 70 میلیونی جلوی رشوه و قاچاق را نمیتواند بگیرد؟ ریگی تروریست را در هوا میگیری و این افتخار بزرگی است. تیم تروریست جرئت نمیکند از مرزها بیاید. در همین ایام شما دیدید که 7، 8 تیم تروریست را گرفتند. چطور نمیتوانید جلوی میلیاردها قاچاق را بگیرید؟ آنها از کجا میآیند؟ جلوی 4 نفر آدم تروریست را میتوانی بگیری. این قدرت جمهوری اسلامی است. چرا اینجا عمل میکنی و آنجا فلج میشوی؟ شما اعلام کنید، مسئولین اعلام کنند و به امام و امت بسپارند. بگویید مردم ما به شما امنیت و ضمانت میدهیم. هر کس قاچاقچی و رشوهگیری را میشناسد به ما اطلاع بدهد و همکاری کند تا رد او را بگیریم. جایزه میدهیم. چند درصد از کشفیات قاچاق را به خود تو میدهیم و هم امنیت تو را ضمانت میکنیم و مواظب تو هستیم. بعد ببینید چطور میتوان تمام این مسائل را حل کرد. با این امت همهی مشکلات حل میشود. اینها مردمی هستند که جلوی بزرگترین قدرتهای جهان ایستادند و کمر آنها را شکستند. این مردمی هستند که در یک خانواده چهار بچه شهید شد و در آخر باز هم خودش را بدهکار میدانست. به مردم و به این امت اعتماد کنید. به رهبری این جامعه اعتماد کنید. کاری نکنیم که رهبری بگوید این عمار؟ من تنها هستم، من حرف حق را میزنم ولی عمل نمیشود. راجع به قاچاق بگوید من گفتهام ولی انجام نمیدهند. راجع به رسانهها بگوید من گفتهام ولی انجام نمیدهند. راجع به صدا و سیما بگوید من چند بار بگویم؟ و فقط مانده بروم و دست آنها را بگیرم تا عمل کنند. اگر مسئولین نمیتوانند کار را به امت بدهند. ببینید اطلاعات 70، 80 میلیونی مشکلات را حل میکند یا نمیکند. و السلام علیکم و رحمت الله
هشتگهای موضوعی